1

پادیاب و رسوایی شایعه‌سازان

به میمنت و مبارکی، مشکل ایجاد شده در انتقال مالکیت تیم لیگ دسته دومی از بابت محل مسابقه حل شده‌است. البته این خوشحالی از بابت وعده‌ای است که رئیس هیئت فوتبال داده و به‌صراحت اعلام کرده که میزبانی مسابقات خانگی کشت و صنعت پادیاب خلخال در اردبیل خواهد بود.

این نوید و این خبر تا حدودی نگرانی هواداران و علاقه‌مندانی را که یک فصل آینده‌سازان را مورد حمایت قرار دادند برطرف کرد ولی آیا این قول عملی خواهد شد؟ نباید عجله بکنیم و ساز مخالف بزنیم، فرصت زیادی تا شروع رقابت‌های لیگ دسته دوم باقی نمانده است، ان‌شاءالله تیم پادیاب بار سفر می‌بندد و بر خلاف شایعات چندماهه اخیر بار دیگر شور و نشاط را به سکوهای ورزشگاه تختی برمی‌گرداند.

مدت‌هاست که در جامعه فوتبال ما شایع شده که پادیاب یکی از ورزشگاه‌های تهران را برای میزبانی معرفی می‌کند. گفته‌های رئیس هیئت کاملاً عکس این قضیه را نشان می‌دهد و بر همه شایعات و تلاش کسانی که می‌خواستند میزبانی پادیاب در تهران را به وسیله‌ای برای انتقاد از مسئولین استان تبدیل بکنند پایان داد و همه غزل‌خوانان همیشه مخالف فوتبال اردبیل را مهمان یک سطل آب سرد و تگری نمود.

البته این‌جا اهالی فن یک سؤال را مطرح می‌کنند که آیا منطقی است تیمی در یک شهر و در یک ورزشگاه دیگر تمرین بکند و در شهر و ورزشگاهی دیگر مسابقه بدهد؟! آیا حالا که در آستانه آغاز رقابت‌ها قرار داریم تیم پادیاب یک جلسه تمرین در زمینی که قرار است ورزشگاه خانگی‌اش باشد انجام داده است؟!

باید به آن‌هایی که همیشه می‌خواهند ساز مخالف بزنند بگوییم که حضرات اشتباه می‌کنید در فوتبال کشور ما همه‌چیز برعکس است حتماً حکمتی در کار وجود دارد که مالک و کادر فنی طرحی نو درانداختند و به یک نتیجه مطلوب از یک تحقیق طولانی رسیدند که تمرین در زمینی که قرار است مسابقه بدهی علمی و اصولی نیست. حالا  پادیاب در تهران تمرین می‌کند و اگر وعده‌ها محقق شود و در اردبیل و در زمین چمن مصنوعی تختی میزبانی بکند نتایج این تفکر ناب و اقدام منحصربه‌فرد به وضوح دیده خواهد شد.

عرض کنم خدمت علاقه‌مندان به فوتبال، آن کسی که در سطح شهر شایعه پراکنده که شرط قبول سرمربی‌گری تیم پادیاب توسط کرمی استقرار تیم در تهران بوده کشکی حرف زده و قصدش بی‌قدرت نشان‌دادن مسئولین ما بوده‌است. به نازم رایزنی، توانایی، ابهت و عظمت مسئولین‌مان را که اجازه خودمحوری و بازی با احساسات فوتبالی‌های استان را به مرکزنشینان ندادند و ثابت کردند که ما از مسئولین قدر قدرتی بهره می‌بریم! خوش به حال فوتبال ما، فوتبالی که بر برخی از قواعد بازی پشت‌پا بزند و لزوم تمرین در زمین مسابقه را مطرود و غیرمنطقی بشمارد.

این حرف‌ها و این وعده‌ها ثبت می شود تا روزش فرا برسد و پادیاب در اردبیل میزبانی بکند. آن‌وقت است که باید  شایعه سازان تغییر محل مسابقه پادیاب، عذرخواهی بکنند. بر همگان واضح و مبرهن است که عذرخواهی کار خوبی است پس اگر پادیاب در اردبیل میزبانی کند از من گردن شکسته این توصیه را بپذیرید و چون پسر شجاع و عزیز از بابت شایعات بی‌اساس عذرخواهی بکنید.




پاداش صداقت؛ ماندگاری و تجلیل به یاد ماندنی

مراسم تشییع، تدفین و ترحیم مرحوم حاج نادر کهنمی اوج محبوبیت یک پیشکسوت با مرام و مردمی ورزش را در معرض دید همگان قرار داد.

کارمند بازنشسته و ورزشکاری پیشکسوت به دنیای باقی شتافت ولی تقدیر مردم از زحمات وی چشمگیر و در نوع خود بی‌نظیر بود.

مردم منطقه با رفتار خود در ارتباط با فقدان یک چهره ورزشی نشان دادند که محبوبیت افراد به میز و پست و مقام و لباس و قیافه شش در چهار و عینک‌های رنگارنگ و موهای سشوار زده نیست. مردم به‌خوبی چند صفتان مزور را از افراد سالم، پاک‌دست و متواضع تشخیص می‌دهند. پست‌ها و مقام‌ها و میزهای ریاست برای صاحبان موقتش جایگاه دائمی و محبوبیت قلبی حاصل نمی‌کنند. آن‌هایی که صادق نیستند، کسانی که زیرآب‌زنی کار دائمی و همیشگی‌شان باشد، آن‌هایی که برای تثبیت خودشان زمینه دربه‌دری و کوچ اجباری برخی‌ها را فراهم می‌کنند  نمی‌توانند در قلوب مردم و جامعه ورزش برای خود جایی باز کنند.

مردم همیشه‌درصحنه نشان دادند که برای آن‌ها برخورداری از صداقت اصل مهمی در روابط و دوستی‌های پایدار می‌باشد. رفتار مردم تأییدکننده این اصل بود که انسان‌ها می‌توانند با صداقت، حسن شهرت به دست آورند و به چهره‌ای مقبول و محبوب تبدیل بشوند.

