1

نگاهی کوتاه به لیگ برتر فوتبال استان در فصل۹۹-۹۸

گفتیم که در آخرین روزهای سال 98 از لیگ به اصطلاح برتر فوتبال استان اطلاعاتی به دست آورده و در اختیار علاقه مندان قرار بدهیم. اولین اقدام رفتن به سراغ سایت هیأت فوتبال و یا کانال هیأت در فضای مجازی بود. سایت را که چه عرض کنم ولی در کانال نیز اطلاعاتی که بتواند برای نوشتن مطلبی به درد بخورد پیدا نشد.
فکر کردم که اداره کل ورزش و جوانان و روابط عمومی آن بتواند به برخی از سؤالات ما جواب بدهد . این تیر ما نیز به سنگ خورد و در نهایت دست به دامن همکار رسانه ای، اکبر رزمی شدیم. وی که مسئولیت رابط عمومی هیأت فوتبال استان را در اختیار دارد بیش از حد انتظار ، تلاش کرد و در نهایت جدولی شامل نام تیم ها، تعداد بازی ها و امتیاز آن ها را در اختیار ما قرار داد و در کانال تلگرامی هیأت فوتبال نیز منتشر کرد.
تشکر از رزمی
بحث جدول رده بندی لیگ برتر فوتبال استان در سال های اخیر به یک معمایی تبدیل شده بود. معمولا هیأت فوتبال استان به هر دلیل و علتی که بر ما پوشیده است رغبت چندانی به ارائه جدول در پایان هر هفته رقابت ها و حتی پایان مسابقات نشان نمی داد و روی این اصل در فصل های گذشته جدول رقابت های لیگ برتر فوتبال استان محرمانه ترین و سری ترین جدول لیگ های دنیا نامگذاری شده بود.
امسال محبت اکبر رزمی به کمک علاقه مندان به فوتبال استان آمد. از این همکار عزیز صمیمانه قدردانی می کنیم. قرار گرفتن جدول لیگ برتر در کانال هیأت فوتبال چنان با استقبال دوستداران فوتبال مواجه شد که در برخی از کانال ها از این امر تحت عنوان رونمایی جدول لیگ برتر یاد کردند.
امید داریم رزمی عزیز با عادی شدن اوضاع و آغاز مسابقات، در پایان هر هفته نسبت به انتشار نتایج و جدول رده بندی لیگ اقدام نماید و وظیفه اطلاع رسانی خود در این ارتباط را به نحو احسن انجام و بر ورزشی نویسان استان نیز محبت بکند.
سرمایه فوتبال استان
بر طبق جدول منتشر شده در رقابت های لیگ برتر فوتبال، هشت تیم حضور دارند. بیله سوار و مشگین شهر هر کدام با دو تیم رکورددار تعداد تیم ها در این رقابت ها هستند و به دنبال آن ها، پارس آباد، نمین، سرعین و اردبیل هر کدام با یک تیم در لیگ به اصطلاح برتر استان اعلام حضور کرده اند.
ساختار لیگ به صطلاح برتر استان می تواند در دل خود هزاران پیام و نکته در ارتباط با وضعیت فوتبال منطقه دشته باشد. در استانی که رقابت های فوتبالش در رده بزرگسالان فقط در یک سطح و آن هم تحت نام لیگ برتر و با حضور هشت تیم از 6 شهرستان برگزار می شود، آیا سؤال برانگیز نیست؟عدم حضور نمایندگان شهرستان هایی چون خلخال ، گرمی، کوثر و نیر چگونه توجیه می شود؟ شاید من نگارنده این سطور از آگاهی کامل در ارتباط با فوتبال برخوردار نباشم ولی آیا نمی توان سؤال کرد در استانی که توسعه پایدار فوتبالش را مدعی هستند و یا در استانی که در سال های اخیر هیأت فوتبالش یک بار در سطح کشور به مقام دوم رسیده و بار دیگر در بین استان های کم برخوردار برنده مدال نقره شده است چنین وضعیتی می تواند قابل قبول باشد؟
تعداد بازی تیم ها
جدول نشان می دهد که هفته ششم این رقابت ها برگزار شده است ولی وجود نابسامانی در تعداد بازی تیم ها و عقب افتادن سؤال برانگیز مسابقات برخی از تیم ها می تواند نشان دهنده خیلی از مسائل و از جمله بی نظمی در ادامه رقابت ها باشد.
بر اساس جدول اعلام شده، تیم فوتبال میعاد مغان تنها سه بازی انجام داده در حالی که شهرداری بیله سوار و پریزاد بیله سوار هر شش بازی خود را پشت سر گذاشته اند و سهم دو تیم مشگین شهری ساوالان یوردوم و مشگین نوین نیز 5 بازی بوده است.
وجود فاصله ای عمیق در تعداد بازی های انجام شده از فلسفه برگزاری یک دوره رقابت فوتبال با عنوان لیگ به دور است. عدالت و انصاف حکم می کند که هر وقت آغاز رقابت ها ممکن شد ابتدا دیدارهای عقب افتاده برگزار شود و زمانی که همه تیم ها به سقف شش بازی انجام یافته رسیدند بازی های هفته هفتم آغاز شود.
ناگفته پیداست اگر غیر از این عمل شود و با عقب افتادن بازی ها برخی از تیم ها از سایه امنی برخوردار گردند باید در بی طرفی برنامه نویسان و برگزارکنندگان رقابت ها شک کرد.
فوتبال شهر اردبیل
در جدول اعلام شده فقط نام یک تیم از شهر اردبیل به نام ذوب آهن به چشم می خورد. عجب پیشرفتی داشته فوتبال در این شهر!!زمانی نه چندان دور تیم های این شهر در رقابت های باشگاهی استان آذربایجان شرقی و جام حذفی کشور چه بازی های زیبایی که انجام نمی دادند . آیا واقعا کفگیر فوتبال اردبیل به ته دیگ خورده است که امسال فقط یک تیم می تواند در مسابقات لیگ برتر استان حضور داشته باشد؟
شهری که با عنوان مرکز استان تنها یک تیم به لیگی که نه سقوطی دارد و نه امتیازی ، معرفی می کند آیا بهتر نیست که درِ هیأت فوتبال و اداره ورزش و جوانانش را تخته بکنند . به خدا اگر مسابقه حرف زدن ترتیب بدهیم ده ها و صدها نفر پیدا می شوند که هِی بگویند و از موفقیت ها و پیشرفت ها حرف بزنند و اعداد و ارقام خیالی را به رخ بکشند ولی أن چه دیده می شود و قابل روئت است آمارهای ساختگی نیست حضور فقط یک تیم از اردبیل در لیگ به اصطلاح برتر استان خود گویای همه چیز است.
گرفتار روزرگی
گرفتار شدن در دام روزمرگی و دل خوش کردن به عناوین اهدایی فدراسیون و طالقانی مسئول امور استان ها، آفت بزرگی برای فوتبال ما به حساب می آید. روراست بودن و واقعیت ها را با مردم در میان گذاشتن برای یک مسئول بزرگترین حسن به حساب می آید.
اگر ده ها بار هیأت فوتبال ما در سطح کشور اول بشود ولی تیم های ما توان حضور در یک دوره مسابقه را نداشته باشند و یا مسابقات استانی در یک سطح به نام لیگ برتر برگزار شود آن اول شدن ها پشیزی ارزش نداشته و در بهبود حال فوتبال مؤثر نخواهند شد.
خود را از دام روزمرگی نجات بدهیم و به معنی واقعی برای آینده برنامه ریزی بکنیم و خدمت به نسل اینده را در سر لوحه کارهای خود قرار بدهیم.
امیدواری
امیدواریم در سال جدید تحولی واقعی در فوتبال ما رخ بدهد و حداقل در ارتباط با برگزاری لیگ، حداقل ها رعایت بشود و برای راه اندازی مسابقات لیگ یک در کنار لیگ برتر تلاش های لازم به عمل أید. انشااله.




