1

آرزوهای بر زمین مانده فوتبالی

آیا ریشه باند حاکم بر فدراسیون خشکانده می‌شود؟ آیا دوره حکومت و یکه تازی حاکمان چندین ساله فوتبال به پایان می‌رسد؟ آیا ساختار فوتبال ما دستخوش تغییرات شده و امور آن بر اساس عدل و انصاف و واقعیت‌ها مدیریت خواهد شد؟ آیا دوره صدور نامه‌های بی‌پایه و اهدای عنوان‌های الکی و جانبدارانه به هیئت‌های استانی به پایان خواهد رسید؟ آیا عوامل زیر پا گذاشتن قوانین و مقررات و بندهای روشن و واضح اساسنامه رسوا و از صحنه فوتبال کنار گذاشته خواهند شد؟

آیا چرب‌زبانان، آمارسازان، نوچه پروران و دروغگویان برای همیشه فوتبال را ترک خواهند کرد؟ آیا در امور فوتبال انسان‌های صادق، بی‌ریا و مخالف با تبعیض و نفاق به کار گرفته خواهند شد؟ آیا عوامل رسوائی در قرداد ویلموتس و حامیان آنها در هیئت‌های سراسر کشور به سزای اعمال خود خواهند رسید؟

آیا مدیریت جهادی به معنی واقعی در فوتبال ما اعمال می‌شود؟ آیا دست دلالان و عوامل فساد از فوتبال قطع خواهد شد؟ آیا در هیئت‌های استانی و شهرستانی در سراسر کشور افراد عادل و توانمند بدون وابستگی به این و آن به کار گرفته خواهند شد؟ آیا پرونده واگذاری پست‌های مختلف در هیئت‌های استانی به هم قبیله‌ای‌های ناآشنا با فوتبال برای همیشه بسته خواهد شد؟

آیا استفاده ابزاری از برخی از بزرگان به پایان خط رسیده و بهره بردن از آگاهی‌ها و تجربه‌های مو سپید کرده‌ها در راه درست و اصولی انجام خواهد شد؟ آیا استبداد رأی در فوتبال کشور جای خود را به تفکر و اندیشه و بهره‌گیری هرچه بیشتر از مشاوره خواهد داد؟ آیا برای تصدی امور فوتبال در انتخاب افراد مؤمن، بااخلاص، متقی و متعهد تلاش خواهد شد؟

آیا در گزینش نفرات و حل مشکل مجموعه‌های فوتبالی دخالت دهی حب و بغض شخصی متوقف می‌شود؟ آیا دایره عمل افراد ظاهرساز، متملق و چاپلوس محدود خواهد شد؟ آیا به مفهوم واقعی آینده‌ای برای فوتبال در هیئت‌های استانی ترسیم می شود؟ و آیا کنگر خورده‌های لنگر انداخته به ترک صحنه فوتبال و واگذاری آمور آن به فوتبالی‌های اصیل و با سابقه و با پیشینه مؤثر و قابل قبول مجبور می‌شوند؟

اینها به همراه دهها سؤال دیگر در ذهن علاقه‌مندان راستین فوتبال موج می‌زند و همه امیدوارند تا روز برگزاری انتخابات که دهم اسفند ماه خواهد بود کارها طوری پیش روند و در مسیر قرار بگیرند تا حق به حق دار برسد و فصل تازه‌ای در مدیریت فوتبال کشور گشوده شود.

در روزهای گذشته خبرهای متعددی از رد صلاحیت برخی از کاندیداها در فضای مجازی منتشر شد. هرچند که این امر توسط کمیته بدوی فدراسیون تکذیب گردید ولی پخش خبر مبنی بر رد صلاحیت چهره‌هایی چون عزیزی و بهاروند خوشحالی بسیاری از دوستداران فوتبال را موجب شد.

وضعیت فوتبال کشور نمونه‌ای از کارنامه مجموعه‌ای است که از زمان ریاست علی کفاشیان بر فوتبال مملکت سایه انداخته و آن را مدیریت نموده‌اند. حالِ ‌زار فوتبال در برخی از استان‌های کشور حاصل به کارگیری افراد مورد تأیید و مورد حمایت فدراسیونی هاست. در این ارتباط می‌توان مثال‌های متعددی زد اما نیازی به اسم بردن نیست چرا که واقعیت‌های موجود در فوتبال استان‌ها خود مشخص کننده مسائل متعدد در باب خدمت و خیانت به فوتبال می‌باشد.

تا زمانی که در فوتبال قوانین موجود حرف و اول آخر را نزند و 28 با 35 مساوی باشد و یا مدرک فوق دیپلم به عنوان مدرک کارشناسی تلقی شود و یا قراردادهای ویلموتسی منعقد گردد امید برای بهتر شدن اوضاع چیزی عبث و بیهوده خواهد بود.

امید فوتبالی‌های این کشور به تصمیم و اراده اکثریت اعضای مجمع انتخاباتی فدراسیون است که بتوانند در دهم اسفندماه فوتبال را از دام ناکارآمدی‌ها، چرب زیانی‌ها و باندبازی‌ها نجات بدهند. انشااله.




عزیز گنجگاهی؛ بازیکنی اخلاق مدار و الگویی تمام عیار

اخلاق خوش و خلق نیکو از برجسته‌ترین صفات بزرگوارانه انسانی است. این صفت پسندیده شخصیت انسان را در نظر دیگران ارتقاء می‌بخشد. از شأن و منزلت اخلاق خوش همین بس که اولیای الهی با تأکید‌های فراوان، پیروان خود را به این صفJ نیک ترغیب نموده‌اند.

ورزشکارانی که از نعمت خلق نیکو برخوردار باشند در بین علاقه‌مندان و هواداران جایگاه خاصی پیدا می‌کنند. گذشت زمان، نام و خاطره آنها را نمی‌تواند از یادها ببرد. ورزشکاری که مزیّن به اخلاق خوش باشد برای جوانان و آینده سازان به الگویی مناسب، قابل اعتماد، فراموش نشدنی، دوست داشتنی و افتخارآفرین تبدیل می‌شود.

یک ورزشکار برای این که بتواند در سطح جامعه به عنوان فردی اخلاق مدار مطرح باشد لازم است که برخی از ویژگی‌ها و خصوصیات اخلاقی را با خود به همراه داشته باشد. حق جویی، جوانمردی، صداقت، تواضع، ادب، پرهیز از حسد، پرهیز از خشونت و روحیه گذشت و صبر و بردباری از مهمترین و برجسته‌ترین آنها به شمار می‌رود.

ورزش اردبیل ورزشکاران خوش خلق زیادی را در دامن خود پرورش داده است. قهرمانانی که با گذشت زمان هیچ وقت از یادها نرفته‌اند، ورزشکارانی که خاطره‌ها، رفتارها و کردارهایشان نقل محافل ورزشی است، بزرگانی که همچنان ستاره‌ای در آسمان ادب و اخلاق ورزشی منطقه هستند، ورزشکارانی که ریشه‌های کبر و غرور را در خود خشکانده‌اند و از خود محوری به شدت پرهیز کرده اند و عزیزانی که با رفتارشان درس ادب، بزرگواری، گذشت، انسانیت و مردانگی داده‌اند.

فوتبال اردبیل با پرونده‌ای سرشار از موفقیت‌ها و روزها و سال‌های پربار و بازیکنانی تاریخ ساز همیشه در ورزش منطقه مطرح و تأثیرگذار بوده است. در هر مقطعی که امور فوتبال اردبیل به دست اهلش سپرده شده آقایی و سروری آن در سطح منطقه چهره خود را نشان داده است.

