1

فضول باشی  و کفاشیان همیشه خندان

فضول باشی به مرد خنده‌روی تحمیلی فوتبال علاوقه وافری دارد. همان آقایی که از دوومیدانی در فوتبال این مملکت سبز شد و با بهره گرفتن از هوش سرشارش، سال‌ها بر اریکه قدرت در فوتبال تکیه زد و تا می‌توانست در تقویت باند تحت فرمانش تلاش کرد و زمینه حفظ بافت مجمع و راحتی خیال از بابت آرای بالای مجمع را فراهم نمود.

همان مردی که کفاشیان اش می‌نامند و فوتبال استان اردبیل هیچ‌وقت محبت‌های بی‌پایان و اقدامات سازنده‌اش در ارتباط با ضربه زدن به آن را فراموش نمی‌کند. همان مسئول خدمت‌گذاری که حتی در زمان نایب رئیسی‌اش در فدراسیون، مجمع انتخاباتی استان اردبیل را از دست نمی‌داد و به هر وسیله‌ای ممکن خود را به اردبیل می‌رساند تا به خواسته‌های خود و دوستانش جامه عمل بپوشاند و از به‌هم خوردن ساختار مجمع برای روز مبادا جلوگیری نماید و بر حفظ منافع دوستان و آشنایان و همشهریانش تاکید نماید.

همان مرد همیشه خندان که حال‌وروز فعلی استان  دست‌پخت دوستان گوش به فرمانش بوده‌است.

فضول باشی از طریق تلفن به من گفت: شنیدی که کفاشیان بدجوری دلش به حال فوتبال ایران سوخته و فرموده‌است که برای فوتبال ما خوب نیست که با سرپرستی اداره بشود؟

گفتم: خوب دیگر چه فرمودند؟ آیا نگفتند که وضعیت امروز حاصل مدیریت چندین ساله او و دوستان و یارانش بر فوتبال این مملکت است؟ آیا نفرمودند که دوست دارند بازهم بیایند و منت بر سر فوتبالی‌ها بگذارند و بهره بردن از قدرت تصمیم‌گیری و عنایت به رفقا را نصیب فوتبال مملکت نمایند و با قدرت در اختیار هیات های استانی باشند؟

نگفتند که می‌خواهند در آستانه جام‌جهانی به فوتبال برگردند و همراهان و رفقا را برای تماشای بازی‌ها به ذکر بفرستند و در خدمت صاحبان رأی مجمع باشند؟

گفت: برادر این‌همه هزینه داده‌شده تا اثرات مدیریت کفاشیان ها، تاج‌ها، بهاروند ها و طالقانی‌ها از فوتبال زدوده شود. فوتبالی ها چقدر باید از یک سوراخ گزیده شود؟ آیا برای این فوتبال باز هم باید تاج‌ها و کفاشیان ها بیایند و طالقانی‌ها و بهاروند ها را حاکم بکنند و آن‌ها بر اساس خواسته‌هایشان به استان‌ها عناوین مختلف از جمله قرار گرفتن در میان استان‌های برتر هدیه بدهند؟ بیایند در استان‌ها بگردند و سیاحت بکنند و به ریش هواداران فوتبالی‌ها بخندند؟

نه، دوران آن‌گونه رفتارها به پایان رسیده و پرونده افرادی چون کفاشیان ها و تاج ها در فوتبال مملکت بسته شده‌است و حالا نوبت هواداران دو آتشه و سینه چاکان دل‌سوخته آن‌ها فرا رسیده که در نقاط مختلف کشور کارنامه در زیر بغل، روانه منازلشان بشوند تا برای مدتی فوتبال این مملکت را از همه محبت‌ها، عنایت‌ها، خدمت ها  بزرگی‌شان بی‌نصیب فرمایند.

گفتم: راست گفتی، فوتبال کشور  به یک خانه‌تکانی نیاز دارد. خانخ تکانی که بتواند فوتبال این مملکت را از کنگر خورده های لنگر انداخته نجات بدهد. ان شااله.

 




فضول باشی وسایه شوم

فضول باشی خیلی خوشحال بود. از شادی در پوست نمی گنجید، خنده از روی لب هایش محو نمی شد، همه اش می گفت: جانم و ای جانم، نمردیم و سایه شوم ورزش اردبیل را شناختیم، عامل بدبختی ورزش و برخی از رشته های ورزشی چون فوتبال معرفی شد، چقدر بی تفاوت بودیم و در این سال ها در آستین خود دشمن پرورش می دادیم. باید کسانی را که با ترفند های مخصوص و شگردهای ناب، عملیات محیرالعقول و برنامه ریزی خاص سایه شوم ورزش اردبیل را شناسایی کردند، بوسید و مدال افتخار کاشف سال اردبیل را به آن ها اعطا کرد.

اگر از اطرافیان خجالت نمی کشید بعید نبود که از فرط شادمانی حرکات موزون نیز انجام بدهد، دور خودش می چرخید و مدام می گفت: “سایه شوم ورزش اردبیل اعدام باید گردد”، “سایه شوم فوتبال بیچاره باید گردد”.

گفتم: چه خبر است؟ چرا مثل لاستیک های پنجر دور برداشته ای؟ تو را تاکنون چنین سر حال ندیده بودم، ما را نیز بی نصیب نکن، در این فضای گرانی شب عید، جار و جنجال طرح صیانت و دعوای دسته جمعی در شمال استان باید اتفاق خیلی مهمی افتاده باشد که تو بشکن می زنی و سر از پا نمی شناسی؟

فضول باشی نفسی چاق می کند، دستی به سر و صورتش می کشد و همچون معرکه گیران نگاهی به اطراف می اندازد و می گوید: یعنی تو نمی دانی؟یعنی تو سایه شوم ورزش استان را نمی شناسی؟ یعنی پیام ها به تو نرسیده و تو این قدر بی خبر  از اوضاع و احوالی؟ باورش سخته، خودت را به کوچه علی چپ مزن و بیا بنشین و بگو که علت این نامگذاری و شوم بودن سایه ات در ورزش را بگو. حتما پشت پرده این نامگذاری حکمتی وجود دارد. این ها را بگو و حال امروز ما را کاملِ کامل بکن.

