1

مدل جدید آگهی تسلیت همراه با عکس آگهی دهنده

گفت: شکل جدیدی از آگهی های تسلیت را دیده ای؟
گفتم: نه. چطور مگه؟ مدل جدیدی از آگهی های تسلیت به بازار آمده است؟ مدل جدید خیلی از چیز ها را دیده بودیم ، مانده بود آگهی تسلیت که گویا آن هم در روز های آخر سال به بازار آمده است. حالا بگو ببینیم چگونه است تا ما هم یاد بگیریم.
گفت: در آگهی های تسلیت که در روزنامه ها و نشریات، چه محلی و چه سراسری چاپ می شه دیده ایم که نهایت عکس متوفی را همراه با متن تسلیت چاپ می کنند و در انتهای آن نیز نام آگهی دهنده ذکر می شود.
گفتم : خوب مگه غیر از این هم دیده ای که یک آگهی تسلیت چاپ شده باشد؟
گفت : بعضی ها از یک آگهی تسلیت هم نمی گذرند. مبلغی را که به یک آگهی برای چاپ از اعتبارات هیات تحت ریاست خود می دهند، وسیله ای برای تبلیغ قرار می دهند و به راستی که از یک آگهی تسلیت هم نمی گذرند.
گفتم: یعنی چه. منظورت چیه ؟ چه کسی و از کدام
هیات سوء استفاده کرده و برای خودش تبلیغ نموده است.
گفت: اسم هیات را نمی برم، چرا که نوچه ها و دست پرورده ها تا بخوانند این مطلب را، شروع می کنند به هتک حرمت ، ولی آیا تا به حال دیده ای که در یک آگهی تسلیت علاوه بر عکس متوفی، عکس آگهی دهنده را هم چاپ کنند؟ این هم از عجایبی است که فقط از برخی آویزان شده ها در برخی از هیات های ورزشی استان دیده می شود که برای تبلیغ خود از




حضور کشتی گیران فرنگی کار اردبیل در نهمین دوره مسابقات قهرمانی آسیا در سال ۷۶

کشتی، ورزش اول استان اردبیل محسوب می شود و ورزشدوستان اردبیلی می خواهند این رشته جایگاه سال های نه چندان دور خود را به دست آورد و بخصوص در کشتی فرنگی حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد.
سابقه درخشان کشتی فرنگی اردبیل نشان از وجود زمینه های پیشرفت و تعالی جوانان غیور منطقه در این رشته دارد. چرا تا کنون مسؤولان ورزش استان نخواستند دلایل و علل افت و کم جان شدن آن در منطقه را مورد بررسی قرار بدهند؟ اگر همتی باشد و نظر بر ارتقای کشتی فرنگی و قرار گرفتن آن در صف مقدم افتخار آفرینی باشد از اصلی ترین و لازم ترین اقدامات، بررسی و مشخص کردن عواملی است که کشتی فرنگی اردبیل را از اوج به زیر کشیده و در معرض نابودی قرار داده اند. چگونه می توان باور داشت استانی که زمانی 7 وزن از 10 وزن تیم ملی را در اختیار داشت، امروز در حسرت حتی یک قهرمان در آن جایگاه را دارد.
ممکن است، بگویندکه قهرمان پرآوازه، افشین بیابانگرد نماینده استان در تیم ملی است. این حرفی کاملا صحیح و ادعایی به جا می تواند باشد ولی این را نیز می دانیم که افشین سال هاست ساکن تهران است و در آنجا تمرینات خود را پشت سر می گذارد. در حال حاضر دلخوش بودن به حضور افشین در تیم ملی می تواند ما را از پرداختن به کاستی ها و کمبودها باز دارد.
مهدی نوری یکی دیگر از جوانان لایق استان است که استحقاق پوشیدن پیراهن تیم ملی را در سنگین وزن داشت ولی در چند سال اخیر عوامل مختلفی دست به دست هم دادند و در مسیر پیشرفت وی موانعی ایجاد کردند که نتوانست به آنچه که حقش بود دست پیدا بکند. از او به عنوان یکی از بدشانس ترین کشتی گیران اردبیل می توان نام برد.
عواملی که بر سر راه مهدی نوری از همان روزهای آغازین درخشش در کشتی فرنگی سبز شدند و به عنوان بازدارنده ها در قبال این جوان برومند عمل کردند نیار به یک سری کار دقیق و بررسی همه جانبه دارند. اگر سرگذشت مهدی نوری ها مورد توجه قرار گیرند می توانند تجربه خوبی برای آیندگان باشد. روزمرگی و دل بستن به امروز و امروزها هیچ دردی از دردهای کشتی ما را نمی تواند درمان بکند.
در اردبیل آنهایی که مدعی بودند و در حرف، کشتی منطقه را در اوج می پنداشتند و آن را برتر و سرتر از استان هایی چون مازندران و خوزستان قلمداد می کردند با عدم توجه به پایه و بحث پشتوانه سازی ، ریشه این رشته در منطقه را خشکاندند و آن را به وضعی مبتلا کردند که در حال حاضر با آن مواجه می باشیم.
حرف در مورد چرایی نابود شدن کشتی فرنگی زیاد است و می توان در هر فرصتی که پیش آید به بخشی از آن ها پرداخته شود. برای این که نسل جوان با گذشته افتخار آمیز کشتی فرنگی آشنا شود سعی می کنیم در هر شماره، گوشه ای از افتخارات سال های نه چندان دور این رشته را یادآوری نماییم تا جوانان بدانند که این خطه قهرمان پرور، چه کشتی گیران دلاوری را پرورش و تحویل جامعه ورزش و کشتی کشور قرار داده است.
در این شماره به رقابت های نهمین دوره مسابقات که در فروردین سال 76 شد ورزش اردبیل در این رقابت ها چهار نماینده داشت. احد پازاج در وزن 63 کیلوگرم و علی رسولی در وزن 76 کیلوگرم در خدمت تیم ملی بودند و یعسوب جوان صالح نیر به عنوان مربی در رقابت ها حضور داشت و یوسف اکبری چهارمین نماینده استان بود که مسؤولیت گویندگی مسابقات را بر عهده داشت.
افتخار دیگری که در این رقابت ها نصیب کشتی فرنگی اردبیل شده بود ، کاپیتانی پازاج در تیم ملی بود. این مسابقات با حضور 72 کشتی گیر از 13 کشور قاره کهن به مدت سه روز از 23 الی 26 فروردین ماه برگزار شد.
احد پازاج یکی از پرافتخارترین شرکت کننده ها در مسابقات آسیایی بود . او در این رقابت ها شروعی خوب و همراه با پیروزی قاطع و وداعی بسیار تلخ و غم انگیز با این رقابت ها داشت. احد کشتی ایران و اردبیل در دور اول در چهار دقیقه حریف هندی خود را 10 بر صفر مغلوب کرد. اما در دور دوم در برابر حریف ژاپنی به نام موتوکی یاسوتوشی در حالی که سه بر صفر پیش بود وقتی در خاک رقیب قرار گرفت دست راستش به خطا تابنده شد و آه از نهاد پازاج برآورد. احد وقتی آسیب دید از شدت درد مدام می گفت آه آه.
این آه آه گفتن احد پازاج این مفهوم را می رساند که مفت و مسلم یک مدال طلا یا هر رنگ دیگر مثل گنجشک از چنگش پرید و نشست روی سینه مختار مانوکیال از قزاقستان و او با رنگی پریده و غمگین و با دستی وبال گردن نظاره گر مسابقات شد. او گاهی به کمک مربیان تیم ملی می آمد و از کنار تشک برای هدایت آنها فریاد بر می آورد.
دیگر اردبیلی عضو تیم ملی مرحوم علی رسولی در وزن 76 کیلوگرم بود . او که برای اولین بار دوبنده تیم ملی را برتن کرده بود در دور اول در برابر کشتی گیر قزاقستان به یک پیروزی با ارزش دست یافت و با فن بارانداز با نتیجه چهار بر صفر حریف را از پیش رو برداشت.
وی در دور دوم استراحت کرد و در دور سوم برابر کشتی گیر ژاپنی ضعیف ظاهر شد. هر بار که حریف در خاک نشست هرگز نتوانست او را بارانداز کند یا از زمین بلندش نماید و در نهایت در یک کشتی ضعیف در مقابل این حریف سه بر یک مغلوب شد.
او در دور چهارم در برابر حریف سوری با بارانداز و پیش انداز که منجر به خاک شدن حریف شد به پیروزی رسید و با قرار گرفتن در مکان پنجم به کار خود در این رقابت ها پایان داد.
در پایان این مسابقات کره جنوبی اول شد و تیم ایران به مقام سوم رسید . اگر احد پازاج در این رقابت ها آسیب نمی دید تیم ایران می توانست به راحتی قهرمانی این رقابت ها را به دست آورد.
 