صداقت بالاترین سطح کیفیت در شخصیت انسان است. آدم صادق سطحی از شخصیت را نشان می‌دهد که افراد بیشتری را به سمت خود جذب نماید. صادق بودن پاداش دارد و چه پاداشی بالاتر از محبت، احترام و بزرگواری مردم در قبال خدمت‌گزاران صادق و راست‌گو.

حضور صمیمی مردم در تجلیل از خدمات حاج نادر کهنمی بزرگ‌ترین تلنگر به مسئولینی است که تا وقتی در رأس یک مسئولیت قرار می‌گیرند از خود بی‌خود می شوند، گذشته‌ی خود را فراموش می‌کنند و همه‌چیز را در لحظه و قدرت و امرونهی خلاصه می‌نمایند. به صغیر و کبیر رحم نکرده و به جز خود و اندک اطرافیان همراه‌شان همه را از دم تیغ می‌گذرانند تا به موقعیت‌شان آسیبی نرسد و پایه‌های میز ریاست‌شان لرزه‌ای احساس نکند.

آن‌هایی که برای خاموش کردن عطش قدرت و نشان‌دادن اقتدار و عظمت‌شان آرامش دیگران را برهم بزنند در نهایت با گذشت زمان جواب دندان شکنی از مردم دریافت می‌کنند.

در عرصه ورزش تنها مدال‌آوری و فتح سکوهای قهرمانی برای محبوبیت و حسن شهرت یک ورزشکار کافی نیست. یک قهرمان و یک پهلوان باید از مجموعه‌ای از ویژگی‌های اخلاقی و فنی بهره‌مند بشود. چه افراد و ورزشکاران زیادی بوده‌اند که در مقطعی به‌لحاظ ویژگی‌های فنی محبوب شده‌اند ولی با طی زمان بازیگری رفته‌رفته به بوته فراموشی سپرده شده‌اند.

تجلیل مردم از ورزشکاری چون حاج نادر کهنمی نشان داد مردم قدردان کسانی هستند که در راستای اهداف جمعی و تیمی سختکوشی می‌کنند، به پای حرف دل مردم می‌نشینند و به سخنان گفته‌شده اهمیت می‌دهند و برای آن‌هایی که در گفتن حقایق، شجاع هستند و صادق، جایگاه خاص و والایی قائل می‌شوند.

دهه شصتی‌های فوتبال

از ویژگی‌های فوتبال دهه ۶۰ اردبیل هرچقدر که گفته شود به‌طور کامل نمی‌توان همه زیبایی‌ها را به تصویر کشید. اهالی فوتبال در دهه ۶۰ حکم یک خانواده را داشتند و بر این اساس است که وقتی اتفاقی برای وابستگان آن دوره روی می‌دهد اکثریت اعضای آن خانواده با تمام وجود در صحنه حضور پیدا می‌کنند و رشته‌های عمیق مودت، دوستی، صداقت و یک‌رنگی را به نمایش می‌گذارند.

دهه شصتی‌های فوتبال اردبیل یک پای ثابت مراسم مرحوم کهنمی بودند. با چهره‌ای اندوهگین و با قلبی سرشار از غم و اندوه می‌آمدند تا نشان بدهند فوتبالی‌های دهه ۶۰ همه از دوستان و یاران باوفایی هستند که نمی‌توانند داغ دوری یکی از یاران‌شان را تحمل بکنند. می‌آیند تا نشان بدهند همچنان صداقت، صمیمیت، دوستی و یک‌رنگی در جامعه فوتبال دهه ۶۰ جاری و ساری است.

حتی آن‌هایی که سال‌ها در خارج از اردبیل زندگی می‌کنندحضور در مراسم یادبود مردی چون نادر کهنمی را واجب تلقی کردند و خود را به اردبیل رساندند. به عنوان نمونه در مراسم چهلم، مردی موقر با حالتی اندوهگین و چشمانی اشک‌بار در ورودی مسجد ابراهیم‌آباد ایستاده بود. او در نگاه اول ناشناخته بود تا این‌که بعد از گذشت زمان یکی از پیشکسوتان خطاب به اطرافیان گفت او ایرج صراطی است. بازیکن دهه ۵۰ و ۶۰ فوتبال اردبیل و تیم پاس که خود را برای حضور در مراسم به اردبیل رسانده و در یک گوشه‌ای آرام اشک از دیده روان می‌کرد. قدیمی‌های فوتبال اردبیل یکی پس‌از دیگری به سراغش رفتند و در آغوشش گرفتند و بر پیشانی‌اش بوسه زدند. این قبیل رفتارها و حرکت‌ها اثری از حاکم بودن فضای دوستی، مودت و برادری بر فوتبال دهه ۶۰ اردبیل می باشد.

فوتبال دهه ۶۰ اردبیل ترکیبی از ویژگی‌های فنی بالا، خصوصیات اخلاقی منحصربه‌فرد، صمیمیت و صفای مثال‌زدنی و نمونه‌ای از رفتار و مرام پهلوانی بود.

علی دایی

شهریار فوتبال ایران زمین در مراسم تشییع و تدفین و ترحیم حاج نادر به‌دلیل مسافرت خارج از کشور غایب بود. او که در تماس‌های مکرر پیگیر حال یار دیرین خودش بود برای شرکت در مراسم چهلم به اردبیل آمد و در میان استقبال پرشور هواداران با حضور در آرامستان علی‌آباد و مسجد ابراهیم‌آباد و قرائت فاتحه به روح مردی خدمتگزار، متواضع و عاشق ورزش و ورزشکاران ادای احترام کرد.

