1

استان اردبیل سرآمد جهانی در تولید شیرآلات صنعت نفت و گاز است

استاندار اردبیل گفت: در شهرک صنعتی شماره ۲ اردبیل مجموعه‌ای صنعتی در حوزه تولید شیرآلات صنعت نفت و گاز فعالیت می‌کند که در جهان فقط چند کشور این تکنولوژی را در اختیار دارند و با تلاش دانشمندان حوزه صنعت، این افتخار ملی در استان اردبیل تولید می‌شود.

به گزارش روابط عمومی استانداری اردبیل، سیدحامد عاملی در بازدید از واحدهای تولیدی استان اظهار کرد: این مجموعه بسیار مهم و ملی که وابستگی ایران به چند کشور جهان در بخش شیرآلات صنعت نفت و گاز را رفع و از خروج ارز از کشورمان جلوگیری کرده است، مشکل برق‌ و تسهیلات سرمایه در گردش داشت که دستورات لازم جهت رفع این مشکلات صادر شده است.

وی به اختصاص سه‌شنبه‌های هر هفته به بخش تولید استان خبر داد و افزود: روز سه‌شنبه هر هفته در استان به بخش تولید اختصاص یافته است، بازدیدهای میدانی انجام شده و ستاد تسهیل و رفع موانع تولید در راستای حل مشکلات تولیدکنندگان برگزار می‌شود.

وی ادامه داد: رفع مشکل اشتغال در گرو توجه ویژه به صنعت است و در بخش کشاورزی هم باید اقدامات اساسی و کارآمدی در بخش صنایع تبدیلی صورت بگیرد.

وی همچنین در بازدید از مجموعه تولید محصولات لوله پولیکا واقع در شهرک صنعتی دو اردبیل گفت: در این واحد با تکنولوژی نانو و یک مجموعه میوه خشک‌کنی با تکنولوژی فریز در حال فعالیت هستند که این نوع تکنولوژی‌ها فقط در اختیار چند مجموعه در سطح کشور است.

عاملی خاطرنشان کرد: با توجه به این‌ که مجموعه تولید کاغذ از کربنات استان اردبیل در مراحل اولیه ساخت مجموعه متوقف شده است، اقدامات و حمایت‌های لازم جهت راه‌اندازی حداقل یک واحد از خط تولید این مجموعه در سال‌جاری انجام خواهد شد.

 




در آستانه سال نو

دنیای اردبیل؛ یکصد بیست و  پنجمین شماره نشریه دنیای اردبیل و با بررسی مسائل مختلف فرهنگی و ورزشی استان با عناوین،دلنوشته” و  … منتشر شد
دانلود نسخه PDF d یکصد بیست و چهارمین شماره نشریه دنیای اردبیل
http://donyayeardabil.ir/wp-content/uploads/2021/03/pdfjoiner_18.pdf

مطالب موجود در صفحه دوم  شماره یکصد بیست و  پنجمین شماره نشریه دنیای اردبیل :

*در آستانه سال نو
*ورزش در استان؛ آری یا نه

مطالب موجود در صفحه سوم شمارهیکصد بیست و  پنجمین شماره نشریه دنیای اردبیل

*فضول باشی و سایه شوم

*فضول باشی و کفاشیان همیشه خندان

مطالب موجود در صفحه چهارم یکصد بیست و  پنجمین شماره نشریه دنیای اردبیل

پیوند با مردم؛ راز ماندگاری قهرمان ورزشی

*نتیجه تکبر ورزیدن

مطالب موجود در  صفحه پنجم یکصد بیست و  پنجمین شماره نشریه دنیای اردبیل

*قصه علی مرادی، فدراسیون وزنه برداری و ورزش اردبیل

مطالب موجود در صفحه ششم یکصد بیست و  پنجمین شماره نشریه دنیای اردبیل

*دلنوشته

*مطالب موجود در صفحه هفتم یکصد بیست و  پنجمین شماره نشریه دنیای اردبیل

*لیگ به اصطلاح برتر فوتبال استان و چند نکته
مطالب موجود در صفحه هشتم یکصد بیست و  پنجمین شماره نشریه دنیای اردبیل

*آمارسازان ماهر

کاراته استان اوج می گیرد؛ به شرطی که …

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




ورزش در استان؛ آری یا نه

امیدوار باشیم که در سال جدید ورزش استان روزها و هفته‌ها و ماه‌های پربرکتی داشته باشد. امیدوار باشیم که در سال جدید به همت و غیرت و تلاش مسئولین و درنهایت همه عناصر دلسوز و متعهد، ورزش در مسیری حرکت بکند که بتواند در جامعه نشاط‌آور و شعور آفرین باشد.

 امیدواریم در سال جدید آن‌هایی که در ایجاد جو کاذب و هیاهو برای هیچ، همیشه پیش‌قدم بوده‌اند از کرده خود پشیمان بشوند و فکر و اندیشه تخریب جریانات سالم ورزش را از ذهن خود دور نمایند.

 امیدواریم مسئولین استان به خواسته‌های به حق و منطقی جوانان ورزشکار اهمیت قائل شوند و با درک موضوع و با حفظ ظرافت‌ها از عهده مهمی چون حمایت تمام‌قد از ورزشگاه برآیند و به اهداف موردنظر دست یابند.

ورزش به‌عنوان پدیده‌ای فراگیر و جهانی در سطح استان، علاقه‌مندان بی‌شمار دارد. این واقعیتی غیرقابل‌انکار است. نمی‌توان چشم بر این واقعیت‌ها بست و از فراهم آوردن نیازها و تأمین زیرساخت‌ها غفلت کرد. امیدواریم در سال جدید مسئولین منطقه با احساس مسئولیت در قبال ورزشکاران و آینده‌سازان ایران اسلامی وارد عرصه و صحنه بشوند و برای تأمین نیازها برنامه‌ریزی کرده و با همتی مضاعف از هیچ کوششی دریغ ننمایند.