گفتم: افاضه می فرمایید. این طور که می گویید من سایه شوم ورزش اردبیل هستم و خیلی هم عالی. دست کسانی که این اصطلاح را به کار بردند، درد نکند. حداقل تو یکی را که سالی یک بار هم از ته دل نمی خندیدی این طور به وجد آورده اند. ولی اگر حوصله داری برای تو ابعاد مختلف این لقب سال را می توانم به طور خلاصه توضیح بدهم. خوب گوش کن و در وسط حرف هایم با پاهای بدون جوراب وارد نشو.

مگر در ورزش صاحب پست و مقام و میز و صندلی هستم و یا در فدراسیون‌ها به نام ما کرسی وجود دارد که سایه ما شوم باشد و مانع از پیشرفت کارها.

معمولاً سایه شوم مال کسانی است که در ورزش صاحب ‌منصب‌اند و قدر قدرت‌اند و زور دارند. سایه ما هرچقدر هم که بدشگون باشد و نامبارک، چون در امور اجرایی ورزش دخالتی نداشته و بر صندلی مدیریت رشته‌ها تکیه نزده‌ایم، اثرگذار نمی‌تواند باشد. وای از کسانی که در ورزش ما جولان می‌دهند و سایه شوم‌شان سال‌هاست بر آن حاکم بوده و دمار از روزگارش درآورده‌اند. سایه ما هرچقدر هم که شوم باشد، خیال آقایان راحت، در امور اجرایی هیچ‌وقت تأثیرگذار نخواهد بود.

ولی اگر بعد رسانه‌ای را در نظر بگیریم حق با آن ها می باشد. چرا که سایه ما بر سر آن‌هایی که در ورزش اقدامات غیرقانونی و خودمحورانه بکنند، گسترده‌است. کسانی که بیش‌از ده سال در این استان، مدرک تحصیلی کاردانی را به‌جای کارشناسی به کار گرفتند و یا 28 سال سن را به جای 35 سال سن  قرار دادند و یا شرط دارا بودن پنج سال سابقه مدیریت را برای کسانی که حتی یک کلاس درس را اداره نکرده بودند، مباح شمردند و یا استعلام برخی از اعضای هیئت‌رئیسه را بر خلاف قانون در نظر نگرفتند، سایه رسانه ما را شوم که چه عرض کنم حتی بالاتر از آن باید قلمداد نمایند.

آن‌هایی که دوست دارند در ورزش استان خود ببرند و بدوزند وقتی با افشاگری‌ها و بیان واقعیت‌ها از طرف ما روبرو شوند، حق دارند سایه ما را شوم و بدیمن قلمداد بکنند. این گفته‌ها و این پیام‌ها نمی‌توانند در گستردگی این سایه شوم بر سر آن‌هایی که در ورزش قوانین را رعایت نکنند و یا حریم برخی از رشته‌ها را به حیاط‌خلوت تبدیل بکنند تأثیر داشته باشد. به شوم بودن سایه خود در راستای خدمت به ورزش و کنار زدن پرده‌های تزویر و ریا از چهره برخی مدعیان دروغین خدمت‌گزاری به ورزش افتخار می‌کنیم.

فضول باشی حرفم را قطع کرد و گفت: خوب است بدانی به تو منفعت طلب هم گفته اند.

گفتم:. راست می‌گویند، مگر مثل برخی‌ها از ورزش و سفره‌ی گسترده‌ی آن متنعم شده ایم که منفعت‌طلب باشیم؟ با هزینه بیت‌المال در خیابان‌های تایلند قدم زده‌ایم و یا از جیب بیت‌المال برای ما بلیط مسکو تهیه کرده‌اند و یا در اندیشه‌ی عزیمت به قطر می‌باشیم؟ و یا به بهانه جلسات مختلف، دوستان و سینه چاکان را همراه خود کرده و در شهرهایی چون اصفهان و مشهد به گشت و سیاحت پرداخته‌ایم؟ آیا امکانات دولتی در اختیار ماست که منفعت‌طلبی و سوء استفاده بکنیم؟ آیا زمین ورزشی و یا سالن سرپوشیده در اختیار داریم که به نزدیکان خود واگذار نماییم و به هر ترتیبی که می‌خواهیم عمل کنیم؟ از چه راهی باید در ورزش منفعت‌طلبی بکنیم؟ آیا از یک جای ورزش حق الزحمه نظارت، بازرسی و یا مأموریت گرفته‌ایم؟ آیا در فکر به قدرت رسیدن در هیئت های ورزشی و یا ادامه وضع موجود در مدیریت برخی از رشته‌ها هستیم ؟ آیا در فکر و اندیشه مهندسی کردن مجامع و اتهام زدن به این و آن می‌باشیم؟ آخر چگونه می‌توانیم در ورزشی که حتی یک چوب کبریت‌اش در اختیار ما نیست، منفعت‌طلبی بکنیم؟

خلاصه وقتی برخی از عزیزان در مقابل حرف حق کم می‌آورند، چاره‌ای جز پناه بردن به ریسمان پوسیده و دامن کلمات تاریخ گذشته ندارند ولی به قول قدیمی‌ها حرفی نزنیم که ”پیشمیش تویوغوندا گولمغی گلسین“. یاحق.

 

 




نتیجه تکبر ورزیدن

توسعه فضای مجازی و افزایش روزافزون فعالان آن، در بحث خبر و خبر رسانی جایگاه جدیدی تعریف کرده و با کمک این فضا به راحتی امکان فعالیت و قرار گرفتن در لیست خبرنگار ها برای همه فراهم شده است.

فضای مجازی از جنبه اطلاع رسانی به موقع، دارای موقعیت خاصی است و این ویژگی، این فضا را در جهت انعکاس مشکلات و نارسایی ها و نقاط قوت و منفی مسئولان در صف مقدم اطلاع رسانی قرار داده است.

این جایگاه تا زمانی که در بند بیان واقعیت ها باشد ستودنی است ولی وقتی به وسیله‌‌ای برای خالی کردن عقده‌ها، دست یابی به مقاصد شخصی و باندی، تخریب افراد و منفعت طلبی باشد به آفتی بزرگ تبدیل می شود که خسارت حاصل از آن در ایجاد شکاف بین افراد و خدشه دار کردن روابط و افزودن به خصومت‌ها و گلایه‌ها غیر قابل جبران می شود.

