1

مربی کیست؟

مرحوم د- اسدالهی از کارشناسان و نویسندگان نامی کشور در نوشته های خود تحت عنوان آئین مربیگری که در سال 73 در مجله کیهان ورزشی منتشر می شد در یکی از بخش ها بحثی تحت عنوان مربی کیست را مورد توجه قرار داده است.
آن مرحوم می نویسد:“مربی کیست که چیزی یاد گرفته و می خواهد به دیگران یاد دهد. بنای کار او عشق است نه درآمد مادی، ضمن این که کار او باید پاداشی داشته باشد تا فارغ البال به خدمت عاشقانه خود بپردازد“.
مربی را چند نیرو برای انجام کار زیر فشار قرار می دهند که مهم ترین آنها را نیروی عشق، میل به میدانی بودن، میل به جاه طلب و وظیفه شناسی بیان می کند.
میل به میدانی بودن چه مفهومی دارد؟ اکثر ورزشکاران وقتی با توجه به شرایط سنی مجبور به ترک دوران قهرمانی شده و میدان را به جوان تر از خودشان واگذار می کنند اتفاق می افتد که از ته دل به این کار راضی نشده و همچنان برای حضور در میدان تمایل نشان داده و این انگیزه را در خود پیدا می کنند . علاقه به ماندن و فعالیت در میدان را نباید به هوس تعبیر کرد، بلکه این امر می تواند از روی علاقه باشد . برای برخی ها گوشه نشینی و فعال نبودن در حوزه هایی که تخصص داشته و سال ها در آن عرصه ها تلاش کرده اند برابر با مرگ است. ورزشکاری که پا به سن می گذارد و امکان فعالیت از وی به عنوان بازیکن سلب می شود برای جواب دادن به علاقه ذاتی اش راه مربیگری را در پیش گرفته و در سنگر جدیدی به خدمت مشغول می شود. ورزشکاری که عمری را سپری کرده و تجربه اندوخته است می خواهد داشته های خودش را به نسل جوان انتقال دهد و براستی این کار نیاز به عرصه و فضایی دارد که امر مربیگری می تواند این فضا را برای او فراهم نماید.
وظیفه شناسی نیروی دیگری است که مربی را برای خدمت بهتر و بیشتر مورد حمایت و پشتیبانی قرار می دهد. این نیرو، مربی را وادار می سازد که شب و روز خود را در راستای انجام وظیفه به کار گیرد و تا زمانی که احساس نکند به آنچه می خواسته دست پیدا کرده است، آرام و قرار نگیرد و دست از تلاش و کوشش برندارد.
در دنیای ورزش باید اختیاراتی برای یک مربی در نظر گرفته شود. اگر این کار تحقق نیابد چنین فردی را نباید با عنوان مربی مورد خطاب قرار داد.
یکی دیگر از نیروهای چهارگانه مورد اشاره که در وجود هر انسانی به اندازه سرمایه اولی سرشته شده جاه طلبی است. جاه طلبی انسان را برای این که بتواند پا در مسیر صعود قرار بدهد یاری می کند. اگر احساس جاه طلبی در کسی وجود نداشته باشد پیشرفت و گام های رو به جلو برداشتن برایش امکان پذیر نمی شود و به عبارتی دیگر چنین فردی درجا می زند و یا به پستی می گراید.
جاه طلبی با جاه زدگی تفاوت دارد و میان این دو مرزی وجود دارد که حد آن را عقل می تواند معین نماید. زیاده خواهی در زمینه جاه طلبی انسان را به سوی جاه زدگی یا جاه پرستی می برد که بلای دیگری است. آدمی برای این که بتواند این هوس بی مهار خود را سیراب می کند مجبور می شود که به هر دری سر بزند و از هر کوی و برزنی عبور بکند و به هر ناشایستی تن بدهد و اما در دنیای مربیگری برای این که یک مربی بتواند به خوبی پیشرفت بکند و در انجام وظیفه به بهترین وجه عمل نماید، بزرگ ترین و مهم ترین شرط خدمت بایسته است ولی اگر زیاده بر آنچه لیاقتش را دارد طلب بکند. برای رسیدن به آن هیچ راهی جز چنگ زدن به راه ناشایست نمی تواند در پیش بگیرد. مربیان چاپلوس، مربیان دغل باز،مربیان زد و بندچی و مربیانی که حق را ناحق می کنند و بساط کار را مناسب بروز این رذایل می یابند از کسوت مربیگری خارج می شوند و ردای رنگینی می پوشند که ننگین است.
یکی از مهم ترین وظایف و رسالت مربیان پرورش انسان و انسانیت است. حال اگر فردی پیدا شود که ادعای به تن کردن ردای مربیگری را داشته باشد ولی شاگردان خود را به دروغ گفتن و اتهام زدن وادار سازد و به جای این که صفات پسندیده را به آنها تعلیم دهد عملا آنها را به قدم زدن در بی راهه تشویق و ترغیب بنمایند، آیا می توان ادعا کرد که به چنین فردی می توان عنوان بزرگ ، قابل احترام و مورد ستایش یعنی مربی را اطلاق کرد؟
اگر کسی به صفت ناپسند و مذموم جاه زدگی مبتلا شود به هر وسیله ای دست می زند تا بتواند به خواسته های غیر منطثقی خود دست پیدا بکند. برای این که بتواند اسم خود را بر سر زبان ها بیندازد زمین و زمان را مورد حمله قرار می دهد، مصاحبه های بی اساس انجام داده و کارهای ناروا و بدون دلیل را به خیلی ها نسبت می دهد. جاه زدگی او را به مسیری سوق می دهد که حاضر می شود شناخته و ناشناخته حرمت ها را زیر پا بگذارد و برای این که بتواند دستمالی برای خودش تهیه بکند ، قیصریه ای را به آتش بکشد.
جاه زدگان برای عقب نیفتادن از برنامه ای که برای خود تدارک دیده اند هر روز نقشه ای جدید تدارک دیده و راههای مختلف را مورد آزمایش قرار می دهند. استفاده از موقعیت و جایگاه دیگران مهم ترین و بارز ترین حرفه این قبیل افراد محسوب می شود. آنها هر روز خود را عاشق و کشته صاحبان قدرت و دارندگان موقعیت اجتماعی می کنند تا بلکه بتوانند با استفاده از موقعیت آنها برای خود از آشفته بازار کلاهی به دست آورند.
هیچ شک و تردیدی وجود ندارد که افراد جاه زده می توانند بزرگ ترین ضربه ها را به دنیای با صفا و بدون رقیب مربیگری وارد کنند.آنها با کارهای ناشایست و خارج از چارچوب اصول اخلاقی و رفتاری بیشتر از هر چیزی به آینده جوانان و نوجوانانی که تحت تعلیم آنها قرار گرفته اند ضربه می زنند و به جای پرورش انسان هایی وظیفه شناس، صادق، راستگو، تلاشگر و در خد مت حق و حقیقت آنها را با دنیای مکر و حیله و دروغ پردازی و منفعت طلبی آشنا نموده و آنها را به عنصری بی فایده و مروجین دروغ و کذب تبدیل می نمایند.
پس در بحث نیروی جاه طلبی می توان نتیجه گرفت که جاه برای آن است که مربی خدمت شایسته انجام دهد و خدمت پسندیده برای آن است که مربی در جاه شایسته قرار گیرد. چون شایستگی و پسندیدگی از میان برداشته شود اگر مربی به قله هرم این حرفه نیز برسد لباس ننگین پوشیده است.