باید موضع مسئولین و تصمیم‌گیرندگان استان، روشن و مشخص بیان شود که آیا می‌خواهند در استان، ورزش داشته باشند یا نه؟ دوست دارند که در میدان‌های مختلف، موفقیت و پیروزی‌های جوانان منطقه را شاهد باشند  یا نه؟ آیا تمایل دارند که ورزش را امری لازم و ضروری برای قشر جوان و درنهایت کل جامعه بدانند یا نه؟ آیا قبول دارند که باید بهای لازم و توجه کافی به ورزش چه در ابعاد قهرمانی و چه در ابعاد همگانی داشته باشند یا نه؟

می‌دانیم و می‌دانند که هیچ‌وقت با حلوا گفتن دهان شیریننمی شود. ورزش استان برای شکوفایی نیاز به عمل دارد. هرچند که در سطح کشور بحث گفتار درمانی و سرگرم کردن مردم با حرف و سخن باید به پایان خط برسد ولی در ورزش استان این امر همچنان چشم‌ها را خیره می‌کند و طرفداران و هواداران زیادی دارد.

 تا نقشه راه ترسیم نشود و هر آنچه باید انجام بشود در اختیار مردم قرار نگیرد و تا رصد اقدامات در دستور کار نباشد امکان یک گام به جلو در ورزش ما غیرممکن خواهد شد.

برای این‌که اوضاع ورزش سروسامان بگیرد دعوت به کار افرادی که دغدغه ورزش دارند و مصالح آن را ارجح می‌دانند امری ضروری است. آن‌هایی که سال‌ها در ورزش استان و مدیریت رشته‌های مختلف سکان‌دار بوده‌اند مردانگی بکنند و در سال نو به عملکرد خود نگاهی دوباره بیندازند و با توجه به نهیب وجدان، بهترین تصمیم را بگیرند

اوضاعی که درحال‌حاضر دامن‌گیر برخی از رشته‌های ورزشی است، نتایج عملکرد کسانی است که خودسرانه و بدون توجه به انتقادات و نصایح دلسوزان بر مسند قدرت تکیه زده و در آن یک تازی نموده‌اند. وضعیت تأسف‌آور گروهی از رشته‌ها که نمایندگانش در سال های اخیر با شکست‌ها هم آغوش بوده‌اند دستپخت کسانی است که جز ظاهرسازی و حمایت از افراد معدود و نظر کرده و زیر پا گذاشتن قوانین و مقررات، کار دیگری نداشته‌اند.

مسئولین استان همان قدر که به تجارت، اقتصاد، صنعت و… اهمیت می‌دهند باید به ورزش نیز در ردیف آن‌ها نه کمتر و نه بیشتر، توجه بکنند. اگر در جهت تعلیم جوانان سالم و بانشاط اقدام نشود، بدانند که به مسئولیت خود در قبال ورزش و ورزشکاران و افتخارآفرینان عمل نکرده‌اند.

سروسامان بخشیدن به امور ورزش در سال جدید در همه ابعاد از جمله مدیریت و تعیین تکلیف آن ضروری است ورزش اهمیت‌اش کمتر از دیگر مقوله‌ها نیست. به ورزش توجه کنید و هر گونه ادعا دراین‌رابطه را در عمل نشان بدهید.

 




درآستانه سال نو…..

سال 1400 را پشت سر می گذاریم.در سالی  که گذشت هرچه در توان و قدرت داشتیم در ادای وظیفه کوتاهی نکردیم. برای بیان واقعیت‌ها و دوری از حاشیه ها و پرداختن به متن، همه داشته های خود را به کار گرفتیم هرچند که از اشتباه و خطا نیز دور نبودیم.

فرا رسیدن سال نو را تبریک می گوئیم. برای جامعه اسلامی و مردم عزیز و قهرمان ایران از درگاه خداوند توفیق روزافزون آرزو کرده و به همه همراهان و یاران صمیمی چه در نشریه و چه در پایگاه خبری، سال جدید را تبریگ گفته آرزو می کنیم که سالی سرشار از موفقیت و پیروزی توأم با نشاط و سلامتی در انتظار همه آن ها باشد.

برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و تغییر مدیریت  استان اردبیل یکی از اتفاقات و رویدادهای قابل توجه در سال 1400 بود.مردم استان انتظار دارند تغییر و تحول انجام یافته، اثرات خود را در کوتاه زمان ممکن نشان بدهد و در گام اول با به کار گیری نیروهای متعهد و سپردن امور ادارات کل و نهادها به افراد کاردان و کاربلد، انقلابی در سیستم اداری استان به وجود آید.با گذشت نزدیک به شش ماه از شروع فعالیت به نظر می رسد که انتظارات، حداقل از بابت تغییر مدیران برآورده نشده است. بلاتکلیفی در برخی از مجموعه‌ها در حل مشکلات مردم می تواند تأثیر منفی داشته و موجب نارضایتی شود. امید است در سال جدید و در کم ترین زمان ممکن در این ارتباط به همه اگرها و اما‌ها پایان داده شود.

برای ورزش استان، سالی که گذشت سال چندان مطلوبی نبود. شرایط کرونایی،تعطیلی اماکن ورزشی، لغو برخی از مسابقات قهرمانی کشور، قضاوت در مورد عملکرد مسئولین ورزش استان با مشکل مواجه می کند.بااین حال نمی توان در وجود فاصله بین وضعیت فعلی ورزش تا وظعیت مطلوب آن شک و تردید کرد. بین آن چه ورزش اردبیل است‌تا آن چه که باید باشد و حق‌اش هم هست که باشد فاصله زیادی  وجود دارد.امیدواریم که در سال جدید تلاش ها و دوندگی ها برای پر کردن این فاصله آغاز و سرنوشت خوبی برای ورزش اردبیل رقم زده شود.

پروردگارا، ما را از شر چاپلوسان، متکبران و خائنین به دین و نظام و انقلاب محافظت بفرما.

آفریدگارا، ورزش استان و شهر اردبیل را از چنگال نان به نرخ روز خورهای تابلودار و دشمنان دوست نما، در سال جدید نجات بده.

پروردگارا، جوانان ما را در راه رسیدن به موفقیت حامی باش و با تجربه ها را در انتقال تجربه ها به جوانان لایق و آینده دار این سرزمین  مساعدت فرما.          آمین یا رب العالمین

 




فضول باشی  و کفاشیان همیشه خندان

فضول باشی به مرد خنده‌روی تحمیلی فوتبال علاوقه وافری دارد. همان آقایی که از دوومیدانی در فوتبال این مملکت سبز شد و با بهره گرفتن از هوش سرشارش، سال‌ها بر اریکه قدرت در فوتبال تکیه زد و تا می‌توانست در تقویت باند تحت فرمانش تلاش کرد و زمینه حفظ بافت مجمع و راحتی خیال از بابت آرای بالای مجمع را فراهم نمود.

