1

هنرنمایی محمد قلیزاده در فوتبال ایران

اگر تاریخ فوتبال اردبیل را برای شناخت چهره های تأثیرگذار آن ورق بزنیم در میان اسامی بزرگان فوتبال این دیار محمد قلیزاده را در جایگاهی والا و غرورآفرین خواهیم دید.

بدون شک محمد قلیزاده یکی از گنجینه های ارزشمند فوتبال منطقه به شمار می رود. در دهه 70 زمانی که جوان بلند بالای فوتبال اردبیل برای ادامه راه قهرمانی اش به تیم بنیاد شهید تهران پیوست درخشش در فوتبال ایران و تاریخ سازی اش در فوتبال اردبیل کلید خورد.

محمد قلیزاده از جمله بازیکنان اردبیلی است که در سطح بالای فوتبال کشور بازی کرده و پیراهن یکی از تیم های مطرح دهه 70 یعنی پلی اکریل اصفهان را به تن کرده است.

محمد قلیزاده حضورش در سطح اول فوتبال کشور سال ها ادامه داشت. وقتی یک بازیکن شهرستانی در دهه 70 موفق به قرار گرفتن در ترکیب ثابت یک تیم معروف در لیگ آزادگان می شود هیچ دلیلی جز لیاقت و استعداد وی نمی تواند داشته باشد.

در ایامی که شهرستانی بودن عاملی برای ماندن در پشت درهای معروفترین تیم های ایرانی محسوب می شد درخشش بازیکنی به نام محمد قلیزاده در فوتبال اصفهان و ایران مهر تأییدی بر لیاقت و توانایی های آن جوان محبوب و محجوب بود.

محمد قلیزاده عمر خود را در راه فوتبال صرف کرده است. ورزشکارانی که در کنار توانایی های فنی از اخلاق و رفتار حسنه برخوردار می شوند در جامعه و در بین علاقه مندان ورزش از احترام خاص برخوردار می شوند و محمد قلیزاده از این دسته فوتبالست هایی است که سال ها جایگاه خود را در قلب هواداران واقعی فوتبال اردبیل حفظ کرده است.

محمد قلیزاده و قلیزاده ها برای فوتبال اردبیل سنگ تمام گذاشته و برای سربلندی و سرافرازی آن از هیچ کوششی کوتاهی نکرده اند. آیا فوتبال ما نیز توانسته است بخشی از زحمات و خدمات آنها را جبران بکند؟ مسلما جواب منفی است و همین مسئله خود یکی از معضلات فوتبال ما به شمار می رود.

تکریم بزرگان و قدردانی از تلاشگران عرصه فوتبال، ترتیب دادن مراسم یک ساعته نبوده و نیست. نسل جوان برای قرار گرفتن در مسیر درست و صحیحِ پیشرفت نیاز به شناخت کامل از بزرگان فوتبال منطقه دارند. برای شناساندن و معرفی آنها به نسل جوان چه کاری انجام شده است؟

بزرگان فوتبال اردبیل تا زمانی که در قید حیات هستند مورد توجه قرار نمی گیرند و زمانی که جان به جان آفرین تسلیم می کنند مسابقه سرعت در صدور بیانیه و حضور در مراسم تشییع و تدفین و ترحیم آغاز می شود و در کنار آن مصاحبه های مختلفی آنجام می شود.

قدر بزرگان فوتبال خود را در دوره حیات آنها بدانیم و از تجربیات گرانبهایشان در راه بهبود اوضاع فوتبال منطقه کمک بگیریم.

صبوری، متانت، حفظ حرمت کسوت، احترام به تماشاگران، دوری از حاشیه، رعایت اخلاق حرفه ای، تعصب بالا و عشق به فوتبال از ویژگی های محمد قلیزاده است.

کسانی که ازمحمد شناخت دارند و یا در سفر های ورزشی همراهش بوده اند و یا افراادی که با او هم تیمی بوده‌اند همگی به ادب، بزرگواری و جوانمردی او تأکید می کنند و دقیقا این نکته ای است که او را به محبوب قلوب دوستداران فوتبال منطقه تبدیل کرده است.

محمد قلیزاده وقتی در سال 74 به تیم پلی اکریل اصفهان پیوست و تقریبا در همه بازی های آن فصل در خط دفاعی انجام وظیفه نمود به عنوان نماینده فوتبالیست های جوان اردبیلی برای فوتبال منطقه آبروداری کرد و شأن و منزلت جوانان اردبیلی را به جامعه فوتبالی کشور معرفی نمود.

معرفی

محمد قلیزاده در شهریور ماه 1343 در محله زینال و در یک خانواده ورزشی و ورزشدوست چشم به جهان گشوده است. ورزش با خانواده قلی زاده پیوند ناگستنی دارد تا جایی که برادران وی چون جاوید و تقی نیز از ورزشی های پرافتخار اردبیل به شمار می روند.

مدارس

محمد دوران ابتدایی را در مدارس سعدی و وحیدی تحصیل کرد و در مقطع راهنمایی در ارباب زاده و دوره دبیرستان را در طالقانی بر سر کلاس درس رفت.

اولین تیم

علاقه شدید او را به سمت فوتبال هدایت کرد. در محله زینال از هر فرصتی همراه با بچه های محل با توپ پلاستیکی عرق می ریخت تا اینکه با حضور در تمرینات تیم شهید رجایی (15خرداد) فصل جدیدی در زندگی فوتبالی او گشوده شد. او در تیم شهید رجایی تمریناتش را زیر نظر عارف منتظر علیه و مصطفی فیروزی ادامه داد و برای رسیدن به اوج و دستیابی به هدف فوتبال را جدی گرفت.

استقلال اردبیل

استقلال اردبیل مقصد بعدی محمد قلیزاده بود. در تیم استقلال بود که محمد به عنوان مدافعی مطمئن با ویژگی های یک مدافع تمام عیار و ششدانگ به فوتبال اردبیل معرفی شد.

او یک پای ثابت تیم منتخب اردبیل شد. در جام فلق محمد قلیزاده به عنوان آخرین مدافع در کنار فیض اله نیک نژاد به نقطه قوت تیم اردبیل تبدیل شد.

در تیم منتخب اردبیل نقش او در حراست از دروازه تیم و جلوگیری از نفوذها و فروریختن دروازه چشمگیر و تحسین برانگیز بود.

در جام فلق محمد قلیزاده برای تیم اردبیل نعمت بزرگی بود. بازیکنی که بدون حاشیه در خدمت تیم قرار می گرفت و بهترین بازی ها را برای پیروزی و خوشحالی تماشاگران انجام می داد.

باشگاه ها

محمد در سال 1379 با پیراهن تیم شهرداری اردبیل و در رقابت های لیگ دسته دوم با دنیای قهرمانی فوتبال خداحافظی کرد. او در طول دوران بازیگری پیراهن تیم های 15 خرداد، استقلال و بافت تلیس اردبیل، بنیاد شهید تهران، پلی اکریل اصفهان، شهرداری تبریز و شهرداری اردبیل را برتن کرد.

فوتبال دهه 50

وی معتقد است: “دهه 50 نقطه آغاز برای معرفی فوتبال اردبیل و استعدادهای جوانان منطقه بود. در این دهه بازیکنانی چون هوشنگ معماری، حسن پاسبان، مرحوم جعفر صراطی و .. مقدمات آقایی فوتبال اردبیل را فراهم کردند.

فوتبال دهه60

محمد قلیزاده دهه 60 را دهه اوج فوتبال اردبیل می داند: “در این دهه اردبیل به عنوان قطبی در فوتبال کشور مطرح شد و بازیکنان بزرگی چون مرحوم مقصود بایرامی، علیرضا حکیم زاده، بیژن زرگین، بهنام دولت، عزیز گنجگاهی، مرحوم ناصر عروجی و… را به فوتبال ایران معرفی نمود”.

دوستان فوتبالی

او مرحوم مقصود بایرامی، مرحوم ناصر عروجی، بهنام دولت، یونس مهدیزاده، فیض اله نیک نژاد و رضا گنجگاهی را از دوستان صممیمی فوتبالی نام می برد.

مقایسه فوتبال امروز با فوتبال دهه 60

“فرق فوتبال امروز با دوران ما در امکانات خلاصه می شود. در آن روزگاران امکاناتی نبود و بازیکنان با پرداخت شهریه هزینه تیم ها را تأمین می کردند اما اتحاد، همدلی و از همه مهم تر وجود بازیکنانی قدر و متعصب روزهای بسیار خوبی برای فوتبال اردبیل رقم زده بود.

