1

عملکردها و واقعیت ها

درخواست برکناری رئیس هیأت کشتی شهرستان سرعین و حکم هیأت استان مبنی بر عزل وی به یکی از چالش های این رشته تبدیل شده و در مورد آن اظهار نظرهای مختلفی صورت گرفته است.

به نظر می رسد تصمیم برکناری رئیس هیأت کشتی سرعین به بحث درخواست برگزاری مجمع فوق العاده و وجود امضای وی در پای آن در ارتباط بوده باشد.

گفته می شود عدم فعالیت مستمر و مناسب ، پائین بودن آمار ورزشکاران تحت پوشش و عدم کسب عناوین قهرمانی توسط کشتی گیران آن هیأت دلایل عمده برای عزل پرویز موسی زاده توسط هیأت کشتی استان ذکر شده است.

عزل و انتخاب رئیس هیأت شهرستان در هر یک از رشته های ورزشی تابع یک سری قوانین و مقرراتی است که در اساسنامه هیأت های ورزشی استان ها به صراحت و آشکار در مورد آن اظهار نظر شده است. بر این اساس برکناری رؤسای هیأت های شهرستانی باید با توافق اداره ورزش و جوانان شهرستان و هیأت استان انجام گیرد و هیچ کدام از این دو مستقیما نمی تواند تصمیم گیرنده نهایی باشد.

از طرف دیگر رئیس اداره ورزش و جوانان شهرستان سرعین در تماس تلفنی خبرنگار ما رضایت خود از نحوه عملکرد رئیس هیأت کشتی شهرستان را اعلام داشته و متذکر شده است که عزل وی توسط هیأت کشتی استان بدون هماهنگی های لازم انجام پذیرفته و مورد قبول اداره ورزش و جوانان شهرستان نمی باشد.

اکبر عبدلی رئیس سابق اداره ورزش و جوانان شهرستان سرعین نیز موسی زاده را یکی از هیأت های فعال در دوره مدیریت خود ذکر کرده و بر خدمات وی نسبت به کشتی سرعین، استان و کشور تأکید کرده است.

در دو سال گذشته هیأت کشتی سرعین بارها میزبانی اردوهای منتخب استانی و اردوهای تیم های حاضر درجام باشگاه های جهان و حتی تأمین محل تمرین تیم های خارجی شرکت کننده در این رقابت ها را بر عهده داشته و از این بابت کارنامه درخشانی دارد و می توان گفت که یکی از هیأت های برتر استان در رابطه با میزبانی از اردوهای آمادگی تیم های مختلف محسوب می شود.

برگزاری مسابقات شهرستانی به مناسبت های مختلف برای محک زدن نیروهای موجود و انتخاب تیم شهرستان برای حضور در رقابت های استانی بخش دیگری از فعالیت های هیأت می باشد.

رقابت های گرامیداشت دهه فجر در شهرستان سرعین با حضور دست اندرکاران هیأت استان خود دلیلی محکم و قاطع بر این ادعا می باشد.

کسب دو عنوان دومی و سومی توسط کشتی گیران سرعین در رقابت های استانی سندی برای فعالیت های کشتی در آن منطقه می تواند به شمار آید. قرار گرفتن علی اصغر قنبری در سکوی دوم وزن 70 کیلوگرم و جعفر شاهی در رده سوم وزن 74 کیلوگرم استان نشان از فعالیت و تلاش در کشتی سرعین می باشد.

ازطرف دیگر برکناری رئیس هیأت شهرستان سرعین در زمانی ایده آل و خوبی صورت نمی گیرد چرا که او یکی از امضاء کنندگان درخواست مجمع فوق العاده است .

امید می رود با کمک همه دوستداران و علاقه مندان به کشتی مشکلات موجود بر سر راه این رشته دوست داشتنی در سطح استان برطرف گردد.

کسانی که قیصریه ای را به خاطر یک دستمال به آتنش می کشند و آن هایی که منافع شخصی را به منافع کشتی ترجیح می دهند و عده ای که چشم طمع بر کشتی دوخته اند از مهم ترین عوامل حاکمیت وضع موجود کشتی به شمار می روند. برچیده شدن بساط این قبیل افراد می تواند تا حد مطلوبی در آرامش بخشیدن به فضای کشتی مؤثر باشد.

 




همیشه با خدا بمان

وقتی دلت با خداست
بگذار هر کسی که می خواهد دلت را بشکند
وقتی توکلت به خداست
بگذار هر چقدر می خواهند با تو بی انصافی کنند
وقتی امیدت به خداست
بگذار هر چه می خواهند ناامیدت بکنند
وقتی یارت خداست
بگذار هر چه می خواهند نارفیق شوند
همیشه با خدا بمان
چتر پروردگار بزرگ ترین چتر دنیاست

 




