1

پنج نکته در مورد فوتبال اردبیل

نکته اول

در روز‌هایی که برای کمک به تیم شهرداری جهت حضور در لیگ دسته سه رایزنی‌‌ها صورت می‌گرفت و جریان چگونگی حمایت شورا در کمیسیون فرهنگی آن با دعوت از معاون ورزشی اداره کل ورزش و جوانان و رئیس هیئت فوتبال استان در جریان بود در آن جلسه مسئول فوتبال استان در سخنانی علنا اعلام کرد که فوتبال پایه اردبیل در بسیاری از پارامتر‌ها از فوتبال تبریز و آذربایجان شرقی جلوتر و بالاتر است.

فوتبال ما در هشت سال اخیر با این قبیل ادعا‌ها چندان غریبه نیست. کلی گویی و بازی با کلمات در مقاطعی رایج‌ترین و ابتدایی‌ترین بحث‌‌های فوتبال ما بوده است. ولی تأسف آنجاست که دوستان مدعی در ادامه کلی‌گویی‌‌ها هیچ وقت به جزئیات اشاره نکرده‌اند. نگفته‌اند که تبریز و تبریزی‌‌ها چگونه نمی‌توانند با فوتبال پایه ما برابری بکنند و به سطح مورد ادعای مسئول فوتبال ما برسند.

نکته دوم

هیئت فوتبال تبریز در هفته‌‌های اخیر برنامه رقابت‌‌های فوتبال پایه آن شهر را اعلام کرده است. بر طبق برنامه‌ای که در رسانه‌‌ها منتشر شده از هفته گذشته در رده نونهالان 16 تیم در دو گروه 8 تیمی، در رده نوجوانان زیر 17 سال 13 تیم و نوجوانان زیر 16 سال 9تیم، در رده جوانان 18 تیم در دو گروه 9 تیمی و در رده امید 11تیم رقابت‌‌های خود را آغاز کرده‌اند.

نکته قابل توجه در این امر اعلام برنامه مسابقات تا پایان فصل بوده و همچنین زمین مورد نیاز برای مسابقات در دوره مقدماتی به صورت رایگان در اختیار تیم‌‌ها قرار می‌گیرد.

این مسابقات مربوط به فوتبال شهر تبریز است. آشنایی حداقلی با فضای حاکم بر تیمداری و برگزاری رقابت‌‌ها در فوتبال می‌تواند انسان را وادار به ساعت‌‌ها تفکر بکند تا شاید پارامتر‌هایی را که نشان از برتری فوتبال بدون برنامه و مسابقه اردبیل نسبت به تبریز دارد، پیدا بکند. مسلما نه ساعت‌‌ها بلکه باید روز‌ها و هفته‌‌ها و ماه‌‌ها وقت صرف کند تا شاید گرهی هرچند کوچک از این معما را باز نماید.

نکته سوم

جایگاه هیئت فوتبال شهرستان اردبیل در کجای فوتبال استان است. اصلا فلسفه وجودی این هیئت در سال‌‌های اخیر چه بوده است؟ کارنامه هیئت و عملکرد آن که نباید محرمانه تلقی شود. جماعت فوتبالی شهر اردبیل نامحرم نیستند و حق دارند رئیس هیئت شهر خود را بشناسند، برنامه‌هایش را ملاحظه بکنند و با اهداف بلند مدت و کوتاه مدت وی آشنا بشوند.

در هشت سال اخیر آیا جز برگزاری فوتسال رمضان و یک دوره مسابقه فوتبال به اصطلاح باشگاهی بزرگسالان عملکردی از این هیئت مشاهده شده است؟

بهتر است عزیزان دارای پست و منصب در هیئت فوتبال شهر اردبیل برنامه‌‌های اجرا شده در‌بخش برگزاری مسابقات فوتبال و فوتسال را به اطلاع مردم رسانده و از عملکرد خود دفاع بکنند.

نقش اداره ورزش و جوانان شهرستان اردبیل در این میان چیست؟ چرا در قبال خاموشی فوتبال شهرستان اردبیل روزه سکوت گرفته‌اند و هیچ اقدامی نکرده و نمی‌کنند؟ بگویند که با توجه به کدام ویژگی‌‌ها رئیس فعلی هیئت فوتبال شهرستان اردبیل را به هیئت استان معرفی کرده و معیار این انتخاب چه بوده است؟ رئیس اداره ورزش و جوانان اردبیل که خوشبختانه فوتبالی است بگوید که تا چه حد از عملکرد هیئت شهرستان راضی است؟ رئیس ورزش و جوانان شهرستان اردبیل تا حال چندین جلسه راهبردی با هیئت فوتبال شهرستان داشته و خروجی آن چه بوده است؟ آیا رئیس جدید، انتخاب اداره ورزش و جوانان شهرستان بوده و یا از سوی هئیت استان تحمیل شده است؟ اگر فعالیتی در هیئت فوتبال شهرستان نیست به چه دلیل امکانات در آختیار آن قرار گرفته است؟

نکته چهارم

در ورزش و فوتبال اردبیل تا انتقادی صورت می‌گیرد و حرف حق بر زبان رانده می‌شود بلافاصله موضعگیری‌‌ها آغاز می‌شود، مطالب سفارشی بر علیه منتقد تهیه و منتشر می‌شود، جّو را آشفته می‌کنند تا از جوابگویی فرار نمایند، سؤال را با سؤال جواب می‌دهند تا حاشیه امنی برای خود ایجاد کنند، انتقاد‌ها را کار یک شبکه تخریب تلقی نموده و همه را ناآگاه و خود را آگاه و دانا به حساب می‌آورند، منتقد را باج خواه و منفعت طلب خطاب می‌کنند و … .

امیدواریم این نکته‌‌ها را دیگر به حساب باج خواهی نگذارند و همت بکنند و بزرگواری به خرج بدهند و دوستان در اداره ورزش و جوانان شهرستان اردبیل علت سکوت و بی‌توجهی در قبال عملکرد هیئت فوتبال شهرستان را اعلام نمایند.

نکته پنجم

اگر برای فوتبال فکر می‌کنیم، اگر می‌خواهیم فوتبال استان نفس بکشد و در راه موفقیت گام بردارد مسائل حاشیه‌ای را کنار بگذاریم و برای تعیین تکلیف اداره امور آن دقت و وسواس خاص به خرج بدهیم. باید تلاش بکنیم که در این ارتباط با سر توی چاه نیفتیم چرا که اگر اشتباه بکنیم و منافع فوتبال اردبیل را در پای منافع شخصی، قومی، باندی و فامیلی قربانی نماییم آیندگان حتما در قبال ما نفرین خواهند کرد.

 

 

 

 




سه اتفاق جالب بعد از برد باورنکردنی پرسپولیس؛ سرانجام از ۲ عبور کردیم

سرانجام برای اولین بار در لیگ بیستم، میانگین گل‌های زده شده در لیگ برتر فوتبال ایران از مرز ۲ گل عبور کرد.

به گزارش ایرنا، تنها بازی باقیمانده نیم‌فصل اول رقابت‌های لیگ برتر فوتبال ایران بین ۲ تیم گل‌گهر سیرجان و پرسپولیس تهران برگزار شد که در نهایت سرخپوشان تهرانی موفق شدند با پنج گل از سد میزبان خود عبور کنند.

با این پیروزی شاگردان یحیی گل محمدی سه امتیازی شدند و عنوان قهرمانی نیم‌فصل را به دست آوردند. اما این تنها اتفاق جالب بعد از این برد رویایی و باورنکردنی نبود. سرخپوشان تهرانی تعداد گل‌های زده شده لیگ تا پایان نیم‌فصل اول را به عدد ۲۴۲ رساندند. این تعداد گل در کنار ۱۲۰ بازی برگزار شده، میانگین ۲.۰۱ گل زده شده در هر دیدار را به ما ارائه می‌دهد. این یعنی برای اولین بار در لیگ بیستم، میانگین گل زده به عدد ۲ رسید و از آن عبور کرد.

همچنین پنج گلِ پرسپولیس، باعث شد تا تعداد گل‌های به ثمر رسیده در هفته دهم به عدد ۲۴ برسد که این یک رکورد در این فصل است. پیش از این هفته هشتم شاهد به ثمر رسیدن ۲۰ گل بود ولی حالا هفته دهم با این پنج گل، سبقت گرفت.

در کنار این‌ها این اولین پیروزی پنج بر صفر این فصل بود که رقم خورد. حالا سرخپوشان تهرانی صاحب مقتدرانه‌ترین برد نیم‌فصل اول لیگ برتر هستند و گل‌گهر متحمل سنگین‌ترین شکست نیمه‌ نخست مسابقات این فصل شد.

