1

فضول باشی ورزش و بیگ های قلابی

فضول باشی را بعد از مدت ها که موفق به زیارتش نشده بودم سرحال دیدم و خدا را شکر کردم . آخه هر وقت که او به من بخندد و خوب تحویلم بگیرد آن روز بهترین و زیباترین روز من خواهد بود. این بار نیز او میزان میزان بود و زود سر صحبت را باز کرد و گفت: می خواهم داستانی به تو بگویم و از آن نتیجه گیری بکنم اگر حوصله اش را داری بگو تا من شروع کنم.
گفتم عزیز دل برادر مگر میشه انسان، شیرینی هم صحبت شدن با تو را با چیز دیگری عوض بکنه من سراپا گوش خواهم بود.
گفت:شخصی تازه به دوران رسیده مدام می کوشید پا جای پای بیگ ها و اشراف زادگان بگذارد و در رفتار و کردار خود از ایشان تقلید کند. روزی همچنان که با افاده ی تمام گردن گرفته و دست بر کمر زده از کویی می گذشت به چاله ی پر کثافتی فرو رفت. اطرافیان دویده طنابی آوردند! اما او همچنان دست بر کمر ایستاده بود و به گرفتن سر طناب رضایت نمی داد که مبادا با برداشتن دست از کمر گاه از بیگی بیفتد و این داستان بیشتر در مورد کسانی به کار می رود که علی رغم ناکامی و تیره بختی و نا توانی دست از تکبر و خودنمایی بر نداشته و قدرت و توان و ظرفیت قبول واقعیت ها را نیز ندارند.
گفتم منظورت از این داستان سرایی چیست و در مورد چه کس یا چه کسانی می خواهی حرف بزنی؟
گفت ببین من را با هیچکس دشمنی نیست و بدون دلیل و مدرک هم بر علیه کسی حرف نمی زنم . ناگفته پیداست ، عده ای عادت دارند همیشه از حرف حق برنجند و گوینده اش را خائن و نادان و ناآگاه و مغرض و از این دست افراد بدانند ولی به راستی که این داستان را می توان در شاءن و مرتبت برخی از دست اندرکاران ورزش و از جمله فوتبال وارد دانست که نمی خواهند از بیگ بودن خود دست بردارند و تن به واقعیت های موجود بدهند.
به فضول باشی گفتم جان هر کسی که دوست داری از فوتبال حرف نزن. حالا فردا باز این دبیرش در فضای مجازی می آید و می گوید که فضول باشی را هم خیلی وقت است می شناسم و آن گاه به تو بی حرمتی می کنند ول کن بابا تو هم حوصله داری.
گفت بزار بگوید، مگه ایرادی داره که من را بشناسه، خوب من هم او را و دیگر دوستانش را می شناسم، ماشااله و انشااله را هم شناسم، نگران بیانیه نباش ولی بشنو چرا این را گفتم.مدت هاست که می گوییم در پنج سال گذشته مجمع هیات فوتبال استان به طور قانونی برای یک بار هم که شده تشکیل نیافته و بنابر این بر اساس اساسنامه کلیه اقدامات آنها در طول این سال ها قانونی نبوده است. حالا به جای این که این واقعیت را به پذیرند گاها مدعی می شوند که تشکیل یافته است .
در مقابل این ادعا می گوییم قربان قد و بالای شما و همت فرهاد و قدرت کلنگ و بیل شما در کندن بیستون و از بین بردن مشکلات فوتبال برویم آیا می شود که آدرس این مجامع برگزار شده از جمله تاریخ و محل تشکیل و روسای مجمع و در نهایت صورت جلسه های تنظیمی را اعلام کنید و جهت اطلاع افکار عمومی آنها را منتشر به فرمایید تا فضول هایی چون من نتوانند سخن های این چنینی را بر زبان آورند.
گفتم فضول باشی فکر کنم بهتر است که تو را زود زود ملاقات نکنم چرا که برخی وقت ها بدون در نظر گرفتن اوضاع زمانی و مکانی حرف هایی می زنی که ممکن است برای من دردسر ساز شود. ول کن بابا وقتی می گویند تشکیل شده بگو تشکیل شده تا مورد عنایت قرار بگیری و عزیز سلطان بشوی.
 




