1

فضول باشی و ماجرای استعفای انتخاباتی

وقتی از یک مسئول،  تصمیمی منطقی و اصولی مشاهده می‌شود، انسان لذت دنیا را می‌برد. با پایان یافتن مهلت استعفای داوطلبان نمایندگی مجلس شورای اسلامی از مسئولیت‌های اجرایی، تصمیم عاقلانه برخی‌ها که از ماه‌ها قبل نام‌شان در لیست کاندیداهای احتمالی بود، چهره خود را نشان داد.

آن‌هایی که با سبک و سنگین کردن جو و جریان‌های موجود، از استعفا چشم‌پوشی کردند و خدمت در سنگر فعلی را بر وارد شدن در عرصه کارزار انتخابات مجلس ترجیح دادند، عجب کار بزرگی کردند، دست‌شان درد نکند. هم فرصت خدمت موجود را از دست ندادند و هم از تحمل هزینه‌های اضافی و قرار گرفتن در معرض ده‌ها اتهام و ناملایمات، خود را نجات دادند و در نهایت، “آغریمیان باشا ساقیز سالمادیلار”.

باید به کسانی که در زمان هدف‌گذاری برای انتخابات مجلس، واقع‌بینانه رفتار کردند درود فرستاد و احسنت گفت. آن‌هایی که اسیر احساسات می‌شوند و در دام چاپلوسی و تزویر و ریای فرصت‌طلبان گرفتار می‌شوند از درک صحیح توانایی‌ها و محدودیت‌ها و شرایط، باز می‌مانند و سرنوشتی بهتر و قابل اطمینانی را برای خود رقم نمی‌زنند.

انسان همیشه برای پیشرفت و قرار گرفتن در اوج، علاقه‌مند است. به دست آوردن جایگاه اجتماعی مناسب همواره با اشتیاق علاقه‌مندان مواجه می‌باشد. بدون شک آن‌هایی که ماه‌ها در اطراف چگونگی نامزدی مجلس شورای اسلامی ارزیابی‌های مختلف انجام داده و موانع و مشکلات این راه پردردسر را سنجیده‌اند و بهترین تصمیم ممکن را گرفته‌اند در تاریخ سیاسی منطقه، خود را به‌عنوان فردی منطقی و تابع واقعیت‌ها معرفی کردند.

گفتم: فضول باشی عجب کار خوبی کرده‌ای و از ورزش و پرداختن به امور آن کنار کشیده‌ای. این روزها بازار سیاست داغ است و داغ‌تر از آن، فضای مجازی است. از حالا انتخابات را طوری تحت پوشش قرار می‌دهند که انگار هفته‌ی دیگر موعد انتخابات است. خدا را شکر که تو باحاشیه غریبه‌ای و کاری به کار نامزدهای احتمالی نداری و بیشتر به اصل می‌پردازی، به تو سفارش می‌کنم که سنگ عده‌ای را به سینه نزنی و توقع استقبال از حرف حق را هم نداشته باشی، حالا اگر در وصف آن‌هایی که برای استعفا دادن مطرح بودند کلمه‌ای بنویسی فردا می‌گویند “اعلام پاچه‌خواری فضول‌باشی”.

گفت: من با برداشت‌ها و تحلیل‌های دیگران کاری ندارم. اعتقادات‌ام را با هیچ تمجید و تهدید و فرافکنی‌ها معامله نمی‌کنم. چراغ کسی تا صبح نمی‌سوزد، در هر اقدام و گام برداشته شده باید خدا را در نظر گرفت، باید مواظبت کرد و از بازی با آبروی افراد دوری نمود، از قدیم گفته‌اند:” چیزی که شد پاره وصله بر نمی‌دارد”.