 




دسته گل «یحیی» تقدیم به «امیر»؛ پرسپولیس قهرمان نیم فصل شد

تیم فوتبال پرسپولیس با برتری درخشان خارج از خانه مقابل گل‌گهرسیرجان و رقم زدن پنجمین بُرد متوالی خود به قهرمانی نیم فصل لیگ برتر دست یافت.

در دیداری معوقه از هفته دهم لیگ برتر فوتبال باشگاه‌های ایران، پرسپولیس در سیرجان به میهمانی گل‌گهر رفت و با نمایشی عالی به برتری درخشان پنج بر صفر شد تا قهرمانی نیم فصل را از آن خود کند.

شاگردان «یحیی گل‌محمدی» با کسب پنجمین برد متوالی و رسیدن به امتیاز ۳۰، نیم فصل را با قهرمانی به اتمام رساندند و گل‌گهر هم ۲۲ امتیازی باقی ماند.

با این اوصاف در پایان نیم فصل، سپاهان با ۲۸ امتیاز و استقلال با ۲۶ امتیاز در رتبه‌های دوم و سوم قرار گرفتند.

این بازی در حالی آغاز شد که پرسپولیس با یک تساوی هم می‌توانست به قهرمانی نیم فصل برسد. گل‌گهر هم که «امیر قلعه‌نویی» سرمربی و «گادوین منشا» مهاجمش را به دلیل محرومیت در اختیار نداشت با کسب نتیجه مناسب می‌توانست در جمع مدعیان قرار بگیرد.

میزبان بازی را بهتر آغاز کرد و در دقیقه ۱۱ می‌توانست به گل دست یابد که «حامد لک» مانع از باز شدن دروازه پرسپولیس شد.

بازی بسیار درگیرانه پیگیری شد و همین امر موجب گردید تا بارها سوت داور به نشان خطا به صدا درآید.

در دقیقه ۱۸ کرنر ارسالی «احمد زنده‌روح» مستقیم به تیرک دروازه پرسپولیس برخورد کرد و در برگشت نیز ضربه «علی‌اصغر عاشوری» را مدافع پرسپولیس از روی خط دروازه بیرون کشید

در دقیقه ۳۰ و برخلاف روند بازی پرسپولیس به گل رسید. حرکت از جناح چپ و ارسال «سعید آقایی» در دهانه دروازه به «احمد نوراللهی» رسید و هافبک این تیم روند گلزنی‌های خود را ادامه داد.

در ادامه شاگردان «امیر قلعه‌نویی» با حرکات ترکیبی از جناحین درپی رسیدن به گل تساوی بوده و پرسپولیس را مجبور به عقب نشینی کردند.

در دقیقه ۴۲ «امید عالیشاه» با حرکتی تماشایی و پاس مناسب موجب شد تا «وحید امیری» در آستانه گلزنی قرار بگیرد اما «مهرداد بشاگردی» ناجی دروازه میزبان شد.

نیمه دوم با حملات گل‌گهر آغاز شد و میهمان به فکر ضد حملات و حرکات «امید عالیشاه» بود.

در دقیقه ۶۰ و در ضد حمله‌ای سریع «امید عالیشاه» با عبور از مدافع گل‌گهر موفق شد گل دوم تیمش را به ارمغان آورده تا بازی خوب خود را تکمیل کند.

در دقیقه ۶۸ و در ضد حمله‌ای دیگر، شوت «سیامک نعمتی» را دروازه‌بان گل‌گهر دفع کرد اما در برگشت «مهدی شیری» با ضربه سر موفق به گلزنی شد. این اولین گل شیری با پیراهن پرسپولیس در یک بازی رسمی بود.

در دقیقه ۷۲ ارسال «مهدی شیری» را «احمد زنده‌روح» به اشتباه درون دروازه تیم خودی جای داد تا نتیجه‌ای عجیب شکل بگیرد.

در دقیقه ۷۶ «مهدی عبدی» که لحظاتی از حضورش در میدان می‌گذشت توپ را به تیرک دروازه میزبان زد.

در دقیقه ۸۴ «بهنام برزای» با دریافت کارت زرد دوم از زمین اخراج شد.

در دقیقه ۸۷ ارسال «علی شجاعی» با واکنش ضعیف دروازه‌بان میزبان همراه شد تا «سیامک نعمتی» گل پنجم پرسپولیس را ثبت کند.

در نهایت این دیدار با برتری قاطع پنج بر صفر پرسپولیس به اتمام رسید. این سنگین‌ترین شکست گل‌گهر در لیگ برتر و سنگین‌ترین باختی بود که تیم‌های تحت هدایت قلعه‌نویی در لیگ برتر متحمل شده‌اند.

 

 




مرحوم جعفر صراط جنتی؛ ستاره تاریخ فوتبال اردبیل

فوتبال اردبیل در گذشته هایی نه چندان دور عظمت و ابهت خاصی داشت. در ایامی که برای شهرستانی ها توجهی نمی شد استعداد جوانان نشکفته پرپر می گردید و ایام ورزشی جوانان لایق در کوتاه زمان به پایان می رسید. اما برخی از فوتبالیست ها که تبلور غیرت، همت و تکنیک بودند خود را به دست اندرکاران وقت فوتبال استان آذربایجان شرقی و کشور تحمیل کرده و آنها جز بها دادن به چهره های مطرح اردبیل راه دیگری در پیش پای خود نمی دیدند.

بررسی تاریخ فوتبال دهه 50 و 60 نشان می دهد که جوانان فوتبالیست اردبیل در قالب تیم های منتخب آذربایجان شرقی همیشه حرف های زیادی برای گفتن داشته اند.

عضویت در تیم های منتخب استان در ایامی که تبعیض وترجیح دادن مرکز نشین ها بر شهرستانی ها رویه ای مرسوم بوده برای جوانان جویای نام اردبیل یک موفقیت محسوب می شد.

فوتبال اردبیل خواسته یا ناخواسته روزهای خوش و نشاط آورش را با سکوت و عقب گرد جایگزین کرده است و در چنین حالاتی که چیزی برای گفتن از فوتبال وجو ندارد تنها دلخوشی هواداران پرداختن به گذشته و ذکر گوشه ای از تاریخ پرافتخار این رشته ورزشی می باشد.

تجلیل از افتخارآفرینان و زحمتکشان راستین فوتبال اردبیل یکی از برنامه هایی است که جای خالی آن سال هاست که احساس می شود. تا بزرگی از فوتبال را از دست می دهیم قلم ها به کار می افتند و صحبت از سجایای اخلاقی و ذکر ویژگی ها در دستور کار قرار می گیرد.

باید قدردانی تا زمانی که در قید حیات هستند صورت بگیرد. به عنوان مثال برگزاری سالانه یک مراسم باشکوه می تواند در معرفی نسل تأثیرگذار فوتبال منطقه نقش بسیار مهم داشته باشد.

یکی از نام آوران فوتبال دهه 50 اردبیل مرحوم جعفر صراط جنتی است. بزرگمردی که در 25 بهمن سال 1395آسمانی شد و دوستان و علاقه مندان خود را در عین ناباوری ترک کرد.

او بازیکنی بزرگ، انسانی متواضع و فوتبالیستی اخلاق مدار بود. به جرئت می توان گفت که فوتبال اردبیل بازیکنی چون او را کمتر به خود دیده است. مرحوم جعفر صراط جنتی به معنی اخص کلمه بازیکنی ششدانگ بود.

فیزیک بدنی مناسب در کنار هوش فوتبالی، قدرت بازی خوانی و توانایی بازی در پست های مختلف از او بازیکنی مؤثر، قدرتمند، بازی ساز و در یک کلمه فوتبالیستس با عیار کامل ساخته بود.

مرحوم صراط جنتی با تأسیس تیم رعد در رقابت های باشگاهی اردبیل در آن سال های خوش فوتبال به همراه تعدادی از جوانان لایق این دیار گوشه هایی از استعدادهای فوتبالی منطقه را به نمایش می گذاشتند.

او سفیری لایق، توانا و قابل اعتماد برای فوتبال اردبیل بود. بازی های بدون نقص او در تیم های منتخب آذربایجان شرقی و اردبیل در یاد و خاطره فوتبال دوستان منطقه به یادگار مانده است.

یاد و خاطره این فوتبالیست توانا و ستاره تاریخ فوتبال اردبیل را گرامی داشته از درگاه احدیت شادی روح آن مرحوم را مسئلت می نمائیم.

 

 

 




بهنام دولت؛چهره ای تاریخ ساز در فوتبال اردبیل

پای صحبت بزرگان فوتبال اردبیل نشستن لذت بخش است. خاطرات خوش آن ها، انسان را به گذشته ها می برد، گذشته هایی که در آن فوتبال نقش اساسی بازی می کرد و شادی و نشاط را به جامعه می بخشید. گذشته هایی که درس جوانمردی، انسانیت، درستی و صداقت می داد و گذشته هایی سرشار از افتخار و غرور که با گذشت بیش از سی سال و بالا رفتن امکانات و زیر ساخت ها قادر به تکرار گوشه هایی از آن نبوده و نیستیم.

