1

نتیجه تکبر ورزیدن

توسعه فضای مجازی و افزایش روزافزون فعالان آن، در بحث خبر و خبر رسانی جایگاه جدیدی تعریف کرده و با کمک این فضا به راحتی امکان فعالیت و قرار گرفتن در لیست خبرنگار ها برای همه فراهم شده است.

فضای مجازی از جنبه اطلاع رسانی به موقع، دارای موقعیت خاصی است و این ویژگی، این فضا را در جهت انعکاس مشکلات و نارسایی ها و نقاط قوت و منفی مسئولان در صف مقدم اطلاع رسانی قرار داده است.

این جایگاه تا زمانی که در بند بیان واقعیت ها باشد ستودنی است ولی وقتی به وسیله‌‌ای برای خالی کردن عقده‌ها، دست یابی به مقاصد شخصی و باندی، تخریب افراد و منفعت طلبی باشد به آفتی بزرگ تبدیل می شود که خسارت حاصل از آن در ایجاد شکاف بین افراد و خدشه دار کردن روابط و افزودن به خصومت‌ها و گلایه‌ها غیر قابل جبران می شود.

برخی از آن‌هایی که با یک گوشی هوشمند در فضای مجازی میدان دار می شوند و خود را در چگونگی اداره امور جامعه، صاحب نظر می دانند در دام تکبر گرفتار می شوند و دست به کارها و اعمالی می زنند که جز التهاب آفرینی و بازی با آبروی افراد و ایجاد دلسردی در بین مسئولان نمی تواند حاصل دیگری داشته باشد.

تکبر در لغت به معنی خود برتر بینی و بزرگی فروختن به دیگران است. آدم متکبر به کسی می گویند که خود را بالاتر از دیگران ببیند و خود را برتر و بالاتر تلقی نماید.

در آستانه سال نو دقت بکنیم و آن هایی را که تکبر در جان و پودشان لانه کرده است دوستانه مورد خطاب قرار داده و از خطرناک بودن راهی که در پیش گرفته اند آگاهشان سازیم.

شنیدن داستان عمروبن شیبه می تواند برای متکبرین گره گشا باشد. آن را با هم مرور بکنیم:

عمروبن شیبه می گوید: من بین صفا و مروه در مکه مکرمه مردی را دیدم که سوار بر اسبی شده و اطراف او را غلامانی گرفته اند و مردم را کنار می زنند تا او سعی بین صفا و مروه را انجام دهد.

مدت ها از این واقعه گذشت و من به شهر بغداد رفتم. در یکی از روزهای اقامتم در بغداد بر روی پل معروف شهر راه می رفتم. مردی را دیدم که لباس های مندرس پوشیده و پابرهنه است و موهای بلندی دارد. به او نگاه کردم و در صورت او خیره شدم.

او به من گفت: چرا به من نگاه می کنی؟

گفتم: تو را شبیه مردی دیدم که در مکه بین صفا و مروه او را دیدم که با تفاخر و سوار بر مرکب حرکت می کرد.

آن شخص ژولیده گفت:من همان مردی هستم که در مکه او را دیده‌ای!

گفتم: چرا به این وضع درآمدی؟

گفت: در آنجا که همه مردم در برابر خدا متواضع هستند من تکبر ورزیدم و تفاخر کردم، در اینجا که مردم رفعت مقام دارند(و هر کس برای خود شخصیت و شغل و زندگی آبرومندی دارد) خداوند مرا ذلیل کرد و بر زمین زد.

 

 




پیوند با مردم؛راز ماندگاری قهرمان ورزشی

عمر قهرمانی و درخشش در میادین ورزشی کوتاه است. تنها کسب مدال، بالا رفتن از سکو و برخورداری از عناوین قهرمانی نمی‌تواند محبوبیت دائمی یک ورزشکار را تضمین بکند.

در ورزش استان می توان به این ادعا، مثال های متعددی ذکر کرد. افرادی که در ورزش آقایی کرده و نام و یادی برای خود دست و پا کرده اند ولی همه این برتری ها به دوران بودن در عرصه ورزش و قهرمانی خلاصه شده تا جایی که بعد از خداحافظی به زودی فراموش شده و مردم یادی از آن ها نکرده و نمی‌کنند.

ورزشکاری که در یک مقطع زمانی حرف اول در میدان رقابت را زده ولی قادر به برقراری پیوندی سرشار از عاطفه و محبت با مردم نبوده نمی تواند بر دل و چشم آن ها جای گیرد و برای همیشه در ذهن‌شان به عنوان قهرمان جا خوش نماید.

با سفارش، تهدید و ارعاب و این در و آن در زدن نمی‌تواند در ماندگاری یک ورزشکار در تاریخ نقش ایفا نماید. مردم دوست دارند قهرمانان شان در کنار درخشش در میادین رقابت به مجموعه‌ای از صفات انسانی مسلح شوند. جوانمردی، گذشت، شجاعت، تعصب، غیرت و همتف فداکاری، تواضع، فروتنی و… از جمله صفات حمیده‌ای هستند که در نظر مردم، اهمیتی بالاتر از مدال و عناوین قهرمانی دارند.

ورزشکاری که پس از قهرمانی از باده غرور مست نشود و همراه با پیشرفت و نام آوری سر به زیر گردد و برای استحکام پیوندش با مردم، صداقت و رعایت اصول اخلاقی را وظیفه پندارد، بدون شک نام و یادش در سینه‌های مردم به یادگار می ماند و رفتار و کردارش زینت بخش صفحات کتاب تاریخ ورزش می شود.

قدردانی از ویژگی‌های بارز مردم ایران زمین است. نام آوران عرصه ورزش و اخلاق چه در قید حیات باشند و چه چشم از دنیا بسته باشند مورد احترام هستند. در هفته‌ای که گذشت به مناسبت سالروز درگذشت ورزرشکاری که در کنار خصوصیات فنی از ویژگی‌های اخلاقی منحصر به فردی بهره می‌برد مراسمی برگزار شد که اثبات کننده ادعای علاقه‌مندی مردم به قهرمانان واقعی می باشد.

حضور مردم و مسئولین در مراسم گرامی داشت مرحوم ناصر عروجی نشان‌دهنده پیوند ژرف و ناگسستنی آن ها با فعالین صادق و تمام عیار ورزش می باشد.

