1

یاران نیار قهرمان مسابقات والیبال جام روستایی شهرستان اردبیل

به منظور گرامی داشت ایام اله دهه فجر ، امسال مسابقات متعدد با استقبال خوب تماشاگران در سطح کلیه شهرستان های استان برگزار گردید.
برنامه ریزی و اجرای به موقع این رقابت ها می تواند شور و نشاط خاصی به اماکن ورزشی بدهد و در بین جوانان و آینده سازان ورزش استان، انگیزه های لازم برای پشت سر گذاشتن تمرینات سخت و طاقت فرسا را ایجاد بکند.
پیگیری اخبار مسابقات برگزار شده در ایام اله دهه فجر نشان می دهد که امسال حجم این مسابقات از افزایش خوبی برخوردار بوده و بالاتر از همه نسبت به انعکاس این فعالیت ها نیز از سوی برگزار کنندگان اقدامات خوبی انجام پذیرفته است.
ایام اله دهه فجر که یادآور روزهای با عزت و ایام مقاومت و ایستادگی مردم قهرمان ایران و یادآور وحدت و یک دلی مردمی مسلمان و عاشق ولایت می باشد عاملی برای سنجش توان ورزشکاران استان برای آگاهی از میزان آمادگی جهت حضور ی آبرومندانه در رقابت های آتی است.برای ورزشکاران استان مایه برکت و وسیله ای برای مطرح شدن است.
هیات والیبال استان که این روزها با حمایت اداره کل ورزش و جوانان درگیر امور مربوط به برگزاری مسابقات امید های آسیا در اردیبهشت ماه سال آینده است در ایام اله دهه فجر با محوریت هیات والیبال شهرستان اردبیل نسبت به برگزاری مسابقات جام روستایی شهرستان اردبیل اقدام کرد.
این،مسابقات که بمنظور توسعه و ترویج ورزش در مناطق حومه و روستایی در محله نیارو درسالن ورزشی برادران شهید عظیم پوربرگزار شد با حضور ۱۱ تیم در دو‌گروه از 9بهمن ماه آغازشد .
پس از برگزاری دیدار های مقدماتی تیم های نیار و کمی آباد به دیدار رده بندی و ینگجه و‌یاران نیار نیز به بازی فینال راه یافتند.
با انجام دیدار های نهایی که با حضور جمعی از مسؤولین و دوستداران والیبال و طرفداران تیم های حاضر در رقابت ها برگزار شد تیم والیبال یاران نیار به مقام قهرمانی رسید و تیم ینگجه در سکوی دوم قرار گرفت. تیم والیبال کمی آباد نیز در مکان سوم این رقابت ها قرار گرفت . کمیته برگزار کننده رقابت ها کاپ اخلاق این دوره از مسابقات را به تیم والیبال کلخوران اهدا کرد.
کاپ ها و جوایز تیم های برنده در مراسمی با حضور مدیر کل ورزش و جوانان، رئیس هیات والیبال استان، رئیس اداره ورزش و جوانان شهرستان اردبیل ، دو نفر از معاونین فرماندار اردبیل و جمعی از دوستداران والیبال اهدائ شد.
گفتنی است مراسم اهدای کاپ و جوایز تیمهای برتر با حضور مدیرکل ورزش و جوانان٬ رئیس هیات والیبال استان٬ سرپرست اداره ورزش و جوانان شهرستان اردبیل رئیس هیات والیبال شهرستان و معاونین فرماندار اردبیل اهدا شد.
 