علی دایی نیز حاصلی از دنیای حاصلخیز فوتبال دهه ۶۰ اردبیل است. برخورد او با هم‌تیمی‌های خودش در تیم منتخب و تیم استقلال اردبیل زیبا و دیدنی بود. علی‌رغم ازدحام جمعیت تا چشمش به یک بازیکن دهه ۶۰ می‌افتاد به‌گرمی یکدیگر را در آغوش می‌گرفتند و خنده‌ای حاکی از رضایت تجدید دیدار بر گوشه لبان‌شان نقش می‌بست. آن فوتبال کجا و فوتبالی که الان بر منطقه ما سایه انداخته است کجا. در آن سال‌ها همه‌اش احترام، حرمت، تواضع، یک‌رنگی و پیروزی‌های پی‌درپی و متوالی و امروز اگر چیزی نگوییم و از وضاع آشفته‌‍‌اش حرفی نزنیم بهتر خواهد بود.

اهالی محله ابراهیم‌آباد

اهالی و ساکنین محله ابراهیم‌آباد در همه‌ی مراسم مربوط به حاج نادر کهنمی با تمام وجود در صحنه ظاهر شدند و نشان دادند که آن‌ها با درک اهمیت کارکرد اجتماعی مسجد برای حضوری فعال و همکاری خالصانه ثابت‌قدم هستند. همکاری نزدیک دست‌اندرکاران محله ابراهیم‌آباد بستر عینی پیوند دین با مردم است. ارتباط نزدیک آن‌ها از طریق مسجد و حضور داوطلبانه و آگاهانه در برپایی باشکوه مراسم، نشان از نقش پررنگ مسجد در حاکم کردن حال‌وهوای معنوی و همکاری خالصانه مردم در انجام امور محوله می‌باشد. باید به هیئت امنا و جوانان حسینی محله که عاشقانه برای خدمت به میهمانان مراسم تلاش می‌کردند خسته نباشید گفت.

کلام آخر

باید برای همه آن‌هایی که صادقانه در ورزش کشور و استان خدمت می‌کنند و فارغ از هرگونه وابستگی‌های سیاسی و صرفاً به‌خاطر آینده‌ی جوانان کمر همت بسته‌اند سلامتی و موفقیت آرزو کرد. چند روزی جلوس بر مسند قدرت و حکمرانی کردن، ارزش برخوردهای قهرآمیز، رفتارهای متکبرانه، اقدامات سؤال برانگیز و حمایت‌های باندی و محفلی را ندارد. همچنین حضور آیت‌اله سیدحسن عاملی نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه اردبیل، سید حامد عاملی استاندار و معاونین استاندار، سردارجلیل بابازاده، سردار سید علی تدین،سید محمد شروین اسبقیان معاون وزیر ورزش و جوانان،نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی، فرماندار اردبیل، شهردار و اعضای شورای شهر و جمعی از مسئولین در کنار ورزشکاران و قاطبه مردم قابل تقدیر بود. در کنار درخواست شادی روح مرحوم حاج نادر کهنمی برای کلیه پیشکسوتان و بلند آوازان ورزش شهر و دیارمان آرزوی سلامتی و تندرستی و برای آویزان‌های قدرت‌طلب و کینه‌جو رستگاری و آرامش طلب می‌کنیم.




فضول‌باشی و کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال

فوتبال ایران برای خودش دنیایی دارد. گاهی اتفاقاتی در این رشته پرطرفدار روی می‌دهد که مثل آن را در هیچ کجای دنیا نمی‌توان پیدا کرد. مسئولین زمانی چنان حوصله‌ای به خرج می‌دهند که نگو و نپرس و زمانی دیگر ممکن است در قبال یک اتفاق با سرعت نور عکس‌العمل نشان بدهند و موضع‌گیری بکنند. این قبیل رفتارها و تناقض‌ها فقط مختص فوتبال زوار در رفته ایران است و مشابه آن وجود ندارد.

جای دوری نمی‌رویم همین اوضاع کمک‌داور ویدیویی که کم‌کم به یک حاشیه و یک مشکل تبدیل می‌شود. مدام می‌گویند که فیفا VAR ما را تأیید کرده است،کمک داوری که حتی قادر به پخش دوباره‌ی یک صحنه برای بازبینی داور نیست،‌ این فوتبال تا چه زمانی با این وضعیت به حیاتش ادامه خواهد داد خدا می‌داند و بس.

گفتم: فضول‌باشی برای‌اینکه اعصابت آرام باشد بهترین کار بی‌تفاوت شدن به اتفاقات فوتبال کشور است. حالا که امکانات فراهم است هر وقت تماشای فوتبال هوس کردی بشین از تلویزیون و اینترنت فوتبال اروپا را ببین و لذت‌اش را ببر.

گفت: نمی‌خواهد نصیحت‌ام بکنی، می‌خواهم به یک مورد از اوضاع نابسامان مدیریت فوتبال مملکت اشاره یکنم خوب گوش کن، در دیدار استقلال تهران و استقلال خوزستان که تیم تهران با ۱ گل شکست خورد کمیته انضباطی فدراسیون درست پس‌از ۴۲ دقیقه از به صدا درآمدن سوت پایان، عکس‌العمل نشان داد و خوزستانی‌ها را نقره‌داغ کرد. این‌همه سرعت واقعاً قابل توجه بود به عبارت دیگر ورزشگاه خالی نشده کمیته انضباطی تصمیم گرفت و حکم‌اش را در خروجی سایت فدراسیون قرارداد. حالا من یک سؤال از فدراسیون نشین‌‌ها دارم، فدراسیونی که با گذشت بیش‌از یک ماه از شکایت پرسپولیس در مورد پرونده علیرضا بیرانوند بازیکن تراکتورسازی به جمع‌بندی نرسیده چگونه در قبال اتفاقات ورزشگاه فولاد بیشتر از سرعت نور عمل می‌کند و حکم‌اش را هرچه سریع ابلاغ می‌نماید؟

فضول باشیادامه داد: تو فقط گوش بده، وقت زیادی ندارم، حالا حکم صادره هم داستان خاص خودش را دارد. طرفداران استقلال تهران به زمین بطری پرتاب کرده و هوادارش وارد میدان مسابقه شد ولی کمیته انضباطی تماشاگران خوزستان را محروم می‌کند و ناظر مسابقه به کمیته انضباطی احضار می‌شود. به‌راستی تصمیم‌گیرنده کمیته انضباطی چگونه وارد عمل می‌شود وقتی‌که گزارش ناظر به فدراسیون نرسیده است؟