همه فوتبالیست های دهه 50 و 60 دوست داشتنی، بزرگوار، با معرفت و جوانمرد بودند. حرمت مستطیل سبز و چارچوب تیم ها برای پا به توپ های آن روزگار مهمترین مسئله بود. همین نگرش موجب گسترش فضایی از محبت و مردی و جوانمردی در تیم های آن روزگاران بود. به هر وسیله ممکن لازم است که یاد و خاطره گذشته فوتبال خودمان را زنده نگهداریم و آن را از تعرض، حسادت و چشم تنگی برخی از آویزان های فوتبال منطقه حفظ بکنیم. این وظیفه ای است بردوش همه کسانی که آن سال ها را از نزدیک دیده اند و حالا ابزار و امکاناتی هم در اختیار دارند.

مدت ها بود که برای یک گپ دوستانه با یکی از تاریخ سازان فوتبال اردبیل با خود کلنجار می رفتیم. بهنام دولت همان بازیکنی که سال ها در کنار مرحوم مقصود بایرامی و دوشادوش وی برای زنده نگه داشتن و مطرح کردن نام اردبیل در صحنه فوتبال کشور تلاش می کرد. بازیکنی که هر تیم آرزوی داشتن اش را می نمود. بازیکنی که بر فوتبال منطقه آقایی می کرد و یکی از ستون های اصلی و قابل اعتماد آن در رقابت های جام فلق بود.

مرسل وقری ها، عزیز گنجگاهی ها، محمد قلیزاده ها، بهنام دولت ها و …. برای فوتبال اردبیل سال ها آبروداری کردند و تلاش برای سربلندی آن را افتخاری بزرگ به حساب آوردند. تعصب بهنام دولت و بهنام دولت ها باید برای نسل جوان امروز الگو قرار گیرد. تعصبی که در آن سال ها در عمل  بودنش به اثبات رسیده باشد و گر نه در قالب حرف می توان کلمات زیادی را بر زبان راند و ادعاهای آنچنانی داشت.

به چند دلیل گفت و گوی من با بهنام دولت اسیر گذشت زمان شد. با توجه به شناختی که از روحیات او داشتم برای پذیرفتن مصاحبه از سوی وی دو دل بودم. در یک سال اخیر شیوع کرونا و محدودیت های ایجاد شده این امر را به تأخیر انداخت تا این که دل به دریا زدم و سؤالاتم را از طریق فضای مجازی به آقا بهنام فرستادم. او بزرگوارانه در کمترین زمان ممکن آنچه را که لازم بود با قلم شیوا و رسایش نوشت و به من ارسال کرد.

حاصل گفتگوی اینترنتی من با یکی از بزرگان و چهره های فراموش نشدنی فوتبال اردبیل متنی است که تقدیم شما دوستان فوتبال و عاشقان این رشته و علاقه مندان به فوتبال دهه 50 و 60 اردبیل می شود.

امیدواریم حضراتی که به فوتبال دهه 60 و موفقیت های جام فلق حساسیت دارند حداقل مصاحبه با بزرگان فوتبال اردبیل را بی طرفانه مطالعه بکنند و با مراجعه به وجدان از لجاجت و تلاش برای سرپوش گذاشتن به افتخار آفرینی های فوتبال دهه 60 دست بردارند.

وقتی با بهنام دولت از روزهای گذشته و حال فوتبال سر سخن باز می کنی حرف های زیادی برای گفتن دارد.درد دل هایی که می تواند برای هر مسئولی تکان دهنده باشد. دولت برگی از شناسنامه فوتبال اردبیل است که شنیدن حرف هایش برای همه دوستداران فوتبال، شیرین و دلچسب خواهد بود.

دولت در ابتدای سخن می گوید: “ما نه اهل ادعا هستیم و نه فخر فروشی به و این و به آن.  هیچ وقت به فکرمصاحبه ها نبودیم و انعکاس هر آنچه افتاده را به اهل فن سپرده ایم که اگر قابل بود در گوشه ای به یادگار بگذارند. و خود هر چه بود و نبود را بسته  و به گوشه ای انداختیم تا این که چند وقت پیش یکی از دوستان که گروهی را  به یاد مقصود راه انداخته به نکته ای اشاره نمود که ماندم. او گفت که این عکس ها و خاطرات متعلق به شما نیست و مال تاریخ فوتبال این شهر است و براستی که واقعیتی انکار ناپذیر است” .

“واقعیت این است که تمام جان کندن های من و ما و شما هر کدام در جبهه خودش متعلق به تاریخ فوتبال است و وظیفه من گفتن و وظیفه شما انعکاس آن است تا جوانان امروز با جوانان دیروز در این رشته آشنایی داشته باشند”.

بهنام دولت، یکم شهریور چهل و دو در محله مسجد جمعه اردبیل به دنیا آمد و پس از سپری کردن دوره دبستان، راهنمایی را در آریا و دبیرستان را در صفوی و جهان علوم گذراند.

آغاز فوتبال

“مثل اکثر فوتبالیست ها ابتدا درون دروازه ایستادم ولی در کمترین زمان به میانه میدان رسیدم و در تیم محله که با نام “پیروز” فعال بود بازی کردم و زود به اتفاق دوستان بسیار عزیزم شاپور ذاکر حمیدی و  ودود آخوندزاده و چند نفر دیگر به عقاب پیوستم”.

“در تیم عقاب در کنار این دوستان بودم تا این که در سال شصت به تیم جوان پرسپولیس پیوستم ودر طول سال هایی که در اردبیل بودم تقریبا در تمامی تیم های منتخب اردبیل در همه رده ها عضویت داشتم.

جام عقاب

“مسابقات فوتبال اردبیل بدون هیچ ساختاری در کوتاه ترین زمان شروع و خاتمه پیدا می کرد تا قهرمان آن به مسابقات استانی برود و از این رو بود که جام عقاب ارزش خود را به نمایش گذاشت و با خود جام شاهین و دیگر جام ها را به ارمغان آورد. ما هیچ ساختار فوتبالی نداشتیم که به هم پیوسته و هدف دار باشد و دقیقا این همان دینی است که نجفلو به گردن فوتبال اردبیل دارد .

 

فوتبال دهه 50 و 60

“اگر و اگر دهه پنجاه را سال صعود فوتبال اردبیل بنامیم می بایست دهه شصت را دهه اوج آن نامید و این دقیقا در سایه ساختار و بستری بود که بزرگانی مثل نجفلو بنا نهادند و بی انصافی است اگر از هوشمندی ها و عقیلی ها و خیلی های دیگر نام نبرم. آنها بزرگان ما بودند و هستند و خواهند بود”.

“ما فوتبالیست های دهه شصت چنین یاد گرفته ایم که هیچ وقت بزرگان خود را نادیده نگیریم. چه در قید حیات باشند و چه نباشند. و این گونه بود که از دل این تفکر و درایت و زحمت بی ادعای زحمتکشان آن زمان و در سایه ساختاری به هم پیوسته و هدف دار تیم های قدرتمندی پا به عرصه نهادند که چکیده آن در جام فلق بزرگترین افتخار ورزشی فوتبال اردبیل را رقم زد. افتخاری که با گذشت بیش از سه دهه هنوز که هنوز است در مورد آن صحبت می کنند.”

“براستی که کسب عنوان قهرمانی در سال اول توأم با پدیده سال ایران بودن و حضور در مسابقات دهه فجر و نایب قهرمانی و سومی در سال های بعد افتخاری است فراموش نشدنی وآن هم با کمترین بضاعت مالی و کمترین امکانات در زمان خود. جایزه قهرمانی ما در ایران اگر اشتباه نکنم چهل هزار تومان بود که آن هم عین گوشت قربانی تقسیم شد بین طلبکاران و چه بسا زحمتکشانی مثل ننه کرانی و سایر عزیزان از جیب شریفشان هم دریغ نکردند”.

دولت در ادامه می گوید: “من سؤالی بپرسم آیا یادتان می آید چیزی به اسم حاشیه در بین تیم و بازیکنان؟ ابدآ نه. چون تیم بزرگانی داشت که همه حرمتشان را داشتند و بچه ها یکی بهتر از دیگری. اصلا واقعیت این است که بر خلاف الان همه چیز سر جای خودش بود حتی اژدر عمو و عارف و مش شعبان هم دقیقآ جای خودشان بودند.