مصوبه شورا و تیم شهرداری، سفته به جای تضمین بانگی

یکی از مهم ترین بحث های شرایط واگذاری ارائه ضمانت نامه بانگی به مبلغ 400 میلیون تومان بود که در صورت سقوط برای خرید امتیار یک تیم دسته دومی مورد استفاده قرار می گرفت.
متاسفانه در همان اول کار شورا با جایگزینی سفته به جای ضمانت نامه موافقت کرد.
برخی از مطالب نوشته شده در مورد تیم و عدم تحقق بند های قراردادو این که در مهر ماه قرارداد ملغی و تیم باید تحت پوشش صاحب اصلی قرار می گرفت در گذشته نوشته شده، از این هفته دو باره در سایت قرار می گیرد.
نمی دانم چه سری وجود دارد که همه کارهای مربوط به تیم َگر این کار را انجام نداده و آن کار نشود همه چیز از دست رفتنی می شود، اصرار می کنند تا تصمیمی موافق میل و رغبت برخی از آقایان اتخاذ گردد.
در خبر ها آمده بود که شورای شهر در میان آن همه گرفتاری و هجمه ای که با آن روبرو هست تیم آبی پوشان و وضعیت آن را در اولویت قرار داده و تصمیمی مبنی بر موافقت با اخذ سفته به جای تضمین بانگی به مبلغ چهار میلیارد ریال گرفته اند و بدینوسیله خیال آقایان را از یک تعهد مستحکم و قابل قبول معاف نموده اند .
بهانه برای تصمیم گیری در این رابطه گویا زمان کم مانده به شروع مسابقات اعلام شده و اعضای محترم شورا نیز احساس مسئولیت در قبال فوتبال اردبیل نموده و با درخواست باشگاه و شهرداری موافقت کرده اند.
به نظر می رسد این تصمیم همانند اقدام به واگذاری تصمیمی درست، اصولی و قابل قبول نمی تواند باشد.سپردن تضمین بانگی به مبلغ چهار میلیارد ریال از اصول اولیه و لازم و ضروری واگذاری امتیاز به باشگاه آبی پوشان بوده و شخص مدیر عامل باشگاه در جلسه نهایی واگذاری بر قبول این شرط تاکید کرده و آن را پذیرفته است. اگر وی توانایی دادن تضمین بانگی را نداشته چرا در آن جلسه صراحتا بر قبول این مسئله تاکید کرده و در فرصت مناسب از زمان واگذاری تا کنون نسبت به انجام این تعهد اقدام نکرده است؟
آیا اگر مدیر عامل باشگاه در جلسه واگذاری از قبول این شرط امتناع می کرد آیا باز تیم به وی واگذار می شد و اعضا به تصاحب تیم توسط آبی پوشان پایتخت رضایت می دادند؟چرا اعضای شورای شهر قبل از تصمیم گیری در ارتباط باموافقت با اخذ سفته به جای تضمین بانگی از کسانی که در جلسه واگذاری به تیم داری آبی پوشان رای مثبت داده بودند نظر خواهی نکردند و خود بریدند و دوختند ؟آیا دعوت از برخی ها برای حضور در جلسه واگذاری به قصد سرپوش گذاشتن بر روی برخی از اعمال و حرکات و انداختن توپ به میدان دیگران نبوده است؟تیم شهرداری سرمایه فوتبال اردبیل بود و شورائیان عزیز که مدعی هستند در همه حال به فکر مردم و جوانان هستند چرا چوب حراج به یکی از سرمایه های استان را به این آسانی زدند و آنگاه تبلیغ کردند که تصمیم گیری در واگذاری را به ورزش و جوانان محول کرده بودند؟ اگر چنین بود آیا در بحث تصمیم گیری مبنی بر اخذ سفته به جای تضمین بانگی از اداره کل ورزش و جوانان نظر خواهی شد ؟سپردن تضمین بانگی یکی از مهمترین شروط واگذاری تیم به آبی پوشان بود. چرا شورای شهر در یک جلسه و با عجله هر چه تمامتر نسبت به خلاصی مدیر عامل آبی پوشان و دوستانشان از این امر مهم رای مثبت دادند؟ اگر قرار است که شورا در این موارد خود تصمیم بگیرد پس چرا جمعی از پیشکسوتان و فوتبالی های شهر را به جلسه دعوت کردند و منت بر گردن آنها گذاشتند و در مصاحبه ها و گفتگوهای مختلف مدعی شدند که شورا کلیات امر را تصویب کرده و این بار به راحتی وارد معرکه شدند و شرطی را که آنها مشخص کرده بودند زیر پا گذاشتند؟آیا این کار شورا و آنهایی که این خواب را برای فوتبال اردبیل دیده اند کاری منطقی و قابل قبول با آینده ای روشن برای فوتبال اردبیل می تواند باشد؟
گویا کسانی که برای تصاحب تیم شهرداری مصمم بوده اند گام دوم را نیز با موفقیت برداشتند ولی مطمئنا در ادامه با موانع قابل ذکر مواجه خواهند شد چرا که دیگر نمی توانند خواستار لغو و نادیده گرفتن شروط باقیمانده شوند و در فکر انتقال و یا فروش تیم برآیند.
اگر یکی از شروط در ارتباط با واگذاری محقق نگردد خود به خود بحث واگذاری منتفی است و حالا که حضرات در شورا به فوتبال دلسوزند و مصمم برای ساماندهی آن و در کمترین زمان برای موارد درخواستی جلسه برپا می کنند و تصمیم می گیرند چه بهتر این بار جلسه را برای بازگرداندن موقعیت تیم شهرداری برپا کنند .
با انتشار این نوشته برخی ها راه نیفتند و ما را متهم به تضعیف روحیه تیم در کوران مسابقات نکنند و دوستان و یاران و هم پیمانانشان را برای زهر چشم گرفتن از ما مامور ننمایند.. قصد ما دفاع از حریم تیم و ممانعت از سوء استفاده است. من اگر توان نوشتن نداشته باشم نباید مدعی شوم و اگر قادر به ادای تعهدات نباشم لازم نیست تعهدی برای خود ایجاد کنم که نتوانم از عهده اش برآیم.
نویسنده این سطور از جمله افرادی بوده که در آخرین جلسه واگذاری حضور داشته و به شرط تحقق همه شروط با واگذاری موافق بوده است حال با این وضعیت و مقدمه ای که چیده شده به دلیل عدم تحقق یکی از شروط رای خود را پس می گیرد و امید است آنهایی که در ارتباط با مواردی مهارت،آشنایی و تجربه و آگاهی نداشته باشند اظهار نظر نکنند و کار را به اهلش واگذار بکنند. در این رابطه باز هم حرف هایی برای گفتن خواهیم داشت.
 




از صور اسرافیل فوتبال اردبیل تا وارونه جلوه دادن حقایق در کانال فوتبال اردبیل

30ورزش اردبیل؛ بیست و نهمین شماره نشریه ورزش اردبیل و همچنین پنجمین نسخه الکترونیکی نشریه با بررسی مسائل مختلف ورزش استان با عناوین “حضور گسترده جامعه ورزشی استان در راهپیمایی 22بهمن ” ، “صور اسرافیل فوتبال اردبیل” ، “وارونه جلول دادن حقایق در کانال فوتبال اردبیل” ، “فضول باشی ورزش و اختلافات فوتبالی اردبیل”  “مربی کیست؟“،و… منتشر شد.
دانلود نسخه PDF شماره بیست و نهمین نشریه ورزش اردبیل 
دانلود نسخه RAR کلیه صفحات بصورت عکس شماره بیست و نه نشریه ورزش اردبیل 
مشاهده شماره بیست و نه نشریه ورزش اردبیل بصورت تصویری
نسخه متنی و لینک مطالب موجود در تمامی صفحات شماره بیست و نه نشریه ورزش اردبیل : 
مطالب موجود در صفحه دوم شماره بیست و نهمین نشریه ورزش اردبیل :

مطالب موجود در صفحه سوم بیست و نهمین شماره نشریه ورزش اردبیل :

مطالب موجود در صفحه چهارم بیست و نهمین شماره نشریه ورزش اردبیل :

مطالب موجود در صفحه پنجم بیست و نهمین شماره نشریه ورزش اردبیل :

مطالب موجود در صفحه ششم بیست و نهمین شماره نشریه ورزش اردبیل :