همان مردی که کفاشیان اش می‌نامند و فوتبال استان اردبیل هیچ‌وقت محبت‌های بی‌پایان و اقدامات سازنده‌اش در ارتباط با ضربه زدن به آن را فراموش نمی‌کند. همان مسئول خدمت‌گذاری که حتی در زمان نایب رئیسی‌اش در فدراسیون، مجمع انتخاباتی استان اردبیل را از دست نمی‌داد و به هر وسیله‌ای ممکن خود را به اردبیل می‌رساند تا به خواسته‌های خود و دوستانش جامه عمل بپوشاند و از به‌هم خوردن ساختار مجمع برای روز مبادا جلوگیری نماید و بر حفظ منافع دوستان و آشنایان و همشهریانش تاکید نماید.

همان مرد همیشه خندان که حال‌وروز فعلی استان  دست‌پخت دوستان گوش به فرمانش بوده‌است.

فضول باشی از طریق تلفن به من گفت: شنیدی که کفاشیان بدجوری دلش به حال فوتبال ایران سوخته و فرموده‌است که برای فوتبال ما خوب نیست که با سرپرستی اداره بشود؟

گفتم: خوب دیگر چه فرمودند؟ آیا نگفتند که وضعیت امروز حاصل مدیریت چندین ساله او و دوستان و یارانش بر فوتبال این مملکت است؟ آیا نفرمودند که دوست دارند بازهم بیایند و منت بر سر فوتبالی‌ها بگذارند و بهره بردن از قدرت تصمیم‌گیری و عنایت به رفقا را نصیب فوتبال مملکت نمایند و با قدرت در اختیار هیات های استانی باشند؟

نگفتند که می‌خواهند در آستانه جام‌جهانی به فوتبال برگردند و همراهان و رفقا را برای تماشای بازی‌ها به ذکر بفرستند و در خدمت صاحبان رأی مجمع باشند؟

گفت: برادر این‌همه هزینه داده‌شده تا اثرات مدیریت کفاشیان ها، تاج‌ها، بهاروند ها و طالقانی‌ها از فوتبال زدوده شود. فوتبالی ها چقدر باید از یک سوراخ گزیده شود؟ آیا برای این فوتبال باز هم باید تاج‌ها و کفاشیان ها بیایند و طالقانی‌ها و بهاروند ها را حاکم بکنند و آن‌ها بر اساس خواسته‌هایشان به استان‌ها عناوین مختلف از جمله قرار گرفتن در میان استان‌های برتر هدیه بدهند؟ بیایند در استان‌ها بگردند و سیاحت بکنند و به ریش هواداران فوتبالی‌ها بخندند؟

نه، دوران آن‌گونه رفتارها به پایان رسیده و پرونده افرادی چون کفاشیان ها و تاج ها در فوتبال مملکت بسته شده‌است و حالا نوبت هواداران دو آتشه و سینه چاکان دل‌سوخته آن‌ها فرا رسیده که در نقاط مختلف کشور کارنامه در زیر بغل، روانه منازلشان بشوند تا برای مدتی فوتبال این مملکت را از همه محبت‌ها، عنایت‌ها، خدمت ها  بزرگی‌شان بی‌نصیب فرمایند.

گفتم: راست گفتی، فوتبال کشور  به یک خانه‌تکانی نیاز دارد. خانخ تکانی که بتواند فوتبال این مملکت را از کنگر خورده های لنگر انداخته نجات بدهد. ان شااله.

 




فضول باشی وسایه شوم

فضول باشی خیلی خوشحال بود. از شادی در پوست نمی گنجید، خنده از روی لب هایش محو نمی شد، همه اش می گفت: جانم و ای جانم، نمردیم و سایه شوم ورزش اردبیل را شناختیم، عامل بدبختی ورزش و برخی از رشته های ورزشی چون فوتبال معرفی شد، چقدر بی تفاوت بودیم و در این سال ها در آستین خود دشمن پرورش می دادیم. باید کسانی را که با ترفند های مخصوص و شگردهای ناب، عملیات محیرالعقول و برنامه ریزی خاص سایه شوم ورزش اردبیل را شناسایی کردند، بوسید و مدال افتخار کاشف سال اردبیل را به آن ها اعطا کرد.

اگر از اطرافیان خجالت نمی کشید بعید نبود که از فرط شادمانی حرکات موزون نیز انجام بدهد، دور خودش می چرخید و مدام می گفت: “سایه شوم ورزش اردبیل اعدام باید گردد”، “سایه شوم فوتبال بیچاره باید گردد”.

گفتم: چه خبر است؟ چرا مثل لاستیک های پنجر دور برداشته ای؟ تو را تاکنون چنین سر حال ندیده بودم، ما را نیز بی نصیب نکن، در این فضای گرانی شب عید، جار و جنجال طرح صیانت و دعوای دسته جمعی در شمال استان باید اتفاق خیلی مهمی افتاده باشد که تو بشکن می زنی و سر از پا نمی شناسی؟

فضول باشی نفسی چاق می کند، دستی به سر و صورتش می کشد و همچون معرکه گیران نگاهی به اطراف می اندازد و می گوید: یعنی تو نمی دانی؟یعنی تو سایه شوم ورزش استان را نمی شناسی؟ یعنی پیام ها به تو نرسیده و تو این قدر بی خبر  از اوضاع و احوالی؟ باورش سخته، خودت را به کوچه علی چپ مزن و بیا بنشین و بگو که علت این نامگذاری و شوم بودن سایه ات در ورزش را بگو. حتما پشت پرده این نامگذاری حکمتی وجود دارد. این ها را بگو و حال امروز ما را کاملِ کامل بکن.

گفتم: افاضه می فرمایید. این طور که می گویید من سایه شوم ورزش اردبیل هستم و خیلی هم عالی. دست کسانی که این اصطلاح را به کار بردند، درد نکند. حداقل تو یکی را که سالی یک بار هم از ته دل نمی خندیدی این طور به وجد آورده اند. ولی اگر حوصله داری برای تو ابعاد مختلف این لقب سال را می توانم به طور خلاصه توضیح بدهم. خوب گوش کن و در وسط حرف هایم با پاهای بدون جوراب وارد نشو.