و اما به آخرین حرف من هم گوش بده، نمی‌دانم شاید من اشتباه می‌کنم، تصمیم کمیته انضباطی و ورود به قضیه ورزشگاه فولاد و صدور حکم بر علیه استقلال خوزستان چنان برق‌آسا بود که کاملاً شکست استقلال را تحت پوشش قرارداد و به داد جواد نکونام رسید. حالا با توجه به آن‌چه که از تلویزیون دیده شد و اتفاقات روی داده در روی سکوها به‌نظر می‌رسد که محرومیت باید شامل حال هواداران استقلال تهران می‌شد که با عنایت کمیته انضباطی، طرفداران خوزستانی محکوم به محرومیت تا اطلاع ثانوی شدند. علی‌برکت‌اله.




در سوگ حسن پاسبان بزرگ‌مرد ورزش اردبیل

حسن پاسبان مرد بلندآوازه ورزش و فوتبال اردبیل رخ در نقاب خاک کشید و یاران و دوستان فوتبالی و ورزشی خود را داغدار کرد.

در آرامستان ججین، پیشکسوتان و نام‌آوران ورزش و فوتبال اردبیل جمع شده بودند تا با یکی از افتخارآفرینان ورزش اردبیل وداع نمایند.

پیشکسوتان اکثریت رشته‌های ورزشی بودند، بزرگان فوتبال، والیبال، کشتی، دوومیدانی، بسکتبال و علاقه‌مندان ورزش و تماشاگران دهه‌ی ۴۰ و ۵۰، همه آمده بودند تا با حضور در مراسم تشییع و تدفین این مرد فراموش‌نشدنی، یاد و خاطره‌اش را گرامی داشته و به کسانی که این روزها خود را پرچم‌دار ورزش می‌دانند و چندان با این بزرگان آشنایی ندارند یادآوری نمایند که تنها با تکیه زدن بر میزهای قدرت و ریاست نمی‌توان بر دل‌ها حکومت کرد، حکومت بر دل‌ها از آن کسانی چون مرحوم حسن پاسبان است که صعود‌های سخت و زمستانی‌اش به قلل مرتفع و بازی‌های محکم و جاندارش در خط دفاعی فوتبال اردبیل در دهه ۴۰ و ۵۰ در یادها مانده و در قلب دوستداران ورزش برای خود جای دائمی و همیشگی باز کرده‌است.

بی‌تردید پاسبان شیفته ورزش و عاشق خدمت به جوانان و فوتبال بود. هر وقت که احساس می‌کرد فوتبال به وجودش نیاز دارد قدم پیش می‌گذاشت و بدون توجه به عنوان‌ها و سمت‌ها برای اعتلای آن آستین همت بالا می‌زد و عشق به فوتبال را درعمل معنی می کرد.

در مراسم تشییع و تدفین این مرد بزرگ ورزش اردبیل خبری از دست‌اندرکاران و مسئولین ورزش استان، مدیرکل و یا معاون وی نبود، رئیس هیئت فوتبال ودبیرش را هم نتوانستیم زیارت بکنیم. در پشت میز ریاست نشستن و شعار دادن و بزرگنمایی کردن، خدمت به ورزش نیست، حضور در مراسمی چون تدفین مردی از تبار بزرگان ورزش، قدردانی از کسانی است که تلاش آن‌ها زمینه را برای به قدرت رسیدن امروزی‌ها فراهم کرده‌اند، نباید ناسپاس باشیم و ناشکری بکنیم.




فضول‌باشی و بوی کباب

پول‌دارها به کباب و بی‌پول‌ها به بوی کباب عادت کرده‌اند. تورم و بالا رفتن قیمت‌ها برای اقشار آسیب‌پذیر به یک عادت تبدیل شده‌است. هم چنان‌که شکست‌های متوالی نمایندگان فوتبال استان در رقابت‌های منطقه‌ای و لیگ سه و دو یک امر طبیعی تلقی می‌شود. اگر روزی روزگاری تیمی بتواند از این استان در یک دوره از مسابقه، مقتدرانه پیش برود و در صدر جدول قرار بگیرد باید معجزه رخ داده باشد.

با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین شدنی نیست، آمار دادن و شرایط را مطلوب و بی‌نقص ترسیم کردن برای ورزش و فوتبال نمی‌تواند چاره ساز شود. اگر به آمار و ارائه اطلاعات و به‌به گفتن‌ها بود الان باید استان ما از خیلی از استان‌های کشور جلو می‌زد. مگر سال‌ها قبل نمی‌گفتند که اردبیل جزو ۱۰ استان برتر فوتبالی کشور است اما واقعیت چیز دیگری بود. آمار و ارقام یک مشت عدد است که برخی‌ها برای راضی نگه‌داشتن دل خود و به نوعی کلاه گذاشتن بر سر افکار عمومی به دامن آن متوسل می‌شوند. با سخن گفتن‌ها، مصاحبه کردن‌ها، قیافه گرفتن‌ها و ادای بزرگان را درآوردن‌ها برای ورزش و فوتبال ما نام و نان نمی‌شود و چه زیبا گفته‌اند که “با دعای گربه‌کوره باران نمی‌آید”.

گفتم: فضول‌باشی وقتی در سطح جامعه صحبت از انتخابات و انتخاب چهاردهمین رئیس‌جمهور مملکت است تو چرا به جاده خاکی می‌زنی و از ورزش و فوتبال سخن می‌گویی؟ ضرب‌المثلی است که می‌گوید “لوله لهنگش آب می‌گیره” یعنی طرف از قدرت و نفوذ برخوردار است اگر مسئولی، رئیسی و یا مدیری بتواند آمار بدهد و از کنار آن به‌راحتی عبور کند و در موردش توضیح بیشتری ندهد یعنی این‌که طرف به قدرت و توان خودش امیدوار است که از بزرگ‌نمایی نمی‌ترسد و تخته گاز در این جاده پیش می‌رود.