 




قصه‌ی علی مرادی؛فدراسیون وزنه‌برداری و ورزش اردبیل

بعد از گذشت روزها و هفته‌ها مسئولین ورزش کشور موفق به حل مسئله‌ای ای    به نام علی مرادی و فدراسیون وزنه‌برداری نشده‌اند. یک روز بازنشسته است و باید برود و روز دیگر برمی‌گردد و دگر روزی می‌گویند تا روشن‌شدن معمای بازنشستگی‌اش باید بماند و در وزنه‌برداری حکومت بکند.

چه اصراری برای ماندن وجود دارد؟ این قبیل آقایان عجب عاشق و شیدای خدمت می‌باشند. چرا نمی‌توانند دل از میز ریاست بکنند و امور را به جوانان بسپارند؟ چه حکمتی درکار است که تا کسی در مسئولیتی قرار می‌گیرد چنان شیفته‌اش می‌شود که دل کندن از آن غیرممکن می‌شود؟ این آقا مرادی ما هم خیلی عشق خدمت به وزنه‌برداری دارد. کاش روزی پشت پرده‌های علاقه‌مندی، ارادت و وابستگی خیلی‌ها به ریاست افشا شود تا میزان خلوص، عیار و وابستگی آن‌ها به مردم و یا میز و صندلی قدرت بر همگان روشن و آشکار گردد.

خلاصه از آن روزی‌که بازنشستگی مرادی بر سر زبان‌ها افتاد گروهی دیگر از خدمت‌گزاران مردم آستین همت بالا زدند و قرار گرفتن در جایگاه مرادی را هدف گرفتند و تا می‌توانستند رایزنی کردند و به این و آن در زدند.

خلاصه از آن روزی‌که بازنشستگی مرادی بر سر زبان‌ها افتاد گروهی دیگر از خدمت‌گزاران مردم آستین همت بالا زدند و قرار گرفتن در جایگاه مرادی را هدف گرفتند و تا می‌توانستند رایزنی کردند و به این و آن در زدند.

وقتی گفتند که علی مرادی باید برود سلسله ارتباطاتی و تلاش باندی و گروهی استارت زده شد. اسم چهار نفر بیشتر از دیگران مطرح گردید سه نفر اردبیلی و یک قائمشهری را داوطلب ریاست فدراسیون معرفی کردند.

اردبیلی‌های این جریان، حسین رضازاده، سجاد انوشیروانی و سعید علی‌حسینی بودند. در بین این نامزدهای احتمالی سجاد انوشیروانی به‌خاطر برخی مسائلاتفاق افتاده در گذشته، گویا بیشتر به این کار تمایل داشته‌است.

بعد از شکست وی در مقابل مرادی در آخرین مجمع انتخاباتی فدراسیون از همین فردایش اسب خود را برای قرار گرفتن در جای او زین کرد و حتی عده‌ای اعتقاد دارند که تمایل‌اش برای مدیریت ورزش و جوانان اردبیل نیز در راستای هموار کردن راه رسیدن به صندلی فدراسیون بوده‌است. البته این‌ها روایت است که صحت آن را باید خود انوشیروانی تأیید کند.

هر روز خبری از انتصاب سرپرست فدراسیون به گوش می‌رسید و روز‌ها بود که ورزش اردبیل تحت تأثیر این امر قرار گرفته بود چراکه اگر انوشیروانی سرپرست فدراسیون می‌شد باید تکلیف ورزش و جوانان اردبیل را روشن می‌کردند.

در هفته‌ای که گذشت شایعه‌ای مبنی‌بر امضای حکم سرپرستی انوشیروانی در شهر پخش شد و به یک باره شوق خدمت خیلی‌ها فوران کرد و فکر رسیدن به مدیریت ورزش استان آرامش آن‌ها را برهم زد.

دوندگی ها آغاز شد. تلفن‌های همراه فعال گردید و خلاصه هر کسی که عشق خدمت به دل داشت قد برافراشت و خود را فردی لایق، شایسته و سزاوار برای قرار گرفتن در رأس مدیریت ورزش استان قلمداد کرد.

فکرهای بد نکنید. اثری از علاقه‌مندی به قدرت و حکمرانی در نزد آن‌ها در دلتان نباشد. بدانید که حلالیت گرفتن این روزها خیلی سخت شده‌است. البته طبیعی است آدم دلداده خدمت بی‌منت باشد و برای به دست آوردن آن چندین جفت کفش گران‌قیمت و مرغوب پاره بکند و آن گاه برای وی به چشم یک مقام پرست نگاه بکنند.

مشغول‌الذمه باشید که نامزدهای مدیریت ورزش و جوانان اردبیل را شایسته قرار گرفتن در این پست و به دست آوردن سکان هدایت ورزش ندانید. ای‌کاش قانون اجازه می‌داد و برای اردبیل امکان انتخاب و انتصاب چندین مدیرکل هم‌زمان برای ورزش فراهم می‌شد. دراین‌صورت دیگر کسی از دیگری دلگیر نمی‌شد. مجموعه ای ازمدیرها برای ورزش اردبیل نسخه پیچی می کردند و برای هرچه بیشتر زمین‌گیر کردنش برنامه‌ها در نظر می‌گرفتند.اگر رفتن انوشیروانی به فدراسیون طول بکشد هر روز بر تعداد نامزدهای مدیریت ورزش استان اضافه می‌شود و شاید روزی برسد که کل استان در ردیف دلدادگان مدیریت ورزش قرار بگیرند.

چرا این‌همه علاقه‌مند به مدیریت در ورزش استان؟ آیا خدمت بی منت به ورزش فقط در صورت مدیرکل شدن ممکن هست و غیر از آن شدنی نیست؟ آیا خدمت بی‌منت به ورزش تنها در صورت پوشیدن ردای مدیریت حاصل می‌شود؟ آیا افرادی که می‌گویند “انارجل”، لیاقت و شایستگی به دست آوردن این پست را دارند؟ آیا کار کردن در ستاد یک‌ نفر و وابستگی به یک شخص و برخورداری از حمایت عده ای همیشه طلبکار در ورزش برای تحویل گرفتن کلید اتاق طبقه سوم ساختمان میدان ورزش کافی است؟

مطمئن بعداز پخش خبری مبنی‌بر ماندن علی مرادی و ادامه کارش در فدراسیون، تب و تاب مدیریت جدید ورزش اردبیل تا حدودی فروکش می‌کند ولی این قصه همچنان ادامه خواهد داشت چراکه خیلی‌ها معتقدند انوشیروانی درهرصورت مدیریت‌اش در اردبیل کم‌کم به انتهای خط می‌رسد و ممکن است با تلنگری ناشی از تغییر مدیران دولت تدبیر و امید به لرزه درآید ولی او به‌عنوان یک قهرمان ملی چه در رأس ورزش اردبیل باشد و چه در بخش دیگری مشغول شود برای ورزشی‌ها قابل احترام و افتخار می‌باشد.و درنهایت در چه زمانی خواب مدیریت برخی ها تعبیر می‌شود خدا می‌داند و گذر زمان چگونگی آن را مشخص و روشن خواهد کرد.