 حرمت پیشکسوت

“می خواهم جواب این سؤال را با ذکر خاطره ای بدهم. روزی روزگاری پس از سال ها زحمت برای شهر و استانمان به اتفاق یکی از دوستان کودکی راهی تبریز شدیم و برای دیدار همبازیان قدیم به باغشمال پیر رفتیم. تمرین پیشکسوتان بود، دیدار  تازه کردیم بعد به قهوه خانه رفتیم و بعد سر از باغی در آوردیم و ناهار را مشغول شدیم، هر جا که رفتیم جز حرمت چیزی ندیدیم، سر ناهار دیدم رفیق ما سیخ کباب در دست به فکر فرو رفته، پرسیدم اصغر به فکر چه فرو رفته ای ؟ گفت، به فکر تو، پرسیدم به چه چیز من فکر می کنی ؟ گفت: تو اشتباهی کوچ نکرده ای” ؟

دوستان صمیمی در فوتبال

“خوشبختانه به ظاهر با همه صمیمی هستم، ولی آن گونه که میدانی بیشترین مسافرت ورزشی من با خدا بیامرز مقصود بود . برای اثبات آن که البته نیازی نیست، خاطره ای بگویم. جهت حضور در مسابقات لیگ قدس، طبق معمول من از مغان که آنجا مشغول خدمت بودم به ترمینال می رسیدم و مقصود منتظرم بود، سوار اتوبوس شدیم تا تبریز برویم. در مسیر،اتوبوس در سراب توقف کوتاهی کرد و مجدد راه افتادیم، مقصود کنار پنجره نشسته بود همین که از سراب فاصله گرفتیم دیدم مقصود رو به بیابان دست تکان می دهد، انگار که با کسی خدا حافظی کند، تعجب کردم و گفتم مقصود دیوانه شدی؟ به چه کسی دست تکان می دهی؟ گفت بهنام آن قدر رفت و آمد کردیم که دیگر کشاورز های منطقه هم ما را می شناسند به آنها دست تکان می دهم.

باشگاه ها

“عضویت در باشگاه های عقاب و پرسپولیس و منتخب آموزشگاه ها و جوانان و بزرگسالان اردبیل و باشگاه توانیر تبریز و منتخب جوانان و بزرگسالان استان آذربایجان شرقی در سه دوره لیگ قدس و تیم ملی جوانان و حضور در بازی های آسیایی به همراه این تیم و باشگاه های پیام تهران، بانک ملی تهران،کشتیرانی (سایپا ) تهران و شموشک نوشهر و بانک رفاه تهران رابه ترتیب در کارنامه دارم.

مربیان دولت

“در کنار مربیان و زحمت کشان شهرمان همچون چمن آرا و داوردان وسید سیاهی و حسنی فرد و مش جعفر دوست داشتنی، افتخار شاگردی مربیان بزرگی همچون حاج رضایی، فریدون عسگر زاده، سید علیخانی، بیوک صباغ، حق شناس، میر آخوری، شمس، همایون شاهرخی، جلال چراغپور، ناصر ابراهیمی و ……را در کارنامه دارم و مرحوم بیوک صباغ را سر آمد همه  و دهداری آذربایجان می دانم”.

سابقه فوتبالی

دربیشتر جبهه های فوتبال  از بازیگری، مربیگری(امید وبزرگسالان )، کمیته جوانان استان ،استعداد یابی فدراسیون فوتبال، مسئول و مربی تیم کارگری در تهران و تجربه همبازی و رقابت با تمامی بزرگان فوتبال ایران را داشته ام. با سلطان رودر رو شدم، با ژنرال در تیم ملی بودم، با قایقران شاخ به شاخ شده ام، با عاشوری و مرفاوی دوست و همبازی بودم، با فرکی هم باشگاه شدم، با عقاب آسیا رقیب بودم، با مختاریفر همبازی شدم، با دست نشان و احمد زاده هم رفیق و رقیب بودم اما آنچه امثال دست نشان و احمد زاده را بزرگ کرد گیلان و مازندران و نساجی و ملوان بودند و در کنارش رسانه های محلی و مسئولین، اما به عللی که متأسفانه ریشه فرهنگی دارد و  نهادینه شده با هیچ کدام از بزرگان فوتبال ما چنین نکردند و اگر موردی بوده تنگ نظرانه بهره برداری شده و با تمام بزرگی حتی اگر مقصود هم زنده بود دقیقآ همان جایی ایستاده بود که من نوعی ایستاده ام نه کمتر و نه بیشتر”.

وی می گوید: “خاطرم هست برای انتخاب سر مربی تیم  شهرداری کمیته فنی تشکیل دادند که به نظر من سپری بود برای مدیریت وقت، چرا که پیشاپیش انتخاب خود را کرده بودند. جالب تر اینکه در لیست آنها هیچ اسمی از مربی بومی نبوده که با انتقاد سید سیاهی اجبارا چند مربی بومی هم اضافه کرده بودند. نکته تلخ این بود که من و ما در شهر خودمان غریب بودیم که چرایش بسیار است. برای توجیه عملکردشان اگر برچسبی هم به شما می زدند دور از ذهن نبود. وقتی کار دست صاحبش نباشد می شود اینکه سن کوچ بازیکنان ما به زیر دوازده سال رسیده و این یعنی فاجعه، یعنی قطع امید از فوتبال و مسئولین شهر در ایجاد بستر مناسب”.

وی می گوید:”آستارا با سرعت صوت از ما پیشی گرفته، مبارکشان باشد، عرضه داشتند، زحمت کشیدند و رفتند و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم، آن هم کوچه بن بست”.

مرغ همسایه غاز است

“ما استعداد داریم زیاد هم داریم مثل گذشته. مگر بازی خارج از استان سهل و آسان است؟ اتفاقا کار هر کسی نیست، ولی بسیاری از دوستان و افتخاران فوتبال این شهر مثل جعفر صراطی،کاظمی، مسنن، وقری، علیزاده، فرهنگ، برادران بایرامی، حکیم زاده، زرگین، اروجی، قلیزاده، اعیادی، حسن رسولی، گنجگاهی، وطن خواه و خیلی های دیگر در نسل ما این مهم را انجام دادند و نسل فعلی هم دو چندان می کنند. این مسئولین بودند و هستند که نتوانستند پا به پای آنها حرکت کنند و حال به این نقطه رسیده ایم. اگر بستری باشد و مرغ همسایه را غاز نبینند ما، هم استعدادش را داریم هم مدیر و مربی اش را؛ البته اگر یاد بگیرند و بتوانند زیر یک سقف کار کنند که من به نوبه خود در مقطعی که بودم تلاشم را در این مورد انجام دادم ولی نیاز به زمان داریم تا خوب یاد بگیریم. اصلآ کدام دیوانه ای خانه و کاشانه را ول می کند و به دیار غربت می رود برای دیده شدن آن هم با شرایطی تأسف آور. اینکه در استان دیگری بازی کنی امری طبیعی در فوتبال حرفه ای است ولی با شرایط خوب و با عزت. کار ما بواسطه ارتباطی که با بعضی مربیان استان های متمول داریم این شده که برای تحویل دو دستی استعداد به این و آن التماس کنیم .

خاطره ای از انتخاب یک مربی

“خاطرم هست یک ماشین مسئول وقت رفتند منزل ربیعی و قرار داد بستند و ربیعی را سر مربی کردند با اختیارات تام، بودجه ای میلیاردی در اختیارش گذاشتند با اردو و تدارکاتی که فوتبال اردبیل در خواب هم نمی دید. من با او هیچ مشکلی ندارم اما دوستان، اردبیل را پله ترقی او کردید حال به اختیار یا اجبار. اما در مقابل این همه محبت ربیعی چه کرد؟ با پول خودتان برای خودش پیاده نظامی تشکیل داد و طلای شما را مفرغ خواند و بیرون گذاشت و مفرغ را به قیمت طلا برایتان حساب کرد. پیاده آمدند، سواره برگشتند، نهایت رفت و وکیل فرستاد و امتیاز لیگ سه شهرداری را به جای طلبش به اجرا گذاشت”.

“بعد تیم را دادند به شخصی با اهلیت مناسب که داستانی دارد برای خودش. در لیگ سه هم تیم را به مربی بومی بی مواجب با هزار وعده و وعید تحویل دادند. چرا؟ چون پولی نداشتند. دوره ای که خودم سر مربی شهرداری بودم نیم فصل در جایگاه دوم بودیم،گفتند جایگاهمان مناسب نیست. عجب؟ دیناری نداده اند به رده دوم هم قانع نیستند. از شروع تا خاتمه جزو سه تیم اول بودیم و دو تیم هم صعود می کرد، زمین و زمان را به هم دوختیم تا به هر بازیکنی که واقعآ از تک تکشون خجالت می کشیدم یک میلیون بدهند تا این همه زحمت هدر نرود، نشد که نشد و سوم ماندیم.چرا؟ چون ما یاد نگرفتیم برای همدیگر تب کنیم ولی برای دیگران چرا و این هم دلایل خود را دارد.