برخی از آن‌هایی که با یک گوشی هوشمند در فضای مجازی میدان دار می شوند و خود را در چگونگی اداره امور جامعه، صاحب نظر می دانند در دام تکبر گرفتار می شوند و دست به کارها و اعمالی می زنند که جز التهاب آفرینی و بازی با آبروی افراد و ایجاد دلسردی در بین مسئولان نمی تواند حاصل دیگری داشته باشد.

تکبر در لغت به معنی خود برتر بینی و بزرگی فروختن به دیگران است. آدم متکبر به کسی می گویند که خود را بالاتر از دیگران ببیند و خود را برتر و بالاتر تلقی نماید.

در آستانه سال نو دقت بکنیم و آن هایی را که تکبر در جان و پودشان لانه کرده است دوستانه مورد خطاب قرار داده و از خطرناک بودن راهی که در پیش گرفته اند آگاهشان سازیم.

شنیدن داستان عمروبن شیبه می تواند برای متکبرین گره گشا باشد. آن را با هم مرور بکنیم:

عمروبن شیبه می گوید: من بین صفا و مروه در مکه مکرمه مردی را دیدم که سوار بر اسبی شده و اطراف او را غلامانی گرفته اند و مردم را کنار می زنند تا او سعی بین صفا و مروه را انجام دهد.

مدت ها از این واقعه گذشت و من به شهر بغداد رفتم. در یکی از روزهای اقامتم در بغداد بر روی پل معروف شهر راه می رفتم. مردی را دیدم که لباس های مندرس پوشیده و پابرهنه است و موهای بلندی دارد. به او نگاه کردم و در صورت او خیره شدم.

او به من گفت: چرا به من نگاه می کنی؟

گفتم: تو را شبیه مردی دیدم که در مکه بین صفا و مروه او را دیدم که با تفاخر و سوار بر مرکب حرکت می کرد.

آن شخص ژولیده گفت:من همان مردی هستم که در مکه او را دیده‌ای!

گفتم: چرا به این وضع درآمدی؟

گفت: در آنجا که همه مردم در برابر خدا متواضع هستند من تکبر ورزیدم و تفاخر کردم، در اینجا که مردم رفعت مقام دارند(و هر کس برای خود شخصیت و شغل و زندگی آبرومندی دارد) خداوند مرا ذلیل کرد و بر زمین زد.

 

 




پیوند با مردم؛راز ماندگاری قهرمان ورزشی

عمر قهرمانی و درخشش در میادین ورزشی کوتاه است. تنها کسب مدال، بالا رفتن از سکو و برخورداری از عناوین قهرمانی نمی‌تواند محبوبیت دائمی یک ورزشکار را تضمین بکند.

در ورزش استان می توان به این ادعا، مثال های متعددی ذکر کرد. افرادی که در ورزش آقایی کرده و نام و یادی برای خود دست و پا کرده اند ولی همه این برتری ها به دوران بودن در عرصه ورزش و قهرمانی خلاصه شده تا جایی که بعد از خداحافظی به زودی فراموش شده و مردم یادی از آن ها نکرده و نمی‌کنند.

ورزشکاری که در یک مقطع زمانی حرف اول در میدان رقابت را زده ولی قادر به برقراری پیوندی سرشار از عاطفه و محبت با مردم نبوده نمی تواند بر دل و چشم آن ها جای گیرد و برای همیشه در ذهن‌شان به عنوان قهرمان جا خوش نماید.

با سفارش، تهدید و ارعاب و این در و آن در زدن نمی‌تواند در ماندگاری یک ورزشکار در تاریخ نقش ایفا نماید. مردم دوست دارند قهرمانان شان در کنار درخشش در میادین رقابت به مجموعه‌ای از صفات انسانی مسلح شوند. جوانمردی، گذشت، شجاعت، تعصب، غیرت و همتف فداکاری، تواضع، فروتنی و… از جمله صفات حمیده‌ای هستند که در نظر مردم، اهمیتی بالاتر از مدال و عناوین قهرمانی دارند.

ورزشکاری که پس از قهرمانی از باده غرور مست نشود و همراه با پیشرفت و نام آوری سر به زیر گردد و برای استحکام پیوندش با مردم، صداقت و رعایت اصول اخلاقی را وظیفه پندارد، بدون شک نام و یادش در سینه‌های مردم به یادگار می ماند و رفتار و کردارش زینت بخش صفحات کتاب تاریخ ورزش می شود.

قدردانی از ویژگی‌های بارز مردم ایران زمین است. نام آوران عرصه ورزش و اخلاق چه در قید حیات باشند و چه چشم از دنیا بسته باشند مورد احترام هستند. در هفته‌ای که گذشت به مناسبت سالروز درگذشت ورزرشکاری که در کنار خصوصیات فنی از ویژگی‌های اخلاقی منحصر به فردی بهره می‌برد مراسمی برگزار شد که اثبات کننده ادعای علاقه‌مندی مردم به قهرمانان واقعی می باشد.

حضور مردم و مسئولین در مراسم گرامی داشت مرحوم ناصر عروجی نشان‌دهنده پیوند ژرف و ناگسستنی آن ها با فعالین صادق و تمام عیار ورزش می باشد.

 




دلنوشته

در آستانه سال جدید قرار گرفته‌ایم، باید خدا را شاکر و سپاس‌گزار بود که در سال 1400 تا به این‌جای کار امکان نفس‌کشیدن و ادامه حیات را به ما ارزانی فرموده‌است.

ورزش استان یک‌سال دیگر را پشت سر می‌گذارد. سالی که با موفقیت‌ها و شکست‌ها همراه بوده‌است و اگر خوب بررسی شود به نظر می رسد امکان چربش شکست‌های آن بر موفقیت‌ها بیشتر است.

امیدواریم که به‌هنگام تحویل سال نو، عده‌ای به خود آیند و از راه و روش غلطی که در پیش گرفته و با ظاهرسازی و چرب‌زبانی برای همه نقش بازی می‌کنند را ترک نمایند و صداقت و راستی را برای سال جدید در برنامه‌های عملی‌شان قرار بدهند.