وارونه جلوه دادن حقایق توسط کانال فوتبال اردبیل

کانال فوتبال اردبیل عادت کرده است که هر از چند گاه، نشریه ورزش اردبیل را مورد لطف و مرحمت خود قرار داده و به نحوی با بهانه قرار دادن یک یا دو نوشته انواع اتهامات را متوجه ما بکند.
همه گفته ها و محبت های آن عزیزان را با دیده منت نگریسته و اتهامات آنها را با خنده ای همیشه تحمل کرده و در مقام جوابگویی بر نیامده ایم. ولی این بار عزیزان در محبت خود خیلی با عجله عمل کرده و اتهاماتی کاملا کذب را متوجه ما کرده اند. متاسفانه با تذکری که بلافاصله با درج مطلبی در سایت انجام پذیرفت حداقل این جرئت را نداشتند که از گفته کذب خود عذرخواهی نمایند. در این ارتباط لازم است نکاتی را یادآوری نماییم.
گردانندگان این کانال و فرمانده آن در سایه به کار خود ادامه می دهند. آنهایی که مدعی پرچم داری انتقاد از ورزش استان می باشند، باید آن قدر شهامت داشته باشند که خود را معرفی کنند تا اگر انتقادی و یا حرف و سخنی در ارتباط با نوشته هایشان باشد بتوان به راحتی سخن گفت و به موارد اشاره کرد. خطاب قرار دادن فرد و یا افرادی که نشناسی، کاری بسیار مشکل است.
عده ای را اعتقاد بر این است که این کانال توسط یکی از مربیان پایه فوتبال راه اندازی شده و با کمک چهار نفر از شاگردانش اداره می شود. چندی پیش، پس از محبت این کانال در تماس با آن مربی عزیز و زحمتکش و گلایه از اتهام های پوچ و بی اساس صراحتا گفت که در کانال فوتبال اردبیل مسؤولیتی ندارد و امروز بعد از انتشار یک مطلب کذب از هر عزیزی که پرسیدیم فرماندهی آن مربی گرامی در کانال را تایید کرد.
تا آنجا که از آن گرامی شناخت دارم نباید اهل دروغ گفتن باشد و مطمئنا وی نقشی در این ارتباط ندارد. مگر این که اشتباهی در شناخت ما باشد و …. فرقی به حال ما نمی کند که او باشد یا نباشد، چرا که هر کس دست اندرکار این کانال باشد موضعگیری اش در قبال نشریه ورزش اردبیل و اتهام زدن به آن جای سؤال دارد و محل گلایه. امیدواریم حداقل اگر دوست دارند همچنان به اظهار لطف و محبت و عنایت و بزرگواری خود نسبت به ما ادامه دهند، مواردی را مورد اشاره قرار بدهند که صحت داشته باشد و دست به دامن حرف های کذب و بی اساس نشوند.
ادعا شده است یکی از نشریات محلی(ورزش اردبیل) در بین اهالی ورزش به بلندگوی اداره ورزش و جوانان معروف شده است. اولا باید عزیزان جواب بدهند که این بلند گویی ما در ارتباط با اداره ورزش و جوانان شهرستان اردبیل می باشد و یا مربوط به اداره کل ورزش و جوانان استان است. حداقل آقایان حوصله به خرج بدهند و منظور خودشان را صریح و آشکار بیان کنند تا جای هیچ شبهه ای باقی نماند.
و اما بلندگوی کسی بودن در فرهنگ دهخدا به معنی زبان او بودن، به جای او سخن گفتن آمده است و در فرهنگ معین نیز به سخنگوی شخص یا مؤسسه ای بودن معنی شده است.
حال ما مانده ایم که این آقا و یا آقایان بر اساس کدام نوشته ها این صفت را به ما ارزانی داشته اند. آرشیو 27 شماره نشریه برای چندمین بار مرور شد ولی آثاری از بلندگوی اداره ورزش و جوانان بودن را ندیدیم. از این آقایان درخواست داریم که حداقل ادعای خود را با ذکر مثال و شماره نشریه بیان کنند تا واقعیت ها و چهره خیرخواهانه برخی ها کاملا برای افکار عمومی مشخص شود.
نکند در پیشگاه آقایان گفتن از اقدامات موثر هیات والیبال، توجه به پایه های هیات کشتی، تلاش های بی وقفه هیات بسکتبال استان، شاهکار هیات شطرنج استان در کم ترین زمان از آغاز فعالیت و برگزاری رقابت های بین المللی دهه فجر و… به مفهوم بلند گو بودن است. اگر منظور شما غیر از این هاست کاملا آماده ایم که شما با دلیل بگویید تا ما به اشتباهات خود اعتراف نماییم.