موفقیت در جام فلق

او دلایل اصلی موفقیت فوتبال اردبیل در جام فلق را وجود بازیکنان قدرتمند با خصوصیات منحصر به فرد، احساس مسئولیت بازیکنان، وجود همدلی و یک رنگی، برگزاری منظم مسابقات باشگاهی، تلاش صادقانه اعضای هیأت فوتبال و دست اندرکاران تیم منتخب، توجه به تیم و رفع نیازهای آن در حد امکان و وجود پشتوانه قوی از بازیکنان می داند.

او در ادامه می گوید: “از طرف دیگر  وجود زمین های خاکی در نقاط مختلف شهر از قبیل زمین های عقاب، شاهین، استقلال و دارایی و کرداحمد و برگزاری رقابت های مختلف در طول سال از دیگر عوامل رشد و شکوفایی فوتبال دهه 50 و 60 می باشد”.

مربیگری

او کارت مربیگری دارد. سرمربیگری ذوب آهن اردبیل و شهرداری اردبیل در رقابت های لیگ دسته دوم و سه آزادگان را در کارنامه خود دارد. به همراه مرحوم مقصود بایرامی و مرسل وقری در تیم امید اردبیل مربیگری کرده و چندین سال تیم فوتبال دانشگاه محقق اردبیلی را رهبری نموده و با این تیم به نائب قهرمانی رقابت های دانشجویی در کشور دست یافته است.

خاطره فوتبالی

قهرمانی با تیم منتخب اردبیل در دور اول جام فلق در سال 66 را یکی از بهترین خاطرات فوتبالی خود می داند.

او پیروزی بر پرسپولیس تهران با تیم پلی اکریل در ورزشگاه آزادی را نیز از خاطرات فوتبالی خود ذکر می کند.

پلی اکریل و پرسپولیس

دیداری که در ذهن و خاطره محمد قلیزاده ماندگار شده است دیداری است که در چارچوب رقابت های جام آزادگان در دوازدهم خرداد ماه سال 74 در ساعت 17 در ورزشگاه آزادی به قضاوت حسین عسگری و کمک علی خسروی و رضاشمس رفیعی در حضور 35 هزار تماشاگر برگزار شده است.

در تیم پرسپولیس تهران بازیکنانی چون نیما نکیسا، پیروانی، قنبرپور، رهبری فرد، سعداوی، نامجومطلق، محبوب، عبدی، عاشوری، شافعی، براتپوری، ترابیان، کرمانی مقدم و مهدی مهدوی کیا بازی کردند.

در این دیدار محمد قلی زاده برای پلی اکریل 90 دقیقه بازی کرد. وی در مقابل تماشاگران پرسپولیسی بازی بسیار خوبی به نمایش گذاشت و بارها در خط دفاعی پلی اکریل مهاجمان معروف و نامی پرسپولیس را ناکام گذاشت.

این دیدار با نتیجه 2بر1 به نفع پلی اکریل به پایان رسید. گل های پلی اکریل را محمد مؤمنی(2گل) و تنها گل پرسپولیس را مهدی مهدوی کیا به ثمر رساندند.

حبیب نجفلو

معمار فوتبال نوین اردبیل و بنیانگذار فوتبال باشگاهی

اژدر عمی

یادگار فوتبال و استادیوم اردبیل

مشهدی عارف

زحمتکش صادق فوتبال اردبیل

در پایان مصاحبه از لزوم حفظ حرمت پیشکسوتان سؤال می کنم، به طور خلاصه می گوید: پیشکسوتان و بنده حقیر از فراموش شدگان فوتبال اردبیل هستیم!!!

 

 

 

 




سلیم رحیمی؛ مهاجمی زهردار، هنرمندی نامدار

چهره های مطرح در فوتبال دهه 50 و 60 اردبیل هر کدام برای خود یلی هستند قابل احترام و تکریم. کارنامه ورزشی آنها به دلیل رفتار مناسب، تربیت صحیح و آموزش اصولی دارای کمترین نقاط ضعف می باشد.

ورزش و فوتبال برای انسان در سطح اجتماع جایگاهی می بخشد که نگه داری و ارتقای آن در اختیار خود ورزشکاران است و اگر می بینیم که فوتبالیست های دهه 50 و 60 محبوبیت خود را در جامعه حفظ کرده و همچنان مورد توجه علاقه مندان می باشند علتی جز رفتار و برخورد مناسب آنها نداشته و ندارد.

سرگذشت همه آنهایی که در سرافرازی فوتبل دو دهه یاد شده اردبیل نقش آفرینی کرده اند برای ماندن در دل تاریخ ورزش این منطقه به طریقی باید جمع آوری و در یک مجموعه ای برای آیندگان به یادگار گذاشته شود.

در میان ورزشکاران و فوتبالیست های دهه 50 و 60 اردبیل بودند قهرمانانی که علاوه بر درخشش و موفقیت در مستطیل سبز در صحنه های هنری از جمله موسیقی و تئاتر نیز سرآمد و افتخارآفرین بوده اند.

می گویند در هر حوزه ای اگر انسان بتواند مهارت کافی داشته باشد به عنوان هنرمند شناخته می شوئد. مهارت داشتن همزمان در ورزش و موسیقی و تئاتر می تواند یک موهبت الهی به شمار آید.

بین ورزش و هنر هماهنگی هایی وجود دارد و رابطه بین این دو تا حدودی با کلمه مهارت پیوند می خورد. هنر از گذشته های دور در تمامی بخش های ورزش نقش بسزایی داشته است و افرادی که بتواند برای فعالیت در هر دو حوزه هنر و ورزش، در وجود خود این هماهنگی ها را تقویت نماید می تواند در هر دو زمینه انسان های موفقی باشند.

در فوتبال اردبیل برای این ادعا می توان مثال های متعددی زد. یکی از بارزترین، شاخص ترین و نامی ترین آنها فوتبالیست دوست داشتنی و هنرمند محبوب و توانا سلیم رحیمی است.

سلیم رحیمی یکی از چهره های مردمی در دنیای فوتبال و تئاتر اردبیل است. نام این مرد دوست داشتنی، هم برای علاقه مندان به فوتبال و هم برای دوستداران هنر تئاتر و موسیقی نامی آشنا و قابل احترام است.

وی در آن ایامی که با پیراهن تیم پاس به میدان رفت و یا در پیشانی تیم منتخب گل های زیبا و حساس به ثمر می رساند در دل تماشاگران و سکونشینان ورزشگاه تختی اردبیل جا داشت و هم زمانی که به عنوان بازیگر و کارگردان در عرصه تئاتر به روی صحنه می رفت برای دوستداران هنر الگویی قابل اعتماد بود.

نوشتن در مورد سلیم رحیمی و پرداختن به توانایی های ورزشی و هنری وی کاری بسیار سخت است. او مجموعه ای از بهترین و بالاترین خصوصیات را در خود جای داده است.

سلیم رحیمی از آن جمله فوتبالیست های اردبیلی است که تعصبش به اردبیل و تیم پاس زبانزد می باشد. فوتبال دهه 50 و 60 به سبب افرادی مانند سلیم رحیمی ها چون ستاره ای درخشان در دنیای ورزش اردبیل بوده است. در آن سال ها حضور انسان های عاشق در عرصه فوتبال فضای خاصی را به وجود آورده بود، فضایی که یادآوری اش برای کسانی که در آن روزگار فوتبال منطقه را دیده اند غرورآفرین می باشد.

فوتبال که فقط برد و باخت و ارائه گزارش عملکرد های درست و غلط نیست. فوتبال باید وسیله ای برای تربیت انسان های بزرگ و خدمتگزار باشد. فوتبال باید عاملی برای مسلح شدن به صفات پسندیده و نیکو باشد. فوتبال باید به مجموعه اش درس مردانگی و جوانمردی بدهد و فوتبال باید دانشگاهی برای پرورش و تربیت خدمتگزارانی به معنای واقعی باشد.

فوتبال اگر در مسیر درست و صحیح اش باشد و اداره امور آن به دست اهلش سپرده شود در شادی روان، رشد اخلاق ، جوانمردی، هدایت به سوی خیر و گسترش راستی و درستی در سطح جامعه می تواند نقشی مهم و تأثیرگذار داشته باشد.

به جرئت می توان گفت که فوتبال دهه 50 و60 اردبیل گلچینی از این ویژگی ها را داشته و دلایل موفقیت و ماندگاری یاد و خاطره آن را در دل این عوامل باید جستجو کرد.

به پای صحبت های سلیم رحیمی می نشینیم و با او بخشی از تاریخ فوتبال اردبیل و نقش وی را مورد بررسی قرار می دهیم.