صور اسرافیل فوتبال اردبیل

عادل مسنن یکی از بزرگان دوست داشتنی و افتخار آفرین فوتبال استان است. او از سال 54 درخشش در فوتبال را آغاز کرد . در ایامی که برای شهرستانی ها از سوی مرکز نشینان استانی و کشوری بهای کمتری داده می شد او در سایه برتری، قدرت، توانایی و تکنیکش، خود را به فوتبال آذربایجان تحمیل کرد و سال ها پیراهن تیم منتخب آذربایجان شرقی در سطوح جوانان و بزرگسالان را بر تن نمود.
عادل مسنن بازیکنی متواضع ، پیشکسوتی گرانقدر و یاری فراموش نشدنی برای جامعه ورزش و فوتبال اردبیل می باشد. اگر با او ساعت ها در یک محفلی بنشینی و شناخت قبلی از او نداشته باشی نمی توان از حرف ها و سخنان وی برداشت کرد که او در دهه پنجاه و شصت یکی از ستاره های تابناک فوتبال شمال غرب کشور بوده است. او انسانی محترم است، مثل برخی ها نیست که با یک یا دو روز فوتبال بازی کردن خود را برتر از همه بداند و هیچ کسی را صالح برای اظهار نظر و گفتن در مورد فوتبال نداند.
عادل ها سرمایه بزرگی برای فوتبال و ورزش اردبیل هستند و حرف و سخن آنها در مورد فوتبال اردبیل و خدمتگزاران آن می تواند سندی محکم و قابل دفاع محسوب شود.
عادل مسنن سال ها از نزدیک با مرحوم هوشنگ چمن آرا آشنایی داشته و در تیم عقاب نیز مدت ها با آن مرحوم همبازی بوده است. اظهار نظر وی در مورد هوشنگ می تواند دلیل خوبی برای فهمیدن و درک کردن خدمات آن مرحوم به فوتبال اردبیل باشد.
در شناساندن چهره هایی چون چمن آراها به نسل جوان از سوی مسؤولین و دست اندرکاران امر و رسانه ها کوتاهی های زیادی رخ داده است. جوان های امروزی خیال می کنند که فوتبال در سال های گذشته همین بوده که امروز هست. فوتبالی سرشار ازحاشیه، حاکمیت پول، کم شدن نقش اخلاق و در نهایت ایجاد محیطی غیر قابل اعتماد و بحث بر انگیز. اگر خدمات کسانی چون هوشنگ چمن آرا در معرض دید و مطالعه جوانان قرار بگیرد و آنها با دوران شکوفایی فوتبال و ایثار و گذشت در آن آشنا بشوند دیگر   گول طبل های توخالی، مدعی و حاشیه ساز فوتبال را نخواهند خورد. اگر چنین باشد این آشنایی ها می توانند در رفتار و کردار آنها در دنیای فوتبال نقش موثری داشته باشند.
فوتبال ما از کسانی که برای رسیدن به اهداف شخصی چهره دفاع از فوتبال را به خود می گیرند، بزرگ ترین ضربات را متحمل شده است. آنها وقتی منافع خود را دست یافتنی ببینند، عاشق فوتبال اردبیل می شوند و تا احساس بکنند که خطری اهداف آنها را تهدید می کند به فوتبال اردبیل پشت کرده و فرار را بر قرار ترجیح می دهند.
بگذریم، در تماسی که با عادل مسنن در آستانه سالگرد درگذشت مرحوم چمن آرا گرفته شد ، جمله ای بسیار زیبا و پر معنی در ارتباط با آن مرحوم بیان داشت که ذکر و پرداختن به آن نمی تواند خالی از لطف باشد.
وی گفت: خدا رحمتش بکند. او صور اسرافیل فوتبال اردبیل بود برای بیدار شدن بعد زمستان های سخت و سرد. امید که علاقه مندان به فوتبال فراموش نکنند تماشاگران پرشور و کثیر جام عقاب را.
فوتبال اردبیل در دهه 50 و 60 از رقابت های منظم و مطلوب باشگاهی بهره می برد. علی رغم کمبود امکانات و میادین روباز و سرپوشیده ورزشی در زمستان های سرد و پربرف نیز تمرینات تیم ها در اراضی پیله سحران پشت سر گذاشته می شد و برگزاری جام عقاب همزمان با آغاز سال جدید بهترین و بالاترین میدان برای محک خوردن تیم ها و هماهنگی یاران جدید جذب شده با مجموعه تیم محسوب می شد.
این ویژگی، جام عقاب را به معتبرترین جام اردبیل تبدیل کرده بود. علاقه مندان به فوتبال برای رسیدن ایام برگزاری آن ثانیه شماری می کردند، حضور گسترده مردم و استقبال تیم ها از این جام، منظره خاصی در طول برگزاری به محوطه زمین عقاب و خیابان ها و مسیر های منتهی به آن می بخشید.
علت این که پیشکسوتی چون مسنن، مرحوم چمن آرا را با عنوان صور اسرافیل فوتبال اردبیل مورد خطاب قرار می دهد این است که جام عقاب که زحمات آن در مدت نزدیک به یک ماه برگزاری بر عهده آن مرد بزرگ بود، پیام آور تلاش برای کسب موفقیت و آماده شدن برای رقابت های فصل جدید بود.
مرحوم هوشنگ چمن آرا علاوه بر مدیریت و بنیانگذاری جام فراموش نشدنی عقاب، وظیفه مربیگری و بازیکنی تیم عقاب را نیز بر عهده داشت.
هوشنگ با آن که درآمد محدودی داشت و با عرق جبین برای چرخاندن چرخ زندگی، خود را به آب و آتش می زد ولی تامین هزینه های مربوط به تیم را برای خود به مانند تامین نان و مایحتاج زندگی خانواده واجب و ضروری تلقی می کرد.
عقاب یکی از تیم های مطرح اردبیل بود که در دوران حیات خود بازیکنان بزرگ و نامی چون عادل مسنن، رحمان مختاری، بهنام دولت، حسن علیزاده و … را تحویل فوتبال منطقه داده بود. در رقابت های باشگاهی و به هنگام ورود تیم عقاب به میدان مسابقه حرکت مقتدرانه و با صلابت هوشنگ در پیشانی تیم، ابهت خاصی به تیم عقاب می بخشید.
فوتبال اردبیل نباید چهره های خدمتگزاری چون هوشنگ چمن آرا را فراموش نماید و این در وهله نخست وظیفه کسانی است که سکان هدایت فوتبال استان را بر عهده دارند و در حرف همواره ادعای حفظ حرمت پیشکسوتان را می کنند. آنها اگر بر گفته های خود اعتقاد دارند باید بر وظیفه خطیرشان مبنی بر توجه به پیشکسوتان و معرفی آنها به نسل جوان اقدام نمایند.
یاد و خاطره انسانی بزرگوار، خدمتگزاری لایق، خادم فوتبال و عاشق خدمت بی منت را گرامی می داریم و از درگاه احدیت علو درجات و شادی روح آن مرحوم را مسئلت می نماییم.
 




