1

معمای فسخ قرارداد برخی از بازیکنان شهرداری

شنیده می شود که قرارداد تعدادی از بازیکنان تیم فوتبال شهرداری اردبیل با موافقت هیات فوتبال استان فسخ شده است.

فسخ قرارداد بازیکنانی که قراردادهای دو یا سه ساله داشته اند از چه کانالی انجام پذیرفته و کدام مسئول و دست اندرکار از باشگاه شهر داری بلا مانع بودن فسخ قراردادها را به هیات فوتبال استان اعلام کرده است؟

در حال حاضر در فدراسیون و سازمان لیگ نماینده سقوط کرده فوتبال اردبیل از دسته دوم به دسته سه را به نام شهرداری می شناسند و پرونده ای در آن مجموعه به نام باشگاه آبی پوشان اردبیل وجود ندارد.

همه به خوبی می دانند که در فصل گذشته در حرف و نه در عمل و روی کاغذو نه به طور رسمی و اصولی امتیاز تیم شهرداری به افراد و نهادهای مختلف واگذار گردید که همه آن  اقدامات با شکست مواجه شدند و در نهایت خود باشگاه شهرداری تا سقوط کامل ،انجام امور تیم را بر عهده گرفت. با این آشفتگی اوضاع ،اتفاقاتی در این تیم می افتد که در ذهن ها می تواند سوال های متعددی را ایجاد بکند که تاکنون علی رغم طرح آنها توسط نشریه به جای دریافت پاسخ صحیح و اصولی از سوی عوامل مربوطه فحش و ناسزا و تهمت دریافت کرده ایم.

اگر مقید به اجرای مقررات و قانون هستیم و در همه حال خود را طرفدار قانون دانسته و اقدامات و کارکردهای خود رادر آن چارچوب می دانیم آیا بهتر نبوده و نخواهد بود که جواب سوالات مطرح شده  بر ای ابهام زدایی و شفاف سازی بدون هر گونه پوشش و مصلحت اندیشی ،رک و راست داده شود تا اگر در این میان کسانی کوتاهی کرده و یا خواسته و ناخواسته به فوتبال استان و شهر خیانت کرده اند شناسایی و معرفی گردند.

بر اساس آئین نامه ، انتقال یک بازیکن در نیم فصل و یا فسخ قرارداد بازیکن با توجه به بندهای قرارداد و با موافقت باشگاه مربوطه انجام می پذیرد. در این ارتباط چند سوال به شرح زیر مطرح می شود و امید است که آقایان دخیل در انجام این امور این بار جواب سوالات را منطقی بدهند و ما را به دشمنی با هیات فوتبال استان ،عقده ای،منقلی و نا آشنا به امور مورد خطاب قرار ندهند.

_در نیم فصل و در حالی که تیم در وضعیت بحر انی قرار داشت و به دلیل آئین نامه های موجود و بدهی،از استخدام بازیکن محروم شده بود چه کس و یا چه کسانی با انتقال تنی چند از بازیکنان از جمله داور احمدی موافقت کردند؟ کدام مدیر باشگاهی رضایت نامه داور احمدی را  امضا کرد و هیات فوتبال استان بر مبنای کدام رضایت نامه مجوز خرو ج از استان صادر نمود؟

این انتقال که در بدترین شرایط تیم انجام شد تحت چه شرایطی بود و  درآمد حاصل از آن به کدام باشگاه و کدام حساب واریز گردید؟

آیا در شرایطی که تیم از جذب بازیکن جدید محروم بوده و شرایط مساعدی نداشته است   موافقت با انتقال بازیکن موثر تیم خدمت به فوتبال تلثی می شود؟ آیا بجا نخواهد بود نامه باشگاه که بر مبنای آن خروج از استان صادر شده است توسط هیات فوتبال استان و دبیر آن در اختیار رسانه ها قرار  داده شود؟ آیا طرح این سوال خیانت به فوتبال است یا موافقت با انتقال بازیکنی موثر در بدترین شرایط تیم؟

_شنیده می شود که قرارداد تعدادی از بازیکنان زیر ۲۳ سال که با تیم قرارداد دو و یا سه ساله داسته اند بعد از پایان فصل و سقوط تیم فسخ شده و بازیکنان مجوز مربوط به فسخ را از هیات فوتبال استان دریافت کرده اند. حال آیا نمی توان مطرح کرد که هیات فوتبال استان بر اساس کدام نامه باشگاه و کدام بند قرارداد نسبت به فسخ قرارداد سه ساله تعدادی از بازیکنان که به نوعی سرمایه تیم محسوب می شدند اقدام کرده است؟

بر اساس قراردادی که بازیکنان در اول فصل منعقد کرده اند در هیچ بندی نسبت به فسخ یک طرفه قرارداد بازیکنان اشاره نشده است

 از طرف دیگر با توجه به این که باشگاه به برخی از تعهدات از جمله تهیه لباس و زمین تمرین و… عمل کرده و حداقل ۱۰ درصد از مبالغ قرارداد ها نیز به حساب واریز شده است امکانی برای فسخ یک طرفه از سوی بازیکنان وجود نداشته و باید برای اقدام،موافقت کتبی باشگاه به هیات فوتبال ارایه شود.

حال سوال این است که کدام مسول از  باشگاه موافقت فسخ قرارداد تعدادی از بازیکنان را صادر کرده و این موافقت در ازای چه شرایطی انجام پذیرفته است؟

امیدواریم این بار به سوالات مطرح شده پاسخ مناسبی دریافت بکنیم . آقایانی که در این امر دخالت داشته اند بیایند و به روشنی مساله را بیان بکنند و سعی نشود با ایجاد حاشیه و تهمت زدن، اصل قضیه را به فراموشی بسپارند.




ورزش اردبیل و هزینه میزبانی مسابقات بین المللی

میزبانی اردبیل برای مسابقات مهم آسیایی و جهانی یکی از مطرح ترین مسایل روز ورزش منطقه به شمار می رود.