گفتم: فضول باشی از تعارف کم کن و بر مبلغ افزا، به اصل مطلب بپرداز و خلاص. این روزها خیلی از موارد بر سر جای اصلی‌اش قرار ندارند، هر اتفاق کوچک سیاسی، ده‌ها هوادار و صاحب و مالک پیدا می‌کند. مگر ندیدیم که تا اسم فردی برای نامزدی مطرح شد چه برخوردهایی صورت گرفت و چه کم‌لطفی‌هایی درحق برخی از چهره‌ها و خدمت‌گزاران انجام شد. خلاصه انتخابات است و از این قبیل داستان‌ها و قصیده‌ها زیاد.

گفت: الهی که قربان چشم‌های تو یکی، بروم. من فکر می‌کنم آن‌هایی که علی‌رغم انتظار جامعه، حداقل در این دوره از ورود به عرصه انتخابات خودداری کردند کار مناسبی انجام دادند، حالا اگر این گفته‌ی من جرم‌ است مشکلی نیست تاوان‌اش را می‌دهم ولی بالا غیرتا، حیف نیست که میرمحمد سید هاشمی سنگر شورا را رها ‌کند و به‌دنبال نمایندگی باشد؟ تخصص او آیا در شورای شهر اردبیل مورد نیاز جامعه نیست؟ آفرین بر سیدمحمد که اسیر احساسات نشد و به مشورت‌های غلط و جانبدارانه تن نداد.

یا حجت‌الاسلام ستوده با آن شخصیت مثال‌زدنی‌اش، نیامده مورد کم‌لطفی قرار گرفت. حیف نیست که بزرگان جامعه به بهانه حضور در انتخابات، انواع ناملایمات را ببینند و تحمل بکنند؟ امیدواریم که تا اسفندماه و قطعی شدن کاندیداهای نمایندگی مجلس، روزها و هفته‌ها و ماه‌های خوبی در انتظار مردم و جامعه ما باشد. ان‌شاءالله.




فضول باشی و نامزدهای احتمالی مجلس

چهره‌های جدیدی در دنیای سیاست و خدمتگزاری ظهور کرده‌اند و مصمم شده‌اند که در انتخابات مجلس حضور یابند و شانس خود را برای راهیابی به ساختمان بهارستان بیازمایند و ره صدساله را یک‌شبه طی بکنند و صاحب عنوان و جلال و جبروت بشوند.

این فضای مجازی هم که قربان‌اش بروم، آدم‌ها را برای قرار گرفتن در جایگاه نمایندگی مردم وسوسه می‌کند. سنگ مفت، گنجشک مفت، با یک گوشی هوشمند می‌توانند روز و شب تمثال زیبا و گیرای خود را در آن فضا منتشر بکنند و چه حرف‌های زیبا که نزنند. گویی این‌ها تا حال در کره‌ی ماه زندگی می‌کردند و الان که برای انتخابات اجلال نزول فرموده‌اند مشکلات را دیده و برای جامعه و مردم دلسوز شده‌اند.

برخی‌ها نیامده احساس نمایندگی کرده‌اند و شاخ‌وشانه کشیدن را اسلحه اصلی در حمله به رقبا و معرفی خود و جامعه انتخاب نموده‌اند. این‌ها پیشروی در این مسیر را چنان ادامه می‌دهند که از حالا در رؤیا به چینش نفرات می‌پردازند و تا می‌توانند برای جذب افراد، قول‌ها می‌دهند و زیر بار تعهد می‌روند.

گفتم فضول باشی تو چرا ناراحتی؟ حتماً حضرات در خودشان توانایی‌هایی دیده‌اند که قدم رنجه فرموده و منت بر گردن ملت نهاده و برای خدمتگزاری اعلام آمادگی نموده‌اند. سعی کن در کار بزرگ‌ترها دخالت نکنی و در حیطه عملکرد ازمابهتران وارد نشوی.