عده‌ای که در زیر اسامی ساختگی و در فضای مجازی با آبروی افراد بازی می‌کنند و احیاناً با ساخت و پاخت و زدوبندهای پشت پرده، قلم اجاره می کنند و برای بستن دهان منتقدان از هر راهی استفاده کرده و خدا را فراموش می‌کنند درنهایت نمی توانند کاری از پیش ببرند.

خوش به حال آن‌هایی که در هر کار و اقدام‌شان، خدا را در نظر می‌گیرند، اگر می‌نویسند، اگر می‌گویند و اگر در فضای مجازی  جولان می‌دهند در فکر آینده خود باشند و با مردم روراست باشند تا بتوانند نامی نیک از خود به یادگار بگذارند.

خوش آن که نام نکوئی به یادگار گذاشت

 که عمر بی‌ثمر نیک عمر بی ثمریست

 کسی که در طلب نام نیک رنج کشید

 اگر چه نام و نشانیش نیست، ناموریست است

در ورزش استان ماظرفیتی به نام انتقادپذیری در حداقل میزان و اندازه است. روزگار بدی شده‌است. هیچ احدی تحمل شنیدن جمله‌ی معروف ب”الای چشم و ابروست” را ندارند. کاش در چنین مواردی با یک تماس و گلایه و ارائه دلیل و مستندات، کارها ختم به خیر می شد ولی هر کسی ککه  به‌عنوان منتقد بشناخته شود باید خودش را برای مقابله با انواع حملات، تهمت‌ها و ناجوانمردی‌ها آماده بکند.

عده‌ای نوچه‌هایی دارند که در فضای مجازی سینه چاکی می‌کنند و هرچه دل تنگشان می‌خواهد، می‌گویند و  منتشر می‌کنند و خلاصه آن ها  اجیر شده‌هایی هستند که شرافت را با چندرغازی معامله کرده و به فردای قیامت و ایستادن در پیشگاه احدیت، فکر نمی‌کنند و به گندم نماهای جو فروش فرصت ابراز وجود می‌دهند.

آن‌هایی که دستی در آتش دارند و در ورزش اردبیل صاحب قدرت و منصب هستند، منتقدان را دوست خود بدانند و از اطرافیان چند چهره و نان به نرخ روز خور دوری نمایند.

از مهر دوستان ریاکار خوش‌تر است

 دشنام دشمنی که چو آیینه راستگوست

پروین نشان دوست، درستی و راستی است

هرگز نیازموده کسی را مدار دوست

یکی از بیماری‌هایی که دامنگیر ورزش ما می‌باشد روی آوردن به حرف زدن و در اولویت قرار گرفتن وعده‌ها و پناه بردن به دامنه اعداد و ارقام است.

در هر فرصتی که به دست آید به این‌مورد اشاره کرده و از همه کسانی که در ورزش صاحب منصب هستند خواسته‌شده که کیفیت را فدای کمیت نکنند و برای پربار نشان‌دادن پرونده عملکردی فقط حرف نزنند و سخن گفتن و فخرفروشی الکی را جایگزین عمل ننمایند.

ازگفته ناکرده‌ی بیهوده چه حاصل

 کردار نکو کن که نه سودیست زگفتار

کسی که حرف می‌زند و قول می‌دهد اگر به‌موقع به آن عمل نکند، پیمان‌شکنی کرده‌است. این روزها خلف وعده در ورزش و به‌خصوص در برخی از رشته‌های ورزشی بیشتر دیده می‌شود.

مولا علی(ع) می‌فرماید: ”بر دوستی کسی که به عهد و پیمان خود وفا نکند اعتماد مکن“.

جامعه ورزش از مسئولینی که فقط حرف می‌زنند و گفته‌هایشان را عملی نکرده و به وعده‌ها جامه تحقق نمی‌پوشانند باید دوری نمایند و با تمام قدرت از طرد آن‌ها از جامعه ورزش حمایت کنند.

پیر پیمانه‌کش من که روانش خوش باد

 گفت پرهیز کن از صحبت پیمان‌شکنان

ورزش ما برای رسیدن به موفقیت چاره‌ای جز وحدت و حضور در صحنه همه دل‌سوختگان و علاقه‌مندان ندارد. اگر صاحبان اصلی در صحنه باشند برای چاپلوسان، عوضی آمده ها و فرصت‌طلب‌ها فضا تنگ خواهد شد.

برخی‌ها از شکاف به‌عمل‌آمده از دوری صاحبان اصلی استفاده کرده و در آن رخنه نموده و کار را به‌جایی رسانده‌اند که به ”کور می‌گویند عینعلی و به کچل می‌گویند زلفعلی“. آن‌ها برای این‌که موقعیت خود را از دست ندهند حرف‌های دلسوزانه و ناصحانه بزرگان ورزش استان را به انحراف می‌کشانند و از هر وسیله‌ای برای ماندن در قدرت استفاده می‌کنند.

تا در ورزش ما رشته اصلی در اختیار مردان مرد نباشد امیدواری برای بهبود اوضاع آن سرابی بیش نخواهد بود. جان فدای نفس نادره مردانی باد

که کم‌وبیش نگردند به هر بیش و کمی

متأسفانه در ورزش ما ناف عده ای را با دروغ و خدعه و نیرنگ و تهمت پیوند داده اند. کسانی که به‌ناحق در ورزش به جایگاهی رسیده‌اند همیشه در فکر ایجاد سدی قوی و محکم در مقابل حق‌گویی‌ها هستند.

آنچه در جامعه ورزش مقبول‌تر است، حق‌گویی است و هرچه این حق گویی فارغ از پیرایه باشد، صریح و بی‌واسطه و بی‌غل‌وغش باشد، مورداستفاده قرار می‌گیرد.

ورزشی‌های اصیل و ریشه‌دار هیچ‌وقت با تبعیض کنار نمی‌آیند. تبعیض همان است که از دامن ظلم برمی‌خیزد و ابهام و دروغ و فریب و دغل‌کاری را به استخدام درمی‌آورد.

عده‌ای همیشه در کمین هستند که به نوعی قلم منتقد را بشکنند و دهان آن‌ها را ببندند. آن‌ها برای رسیدن به هدف هر اقدامی را شایسته و روا می‌پندارند و روی این اصل اگر نتوانند به روش‌هایی آن‌ها را تطمیع و وارد حوزه و دایره باند و گروه خود بکنند به هتک حرمت، دروغ‌پراکنیف شایعه‌پردازی و تهمت روی می‌آورند.