یادش بخیر فوتبالی

نتایج به دست آمده توسط فوتبال استان در رقابت های مختلف، افسوس و افسوس و باز هم افسوس به دنبال دارد.

می گویند فوتبالی نمانده است که بتوان در موردش حرف زد. شاید عده ای اغراق می کنند و دیواری کوتاه تر از دیوار فوتبال پیدا نمی کنند. شاید برخی ها قوه درک کامل از شرایط ورزش و فوتبال کشور را ندارند و فقط دوست دارند خبرهای موفقیت آمیز بشنوند و شاید فوتبال ما عالی و در رأس ورزش استان و منطقه است و ما ها چشم بصیرت برای دیدن و گوشی برای شنیدن شاهکارها نداریم.

وضعیت تیم شهرداری در پائین ترین سطح فوتبال کشور ترسیم کننده همه واقعیت های فوتبال است. این قبیل نتایج موجب سرافکندگی ورزش و عامل شرمساری برای فوتبال و فوتبالی های منطقه است.

ممکن است باشند افرادی که این قبیل نتایج را قابل قبول بدانند و در وصف آن ها سخن بگویند . همه می توانند به هر نحو که بخواهند فکر کنند و در مورد فوتبال اظهار نظر نمایند.

برای تعدادی که روزهای خوش فوتبال اردبیل را تجربه کرده اند نتایج این چنینی نمی تواند رضایت بخش باشد

با ورق زدن فوتبال اردبیل

چه خاطرات شیرین و غرور آفرینی که زنده نمی شوند

روزهایی که با یاد آوری آن ها احساس غرور می کنیم

چه روزهایی که بهترین لحظات برای فوتبال رقم می خورد و افتخار پشت افتخار به دست می َآمد

چه لبخندهایی که بر لبان دوستان و هواداران فوتبال نقش می بست

چه گل هایی که به ثمر می رسید و چه بازیکنانی که دریای از ادب و معرفت و انسانیت و بزرگواری بودند

و چه فوتبالی که هزاران نفر را به ورزشگاه تختی فاقد امکانات می کشاند و لحظات شیرین و به یادماندنی برای َآن ها رقم می زد

و حالا سهم من هوادار و علاقه مند به فوتبال از این همه، یادش بخیر می شود.

 




فضول باشی ورزش و انتخابات مجلس

فضول باشی ورزش را سرحال و قبراق در خیابان دیدم. پیاده روی می کرد. توقف کرد و همراه با نگاه معنی داری گفت: خدا را شکر انتخابات با شکوه برگزار شد و مردم برای چهار سال آینده نمایندگانشان را انتخاب کردند.

