1

جوابگو چه کسی است؟!!!

بی نظمی و باری به هر جهت بودن در رقابت های به اصطلاح فوتبال قهرمانی پایه استان همچنان ادامه دارد و اصرار برای برگزاری این رقابت ها می تواند جای حرف بسیاری داشته باشد.

پنجشنبه گذشته دیدار دو تیم عقاب سبلان و صبای اردبیل که قرار بود در ورزشگاه علی د ایی  برگزار شود به دلیل نبود آمبولانس تعطیل شد!!!

برگزار کننده یک دوره از رقابت ها اگر توان انجام کار را نداشته باشد چه اصراری باید برای ادامه نیم بند و تاسف برانگیز آن داشته باشد؟ مسؤولیت مستقیم برگزاری رقابت ها بر عهده هیات فوتبال استان است و اگر باشگاهی هم نتواند به تعهدات خود عمل نماید گناه اصلی متوجه متولی امر می شود که نمی تواند هماهنگی های لازم را به عمل آورد.

وقتی نونهالی به قصد حضور در یک مسابقه از منزل خارج می شود و با طی مسیر طولانی خود را به ورزشگاه رسانده و در نهایت با تعطیلی مسابقه مواجه می گردد آیا از نظر روحی و روانی دچار آسیب نمی شود؟ آیا ناتوانی متصدیان امر در برگزاری یک مسابقه نمی تواند برای او جای سؤال بسیاری داشته باشد که چرا باید در ورزش و فوتبال ما چنین اتفاقی روی بدهد؟ آیا با وضعیتی که بر فوتبال کشور حاکم است روی دادن پیاپی چنین اتفاقاتی نمی تواند منحصر بفرد باشد؟

چه اصراری وجود دارد که مسابقاتی با چنین راه و رسمی برگزار شود؟ اگر هدف ارائه آمار و گزارش است می توانیم از حالا بگوییم که مسابقات انجام پذیرفت و ملالی نیست. اجازه ندهیم نونهالان و نوجوانان ما از فوتبال و ورزش دل چرکین بشوند و سرخورده. اگر قرار است این روال همچنان ادامه دار باشد بهتر است بساط این مسابقات برچیده شود و بیش از این موجبات نگرانی و ناراحتی عده ای زحمتکش فراهم نگردد.

متاسفانه کسانی که در نوشته ها و گفته های خود ادعای طرفداری از فوتبال و دلسوزی  و حمایت از برخی ها را در دستور کار قرار داشتند اینک در قبال بی نظمی های حاکم بر مسابقات هیات فوتبال استان روزه سکوت گرفته اند. آنهایی که هر موقع و هر زمانی که می خواستند مهر خیانت بر فوتبال را بر پیشانی منتقدان می چسباندند امروز فقط نظاره گر شده اند و با سکوت خود ظلم بر نونهالان و نوجوانان را مورد تائید قرار می دهند.

وقتی برخی از این افراد خود دست اندرکار تیم های پایه باشند و این رفتار ها و عملکرد های عهد عتیق را از نزدیک ببینند و چشم ببندند می تواند هزاران تاسف را به دنبال داشته باشد.

مجمع و سؤال بی جواب

اعضای مجمعی که شش سال قبل صورتجلسه انتخابات را امضاء کرده اند آیا وظیفه ای جز رای دادن ندارند؟ آنها در قبال هر حرکت مثبت و منفی  هیات فوتبال مسؤول هستند و چون به وظیفه قانونی خود عمل نکرده اند کارنامه ای منفی از خود در تاریخ فوتبال این منطقه به یادگار گذاشته اند. آیا بر اساس قانون نباید این مجمع سالیانه یک بار تشکیل بشود و رئیس هیات گزازرش کار داده و برنامه های آینده را به تصویب برساند؟ چرا وقتی در برگزاری یک دوره مسابقه مشکلات عمده ای دیده می شود آقایان وارد گود نمی شوند و سؤال نمی کنند؟ آیا منتظرند که پس از شش سال یک بار دیگر مجمع انتخاباتی برگزار شود و آنها فقط برای رای دادن در مجمع حضور پیدا بکنند؟

و افسوس که مسؤولین ما آن قدر در مباحث مختلف خود را درگیر کرده اند که فرصتی برای رسیدگی به امور فوتبال و آینده جوانان فوتبالیست منطقه به دست نمی آورند. بیشتر وقت ما فقط برای حرف زدن ، قول دادن، رزومه درست کردن و از خود گفتن تلف می شود و در این میان آنهایی که صادقانه در میادین فوتبال عرق می ریزند و با سیلی صورت خود را سرخ کرده و به هر بهانه ای عده ای نونهال و نوجوان را در زیر چتر حمایت قرار می دهند، ضرر می کنند و افسوس می خورند که عمر و جوانی را در راهی تلف می کنند که حاصلی جز پشیمانی برای آنها در بر نداشته و نخواهد داشت.  