معرفی

در معرفی خودش می گوید: “من سلیم رحیمی کوچک تمام سوخته دلان و سوته دلان دیار سولطان ساوالان اردبیلم. متولد بیستم اردیبیهشت ماه سال 1339 در کوچه قاسمیه”.

سلیم رحیمی در سال 68 ازدواج کرده و ثمره آن فرزند پسری است به نام آرمین که در سال 1369 متولد شده است.

دوره تحصیل

“دوره ابتدایی را در دبستان های دیباج و چهارم آبان و دوره متوسطه را در مدارس دهقان و آریا وابومسلم تحصیل کرده ام”.

دوره نوجوانی

او به موفقیت هایش در دوره نوجوانی و تحصیل در مقاطع ابتدایی و دبیرستان اشاره کرده و می گوید: “دوران نوجوانی و زمان تحصیل در مدرسه آریا بهترین ایام فعالیت در ورزش و هنر بود. بارها در مسابقات هنری در رسته های آواز محلی و تئاتر در سطح استان آذربایجان شرقی به مقام اول رسیدم. با این موفقیت ها در فصل تابستان به اردوی سراسری دانش آموزان در رامسر اعزام می شدم. آن اردوها و مسافرت ها نقش مؤثر و سازنده‌ای در شخصیت اجتماعی ام داشت”.

وی در ادامه می گوید: “علاوه بر هنر در دوومیدانی و رشته پرش طول هم فعالیت کرده و همراه با تیم منتخب اردبیل به مربیگری استان جهان الهیاری در مسابقات قهرمانی کشور شرکت داشتم و بعد برای فعالیت در ورزش رشته فوتبال را انتخاب کردم و در 14 سالگی پیراهن تیم منتخب جوانان اردبیل را بر تن نمودم.

فعالیت باشگاهی

محله قاسمیه یکی از محلات فوتبال خیز اردبیل محسوب می شد. تیم پیکان که سال ها در رقابت های باشگاهی اردبیل فعالیت داشت از جوانان این محل تشکیل شده بود. قاسمیه بزرگان زیادی را به فوتبال اردبیل تحویل داده است که نمونه آن داود حسنی فرد است. سلیم رحیمی در چنین محله ای به دنیا آمد و بدون شک جو فوتبالی منطقه در شکل گیری فوتبال وی بدون تأثیر نمی تواند باشد.

وی می گوید: “اولین تیم من هما بود. بعد به تیم صفوی که توسط محمد مجیدی و شیخ غفور بزرگوار هدایت می شد پیوستم و در ادامه توسط دو چهره تأثیرگذار فوتبال اردبیل یعنی شادروان مجید عقیلی و بزرگمرد فوتبال آذربایجان زنده یاد جعفر صراطی به تیم منتخب اردبیل پیوستم”.

رحیمی در ادامه می گوید: “فوتبال من با پیوستن به تیم پاس که از قدرتمندترین تیم های آذربایجان بود، شکل گرفت. با تلاش تعدای از بزرگان فوتبال از جمله داود حسنی فرد، نادر کهنمی و غفور نژاد ابراهیمی و با پیوستن بازیکنان شاخص اردبیل چه از نظر شخصیت اجتماعی و چه از نظر سطح بازی، تیم پاس احیا شد و بدین ترتیب تیم افسانه ای پاس تشکیل گردید و من نیز در کنار بهترین های فوتبال اردبیل فوتبالم را ادامه دادم و سه سال متوالی به عنوان بهترین گل زن باشگاه های اردبیل دست یافتم”.

رحیمی در سال 1362به همراه مرسل وقری و پرویز حدیثی در ترکیب تیم فوتبال منتخب آذربایجان شرقی قرار گرفته است.

وی در سال 1365 به خاطر فعالیت های هنری عازم تهران می شود و در حالی که سال ها می توانست در فوتبال بدرخشد بالاجبار از ر شته ورزشی خود فاصلهمی گیرد.

مربیان رحیمی

“بهترین مربی من با احترام به همه عزیرانی که در فوتبالم نقش داشتند آقای داوود حسنی فرد می باشد. همیشه مدیون وی و بزرگان پاس اردبیل ازجمله هوشنگ معماری، حسن پاسبان، مهران قاسمی و بخصوص حبیب آقای نجفلو هستم”.

رفقای فابریک

“رفقای فابریک را انتخاب کردن بین بازیکنان پاس واقعا سخت است چرا که پاس علاوه بر اینکه یک تیم بود یک تن بود یا به قولی چندین روح در یک تن بود ولی با تعدای از دوستان گرم تر بودیم و صمیمی تر… از جمله زنده یادان مقصود بایرامی و ناصر عروجی، و یاران بجا مانده مرسل وقری، فیض اله نیک نژاد، انرژی تیم رضا مرادی، بمب خنده ناصر افتابی، کاظم نوراله زاده و …”

خاطره فوتبالی

وی می گوید: “بهترین خاطره من از تورنمنت قائمشهر است.در یکی از سفرهایمان به این شهر با یک دروازه‌بان(بیژن زرگین) رفته بودیم. در دقیقه اول اولین بازی، بازوی زرگین کاملا شکست و تیم بی دروازه بان ماند تا اینکه داوودآقا با یک سوت مرا به طرفش خواند و گفت: برو دروازه، من و تمام بازیکنان مات و مبهوت بودیم که چرا سلیم..؟

من با روحیه بالا درون دروازه ایستادم و در دو بازی که انجام دادیم یک گل خوردم و آن هم از روی نقطه پنالتی. من در آن دو بازی که دروازه بان بودم شاه بازی خوب تیم یک دست پاس را از درون دروازه تماشا کردم و اولین بار بودکه بازی مقصود بایرامی را به طور کامل دیدم. همیشه و همه جا گفته ام مقصود خودش یک تیم بود”.

بهترین مدافع

از وی می پرسم بهترین مدافعی که در مقابلش بازی کردی چه کسی بود: “با احترام به تک تک مدافعین قدرتمند فوتبال اردبیل، بازی در مقابل مهدی جوهری فوتبالیست با معرفت آستارا و فنونی زاده تیم ملی واقعا اذیت کننده بود.

شماره 14

” من به خاطر اینکه در 14 سالگی به تیم اردبیل دعوت شدم و از طرف دیگر به یوهان کرایف علاقه شدیدی داشتم، پیراهن شماره 14 را به تن می کردم.

هنر و رزش

” هنر و ورزش هر دو از ظرافت خاصی برخوردارند. خوب بازی کردن در فوتبال را هنرمندانه توصیف می کنند. هنر صیقل دهنده روح آدمیست که با ارتقا در هنر به مقام انسانیت می رسد. با تأسف هم فوتبال ما و هم هنر ما از آن مقام مقدس و انسانی کاملا دور شده و هر آن فاصله اش از آن نقطه ایده آل بیشتر می شود”.

از رحیمی می خواهم که نظرش را در مورد کلمات زیر بیان بکند:

*حبیب نجفلو

مدیر و ناجی فوتبال اردبیل در دهه 60

*هوشنگ معماری

بزرگمرد تیم که بودنش برای تک تک ما نعمتی بوده و هست.

*نادر کهنمی

شناسنامه و کارت ملی فوتبال اردبیل

*اژدر عمی

مالک و صاحب اصلی تیم پاس

*عارف بزرگان

از بزرگان عاشق صادق فوتبال اردبیل

*مرسل وقری

همیشه از زاویه پائین وی را نگاه می کنم و او را بزرگ و کاپیتان خود می دانم.

*مرحوم مقصود بایرامی

آبرو و حیثیت فوتبال آذربایجان

و این شعار هواداران در مورد مقصود کاملا عیان و صادق بود:

شیر شیران آمده   مقصود به میدان آمده

 




بالاخره مشت آمارسازان  باز شدنی است

بارها در رابطه با آمارسازی در ورزش سخن گفته اند. آمارسازی بیشتر توسط کسانی که از نظر کارنامه و عملکرد روسیاه هستند صورت می گیرد.

به دروغ حرف زدن و دم از موفقیت ها زدن نمی تواند تأثیر مستقیم و سرنوشت سازی در آینده مسئولان داشته باشد. نگاهی کوتاه به سرنوشت دست اندرکارانی که به جز حرف زدن و مانور دادن کار دیگری نداشته اند انسان را به درس آموزی از تاریخ فرا می خواند.