سرگذشت دردناک تیم فوتبال اردبیل و سؤالات بی جواب

ورزش اردبیل؛ سی امین شماره نشریه ورزش اردبیل و همچنین هفتمین نسخه الکترونیکی نشریه با بررسی مسائل مختلف ورزش استان با عناوین “شفاف سازی بهترین هدیه برای افکار عمومی ” ، “ژنرال های فوتبال اردبیل” ، “انتخاب هوشمندانه در انتخابات شورای شهر” ، “سرگذشت دردناک تیم فوتبال اردبیل و سؤالات بی جواب”  “نق زن های از خود راضی“،و… منتشر شد.
دانلود نسخه PDF شماره سی نشریه ورزش اردبیل 
دانلود نسخه RAR کلیه صفحات بصورت عکس شماره سی نشریه ورزش اردبیل 
مشاهده شماره سی نشریه ورزش اردبیل بصورت تصویری
نسخه متنی و لینک مطالب موجود در تمامی صفحات شماره سی نشریه ورزش اردبیل : 
مطالب موجود در صفحه دوم بیست و هفتمین شماره نشریه ورزش اردبیل :

  • شفاف سازی بهترین هدیه برای افکار عمومی
  • ژنرال های فوتبال اردبی

مطالب موجود در صفحه سوم بیست و هفتمین شماره نشریه ورزش اردبیل :

  • سرگذشت دردناک فوتبال اردبیل و سؤالات بی جواب

مطالب موجود در صفحه چهارم بیست و هفتمین شماره نشریه ورزش اردبیل :

مطالب موجود در صفحه پنجم بیست و هفتمین شماره نشریه ورزش اردبیل :

  • انتخاب هوشمندانه در انتخابات شورا

مطالب موجود در صفحه ششم بیست و هفتمین شماره نشریه ورزش اردبیل :

  • اردبیل نائب قهرمان کشتی فرنگی کشور در سال 76

مطالب موجود در صفحه هفتم بیست و هفتمین شماره نشریه ورزش اردبیل :

  • یاران نیار قهرمان مسابقات والیبال جام روستایی شهرستان اردبیل

مطالب موجود در صفحه هشتم بیست و هفتمین شماره نشریه ورزش اردبیل :