 




از تعصب های جناحی تا سرنوشت راه آهن اردبیل

راستی چه خوب می شد دوستان و عزیزانی که این روزها سؤال کنندگان از وزیر راه و شهرسازی در جریان سفر به اردبیل را مورد محبت و عنایت قرار داده و اتهامات مختلفی را به آنها روا می دارند و از آلودگی فضا در سیاه نمایی ها و برخوردهای مغرضانه سر می دهند به بررسی این سفر و دستاوردهای آن می پرداختند و می گفتند که آقای وزیر در این سفر چه امتیاز هایی را به این استان داد و چه قول هایی در ارتباط با تحقق وعده های پیشین ارائه نمود؟
جرا باید همه چیز را فدای موضعگیری های سیاسی بکنیم؟ چگونه می توان بی طرفی آنها را پذیرفت؟ چرا وقتی صحبت از سرنوشت پروژه های راه سازی و راه آهن در دولت های نهم و دهم پیش می آید از کاه کوهی می سازند و در اطراف هر بحث کوچک فریاد وامصیبتا سر می دهند ولی وقتی خبرنگار جوانی در کمال جرئت و شهامت از وزیر می پرسد که چرا باید در تخصیص اعتبارات راه آهن بین استان ها تبعیض باشد خبرنگار را تازه کار و عمل وی را گناه نابخشودنی به حساب آورند و حمله اطرافیان وزیر و یکه تازی آنها را نادیده گرفته و از حق خبرنگار دفاع نمی کنند و همه چیز را فدای وابستگی ها و تعلقات جناحی می نمایند؟
درست نیست، انسانی نیست، قانونی نیست، حرفه ای نیست آدم قلمی را که در اختیار دارد به قداره و ساطور تبدیل بکند. برای دمار از روزگار کس یا کسانی درآوردن استفاده نماید. پسندیده نیست دفاع همکاران و حرکت مثبت آنها در راستای طرح نیازهای منطقه و پرداختن به ظلمی که در حق راه آهن منطقه می شود را مورد نکوهش قرار دهیم و جوانان را دلسرد کنیم و آنها را از راهی که در پیش گرفته اند  منصرف نماییم.
آیا نباید قبول کرد از دوازده سال قبل راه آهن اردبیل با انواع ناملایمات و کم محبتی ها و بی تدبیری ها مواجه بوده است؟ آیا نباید گفت که در دولت یازدهم توجه جدی به این پروژه نشد و این در حالی است که مشابه این پروژه در استان های همجوار کبک شان  خروس می خواند و در اردبیل دست و پایش را می شکنند؟
چرا برخی ها همه اقدامات را در جانبداری های کورکورانه و مالامال از تعصب به جناح و باند و دولت خلاصه می کنند؟ دروغ که نیست رئیس جمهور در جریان سفر به استان چه وعده ای در ارتباط با راه آهن داد و آیا با اختصاص اعتبارات فعلی رسیدن به این وعده امکانپذیر می باشد؟
خبرنگاری که در قبال منطقه و استان خودش احساس مسئولیت می کند و از وزیری که به نظر می رسد خود را بالاتر می داند سؤال می کند که ناعدالتی در ارتباط با راه آهن اردبیل چرا باید مورد حمله قرار بگیرد و کارش سیاه نمایی تلقی گردد؟ آیا ناعدالتی بین پروژه های راه آهن در دست اجرا در استان های اردبیل، گیلان . آذربایجان غربی وجود ندارد؟ چرا می خواهیم همه چیز را در زیر پای تعلقات باندی و جناحی قربانی بکنیم؟
نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی هدف از این سفر و نتایج آن و تاثیرات کوتاه مدت و دراز مدت آن را به اطلاع مردم برسانند تا افکار عمومی در جریان نتایج کامل این سفر قرار بگیرند.
صرف سفر به استان چه دردی از دردهای این منطقه در حوزه راه و راهسازی را می تواند برطرف نماید؟ جانبداری های کورکورانه ای که انجام می پذیرد تعصبی بی پایه و بی اساس است . آنهایی که دستی در کارها و امو استان و وابستگی به دولت و جناح و استانداری نشین ها دارند باید بررسی بکنند تا ببینند که حق کجاست، روی حق باید تعصب داشته باشند به قول مولا علی (ع) افراد را با ملاک حق بشناسند نه این که حق را با ملاک افراد. مولوی بزرگ چه زیبا گفته است:
من تیغ از پی حق می زنم
بنده حقم نه مامور تنم
 