گفت: درد بزرگ ما در مدیریت، تکبر برخی از مدیران است که از خودشان خیلی راضی هستند. تا به موقعیتی می‌رسند گذشته خود را فراموش می‌کنند و چنان قیافه‌ی ششدانگ می‌گیرند که نگو و نپرس. این‌ها افرادی هستند که “نی به نوک دماغ‌شان نمی‌رسد” فکر می‌کنند که همیشه چرخ‌های دنیا بر مراد آن‌ها خواهد چرخید و تا دنیا دنیا هست ردای مدیریت بر تن آن‌ها باقی خواهد ماند. انسان به فردایش و به روزی که در جلسه تودیع باید حضور یابد فکر کند و دیوار اعتماد و حرمت را با بولدزرهای قوی خراب نکند.

گفتم: مدیران تازه به دوران رسیده “غوره نشده مویز می‌شوند” یعنی با بی‌تجربگی می‌خواهند خود را بزرگ، کاردان، لایق و مطلع از همه امور عالم معرفی بکنند و حتی گاهی غرور و تکبر و خودخواهی چنان بر وجودشان مستولی می‌شود که برای پلک زدن و لب روی لب گذاشتن و دهان بستن هم افتخار نمی‌دهند.

گفت: آن‌هایی که با یک حکم و دو خط نوشته از خود بی‌خود می‌شوند و با یک شمشیر دو لبه همه چیز را از دم تیغ می‌گذرانند بهتر است بدانند که “هر جا چاه است یوسف در آن نیست” هر وقت انسان به موقعیتی رسید بداند که برایش وفا نخواهد کرد چرا که اگر وفاداری پست‌ها و منصب‌ها به اثبات می‌رسید نوبت مدیریت به آن‌ها نمی‌رسید. این را اگر بدانیم و بفهمیم دیگر نیازی به فخر فروختن، زور می‌گفتن و غرور و خودپسندی نخواهد بود.




فساد فوتبالی

پرونده لیگ بیست و سوم بسته شد، لیگی که از همان آغاز تا به انتها آبستن حوادث بود، لیگی که حاشیه‌ها در آن بر متن چربش زیاد داشت، و لیگی که  بسیاری از واقعیت‌های فوتبال ما را در دید همگان قرار داد و بر همه شعارها و ادعاهای انجام یافته در مورد ویژگی‌های منحصربه‌فردش خط قرمز کشید.

لیگ در فصل جاری آیینه تمام نمایی از حال‌وروز فوتبال کشور بود. روند لیگ و اتفاقات رویداده نشان داد که فوتبال ما بیمار است و مریض. از آن روزی که پرونده فساد در فوتبال ماتم‌زده مطرح شد و حرف‌ها و سخن‌ها از زدوبندها و حرکت‌های پشت پرده به میان آمد و خیلی از پیش‌بینی‌ها رنگ واقعیت گرفت بار دیگر بحثی به‌نام لزوم مبارزه با فساد مطرح گردید.

چه کسانی باید برای کندن ریشه فساد در فوتبال اقدام بکنند؟ آیا آن‌هایی که در تشکیلات فوتبال ما صاحب پست و مقام و دفترودستک شده‌اند وظیفه‌ای در قبال این آبرو ریزی ندارند؟ آیا این فساد نتیجه‌ای از نفوذ و رخنه جریان‌های منفعت‌طلب و شارلاتان مسلک‌های همیشه مدعی نیست؟ آیا زجرآور نمی‌باشد که کسانی بدون داشتن لیاقت و شرایط لازم در این فوتبال وامانده مسئولیت گرفته‌اند و به هر ترتیبی که خواسته‌اند عمل کرده‌اند؟

رفتارهاطوری است که گاهی آن‌ها که باید با باندهای مخرب و دلالان  هزار چهره و مسئولان نان به نرخ روز برخورد بکنند سکوت پیشه می‌کنند و به‌جای برخورد قاطعانه و پایان دادن به همه حرف‌ها و حدیث‌ها به فلسفه‌بافی روی می‌آورند با شیرین زبانی و کلی‌گویی چیزی هم از جامعه طلبکار می‌شوند.

بحث فساد در فوتبال چیز تازه‌ای نیست که امسال چهره خود را نشان بدهد. سال‌هاست که زحمتکشان و عاشقان راستین ورزش و فوتبال بر این مسئله تأکید و برخورد با آن را خواستار شده‌اند. فساد در فوتبال بسته به یک یا دو تیم نیست، عناصر مزاحم و باج‌خواهی که عامل ریشه دوانیدن فساد در فوتبال هستند وقتی اراده‌ای برای مبارزه نمی‌بینند دایره‌ی فعالیت خود را گسترش می‌دهند و به تاخت‌وتاز‌شان در همه زمینه‌های فوتبال ادامه می‌دهند.

کسانی که باید به معنی اخص کلمه برای فوتبال دل بسوزانند و هر حرکت و رفتار سؤال‌برانگیز را با تمام قدرت سرکوب بکنند چندان حساسیت به اصل موضوع نشان نمی‌دهند و چنین می‌شود که به بحثی چون فساد سال‌ها در فوتبال مطرح می‌شود اما اقدام جدی برای قرار دادن آن در در مسیر درست و صحیح انجام نمی‌دهند.

بیماری فوتبال در استان‌ها نیز در تاروپود آن نفوذ کرده‌است. در بسیاری از موارد تصمیم‌های خودسرانه و رفتارهای خارج از آیین‌نامه، میدان را برای ابراز وجود عناصر مخرب و سودجو فراهم می‌کند. اگر اعضای مجامع به وظیفه خود عمل کنند و برگزاری مجمع انتخاباتی را از اختیار قدرتمندان حاضر در صحنه خارج نمایند و از اقدامات خودمحورانه و تصمیم‌های خلق‌الساعه خودداری کنند پاک‌سازی فضای آن در سطح کشور دور از دسترس نخواهد بود.