قلدری آنلاین

✍فضای مجازی بازار مکاره ای شده است و از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در آن یافت می شود. تعجب نیست که فرهنگ و ادبیات چاله میدانی نیز در این فضا بازتولید شده و از دل پست مدرنیسم “قلدری آنلاین” سربرآورده باشد.
✍در این فضا همه چیز سرعت و شدت سرسام آور پیدا کرده و روابط اجتماعی بسیار پیچیده تر از دنیای واقعی شده است. پدیده اجتماعی قلدری هم پیچیدگی وحشتناکی پیدا کرده و چاله میدان مجازی فراخ و فراگیری برای خود دست و پاکرده تا مبادا از قافله عقب بماند.
✍همان گونه که شهروندان در جهان واقعی طعم تلخ پدیده اجتماعی قلدری را چشیده و با هر نوع یادآوری کام آنها بار دیگر تلخ می شود، در فضای مجازی نیز پدیده اجتماعی قلدری با درجه پیچیدگی بالایی بازتولید شده و شهروندان شهرهای مجازی را در کمند خود گرفتار کرده است.
✍در عصر مدرنیته علل بسیاری از نارسایی های رسانه ای به میزان زیادی مشخص و گمنامی و هویت جعلی در انتشار اطلاعات بی معنا بود. ولی در عصر پست مدرنیسم و شاهکار منحصربفرد آنها یعنی فضای مجازی، روابط سببی و متکثر بیشتری بین علت و معلول وجود دارد و یک معلول می تواند به علل گوناگون نسبت داده و یا یافتن علت آن غیرممکن شود.
✍پیچیدگی بالای فضای مجازی موجب شده که شهروندان گاه ضربه هولناک را خورده و جالب اینکه نمی دانند از کجا خورده اند!. به حریم شخصی تجاوز می شود، تصاویر و اسناد خصوصی به سرقت می رود؛ رمز بانکی سرقت و حساب تخلیه می شود؛ شایعه و اخبار جعلی بیداد می کند، و صدها اقدام مجرمانه دیگر رخ می دهد ولی در بسیاری از اوقات یافتن “علت” سایبرقلدری ناممکن شده و یا به سختی امکان پذیر است.
✍یکی از کژکارکردهای فضای مجازی
قلدری آنلاین یا زورگویی در رسانه های اجتماعی بوده که درجه بسیار پیشرفته ای نسبت به نوع مشابه در رسانه های جمعی است. تعجب انگیز نیست که در قرن بیست و یکم، فرهنگ و ادبیات چاله میدانی و قلدری در قالب حمله سایبری جایگاه مستحکمی در فیس بوک، توئیتر، یوتیوب، واتس آپ، اینستاگرام و دیگر پلت فرم ها برای خود دست و پا کرده و روزانه آه و ناله عده ای را به آسمان بلند کند و عده ای را نیز بر خاک سیاه نشاند.
✍قلدری سایبری نوعی حمله و تجاوز به حریم شخصی کاربران از طریق دستگاههای دیجیتالی مانند تلفن همراه، رایانه و تبلت برای آسیب زدن و صدمه زدن به آنها با هدف کسب منافع فردی و گروهی است.
✍مصادیق قلدری آنلاین به سهولت قابل شمارش نیست و مهم تر اینکه روزبروز بر انواع و دامنه آنها در گونه های جدید افزوده می شود و قلدرهای فرامدرن به قول قدیمی ها سر شیطان نیز کلاه می گذارند. آزار و اذیت دیگران؛ ارسال پیام های خصوصی زننده؛ جعل هویت؛ سرقت و باج خواهی؛ افشای اطلاعات شخصی؛ تهدید، تخریب و تحقیر شخصیت؛ ارسال محتوای نفرت انگیز و تصاویر شرم آور؛ اعمال خشونت های رنگارنگ؛ هک کردن، انتقام گیری؛ مختل کردن خواب و آرامش؛ انتشار اخبار جعلی، شایعات و گفتارهای نفرت انگیز؛ ایجاد ترس و وحشت، نگرانی و استرس؛ از جمله روش های قلدری آنلاین است.
✍مقابله با پدیده قلدری آنلاین از جنس فیزیکی نیست. هر کاربری به دنیای مجازی پا گذارد باید همیشه و مستمر در حال یادگیری و یاد دادن تا از گزند حوادث در امان باشد. با این حال انجام اقداماتی مانند گزارش کردن( ریپورت) پیام های ناهنجار به سرویس دهنده پلت فرم، بالا بردن هزینه اقدام برای قلدران، تغییر تنظیمات خصوصی پلت فرم، بلاک کردن حساب های کاربری، صیانت از اطلاعات خصوصی، پرهیز از تایید، انتشار و اشتراک گذاری پیام های آزار دهنده و گزارش به پلیس در موارد تهدیدات جدی می تواند تا حدی زهر اقدامات قلدران آنلاین را کاهش دهد.(منبع: رسانه و ارتباطات).