بی نظمی در مسابقات فوتبال پایه استان

بی نظمی در مسابقات پایه فوتبال استان حرف  اول را می زند . هنوز دوهفته ای از این رقابت ها نگذشته که ناله مربیان و دست اندرکاران تیم های حاضر در این به اصطلاح مسابقات بلند شده است.
نظم به معنی ترتیب، آراستگی، سامان و پیوستگی است. برای نظم سه مؤ لفه مهم می توان نام برد: هدف، برنامه ریزی و رهبری و مدیریت.
در هر کاری اگر هدف مشخص نباشد و برای آن برنامه ریزی درست، اصولی و علمی انجام نپذیرد و مدیریت کارآمد و کار بلد و عاشق، ناظر بر آمور نباشد نظم در چنین امری رنگ می بازد و کارها بر طیق مراد پیش نمی رود و در نهایت نارضایتی همه کسانی که به نحوی با آن در ارتباط هستند فراهم می شود.
د ر حال حاضر انجام رقابت هایی تحت عنوان مسابقات فوتبال پایه استان در دستور کار هیات قرار دارد. در گام نخست نگاه کوتاه به تعداد تیم های حاضر در این مسابقات خود گواهی روشن و واضح و آشکار از وضعیت فوتبال در سطح استان می تواند باشد.
در رده جوانان 5 تیم حاضر هستند. از خلخال و مشگین شهر هر کدام یک تیم و سه تیم از اردبیل. در رده نوجوانان تعداد تیم های شرکت کننده 6 تیم است . 2 تیم از پارس آباد و 4 تیم از اردبیل. در مقطع سنی نونهالان 3 تیم حاضر هستند که هر سه از شهرستان اردبیل می باشند و در زیر 15 سال 5 تیم به رقابت خواهند پرداخت که گویا همه تیم ها از اردبیل هستند.
تعداد تیم ها و وابستگی آنها به شهزرستران های مختلف نشان می دهد که کفگیر فوتبال به ته دیگ خورده است.  با وضعیت موجود چگونه می توان پذیرفت که هیات فوتبال استان اردبیل در سطح کشور در جایگاه دوم قرار گرفته است؟ در استانی که در مسابقات به اصطلاح لیگ استانی اش در رده نونهالان فقط سه تیم حاضر می شود و آن هم فقط از یک شهرستان آیا نباید ادعا کرد که فاتحه این رشته در استان از خیلی وقت ها پیش خوانده شده است؟
چه کسانی به فوتبال اردبیل خیانت کرده اند؟ منتقدان بر اساس کدام سند و مدرک مقابل پیشرفت و شرکت تیم ها در مسابقات را گرفته اند که تا می خواهند حرفی بزنند و سخنی بگویند به خیانت متهم می شوند؟آنهایی که کورکورانه و به خاطر منافع شخصی سنگ برخی ها را به سینه می زنند چگونه می توانند به راحتی بخوابند و در مقابل وجدانشان احساس شرمندگی نکنند؟
کمیته امور استان های فدراسیون چگونه می تواند از فوتبال استانی طرفداری بکند که در رده نونهالانش فقط سه تیم در مسابقات شرکت کنند؟
ادعای حاکم نبودن نظم در این رقابت ها به آسانی و با ذکر یک یا دو مورد قابل اثبات است.
در هفته ای که گذشت دو بازی به دلیل نبود آمبولانس و پزشکیار لغو شده است و یک بازی دیگر که طبق برنامه قرار بود در ساعت 14 در ورزشگاه علی دائی برگزار شود به دلیل حاضر نشدن به موقع داوران و ناظر بازی با دو ساعت تاخیر انجام شده است.
بازیکن نوجوانی که حداقل از ساعت 30/13 در ورزشگاه بدون صرف نهار حاضر باشد و تا ساعت 16 بلاتکلیف در زمین گرسنه و تشنه در انتظار تشریف فرمایی داوران و ناظرین به سر ببرد چگونه می تواند در مسابقه شرکت بکند و این رفتار مسؤولین چه سان قابل توجیه می باشد؟ آیا در این کارها می توان آثاری از مولفه های نظم از جمله هدف، برنامه ریزی و مدیریت را مشاهده کرد؟
پیام یکی از حاضرین در ورزشگاه در روزی که به خاطر عدم حضور داوران و ناظرین بازی با دو ساعت تاخیر برگزار شده می تواند خواندنی باشد:
“به استحضار همه دوستان می رسانم بازیهای دیروز رده پایه با 2 ساعت تاخیر و بدون حضور هیچ کدام از مسئولین برگذار کننده انجام گرفت و جای بسی تاسف دارد که هیچ کدام از مسئولین حتی به تلفن خود هم جواب ندادنند”
“تاسف بیشتر از تن دادن بعضی از همکاران به این بی نظمی بود من که نفهمیدم منظورشون از این کا رها چی بود”.
“به نظر شما از لحاظ کارشناسی نشستن بچه های نونهال در اون شرایط جوی به مدت سه ساعت و بعد انجام بازی  می تواند به صلاح باشد.”
آیا باز هم می توانیم ادعا بکنیم که خدمات انجام یافته در شش سال گذشته از زحمات کشیده در 30 سال گذشته برتر است؟
در این ارتباط باز هم سخن خواهیم گفت.
 




بازی امروز باورنکردنی بود

 کاپیتان تیم ملی والیبال ایران گفت: بازی امروز باور نکردنی بود.

سعید معروف در نشست خبری بعد از دیدار ایران و آمریکا که سه بر دو به سود ایران به پایان رسید، افزود: خوشحالیم که پیروز شدیم. در دو ست اول حرفی برای گفتن نداشتیم. اصلاً نجنگیدیم و سرویس‌های آمریکا امان تیم ایران را برید.

