1

کاوه رضایی در نقش طارمی

 
پرونده شکایت آندرانیک تیموریان و کاوه رضایی از باشگاه استقلال به کنفدراسیون فوتبال آسیا ممکن است کار دست این باشگاه بدهد و تبعات بد و سنگینی به همراه خود داشته باشد. هرچند اخیراً مدیران تیم بحران‌زده استقلال در مصاحبه‌های خود تاکید کرده‌اند مشکل پرونده تیموریان و رضایی را با پرداخت حق‌ و حقوق آنها حل کردند اما منابع موثق خبری اطلاع داده‌اند احتمال اینکه AFC تصمیم بگیرد تحقیقاتی گسترده از اسناد و مدارک و گزارش‌های ارائه شده از سوی این باشگاه انجام بدهد زیاد است.
ماجرا از این قرار است که در جریان شکایت رضایی و تیموریان به نهاد حاکم بر فوتبال آسیا، AFC در مرحله اول نامه‌نگاری خود موضوع شکایت این دو بازیکن و عدم پرداخت حقوق آنها را با استقلال در میان می‌گذارد.
در همان مقطع گویا استقلال در واکنش اولیه هرگونه بدهی به این دو بازیکن را رد می‌کند اما با سخت‌گیری وکلای تیموریان و رضایی، مسوولان AFC جزییات قرارداد دو بازیکن ایرانی را بررسی می‌کنند و سپس از مدیران باشگاه استقلال می‌خواهند اگر مدرکی دال بر تسویه حساب کامل با این دو فوتبالیست مشهور دارند ارائه دهند.
در این میان کنفدراسیون فوتبال آسیا وقتی متوجه می‌شود ادعای دو بازیکن ایرانی کاملا درست بوده عملا با استناد به مفاد قانون، استقلال را مجبور به پرداخت بدهی‌اش به رضایی و تیموریان می‌کند. به همین ترتیب رایزنی‌هایی با وکلای تیموریان و رضایی انجام می‌شود و در نهایت باشگاه استقلال مجبور می‌شود پول آنها را پرداخت کند.
بعد از این کار روابط بین‌الملل استقلال و وکلای حقوقی باشگاه فیش واریزی و اسناد تسویه حساب با شاکیان داخلی خود را در شرایطی به AFC ارسال می‌کنند که در ابتدا هرگونه بدهی به کاوه و آندو را تکذیب کرده بودند! همین رفتار البته باعث شک مسوولان مربوطه کنفدراسیون فوتبال آسیا به پشت پرده فعالیت‌های باشگاه استقلال شده است.
مساله نگران‌کننده اما جایی است که اخیرا در حاشیه اجلاسی که در کوالالامپور توسط AFC برگزار شده، مسوولان این نهاد عملا به تیم مدیریتی ایران نسبت به رفتار مدیران باشگاه انتقادی جدی داشته و با صراحت استقلال را متهم به کتمان حقایق کرده‌اند!




فوتبال پایه و عوامل مؤثر در لغو مسابقات

طرح مساله بی نظمی در رقابت های فوتبال پایه استان عکس العمل های متفاوتی را در بین دوستداران فوتبال در منطقه به دنبال داشته است. برای آنهایی که تابع نظم هستند و وجود آن را برای موفقیت در هر امری لازم و ضروری می دانند وقوع اتفاقات ناخوشایند به هر دلیل و علت غیر قابل قبول تلقی می شود.
وقتی در یک مجموعه ای کارها بر روی ریل نظم قرار نگیرد این امر بهترین دلیل و مدرک بر بیمار بودن مجموعه و ناکارآمدی عوامل دخیل در آن می تواند باشد.
رقابت های ورزشی به دلیل این که با جوان و نوجوان و دارندگان روحیه لطیف و حساس سر و کار دارند دست اندرکارانش باید بحث نظم را در سر لوحه اقدامات خود قرارداده و تلاش بکنند  با رفتار و حرکات و اعمال خود برای نسل جوان و آینده سازان این کشور و منطقه بد آموزی نداشته باشند.
وقتی گفته می شود که مسابقات فوتبال پایه باید با بسیج همه امکانات به طور ایده آل برگزار گردد مخالفت با یک فرد و یا یک مجموعه کارآمد و ناکارآمد نیست بلکه دفاع از ماهیت آموزشی و تربیتی رقابت های ورزشی می باشدکه متاسفانه در سال های اخیر در استان ما در ورزش و بخصوص در فوتبال این امر کم تر مورد توجه قرار گرفته است. وقتی برای برخی ها در راس ماندن و کارنامه پر کردن هدف باشد مطمئنا برای تاخیر دو ساعته مسابقه نونهالان و یا لغو پی در پی رقابت ها به دنبال مقصر می گردند تا با بی تقصیر نشان دادن خود و دوستانشان زمینه را برای ادامه حکومت و بی نظمی ها فراهم بکنند.
بحث بر سر این نبوده و نیست که مقصر چه کسی است بلکه هدف یادآوری اهمیت مسابقات رده های پایه بوده و هست و در این میان ناگفته پیداست کسانی که در راس یک مجموعه بوده و برنامه ریزی را به عهده داشته باشند در صورت بروز هر اتفاقی مسؤول هستند و باید جوابگو باشند. و چنین است که اگر مسابقاتی برگزار و به پایان خط برسد همه خوبی ها فقط به پای آنهایی که در آن بالا هستند می رسد و هیچوقت نخواهند گفت که آمبولانس و توپ جمع کن آوردن وظیفه چه کسانی بوده و برنامه نوشتن در زمره وظایف چه افرادی بوده است.
گفتن این که اگر آمبولانس و پزشکیار و توپ جمع کن نباشد و مسابقه ای لغو شود مقصر باشگاه می باشد سهل و آسان است ولی نمی گویند که در سایه این بی توجهی و عدم نظارت و اعمال مدیریت در ارتباط با وقتی که از جوانان این منطقه بیهوده تلف شده است چه کسی باید جوابگو باشد و آن چگونه قابل جبران خواهد بود.
در مسابقه ای که به دلیل حاضر نشدن داور و ناظر با دو ساعت تاخیر برگزار می شود آیا باز هم باشگاه ها مقصر هستند؟ چرا راحت از روی این مساله عبور می شود و حداقل به آشفتگی در برنامه ریزی ها اشاره ای نمی شود تا در بین افکار عمومی ، بی اعتمادی به کسانی که نمی توانند کاستی را بپذیرند و با شهامت به به نقاط ضعف خود اشاره کنند، افزیش نیابد.
وقتی آقایان اعتقاد بر این دارند که باشگاه های فوتبال استان از انسجام و تشکیلات اداری لازم برخوردا نیستند پس چرا قبل از آغاز فصل در این مورد چاره ای نکردند؟ وقتی می توانند از تیم ها ورودیه بگیرند آیا بجا نبود که با افزایش مقدار ورودیه، هیات استان با آنهمه کمیته های رنگارنگ مسؤولیت پزشکیار و آمبولانس را نیز بر عهده می گرفت تا اینچنین با بروز مشکلات با اعصاب و روح و روان عده ای جوان و نوجوان بازی نشود؟
باید واقعیت ها را پذیرفت. سزاوار نیست که مسؤول یک مسابقه و یا یک لیگ به دنبال بهانه ای برای مقصر جلوه دادن دیگران و تبرئه خود و دوستان تلاش بکند. هر نقص و ایراد و کمبود و مشکل و یا نقطه قوت در مسابقات فوتبال از آن برگزار کننده آن و هیات فوتبال می باشد وبس. اگر امکانات برای برگزاری مسابقات فوتبال و بخصوص در رده پایه وجود نداشته باشد و یا مسؤولین از توان و قدرت کافی برای هماهنگی و تهیه مقدمات امر بی بهره باشند اصرار برای برگزاری رقابت هایی که می تواند جای صدها سؤال داشته باشد بی معنی خواهد بود.
 