فوتبال ورزش مرد هاست

چندی قبل در پاسخ به اقدامات نامناسب و خاله زنکی برخی از مدعیان فوتبال، مطلبی تحت عنوان “فوتبال ورزش مردهاست” در نشریه به چاپ رسید.
برخی از دوستان به تیتر مطلب با نگاه جنسیتی نگریسته و ایرادی بر آن گرفته بودند. وقتی مطرح می شود که “فوتبال ورزش مردهاست” منظور این نیست که این رشته زیبا و پرتحرک اختصاص به آقایان دارد و بس، بلکه قصد و مراد از به کار بردن کلمه مرد یادآوری برخی از خصلت های مورد قبول جامعه و ویژگی های خوب و جامعه پسند است . به عبارتی دیگر مرد در این بحث در مقابل نامرد می باشد.
فوتبال باید عرصه فعالیت انسان های بزرگ ، عاشق، صادق و بی ریا باشد. متاسفانه سال هاست که فوتبال کشور با سردمداری بعضی ها که به جانش افتاده اند از نظر اخلاقی و رفتاری به سرنوشتی بد دچار شده است که بازگرداندن آن به حالت اولیه و به دنیایی که در آن صداقت و مردانگی و جوانمردی حرف اول را بزند بسیار مشکل و تقریبا غیر ممکن شده است.
فوتبال استان و شهر ما و وضعیت و جو حاکم بر آن نمی تواند جدای از موقعیت فوتبال در سطح کشور باشد. در فوتبال ما نیز تازه از راه رسیده هایی که می خواهند راه صد ساله را یک شبه طی بکنند با پناه بردن به بعضی از خصلت های ناجوانمردانه، چند سالی است بی رحمانه، آگاهانه و ناآگاهانه به جان فوتبال ما افتاده اند و آن را از مسیر اصلی خود منحرف کرده اند.
اینها که متاسفانه برخی از افراد به ظاهر موجه را نیز در خود حل کرده و هم صدا و هم گام با خود کرده اند مروج ادبیات ناشایست و مخرب و خودخواهانه و غیر مؤدبانه شده اند. آنها با ادبیات مسخره و خاله زنکی و مخرب و تحقیر کننده سعی می کنند آنچه را که به نفع خود، دوستان و اربابانشان است بر زبان آورند و فضای ورزش و فوتبال را همیشه در حال طرفداری از اربابان خود نگاه دارند.
آنها نقاب بر چهره زده و برای دو روز دنیا بر دین و ایمان و آخرت خود چوب حراج می زنند . هر چه تلاش کنند و بخواهند شبکه نامردی تشکیل داده را گسترش بدهند، در نهایت نمی توانند راه به جایی ببرند، چرا که در این عرصه مهم، قضاوت با مردم است و مهم واقعیتی است که با دست زدن به انواع حیله ها و تزویر ها نمی توان آنها را انکار کرد و یا برای همیشه بر روی آنها سرپوش گذاشت.
با گذشت اندک زمان ، مردم پی به ماهیت خیلی ها که خود فروخته اند و وسیله ای برای ادامه حیات سر شار از نامردی و ناجوانمردی دیگران شده اند، پی می برند و جز رسوایی و بدنامی بهره دیگری نمی توانند از نقش خود برداشت نمایند.
تعجب از کسانی است که علی رغم داشتن وجهه ای قابل قبول و عملکردی مناسب در سال های نه چندان دور، خواسته و یا ناخواسته در دام چنین کسانی گرفتار شده اند. ممکن است این قبیل افراد در اصل نخواهند برای آنها یاری رسان باشند ولی با قرار گرفتن در دام تزویر ناخواسته تبدیل به عنصری برای کمک به اهداف جمعی دشمن و خائن ورزش و فوتبال می شو ند و رفته رفته کارنامه خوب سال های گذشته را لکه دار و فراموش شدنی می کنند.
پس فوتبال را با آنهمه ویژگی های منحصر به فرد و جایگاه خاص آن در بین نسل جوان می توان ورزش مرد ها نامید . ورزشی که باید علاقه مندان ، طرفداران و ورزشکاران آن در فکر گسترش و حاکمیت رفتارهای انسانی، اخلاقی و مخلصانه باشند.
 