مگر در ورزش صاحب پست و مقام و میز و صندلی هستم و یا در فدراسیون‌ها به نام ما کرسی وجود دارد که سایه ما شوم باشد و مانع از پیشرفت کارها.

معمولاً سایه شوم مال کسانی است که در ورزش صاحب ‌منصب‌اند و قدر قدرت‌اند و زور دارند. سایه ما هرچقدر هم که بدشگون باشد و نامبارک، چون در امور اجرایی ورزش دخالتی نداشته و بر صندلی مدیریت رشته‌ها تکیه نزده‌ایم، اثرگذار نمی‌تواند باشد. وای از کسانی که در ورزش ما جولان می‌دهند و سایه شوم‌شان سال‌هاست بر آن حاکم بوده و دمار از روزگارش درآورده‌اند. سایه ما هرچقدر هم که شوم باشد، خیال آقایان راحت، در امور اجرایی هیچ‌وقت تأثیرگذار نخواهد بود.

ولی اگر بعد رسانه‌ای را در نظر بگیریم حق با آن ها می باشد. چرا که سایه ما بر سر آن‌هایی که در ورزش اقدامات غیرقانونی و خودمحورانه بکنند، گسترده‌است. کسانی که بیش‌از ده سال در این استان، مدرک تحصیلی کاردانی را به‌جای کارشناسی به کار گرفتند و یا 28 سال سن را به جای 35 سال سن  قرار دادند و یا شرط دارا بودن پنج سال سابقه مدیریت را برای کسانی که حتی یک کلاس درس را اداره نکرده بودند، مباح شمردند و یا استعلام برخی از اعضای هیئت‌رئیسه را بر خلاف قانون در نظر نگرفتند، سایه رسانه ما را شوم که چه عرض کنم حتی بالاتر از آن باید قلمداد نمایند.

آن‌هایی که دوست دارند در ورزش استان خود ببرند و بدوزند وقتی با افشاگری‌ها و بیان واقعیت‌ها از طرف ما روبرو شوند، حق دارند سایه ما را شوم و بدیمن قلمداد بکنند. این گفته‌ها و این پیام‌ها نمی‌توانند در گستردگی این سایه شوم بر سر آن‌هایی که در ورزش قوانین را رعایت نکنند و یا حریم برخی از رشته‌ها را به حیاط‌خلوت تبدیل بکنند تأثیر داشته باشد. به شوم بودن سایه خود در راستای خدمت به ورزش و کنار زدن پرده‌های تزویر و ریا از چهره برخی مدعیان دروغین خدمت‌گزاری به ورزش افتخار می‌کنیم.

فضول باشی حرفم را قطع کرد و گفت: خوب است بدانی به تو منفعت طلب هم گفته اند.

گفتم:. راست می‌گویند، مگر مثل برخی‌ها از ورزش و سفره‌ی گسترده‌ی آن متنعم شده ایم که منفعت‌طلب باشیم؟ با هزینه بیت‌المال در خیابان‌های تایلند قدم زده‌ایم و یا از جیب بیت‌المال برای ما بلیط مسکو تهیه کرده‌اند و یا در اندیشه‌ی عزیمت به قطر می‌باشیم؟ و یا به بهانه جلسات مختلف، دوستان و سینه چاکان را همراه خود کرده و در شهرهایی چون اصفهان و مشهد به گشت و سیاحت پرداخته‌ایم؟ آیا امکانات دولتی در اختیار ماست که منفعت‌طلبی و سوء استفاده بکنیم؟ آیا زمین ورزشی و یا سالن سرپوشیده در اختیار داریم که به نزدیکان خود واگذار نماییم و به هر ترتیبی که می‌خواهیم عمل کنیم؟ از چه راهی باید در ورزش منفعت‌طلبی بکنیم؟ آیا از یک جای ورزش حق الزحمه نظارت، بازرسی و یا مأموریت گرفته‌ایم؟ آیا در فکر به قدرت رسیدن در هیئت های ورزشی و یا ادامه وضع موجود در مدیریت برخی از رشته‌ها هستیم ؟ آیا در فکر و اندیشه مهندسی کردن مجامع و اتهام زدن به این و آن می‌باشیم؟ آخر چگونه می‌توانیم در ورزشی که حتی یک چوب کبریت‌اش در اختیار ما نیست، منفعت‌طلبی بکنیم؟

خلاصه وقتی برخی از عزیزان در مقابل حرف حق کم می‌آورند، چاره‌ای جز پناه بردن به ریسمان پوسیده و دامن کلمات تاریخ گذشته ندارند ولی به قول قدیمی‌ها حرفی نزنیم که ”پیشمیش تویوغوندا گولمغی گلسین“. یاحق.

 

 




نتیجه تکبر ورزیدن

توسعه فضای مجازی و افزایش روزافزون فعالان آن، در بحث خبر و خبر رسانی جایگاه جدیدی تعریف کرده و با کمک این فضا به راحتی امکان فعالیت و قرار گرفتن در لیست خبرنگار ها برای همه فراهم شده است.

فضای مجازی از جنبه اطلاع رسانی به موقع، دارای موقعیت خاصی است و این ویژگی، این فضا را در جهت انعکاس مشکلات و نارسایی ها و نقاط قوت و منفی مسئولان در صف مقدم اطلاع رسانی قرار داده است.

این جایگاه تا زمانی که در بند بیان واقعیت ها باشد ستودنی است ولی وقتی به وسیله‌‌ای برای خالی کردن عقده‌ها، دست یابی به مقاصد شخصی و باندی، تخریب افراد و منفعت طلبی باشد به آفتی بزرگ تبدیل می شود که خسارت حاصل از آن در ایجاد شکاف بین افراد و خدشه دار کردن روابط و افزودن به خصومت‌ها و گلایه‌ها غیر قابل جبران می شود.

برخی از آن‌هایی که با یک گوشی هوشمند در فضای مجازی میدان دار می شوند و خود را در چگونگی اداره امور جامعه، صاحب نظر می دانند در دام تکبر گرفتار می شوند و دست به کارها و اعمالی می زنند که جز التهاب آفرینی و بازی با آبروی افراد و ایجاد دلسردی در بین مسئولان نمی تواند حاصل دیگری داشته باشد.