  • مصوبه شورا و تیم شهرداری،سفته به جای تضمین بانگی



اردبیل نائب قهرمان مسابقات کشتی فرنگی کشور در سال ۷۶

تا فرصتی به دست می آید، گوشه ای از افتخارات ورزش اردبیل در سال های گذشته را بازنویسی می کنیم تا نسل جوان با مطالعه آنها بداند که در گذشته ای نه چندان دور ، ورزش اردبیل در بیشتر رشته ها حرف های زیادی برای گفتن داشته است.
یکی از رشته های ورزشی که سال ها اردبیل به عنوان یکی از قطب های آن در سطح کشور محسوب می شد، کشتی فرنگی است. رقابت های کشتی فرنگی قهرمانی کشور در مهر ماه سال 76 به میزبانی خرم آباد برگزار شد. تیم کشتی فرنگی اردبیل در این رقابت ها با مربیگری مرحوم جابر عباس زاده شرکت کرد.در ترکیب تیم، بزرگان آن سال های کشتی فرنگی کشور چون حمید صمدی، علی خوشطینت، سلیم لسانی، بهرام حسین زاده، علی رسولی و جوان جویای نام، علی اشکانی حضور داشتند.همچنین مرحوم محمد نقوی نیا نیز به عنوان داور در مسابقات خرم آباد شرکت کرده بود.
کشتی فرنگی اردبیل در سال 76 همچنان در اوج بود . کشتی گیران قدرتمند اردبیل صاحب سبک و از ویژگی های خاصی بهره می بردند. بعد از رقابت های خرم آباد، مجله کیهان ورزشی در گزارشی از این رقابت ها در مورد تیم کشتی فرنگی اردبیل نوشت: اردبیل استانی که حالا مهد کشتی فرنگی ایران است. دلاوران نیکو سیرت تحویل کشتی مملکت می دهد، در تربیت کشتی گیران مستعد حرف اول را میزندو حالا در هر دوره مسابقه یک پای قهرمانی است. اما همین اردبیل اگر به طور کامل هدایت می شد ، چه بسا می توانست جامه قهرمانی را بر تن کند، لسانی نباید سر خود از مسابقات خود را کنار می کشید و مربی هم تائید می کرد. در تیمی که امثال اشکانی های جوان، متواضع و خوش اخلاق عضو هستند، بروز نافرمانی و ظهور چنین حرکت هایی ممکن است تاثیرات نامطلوبی بر جای بگذارد. اگر لسانی قدر خودش را می دانست به موفقیت های بهتری می توانست دست پیدا بکند.
علی اشکانی که این روزها مسؤولیت سرمربیگری تیم ملی کشتی فرنگی را بر عهده دارد در آن مسابقات جوانی تازه به دوران رسیده بود که کم کم خود را در کشتی فرنگی کشور مطرح می کرد. در ارتباط با او هم مجله کیهان ورزشی نوشت: ”آدمی وقتی علی اشکانی جوان رعنای اردبیلی را می بیند که چگونه هم مبارزی صادق است و هم جوانی نیکو سیرت و جوانمرد، به وجد می آید“.
راستی چه بر سر کشتی فرنگی ما آمد، با این رشته ورزشی پرطرفدار اردبیل ، آقایان مسؤول و دست اندرکاران در سال های گذشته چگونه رفتار کردند و چه نسخه ای برایش پیچیدند که امروز دیگر از آن عظمت ، وقار و ابهت چندان اثری نمی توان پیدا کرد.
آن همه کشتی گیر جوان و جویای نام کجا رفتند و چرا به کشتی پشت کردند؟چگونه دیگر سکو های قهرمانی اوزان مختلف کشتی فرنگی نمی تواند توسط قهرمانان و فرزندان اردبیل به تسخیر در آید؟ عاملان اصلی پسرفت و نزول این رشته در استان مستعدی چون اردبیل چه کسانی بودند؟ آیا آنها نباید در قبال عملکرد خود پاسخگو باشند؟ هر آدم منصفی که سرنوشت کشتی فرنگی اردبیل را مورد بررسی قرار دهد و افتخارات سال های نه چندان دور آن را با حال و روز امروزی مقایسه کند جز تاسف خوردن و آهی از ته دل کشیدن نمی تواند کار دیگری انجام بدهد. در آن رقابت ها یک کشتی گیر اردبیلی نیز در قالب تیم تهران در رقابت ها حاضر شده بود .سیاوش حیدری کشتی گیر وزن 50 کیلوگرم اردبیل در مسابقات خرم آباد با دوبنده تیم تهران کشتی گرفت.
در 50 کیلو گرم نماینده اردبیل غلام ماهوتی بود که در دور اول در برابر رضا توکلی قهرمان این مسابقات از اصفهان شکست خورد.
در 54 کیلوگرم حمید صمدی کشتی گیر توانای اردبیلی صاحب گردن آویز طلا شد. او تا رسیدن به سکوی قهرمانی محمد خسروی نیا از آذربایجان شرقی،علیرضا کار اندیش از فارس،بهروز حیدرزاده از ایلام، حسین خدابنده لو از قم و بهزاد هاشمی از کرمانشاه را مغلوب کرد و به مقام قهرمانی دست یافت.
در 58 کیلوگرم یک کشتی گیر دیگر اردبیلی یعنی علی اشکانی با قاطعیت در سکوی اول قرار گرفت.
علی اشکانی برای رسیدن به مقام قهرمانی به ترتیب امید ملایی از تهران،علیرضا عزیزیان از کرمانشاه،سعید سالکی از آذربایجان شرقی،مسلم شیرزاد از خوزستان و عبدالصاحب حیدرزاده از ایلام را شکست داد.
در 63 کیلوگرم بهرام حسین زاده در دور سوم رقابت ها در مقابل عبداله عزیز پور از هرمزگان مغلوب شد و در پایان در جای چهارم قرار گرفت.
در 69 کیلوگرم نماینده اردبیل سلیم لسانی بود که پس از باخت در دور دوم در مقابل سجاد شهبازی از لرستان از ادامه رقابت ها خودداری کرد.
در 76 کیلو گرم علی رسولی از اردبیل به مدال نقره رسید. او در شب پایانی کشتی را به مهدی صادق پور واگذار کرد.
در 85 کیلو گرم عادل شاهی زارع ششم شد.
در 97 کیلوگرم علی خوشطینت در دور دوم به محمد شربیانی نتیجه را واگذار کرد و به مقام پنجم رسید.
در پایان این رقابت ها تیم تهران با کمک توابع تهران و با به خدمت گرفتن کشتی گیرانی از اردبیل و میانه با کسب 54 به مقام قهرمانی رسید. تیم اردبیل با 47 امتیاز به نایب قهرمانی دست یافت و لرستان با 46 امتیاز سوم شد.
تیم های خوزستان با 44 امتیاز، کرمانشاه با 34 امتیاز و اصفهان نیز با 32 امتیاز در مکان ها چهارم تا ششم قرار گرفتند.
 