هر فردی که در صحنه ورزش فعال است به‌اندازه‌ی توان، قدرت و فهم و درکش می‌تواند مثمرثمر باشد. انتظار این‌که همه در یک سطح باشند و رفتار و کردارشان شبیه هم بوده باشد توقعی غیر منطقی است. بیشتر مسئولین ما در ورزش و هیئت های ورزشی معتقدند که همه باید به مانند آن‌ها فکر کنند و بر خلاف نظر آن‌ها حرفی زدن و سخنی گفتن را گناهی بزرگ می‌دانند ولی باید بپذیرند که همه مجبور نیستند چون آن‌ها بیندیشند و غلام حلقه‌به‌گوش آن‌ها باشند.

بلبل به باغ و جغد به ویرانه ساخته

 هرکس به‌قدر همت خود خانه ساخته

حالا وقتی نوشته‌های ما را در مسیرحق می‌بینند و دلایل قانع‌کننده‌ای برای رد کردن آن‌ها ندارند چاره‌ای جز روی‌آوردن به حاشیه و طرح مسائل پیش افتاده برای فریب افکار عمومی نخواهند داشت.

گاهی مارا ”سایه شوم“ ورزش اردبیل تلقی می‌کنند. مگر در عرصه ورزش تصمیم‌گیر هستیم و صاحب قدرت که سایه ما شوم باشد.  اگر مایی که جز یک خودکار وسیله دیگری نداریم برای ورزش ”سایه شوم“ باشیم رسانه‌هایی که با ندانم‌کاری‌ها، باند بازی ها و میدان دادن به چند چهره‌های وحدت شکن به نابودی و فنای برخی از رشته‌ها کمر همت بسته‌اند باید چه نام و عنوانی بنهند؟

مگر ما دفتر و دستک و زمین ورزشی و سالن و امکانات مختلفی در اختیار داریم که با سوءاستفاده از آن‌ها به ”سایه شوم“ ورزش تبدیل بشویم و آیا ما برای دور کردن افراد صالح و کارنامه دارد از ورزش برنامه‌ریزی می‌کنیم که ”سایه شوم“ ورزش باشیم. اگر گفتن واقعیت‌ها و بازکردن مشت دروغ‌گویان و سوءاستفاده کنندگان ناشی از سایه شوم ما باشد ما به این شوم بودن سایه مان افتخار می‌کنیم.

روز دیگر به بهانه‌های نخ‌نماشده سال‌های نه‌چندان دور پناه می‌برند. می‌گویند که در واگذاری تیم دسته‌دومی شهرداری به بخش خصوصی دخیل بوده‌ایم.. مگر رییس شورای شهر بودیم یا شهردار و مدیرکل ورزش و جوانان بودیم که صاحب عنوان بودیم و قرارداد داشتیم و حقوق می‌گرفتیم؟ مگر از مسئولیت‌هایی چون مربی، مدیر فنی و مشاور برخوردار بودیم و از امکانات باشگاه بهره می‌بردیم و از آن‌ها استفاده شخصی می‌کردیم؟ اگر صاحب این قدرقدرت بودیم پس چرا ما خود خبر نداشتیم. دیگران از کنار تیم شهرداری خوردند و نوش جان کردند و قراردادها بستند و پول ها گرفتند و حالا برای خاموش کردن ما به این حیله ها و دروغ پردازی ها روی می‌آورند؟

و یا افاضه می‌فرمایند که احد شیخ لاری را بندهبه تیم شهرداریآوردم. در جلسه‌ای که با شرکت نزدیک به بیست نفر به‌عنوان کمیته مشورتی در حضور شهردار وقت تشکیل‌شده بود من نیز حضور داشتم. پس من به‌جای 20 نفر رای داده‌ام و به قول آقایان، همه عزیزان در آن جلسه دکوری بیش نبوده‌اند؟

من خبرنگار اگراز چنین نفوذی برخوردار بودم پس کسانی که به “کنگر خورده لنگر انداخته” در ورزش معروف هستند باید سال‌ها قبل غزل خداحافظی از صحنه مدیریت را می‌خواندند.

عاملان این بی اخلاقی‌ها چهره‌هایی شناخته‌شده هستند. آن‌هایی هستند که به‌ظاهر ادعای مسلمانی دارند ولی در باطن جز تلاش برای تثبیت خائنین به ورزش کار دیگری نمی‌کنند.

حسن خلقی ز خدا می‌طلبم خوی تو را

 تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود

عده‌ای مدام از دوستی و ارادت و مردانگی دم می‌زنند. مدام خود را دلسوز ورزش نشان داده و برای اداره امور آن خود را شایسته‌تر از دیگران می‌دانند. آن‌ها کاری جز فتنه‌انگیزی و دلسرد کردن خادمین واقعی ورزش ندارند. آن‌ها دشمنانی هستند در لباس دوست که در سال‌های اخیر بیشترین ضربه هارو متوجه ورزش کرده‌اند.

در تاریکی و غبار، سیمای چنین آدم‌هایی نمایان نیست، مردم حرفشان را می‌شنوند اما چهره‌شان معلوم نیست، ماهیت‌شان ناپیداست، وقتی غبارها بنشینند، زیر غبار رفته‌ها دوباره باز و شفاف می‌شوند و آدم‌ها معلوم و چهره‌ها عریان.

امیدواریم که غبارها در سال جدید فرونشینند و چهره دشمنان ورزش، خائنین برخی از رشته‌ها و چند چهره‌های شیطان‌صفت عریان ‌شود و عرق شرم و پشیمانی بر پیشانی آن‌ها جا خوش نماید. ان‌شاءالله.

 

 




آمارسازان ماهر

ملا نصرالدین ماهی خرید و به خانه آورد.

به زنش گفت آن را عریان کند. در اثنای پختن ماهی ملا را خواب برد و زن به‌تنهایی ماهی را تماماً بخورد و دستان ملا را با روغن ماهی بیالود.

وقتی ملا از خواب بیدار شد، مطالبه ماهی کرد.

زن گفت: خوردی و فراموش کردی، دستت را بو کن.