ارائه آمارهای ساختگی و دور از واقعیت، علتی جز از آینده ندارد. وقتی چیزی در دنیای واقعیت برای ارائه و دفاع از کارنامه وجود نداشته باشد تلاش ها برای نوشتن سناریو جدیدی که از اول تا آخرش سؤال برانگیز و غیرواقعی باشد آغاز می شود.

آمارسازان از ترس متزلزل شدن موقعیت و از دست دادن میز ریاست مدام در فکر و اندیشه چگونگی فرار رو به جلو هستند. آنها غافل از آن هستند که مردم و افکار عمومی را در دراز مدت نمی توانند فریب بدهند. هرچقدر که زرنگ باشند و به هر میزانی که خود را تئورسین در جلب رضایت مجموعه ای به حساب آورند در نهایت روزی باید جوابگو باشند.

فرار از یک گوشه ای به گوشه دیگر، دست آویز قرار دادن دوستان و آشنایان و سینه زدن زیر پرچم بحث های قومی و تعصب های کور هیچ کدام وقتی روز مقرر برسد نمی توانند چاره ساز بشوند.

تلاش و برنامه ریزی کسانی که می خواهند از توجه به واقعیت ها خودداری نمایند و با آویزان شدن از بعضی از چهره ها برای خود حاشیه امن ایجاد بکنند آدم را به یاد داستانی می اندازد که در زمان حضرت سلیمان روی داده است. می گویند تاجری به نزد حضرت آمد و گفت: امروز عزرائیل را دیدم که با غضب به من نگاه می کرد. بیم دارم که جانم را بستاند. تو که پیامبری و توان معجزه داری، مرا در طرفه العینی به جزیره های دوردست در هندوستان منتقل کن تا از گزند عزرائیل در امان باشم.

حضرت پذیرفت و او را به هندوستان فرستاد. اندکی بعد عزرائیل نزد حضرت سلیمان شرفیاب شد. حضرت گفت: چرا به فلان تاجر با غضب نگریستی، او از ترس تو به هندوستان رفت. عزرائیل گفت: عجب! نگاه من نه از روی غضب که از روی تعجب بود. قرار بود امروز من در هندوستان جان او را بگیرم. وقتی دیدم اینجا در یمن است، خیلی شگفت زده شدم! اما وقتی در ساعت مقرر در هندوستان ظاهر شدم دیدم همانجاست و جانش را ستاندم. مسئولینی که آمارسازی، اصلی ترین، مهم ترین و بدیهی ترین اقداماتشان را تشکیل می دهد بدانند که وقتی مشت شان در نزد افکار عمومی باز شود دیگر فلان مقام مسئول و یا حامیان کوچک و بزرگ قادر به حفظ موقعیت آنها نخواهند بود.

 




دیدارهای تدارکاتی، شکست های سنگین و سؤال برانگیز

دوستی از یکی از شهرهای استان در پیامی خبر مربوط به شکست تیم ذوب آهن اردبیل در یک دیدار دوستانه را یادآوری کرده و نوشته بود“مبارک فوتبال اردبیل.

روایت ها برای چگونگی شکست تیمی که قرار است در لیگ دسته سه حضور پیدا بکند متفاوت است. عده ای می گویند 16 بر صفر باخته و بعضی نیز مثل آن دوست به باخت 19 بر صفر معتقد است.

ممکن است بگویند که بازی، بازی تدارکاتی بوده و نتیجه چندان برای کادر فنی اهمیت نداشته است. باختن با چنین نتیجه ای در دل خود می تواند پیام های زیادی داشته باشد. از قدیم گفته اند “سالی که نکوشت از بهارش پیداست”.

بدون شک کسانی که برای حضور در ذوب آهن در لیگ دسته سه پیش قدم شده و مصمم به هزینه کردن در این راه شده اند همه نیت خیر داشته و دارند. همه دست اندرکاران تیم از سرپرست تا مسئول رسانه ای و تک تک بازیکنان برای کمک به فوتبال اردبیل اعلام آمادگی کرده اند اما باید توجه داشت که در چنین مواردی فقط خواستن نمی تواند راه را برای موفقیت هموار نماید.

امروز از اردوی ذوب آهن خبرهای دیگری هم به گوش رسید. برخی از بازیکنان به دلیل عملی نشدن تعهدات اقدام به فسخ قرارداد کرده و یا قصد این کار را دارند و یا تنی چند از بازیکنان که برای عقد قرارداد به اردبیل آمده بودند بعد از سرگردانی چند روزه و تحمل هزینه با دلخوری قصد ترک اردبیل را داشته اند.

وقتی مسابقات شروع نشده چنین مشکلاتی گریبان تیم را بگیرد مسلما در ادامه و در کوران رقابت ها ممکن است با تشدید مسائل، تیم کاملا در مسیر سراشیبی و سقوط قرار بگیرد.

این که ذوب آهن در دیدارهای تدارکاتی با شکست های سنگینی مواجه می شود، این که دست اندرکاران و زحمتکشان تیم علیرغم دوندگی ها و تلاش ها برای سر و سامان دادن به وضعیت آن موفق نمی شوند، این که از بازیکنان اردبیلی داخل استان و تقویت با تعدادی از بازیکن غیر بومی بستن تیمی متوسط امکان پذیر نمی باشد، آیا علتش حامی مالی تیم و یا کادر فنی و سرپرستی تیم می باشد؟ مسلما جواب منفی است.

کسی که در راه فوتبال سرمایه گذاری می کند و می داند که امکان برگشت سرمایه وجود ندارد، کادری که برای بودن در کنار تیم اعلام آمادگی می کند و یا بازیکنی که با هزاران امید و آرزو با کمترین مبلغ ممکن قرارداد منعقد می کند در کسب این نتایج نمی توانند به عنوان متهم اول و دوم به شمار آیند.

دلایل زمین خوردن فوتبال اردبیل را باید در جاهای دیگر به دنبالش گشت. در سال های اخیر برای اردبیل فوتبالی نمانده است که نمایندگانش قادر به درخشش باشند. شهری که فوتبالش را مجبور به خواب عمیقی بکنند و حرکت قابل قبولی در آن رخ نداده باشد آیا انتظار درخشش تیم های وابسته به آن توقع بیجایی نیست؟

عدم مدیریت و برنامه ریزی مناسب یکی از عوامل مهم در هدایت فوتبال اردبیل برای رسیدن به این نقطه است. چاره گذر از تنگناهایی که این روزها در مسیر فوتبال اردبیل قرار دارد با اندکی تفکر و استفاده از نظرات کارشناسان و پیشکسوتان می تواند امکان پذیرشود.

فوتبال اردبیل تا زمانی که در بحث مدیریت و ساختار آن اتفاقی نیفتاده و تا زمانی که رویه ها و رفتارهای کلیشه ای آن دچار تحول نشوند انتظار بهبود وضعیت، بیهوده خواهد بود. احیا کردن فوتبال و باشگاه ها با حرف زدن و مصاحبه ها و با شعار در مقابل دوربین ها امکان پذیر نمی شود.

عزیز شدن یکباره فوتبال اردبیل با تحمل سال ها بی مهری می تواند جای سؤال داشته باشد. فوتبال اردبیل با اقدامات سال های اخیر کاملا دست هایش خالی، پایه هایش لرزان و سرمایه اش نابود شده است. وقت آن رسیده که حداقل بانی و بانیان این امر در هر موقعیت و جایگاه و منصبی که بوده باشند از جامعه فوتبال عذرخواهی بکنند. اگر آن ها بپذیرند که عذرخواهی یک فرهنگ خوب می باشد با افتخار به این کار اقدام می کنند.

 




ایوب ورقایی، ستاره ای در تیم ستاره

یاد تیم های فعال در رقابت های باشگاهی دهه 50 و 60 اردبیل بخیر. تیم هایی که در کنار فوتبال درس وحدت و یک رنگی می دادند و برای رسیدن به بهترین ها تلاش می کردند. تیم هایی که نمونه بارزی از همبستگی، صمیمیت و ارتباط دوستانه و برادرانه بازیکنان و کادر فنی بودند. تیم هایی که در میان کمبودها و نداری ها به خوبی اداره می شدند و هیچ وقت نبود امکانات را بهانه ای برای پوشش دادن ناکامی ها و احیانا کم کاری ها قرار نمی دادند و در نهایت تیم هایی که در زمین های خاکی، فوتبال را با جان و دل بازی می کردند و برای نمایش قدرت و توان هر آنچه که داشتند در طبق اخلاص می گذاشتند.