ژنرال های فوتبال اردبیل

یکی از دوستان که عمری را درعرصه فوتبال سپری کرده و موهای خود را سفید کرده است به من گفت، شنیدی که برخی ها هوای ژنرال شدن در فوتبال اردبیل را بر سر دارند و می خواهند با یدک کشیدن چنین عنوانی سری در میان سرها در آورند.
گفتم : تو هم بی کاری که هر از چندی برای خودت سوژه ای پیدا می کنی تا برای مدتی سرگرم باشی و بدین ترتیب روزگار پر استرسی را پشت سر بگذاری.
گفت: مگر دروغ می گویم. عده ای برای این که بتوانند جا پایی در بین هواداران و جماعت فوتبال منطقه باز بکنند، دست به دامن القاب و عناوین خود ساخته می شوند. روزگاری دل به ”خان“ شدن می بندند، زمانی عنوان ”بیگ“ را برازنده خود می دانند و این روزها نیز به کلمه ”ژنرال“ علاقه مند شده اند.
گفتم: بابا ول کن .آنها اگر در نهادشان بزرگ شدن و رسیدن به اوج انسانیت جایی داشت نیازی به این عناوین دروغ و خودساخته نداشتند. اصلا آنها چرا خود اقدام می کردند، مردم به سراغ آنها می رفتند و با تمام وجود و عشق آنها را مفتخر به صفاتی نیک می نمودند.
گفت: نمی دانم ظرفیتی که فوتبال ما دارد آیا ”ژنرال“ خطاب کردن آنهایی که حتی توان استوار شدن ندارند چه نفعی برای این قبیل افراد می تواند داشته باشد. غرور، خودپسندی و خود بزرگ بینی چه بلاهایی که نصیب هوادارانشان نمی کنند.
گفتم: مطمئن باش فوتبال اردبیل و طرفدارانش اجازه خودنمایی به این افراد و خودباختگان و جاه زده ها نمی دهند و آنها با دست زدن به هر ترفند و در برخی موارد فحاشی و هتک حرمت عرض خود می برند و زحمت هواداران می دارند. پس خیالت راحت باشد شاید آنها در خواب خود را ”ژنرال“ ببینند و بس.
به یکی گفتند فلانی در شهر غوغا کرده است و می خواهد به همه زور بگوید و خودش را مطرح بکند. نگاهی به راوی این خبر کرد و گفت: می شناسمش مورچه چه هیکلی دارد که کله و پاچه اش چه باشد.
 