تا زمانی‌که فوتبال و فضای مدیریتی آن از دست عناصر ناباب و باند‌های شناخته شد و عناصر بدسابقه و جماعت مخل و انگل خلاصی نیابد برای پاکسازی کامل آن و به قدرت رسیدن مدیران دلسوز و کاردان و پاکدست امیدی نخواهد بود.




جنجال بر سر تست دوپینگ از رونالدو و یارانش

حضور کمیته کنترل ضد دوپینگ فدراسیون فوتبال عربستان در مقر باشگاه النصر برای بررسی برخی از بازیکنان و ستاره های خارجی این تیم چند روز مانده به آغاز دربی حساس شهر ریاض مقابل الهلال، جنجال گسترده ای را در فوتبال این کشور به وجود آورد.

علی العنزی روزنامه نگار ورزشی نزدیک به باشگاه النصر عربستان تایید کرد که کمیته ضد دوپینگ، کریستیانو رونالدو و هموطنش اوتاویو را احضار کرده است تا قبل از دربی ریاض، آنها را از نظر میزان مصرف استروئید معاینه کند.

البته ساعتی بعد، متعب بن عبدالله، خبرنگار رسانه سعودی 360 و عضو فدراسیون رسانه های ورزشی عربستان مدعی شد که آمار بازیکنان احضار شده النصر بیشتر است و علاوه بر رونالدو و اوتاویو، نفرات دیگری چون سادیو مانه، داوید اوسپینا، عبدالله الخیبری، علی لاجامی، عبدالرحمن غریب و أیمن یحیی نیز احضار شده اند.




لیدرها عاشقان راستین شهرداری

نقش هواداران در رونق بخشیدن به میادین ورزشی و ایجاد انگیزه در بین ورزشکاران برای همه روشن و آشکار می‌باشد. تماشاگران فوتبال یکی از عوامل موفقیت تیم‌ها به شمار می‌روند و به این دلیل است که باشگاه‌ها برای سامان‌دهی تماشاگران تلاش می‌کنند و برای جبران گوشه‌ای از محبت‌ها، حداقل امکانات را برای آن‌ها فراهم می‌نمایند.

تماشاگران که با عشق و به‌خاطر وفاداری به یک باشگاه در گرما و سرما می‌آیند و فریاد می‌زنند و شور و هیجان می‌آفرینند باید حرمت‌شان در هر شرایطی حفظ شود و از زحماتشان قدردانی گردد.

در روزهای اخیر برکناری مسئول کانون هواداران باشگاه شهرداری خبرساز شده‌است. کنار گذاشته شدن مردی که از هواداران وفادار باشگاه شهرداری و از علاقه‌مندان ناب تیم فوتبال شهرداری است با اعتراض بخشی از جامعه فوتبال مواجه شده‌است.

دراین‌ارتباط جهت یادآوری چند نکته مورد اشاره قرار می‌گیرد:

*هوادار شناسنامه‌دار یک باشگاه باید حرمتش حفظ شود. هواداری که سال‌ها برای سربلندی تیمش فریاد کشیده و رنج دیده است به نوعی از صاحبان اصلی مجموعه به‌شمار می‌رود. بازیکنان، مربیان، مسئولان، مدیران عامل و خلاصه دست‌اندرکاران می آیند ومی‌روند ولی هواداران وفادار همیشه دلشان به عشق تیم می تپد و یار جدا نشدنی هستند.

* قانون به یک مسئول در چهارچوب یک مجموعه اختیاراتی داده است که تقسیم مسئولیت‌ها یکی از آن‌ها می‌باشد. کسی که به‌عنوان نفر اول کانون انتخاب می‌شود باید در بین تماشاگران شناخته شده و از احترام خاصی برخوردار باشد و باید عشق و ارادت وی به تیم و مجموعه باشگاه به اثبات رسیده باشد و برای سربلندی‌اش از هیچ کوششی کوتاهی ننماید.

*کسانی که از دهه‌ی ۶۰ همراه تیم و هم‌قدم با فوتبال اردبیل می‌باشند از هواداران و تماشاگران اردبیلی خاطرات خوبی دارند. بدون شک ابراهیم فرهادی یکی از تماشاگران فراموش‌نشدنی فوتبال شهرداری اردبیل می‌باشد. گریه‌های وی در وسط زمین چمن ورزشگاه تختی در روزی که سقوط شهرداری به دسته دو تقریباً قطعی شد از یاد دوستداران و هواداران شهرداری فراموش‌نشدنی است. فرهادی‎‌ها یک‌شبه در باشگاه‌ شهرداری آفتابی نشده‌اند و بنابراین حفظ حرمت آن‌ها از اهم واجبات است.

*از شهردار محترم اردبیل و مدیرعامل سازمان فرهنگی ورزشی انتظار می‌رود با عنایت خاص از بروز اختلاف و چنددستگی در بین علاقه‌مندان به فوتبال جلوگیری نمایند. اگر تصمیم بر تغییر بوده با مدیریت لازم و بدون تنش در یک محیط صیمی می توانستند آن را عملی نمایند.




داود حسنی‌فرد؛ مردی که شایسته‌ی احترام است

فوتبال اردبیل در طول حیات خود بازیکنان بزرگی را تربیت کرده و به جامعه تحویل داده است. بازیکنانی که در کنار فوتبال و بازی‌های به‌یادماندنی‌شان ازنظر اخلاق و رفتار، شهره خاص‌وعام بوده و پایبندی به اصول جوانمردی، ویژگی خاص آن‌ها بوده‌است.

فوتبالی‌هایی که تا زمان حضور در صحنه، درس تعهد دادند و جوانان را به رعایت و احترام تیم حریف، ارج نهادن به تماشاگران و توجه به تحصیل تشویق نمودند و برای مسلح شدن به صفات نیک و پسندیده‌ای چون شجاعت و گذشت تأکید کردند.

یکی از این مردان نیک فوتبال منطقه، داود حسنی فرد است. او محبوب القلوب فوتبالی‌ها و پیشکسوتان ورزش است، مردی که شایسته‌ی احترام است و خدماتش به فوتبال و ورزش فراموش‌نشدنی است.