اردبیل در سال‌های نه چندان دور بازیکنانی را به فوتبال مملکت معرفی کرده است که اکثر آنها به مهره‌هایی افتخارآفرین تبدیل و برای این شهر حسینی و تاریخی آبروداری کرده‌اند.

از زمانی که فوتبال اردبیل زمینگیز شد و پایه‌های آن توسط خودی‌های ضعیف النفس و منفعت طلب به لرزه درآمد و با دشمنان قسم خورده آن دست بیعت داده شد علاقه‌مندان واقعی فوتبال به گذشته‌های آن دل خوش کردند و با یاد روزهای آفتابی نفس کشیدند و به فوتبالیست‌ها و جوانان پاک و اخلاق مدار آن ایام درود فرستادند.

امیدواریم که بزرگان فوتبال اردبیل برای تغییر در افکار حاکم بر آن برنامه‌ریزی نمایند. خائنین را از خادمین تشخیص بدهند و اجازه ارائه آمارهای دروغ و ساختگی را به احدی ندهند.

به هر حال در میان فوتبالیست‌ها و قهرمانان اردبیل عزیز گنجگاهی نمونه‌ای از یک ورزشکار اخلاق مدار، ششدانگ، متواضع، کاربلد، تحصیلکرده و در نهایت جواهری ناب و بی‌بدیل در دنیای پاک و صمیمی دهه‌های 60 و 70 فوتبال اردبیل بود.

نوشتن در مورد قهرمانانی چون عزیز گنجگاهی کاری بسیار سخت است. چرا که اگر حق مطلب در موردش به خوبی ادا نشود به ساحت بزرگ مردان فوتبال اردبیلظلم بزرگی می‌شود.

چرا نسل جوان ما بزرگانی چون عزیز گنجگاهی را به خوبی نمی‌شناسند؟ به چه دلیلی در معرفی آنها کوتاهی می‌شود؟ چرا به جای گنجگاهی‌ها فوتبال اردبیل به دست چهره‌های ناشناخته سپرده می‌شود؟ آیا حق فوتبال شهرستان اردبیل وضعیتی است که امروز با آن مواجه هستیم؟

بدون شک کلمات و جملات در بیان واقعیت‌های موجود در مورد عزیز گنجگاهی از توان کافی برخوردار نیستند. حداقل کسانی که در روزهای اوج فوتبال در کنار ورزش و همراه این رشته بوده‌اند به خوبی مرتبت و عظمت عزیز گنجگاهی را از نزدیک مشاهده و لمس کرده‌اند.

فروتنی و تواضع را می‌توان در عزیز گنجگاهی معنی نمود. متواضع کسی است که به شخصیت خود مطمئن باشد و در ضمیر خود هیچ نوع حقارت و خواری احساس نماید، تنها به احترام وظیفه انسانی و سجیه اخلاقی به مردم احترام کند و نسبت به آنان فروتنی نماید.

اگر کسی بدون آشنایی قبلی با گنجگاهی هم صحبت شود امکان ندارد بی‌مقدمه از زبان او بشنود که سال‌ها در بالاترین سطح فوتبال باشگاهی این مملکت توپ زده است، پیراهن یکی از معتبرترین باشگاه‌های کشور یعنی تراکتورسازی را برتن نموده و مهره اصلی فوتبال اردبیل در جام فلق بوده است.

تواضع را گنجگاهی در عمل نشان می‌دهد، هیچ وقت به گذشته‌اش پشت نمی‌کند و چون بازیکن تراکتورسازی بوده به تحقیر تیم‌های دیگر اقدام نمی‌نماید.

از مولا علی(ع) نقل است که می‌فرماید: هر که فروتنی کند خداوند سبحان او را بزرگ کرده، مقامش را رفعت می‌بخشد. و بی‌دلیل نیست که عزیز گنجگاهی محبوب القلوب است.

شرافت انسانی و عزت و سربلندی آدمی بر پایه تواضع و فروتنی استوار است و عزیز گنجگاهی در سایه تواضع‌اش به آنچه می‌خواسته در دنیای ورزش و فوتبال دست یافته است. نام نیک و گذشته‌ای پرافتخار و پرونده‌ای مالامال از خوبی‌ها و زیبایی‌ها برای این مرد بزرگ افتخاری است که در دل تاریخ ورزش منطقه به یادگار می‌ماند.

“بالا پروین”

مرحوم اژدر بابازاده در میان فوتبالیست‌های غیر پاسی به عزیز گنجگاهی شدیدا علاقه داشت. سبک بازی و نقش تأثیر گذار عزیز در فوتبال اردبیل موجب شده بود که آن مرحوم به وی لقب “بالا پروین” بدهد.

در دور اول جام فلق خط میانی نقطه قوت تیم اردبیل بود. مرحوم مقصود بایرامی، مرحوم ناصر عروجی، بهنام دولت و عزیز گنجگاهی عامل عظمت و اقتدار کمربند میانی تیم بودند. حرکت پا به توپ، دریبل‌های تحسین برانگیز، پاس‌های طلایی و موقعیت سنجی عزیز او را به بازیکنی بزرگ و بدون رقیب در فوتبال شمال غرب تبدیل کرده بود.

معرفی

عزیز گنجگاهی در سال 1345 در یک خانواده ورزشی به دنیا آمد. دوران ابتدایی را در جعفر اسلامی، راهنمایی را در شهید اندرزگو(جهان علوم)و دوره متوسطه را در دبیرستان فارابی تحصیل کرد.

او در آن مقطع از جمله بازیکنان تحصیلکرده فوتبال اردبیل بود. مدرک کاردانی در رشته بهداشت عمومی را از دانشگاه تهران اخذ کرد و بالافاصله با قبولی در آزمون ورودی در مقطع کارشناسی در دانشگاه شهید بهشتی تهران پذیرفته شد.

آغاز فوتبال

او در ارتباط با شروع فوتبال می‌گوید: “فوتبال را از زمین‌های خاکی آغاز کردم. دوران ابتدایی با گل کوچک سپری شد. اما جرقه اولیه فوتبالم در سال تحصیلی 59-58 با حضور در رقابت‌های آموزشگاهی زده شد. به همراه تیم مدرسه راهنمایی در رقابت‌ها حضور یافتم و در همان سال به تیم منتخب آموزشگاهی دعوت شدم و سپس توسط اقای محبوب داوردان برای عضویت در تیم پرسپولیس انتخاب شدم”.

اولین تیم و اولین مربی

“اولین تیم باشگاهی من پرسپولیس بود. در سال 1359 محبوب داوردان تیمی جوان و یک دست را تشکیل داده بود. اولین مربی فوتبالی و اخلاقی‌ام محبوب داوردان است. بسیاری از داشته‌های فنی و اخلاقی‌ام را مدیون وی هستم. داوردان را می‌توان اولین و آخرین مربی‌ام نامید. چرا که در حال حاضر نیز در تیم پیشکسوتان زیر نظر وی تمرین می‌کنم”.

تیم‌های گنجگاهی

عزیز پیراهن تیم‌هایی چون پرسپولیس، راه و ترابری، همیاری و ذوب آهن اردبیل و تراکتورسازی تبریز را بر تن کرده است. او می‌گوید: “در سال‌های 75 و 76 زیر نظر واسیلی گوجا در تیم تراکتورسازی توپ می‌زدم. بازی کردن در تیم محبوبی چون تراکتورسازی در بالاترین سطح لیگ کشور افتخاری بود که در سایه زحمات مربیان زحمتکش و دوستان‌ام نصیبم شده بود”.