تب این کار یعنی میزبانی رقابت های ورزشی بدجور دامن مسوولان رده بالای استان را گرفته است و به نوعی میزبانی والیبال امیدهای آسیا به مذاق برخی ها که در سه سال گذشته اصلا گذرشان به فضاها و اماکن ورزشی و تماشای رقابت ها نیفتاده بود خیلی خوش آمده و از این کار استقبال کرده و نسبت به استمرار آن روی خوش نشان داده اند.
بحث میزبانی اردبیل برای والیبال انتخابی جهانی آسیا ، کشتی فرنگی جام جهانی و فوتسال جهانی از جمله مواردی می باشند که استاندار به همراه دیگر مسوولان کاملا پیگیر قضایا هستند و می خواهند با تحقق این میزبانی ها به اهدافی که تنظیم کرده و مورد نظر قرار داده اند،دست بیابند.
در مطالب مختلفی که در ارتباط با میزبانی اردبیل در سایت نشریه منتشرشده بارها با اشاره به اثرات مثبت و قابل توجه آن از بابت توجه به زیر ساخت ها و ایجاد انگیزه لازم در بین جوانان و علاقه مند شدن خانواده ها به ورزش و رشته های مختلف سخن گفته شده و به نظر استاندار مبنی بر نقش ورزش در توسعه گردشگری هم اشاره شده است.
در باب میزبانی ها و استقبال مسوولین استان و بخصوص استاندار و ارتباط دادن به بحث گردشگری و صنعت توریسم انتظار می رود که هزینه های مربوط به این مسابقات چه از نظر هزینه های زیر ساختی و چه اجرایی توسط مسوولین و شخص استاندار تامین گردد و فشار مضاعفی بر ورزش اردبیل و بودجه ناچیز و قلیل آن وارد نشود.
در طی سال های اخیر همواره هیات های ورزشی استان از کمبود اعتبار نالیده اند. هر  وقت که رییس هیاتی از کمبود اعتبار و خالی بودن حساب بانگی سخن به میان آورده است او به درآمدزایی و اجرای طرح های مختلف برای کسب درآمد هدایت گردیده است. پس میزبانی رقابت های بین المللی و تلاش هایی که در زمینه موفقیت و آبروداری استان و کشور انجام می پذیرد باید در ارتباط با بودجه برای استان نقاط مثبت بسیار  زیادی داشته باشد.
اگر هزینه های این قبیل میزبانی ها از کیسه اعتبارات ناچیز ورزش اردبیل  تامین و پرداخت شود به جرئت می توان گفت که ورزش اردبیل نیاز به این قبیل میزبانی ها نداشته و نخواهد داشت.
اگر همه اظهار نظر ها،صحبت ها و مصاحبه های استاندار اردبیل در ارتباط با میزبانی مسابقات ورزشی بین المللی مورد بررسی قرار گیرد مشخص می شود که بحث توریسم و گردشگری در صدر اهداف مسوولان در راستای میزبانی رقابت هاست. مسلما بخش مهمی از هزینه ها برای دست یابی به اهداف در نظر گرفته شده باید از منابع مالی مربوط به اهداف تامین و پرداخت شود و بنابراین سزاوار و برازنده نخواهد بود که هزینه مربوط به گسترش صنعت گردشگری از طریق ورزش تامین شود
هیچ اهل ورزش و علاقه مند به آن نمی تواند با میزبانی رقابت ها و حضور قهرمانان و نامداران رشته های مختلف ورزشی در اردبیل مخالفت بکند و فواید و نتایج مثبت آن را انکار نماید. حضور پرشور تماشاگران و استقبال آنها از رقابت هوی والیبال امیدهای آسیا نشان داد که مردم و ور شدوستان اردبیلی سال های سال از بابت تماشای رقابت های مهم ورزشی محروم بوده اند و از این که مسوولین در این ارتباط برای زدودن آثار محرومیت و ایجاد شور و نشاط در جامعه اقدام نموده اند بسیار خوشحال و قدردان بودند ولی همه ورزشی های استان به هیچ عنوان انتظار نداشته و ندارند که هزینه های این قبیل میزبانی ها از بودجه ورزش استان تامین شود
امید است استاندار اردبیل که با پیگیری های میزبانی در سال ۹۶ به نوعی در فکر جبران بی توجهی به ورزش در سه سال گذشته می باشدقبل از نامزد کردن اردبیل منابع مالی مورد نیاز برای این امر را خارج از بودجه مصوب ورزش و هیات های ورزشی استان مشخص نماید و با این کار کمک بزرگ و موثری برای ورزش استان داشته باشد.
حضور تیم های مختلف در اردبیل در بحث توسعه گردشگری می تواند نقش مهمی داشته باشد و این که آیا این امر فقط با برگزاری مسابقات بین المللی میسر است و رقابت های داخلی از قبیل لیگ ها و قهرمانی کشور ها نمی توانند مورد توجه قرار بگیرند بحث هایی است که در فرصت های مناسب به آنها خواهیم پرداخت.
 




جامعه ورزش در سوگ استادی کهنه کار و ورزشی نویسی برجسته

از نوجوانی عاشق صدایش بودم.عاشق گزارش های ناب و به یاد ماندنی و سرشار از احساس و عشق به وطن و دلبستگی به ورزش . وقتی رشته های مختلف ورزشی و بخصوص فوتبال را از رادیو گزارش می کردم به نحوی رفتار می کردکه شنونده را کاملا در حال و هوای ورزشگاه قرار می داد. به کمک او هر علاقه مندی که مسابقه را از رادیو تعقیب می نمود خود را در ورزشگاه احساس کرده و از شنیدن گزارش و تماشای مسابقه لذت کافی می برد.

آن روزهایی که جعبه جادویی در هر خانه ای یافت نمی شد عشق دوستداران ورزش برای اطلاع یافتن از نتایج رقابت های ورزشی و شنیدن گزارش مستقیم برخی از مسابقات مهم رادیو،گزارش استاد بهمنش بود و او چه زیبا و چه قشنگ و فراموش نشدنی به این مهم اقدام می کرد. او میهمان همیشگی منازل علاقه مندان به ورزش در سطح کشور بود. در دهه های ۴۰ و ۵۰ استاد بهمنش یک
تنه وظیفه اطلاع رسانی به موقع در ورزش برای نقاط مختلف کشور را بر عهده داشت. او یکی از محبوب ترین،ماندگارترین،دوست داشتنی ترین و آگاه ترین گزارشگرو نویسنده ورزشی بود.
او تا آخرین لحظات عمر پر برکت لحظه ای از ورزش و پرداختن به آن در جهت اصلاح امور کوتاهی نکرد.ورزش ایران اسلامی این مرد بزرگ را هرگز نمی تواند فراموش بکند.سینه او دفتر خاطرات ورز و کتابی قطور از تاریخ ورزش را با خودبه همراه داشت.
وقتی هم زمان با گرامیداشت روز جهانی ورزشی نویسان چشم از جهان فرو بست جامعه ورزشی نویسان کشور در غم از دست دادن یکی از اساتید تکرار نشدنی ورزش عزادار شد.ورزشی نویسان گوهر نابی را از دست دادند که از کف ورزش این دیار پر کشید و به دیار باقی شتافت.
استاد بهمنش در فن سخن گفتن با مهارت خاص همه را به سوی خود جلب می کرد. گزارش های رادیویی او همواره گوی سبقت از گز ارش های تلویزیونی می ربود.وقتی استاد بهمنش یک مسابقه کشتی را گزارش می کرد شنونده رادیویی کاملا می توانست آن دیدار را تماشا کرده و در جریان کامل مسابقه قرار بگیرد. او نعمت بزرگی برای ورزش و ورزشی نویسان ایران بود. حق استاد بهمنش بر گردن ورزش ایران اسلامی بر هیچکس پوشیده نبوده و نیست.
نام و یاد استاد بهمنش برای هر پا به سن گذاشته علاقه مند به ورزش دنیایی از خاطرات سال های دور را می تواند زنده کند و انسان را با بردن به آن روزگاران خوش ورزش مجبور می کند که برای مدت کمی هم که شده باشداحساس جوانی بکند.
بلبل خوش الحان و خوش صدای ورزش ایران زمین خاموش شد و صدایش دیگر گوش میلیون ها دوستدار ورزش این مملکت را نوازش نخواهد کرد. تا خون در رگ های ورزش ایران در جریان است نام و یاد استاد بهمنش زنده و جاوید خواهد بود. خدایش رحمت کند.