وی با بیان اینکه حملات بعد از دریافت تیم آمریکا هم بی‌نقص بود، گفت: بعد از ست دوم به بازی برگشتیم. به توانایی‌های خود تکیه کردیم. تعویض‌هایی که امروز صورت گرفت نیز به تیم ایران کمک زیادی کرد.

کاپیتان تیم ملی والیبال ایران تاکید کرد: همه بازیکنان برای این پیروزی تلاش کردند. خیلی خوشحالیم. این پیروزی را به همه ایرانی‌ها، به بازیکنان و کادر فنی تبریک می‌گویم.

تیم ملی والیبال ایران در دومین مسابقه خود در جام قهرمانان بزرگ جهان در حالی که در ست های اول و دوم مغلوب آمریکا شده بود، موفق به کسب پیروزی سه بر دو مقابل این تیم شد و در صدر جدول این رقابت ها قرار گرفت.




تیم ایران وقتی مسابقه را جدی گرفت پیروز میدان شد !!

 

تيم ايران در دو ست اول در حاليكه در حال باخت بود ! چهره هاي خندان داشت ! اگر همچنان با بيخيالي و خنده ادامه داده بود در سه ست شكست خورده بود !

با تعويض اجباري جواد معنوي نژاد در اخر ست دوم و حضور قدرتمند اين جوان خوب واليبال ايران كه بار ديگر خودش را نشان داد ! تيم از حالت خنده و حركات اضافي به در آمد و دوباره جدي شد !

خنده هاي بازيكنان تيم واليبال ايران در حاليكه در دوست اول براي ما بسيار سخت گذشت قابل توجيه نبود !

تيم با ضعف دريافت و دفاع و سرويس جايي براي خنده نداشت !

ولي خدا روشكر تيم ايران  در سه ست آخر قيافه جدي بخود گرفت و با هماهنگي بسيار خوب و مديريت خوب سعيد معروف تيم به بازي برگشت و تيم آمريكارا زير فشار قرار داد تا اشتباهات اين تيم بيشتر شود و در سرويس زدن دچار ضعف فراوان شد !

اين پيروزي و اين بازي براي واليبال ايران خوب است ولي مربي تيم هنوز به اين نتيجه نرسيده كه بعضي از اين چهره ها ديگر جوابگو نياز واليبال ايران نيستند !!!

فردا تيم ها استراحت دارند و از روز جمعه دوباره مسابقات  واليبال قهرمان قاره ها در شهر اوزاكا ادامه پيدا خواهد !

تيم ايران  جمعه ساعت ٨ صبح به وقت ايران به ديدار تيم برزيل خواهد رفت




معروف: خوشحالیم که تورنمنت را با پیروزی آغاز کردیم

*خوشحالیم که بازی اول این تورنمنت را با پیروزی پشت سر گذاشتیم. این پیروزی برای ایران بسیار با اهمیت بود. به همین دلیل فشار زیادی را در طول بازی متحمل شدیم.
*رصت داشتیم که این بازی را در پایان ست چهارم به سود خود به پایان برسانیم، اما متاسفانه اینگونه نشد. خوشبختانه در ست پنجم تمرکز خود را حفظ کردیم و اشتباهات خود را به حداقل رساندیم. از الان باید به فکر بازی فردا برابر آمریکا باشیم.
*کاپیتان تیم ملی والیبال ایران در پاسخ به سئوال خبرنگاری درباره ارزیابی معروف از روند رو به رشد والیبال ایران گفت:
*بله همانطور که اشاره کردید من مدت زیادی است که ملی‌پوش هستم. در طول این سال ها روزهای خوش و تلخی را در کنار بازیکنان ایران تجربه کردیم. اما همانطور که می دانید، تیم جوانان و نوجوانان ایران هم در مسابقات قهرمانی جهان خوب کار کردند.
*تیم ملی والیبال نوچوانان ایران در مسابقات جهانی طلا گرفت. همچنین تیم بزرگسالان چندین سال است که وارد لیگ جهانی شده و بازیکنان ایران برابر تیم های قدرتمند جهان قرار گرفتند. پیش از آن فقط در بازی های آسیایی و در میان تیم‌های آسیایی بازی می کردیم. شاید بازی با همین تیم های قدرتمند باعث شد از آنها یاد بگیریم. برگزاری بازی‌های دوستانه با تیم های قدرتمند به ما کمک بسیاری کرد. در لیگ ایران هم بازیکنان خوب، جوان و با تجربه داریم که به روند پیشرفت ایران کمک کرده‌اند.
*در اکثر مسابقات به صورت تیمی در کنار هم می جنگیم. در دفاع و ضدحملات خوب کار می کنیم. همه تیم ها در ساید اوت و حمله بعد از دریافت خوب هستند. اما من فکر می‌کنم که تیم ایران سریعتر از تیم‌های عمل می‌کنند. مدافعین روی تور، دریافت کننده و مهاجمینی داریم که سرعت بالایی دارند. همانطور که امروز دیدید در دفاع و ضدحملات عملکرد خوبی داشتیم و همین امر موجب پیروزی ایران شد.