تکبر در لغت به معنی خود برتر بینی و بزرگی فروختن به دیگران است. آدم متکبر به کسی می گویند که خود را بالاتر از دیگران ببیند و خود را برتر و بالاتر تلقی نماید.

در آستانه سال نو دقت بکنیم و آن هایی را که تکبر در جان و پودشان لانه کرده است دوستانه مورد خطاب قرار داده و از خطرناک بودن راهی که در پیش گرفته اند آگاهشان سازیم.

شنیدن داستان عمروبن شیبه می تواند برای متکبرین گره گشا باشد. آن را با هم مرور بکنیم:

عمروبن شیبه می گوید: من بین صفا و مروه در مکه مکرمه مردی را دیدم که سوار بر اسبی شده و اطراف او را غلامانی گرفته اند و مردم را کنار می زنند تا او سعی بین صفا و مروه را انجام دهد.

مدت ها از این واقعه گذشت و من به شهر بغداد رفتم. در یکی از روزهای اقامتم در بغداد بر روی پل معروف شهر راه می رفتم. مردی را دیدم که لباس های مندرس پوشیده و پابرهنه است و موهای بلندی دارد. به او نگاه کردم و در صورت او خیره شدم.

او به من گفت: چرا به من نگاه می کنی؟

گفتم: تو را شبیه مردی دیدم که در مکه بین صفا و مروه او را دیدم که با تفاخر و سوار بر مرکب حرکت می کرد.

آن شخص ژولیده گفت:من همان مردی هستم که در مکه او را دیده‌ای!

گفتم: چرا به این وضع درآمدی؟

گفت: در آنجا که همه مردم در برابر خدا متواضع هستند من تکبر ورزیدم و تفاخر کردم، در اینجا که مردم رفعت مقام دارند(و هر کس برای خود شخصیت و شغل و زندگی آبرومندی دارد) خداوند مرا ذلیل کرد و بر زمین زد.

 

 




پیوند با مردم؛راز ماندگاری قهرمان ورزشی

عمر قهرمانی و درخشش در میادین ورزشی کوتاه است. تنها کسب مدال، بالا رفتن از سکو و برخورداری از عناوین قهرمانی نمی‌تواند محبوبیت دائمی یک ورزشکار را تضمین بکند.

در ورزش استان می توان به این ادعا، مثال های متعددی ذکر کرد. افرادی که در ورزش آقایی کرده و نام و یادی برای خود دست و پا کرده اند ولی همه این برتری ها به دوران بودن در عرصه ورزش و قهرمانی خلاصه شده تا جایی که بعد از خداحافظی به زودی فراموش شده و مردم یادی از آن ها نکرده و نمی‌کنند.

ورزشکاری که در یک مقطع زمانی حرف اول در میدان رقابت را زده ولی قادر به برقراری پیوندی سرشار از عاطفه و محبت با مردم نبوده نمی تواند بر دل و چشم آن ها جای گیرد و برای همیشه در ذهن‌شان به عنوان قهرمان جا خوش نماید.

با سفارش، تهدید و ارعاب و این در و آن در زدن نمی‌تواند در ماندگاری یک ورزشکار در تاریخ نقش ایفا نماید. مردم دوست دارند قهرمانان شان در کنار درخشش در میادین رقابت به مجموعه‌ای از صفات انسانی مسلح شوند. جوانمردی، گذشت، شجاعت، تعصب، غیرت و همتف فداکاری، تواضع، فروتنی و… از جمله صفات حمیده‌ای هستند که در نظر مردم، اهمیتی بالاتر از مدال و عناوین قهرمانی دارند.

ورزشکاری که پس از قهرمانی از باده غرور مست نشود و همراه با پیشرفت و نام آوری سر به زیر گردد و برای استحکام پیوندش با مردم، صداقت و رعایت اصول اخلاقی را وظیفه پندارد، بدون شک نام و یادش در سینه‌های مردم به یادگار می ماند و رفتار و کردارش زینت بخش صفحات کتاب تاریخ ورزش می شود.

قدردانی از ویژگی‌های بارز مردم ایران زمین است. نام آوران عرصه ورزش و اخلاق چه در قید حیات باشند و چه چشم از دنیا بسته باشند مورد احترام هستند. در هفته‌ای که گذشت به مناسبت سالروز درگذشت ورزرشکاری که در کنار خصوصیات فنی از ویژگی‌های اخلاقی منحصر به فردی بهره می‌برد مراسمی برگزار شد که اثبات کننده ادعای علاقه‌مندی مردم به قهرمانان واقعی می باشد.

حضور مردم و مسئولین در مراسم گرامی داشت مرحوم ناصر عروجی نشان‌دهنده پیوند ژرف و ناگسستنی آن ها با فعالین صادق و تمام عیار ورزش می باشد.

 




قصه‌ی علی مرادی؛فدراسیون وزنه‌برداری و ورزش اردبیل

بعد از گذشت روزها و هفته‌ها مسئولین ورزش کشور موفق به حل مسئله‌ای ای    به نام علی مرادی و فدراسیون وزنه‌برداری نشده‌اند. یک روز بازنشسته است و باید برود و روز دیگر برمی‌گردد و دگر روزی می‌گویند تا روشن‌شدن معمای بازنشستگی‌اش باید بماند و در وزنه‌برداری حکومت بکند.

چه اصراری برای ماندن وجود دارد؟ این قبیل آقایان عجب عاشق و شیدای خدمت می‌باشند. چرا نمی‌توانند دل از میز ریاست بکنند و امور را به جوانان بسپارند؟ چه حکمتی درکار است که تا کسی در مسئولیتی قرار می‌گیرد چنان شیفته‌اش می‌شود که دل کندن از آن غیرممکن می‌شود؟ این آقا مرادی ما هم خیلی عشق خدمت به وزنه‌برداری دارد. کاش روزی پشت پرده‌های علاقه‌مندی، ارادت و وابستگی خیلی‌ها به ریاست افشا شود تا میزان خلوص، عیار و وابستگی آن‌ها به مردم و یا میز و صندلی قدرت بر همگان روشن و آشکار گردد.