دلنوشته

در آستانه سال جدید قرار گرفته‌ایم، باید خدا را شاکر و سپاس‌گزار بود که در سال 1400 تا به این‌جای کار امکان نفس‌کشیدن و ادامه حیات را به ما ارزانی فرموده‌است.

ورزش استان یک‌سال دیگر را پشت سر می‌گذارد. سالی که با موفقیت‌ها و شکست‌ها همراه بوده‌است و اگر خوب بررسی شود به نظر می رسد امکان چربش شکست‌های آن بر موفقیت‌ها بیشتر است.

امیدواریم که به‌هنگام تحویل سال نو، عده‌ای به خود آیند و از راه و روش غلطی که در پیش گرفته و با ظاهرسازی و چرب‌زبانی برای همه نقش بازی می‌کنند را ترک نمایند و صداقت و راستی را برای سال جدید در برنامه‌های عملی‌شان قرار بدهند.

عده‌ای که در زیر اسامی ساختگی و در فضای مجازی با آبروی افراد بازی می‌کنند و احیاناً با ساخت و پاخت و زدوبندهای پشت پرده، قلم اجاره می کنند و برای بستن دهان منتقدان از هر راهی استفاده کرده و خدا را فراموش می‌کنند درنهایت نمی توانند کاری از پیش ببرند.

خوش به حال آن‌هایی که در هر کار و اقدام‌شان، خدا را در نظر می‌گیرند، اگر می‌نویسند، اگر می‌گویند و اگر در فضای مجازی  جولان می‌دهند در فکر آینده خود باشند و با مردم روراست باشند تا بتوانند نامی نیک از خود به یادگار بگذارند.

خوش آن که نام نکوئی به یادگار گذاشت

 که عمر بی‌ثمر نیک عمر بی ثمریست

 کسی که در طلب نام نیک رنج کشید

 اگر چه نام و نشانیش نیست، ناموریست است

در ورزش استان ماظرفیتی به نام انتقادپذیری در حداقل میزان و اندازه است. روزگار بدی شده‌است. هیچ احدی تحمل شنیدن جمله‌ی معروف ب”الای چشم و ابروست” را ندارند. کاش در چنین مواردی با یک تماس و گلایه و ارائه دلیل و مستندات، کارها ختم به خیر می شد ولی هر کسی ککه  به‌عنوان منتقد بشناخته شود باید خودش را برای مقابله با انواع حملات، تهمت‌ها و ناجوانمردی‌ها آماده بکند.

عده‌ای نوچه‌هایی دارند که در فضای مجازی سینه چاکی می‌کنند و هرچه دل تنگشان می‌خواهد، می‌گویند و  منتشر می‌کنند و خلاصه آن ها  اجیر شده‌هایی هستند که شرافت را با چندرغازی معامله کرده و به فردای قیامت و ایستادن در پیشگاه احدیت، فکر نمی‌کنند و به گندم نماهای جو فروش فرصت ابراز وجود می‌دهند.

آن‌هایی که دستی در آتش دارند و در ورزش اردبیل صاحب قدرت و منصب هستند، منتقدان را دوست خود بدانند و از اطرافیان چند چهره و نان به نرخ روز خور دوری نمایند.

از مهر دوستان ریاکار خوش‌تر است

 دشنام دشمنی که چو آیینه راستگوست

پروین نشان دوست، درستی و راستی است

هرگز نیازموده کسی را مدار دوست

یکی از بیماری‌هایی که دامنگیر ورزش ما می‌باشد روی آوردن به حرف زدن و در اولویت قرار گرفتن وعده‌ها و پناه بردن به دامنه اعداد و ارقام است.

در هر فرصتی که به دست آید به این‌مورد اشاره کرده و از همه کسانی که در ورزش صاحب منصب هستند خواسته‌شده که کیفیت را فدای کمیت نکنند و برای پربار نشان‌دادن پرونده عملکردی فقط حرف نزنند و سخن گفتن و فخرفروشی الکی را جایگزین عمل ننمایند.

ازگفته ناکرده‌ی بیهوده چه حاصل

 کردار نکو کن که نه سودیست زگفتار

کسی که حرف می‌زند و قول می‌دهد اگر به‌موقع به آن عمل نکند، پیمان‌شکنی کرده‌است. این روزها خلف وعده در ورزش و به‌خصوص در برخی از رشته‌های ورزشی بیشتر دیده می‌شود.

مولا علی(ع) می‌فرماید: ”بر دوستی کسی که به عهد و پیمان خود وفا نکند اعتماد مکن“.

جامعه ورزش از مسئولینی که فقط حرف می‌زنند و گفته‌هایشان را عملی نکرده و به وعده‌ها جامه تحقق نمی‌پوشانند باید دوری نمایند و با تمام قدرت از طرد آن‌ها از جامعه ورزش حمایت کنند.

پیر پیمانه‌کش من که روانش خوش باد

 گفت پرهیز کن از صحبت پیمان‌شکنان

ورزش ما برای رسیدن به موفقیت چاره‌ای جز وحدت و حضور در صحنه همه دل‌سوختگان و علاقه‌مندان ندارد. اگر صاحبان اصلی در صحنه باشند برای چاپلوسان، عوضی آمده ها و فرصت‌طلب‌ها فضا تنگ خواهد شد.

برخی‌ها از شکاف به‌عمل‌آمده از دوری صاحبان اصلی استفاده کرده و در آن رخنه نموده و کار را به‌جایی رسانده‌اند که به ”کور می‌گویند عینعلی و به کچل می‌گویند زلفعلی“. آن‌ها برای این‌که موقعیت خود را از دست ندهند حرف‌های دلسوزانه و ناصحانه بزرگان ورزش استان را به انحراف می‌کشانند و از هر وسیله‌ای برای ماندن در قدرت استفاده می‌کنند.