دو نوشته ما در سایت را ملاک قرار داده و گفته اند: در آستانه مجمع انتخابات هر روز مطلبی در راستای تضعیف هیات فوتبال استان می نگارد.
راستی گردانندگان و فرمانده سایت زحمت مطالعه دو مطلب مورد اشاره را به خود داده اند که بعد از آن نسبت به ایراد این اتهام اقدام نموده اند؟ یکی از این دو مطلب ، بحث “فوتبال اردبیل به چه کسی باخت” می باشد. هر چه در این نوشته به دنبال کلمه ای گشتیم که بر علیه هیات فوتبال استان باشد پیدا نکردیم. اصلا موضوع این نوشته ، نماینده فوتبال استان در لیگ دسته دوم است و دست اندرکاران این تیم مورد خطاب آن بوده است. حال از کدام سطور و کلمات و جملات آن، اساتید محترم و مفسرین کارآ و فوتبال فهم کانال برداشت کرده اند که هدف مطلب تضعیف هیات فوتبال استان بوده بر ما پوشیده است.
نکند آقایان حرف دل خودشان را می خواهند با اتهام زدن به ما بیان کنند. نکند آنها اعتقاد دارند که هیات فوتبال استان عامل شکست های تیم استان در لیگ دسته دوم است. ما چنین حرفی در آن مطلب نزده ایم و آقایان کاملا مطلب کذبی را به نشریه نسبت داده اند.
مطلب دومی که مورد استناد آقایان قرار گرفته نوشته ای با عنوان “فاصله لیگ فوتبال استان با حداقل استانداردها”می باشد. کجای این نوشته بر خلاف واقعیت است؟ آیا لیگ فوتبال بزرگسالان استان از همه استانداردهای مورد نیاز بهره می برد؟ شمایی که همیشه در مقام منتقد از غیر خودی ها ظاهر می شوید و خود را صاحب نظر می دانید آیا روند برگزاری لیگ را تایید می کنید؟ آیا در فصل جاری رقابت های لیگ در سطوح مختلف از جمله برتر، یک، دو، و سه در استان برگزار شده است؟ آیا می توان به رقابت های برگزار شده عنوان رقابت های باشگاهی لیگ برتر داد؟ کجای نوشته ما می تواند دلیلی بر بلندگو بودن ما به حساب آید؟
همیشه بیان واقعیت ها و حقایق امکان دارد به ضرر عده ای ختم بشود. این کار نباید مانعی برای گفتن حقایق باشد. کسانی که بخواهند با وارونه جلوه دادن واقعیت ها و اتهام زدن به برخی ها سرپوشی بر روی آنها بکشند، کاری از پیش نمی توانند ببرند . هر گونه اظهار نظر و حمایت از افراد و مجموعه ها باید بر مبنای عملکردها باشد. به زور نمی توان هیاتی را کارآمد تلقی کرد.
مگر می توان کسی را در این استان پیدا کرد که ادعا بکند تعریف و تمجید از هیات شمشیربازی استان با آن همه افتخار و مقام های کسب شده نشانی از بلندگویی اداره کل ورزش و جوانان دارد. اگر دفاع از موفقیت ها و انعکاس فعالیت های شبانه روزی زحمتکشان ورزش و رشته های مختلف ورزشی در نظر برخی افراد مغرض و مقام پرست به بلند گو بودن تعبیر می شود ما نسبت به این عنوان اقتخار می کنیم. یا حق
 




راهپیمایی باشکوه جامعه ورزشی استان به روایت تصویر




شهر فوتبال شلوغ است

شهر فوتبال شلوغ است، لیگ دسته دوم فوتبال باشگاه های کشور به ایستگاه پایانی نزدیک شده است. این خود یکی از دلایل شلوغی است، اما ناکامی و عدم نتیجه گیری تیم محبوب اردبیلی ها و قرار گرفتن آن در انتهای جدول رده بندی دلیل عمده و مهمی است برای این شلوغی. این تیم یعنی شهرداری سابق و بی نام و نشان فعلی هنوز که هنوز است پرطرفدارترین تیم فوتبال ما به حساب می آید. این تیم اگر اغراق نکرده باشیم در هر کوی و برزنی از این شهر از هوادار بهره می برد.