ورزشکار سالاری از جنس فدراسیون وزنه برداری

فدراسیون وزنه برداری را می توان بدعت گذار در بحث ورزشکار سالاری و زیر پا گذاشتن اصول و حفظ حرمت پیشکسوتان و جایگاه مربیان و ورزشکاران در ورزش ایران اسلامی قلمداد کرد.

و اما سجاد انوشیروانی هم نشان داد که نمی تواند به مانند مرادی و برخی از اعضای شورای فنی تسلیم فشارها و امر و نهی و خط و نشان کشیدن های ورزشکاران شود.او با استعفای خود نشان زداد که پایبند به اصول اولیه ورزش بوده و برای رعایت خطوط قرمز و اسیر نشدن در دست عده ای خاص راه و روش پسندیده ای  ر ا بر می گزیند. او در عمل نشان داد که در گسترش افکار غلط و مذمومی چون ورزشکار سالاری در فضای وزنه برداری کشور سهیم و شریک نمی شود.

حاکم شدن جو ناخوشایند ورزشکار سالاری در وزنه برداری آنهم در آستانه رقابت های جهانی آمریکا می تواند تبعات منفی زیادی به دنبال داشته باشد. گردن نهادن به خواست غیر منطقی ورزشکاران با دامن زدن به حاشیه ها ضرر و زیان قابل توجهی را در رقابت های جهانی متوجه تیم ملی ایران می کند

مرادی و فدراسیون تحت امرش چرا در مدتی که از علنی شدن اختلافات و موضعگیری های کیانوش رستمی می گذرد برای حل و فصل آن اقدام مؤثری انجام نداد؟ آیا درگیری با انتخابات فدراسیون جهانی فرصت لازم برای پرداختن به امور وزنه برداری کشور را از او سلب کرده بود؟ مرادی که قبل از برگزاری مجمع و پیروزی در انتهخابات همیشه از فدراسیون رضازاده انتقاد می کرد و بودن وی را با ضعف و از هم گسستگی وزنه برداری پیوند می داد آیا به وعده های داده شده عمل کرده است؟ آیا مرادی در سه سال گذشته توانسته است بر دغدغه های مطرح شده در فدراسیون رضازاده غلبه پیدا بکند و نسبت به سر و سامان دادن امور اقدام نماید؟ و آیا  این دغدغه ها کاهش یافته و یا بر تعداد آن ها با گذشت هفته ها و ماهها افزوده شده است؟

سجاد از زمان آغاز فعالیت به عنوان سرمربی تیم ملی ایران تا آن روزی که عطای ماندن در این پست را به لقایش بخشید کارنامه موفقی از خود بر جای گذاشت. هر چند که انتخاب او با انتقادهایی بسیار همراه بود اما کسب نتایج مطلوب در رقابت های مختلف توانایی های وی در اداره امور تیم ملی را نشان داد.

رئیس فدراسیون با عملکرد خود در سه سال گذشته و گردن نهادن به بحث ورزشکار سالاری به نظر می رسد که دیگر نیازی به کمیته های مختلف از جمله شورای فنی نداشته باشد. اگر می خواهد سرمربی تیم ملی انتخاب بکند بجاست که به جای جلسه با اعضای شورای فنی با ورزشکاران تیم ملی در زیر یک سقف بنشیند و با نظر آنها نسبت به لنتخاب سرمربی اقدام نماید تا فردایی دیگر با مشکلاتی از جنس مشکل کیانوش رستمی مواجه نشود.

اگر تا دیروز برخی ها حسین رضازاده و فدراسیون وی را با انواع بحث ها و حاشیه ها مورد تاخت و تاز قرار داده و مرادی را منجی بزرگ فدراسیون و وزنه برداری ایران می دانستند امروز در قبال رفتار ها و عملکردهای مرادی چه حرفی برای گفتن دارند؟

سجاد انوشیروانی در طول حیات ورزشی خود با اتخاذ تصمیمی بجا، مناسب و فراموش نشدنی مبنی بر مبارزه با ورزشکار سالاری و گردن ننهادن به خواست های غیر منطقی و فشارهای جانبی برای همیشه نام خود را در تاریخ وزنه برداری کشور به نیکی ثبت کرد




بهره برداری از بازسازی سالن مرحوم سید حاتمی و تجلیل های حاشیه ساز

باز سازی سالن تمرینی مرحوم میر عباس سید حاتمی به پایان رسید و طی مراسمی با حضور مسؤولین برای استفاده در راستای پبشرفت کشتی و پرورش استعدادهای جوانان منطقه مورد بهره برداری قرار گرفت.

حضور گوش شکسته هایی که جوانی خود را در راه سرافرازی این رشته تلف کرده  و برای کشتی اردبیل سرمایه ای عظیم و آبرویی بزرگ به شمار می روند در مراسم افتتاح این سالن چشمگیر و قابل توجه بود.

حضوریادگار مرحوم میر عباس سید حاتمی در مراسم یکی دیگر از نقاط قابل ذکر می تواند باشد.

ورزش اردبیل نمی تواند چهره های خدمتگزاری چون مرحوم میر عباس سید حاتمی را فراموش کند. آن مرحوم انسانی بزرگوار ، ورزشکاری مصمم، متعهد و عاشق خدمت به نظام و انقلاب و جامعه ورزش بود. مرحوم سید حاتمی زندگی خود را با ورزش گره زده بود و در نهایت در راه ورزش نیز جان به جان آفرین تسلیم کرد.