حسنی فرد وقتی‌که در مستطیل سبز به‌عنوان هافبکی مقتدر انجام‌وظیفه می‌کرد اخلاقمداری و رعایت اخلاق ورزشی را در دستور کار قرار داشت و وقتی کفش‌ها را آویزان کرد و از دنیای بازیگری خداحافظی نمود تصمیم گرفت که تمام تمرکزش را روی مربیگری بگذارد.

او در دنیای مربیگری برای فوتبال اردبیل منشاء خیر و برکت شد. فعالیت‌های او در یک رابطه مستقیم با رونق هرچه بیشتر فوتبال قرار گرفت و تیمی ساخت که در کمترین زمان ممکن به قطبی بزرگ در فوتبال شمال غرب کشور تبدیل گردید. تیمی که حسنی فرد مربی‌اش بود خوب فوتبال بازی می‌کرد و خوب نتیجه می‌گرفت. او مربیگری تیمی را برعهده داشت که چهره‌های برتر و جوان زیادی را به فوتبال منطقه و ایران معرفی نمود.

اغراق نخواهد بود که بگوییم در فوتبال منطقه چون او را کمتر سراغ داریم. البته مقایسه فوتبال و فعالانش در دو مقطع زمانی مقایسه اصولی و درست نمی‌تواند باشد چراکه در فوتبال امروز نسبت‌به سال‌های فعالیت چهره‌هایی چون حسنی‌فرد آدم‌هایش فرق کرده‌اند و ده‌ها مورد می‌توان در مورد این تفاوت‌ها بر شمرد. مسائلی که در آن دوران ارزش محسوب می‌شد امروز بی‌ارزش شده‌است. همین موارد است که جوانان آن دوران و پابه‌سن‌گذاشته‌های امروز را اذیت می‌کند. برخی از آن‌ها نمی‌توانند بی‌ارزش شدن ارزش‌هایی را که برای آن‌ها جان داده‌اند و عرق ریخته‌اند ببینند، نمی‌توانند بی‌حرمتی‌ها را مشاهده بکنند و رفتار خارج از اصول عده‌ای تازه به دوران رسیده را تحمل کنند و نمی‌توانند برچیده شدن بساط برخی از رفتارها و اصول انسانی در فوتبال را شاهد باشند.

در دورانی که حسنی‌فرد و حسنی‌فردها در صحنه بودند در ورزش و فوتبال اخلاق پررنگ بود و متأسفانه این روزها مسائل مالی پررنگ شده و اخلاق رنگ باخته است. در آن دوران تعصب و وفاداری به پیراهن تیم حرف اول را می‌زد ولی این روزها پول‌های بی‌کمال در کم یا زیاد کردن میزان وفاداری نقش‌آفرینی می‌کنند.

داودآقای فوتبال اردبیل ازنظر فنی و مدیریتی توانمند و بزرگ بود و ازنظر اخلاقی نظیر ندارد. او سلطان عرصه‌ی اخلاق ورزش است و این ویژگی او را در زمره سرآمدان ورزش و فوتبال منطقه قرارداده است

اداره تیمی چون پاس با مجموعه‌ای از بازیکنان بزرگ و تأثیرگذار کار آسانی نبود. حسنی‌فرد با اتکاء به قدرت مدیریتی بالای خود و با مدد گرفتن از مشورت دیگر بزرگان و حتی بازیکنان به‌خوبی انجام‌وظیفه می‌کرد.

صداقت یکی از ویژگی‌های بارز داودآقا می‌باشد. او آدم صادقی بوده و هست. افسوس و صد افسوس که صداقت گم‌شده امروز فوتبال ما به شمار می‌آید. او تا زمانی‌که در فوتبال فعالیت می‌کرد هدفی جز ترویج فرهنگ واقعی ورزش نداشت. او معتقد به حاکمیت نظم و انضباط در تیم بود و قوام و بقا و پویایی مجموعه تحت مدیریتش را انضباط کاری و جمعی می‌دانست.

این‌که چرا فوتبال ما این روزها با بزرگی‌های گذشته‌اش فاصله دارد سؤالی است که اکثراً مطرح می‌شود و در خیلی از موارد به‌آسانی از کنار آن می‌گذرند. شکی نیست که همه ناکامی‌های فوتبال ما ریشه در فرهنگ دارد. فوتبالی که از اخلاق و اصول فاصله بگیرد و این فاصله عمیق‌تر بشود موفقیت از آن دور می‌گردد و اگر احیاناً نتیجه‌ای حاصل شود مقطعی و اتفاقی بوده و استمرار نخواهد داشت.

داود حسنی‌فرد مرد بزرگ ورزش و فوتبال اردبیل، مردی است شایسته‌ی احترام. وجود چنین نعمت‌ها را ارج نهیم و از تجربیاتش در راستای بهبود امور کمک بگیریم.

برای داود آقا، مرد دوست‌داشتنی و بزرگ فوتبال اردبیل در سال ۱۴۰۳ سلامتی، سربلندی، سرافرازی و توفیق هرچه بیشتر آرزو می‌کنیم.




نوستالوژی/ جام عقاب و جام آزمایش

در دهه ۶۰ در روزهایی که حال فوتبال اردبیل خوب بود با نزدیک شدن به ایام عید نوروز تحرک خاصی در فوتبال منطقه مشاهده می‌شد. در آن ایام، فوتبال اردبیل به معنی اخص کلمه حال خوبی داشت، از روابط صمیمانه، اتحاد و وحدت همه‌جانبه، از رفاقت‌ها، ازصداقت و درستی‌ها و حفظ حرمت‌ها گرفته تا فوتبالی با کیفیت، رقابت‌های پرشور، تماشاگران متعصب و علاقه‌مندان با نشاط، فوتبال اردبیل را در سطح منطقه به رقیبی با شخصیت و قابل اتکا تبدیل کرده بود.