صفر سهم استان اردبیل از اردوی تیم ملی فوتبال نوجوانان

از سوی سرمربی تیم ملی نوجوانان 25 بازیکن به اردوی تدارکاتی تیم ملی دعوت شدند.
عباس چمنیان این 25 بازیکن را از 9 استان انتخاب و برای حضور در اردو فرا خوانده است..
نگاهی کوتاه به اسامی دعوت شدگان مشخص می کند که سهم اردبیل از این اردو صفر بوده و علی رغم تلاش هایی که از سوی برخی از مربیان زحمتکش پایه در باشگاه ها انجام می شود، همچنان دست فوتبال اردبیل از رسیدن به پیراهن تیم های ملی در سطوح پایه کوتاه مانده است.
فوتبال ما چرا نمی تواند در سطوح پایه در رقابت های کشوری خوش به درخشد و چرا بازیکنان نوجوان این استان علیرغم شایستگی و بهره بردن از مهارت های فردی نمی توانند نظر مساعد مربیان تیم ملی را جلب بکنند؟
بار ها اشاره کرده ایم که شعار دادن و حرف زدن و خودمان را برتر تلقی کردن و در آسمان های موفقیت سیر کردن و در رویا خود را برتر و بزرگ تر قلمداد کردن آسان است اما مهم میدان عمل است که باید حاصل دسترنج خود و نتیجه ادعاهای خود را ببینیم . متاسفانه هر چند در آمار دادن ها به نوعی می خواهیم سبقت بگیریم و با حاشیه سازی، برتری خود را اعلام بکنیم ولی می بینیم که در اردوی تیم ملی نوجوانان از داشتن یک سهم نیز محروم هستیم .
آیا استعداد فوتبال اردبیل و داشته ها و سرمایه آن در حدی است که نتواند حتی یک سهم از 25 سهم تیم ملی نوجوانان را به خود اختصاص بدهد؟ آیا فوتبال اردبیل لیاقت و توان و قدرت آن را ندارد که نوجوانانش را در اردوهای تیم ملی پایه ببیند و با موفقیت آنها فریاد شادی سر دهد؟ اگر فوتبال اردبیل دارای زمینه برای موفقیت در عرصه های مختلف نبوده و نیست پس چرا در سال های نه چندان دور تیم های ملی پایه و جوانان در ید قدرت فرزندان دلاور و با استعداد این منطقه بودند؟ اشکال کار کجاست و کار از کجا ایراد دارد؟
در این میان دست اندرکاران و گردانندگان فوتبال استان و شهرستان ها چه وظیفه ای دارند؟ نقش آنها در حاکم شدن وضعیت موجود چیست؟ آیا نگاه اقتصادی و درآمد زا به مدارس فوتبال می تواند در این ارتباط مؤثر باشد؟ و دهها سؤال دیگر که پیدا کردن جواب مؤثر برای آنها شاید بتواند گرهی از مشکلات موجود فوتبال پایه های اردبیل را باز بکند.
اسامی دعوت شدگان به اردوی تدارکاتی تیم ملی نوجوانان:
عارف محمد علی پور- امیر حسین اسماعیل زاده- الهیار صیاد منش از مازندران
علی باقری- امیر حسین علیزاده از کرمان
طاها شریعتی- پوریا بالی لاشک-علیرضا اسد آبادی- امیر حسین حسین پور و امیر حسین حسین زاده از تهران
امیر جانی پور از کهگیلویه و بویر احمد
علیرضا کوشکی از اصفهان
محمد شریفی- احمدرضا جلالی-محمدرضا غبیشاوی- علی ستاوی و علی غلام زاده از خوزستان
علی داوران- سبحان خاقانی- تانیور باشقره- امیر علی علیزاده از خراسان رضوی
محمد قادری از هرمزگان
مبین عشایر- امیر شیرچی- رامتین قایقران از گیلان
 
 