تا در ورزش ما رشته اصلی در اختیار مردان مرد نباشد امیدواری برای بهبود اوضاع آن سرابی بیش نخواهد بود. جان فدای نفس نادره مردانی باد

که کم‌وبیش نگردند به هر بیش و کمی

متأسفانه در ورزش ما ناف عده ای را با دروغ و خدعه و نیرنگ و تهمت پیوند داده اند. کسانی که به‌ناحق در ورزش به جایگاهی رسیده‌اند همیشه در فکر ایجاد سدی قوی و محکم در مقابل حق‌گویی‌ها هستند.

آنچه در جامعه ورزش مقبول‌تر است، حق‌گویی است و هرچه این حق گویی فارغ از پیرایه باشد، صریح و بی‌واسطه و بی‌غل‌وغش باشد، مورداستفاده قرار می‌گیرد.

ورزشی‌های اصیل و ریشه‌دار هیچ‌وقت با تبعیض کنار نمی‌آیند. تبعیض همان است که از دامن ظلم برمی‌خیزد و ابهام و دروغ و فریب و دغل‌کاری را به استخدام درمی‌آورد.

عده‌ای همیشه در کمین هستند که به نوعی قلم منتقد را بشکنند و دهان آن‌ها را ببندند. آن‌ها برای رسیدن به هدف هر اقدامی را شایسته و روا می‌پندارند و روی این اصل اگر نتوانند به روش‌هایی آن‌ها را تطمیع و وارد حوزه و دایره باند و گروه خود بکنند به هتک حرمت، دروغ‌پراکنیف شایعه‌پردازی و تهمت روی می‌آورند.

هر فردی که در صحنه ورزش فعال است به‌اندازه‌ی توان، قدرت و فهم و درکش می‌تواند مثمرثمر باشد. انتظار این‌که همه در یک سطح باشند و رفتار و کردارشان شبیه هم بوده باشد توقعی غیر منطقی است. بیشتر مسئولین ما در ورزش و هیئت های ورزشی معتقدند که همه باید به مانند آن‌ها فکر کنند و بر خلاف نظر آن‌ها حرفی زدن و سخنی گفتن را گناهی بزرگ می‌دانند ولی باید بپذیرند که همه مجبور نیستند چون آن‌ها بیندیشند و غلام حلقه‌به‌گوش آن‌ها باشند.

بلبل به باغ و جغد به ویرانه ساخته

 هرکس به‌قدر همت خود خانه ساخته

حالا وقتی نوشته‌های ما را در مسیرحق می‌بینند و دلایل قانع‌کننده‌ای برای رد کردن آن‌ها ندارند چاره‌ای جز روی‌آوردن به حاشیه و طرح مسائل پیش افتاده برای فریب افکار عمومی نخواهند داشت.

گاهی مارا ”سایه شوم“ ورزش اردبیل تلقی می‌کنند. مگر در عرصه ورزش تصمیم‌گیر هستیم و صاحب قدرت که سایه ما شوم باشد.  اگر مایی که جز یک خودکار وسیله دیگری نداریم برای ورزش ”سایه شوم“ باشیم رسانه‌هایی که با ندانم‌کاری‌ها، باند بازی ها و میدان دادن به چند چهره‌های وحدت شکن به نابودی و فنای برخی از رشته‌ها کمر همت بسته‌اند باید چه نام و عنوانی بنهند؟

مگر ما دفتر و دستک و زمین ورزشی و سالن و امکانات مختلفی در اختیار داریم که با سوءاستفاده از آن‌ها به ”سایه شوم“ ورزش تبدیل بشویم و آیا ما برای دور کردن افراد صالح و کارنامه دارد از ورزش برنامه‌ریزی می‌کنیم که ”سایه شوم“ ورزش باشیم. اگر گفتن واقعیت‌ها و بازکردن مشت دروغ‌گویان و سوءاستفاده کنندگان ناشی از سایه شوم ما باشد ما به این شوم بودن سایه مان افتخار می‌کنیم.

روز دیگر به بهانه‌های نخ‌نماشده سال‌های نه‌چندان دور پناه می‌برند. می‌گویند که در واگذاری تیم دسته‌دومی شهرداری به بخش خصوصی دخیل بوده‌ایم.. مگر رییس شورای شهر بودیم یا شهردار و مدیرکل ورزش و جوانان بودیم که صاحب عنوان بودیم و قرارداد داشتیم و حقوق می‌گرفتیم؟ مگر از مسئولیت‌هایی چون مربی، مدیر فنی و مشاور برخوردار بودیم و از امکانات باشگاه بهره می‌بردیم و از آن‌ها استفاده شخصی می‌کردیم؟ اگر صاحب این قدرقدرت بودیم پس چرا ما خود خبر نداشتیم. دیگران از کنار تیم شهرداری خوردند و نوش جان کردند و قراردادها بستند و پول ها گرفتند و حالا برای خاموش کردن ما به این حیله ها و دروغ پردازی ها روی می‌آورند؟

و یا افاضه می‌فرمایند که احد شیخ لاری را بندهبه تیم شهرداریآوردم. در جلسه‌ای که با شرکت نزدیک به بیست نفر به‌عنوان کمیته مشورتی در حضور شهردار وقت تشکیل‌شده بود من نیز حضور داشتم. پس من به‌جای 20 نفر رای داده‌ام و به قول آقایان، همه عزیزان در آن جلسه دکوری بیش نبوده‌اند؟

من خبرنگار اگراز چنین نفوذی برخوردار بودم پس کسانی که به “کنگر خورده لنگر انداخته” در ورزش معروف هستند باید سال‌ها قبل غزل خداحافظی از صحنه مدیریت را می‌خواندند.

عاملان این بی اخلاقی‌ها چهره‌هایی شناخته‌شده هستند. آن‌هایی هستند که به‌ظاهر ادعای مسلمانی دارند ولی در باطن جز تلاش برای تثبیت خائنین به ورزش کار دیگری نمی‌کنند.