نمی‌دانم مخاطب سلام‌تان هستم یا نه؟! اما می‌دانم سلام یعنی آغاز…

دلنوشته ای از امیررضا سعیدی:
ظهر روز جمعه در حال تحریر خبر نماز جمعه بودم که سلام‌ و پیام‌ حضرت آقا به جوانان فعال فرهنگی اردبیل را خواندم، ابتدا خوشحال شدم اما بعد مدت کوتاهی از خود پرسیدم آخر از کجا می‌دانی که مخاطب سلام آقا هستی؟ اصلا چرا باید خود را جوان فعال فعال فرهنگی بدانی؟
سلام آقاجان؛ آقاجان شاید به لحاظ سنی جوان باشم اما نمی‌دانم در عمل به وظایف یک جوان از نگاه شما چقدر موفق بوده‌ام؟ نمی‌دانم می‌توان اسم چند پروژه و کار را فعالیت، و فعالِ در تراز انقلاب اسلامی گذاشت یا نه؟ آن هم از نوع فرهنگی!
مدت‌ها است که یکی از گفتمان‌های اصلی انقلاب‌مان، طبق فرمان و فرمایشات شما، جوانان است و جوانان است و جوانان؛ تا حدی که بار بخش عظیمی از گام دوم بر عهده ما جوانان است؛ نمی‌دانم خود ما جوانان برای گام دوم چه کرده‌ایم یا چه خواهیم کرد اما می‌دانم هنوز اقدام اساسی را آغاز نکرده‌ایم؛
نمی‌دانم می‌توانم نام خود را جوان فعال فرهنگی بنامم یا نه! چرا که شما آنقدر به ما اعتقاد و اعتماد دارید که فرمان آتش به خیر به اختیار داده‌اید! اما بعید می‌دانم آن طور که شایسته است، عمل کرده باشیم.
مطالبه، دغدغه‌، همراهی مردم، روشنگری، امیدآفرینی، تبیین اهداف و دستاوردهای انقلاب و هزاران عنوان دیگر، انتظار شما از ما جوانان است؛ اما حقیقتاً از زبان خود می‌گویم که شرمنده‌ام…
برادران و خواهرانم بگذارید به نکته‌ای اشاره کنم، این‌که از سلام آقا خوشحال هستیم چیز عجیبی نیست، بنده هم هستم! اما تا به حال شده است در پایان کاری سلام دهیم؟ قطعاً نه! همیشه سلام‌هایمان در ابتدای فعالیت دیدار یا هر رویداد است.
پس باید بدانیم این سلام آغاز کار است نه پایان آن…
اینکه بگوییم یا بنویسیم ممنون آقاجان یا دلم آرام گرفت یا به قول برخی مشتی‌ها آخیش… یعنی خطر!!! ما دیدگاه‌هایمان و احساس‌هایمان را بیان کرده‌ایم اما در بخش اعظم این پیام‌ها هیچ نگاهی به آینده وجود ندارد.
اینکه حس کنیم کار تمام شده است یا اصلا ما خوب بوده‌ایم و به وظیفه خود عمل کرده‌ایم و کار تمام شده است، خطرناک است؛ نمی‌‌دانم حضرت آقا از ما راضی است یا نه اما این را می‌دانم که برای رسیدن به تراز انقلاب راه زیادی در پیش داریم، حس می‌کنم خودمان هم در برخی موارد از خودمان راضی نیستیم؛ یک سئوال، آیا شما هم موافق هستید که هزاران کار بر زمین مانده داریم که باید انجام دهیم؟ پس کارمان تمام نشده است و وقتی کار تمام نشده نباید از خودمان راضی باشیم.
شاید برخی بگویند تلنگر تلخی است و نگاهی به نیمه خالی لیوان؛ اما مطمئنم برای برخی تلنگری شیرین و امیدآفرین است مثلاً خودم؛ چرا که آقا به ما پیام داده و سلام کرده است و این یعنی به ما جوانان اعتقاد دارد، اعتماد دارد و امیدوار است و چه خوب است حالا در میان خوشحالی و خرسندی‌هایمان کمی به خود بنگریم؛ اهدافمان، کارهایمان، تلاش‌هایمان، آینده‌مان، همکاری‌هایمان، تحمل‌هایمان، تشکیلات‌هایمان و…
چه خوب است این سلام آغاز همدلی بیشتر، همت بیشتر و کار بیشتر در تراز عالی و حقیقی برای خدا، انقلاب و مردم باشد.
اما نکته‌ای در میان تمامی این سلام‌‌ها بیشتر خوشحالم کرده است؛ خوشحالم که برخی از جوانان که ادامه‌دهنده مکتب یکی از مرحومان انقلاب بودند از این سلام استقبال کرده‌اند، جواب داده‌اند، پیام‌داده‌اند و خوشحال شده‌اند؛ آری هنوز یادمان نرفته آن نامه بدون سلام…
و اینکه گفتم ادامه‌دهنده بودند و از فعل ماضی استفاده کردم بخاطر این است که این جوانان امروز ثابت کردند برای رهبر و سلام حرمت قائل‌اند و اشتباهات گذشتگان را تَکرار نمی‌کنند.




قلدری رسانه ای

✍ بعید است که شهروندی با مفهوم «قلدری» (bulling) آشنا نباشد و در عصر اطلاعات و ارتباطات کمتر فردی زیست می کند که نوعی قلدری را در طول زندگی تجربه نکرده باشد.
✍ در جهان کنونی پدیده اجتماعی قلدری، سیطره خود را از خانواده تا جامعه گسترانده است و سایه به سایه ساختارهای اجتماعی واقعی و مجازی را تعقیب کرده و شکل فرا مدرن بخود گرفته است.
✍”قلدری در محیط کار”(bulling in workplace) موجب سو مدیریت، زایل شدن عدالت اجتماعی، ایجاد نابرابری، کاهش انگیزه شغلی، ناامنی شغلی و به حاشیه راندن شایسته سالاری می شود و تبعات ناخوشایند آن گریبان جامعه را می گیرد.
✍در دنیای رسانه ای شده امروز و وابستگی مفرط شهروندان به اطلاعات رسانه ها، سواستفاده از قدرت ارتباطات و رسانه ها بسیار افزون شده است و قلدری رسانه های اصلی و رسانه های اجتماعی به سرفصل مطالعات رسانه ای ارتقا یافته است.
✍ قلدری رسانه ای(bulling in media) گونه های مختلفی را تجربه می کند و می توان از قلدری مطبو عاتی، قلدری رادیویی، قلدری تلویزیونی، «سایبر قلدری» و«رایاقلدری»، قلدری اینترنتی، قلدری فیس بوکی، توئیتری و قلدری اینستاگرامی و…. سخن به میان آورد.
✍ “قلدری رسانه ای” نوعی رفتار پرخاشگرانه با هدف آزار و زیان رساندن به دیگران از طریق تولید و انتشار اطلاعات و اخبار فراواقعی و جعلی در رسانه های جمعی و اجتماعی با هدف تغییر اذهان عمومی است. مصادیق “قلدری رسانه ای” توهین، تهمت، افتراء، تحقیر، آبروریزی، زورگویی، انتقام گیری، دروغ پردازی با هدف زیاده خواهی، باج گیری و تضعیف موقعیت دیگران و تامین منافع فردی و گروهی است.
✍قلدری رسانه ای با سوء استفاده از مسئولیت و با هدف ترور شخصیت، آزار روحی، سرکوب و کنترل افراد و گروههای اجتماعی انجام می شود.
✍فرد یا گروه قلدر از طریق رسانه ها، بدون درگیری فیزیکی، قدرت خویش را با دستکاری در افکار عمومی افزایش داده و با تقلیل قدرت رقبا آنها را به زیرسلطه کشیده و منافع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود را به پیش می برد.
✍در قاموس مفاهیم سازمانی «اختیار» و «مسئولیت» به صورت توام تعریف می شوند و هر نوع اختیار سازمانی متضمن مسئولیت و پاسخ گویی است. در “قلدری رسانه ای” قلدران و دنباله های آنان به صورت سازمان یافته در صدد استفاده حداکثری از اختیارات خود بدون قبول مسئولیت و پاسخ گویی هستند. از اینرو بزرگترین خسارات را از طریق رسانه ها به دیگران تحمیل می کنند و کوچکترین انتقاد را نیز بر نمی تابند.
✍رسانه ها جمعی و بویژه رسانه های عمومی در فرایند ارتباطات جمعی، نقش میانجی و واسطه دارند و به همین جهت به آنها مدیا اطلاق می شود. ارتباط سازان جمعی در بیان اخبار و اطلاعات باید از جهت گیری غیر واقعی و از یک سویه نگری در روایت رخدادها و پدیده های اجتماعی پرهیز کنند.
✍آنچه می تواند قطار قلدری رسانه ای را تا حدی متوقف کند، نهادینه کردن دمکراسی، جریان آزاد اطلاعات، آزادی رسانه ها، آزادی بیان و تغییر سیاستگذاری رسانه ای بر مدار قانون و خواست، نیاز و آمال های شهروندان است.(منبع :مطالعات رسانه و ارتباطات).