گفت: زجر آور است فردی که در طول دوره مسئولیت‌اش هیچ کار مثبتی انجام نداده و یا بودن‌اش بر مشکلات افزوده، حالا می‌خواهد با نماینده شدن‌اش چه گلی بر سر این مردم بزند؟ حساب دو دوتا واضح و روشن است، مثلاً اگر تو نتوانی مشکل نان اردبیل را برطرف بکنی می‌خواهی در نمایندگی چه کار مهم و قابل‌توجهی را به سرانجام برسانی؟

گفتم: این روزها خیلی سیاسی شده‌ای؟ بهتر است که در وسط دعوا نرخ تعیین نکنید، اجازه بدهیم هر کسی هوای بهارستان به سرش زده تلاش بکند ولی باید ایمان داشته باشیم که مردم در بحث مهمی چون انتخابات مجلس به هر از راه رسیده‌ای اعتماد نمی‌کند و رأی نمی‌دهد.

گفت: آفرین، حرف من هم همین است که با یک یا دو روز آفتابی شدن در محافل نمی‌توان بر دل‌ها حکومت کرد. کار به این سادگی‌ها نیست، باید به‌خوبی درک کنند که “شب آبستن است تا چه زاید سحر” این‌که من هر شب خواب مجلس می‌بینم چاره‌ساز نبوده و نخواهد بود.

گفتم: کسانی که ایام انتخابات را بهترین زمان برای رسیدن به اهداف خود می‌دانند در تشویق علاقه‌مندان به مطرح شدن مؤثر هستند. به این قبیل افراد، اطلاعات غلط می‌دهند و با نقش‌های خوبی که بازی می‌کنند انتخاب حتمی را القاء کرده و به زور هم که شده آن‌ها را وارد صحنه انتخابات می‌نمایند.

گفت: بعضی‌ها هر چه به ایام انتخابات نزدیک می‌شود از صبح تا پاسی از شب، کاری جز حضور در ستادهای مختلف ندارند. بیچاره نامزدهایی که به این‌ها اعتماد می‌کنند، اگر آن‌ها بدانند که شپش شبی هفت بالین می‌گردد اصلاً به سراغ چنین افرادی نمی‌روند و با آبروی خود بازی نمی‌کنند.

گفتم: چاره‌ای نیست باید بنشینیم و منتظر روند امور مربوط به انتخابات باشیم. کسانی که می‌خواهند در کوتاه‌ترین زمان به جایگاه‌های بلند برسند باید بدانند که آواز دهل از دور شنیدن خوش است. آن‌هایی که در محل سکونت خود و در بین همسایه‌ها و دوستان از جایگاهی برخوردار نیستند با چه دلگرمی می‌خواهند وارد صحنه بشوند.

گفت: واقع‌بینی می‌تواند انسان را از دست زدن به کارهای بیهوده و بی‌ثمر باز دارد. آن‌هایی که از حداقل فاکتورها برای حضور در انتخابات بی‌بهره هستند دویدن‌هایشان به‌جایی نخواهد رسید. هر گام مثبت و منطقی در هر موقعیت و مکانی برای خدمت به جامعه می‌تواند توشه‌ای برای آخرت باشد.

این جهان مزرعه‌ی آخرت است

هر چه می‌خواهد دلت، ای دوست بکار




فضول‌باشی و مراسم تجلیل از مدال‌آوران کشتی

غرق در افکار خودم و کلافه از شلوغی بیش‌ازحد خیابان‌ها و گذرگاه‌ها بودم که فضول‌باشی در مقابل‌ام سبز شد و با محبت زیاد من را مورد خطاب قرار داد و حال و احوالی پرسید.

از این رفتار او تعجب کردم. معمولاً کم‌تر خوشحال می‌شود و اگر زمانی کبک‌اش خروس بخواند باید باور بکنیم که خیلی سرحال است و شاداب. و این‌بار در روزهای پایانی سال، او را برخلاف عادت همیشگی‌اش دیدن، جای شکر داشت.

گفتم: آفتاب از کدام طرف درآمده که فضول‌باشی ما چهره‌ای خندان دارد. باید اسپند دود بکنم تا چشم نخوری و مدت‌ها بر این احوال بمانی و سال نو را در شادی و سرور آغاز بکنی.