امان از دروغ

یکی از مهم ترین آفاتی که در سال های اخیر ورزش ما را دچار آسیب کرده و در نهایت بی اعتمادی ورزشکاران و علاقه مندان را به دنبال داشته است دروغ گویی و عده های بی پایه و بی اساس دادن است.
یکی از اساسی ترین وظایف افراد در هر پست و موقعیت و مقامی که بوده باشند بحث جلب اعتماد مردم و جامعه و بالا بردن ضریب امیدواری در بین آنهاست. دروغ گویی و وعده های آنچنانی دادن بدون فکر کردن به فردا و عکس العمل های مردم و افکار عمومی و ایجاد یاس و ناامیدی در بین آنها، بزرگ ترین خیانتی است که این قبیل مسؤولان می توانند در قبال ورزش و برخی از رشته های پرطرفدار از جمله فوتبال داشته باشند.
هر آن کس که او پیشه گیرد دروغ
ستمکاره ای خوانمش بی فروغ
به گرد دروغ، ایچ گونه مگرد
چو گردی بود بخت را روی زرد
دروغ گویی از بزرگ ترین گناهان، ناستوده ترین رذایل اخلاقی، بدترین آفات زبان، زیان بار ترین معصیت ها و خط فاصل ما بین حق و باطل است که اعتماد و اطمینان را از جامعه سلب کرده ، انسان را از گام نهادن در مسیر پاک سازی نفس ، تهذیب اخلاق و سیر و سلوک به طور جدی محروم می سازد.
خداوند متعال در سوره زمر آیه 3 می فرماید: ”به راستی خدا کسی را که دروغ پرداز و بسیار ناسپاس است ، هدایت نمی کند“.
وظیفه همه افراد جامعه است که تا دروغ یک کسی برایش به اثبات برسد از ر فاقت، هم نشینی و مساعدت با وی خودداری نماید.
به گرد دروغ آنکه گردد بسی
از او راست باور ندارد کسی
پیشوای صدیقان، سالار راست گویان و امیر مومنان می فرمایند: ”سزاوار است که شخص مسلمان از رفاقت با دروغ گو بپرهیزد، زیرا آنقدر دروغ می گوید که (اطمینان از او سلب می شود و ) اگر راست هم بگوید کسی باور نمی کند“.
و آمده است که مولا علی(ع) به فرزند بزرگوار خود امام حسن مجتبی(ع) می فرمایند: ”از دوستی با کسی که مدام دروغ بگوید بپرهیز! زیرا همانند سرابی است که دور را نزدیک و نزدیک را دور می نماید“.
دروغ گویی روی انسان را سیاه، بذر دشمنی و کینه را در دل بارور و در نهایت آدمی را رسوا می سازد.
ورزش دنیای مردانگی ، جوانمردی و راست گویی است. برای این که کسی بتواند در خدمت به جامعه ورزش موفق باشد، لازم است که از صفت ناپسند و مذموم دورغ گویی به دور باشد.
در بررسی صلاحیت افرادی که برای خدمت در هیات های ورزشی نامزد می شوند بحث راست گویی و عمل به وعده های داده شده باید مورد توجه و مورد نظر قرار بگیرد.
فرد دروغ گو و آن کسی که برای جلب اعتماد مجمع و کسب آراء روی به وعده های دروغ می آورد و قادر به برآورده کردن آنها نمی شود، دیگر نباید جایی در اداره امور آن رشته داشته باشد. اثبات صداقت هر فرد با نگاهی اجمالی به عملکرد و چگونگی رفتارش در گذشته کاملا واضح و آشکار می شود. آنهایی که در مجامع انتخاباتی هیات های ورزشی برای رای دادن و تعیین تکلیف مسؤولیت یک هیات ورزشی، صاحب رای هستند باید بدانند که در مقابل هر رای خود مسؤولند و جوابگو و اگر دروغ گویی فردی ثابت شده باشد و اگر بدانند و آگاه باشند که افراد از عمل به وعده هایشان عاجزند نباید دگر باره به سراغ چنین کسانی بروند و سرنوشت یک رشته ورزشی را به دست افرادی نالایق و ناکارآمد و دروغ گو بسپارند.
 