یکی از تیم های مطرح و پرستاره اردبیل در دهه 60 تیم ستاره بود. تیمی که در سال 53 به همت جوانان علاقه مند به فوتبال محله تازه شهر تشکیل شد. در اعلام موجودیت تیم ستاره که بعد ها به عنوان حریفی قدر در رقابت های باشگاهی اردبیل مطرح شد “ایوب ورقایی” پیشکسوت خوش نام و دوست داشتنی فوتبال اردبیل نقش محوری داشت.

ستاره از جمله تیم هایی است که نام آن با فوتبال اردبیل گره خورده است. این تیم هرچند که در دوران حیات خودش با فراز و نشیب هایی همراه بود ولی همواره برای فوتبالی ها و دوستداران این رشته ستاره بود و هنوز هم علاقه مندان به آن به یاد ستاره هستند و با خاطرات خوش دوران اوج اش زندگی می کنند.

ایوب ورقایی سال ها در فوتبال اردبیل بازی های فوق العاده ای انجام داده و گل های دیدنی به ثمر رسانده است. استارت های انفجاری، سرعت زیاد. قدرت دریبل در حال حرکت و پا به توپ بودن از ویژگی های این مهاجم زهردار بود.

مصاحبه ها فرصتی برای تماس با بزرگانی است که آدمی را ساعت ها به روزگاران گذشته و ایام سرشار از محبت و یک رنگی می برد. ایوب ورقایی بزرگواری است که هم صحبت شدن با او یادآوری گذشته را آسان تر و کامل تر می سازد. گفتگوی مفصل ما را با مهندس ایوب ورقایی بزرگی از بزرگان فوتبال اردبیل را بخوانید و به فوتبال دهه 50 و 60 اردبیل و بازیکنان و دست اندرکاران آن افتخار بکنید.

معرفی

ایوب ورقایی متولد سال 1338 است. در سال 1360 اردواج کرده و دو فرزند دختر دارد. او تحصیلکرده زمین شناسی در دانشگاه تبریز است.

مدارس

دوره ابتدایی را در دبستان دهقان در محله هفتن و دوره دبیرستان را در کسری، مهرگان، پهلوی و پورسینا تحصیل کرده است.

آغاز فوتبال و شکل گیری ستاره

“تحصیل در مدرسه دهقان زمینه آشنایی با فوتبال را فراهم کرد. جادوی توپ پلاستیکی من را به سوی فوتبال جذب کرد و همین کافی بود تا با دوستان و هم محلی ها مدام بساط گل کوچک را پهن بکنیم”.

“در جریان بازی ها بارها توسط دوستان مورد تشویق قرار می گرفتم و این کار، من را برای موفقیت در فوتبال ترغیب می کرد. در ادامه بازی های دسته جمعی به کمک دوستانم در محله تازه شهر از قبیل فرضعلی بابلی، محمد دستاری، خسرو شیرین زاده، هوشنگ بختو، یوسف حداد، رحیم نوروزی و … تیم فوتبالی را تشکیل دادیم و برای اولین بار در سال 1353 به نام ستاره در مسابقات جوانان شهرستان اردبیل شرکت نمودیم”.

ورقایی در رقابت های جوانان خوش درخشید. بازی های خوبی انجام داد تا جایی که بشیر عزیزی مربی تیم منتخب جوانان اردبیل در پایان رقابت ها 11 نفر از بازیکنان تیم ستاره را به تمرینات تیم جوانان دعوت کرد.

ورقایی می گوید: “شرکت در رقابت های جوانان مقدمات تشکیل یک تیم خوب و قدرتمند در فوتبال اردبیل را فراهم کرد. تیم در مسابقات جوانان اردبیل نتایج خوبی گرفت و به مرحله نیمه نهایی رسید. در این مرحله به تیم تاج باخت و در مسابقه رده بندی تیم خوب و قدر رعد را شکست داد و به مقام سوم رسید”.

سابقه بازی

ورقایی به عنوان یکی از بنیانگذاران تیم ستاره تا آخرین دوره بازیگری به پیراهن این تیم وفادار ماند. از آغاز فوتبال باشگاهی یعنی سال 1353 تا 1370 که با بازی های رسمی خداحافظی کرد فقط در تیم ستاره توپ زد.

وی در سال 56 و 57 با تیم منتخب جوانان اردبیل در مسابقات قهرمانی استان آذربایجان شرقی شرکت کرد. در سال 56 در مرند به مقام دوم رسید و در سال 57 که رقابت ها به میزبانی شبستر برگزار شد به مقام قهرمانی دست یافت.

از سال 56 تا 64 بارها پیراهن تیم منتخب اردبیل را به تن کرد و برای فوتبال خوش آن روزهای اردبیل افتخارآفرینی کرد.

ستاره و ورقایی ها

در دهه 60 تیم ستاره را تیم خانواده ورقایی می گفتند. در ارتباط با علت این امر می گوید: “تیم ستاره در سال 1358 با ترکیبی جدید به فعالیت خود ادامه داد. تا جایی که اکثر بازیکنان را افرادی از وابستگان به خانواده ورقایی تشکیل می دادند. 4 برادر و 3 خواهرزاده و دو برادر زاده به عنوان بازیکنو زنده یاد عمویم عظیم ورقایی و برادر بزرگم مرحوم یعقوب ورقایی به عنوان دست اندرکاران تیم در خدمت ستاره بودند و با توجه به آن، تیم را تیم خانواده ورقایی خطاب می کردند”.

بدون کارت زرد

وی می گوید: “در سال 1353 که فعالیت فوتبالی را آغاز کرده و در سال 1370 با دنیای رقابت های قهرمانی خداحافظی کرده و از سال 1356 تا پایان 1364 که یک پای ثابت تیم منتخب اردبیل بودم حتی یک کارت زرد از داوران دریافت نکرده ام”.

همین یک مورد یعنی عدم دریافت کارت زرد در دوران بازیگری برای شناخت چهره ای چون مهندس ایوب ورقایی کافی است.

مربیان ورقایی

“در سطح باشگاهی فرضعلی بابلی، اصغر رونقی و حسین غفاری و در تیم های منتخب زنده یاد جعفر صراط جنتی، مرحوم مجید عقیلی، سید علی سید سیاهی و فرضعلی بابلی مربیان من بودند و ضمنا به مدت دو سال مربیگری تیم ستاره و نیز برای دو سال مربیگری تیم صنعت آب اردبیل را بر عهده داشته ام.

ستاره و صدا وسیما

“هزینه های تیم تا سال 1362 توسط بازیکنان و گردانندگان آن تأمین می شد. بازیکنان ماهانه مبلغی را پرداخت می کردند. در حقیقت بازیکنان علاوه بر اینکه از تیم پولی دریافت نمی کردند بلکه با میل و رغبت در بحث اداره تیم مشارکت می نمودند. از سال 1362 با محبت اسرافیل نجفلو که فردی با شخصیت و فوتبال دوست بود به صدا و سیمای اردبیل وابسته شد و از آن تاریخ هزینه های تیم توسط این مرکز تأمین شد”.

زمین های خاکی

ورقایی در ارتباط با ویژگی های فوتبال دهه 50 و 60 می گوید: “در آن سال ها امکانات برای فوتبال چندان چنگی به دل نمی زد تا جایی که اردبیل از یک زمین چمن نیز بهره مند نبود. مسابقات باشگاهی در زمین خاکی ورزشگاه تختی و یا محوطه دبیرستان صفوی برگزار می شد. با این همه کمبودها بازیکنان از دل و جان در اختیار تیم ها قرار می گرفتند و می جنگیدند و کم فروشی نمی کردند”.

وی در ادامه می گوید. “اکثر تیم های اردبیلی برای تمرین و مسابقه زمین خاکی اختصاصی داشتند. معروف ترین این زمین ها عبارت بودند از: زمین واقع در محوطه دبیرستان صفوی، استادیوم تختی، سه زمین در محوطه مدرسه طالقانی، زمین عقاب، میدان شاهین در محله پیرمادر، زمین خاکی آرش در محدوده صدا و سیما، زمین خاکی تیم آراز در محوطه سیلو، زمین دارایی و استقلال در محدوده علی آباد، زمین خاکی طیاره میدانی و زمین خاکی سهند در محله آقا کاظم”.

وی می گوید: زمین چمنی که در آن سال ها در اختیار فوتبال اردبیل بود زمین های چمن طبیعی همتاوار و ثمرین و هیر را می توان نام برد که در آن ها برخی از تیم ها تمرین می کردند.

ورقایی علل موفقیت فوتبال دهه 50 و 60 اردبیل را به شرح زیر بیان می کند:

*رهبری، هدایت و مسئولیت تشکیل تیم های مختلف را افرادی علاقه مند و عاشق بر عهده داشتند.