گفت: وقتی کاری خوب و مناسب انجام شود و وقتی وعده‌های مسئولین به‌موقع محقق بشود خوشحالی به سراغ انسان می‌آید، خنده رضایت بر لب‌ها می‌نشیند و ضریب اعتماد به مسئولین افزایش پیدا می‌کند.

او در ادامه گفت: من شکسته گردن که بدون تردید خسرالدنیا ولآخره هستم بارها در مناسبت‌های مختلف خطاب به مسئولین یادآوری کرده‌ام که به فکر دم پل صراط باشید و بی‌خود و بی‌جهت وعده‌های الکی ندهید. گفته‌ام بترسید از چرخ روزگار چراکه گاهی اوقات چنان می‌چرخد که همه میزها را سرنگون می‌کند.

متأسفانه هر چه بیشتر تأکید شده، کم‌تر مورد توجه قرار گرفته است. همچنان بازار حرف زدن و ارائه‌ی آمارهای آن‌چنانی داغ است. در این اوضاع‌واحوال اگر دیده شود که یک مسئول به وعده‌اش عمل می‌کند آیا نباید خوشحال شد؟ در روزهایی که همه درگیر نگرانی میوه و آجیل شب عید هستند آیا دقایقی شاد بودن ایراد دارد؟ امان از دست آدم‌های حسود و خودمحور که چشم دیدن خنده‌های دیگران را ندارند.

گفتم: وقتی حال فضول باشی کوک باشد به کس دیگری امان نمی‌دهد و می‌خواهد فقط خودش در عرصه‌ی سخنرانی میدان‌داری کند و هر چه دل تنگ‌اش می‌خواهد بگوید و فیض بدهد. بهتر است در این شلوغی، زمان را از دست ندهیم و دلایل سرحالی‌ات را بشنویم، شاید ما نیز در این راه با شما همراه گردیم.

گفت: خوب گوش کن و هوش و حواست را جمع کن. آیا می‌توانی بخشی از وعده‌هایی که مسئولین ورزش استان در سال ۱۴۰۱ داده‌اند را بازگو بکنی، وعده‌هایی که فقط در حد حرف باقی مانده‌اند، وعده‌هایی که صرفاً برای بهره‌برداری‌های حاشیه‌ای مطرح‌شده و شعار “من بهترینم” بالاترین و مهم‌ترین هدف‌شان بوده‌است. بگو و در کنار آن‌ها اشاره کن که چه درصدی از آن‌ها به ساحل عمل رسیده‌اند. اگر توان این کار را نداری بهتر است بدانی که وعده‌ها زیاد و تحقق آن‌ها کم و کم‌تر است. اصلاً باید با میکروسکوپ به‌دنبال قول‌های عملی شده گشت. اگر حوصله داشته باشی نمونه‌های محدودی را می‌توانی پیدا بکنی، حالا بگذار من یک نمونه را بگویم.

وی در ادامه گفت: چند وقت قبل، هیئت کشتی استان در بخشنامه‌ای، میزان پاداش کشتی‌گیران موفق در رقابت‌های مختلف داخلی و بین‌المللی را اعلام کرد. چند صباحی از آن نگذشته بود که فرنگی‌کاران امید در رقابت‌های قهرمانی کشور یک مدال طلا و دو برنز به‌دست آوردند. بعد از بازگشت از مسابقات، مراسم تجلیل را برگزار نمودند و مبالغ درنظرگرفته‌شده را به قهرمانان و مربیان آن‌ها اهدا کردند. حالا متوجه شدی که چرا خوشحال‌ام، خدا را شکر که قدرت نوری رئیس هیئت کشتی استان به‌موقع عمل کرد و عرق کشتی‌گیران خشک نشده پاداش آن‌ها را داد.