چند کلمه در مورد تراکتورسازی

او می‌گوید: “در ارتباط با تیم تراکتورسازی و تشکیلات و امکانات و چگونگی اداره امور آن تیم ساعت‌ها می‌توان حرف زد. حال و هوای آن روزهای تراکتور‌سازی با تیم‌های اردبیل قابل مقایسه نبود. شاید هزینه سونا و استخر تراکتور از مجموع هزینه‌های کل تیم‌های اردبیل بیشتر می‌شد”.

یک خاطره

“در ایامی که بازیکن تراکتورسازی بودم تیم‌های حاضر در لیگ کشوری استان آذربایجان شرقی برای دیدار با استاندار وقت به استانداری دعوت شدند. در آن جلسه استاندار به مدیران باشگاه‌ها گفت که در تأمین نیاز تیم‌ها کوتاهی نکنند و تأکید کرد که امکانات تیم‌های استان باید هم ردیف با نمایندگان تهران و اصفهان باشد. وقتی او این حرف‌ها را زد به یاد تیم راه و ترابری اردبیل افتادم. این تیم وقتی به لیگ دسته دو صعود کرد با هزار مصیبت و اما و اگر با وقت قبلی به دیدار استاندار رفتیم. متأسفانه استاندار به جلسه نیامد ومعاونش را فرستاد و بعد از کلی مکافات تنها دویست هزار تومان به نماینده استان کمک کرد”.

فوتبال دهه 60

گنجگاهی فوتبال دهه 60 را فوتبالِ دلی می‌نامد و معتقد است که در آن روزگار بازیکنان به خاطر تعصبی که به تیم‌ها داشتند بازی می‌کردند و حتی گوشه‌ای از هزینه‌های تیم را نیز پرداخت می‌نمودند. فوتبال آن دوره برای رفاقت و پایداری دوستی‌ها انجام می‌شد ولی امروز فوتبال حرفه‌ای شده و به عنوان منبع درآمد مطرح گردیده است.

جام فلق

“رقابت‌های فلق دوران طلایی فوتبال شهر اردبیل بود. فلق موجب شکوفایی بسیاری از استعداد‌های نهفته جوانان لایق منطقه شد. تیم در سایه یک دلی و سطح فنی بالای بازیکنان و همدلی آنها نتایج خیره کننده‌ای کسب کرد. حضور در رقابت‌های گرامی‌داشت دهه فجر به عنوان قهرمان جام فلق و ارائه بازی‌های به یادماندنی در مقابل تیم‌هایی چون اصفهان، فارس و ملوان ستودنی و به یادماندنی بود”.

زمین خاکی تختی

“با زمین خاکی تختی بزرگ شده‌ایم و استعدادهای ما در آن جا شکوفا شده است. هر وقت که در آن زمین بازی داشتیم دست به دعا برمی داشتیم که هوا طوفانی نشود و باد ما را نوازش ندهد. چرا که با همه مسائل آن زمین می‌ساختیم غیر از گرد و غبار و طوفان”.

جام عقاب

او از جام عقاب به عنوان عاملی بسیار مهم در کسب آمادگی تیم‌های اردبیل نام می‌برد: ::”تیم‌های فوتبال برای حضور در این رقابت‌ها در طول فصل زمستان تمرینات را ادامه می‌دادند. انجام مسابقات در زمین خاکی با تعداد قابل توجهی تیم در مدت 15 روز کار طاقت فرسایی بود که توسط مرحوم هوشنگ چمن آرا انجام می‌شد”.

از گنجگاهی می‌خواهم که در ارتباط با کلمات زیر نظرش را بیان بکند:

حبیب نجفلو: مدیری لایق که با اجرای برنامه‌های متعدد درفوتبال اردبیل تحول ایجاد کرد.

اژدر عمی: نام آن مرحوم با استادیوم تختی عجین شده بود. مسابقات بدون او چنگی به دل نمی‌زد. شعارهایش همیشه شورآفرین بود:

هاچان قیامت توشر ایندی قیامت توشر

ویا:

 هر نه‌وار کرنرده‌وار

جابر نعمتی: مربی زحمتکشی که در دهه 60 همیشه تیمی یک دست را روانه مسابقات باشگاهی می‌کرد.

مرحوم شعبان بوذری: طرفدار واقعی فوتبال و حامی فوتبالیست‌ها در مسافرت‌ها. خود من زحمت زیادی در رفت و آمد‌هایم به تهران داده بودم. خدایش بیامرزد.

مشهدی عارف: از زحمتکشان هیئت فوتبال وقت. خدایش رحمت کند.

مرحوم مجید عقیلی: مردی که در دوران مسئولیتش تیم منتخب به مقام قهرمانی جام فلق دست یافت.

محبوب داوردان: از مربیان خوش نام اردبیل و مربی اول و آخر عزیز گنجگاهی. او بازیکنان خوب و مستعدی را به جامعه فوتبال تحویل داده است.

بهنام دولت: بازیکنی با تکنیک که مثل او را تاکنون ندیده‌ام. همچنین او دوستی مهربان و صادق است.

مرحوم مقصود بایرامی: بازیکنی کامل، اسطوره فراموش نشدنی و کاپیتانی سرشار از انگیزه و انرژی.

او قبل از هر مسابقه‌ای در رختکن بازیکنان را جمع می‌کرد و می‌گفت: بچه‌ها دیده‌اید که شیر برای شکار چگونه و با چه حالتی از بیشه خارج می‌شود؟ ما هم همچون شیر باید پا به مستطیل سبز بگذاریم و مقتدرانه عمل بکنیم. آن مرحوم به معنی کامل بمب روحیه بود.

مرحوم ناصر عروجی: هوز هم وقتی صبح جمعه با پیشکسوتان بساط فوتبال را پهن می‌کنیم جای خالی این هافبک چپ کلاسیک، خوش تکنیک و مرد آرام و مهربان فوتبال اردبیل را احساس می‌کنیم.

تماشاگران دهه 60

تماشاگران دهه 60 همانند بازیکنان برای حمایت از تیم منتخب با تمام وجود اقدام می‌کردند. تحت هر شرایطی بازیکنان را تنها نمی‌گذاشتند. محبت آنها و چهره دوست داشتنی‌شان همواره در خاطره هاست. برای رقابت‌های دهه فجر با اتوبوس عازم شیراز بودیم که گروهی از تماشاگران خود را به ما رساندند. آنها مسافتی از شهر را طی کرده بودند تا جعبه‌های عسل را به عنوان هدیه از سوی تماشاگران تقدیم بکنند. چنین رفتارهای ناب که نشانی از همدلی و همراهی داشت در دفتر فوتبال اردبیل ماندنی خواهد بود.

و در نهایت عزیز گنجگاهی و عزیز گنجگاهی‌ها برای فوتبال منطقه سرمایه‌ای بزرگ، نعمتی ستودنی و گوهرهای درخشانی هستند که باید در هر موقعیتی از تجربه و توانایی‌هایشان در حدی مطلوب برای سرافرازی فوتبال بهره ببرند. واسلام.




فضول باشی و ثبت نام بهاوند

فضول باشی زنگ زد و در حالی‌که هیجان و خوشحالی از صدایش معلوم بود با صدائی بلند گفت: خدا را شکر بالاخره حیدر بهاروند بر سر فوتبال این مملکت منّت گذاشت و فوتبالی‌ها را شرمنده کرد و پنجشنبه شب برای ریاست فدراسیون ثبت نام نمود تا فوتبال کشور جای خالی دوستانی چون مهدی تاج و علی کفاشیان و ساکت را احساس نکند. خیلی خوشحالم اگر او برای ثبت‌نام اقدام نمی‌کرد پایه‌های گروه حاکم بر فوتبال به لرزه در می‌آمد و امکان فرو ریختن‌اش وجود داشت. اگر او اراده نمی‌کرد کسی توان و قدرت ایجاد هماهنگی بین دوستان این گروه در هیئت‌های شهرستانی را نداشت. اگر او برای ریاست نظری نداشت روزهای خوش از فوتبال ایران رخت بر می‌بست. اگر بهاروند نمی‌آمد کمر لیگ می‌شکست و در نهایتا اگر او برای حفظ صندلی مدیریت پیشقدم نمی‌شد دوستان و وابستگانش در هیأت‌های استانی سکته می‌زدند و فوتبال مناطق مختلف را یتیم می‌کردند.