جوابگو چه کسی است؟!!!

بی نظمی و باری به هر جهت بودن در رقابت های به اصطلاح فوتبال قهرمانی پایه استان همچنان ادامه دارد و اصرار برای برگزاری این رقابت ها می تواند جای حرف بسیاری داشته باشد.

پنجشنبه گذشته دیدار دو تیم عقاب سبلان و صبای اردبیل که قرار بود در ورزشگاه علی د ایی  برگزار شود به دلیل نبود آمبولانس تعطیل شد!!!

برگزار کننده یک دوره از رقابت ها اگر توان انجام کار را نداشته باشد چه اصراری باید برای ادامه نیم بند و تاسف برانگیز آن داشته باشد؟ مسؤولیت مستقیم برگزاری رقابت ها بر عهده هیات فوتبال استان است و اگر باشگاهی هم نتواند به تعهدات خود عمل نماید گناه اصلی متوجه متولی امر می شود که نمی تواند هماهنگی های لازم را به عمل آورد.

وقتی نونهالی به قصد حضور در یک مسابقه از منزل خارج می شود و با طی مسیر طولانی خود را به ورزشگاه رسانده و در نهایت با تعطیلی مسابقه مواجه می گردد آیا از نظر روحی و روانی دچار آسیب نمی شود؟ آیا ناتوانی متصدیان امر در برگزاری یک مسابقه نمی تواند برای او جای سؤال بسیاری داشته باشد که چرا باید در ورزش و فوتبال ما چنین اتفاقی روی بدهد؟ آیا با وضعیتی که بر فوتبال کشور حاکم است روی دادن پیاپی چنین اتفاقاتی نمی تواند منحصر بفرد باشد؟

چه اصراری وجود دارد که مسابقاتی با چنین راه و رسمی برگزار شود؟ اگر هدف ارائه آمار و گزارش است می توانیم از حالا بگوییم که مسابقات انجام پذیرفت و ملالی نیست. اجازه ندهیم نونهالان و نوجوانان ما از فوتبال و ورزش دل چرکین بشوند و سرخورده. اگر قرار است این روال همچنان ادامه دار باشد بهتر است بساط این مسابقات برچیده شود و بیش از این موجبات نگرانی و ناراحتی عده ای زحمتکش فراهم نگردد.

متاسفانه کسانی که در نوشته ها و گفته های خود ادعای طرفداری از فوتبال و دلسوزی  و حمایت از برخی ها را در دستور کار قرار داشتند اینک در قبال بی نظمی های حاکم بر مسابقات هیات فوتبال استان روزه سکوت گرفته اند. آنهایی که هر موقع و هر زمانی که می خواستند مهر خیانت بر فوتبال را بر پیشانی منتقدان می چسباندند امروز فقط نظاره گر شده اند و با سکوت خود ظلم بر نونهالان و نوجوانان را مورد تائید قرار می دهند.

وقتی برخی از این افراد خود دست اندرکار تیم های پایه باشند و این رفتار ها و عملکرد های عهد عتیق را از نزدیک ببینند و چشم ببندند می تواند هزاران تاسف را به دنبال داشته باشد.

مجمع و سؤال بی جواب

اعضای مجمعی که شش سال قبل صورتجلسه انتخابات را امضاء کرده اند آیا وظیفه ای جز رای دادن ندارند؟ آنها در قبال هر حرکت مثبت و منفی  هیات فوتبال مسؤول هستند و چون به وظیفه قانونی خود عمل نکرده اند کارنامه ای منفی از خود در تاریخ فوتبال این منطقه به یادگار گذاشته اند. آیا بر اساس قانون نباید این مجمع سالیانه یک بار تشکیل بشود و رئیس هیات گزازرش کار داده و برنامه های آینده را به تصویب برساند؟ چرا وقتی در برگزاری یک دوره مسابقه مشکلات عمده ای دیده می شود آقایان وارد گود نمی شوند و سؤال نمی کنند؟ آیا منتظرند که پس از شش سال یک بار دیگر مجمع انتخاباتی برگزار شود و آنها فقط برای رای دادن در مجمع حضور پیدا بکنند؟

و افسوس که مسؤولین ما آن قدر در مباحث مختلف خود را درگیر کرده اند که فرصتی برای رسیدگی به امور فوتبال و آینده جوانان فوتبالیست منطقه به دست نمی آورند. بیشتر وقت ما فقط برای حرف زدن ، قول دادن، رزومه درست کردن و از خود گفتن تلف می شود و در این میان آنهایی که صادقانه در میادین فوتبال عرق می ریزند و با سیلی صورت خود را سرخ کرده و به هر بهانه ای عده ای نونهال و نوجوان را در زیر چتر حمایت قرار می دهند، ضرر می کنند و افسوس می خورند که عمر و جوانی را در راهی تلف می کنند که حاصلی جز پشیمانی برای آنها در بر نداشته و نخواهد داشت.  