فضول باشی همچنان حرف می‌زند و می‌گوید: وفای به عهد موجب محکم شدن پیوند دوستی می‌شود. وفای به عهد خصلت بزرگان است، وفای به عهد یکی از زیباترین خصلت‌های انسان محسوب می‌شود و من به‌عنوان‌یک دوستدار ورزش از این‌که رئیس هیئت کشتی به‌موقع به وعده خودش عمل کرده‌است خوشحال‌ام.

گفتم: خیلی هم عالی، دست‌شان درد نکند. بد عهدی آفت بزرگی است که می‌تواند ریشه همه اعتمادها را بخشکاند انسان وقتی می‌خواهد قولی بدهد باید شرایط را بسنجد و خوب فکر بکند و بعد حرف بزند.

گفت: زودتر باید خداحافظی بکنم چرا که اگر بیشتر در پیش تو بمانم ممکن است دردهای دیگری مطرح شود و شیرینی مراسم تجلیل از مدال‌آوران کشتی را به زهر هلاهل تبدیل نماید. یا حق.




فضول باشی و آمار بیکاری

خیلی عصبانی بود، دست‌هایش می‌لرزید، صدایش گرفته بود و وقتی با من روبرو شد سرش را به علامت تأسف تکان داد و گفت: با شما صحبت کردن کراهت دارد، کسانی که به هر علت و دلیلی که بوده باشد به کتمان واقعیت‌ها اقدام کرده و حقایق را وارونه جلوه ‌دهند شایسته رفاقت و دوستی نیستند. به خدا  دور از مردانگی است که مسئولین دوندگی بکنند و در شاخص‌هایی موفقیت کسب نمایند ولی مدعیان امانت‌داری در عرصه خبر و خبررسانی، جعل اخبار بکنند و برای تشویش اذهان عمومی تا می‌توانند در فضای مجازی جولان بدهند.

گفتم فضول باشی علمی صحبت می‌کنی؟ اخبار جعلی اصطلاحی است که تابه‌حال از شما نشنیده بودم، حتماً جایی شنیدی یا خوانده‌ای اصلا می‌دانی که خبر جعلی چیست؟

گفت: فناوری‌های ارتباطی دیجیتال و ویژگی‌های آن در فرآیند تولید، توزیع و مصرف رسانه‌ای تغییرات گسترده‌ای ایجاد کرده و بستر مناسبی برای انتشار و مصرف اخبار جعلی فراهم کرده‌است. اگر نمی‌دانی باید بدانی که خبر جعلی خبری است که در ماهیت خود دچار تحریف و از بستر و زمینه اصلی‌اش جدا شده‌ باشد. حالا این روزها در فضای مجازی عده‌ای انگشت‌شمار با استفاده از همه امکانات به‌دنبال تغییر در ماهیت خبرهای مربوط به مسئولین و تلاش آن‌ها هستند.

گفتم: مردانگی کن و این‌بار کلی صحبت نکرده و فلسفه‌بافی مفرما. آن‌چه را که می‌خواهید بر زبان بیاوری و وقت ما را بگیری با ذکر مثال و مصداق اشاره بکن. دوران پوشیده حرف زدن گذشته است. شهامت داشته باش و بگو چه اتفاقی افتاده که تصمیم به برپایی کلاس خبر جعلی گرفته‌ای؟

گفت: خوب گوش کن. به نمونه‌ای از ده‌ها نمونه رخ داده اشاره می‌کنم تا بدانی مثل خیلی‌ها شعار نمی‌دهم و بر مبنای واقعیت‌های موجود اظهار نظر می‌کنم. در روزهای اخیر مرکز آمار براساس طرح آمارگیری نیروی کار در پاییز ۱۴۰۱ بحث کاهش نرخ بیکاری را منتشر کرد و به‌صراحت اعلام نمود که استان اردبیل به‌همراه استان‌های آذربایجان غربی، خوزستان، کرمان و هرمزگان بیشترین کاهش نرخ بیکاری را داشته‌اند ولی برو و فضای مجازی را ببین که چگونه لباس منفی بر این خبر پوشاندند و در سطح گسترده خبری با عنوان “بیشترین نرخ بیکاری در اردبیل به ثبت رسید” را منتشر کردند. مقایسه این دو متن برای علاقه‌مندان، بحث اخبار جعلی را واضح و روشن مشخص می‌کند.