حسن خلقی ز خدا می‌طلبم خوی تو را

 تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود

عده‌ای مدام از دوستی و ارادت و مردانگی دم می‌زنند. مدام خود را دلسوز ورزش نشان داده و برای اداره امور آن خود را شایسته‌تر از دیگران می‌دانند. آن‌ها کاری جز فتنه‌انگیزی و دلسرد کردن خادمین واقعی ورزش ندارند. آن‌ها دشمنانی هستند در لباس دوست که در سال‌های اخیر بیشترین ضربه هارو متوجه ورزش کرده‌اند.

در تاریکی و غبار، سیمای چنین آدم‌هایی نمایان نیست، مردم حرفشان را می‌شنوند اما چهره‌شان معلوم نیست، ماهیت‌شان ناپیداست، وقتی غبارها بنشینند، زیر غبار رفته‌ها دوباره باز و شفاف می‌شوند و آدم‌ها معلوم و چهره‌ها عریان.

امیدواریم که غبارها در سال جدید فرونشینند و چهره دشمنان ورزش، خائنین برخی از رشته‌ها و چند چهره‌های شیطان‌صفت عریان ‌شود و عرق شرم و پشیمانی بر پیشانی آن‌ها جا خوش نماید. ان‌شاءالله.

 

 




لیگ به اصطلاح برتر فوتبال و چند نکته

به مبارکی و سلامتی، لیگ به اصطلاح برتر استان آغاز شده است. زمان آغاز رقابت های لیگ برتر در استان از یک تاریخ مشخص پیروی نمی کند. گویا تابع اوضاع سوق‌الجیشی، موقعیت زمانی و مکانی، در عقرب نبودن قمر، انتخابات مختلف و بدی آب و هوا می باشد.

آغاز لیگ برتر در اسفندماه، انشااله که در راستای آماده کردن زمینه مساعد برای انتخابات هیئت فوتبال استان نباشد.

پیشرفت و  توسعه فوتبال در یک منطقه بدون مسابقات منظم، مرتب و قانونمدار امکان پذیر نمی باشد. امیدواریم برگزار کنندگان این لیگ، حداقل تصمیم بگیرند که امسال رقابت ها را بدون حاشیه و در چارچوب مقررات موجود برگزار بکنند.

هرچند که معتقدیم گوشی برای شنیدن برخی از پیشنهادات وجود ندارد اما بر حکم وظیفه، نکاتی را یادآوری می کنیم.

چگونگی حضور تیم ها

*مقررات در گام اول باید در ارتباط با چگونگی حضور تیم ها در لیگ برتر به مورد اجرا گذاشته می شد. تیم هایی که در لیگ برتر هستند حتما باید شرایط خاص و ویژه ای داشته باشند و چقدر زیبا می شود که کمیته برگزار کننده مسابقات، ویژگی ها و برخورداری هر یک از تیم ها از شریط حضور در لیگ برتر را اطلاع رسانی کرده و شفاف سازی نماید.

تجربه نشان داده است صدور مجوز برای تیم های محروم از حداقل امکانات، برای حضور در یک تورنمنت، نتیجه مطلوبی نداشته و بیشتر در میانه راه مسابقات، کناره گیری کرده و بدین ترتیب مسابقات، با حضور این قبیل تیم ها زیر سؤال می رود.

کمیته انضباطی

*در مسابقات فوتبال و فوتسال حضور کمیته انضباطی فعال در صحنه از ضروریات می باشد. هیئت فوتبال استان محبت کند و برگواری نماید و رئیس کمیته انضباطی و اعضای آن را جهت آشنایی تیم ها و رسانه ها به طور رسمی معرفی بکند.

اتفاقات و حوادثی که در هر رقابت روی می دهد تصمیم گیری و برخورد با کمیته انضباطی است و رئیس کمیته باید در قبال تصمیمات اتخاذ شده جوابگو باشد. پس معرفی وی به جامعه ورزش و فوتبال لازم است. آیا در فصل جاری رقابت ها این امر تحقق خواهد یافت؟ شما علاقه‌مندان امیدوار باشید، ما زیاد خوشبین نیستیم.

جدول رده بندی

*سال هاست که جدول رده بندی لیگ به اصطلاح برتر به معمای بزرگ آن تبدیل شده است. معمولا در هفته های اول و دوم به این کار اقدام می شود ولی به مرور، جدول به اسرار مگو تبدیل می شده و دسترسی به آن و اطلاع یافتن از حال و روز تیم ها به یک کار غیر ممکن تبدیل می شود.

اگر قصد و غرضی در کار نیست و اگر رسانه ها و دوستداران فوتبال را غریبه و نامحرم تشخیص ندهند و قرار گرفتن در جریان امور را حق مسلم مردم بدانند نیازی به محرمانه کردن جدول لیگ برتر فوتبال استان نیست.

اگر در فصل جاری و در پایان هر هفته به طور مرتب از طریق منابع اطلاع رسانی هیئت، این کار صورت نگیرد باید به مسائلی که در رابطه با عدم ارائه به موقع جدول رده بندی گفته می شود ایمان آورد و با شک و تردید به همه ادعاها نگاه کرد.

قانون و مقررات

*انتظار می رود که همه مقررات موجود و جاری در رقابت های لیگ فوتبال در سطح کشور در استان اردبیل نیز جاری و ساری گردد. دیگر شاهد نباشیم که تصمیم گیری در اتفاق روی داده در هفته اول به پایان لیگ موکول گردد. مسابقات عقب افتاده به هر دلیل و علتی باید به موقع برگزار گردد. از نظر تعداد بازی های انجام یافته، فاصله عمیق بین تیم ها ایجاد نشود و به طور کلی قانون و عرف موجود در دستور کار قرار گیرد و بدین وسیله به همه اما و اگرها و احیانا حرف و حدیث های در ارتباط با جانبداری از برخی ها پایان داده شود.

امانتداری

*و در نهایت در هر رویدادی اگر قانون و نقررات حرف اول و آخر را بزند، هیچ مشکلی بر سر راه آن نمی تواند قد علم بکند. آن هایی که در برگزاری رقابت ها فوتبال با هر عنوان و منصبی که دخالت داشته باشند امانت دار محسوب می شوند. اگر در حفظ امانت و رفتار بی طرفانه همت نکنند و در قبال هر حرکت غیرقانونی موضع گیری نکرده و از ترس از دست دادن موقعیت سکوت اختیار بکنند، بدانند و بدانیم که در حفظ امانت کوتاهی کرده و باید فردای قیامت در پیشگاه احدیت و دادگاه عدل الهی پاسخگو باشند. در آن دادگاه اساسنامه و آئین نامه و تفسیر به رأی چاره ساز نخواهد بود. از آن لحظه ها بترسیم و در دنیای ورزش و فوتبال حق را به حقدار برسانیم.