بررسی آماری دیدار ایران و ایتالیا

*بررسی آماری مسابقه تیم های ایران و ایتالیا نشان می دهد که شاگردان ایگور کولاکوویچ در کسب امتیاز از اشتباهات حریف، موفق تر از ایتالیا عمل کرده اند.
*تیم ملی ایران در مسابقه با ایتالیا با نتیجه 3 بر 2 به پیروزی رسید. در این بازی ایران 120 امتیاز و ایتالیا 112 امتیاز در جریان بازی کسب کرد.
*شاگردان کولاکوویچ در این بازی 67 امتیاز با اسپک، 8 امتیاز با دفاع روی تور، 3 امتیاز با سرویس و 42 امتیاز با اشتباهات حریف به دست آوردند درحالی که ایتالیا 67 امتیاز با اسپک، 15 امتیاز با دفاع روی تور، 8 امتیاز با سرویس و 22 امتیاز با اشتباهات حریف کسب کرد
*با بررسی این آمار مشخص می‌شود که ایران فقط در زمینه استفاده از اشتباهات حریف برای کسب امتیاز، شرایط بهتری نسبت به حریف قدرتمند خود داشته است.
*در تیم ایران تعداد توپ‌گیری موفق 31، دریافت توپ 39 و پاس صحیح 42 بود در حالی که ایتالیا در هر سه زمینه آمار بهتری ثبت کرد و با 33 توپ‌گیری، 57 دریافت و 53 پاس موفق‌تر بود. با این وجود تیم برنده مسابقه ایران بود و توانست پس از 3 سال ایتالیا را شکست بدهد.
 