فضول باشی ورزش و اختلافات فوتبالی استان

فضول باشی در تماس تلفنی گفت: نمی خواستم برای این شماره نشریه با تو سخن بگویم. چرا که زیاد حرف زدن آدمی را سبک می کند. حرف آدم وراج نمی تواند تاثیر گذار باشد. اگر بتوانم خودم را کنترل بکنم تصمیم گرفته ام که در هر ماه دو بار با تو سخن بگویم . هر چه کمتر ، بهتر.
می دانی تو هم آدم جگرداری نیستی. هرآنچه را که می گویم نمی نویسی، آنهایی که کبریت بی خطر ممتاز هستند، سوا می کنی و نقل و قول می نمایی، نترس، می خواهند چه کارت بکنند، پست و مقام و میز و صندلی و منشی و راننده ات را می گیرند؟ یک خودکار و چند ورق کاغذ که این همه ترسیدن ندارد.گفتم: مؤمن خدا ترس، به من یاد داده اند سری که درد نکند دستمال نبندم . تا موردی برایم روشن نشود به آن نمی پردازم. حال تو مختاری که هر طور دلت خواست فکر بکنی و حرف بگویی. من سبک و روش خودم را دارم و آن را با هیچ چیز معامله نمی کنم.فضول باشی سری تکان داد و گفت: فعلا با تو هم می سازیم تا چه پیش آید. راستی وضعیت تعیین تکلیف کاندیداهای هیات فوتبال استان به کجا انجامید؟ چرا این رشته زیبا در استان ما طلسم شده است؟ چرا نباید قضیه را برای همیشه حل بکنند تا اجازه ندهند عده ای بر اساس منافع و تفکر و سلیقه خود رفتار کنند. مسئله خیلی ساده است. کشمکش های موجود در بین پیشکسوتان ، دست اندرکاران، هواداران و علاقه مندان به فوتبال با هیات و اداره کل ورزش و جوانان به کنار، آیا حل کردن مشکل به وجود آمده بین اداره کل و هیات استان آن قدر سخت و پیچیده و لاینحل و طاقت فرساست که علی ر غم گذشت بیش از سه سال نسبت به حل آن موفق نشده اند؟
حرف خود را با حرارت بیشتر و چهره ای برافروخته ادامه می دهد. در استانی که آقایان و حضرات مدعی راه اندازی مگاپروژه ها، رفع مشکل بیکاری، راه اندازی بندر خشک و تر و به سامان رساندن راه آهن و پتروشیمی و دهها و صدها طرح و پروژه هستند، آیا توانایی حل این مشکل را ندارند. در کشور ما که مرسوم است هر جا مشکلی و حادثه ای پیش می آید بلافاصله کمیته علت یاب تشکیل می شود. آیا شدنی نیست که مسؤولین استان احکامی به نام دوستان، اطرافیان و آشنایانشان صادر کرده و آنها را مامور مشخص کردن علت این اختلاف ها نمایند؟ و در نهایت این کمیته رای به مقصر بودن هر کدام از طرفین که داده باشد شبانه او را از کار برکنار بکنند و اگر به این نتیجه رسیدند که هر دو مدیر در وضعیت به وجود آمده به طور مساوی مقصرند در برکناری با قدرت هر دو تردیدی به خود راه ندهند؟فوتبال مسخره شده است . عده ای نمی خواهند کاخ حافظ را از دست بدهند و جمعی نیز دوست ندارند آنها کلید دار حافظ باشند، در این میان گناه و تقصیر فوتبال و جوانان و علاقه مندان چیست؟ آیا حتما فوتبالی ها با سازی که آقایان می نوازند باید رقص بکنند و کسی به داد آنها نرسد و فریادشان را نشنود. مطمئن باشید که تاریخ مقصران این وضع وسردمداران تفرقه و نابودی فوتبال استان را نخواهند بخشید.
 