اعتصاب بازیکنان و مقایسه استقلال خوزستان و شهرداری اردبیل

در هفته ای که گذشت بازیکنان تیم فوتبال استقلال   خوزستان به دلیل پرداخت نشدن مطالبات خود بر سر تمرینات حاضر نشدند. این اقدام بازیکنان، تیم بزرگی چون استقال اهواز را که درگیر رقابت های لیگ برتر و جام باشگاه های آسیا می باشد در بلاتکلیفی قرار داد .
هنوز ساعاتی از تصمیم اعضای تیم نگذشته بود که استاندار خوزستان وارد عمل شد و با رایزنی های انجام یافته دستور صدور پرداخت بخشی از مطالبات بازیکنان را صادر کرد و بدینوسیله بازیکنان با توجه به قول استاندار در تمرینات حضور یافتند و از ایجاد حاشیه بیشتر در تیم جلوگیری کردند.
پخش این خبر که به طور گسترده در رسانه های جمعی انجام پذیرفت برای ما دوستداران فوتبال و تیم شهرداری اردبیل دردآور و زجر آور بود.
در سال گذشته وقتی نماینده فوتبال اردبیل در دریایی از غم و اندوه و محنت دست و پا می زد و به دلیل مشکلات مالی بازیکنان و کادر فنی هر روز ساز تازه ای کوک می کردند و جمعی نیز بر سر مالکیت تیم دعوا راه انداخته و عده ای دیگر نیز به هر قیمت و بهایی راضی به دل کندن از تیم نبودند فریاد های تماشاگران و التماس آنها راه به جایی نبرد و برای یک بار هم نشد که استاندار اردبیل در مورد تیم و عشق هواداران اظهار نظر بکند و راه چاره ای برای نجات آن پیشنهاد نماید.
این سؤال بزرگ و بی جواب در نزد تماشاگران فوتبال اردبیل است که چرا استاندار نخواست در نجات تیم از دامی که برای آن گسترده بودند اقدامی حتی در حرف و اظهار نظر به عمل آورد؟
امیدواریم برای ما روزی این امکان فراهم شود تا بتوانیم این سؤال را از مجید خدابخش بکنیم و جواب آن را دریافت کرده و جهت اطلاع فوتبالی ها منتشر بکنیم.
استاندار خوزستان چیزی بالاتر از استاندار ما که ندارد قانون هم که در همه جای ایران سربلند یکسان و برای همه لازم الاجرا می باشد حال چرا در خوزستان می شود به فوتبال و تیم باشگاهی کمک کرد ولی در اردبیل این امر امکان پذیر نمی شود جوابش را باید آنهایی بدهند که مدام از ممنوعیت شهرداری برای تیم داری سخن گفتند و زمینه نابودی تیم را فراهم کردند.
 