هواداران در آن دهه با فوتبال زندگی می‌کردند. ورزشگاهی با زمین خاکی و اندک سکوی تماشاگران برای آن‌ها برتر از ویمبلی لندن بود. اوقات فراغت خود را با فراغ‌بال در آن می‌گذراندند و از تماشای بازی فوتبالی‌های اردبیل بالاترین لذت‌ها را می‌بردند.

در آن روزگاران در بین اهالی فوتبال تضادی میان افکار و الفاظ و اعمال افراد مشاهده نمی‌شد و این یعنی صداقت و به‌درستی که صداقت چون الماس درخشنده‌ای همه فوتبالی‌ها را به سوی خود جذب می‌کرد و اثرات آن در رفتار و گفتار و در برخورد با دیگران کاملاً چهره خود را نشان می‌داد .

فوتبال دهه ۶۰ اردبیل عرصه‌ای برای اثبات توانایی جوانان، همکاری ارگان‌ها، تعصب مدیران، بی‌طرفی دست‌اندرکاران، یکدلی مسئولان، حرف‌شنوی ورزشکاران و درنهایت دنیایی از خوبی‌ها و یک‌رنگی‌ها و محبت‌ها بود.

این روزها صحبت از اقتدار و وقار و عیار فوتبال دهه ۶۰ در محضر برخی‌ها گناه نابخشودنی به شمار می‌رود. به‌طورکلی با خود دهه شصتی‌ها مشکلی ندارند ولی از بیان واقعیت‌های فوتبال آن دوران سخت برآشفته می‌شوند و گاهی عنان اختیار از دست داده و جام فلق را با مرحله اول لیگ دسته ۳ و مناطق مقایسه می‌کنند.

غلط یا درست، همان بهتر که ما ها با خاطرات روزهای خوب فوتبال روزگار بگذرانیم و عده‌ای هم برای بزرگ‌نمایی فوتبال روزهای اخیر و بزرگ و بزرگ جلوه دادن آن تلاش بکنند.

از اصل مطلب دور نیفتیم. در روزهای منتهی به عید نوروز، فوتبال اردبیل با پشت‌سر گذاشتن فصل سرما برای حضور در دو رویداد بزرگ فعالیت خود را آغاز می‌کرد؛ جام عقاب اردبیل و جام آزمایش قائمشهر.

جام عقاب

یاد و خاطره مرد بزرگ فوتبال و زحمتکش صادق فوتبال اردبیل مرحوم هوشنگ چمن‌آرا در تاریخ ورزش این دیار ماندگار است. چه مردان بزرگی بودند که صادقانه و بی‌منت برای فوتبال عرق می‌ریختند و بی‌ریا و به‌دور از هر گونه خودنمایی‌ها و خودمحوری‌ها، عاشقانه تلاش می‌کردند و برای پیشرفت ورزش و فوتبال از هیچ کوششی دریغ نمی‌نمودند.

هوشنگ چمن‌آرا و جام عقاب محوری برای زنده بودن فوتبال و ایجاد شور و نشاط اجتماعی بود. در زمین عقاب در انتهای خیابان شهید مدنی و در کنار گلزار بهشت فاطمه در تعطیلات نوروز غلغله‌ای بر پا می‌شد. در زمین خاکی پر از سنگ، رقابت‌های جام عقاب نفسی تازه به کالبد فوتبال اردبیل می‌دمید و مرحوم هوشنگ چمن‌آرا و دوستان‌شان در تیم عقاب، مقتدرانه این بازی‌ها را مدیریت می‌کردند و به پایان می‌رساندند. جام عقاب، جام خوبی‌ها، جام رقابت‌های سالم، جام آماده‌سازی تیم‌ها، جام نشان‌دهنده سرمایه فوتبال اردبیل، جام محبت‌ها و همکاری‌ها و جام معرفی استعدادهای جوانان و آینده‌سازان بود.

چه بخواهیم و چه دوست نداشته باشیم جام عقاب  مایه سربلندی فوتبال منطقه و عرصه‌ای برای به نمایش گذاشتن توان آن بود. با تعظیم به روح مرد دوست‌داشتنی فوتبال اردبیل مرحوم هوشنگ چمن‌آرا برای همه فوتبالی‌هایی که آن دوران را از نزدیک مشاهده کرده‌اند آرزوی سلامتی و تندرستی می‌کنیم.

جام آزمایش

تیم پاس اردبیل در دهه ۶۰ در ایام نوروز به دعوت تیم آزمایش قائمشهر در رقابت‌های چهارجانبه حضور پیدا می‌کرد.

آماده شدن تیم و معرفی نفرات و تأمین هزینه، داستانی است که جز بزرگی فوتبال اردبیل و جو بی‌بدیل و مثال‌زدنی آن چیز دیگری را نمی‌تواند روایت بکند.

همین حضور‌ها، رفاقت و دوستی بین فوتبالی‌های اردبیل و قائمشهر را محکم و قابل‌توجه می‌کرد. پاس در همه‌ی سال‌هایی که به قائمشهر می‌رفت فوتبالی بسیار چشم‌نواز و زیبا به نمایش می‌گذاشت. در این تورنمنت همواره تیم‌های نامی حضور می‌یافتند و پاس یک پای ثابت آن رقابت‌ها بود.

در آن ایام تیم‌های باشگاهی اردبیل با یکدیگر رقابت تنگاتنگی داشتند. بازیکنان در میدان مسابقه تا پای جان می‌دویدند و برای پیروزی کوتاه نمی‌آمدند ولی در خارج از مستطیل سبز همه با هم رفیق و صمیمی بودند. البته مسئولین فوتبال نیز در استحکام پیوند‌های دوستی همراهی می‌کردند و نتیجه این اقدامات به فوتبالی می‌رسید که در ایران قهرمان می‌شد و در جام حذفی شگفتی‌ها خلق می‌کرد.

در آستانه سال نو از درگاه خداوند بخواهیم که ورزش و فوتبال ما را از شر خودمحورهای مغرور و منفعت طلب‌های ازخودراضی محفوظ و مصون بدارد. ان‌شاءالله.