خلاصه از آن روزی‌که بازنشستگی مرادی بر سر زبان‌ها افتاد گروهی دیگر از خدمت‌گزاران مردم آستین همت بالا زدند و قرار گرفتن در جایگاه مرادی را هدف گرفتند و تا می‌توانستند رایزنی کردند و به این و آن در زدند.

خلاصه از آن روزی‌که بازنشستگی مرادی بر سر زبان‌ها افتاد گروهی دیگر از خدمت‌گزاران مردم آستین همت بالا زدند و قرار گرفتن در جایگاه مرادی را هدف گرفتند و تا می‌توانستند رایزنی کردند و به این و آن در زدند.

وقتی گفتند که علی مرادی باید برود سلسله ارتباطاتی و تلاش باندی و گروهی استارت زده شد. اسم چهار نفر بیشتر از دیگران مطرح گردید سه نفر اردبیلی و یک قائمشهری را داوطلب ریاست فدراسیون معرفی کردند.

اردبیلی‌های این جریان، حسین رضازاده، سجاد انوشیروانی و سعید علی‌حسینی بودند. در بین این نامزدهای احتمالی سجاد انوشیروانی به‌خاطر برخی مسائلاتفاق افتاده در گذشته، گویا بیشتر به این کار تمایل داشته‌است.

بعد از شکست وی در مقابل مرادی در آخرین مجمع انتخاباتی فدراسیون از همین فردایش اسب خود را برای قرار گرفتن در جای او زین کرد و حتی عده‌ای اعتقاد دارند که تمایل‌اش برای مدیریت ورزش و جوانان اردبیل نیز در راستای هموار کردن راه رسیدن به صندلی فدراسیون بوده‌است. البته این‌ها روایت است که صحت آن را باید خود انوشیروانی تأیید کند.

هر روز خبری از انتصاب سرپرست فدراسیون به گوش می‌رسید و روز‌ها بود که ورزش اردبیل تحت تأثیر این امر قرار گرفته بود چراکه اگر انوشیروانی سرپرست فدراسیون می‌شد باید تکلیف ورزش و جوانان اردبیل را روشن می‌کردند.

در هفته‌ای که گذشت شایعه‌ای مبنی‌بر امضای حکم سرپرستی انوشیروانی در شهر پخش شد و به یک باره شوق خدمت خیلی‌ها فوران کرد و فکر رسیدن به مدیریت ورزش استان آرامش آن‌ها را برهم زد.

دوندگی ها آغاز شد. تلفن‌های همراه فعال گردید و خلاصه هر کسی که عشق خدمت به دل داشت قد برافراشت و خود را فردی لایق، شایسته و سزاوار برای قرار گرفتن در رأس مدیریت ورزش استان قلمداد کرد.

فکرهای بد نکنید. اثری از علاقه‌مندی به قدرت و حکمرانی در نزد آن‌ها در دلتان نباشد. بدانید که حلالیت گرفتن این روزها خیلی سخت شده‌است. البته طبیعی است آدم دلداده خدمت بی‌منت باشد و برای به دست آوردن آن چندین جفت کفش گران‌قیمت و مرغوب پاره بکند و آن گاه برای وی به چشم یک مقام پرست نگاه بکنند.

مشغول‌الذمه باشید که نامزدهای مدیریت ورزش و جوانان اردبیل را شایسته قرار گرفتن در این پست و به دست آوردن سکان هدایت ورزش ندانید. ای‌کاش قانون اجازه می‌داد و برای اردبیل امکان انتخاب و انتصاب چندین مدیرکل هم‌زمان برای ورزش فراهم می‌شد. دراین‌صورت دیگر کسی از دیگری دلگیر نمی‌شد. مجموعه ای ازمدیرها برای ورزش اردبیل نسخه پیچی می کردند و برای هرچه بیشتر زمین‌گیر کردنش برنامه‌ها در نظر می‌گرفتند.اگر رفتن انوشیروانی به فدراسیون طول بکشد هر روز بر تعداد نامزدهای مدیریت ورزش استان اضافه می‌شود و شاید روزی برسد که کل استان در ردیف دلدادگان مدیریت ورزش قرار بگیرند.

چرا این‌همه علاقه‌مند به مدیریت در ورزش استان؟ آیا خدمت بی منت به ورزش فقط در صورت مدیرکل شدن ممکن هست و غیر از آن شدنی نیست؟ آیا خدمت بی‌منت به ورزش تنها در صورت پوشیدن ردای مدیریت حاصل می‌شود؟ آیا افرادی که می‌گویند “انارجل”، لیاقت و شایستگی به دست آوردن این پست را دارند؟ آیا کار کردن در ستاد یک‌ نفر و وابستگی به یک شخص و برخورداری از حمایت عده ای همیشه طلبکار در ورزش برای تحویل گرفتن کلید اتاق طبقه سوم ساختمان میدان ورزش کافی است؟

مطمئن بعداز پخش خبری مبنی‌بر ماندن علی مرادی و ادامه کارش در فدراسیون، تب و تاب مدیریت جدید ورزش اردبیل تا حدودی فروکش می‌کند ولی این قصه همچنان ادامه خواهد داشت چراکه خیلی‌ها معتقدند انوشیروانی درهرصورت مدیریت‌اش در اردبیل کم‌کم به انتهای خط می‌رسد و ممکن است با تلنگری ناشی از تغییر مدیران دولت تدبیر و امید به لرزه درآید ولی او به‌عنوان یک قهرمان ملی چه در رأس ورزش اردبیل باشد و چه در بخش دیگری مشغول شود برای ورزشی‌ها قابل احترام و افتخار می‌باشد.و درنهایت در چه زمانی خواب مدیریت برخی ها تعبیر می‌شود خدا می‌داند و گذر زمان چگونگی آن را مشخص و روشن خواهد کرد.




دلنوشته

در آستانه سال جدید قرار گرفته‌ایم، باید خدا را شاکر و سپاس‌گزار بود که در سال 1400 تا به این‌جای کار امکان نفس‌کشیدن و ادامه حیات را به ما ارزانی فرموده‌است.

ورزش استان یک‌سال دیگر را پشت سر می‌گذارد. سالی که با موفقیت‌ها و شکست‌ها همراه بوده‌است و اگر خوب بررسی شود به نظر می رسد امکان چربش شکست‌های آن بر موفقیت‌ها بیشتر است.