یک خاطره

“خلخال دشت بازی داشت رفتم استادیوم، جایگاه نشسته بودم، دیدم مدیران خلخال دشت آمدند. مدیرشان من را شناخت و خیلی حرمت کرد، گفت:” نمیدانستم اردبیل برگشتید، گفتم قسمت نبوده.گلایه کردم که چرا این همه مربی در کنارتان و شما از تهران مربی آوردید، مگر بچه های خودمان چه کم و کسری نسبت به آنها دارند؟ چرا مرغ همسایه غاز است؟ جوابی شنیدم که واقعآ جا خوردم”.

“گفتند اصلا سیاست باشگاه و تأسیس آن بها دادن به بومی هاست اما بهنام جان با هر کسی صحبت کردیم فردایش سیل افترا ها و تهمت ها علیه اش سرازیر شد. با کس دیگری صحبت کردیم دیدیم این هم مثل همان .

و در پایان گفت: “دوستانی هستند که علل عدم پیشرفت ورزش و در رأس آن فوتبال را جستجو می کنند. در کنار همه کاستی ها اصل این است که ما نیازی به دشمن نداریم. والسلام.

 




حمید درخشان سرمربی تیم فوتبال نفت مسجدسلیمان شد

دیر رسانه‌ای باشگاه نفت مسجدسلیمان گفت: حمید درخشان به عنوان سرمربی جدید این تیم انتخاب شد و در نیم فصل دوم هدایت نفت مسجدسلیمان را برعهده دارد.

مهران حسنوند اظهار داشت: پس از جدایی مجتبی حسینی از تیم فوتبال نفت مسجد سلیمان، باشگاه با چند گزینه وارد مذاکره شد تا اینکه با درخشان به توافق رسید.

وی با بیان اینکه قرارداد درخشان با باشگاه نفت مسجد سلیمان برای یک نیم‌فصل است افزود: بر اساس برنامه ریزی باشگاه، قرار است درخشان دستیارانش را از بین مربیان بومی انتخاب کند.

مدیر رسانه ای تیم نفت مسجدسلیمان گفت: در نیم فصل اول نتایج خوبی کسب کردیم و با ۱۸ امتیاز در مکان دهم جدول قرار گرفتیم اگرچه می توانستیم در یکی، ۲ دیدار برنده میدان شویم.

وی افزود: تلاش می کنیم در نیم فصل دوم بازی های بهتری ارائه داده و جایگاه بهتری نسبت به فصل گذشته اختیار کنیم. بازیکنان ما بسیار سخت کوش و پرتلاش هستند و تاکنون کمتر به حریفان باج داده اند.

تیم نفت مسجدسلیمان در پایان نیم فصل رقابت های لیگ برتر در جایگاه دهم جدول قرار گرفت. این تیم فصل گذشته در جایگاه هشتم جدول ایستاد.

 




مرحوم هوشنگ چمن آرا؛ خدمتگزاری بی‌ادعا و عاشقی بی‌ریا

در بیست و سومین روز بهمن ماه سال1392   چهره ماندگار، دوست داشتنی و زحمتکش فوتبال اردبیل آسمانی شد.

مرحوم هوشنگ چمن آرا خدمتگزاری به یادماندنی و عاشقی به معنی کامل کلمه بود. زحماتی که آن مرحوم برای فوتبال اردبیل کشیده است در تاریخ ورزش منطقه ماندنی و فراموش نشدنی است.

در سایه وجود چهره‌‌هایی چون هوشنگ چمن آرا بود که فوتبال اردبیل در دهه‌‌های 50 و 60 در منطقه و کشور آقایی می‌کرد و روز‌ها و هفته‌‌ها و ماه‌‌های خاطره‌انگیزی برای علاقه‌مندان رقم می‌زد.

در روزگاری که فوتبال مجموعه‌ای از بهترین‌‌ها و عاشق‌‌ها را در آغوش گرفته بود او عاشق‌ترین بود. هوشنگ دلبسته فوتبال بود و تا آخرین نفس رابطه‌اش را با آن قطع نکرد و با فوتبال زندگی نمود.

چهره‌‌هایی چون مرحوم هوشنگ چمن آرا برای فوتبال تلاش کردند، شب و روز دویدند و بدون کوچکترین ادعا و کوبیدن بر طبل غرور و خودمحوری برای سربلندی پرطرفدارترین ورزش منطقه عرق ریختند و آنچه در توان داشتند در طبق اخلاص نهاده و نامی نیک از خود به یادگار گذاشتند.

همه کسانی که فوتبال دهه‌‌های 50 و 60 اردبیل را درک کرده‌اند هوشنگ چمن آرا را به عنوان یکی از مؤثرترین و تأثیرگذارترین چهره فوتبال منطقه می‌شناسند. او با بنیان گذاشتن رقابت‌‌هایی تحت عنوان جام عقاب و تشکیل تیمی به نام عقاب برای فوتبال خدمتی بزرگ کرده است.

برخی‌‌ها به دلایل مختلف خدمت به فوتبال را بازی کردن در سطح باشگاهی و به تن کردن پیراهن‌‌های مختلف و قرار گرفتن در مقابل چهره‌‌های نامی خلاصه می‌کنند در حالی که برای یک جوان جویای نام و برای منطقه‌ای محروم، فراهم کردن امکان دیده شدن، برگزاری مسابقات، ایجاد فضای فوتبالی و آماده کردن زمینه برای فعالیت بیشتر تیم‌‌ها می‌توانند از با اهمیت‌ترین و قابل توجه‌ترین خدمات به شمار آید و مرحوم هوشنگ چمن آرا در این‌بخش ‌ها سرآمد و بهترین بود.

خدمت بی‌منت که شعار بسیاری در سال‌‌های اخیر بوده است توسط مرحوم هوشنگ چمن آرا در عمل به نمایش درآمده است. برای مردی که یادش در هر محفل و مجلسی ورزشی با ذکر خیر و قرائت فاتحه همراه می‌باشد همین بس که یادگاری به بلندی بلندترین قله‌‌ها چون نامی نیکو، خاطره‌ای خوش و خدمتی ستودنی باقی گذاشته است.

جام عقاب برای فوتبال دهه‌‌های 50 و 60 اردبیل معتبرترین رقابت و با اهمیت‌ترین دیدار‌ها بود. استقبال تیم‌‌ها برای حضور در این جام به حدی بود که گاهی برای محدود کردن تیم‌‌ها اقدام می‌شد. تلاش دست اندرکاران همه تیم‌‌های سطوح مختلف باشگاهی برای حضور در جام عقاب نشانی از اهمیت و سطح بالای رقابت‌‌های آن بود.

مرحوم چمن آرا در طول برگزاری جام عقاب به دست اندرکاران فوتبال اردبیل درس مدیریت داده و راه‌‌های موفقیت در برگزاری یک دوره مسابقه را به طور عملی نشان می‌داد. او در اداره امور فوتبال و در غلبه بر حاشیه‌‌ها یکی از بهترین‌‌ها بود.

جایگاه جام عقاب در بین فوتبالی‌‌های منطقه به حدی بود که تماشاگران، تماشای مسابقات آن را به دید و بازدید‌ها و یا مسافرت‌‌های تعطیلات نوروزی ترجیح می‌دادند و در آستانه سال نو برای آغاز جام لحظه شماری می‌کردند.

جام عقاب برای تیم‌‌های اردبیلی مناسب ترین میدان برای محک زدن آمادگی‌‌ها، شناخت نفرات و تمرین تاکتیک‌‌ها برای حضور قدرتمندانه در رقابت‌‌های باشگاهی بود.

کمتر کسی می‌تواند عظمت و تأثیر جام عقاب و نقش مهم مرحوم هوشنگ چمن آرا در فوتبال اردبیل را انکار بکند. احیانا اگر با چنین تفکراتی مواجه شدید باید بدانید که صاحب آن فکر اسیر دام غرور، منّیت و خودمحوری است چرا که جام عقاب و اقدامات مرحوم چمن آرا چون ستاره‌ای درخشان در آسمان ورزش و فوتبال اردبیل بوده و تا فوتبال است و اردبیل پابرجاست این درخشش ادامه دار خواهد بود.

یاد و خاطره مرحوم هوشنگ چمن آرا را گرامی داشته از خداوند بزرگ برای آن خدمتگزار بی‌بدیل علّو درجات آرزو می‌نمائیم.