متاسفانه این تیم امسال در رقابت های لیگ دسته دوم بسیار ضعیف و سؤال برانگیز ظاهر شد. ضعف این تیم به نفع هر کسی که بوده باشد ، به نفع فوتبال اردبیل نبود. فوتبال اردبیل سال ها در زیر ضربه های مهلک تازیانه کمبود ها و بی توجهی ها و ناملایمات به حق خود دست نیافته است. سقف پرواز فوتبال ما خیلی بیشتر و بیشتر است. چرا باید فوتبال ما از خودی ها و غیر خودی ها هر روز و هر ماه و هر سال آسیب ببیند و ضربه بخورد؟ به چه دلیل مسؤولین شهر و استان ما به فوتبال به چشم یک وسیله اضافی و غیر ضروری می نگرند؟ چرا برخی از دست اندرکاران امر به ظاهر خود را طرفدار و سینه چاک فوتبال قلمداد می کنند ولی در باطن نقش یک دشمن خونی را بازی می کنند؟ چرا برای توجه به فوتبال و سرمایه گذاری و حمایت مسؤولین از آن، شهر ما به یک تافته جدا بافته تبدیل می شود؟ حرف ما این است استان های همجوار و حتی استان ها و شهرهای محروم تر از ما می توانند در فوتبال به توسط مسؤولین و شهرداری ها حمایت شوند چرا ما نمی توانیم؟ چرا این کار برای سایر نقاط کشور مباح و برای اردبیل محروم و پر از استعداد حرام تلقی می شود؟

تا حرف از حمایت و لزوم آن به میان می آید به نحوی همه می خواهند از زیر بار مسؤولیت شانه خالی بکنند و توپ را به میدان دیگری پاس بدهند. در افکار عمومی چنان وانمود کنند که در زمین گیر شدن فوتبال نقشی نداشته اند. غافل از این که مردم و بخصوص علاقه مندان و طرفداران فوتبال به خوبی با ضوابط، قونانین و مقررات حاکم بر رقابت های باشگاهی آشنایی کامل دارند و وظایف همه ارگان ها، ادارات و نهادها در قبال تیم و تیم داری در فوتبال را می دانند. مصاحبه ها و گفته هایی که خارج از چارچوب اصول باشد و ترفند هایی برای تبرئه خود و متهم کردن دیگران مورد استفاده قرار گیرد، مطمئنا نمی تواند تاثیری در حقیقت درک شده توسط مردم و ورزشی ها بگذارد.

فوتبال ما امسال نتوانست به خوبی از حیثیت ورزش اردبیل دفاع نماید. نماینده آن بدترین و تاسف آورترین نتیجه در طول دوران حیاتش را برای مردم به ارمغان آورد. برای موفق شدن در فوتبال و در یک دوره از رقابت ها باید عزم جزمی در کار باشد،؛ همت پولادین به کار افتد و تدبیر و تفکر مخلصانه به میدان بیاید. این چنین رفتار نشد و تیم به بلایی خانمانسوز و دردآور گرفتار گردید.

گفته های ما و انتقاد های ما و بیان واقعیت ها و سرگذشت دردآور فوتبال و از همه بالاتر موقعیت خجالت آور نماینده استان در جدول رده بندی گروه الف رقابت های لیگ دسته دوم به جز انجام وظیفه چیز دیگری نمی تواند باشد. ما نه با شورا غرض داریم و نه با شهردار کینه ای و مرضی. نه خصو.متی با اداره کل ورزش و جوانان داریم و نه دشمنی با کاخ نشینان حافظ. نه با مسؤولان سازمان فرهنگی ورزشی و باشگاه شهرداری ما را حساب و کتابی در میان است و نه با کادر فنی آویزان شده از تیم رقابت و عنادی وجود دارد. اگر انتقادی است نه از آن رو که ذره ای از ارادتمان نسبت به این عزیزان کاسته شده باشد بلکه از این روست که ما را مسؤولیتی است و رسالتی، ما قبل از اندشیدن به خود و داشتن هوای دوستان و آنهایی که در رویای مدیریت به سر می برند باید به فوتبال استانمان فکر بکنیم و حقایق در ارتباط با آن را بر زبان آوریم.

شهر فوتبال و ورزش همچنان شلوغ و آشفته است، خیلی چیزها در سر جای خودش نیست، خیلی ها از این آشفته بازار برای رسیدن به هدف بهره برداری می کنند، تماشاگران و هواداران آزرده و دلخور هستند. وضعیت موجود وضعیتی مطلوب نیست. این را نیز می دانیم که تیم شهرداری سابق و بی نام و نشان فعلی ملک طلق کسی نیست، میراث و ارث هیچ خاندانی نیست، تعلق به هواداران و فوتبال اردبیل دارد و باید برای روشن شدن افکار عمومی حقایق در ارتباط آن به وضوح و روشنی اطلاع رسانی شود.

تیم دو بازی دیگر در پیش دارد. نباید شهر فوتبال را از آنچه که هست بیشتر شلوغش کرد. باید منتظر ماند تا رقابت ها به خط پایان برسند و آنگاه می توان حرف زد و حقایق را گفت.       




تحلیلی بر یک سقوط/کی بود کی بود من نبودم..

متاسفانه همانگونه که پیش بینی میشد, بالاترین نماینده استان در فوتبال کشور در دو هفته مانده به پایان لیگ دسته دوم کشور با قرار گرفتن در قعر جدول گروه دوم, امیدها را برای بقا تبدیل به ناامیدی کرد و تقریبا سقوط کرد.

تحلیل های متفاوت از این اتفاق تلخ می شود و هرکس به فراخور اطلاعات خود تحلیلی ارایه و نظری می دهد. بدون شک داشتن اشرافیت و نگاه منصفانه به قضیه عادلانه ترین و کوتاه ترین راه برای شفاف سازی است. باشد تا این واقعه تلخ, عبرتی شود برای آینده و چراغ راهی باشد برای فردا…

در این کوتاه قصد داریم در حد مقدورات این فضا از دیدی بی طرفانه به این اتفاق بنگریم:

اداره کل ورزش و جوانان;

وظایف و مسولیت های سازمان ورزش استان در قبال لیگ های حرفه ای وظایفی تعریف شده است و معمولا این ارگان از ورود به آن منع شده و اصولا اعتباری هم برای هزینه کرد در این موضوع ندارد. بدون شک نقش متولی ورزش استان بیشتر در حد زیرساخت و سخت افزاری است و قطعا چه در این فصل چه در طی سالهای اخیر, شهرداری اردبیل بدون پرداخت وجهی از این امکانات بهره برده و امکانات سخت افزاری در اختیارش بوده است.