شفاف سازی بهترین هدیه برای افکار عمومی

درویشی را حکایت کنند که از روستایی می گذشت و اهل روستا را ماتم زده و گریان دید. علت را پرسید، پاسخ دادند کدخدا در بستر بیماری است و پزشکان از معالجه او قطع امید کرده اند، درویش به دلداری نشست و گفت: علاج کدخدا در کف با کفایت من است که دم مسیحایی دارم و روح گریخته از جسم به کالبد باز می آرم.
خاطر آسوده دارید، اطعمه و اشربه پرقوت فراهم آرید و مرا با بیمار در حجره ای تنها بگذارید. روستائیان به وجد آمده، آنچه درویش فرموده بود فراهم آوردند و او را با کدخدا در حجره ای تنها گذاردند. ساعتی بعد ، درویش »لاحول« گویان از حجره بیرون آمد و روستائیان هلهله کنان و کف و سوت زنان گرد او حلقه زدند، با این گمان که کدخدا شفا یافته و ریاست از سر خواهد گرفت اما، درویش را چهره درهم کشیده یافتند. با نگرانی پرسیدند، کدخدا چه شد؟ آیا عمرش به دنیا بود؟ درویش گفت: پیش از آن که بر بالینش حاضر شوم مرده بود!
پرسیدند، پس اطعمه و اشربه برای چه خواستی؟ »لاحول« چرا گفتی؟ و این چه معالجت بود که کردی؟ درویش گفت: اگر اطعمه و اشربه نخواسته بودم، من نیز مرده بودم و »لاحول« به حکمت خدای سبحان گفتم که کدخدای بی جان را وسیله نجات من نیمه جان کرد.
داستان آن درویش شبیه داستان برخی ها در فوتبال اردبیل هست. آنها یعنی همان بعضی ها در این فکر و اندیشه نیستند که آیا فوتبال ما از بین رفته است یا نه؟ اصلا سقوط کرده و دیگر حال ایستادن در روی پاهایش را دارد یا نه؟ آنها می خواهند از کنار مرگ فوتبال برای خودشان نان و آبی تدارک ببینند و به هدفشان برسند.
راستی چرا کسی در این شهر جرئت ندارد که بیاید و بگوید در سه سال گذشته بر سر فوتبال و نماینده آن در لیگ چه آمده است؟ شفاف سازی بکند که چگونه مسیر سقوط فوتبال هموار شد و چه کسانی در این راه نقش بولدزر و جاده صاف کنی داشتند. اصلا چه افرادی از قبل فوتبال ما به پاداش های میلیونی رسیده اند و آیا شایعاتی که در این مورد دهان به دهان می گردند تا چه اندازه قابل اعتماد هستند.
یک اصل می گوید جایی که واقعیت بیان نشود در آنجا شایعه رواج پیدا می کند. وقتی از دو سال گذشته در مورد هزینه های فوتبال و نماینده آن در لیگ انواع حرف ها و حدیث هاست چرا نمی آیند و برای اولین و آخرین بار نمی خواهند صاف و راست به این شایعه ها بپردازند و برای همیشه بساط آنها را جمع بکنند.
درویش هایی که مزهء بودن در صحنه فوتبال به مذاقشان خوش آمده است، نمی خواهند از آن دست بکشند و حتی برای مدت کوتاهی صحنه را به دیگران واگذار کنند. این قبیل افراد اگر از در بیرونشان بکنی حتما از پنجره می آیند تا دلداگی خود به فوتبال و برکات آن را نشان بدهند؟ هر کاری که بشود و به هر نحوی که مقدمه چینی شود ذره ای از ارادت آنها به فوتبال کاسته نمی شود. اصلا سند فوتبال به نام برخی ها زده شده و به جز آنها و دوستان و عزیزانشان هر کسی که بخواهد در این وادی قدم بگذارد افرادی مغرض ، خائن، بی سواد و فوتبال نفهم قلمداد می شوند.
فوتبال اردبیل و با سابقه ترین تیم آن به سرنوشتی دچار شد که نمونه آن در تاریخ ورزش این دیار دیده نشده است و این ظلم و این ضربه ها از طرف به ظاهر خودی ها و هواداران منافع مادی روا داشته شد و تاریخ آنها را هرگز فراموش نخواهد کرد.
در پایان فصل هر نتیجه ای که برای ماندن و یا سقوط تیم به دست آید باید با استفاده از اطلاعات موجود در معرفی خادمین و خائنین اقدام گردد و برای همیشه پای آنهایی که بودن در فوتبال را به هر بهایی روا و مباح می دانند از این رشته پرطرفدار قطع گردد.
در نهایت دانستن حق مردم است و هواداران فوتبال می خواهند بدانند که چرا از سوی دستگاه های نظارتی، شهرداری و سازمان فرهنگی ورزشی از تیم داری حرفه ای در فوتبال منع شده اند؟ آیا نمی توان این خواسته را برآورد کرد و پرونده شایعات در این مورد را مختومه اعلام نمود.
 