 

 

 

 




آرزوهای بر زمین مانده فوتبالی

آیا ریشه باند حاکم بر فدراسیون خشکانده می‌شود؟ آیا دوره حکومت و یکه تازی حاکمان چندین ساله فوتبال به پایان می‌رسد؟ آیا ساختار فوتبال ما دستخوش تغییرات شده و امور آن بر اساس عدل و انصاف و واقعیت‌ها مدیریت خواهد شد؟ آیا دوره صدور نامه‌های بی‌پایه و اهدای عنوان‌های الکی و جانبدارانه به هیئت‌های استانی به پایان خواهد رسید؟ آیا عوامل زیر پا گذاشتن قوانین و مقررات و بندهای روشن و واضح اساسنامه رسوا و از صحنه فوتبال کنار گذاشته خواهند شد؟

آیا چرب‌زبانان، آمارسازان، نوچه پروران و دروغگویان برای همیشه فوتبال را ترک خواهند کرد؟ آیا در امور فوتبال انسان‌های صادق، بی‌ریا و مخالف با تبعیض و نفاق به کار گرفته خواهند شد؟ آیا عوامل رسوائی در قرداد ویلموتس و حامیان آنها در هیئت‌های سراسر کشور به سزای اعمال خود خواهند رسید؟

آیا مدیریت جهادی به معنی واقعی در فوتبال ما اعمال می‌شود؟ آیا دست دلالان و عوامل فساد از فوتبال قطع خواهد شد؟ آیا در هیئت‌های استانی و شهرستانی در سراسر کشور افراد عادل و توانمند بدون وابستگی به این و آن به کار گرفته خواهند شد؟ آیا پرونده واگذاری پست‌های مختلف در هیئت‌های استانی به هم قبیله‌ای‌های ناآشنا با فوتبال برای همیشه بسته خواهد شد؟

آیا استفاده ابزاری از برخی از بزرگان به پایان خط رسیده و بهره بردن از آگاهی‌ها و تجربه‌های مو سپید کرده‌ها در راه درست و اصولی انجام خواهد شد؟ آیا استبداد رأی در فوتبال کشور جای خود را به تفکر و اندیشه و بهره‌گیری هرچه بیشتر از مشاوره خواهد داد؟ آیا برای تصدی امور فوتبال در انتخاب افراد مؤمن، بااخلاص، متقی و متعهد تلاش خواهد شد؟

آیا در گزینش نفرات و حل مشکل مجموعه‌های فوتبالی دخالت دهی حب و بغض شخصی متوقف می‌شود؟ آیا دایره عمل افراد ظاهرساز، متملق و چاپلوس محدود خواهد شد؟ آیا به مفهوم واقعی آینده‌ای برای فوتبال در هیئت‌های استانی ترسیم می شود؟ و آیا کنگر خورده‌های لنگر انداخته به ترک صحنه فوتبال و واگذاری آمور آن به فوتبالی‌های اصیل و با سابقه و با پیشینه مؤثر و قابل قبول مجبور می‌شوند؟

اینها به همراه دهها سؤال دیگر در ذهن علاقه‌مندان راستین فوتبال موج می‌زند و همه امیدوارند تا روز برگزاری انتخابات که دهم اسفند ماه خواهد بود کارها طوری پیش روند و در مسیر قرار بگیرند تا حق به حق دار برسد و فصل تازه‌ای در مدیریت فوتبال کشور گشوده شود.

در روزهای گذشته خبرهای متعددی از رد صلاحیت برخی از کاندیداها در فضای مجازی منتشر شد. هرچند که این امر توسط کمیته بدوی فدراسیون تکذیب گردید ولی پخش خبر مبنی بر رد صلاحیت چهره‌هایی چون عزیزی و بهاروند خوشحالی بسیاری از دوستداران فوتبال را موجب شد.

وضعیت فوتبال کشور نمونه‌ای از کارنامه مجموعه‌ای است که از زمان ریاست علی کفاشیان بر فوتبال مملکت سایه انداخته و آن را مدیریت نموده‌اند. حالِ ‌زار فوتبال در برخی از استان‌های کشور حاصل به کارگیری افراد مورد تأیید و مورد حمایت فدراسیونی هاست. در این ارتباط می‌توان مثال‌های متعددی زد اما نیازی به اسم بردن نیست چرا که واقعیت‌های موجود در فوتبال استان‌ها خود مشخص کننده مسائل متعدد در باب خدمت و خیانت به فوتبال می‌باشد.

تا زمانی که در فوتبال قوانین موجود حرف و اول آخر را نزند و 28 با 35 مساوی باشد و یا مدرک فوق دیپلم به عنوان مدرک کارشناسی تلقی شود و یا قراردادهای ویلموتسی منعقد گردد امید برای بهتر شدن اوضاع چیزی عبث و بیهوده خواهد بود.

امید فوتبالی‌های این کشور به تصمیم و اراده اکثریت اعضای مجمع انتخاباتی فدراسیون است که بتوانند در دهم اسفندماه فوتبال را از دام ناکارآمدی‌ها، چرب زیانی‌ها و باندبازی‌ها نجات بدهند. انشااله.




عزیز گنجگاهی؛ بازیکنی اخلاق مدار و الگویی تمام عیار

اخلاق خوش و خلق نیکو از برجسته‌ترین صفات بزرگوارانه انسانی است. این صفت پسندیده شخصیت انسان را در نظر دیگران ارتقاء می‌بخشد. از شأن و منزلت اخلاق خوش همین بس که اولیای الهی با تأکید‌های فراوان، پیروان خود را به این صفJ نیک ترغیب نموده‌اند.

ورزشکارانی که از نعمت خلق نیکو برخوردار باشند در بین علاقه‌مندان و هواداران جایگاه خاصی پیدا می‌کنند. گذشت زمان، نام و خاطره آنها را نمی‌تواند از یادها ببرد. ورزشکاری که مزیّن به اخلاق خوش باشد برای جوانان و آینده سازان به الگویی مناسب، قابل اعتماد، فراموش نشدنی، دوست داشتنی و افتخارآفرین تبدیل می‌شود.

یک ورزشکار برای این که بتواند در سطح جامعه به عنوان فردی اخلاق مدار مطرح باشد لازم است که برخی از ویژگی‌ها و خصوصیات اخلاقی را با خود به همراه داشته باشد. حق جویی، جوانمردی، صداقت، تواضع، ادب، پرهیز از حسد، پرهیز از خشونت و روحیه گذشت و صبر و بردباری از مهمترین و برجسته‌ترین آنها به شمار می‌رود.

ورزش اردبیل ورزشکاران خوش خلق زیادی را در دامن خود پرورش داده است. قهرمانانی که با گذشت زمان هیچ وقت از یادها نرفته‌اند، ورزشکارانی که خاطره‌ها، رفتارها و کردارهایشان نقل محافل ورزشی است، بزرگانی که همچنان ستاره‌ای در آسمان ادب و اخلاق ورزشی منطقه هستند، ورزشکارانی که ریشه‌های کبر و غرور را در خود خشکانده‌اند و از خود محوری به شدت پرهیز کرده اند و عزیزانی که با رفتارشان درس ادب، بزرگواری، گذشت، انسانیت و مردانگی داده‌اند.

فوتبال اردبیل با پرونده‌ای سرشار از موفقیت‌ها و روزها و سال‌های پربار و بازیکنانی تاریخ ساز همیشه در ورزش منطقه مطرح و تأثیرگذار بوده است. در هر مقطعی که امور فوتبال اردبیل به دست اهلش سپرده شده آقایی و سروری آن در سطح منطقه چهره خود را نشان داده است.

اردبیل در سال‌های نه چندان دور بازیکنانی را به فوتبال مملکت معرفی کرده است که اکثر آنها به مهره‌هایی افتخارآفرین تبدیل و برای این شهر حسینی و تاریخی آبروداری کرده‌اند.

از زمانی که فوتبال اردبیل زمینگیز شد و پایه‌های آن توسط خودی‌های ضعیف النفس و منفعت طلب به لرزه درآمد و با دشمنان قسم خورده آن دست بیعت داده شد علاقه‌مندان واقعی فوتبال به گذشته‌های آن دل خوش کردند و با یاد روزهای آفتابی نفس کشیدند و به فوتبالیست‌ها و جوانان پاک و اخلاق مدار آن ایام درود فرستادند.

امیدواریم که بزرگان فوتبال اردبیل برای تغییر در افکار حاکم بر آن برنامه‌ریزی نمایند. خائنین را از خادمین تشخیص بدهند و اجازه ارائه آمارهای دروغ و ساختگی را به احدی ندهند.

به هر حال در میان فوتبالیست‌ها و قهرمانان اردبیل عزیز گنجگاهی نمونه‌ای از یک ورزشکار اخلاق مدار، ششدانگ، متواضع، کاربلد، تحصیلکرده و در نهایت جواهری ناب و بی‌بدیل در دنیای پاک و صمیمی دهه‌های 60 و 70 فوتبال اردبیل بود.