این موضوع نافی نقش و تقصیرات اداره کل در شورای به اصطلاح اهلیت نیست و نخواهد بود.

هیات فوتبال استان;

بدون شک بحث فوق شامل هیات فوتبال استان هم هست و این هیات هیچ وظیفه ای در تامین هزینه های یک تیم خصوصی را ندارد و قطعا تقصیری هم متوجه آن نیست. ورود این هیات به موضوع تیم شهرداری هم بیشتر یک ورود از منظر حمایتی بوده و انصاف نیست این هیات را مقصر قلمداد کرد.

هرچند هیات فوتبالی قوی و با نفوذ در ارکان فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ می توانست کمک حال این تیم در بسیاری از حواشی آن باشد.

مجید حیدری;

ورود این اسپانسر ضعیف و فاقد توان مالی مناسب برای ساپورت این تیم, شاید بزرگترین علت به نظر برسد, ولی انصافا به حیدری چه داده ایم و چه گرفتیم؟

کدامیک از ما حاضریم برای خانه ای که متعلق به ما نیست هزینه کنیم؟ حیدری بقول خودش 150 میلیون تومان برای این تیم هزینه کرد. اما مالک هیچ چیزی نبود! نقش او بیشتر یک عابر بانک بود تا مدیر…

هرچند انتقادات زیادی به این شخص, رفتار, کردار و گفتارش در حوزه تیمداری و مدیریت وارد است و کسی که نتواند بر روی ارکان زیر دستش مدیریت کند, عاقبتش همین می شود.

شهرداری اردبیل;

شهرداری اردبیل همچنان چوب دو فصل فقدان مدیریت خود را می خورد و میلیاردها تومان پول بیت المال بخاطر روابطی نابود شد که همچنان با ناکامی و سقوط تیم هم تداوم یافت و در لیگ دو هم گریبان نماینده اردبیل را رها نکرد.

شهرداری مدعی است که تیم را به بخش خصوصی واگذار کرده است. مستندات کجاست؟ در کدام دفترخانه؟ بندهای قرارداد چگونه تنظیم شد و چگونه عملی شد؟ ضمانت نامه چرا جای خود را به سفته داد؟ چرا تیم هنوز در فدراسیون بنام شهرداریست؟ حیدری مدعی است قول 500 میلیون تومان مساعدت از شهرداری را داشت!! چه کسی و چرا چنین قولی داده بود؟

چرا وقتی هیات فوتبال و متعاقب آن آقای آستانی اعلام آمادگی برای کمک به تیم کردند و جلساتی هم با مسولین شهرداری برای کمک به تیم برگزار کردند, چرا همه چیز در نطفه خفه شد و منجر به نتیجه نشد؟

شورای اهلیت;

کادر فنی;

مسولین ارشد استان;

سه علت آخر باشد برای نشریه…

این تیم تنها دلخوشی هواداران و دوستداران فوتبال شهر بود. چرا کسی به این هواداران و اشکهای صادقانه آنها احترام نگذاشت؟

مقصر کیست؟

آدرس اشتباه ندهیم… چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است…

درشماره آتی ماهنامه نوید سحر مفصل تر و موشکافانه تر خواهیم نوشت… یا حق

 

 




گرامی داشت یاد و خاطره مرحوم هوشنگ چمن آرا

همزمان با سال روز درگذشت هوشنگ چمن آرا یاد و خاطره این پیشکسوت فوتبال استان گرامی داشته می شود.

وحید حسینی یکی از دست اندرکاران نشریه ورزش اردبیل گفت: مرحوم هوشنگ چمن آرا یکی از پیشکسوتان و خدمتگزاران صادق و تلاشگر فوتبال استان بوده که با برگزاری جام عقاب و پرورش استعدادها و معرفی بازیکنان جوان و نامی ، حق بزرگی بر گردن فوتبال منطقه دارد.

وی گفت: به منظور گرامی داشت یاد و خاطره آن مرحوم همزمان با سالروز درگذشتش، پیشکسوتان و علاقه مندان به فوتبال در روز  شنبه 23 بهمن ماه در ساعت 16 بر سر مزارش در آرامستان بهشت زهرا گرد هم می آیند و با قرائت فاتحه ای یاد و خاطره اش را گرامی می دارند.

وی در پایان گفت: از همه پیشکسوتان و جامعه ورزش استان درخواست می شود به منظور ادای احترام به روح یکی از زحمتکشان فوتبال استان در مراسم یاد شده حضوری فعال و گسترده داشته باشند.




جلسه تعیین تکلیف حمایت از تیم شهرداری و ر فتار برخی از مدعیان

برای تعیین تکلیف و چگونگی حمایت از تیم فوتبال اردبیل، روز گذشته جلساتی با حضور شهردار، مدیر کل ورزش و جوانان، جمعی از پیشکسوتان و دست اندرکاران سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری در محل سازمان برگزار شد.

برگزاری چنین جلسه ای بعد از آن همه حرف و حدیث آیا نمی تواند جای سؤال داشته باشد؟ تیم در یک وضعیت بحرانی قرار گرفته و رساندن آن به ساحل امن شرایط زیادی را طلب می کند ولی در این نوشته کوتاه قصد آن نداریم که به این موارد بپردازیم. چرا که در شش ماه گذشته مکرر سخن گفته و مطلب نوشته ایم و در پایان فصل و بعد از مشخص شدن آینده تیم باز هم با علاقه مندان سخن خواهیم گفت.