مرور درس عاشقانه زیستن در مراسم شام غریبان هیأت مکتب الشهدا

سالار و سرور شهیدان آقا حسین بن علی(ع) با برافراشتن پرچم حماسه کربلا و عاشورا مدرسه ای را بنا نهاد تا مردمان در آن به نیکوترین و والاترین تربیت نبوی دست پیدا کنند.
حسین(ع) در آغاز نهضت و به هنگام حرکت از مدینه به سوی مکه در وصیت نامه اش نوشت “من می خواهم به خوبی ها سفارش و از زشتی ها جلوگیری کنم و به سیره جدم محمد (ص) و سیره پدرم علی بن ابی طالب(ع) رفتار نمایم” و حسین (ع) با بنیان گذاشتن چنین مدرسه ای اسلام را زنده کرد.
عاشقان حسین (ع) و کسانی که در اندیشه پیروی از آن بزرگوار هستند باید در مدرسه حسینی، روح شان اوج بگیرد و انقلاب کربلایی در درونشان رخ بدهد. آن هایی که عاشق اهل بیت(ع) هستند باید از مسیر منطق و معرفت پا به عرصه احساسات ناب و خواسته های اصیل بگذارند تا حسینی بشوند.
در عزاداری های محرم و در اشک ریختن ها و سیه زدن ها باید از شور به شعور رسید. شور حسینی اعجاز می آفریند و زمانی که احساس و تفکر دو بال شعور و معرفت آدمی شوند روح را تا عرش بالا می برند.
دل واله نهضت حسین(ع) است
جان محو تماشای حسین (ع) است
دل های همه خداپرستان
کانون محبت حسین(ص) است
مجالس عزاداری اگر با غنای محتوایی آمیخته شود و برنامه هایی بر پایه حریت و آزادگی که از ضروری ترین اساس مدرسه حسینی است به مورد اجرا گذاشته شود بهترین زمینه برای سیر آدمی به سوی کمالات را فراهم می کند.
در مجالسی که جوانان با شور وشوق حضور می یابند باید پیام های مهم عاشورا تبیین گردد و بیشتر درس های نهفته در مکتب عاشورا مورد توجه قرار گیرد.
اخلاص، صداقت، یکرنگی و یکپارچگی عزاداران حسینی در اردبیل مثال زدنی است و توجه عزاداران به حفظ سنت ها و با ممانعت از هرگونه آسیب برای رونق بخشیدن به مراسم مختلف از ویژگی های مهم دستجات عزاداری به شمار می رود.
در استان ما عزاداری برای سرور و سالار شهیدان با جسم و جان و روح وروان مردم پیوندی عاطفی، عمیق و جداناشدنی ایجاد کرده و به این علت است که در این منطقه مراسم دهه اول ماه محرم هر سال باشکوهتر از سال های قبل برگزار می شود.
در کنار عزاداری محلات مختلف، فعالیت برخی از هیأت ها در دهه اول ماه محرم نیز چشمگیر است. هیأت مکتب الشهدا با حضور جوانان ولایی و حسینی و با برنامه های متنوعی که اجرا می کند امید است بتواند با الهام از مدرسه حسینی سهمی هرچند ناچیز در تربیت و پرورش آینده سازان ایران اسلامی داشته باشد.
مراسم شام غریبان هیأت مکتب الشهدای اردبیل امسال با حضور دو نفر از پیرغلامان حسینی و از مداحان خوشنام و قابل احترام حال و هوای دیگری داشت.
جوانان مکتب در کنار بزرگان در شبی که سخت تر از آن را نمی توان در تاریخ پیدا کرد به خوبی با بازماندگان حادثه کربلا همنوائی کردند.
جوانان هیأت مراسم شام غریبان که یادآور آوارگی اهل بیت امام حسین(ع) و اسیران و کودکان بازمانده از واقعه کربلاست را با ناله ها و گریه ها و سوز و گدازشان برپا نمودند و در عزای شهادت مظلومانه شهدای کربلا اشک ماتم و عزا از دیده ها جاری کردند.
قدر این جوانان را باید دانست. جوانان با چشمانی اشکبار و با نوای حسینیم وای حسینیم وای و در حال قیام از حاج رحیم حیدری و حاج قدرت جوادی استقبال کردند و نشان دادند که تا چه اندازه به کسانی که در به اهتزار درآوردن پرچم عزای حسینی در منطقه نقش دارند، اهمیت قائل بوده وحفظ حرمت شان را واجب و لازم می دانند.
و دو پیر غلام چقدر زیبا اهمیت بودن در کنار جوانان متعهد و عاشق را دریافتند و با نوحه سرائی و قرائت اشعاری ناب از شعرای نامی بر شکوه و عظمت مجلس افزودند.
دو پیر غلام حسینی چنان با تسلط مرثیه سرایی کردند که اگر تا صبح مجلس را ادمه می دادند از همراهی جوانان و شوق آن ها برای گریه بر حسین و یارانش بالاترین لذات روحی و معنوی را می بردند.
حاج قدرت جوادی مداح پیشکسوت و پدر دو شهید گرانقدر، اشعار زیبایی از ساتید مرحوم منزوی، مرحوم مضطر و مرحوم حسان قرائت کرد و تحسین جوانان را برانگیخت.
حاج رحیم حیدری زمانی که با صدای دلنشین از تاج الشعرا مرحوم یحیوی خواند:
قاب قوسیندن اولکه چخوب اسری گیجه سی
ساربان کسدی اونون مثلنی دعوا گیجه سی
مجلس را حالتی دیگر بخشید.
مرحوم یحیوی در وصف حماسی صحنه های کربلا تبحر حاصی داشته است. آن مرحوم در به تصویر کشیدن واقعه کربلا و سرودن اشعار حماسی تا به آن حد بوده که او را فردوسی زمان لقب داده اند.
و ادامه داد:
آرترور واهمه نی عربده نهر فرات
مله شور وحشی نیستاندان اوجالمش نعمات
توکولوب یرده پاریلدار او سنق اسلحه جات
سوورور تپراقی یل یای گونی گرما گیجه سی
و ببینید که آمدن ساربان به قتلگاه را با چه مهارتی بیان می کند:
او هیاهوی خطرگه ده باخ اول سنگدله
هرچه آختاردی سالا بیلمدی بیر غارت اله
علی اوغلی منی مأیوس دیدی ایتمه بیله
گلمشم قسمت آلام منده بو اضحی گیجه سی
بولدی وار محضر شهده اونا سهمیه نهان
تحفۀ بانوی سلطان عجم دانه نشان
ایلدی اول بدوی فکر خیانت او زمان
شاه اونا مانع اولوب محنت عظمی گیجه سی
داد او غدار حسین اللرینی قطع ایلدی
تازه دن اول یارالی پیکری قانه بله دی
گوردی بر ناله گلور وا ولدی وا ولدی
بو گیجه اولدی سنیچون گنه دنیا گیجه سی
و مجلس عزای باشکوهی که با شور وشعور حسینی همراهی می کرد به پایان رسید تا گردانندگانش برای افزودن بر غنای مراسم بیشتر و بیشتر مصمم شوند. التماس دعا.