فضول باشی در ادامه گفت: وقتی خبر ثبت نام بهاروند اعلام شد علاوه بر هیئت‌های استانی و کمیته امور استان‌های فدراسیون، خیبر خرم آباد و دوستان نزدیک وی سجده شکر به جای آوردند و برای پیروزی‌اش در مقابل غیر فوتبالی هائی چون علی کریمی دست به دعا برداشتند.

حرف‌هایش را قطع کردم و گفتم: تو جرئت می‌کنی که به جادوگر غیر فوتبالی بگوئی؟ تو دیگه کی هستی؟ دیگر از این حرف‌ها نزن، آبروی ما را می‌بری.

خندید و گفت: مگر حرف بدی زدم؟ در تشکیلاتی که بهاروند‌ها و طالقانی‌ها فوتبالی باشند برای غیر فوتبالی خواندن علی کریمی شک و تردید نباید داشته باشی. مطمئنا تا فوتبالی‌هایی چون بهاروند و دوستانش در هیئت‌های استانی شرف حضور دارند امکان به قدرت رسیدن غیر فوتبالی‌هایی چون علی کریمی وجود ندارد. دلتان را خوش نکرده و کار عزیزان ما از جمله بهاروند‌ها و طالقانی‌ها را زیاد نکنید.

همچنان با حرارت بیشتر افزود: علی کریمی چگونه جرئت رقابت با صاحبان اصلی فوتبال این مملکت و نماینده آنها حیدر بهاروند را پیدا کرده است. مسلما جسارت به حریم فوتبالی‌ها از طرف غیر فوتبالی‌هایی چون کریمی، گناهی بزرگ و نابخشودنی است. مسلما فوتبالی‌های عضو مجمع در روز رأی‌گیری جواب دندان شکنی به غیر فوتبالی‌هایی چون علی کریمی خواهند داد تا دیگر علی کریمی‌ها نتوانند بیش از کوپن خود حرف بزنند و اقدام بکنند.

گفتم: فضول باشی مثل این که قاطی کرده‌ای. علی کریمی تبلور فوتبال است. علی کریمی درد کشیده فوتبال و یکی از پرچمداران فوتبال ایران در دنیاست. حالا وقت آن رسیده است که آویزان‌های فوتبال در فدراسیون غزل خداحافظی بخوانند و به شهر و دیارشان برگردند و به کارهای عادی و روزمره خود بپردازند و امور فوتبال را به صاحبان اصلی چون علی کریمی و مهدی مهدوی‌کیا بسپارند.

فضول باشی صدایش را بلند کرد و گفت: به همین خیال باشید. در امور اجرایی فوتبال این مملکت جایی برای علی کریمی‌ها نیست. تا بهاروند‌ها و طالقانی‌ها و … هستند فوتبال در ید قدرت آنها خواهد بود. فکر دیگری نکنید و بی‌خود برای دیگران اسباب ناراحتی را فراهم نفرمائید.

 




قادر دهقان پرچمدار مربیان جوان اردبیل

همه افرادی که در دهه 50 و 60 برای فوتبال اردبیل زحمت کشیده و عرق ریخته اند برای دوست داران این رشته ورزشی عزیز هستند. معرفی به نسل جوان کسانی که در گمنامی منشأ خیر و برکت برای فوتبال ما بوده‌اند کار درخور توجه می‌تواند باشد.

در فوتبال اردبیل بودند کسانی چون مرحوم هوشنگ چمن آرا که خدمات شایانی به فوتبال کردند. چمن آرا‌ها باید به هر طریق ممکن نام و یادشان در جامعه و بخصوص در میان ورزشی‌ها و فوتبالی‌ها نباید فراموش شود.  مصاحبه هایی که در ناظر ورزش منتشر می‌شود دقیقا در راستای این اهداف می‌باشد. سعی خواهیم کرد بیشتر به سراغ عزیزانی برویم که در دو دهه 50 و 60 علیرغم کمبودها و کاستی‌ها از فوتبال دست نکشیدند و در زمین های خاکی برای برپا نگه داشتن پرچم فوتبال منطقه دوندگی کردند.

از این مصاحبه‌ها که برای ما مستلزم صرف وقت می‌باشد هدفی جز معرفی زحمتکشان عرصه فوتبال اردبیل و ادای وظیفه به عاشقان صادق و وفادار فوتبال چیز دیگری نبوده  و نخواهد بود.

تلاش خواهیم کرد اگر عمری باشد تا پایان سال بخشی از گفتگوها را به صورت کتاب نیز منتشر بکنیم تا در آینده حداقل در کتابخانه‌ها به عنوان منبعی در اختیار پژوهشگران و علاقه مندان به تاریخ فوتبال اردبیل قرار بگیرد.

برای هر مصاحبه از اولین گام تا انتشار آن باید ساعت‌ها وقت و به مقدار کافی انرژی صرف بکنیم و برای این کار خود نیز که محرکی جز علاقه مندی به فوتبال و تلاشگران سال های گذشته آن نداریم، افتخار می‌کنیم.

امیدواریم بتوانیم گوشه ای از زحمات بزرگان و زحمتکشان فوتبال این منطقه را با قلم ناتوان خود جمع آوری نماییم و برای آیندگان به یادگار بگذاریم. بدون شک با توجه به تعداد زیاد قهرمانان، زحمتکشان و افتخارآفرینان، مصاحبه با همه آنها امکان پذیر نخواهد بود. هرچند که دوست داریم اگر اجل امان بدهد به مرور در خدمت همه ستاره های فوتبال دهه 50 و 60 اردبیل باشیم. بنابراین از محضر همه بزرگوارانی که مصاحبه ممکن است با آنها به آینده موکول گردد عذر خواهی می‌کنیم. تلاش ما این خواهد بود که در کنار انتشار ویژگی‌ها و کارنامه فوتبالی برخی از بزرگان، اعضای تیم منتخب اردبیل در دور اول جام فلق را در اولویت قرار بدهیم.

از همه علاقه مندان به فوتبال و پیشکسوتان و بزرگان این رشته بابت همه کمبودها و احیانا کوتاهی‌ها و اشتباهها پوزش می‌طلبیم و از همه دوستان انتظار داریم که ما را در جهت هرچه بهتر شدن این نوشته‌ها از راهنمایی های خود بی بهره نکنند.

در بین مربیان جوانی که راه پیشرفت و تعالی را به خوبی طی کرده و در فوتبال کشور مطرح شده اند قادر دهقان برای فوتبال دوستان اردبیلی نامی آشنا است.

قادر دهقان از جمله جوانانی است که فعل خواستن را چه در دوره بازیگری و چه در زمان مربیگری به خوبی صرف کرده و برای رسیدن به اهدافی که در نظر داشته با برنامه و اصولی گام برداشته است.

نظم در کارها و برخورداری از آرشیو کامل از دوران مربیگری یکی از ویژگی های خاص این جوان علاقه مند به فوتبال و حرفه مربیگری است. برای تمام روزهای مربیگری اش در تیم‌ها یادداشت های خاص خود را دارد که به موقع می‌تواند برای علاقه مندان به تاریخ فوتبال مثمرثمر باشد. این همان بحثی است که برای نگارنده این سطور در گرداوری کتاب از “صعود تا سقوط” کمک قابل توجهی کرد.