از شهرداری تا آبی پوشان تا …

بازهم فصل جدید مسابقات لیگ های کشور آغاز می شود و استانهای مختلف و نمایندگان آنها در این لیگ ها به انحاء مختلف خود را برای مسابقات آماده می کنند. فوتبال اردبیل که سال گذشته یک سقوط تاریخی از یک تا سه را تجربه کرده بود، امسال هیچ تحرکی برای حضور در لیگ سه ندارد. نه باشگاه شهرداری بعنوان صاحب امتیاز و نه سایر مبادی ذیربط از جمله اداره کل ورزش و جوانان و هیئت فوتبال استان بعنوان متولیان امر هیچ حرکتی برای تعیین وضعیت و تکلیف این تیم از خود نشان نمی دهند.
شهرداری اردبیل که ظاهرا قید تیمداری و فعالیت در این حوزه را کلا زده و هیچ تمایلی برای ادامه کار ندارد. دو فصل لیگ یک چنان این سازمان را نقره داغ کرد که دیگر هیچ انگیزه ای برای حضور ندارد و اتفاقات فصل قبل هم مزید بر علت شد تا این مجموعه حتی از واگذاری تیم هم واهمه داشته و هیچ برنامه و تصمیم خاصی هم برای آن ندارد.
آنچه در لیگ یک بر سر تیم شهرداری به عنوان تنها امید و آرزوی عاشقان واقعی فوتبال اردبیل آمد، مثنوی هفتاد من کاغذ و داستان افسانه گونه ای است و قطعا مرور زمان زوایای تاریک آنرا بخوبی آشکار کرده و می کند و خواهد کرد. اما آنچه فصل قبل در ماجرایی بنام «آبی پوشان» بر سر این امتیاز بلاصاحب آمد خود درس و تجربه ای است که می تواند درصورت توجه، عبرتی دیگر برای فوتبال به گِل نشسته ما باشد.
شهرداری اردبیل و مشخصا سازمان فرهنگی ورزشی آن، که فصل 94 – 95 و بعد از هزینه میلیاردی و تعویض چهار مربی در یک فصل، گیج و منگ سقوط بود و همه به دنبال رفع مسئولیت از سر خود و انداختن توپ در زمین دیگران بودند و بازار «کی بود کی بود من نبودم» بس داغ و شنیدنی… به یکباره با خبری جدید خود را تا حدودی از زیر فشارها رها شده یافت. خبر هم این بود که شخصی با عنوان مدیر باشگاه آبی پوشان پایتخت با دارایی و توان مالی بالا قصد دارد تا امتیاز تیم شهرداری را خریداری کرده و با هزینه کردن در لیگ دو، تیم را به لیگ یک برگرداند.
یاس و نا امیدی حاصل از دو فصل پر فراز و نشیب و یک سقوط بسیار بد و اعلام باشگاه شهرداری مبنی بر عدم تیمداری، نگاه و توجه دوستداران و عاشقان فوتبال را از مسببان و مقصران سقوط جدا کرد و همه با اشتیاق به دنبال این سوژه جدید دویدند. مجید حیدری، نامی بود که حدود یکسال قبل در سطح ورزش و فوتبال استان مطرح شد. چرا و چگونگی این حضور و کسانیکه این شخص را به فوتبال ما معرفی کردند بماند. بحد کافی در این مورد بحث شده و تقریبا همگان می دانند چراها و چرایی ها را…
اما صاحب نظران و کارشناسان امر همگی متفق القول بودند که اگر یک بخش خصوصی قوی و صاحب شناسنامه بتواند این تیم و سهمیه را مدیریت کند می توان به آینده آن امیدوار شد. حیدری چندان شخص شناخته شده ای در سطح فوتبال کشور نبود و قطعا حضور او در فوتبال استان اردبیل هم بیشتر تابع روابط بود تا شرایط. اما بی انصافی است اگر از اصل موضوع غافل شویم و آن این بود که شخصی آمده تا از خود برای فوتبال اردبیل هزینه کند و اگر موفق شد سودی هم ببرد و این یک امر عادی و رایج در اینگونه فعالیت ها بود.
اما بزرگترین اشتباه حیدری این بود که متاسفانه توسط کسانی به این فوتبال معرفی شد که خود باعث و بانی نابودی و سقوط آن بودند. کسانی حیدری را به اردبیل آوردند که در طی فصل قبل، انواع بلاهای مدیریتی و فنی را برای این تیم ایجاد کرده و بانیان سقوط بودند و در حقیقت هدف اصلی ولی پنهانشان، بازسازی آبروی فرو ریخته خود در سطح فوتبال استان با استفاده از توان مالی هرچند اندک حیدری و بازسازی شانسی مجدد برای خود بودند. بنابراین حیدری برای اینان یک فرصت و پله مجدد بود و دقیقا تا زمانی برایشان ارزش داشت که بتواند برایشان این نقش را بازسازی کند.
اما هرچه از فصل گذشت و نیت و هدف این گروه برای جامعه فوتبال اردبیل و خود حیدری آشکارتر شد، تیم وارد حاشیه شد و رفته رفته تنش بین دو طرف بالا گرفت و حاصل این تنش، بلاهایی بود که بر سر تیم آمد و نهایتا راهی دسته سوم شد که ذکرشان تکرار مکررات است و شاید سوهان اعصاب…
حیدری بعد از چند هفته هزینه کرد برای تیم و تحت فشارها و برخی کارشکنی ها، اردبیل را ترک کرد. قراردادی که بین او و شهرداری اردبیل بسته شده بود، از جانب هر دو طرف صورت اجرای نیافت. باشگاه شهرداری که در فدراسیون فوتبال پرونده مالی و انضباطی دارد، تا زمان تسویه بدهی خود به شاکیان، نمی تواند امتیاز تیم را بنام شخص دیگری انتقال دهد و همین امر باعث شد تا بحث ها و حواشی زیادی برای تیم ایجاد شود. حیدری خود در این ماجرا کم بی تقصیر نیست. او می دانست که کسانیکه با هزاران وعده و وعید رنگارنگ، برایش فرش قرمز پهن کردند، همانهایی بودند که باعث و بانی سقوط شهرداری و نابودی میلیاردها تومان بیت المال بودند. او باید خیلی زود متوجه میشد و راه خود را از آنها جدا می کرد ولی بقول خودش نگذاشتند و نتوانست و نهایتا تنها امید هزاران عاشق دلسوخته و هوادار واقعی تیم به این روز افتاد و مستقیم تا لیگ سه پایین آمد.
این روزها شنیده می شود حیدری دوباره برگشته است. می گوید: «هیچ نمی خواهم. اسپانسر دارم و همه هزینه پای خودم. سهمیه لیگ دو می خرم یا با همین سهمیه لیگ سه شروع می کنم و هزینه می کنم و کمکی هم نمی خواهم و …» نفس عمل بازهم قابل احترام است. وقتی هیچ کسی نمی خواهد برای این تیم و فوتبال شهر دل بسوزاند، یکی آمده که می خواهد خرجش کند. اینکه راست می گوید یا نه تشخیص اش به عهده مراجع و مبادی ذیربط است. ولی اینکه به کل دفع اش کنیم و فرصت جبران گذشته را ندهیم شاید بر صراط جوانمردی نباشد.
می گوید: «چون شهرداری نتوانست به تعهدات خود در انتقال تیم عمل کند و همین عامل باعث شده تا اسپانسرهای خوب برای حمایت از تیم را از دست داده و متضرر شود و برای تیمی که متعلق به او نبوده میلیون ها تومان هزینه کرده، شهرداری موظف است خسارات او را پرداخت کرده و فاکتورهای او را تسویه کند تا او سهمیه لیگ دو برای استان خریده و جبران کند.» این خواسته می تواند در قالب کمیته ای کارشناسی و خبره بررسی و اعلام نظر شود و قطعا اگر حرف او حق است، باید حق را به حقدار رساند و اگر نیست، یکبار برای همیشه این بحث را جمع کرد و تمام.
بهرحال، فوتبال بی در و پیکر و به گِل نشسته استان که هر کسی از راه رسیده یا منافع خود را دنبال کرده و یا اگر منافعی کسب نکرد لگدی به آن زده و سنگی نثار شیشه اش کرده، امروز در نقطه ای است که نمی داند کجای فوتبال این مملکت قرار دارد!!؟ از بندبازی هیئت فوتبال استانش که دوم شدن در بین استانهای رده پایین کشور را در بوق و کرنا کرده و مدعی دومی در کشور را کرد و بعد از رسوایی ادعایش، سکوت شرم گرفته تا این وضع آشفته باشگاه شهرداری و سایر تیمهای فعال باشگاهی فوتبال و فوتسالش که واقعا هر منصفی را به تاسف وا میدارد.
امید است با تدبیر بزرگان استان، شاهد روزی باشیم که این مسائل و مصائب تبدیل به خاطره توام با تجربه شود و بدانیم سکان هدایت فوتبال استان و زیر مجموعه های آنرا به کسانی بسپاریم که یا توان و تجربه اش را داشته باشند و یا از پنجره علم مدیریت نگاهی کرده باشند تا فردا اگر خراب هم کردند، جرات آنرا داشته باشند که مسئولیت قبول کرده و توان و جرات عذرخواهی از مردم را داشته باشند و جای خود را با شجاعت به افراد لایق بدهند و اینگونه با چنگ دندان به میزها نچسبیده و برای چند روز مدیریت بیشتر، شرافت انسانی را لگدمال نکنند. ان شاالله