انتخاب هوشمندانه در انتخابات شورای شهر

با نزدیک شدن به انتخابات شوراهای اسلامی، کاندیداهای احتمالی در تب و تاب یارگیری بوده و تلاش می کنند با جلب نظر افراد با نفوذ و چهره های معروف برای خود موقعیتی مناسب در انتخابات رقم بزنند.
در چنین مواقعی یکی از اقشاری که بیشتر مورد توجه قرار گرفته و کاندیداها و نامزد ها تا مرحله پای صندوق های رای، قربان و صدقه شان می روند جامعه ورزشی و ورزشکاران و وابستگان به این قشر می باشد.
بحث ورزش و سیاست یکی از مباحث مهمی است که باید مورد توجه قرار بگیرد. در برخی موارد شنیده می شود که عده ای ادعا می کنند که ورزش نباید سیاسی باشد. این ادعا حرف درستی است، در این معنی که جامعه ورزش و دوست اندرکاران آن و ورزشکاران افتخارآفرین نباید مورد سوءاستفاده سیاستمداران و سیاسی کاران قرار بگیرند و در جریان دعواها و کشمکش های سیاسی و جناحی بازیچه شوند و به آسانی و مفت و ارزان خرج شوند. این که ورزش نباید به ابزار دست باندها و جریانات سیاسی تبدیل شود و در خدمت اهداف حزبی و گروهی آنها قرار بگیرد حرفی منطقی، اصولی و قابل قبول است و عملی کردن آن می تواند سعادت و موفقیت اهالی جامعه ورزش را به دنبال داشته باشد.
و اما ورزش یک امر اجتماعی و عمومی است که باید همسو و هماهنگ با سیاست های کلی نظام باشد و حرکت آن در راستای منافع ملی و در خدمت مصالح عمومی کشور و نظام باشد. اما این که در برخی اوقات عده ای بیان می کنند که ورزش باید به دور از هرگونه نظارت و باید ها و نباید های ارزشی باشد و یا به عبارتی دیگر می گویند ورزش باید برای ورزش باشد ، این حرف قابل قبول نبوده و در نوع خود سیاسی ترین حرفی است که بر زبان ها جاری می شود.
ورزش برای ورزش یعنی ورزشی که وجود دارد اما ماهیت و هویت ندارد . طرفداران این نظر و کسانی که پرچم و لوای ورزش برای ورزش برافراشته می کنند، می خواهند که هویت و ماهیت مورد نظر خود را به ورزش تحمیل نمایند.
ناگفته پیداست برای این که ورزش به عنوان یک پدیده اجتماعی بتواند به وظیفه اش در قبال جامعه به خوبی عمل نماید باید از یک سیاست و روش خاصی پیروی و در چارچوب مشخصی از نظام ارزش ها(بایدها و نبایدها) حرکت نماید.
پس یکی از مهم ترین ، اساسی ترین و بالاترین وظیفه جامعه ورزش در مواردی که به حضور آنها در صحنه نیاز است ادای وظیفه و همگام شدن با اکثریت مردم و تلاش برای آبادانی مملکت و حرکت در چارچوب نظام و قوانین مربوط به آن می باشد. حضور در انتخابات نمونه بارزی از ادای دین ورزشی ها و ورزشکاران به کشور خود می باشد. جامعه ورزش چه در سطح کشور و چه در استان قهرمان پرور اردبیل همیشه در این بحث پیش قدم بوده و در همه انتخابات ادای تکلیف کرده و برای حضور گسترده مردم در پای صندوق های رای از هیچ کوششی دریغ نکرده و همیشه در صف مقدم اطاعت از رهبری قرار داشته اند.
در حضور یکپارچه ورزشکاران استان در انتخابات ریاست جمهور و شورای شهر پیش رو هیچ شک و تردیدی وجود ندارد، اما آنچه مهم است و جامعه ورزشی باید به آن توجه کرده و با یک انسجام و وحدت نسبت به تحقق آن اقدام نماید. اولا همانطوری که در بالا اشاره شد اجازه سوء استفاده سیاسی کاران و جریانات سیاسی داده نشود و ثانیا در انتخاب افراد برای حضور در پارلمان محلی با دقت و وسواس بیشتری عمل شود تا با گذشت زمان از انتخاب خود احساس پشیمانی و ندامت نکنند.
حضور افراد ورزشی و علاقه مند به فعالیت های ورزشی به همراه دارا بودن تخصص های مورد نیاز شورا می تواند نقش بسیار تاثیر گذار در معادلات ورزشی و فعالیت های آن در سطح شهر داشته باشد. دوره ای که روز های پایانی آن را سپری می کنیم متاسفانه به جز افراد معدود، اکثریت اعضا برای ورزش و ایجاد شور و نشاط در جامعه با استفاده از رشته های ورزشی مختلف و تماشاگر پسند قدم های خوبی بر نداشتند و در مجموع حرکت هایی بر خلاف نظر و رای و خواست جوانان انجام دادند.
برای این که ورزش بتواند در شورا از جایگاه مناسب برخوردار باشد حضور ورزشی ها و کسانی که به زوایای مختلف فعالیت های ورزشی و نقش و تاثیر آن در توسعه و پیشرفت منطقه آگاهی و آشنایی دارند، می تواند ورزش اردبیل را از حمایتی منطقی و قابل اعتماد برخوردار نماید.
زدن چوب حراج بر یکی از سرمایه های ورزش استان و در نهایت واگذاری رایگان آن به بخش به اصطلاح خصوصی و در نهایت سقوط تیم به دسته پائین تجربه خوبی برای جوانان و علاقه مندان به ورزش بود که این بار در انتخاب خود با دقت بیشتر و بررسی کامل و با توجه به تمام زوایا و پارامتر های مورد نظر برای تشخیص یک فرد ورزشی تمام عیار اقدام نمایند.
این بار حتما و مسلما ورزشی های اردبیل و تماشاگران و علاقه مندان به ورزش اجازه نخواهند دارد افرادی با استفاده از رای ، موقعیت و محبوبیت آنها به پارلمان محلی راه یابند و در عمل به جای حمایت از ورزش، پرچم مخالفت با آن برافراشته کنند و به طرق مختلف در مقابل خواست و نظر هواداران ورزش بایستند و به جای حفظ و تقویت سرمایه های موجود چوب حراج بر آنها بزنند و زمینه برچیده شدن بساط ایجاد شور و نشاط ورزشی از جامعه را فراهم نمایند.
 




نق زن های از خود راضی

در فرهنگ معین نق زدن به غرغر کردن و بهانه جویی کردن آمده است. متاسفانه در ورزش و بخصوص در فوتبال هستند کسانی که به جز نق زدن و به همه چیز و همه کس ایراد گرفتن و هر امری را برای حمله به دیگران بهانه قرار دادن کار دیگری ندارند. همین هفته گذشته برگزاری مراسمی در سالگرد درگذشت یکی از پیشکسوتان فوتبال را آقایان نتوانستند تحمل کنند و به کمک برخی از دوستان خواستند که به نوعی این حرکت را زیر سؤال ببرند. نکند برخی آقایان چنین می پندارند که مراسم و تجلیل و یاد کردن از کسانی که در فوتبال و ورزش خدمت کرده اند فقط مختص برخی ها می باشد و برای دیگران در این ارتباط حقی قائل نیستند. این قبیل افراد آنقدر بدبین، مغرور و از نظر اخلاقی غیر قابل تحمل هستند که باید بپذیرند مشتشان در پیش ورزشی ها باز شده است و حرکت های ناشی از غرور آنها دیگر خریداری ندارد. حالا هر چقدر که می خواهند فریاد بکشند و از حسد و عصبانیت هر روز بیشتر از روز قبل غم و غصه بخورند.
از طرف دیگر به جای ایراد گرفتن بهتر است آقایان لیستی از اقدامات خیرخواهانه خود در ارتباط با ورزشکاران استان و پیشکسوتان را اعلام بکنند، آدرس موسسه ای که این آقایان شب و روز خود را در کمک به نیازمندان دنیای ورزش می گذرانند، اعلام بکنند. چرا که وقتی کسی حرفی می زند و اتهامی را متوجه دیگران می کند باید قبل از هر کسی خود به گفته هایش عمل نماید.
 