هیأت مکتب الشهدا آمیخته ای از شور و شعور حسینی

اردبیل را شهر حسینی نامیده اند. بچه های اردبیل تا زبان باز می کنند و حرف زدن آغاز می کنند یا حسین از اولین کلماتی است که یاد می گیرند و ذکرش می کنند. در اردبیل همه عاشق حسین(ع) هستند و او را مولا و سرور خود می دانند و خدمت در آستانش را افتخاری بس بزرگ قلمداد می نمایند.
اینجا در طول سال عزاداری های سالار و سرورشهیدان استمرار پیدا می کند و عزاداری های ماه محرم با جلسات هفتگی هیأت های حسینی به عزاداری های محرم سال بعد پیوند زده می شود.
در اردبیل و در دهه اول ماه محرم وقتی اسم حسین در میان باشد همه آستین همت بالا می زنند و در کنار یکدیگر قرار می گیرند تا بر عظمت عزای حسینی بیفزایند و برنامه های پربار و تأثیرگذار به مورد اجرا بگذارند. در اردبیل برای مردم همیشه در صحنه و حسینی آن، مهم ترین بحث برافراشته شدن لوای سید و سالار شهیدان و عظمت روزافزون مجالس عزاداری می باشد.
و چنین است که اینجا یعنی اردبیل را پایتخت حسینیت نامیده اند و محرم اش با حال و هوای خاص مقصد دوستداران ارباب در دهه اول ماه محرم محسوب می شود.
سنت عزادری اردبیل و تقسیم بندی شهر به شش محله بزرگ و ترتیب عزاداری آن ها در سطح شهر و بازار سرپوشیده در نوع خود بی نظیر است. تعصب مثال زدنی مردم برای حفظ سنت ها بدان حد است که علی رغم گذشت ده ها سال ، مردم همچنان به آدابی که از طرف نیاکان شان بنا نهاده شده پایبند هستند.
در کنار فعالیت دسته های عزاداری محلات مختلف شهر ، در سال های اخیر در سایه همت جوانان متعهد و دوستداران اهل بیت(ع) هیأت هایی فعال شده اند که مراسم عزاداری آن ها با رعایت برخی از آداب ضروری حال و هوای خاصی پیدا کرده و جوانان بیشتری از علاقه مندان به اهل بیت(ع) را جذب کرده اند.
یکی از هیأت های فعال در اردبیل هیأت مکتب الشهدا می باشد. مجالس عزاداری این هیأت که اکثریت اعضای آن را جوانان پاک سرشت، مؤمن و عاشق نظام و انقلاب تشکیل می دهند صفای دیگری دارد. حضور پرشور جوانان و رعایت اصول اولیه شرکت در مجالس عزاداری به نقاط قوت آن تبدیل شده و چنین است که فضای معنوی مجالس عزای آن هر روز توسعه پیدا می کند و در جذب هرچه بیشتر جوانان لایق و حسینی موفق عمل می نماید.
می گویند مجالسی که به نام اهل بیت(ع) برگزار می شود محل تشرف ولی اله الاعظم آقا امام زمان(ع) می باشد پس در چنین محافلی باید گستردگی ادب و اخلاق و رعایت حرمت و عزت در صف اول اقدامات باشد . مشاهده مجالس عزای هیأت مکتب الشهدا اثبات می کند که اعضا و خدمتگزارانش در تحقق این هدف بزرگ هیأت های مذعبی قدم های مؤثری برداشته اند.
معرفت و بصیرت از آداب اصلی و اساسی مجالس عزای حسین(ع) است . معرفت و بصیرت یعنی این که وقتی کسی با نمره ده به مجلس وارد شود نمره اش به هنگام خروج  به یازده برسد. یعنی این که شرکت کنندگان در یک مجلس عزا حتما باید به داشته های خود اضافه کنند و این امر ممکن نمی شود مگر این که گردانندگان هیأت ها به محتوی مجالس توجه نمایند.
در هیأت مکتب الشهدا و در دهه اول ماه محرم برنامه عزاداری با تلاوت آیاتی چند از کلام اله مجید آغاز می شود. یکی از روحانیون به سخنرانی می پردازد و در ادامه زیارت عاشورا قرائت می شود. سینه زنی بخش پایانی مراسم هر شب را تشکیل می دهد.
با این برنامه و اجرای اصولی و کامل آن همه شب مسلما بر اندوخته ها و آگاهی های جوانان حاضر در مجلس افزوده می شود و به این ترتیب یکی از مهم ترین آداب مجالس عزاداری حسین(ع) تحقق پیدا می کند.
عشق آفرینی یکی دیگر از آداب مجالس عزا می باشد. مطالبی که در چنین مجالسی گفته می شود باید بتواند عشق مردم به امام حسین(ع) را زیاد بکند. هیأت مکتب الشهدا با عملکردی که دارد و با ادامه موفقیت ها در راهی که انتخاب کرده نشان می دهد با گفته ها و سخنرانی ها و برنامه ریزی ها در رسیدن به هدفی بزرگ چون بالا بردن عشق مردم به ارباب کارنامه ای قابل قبول دارد.
بدون شک یک بار حضور در مراسم مکتب الشهدا می تواند دلایل مستند و قوی برای ادعاهای بالا را در اختیار قرار بدهد. جوانان ما در مقطع کنونی برای مصون ماندن از آسیب های احتمالی ناشی از برنامه ریزی های دشمنان به هدایت صحیح نیازمند می باشند. هیأت هایی چون مکتب الشهدا قادرند در تأمین نیازهای روحی و روانی و ابزار لازم برای پرورش استعدادها و دوری آن ها از دام دشمنان قسم خورده انقلاب نقش مؤثر و تعیین کننده ای داشته باشند.
برای همه گردانندگان مکتب سیدالشهدا و اعضای جوان، مخلص و عاشق آن از درگاه احدیت توفیق هرچه بیشتر در خدمت به مکتب پربار سالار و سرور شهیدان را آرزو می کنیم.