هیات های ورزشی و خوش نشین ها

از آن روزی که روش هدایت هیات های ورزشی از انتصابی به انتخابی تغییر شکل یافت این امیدواری در بین اهالی ورزش استان ها به وجود آمد که شایسته سالاری در راس امور قرار بگیرد.

در سال های اخیر در انتخاب رؤسای هیات های استانی شعارها بیشتر حول دو محور تخصص و قدرت جذب پول بود. آنهایی که دست اندرکاران مجامع انتخاباتی هیات های ورزشی بودند و هستند به نوعی می خواهند چنین وانمود بکنند که رای دادن به افرادی که دارای دو شاخصه فوق هستند می تواند برای ورزش و رشته های مختلف ورزشی تاثیر گذار باشد و آنها را در جهت توسعه و پیشرقت یاری و مساعدت نماید.

هرچند که در شعار و در حرف دو مشخصه یاد شده در بسیاری از موارد ملاک انتخاب و رای اعضای مجمع شمرده می شود ولی در عمل چنین چیزی کمتر دیده شده و به نظر می رسد عواملی بیرون از این دایره امکان تاثیر گذاری بر آرا را داشته باشند.

اگر چنین وضعیتی ادامه داشته باشد و افراد غیر متخصص بدون قدرت پول آوری در راس هیات های ورزشی قرار بگیرند مطمئنا روش انتخابی رؤ سای هیات ها نمی تواند ورزش ما را به سوی شایسته سالاری ببرد و موجب می شود خواسته و یا ناخواسته در این عرصه زد و بند های آنچنانی مشاهده بشود.

اعضای مجمع و کسانی که با رای آنها فردی امکان ریاست بر یک هیات ورزشی را به دست می آورد باید به وظیفه خود و اهمیت رایی که می دهند پی ببرند . رفتار آنها در مجمع باید به نحوی باشد که تن به نمایشی که برای آنها در نظر گرفته می شود، ندهند . آنها باید تلاش خود را بر آن استوار بسازند که با اشراف بر کار و وظیفه خود به سوی مسیری نظر بکنند که صلاح و خیر رشته ورزشی در آن باشد.

در سطح استان هیات هایی که مدت قانونی ریاست آنها به اتمام رسیده و باید در آینده مجمع انتخاباتی آنها برای مشخص کردن رئیس جدید تشکیل بشود می تواند شاهد رایزنی ها و تلاش های مذبوحانه باشد که برخی از علاقه مندان به خوش نشینی به آن تن می دهند. می خواهند رای را از مجمع بگیرند و از فردای صدور حکم فریاد برآورند که امکانات نیست، پول در بساط دیده نمی شود، اداره کل ورزش و جوانان به وظیفه اش عمل نمی کند و در نهایت با این توجیه ها دلیل کافی برای سکون و خواب هیات ها ارائه نمایند.

سؤال بزرگی که همیشه در قبال اعضای مجامع انتخاباتی مطرح می شود این است که رای دهندگان به انتخاب رئیس هیات چرا در طول چهار سال مهلت قانونی ریاست به یکی از مهم ترین وظایف خود یعنی پیگیری تحقق وعده های داده شده در مجمع نمی پردازند؟ در مجمع و در زمانی که کاندیداها نیاز به رای دارند وعده های شیرینی داده می شود. از لیگ برتر گرفته تا سفرهای برون مرزی در برنامه های نامزدها قرار می گیرد. جوانگرایی، احترام به پیشکسوتان و استخوان خردکرده ها، برنامه دراز مدت، همکاری با همه مراکز و نهادهای دخیل در امر ورزش و تربیت بدنی و … و دهها وعده دیگر که جملگی تقریبا در حد حرف و در آن مجمع به فراموشی سپرده می شوند.