مرحوم سید حاتمی همیشه در انجام امور محوله کوشا و ساعی بود و در این راه با در نظر گرفتن حق و حقیقت سعی در اجرای عدالت داشت. او به عنوان یک داور بین المللی کشتی با قضاوت های بی نقص و عاری از هرگونه ایراد و حرف و حدیث نامی نیک و به یادماندنی از خود در تاریخ کشتی کشور به یادگار گذاشته است.

نامگذاری قدیمی ترین سالن کشتی استان به نام این انسان فراموش نشدنی کاری در خور تحسین و بازسازی آن به شکلی مطلوب و آبرومندانه اقدامی مناسب و حضور یادگارش در مراسم بهره برداری از سالن نشان از قدر شناسی جامعه ورزش و کشتی استان محسوب می شود.

موضعگیری های جانبدارانه

بعد از اعلام تاریخ بهره برداری از سالن بازسازی شده مرحوم سید حاتمی در فضای مجازی برخوردهای متفاوتی با این امر مشاهده گردید. هر فرد و گروهی بدون در نظر گرفتن واقعیت ها از فرصت به دست آمده برای کوبیدن برخی ها و تعریف و تمجید از بعضی ها و در نهایت بهره برداری به نفع خود ، باند و گروه وابسته پرداختند و کمتر به موضوع مهمی چون بازسازی این فضا در کم ترین زمان ممکن و به بهره برداری رساندن آن اشاره کردند

این که چه کسانی در انجام مطلوب این کار دخیل بوده و در به ثمر رسیدن آن تلاش کرده اند برای ورزشی ها در گام اول چندان مهم و قابل توجه نبوده و نمی تواند باشد . کسانی که در این راه کار مثبت انجام داده و نقشی هرچند کوچک در تحقق بازسازی  داشته اند نباید به آفرین و بارک اله و تمجید من و امثال من چشم بدوزند .

آنها با انجام وظیفه و تبدیل یک فضای نامطلوب به محلی برای نفس کشیدن باید در پیشگاه وجدان خود و ذات احدیت احساس آرامش نمایند. تعریف و تمجید و یا تخریب و زیر سؤال بردن من و امثال من نمی تواند در پرونده اصلی عملکردها که قاضی آن پروردگار بزرگ و توانا است کوچکترین اثری داشته باشد.

برای جامعه ورزش مهم ترین مساله بهسازی فضاها و اماکن ورزشی و دست یافتن به استانداردهای جهانی و کشوری است ومسؤولینی که در این راه گام بر می دارند منشاء خیر و برکت برای ورزش منطقه می باشند و در نزد اهالی ورزش عزیزند و یاد و خاطره شان ماندگار.

کسانی که عمری را در ورزش و کشتی اردبیل سپری کرده اند با حال و هوا و وضعیت سالن تمرینی مرحوم میر عباس سید حاتمی کاملا آشنا بودند. وضعیت سرویس های بهداشتی و حمام، رختکن و تشک ها و فضای داخلی محل تمرین بسیار نامطلوب و در یک جمله غیر قابل تحمل بود. همت مسؤولین برای بازسازی آن و تسریع در به سامان رساندن عملیات بازسازی کاملا ستودنی و ناشی از درک اهمیت موضوع بوده است.

در بررسی نظرها و موضعگیری های حساب شده و هدف دار کسی به نقش هیات کشتی استان در این ارتباط اشاره ای نکرد و به نظر می رسد که چون در بسیاری از موارد طرح مساله سالن به امری برای تسویه حساب های آنچنانی تبدیل شده بود ،هیات کشتی استان و نقش عوامل آن در بازسازی مجموعه به طور کلی نادیده گرفته شد.

جامعه ورزش استان امیدوار است که فضاهای ورزشی منطقه در سایه توجه و عنایت مسؤولین و با همیاری باد آب و آتش هر روز گامی به جلو در راه استاندارد سازی بردارد و بدون شک مردم آنقدر آگاه هستند و هوشیار که می دانند چه کسانی و چه ارگان ها و نهادهایی در این راه می توانند مثمر ثمر باشند .

تجلیل های حاشیه دار

مراسم برگزار شده علی رغم برخورداری از نقاط مثبت و شیرین و دلچسب از نقاط منفی قابل ذکری نیز برخوردار بود. در ورزش اردبیل بحث تجلیل و چگونگی آن هنوز نهادینه نشده  و راه و روش اصولی بر آن حاکم نشده است. در بسیاری از موارد مشاهده می شود که تجلیل فقط و فقط به گروه و اشخاص خاصی تعلق گرفته و به عبارتی تجلیل های تکراری مساله ساز می شود.

در کشتی افراد زیادی هستند که مستحق تجلیل در چنین مراسمی هستند. چرا برای این کار برنامه ای خاص و اصولی در نظر گرفته نمی شود و چرا تا حرفی از تجلیل به میان می آید گاها به سراغ موارد تکراری می روند.

هیچکس نمی تواند منکر زحمات ، بزرگواری، تلاش و صفات پهلوانی عزیزانی چون حاج احمد حبیبی و حاج رسول نصراله زاده باشد. تاریخ کشتی اردبیل در مورد این اشخاص که به کشتی خدمت کرده و در مقطعی از تاریخ، زندگی خود را برای پیشرفت و بهبود اوضاع آن سپری کرده اند همیشه به نیکی یاد نموده و نام آنها زینت بخش صفحات قطور تاریخ کشتی اردبیل خواهد بود ولی در کنار آنها نیز هسستند افرادی که باید در چنین مراسمی دلاوری ها، خدمات، از خود گذشتگی ها و قهرمانی های آنها به نسل جوان و امروزی معرفی شوند و از سال ها تلاش آنها تجلیل گردد. نسل جوان ما در کنار حبیبی ها و نصراله زاده ها باید با چهره هایی چون شفیع پارسی، ناهید عباسی، ناصر احمدی ، جابر پارسی، صابر اروجعلی زاده و… آشنا بشوند. چرا نباید در چنین فرصت های به دست آمده از افرادی چون شفیع پارسی که در مقطعی از دوران کشتی این دیار یاری مطمئن ، قابل اعتماد و دوست داشتنی برای کشتی بود تجلیل نشود و با بیان گوشه ای از خاطرات آن روزهای خوش گذشته در جوانان امروزی انگیزه های لازم ایجاد نگردد. ناصر احمدی ها، ناهید عباسی ها، صابر اروجعلی زاده ها و دهها و دهها چهره دیگر و بالاتر از همه بزرگمردانی چون علی ابیشوند ها، آذین فرها و اسدی بقال ها برای کشتی ما نعمت بزرگی هستند و وظیفه ماست که با یاد کردن از این چهره ها در مناسبت های مختلف شکر این نعمت ها راجا آوریم.