*بازیکنان با تعصب خاص و با صداقت کامل عضویت تیم ها را می پذیرفتند و با از خودگذشتگی و ایمان به وحدت و یک پارگی در اختیار تیم ها قرار می گرفتند.

*تیم ها در سایه تلاش و برنامه ریزی صحیح و تعصب کامل نسبت به اداره هدفمند تیم اقدام می کردند.

*توجه به رده های پایه از عوامل مهم رونق فوتبال در منطقه بود تا جایی که مسابقات نوجوانان، آموزشگاهی و جوانان با برنامه و منظم برگزار می شد. مسابقات نوجوانان و جوانان در سطح استان باشکوه هرچه تمام انجام می گردید.

*فعالیت تیم منتخب انگیزه بازیکنان برای رسیدن به پیراهن آن را بالا می برد.

*پول و امکانات هنوز به شکل جدی وارد فوتبال نشده بود به طوری که بازیکنان با عشق و علاقه تیم خود را انتخاب می کردند و حتی در تأمین هزینه ها نیز مشارکت نموده و تیم را متعلق به خود می دانستند.

*برنامه ریزی درست مسئولین و احساس وظیفه آنها موجب رونق و شکوفایی فوتبال آن ایام می شد تا جایی که در آن روزگار در اردبیل 12 تیم در دسته یک، 12 تیم در دسته دو و چندین تیم در دسته سه فعال بوده و در کنار آن تیم های دسته یک موظف به تشکیل تیم های جوانان بودند.

*حضور تیم های نامی از تهران و برگزاری دیدارهای دوستانه یکی از عوامل شکوفایی فوتبال در منطقه محسوب می شد. برای اولین بارمرحوم بهلول محمدزاده تیم ملوان بندر انزلی را با بازیکنان معروف اش چون  غفور جهانی، علی نیاکانی و عزیز اسپندار به اردبیل دعوت کرد و یا تیم استقلال تهران به همت حسین غفاری با بازیکنان سرشناس اش میهمان اردبیلی ها شد و یا تیم هایی چون بانک ملی تهران، هما و تیم ملی جوانان با تلاش هیآت فوتبال در اردبیل به میدان رفتند.

چهره های تأثیرگذار

در دهه های 50 و 60 چهره های متعددی در شکوفایی و پیشرفت فوتبال اردبیل نقش آفرینی کردند که می توان از بشیر عزیزی، مرحوم جعفر صراط جنتی، مرحوم مجید عقیلی، مسعود هوشمندی، مرحوم بهلول محمدزاده، حسین غفاری، اسرافیل نجفلو، داود حسنی فرد، فرضعلی بابلی و محمد محرمی را نام برد. در این میان از زنده یاد هوشنگ چمن آرا، اصغر رونقی و حبیب نجفلو باید نام ببرم که بر گردن فوتبال اردبیل حق بزرگی دارند.

حبیب نجفلو

حبیب نجفلو را می توان از بنیانگذاران فوتبال نوین در اردبیل نام برد. او با یک برنامه ریزی فوتبال اردبیل را متحول کرد و مسابقات را از محلاتی به باشگاهی تبدیل نمود. این کار با تحمل زحمات زیاد و طاقت فرسایی ممکن شد و نتیجه آن آغاز فعالیت رقابت های دسته یک و دسته دو در اردبیل بود. او انسان بزرگی است که آرزوی سلامتی و تندرستی و سربلندی برای او دارم.

هوشنگ چمن آرا

زحمتکش فراموش نشدنی فوتبال اردبیل. اقدام آن مرحوم در راه اندازی مسابقات جام عقاب که با آغاز فصل بهار برگزار می شد و نقش اساسی در آمادگی تیم ها برای حضور در رقابت های باشگاهی ایفا می کرد به موقع خود بی نظیر بود. خدایش بیامرزد.

بهلول محمدزاده

عاشق فوتبال اردبیل بود. برای کمک به پیشرفت و توسعه فوتبال در خدمت هیأت قرار می گرفت و در راستای دعوت از تیم های تهرانی تلاش می کرد.

اژدر عمی

ورزشگاه تختی اردبیل با نام اژدر عمی عجین بود. زحمتکش صادق و عاشق راستین فوتبال. او در مسابقات تیم منتخب با هدایت تماشاگران نقش مهمی در کسب پیروزی ها داشت.

مشهدی عارف

در عشق و علاقه وی به فوتبال جای تردیدی وجود ندارد. عاشقانه تیم پاس را دوست می داشت و تماشاگر دائمی رقابت های باشگاهی بود.

رفقای فابریک

با اکثر بازیکنان تیم ها رابطه صمیمی داشتم اما ارتباط دوستی من با زنده یاد مقصود بایرامی، اصغر رونقی، محمد محرمی، رحیم نوروزی، اصغر فرخی و مرحوم بیت اله سیف بابلانی چشمگیر تر بود.

خاطره فوتبالی

*در دهه 60 زمین ورزشگاه تختی زیر کشت چمن رفت و مسابقات باشگاهی در زمین خاکی دبیرستان صفوی برگزار شد. در  رقابت های استانی تیم منتخب اردبیل به مقام قهرمانی رسید و برای یک روز اجازه تمرین در زمین چمن ورزشگاه را صادر کردند. بازیکنان بدون کفش و یا کتانی برای اولین بار روی چمن ورزشگاه تمرین کردند و قرار بر این شد که رقابت های سال بعد باشگاهی در روی زمبن چمن برزگرار شود. وقتی زمستان گذشت و برف ها آب شد در کمال تعجب از چمن در ورزشگاه تختی اثری نمانده بود و سرما کل چمن را از بین برده بود! و این گونه بود که باز حسرت زمین چمن در دل بازیکنان اردبیلی باقی ماند.

*در بازی دوستانه استقلال تهران و ستاره همه باخت سنگین ستاره را پیش بینی می کردند. استقلال با مربیگری مرحوم منصور پورحیدری با یاران ثابت خود از جمله شاهین و شاهرخ بیانی، عبدالعلی چنگیز، رضا حدی، اصغر نعلچگر، اصغر حاجیلو ، هادی نراقی و … به اردبیل آماده بود. با درخشش و از خود گذشتگی بازیکنان ستاره، استقلال با نتیجه 2 بر 1 پیروز شد. این نتیجه در آن زمان نتیجه دور از انتظاری بود.

ورقایی در پایان مصاحبه با ما یک جمله می گوید: “امیدوارم که فوتبال اردبیل دوباره جایگاه واقعی خود را پیدا بکند”.

 




مقصود بایرامی؛ اسطوره اخلاق، نخبه فوتبال

فرا رسیدن آذر ماه برای فوتبالی های اردبیل یادآور از دست دادن یکی از فوتبالیست های اخلاق مدار و بنیانگذار فوتبال نوین منطقه، مرحوم مقصود بایرامی است.

در این چند سالی که از درگذشت مرحوم بایرامی می گذرد وقتی صدای پای آذر ماه به گوش می رسید نوشتن مطلبی در مورد این مرد بزرگ را وظیفه خود می دانستم. خوشحالم که در سال های اخیر برای یادآوری زحماتی که آن مرحوم برای فوتبال اردبیل کشیده بود مراسمی برپا می شد.

امسال شرایط خاصی که از شیوع بیماری کووید۱۹ بر جامعه تحمیل شده است امکان برگزاری مراسم وجود ندارد و چون سال های قبل, ما می مانیم و قلم قاصر و ناتوان ما، شاید بتوانیم چند سطری در موردش بنویسیم و یادش را گرامی بداریم و به خاطر تلاش ها و تعصب و عشق اش به فوتبال و اردبیل در مقابل روح اش سرتعظیم فرود آوریم.

امسال برای مردم استان اردبیل و فوتبالی های آن, سال خوبی نبود. گرفتاری های ناشی از ویروس کرونا از یک طرف و از دست دادن برخی از چهره های نامدار ورزشی از طرف دیگر سال متفاوتی نسبت به سال های گذشته را برای آن ها رقم زده است. درگذشت منصور امیرخانی یکی از چهره های دوست داشتنی و اخلاق مدار فوتبال اردبیل ضایعه ای بس سنگین برای دوستان و علاقه مندان به فوتبال بود. منصور مانند مقصود خیلی زود جمع یاران را ترک کرد. این زود رفتن های کسانی که می توانستند سال ها برای فوتبال اردبیل منشأ خدمت باشند خسارت غیر قابل جبرانی را وارد می کند.