گفتم: فضول باشی، خوب مشغول بودی و در ستاد های انتخاباتی فعال. می گویند از صبح تا شب کار دیگری جز سر زدن به ستادها و به دست آوردن دل نامزدها نداشتی؟

گفت: برادر جان، اشتباه به عرض رسانده اند، عاشق کاندیداها و دل سپرده آن ها من نبودم بلکه برخی از دوستان ورزشی شما بودند، صبح در یک ستاد آفتابی می شدند ، بعدازظهر در ستادی دیگر سخنران می شدند و شب را نیز در مجموعه ای دیگر سپری می کردند. گاهی برای محکم کاری و از دست ندادن فرصت، عوامل ، دست نشانده ها و همراهانِ نان به نرخ روز خور را نیز در برخی از ستادها مستقر می کردند.

گفتم: فضول باشی ، این قبیل افراد می خواهند به کجا برسند و چه نقشه ای دارند که این چنین کرامت انسانی را زیر پا له می کنند ، برای آینده چه نقشه ای در سر می پرورانند که خود را کشته و مرده همه کاندیداها نشان می دهند و بدین ترتیب دوروئی و هر لحظه با عده ای همراه شدن را در جامعه ترویج می کنند و به بداخلاقی ها دامن می زنند.

فضول باشی صدایش را بلند کرد و گفت: یعنی نمی دانی ؟ باید آدم بسیار نادان با ضریب هوشی بسیار پایینی باشی که نتوانی اهداف این سینه چاکان ورزش و دوستان همیشگی کاندیداها و نمایندگان مجلس را بدانی. می گویند شخصی گوسفند مردم را می دزدید و گوشتش را صدقه می داد. از او پرسیدند: این چه معنی دارد!

گفت: ثواب صدقه با دزدی برّه برابر می گردد، و در این میانه پیه و دنبه اش توفیر باشد!

حالا فهمیدی که این آقایان چرا هیچ ستادی را از قلم نمی انداختند و هوادار و طرفدار همه آن ها بودند؟

گفتم: این حرف ها را امیدوارم از روی عناد و دشمنی و یا حسادت به موقعیت و جایگاه برخی ها بر زبان نیاوری. مرد مؤمن رئیسی گفتند و بزرگی نام نهادند. اگر برای شما جائی در ستادها نبود برای آن ها گوسفند می کشتند و برای سخنرانی هایشان سر و دست می شکستند. حسادت در نهایت تو را نابود می کند. مواظب خودت باش که کرونا به سراغت نیاید. کم پشت سر این و آن حرف بزن، استغفارکن.

گفت: مشکلی نیست. فقط اندکی صبر کن تا خرداد فرا برسد ، آن گاه معجزه عزیزان حاضر در ستاد ها را تماشا کن. ملاقات های مختلف همراه با نمایندگان در تهران و سیل وعده ها و وعیدها و پهن بساط همیشگی  من آنم که رستم بود پهلوان.

تو هم مواظب خودت باش. ورزش ما خیلی وقت است که در دام کروناها اسیر شده است تو هم امیدوارم همیشه سلامت و تندرست باشی، یا حق.

 




از معجزات فدراسیون ۵ ستاره

اوضاع آشفته فوتبال کشور با برگزار نشدن دیدار دو تیم سپاهان و پرسپولیس از هفته بیستم لیگ برتر بیشتر چهره خود را نشان داد.

در حالی که قرار بود این بازی در ساعت 16 و 15 دقیقه و بدون حضور تماتشاگران برگزار شود به دلیل عدم حضور تیم اصفهانی و به تصمیم داور و ناظر، لغو گردید.

تیم داوری و بازیکنان پرسپولیس تا ساعت 17 و 30 دقیقه در زرمین بازی چشم به راه اعضای تیم سپاهان بودند ولی آن ها تا رختکن ورزشگاه آمدند اما برای مسابقه در زمین حاضر نشدند.

جدای از این که چه کسی در این میان مقصر است و تیم میزبان چرا نمی تواند به موقع بر سر زمین حاضر بشود و چه هدفی در این ارتباط دنبال شده است باید گفت که این قبیل اتفاقات ضعف مدیریت فوتبال کشور و وضعیت نامساعد آن را کاملا نشان می دهد.

فدراسیون 5 ستاره ای که قادر به برگزاری یک مسابقه از لیگ برتر نیست، بود و نبودش برای فوتبال کشور چه تأثیری می تواند داشته باشد؟

شعار حرفه ای گری برخی از آقایان گوش فلک را کر می کند ولی تشکیلات عریض و طویل اش نمی تواند از عهده کوچکترین وظیفه یعنی برگزاری مسابقات برآید.

فدراسیونی که در سال های اخیر کاملا تحت نفوذ و سیطره اصفهانی ها بود حالا در اصفهان چنان ضربه مهلکی را نوش جان می کند که تعجب همگان را موجب می شود.

تنها راه نجات فوتبال، سپردن امور آن به دست افراد کاردان و کاربلد و قابل احترام می باشد. آن هایی که توان اداره امور فوتبال یک استان را نداشته باشند وقتی بخواهند برای فوتبال کشور تصمیم گیری بکنند انتظاری جز آشفتگی و سقوط نباید داشت.

فوتبال و مجمع عمومی آن نیاز به خانه تکانی دارد. فوتبال استان ها بیشتر در چنگال آدم های فرصت طلب و منفعت طلب گرفتار آمده است. باند حاکم در مجمع نسخه ای جز نابودی فوتبال و سوق دادن آن به ورطه هلاکت نمی تواند بنویسد. خانه تکانی در ارکان فوتبال و فدراسیون ضروری است. این که آیا ارده ای برای این کار وجود دارد یا نه؟ سؤالی است که گذشت زمان می تواند به آن پاسخ بدهد.