گذشته کشتی و نتایج به دست آمده در آن در طول سال های حیات این رشته به روشنی چهره خدمتگزاران را معرفی و آنها را از کسانی که تیشه به ریشه این ورزش زده اند جدا می سازد. پس بجا خواهد بود که هیات کشتی استان بحث تجلیل از پیشکسوتان و نام آوران و زحمتکشان را به نحوی برنامه ریزی نماید که از تکراری شدن تجلیل ها جلوگیری کنند.

و در نهایت از همه کسانی که در بازسازی این سالن و دیگر اماکن ورزشی این دیار زحمت کشیده اند  و نقشی داشته اند و به قول برخی از آقایان از کمیته برنامه ریزی شهرستان، کارشناسان اینجا و آنجا ، فرماندار اردبیل، اداره ورزش و جوانان شهرستان، اداره کل ورزش و جوانان، هیات کشتی استان و خلاصه از همه آنهایی که در این راه زحمتی هر چند کوچک و کوچک متحمل شده اند، قدردانی می شود. در این مورد نامی از کسی و مسؤولی نمی بریم چرا که ممکن است برخی از اسامی به مذاق برخی ها خوش نیاید و دوباره بساط تهمت زنی و مارک زدن را پهن بکنند . والسلام




پشت پرده این روزهای والیبال از زبان امیر حیدری پاسور سابق تیم ملی

همانطور که تیم ما دیگر به در بسته خورده، فدراسیون آقای داورزنی هم به بن بست خورده است. من به عنوان یک والیبالیست و یک کارشناس و مربی که سالها در این واليبال بوده ام از آقای داورزنی تشکر می کنم. یک زمانی آقای یزدانی خرم با بدبختی های اقتصادی آن زمان، مدیریت کرد و بستر را آماده کرد و آقای داورزنی براساس توصیه خود حاج آقا یزدانی به فدراسیون والیبال آمد. ایشان با توجه به اینکه خودش سالها در استان ها مدیرکل بود و شناخت داشت و چند سالی هم نزدیک والیبال بود، یک شناخت نسبی داشت و وارد والیبال شد. اگر یک رئیس جمهور مملکت طبق قانون اساسی فقط دو دوره فرصت دارد چرا یک رئیس فدراسیون باید ۱۵ تا ۲۰ سال باشد؟ درحالی که ما آدم های زیادی داریم. مگر شما به جوانگرایی اعتقاد ندارید؟ ما خیلی آدم های دیگر هم داریم که می توانند رئیس فدراسیون باشند. الان نقش آقای داورزنی مثل یک پدر از راه دور است. مگر یک پدر از راه دور می تواند خانواده اش را کنترل کند؟
به نظر می رسد که ایشان احتمالا یا وزیر ورزش شوند یا…
اینها احتمالاتی است که به آن فکر می کنیم. امیدوارم اگر وزیر ورزش هم عوض می شود وزیری مثل آقای دادکان یا صفایی فراهانی سر کار بیاید که قدرت داشته باشد نه اینکه سیاسی و رفاقتی باشد. آقای داورزنی باید فکر کند که دیگر باید والیبال را تحویل جامعه والیبال دهد و خودش برود. اما او در عین حال رئیس ۵۰ تا فدراسیون دیگر هم هست! حالا آقای داورزنی به چه حقی برای خودش جانشین تعیین می کند؟ یا آقای ضیایی که اصلا ایشان را نمی شناسم و تنها دلیلش این است که در دانشگاه ارومیه والیبال بازی می کرده! درحالی که ما پروفسور داریم که تیم ملی بازی کرده و مقام هم دارد. به جامعه والیبال فرصت دهیم که آدم های دیگر هم بیایند و کار کنند.
فکر می کنید بچه هایی مثل افشاردوست و بهنام محمودی می توانند کاندیدا شوند.
خیلی افراد دیگر هم هستند که باید اجازه دهند.بالاخره محمود افشاردوست سالها دبیر این فدراسیون بوده و الان کاندیدا می شود و بهنام محمودی، شورای شهر بوده و مدیریت شهری کرده است.
آقای داورزنی یک قانون درست کرده که اینها نمی توانند بیایند البته افشاردوست می تواند. اینکه فقط باید مدیر ورزشی باشد که می توانند ورود کنند. اما چرا این کار را می کنند؟ اجازه دهند یک جامعه آزاد باشد که ۷، ۸ نفر در یک رقابت سالم ورود پیدا کنند نه اینکه آن تشکیلات و انتخابات را مهندسی کنند. بدبختی ورزش ما همین است.
الان امثال منظمی و .. می توانند والیبال را بگردانند؟
نه، اینها کم تجربه هستند، نسل قدیمی تر از اینها باید باشند. جامعه والیبال باید آنها را بپذیرند. ضمن اینکه اینها آینده خوبی دارند. الان یکی از مشکلاتی که از قدیم داشتیم و الان نداریم اینکه دو، سه تا اسپانسر داریم که فدراسیون والیبال در حال حاضر ۳۰ میلیارد بیشتر در صندوق خود پول دارد. همین الان که با شما صحبت می کنم تیم های نوجوانان و جوانان امید در اروپا جلو می روند که خوب است. یک موقع هم سرمربی تیم ملی بودم و به حاج آقا یزدانی گفتم که بازی تدارکاتی می خواهم، اما یک ارتش و پیکان را می آورد و به من می داد. فرق را ببینید که آن کجا و این کجا؟ حدود دو، سه ما پیش مهمان بزرگان ورزش بودیم و این روزها را پیش بینی کردم و گفتم. دلیل آوردم که این لیگ، لیگ بدی بوده. ۲، ۳ نفر از بازیکنان ازدواج کردند و ۳، ۴ نفرشان هم به حاشیه رفتند و من آینده خوبی نمی دیدم. زمانی بود که برای آمدن ؟؟ رایزنی می کردند درحالی که آنها خیلی زرنگ هستند و اعتبارشان را فقط برای پول نمی گذارند. در میان مربیان این نازل ترین فردی بود که ما آوردیم ولی در هر صورت کلاسش از والیبال ما بالاتر است. بعضی موقع ها کارشناسان در اظهارنظراتشان می گویند که باید فلانی را بیاوریم درحالی که آنها اینجا نمی آیند
ادامه دارد(منبع ایران اسپورت پرس).
 




شایستگی های دهقان عامل اصلی دعوت به تیم ملی

قادر دهقان یکی از مربیان جوان اردبیل به عنوان مربی تیم ملی فوتبال زیر 16 سال انتخاب و مشغول به کار شد.