 




بی نظمی در مسابقات فوتبال پایه استان

بی نظمی در مسابقات پایه فوتبال استان حرف  اول را می زند . هنوز دوهفته ای از این رقابت ها نگذشته که ناله مربیان و دست اندرکاران تیم های حاضر در این به اصطلاح مسابقات بلند شده است.
نظم به معنی ترتیب، آراستگی، سامان و پیوستگی است. برای نظم سه مؤ لفه مهم می توان نام برد: هدف، برنامه ریزی و رهبری و مدیریت.
در هر کاری اگر هدف مشخص نباشد و برای آن برنامه ریزی درست، اصولی و علمی انجام نپذیرد و مدیریت کارآمد و کار بلد و عاشق، ناظر بر آمور نباشد نظم در چنین امری رنگ می بازد و کارها بر طیق مراد پیش نمی رود و در نهایت نارضایتی همه کسانی که به نحوی با آن در ارتباط هستند فراهم می شود.
د ر حال حاضر انجام رقابت هایی تحت عنوان مسابقات فوتبال پایه استان در دستور کار هیات قرار دارد. در گام نخست نگاه کوتاه به تعداد تیم های حاضر در این مسابقات خود گواهی روشن و واضح و آشکار از وضعیت فوتبال در سطح استان می تواند باشد.
در رده جوانان 5 تیم حاضر هستند. از خلخال و مشگین شهر هر کدام یک تیم و سه تیم از اردبیل. در رده نوجوانان تعداد تیم های شرکت کننده 6 تیم است . 2 تیم از پارس آباد و 4 تیم از اردبیل. در مقطع سنی نونهالان 3 تیم حاضر هستند که هر سه از شهرستان اردبیل می باشند و در زیر 15 سال 5 تیم به رقابت خواهند پرداخت که گویا همه تیم ها از اردبیل هستند.
تعداد تیم ها و وابستگی آنها به شهزرستران های مختلف نشان می دهد که کفگیر فوتبال به ته دیگ خورده است.  با وضعیت موجود چگونه می توان پذیرفت که هیات فوتبال استان اردبیل در سطح کشور در جایگاه دوم قرار گرفته است؟ در استانی که در مسابقات به اصطلاح لیگ استانی اش در رده نونهالان فقط سه تیم حاضر می شود و آن هم فقط از یک شهرستان آیا نباید ادعا کرد که فاتحه این رشته در استان از خیلی وقت ها پیش خوانده شده است؟
چه کسانی به فوتبال اردبیل خیانت کرده اند؟ منتقدان بر اساس کدام سند و مدرک مقابل پیشرفت و شرکت تیم ها در مسابقات را گرفته اند که تا می خواهند حرفی بزنند و سخنی بگویند به خیانت متهم می شوند؟آنهایی که کورکورانه و به خاطر منافع شخصی سنگ برخی ها را به سینه می زنند چگونه می توانند به راحتی بخوابند و در مقابل وجدانشان احساس شرمندگی نکنند؟
کمیته امور استان های فدراسیون چگونه می تواند از فوتبال استانی طرفداری بکند که در رده نونهالانش فقط سه تیم در مسابقات شرکت کنند؟
ادعای حاکم نبودن نظم در این رقابت ها به آسانی و با ذکر یک یا دو مورد قابل اثبات است.
در هفته ای که گذشت دو بازی به دلیل نبود آمبولانس و پزشکیار لغو شده است و یک بازی دیگر که طبق برنامه قرار بود در ساعت 14 در ورزشگاه علی دائی برگزار شود به دلیل حاضر نشدن به موقع داوران و ناظر بازی با دو ساعت تاخیر انجام شده است.
بازیکن نوجوانی که حداقل از ساعت 30/13 در ورزشگاه بدون صرف نهار حاضر باشد و تا ساعت 16 بلاتکلیف در زمین گرسنه و تشنه در انتظار تشریف فرمایی داوران و ناظرین به سر ببرد چگونه می تواند در مسابقه شرکت بکند و این رفتار مسؤولین چه سان قابل توجیه می باشد؟ آیا در این کارها می توان آثاری از مولفه های نظم از جمله هدف، برنامه ریزی و مدیریت را مشاهده کرد؟
پیام یکی از حاضرین در ورزشگاه در روزی که به خاطر عدم حضور داوران و ناظرین بازی با دو ساعت تاخیر برگزار شده می تواند خواندنی باشد:
“به استحضار همه دوستان می رسانم بازیهای دیروز رده پایه با 2 ساعت تاخیر و بدون حضور هیچ کدام از مسئولین برگذار کننده انجام گرفت و جای بسی تاسف دارد که هیچ کدام از مسئولین حتی به تلفن خود هم جواب ندادنند”
“تاسف بیشتر از تن دادن بعضی از همکاران به این بی نظمی بود من که نفهمیدم منظورشون از این کا رها چی بود”.
“به نظر شما از لحاظ کارشناسی نشستن بچه های نونهال در اون شرایط جوی به مدت سه ساعت و بعد انجام بازی  می تواند به صلاح باشد.”
آیا باز هم می توانیم ادعا بکنیم که خدمات انجام یافته در شش سال گذشته از زحمات کشیده در 30 سال گذشته برتر است؟
در این ارتباط باز هم سخن خواهیم گفت.
 