حضور یک مربی جوان و شهرستانی در کادر فنی تیم ملی نوجوانان سندی محکم بر لیاقت و کارایی می‌تواند باشد. قادر دهقان و موفقیت های او در مربیگری و طی مسیر پیشرفت، برای فعالین جوان عرصه فوتبال اردبیل می‌تواند پیام های خاصی را داشته باشد. موقعیت دهقان در فوتبال کشور برای مربیان جوان و جویای نام اردبیل الگویی در راه رسیدن به اوج می‌باشد. حرکت با برنامه و مشخص کردن هدف و ابزار مورد نیاز برای دستیابی به آن همچون چراغی پر نور برای حرکت در تاریکی است. قادر دهقان از آن روزی که پا به توپ شد تا به امروز که یک مربی شناخته شده است هیچ وقت از تلاش برای رسیدن به اهدافش دست نکشید.

هر شکستی را پلی برای رسیدن به موفقیت‌ها به حساب آورد و در کنار همه اقدام های فنی، اخلاق حرفه ای، ادب، حفظ حرمت بزرگان، تواضع، فروتنی، پرهیز از غرور و خودمحوری و ضرورت یادگیری را فراموش نکرد.

عشق قادر به مربیگری یکی از عوامل مهم موفقیت او در این عرصه است. یوهان کرویف اسطوره فوتبال هلند می‌گوید: “مربی خوب با مدرک ساخته نمی شود”.

مربیگری باید در ذات و خون افراد باشد، صرف داشتن مدرک برای پیشرفت در این عرصه به تنهایی نمی تواند کارساز باشد. البته نمی توان منکر تجربه و همچنین کلاس و درس و تخته سیاه و رایانه و … شد. این‌ها هم مهم هستند ولی به نظر می‌رسد شرط اصلی همان باشد که کرویف گفته است. قادر نیز جز آن دسته از مربیانی است که با تمام وجود به کار در عرصه مربیگری فوتبال علاقه دارد و عشق می‌ورزد.

قادر دهقان در حال حاضر در شهر کاشان به عنوان سرمربی تیم رده نوجوانان لیگ برتری ستارگان کاشان      مشغول انجام وظیفه است. او از پارامترهای لازم برای مطرح شدن هرچه بیشتر در دنیای مربیگری فوتبال برخوردار است و امیدواریم که بتواند از استعداد خود در زمینه مربیگری به خوبی بهره برداری نماید.

شب یلدا بهانه ای بود تا قادر از کاشان به اردبیل بیاید و ما از این فرصت استفاده کردیم و علیرغم کمبود وقت با بزرگواری دعوت ما را پذیرفت تا در دفتر ناظر ورزش برای ساعاتی در خدمتش باشیم که حاصل آن متنی است که در اختیار شما علاقه مندان به فوتبال قرار می‌گیرد.

معرفی

قادر دهقان در 22 آذر ماه سال 1354 در کوچه شهید کرامتی اردبیل در پشت ورزشگاه تختی چشم به جهان گشوده است. او در دوران ابتدایی را در مدرسه شهید عادل سرایی، راهنمایی را در مدرسه پورسینا و مقطع متوسطه را در دبیرستان مدرس تحصیل کرده و دارای مدرک کارشناسی مهندسی کشاورزی است. او در سال 84 ازدواج کرده و همسرش از خانواده ورزش و دبیر ورزش بوده و دو پسر به اسامی شایان و سبحان دارد.

شروع فوتبال

دهقان در مورد چگونگی آغاز فوتبال گفت: “مثل اکثر بازیکنان، فوتبال را از کوچه‌ها و زمین های خاکی شروع کردم و در دوره راهنمایی به همراه تعدادی از همکلاس هایم در تمرینات تیم الماس اردبیل(بهداری) شرکت کردم و در رده جوانان در سال 67 وارد فوتبال باشگاهی شدم و از سال 67 لغایت 87 در تیم های الماس، شهرداری، جهاد، همیاری و ذوب آهن اردبیل، راه آهن تهران، ماشین سازی تبریز و تراکتور سازی تبریزتوپ زده ام و از سال 87 تا 89 بعنوان مدیر تیم در خدمت باشگاه ذوب آهن اردبیل در لیگ دسته 2 کشور بودم”.

مربیان دهقان

” در طول دوران بازیگری افتخار شاگردی مربیان زیادی را داشتم که کریم اسدی بقال، نادر مشروطه، کرامت جعفری، جمال پیله ور، حاج رحمان یعقوبی، مرسل وقری، محبوب داوردان، غفور نژاد ابراهیم، ناصر ابراهیمی، مسعود اقبالی، بهروز تابانی، احد شیخ لاری، بیوک حاجی اوف، مهدی دینورزاده، عباس موسیوند، حمید علیدوستی، حسن آذرنیا و محمد اخوان از آن جمله می‌باشند”.

فوتبال اردبیل

” تا جائی که شاهد بوده ام فوتبال اردبیل دوران پرفراز و نشیبی را تجربه کرده است. پرفرازترین آن به جام فلق بر می‌گردد که طی سه سال مقام های اول تا سوم را کسب کرد و بعد از آن به صورت سینوسی گاهی دوران درخشان و گاهی در سراشیبی بوده است. به دنبال ورود پول به فوتبال کشور، محرومیت اردبیل از صنایع بزرگ و نبود حامی مالی به طور کامل فوتبال منطقه را تحت تأثیر قرار داد و این خود یکی از دلایل ناکامی پایدار برای فوتبال اردبیل است”.

وی نبود امکانات و زمین های مناسب و قابل استفاده در طول سال، عدم وجود باشگاه های معتبر و سازمان یافته، نبود مسابقات متعدد و منظم باشگاهی و عدم مدیریت مناسب را از دیگر دلایل ناکامی فوتبال اردبیل برشمرد.

موفقیت در فلق

دهقان دلیل موفقیت فوتبال اردبیل در مسابقات فلق را ناشی از عوامل زیر می‌داند:

*فعالیت تعداد زیاد و قابل توجه تیم‌ها در سطح اردبیل

*برگزاری مسابقات و کثرت رقابت ها

*صداقت و صمیمیت در بین اعضای تیم ها

*وجود زمین های خاکی در سطح شهر که متأسفانه به مرور زمان به ساختمان های اداری و مسکونی تبدیل شدند.

*برگزاری مسابقات آموزشگاهی در سطح شهر و استان که نقش پررنگی در پرورش استعداد‌ها داشت

*عدم نقش آفرینی پول در فوتبال کشور در آن مقطع زمانی

وی در ادامه می‌گوید: “باید به یاد داشته باشیم برای داشتن بازیکنان توانمند و با اخلاق به مربیان اخلاق مدار و توانا نیاز داریم. از طرف دیگر با توجه به نبود باشگاه های معتبر هر شخص از راه رسیده ای به راه انداری یک تیم و یا مدرسه فوتبال اقدام می‌کند و همه مسئولیت‌ها از قبیل مربیگری، مدیریت، سرپرستی و تدارکات را بر عهده می‌گیرد. در چنین مواقعی انتظار وجود رقابت با کیفیت بالا و ظهور استعداد های ناب نمی تواند منطقی و قابل قبول باشد”.

دوستان فوتبالی

“خدا را شاکرم که به واسطه فوتبال دوستان زیادی را در جای جای ایران پیدا کرده ام، اما به واسطه هم سن و سال بودن، بیشتر با قادر تیموری، شهرام جوادزاده ، بهرام شیخلووند و احد عروجی صمیمی تر هستم”.