 




دربدری شهرداری

زمان برگزاری رقابت های لیگ دسته سوم فوتبال نزدیک است. تیم هایی که از سال گذشته جواز حضور در این رقابت ها را به دست آورده اند سخت در تلاش هستند تا به مرز آمادگی برسند و با قدرت و با هدف صعود به لیگ دسته دو در مسابقات حاضر شوند به جز یک تیم به نامِ شهرداری اردبیل.
خلاصه این وضعیت در سه چهار سال اخیر حالتی آشنا برای فوتبال اردبیل است. گویا در فوتبال اردبیل بحثی به نام تجربه اندوزی و درس گرفتن از گذشته معنی ندارد. در فوتبال باشگاهی، این شهر، شهر ثانیه های واپسین است.
از مدت ها قبل علاقه مندان به فوتبال فریاد زدند که ایهاالمسئولینِ مربوطه به فکر تیم شهرداری باشید. کاری را که می خواهید در روز قرعه کشی با عجله و دستپاچگی برای تیم انجام دهید در فرصت مناسب این کار را بکنید ولی گویا در فوتبال باشگاهی اردبیل و بخصوص در رابطه با تیم شهرداری جز یک روش، طریق دیگری مورد پسند قدر قدرتانِ شهرداری و شورا نبوده و نیست. حالا هم وضع چون سال های اخیر است. همه در خواب پائیزی هستند و فراموش شده ترین بحث در چارچوب فعالیت های شهرداری و شورا تیم فوتبال شهرداری است. باز خدا را شکر که هیأت فوتبال استان در این خواب پائیزی سهمی نداشته و بنا به گفته رئیس، چندی پیش منت گذاشته، بزرگواری کرده و عنایت فرموده به شهردار و شورا نامه نگاشته است تا چه پیش آید و چه مقبول افتد.




فوتبال و انتخابات مجلس

حضور یکی از نمایندگان مردم اردبیل، نیر ، نمین و سرعین در ورزشگاه علی دایی و تماشای یکی از دیدارهای تیم نخبگان مهر در لیگ دسته سه در فضای مجازی مورد توجه قرار گرفته است.
قبل از پرداختن به ادامه بحث باید یادآوری گردد که نگاه به این مسئله صرفا یک نگاه ورزشی بوده و قصد و غرضی در ارتباط با تخریب یک فرد و یا تمجید از کس دیگر در میان نبوده و نیست. دوستان در اندیشه وصل کردن این مطلب با موضعگیری های سیاسی نباشند. آب ده ها جوی را با هم مخلوط نکنند و این نوشته را صرفا مطلب ورزشی تلقی نمایند.
حضور یک چهره سیاسی و دارای پست و منصب، در میادین ورزشی می تواند نعمت بزرگی در راستای بهبود وضعیت ورزش و حمایت از پیشرفت و توسعه آن باشد اما این حضور در آستانه انتخابات مجلس و در روزهایی که کاندیداهای احتمالی تحرکات خود را آغاز کرده اند آیا نمی تواند جای سؤال داشته باشد؟
فیضی نماینده اردبیل در چهار سال گذشته چند بار در ورزشگاه علی دائی برای تماشای فوتبال و تشویق نمایندگان اردبیل و استان حضور داشته و این بودن ها چه تأثیر و چه نفعی برای فوتبال اردبیل داشته است؟
آیا این نماینده محترم وقتی با ورزشگاه خالی از تماشاگر مواجه شد از مشاوران و دوستان پرسید که چرا تماشاگران اردبیلی از مسابقات استقبال نمی کنند و آیا از چرایی غربت کامل نمایندگان اردبیل در شهر خود سؤالی مطرح کرد ؟
هر کسی که به ورزشگاه علی دائی قدم بگذارد باید به وضعیت اسفناک آن گریه بکند. در محلی که دکتر فیضی در ورزشگاه نشسته است عکس گویای همه چیز است. شکستگی صندلی ها و و ضعیت نامناسب سکوها فریاد می زنند و مسئولین را به استمداد می طلبند. آیا نماینده اردبیل با دیدن این صحنه ها احساس تکلیف کرده و مسئولین را مورد بازخواست قرار داد ؟
این حضور در راستای کمک به فوتبال و تشویق و ترغیب جوانان کاری بسیار ارزشمند و قابل تقدیر می تواند باشد ولی موقعیتِ زمانی و آن هم بعد از نزدیک به چهار سال از دوران نمایندگی شک بر انگیز نیست؟ البته باید از دفعات خیلی محدود حضور در محافل ورزشی نیز یاد کرد.
عملکرد نمایندگان فعلی مردم اردبیل،نیر، نمین و سرعین در مورد ورزش چه بوده و چه اقدامات مهمی به جز دخالت در انتصاب ها و فشار برای ارتقای دوستان ویاران همیشگی انجام داده اند؟
آیا نمایندگان مردم در مجلس از نتایج به دست آمده توسط ورزشکاران رشته های مختلف اطلاع کامل دارند و آیا نتایج را قانع کننده و مطلوب ارزیابی می کنند؟ آیا فوتبال و والیبال را در اوج می دانند و باخت های متوالی ، پی در پی و بعضا سنگین را از اتفاقات معمولی و طبیعی ورزش و فوتبال به حساب می آورند؟ آیا می دانند که چرا و چگونه فوتبالی که نمایندگانش در دسته سوم در قعر جدول جا خوش کرده اند توسط فدراسیون فوتبال در بین استان های کم برخوردار حائز رتبه اول می شود؟ آیا نمی توان چگونگی امر را از فدراسیون استعلام نمود و شاخص های در نظر گرفته شده را مورد بررسی قرار داد؟
ورزش دوستان اردبیل انتظار دارند که نمایندگانشان هم در مجلس شورای اسلامی و هم در پارلمان محلی در طول مدت مأموریت به فکر ورزش باشند و حمایت همه جانبه از آن به عمل آورند والا در آستانه انتخابات همه نامزدها به طرفدار سینه چاک ورزش تبدیل می شوند و در شأن و مرتبت ورزش و ورزشکاران قصیده های بلند بالا می سرایند و مدام بر نقش ورزشی ها در توسعه منطقه تأکید می کنند .
تجربه نشان داده است که بعد از پیروزی در انتخابات اولین قشری که فراموش می شود ورزشی ها هستند . اگر جز این بود باید ورزش و رشته های مختلف آن حداقل از سه یا چهار نماینده در سطوح بالای لیگ در رشته هایی چون فوتبال، والیبال، فوتسال، ورزش های رزمی و …. بهره می بردند.