ملا دست خود را بویید و گفت: آری دستم به خوردن ماهی گواهی می‌دهد اما شکم‌ام تکذیب می‌کند و فریاد گرسنگی سر می‌دهد‌.

این داستان در شرح حال آن دسته از مدیرانی است که سعی می کنند کارنامه خود را با ارائه یک سری آمار و ارقام پربار نشان بدهند. مدام فریاد بر می آورند که در حوزه مدیریت، تحول آفریده‌اند و نوآوری کرده و طرح نو در انداخته‌اند.

وقتی تریبونی برای صحبت به دست می آورند امکان ندارد فرصت ها را از دست بدهند. مدینه فاضله‌ای را برای مخاطبان ترسیم کرده و خود را قهرمان بلامنازع عرصه مدیریت تلقی می کنند.

شنونده وقتی ادعاها را با واقعیت های موجود مقایسه می کند داستان ملانصرالدین پیش می آید. مسئول مدعی می شود که حوزه مدیریت‌اش را گلستان کرده است و حقیقت موجود می گوید که تا گلستان شدن فاصله ای بس زیاد وجود دارد.

آمارسازان ماهر و قهار که عمر مدیریت خود را وابسته به آن می بینند چگونه در قبال وجدان خود احساس شرمندگی نکرده و همچنان به این کار زشت و چندش آور ادامه می دهند؟ آیا آن ها در اندیشه فردای قیامت نیستند؟ در محضر پروردگار چگونه جوابگوی دروغ ها و اعداد و ارقام ساختگی خواهند شد؟

ادعاهایی که برخی از مدیران در حوزه های مختلف می کنند وقتی موشکافانه مورد بررسی قرار گیرد واقعیت ها بیشتر چهره خود را نشان می دهد. تکیه بر چنین آمارهایی به آن چه که موجود است اثر فزاینده ای نمی تواند داشته باشد.

آمارسازی ها موجب می شود که توجه به هر بخش به میزان قابل توجهی کاهش پیدا بکند و این ظلمی بزرگ در حق مردم می تواند باشد.

بپذیریم که آمارسازی مشکلات را حل نخواهد کرد . برای رسیدن به توسعه در هر بخش،حرکت اصولی بر اساس برنامه و به کارگیری نیروهای متعهد، مدیر و مدبر مورد نیاز است. دروغگویی ها و وارونه جلوه دادن واقعیت ها هیچ دردی از دردها و مشکلی از مشکلات جامعه را نمی توانند حل بکنند. یاحق.

 

 




کینه ورزی

کینه‌ورزی بیماری مهلکی است که مبتلایان را در معرض فنا و نابودی قرار داده و آرامش روح و روان را از بین می‌برد.

آن‌هایی که کینه ورز هستند راه رستگاری را برخود مسدود می‌کنند و مدام در استرس و رنج روحی و ناراحتی درونی به سر برده و از زندگی لذت نمی‌برند.

کسانی که از ظرفیت کافی برای پذیرش حقایق برخوردار نباشند، وقتی به هدف و برنامه‌های پیش‌بینی‌شده خود نرسند، عاملان عدم موفقیت را دشمنان خود قلمداد کرده و همیشه و از هر راه ممکن می‌خواهند به حس انتقام‌جویی پاسخ داده و به هر طریق ممکن دشمنی با برخی‌ها را در دستور کار قرار بدهند.

بسیاری از رفتارهای سوال‌برانگیز، اقدامات تفرقه‌آمیز و زیر پا گذاشتن اصول از عناد و دشمنی سرچشمه می‌گیرد. کینه‌ورز بیماری است که مواظبت از آن‌ ضرورت دارد. کینه‌ورزی منشائی برای یک سری صفات ناپسند و مذموم است صفاتی چون حسد، غیبت، شماتت، قهر کردن و دشنام دادن. ‌ مولای متقیان علی علیه‌السلام می‌فرماید: «ریشه عیب‌ها کینه‌توزی است».

کینه ورز ها همه‌چیز را سیاه می‌بینند و برای تهمت زدن و پایمال کردن حق و به کرسی نشاندن حرف‌های غیرمنطقی از هیچ کوششی کوتاهی نمی‌کنند.

کسانی که مسئولیت از دست داده‌اند و یا به هر ترتیبی در رسیدن به جایگاه اجتماعی برتر ناکام مانده‌اند، کینه را در دلشان جای می‌دهند و برای ضربه زدن به خیلی‌ها، ساعت‌ها نقشه می‌کشند و از آدم‌های ضعیف‌النفس و عقده‌ای در راه رسیدن به هدف، بهره‌برداری و سوءاستفاده می‌کنند.

کینه‌ورزها برای این که در اجرای نقشه‌ها موفق عمل نمایند با ظاهری آراسته در فریب افکار عمومی و موجه جلوه دادن خود نقشه‌ها پیاده کرده و برنامه‌ها اجرا می‌کنند.

رفتارهای ناشی از حسادت کینه ورزها در مخدوش کردن چهره‌های محبوب جامعه و خدمت‌گزاران مردم گام بر می دارد ولی خداوند چون در همه حال از بندگان صالح حمایت می‌نماید در کمترین زمان ممکن حیله را به خودشان باز می‌گرداند و بدین‌ترتیب زمینه بی آبرویی شان فراهم می‌شود.

از امام اول شیعیان روایت است که فرمود: ،«کینه‌توزی باعث فتنه هاست». کینه ورزها برای خالی کردن عقده‌ها و ضربه زدن به کارهای نیک و پسندیده هر روشی را آزمایش می‌کنند و هیچ ترس و واهمه‌ای از همراه کردن عده‌ای جویای نام بی‌تجربه ندارند.

دل‌های کینه‌ورزان حرفه‌ای قهار دنیای سیاست، پایگاهی برای تاخت‌وتاز شیطان و بستری برای تیرگی و خسران است. امیدواریم که آن ها زودتر به خود آیند و خشنودی آفریدگار را مدنظر قرار بدهند و جز آنچه او دوست می‌دارد از خود ظاهر نسازند. ان‌شاءالله.

 




.بودجه ۱۴۰۰ میلیارد تومانی شهرداری

شهردار اردبیل بودجه 1400 تومانی سال 1401 را تقدیم شورای شهر اردبیل کرد تا مورد تصویب قرار بگیرد.