و یا همین چند روز پیش بود که جوانی پاک و قلم به دست و عاشق فوتبال که عاشقانه سال ها می نوشت و برای ورزش و بهبودی اوضاع اش تلاش می کرد غریبانه رفت و در دل خاک آرام گرفت. آرش رستم نمدی از آن دسته نویسندگان جوان ورزشی بود که با آبرو زندگی کرد و بر سر شرافت حرفه ای خود با کسی معامله ننمود. او ناملایمات زیادی دید ولی قلمش را جز در راه ورزش و منافع آن به خدمت نگرفت. آرش و آرش هایی که صادقانه قلم زدند و سرافرازانه زیستند هرچند که از مال دنیا چیزی نیندوختند اما در عمر کوتاه خود با آبرو زندگی کردند و مایه عزت و سربلندی جامعه رسانه ای شدند.

یاد بزرگانی که صادقانه به ورزش و فوتبال خدمت کرده اند همیشه با برکت همراه بوده است. برای سالگرد مقصود می خواستیم بنویسیم که نام او وسیله ای برای یاد کردن از عزیزان سفر کرده جامعه ورزش در ماه های اخیر شد.

با گذشت  ۲۵سال از کوچ ابدی کاپیتان فوتبال اردبیل همچنان نوشتن در مورد وی سخت است. کسانی که او را از نزدیک دیده اند و هنر نمایی اش را در مستطیل سبز به تماشا نشسته اند این ادعا را می توانند تأیید کنند.

از او که ستاره نسل من بود، از او که هر حرکتش در میدان درس فوتبال می داد، از او که متواضع ترین ورزشکار و فوتبالیست منطقه بود، از او که هیچ وقت توانایی هایش را در فوتبال  به رخ دیگران نمی کشید و از او که همیشه در خدمت تیم و گوش به فرمان مربی بود خاطره های زیادی در ذهنم وجود دارد.

از او که تکیه گاه محکمی برای جوانان در میدان فوتبال بود، از او که به فوتبال عشق می ورزید و زندگی اش را وفقش کرده بود، از او که هوادارن برای تماشای بازی اش لحظه شماری می کردند، از او که به تیم ملی دعوت شد و در پای هواپیما ناجوانمردانه از لیست خط خورد، از او که در فوتبال اردبیل تحول ایجاد کرد و فصلی نو در تاریخ معاصر آن باز نمود، از او که در رعایت اخلاق سرآمد همه ورزشکاران بود و از او که یکی از دوست داشتنی ترین چهره تاریخ فوتبال اردبیل است ساعت ها می توان گفت و خاطره تعریف کرد.

از رقابت های پرشور باشگاهی و بازی های فراموش نشدنی اش در تیم های پاس و صنعت نفت، از حضور مؤثر و تأثیرگذارش در تیم منتخب اردبیل و جام فلق، از جایگاه و موقعیتش در تیم منتخب آذربایجان شرقی در لیگ قدس، از درخشش در فوتبال تهران و حکومت بر کمربند میانی تیم بنیاد شهید پایتخت، از مربیگری اش در تیم فوتبال جوانان اردبیل، از فوتبال متعصبانه اش در زمین های خاکی، از پاس های طلایی و دربیل های مثال زدنی اش، از تاکتیک پذیری و تکنیک منحصر به فردش و از عشق و علاقه اش به اردبیل و فوتبال آن ده ها و صد ها مطلب می توان نوشت.

فوتبال اردبیل با کوچ ابدی مقصود بایرامی به دیار باقی یکی از یاران مؤثر خود را از دست داد . در آن روزهایی که با بیماری دست و پنجه نرم می کرد لحظه ای از فوتبال اردبیل و سرنوشت آن غافل نمی شد. هیچ وقت نمی توانم روزی را که راه و ترابری نماینده اردبیل در لیگ دسته سه در ورزشگاه کارگران در مقابل حریفش صف آرایی کرده بود را فراموش کنم. مقصود در حالی که حال مساعدی نداشت به همراه فیض اله نیک نزاد برای تماشای بازی آمد و در گوشه ای بر روی زمین خاکی اطراف میدان نشست، حرص و جوش خورد و بازیکنان جوان فوتبال شهرش را مورد تشویق قرار داد.

مقصود و مقصودها نباید فراموش شوند. او شناسنامه فوتبال اردبیل و یکی از مدافعان جوانان فوتبالی این منطقه در سطح کشور بود. او یاری مؤثر، بازیکنی با ارزش، انسانی بزرگ، مردی پرتلاش، پدری مهربان و ورزشکاری دوست داشتنی و قابل احترام بود.

برای معرفی الگوهای ورزشی منطقه به نسل جوان کوتاهی های زیادی شده است. جبران این کوتاهی ها همتی مضاعف می طلبد همتی که از عشق به ورزش و بزرگان آن سرچشمه بگیرد و در عمل چهره خود را نشان بدهد.

روح مرحوم مقصود بایرامی شاد و یادش گرامی باد.

 




یادش بخیر

در حال عبور از مقابل ورزشگاه تختی و غرق در افکار خودم بودم که صدائی برآمد و من را مورد خطاب قرار داد و گفت: که “یادش بخیر”. سرم را به طرف صدا برگرداندم و یکی از دوستان قدیمی را دیدم که به سوی من می آید.

ایام کرونایی قوانین و مقررات خاص خود را دارد. او را که مدت ها بود زیارت نکرده بودم به منظور رعایت کردن فاصله اجتماعی جرئت نزدیک شدن به او را نداشتم. مسلما اگر شرایط عادی بود بغلش می کردم و صورتش را غرق در بوسه.

گفتم:  چه فرمودید؟ گفت یاد گذشته فوتبال بخیر. گفتم حق با شماست ولی به کار بردن این جمله ممکن است عواقب ناخوشایندی به دنبال داشته باشد. عده ای عجب به فوتبال گذشته حساسیت پیدا کرده اند. باید برای رهائی یافتن از سیل اتهامات و احیانا دام خطرناک آن ها گذشته فوتبال را در یک کاغذ ضخیمی پیچیده و کنار بگذاریم و برای در امان ماندن از نیش بادمجان های دور بشقاب، گذشته فوتبال را سیاه، بی اثر و فاقد خلاقیت بدانیم. چرا که قدرتمندان حساسیت دارند و نمی توانند با فوتبال سال های قبل، ارتباط برقرار بکنند شما هم حق ندارید و گر نه ممکن است فردا به تو تهمتی بزنند و مارکی بچسبانند و بیچاره ات بکنند.

سخن ما به درازا کشید، او مات و مبهوت چشم به دهان من دوخته بود. خوب گوش می کرد و در نهایت نفسی تازه کرد و با چهره ای برافروخته گفت: مگر گذشته فوتبال اردبیل فقط در تیمداری و نتایج مسابقات و تماشاگر خلاصه می شود؟ فوتبال امروزاصلا قابل مقایسه با فوتبال سال های نه چندان دور نیست. در آن سال ها فوتبال درس از خود گذشتگی می داد. همه در آن احساس مسئولیت می کردند. نظم و ترتیب و روح همکاری در آن زبانزد خاص و عام بود. صداقت در سرلوحه کارها و اقدامات قرار داشت. همه در کنار هم برای یک هدف تلاش می کردند. نامردی، زیرآب زنی، خود محوری، منفعت طلبی و از همه مهم تر از آدم فروشی در آن خبری نبود.

این مسائل در مورد همه مناطق کشور صدق می کند. آمار دروغ دادن و کلاه بر سر افکار عمومی گذاشتن و به واقعیت ها پشت پا زدن با محیط های فوتبالی ما غریبه بود. من و امثال من حسرت آن روزها را به خاطر این ویژگی ها می خوریم.

برد و باخت و قهرمانی در میدان مسابقه در رده دوم اهمیت قرار داشت. فوتبال به ما درس انسانیت و آدم شدن می داد. به نظر می رسد با شرایطی که بر فوتبال و ورزش حاکم است دوباره به آن روزها رسیدن رؤیایی بیش نیست. حالا اگر کسی می خواهد از این حرف های من خاطرش مکدر و دست هایش لرزان و پایه های صندلی ریاستش متزلزل شود به من ربطی ندارد. لعنت به آن کسانی که خوبی های فوتبال را از ما گرفتند و در مقابلش کینه ورزی و روبه صفتی را به محیط با صفای آن به ارمغان آوردند، لایق ها را خانه نشین کردند و فوتبال را پله ای برای ترقی و کسب مقام و درآمد قرار دادند.

 




سهم فوتبال اردبیل  از اردوی تیم ملی جوانان؛ صفر

اسامی 25 بازیکن دعوت شده به اردوی تیم ملی جوانان منتشر شد. بر اساس روال چند سال اخیر بازیکنی از استان در این لیست مشاهده نمی شود.