از شهرداری تا آبی پوشان تا …

بازهم فصل جدید مسابقات لیگ های کشور آغاز می شود و استانهای مختلف و نمایندگان آنها در این لیگ ها به انحاء مختلف خود را برای مسابقات آماده می کنند. فوتبال اردبیل که سال گذشته یک سقوط تاریخی از یک تا سه را تجربه کرده بود، امسال هیچ تحرکی برای حضور در لیگ سه ندارد. نه باشگاه شهرداری بعنوان صاحب امتیاز و نه سایر مبادی ذیربط از جمله اداره کل ورزش و جوانان و هیئت فوتبال استان بعنوان متولیان امر هیچ حرکتی برای تعیین وضعیت و تکلیف این تیم از خود نشان نمی دهند.
شهرداری اردبیل که ظاهرا قید تیمداری و فعالیت در این حوزه را کلا زده و هیچ تمایلی برای ادامه کار ندارد. دو فصل لیگ یک چنان این سازمان را نقره داغ کرد که دیگر هیچ انگیزه ای برای حضور ندارد و اتفاقات فصل قبل هم مزید بر علت شد تا این مجموعه حتی از واگذاری تیم هم واهمه داشته و هیچ برنامه و تصمیم خاصی هم برای آن ندارد.
آنچه در لیگ یک بر سر تیم شهرداری به عنوان تنها امید و آرزوی عاشقان واقعی فوتبال اردبیل آمد، مثنوی هفتاد من کاغذ و داستان افسانه گونه ای است و قطعا مرور زمان زوایای تاریک آنرا بخوبی آشکار کرده و می کند و خواهد کرد. اما آنچه فصل قبل در ماجرایی بنام «آبی پوشان» بر سر این امتیاز بلاصاحب آمد خود درس و تجربه ای است که می تواند درصورت توجه، عبرتی دیگر برای فوتبال به گِل نشسته ما باشد.
شهرداری اردبیل و مشخصا سازمان فرهنگی ورزشی آن، که فصل 94 – 95 و بعد از هزینه میلیاردی و تعویض چهار مربی در یک فصل، گیج و منگ سقوط بود و همه به دنبال رفع مسئولیت از سر خود و انداختن توپ در زمین دیگران بودند و بازار «کی بود کی بود من نبودم» بس داغ و شنیدنی… به یکباره با خبری جدید خود را تا حدودی از زیر فشارها رها شده یافت. خبر هم این بود که شخصی با عنوان مدیر باشگاه آبی پوشان پایتخت با دارایی و توان مالی بالا قصد دارد تا امتیاز تیم شهرداری را خریداری کرده و با هزینه کردن در لیگ دو، تیم را به لیگ یک برگرداند.
یاس و نا امیدی حاصل از دو فصل پر فراز و نشیب و یک سقوط بسیار بد و اعلام باشگاه شهرداری مبنی بر عدم تیمداری، نگاه و توجه دوستداران و عاشقان فوتبال را از مسببان و مقصران سقوط جدا کرد و همه با اشتیاق به دنبال این سوژه جدید دویدند. مجید حیدری، نامی بود که حدود یکسال قبل در سطح ورزش و فوتبال استان مطرح شد. چرا و چگونگی این حضور و کسانیکه این شخص را به فوتبال ما معرفی کردند بماند. بحد کافی در این مورد بحث شده و تقریبا همگان می دانند چراها و چرایی ها را…
اما صاحب نظران و کارشناسان امر همگی متفق القول بودند که اگر یک بخش خصوصی قوی و صاحب شناسنامه بتواند این تیم و سهمیه را مدیریت کند می توان به آینده آن امیدوار شد. حیدری چندان شخص شناخته شده ای در سطح فوتبال کشور نبود و قطعا حضور او در فوتبال استان اردبیل هم بیشتر تابع روابط بود تا شرایط. اما بی انصافی است اگر از اصل موضوع غافل شویم و آن این بود که شخصی آمده تا از خود برای فوتبال اردبیل هزینه کند و اگر موفق شد سودی هم ببرد و این یک امر عادی و رایج در اینگونه فعالیت ها بود.
اما بزرگترین اشتباه حیدری این بود که متاسفانه توسط کسانی به این فوتبال معرفی شد که خود باعث و بانی نابودی و سقوط آن بودند. کسانی حیدری را به اردبیل آوردند که در طی فصل قبل، انواع بلاهای مدیریتی و فنی را برای این تیم ایجاد کرده و بانیان سقوط بودند و در حقیقت هدف اصلی ولی پنهانشان، بازسازی آبروی فرو ریخته خود در سطح فوتبال استان با استفاده از توان مالی هرچند اندک حیدری و بازسازی شانسی مجدد برای خود بودند. بنابراین حیدری برای اینان یک فرصت و پله مجدد بود و دقیقا تا زمانی برایشان ارزش داشت که بتواند برایشان این نقش را بازسازی کند.
اما هرچه از فصل گذشت و نیت و هدف این گروه برای جامعه فوتبال اردبیل و خود حیدری آشکارتر شد، تیم وارد حاشیه شد و رفته رفته تنش بین دو طرف بالا گرفت و حاصل این تنش، بلاهایی بود که بر سر تیم آمد و نهایتا راهی دسته سوم شد که ذکرشان تکرار مکررات است و شاید سوهان اعصاب…
حیدری بعد از چند هفته هزینه کرد برای تیم و تحت فشارها و برخی کارشکنی ها، اردبیل را ترک کرد. قراردادی که بین او و شهرداری اردبیل بسته شده بود، از جانب هر دو طرف صورت اجرای نیافت. باشگاه شهرداری که در فدراسیون فوتبال پرونده مالی و انضباطی دارد، تا زمان تسویه بدهی خود به شاکیان، نمی تواند امتیاز تیم را بنام شخص دیگری انتقال دهد و همین امر باعث شد تا بحث ها و حواشی زیادی برای تیم ایجاد شود. حیدری خود در این ماجرا کم بی تقصیر نیست. او می دانست که کسانیکه با هزاران وعده و وعید رنگارنگ، برایش فرش قرمز پهن کردند، همانهایی بودند که باعث و بانی سقوط شهرداری و نابودی میلیاردها تومان بیت المال بودند. او باید خیلی زود متوجه میشد و راه خود را از آنها جدا می کرد ولی بقول خودش نگذاشتند و نتوانست و نهایتا تنها امید هزاران عاشق دلسوخته و هوادار واقعی تیم به این روز افتاد و مستقیم تا لیگ سه پایین آمد.
این روزها شنیده می شود حیدری دوباره برگشته است. می گوید: «هیچ نمی خواهم. اسپانسر دارم و همه هزینه پای خودم. سهمیه لیگ دو می خرم یا با همین سهمیه لیگ سه شروع می کنم و هزینه می کنم و کمکی هم نمی خواهم و …» نفس عمل بازهم قابل احترام است. وقتی هیچ کسی نمی خواهد برای این تیم و فوتبال شهر دل بسوزاند، یکی آمده که می خواهد خرجش کند. اینکه راست می گوید یا نه تشخیص اش به عهده مراجع و مبادی ذیربط است. ولی اینکه به کل دفع اش کنیم و فرصت جبران گذشته را ندهیم شاید بر صراط جوانمردی نباشد.
می گوید: «چون شهرداری نتوانست به تعهدات خود در انتقال تیم عمل کند و همین عامل باعث شده تا اسپانسرهای خوب برای حمایت از تیم را از دست داده و متضرر شود و برای تیمی که متعلق به او نبوده میلیون ها تومان هزینه کرده، شهرداری موظف است خسارات او را پرداخت کرده و فاکتورهای او را تسویه کند تا او سهمیه لیگ دو برای استان خریده و جبران کند.» این خواسته می تواند در قالب کمیته ای کارشناسی و خبره بررسی و اعلام نظر شود و قطعا اگر حرف او حق است، باید حق را به حقدار رساند و اگر نیست، یکبار برای همیشه این بحث را جمع کرد و تمام.
بهرحال، فوتبال بی در و پیکر و به گِل نشسته استان که هر کسی از راه رسیده یا منافع خود را دنبال کرده و یا اگر منافعی کسب نکرد لگدی به آن زده و سنگی نثار شیشه اش کرده، امروز در نقطه ای است که نمی داند کجای فوتبال این مملکت قرار دارد!!؟ از بندبازی هیئت فوتبال استانش که دوم شدن در بین استانهای رده پایین کشور را در بوق و کرنا کرده و مدعی دومی در کشور را کرد و بعد از رسوایی ادعایش، سکوت شرم گرفته تا این وضع آشفته باشگاه شهرداری و سایر تیمهای فعال باشگاهی فوتبال و فوتسالش که واقعا هر منصفی را به تاسف وا میدارد.
امید است با تدبیر بزرگان استان، شاهد روزی باشیم که این مسائل و مصائب تبدیل به خاطره توام با تجربه شود و بدانیم سکان هدایت فوتبال استان و زیر مجموعه های آنرا به کسانی بسپاریم که یا توان و تجربه اش را داشته باشند و یا از پنجره علم مدیریت نگاهی کرده باشند تا فردا اگر خراب هم کردند، جرات آنرا داشته باشند که مسئولیت قبول کرده و توان و جرات عذرخواهی از مردم را داشته باشند و جای خود را با شجاعت به افراد لایق بدهند و اینگونه با چنگ دندان به میزها نچسبیده و برای چند روز مدیریت بیشتر، شرافت انسانی را لگدمال نکنند. ان شاالله