 

 

 




برگزاری مراسم طشت گذاری ماه محرم در اردبیل

دنیای اردبیل؛ هفتاد و چهارمین شماره نشریه دنیای اردبیل و با بررسی مسائل مختلف فرهنگی و ورزشی استان با عناوین “برگزاری مراسم طشت گذاری ماه محرم در اردبیل” ، “ملاک تورم جیب مردم است ” ” مبارزه با فساد ئ اعتماد مردم به قوه قضائیه” “واکنش دکتر مؤمنی به اظهارات نوبخت و  … منتشر شد.
دانلود نسخه PDF شماره هفتاد و چهارمین نشریه دنیای اردبیل
http://donyayeardabil.ir/wp-content/uploads/2019/08/pdfjoiner-4-1.pdf
نسخه متنی و لینک مطالب موجود در تمامی صفحات شpdfماره هفتادو سه
مطالب موجود در صفحه دوم  شماره هفتادو چهارمین شماره نشریه دنیای اردبیل :
*ملاک تورم جیب مردم است

*واردات با تعرفه قبلی قیمت خودرو را 30 درصد کاهش می دهد

*شاعر اردبیلی رتبه دوم جشنواره شعر رضوی را کسب کرد

مطالب موجود در صفحه سوم هفتاد و چهارمین شماره نشریه دنیای اردبیل :
*ترکمان در لیگ برتر، شهرداری در اوج ذلت

*برنامه ریزی بی نظیر و تأسف آور فوتبال استان اردبیل
مطالب موجود در صفحه چهارم هفتاد و چهارمین شماره نشریه دنیای اردبیل :
*مبارزه با فساد و اعتماد مردم به قوه قضائیه

*سرعین نیازمند فضای شهری بیشتر است

*پنج روستای بیله سوار مغان صاحب گاز شدند
مطالب موجود در صفحه پنجم هفتاد و چهارمین شماره نشریه دنیای اردبیل :

*تیم اردبیل در سه مسابقه 14 گل خورد

*شکارچی حیات وحش در خلخال دستگیر شد

مطالب موجود در صفحه ششم هفتاد و چهارمین شماره نشریه دنیای اردبیل :
*لحظاتی شیرین با حبیب نجفلو معمار فوتبال اردبیل
مطالب موجود در صفحه هفتم هفتاد وچهارمین شماره نشریه دنیای اردبیل :
*واکنش دکتر مؤمنی به اظهارات نوبخت
*کشتی فرنگی اردبیل رکورد زد، چه کسی مقصر است!!!
مطالب موجود در صفحه هشتم هفتاد و چهارمین شماره نشریه دنیای اردبیل :

*برگزاری مراسم طشت گذاری ماه محرم در اردبیل

 




لحظاتی شیرین با حبیب نجفلو معمار فوتبال اردبیل

افرادی که در ورزش اردبیل تأثیرگذار بوده و حاصل زحمات آن ها و تلاش شبانه روزی شان قابل لمس و مشاهده است در بین علاقه مندان و دوستداران واقعی ورزش از یک جایگاه خاص و حرمتی بی نهایت برخوردار هستند.

حساب کسانی که عاشقانه و صادقانه برای خدمت به ورزش کمر همت بسته اند با آن هایی که ورزش را پله ای برای ترقی و وسیله ای برای کامیابی و ابزاری برای دست یافتن به اهداف مالی و موقعیتی قرار داده اند زمین تا آسمان فرق دارد.

عده ای ورزش و نقاط مثبت در آن را فقط در خود خلاصه می کنند . آن ها اگر در صحنه نباشند و گوشه ای از کار در اختیارشان قرار نگیرد و درآمدی و منصب و مقامی را یدک نکشند به مخالفی سرسخت تبدیل می شوند و زمانی که تطمیع می شوند همه چیز به روال عادی بر می گردد و با هر کسی که شده دست بیعت می دهند.