دیده نشده است که اعضای یک مجمع انتخاباتی بعد از گذشت دو سال از عمر ریاست یک هیات در ارتباط با عملکرد و دستاوردهای هیات به بررسی بپردازند و آنگاه با برگزاری مجمع فوق العاده جواب سؤالات خود را از رئیس هیات دریافت بکنند. چنین است که در بیشتر موارد وقتی فردی رای مجمع را در به دست می آورد خیالش برای چهار سال از هر گونه سؤال و تحقیق و بررسی عملکرد راحت می شود و به خوش نشینی ادامه می دهد. در این میان اگر مانند برخی ها در داخل باند حاکم در فدراسیون قرار بگیرد و برای کمیته امور استان های فدراسیون خوش خدمتی بکند حتی می تواند به این خوش نشینی سال های سال ادامه بدهد!!!!!  




شهرداری خانه ای روی آب

در حالی که مدت کوتاهی تا شروع رقابت های مقدماتی لیگ دسته سوم فوتبال کشور زمان باقی است شرایط حاکم بر نماینده فوتبال اردبیل در این رقابت ها نگرانی های فوتبال دوستان را در مورد سرنوشت باسابقه ترین تیم منطقه در فصل پیش رو تشدید می کند.
در سه سال گذشته همه اتفاقات و جریان ها و رفتارها و بدسلیقگی ها و مدیریت ها و دهها و دهها عامل دیگر دست به دست هم دادند و بدترین لحظه ها، روزها و در نهایت سرنوشت را برای فوتبال اردبیل رقم زدند و بدترین روزها و هفته ها را در تاریخ پرافتخارترین تیم منطقه یعنی شهرداری به ثبت رساندند.
حال چه بخواهیم و چه دوست نداشته باشیم تیم شهرداری در فصل جاری باید از مرحله دوم رقابت های لیگ دسته سوم وارد مسابقات بشود و شانس خود را برای صعود به دسته دوم در محک آزمایش قرار بدهد.
در فوتبال برای موفقیت در هر رده و در هر سطحی از مسابقات نیاز به برنامه ریزی و آماده کردن مقدمات و فراهم نمودن امکانات در حد وسع و توان می باشد ولی متاسفانه حرکتی از مسؤولین باشگاه شهرداری مبنی بر آماده کردن تیم و سر و سامان دادن به وضعیت آن به چشم نمی خورد و یا اگر آقایان کارهایی انجام داده  و قدم هایی در این ارتباط برداشته اند متاسفانه اطلاع رسانی انجام نپذیرفته تا افکار عمومی در جریان قرار گرفته و تا حدودی از اضطراب و دلهره علاقه مندان کاهش یابد.
تیم فوتبال شهرداری با آن سابقه و پیشینه در فوتبال منطقه تنها دلخوشی هواداران می باشد. این تیم امانتی است که از طرف جامعه فوتبال در اختیار باشگاه شهرداری قرار گرفته و دست اندرکاران این مجموعه موظف هستند که در نگهداری و حفظ و حراست از این امانت نهایت تلاش خود را بعمل آورند و برای باز گرداندن آن به دوران اوج تلاش بکنند.
هرچند که دست اندرکاران باشگاه برای اظهار نظر در مورد چگونگی برخورد با آینده تیم در وضعیت بلاتکلیفی به سر می برند و درگیری شورا با بحث انتخاب شهردار و مبارزه با حاشیه های این امر آنها را از پرداختن به سایر امور باز می دارد ولی اگر اعضای شورا به درستی توجیه شوند و به اهمیت موضوع آگاه باشند مطمئنا تصمیم گیری در مورد تیم را در اولویت برنامه های خود قرار می دهند.
تحقق این امر یک شرط بزرگ نیز دارد و آن این است؛ آقایانی که از دور قبل در شورای جدید حاضر هستند چون گذشته پرجم مخالفت با تیمداری شهرداری و شورا را بار دگر برافراشته نکنند و سنگ مخالفت با یکی از دلخوشی های جوانان را به سینه نزنند و فوتبال و توجه به آن را بحثی اضافی و خارج از وظیفه شهرداری قلمداد ننمایند.
تیم فوتبال شهرداری به مانند خانه ای روی آب است که نیاز به توجه بیشتر و فوری برای جلوگیری از نابودی آن می باشد.دست اندرکاران باشگاه و مسؤولین سازمان فرهنگی و ورزشی شهرداری باید برنامه های خود را برای توجیه اعضای شورای شهر و جلب رضایت آنها جهت موافقت با تیمداری و حضور مقتدرانه تیم در رقابت های فصل جاری آماده نمایند تا بلافاصله بعد از تعیین تکلیف شهرداری وضعیت ورزش و تیم فوتبال در دستور کار آنها قرار بگیرد.
به هر حال بیشتر اعضای فعلی شورای شهر در زمان انتخابات برای جامعه ورزش قول های زیادی داده اند که رسیدگی به وضعیت تیم فوتبال شهرداری یکی از مهم ترین آنها می باشد. امید است منتخبین مردم در پارلمان محلی به یکی از خواست های اساسی موکلین جوان و ورزشی خود در کم ترین زمان ممکن جواب مثبت بدهند.