شهرداری خانه ای روی آب

در حالی که مدت کوتاهی تا شروع رقابت های مقدماتی لیگ دسته سوم فوتبال کشور زمان باقی است شرایط حاکم بر نماینده فوتبال اردبیل در این رقابت ها نگرانی های فوتبال دوستان را در مورد سرنوشت باسابقه ترین تیم منطقه در فصل پیش رو تشدید می کند.
در سه سال گذشته همه اتفاقات و جریان ها و رفتارها و بدسلیقگی ها و مدیریت ها و دهها و دهها عامل دیگر دست به دست هم دادند و بدترین لحظه ها، روزها و در نهایت سرنوشت را برای فوتبال اردبیل رقم زدند و بدترین روزها و هفته ها را در تاریخ پرافتخارترین تیم منطقه یعنی شهرداری به ثبت رساندند.
حال چه بخواهیم و چه دوست نداشته باشیم تیم شهرداری در فصل جاری باید از مرحله دوم رقابت های لیگ دسته سوم وارد مسابقات بشود و شانس خود را برای صعود به دسته دوم در محک آزمایش قرار بدهد.
در فوتبال برای موفقیت در هر رده و در هر سطحی از مسابقات نیاز به برنامه ریزی و آماده کردن مقدمات و فراهم نمودن امکانات در حد وسع و توان می باشد ولی متاسفانه حرکتی از مسؤولین باشگاه شهرداری مبنی بر آماده کردن تیم و سر و سامان دادن به وضعیت آن به چشم نمی خورد و یا اگر آقایان کارهایی انجام داده  و قدم هایی در این ارتباط برداشته اند متاسفانه اطلاع رسانی انجام نپذیرفته تا افکار عمومی در جریان قرار گرفته و تا حدودی از اضطراب و دلهره علاقه مندان کاهش یابد.
تیم فوتبال شهرداری با آن سابقه و پیشینه در فوتبال منطقه تنها دلخوشی هواداران می باشد. این تیم امانتی است که از طرف جامعه فوتبال در اختیار باشگاه شهرداری قرار گرفته و دست اندرکاران این مجموعه موظف هستند که در نگهداری و حفظ و حراست از این امانت نهایت تلاش خود را بعمل آورند و برای باز گرداندن آن به دوران اوج تلاش بکنند.
هرچند که دست اندرکاران باشگاه برای اظهار نظر در مورد چگونگی برخورد با آینده تیم در وضعیت بلاتکلیفی به سر می برند و درگیری شورا با بحث انتخاب شهردار و مبارزه با حاشیه های این امر آنها را از پرداختن به سایر امور باز می دارد ولی اگر اعضای شورا به درستی توجیه شوند و به اهمیت موضوع آگاه باشند مطمئنا تصمیم گیری در مورد تیم را در اولویت برنامه های خود قرار می دهند.
تحقق این امر یک شرط بزرگ نیز دارد و آن این است؛ آقایانی که از دور قبل در شورای جدید حاضر هستند چون گذشته پرجم مخالفت با تیمداری شهرداری و شورا را بار دگر برافراشته نکنند و سنگ مخالفت با یکی از دلخوشی های جوانان را به سینه نزنند و فوتبال و توجه به آن را بحثی اضافی و خارج از وظیفه شهرداری قلمداد ننمایند.
تیم فوتبال شهرداری به مانند خانه ای روی آب است که نیاز به توجه بیشتر و فوری برای جلوگیری از نابودی آن می باشد.دست اندرکاران باشگاه و مسؤولین سازمان فرهنگی و ورزشی شهرداری باید برنامه های خود را برای توجیه اعضای شورای شهر و جلب رضایت آنها جهت موافقت با تیمداری و حضور مقتدرانه تیم در رقابت های فصل جاری آماده نمایند تا بلافاصله بعد از تعیین تکلیف شهرداری وضعیت ورزش و تیم فوتبال در دستور کار آنها قرار بگیرد.
به هر حال بیشتر اعضای فعلی شورای شهر در زمان انتخابات برای جامعه ورزش قول های زیادی داده اند که رسیدگی به وضعیت تیم فوتبال شهرداری یکی از مهم ترین آنها می باشد. امید است منتخبین مردم در پارلمان محلی به یکی از خواست های اساسی موکلین جوان و ورزشی خود در کم ترین زمان ممکن جواب مثبت بدهند.
 




فال نیک؛بررسی صلاحیت مدیریتی کاندیداهای هیات فوتبال استان در تهران

رد صلاحیت مدیریتی دو نفر از کانداهای ریاست هیات فوتبال استان توسط کمیته سه نفره؛ تعجب همگان را در سطح استان و جامعه ورزشی به دنبال داشت.

بر اساس اساسنامه فدراسیون فوتبال بعد از اتمام مهلت ثبت نام ، صلاحیت مدیریتی و سابقه پنج سال مدیریت کاندیداها توسط کمیته سه نفره ای متشکل از معاون ورزشی اداره کل ورزش و جوانان استان، دبیر هیات فوتبال و یک حقوقدان به انتخاب هیات فوتبال مورد بررسی قرار می گیرد.

در سومین دور از ثبت نام کاندیداها در سه سال اخیر دو نفر از کاندیداها که از چهره های شناخته شده ورزشی و دارای کارنامه قابل قبول در امر مدیریت ورزشی هستند با دو رای در مقابل یک رای رد صلاحیت شدند. نادر فلاحی و هادی صباغی به رای صادره اعتراض کردند و برای رسیدگی به این امر،پرونده باید به فدراسیون فوتبال ارسال گردد  تا در آنجا مورد بررسی قرار گرفته و رای نهایی صادر شود.

در دومین دور ثبت نام وقتی پرونده هادی صباغی به فدراسیون ارسال شد نامه تایید رای کمیته سه نفره استان در کم ترین زمان ممکن و با امضای دبیر کل وقت به اردبیل فرستاده شد ولی این بار به نظر می رسد که کمیته امور استان های فدراسیون به دلیل گستردگی اعتراضات به عملکرد یک طرفه این کمیته و جانبداری محض از هیات فوتبال استان، دیگر نتواند یک طرفه به قضاوت بنشیند و چشم بسته و بدون بررسی کامل مدارک و تطبیق آن با اساسنامه رای استان را تایید نماید.