بلاتکلیفی فوتبال خلخال و هیات فوتبال استان

وقتی می نویسیم که در برخی از شهرستان های استان بلاتکلیفی هیات فوتبال موجبات نابودی فوتبال آن مناطق را فراهم کرده است به مذاق بعضی از آقایان خوش نمی آید و به جای جواب منطقی و قانع کننده، دبیر هیات فوتبال استان (قانونی یا غیر قانونی بود نش جای خود دارد) بیانیه صادر می کند و در فضای مجازی ما را دشمن هیات فوتبال استان قلمداد کرده و نسبت به آلوده کردن جو برای سرپوش گذاشتن بر روی واقعیت ها اقدام می کند.
به جای پاسخگویی به سؤالات مطرح شده برای روشن شدن افکار عمومی دبیر هیات فوتبال استان پیشقدم می شود و حمله به نگارنده مطلب را در صلاح خود و دوستانش می بیند و به جای رویارویی با واقعیت های موجود به سمت کسانی غش می کند که برای وی ماشاءاله و انشاءاله سر می دهند. حال بشنوید از سرنوشت فوتبال خلخال و مدیریت آن . بعد از ماهها بلاتکلیفی و به توافق نرسیدن اداره ورزش و جوانان با هیات فوتبال استان بر سر معرفی یک فرد جهت تصدی ریاست هیات فوتبال آن شهرستان به یکباره قرعه به نام فرماندار وقت خلخال علی نظری افتاد و او با حکم رئیس سابق هیات فوتبال استان به عنوان رئیس هیات فوتبال خلخال معرفی شد.
از زمان انتصاب نظری به سمت رئیس هیات فوتبال خلخال تا تودیع وی از فرمانداری نزدیک به شش ماه زمان سپری شد. با همه ارادتی که به همکار مطبوعاتی خود داریم ولی بیان واقعیت ها در ورزش و فوتبال استان وظیفه ما بوده و دانستن حق مردم می باشد. حال باید از هیات فوتبال استان سؤال شود که کارنامه فعالیت هیات فوتبال خلخال در زمان تصدی مسؤولیت آن با نظری چه بوده است؟
درست در آن ایامی که این انتصاب صورت پذیرفت گفتیم که فرماندار شهر، آن هم چهره فعال اقتصادی و عمرانی و سیاسی نباید خود را درگیر مسائل جزئی فوتبال کرده و پیش بینی کردیم که فرماندار با توجه به گرفتاری های متعدد، وقت کافی برای رسیدگی به امور فوتبال را نخواهد داشت و چنین نیز شد که حتی در آن شش ماه برای هیات دبیر معرفی نگردید. آنطور که شنیده می شود در حال حاضر نیز امور اندک فوتبال آن شهر توسط اداره ورزش و جوانان انجام می شود.
چرا باید خلخال با آن پیشینه و سابقه ، فوتبالش به وضع اسف باری گرفتار شود؟ آیا کسی هست که آماری از فعالیت تیم های پایه در آن شهرستان بدهد؟ آیا در پنج سال گذشته رقابت های باشگاهی در آن شهرستان برگزار شده است؟ آیا تیم های پایه و توجه به پشتوانه سازی در فوتبال آن منطقه جایگاهی دارد؟ چرا بعد از انتقال رئیس هیات فوتبال آن شهرستان اقدامی در جهت جایگزینی وی صورت نگرفته است؟ آیا ادعای مبنی بر خدمت به فوتبال استان در چهار سال گذشته در حد و اندازه چهل سال گذشته این است که رئیس هیات یک منطقه در طول شش ماه حتی برای یک بار جلسه هیات را تشکیل ندهد و همکارانش را انتخاب ننماید؟
فوتبال خلخال بعد از آن همه بی توجهی و انتقال خلخال دشت به کرج چه نتایج چشمگیری در سال های اخیر داشته است؟ آیا نتایج ناامید کننده نماینده فوتبال خلخال در دسته سوم فصل گذشته نشانی از صحت ادعای ما مبنی بر خوردن کفگیر فوتبال خلخال به ته دیگ نبوده و نیست؟
در این میان وظیفه اداره کل ورزش و جوانان چیست؟ آیا اساسنامه ای که آقایان خود را پایبند به آن می دانند این اختیار را داده است که در سر و سامان دادن به وضعیت فوتبال شهرستان ها به دلخواه رفتار نمایند و اداره کل نیز توان و جرئت هیچ اقدامی را نداشته باشد؟
منتظر می مانیم تا آقایان موفقیت های فوتبال خلخال در پنج سال گذشته و سرنوشت و چگونگی انتخاب رئیس هیات فوتبال آن شهرستان و بلاتکلیفی دوباره آن را اعلام بکنند تا حداقل دلایل ضعف فوتبال آن منطقه روشن شود.آیا این نوشته را نیز دبیر هیات فوتبال استان( قانونی یا غیر قانونی) به عنوان مخالفت با اقدامات هیات فوتبال تلقی کرده و بیانیه جدیدی منتشر می کندو دوستان را برای نوشتن آن زحمت می دهد؟
 