گذشت در مقابل زیاده خواهی

امسال چه بخواهیم و چه نخواهیم ضرباتی از دوست و دشمن بر پیکر فوتبال اردبیل وارد شد و تن این رشته ورزشی زیبا و پرتماشاگر را مجروح و نحیف و نزار کرد.
زیاده خواهی عنصری است که در فوتبال ما بر جای گذشت، جلوس کرده و فی الحال هرچه تیر و ترکش است از همین ناحیه یعنی از ناحیه زیاده خواهی در زمین فوتبال و بر تن و جان ورزشکاران فرود می آید و آنقدر این کار ادامه یافت تا فوتبال ما ونماینده آن را در لیگ دسته دوم به مرز موت رساند.
زیاده خواهی کسانی که در لباس دوستدار این تیم و عاشق آن دست از سر تیم بر نداشتند و نخواستند گذشت بکنند و برای مدت محدودی هم که شده باشد از آن چشم بپوشند و آن مجموعه را به حال خود بگذارند.
باید نشست و به دقت سرنوشت این تیم را از دو سال گذشته مورد بررسی قرار داد و بدون رودربایستی و ترس از حاشیه سازی ها و اتهام زنی ها بخشی از زیاده خواهی ها را به تصویر کشید و لایه های تو بر توی قسمتی از احوال ناخوش فوتبال اردبیل را نشان داد.
زیاده خواهی و خود را در سرنوشت و گذشته و حال آن سهام دار تلقی کردن و به هیچ حرف و تصمیمی گوش نکردن و بر طبل رای و نظر و خواست خود کوبیدن ، آورد آنچه را که نباید بر سر این تیم می آمد.
آنهایی که دم از مردی و مردانگی می زنند و خود را حق و دیگران را باطل می دانند و جز خود کسی را علمی و فنی نمی دانند، در عمل نشان دادند که این ادعا ها همه اش در حد حرف است و آنها توان و عرضه عمل به آنهایی که بر زبان جاری می کنند را ندارند. برای برخی از آن ها عشق به فوتبال اردبیل جز وسیله ای برای ماندن در صحنه و بهره بردن از آن چیز دیگری نبوده و نیست. اگر این حضرات که در حرف زدن و مدعی شدن، مدرک دکتری دارند حداقل به زندگی و خصوصیات پیشگامان جوانمردی و مردانگی در ورزش نظری می افکندند، این قدر بر منافع و آرای خود پافشاری نمی نمودند.
آنها اگر صادق بودند و فردای خود را فدای امروز و چند روزی مسؤول بودن و در صحنه حضور داشتن نمی کردند چه خوب بود، نگاه می کردند به رفتار بزرگانی چون پوریای ولی که خصلت گذشت، او و نامش را بر صدر پهلوانان راستین این مرز و بوم قرار دارد و اگر خوب به مرحوم تختی و سرنوشت او نگریسته شود خواهیم دید که همین خصلت گذشت، نام او را فراتر از همه قهرمان های دوره معاصر ورزش قرار داده است.
امروز همه سعی می کنند که به نحوی در نابود کردن فوتبال برای خود شریک جرمی پیدا بکنند و هیچ کس به نقش این زیاده خواهان که عاملین اصلی در دربدری نماینده فوتبال اردبیل می باشند توجهی نمی کنند. زیاده خواهان در سال های اخیر در قامت دوست و هوادار سینه چاک و قدر قدرتی نامدار به فوتبال و تیم آسیب وارد کرده اند و امیدواریم صاحبان قلم و اندیشه و آنهایی که به خوبی در جریان این تیم هستند به مرور در معرفی آنها اقدام کنند تا دگر باره آنها جرئت تکرار اعمال ننگین و شرم آور خود را نداشته باشند.
 