اما در این فرصت کوتاه باید اشاره شود هر چند در مورد تیم و کناره گیری شهرداری از حمایت و سرپرستی آن انتقادهایی را متوجه دکتر لطف الهیان می دانیم و آن را نیز در عمل به اثبات رسانده ایم ولی بر این معتقدیم که وی یکی از موفق ترین و کارآمد ترین مدیرا ن استان در همه امور مربوط به شهرداری به جز ورزش و تیم داری حرفه ای است. مدیران بومی و تونایی چون لطف الهیان ها فارغ از هرگونه نگرش و بینش سیاسی ، برای استان نعمت بزرگی هستند . پس اگر انتقادی صورت می گیرد از سر دلسوزی و عشق به ورزش و تیم فوتبال شهرداری است.

تیم شهرداری ریشه دارترین تیم استان و باشگاه شهرداری نیز تنها باشگاه قابل قبول از نظر اصول و قوانین مربوط به باشگاه داری می باشد و روی این اصل همه دوستداران و علاقه مندان به ورزش و بخصوص فوتبال از شهردار انتظار دارند همچنانچه به دیگر بخش ها اهمیت قائل است ورزش و فوتبال را نیز در اولویت کارهای خود قرار بدهد.

شورای شهر به همراه شهردار و بخشی از عزیزان در آن مجموعه امسال با تیم فوتبال شهرداری به قول معروف خوب تا نکردند و بی توجهی آنها که می تواند علل مختلف داشته باشد ضربه بسیار مهلک و کشنده ای به فوتبال باشگاهی اردبیل وارد کرد. مهم ترین بحثی که در این ارتباط می تواند قابل طرح باشد همانا مشخص شدن دلایل منع شهرداری اردبیل از تیم داری است. انتظار می رود شورای شهر و شهردار بدون رعایت حال این و یا آن و هرگونه ملاحظه کاری بگویند که چرا و به چه دلایلی شهرداری اردبیل از تیم داری در عرصه ورزش حرفه ای منع شده است.

انتقاد از هر مسؤولی در سطح استان باید در چارچوب خاص خود و با حفظ احترام و حرمت انجام پذیرد. عملکرد شورای شهر و شهردار از زمان مطرح شدن واگذاری تیم به بخش خصوصی قابل قبول نبوده و نیست و این نظر و معتقد بودن به بی توجهی مجموعه شهرداری نمی تواند عاملی برای تسویه حساب های شخصی و زیر پا گذاشتن اصول مربوط به انتقاد می باشد.

در جلسه بعدازظهر روز گذشته برخی از آنهایی که خیلی هم مدعی هستند، نشان دادند که در رعایت آداب سخن گفتن و حفظ حرمت همکاران خود بسیار ضعیف و درمانده هستند. در جلسه ای که شهردار اردبیل و مدیر کل ورزش و جوانان حضور دارند، حاضرین در جلسه باید در چارچوب خاص حرکت نمایند و نباید طوری رفتار کرده و به نحوی سخن بگویند تا در پایان تاسف خیلی از حاضرین در جلسه را به دنبال داشته باشد.

این تیم چه در دسته دوم بماند و یا به دسته سوم سقوط بکند تاثیر منفی و ماندگارش به فوتبال در دل تاریخ ضبط و فراموش ناشدنی خواهد بود. در صورت سقوط اگر همتی و قصدی برای احیای دوباره فوتبال باشد با یک برنامه ریزی کوتاه مدت و میان مدت می توان موقعیت از دست رفته را به دست آورد ولی اگر آنهایی که خود را در فوتبال صاحب نظر می دانند و مهر منجی فوتبال را بر سینه خود نصب کرده اند اگر نتوانند در یک جلسه رسمی با حضور بزرگان اجرایی استان آداب سخن گفتن و حرمت جلسه را رعایت بکنند باید به حال و وضع خیلی ها گریه کرد و زاری نمود.

وقتی از یک خبرنگار و نویسنده سؤال شود که انتقاد را معنی کن بدون درنگ خواهد گفت که انتقاد یعنی جدا کردن سره از ناسره و یا جدا کردن بدی ها از خوبی ها. اگر گفته شود که شورا و شهردار نباید کار تیم را به این مرحله می رساندند و باید از همان روزهای اولی که زمزمه واگذاری در شهر پیچید اجازه تحقق آن را نمی دادند، حرف حقی است که منتقدان بر زبان جاری می کنند ولی بیان این مطالب و دیدگاهها و پیشسنهادها و درخواست ها باید با رعایت حرمت ها انجام بگیرد.

اگر امروز شهرداری تیم را به شوشتر می فرستد و قول پرداخت بخشی از مطالبات بازیکنان و وعده حمایت تا آخر فصل را می دهد کار زیادی انجام نداده بلکه وظیفه خود در قابل تیمی که در فدراسیون به نامش می باشد عمل کرده است ولی همچنان به این امر معتقدیم که در فصل آینده شهرداری باید تیم خود را چه در دسته دوم و چه در دسته سوم تحت پوشش قرار بدهد  و این بار با نظارت کافی و کامل اجازه هیچ گونه هزینه اضافی و ریخت و پاش را ندهد و به یکی از وظایف مهم و اساسی اش مبنی بر جلب رضایت شهروندان و قشر جوان عمل نماید.

و در نهایت با آنهایی که با آداب سخن گفتن و قوانین و رسوم حاکم بر جلسات در حضور مسؤولین اجرایی شهر و استان آگاه نبوده و یا خود را ملزم به رعایت آنها نمی دانند پیشنهاد می شود که یا در چنین جلساتی حضور پیدا نکنند و یا اگر شرکت کردند سکوت اختیار نمایند و حرفی نزنند.