لحظاتی شیرین با حبیب نجفلو معمار فوتبال اردبیل

افرادی که در ورزش اردبیل تأثیرگذار بوده و حاصل زحمات آن ها و تلاش شبانه روزی شان قابل لمس و مشاهده است در بین علاقه مندان و دوستداران واقعی ورزش از یک جایگاه خاص و حرمتی بی نهایت برخوردار هستند.

حساب کسانی که عاشقانه و صادقانه برای خدمت به ورزش کمر همت بسته اند با آن هایی که ورزش را پله ای برای ترقی و وسیله ای برای کامیابی و ابزاری برای دست یافتن به اهداف مالی و موقعیتی قرار داده اند زمین تا آسمان فرق دارد.

عده ای ورزش و نقاط مثبت در آن را فقط در خود خلاصه می کنند . آن ها اگر در صحنه نباشند و گوشه ای از کار در اختیارشان قرار نگیرد و درآمدی و منصب و مقامی را یدک نکشند به مخالفی سرسخت تبدیل می شوند و زمانی که تطمیع می شوند همه چیز به روال عادی بر می گردد و با هر کسی که شده دست بیعت می دهند.

و درمقابل کسانی هم هستند که نامشان با تاریخ ورزش این منطقه عجین شده است. عزیزانی که صادقانه خدمت کرده و در ورزش طرحی نو درانداخته و پایه هایی قوی و مستحکم برای آن منظور کرده اند.

این قبیل افراد که تعدادشان نیز در ورزش ما کم نیست شناسنامه های ورزش محسوب می شوند. حفظ حرمت آن ها و نشستن پای صحبت شان و گوش کردن به نصایح و سفارشان برای نسلی که می خواهند در ورزش اردبیل سهم قابل توجهی داشته باشند ضروری است.

معرفی و بیان گوشه ای از فعالیت ها و عملکرد ها و به تصویر کشیدن بخشی از اثرات مثبت آن ها در روند رو به رشد ورزش ضروری است تا چهره خدمتگزارشان به جوانان و آینده سازان منطقه معرفی گردد و رفتار و کردار و ویژگی هایشان الگویی برای نسل جوان محسوب شود.

حبیب نجفلو یکی از افراد تأثیر گذار در ورزش و فوتبال اردبیل می باشد. فوتبال اردبیل اگر در دهه های 50 و 60 درخششی داشته و نتایج مطلوبی کسب کرده و برای ورزش منطقه آبروداری نموده است حاصل برنامه ریزی، تلاش، تفکر و دوندگی های نجفلو و همکارانش در هیأت فوتبال اردبیل بوده است.

حبیب آقای فوتبال اردبیل محبوب همه کسانی است که فعالیت های وی مبنی بر شکوفا کردن فوتبال و هویت بخشیدن به آن را از نزدیک شاهد بوده اند. در فوتبال فردی را نمی توان پیدا کرد که از نسل فوتبال دهه 50 و 60 باشد و از حبیب آقا به نیکی و احترام یاد نکند.

نشستن در پای حرف این مرد بزرگ و مرور کردن گوشه ای از خاطرات خوش گذشته فوتبال و ورزش اردبیل دنیای دیگری دارد.

روز گذشته فرصتی دست داد و افتخاری نصیب نگارنده این سطور شد تا بعد از مدت ها در محضرش باشم و از دریای ادب, علم و تعصب و احساس پاک و مثال زدنی اش درس بگیرم. این مرد آن قدر دوست داشتنی و خوش حرف و جذاب است که در حضورش گذر زمان اصلا احساس نمی شود.

او خاطرات خوبی را از فضای ورزش و فوتبال اردبیل در دهه های 40 و 50 و 60 گفت. افسوس که جای آن همه مهربانی و خوشی ها و خوبی ها در ورزش ما خالی شده است. چرا به چنین مصیبتی دچار شده ایم؟ با ما چه کرده اند که این روزها در ورزش نمی توان رد پایی از آن همه کارهای مثبت و خوب مشاهده کرد؟ هرچقدر که سطح توقع در ورزش افزایش یافته و به هر اندازه که امکانات زیاد شده است بیشتر از آن اخلاق و محبت و یک رنگی و وحدت را از دست داده ایم.