سفر تاج به اردبیل یک دستاورد مهم برای فوتبال استان داشت و آن معرفی شدن یکی از عوامل اصلی رکود، دربدری و سرگردانی فوتبال منطقه از نظر مدیریتی در سه سال گذشته بود. موضعگیری های طالقانی نشان داد که کمیته امور استان های فدراسیون برخلاف وظایف تعریف شده اش فقط در اندیشه تثبیت وضعیت فعلی و ادامه دار شدن آن می باشد.

 اگر قرار باشد عوامل آشفتگی فوتبال و بلاتکلیف بودن بحث مدیریتی آن در سه سال گذشته معرفی شوند بدون هیچ شک و تردیدی کمیته امور استان های فدراسیون باید جزء اولین ها باشد.  این بار کمیته امور استان های فدراسیون دیگر نمی تواند به سرعت نور جواب نامه ارسالی مبنی بر اعتراض رد صلاحیت شدگان را به امضای دبیر کل رسانده و در اسرع وقت به اردبیل ابلاغ نماید. چرا که بحث برخورد یک جانبه و جانبدارانه آنها بر همگان روشن شده و تاج به عنوان رئیس فدراسیون کاملا در جریان بی مهری ها، کم مجبتی ها و حرکت های هدف دار همکارانش در فدراسیون قرار گرفته است و این بار چاره ای دیگر جز تسلیم در برابر واقعیت ها و رفتار بر اساس حقایق موجود وجود دارد.

وقتی تاج در جریان رد صلاحیت هادی صباغی در دور دوم ثبت نام قرار گرفت و رزومه او را مشاهده کرد از عملکرد کمیته سه نفره هیات استان و کمیته امور استان های فدراسیون تعجب کرد و بر این مساله تاکید نمود که باید در سطح کشور اعضای کمیته های سه نفره در تائید سابقه مدیریتی کاندیداها انعطاف بیشتری نشان بدهند . متاسفانه گویا در اردبیل آب از سر چشمه گل آلود است چرا که وقتی اراده ها بر رد صلاحیت مدیریتی برخی ها استوار باشد حرف دیگران و حتی رئیس فدراسیون نیز خریدار پیدا نمی کند.

بر اساس شنیده ها بر اثر پیگیری های انجام یافته این بار وضع فرق کرده است و قرار است پرونده اعتراض نادر فلاحی و هادی صباغی در تهران و در جلسه ای با حضور رئیس فدراسیون فوتبال، مدیر کل ورزش و جوانان استان و نماینده معاونت ورزشی وزارتخانه مورد بررسی قرار گرفته و حق به حق دار برسد.

کمیته امور استان ها برای دفاع مطلق از رای هیات فوتبال استان دستش کوتاه خواهد بود و ای کاش نظر لطف مسؤولین کمیته امور استان ها در ارتباط با فوتبال استان به تثبیت موقعیت فعلی و دفاع تمام قد از رئیس سابق هیات خلاصه نمی شد.

ای کاش این کمیته به جای وارونه جلوه دادن حقایق و تنظیم نامه مساله دار دوم شدن هیات استان در سطح کشور به بیان کمبود ها و ارائه طریق برای غلبه بر آنها اقدام می کرد.

 ای کاش مسؤول کمیته به جای تهدید فوتبالی های اردبیل مبنی بر ادامه وضعیت فعلی در صورت گردن ننهادن به خواست آنها، دست فوتبالی های اردبیل را برای نجات این ورزش می گرفت و پشتیبان خوبی برای اعتلای فوتبال می شد.

ای کاش با مردم استان روراست حرف می زدند و با ترفندهایی چون معرفی مقام دوم هیات در جهت سرپوش گذاشتن به ضعف دوستانشان اقدام نمی نمودند و ای کاش…..

به هر حال امیدواریم جلسه بررسی اعتراض دو کاندیدای ریاست هیات فوتبال استان هر چه زودتر در تهران تشکیل شود و با تصویب صلاحیت مدیریتی فلاحی و صباغی حق از دست رفته به آنها برگردانده شود و با اعلام تاریخ برگزاری مجمع، رقابتی پرشور برای جلب نظر اعضای مجمع توسط کاندیداها آغاز گردد و در نهایت تکلیف مدیریت فوتبال اردبیل بعد از نزدیک به سه سال دربدری مشخص شود. انشاءاله.