جام عقاب

“جام عقاب در پیشرفت بازیکنان و تیم های آن دوران فوتبال اردبیل بیشترین سهم را داشته است. جامی که زحمات برپایی آن بر عهده مرد زحمتکش فوتبال منطقه زنده یاد هوشنگ چمن آرا بود. در اردبیل با توجه به شرایط جوی در ایام منتهی به ایام عید نوروز برپایی مسابقاتی چون جام عقاب نیاز به عاشقان راستین داشت که خوشبختانه تیم‌ها و برگزار کنندگان جام از این ویژگی برخوردار بودند”.

مربیگری

“از سال 89 به صورت رسمی وارد عرصه مربیگری شدم و در رده های سنی شهرداری و ذوب آهن به عنوان سرمربی و در بزرگسالان شهرداری در لیگ دسته یک، مربی و در رده ملی در تیم ملی نوجوانان به مدت دو سال دستیار اول بودم. همچنین استعداد یاب رسمی فدراسیون برای تیم های ملی رده های پایه بوده ام”.

خاطره فوتبالی

“در سال 73 در یک بازی حساس برای مشخص کننده تیم صعود کننده به لیگ دو در شهرستان خلخال در قالب تیم شهرداری به مصاف سپیدرود رشت رفتیم”.

“در نیمه اول این دیدار با اشتباه خط نگهدار یک بر صفر عقب افتادیم و در ادامه با هنرنمایی بازیکنان تیم از جمله مرحوم مقصود بایرامی و زنده یاد ناصر عروجی، ودود اسحق زاده، محمد قلیزاده، یونس مهدیزاده و میر رضا حسینی 2بر 1 پیروز شدیم و صعود کردیم. در آن بازی نقش مرحوم مقصود بایرامی به عنوان کاپیتان تیم خیلی تأثیرگذار بود”.

“در سال 83 به همراه تیم ذوب آهن اردبیل در یک شب سرد و زمستانی با یک اتوبوس واحد عازم مریوان شدیم. داخل اتوبوس خیلی سرد و ناراحت کننده بود. قادر تیموری به شوخی می‌گفت اگر ما را از دستگیره های اتوبوس آویزان بکنند مثل گوشتِ یخ زده خواهیم شد. با آن همه رنج و زحمت در مریوان پیروز شدیم و همان سال ذوب آهن به دسته دو صعود کرد”.

او در ادامه گفت: “این خاطرات را یادآوری کردم که دوستان بدانند در دهه های گذشته برای پابرجا ماندن فوتبال اردبیل زحمات زیادی کشیده شده است ولی الآن متأسفانه فقط شاهد پسرفت آن هستیم”.

“فوتبال اردبیل به روزی افتاده است که تیم اول آن از تیم دوم آستارا در لیگ سه فصل گذشته(با همه احترام به فوتبال آستارا) 6 گل می‌خورد ون ماینده فصل جاری استان در لیگ دسته سه در یک بازی دوستانه 15 بر هیچ شکست می‌خورد.

حبیب نجفلو

معمار فوتبال نوین اردبیل. صمیمانه از زحمات وی قدردانی کرده و آرزوی سلامتی دارم.

اژدر عمی

نمونه کامل یک هوادار واقعی ورزش  فوتبال. خدایش بیامرزد.

مشهدی عارف

انسانی دل پاک و زحمتکش که فوتبال اردبیل را عاشقانه دوست داشت.

حرف آخر

“برای همه پیشکسوتان ارشمند ورزش و فوتبال اردبیل آرزوی سلامتی دارم و به روح همه بزرگانی که در بین ما نیستند درود می‌فرستم”.

“امیدواریم مثل دهه های گذشته شاهد موفقیت فوتبال اردبیل و حضور استعداد های این منطقه در تیم های ملی پایه و درخشش دوباره تیم های استان در لیگ های مختلف باشیم”.

“آرزو می‌کنم سرمایه های اصلی فوتبال در جایگاه واقعی در خدمت فوتبال استان باشند. از مسئولین استان درخواست می‌کنم که با توجه به  فوتبال استان از کوچ بازیکنان زیر 18 سال منطقه جلوگیری نمایند”.

 

 

 

 

 

 

 

 




ثبت شکایت بیرانوند از پرسپولیس در کمیته وضعیت

وکیل دروازه بان سابق پرسپولیس گفت: هر حکمی فدراسیون فوتبال در پرونده بیرانوند بدهد قبول می کنیم زیرا این موضوع داخلی است.

مصطفی سلیمانی درباره شکایت علیرضا بیرانوند از باشگاه پرسپولیس به کمیته وضعیت فدراسیون فوتبال اظهار داشت: اختلاف ما با پرسپولیس درباره میزان مطالبات بیرانوند است و مدارک مان را در اختیار کمیته وضعیت قرار دادیم تا به این پرونده رسیدگی و حکم خود را صادر  کند‌.

وی درباره اینکه در صورت نتیجه نگرفتن از کمیته وضعیت پرونده را در مراجع بین المللی مانند فیفا پیگیری می کند، توضیح داد: این موضوع داخلی است و ارتباطی به فیفا ندارد. هر حکمی فدراسیون فوتبال ایران بدهد قبول می کنیم زیرا به عدالت کمیته وضعیت ایمان داریم.

وکیل بیرانوند درباره اینکه به نظر می رسد کمیته وضعیت تاکنون نامه ای درباره دریافت این شکایت برای باشگاه پرسپولیس ارسال نکرده است، گفت: من در جریان این موضوع نیستم. معمولا مدتی طول می کشد تا پس از تشکیل پرونده از طرف مقابل لایحه بخواهند و این تاخیر هم طبیعی است. به هر حال ما پرونده را در کمیته وضعیت ثبت کرده ایم و اکنون منتظر سایر مراحل می مانیم.

سلیمانی درباره جلسات خود با تیم مدیریتی جدید باشگاه پرسپولیس برای پیگیری طلب بیرانوند عنوان کرد:  اعتقاد داریم بیرانوند حدود ۵ میلیارد از پرسپولیس طلب دارد اما تیم مدیریتی جدید هم با ما به توافق نرسیده اند.

 




هنرنمایی محمد قلیزاده در فوتبال ایران

دنیای اردبیل؛ نود و نهمین شماره نشریه دنیای اردبیل و با بررسی مسائل مختلف فرهنگی و ورزشی استان با عناوین،اصلاح امور در فوتبال“، چه کسی به فکر فوتبال است و  … منتشر شد.
دانلود نسخه PDF نود ونهمین شماره نشریه دنیای اردبیل
/http://donyayeardabil.ir/wp-content/uploads/2020/05/pdfjoiner-13.pdf

مطالب موجود در صفحه دوم  شماره نود و نهمین شماره نشریه دنیای اردبیل :

*مدیریت مخلص؛ نیاز ورزش کشور

*روزهای سرنوشت ساز در انتظار فدراسیون پنج ستاره

مطالب موجود در صفحه سوم نود و نهمین شماره نشریه دنیای اردبیل :

*چه کسی به فکر فوتبال است

*اصلاح در امور فوتبال

*تیموری و خدنگی در اردوی تیم ملی ناشنویان

مطالب موجود در صفحه چهارم و پنجنود و نهمین شماره نشریه دنیای اردبیل

*هنرنمایی محمد قلیزاده در فوتبال ایران

*مطالب موجود در صفحه  ششم نود و نهمین شماره نشریه دنیای اردبیل

*وزنه برداری استان در انتظار مدیری شایسته

مطالب موجود در صفحه هفتم نود و نهمین شماره نشریه دنیای اردبیل

*حفظ و جذب سرمایه گذاران توانمند در حوزه گردشگری

مطلب موجود در صفحه هشتم نود و نهمین شماره نشریه دنیای اردبیل :