استاد حبیب نجفلو می گفت: “عجب روزگاری بود همه ورزشکاران عضو یک خانواده محسوب می شدند و در میان آن ها صداقت و یک رنگی حرف اول و آخر را می زد. فرقی نمی کرد که در چه رشته ای فعال هستی ، ورزشکار بودن به مفهوم حمایت از ورزش و تعصب داشتن به همه رشته های ورزشی بود.

وی منیت، غرور و خودپسندی در ورزش را آفت بزرگی می داند. “ورزشکاران همه در کنار هم بودند و نسبت به موفقیت یکدیگر احساس شادی می نمودند . آرزویی جز سربلندی اردبیل در رقابت های مختلف نداشتند . کمتر بین آن ها اختلاف ایجاد می شد و اگر ناراحتی و سوء تفاهمی پیش می آمد در اسرع وقت به رفع آن اقدام می کردند و اجازه نمی دادند فضای زیبا و دوست داشتنی ورزش را آلوده شود.

او خاطره ای از یک دیدار دوستانه فوتبال در آستارا می گوید: “در سال 1339 برای انجام یک دیدار دوستانه فوتبال به شهر آستارا رفتیم. مسابقه در یک زمین شنی برگزار شد. بچه های اردبیل بازی در چنین زمینی را برای اولین بارتجربه می کردند . نیمه اول را خوب بازی کردیم ولی در نیمه دوم کیفیت زمین کار دست بازیکنان اردبیل داد . در آن زمین توان راه ر فتن را از دست داده بودیم و یاران آستارا یکه تازی می کردند. سه گل دریافت کردیم و بازی را واگذار نمودیم. دروازه بان تیم اردبیل در این بازی ورزشکار نمونه منطقه مرحوم منصور مقربیان بود. مرحوم مقربیان چهره شاخص ورزش اردبیل بود. متأسفانه با کوچ زود هنگام آن مرد، ورزش اردبیل یکی از بزرگ ترین سرمایه های خود را از دست داد.

او در ادامه می گوید: “جای تأسف دارد که ویژگی ها و خصوصیات ورزشکارانی چون مرحوم مقربیان به نسل جوان شناسانده نمی شود. در همه سال هایی که با افتخار در کنار آن مرد بزرگ بودم و به تماشای بازی هایش می رفتم برای یک بارهم که شده باشد از او حرکتی ، رفتاری و برخوردی ناشی از عصبانیت و پرخاشگری مشاهده نکردم. دیده نشد که حتی در زمان باخت نیز این ورزشکار بزرگ اخم بکند و رفتاری خارج از چارچوب اخلاق ورزشی از او سر بزند.

آن مرحوم در رشته های والیبال ، بسکتبال و فوتبال سرآمد بود و بالاتر از هرچیزی وی در صحنه اخلاق و جوانمردی یک قهرمان تمام عیار به شمار می آمد.

وقتی فوتبال اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 را با ذکر خاطرات بی شماری مرور می کنیم استقبال تماشاگران و بازی های پرشکوه باشگاهی در زمین خاکی ورزشگاه تختی بخش مهمی از بحث را به خود اختصاص می دهد.

خاطره ای می گوید که نشان دهنده اوج عزت و سربلندی فوتبال اردبیل در آن روزگار است. “همواره در روزهایی که رقابت های باشگاهی برگزار می شد به موقع در ورزشگاه حضور پیدا می کردم . در یکی از ایام به دلیل گرفتاری سر وقت مقرر نتوانستم به ورزشگاه بروم. وقتی با تأخیر به ورزشگاه رسیدم مشاهده کردم که درب های ورودی باز بوده و خبری از بلیط فروشی نیست. تعجب کردم و تا مسئول فروش بلیط را دیدم سؤال کردم که چرا تماشاگران بدون بلیط به ورزشگاه می روند؟ گفت 7000 بلیطی که داده بودید به فروش رفته و چون بلیطی در اختیار نداشتم به صلاحدید اعضای هیأت و رفاه علاقه مندان، ورودی ها را به روی تماشاگران باز کردیم.

اگر اوضاع فوتبال در آن ایام با وضعیت امروزی مقایسه گردد چه حاصلی می تواند داشته باشد؟ فروش 7000 بلیط برای یک دیدار باشگاهی در آن روزرها و ورزشگاه های خالی و سکوهای ماتم گرفته در این روزها . تازه در آن موقع کسی ادعا نمی کرد که فوتبال در جاده پیشرفت است و نمی گفت ”من آنم که رستم بود پهلوان“ ولی امروز با حال و روزی که فوتبال دارد واقعیت ها را نمی توانیم بپذیریم و در عین حال با یک دنیا خیالبافی و آمارسازی خود را منجی ورزش و فوتبال قلمداد کرده و عصر حاضر را بهترین دوران در تاریخ این رشته تبلیغ می کنیم. باید نشست




تیم اردبیل در سه مسابقه ۱۴ گل خورد!!!

تیم فوتبال استان در رقابت های استعداد های برتر با دو شکست و یک پیروزی و یک تساوی به کار خود پایان داد و در گروه ۵ تیمی در رده چهارم قرار گرفت.

کسب چنین نتیجه ای موقعی تأسف آور و تحقیر آمیز می شود که بدانیم در برابر تیمی نه چندان مطرح چون گلستان 11 بار دروازه اش باز می شود!!

در فوتبال اردبیل دریافت گل های دو رقمی در برابر حریفان کمتر اتفاق می افتد و امسال در رقابت های المپیاد، 14 گل دریافت کردن و تنها سه گل به ثمر رساندن از نتایج تعجب آوری است که دامن فوتبال پایه اردبیل را گرفته است.