بدون شک با گذشت زمان و تا پایان دور رفت می توان قضاوت کرد که آیا درب فوتبال و لیگ به اصطلاح برتر بر پاشنه قبلی می چرخد و یا تحولاتی در جهت بهبود کیفیت و حفظ بی طرفی انجام گرفته است.

 

 




کاراته استان اوج می گیرد به شرطی که ….

ایرج عطایی رئیس هیئت کاراته استان اردبیل شد و بعد از مدت ها فضای مجازی و به خصوص اینستا از دست تعدد پست ها در مورد این رویداد، به راحتی نفس کشید.

کاراته استان از جمله رشته های ورزشی پرطرفدار و باسابقه درخشان استان است. در اردبیل، پارس آباد، گرمی و … کاراته با استقبال قابل توجه جوانان و نوجوانان روبروست و همین امر موجب بروز چهره های مطرحی در این رشته بوده است.

بعد از مدت ها بلاتکلیفی با رأی اعضای مجمع، سرنوشت مدیریت آن برای چهار سال آینده مشخص شد. مجمع به وظیفه‌ای که بر عهده داشت عمل کرد و از این به بعد نوبت خانواده کاراته استان است که این کانون را گرم نگه دارند و روزهای خوبی برای آینده آن رقم بزنند.

مربیان بزرگ، اساتید بزرگوار، انسان های وارسته و جوانان خوش نام و با وقار از سرمایه های اصلی کاراته استان محسوب می شوند. این سرمایه ها برای جامعه ورزش و علاقه‌مندان به کاراته قابل احترام هستند و عزیز.  بنابراین از همه آن ها انتظار می رود که از همین امروز برای سربلندی کاراته فکر بکنند و به حرف و حدیث های ایام قبل از برگزاری مجمع انتخاباتی خط قرمز بکشند.

کاراته همواره برای استان مدال آور و افتخار آفرین بوده است. اگر وحدت و همدلی نباشد بازگرداندن کاراته به روزهای اوج گذشته غیر ممکن خواهد بود.

انتظار می رود بزرگان این رشته از ایجاد جو وحدت و صمیمیت در خانواده کاراته حمایت بکنند و خود الگویی برای جوانان در زمینه توجه به احیای دوباره این رشته و افتخارآفرینی‌های آن باشند.

قدم اول در هموار کردن مسیر را باید رئیس هیئت کاراته استان بردارد. ایرج عطایی اگر پرچم یکدلی در عرصه کاراته استان را برافراشته کند و دست همکاری به سوی همه صاحب نظران، بزرگان، اساتید و مربیان نام آشنای این رشته دراز نماید و بهره بردن از تجربیات، مشاورت و راهنمایی های آن‌ها را با جان و دل پذیرا باشد کاراته استان به اوج می رسد و فضای آن را دوستی ها، محبت ها و یک رنگی ها پر می کند.

ناگفته پیداست که اگر دست همکاری عطایی به گرمی فشرده نشود امکان دستیابی به اهدافی که همه حرف‌اش را می زنند ممکن نمی شود. پس در یک اقدام متقابل که منشأ آن همکاری و صمیمیت و نجات کاراته از حال و روز فعلی‌اش باشد می توان سنگ آن را به سینه زد و برایش ایام بسیار مساعد و پرباری آرزو کرد.

امیدواریم همه اساتید و بزرگان کاراته فارغ از موضعگیری های قبل از انتخابات برای کمک به کاراته کمر همت ببندند و در سال جدید برای این رشته برنامه های سازنده ای را تدارک ببینند.

 

 




آمارسازان ماهر

ملا نصرالدین ماهی خرید و به خانه آورد.

به زنش گفت آن را عریان کند. در اثنای پختن ماهی ملا را خواب برد و زن به‌تنهایی ماهی را تماماً بخورد و دستان ملا را با روغن ماهی بیالود.

وقتی ملا از خواب بیدار شد، مطالبه ماهی کرد.

زن گفت: خوردی و فراموش کردی، دستت را بو کن.

ملا دست خود را بویید و گفت: آری دستم به خوردن ماهی گواهی می‌دهد اما شکم‌ام تکذیب می‌کند و فریاد گرسنگی سر می‌دهد‌.

این داستان در شرح حال آن دسته از مدیرانی است که سعی می کنند کارنامه خود را با ارائه یک سری آمار و ارقام پربار نشان بدهند. مدام فریاد بر می آورند که در حوزه مدیریت، تحول آفریده‌اند و نوآوری کرده و طرح نو در انداخته‌اند.

وقتی تریبونی برای صحبت به دست می آورند امکان ندارد فرصت ها را از دست بدهند. مدینه فاضله‌ای را برای مخاطبان ترسیم کرده و خود را قهرمان بلامنازع عرصه مدیریت تلقی می کنند.

شنونده وقتی ادعاها را با واقعیت های موجود مقایسه می کند داستان ملانصرالدین پیش می آید. مسئول مدعی می شود که حوزه مدیریت‌اش را گلستان کرده است و حقیقت موجود می گوید که تا گلستان شدن فاصله ای بس زیاد وجود دارد.

آمارسازان ماهر و قهار که عمر مدیریت خود را وابسته به آن می بینند چگونه در قبال وجدان خود احساس شرمندگی نکرده و همچنان به این کار زشت و چندش آور ادامه می دهند؟ آیا آن ها در اندیشه فردای قیامت نیستند؟ در محضر پروردگار چگونه جوابگوی دروغ ها و اعداد و ارقام ساختگی خواهند شد؟

ادعاهایی که برخی از مدیران در حوزه های مختلف می کنند وقتی موشکافانه مورد بررسی قرار گیرد واقعیت ها بیشتر چهره خود را نشان می دهد. تکیه بر چنین آمارهایی به آن چه که موجود است اثر فزاینده ای نمی تواند داشته باشد.

آمارسازی ها موجب می شود که توجه به هر بخش به میزان قابل توجهی کاهش پیدا بکند و این ظلمی بزرگ در حق مردم می تواند باشد.