مربی کیست؟

مرحوم د- اسدالهی از کارشناسان و نویسندگان نامی کشور در نوشته های خود تحت عنوان آئین مربیگری که در سال 73 در مجله کیهان ورزشی منتشر می شد در یکی از بخش ها بحثی تحت عنوان مربی کیست را مورد توجه قرار داده است.
آن مرحوم می نویسد:“مربی کیست که چیزی یاد گرفته و می خواهد به دیگران یاد دهد. بنای کار او عشق است نه درآمد مادی، ضمن این که کار او باید پاداشی داشته باشد تا فارغ البال به خدمت عاشقانه خود بپردازد“.
مربی را چند نیرو برای انجام کار زیر فشار قرار می دهند که مهم ترین آنها را نیروی عشق، میل به میدانی بودن، میل به جاه طلب و وظیفه شناسی بیان می کند.
میل به میدانی بودن چه مفهومی دارد؟ اکثر ورزشکاران وقتی با توجه به شرایط سنی مجبور به ترک دوران قهرمانی شده و میدان را به جوان تر از خودشان واگذار می کنند اتفاق می افتد که از ته دل به این کار راضی نشده و همچنان برای حضور در میدان تمایل نشان داده و این انگیزه را در خود پیدا می کنند . علاقه به ماندن و فعالیت در میدان را نباید به هوس تعبیر کرد، بلکه این امر می تواند از روی علاقه باشد . برای برخی ها گوشه نشینی و فعال نبودن در حوزه هایی که تخصص داشته و سال ها در آن عرصه ها تلاش کرده اند برابر با مرگ است. ورزشکاری که پا به سن می گذارد و امکان فعالیت از وی به عنوان بازیکن سلب می شود برای جواب دادن به علاقه ذاتی اش راه مربیگری را در پیش گرفته و در سنگر جدیدی به خدمت مشغول می شود. ورزشکاری که عمری را سپری کرده و تجربه اندوخته است می خواهد داشته های خودش را به نسل جوان انتقال دهد و براستی این کار نیاز به عرصه و فضایی دارد که امر مربیگری می تواند این فضا را برای او فراهم نماید.
وظیفه شناسی نیروی دیگری است که مربی را برای خدمت بهتر و بیشتر مورد حمایت و پشتیبانی قرار می دهد. این نیرو، مربی را وادار می سازد که شب و روز خود را در راستای انجام وظیفه به کار گیرد و تا زمانی که احساس نکند به آنچه می خواسته دست پیدا کرده است، آرام و قرار نگیرد و دست از تلاش و کوشش برندارد.
در دنیای ورزش باید اختیاراتی برای یک مربی در نظر گرفته شود. اگر این کار تحقق نیابد چنین فردی را نباید با عنوان مربی مورد خطاب قرار داد.
یکی دیگر از نیروهای چهارگانه مورد اشاره که در وجود هر انسانی به اندازه سرمایه اولی سرشته شده جاه طلبی است. جاه طلبی انسان را برای این که بتواند پا در مسیر صعود قرار بدهد یاری می کند. اگر احساس جاه طلبی در کسی وجود نداشته باشد پیشرفت و گام های رو به جلو برداشتن برایش امکان پذیر نمی شود و به عبارتی دیگر چنین فردی درجا می زند و یا به پستی می گراید.
جاه طلبی با جاه زدگی تفاوت دارد و میان این دو مرزی وجود دارد که حد آن را عقل می تواند معین نماید. زیاده خواهی در زمینه جاه طلبی انسان را به سوی جاه زدگی یا جاه پرستی می برد که بلای دیگری است. آدمی برای این که بتواند این هوس بی مهار خود را سیراب می کند مجبور می شود که به هر دری سر بزند و از هر کوی و برزنی عبور بکند و به هر ناشایستی تن بدهد و اما در دنیای مربیگری برای این که یک مربی بتواند به خوبی پیشرفت بکند و در انجام وظیفه به بهترین وجه عمل نماید، بزرگ ترین و مهم ترین شرط خدمت بایسته است ولی اگر زیاده بر آنچه لیاقتش را دارد طلب بکند. برای رسیدن به آن هیچ راهی جز چنگ زدن به راه ناشایست نمی تواند در پیش بگیرد. مربیان چاپلوس، مربیان دغل باز،مربیان زد و بندچی و مربیانی که حق را ناحق می کنند و بساط کار را مناسب بروز این رذایل می یابند از کسوت مربیگری خارج می شوند و ردای رنگینی می پوشند که ننگین است.
یکی از مهم ترین وظایف و رسالت مربیان پرورش انسان و انسانیت است. حال اگر فردی پیدا شود که ادعای به تن کردن ردای مربیگری را داشته باشد ولی شاگردان خود را به دروغ گفتن و اتهام زدن وادار سازد و به جای این که صفات پسندیده را به آنها تعلیم دهد عملا آنها را به قدم زدن در بی راهه تشویق و ترغیب بنمایند، آیا می توان ادعا کرد که به چنین فردی می توان عنوان بزرگ ، قابل احترام و مورد ستایش یعنی مربی را اطلاق کرد؟
اگر کسی به صفت ناپسند و مذموم جاه زدگی مبتلا شود به هر وسیله ای دست می زند تا بتواند به خواسته های غیر منطثقی خود دست پیدا بکند. برای این که بتواند اسم خود را بر سر زبان ها بیندازد زمین و زمان را مورد حمله قرار می دهد، مصاحبه های بی اساس انجام داده و کارهای ناروا و بدون دلیل را به خیلی ها نسبت می دهد. جاه زدگی او را به مسیری سوق می دهد که حاضر می شود شناخته و ناشناخته حرمت ها را زیر پا بگذارد و برای این که بتواند دستمالی برای خودش تهیه بکند ، قیصریه ای را به آتش بکشد.
جاه زدگان برای عقب نیفتادن از برنامه ای که برای خود تدارک دیده اند هر روز نقشه ای جدید تدارک دیده و راههای مختلف را مورد آزمایش قرار می دهند. استفاده از موقعیت و جایگاه دیگران مهم ترین و بارز ترین حرفه این قبیل افراد محسوب می شود. آنها هر روز خود را عاشق و کشته صاحبان قدرت و دارندگان موقعیت اجتماعی می کنند تا بلکه بتوانند با استفاده از موقعیت آنها برای خود از آشفته بازار کلاهی به دست آورند.
هیچ شک و تردیدی وجود ندارد که افراد جاه زده می توانند بزرگ ترین ضربه ها را به دنیای با صفا و بدون رقیب مربیگری وارد کنند.آنها با کارهای ناشایست و خارج از چارچوب اصول اخلاقی و رفتاری بیشتر از هر چیزی به آینده جوانان و نوجوانانی که تحت تعلیم آنها قرار گرفته اند ضربه می زنند و به جای پرورش انسان هایی وظیفه شناس، صادق، راستگو، تلاشگر و در خد مت حق و حقیقت آنها را با دنیای مکر و حیله و دروغ پردازی و منفعت طلبی آشنا نموده و آنها را به عنصری بی فایده و مروجین دروغ و کذب تبدیل می نمایند.
پس در بحث نیروی جاه طلبی می توان نتیجه گرفت که جاه برای آن است که مربی خدمت شایسته انجام دهد و خدمت پسندیده برای آن است که مربی در جاه شایسته قرار گیرد. چون شایستگی و پسندیدگی از میان برداشته شود اگر مربی به قله هرم این حرفه نیز برسد لباس ننگین پوشیده است.