تیم فوتبال اردبیل در اولین روز 2بر 1 هرمزگان را شکست داد. در ادامه با دوگل در برابر کرمانشاه نتیجه را واگذار می کند و در برابر گلستان نیر 11 بر 1 نتیجه تحقیر آمیزی را به ثبت می رساند و با تیم سمنان نیز به تساوی صفر بر صفر دست پیدا می کند.

آیا چنین نتایجی با واقعیت های فوتبال منطقه می تواند همخوانی داشته باشد؟ آیا دریافت 11 گل در یک دیدار در شأن فوتبال اردبیل است؟ آیا پذیرفتن 14 گل در سه دیدار نشان از توسعه پایدار فوتبال ورشد این رشته در سطح منطقه است؟

و اما تیم ظهر چهارشنبه هفته گذشته به کرج اعزام می شود و بعد از رسیدن به مقصد متوجه می شوند که پذیرش و تاریخ ورود تیم ها روز جمعه است. به دلیل مشکلات تیم به ناچار شب راه اردبیل را در پیش می گیرد و صبح پنجشنبه به اردبیل می رسد و برای بار دوم ظهر جمعه به کرج می رود.

آیا با این رفت و آمد ها و استرس و هیجانی که بی برنامگی ها و عدم احساس مسئولیت ها بر تیم و روحیه شکننده نوجوانان وارد می کند باید انتظار قهرمانی و صعود از سکو داشته باشیم؟ قهرمان آن کسانی هستند که با یک دنیا ادعای برتر بودن توان اعزام به موقع و درست و حسابی یک تیم را ندارند. باید مدال قهرمانی را به کسانی داد که یک تیم بی روحیه را با ده ها حاشیه به مسابقات اعزام کردند.

تیمی که در روز چهارشنبه با یک کادر فنی و سرپرستی اعزام می شود و جمعه مربی و سرپرست دیگری برای آن معرفی می شود آیا باید بر حریفان غلبه بکند؟عزیزی که به عنوان مربی می رود آیا  یک جلسه تمرینی با تیم داشته و با اسم بازیکنان  آشنایی کامل داشته است؟ آیا این گونه رفتار کردن و تیمی دست و پا بسته و از قبل باخته را به مسابقات اعزام کردن بی احترامی به فوتبال اردبیل و تاریخ آن نمی باشد؟

اولیای بازیکنان دل پرخونی از اتفاقات پیش آمده و نحوه برخورد مسئولین  دارند. پیام های ارسالی آن ها پرده از روی برخی از واقعیت های موجود در فوتبال بر می دارد ولی به دلیل متهم نشدن به دشمنی با هیات و مورد محبت و عنایت برخی ها قرار نگرفتن از انتشار آن ها خودداری می کنیم ولی اگر روزی مسئولی و بزرگی بخواهد که به این وضع آشفته رسیدگی کند حتما در اختیارشان قرار می دهیم.

و اما نکته آخر این که پیروزی های فوتبال استان توسط دست اندرکاران مربوطه به خوبی و در سطح گسترده ای تحت پوشش اطلاع رسانی قرار می گیرد ولی شکست ها را دوست ندارند که مردم مطلع شوند. کسانی که این کار را می کنند در عرصه اطلاع رسانی امانتدار های خوبی نبوده و نیستند.

 




ترکمان در لیگ برتر، شهرداری در اوج ذلت

دیدار دو تیم پرسپولیس و پارس جنوبی برای دوستداران فوتبال و تیم شهرداری اردبیل یک نکته قابل توجه داشت و آن بازی خوب بازیکنی به نام مهدی ترکمان بود.

مهدی ترکمان بازیکنی است که سه فصل در شهرداری اردبیل توپ زد. او در فصل 93-92 در صعود تیم به لیگ دسته یک از مهره های کلیدی و تأثیرگذار تیم بود.

دو گلی که وی در فصل یاد شده در دزفول و در دقایق 85 و 95 وارد دروازه حریف کرد و بازی را به تساوی کشاند از یاد و خاطره دوستداران فوتبال و تیم شهرداری اردبیل فراموش نخواهد شد.

مهدی ترکمان در فصل 94-93 و 95-94 نیز پیراهن تیم شهرداری را به تن داشت. او اکنون بازیکن لیگ برتری  و شهرداری در اوج ذلت و درماندگی است.

ترکمان از تیمی به نام شهرداری اردبیل به بالاترین سطح  فوتبال کشور رسید ولی شهرداری با همه پیشینه و تاریخی پرافتخار در سراشیبی سقوط و فراموشی قرار گرفته است.

استارت فصل فوتبالی 99-98 با آغاز رقابت های لیگ برتر و لیگ یک زده شده و مسلما در آینده ای نزدیک مسابقات دسته سه نیز کلید می خورد اما به مانند سال گذشته کسی به فکر شهرداری و عشق بسیاری از علاقه مندان فوتبال منطقه نبوده و نیست.

فردا و درست در کمتر از یک یا دو روز مانده به مهلت تحویل مدارک و آغاز رقابت ها تحرکات عده ای آغاز خواهد شد.  وعده های سرکاری، بازی نقش منجی و مصاحبه های مختلف و ظاهر شدن در نقش دایه مهربان تر از مادر بازار داغی پیدا خواهد کرد. شوورا و اعضایش  موافق و مخالف سخن خواهند گفت و احتمالا شهرداری درخواستی تقدیم شورا خواهد کرد و در نهایت جریاناتی مشابه سال گذشته رخ بدهد و تیم به مانند یک بچه سرراهی وارد جریان مسابقات بشود و هر روز در انتظار محبت و عنایت و بزرگواری و لطف عده ای ا مسئولین به سر برد.