بپذیریم که آمارسازی مشکلات را حل نخواهد کرد . برای رسیدن به توسعه در هر بخش،حرکت اصولی بر اساس برنامه و به کارگیری نیروهای متعهد، مدیر و مدبر مورد نیاز است. دروغگویی ها و وارونه جلوه دادن واقعیت ها هیچ دردی از دردها و مشکلی از مشکلات جامعه را نمی توانند حل بکنند. یاحق.

 

 




بودجه ۱۴۰۰ میلیارد تومانی شهرداری

دنیای اردبیل؛ یکصد بیست و چهارمین شماره نشریه دنیای اردبیل و با بررسی مسائل مختلف فرهنگی و ورزشی استان با عناوین،فوتبال کثیف” و  … منتشر شد
دانلود نسخه PDF d یکصد بیست و چهارمین شماره نشریه دنیای اردبیل
http://donyayeardabil.ir/wp-content/uploads/2021/03/pdfjoiner_18.pdf

مطالب موجود در صفحه دوم  شماره یکصد بیست و چهارمین شماره نشریه دنیای اردبیل :

*کینه ورزی
*بودجه 1400 میلیارد تومانی شهرداری

مطالب موجود در صفحه سوم شماره یکصد بیست و چهارمین  شماره نشریه دنیای اردبیل

*فضول باشی و طرفداری از حق

*فوتبال اردبیل؛ مدیون هوشنگ چمن آرا

مطالب موجود در صفحه چهارم یکصد بیست و چهارمین شماره نشریه دنیای اردبیل

*بی صاحبی فوتبال شهر اردبیل

*آزادی 387 زندانی در اردبیل

*170 سامانه هوشمند ثبت تخلفات رانندگی در جاده های استان فعال است

مطالب موجود در  صفحه پنجم یکصد بیست و چهارمین شماره نشریه دنیای اردبیل

*فوتبال شهر اردبیل و ناله دلسوزان

*مرکز گردشگری جامع در محور اردبیل سرعین احداث می شود

مطالب موجود در صفحه ششم یکصد بیست و چهارمین شماره نشریه دنیای اردبیل

*شهردار اردبیل بودجه 1400 میلیارد تومانی را تقدیم شورا کرد

*مطالب موجود در صفحه هفتم یکصد بیست و چهارمین شماره نشریه دنیای اردبیل

*ایجاد زمینه مناسب برای کسب و کار از اولویت اصلی استان است
*توسعه استان در گرو رونق تولید

مطالب موجود در صفحه هشتم یکصد بیست و چهارمین شماره نشریه دنیای اردبیل

*حاکمیت قانون؛هیئت های استانی در انتظار

*فوتبال کثیف

 

 

 




کینه ورزی

کینه‌ورزی بیماری مهلکی است که مبتلایان را در معرض فنا و نابودی قرار داده و آرامش روح و روان را از بین می‌برد.

آن‌هایی که کینه ورز هستند راه رستگاری را برخود مسدود می‌کنند و مدام در استرس و رنج روحی و ناراحتی درونی به سر برده و از زندگی لذت نمی‌برند.

کسانی که از ظرفیت کافی برای پذیرش حقایق برخوردار نباشند، وقتی به هدف و برنامه‌های پیش‌بینی‌شده خود نرسند، عاملان عدم موفقیت را دشمنان خود قلمداد کرده و همیشه و از هر راه ممکن می‌خواهند به حس انتقام‌جویی پاسخ داده و به هر طریق ممکن دشمنی با برخی‌ها را در دستور کار قرار بدهند.

بسیاری از رفتارهای سوال‌برانگیز، اقدامات تفرقه‌آمیز و زیر پا گذاشتن اصول از عناد و دشمنی سرچشمه می‌گیرد. کینه‌ورز بیماری است که مواظبت از آن‌ ضرورت دارد. کینه‌ورزی منشائی برای یک سری صفات ناپسند و مذموم است صفاتی چون حسد، غیبت، شماتت، قهر کردن و دشنام دادن. ‌ مولای متقیان علی علیه‌السلام می‌فرماید: «ریشه عیب‌ها کینه‌توزی است».

کینه ورز ها همه‌چیز را سیاه می‌بینند و برای تهمت زدن و پایمال کردن حق و به کرسی نشاندن حرف‌های غیرمنطقی از هیچ کوششی کوتاهی نمی‌کنند.

کسانی که مسئولیت از دست داده‌اند و یا به هر ترتیبی در رسیدن به جایگاه اجتماعی برتر ناکام مانده‌اند، کینه را در دلشان جای می‌دهند و برای ضربه زدن به خیلی‌ها، ساعت‌ها نقشه می‌کشند و از آدم‌های ضعیف‌النفس و عقده‌ای در راه رسیدن به هدف، بهره‌برداری و سوءاستفاده می‌کنند.

کینه‌ورزها برای این که در اجرای نقشه‌ها موفق عمل نمایند با ظاهری آراسته در فریب افکار عمومی و موجه جلوه دادن خود نقشه‌ها پیاده کرده و برنامه‌ها اجرا می‌کنند.

رفتارهای ناشی از حسادت کینه ورزها در مخدوش کردن چهره‌های محبوب جامعه و خدمت‌گزاران مردم گام بر می دارد ولی خداوند چون در همه حال از بندگان صالح حمایت می‌نماید در کمترین زمان ممکن حیله را به خودشان باز می‌گرداند و بدین‌ترتیب زمینه بی آبرویی شان فراهم می‌شود.

از امام اول شیعیان روایت است که فرمود: ،«کینه‌توزی باعث فتنه هاست». کینه ورزها برای خالی کردن عقده‌ها و ضربه زدن به کارهای نیک و پسندیده هر روشی را آزمایش می‌کنند و هیچ ترس و واهمه‌ای از همراه کردن عده‌ای جویای نام بی‌تجربه ندارند.

دل‌های کینه‌ورزان حرفه‌ای قهار دنیای سیاست، پایگاهی برای تاخت‌وتاز شیطان و بستری برای تیرگی و خسران است. امیدواریم که آن ها زودتر به خود آیند و خشنودی آفریدگار را مدنظر قرار بدهند و جز آنچه او دوست می‌دارد از خود ظاهر نسازند. ان‌شاءالله.