امیدواریم که به‌هنگام تحویل سال نو، عده‌ای به خود آیند و از راه و روش غلطی که در پیش گرفته و با ظاهرسازی و چرب‌زبانی برای همه نقش بازی می‌کنند را ترک نمایند و صداقت و راستی را برای سال جدید در برنامه‌های عملی‌شان قرار بدهند.

عده‌ای که در زیر اسامی ساختگی و در فضای مجازی با آبروی افراد بازی می‌کنند و احیاناً با ساخت و پاخت و زدوبندهای پشت پرده، قلم اجاره می کنند و برای بستن دهان منتقدان از هر راهی استفاده کرده و خدا را فراموش می‌کنند درنهایت نمی توانند کاری از پیش ببرند.

خوش به حال آن‌هایی که در هر کار و اقدام‌شان، خدا را در نظر می‌گیرند، اگر می‌نویسند، اگر می‌گویند و اگر در فضای مجازی  جولان می‌دهند در فکر آینده خود باشند و با مردم روراست باشند تا بتوانند نامی نیک از خود به یادگار بگذارند.

خوش آن که نام نکوئی به یادگار گذاشت

 که عمر بی‌ثمر نیک عمر بی ثمریست

 کسی که در طلب نام نیک رنج کشید

 اگر چه نام و نشانیش نیست، ناموریست است

در ورزش استان ماظرفیتی به نام انتقادپذیری در حداقل میزان و اندازه است. روزگار بدی شده‌است. هیچ احدی تحمل شنیدن جمله‌ی معروف ب”الای چشم و ابروست” را ندارند. کاش در چنین مواردی با یک تماس و گلایه و ارائه دلیل و مستندات، کارها ختم به خیر می شد ولی هر کسی ککه  به‌عنوان منتقد بشناخته شود باید خودش را برای مقابله با انواع حملات، تهمت‌ها و ناجوانمردی‌ها آماده بکند.

عده‌ای نوچه‌هایی دارند که در فضای مجازی سینه چاکی می‌کنند و هرچه دل تنگشان می‌خواهد، می‌گویند و  منتشر می‌کنند و خلاصه آن ها  اجیر شده‌هایی هستند که شرافت را با چندرغازی معامله کرده و به فردای قیامت و ایستادن در پیشگاه احدیت، فکر نمی‌کنند و به گندم نماهای جو فروش فرصت ابراز وجود می‌دهند.

آن‌هایی که دستی در آتش دارند و در ورزش اردبیل صاحب قدرت و منصب هستند، منتقدان را دوست خود بدانند و از اطرافیان چند چهره و نان به نرخ روز خور دوری نمایند.

از مهر دوستان ریاکار خوش‌تر است

 دشنام دشمنی که چو آیینه راستگوست

پروین نشان دوست، درستی و راستی است

هرگز نیازموده کسی را مدار دوست

یکی از بیماری‌هایی که دامنگیر ورزش ما می‌باشد روی آوردن به حرف زدن و در اولویت قرار گرفتن وعده‌ها و پناه بردن به دامنه اعداد و ارقام است.

در هر فرصتی که به دست آید به این‌مورد اشاره کرده و از همه کسانی که در ورزش صاحب منصب هستند خواسته‌شده که کیفیت را فدای کمیت نکنند و برای پربار نشان‌دادن پرونده عملکردی فقط حرف نزنند و سخن گفتن و فخرفروشی الکی را جایگزین عمل ننمایند.

ازگفته ناکرده‌ی بیهوده چه حاصل

 کردار نکو کن که نه سودیست زگفتار

کسی که حرف می‌زند و قول می‌دهد اگر به‌موقع به آن عمل نکند، پیمان‌شکنی کرده‌است. این روزها خلف وعده در ورزش و به‌خصوص در برخی از رشته‌های ورزشی بیشتر دیده می‌شود.

مولا علی(ع) می‌فرماید: ”بر دوستی کسی که به عهد و پیمان خود وفا نکند اعتماد مکن“.

جامعه ورزش از مسئولینی که فقط حرف می‌زنند و گفته‌هایشان را عملی نکرده و به وعده‌ها جامه تحقق نمی‌پوشانند باید دوری نمایند و با تمام قدرت از طرد آن‌ها از جامعه ورزش حمایت کنند.

پیر پیمانه‌کش من که روانش خوش باد

 گفت پرهیز کن از صحبت پیمان‌شکنان

ورزش ما برای رسیدن به موفقیت چاره‌ای جز وحدت و حضور در صحنه همه دل‌سوختگان و علاقه‌مندان ندارد. اگر صاحبان اصلی در صحنه باشند برای چاپلوسان، عوضی آمده ها و فرصت‌طلب‌ها فضا تنگ خواهد شد.

برخی‌ها از شکاف به‌عمل‌آمده از دوری صاحبان اصلی استفاده کرده و در آن رخنه نموده و کار را به‌جایی رسانده‌اند که به ”کور می‌گویند عینعلی و به کچل می‌گویند زلفعلی“. آن‌ها برای این‌که موقعیت خود را از دست ندهند حرف‌های دلسوزانه و ناصحانه بزرگان ورزش استان را به انحراف می‌کشانند و از هر وسیله‌ای برای ماندن در قدرت استفاده می‌کنند.

تا در ورزش ما رشته اصلی در اختیار مردان مرد نباشد امیدواری برای بهبود اوضاع آن سرابی بیش نخواهد بود. جان فدای نفس نادره مردانی باد

که کم‌وبیش نگردند به هر بیش و کمی

متأسفانه در ورزش ما ناف عده ای را با دروغ و خدعه و نیرنگ و تهمت پیوند داده اند. کسانی که به‌ناحق در ورزش به جایگاهی رسیده‌اند همیشه در فکر ایجاد سدی قوی و محکم در مقابل حق‌گویی‌ها هستند.

آنچه در جامعه ورزش مقبول‌تر است، حق‌گویی است و هرچه این حق گویی فارغ از پیرایه باشد، صریح و بی‌واسطه و بی‌غل‌وغش باشد، مورداستفاده قرار می‌گیرد.