وارونه جلوه دادن حقایق توسط کانال فوتبال اردبیل

کانال فوتبال اردبیل عادت کرده است که هر از چند گاه، نشریه ورزش اردبیل را مورد لطف و مرحمت خود قرار داده و به نحوی با بهانه قرار دادن یک یا دو نوشته انواع اتهامات را متوجه ما بکند.
همه گفته ها و محبت های آن عزیزان را با دیده منت نگریسته و اتهامات آنها را با خنده ای همیشه تحمل کرده و در مقام جوابگویی بر نیامده ایم. ولی این بار عزیزان در محبت خود خیلی با عجله عمل کرده و اتهاماتی کاملا کذب را متوجه ما کرده اند. متاسفانه با تذکری که بلافاصله با درج مطلبی در سایت انجام پذیرفت حداقل این جرئت را نداشتند که از گفته کذب خود عذرخواهی نمایند. در این ارتباط لازم است نکاتی را یادآوری نماییم.
گردانندگان این کانال و فرمانده آن در سایه به کار خود ادامه می دهند. آنهایی که مدعی پرچم داری انتقاد از ورزش استان می باشند، باید آن قدر شهامت داشته باشند که خود را معرفی کنند تا اگر انتقادی و یا حرف و سخنی در ارتباط با نوشته هایشان باشد بتوان به راحتی سخن گفت و به موارد اشاره کرد. خطاب قرار دادن فرد و یا افرادی که نشناسی، کاری بسیار مشکل است.
عده ای را اعتقاد بر این است که این کانال توسط یکی از مربیان پایه فوتبال راه اندازی شده و با کمک چهار نفر از شاگردانش اداره می شود. چندی پیش، پس از محبت این کانال در تماس با آن مربی عزیز و زحمتکش و گلایه از اتهام های پوچ و بی اساس صراحتا گفت که در کانال فوتبال اردبیل مسؤولیتی ندارد و امروز بعد از انتشار یک مطلب کذب از هر عزیزی که پرسیدیم فرماندهی آن مربی گرامی در کانال را تایید کرد.
تا آنجا که از آن گرامی شناخت دارم نباید اهل دروغ گفتن باشد و مطمئنا وی نقشی در این ارتباط ندارد. مگر این که اشتباهی در شناخت ما باشد و …. فرقی به حال ما نمی کند که او باشد یا نباشد، چرا که هر کس دست اندرکار این کانال باشد موضعگیری اش در قبال نشریه ورزش اردبیل و اتهام زدن به آن جای سؤال دارد و محل گلایه. امیدواریم حداقل اگر دوست دارند همچنان به اظهار لطف و محبت و عنایت و بزرگواری خود نسبت به ما ادامه دهند، مواردی را مورد اشاره قرار بدهند که صحت داشته باشد و دست به دامن حرف های کذب و بی اساس نشوند.
ادعا شده است یکی از نشریات محلی(ورزش اردبیل) در بین اهالی ورزش به بلندگوی اداره ورزش و جوانان معروف شده است. اولا باید عزیزان جواب بدهند که این بلند گویی ما در ارتباط با اداره ورزش و جوانان شهرستان اردبیل می باشد و یا مربوط به اداره کل ورزش و جوانان استان است. حداقل آقایان حوصله به خرج بدهند و منظور خودشان را صریح و آشکار بیان کنند تا جای هیچ شبهه ای باقی نماند.
و اما بلندگوی کسی بودن در فرهنگ دهخدا به معنی زبان او بودن، به جای او سخن گفتن آمده است و در فرهنگ معین نیز به سخنگوی شخص یا مؤسسه ای بودن معنی شده است.
حال ما مانده ایم که این آقا و یا آقایان بر اساس کدام نوشته ها این صفت را به ما ارزانی داشته اند. آرشیو 27 شماره نشریه برای چندمین بار مرور شد ولی آثاری از بلندگوی اداره ورزش و جوانان بودن را ندیدیم. از این آقایان درخواست داریم که حداقل ادعای خود را با ذکر مثال و شماره نشریه بیان کنند تا واقعیت ها و چهره خیرخواهانه برخی ها کاملا برای افکار عمومی مشخص شود.
نکند در پیشگاه آقایان گفتن از اقدامات موثر هیات والیبال، توجه به پایه های هیات کشتی، تلاش های بی وقفه هیات بسکتبال استان، شاهکار هیات شطرنج استان در کم ترین زمان از آغاز فعالیت و برگزاری رقابت های بین المللی دهه فجر و… به مفهوم بلند گو بودن است. اگر منظور شما غیر از این هاست کاملا آماده ایم که شما با دلیل بگویید تا ما به اشتباهات خود اعتراف نماییم.
دو نوشته ما در سایت را ملاک قرار داده و گفته اند: در آستانه مجمع انتخابات هر روز مطلبی در راستای تضعیف هیات فوتبال استان می نگارد.
راستی گردانندگان و فرمانده سایت زحمت مطالعه دو مطلب مورد اشاره را به خود داده اند که بعد از آن نسبت به ایراد این اتهام اقدام نموده اند؟ یکی از این دو مطلب ، بحث “فوتبال اردبیل به چه کسی باخت” می باشد. هر چه در این نوشته به دنبال کلمه ای گشتیم که بر علیه هیات فوتبال استان باشد پیدا نکردیم. اصلا موضوع این نوشته ، نماینده فوتبال استان در لیگ دسته دوم است و دست اندرکاران این تیم مورد خطاب آن بوده است. حال از کدام سطور و کلمات و جملات آن، اساتید محترم و مفسرین کارآ و فوتبال فهم کانال برداشت کرده اند که هدف مطلب تضعیف هیات فوتبال استان بوده بر ما پوشیده است.
نکند آقایان حرف دل خودشان را می خواهند با اتهام زدن به ما بیان کنند. نکند آنها اعتقاد دارند که هیات فوتبال استان عامل شکست های تیم استان در لیگ دسته دوم است. ما چنین حرفی در آن مطلب نزده ایم و آقایان کاملا مطلب کذبی را به نشریه نسبت داده اند.
مطلب دومی که مورد استناد آقایان قرار گرفته نوشته ای با عنوان “فاصله لیگ فوتبال استان با حداقل استانداردها”می باشد. کجای این نوشته بر خلاف واقعیت است؟ آیا لیگ فوتبال بزرگسالان استان از همه استانداردهای مورد نیاز بهره می برد؟ شمایی که همیشه در مقام منتقد از غیر خودی ها ظاهر می شوید و خود را صاحب نظر می دانید آیا روند برگزاری لیگ را تایید می کنید؟ آیا در فصل جاری رقابت های لیگ در سطوح مختلف از جمله برتر، یک، دو، و سه در استان برگزار شده است؟ آیا می توان به رقابت های برگزار شده عنوان رقابت های باشگاهی لیگ برتر داد؟ کجای نوشته ما می تواند دلیلی بر بلندگو بودن ما به حساب آید؟
همیشه بیان واقعیت ها و حقایق امکان دارد به ضرر عده ای ختم بشود. این کار نباید مانعی برای گفتن حقایق باشد. کسانی که بخواهند با وارونه جلوه دادن واقعیت ها و اتهام زدن به برخی ها سرپوشی بر روی آنها بکشند، کاری از پیش نمی توانند ببرند . هر گونه اظهار نظر و حمایت از افراد و مجموعه ها باید بر مبنای عملکردها باشد. به زور نمی توان هیاتی را کارآمد تلقی کرد.
مگر می توان کسی را در این استان پیدا کرد که ادعا بکند تعریف و تمجید از هیات شمشیربازی استان با آن همه افتخار و مقام های کسب شده نشانی از بلندگویی اداره کل ورزش و جوانان دارد. اگر دفاع از موفقیت ها و انعکاس فعالیت های شبانه روزی زحمتکشان ورزش و رشته های مختلف ورزشی در نظر برخی افراد مغرض و مقام پرست به بلند گو بودن تعبیر می شود ما نسبت به این عنوان اقتخار می کنیم. یا حق
 