فوتبال اردبیل سرمایه های قابل اعتمادی دارد . برخی از آنها که شرایط برای ادامه فعالیتشان در اردبیل فراهم نبوده بالاجبار به شهرهای دیگر کوچ کرده و توان ،کارایی ، علم و دانش خود را در تیم ها و دیگر شهرها در اختیار جوانان این مرز و بوم قرار می دهند.

در میان سرمایه های انسانی ورزش، مربیان اردبیلی در همه رشته ها و بخصوص در فوتبال از جایگاه خاصی برخوردار هستند ،وقتی عرصه برای ابراز شایستگی فراهم بوده اکثرا توانسته اند نمره قابل قبول و کارنامه پرباری داشته باشند.

در فصلی که گذشت به عنوان مثال می توان ار تاثیر بسیار مثبت ، قابل توجه و افتخار آمیز دکتر کلانتری در تیم سپیدرود سخن گفت . این قبیل جوانان برای فوتبال ما سرمایه بزرگی محسوب می شوند . آینده در اختیار جوانانی است که هم علم ورزش و هم تجربه کار در آن را دارند و قادر دهقان نیز یکی از آن جوانانی است که می تواند سال ها در سطح اول فوتبال این کشور بزرگی کرده و برای استان و اردبیل موجب افتخار باشد.

صداقت، تواضع، ادب، و فروتنی از ویژگی های منحصر به فرد مربی جوان و توانای اردبیل، قادر دهقان است. انتخاب وی به عنوان مربی تیم ملی زیر 16 سال می تواند در بین دیگر مربیان جوان و جویای نام اردبیل انگیزه لازم برای پیشرفت را ایجاد نماید. حضور قادر در تیم ملی به جوانان ما می تواند تفهیم بکند که هیچ چیز دور از دسترس نبوده و نیست به شرطی که همتی باشد و حوصله ای و تلاشی برای رسیدن به هدف و نقطه اوج.

قادر دهقان در سایه توانایی ها و استعداد ذاتی خود به تیم ملی و اردوی زیر 16 سال دعوت شده است. دهقان مزد سال ها زحمت، دوندگی، مرارت، سختی و شاگردی خود را با این موفقیت دریافت کرد. بعد از اعلام حضور دهقان در اردوی تیم ملی برخی ها به تکاپو افتادند تا در فضای مجازی این دعوت را به پیگیری ها و حمایت های برخی ها ربط دهند و بحث رایزنی و لابی گری را در این کار دخیل داده و شایستگی و لیاقت دهقان را تحت الشعاع نقشه های شوم خود قرار بدهند. اینجای کار واقعا جای تاسف دارد. باید بپذیریم که از حضور دهقان در اردوی تیم ملی در استان هیچکس تا آخرین لحظات و تا صدور حکم و حضور در اردو خبر نداشته و با کسی جز فادر دهقان در این رابطه مذاکره ای صورت نگرفته است. چه دلیلی دارد که برخی از نمک پرورده ها تا از این کار مطلع می شوند فورا دست به کار می شوند و با وارونه جلوه دادن حقایق، دعوت دهقان در اردو را به این و یا آن منتسب می کنند.

آنهایی که مدعی اند برای فوتبال دلسوزی می کنند و بالاتر از هر چیز ادعای اطلاع رسانی در این عرصه را بر عهده گرفته اند آیا نمی دانند که باید اصل بی طرفی و امانت داری را رعایت بکنند؟ چطور از امری که تا اعلام رسمی فردی از دست اندرکاران فوتبال استان از آن مطلع نبودند به یکباره این دعوت را به نام برخی ها ثبت می کنند و البته این ادعای جدیدی از این عزیزان نبوده و آخرش نیز نخواهد بود.

وقتی قادر، اردبیل را برای حضور در اردوی تیم ملی ترک کرد به جرئت می توان گفت که دو یا سه نفر از نزدیکان وی از این امر آگاه بودند ولی وقتی مسئله رسما اعلام می شود آقایان با توجه به سابقه فورا دست به کار می شوند تا از این خبر نیز به نفع دوستان و یاران بهره برداری بکنند و مدال این موفقیت را بر گردن آنها بیندازند.

این دعوت فقط و فقط در ارتباط با شایستگی ها و توانانی های قادر دهقان و با شناختی که از این جوان لایق داشته اند، بوده و هیچ کس و هیچ مسؤول و شخصی نه پیگیری و نه رایزنی و نه لابی گری و نه حمایتی نداشته است.

باید اجازه داد تا جوانان لایق ما در مسیر رشد حرکت کنند و با خبرهای خود ساخته ،خواسته و ناخواسته تلاش نکنیم به نوعی این توانایی را زیر سؤال ببریم . چشم دیدن موفقیت های جوانان این دیار را داشته باشیم و از ظرفیت کافی برای تحمل موفقیت دیگران برخوردار باشیم.

برای قادر دهقان این مربی با دانش آرزوی توفیق و موفقیت می کنیم و برای کسانی که همیشه در کمین هستند تا به نوعی گام های رو به جلو افراد لایق و توانا را به آب و آتش و باد مرتبط کرده و عقده گشایی بکنند، برادرانه سفارش بکنیم که به دنبال بالا بردن قدرت، کارآیی، علم و دانش و تجربه خود باشند که مسلما برخورد صادقانه و به دور از هرگونه بغض و کینه، آنها را نیز می تواند در پیشرفت و رسیدن به اهداف متعالی حمایت و پشتیبانی نماید.   




این قلم فروشی نیست

ورزش اردبیل؛ چهل وهشتمین شماره نشریه ورزش اردبیل و همچنین بیست و پنجمین نسخه الکترونیکی نشریه با بررسی مسائل مختلف ورزش استان با عناوین “این قلم فروشی نیست” ، “حاشیه های شب آخر رقابت های فوتسال جام رمضان۶۰میزبانی مسابقات بین المللی آری یا نه؟”نوشتن در اردبیل سخت است و در حوزه ورزش سخت ترو… منتشر شد.
دانلود نسخه PDF شماره چهل  و هشتمین نشریه ورزش اردبیل
نسخه متنی و لینک مطالب موجود در تمامی صفحات شماره چهل و هشتمین  نشریه ورزش اردبیل : 
مطالب موجود در صفحه دوم شماره چهل و هشتمین نشریه ورزش اردبیل :




آسید،علی علی و دریافتی های ما از اداره کل

آقا سید را خیلی وقت بود که زیارت نمی کردیم. غیبش زده بود. به تلفن های ما جواب نمی داد. به نوعی ما را از زرده خارج و به طور کلی فراموشمان کرده بود. دلمان براش و به حرف های شیرین و نیش دارش تنگ شده بود. همه اش چشم به در می دوختیم که بیاید و ما را از آنچه در ورزش استان می گذرد باخبرمان بسازد و هر آنچه که لازم است بگوید تا ما هم برای اطلاع مسؤولان و علاقه مندان  انعکاس بدهیم. هرچند گوش شنوایی نباشد و یا حرف های ما را از یک گوش گرفته و از گوش دیگر بیرونش بکنند و ساز خود را به هر طریقی که دوست دارند و می خواهند بنوازند و در نهایت به ریش من و امثال من بخندند.