نوشتن در مورد قهرمانانی چون عزیز گنجگاهی کاری بسیار سخت است. چرا که اگر حق مطلب در موردش به خوبی ادا نشود به ساحت بزرگ مردان فوتبال اردبیلظلم بزرگی می‌شود.

چرا نسل جوان ما بزرگانی چون عزیز گنجگاهی را به خوبی نمی‌شناسند؟ به چه دلیلی در معرفی آنها کوتاهی می‌شود؟ چرا به جای گنجگاهی‌ها فوتبال اردبیل به دست چهره‌های ناشناخته سپرده می‌شود؟ آیا حق فوتبال شهرستان اردبیل وضعیتی است که امروز با آن مواجه هستیم؟

بدون شک کلمات و جملات در بیان واقعیت‌های موجود در مورد عزیز گنجگاهی از توان کافی برخوردار نیستند. حداقل کسانی که در روزهای اوج فوتبال در کنار ورزش و همراه این رشته بوده‌اند به خوبی مرتبت و عظمت عزیز گنجگاهی را از نزدیک مشاهده و لمس کرده‌اند.

فروتنی و تواضع را می‌توان در عزیز گنجگاهی معنی نمود. متواضع کسی است که به شخصیت خود مطمئن باشد و در ضمیر خود هیچ نوع حقارت و خواری احساس نماید، تنها به احترام وظیفه انسانی و سجیه اخلاقی به مردم احترام کند و نسبت به آنان فروتنی نماید.

اگر کسی بدون آشنایی قبلی با گنجگاهی هم صحبت شود امکان ندارد بی‌مقدمه از زبان او بشنود که سال‌ها در بالاترین سطح فوتبال باشگاهی این مملکت توپ زده است، پیراهن یکی از معتبرترین باشگاه‌های کشور یعنی تراکتورسازی را برتن نموده و مهره اصلی فوتبال اردبیل در جام فلق بوده است.

تواضع را گنجگاهی در عمل نشان می‌دهد، هیچ وقت به گذشته‌اش پشت نمی‌کند و چون بازیکن تراکتورسازی بوده به تحقیر تیم‌های دیگر اقدام نمی‌نماید.

از مولا علی(ع) نقل است که می‌فرماید: هر که فروتنی کند خداوند سبحان او را بزرگ کرده، مقامش را رفعت می‌بخشد. و بی‌دلیل نیست که عزیز گنجگاهی محبوب القلوب است.

شرافت انسانی و عزت و سربلندی آدمی بر پایه تواضع و فروتنی استوار است و عزیز گنجگاهی در سایه تواضع‌اش به آنچه می‌خواسته در دنیای ورزش و فوتبال دست یافته است. نام نیک و گذشته‌ای پرافتخار و پرونده‌ای مالامال از خوبی‌ها و زیبایی‌ها برای این مرد بزرگ افتخاری است که در دل تاریخ ورزش منطقه به یادگار می‌ماند.

“بالا پروین”

مرحوم اژدر بابازاده در میان فوتبالیست‌های غیر پاسی به عزیز گنجگاهی شدیدا علاقه داشت. سبک بازی و نقش تأثیر گذار عزیز در فوتبال اردبیل موجب شده بود که آن مرحوم به وی لقب “بالا پروین” بدهد.

در دور اول جام فلق خط میانی نقطه قوت تیم اردبیل بود. مرحوم مقصود بایرامی، مرحوم ناصر عروجی، بهنام دولت و عزیز گنجگاهی عامل عظمت و اقتدار کمربند میانی تیم بودند. حرکت پا به توپ، دریبل‌های تحسین برانگیز، پاس‌های طلایی و موقعیت سنجی عزیز او را به بازیکنی بزرگ و بدون رقیب در فوتبال شمال غرب تبدیل کرده بود.

معرفی

عزیز گنجگاهی در سال 1345 در یک خانواده ورزشی به دنیا آمد. دوران ابتدایی را در جعفر اسلامی، راهنمایی را در شهید اندرزگو(جهان علوم)و دوره متوسطه را در دبیرستان فارابی تحصیل کرد.

او در آن مقطع از جمله بازیکنان تحصیلکرده فوتبال اردبیل بود. مدرک کاردانی در رشته بهداشت عمومی را از دانشگاه تهران اخذ کرد و بالافاصله با قبولی در آزمون ورودی در مقطع کارشناسی در دانشگاه شهید بهشتی تهران پذیرفته شد.

آغاز فوتبال

او در ارتباط با شروع فوتبال می‌گوید: “فوتبال را از زمین‌های خاکی آغاز کردم. دوران ابتدایی با گل کوچک سپری شد. اما جرقه اولیه فوتبالم در سال تحصیلی 59-58 با حضور در رقابت‌های آموزشگاهی زده شد. به همراه تیم مدرسه راهنمایی در رقابت‌ها حضور یافتم و در همان سال به تیم منتخب آموزشگاهی دعوت شدم و سپس توسط اقای محبوب داوردان برای عضویت در تیم پرسپولیس انتخاب شدم”.

اولین تیم و اولین مربی

“اولین تیم باشگاهی من پرسپولیس بود. در سال 1359 محبوب داوردان تیمی جوان و یک دست را تشکیل داده بود. اولین مربی فوتبالی و اخلاقی‌ام محبوب داوردان است. بسیاری از داشته‌های فنی و اخلاقی‌ام را مدیون وی هستم. داوردان را می‌توان اولین و آخرین مربی‌ام نامید. چرا که در حال حاضر نیز در تیم پیشکسوتان زیر نظر وی تمرین می‌کنم”.

تیم‌های گنجگاهی

عزیز پیراهن تیم‌هایی چون پرسپولیس، راه و ترابری، همیاری و ذوب آهن اردبیل و تراکتورسازی تبریز را بر تن کرده است. او می‌گوید: “در سال‌های 75 و 76 زیر نظر واسیلی گوجا در تیم تراکتورسازی توپ می‌زدم. بازی کردن در تیم محبوبی چون تراکتورسازی در بالاترین سطح لیگ کشور افتخاری بود که در سایه زحمات مربیان زحمتکش و دوستان‌ام نصیبم شده بود”.

چند کلمه در مورد تراکتورسازی

او می‌گوید: “در ارتباط با تیم تراکتورسازی و تشکیلات و امکانات و چگونگی اداره امور آن تیم ساعت‌ها می‌توان حرف زد. حال و هوای آن روزهای تراکتور‌سازی با تیم‌های اردبیل قابل مقایسه نبود. شاید هزینه سونا و استخر تراکتور از مجموع هزینه‌های کل تیم‌های اردبیل بیشتر می‌شد”.

یک خاطره

“در ایامی که بازیکن تراکتورسازی بودم تیم‌های حاضر در لیگ کشوری استان آذربایجان شرقی برای دیدار با استاندار وقت به استانداری دعوت شدند. در آن جلسه استاندار به مدیران باشگاه‌ها گفت که در تأمین نیاز تیم‌ها کوتاهی نکنند و تأکید کرد که امکانات تیم‌های استان باید هم ردیف با نمایندگان تهران و اصفهان باشد. وقتی او این حرف‌ها را زد به یاد تیم راه و ترابری اردبیل افتادم. این تیم وقتی به لیگ دسته دو صعود کرد با هزار مصیبت و اما و اگر با وقت قبلی به دیدار استاندار رفتیم. متأسفانه استاندار به جلسه نیامد ومعاونش را فرستاد و بعد از کلی مکافات تنها دویست هزار تومان به نماینده استان کمک کرد”.

فوتبال دهه 60

گنجگاهی فوتبال دهه 60 را فوتبالِ دلی می‌نامد و معتقد است که در آن روزگار بازیکنان به خاطر تعصبی که به تیم‌ها داشتند بازی می‌کردند و حتی گوشه‌ای از هزینه‌های تیم را نیز پرداخت می‌نمودند. فوتبال آن دوره برای رفاقت و پایداری دوستی‌ها انجام می‌شد ولی امروز فوتبال حرفه‌ای شده و به عنوان منبع درآمد مطرح گردیده است.

جام فلق

“رقابت‌های فلق دوران طلایی فوتبال شهر اردبیل بود. فلق موجب شکوفایی بسیاری از استعداد‌های نهفته جوانان لایق منطقه شد. تیم در سایه یک دلی و سطح فنی بالای بازیکنان و همدلی آنها نتایج خیره کننده‌ای کسب کرد. حضور در رقابت‌های گرامی‌داشت دهه فجر به عنوان قهرمان جام فلق و ارائه بازی‌های به یادماندنی در مقابل تیم‌هایی چون اصفهان، فارس و ملوان ستودنی و به یادماندنی بود”.