از آن روزی‌که محمود صفری سکان هدایت شهرداری اردبیل را در دست گرفت با مسائل مختلفی مواجه گردیده و با مشکلات عدیده‌ای دست‌وپنجه نرم کرده‌است. گاهی برخوردهایی بوده که بوی عناد و کینه و دشمنی از آن به مشام رسیده و زمانی کوچک‌ترین مورد به بهانه‌ای برای کوبیدن او تبدیل ‌شد، از اقدامات مثبت‌اش چندان حرفی به میان نیامد و در مقابل ترک خوردن آسفالت در یک مسیر مورد توجه شدید دوستان قرار گرفت و به‌عنوان عاملی برای کم‌کاری و یا عدم توانایی شهردار استفاده شد.

در قبال همه نامهربانی‌ها، او با صبر و حوصله به کار خودش ادامه داد و چون هدفی جز بهبود اوضاع و تلاش برای ارتقای جایگاه شهرداری نداشت همه ناملایمات را به جان خرید و بر عهدی که با خود و خدای خودش بسته بود، وفادار ماند

سال 1401 برای محمود صفری سالی مهم و تأثیرگذار و سرنوشت‌ساز است. کمبود منابع مالی به‌عنوان عاملی بازدارنده می‌تواند صفری را در رسیدن به برخی از اهداف پیش‌بینی‌شده با مشکل و ناکامی مواجه نماید ولی چون بودجه را خود و همکارانش تنظیم کرده و بندبند آن را با توجه به نیازها و امکانات موجود پیش‌بینی نموده‌اند امیدواری برای تحقق بودجه و استفاده بهینه و به جا از آن افزایش پیدا می‌کند.

یکی از نکات مثبت در بودجه تقدیمی، کاهش هزینه‌های جاری به میزان14 درصد نسبت به‌سال 1400 می‌باشد. همواره ریخت‌وپاش احتمالی و عدم دقت در هزینه‌ها از نگرانی های شهروندان بوده است. مردم دوست دارند شهردار در مقابل هزینه‌های غیرضروری مقاومت نماید و با تمام وجود از بیت‌المال و صرف آن در مواقع لزوم و ضروری محافظت کند.

بودجه 1400 تومانی نسبت ‌به بودجه سال گذشته رشد 47 درصدی را نشان می‌دهد. باید هر گونه اظهار نظر در مورد بودجه را به بعد از تصویب نهایی آن در شورا موکول کرد.

فعالیت‌های عمرانی و چگونگی پیشرفت پروژه‌ها و بهره‌برداری به‌موقع از آن‌ها معیاری برای تشخیص کارآمدی مجموعه شهرداری می‌تواند محسوب شود.

محمود صفری بودجه پیش‌بینی‌شده در حوزه عمرانی را 853 میلیارد تومان اعلام کرده و میزان افزایش آن نسبت‌به سال گذشته را 5 درصد ذکر می‌کند.

شهروندان انتظار دارند پروژه‌های عمرانی، چشم‌نواز و تغییردهنده حال‌وروز شهر باشد. فعالیت‌های عمرانی اگر قادر به ایجاد تغییرات اساسی در وضع عمومی شهر نباشد، رضایت مردم را جلب نخواهد کرد. دوباره‌کاری در فعالیت‌های عمرانی همیشه سؤال‌برانگیز و ناراحت‌کننده بوده‌است و امیدواریم که این بحث یعنی دوباره‌کاری در افکار مدیریتی وی جایی نداشته باشد.

محمود صفری در سخنرانی خود به موردی که می‌تواند قابل‌توجه باشد اشاره کرد و گفت که در سطح شهر اردبیل 1000 میلیارد تومان پروژه مشارکتی دردست‌اقدام وجود دارد که بیشتر آن‌ها به‌صورت راکد مانده‌است.

وی قول داد که سال 1401 سال تحرک بخشیدن و احیای عملیات ساختمانی این پروژه ها باشد.

 در سطح استان و شهر اردبیل در سال‌های اخیر آن‌قدر از مسئولین وعده شنیده ایم که معمولاً به سخنانی که به افعال می‌شود و خواهد شد ختم بشود چندان نمی‌توان امید بست ولی امیدواریم که صفری حداقل کاری بکند که در پایان سال 1401ی تحقق حجم وسیعی از وعده‌ها را شاهد باشیم.

و اما جامعه ورزش امیدوار است که با محبت شهردارو عنایت شورای شهر، فصل جدیدی در میزان اعتبارات ورزشی سازمان فرهنگی‌ورزشی گشوده شود. هر مقداری که به امر گسترش و توسعه ورزش اختصاص یابد نمی‌تواند کارساز و تأثیرگذار باشد مگر این‌که به‌جای خود و به دست اهلش هزینه شود.

در سال‌های نه‌چندان دور، سازمان فرهنگی‌ورزشی و به‌خصوص حوزه ورزش، کانونی برای هزینه‌های غیرمتعارف معروف شده‌است. آن‌هایی که در سازمان قبول مسئولیت کرده‌اند برای پاک کردن آثار مانده آن در اذهان باید تلاش کنند و با برنامه‌ریزی منطقی و مشخص کردن مسیر پیشرفت و ترسیم جایگاهی که در کوتاه و یا درازمدت باید به آن برسیم شهرداری را در انجام وظایف فرهنگی‌ورزشی همراهی نمایند و با مدد گرفتن از نیروی عشق به خدمت نسبت جبران عقب‌ماندگی‌ها اقدام کنند.

توقع از شهرداری بسیار بالاست. وقتی با اندک مشکل پیش‌آمده خیلی ها لب به انتقاد و گلایه باز می‌کنند و یا در مواقع بروز بحران و حوادث قهری اقدام سریع و به‌موقع از شهرداری مورد انتظاراست و یا برخورد صادقانه با مشکلات موجود و بیان واقعیت‌ها به مردم همواره مورد توجه است شهردار و همکاران اش چاره‌ای جز حضور همیشگی درصحنه و دوندگی در همه ابعاد ندارد.

با شناختی که از صفری وجود دارد او مطمئنا قادر است که بتواند از این آزمون بزرگ سربلند بیرون بیاید.