فداکاری، درس و … تشکر

چقدر در این فوتبال زوار در رفته ما فداکاری رخ می دهد..چقدر در این فوتبال همه فداکارند، چقدر در این فوتبال ما درس نهفته است… چقدر در این فوتبال ما همه درس می دهند و مدرس هستند و چقدر در این فوتبال درس می گیریم و به اندوخته های خود اضافه می کنیم، خوشا به حال ما! وای به حال آنهایی که نه در ورزش و نه در فوتبالشان فداکاری هست و نه این همه درس ریخته فراوان و قابل استفاده.
داستان آخرین فداکاری در فوتبال ما همین رفت و برگشت ها در تیم سر راهی استان در لیگ دسته دوم است. بالاخره نفهمیدیم که این تیم صاحب دارد یا نه! اگر دارد چه کسی است؟ چگونه تیم را تصاحب کردند؟ چه دادند .و چه گرفتند؟ اسم تیم را چه گذاشتند؟ فلسفه این رفت و برگشت ها چیست؟ چه کسی در مورد آنها تصمیم می گیرد؟ مگر تصمیم گیری در مورد تیم به صورت تعاونی است؟ آنها که می برند و می دوزند پشتشان به کجا گرم است که چنین شتابان می روند و هر تصمیمی را به مورد اجراء می گذارند؟
چقدر در این فوتبال همه از هم تشکر می کنند، چقدر در این فوتبال همه قدردان و قدرشناس هستند. چقدر بساط تشکر و چاپلوسی در این روز ها در فضای مجازی رونق دارد. بعضی ها ماموریت دارند که مدام از مهندس فوتبال تشکر کرده و او را مهندس ترین مهندس فوتبال ایران زمین قلمداد بکنند.
راستی چرا دیگر از مجید حیدری کسی تشکر نمی کند؟ آخه تا این اواخر بودند کسانی که از جرئت و شهامت و شجاعت او سخن می گفتند و به نوعی او را ناجی فوتبال می دانستند. حالا کجایند آن حضرات و در کدام سوراخ ها قائم شده اند؟
آری، به راستی چه زیباست! فداکاری، درس و تشکر.
چی، نفهمیدم چه گفتی، بله آقا من اشتباه کردم تو درست می گویی، تا رد پای چند نفر در فوتبال ما نباشد فوتبال نابود می شود، رو به اضمحلال می گذارد، فوتبال محو می شود، فوتبال غرق در منجلاب می شود ، درسته راست می گویی ، دو دستی نه بلکه هزاران دستی باید این آقایان را بچسبیم و به جانشان دعا گو باشیم، آنها ناجی فوتبال اردبیل هستند، نباشند کار ما وفوتبال زاره زاره، سایه شان مستدام باد، آمین یا رب العالمین.
 




حکایت محمد شاه قاجار و نقد های ورزشی

می گویند محمد شاه ، نوه بیمار فتحعلی شاه قاجار ، وقتی به سلطنت رسید و نامردی کرد و قائم مقام را بر خلاف سوگندی که خورده بود و عهدی که با نائب السلطنه ، پدرش بسته بود کشت ، به خیال آن افتاد که همچون فتحعلی شاه(خاقان) شعر بگوید و گوی سبقت از قائم مقام در نثر برباید.
جانم راست بگوید که او معلم ها گرفت و مشق ها نوشت، بعضی روزها جارچی ها فریاد می زدند «اعلیحضرت قوروق فرمودند» و در این میان همگان باید ساکت می شدند . چرا که وی میل غزل داشته است. اگر چه از تمام این قوروق های گاه و بی گاه غزلی برادبیات این ملک افزوده نشد ولی هنوز مایه عبرت نشده و این حکایت بعضی آقایان است که هر از چندی قوروق می فرمایند و از قوروق شکنی و هر گونه انتقادی که حتی در چارچوبی سالم و آگاهانه باشد بیزار می شوند.مانده ایم که چه بکنیم. هر حرفی می زنیم و هر واقعیتی را که مورد بحث قرار می دهیم ، گلایه و عکس العمل عده ای را به دنبال دارد. خیلی ها بر این باورند که مجبوریم و باید مثل آنها فکر بکنیم و در راستای نظر و عقیده آنها حرکت نماییم. تا زمانی که گفته ها و حرف ها و رفتارهای آنها مورد تایید باشد، نویسنده ای توانا، تحلیلگری قهار، پیشکسوتی صاحب اعتبار، بزرگی دارای جایگاه رفیع ، صاحب نظری مقتدر و خبرنگاری نترس و بی طرف قلمداد می شویم و اگر نوشته ای در خلاف جهت رای حضرات داشته باشیم به افرادی ترسو، مغرض، دست نشانده، خود فروخته، خائن به ورزش، مزدور، غیر ورزشی، باندباز، عامل تفرقه، نوچه پرور و … تبدیل می شویم.
خلاصه آقایان می خواهند شب ها و روزهای ما را قوروق کنند و ما اجازه حرف زدن، نوشتن ، گفتن و تحلیل کردن نداشته باشیم. مگر این که به دست بوسی آقایان و فرماندهانشان نائل شده و غلام حلقه به گوش آنها و دست نشانده آنها به شویم.
برای ما افتخار خواهد بود که این چنین افراد فرصت طلب و مقام پرست و موقعیت طلب بر علیه ما باشند و هر روز برای ما نقشه ای تازه و نو بکشند و تحت فشارمان فرار بدهند، چرا که ما را برای شریک جرم کردنشان هیچ امیدی نداشته و نخواهند داشت. ما راه خود را می رویم و مشت کسانی را که بخواهند منافع ورزش را فدای منافع شخصی بکنند، باز خواهیم کرد و در این راه از اتهاماتی چون نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی و یا تهدید به شکایت و یا تشویق کردن دیگران به شکایت و این قبیل موارد باکی نخواهیم داشت.
 