در دهه 80 حداقل سه بازیکن اردبیلی در ترکیب اصلی تیم ملی جوانان به میدان می رفتند و از مهره های تأثیرگذار این تیم به شمار می رفتند.

فوتبال استان در حالتی قرار گرفته و از وضعیتی برخوردار شده است که فعلا در اردوی 25 نفره جوانان نمی تواند نماینده ای داشته باشد.

در این مقایسه به سراغ دهه های 50 و 60 نمی رویم. پرداختن به فوتبال آن سال ها به مذاق برخی ها خوش نمی آید ولی به راحتی می توان گفت به چه دلیل فوتبالی که در دهه 80 در تیم ملی جوانان سه یار ثابت داشته در دهه 90 قادر به معرفی یک نفر برای حضور در اردوی 25 نفره نمی باشد.

در سال 84 در تیم ملی فوتبال جوانان مهرداد عزیزوند و اتابک نمازی توپ می زدند و در سال 86 نیز مهرداد عزیزوند، کریم انصاری فرد و نادر هوشیار یار ثابت و جزء 11 نفر اصلی تیم بودند. در این سال بازوبند کاپیتانی تیم نیز در اختیار مهرداد عزیزوند قرار داشت.

در بحث از دست دادن موقعیت های فوتبالی، برای فرار از هر گونه پاسخگویی بهترین وسیله پناه بردن به دامن مسائل مالی و نبود حامی می باشد. در دهه 80 نیز پول در فوتبال جولان می داد و تعیین کننده بود ولی چرا در آن سال ها فوتبال اردبیل در پایه برای گفتن حرف های زیادی داشت ولی امروز قادر به داشتن یک سهمیه در اردو نیست؟

پیشرفت در هر زمینه ای باید آثار مثبت، قابل لمس و عینی داشته باشد. اگر بگوئیم در سد سازی قدم های مثبتی برداشته ایم تعداد سد ها و مقایسه آن با دوره های قبل سند محکمی برای اثبات ادعا می باشد. اگر بگوئیم فوتبال پایه در استان با انقلابی روبرو شده است اثرات وقوع این انقلاب در مسابقات قهرمانی کشور و عضویت نهایی در تیم های ملی رده های پایه باید خود را نشان بدهد.

امیدواریم فوتبال استان در مسیری قرار بگیرد که بتواند حداقل موقعیت های گذشته خود را دوباره به دست آورد. استعداد های این منطقه استحقاق پوشیدن پیراهن تیم های ملی و قرار گرفتن در ترکیب اصلی تیم های پایه را دارند. پرداختن کارشناسان، آگاهان و پیشکسوتان به موضوع و بیان دیدگاه ها در گشودن گره های موجود مؤثر است.

یکی از آفات ورزش و فوتبال، خودمحوری و تسلیم در قبال خواست های گروه حاکم بر فوتبال کشور است. درد ورزش و فوتبال منطقه را کسانی بهتر می دانند که با آنها بزرگ شده باشند و در این میان نیروهای جوان و خلاق و کاربلد می توانند تحرک خاصی در فضای فوتبال ما ایجاد بکنند.

 

 




فضول باشی و نادمی به نام رونالدو

فضول باشی زنگ زد، تا صدایم را شنید گفت: خانه ای؟

گفتم: این وقت روز اگر من خانه باشم چه کسی باید هزینه های نان بربری و پنیر محلی را تأمین بکند، تو حالت خوبه؟ در خانه ماندن مال کسانی است که حساب های بانکی فربهی دارند. من باید با هزار بدبختی دست و پنجه نرم بکنم تا با تأمین حداقل ها، شب به سمت خانه روانه شوم.

گفت: از این حرف ها گذشته، وضعیت اصلا مساعد نیست، کرونا سرناسازگاری دارد، در اردبیل میدان داری می کند، گرسنگی بکشید و از خانه بیرون نیایید تا بلکه موج سوم حملات این ویروسِ نامردِ پدر و مادر مرده هم بگذرد و دست از سر کچل ما بردارد.

گفتم: فقط برای نصیحت کردن من و توصیه برای رعایت پروتکل های بهداشتی تماس گرفته ای یا حرف دیگری هم داری؟

گفت: آهان، پسر خوب و سر براه، گوش کن، تازگی ها سرو صدای “مهدی رونالدو” را شنیده ای؟ تا فرصتی به دست می آورد از دست هیئت فوتبال استان فریادش را بلند می کند و از تضییع حق تیم ها می گوید و خود را محق و دیگران را باطل می داند.

گفتم: فضول باشی جان اشتباه نمی کنی؟ او که رفیق فابریک و ششدانگ حافظ نشینان بود.او که از سینه چاکان دست اندرکاران فوتبال بود. حرف شنوی وی از هیئت فوتبال استان زبانزد خاص و عام است. امکان ندارد چنین اتفاقی روی بدهد؟ حلقه ارتباطی وی با حافظ نشینان بسی محکم و غیر گسستنی بود. خوب بررسی کن. مطمئن چنین چیزی درصد تحققش در حد صفر می تواند باشد.

گفت: تو یکی چقدر از مرحله پرتی!! اگر وقت کردی سری به گروه های فوتبالی مشگین شهر بزن تا کاملا در جریان قرار بگیری. “مهدی رونالدو” تازگی ها از پست مدافع به خط حمله تغییر مکان داده است. حال به چه دلیل و علتی، من که نمی دانم.

گفتم: بابا این “مهدی رونالدو” یک دل که نه بلکه صد دل عاشق عوامل هیئت فوتبال استان بود. یا در او انقلابی به وجود آمده و یا به حریم امن او تجاوز شده است. یاللعجب؛ “مهدی رونالدو” و  قرار گرفتن در مقابل هیئت فوتبال استان؟

گفت:خلاصه من مانده ام که فلسفه این کار چه بوده است؟ می گویند چون از سفره لیگ دسته سه، او و تیم تحت مدیریتش بی نصیب مانده پرچم مخالفت برافراشته است. از طرف دیگر این هم سؤال است که هیئت فوتبال چگونه تیم دیگری را به یکی از سربازان تمام عیارش ترجیح داده است.

گفتم: ای بابا این “مهدی رونالدو” چنان در فوتبال و هیئت استان غرق بود که در مقطعی حتی وظیفه حمله به منتقدان هیئت را بر عهده داشت.

گفت: جل الخالق فراموش کردن آن همه خوبی ها، حمایت ها و جانبداری ها می تواند برای دیگر حامیان و دلدادگان جای سؤال داشته باشد. امیدواریم که در فوتبال استان همواره حق به حقدار برسد و برای رابطه ها و زد و بند های پشت پرده جایگاهی در نظر گرفته نشود. آمین یا رب العالمین

 




رسوایی

خداوند متعال در آیه ۵۴ سوره آل عمران می فرماید: و مکروا و مکراله والله خیرالماکرین

“و(دشمنان عیسی)تدبیر خود را (برای کشتن او)به کار بستند. خداوند نیز تدبیر خود(برای حفظ او)به کار برد و خداوند از بهترین تدبیر کننده هاست”.

باید بدانیم که اراده و تدبیر خداوند بالاتر از هر تلاش، حرکت و تدبیر است. تدبیر و حرکت انسان مقدمه قهر یا لطف خداوند است.

در ورزش و فوتبال که باید سرشار از صحنه های جوانمردی و مردانگی باشد شنیدن و یا دیدن حرکت های ناشی از مکر و حیله دردآور و عذاب آور است.

آنهایی که برای بقای خود با دستاویز قرار دادن نام و نشان دیگران به هتک حرمت منتقدان می پردازند و برای روبرو نشدن با واقعیت ها و نداشتن ظرفیت کافی برای تحمل، در پشت دیگران قائم شده و به نام آنها مطالب منتشر می کنند رسوایی شان حتمی است.

این ها منافقانی هستند که می خواهند با مکر و حیله در قبال جامعه به نیت پلید و خلاف حق دست یابند.در آیه ۹ سوره بقره می فرماید: می خواهند خدا و مؤمنان را فریب بدهند و در سوره منافقون نیز آمده است: خداوند شهادت می دهد که منافقان دروغگو هستند.

نفاق یک مرض روحی است و منافقان فاقد شعور واقعی بوده و یک دروغگوی تمام عیار می شوند.

به هر حال عده ای خود را زرنگ و صاحب نظر در امور تفرقه افکنی و ایجاد جو بی اعتمادی می دانند. آنها باید بدانند که زرنگی اگر در مسیر حق نباشد بیشعوری است.