سرگذشت دردناک تیم فوتبال اردبیل و سؤالات بی جواب

یک هفته به پایان رقابت های لیگ دسته دوم باشگاههای کشور باقی مانده است. جدول رقابت ها نشان می دهد که دیگر نباید به بقای نماینده اردبیل در لیگ امیدوار شد. استانی با پیشینه و سابقه درخشان در فوتبال، به حال و روزی دچار شده است که گریه کردن به حال آن واجب، لازم و ضروری است.
امسال ابر و باد و مه و خورشید و فلک و خلاصه عوامل متعدد دست به دست هم دادند و سرنوشتی بسیار غم انگیز و دردآور برای فوتبال اردبیل رقم زدند. برخی ها هم که همیشه در گوشه ای نشسته و منتظر گل آلود کردن آب هستند، تا ضربه ای به در می خورد وارد گود می شوند و برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده به هر وسیله ای متوسل شده و زمین و زمان را مورد حمله قرار می دهند.
برای بررسی دقیق علل افت فوتبال اردبیل و سقوط نماینده آن به لیگ دسته سوم نیاز به یک کار علمی است. در حال حاضر هر کس به پشتوانه داشته ها و اطلاعاتی که دارد در این رابطه قضاوت کرده و نوک پیکان حمله را متوجه عوامل متعدد می کند.
این که فوتبال اردبیل بدترین روزها و هفته های دوران حیات خود را در این روزها سپری می کند ادعایی درست و اصولی است. ضربه اولیه برای کوک کردن ساز نابودی و فنای تیم شهرداری از کجا بر پیکر این تیم وارد شد؟ چرا شورایی ها علم مخالفت با تیم داری شهرداری را بر افراشتند؟ چرا در مدت کم تر از دو سال سازمان فرهنگی ورزشی تغییرات متعددی را متحمل شد؟ به چه دلیل زمانی که تیم در رقابت های دسته یک، هفته های بسیار حساس در مراحل پایانی لیگ را در پیش رو داشت برخی از شورایی ها مدام و به نوبت بر علیه تیم و سازمان فرهنگی ورزشی سخن گفتند و بحث واگذاری تیم را به دفعات مطرح نمودند؟ چرا در ایامی که تیم نیاز به حمایت و پشتیبانی معنوی داشت، آقایان مسؤول هر روز بحث جدید و فصلی نو در امر واگذاری گشودند و روی آن مانور دادند؟ به چه دلیلی در مورد واگذاری، آقایان در پشت صحنه، خود نشستند و بریدند و دوختند و به یکی از متقاضیان وعده های آنچنانی داده و کار واگذاری را تمام کردند و برای پوشاندن لباس قانونی به آن، کمیته سرکاری تشخیص اهلیت را مطرح کردند؟ اگر نظر کمیته سرکاری، ملاک عمل بود به چه علت آقایان با نادیده گرفتن یکی از مصوبات کمیته سرکاری ، سفته را جایگزین ضمانت نامه بانگی نمودند؟ به چه دلیلی نزدیک به چهار ماه مجید حیدری مدیر عامل آبی پوشان را به مانند توپ فوتبال این طرف و آن طرف شوت کردند و در نهایت آنهایی که او را به فوتبال اردبیل معرفی کرده و با قربان و صدقه به قبول مسؤولیت تیم وادارش کرده بودند ، پیشنهاد استعفا داده و بالاخره از اردبیل فراریش دادند؟ چرا علی رغم اعلام آمادگی هیات فوتبال استان و علی آستانه، باز معضلات انتقال را نتوانستند حل نمایند؟ چرا وقتی آقایان به آن حد برای انتقال امتیاز تیم به بخش خصوصی اصرار داشتند، قبل از اقدام به واگذاری زمینه های لازم برای انتقال را فراهم نکردند و دست به کاری زدند که درست مانند آب در هاون کوبیدن بود؟ چرا بحث تعویض سرمربیان با هر اتفاقی مطرح می شد، و به چه دلیل احد شیخ لاری فرار را بر قرار ترجیح داد و او در قبال چه خواست ها و چه فشارهایی ایستادگی کرد؟ بحث هزینه های تیم داری در دو سال گذشته چرا شفاف سازی نمی شود و هر روز در ارتباط با آن حرف وحدیث تازه ای مطرح می شود؟ جریان چسبیده ها و آویزان ها از تیم چیست و آنها از طرف چه کسانی مورد حمایت و پشتیبانی قرار می گیرند؟ نقش اداره کل ورزش و جوانان و هیات فوتبال استان در سرنوشت تیم چه بوده است؟ و دهها سوال دیگر که اگر به همه آنها جوابی قانع کننده پیدا شود با قرار دادن شان در کنار یکدیگر می توان به علل فاجعه فوتبال اردبیل پی برد.
در مقطعی مجید حیدری متهم ردیف اول ناکامی تیم شهرداری لقب گرفت. او به طرق مختلف مورد حمله قرار داشت . در کنار ضعف ها و اشتباه هایی که داشت عده ای او را سپری برای رسیدن به آنچه که در برنامه هایشان بود، قرار دادند. بزرگ ترین اشتباه حیدری آن بود که در آغاز کار، واقعیت ها را با جامعه فوتبال استان در میان نگذاشت. او باید رک و راست می گفت که با وعده آقایان مبنی بر کمک 600 میلیون تومانی پا در این عرصه گذاشته است. در همان روز اول اعلام می کرد، از نظر مالی فرد توانایی نیست ولی به او گفته اند بیا مسؤولیت تیم را بپذیر، از شما حمایت می شود. عدم شفاف سازی بزرگ ترین خطای وی بود.
اما اگر چه او در اردبیل مظلوم واقع شد و در روزهای آخر نتوانست زیر فشارها دوام بیاورد و جوابگوی هزینه های انجام یافته بشود ، برای آرام کردن وضع، به وعده های بی اساس روی آورد ولی به حق، آنچه در توان داشت تلاش کرد. او علی رغم آن که از نظر مالی در وضعیت مساعدی نبود ولی باید پذیرفت که هزینه هایی برای تیم انجام داده است. هزینه ها برای تیمی که نه به نامش بود و نه سودی از کنار آن برده است.او هم مانده است که جواب طلبکاران را چه بدهد. امیدوار است که مسؤولین و دست اندرکاران هزینه های انجام یافته توسط وی راپرداخت نمایند تا او هم با طلبکاران تسویه نماید.
به هر حال امید می رود آنهایی که بانی و باعث سقوط تیم از لیگ دسته دوم به سوم شدند و زمینه آن را فراهم کردند حداقل به یکی از بندهای قراردادی که هرگز توسط دو طرف واگذار کننده و تحویل گیرنده امضاء نشد، خود اقدام کنند و از حالا به فکر خرید امتیاز یک تیم دسته دومی باشند.
کسانی که در حق فوتبال و فونبالدوستان اردبیلی با تصمیمات خودشان کم لطفی کرده و آن را به عمق دره ای خطرناک پرت نمودند، باید تا فرصت باقی است نسبت به جبران اقدام کنند .
اردبیل در فوتبال، جایگاه و مرتبتش ، دربدری، بی خانمانی و تحقیر شدن نیست. این منطقه و جوانان لایق و صبور آن نشان داده اند که همیشه سرافرازند و برترند . پس این برتری و سرافرازی آنها نباید در سایه افکار عده ای غیر متخصص پرادعا در زیر سایه قرار بگیرد.
خرید امتیاز یک تیم دسته دومی برای فصل آینده کوچک ترین کاری است که آقایان می توانند در حق فوتبال و تماشاگران و جوانان منطقه بکنند.
ممکن است آقایان که ید طولانی در طرح مسایل جزئی برای سرپوش گذاشتن به مسائل کلی را دارند، این بار نیز از همین امروز تلاش خود را آغاز می بکنند و دست به دامن شدن به مسائل فرعی، اصل قضیه و ظلم در حق فوتبال را بخواهند تحت پوشش قرار دهند. برای ناکام گذاشتن حضرات که می توانند با استفاده از عوامل و تریبون های مختلف انجام بگیرد هوشیاری تماشاگران و علاقه مندان برای تن ندادن به فضا سازی آنها و طرح خواسته اصولی مبنی بر تامین خسارت وارده به فوتبال منطقه توسط عاملین و بانیان اصلی مورد نیاز می باشد.