راهپیمایی باشکوه جامعه ورزشی استان به روایت تصویر




بدبیاری های فوتبال اردبیل پایانی ندارد

حکایت بدبیاری نماینده فوتبال اردبیل در لیگ دسته دوم باشگلاههای ایران هم دارد دنباله دار می شود. ناکامی پشت ناکامی، هنوز از یک مصیبتی رهایی نیافته بلایی دیگر گریبانش را می گیرد و به سوی سقوط و هلاکت رهنمونش می کند.
از زمان برکناری حجت الاسلام میر عباس زاده از مسؤولیت سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری ، تیم در مجموع روزهای خوبی را تجربه نکرده است. صعود به لیگ دسته یک نیز حاصل زحمات، دور اندیشی، تلاش و موقعیت شناسی آن مرد بزرگوار بود.
این تیم از آن زمان تاکنون اسیر نبود برنامه، روزمرگی و تصمیمات احساسی بوده و نتیجه این حرکات و رفتارها به هلاکت و سرافکندگی فوتبال اردبیل و تیم ریشه داری چون شهرداری منجر شده است.
به راستی که این تیم روزگار بدی را پشت سر می گذارد. اوج بدبختی آن از مرداد ماه امسال آغاز شد. موقعی که شورائیان پاهایشان را در یک کفش کردند و گفتند تیم باید به بخش خصوصی واگذار گردد. امید بود که در این برهه، شهردار اردبیل به دفاع از تیم برخیزد و حداقل نظر دوستانش را در شورا نسبت به حفظ تیم در مجموعه شهرداری جلب نماید، ولی چه باید کرد شهردار نیز با موضعگیری و تصمیماتش و به خصوص بعد از جریانات آبی پوشان نشان داد که در اصل او نیز با تصمیم شورائیان همراهی می کند و از همان وقت بدبختی ها و بدبیاری این تیم شروع شد و تا به امروز که در ورزشگاه علی دائی و در سرمای طاقت فرسای اردبیل بازی را یک بر صفر به حریف تهرانی باخت، ادامه یافت.
راستی دست های پشت پرده ای که همچنان برای این تیم تصمیم می گیرند چه کسانی هستند؟ چرا امکان واگذاری تیم به بخش خصوصی علی رغم تاکید شهردار و شورای شهر به طور کامل و قانونی و رسمی فراهم نشد؟ چرا هر کسی که برای تحویل گرفتن تیم قدم پیش گذاشت بعد از اندک مدتی فرار را بر قرار ترجیح داد؟ الآن تیم در اختیار چه کسی و کدام ارگان و نهاد است و هزینه هایش چگونه و از کدام کانال قانونی تامین می شود؟ کلاف سردرگم در ارتباط با این تیم بیچاره و بدبخت و درمانده کی باز خواهد شد؟ جریان رفت و برگشت ها در تیم چیست و چه کس و یا چه کسانی در این مورد تصمیم گیرنده بوده اند؟ نقش شهرداری و عوامل آن در ادره این بچه سرراهی چه می باشد؟ اگر بگویند که شهرداری بر حکم وظیفه که مجبور است به درمانده ها سرپناه بدهد و جنازه های بی صاحب را تا مرحله دفن سرپرستی نماید، به حمایت از تیم ادامه می دهد پس چرا این کار را از همان اول فصل انجام ندادند و فقط در هفته های اخیر به فکر افتادند؟ آیا در این کار و معرفی برخی ها به عنوان منجی فوتبال اردبیل و قهرمان بی رقیب مدیریت در فوتبال برنامه ریزی شده بود؟ راستی اداره کل ورزش در این میان چه کاره بوده و هست؟ آیا نمی توانست کمکی به خروج از بن بست بکند؟
هنوز امیدها برای ماندن این تیم در دسته دوم از بین نرفته است. کم رنگ شده است ولی کاملا نمی توان قطع امید کرد. می توان کاری کرد به شرط آنکه همه اقدامات با صداقت و به دور از هرگونه انحصار طلبی و خودنمایی باشد.
آنهایی که در مقاطع مختلف در شروع فصل شعار دادند و وعده کردند ، خود بهتر از همه می دانستند که وعده هایشان نمی تواند عملی بشود. چرا که برای تیم کار اصولی انجام نشده بود. چرا که دهها دایه مهربان تر از مادر در کنار خود احساس می کرد . چرا که دست های پشت پرده به کار خود مشغول بودند و مسلما بدون کار و برنامه ریزی اصولی نمی توان موفقیت را شاهد شد.
هر که دانه نفشاند به زمستان در خاک
ناامیدی بود از دخل به تابستانش
نمی دانم شاید روزی فرا برسد که ناگفتنی های این تیم توسط آنهایی که در جریان کامل آن بوده اند به اطلاع افکار عمومی رسانده شود و نقش افراد و دست های پشت پرده با ذکر نام آنها اعلام گردد تا بدینوسیله قدرتمندان توانا، کارآمد و تاثیر گذار فوتبال اردبیل به جامعه شناسانده شوند .
مردم باید بعد از روشن شدن واقعیت ها قدر آن بزرگواران را بدانند و برای سلامتی شان هورا بکشند.
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در آن غش باشد