ضرورت تغییر افکار در فوتبال اردبیل

با سفر تاج رئیس فدراسیون به اردبیل و مذاکرات انجام یافته با اداره کل ورزش و جوانان و هیات فوتبال استان و ثبت نام چند باره کاندیداهای ریاست هیات فوتبال خوشحال بودیم که این بار حتما مجمع انتخاباتی به موقع و با طی مراحل قانونی برگزار می شود و پس از نزدیک به سه سال این رشته پرطرفدار از بلاتکلیفی مدیریتی خلاصی می یابد و از نابسامانی موجود رهایی پیدا می کند.
اما روند برگزاری جلسات کمیته سه نفره و نحوه تایید صلاحیت مدیریتی کاندیداها و اعتراض دو نفر از رد صلاحیت شده ها و اعتراض آنها به رای صادره بار دیگر امید ها را با یاس تبدیل کرد و به نظر می رسد تا زمانی که این روند ادامه داشته و تفکر حذف برخی ها علی رغم داشتن شرایط خاص در نظر باشد دیگر نباید امیدی به تشکیل مجمع انتخاباتی باشد و همچنانچه مسؤول کمیته امور استان های فدراسیون در جریان سفر به اردبیل بیان داشته اگر حرف و مورد نظر آنها عملی نشود وضعیت موجود ادامه پیدا می کند(نقل به مضمون) بهتر است در فوتبال تخته گردد و مدیریت مادام العمر آن به نام افراد حاضر در هیات زده شود تا خیال همه و مخصوصا خیال طالقانی مسؤول کمیته استان های فدراسیون و بهاروند رئیس سازمان لیگ تخت تخت شود و هیچ نگرانی و دلشوره ای از رای استان اردبیل در جلسات و مجامع فدراسیون نداشته باشند.
در سال های اخیر در ارتباط با فوتبال و وضعیت آن از سوی کسانی که فوتبال استان و جوانان منطقه را دوست دارند  مسائل مختلفی مطرح گردیده است اما چون در بین مسؤولان گوش شنوایی نبوده ، این حرف ها که بارها تکرار شده و بازگو کننده دردها و ریشه دردهای این فوتبال بیمار است، باد هوا شده و آب از آب تکان نخورده است و در فوتبال ما، بر همان پاشنه قبلی چرخیده است و با کاری که انجام می شود و اقدامی که برخی ها می کنند به نظر می رسد که سال های سال بر همان پاشنه نیز خواهد چرخید.
بعد از اعتراض نادر فلاحی و هادی صباغی به رای کمیته سه نفره این امیدواری وجود دارد که این بار کمیته امور استان های فدراسیون نتواند در کم ترین زمان ممکن و با درخواست و اشاره انگشت برخی ها حکم صادر شده در اردبیل را مورد تائید قرار دهد و به سرعت نور به اداره کل ورزش و جوانان منعکس نماید. چرا که این بار قضیه با گذشته فرق کرده است. تاج در سفر به اردبیل کاملا در جریان رفتارهای جانبدارانه و یک طرفه کمیته امور استان ها قرار گرفت و مطمئن اجازه نخواهد داد که متن تهیه شده توسط این کمیته به راحتی به امضای دبیر کل فدراسیون برسد. همان کاری که آقایان در اعلام رتبه هیات فوتبال استان انجام دادند و موجب آن آبروریزی شدند. اگر تاج بخواهد در مقابل برخی حرکت های خودسرانه و جانبدارانه در فدراسیون فوتبال ایستادگی بکند باید کار را از تهیه کنندگان نامه دوم شدن هیات فوتبال استان اردبیل در کشور شروع بکند. آنها با این کار و تهیه متن غیر واقعی و گول زدن دبیر کل تازه منصوب شده در امضای نامه و به نوعی کلاه گذاشتن بر سر دوستداران فوتبال اردبیل باید محاکمه بشوند و با برخورد جدی روبرو گردند تا دیگر در فدراسیونی که حرکت در مسیر قانون و مقررات شعار آن می باشد شاهد چنین بی نظمی ها، جانبداری ها و وارونه جلوه دادن حقایق نباشیم.
فوتبال استان نیاز به توجه بیشتر دارد و برای این که بتواند سر و سامان بگیرد باید روند عقلانی، منطقی و اصلاحی در پیش بگیرد. در این فوتبال هر کسی باید سر جای خودش بنشیند و هر چیز سر جای اصلی قرار بگیرد. اگر در این راه هر کسی و هر چیزی در سر جای خود قرار گرفت و در حیطه وظایف حرکت کرد و عمل نمود آن وقت نتیجه نهایی این حرکت ها و انجام وظایف ، خدمت به فوتبال و حرکت دادن این رشته ورزشی مستعد در مسیر پیشرفت خواهد بود.
فوتبال استان از نظر مدیریتی باید دوران تازه ای را تجربه بکند و تحولی در نگرش و رفتار و افکار حاکم بر آن ایجاد شود . شاعر چه زیبا گفته است:
چرا زغیر شکایت کنم که همچو حباب
همیشه خانه خراب هوای خویشتنم
اگر بر فوتبال ما، مدیریتی علمی، جدی، مقتدر و در یک کلام جهادی حاکم باشد محال است صحنه های متعدد غیر قابل قبول د ر آن را شاهد باشیم. اگر روال موجود همچنان ادامه یابد و هیچ تغییری در افکار حاکم بر آن ایجاد نشود فوتبال منطقه توانایی برداشتن گامی به جلو را نخواهد داشت.
پس از گفتگوها و راه دراز
رسیدیم آنجا که بودیم باز
چاره کار یک جمله است: “مدیریت فوتبال را اصلاح کنید”. اگر می خواهید این رشته در استان سر و سامان گرفته و حرفی برای گفتن داشته باشد باید در افکار حاکم بر آن تغییرات اساسی داده شود و …




«برادر بزرگتر» از تو شکایت می کند

1. چقدر امیدوار بودیم این را ننویسیم و نشد. دست آخر رسیدیم به امروز که ناچار شویم به نوشتن این سطرها برای مهدی تاج که حالا انگار دارد امنیتی ترین فدراسیون فوتبال تمام این سال ها را اداره می کند. مهدی تاجی که وصل است و ارتباط دارد و مورد تایید است و لابد به او آنقدر اعتماد هست که حرفش سند باشد و دیگر نیازی نباشد به چک کردن و پاییدن و وسواس داشتن برای کنترل. جایی که او باشد خیال ها راحت است از بابت همین حضور و حالا همین حضور دارد تبدیل می شود به چیزی فراتر از یک حضور. ما در فدراسیون فوتبال «برادر بزرگتر» نمی خواستیم.

2. وقتی جرج اورول ، 1984 را نوشت و عبارت ترسناک « برادر بزرگتر تو را می پاید» را خلق کرد ، در ذهن هر روزنامه نگار ، زنگی نصب کرد که وقتی یکی از این برادرهای بزرگتر را ببیند ، ناخودآگاه به صدا در بیاید. حالا با مهدی تاج ، برخلاف تمام تصوراتمان ، یک برادر بزرگتر در فدراسیون فوتبال داریم که همه مان را می پاید و این پاییدن به نوشته ها ختم نمی شود. اگر حس کند نیازی هست به مدیرمسوول ها زنگ می زند. اگر این کافی نباشد ، دعوتت می کند فدراسیون تا ناگهان رییس کمیته انضباطی را ببینی که با تو نه از منظر و جایگاه رییس کمیته انضباطی که از جایگاه دیگری صحبت می کند!تو تنها یک مطلب ورزشی نوشته ای. نقدی و گلایه ای یا یادداشتی روی چیزی که نباید باشد و هست و حالا خودت را در مواجهه با فضایی غیر ورزشی می بینی که به همه چیزت شک دارد.به همه چیزت کار دارد و به همه چیزت  می پردازد و این نیست آنچه قرار بود باشد.

3. شکایت مهدی تاج از محمدمایلی کهن و نادر فریادشیران نقطه آغازی بر رسمی شدن حکمرانی یک  فضای امنیتی بر فدراسیون فوتبال نیست اما مهمترین حرکتی است که مثل پرچمی بر فراز فدراسیون فوتبال به اهتزاز در می آید. اینکه مهدی تاج بخواهد فوتبال را در فضایی غیر از فوتبال دنبال کند. فریادشیران مصاحبه تندی داشته اما شکایت کردن از او بابت انتقاداتی که اهالی مطبوعات هم آن را وارد می دانند راهکارمناسبی نیست. اینکه کارلوس کی روش در فدراسیون مشغول حکمرانی است مساله تازه یا مخفی ای نیست.اینکه هر که را بخواهد رد می کند و هر که را بخواهد نگه می دارد و در فدراسیون حتی برای بالادست هایی مثل اسدی و نبی و خود کفاشیان و ساکت هم کری می خواند مساله غریبی نیست. ما هم این موضوع را با ادبیاتی مناسب تر از ادبیات خام اقای فریادشیران نوشته ایم و آدم های دیگر هم گفته اند. شکایت کردن بابت انتقاد روشی نیست که مهدی تاج بخواهد به آن ببالد.