 




.بودجه ۱۴۰۰ میلیارد تومانی شهرداری

شهردار اردبیل بودجه 1400 تومانی سال 1401 را تقدیم شورای شهر اردبیل کرد تا مورد تصویب قرار بگیرد.

از آن روزی‌که محمود صفری سکان هدایت شهرداری اردبیل را در دست گرفت با مسائل مختلفی مواجه گردیده و با مشکلات عدیده‌ای دست‌وپنجه نرم کرده‌است. گاهی برخوردهایی بوده که بوی عناد و کینه و دشمنی از آن به مشام رسیده و زمانی کوچک‌ترین مورد به بهانه‌ای برای کوبیدن او تبدیل ‌شد، از اقدامات مثبت‌اش چندان حرفی به میان نیامد و در مقابل ترک خوردن آسفالت در یک مسیر مورد توجه شدید دوستان قرار گرفت و به‌عنوان عاملی برای کم‌کاری و یا عدم توانایی شهردار استفاده شد.

در قبال همه نامهربانی‌ها، او با صبر و حوصله به کار خودش ادامه داد و چون هدفی جز بهبود اوضاع و تلاش برای ارتقای جایگاه شهرداری نداشت همه ناملایمات را به جان خرید و بر عهدی که با خود و خدای خودش بسته بود، وفادار ماند

سال 1401 برای محمود صفری سالی مهم و تأثیرگذار و سرنوشت‌ساز است. کمبود منابع مالی به‌عنوان عاملی بازدارنده می‌تواند صفری را در رسیدن به برخی از اهداف پیش‌بینی‌شده با مشکل و ناکامی مواجه نماید ولی چون بودجه را خود و همکارانش تنظیم کرده و بندبند آن را با توجه به نیازها و امکانات موجود پیش‌بینی نموده‌اند امیدواری برای تحقق بودجه و استفاده بهینه و به جا از آن افزایش پیدا می‌کند.

یکی از نکات مثبت در بودجه تقدیمی، کاهش هزینه‌های جاری به میزان14 درصد نسبت به‌سال 1400 می‌باشد. همواره ریخت‌وپاش احتمالی و عدم دقت در هزینه‌ها از نگرانی های شهروندان بوده است. مردم دوست دارند شهردار در مقابل هزینه‌های غیرضروری مقاومت نماید و با تمام وجود از بیت‌المال و صرف آن در مواقع لزوم و ضروری محافظت کند.

بودجه 1400 تومانی نسبت ‌به بودجه سال گذشته رشد 47 درصدی را نشان می‌دهد. باید هر گونه اظهار نظر در مورد بودجه را به بعد از تصویب نهایی آن در شورا موکول کرد.

فعالیت‌های عمرانی و چگونگی پیشرفت پروژه‌ها و بهره‌برداری به‌موقع از آن‌ها معیاری برای تشخیص کارآمدی مجموعه شهرداری می‌تواند محسوب شود.

محمود صفری بودجه پیش‌بینی‌شده در حوزه عمرانی را 853 میلیارد تومان اعلام کرده و میزان افزایش آن نسبت‌به سال گذشته را 5 درصد ذکر می‌کند.

شهروندان انتظار دارند پروژه‌های عمرانی، چشم‌نواز و تغییردهنده حال‌وروز شهر باشد. فعالیت‌های عمرانی اگر قادر به ایجاد تغییرات اساسی در وضع عمومی شهر نباشد، رضایت مردم را جلب نخواهد کرد. دوباره‌کاری در فعالیت‌های عمرانی همیشه سؤال‌برانگیز و ناراحت‌کننده بوده‌است و امیدواریم که این بحث یعنی دوباره‌کاری در افکار مدیریتی وی جایی نداشته باشد.

محمود صفری در سخنرانی خود به موردی که می‌تواند قابل‌توجه باشد اشاره کرد و گفت که در سطح شهر اردبیل 1000 میلیارد تومان پروژه مشارکتی دردست‌اقدام وجود دارد که بیشتر آن‌ها به‌صورت راکد مانده‌است.

وی قول داد که سال 1401 سال تحرک بخشیدن و احیای عملیات ساختمانی این پروژه ها باشد.

 در سطح استان و شهر اردبیل در سال‌های اخیر آن‌قدر از مسئولین وعده شنیده ایم که معمولاً به سخنانی که به افعال می‌شود و خواهد شد ختم بشود چندان نمی‌توان امید بست ولی امیدواریم که صفری حداقل کاری بکند که در پایان سال 1401ی تحقق حجم وسیعی از وعده‌ها را شاهد باشیم.

و اما جامعه ورزش امیدوار است که با محبت شهردارو عنایت شورای شهر، فصل جدیدی در میزان اعتبارات ورزشی سازمان فرهنگی‌ورزشی گشوده شود. هر مقداری که به امر گسترش و توسعه ورزش اختصاص یابد نمی‌تواند کارساز و تأثیرگذار باشد مگر این‌که به‌جای خود و به دست اهلش هزینه شود.

در سال‌های نه‌چندان دور، سازمان فرهنگی‌ورزشی و به‌خصوص حوزه ورزش، کانونی برای هزینه‌های غیرمتعارف معروف شده‌است. آن‌هایی که در سازمان قبول مسئولیت کرده‌اند برای پاک کردن آثار مانده آن در اذهان باید تلاش کنند و با برنامه‌ریزی منطقی و مشخص کردن مسیر پیشرفت و ترسیم جایگاهی که در کوتاه و یا درازمدت باید به آن برسیم شهرداری را در انجام وظایف فرهنگی‌ورزشی همراهی نمایند و با مدد گرفتن از نیروی عشق به خدمت نسبت جبران عقب‌ماندگی‌ها اقدام کنند.

توقع از شهرداری بسیار بالاست. وقتی با اندک مشکل پیش‌آمده خیلی ها لب به انتقاد و گلایه باز می‌کنند و یا در مواقع بروز بحران و حوادث قهری اقدام سریع و به‌موقع از شهرداری مورد انتظاراست و یا برخورد صادقانه با مشکلات موجود و بیان واقعیت‌ها به مردم همواره مورد توجه است شهردار و همکاران اش چاره‌ای جز حضور همیشگی درصحنه و دوندگی در همه ابعاد ندارد.

با شناختی که از صفری وجود دارد او مطمئنا قادر است که بتواند از این آزمون بزرگ سربلند بیرون بیاید.