زمین خاکی تختی

“با زمین خاکی تختی بزرگ شده‌ایم و استعدادهای ما در آن جا شکوفا شده است. هر وقت که در آن زمین بازی داشتیم دست به دعا برمی داشتیم که هوا طوفانی نشود و باد ما را نوازش ندهد. چرا که با همه مسائل آن زمین می‌ساختیم غیر از گرد و غبار و طوفان”.

جام عقاب

او از جام عقاب به عنوان عاملی بسیار مهم در کسب آمادگی تیم‌های اردبیل نام می‌برد: ::”تیم‌های فوتبال برای حضور در این رقابت‌ها در طول فصل زمستان تمرینات را ادامه می‌دادند. انجام مسابقات در زمین خاکی با تعداد قابل توجهی تیم در مدت 15 روز کار طاقت فرسایی بود که توسط مرحوم هوشنگ چمن آرا انجام می‌شد”.

از گنجگاهی می‌خواهم که در ارتباط با کلمات زیر نظرش را بیان بکند:

حبیب نجفلو: مدیری لایق که با اجرای برنامه‌های متعدد درفوتبال اردبیل تحول ایجاد کرد.

اژدر عمی: نام آن مرحوم با استادیوم تختی عجین شده بود. مسابقات بدون او چنگی به دل نمی‌زد. شعارهایش همیشه شورآفرین بود:

هاچان قیامت توشر ایندی قیامت توشر

ویا:

 هر نه‌وار کرنرده‌وار

جابر نعمتی: مربی زحمتکشی که در دهه 60 همیشه تیمی یک دست را روانه مسابقات باشگاهی می‌کرد.

مرحوم شعبان بوذری: طرفدار واقعی فوتبال و حامی فوتبالیست‌ها در مسافرت‌ها. خود من زحمت زیادی در رفت و آمد‌هایم به تهران داده بودم. خدایش بیامرزد.

مشهدی عارف: از زحمتکشان هیئت فوتبال وقت. خدایش رحمت کند.

مرحوم مجید عقیلی: مردی که در دوران مسئولیتش تیم منتخب به مقام قهرمانی جام فلق دست یافت.

محبوب داوردان: از مربیان خوش نام اردبیل و مربی اول و آخر عزیز گنجگاهی. او بازیکنان خوب و مستعدی را به جامعه فوتبال تحویل داده است.

بهنام دولت: بازیکنی با تکنیک که مثل او را تاکنون ندیده‌ام. همچنین او دوستی مهربان و صادق است.

مرحوم مقصود بایرامی: بازیکنی کامل، اسطوره فراموش نشدنی و کاپیتانی سرشار از انگیزه و انرژی.

او قبل از هر مسابقه‌ای در رختکن بازیکنان را جمع می‌کرد و می‌گفت: بچه‌ها دیده‌اید که شیر برای شکار چگونه و با چه حالتی از بیشه خارج می‌شود؟ ما هم همچون شیر باید پا به مستطیل سبز بگذاریم و مقتدرانه عمل بکنیم. آن مرحوم به معنی کامل بمب روحیه بود.

مرحوم ناصر عروجی: هوز هم وقتی صبح جمعه با پیشکسوتان بساط فوتبال را پهن می‌کنیم جای خالی این هافبک چپ کلاسیک، خوش تکنیک و مرد آرام و مهربان فوتبال اردبیل را احساس می‌کنیم.

تماشاگران دهه 60

تماشاگران دهه 60 همانند بازیکنان برای حمایت از تیم منتخب با تمام وجود اقدام می‌کردند. تحت هر شرایطی بازیکنان را تنها نمی‌گذاشتند. محبت آنها و چهره دوست داشتنی‌شان همواره در خاطره هاست. برای رقابت‌های دهه فجر با اتوبوس عازم شیراز بودیم که گروهی از تماشاگران خود را به ما رساندند. آنها مسافتی از شهر را طی کرده بودند تا جعبه‌های عسل را به عنوان هدیه از سوی تماشاگران تقدیم بکنند. چنین رفتارهای ناب که نشانی از همدلی و همراهی داشت در دفتر فوتبال اردبیل ماندنی خواهد بود.

و در نهایت عزیز گنجگاهی و عزیز گنجگاهی‌ها برای فوتبال منطقه سرمایه‌ای بزرگ، نعمتی ستودنی و گوهرهای درخشانی هستند که باید در هر موقعیتی از تجربه و توانایی‌هایشان در حدی مطلوب برای سرافرازی فوتبال بهره ببرند. واسلام.




فضول باشی و ثبت نام بهاوند

فضول باشی زنگ زد و در حالی‌که هیجان و خوشحالی از صدایش معلوم بود با صدائی بلند گفت: خدا را شکر بالاخره حیدر بهاروند بر سر فوتبال این مملکت منّت گذاشت و فوتبالی‌ها را شرمنده کرد و پنجشنبه شب برای ریاست فدراسیون ثبت نام نمود تا فوتبال کشور جای خالی دوستانی چون مهدی تاج و علی کفاشیان و ساکت را احساس نکند. خیلی خوشحالم اگر او برای ثبت‌نام اقدام نمی‌کرد پایه‌های گروه حاکم بر فوتبال به لرزه در می‌آمد و امکان فرو ریختن‌اش وجود داشت. اگر او اراده نمی‌کرد کسی توان و قدرت ایجاد هماهنگی بین دوستان این گروه در هیئت‌های شهرستانی را نداشت. اگر او برای ریاست نظری نداشت روزهای خوش از فوتبال ایران رخت بر می‌بست. اگر بهاروند نمی‌آمد کمر لیگ می‌شکست و در نهایتا اگر او برای حفظ صندلی مدیریت پیشقدم نمی‌شد دوستان و وابستگانش در هیأت‌های استانی سکته می‌زدند و فوتبال مناطق مختلف را یتیم می‌کردند.

فضول باشی در ادامه گفت: وقتی خبر ثبت نام بهاروند اعلام شد علاوه بر هیئت‌های استانی و کمیته امور استان‌های فدراسیون، خیبر خرم آباد و دوستان نزدیک وی سجده شکر به جای آوردند و برای پیروزی‌اش در مقابل غیر فوتبالی هائی چون علی کریمی دست به دعا برداشتند.

حرف‌هایش را قطع کردم و گفتم: تو جرئت می‌کنی که به جادوگر غیر فوتبالی بگوئی؟ تو دیگه کی هستی؟ دیگر از این حرف‌ها نزن، آبروی ما را می‌بری.

خندید و گفت: مگر حرف بدی زدم؟ در تشکیلاتی که بهاروند‌ها و طالقانی‌ها فوتبالی باشند برای غیر فوتبالی خواندن علی کریمی شک و تردید نباید داشته باشی. مطمئنا تا فوتبالی‌هایی چون بهاروند و دوستانش در هیئت‌های استانی شرف حضور دارند امکان به قدرت رسیدن غیر فوتبالی‌هایی چون علی کریمی وجود ندارد. دلتان را خوش نکرده و کار عزیزان ما از جمله بهاروند‌ها و طالقانی‌ها را زیاد نکنید.

همچنان با حرارت بیشتر افزود: علی کریمی چگونه جرئت رقابت با صاحبان اصلی فوتبال این مملکت و نماینده آنها حیدر بهاروند را پیدا کرده است. مسلما جسارت به حریم فوتبالی‌ها از طرف غیر فوتبالی‌هایی چون کریمی، گناهی بزرگ و نابخشودنی است. مسلما فوتبالی‌های عضو مجمع در روز رأی‌گیری جواب دندان شکنی به غیر فوتبالی‌هایی چون علی کریمی خواهند داد تا دیگر علی کریمی‌ها نتوانند بیش از کوپن خود حرف بزنند و اقدام بکنند.

گفتم: فضول باشی مثل این که قاطی کرده‌ای. علی کریمی تبلور فوتبال است. علی کریمی درد کشیده فوتبال و یکی از پرچمداران فوتبال ایران در دنیاست. حالا وقت آن رسیده است که آویزان‌های فوتبال در فدراسیون غزل خداحافظی بخوانند و به شهر و دیارشان برگردند و به کارهای عادی و روزمره خود بپردازند و امور فوتبال را به صاحبان اصلی چون علی کریمی و مهدی مهدوی‌کیا بسپارند.

فضول باشی صدایش را بلند کرد و گفت: به همین خیال باشید. در امور اجرایی فوتبال این مملکت جایی برای علی کریمی‌ها نیست. تا بهاروند‌ها و طالقانی‌ها و … هستند فوتبال در ید قدرت آنها خواهد بود. فکر دیگری نکنید و بی‌خود برای دیگران اسباب ناراحتی را فراهم نفرمائید.