در این فکر و اندیشه بودم که با صدای گیرایش و لحن محکم و مردانه اش مواجه گشته و ذوق زده شدیم. بی اختیار در آغوشش گرفتیم و از این که یادی از ما کرده و می خواهد دست نوازشی بر سرمان بکشد خوشحالی خود را ابراز داشتیم.

نشست و تا در صندلی اش جابجا شد نگاهش را از من برنداشت. هر حرکتی کردم و هر حر فی زدم فقط نگاهم کرد. آن هم نگاهی سنگین و معنی دار که در هر نگاهش می شد هزاران حرف دید. نتوانستم آن نگاه های سراسر حرف و حدیث را تحمل بکنم و ناچار زبان باز کردم و گفتم در این نگاه های تو چه سری وجود دارد ؟ مرا به شک و تردید انداختی هر چه هست بگو و از این تردید خلاصم کن.

آقا سید همانطوری که چشم از من بر نمی داشت با خنده ای تلخ گفت: بابا ایواله تو عجب آدم زرنگی هستی، روزگار مثل تو را به خود ندیده است.دو شب پیش فهمیدم تو چه اعجوبه ای هستی، در این مدت آشنایی ما خیلی عقب مانده و کند ذهن و تنبل و از خود و از دوستان غافل بوده ایم که تو را نشناخته ایم. بلند شو تا سیر به قد و قواره تو بنگرم و از تماشای آدمی زرنگ، حقه باز ، کار چاق کن و خوش نقشی چون تو لذت ببرم و به تنبلی و بی عرضگی خودم لعنت بفرستم.

گفتم: آسید ، چه شده، یه خورده یواش تا بتوانم حداقل به گرد تو برسم . چهار نعل می تازی و فرصتی برای ما نمی دهی، این همه از ما گفتن و تعریف های آنچنانی کردن برای چیست؟ تو که می دانی من آدم ساده ای هستم مثل برخی ها که خوب فیلم بازی کرده و حتی در تغییر موضع سیاسی نیز ماهر و کار بلد هستند، نیستم. روشن کن که چرا در وصف ما می گویی و کلمات را پشت سر هم ردیف کرده و من بیچاره را از دم تیغ می گذرانی؟

گفت: دیگر بس است ما را گول نزن. در این مدت آشنایی استثمارمان کرده ای . ما را به کار گرفته ای و از زیر زبان ما حرف بیرون کشیده ای و با انعکاس آنها خودت به پول و منالی رسیده ای و حق ما را خورده ای و حداقل یک آفرین خشک و خالی نیز به ما نگفته ای. عجب دور و زمانه ای شده است. به چه کسی باید اعتماد کرد. د.و روز است فکر و ذکرم همین است که تو یکی کیستی و نامردتر از تو می توان پیدا کرد؟
گفتم: آسید به جان هر کسی که دوست داری حرف دلت را بی پرده بگو تا بشنوم و اگر جوابی داشته باشم ارائه نمایم. دق مرگم کردی، این رسم مروت و جوانمردی نیست.

بلافاصله به تندی گفت: بس است تو یکی دیگر برای ما از جوانمردی و مردانگی حرف نزن.آقایان مردی تو را در گروه های مجازی ثابت کرده اند. قربان قد و بالای آقایی با عنوان علی علی بروم که در وصف تو خوب نوشته و افشاگری کرده است.

ادامه داد: همین دو شب پیش بود که در یک گروه ورزشی در فضای مجازی که اگر اشتباه نکنم چالش های ورزش پارس آباد بود این آقای حق گو و مدافع مظلومان و دشمنان ظالمان و بلندگوی ناتوانان و حقیقت گوی بی بدیل پرونده خوبی از تو یکی رو کرد و وعده داد که باز بیشتر بگوید و این بار با دستانی پر از مدرک و ادله و سند در گروه ظاهر شود و چهره تو را بیشتر و بیشتر بشناساند.

گفتم: خوب آسید عزیز، این علی علی که شما می فرمایید چه گفته و ادعایش در مورد من چه بوده است؟ عین حرف ها و ادعاهایش را اگر داری بگو تا همه بدانند و آگاه باشند.

گفت: صبر کن این علی علی آقای ما گفته است که شما جیره خوار مدیر کل ورزش و جوانان هستی و سهم خاصی از اداره ورزش و جوانان می بری و برای قلم زدن کارت هدیه و چیزای دیگری دریافت می کنی. آخر نامرد روزگار چرا این ها را که گرفتی و می گیری به تنهایی بالا می کشی. مگر ما همکار تو در نشریه نبودیم؟ آیا این انصاف است که ما مفت و مجانی برای نشریه کار بکنیم و آنگاه تو در قفا معامله بکنی و پول های خوبی بگیری و کارت های هدیه رنگارنگ و پرباری در جیب بگذاری و ما را استثمار بکنی؟ آی قربان قد و بالای این علی علی بروم که روسیاهت کرد. راستی بگو هر ماه چقدر از اداره کل درآمد داری؟ بگو تا ما به عنوان دوستانت خوشحال باشیم که دیگر هشت تو در گرو نه ات نیست؟ تا دور هم می نشینیم از دخل و خرج و همخوان نبودن آنها حرف می زنی و فیلم بازی می کنی. خلاصه بدان تو را ول نمی کنیم باید اعتراف بکنی و هرآنچه تاکنون از اداره کل گرفته ای را شفاف سازی نمایی و گر نه می گردیم و این علی علی گل و نازنین و بلبل و سنبل را پیدا می کنیم و دست بیعت به او می دهیم و به خاک سیاهت می نشانیم . بعد تو نوبت مدیر کل و روابط عمومی اداره کل خواهد رسید که مسلما دست به دامن بازرسی خواهیم شد تا دمار از روزگار آنها نیز در بیاورند.

گفتم: آسید این یکی از مواردی هست که علی علی مدعی است . همین چند روز پیش به خود من حرف های دیگری زده و به نوعی ما را اهل منتقل و دود خطاب کرده است. البته قبل از علی علی این حرف را دبیر هیات فوتبال استان(قانونی و یا غیر قانونی بودنش بحث دیگری است) مدعی شده و مدارک آن نیز موجود است و حرف های دیگری که اگر لازم باشد به مرور خواهیم گفت . بنابر این به این گونه ادعاها و تهمت زدن ها عادت کرده ام و باکی نیست.