 




فضول باشی و طرفداری از حق

فضول باشی ورزش مثل این‌که کار و زندگی ندارد. مدام در اطراف ورزشگاه تختی و یا اداره‌ی کل ورزش و جوانان پلاس است تا شاید سوژه‌ای پیدا بکند و به یک خبر دست‌اولی برسد.

او از وضع موجود ورزش و برخی از رشته‌های ورزشی راضی نیست. اصلا اعتقاد دارد که عامل نابسامانی در رشته‌ها و هیأت‌های ورزشی شهر و استان خود مسئولین ورزش هستند.

معتقد است: وقتی مسئولی برای پر کردن کارنامه و پوشش ضعف ها، دست به دامن کلیات می‌شود و به نوعی در سرپوش گذاشتن به کم‌کاری‌ها اقدام نموده و به جابه‌جایی اعداد و ارقام می‌پردازد آیا باید انتظار حرکت، پیشرفت و تعالی را داشت؟

فضول باشی معتقد است: کار را تا بدانجا رسانده‌اند که وقتی یک دلسوز و علاقه مند واقعی می‌خواهد حرف حق بزند و بر واقعیت‌های موجود تکیه نماید، جمعی اندک و شناخته شده شروع به مخدوش کردن و لوث نمودن چهره‌های معترض می‌شوند.

فضول باشی عقیده دارد: آن‌هایی که ورزش منطقه را ارث پدری خود می‌دانند و به‌هیچ‌وجه راضی به دل کندن از آن نیستند، وقتی با حرف حق روبه‌رو می‌شوند تاب تحمل از دست می‌دهند و به هذیان گوئی و … روی می‌آورند.

آن‌ها خیلی وقت یکی به نعل و یکی به میخ می‌زنند. تا دیروز فدایی دولت تدبیر و امید و هوادار آن بودند و امروز برای این‌که بمانند و باشند، ارادتمند و سر سپرده دولت فعلی شده‌اند.

او بارها گفته‌است که ریشه ابن‌الوقت ها باید از ورزش منطقه کنده شود. باید کسانی که در مقطعی با سفارش این و آن و یا فشار زید و قدرت عمر به جایگاهی رسیده‌اند، غزل خداحافظی را بخوانند و اجازه بدهند جوان‌های لایق و امیدهای آینده کشور و ورزش منطقه به روی کار بیایند و در همه موارد، صداقت و یک‌رنگی و رفتار حساب‌شده را در دستور کار قرار بدهند.

فضول باشی معتقد است که برای گفتن حقایق و پافشاری جهت حاکمیت حق باید تاوان بدهند و در این راه نباید ترسی به دل راه یابد. کسانی که در عرصه رسانه فعال هستند ضروری است که قلم از پی حق بزنند و دستورات هوی و هوس و نفس و تن را اجرا نکنند. اگر واقعیت را ببینند و در بیان آن‌ها کوتاهی کنند، گناهی بزرگ و نابخشودنی مرتکب می‌شوند.

چو می‌بینی که نابینا و چاه است

اگر خاموش بنشینی گناه است

فضول باشی اعتقاد دارد که در همه امور اجرایی شهر و استان باید تحولی بزرگ صورت بگیرد. اگر معتقدیم که تامین خواسته‌های مردم در همه زمینه‌ها ضرورت دارد، لحظه‌ای درنگ و کم‌کاری روا نیست. مردم از دولت مردمی حمایت کرده و می‌کنند و دوست دارند که در کمترین زمان ممکن گام های اساسی برای رفع مشکلات برداشته شود.

فضول باشی همیشه می‌گوید: معیار سنجش کارایی مسئولان در عرصه ورزش، آسان‌ترین راه و روش را به خود اختصاص می‌دهد. ممکن است کسی بگوید ده‌ها باغ و سرا و مغازه و ویلا و کاخ وثروت دارد. ولی وقتی به او بگویند که بفرما در جیب و کیف و حساب بانکی چه داری نقاب از صورت ها کنار زده می شود.

خیلی‌ها ممکن است بگویند که از شهر اردبیل فلان تعداد تیم و ورزشکار به مسابقات اعزام‌شده‌اند. باید به آن ها گفت نتایجی که به دست آمده کدام ها هستند، آیا آن‌هایی که اعزام‌شده‌اند، مقامی به دست آورده‌اند و یا در کار تحقیقات گردشگری بوده‌اند؟

خلاصه این فضول باشی ما آدم عجیبی است هیچ‌وقت خسته نمی‌شود و از این‌که مدافع حق باشد و به بیان واقعیت‌ها بپردازد ترس و واهمه‌ای هم از کسی ندارد و این دلیل محبوبیت وی در بین ورزشی‌های صادق است.

 




آزادی ۳۸۷ زندانی در اردبیل

رئیس کل دادگستری استان اردبیل گفت: امسال در مجموع ۳۸۷ زندانی جرایم غیرعمد و مالی با حمایت خیرین و ستاد دیه از زندان‌های این استان آزاد و به آغوش گرم خانواده هایشان بازگشتند.

حجت‌الاسلام حسین کثیرلو در آیین آزادسازی ۲۲ زندانی جرایم غیرعمد در اردبیل گفت: برای آزادی این زندانیان در مجموع پنج میلیارد و ۲۰۰ میلیون ریال کمک مالی شده است.

وی افزود: علاوه بر کمک مالی خیرین و ستاد دیه استان، بخشی از بدهی زندانیان توسط شاکیان بخشیده شد تا زمینه آزادی آنها فراهم گردد.

وی اظهار کرد: تلاش می شود در آستانه عید نوروز تعداد زیادی از زندانیان جرایم غیرعمد و مالی آزاد شده و به کانون گرم خانواده هایشان برگردند.

رئیس کل دادگستری استان اردبیل بیان کرد: از سال گذشته اجرای طرحی با همکاری هیات امنای مساجد در استان با هدف جمع‌آوری کمک‌های مردمی برای آزادی زندانیان به ازای هر مسجد آغاز شده است.

حجت‌الاسلام کثیرلو با بیان اینکه مردم خیراندیش و نیکوکار دار الارشاد اردبیل همواره گره‌گشای مشکلات یکدیگر بوده‌اند، اضافه کرد: امیدواریم مردم و خیرین ستاد دیه استان را بیش از پیش در طرح آزادسازی زندانیان جرایم غیرعمد و مالی یاری کنند