و درمقابل کسانی هم هستند که نامشان با تاریخ ورزش این منطقه عجین شده است. عزیزانی که صادقانه خدمت کرده و در ورزش طرحی نو درانداخته و پایه هایی قوی و مستحکم برای آن منظور کرده اند.

این قبیل افراد که تعدادشان نیز در ورزش ما کم نیست شناسنامه های ورزش محسوب می شوند. حفظ حرمت آن ها و نشستن پای صحبت شان و گوش کردن به نصایح و سفارشان برای نسلی که می خواهند در ورزش اردبیل سهم قابل توجهی داشته باشند ضروری است.

معرفی و بیان گوشه ای از فعالیت ها و عملکرد ها و به تصویر کشیدن بخشی از اثرات مثبت آن ها در روند رو به رشد ورزش ضروری است تا چهره خدمتگزارشان به جوانان و آینده سازان منطقه معرفی گردد و رفتار و کردار و ویژگی هایشان الگویی برای نسل جوان محسوب شود.

حبیب نجفلو یکی از افراد تأثیر گذار در ورزش و فوتبال اردبیل می باشد. فوتبال اردبیل اگر در دهه های 50 و 60 درخششی داشته و نتایج مطلوبی کسب کرده و برای ورزش منطقه آبروداری نموده است حاصل برنامه ریزی، تلاش، تفکر و دوندگی های نجفلو و همکارانش در هیأت فوتبال اردبیل بوده است.

حبیب آقای فوتبال اردبیل محبوب همه کسانی است که فعالیت های وی مبنی بر شکوفا کردن فوتبال و هویت بخشیدن به آن را از نزدیک شاهد بوده اند. در فوتبال فردی را نمی توان پیدا کرد که از نسل فوتبال دهه 50 و 60 باشد و از حبیب آقا به نیکی و احترام یاد نکند.

نشستن در پای حرف این مرد بزرگ و مرور کردن گوشه ای از خاطرات خوش گذشته فوتبال و ورزش اردبیل دنیای دیگری دارد.

روز گذشته فرصتی دست داد و افتخاری نصیب نگارنده این سطور شد تا بعد از مدت ها در محضرش باشم و از دریای ادب, علم و تعصب و احساس پاک و مثال زدنی اش درس بگیرم. این مرد آن قدر دوست داشتنی و خوش حرف و جذاب است که در حضورش گذر زمان اصلا احساس نمی شود.

او خاطرات خوبی را از فضای ورزش و فوتبال اردبیل در دهه های 40 و 50 و 60 گفت. افسوس که جای آن همه مهربانی و خوشی ها و خوبی ها در ورزش ما خالی شده است. چرا به چنین مصیبتی دچار شده ایم؟ با ما چه کرده اند که این روزها در ورزش نمی توان رد پایی از آن همه کارهای مثبت و خوب مشاهده کرد؟ هرچقدر که سطح توقع در ورزش افزایش یافته و به هر اندازه که امکانات زیاد شده است بیشتر از آن اخلاق و محبت و یک رنگی و وحدت را از دست داده ایم.

استاد حبیب نجفلو می گفت: “عجب روزگاری بود همه ورزشکاران عضو یک خانواده محسوب می شدند و در میان آن ها صداقت و یک رنگی حرف اول و آخر را می زد. فرقی نمی کرد که در چه رشته ای فعال هستی ، ورزشکار بودن به مفهوم حمایت از ورزش و تعصب داشتن به همه رشته های ورزشی بود.

وی منیت، غرور و خودپسندی در ورزش را آفت بزرگی می داند. “ورزشکاران همه در کنار هم بودند و نسبت به موفقیت یکدیگر احساس شادی می نمودند . آرزویی جز سربلندی اردبیل در رقابت های مختلف نداشتند . کمتر بین آن ها اختلاف ایجاد می شد و اگر ناراحتی و سوء تفاهمی پیش می آمد در اسرع وقت به رفع آن اقدام می کردند و اجازه نمی دادند فضای زیبا و دوست داشتنی ورزش را آلوده شود.

او خاطره ای از یک دیدار دوستانه فوتبال در آستارا می گوید: “در سال 1339 برای انجام یک دیدار دوستانه فوتبال به شهر آستارا رفتیم. مسابقه در یک زمین شنی برگزار شد. بچه های اردبیل بازی در چنین زمینی را برای اولین بارتجربه می کردند . نیمه اول را خوب بازی کردیم ولی در نیمه دوم کیفیت زمین کار دست بازیکنان اردبیل داد . در آن زمین توان راه ر فتن را از دست داده بودیم و یاران آستارا یکه تازی می کردند. سه گل دریافت کردیم و بازی را واگذار نمودیم. دروازه بان تیم اردبیل در این بازی ورزشکار نمونه منطقه مرحوم منصور مقربیان بود. مرحوم مقربیان چهره شاخص ورزش اردبیل بود. متأسفانه با کوچ زود هنگام آن مرد، ورزش اردبیل یکی از بزرگ ترین سرمایه های خود را از دست داد.

او در ادامه می گوید: “جای تأسف دارد که ویژگی ها و خصوصیات ورزشکارانی چون مرحوم مقربیان به نسل جوان شناسانده نمی شود. در همه سال هایی که با افتخار در کنار آن مرد بزرگ بودم و به تماشای بازی هایش می رفتم برای یک بارهم که شده باشد از او حرکتی ، رفتاری و برخوردی ناشی از عصبانیت و پرخاشگری مشاهده نکردم. دیده نشد که حتی در زمان باخت نیز این ورزشکار بزرگ اخم بکند و رفتاری خارج از چارچوب اخلاق ورزشی از او سر بزند.

آن مرحوم در رشته های والیبال ، بسکتبال و فوتبال سرآمد بود و بالاتر از هرچیزی وی در صحنه اخلاق و جوانمردی یک قهرمان تمام عیار به شمار می آمد.