*عملیات اجرایی باند دوم سه راهی سربند، مشگین شهر آغاز شد

*تصفیه خانه فاضلاب شهرستان پارس اباد سال 1400 به پایان می رسد

 




روزهای سرنوشت ساز برای فدراسیون پنج ستاره

اعضای مجمع فدراسیون فوتبال در آستانه آزمایشی بزرگ قرار گرفته‌اند. قرار است در اسفندماه انتخابات رئیس فدراسیون بر اساس اساسنامه جدید برگزار شود. آیا این بار ساختار فدراسیون تغییرات اساسی را شاهد خواهد بود و یا چون پنج سال گذشته سرنوشت آن همچنان به دست افراد کنگر خورده و لنگر انداخته سپرده می‌شود؟

وضعیت نابسامان فدراسیون فوتبال در سایه مدیریت گروه و باند حاکم بر آن، مسئله‌ای روشن و آشکار‌ می باشد. اینکه اعضای هیئت رئیسه فعلی و دست نشاندگان آنها توان پذیرش واقعیت‌ها را نداشته باشند تعجب آور نیست چرا که به تجربه ثابت شده است حاکمین فعلی برای از دست ندادن موقعیت‌شان در فوتبال کشور حاضرند به کف‌های روی آب نیز چنگ بیاندازند.

فوتبال اردبیل روزهای سرنوشت‌سازی را در پیش رو دارد. با احساس مسئولیت و اقدام مناسب و در خور توجه اعضای مجمع می‌توان آینده‌ای روشن برای آن ترسیم کرد. درست است که غیر فوتبالی‌های فعال در فدراسیون برای ریشه دوانیدن در آن خوب مهره چینی کرده و نقشه‌ها پیاده نموده‌اند ولی حضور تأثیرگذار فوتبالی‌ها می‌تواند در قطع ریشه‌های نابجای آنها برای همیشه تأثیر بگذارد و فوتبال این کشور را از وجود غیر فوتبالی‌های پرادعا پاک و فضای آن را برای کار شبانه روزی و مدیریت جهادی آمهده نماید.

فدراسیون پنج ستاره از ترکش های قرارداد ویلموتس نجات نیافته با مسئله دیگری چون توقیف ساختمان‌اش مواجه می‌شود. هرچند که بحث مزایده به عقب افتاده اما همه این مسائل که همچون دانه‌های تسبیح به دنبال هم قرار گرفته‌اند، دلیل روشن و مدرکی واضح بر چگونگی مدیریت حاکم بر پرطرفدارترین رشته ورزشی کشور است.

شاخ و برگ‌های عوامل قدرت در فدراسیون فوتبال باید بریده شود. این امر با جایگزینی و یا دور کردن آنها از صحنه با توجه به سناریوهای اجرا شده از قبل در انتخابات استان‌ها مقدور نیست، چاره این کار بیدار کردن وجدان‌ها می‌باشد. درک کامل از وضعیت فوتبال و چگونگی حال و روز آن و تصمیم گرفتن به دور از هرگونه جانبداری در روز مجمع و در نظر گرفتن نفع جامعه و فوتبال می‌تواند در دمیدن نفسی تازه به کالبد بی‌جان این رشته ورزشی مؤثر واقع شود.

هفته گذشته بهاروند سرپرست فدراسیون با موضعگیری در قبال منتقدان فدراسیون و هیئت رئیسه آن نشان داد که او و دوستانش در فدراسیون چندان به روزهای خوب مدیریتی در روزهای آینده امیدوار نیستند.

او تهدید کرد و گفت: احدی حق انتقاد از اعضای مجمع را ندارد. حال چه این آقای بهاروند دوست داشته باشد و چه گفته‌های ما و منتقدان به مذاقش خوش نیاید باید پذیرفت که حال و روز فعلی فدراسیون و فوتبال حاصل دستپخت مدیریتی وی و دوستان و یارانش در پنج سال اخیر می‌باشد.

آقای بهاروند از چه جایگاهی و با آویزان شدن از کدام ریسمانی انتقاد کردن از اعضای مجمع را قدغن اعلام می‌کند. عجب روزگاری است فوتبال ایران در بسیاری از نقاط کشور زمینگیر شده، فساد در فوتبال به سوژه روز تبدیل گردیده، ویلموتس‌ها و قراردادهای منعقده نقل محافل بوده و حالا می‌فرمایند که صحبت از اعضای مجمع گناه بزرگی است که نباید به آن اقدام گردد.

اعضای مجمع اگر بخواهند می‌توانند انقلابی به یادماندنی در فوتبال کشور ایجاد بکنند. زمینه خداحافظی امتحان پس داده‌های ناموفق را فراهم کرده و با اعتماد به چهره‌های مقبول و قابل قبول جامعه ورزش و فوتبال فصل نوینی را در تاریخ این رشته ورزشی باز نمایند.

نگاهی به اسامی هیئت رئیسه فعلی فدراسیون نمی‌تواند خالی از لطف باشد. مهدی تاج، علی کفاشیان، حیدر بهاروند، لیلا صوفی‌زاده، کاظم طالقانی، فریدون اصفهانیان، هدایت ممبینی، محمود اسلامیان و محمود شیعی تصمیم گیرندگان اصلی فوتبال در پنج سال اخیر بوده‌اند. یعنی حال و روز این روزهای فوتبال ما حاصلی از تفکر، ابتکار، آینده نگری و برنامه‌ریزی آنهاست. راستی آیا می‌توان به عوامل مؤثر در ایجاد وضعیت فعلی دوباره اعتماد کرد؟

 

 




تیموری و خدنگی در اردوی تیم ملی فوتبال ناشنوایان

قادر تیموری مربی نام آشنای اردبیل به عنوان مربی تیم ملی فوتبال ناشنوایان در اردوی آمادگی این تیم حضور دارد.

این اردو که به منظور آماده شدن تیم فوتبال ناشنوایان برای حضور در رقابت های آسیا و اقیانوسیه و انتخابی المپیک 2021 برزیل برگزار می شود در گام اول با 25 بازیکن آغاز شده است.

بعد از شناخت نفرات اصلی از 26 دی ماه مرحله دوم اردو زیر نظر کادر فنی در دانشگاه خوارزمی کرج برگزار می شود.

قادر تیموری یکی از مربیان جوان و با دانش فوتبال اردبیل، در تیم ملی ناشنوایان کارنامه مطلوبی دارد و حضور چندین ساله وی در کادر فنی این تیم دلیلی بر این ادعا می باشد.

علاوه بر قادر تیموری در تیم ملی ناشنوایان، ورزش اردبیل نماینده دیگری نیز دارد. سخاوت خدنگی رئیس هیئت ناشنوایان استان و از زحمتکشان عرصه ورزش منطقه، سرپرستی تیم ملی ناشنوایان کشور را بر عهده دارد.

برای یاران خوش‌نام ورزش استان سخاوت خدنگی و قادر تیموری موفقیت آرزو می نماییم




اصلاح در امور فوتبال

اعلام آمادگی علی کریمی برای حضور در انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال از نشانه‌ها و آثار اساسنامه جدید فدراسیون است. اساسنامه‌ای که نسبت به گذشته، راه را برای حضور فوتبالی‌ها هموار کرده و آن را از انحصار غیر فوتبالی‌های آویزان از مجموعه فوتبال خارج کرده است.