امروز بهترین فرصت برای تصمیم گیری نهایی در مورد تیم را از دست می دهیم و همه چیز را به ثانیه های آخر مهلت مقرره واگذار می کنیم. طرح بحث تیم شهرداری و چگونگی حمایت از آن در آخرین لحظات به معمایی در بین علاقه مندان به این تیم تبدیل شده است. این که چرا مسئولین تصمیم گیر دوست ندارند تکلیف نهایی آن را در زمان ممکن و بدون عجله مشخص نمایند ؟ آیا به موقع عمل نکرن علت و دلیل خاصی دارد؟ ما که نمی دانیم شاید شما دوستداران و هواداران تیم از فلسفه این روش اتخاذ شده توسط مسئولین باخبر باشید . شاید….

 




برنامه ریزی بی نظیر و تأسف آور در فوتبال استان اردبیل

اتفاقی که برای تیم زیر فوتبال زیر 12سال استان در هفته جاری رخ داد در هر گوشه ای از این دنیا روی می داد دست اندرکاران امر از مردم و جامعه ورزش عذرخواهی کرده و عطای ماندن در پشت میز مدیریت و ریاست را به لقایش می بخشیدند و اداره امور را به اهلش می سپردند

نوجوانان و آینده سازان ایران اسلامی امانتی در دست مسئولان هستند. وقتی دست اندرکاران فوتبال استان نتوانند برنامه ریزی نمایند و بدون دردسر ، آن ها را برای یک دوره از مسابقات اعزام نمایند اصرار و پافشاری برای ماندن در پست های مدیریتی به چه منظوری می تواند باشد؟

داستان تیم فوتبال زیر 12 سال استان بسیار شنیدنی است. بخوانید و منتظر بمانید تا ببینید  مسئولینی که هر روز آمارهای آنچنانی می دهند و قرار گرفتن در رأس استان های محروم را بر اساس آمارهای خود ساخته افتخاری بزرگ تلقی می کنند چه جوابی در قبال این رفتار تأسف آور می توانند داشته باشند؟اعزام به المپیاد

به دستور هیأت فوتبال استان و طبق هماهنگی های بعمل آمده، بازیکنان زیر 12 سال تیم منتخب استان به همراه کادر فنی و کادر سرپرستی روز چهارشنبه 30 مرداد ماه در محل قرار حاضر می شوند . بر اساس اعلام قبلی ساعت 9 صبح موعد حرکت به سوی کرج بوده است. خودرو تیم با سه ساعت تأخیر در ساعت 12 به محل می رسد و تیم به سمت کردان کرج حرکت نموده و در ساعت 30/20 به محل می رسد.

تیم خسته از رنج سفر و معطلی سه ساعته در اردبیل در انتظار پذرش بوده است که به آن ها ابلاغ می گردد ورود تیم ها از تاریخ98/6/1است نه  98/5/30و محلی هم برای اسکان تیم اربیل وجود ندارد. وچون قبول مسئولیت بازیکنان از سوی کادر فنی و سرگردانی دو روزه در کرج امکان پذیر نبوده تیم شبانه راه اردبیل را در پیش می گیرد و ساعت 5 بامداد پنجشنبه(امروز) به اردبیل می رسد!!!!!!

شاهکاری که باید در کتاب گینس به نام اردبیل به ثبت برسد. تشکیلاتی که نتواند به خوبی در برنامه اعلامی از سوی ستاد برگزاری، تاریخ مسابقه و ورود تیم ها را به خاطر بسپارد ورفاه بازیکن و خانواده بازیکنان نوجوان را تأمین نماید و در انجام ساده ترین و آسان ترین وظیفه درمانده و آبروریزی کند، ماندن در رأس فوتبال به چه دردی می خورد؟ برای فوتبال اردبیل حرف زدن ها، مصاحبه کردن ها تهمت زدن ها و داستان سرایی ها پیشرفت و توسعه را نمی تواند به دنبال داشته باشد

مجموعه ای که اعزام، ورود و به طور کلی برنامه تیم 12 نفره زیر 12 سال را نمی تواند جمع و جور بکند چگونه می تواند در سطح کشور مدعی پرچمداری استان های کم برخوردار گردد؟

شنیدن این خبر و تجسم ضربه ای که از نظر روحی و روانی به بازیکنان تیم وارد می شود بسیار سخت و غیر قابل تحمل است. در کنار فوتبال بحث تربیت و آموزش نوجوانان ضروری است. نوجوانی که با هزاران شوق و بدرقه خانواده، به مسابقه اعزام می شود و از راه نرسیده برگشت می خورد چه تفکری در مورد فوتبال استان و مسئولان آن می تواند داشته باشد؟
اولیای بازیکنان در ارتباط با فوتبال و تشکیلات استان آن چه فکر می کنند؟ قربان اداره کل ورزش و جوانان نیز باید رفت که به همراه اداره ورزش و جوانان شهرستان تعاملی در سطح فوق العاده با هیأت فوتبال استان دارند که نمونه ای از نتایج این همکاری ها اعزام تأسف آور تیم زیر 12 سال فوتبال استان به المپیاد است و بس.