آسید که چشم هایش در حال بیرون زدن از حدقه بود، گفت: حرف این علی علی چیست؟

گفتم: من چه بدانم. اداره کل و عواملش را افرادی خائن تلقی می کند و کسانی که بر علیه اداره کل نیستند را نیز همراه و هم قدم  هم رای آنها تلقی می کند. و در ضمن هر وقت که من کلمه ای از والیبال نوشته ام و حرفی گفته ام آنها را به هیات والیبال استان ربط داده و علی علی تمام قد در فضای مجازی ظاهر شده و به ما تهمت زده و با انواع فحش ها نوازشمان می کند و تازگی ها برای رد گم کنی هیات فوتبال استان را نیز به لیست اضافه کرده و این در حالی است که رئیس هیات والیبال استان از وجود شخصی به نام علی علی بی اطلاعی می کند و علی علی نیز مدعی است که تاکنون رئیس هیات والیبال اردبیل را از نزدیک ندیده است.

به آسید گفتم: اجازه بده علی علی قول مردانه داده است که همین امروز و فردا اسناد مربوط به دریافتی های من از اداره کل را منعکس بکند . آنگاه بیایید و حساب بکنید و شما و فضول باشی ورزش سهم تان را به زور هم که شده از من بگیرید.

آسید گفت: به حرفهایی که از جانب  علی علی و  دبیر هیات فوتبال استان  نقل و قول می کنی آیا مدرک داری؟ اگر آن ها را داری خوب از آنها مواظبت کن چرا که حتما مرجعی خواهد بود که اگر نتوانند ادعاهایشان را ثابت بکنند به آنها رسیدگی کرده و دروغگویان را به سزای اعمالشان برسانند.




نوشتن در اردبیل سخت است و در حوزه ورزش سخت تر

ده ، پانزده سال پیش همکار عزیز مطبوعاتی و دوست گرانقدرم ایوب تقوی طلب در مطلبی تحت عنوان “نوشتن در اردبیل سخت است” به زوایای مختلف نوشتن، درست نوشتن و مستقل بودن در کار خبری و روزنامه نگاری پرداخته بود. این مطلب که در نشریه وزین مهر اردبیل منتشر شده بود بحث نوشتن و بازگو کردن حقایق در عرصه سیاست را بیشتر مورد توجه قرار داده بود و امروز باید گفت که همچنان در اردبیل یکی از کارهای سخت، مشکل و طاقت فرسا نوشتن و پرداختن به حقایق موجود در جامعه است و به جرئت باید گفت که در اردبیل نوشتن نه تنها در عرصه سیاست بلکه در زمینه ورزش نیز سخت و سخت تر است.
فضای مجازی این امر را با چالشی بزرگ روبرو کرده است. هر فردی با یک گوشی هوشمند و با حضور در یک یا چند گروه کار نوشتن ، تحلیل کردن و اظهار نظر نمودنش گل می کند و با یک شماره تلفن ناشناس و بدون تکمیل پروفایل و ثبت مشخصات واقعی در قامت یک مدعی العموم ظاهر شده و هر آنچه دل تنگش می خواهد می گوید و نوک پیکان اتهام را به هر سمتی که دلش بخواهد نشانه می گیرد و آنگاه از خوشحالی چنان دستی محکم بر دست دیگر می کوبد که نگو و نپرس و آنگاه در کمال تعجب ادعا می کنند که دنیای نشریات مکتو.ب به سر آمده و عمرشان به پایان رسیده است.
آنها معتقدند به لطف فضای مجازی هر کسی که در گروهها و کانال ها عضو باشند خود خبرنگارند و می توانند در هر ارتباطی نظر بدهند و تحلیل بنویسند و همه را از دم تیغ بگذرانند و از هیچ چیز و هیچ کسی هم باکی نداشته باشند.
دامنه اظهار نظرها در فضای مجازی هر روز گسترده تر و بازار اتهام زنی، دروغ گویی، ناسزاگویی و انتقام گیری بیشتر از روز قبل چهره کریه و بدمنظر خود را نشان می دهد و این بدترین روشی است که این روزها در ورزش استان بیشتر قابل لمس بوده و هر روز نیز بر تعداد افراد تهمت زن و خیره سر و خود بزرگ بین افزوده می شود.
این قبیل افراد معتقدند که کسی نباید به آنها و دوستانشان جرئت بیان یک جمله چون “بالای چشمتان ابروست” را داشته باشد. اگر بخواهد بیشتر از خواسته آنها حرف بزند چاپخانه های تهمت زنی با سرعتی مثال زدنی به کار می افتند و با زیر پا گذاشتن سفارش ائمه و تاکید دین و اولیای دین برای رسیدن به هدف و تطهیر هر آنچه به آن علاقه مند هستند و دلباخته ، بر هر کار و اقدامی که بخواهند دست می زنند و تا دلت بخواهد مارک های مختلف به تو می چسبانند و برای فردای خود و روز قیامت توجه نمی کنند
نگارنده این سطور نیز مدت هاست که با هر نوشته اش با انواع حملات ، اتهامات ، نقل و قول ها و حرف های بی پایه و بی اساس مواجه شده و عده ای تلاش می کنند تا شاید از این راه بتوانند ما را از نوشتن و پرداختن به واقعیت ها باز دارند.
برخی از آنهایی که در فضای مجازی حتی کار را تا به آنجا پیش برده اند که ما را باج بگیر و برخوردار از نعمات نقدی و ماهیانه از سوی برخی ها معرفی کرده ادند قول داده اند که اسناد مربوط به دریافتی های ما را در اسرع وقت در فضای مجازی و کانال ها افشاگری نمایند . به انتظار می نشینیم تا این آقایان به وعده خود عمل نمایند و مدارک مربوط به همه ادعاهای خود را منتشر کنند و اگر به انجام چنین کاری موفق شدند و مدارک دریافتی های ما و سایر ادعاها را به اطلاع عموم رساندند پابوسشان خواهیم بود و در غیر آن هر گونه اقدام قانونی برای مقابله با رفتارهای غلط، تهمت و افترا و بازی با آبروی اشخاص را حق طبیعی خود تلقی خواهیم کرد.
آنهایی که وقت خود را در این ارتباط صرف کرده اند بهتر است هرچه زودتر و کامل تر هر آنچه از ما و نشریه ما در اختیار دارند و به دست آورده اند را منتشر کنند و زیاد به خود در جهت کتمان آنها زحمت ندهند.