امیدواریم شرایط مورد نیاز برای کاندیداتوری هیئت‌های استانی نیز دچار تغییرات گردد تا در مراکز استان‌ها چهره‌های فوتبالی امکان نامزدی داشته باشند. سال‌هاست اساسنامه مورد قبول فدراسیونی‌ها امکان تغییرات در رؤسای هیئت‌های استانی را غیر ممکن کرده است. وقتی در تأیید صلاحیت نامزدها ریش و قیچی به دست عوامل رئیس هیئت استان سپرده می‌شود حذف چهره‌های مقبول و رقیب به آسانی امکان پذیر می‌شود. هرگونه اعتراض برای رد صلاحیت‌ها چاره ساز نمی‌شود چرا که فدراسیون‌نشین‌ها از دست دادن مهره‌های دست‌نشانده را بر نمی‌تابند و به هر طریق ممکن در تثبیت موقعیت عوامل خود اقدام می‌کنند.

اگر اساسنامه هیئت‌های استانی بر اساس واقعیت‌های موجود امکان تصمیم‌گیری در مورد نامزدها توسط عوامل هیئت‌های استانی را محدود کند می توان برای برگزاری انتخاباتی که نتایج اش از قبل مشخص نباشد امیدوار شد.

امتحان پس داده ها

خبر می‌رسد که امتحان پس داده‌ها همچنان در اندیشه تکیه زدن بر صندلی مدیریت در ساختمان سئول هستند. با وضعیتی که فوتبال ما دارد تلاش برای ماندن در عرصه تأسف‌آور است. درایت آن‌ها در پنج سال گذشته بر همگان روشن شده است. گویا مزه مدیریت فوتبال بدجوری زیر دندان بعضی‌ها مزه داده که دلبسته آن شده‌اند.

شایسته سالاری

فوتبال برای نجات از وضعیت فعلی نیاز دارد که کار و بار و امور آن را به دست افراد صلاحیت دار بسپارند. افرادی که هم در فوتبال صاحب نظر باشند و هم از نظر علمی و تحصیلات آکادمیک سابقه روشن داشته باشند.

حضور فوتبالی‌ها می‌تواند عرصه را برای دلال‌ها، کارچاق‌کن‌ها، شارلاتان‌ها، فرصت طلب‌ها و نان به نرخ روز خورها تنگ نماید. وقتی شایسته‌ها در رأس امور فوتبال قرار بگیرند سهم خو اهان و بادمجان‌های دور بشقاب جرئت پرسه زدن در اطراف آن را پیدا نمی‌کنند.

بحث ماندن در رأس فوتبال چنان در ساختار آن ریشه دوانیده که در سطح کشور نیز آن هایی که در استان‌ها و شهرستان‌ها قدرت فوتبال را در اختیار دارند هرگز حاضر به ترک آن نبوده و نیستند. چنین تفکری استفاده از هر وسیله‌ای و ابزاری را ممکن می‌سازد. قبیله سالاری، باند و جناح گرائی و قوم و خویش بازی از جمله عواملی هستند که در تعیین تکلیف مدیریت فوتبال در استان‌ها نقش آفرینی می‌کنند.

یک خاطره

یکی از کاندیداهای ریاست هیئت فوتبال در مرکز یکی از استان‌ها تعریف می‌کرد: “به عنوان یک ورزشی نویس، منتقد هیئت فوتبال بودم. با اعلام رسمی ثبت نام کاندیداها، اقدامات قانونی را به موقع انجام دادم. علیرغم ارائه مدارک متعدد، کمیته سه نفره با رهبری دبیر هیئت صلاحیت من را در ارتباط با سابقه 5 سال مدیریت رد کردند. اعتراض‌ها کارساز نشد و در نهایت من را از حضور در رقابت محروم نمودند. مدت‌ها گذشت. آقایی که با عنوان دبیر هیئت در رد صلاحیت‌ام نقش اصلی داشت برای یک کار شخصی به من مراجعه نمود. از او گلایه کردم که چرا با من رفتار مناسب ننموده و در روز روشن حق‌ام را پایمال کرده است.

لبختدی زد و با افتخار گفت: شما از ما انتقاد کردید، هرچه گفتیم که از موضع‌ات کوتاه بیایی قبول نکردی، ما هم رد صاحیت‌ات کردیم تا تلافی نماییم.

آیا جای تأسف ندارد که بر فوتبال ما این قبیل افراد حکومت بکنند. این‌ها مدعی نوآوری و تحرک بخشیدن به فوتبال و بالاتر از همه اجرای عدالت در فوتبال هستند!!

تا زمانی که فوتبال ما از وجود چنین افراد مغرض، ناآگاه و آلت دست پاک نشود، فوتبال روی خوش نخواهد دید.

 




چه کسی به فکر فوتبال ماست

کدام یک از رشته‌های ورزشی در بین نسل جوان از موقعیتی چون فوتبال برخوردار می‌باشد؟ چرا فوتبال با آن همه هوادار و طرفدار در دریایی از مشکلات دست و پا می‌زند و چرا برای پایان دادن به همه حرف‌ها و حدیث‌ها در مورد مدیریت آن کاری منطقی و قابل قبول در دستور کار قرار نمی‌گیرد؟

ماجرای قراردادهای منعقده و به خصوص چگونگی آمدن و رفتن ویلموتس و پرداختی‌های انجام یافته به وی خود داستانی است که پرداختن به آن قادر خواهد بود زوایایی از نحوه و شاهکار مدیریتی سینه چاکان حضور در عرصه فوتبال را روشن و آشکار بکند.

برای فوتبال ما چه کسی دل می‌سوزاند و چه دسته و گروهی در آرزوی سربلندی و موفقیت آن هستند؟ قبول مسئولیت در فوتبال آیا هدفی جز خدمت می‌تواند داشته باشد؟ اگر خلاف آن ثابت گردد و یا درجا زدن و گامی به جلو برنداشتن به اثبات برسد باید همچنان بر بودن‌ها و ادامه مسئولیت‌ها اصرار شود و پافشاری گردد؟

چه کسی به فکر فوتبال ماست؟ آیا آن‌هایی که وعده دادند و آمدند و همچنان مایل به ماندن هستند، می‌توانند بگویند که با کدام برنامه و تدبیر آمدند و به کدام یک از اهداف دست یافتند و بر عظمت و بزرگی فوتبال افزودند و بر کارنامه‌هایشان صفحات زرینی اضافه نمودند؟

آیا می‌توانند بگویند که عوامل شکست‌ها، ناکامی‌ها و عدم موفقیت‌ها در اجرای برنامه‌ها را شناسایی کردند و به موقع در اختیار افکار عمومی قرار دادند و نسبت به رفع اشکالات اقدام نمودند؟ آیا آن‌ها در مدتی که برای فوتبال حکمرانی کرده‌اند عدالت را در مورد فوتبال نقاط مختلف کشور به مورد اجرا گذاشته‌اند و از هر گونه مهره چینی و بازی شطرنج برای پیروزی در مجامع انتخاباتی دوری نموده‌اند؟

آیا این‌ها که خود را مالک فوتبال و دلسوخته آن می‌دانند وضعیت فوتبال در اقصی نقاط کشور را رصد کرده‌اند و با قانون شکنان و خودمحورها برخورد نموده‌اند؟

به کسانی که با استفاده از موقعیت برای دوستان و گوش به زنگ‌ها عناوینی قلابی و خود ساخته بخشیده‌اند چه گفته‌اند و چه توصیه‌هایی نموده‌اند؟

آیا عاشقان مسافرت‌ها و مأموریت‌ها و باندبازها و غیر فوتبالی‌ها می‌توانند به فکر فوتبال ما باشند؟ فوتبال این کشور تا به دست صاحبان اصلی‌اش سپرده نشود و تا آویزان‌ها و فرصت طلبان از آن طرد نشوند امیدواری برای بهبود اوضاع سرابی بیش نخواهد بود.