ورزشی‌های اصیل و ریشه‌دار هیچ‌وقت با تبعیض کنار نمی‌آیند. تبعیض همان است که از دامن ظلم برمی‌خیزد و ابهام و دروغ و فریب و دغل‌کاری را به استخدام درمی‌آورد.

عده‌ای همیشه در کمین هستند که به نوعی قلم منتقد را بشکنند و دهان آن‌ها را ببندند. آن‌ها برای رسیدن به هدف هر اقدامی را شایسته و روا می‌پندارند و روی این اصل اگر نتوانند به روش‌هایی آن‌ها را تطمیع و وارد حوزه و دایره باند و گروه خود بکنند به هتک حرمت، دروغ‌پراکنیف شایعه‌پردازی و تهمت روی می‌آورند.

هر فردی که در صحنه ورزش فعال است به‌اندازه‌ی توان، قدرت و فهم و درکش می‌تواند مثمرثمر باشد. انتظار این‌که همه در یک سطح باشند و رفتار و کردارشان شبیه هم بوده باشد توقعی غیر منطقی است. بیشتر مسئولین ما در ورزش و هیئت های ورزشی معتقدند که همه باید به مانند آن‌ها فکر کنند و بر خلاف نظر آن‌ها حرفی زدن و سخنی گفتن را گناهی بزرگ می‌دانند ولی باید بپذیرند که همه مجبور نیستند چون آن‌ها بیندیشند و غلام حلقه‌به‌گوش آن‌ها باشند.

بلبل به باغ و جغد به ویرانه ساخته

 هرکس به‌قدر همت خود خانه ساخته

حالا وقتی نوشته‌های ما را در مسیرحق می‌بینند و دلایل قانع‌کننده‌ای برای رد کردن آن‌ها ندارند چاره‌ای جز روی‌آوردن به حاشیه و طرح مسائل پیش افتاده برای فریب افکار عمومی نخواهند داشت.

گاهی مارا ”سایه شوم“ ورزش اردبیل تلقی می‌کنند. مگر در عرصه ورزش تصمیم‌گیر هستیم و صاحب قدرت که سایه ما شوم باشد.  اگر مایی که جز یک خودکار وسیله دیگری نداریم برای ورزش ”سایه شوم“ باشیم رسانه‌هایی که با ندانم‌کاری‌ها، باند بازی ها و میدان دادن به چند چهره‌های وحدت شکن به نابودی و فنای برخی از رشته‌ها کمر همت بسته‌اند باید چه نام و عنوانی بنهند؟

مگر ما دفتر و دستک و زمین ورزشی و سالن و امکانات مختلفی در اختیار داریم که با سوءاستفاده از آن‌ها به ”سایه شوم“ ورزش تبدیل بشویم و آیا ما برای دور کردن افراد صالح و کارنامه دارد از ورزش برنامه‌ریزی می‌کنیم که ”سایه شوم“ ورزش باشیم. اگر گفتن واقعیت‌ها و بازکردن مشت دروغ‌گویان و سوءاستفاده کنندگان ناشی از سایه شوم ما باشد ما به این شوم بودن سایه مان افتخار می‌کنیم.

روز دیگر به بهانه‌های نخ‌نماشده سال‌های نه‌چندان دور پناه می‌برند. می‌گویند که در واگذاری تیم دسته‌دومی شهرداری به بخش خصوصی دخیل بوده‌ایم.. مگر رییس شورای شهر بودیم یا شهردار و مدیرکل ورزش و جوانان بودیم که صاحب عنوان بودیم و قرارداد داشتیم و حقوق می‌گرفتیم؟ مگر از مسئولیت‌هایی چون مربی، مدیر فنی و مشاور برخوردار بودیم و از امکانات باشگاه بهره می‌بردیم و از آن‌ها استفاده شخصی می‌کردیم؟ اگر صاحب این قدرقدرت بودیم پس چرا ما خود خبر نداشتیم. دیگران از کنار تیم شهرداری خوردند و نوش جان کردند و قراردادها بستند و پول ها گرفتند و حالا برای خاموش کردن ما به این حیله ها و دروغ پردازی ها روی می‌آورند؟

و یا افاضه می‌فرمایند که احد شیخ لاری را بندهبه تیم شهرداریآوردم. در جلسه‌ای که با شرکت نزدیک به بیست نفر به‌عنوان کمیته مشورتی در حضور شهردار وقت تشکیل‌شده بود من نیز حضور داشتم. پس من به‌جای 20 نفر رای داده‌ام و به قول آقایان، همه عزیزان در آن جلسه دکوری بیش نبوده‌اند؟

من خبرنگار اگراز چنین نفوذی برخوردار بودم پس کسانی که به “کنگر خورده لنگر انداخته” در ورزش معروف هستند باید سال‌ها قبل غزل خداحافظی از صحنه مدیریت را می‌خواندند.

عاملان این بی اخلاقی‌ها چهره‌هایی شناخته‌شده هستند. آن‌هایی هستند که به‌ظاهر ادعای مسلمانی دارند ولی در باطن جز تلاش برای تثبیت خائنین به ورزش کار دیگری نمی‌کنند.

حسن خلقی ز خدا می‌طلبم خوی تو را

 تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود

عده‌ای مدام از دوستی و ارادت و مردانگی دم می‌زنند. مدام خود را دلسوز ورزش نشان داده و برای اداره امور آن خود را شایسته‌تر از دیگران می‌دانند. آن‌ها کاری جز فتنه‌انگیزی و دلسرد کردن خادمین واقعی ورزش ندارند. آن‌ها دشمنانی هستند در لباس دوست که در سال‌های اخیر بیشترین ضربه هارو متوجه ورزش کرده‌اند.

در تاریکی و غبار، سیمای چنین آدم‌هایی نمایان نیست، مردم حرفشان را می‌شنوند اما چهره‌شان معلوم نیست، ماهیت‌شان ناپیداست، وقتی غبارها بنشینند، زیر غبار رفته‌ها دوباره باز و شفاف می‌شوند و آدم‌ها معلوم و چهره‌ها عریان.

امیدواریم که غبارها در سال جدید فرونشینند و چهره دشمنان ورزش، خائنین برخی از رشته‌ها و چند چهره‌های شیطان‌صفت عریان ‌شود و عرق شرم و پشیمانی بر پیشانی آن‌ها جا خوش نماید. ان‌شاءالله.