4. این اولین بار نیست که منتقدان در مواجهه با فدراسیون مهدی تاج به اینجا می رسند. گلایه های دبیران ورزشی چند خبرگزاری معتبر از اینکه هر وقت آنها انتقاد درستی را وارد می کنند تاج با مدیران بالادستی آنها تماس می گیرد هم یکی دیگر از نکاتی است که از تاج به عنوان یک فعال رسانه ای انتظارش نمی رفت.هر چه نباشد خود تاج سال ها روزنامه ورزشی داشت. قبل از اینکه  آقای رییس شود!

5. مهدی تاج آمد که علی کفاشیان نباشد.آمد که خیالمان راحت باشد اداره فدراسیون در دست های مردی جدی تر از رییس خندان قبلی قرار گرفته. این جدی بودن اما نباید منجر شود به این همه اخم و برخوردهای قهرآلود. مهدی تاج را نیاورده ایم که بخواهد برخوردی از منظر قدرت به منتقدان نشان دهد. فوتبال یک ورزش است و ورزشی ها نیاز به آژان کشی ندارند. می شود حرف زد و مشکلات یا سوتفاهم ها را در فضایی دیگر برطرف نمود. می شود حتی جواب های را با هوی  و جواب مصاحبه را با مصاحبه داد.این مطلب در دفاع از نقدهای نادرفریادشیران نوشته نشده. این مطلب صرفا یادآوری به رییس فدراسیونی است که رویش خیلی بیش از اینها حساب کرده بودیم اما به عنوان رییس فدراسیون نه به عنوان «برادر بزرگتر» یا «ناظر ارشد»!                                                                              هومن جعفری




چه خبر از لیگ برتر فوتبال استان؟!!!

تقویم اجرائی ارائه شده از سوی هیات فوتبال استان اردبیل؛ تاریخ شروع رقابت های لیگ به اصطلاح برتر استان را ششم مرداد ماه اعلام کرده است. بعد از گذشت نزدیک به یک ماه آیا می توان خبری از این رقابت ها گرفت؟

اگر هیات فوتبال استان توانایی برگزاری رقابت ها در سطوح مختلف را نداشته است به چه دلیل تقویم اجرایی تنظیم کرده و آن را به فدراسیون فوتبال و یا دیگر نهادهای مرتبط ارسال کرده است؟

باید بپذیریم درد فوتبال اردبیل یکی و یا دو تا نیست . به هر بخشی از آن که دقت می کنی جائی برای امیدواری و دلخوشی پیدا نمی کنی. بارها گفته شده است که تنظیم کردن برنامه ای یک ساله در روی کاغذ بسیار سهل و آسان است و در این میان آنچه مهم است اجرایی کردن آن می باشد.

در رقابت های باشگاهی فوتبال، لیگ برتر به بالاترین سطح مسابقات اتلاق می شود . تیم ها برای رسیدن به آن مرحله چه هزینه ها که نمی کنند و چه زحمت هایی که نمی کشند و چه فشار هایی که تحمل نمی کنند. رسیدن به لیگ برتر نشان دهنده اوج هنرنمایی و لیاقت کسانی است که گوشه ای از مسؤولیت تیم ها و فوتبال را به عهده می گیرند.

عنوان لیگ برتر در مسابقات فوتبال برای خود عظمتی دارد و ابهتی، اهمیتی دارد و جایگاهی، شاخص هایی دارد و ویژگی هایی، ولی لیگی که در استان ما به آن عنوان برتر داده می شود آیا از چنین پارامترهایی می تواند برخوردار باشد؟

نام گذاری رقابت هایی که با ثبت نام از تیم ها و اعلام آمادگی آنها و بدون پشت سر گذاشتن مراحل مورد نیاز ،  عنوان برتر را یدک می کشند آیا توهین به شعور دوستداران و علاقه مندان به فوتبال نبوده و نیست ؟ برای رسیدن به لیگ برتر ، تیم ها باید در ماراتنی به نام لیگ دسته اول شرکت کرده و جواز صعود را به دست آورند. همچنانچه در دسته اول نیز تیم هایی که سختی های دسته دوم را چشیده اند باید حضور پیدا بکنند و اما در فوتبال ما هر تیم بزرگسالی که بتواند اعلام آمادگی نماید ردای برتری بر تن می پوشد و به سرمایه اصلی فوتبال استان تبدیل می شود.

در این ارتباط وظیفه کسانی که مدعی بی طرفی و انتقاد سازنده هستند ، چیست؟ آنهایی که در کمین نشسته اند و منتظر هستند تا یک نفر حرفی بزند و به بودن ابرو در بالای چشمان پر نور و تیزبین اهالی هیات اشاره ای بکند،  حمله همه جانبه را آغاز بکنند و تا دلشان بخواهد تهمت بزنند و دامن دوستان خود را از هر گونه انتقادی مبری  بدانند چرا چشم بر روی واقعیت های می بندند؟  

اگر واقعا دل ما برای فوتبال می سوزد و در دام باند و گروه گرفتار نیستیم و دوست داریم از حق دفاع نمائیم چرا برخی ها تاکنون از عدم اجرای برنامه های پیش بینی شده و نبود سطوح مختلف رقابت ها در فوتبال اردبیل یعنی لیگ برتر و دسته یک و دو وسه حرفی به میان  نیاورده اند؟ چرا این قبیل افراد که خود را برای حمله به منتقدان هیات فوتبال استان محق می دانند برای لحظه ای با خود خلوت نمی کنند که ببینند آیا حق فوتبال اردبیل همین وضعیت موجود است؟

آقایان که خود را کارشناس، صاحب نظر و شجاع و نترس و به دور از هرگونه جانبداری تلقی می کنند چرا باید برای یک بار هم که شده نگفته اند که آیا با صدور اطلاعیه و ثبت نام از تیم ها می توان ادعای برگزاری رقابت هایی تحت عنوان لیگ برتر نمود؟

راستی چه کسانی عامل نابودی فوتبال هستند؟ کم تر از یک ماه مانده به پایان تابستان و در حقیقت فصل مساعد برای برگزاری رقابت های فوتبال در استان فقط برای اعلام تاریخ دلخوش کرده ایم. این چگونه برنامه ریزی است که بهترین ایام سال در تعطیلات تابستانی را از دست می دهیم . آیا می خواهیم در فصل سرما و در ایام تحصیل دانش آموزان و دانشجویان چند دیدار برگزار بکنیم و بدین ترتیب پرونده رقابت ها را ببندیم و به آمارهای آنچنانی بیفزاییم.

تقویم ارائه شده از سوی هیات فوتبال استان و تاریخ های اعلامی برای شروع رقابت ها از عجایب فوتبال کشور محسوب می شود. کمیته امور استان های فدراسیون و بخصوص طالقانی مسؤول این کمیته که به نظر می رسد بیشتر از هر کسی سنگ هیات فوتبال استان اردبیل را به سینه می زند آیا می تواند در ارتباط با اعلام تاریخ های سرکاری برای شروع رقابت های فوتبال در استان پاسخگو باشد؟