گفتم: چرا باید به چنین کاری تن بدهند و از اعتماد مردم به رسانه‌ها و فضای مجازی بکاهند؟ به چه دلیل آن‌هایی که ادعای روشنفکری و رهبری رسانه‌ای استان دارند به‌آسانی واقعیت‌ها را در زیر پوششی از کم‌لطفی‌ها مخفی می‌ کنند؟ چنین افرادی که خود را از پیشروان مطالبه‌گری و اصلاحات جامعه قلمداد می‌نمایند با چه هدفی در تشویش اذهان قلم می‌زنند و حقانیت و تلاش مسئولین را بی‌ارزش نشان می‌دهند؟

فضول باشی آهی از ته دل می‌کشد و با نگاهی غضب آلود می‌گوید: انگیزه‌های مالی و سیاسی دو انگیزه‌ی عمده‌ای هستند که در تولید اخبار جعلی هدفمند دخیل هستند. بررسی تمایلات سیاسی آن‌هایی که این خبر را در سطح وسیعی منتشر کرده و برای بزرگ‌نمایی آن اقدام نموده‌اند  تأییدکننده دو انگیزه یاد شده برای تولید خبرهای جعلی هستند.

گفتم: مقابله با تولیدکنندگان و منتشر کنندگان خبرهای جعلی وظیفه همه کسانی است که در شناخت این قبیل خبرها از تبحر کافی بهره می‌برند. چهره جاعلان خبر که خائنین به حقیقت و انتشار دهندگان دروغ هستند وقتی به جامعه معرفی شدند با عکس‌العمل مردم می‌توانند مواجه بشوند.

فضول باشی درحالی‌که برای فاصله گرفتن از ما تلاش می‌کرد گفت: به‌راستی که مردم و به‌خصوص نسل جوان باید با کسب آگاهی‌های مورد نیاز و ارزیابی اعتبار منابع خبر و به کار بردن روش‌های اعتبار سنجی، امنیت خود را در درون بسترهای ارتباطی ارتقاء بدهند.




فضول باشی و حامیان مالی ورزش

تا صحبت از ورزش حرفه‌ای، لزوم حضور تیم‌های ورزشی اردبیل در لیگ‌های مختلف، پرشدن ورزشگاه‌ها و ایجاد انگیزه در نوجوانان و جوانان برای روی آوردن به ورزش به میان می‌آید و از عدم موفقیت در این زمینه سخن گفته می‌شود همه کاسه کوزه‌ها بر سر حامیان مالی می‌شکند.

حامی مالی حلقه مفقوده توسعه ورزش استان محسوب می‌شود. برای استان قهرمان پروری چون اردبیل نقطه ضعف بزرگی است که وقتی ورزشکارانش به مرحله درخشش می‌رسند به استان‌ها و شهرهای دیگر می‌روند و بناچار از شهر و کاشانه خود دور می‌شوند.

مطالبه‌گری علاقه‌مندان به ورزش وقتی اوج می‌گیرد و به طرق مختلف از فعال نبودن رشته‌های مختلف ورزشی در سطوح رقابت‌های کشوری انتقاد می‌شود حامی مالی در تیررس قرار می‌گیرد. آیا به‌راستی در سطح استان فعالان و بنگاه‌های اقتصادی نمی‌توانند برای حمایت از ورزش سرفصلی برای خود تعریف نمایند؟ واحدهایی که از امکانات استان استفاده کرده و به‌خوبی درآمد زایی می‌کنند چرا نمی‌خواهند گوشه‌ای از این درآمدها را صرف ایجاد شور و نشاط در استان بکنند؟ آیا گردش مالی واحدهای بزرگ صنعتی استان در اندازه حمایت از یک تیم ورزشی نمی‌باشد؟ باور کن زجرآور است که در واحدهای صنعتی استان اراده‌ای برای حمایت از ورزش وجود ندارد. فقط تا می‌توانیم دراین‌ارتباط حرف می‌زنیم، شعار می‌دهیم ولی دریغ از یک حرکت مثبت و عملی در سال‌های اخیر.