وقتی فوتبال اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 را با ذکر خاطرات بی شماری مرور می کنیم استقبال تماشاگران و بازی های پرشکوه باشگاهی در زمین خاکی ورزشگاه تختی بخش مهمی از بحث را به خود اختصاص می دهد.

خاطره ای می گوید که نشان دهنده اوج عزت و سربلندی فوتبال اردبیل در آن روزگار است. “همواره در روزهایی که رقابت های باشگاهی برگزار می شد به موقع در ورزشگاه حضور پیدا می کردم . در یکی از ایام به دلیل گرفتاری سر وقت مقرر نتوانستم به ورزشگاه بروم. وقتی با تأخیر به ورزشگاه رسیدم مشاهده کردم که درب های ورودی باز بوده و خبری از بلیط فروشی نیست. تعجب کردم و تا مسئول فروش بلیط را دیدم سؤال کردم که چرا تماشاگران بدون بلیط به ورزشگاه می روند؟ گفت 7000 بلیطی که داده بودید به فروش رفته و چون بلیطی در اختیار نداشتم به صلاحدید اعضای هیأت و رفاه علاقه مندان، ورودی ها را به روی تماشاگران باز کردیم.

اگر اوضاع فوتبال در آن ایام با وضعیت امروزی مقایسه گردد چه حاصلی می تواند داشته باشد؟ فروش 7000 بلیط برای یک دیدار باشگاهی در آن روزرها و ورزشگاه های خالی و سکوهای ماتم گرفته در این روزها . تازه در آن موقع کسی ادعا نمی کرد که فوتبال در جاده پیشرفت است و نمی گفت ”من آنم که رستم بود پهلوان“ ولی امروز با حال و روزی که فوتبال دارد واقعیت ها را نمی توانیم بپذیریم و در عین حال با یک دنیا خیالبافی و آمارسازی خود را منجی ورزش و فوتبال قلمداد کرده و عصر حاضر را بهترین دوران در تاریخ این رشته تبلیغ می کنیم. باید نشست




تیم اردبیل در سه مسابقه ۱۴ گل خورد!!!

تیم فوتبال استان در رقابت های استعداد های برتر با دو شکست و یک پیروزی و یک تساوی به کار خود پایان داد و در گروه ۵ تیمی در رده چهارم قرار گرفت.

کسب چنین نتیجه ای موقعی تأسف آور و تحقیر آمیز می شود که بدانیم در برابر تیمی نه چندان مطرح چون گلستان 11 بار دروازه اش باز می شود!!

در فوتبال اردبیل دریافت گل های دو رقمی در برابر حریفان کمتر اتفاق می افتد و امسال در رقابت های المپیاد، 14 گل دریافت کردن و تنها سه گل به ثمر رساندن از نتایج تعجب آوری است که دامن فوتبال پایه اردبیل را گرفته است.

تیم فوتبال اردبیل در اولین روز 2بر 1 هرمزگان را شکست داد. در ادامه با دوگل در برابر کرمانشاه نتیجه را واگذار می کند و در برابر گلستان نیر 11 بر 1 نتیجه تحقیر آمیزی را به ثبت می رساند و با تیم سمنان نیز به تساوی صفر بر صفر دست پیدا می کند.

آیا چنین نتایجی با واقعیت های فوتبال منطقه می تواند همخوانی داشته باشد؟ آیا دریافت 11 گل در یک دیدار در شأن فوتبال اردبیل است؟ آیا پذیرفتن 14 گل در سه دیدار نشان از توسعه پایدار فوتبال ورشد این رشته در سطح منطقه است؟

و اما تیم ظهر چهارشنبه هفته گذشته به کرج اعزام می شود و بعد از رسیدن به مقصد متوجه می شوند که پذیرش و تاریخ ورود تیم ها روز جمعه است. به دلیل مشکلات تیم به ناچار شب راه اردبیل را در پیش می گیرد و صبح پنجشنبه به اردبیل می رسد و برای بار دوم ظهر جمعه به کرج می رود.

آیا با این رفت و آمد ها و استرس و هیجانی که بی برنامگی ها و عدم احساس مسئولیت ها بر تیم و روحیه شکننده نوجوانان وارد می کند باید انتظار قهرمانی و صعود از سکو داشته باشیم؟ قهرمان آن کسانی هستند که با یک دنیا ادعای برتر بودن توان اعزام به موقع و درست و حسابی یک تیم را ندارند. باید مدال قهرمانی را به کسانی داد که یک تیم بی روحیه را با ده ها حاشیه به مسابقات اعزام کردند.

تیمی که در روز چهارشنبه با یک کادر فنی و سرپرستی اعزام می شود و جمعه مربی و سرپرست دیگری برای آن معرفی می شود آیا باید بر حریفان غلبه بکند؟عزیزی که به عنوان مربی می رود آیا  یک جلسه تمرینی با تیم داشته و با اسم بازیکنان  آشنایی کامل داشته است؟ آیا این گونه رفتار کردن و تیمی دست و پا بسته و از قبل باخته را به مسابقات اعزام کردن بی احترامی به فوتبال اردبیل و تاریخ آن نمی باشد؟

اولیای بازیکنان دل پرخونی از اتفاقات پیش آمده و نحوه برخورد مسئولین  دارند. پیام های ارسالی آن ها پرده از روی برخی از واقعیت های موجود در فوتبال بر می دارد ولی به دلیل متهم نشدن به دشمنی با هیات و مورد محبت و عنایت برخی ها قرار نگرفتن از انتشار آن ها خودداری می کنیم ولی اگر روزی مسئولی و بزرگی بخواهد که به این وضع آشفته رسیدگی کند حتما در اختیارشان قرار می دهیم.

و اما نکته آخر این که پیروزی های فوتبال استان توسط دست اندرکاران مربوطه به خوبی و در سطح گسترده ای تحت پوشش اطلاع رسانی قرار می گیرد ولی شکست ها را دوست ندارند که مردم مطلع شوند. کسانی که این کار را می کنند در عرصه اطلاع رسانی امانتدار های خوبی نبوده و نیستند.