وحدت وهمدلی نیاز فوتبال اردبیل

فوتبال اردبیل برای موفقیت در عرصه های مختلف نیاز به همدلی و وحدت دارد. همدلی از اجزاء و عناصر یک مجموعه است و یکی از اصول همراهی و تلاش برای کسب موفقیت می باشد. در حاکم شدن وحدت و همدلی باید عمل شود و صرفا به گفته و حرف و سخن گفتن اکتفا نشود. امروز همه کسانی که در به وجود آمدن جو اختلاف و چند دستگی دخیل بوده و سهمی داشته اند وقتی پای سخن گفتن به میان آید کلمات بهتر، زیبا و فریبنده بر زبان جاری کرده و همه را به رعایت یکدلی دعوت می نمایند و کار آنها کاملا با این امر که رطب خورده منع رطب می کند همخوانی داشته و دارد.
امیدواریم با برگزاری مجمع انتخاباتی هیات فوتبال و روی کار آمدن رئیس جدید در آینده، کم تر شاهد مسائل شبهه انگیز و مشکلاتی که از آن بوی «خودخواهی» و «منیت» به مشام برسد، باشیم . اختلافات و مسایل شخصی به فوتبال ما در پنج سال گذشته ضربه وارد کرده و بخش عمده ای از عمر و سرمایه و انرژی را به هدر داده و صرف مسایل حاشیه ای کرده است.
آنها که در سال های اخیر با گرفتار شدن در دام عناد و خودمحوری، فوتبال استان را گرفتار اما و اگر ها کردند و آن را به سوی فنا و نابودی رهنمون نمودند باید در قبال عملکرد خود پاسخگو باشند. کسانی که قرار است مسؤولیتی را در آینده در این رشته ورزشی بپذیرند باید نسبت به ریشه کنی حاشیه های مخرب اقدام نمایند و خود تبدیل به یک دردسر ساز و حاشیه آفرین نشوند و به حواشی و مشکلات قبلی نیفزایند.
روزها و ماه ها و سال ها می گذرند و به قولی چرخ روزگار می چرخد و معطل کسی نمی ماند . در فوتبال ما کار انجام نشده و زمین مانده بسیار است. سزا نیست که بیش از این زمان هدر برود ، سرمایه ها نفله بشود و چرخ های فوتبال از حرکت باز داشته شود و بر سر راه آن با خودخواهی، مسؤولیت گریزی و .. مانع ایجاد شود.
باید بپذیریم که فوتبال ما، علی رغم توانایی های بالقوه در سال های اخیر عملا پیشرفت لازم را نداشته است و این واقعیت تلخ باید مورد قبول قرار بگیرد تا با برگزاری انتخابات و گشوده شدن فصلی نو در تاریخ فوتبال استان اختلافات و منیت هایی که پیش از هر چیز نشانه عقب ماندگی فکری و شخصیتی می باشد کنار گذاشته شده و برای همیشه پرونده آن در فوتبال استان بسته شود.
بعد از به وجود آمدن آرامش در فضای فوتبال و شروع به کار مسؤولین جدیدی که با رای اعتماد مجمع در مصدر کار قرار خواهند گرفت باید همه دست به دست هم دهند و با استفاده صحیح از امکانات ، مدیریت عاقلانه زمان برای جبران عقب ماندگی ها به شکل انقلابی و جهادی تلاش بشود.
در پنج سال گذشته برای حفظ وحدت و همدلی و یک زبانی فقط شعار دادیم . امروز حرفی زدیم و فردا با رد گفته خود، ساز دیگری را کوک کردیم. به جز تعداد معدودی از دوستان و هم ولایتی ها دیگران را ندیدیم و فضا را برای کسانی که می توانستند مثمر ثمر باشند تنگ نمودیم، در مواردی که منافع ما ایجاب می کرد قانون و مقررات را زیر پا گذاشتیم و در جاهایی که به سود ما بود سنگ قانون را به سینه زدیم و در نهایت آنجنان رفتار کردیم که فوتبال اردبیل را به بدترین وضعش حداقل در پنج سال اخیر گرفتارش نمودیم.
انصاف نیست کسانی که تا دیروز و در حادترین شرایط فوتبال دم فرو بسته و حرفی نمی زدند و حتی گاهی وقت ها بر خلاف مسیر آب شنا کرده و بر خواسته اکثریت فوتبالی های اردبیل چشم می بستند و بی اعتنایی می نمودند ، حالا در آستانه انتخابات و برگزاری مجمع طرفدار حل اختلاف شوند و نسبت به مطرح کردن آن در سطح وسیعی اقدام نمایند.اگر به فکر فوتبال بودیم و به سرنوشت علاقه مندان به آن اهمیت قائل بودیم باید خیلی بیشتر از این ها به فکر حل معضلی به نام اختلاف و چند دستگی می افتادیم و با وعده هایی که تحقق آن در حد صفر بود مردم و فوتبالی ها را امیدوار نمی کردیم و با اعلام حمایت از یکی از عاملین اختلاف بر بدبختی های فوتبال نمی افزودیم.
اگر با برگزاری مجمع انتخاباتی و انتخاب افرادی صالح و کارنامه دار بتوان در ایجاد فضای وحدت و همدلی به نقطه ای مثبت و قابل قبول دست پیدا کرد می توان برای سر و سامان دادن به وضعیت فوتبال اردبیل امیدوار بود.