گفتم: فضول باشی روی سوژه‌ی خوبی دست گذاشته‌ای. تا درخواستی و تقاضایی برای تحت پوشش قرار دادن یک تیم ورزشی مطرح می‌شود صاحبان واحدهای صنعتی از نداری، مشکلات و کمبود نقدینگی و درماندگی صحبت می‌کنند ولی تا مشکلی برای یک واحد پیش می‌آید و به مرحله واگذاری می‌رسد همان درمانده‌ها برای تصاحب آن واحد سرودست می‌شکنند و رایزنی می‌کنند. لوای بی‌توجهی به ورزش فقط در این منطقه برافراشته شده و هر روز به طرق مختلف برای گسترش و همه‌گیر کردن آن هم تلاش می‌کنند.

گفت: سرمایه‌گذاری در ورزش می‌تواند نوید اتفاقات خوب از قبیل کشف استعدادهای نهفته و ایجاد انگیزه در بین ورزشکاران باشد. چرا در دیگر نقاط کشور و حتی در شهرهای کوچک به پشتیبانی از ورزش روی خوش نشان می‌دهند و این اردبیل است که از هیچ شانسی دراین‌ارتباط برخوردار نیست. استان ما در سخنان امیدوارکننده برای جذب حامی مالی در صدر قرار می‌گیرد و این‌چنین است که سال‌ها ورزش ما را با این قبیل وعده‌ها امیدوار کرده‌اند ولی جز بن‌بست مسیر دیگری در پیش پای آن قرار نگرفته است.

گفتم: باید به یک واقعیت نیز اشاره بکنم. فضول باشی عزیز در استان ما هنر استفاده از حامیان برای کمک به ورزش نیز در حد صفر است. تجربه نشان می‌دهد که ما در مقاطعی خواسته و ناخواسته حامیان مالی ورزش را فراری داده‌ایم. نمونه‌های متعددی را می‌توان ذکر کرد و این دردی است که متأسفانه برای درمانش نیز چاره‌ای اساسی اندیشیده نشده است.

گفت:خوب اشاره کردی، باید قدر کسانی را که برای ورزش ریالی هزینه می‌کنند بدانیم و زمینه دلگرمی هرچه بیشتر آن‌ها را فراهم بکنیم. کاری انجام ندهیم که دلسرد‌شان نماییم تا عطای ماندن در ورزش را به لقایش ببخشند و بروند و دیگر به ورزش و ورزشی‌ها روی خوش نشان ندهند.

گفتم: علاوه‌بر بخش خصوصی در نقاط مختلف کشور حمایت شورا و شهرداری نیز ملموس است ولی در استان و به خصوص در شهر اردبیل نیز این امر با اما و اگرها مواجه می‌باشد و خلاصه اردبیل است و هزاران  هزار حاشیه که ورزش دراین‌میان دیوارش بسیار کوتاه‌تر از بخش‌های دیگر می‌باشد.

گفت: من فقط خداخدا می‌کنم که این تعداد اندک و محدودی که الان به طرق مختلف از ورزش و رشته‌های مختلف حمایت می‌کنند دلسرد نشوند، آن‌ها را دلگرم ‌کنیم و تشویق‌شان نماییم تا بتوانند بر دایره حمایت‌هایشان اضافه کنند و دیگران نیز  را برای حضور در صحنه حمایت از ورزش تشویق نمایند. ان‌شاءالله.