نگاهی کوتاه به فوتبال باشگاهی اردبیل در سال ۶۷

هفته پایانی و قهرمانی پاس
سرانجام پس از یازده هفته رقابت، پاس به عنوان قهرمان باشگاه های اردبیل، بزرگداشت شهدای هفده شهریور معرفی شد.پاس با کسب 19 امتیاز بر صدر فوتبال اردبیل تکیه زد و استقلال با 18 امتیاز نیابت قهرمانی را از آن خود نمود.
مسابقات لیگ دسته اول باشگاه های اردبیل در هفته های پایانی به علل مختلف با تعطیلی مکرر مواجه گردید و این امر در کیفیت مسابقات تاثیر نامطلوب داشت.
تا آخرین روز این رقابت ها تکلیف قهرمانی مشخص نشده بود. زمانی که پاس در آخرین هفته 2بر1 بنیاد شهید را مغلوب کرد استقلال تا حدودی امید های خود برای قهرمانی را از دست داد . این تیم در آخرین بازی فصل صفر بر صفر در مقابل هلال احمر متوقف گردید. با این تساوی استقلال به مقام دوم بسنده کرد.
هلال احمر که در این روز تنی چند یاران خود را در اختیار نداشت و مربی خود نژاد ابراهیمی را به میدان فراخوانده بود !چهره بسیار مطلوبی از خود به نمایش گذاشت . فوتبال پر تحرک و زیبا از خصوصیات بارز این مسابقه بود. این دیدار پایانی خوش برای مسابقات فوتبال دسته اول باشگاه های اردبیل بود. هلال احمر رده سوم را به خود اختصاص داد و بانگ استان علی رغم تغییر و تحولاتی که در این فصل متحمل شده بود با درخشش کامل توانست به مقام چهارم دست پیدا بکند. این تیم اگر بتواند تمام نیروهای خود را در اختیار بگیرد در آینده حرف هایی برای گفتن خواهد داشت.
دو تیم عقاب و آراز با 6 امتیاز مسافران دسته دوم شناخته شده و از دسته اول باشگاه ها خداحافظی نمودند.
پاس علاوه بر قهرمانی با 31 گل زده بهترین خط حمله و با 7 گل خورده بهترین خط دفاع مسابقات را در اختیار گرفت.
مقصود بایرامی از تیم پاس با 9 گل زده به عنوان بهترین گل زن مسابقات معرفی گردید.
تیم پاس از سوی هیات فوتبال خوش اخلاق ترین شناخته شد.
پاس اردبیل: رحیم زرگین، سهراب جاهد، محمود مجیدی، حسین عباس زاده، صفر مرادی، فیض اله نیک نژاد، مرسل وقری، نادر کهنمی، مقصود بایرامی، محمود بایرامی، ناصر عروجی، احد عروجی، حسن کامرانی، عسگر غفاری، حیدر وطنخواه، عادل پیرفرشی، محرم حقگو، عادل نظارتی ، سعید باباوند، رضا مرادی، مقصود مدرس، فریدون ترکساری و مسی پویا نیا  
مربی: داود حسنی فرد
 




گواه عاشق صادق در آستین باشد، معمای انتقال احمدی در نیم فصل

گواه عاشق صادق در آستین باشد. این مثل معروفی است که مرحوم دهخدا نیز رباعی طنزی دارد که ذیل این مثل به شرح زیر یادداشت کرده است:
به راه صادق اگر دست من شکست چه باک؟
کسی که عاشق صادق بود چنین باشد
گواه من بود اکنون در آستین ، آری
گواه عاشق صادق در آستین باشد
بعد از گذشت نزدیک به چهار ماه به یک سؤال جوابی پیدا نکرده ایم و هر چه نوشته شده و به آن اشاره گردیده به جای جواب، مارک مخالفت با هیات فوتبال استان را متحمل شده ایم. اگر آقایان صادق باشند و ایرادی در کار نبوده باشد باید جواب این سؤال را که سؤال دهها علاقه مند به تیم شهرداری و فوتبال اردبیل می باشد بلافاصله از آستین به در می آوردند و رفع شبهه می نمودند.
پرسیده شده در حالی که تیم شهرداری با مرگ دست و پنجه نرم می کرد و به دلیل بدهی و برابر رای کمیته انظباطی در نیم فصل قادر به جذب بازیکن نبوده چه کس و یا چه کسانی با انتقال داور احمدی و سه بازیکن دیگر موافقت کردند؟
در حالی که مالکیت تیم در هاله ای از ابهام بود و قرارداد بازیکنان به نام باشگاه آبی پوشان در هیات فوتبال استان و با امضای مجید حیدری به ثبت رسیده بود چه کس و یا چه کسانی برای بازیکنان یاد شده رضایت نامه صادر کردند و این در حالی است که مجید حیدری از این امر اظهار بی اطلاعی می کند.
هیات فوتبال استان مجوز خروج از استان برای این بازیکنان را با توجه به کدام رضایت نامه صادر کرده است؟
این انتقال تحت چه شرایطی صورت پذیرفته و عایدی حاصل از آن به کجا و چگونه تعلق گرفته است؟
سؤال سخت و مبهمی که نیست. دبیر هیات فوتبال استان می تواند با انتشار رونوشت رضایت نامه صادر شده از باشگاه و مجوز خروج از استان صادر شده از سوی هیات فوتبال و فیش واریزی و یا اعلام شرایط انتقال به حرف و حدیث ها پایان بدهد.
آیا نباید افرادی که در شرایط حاد و بحرانی با موافقت انتقال بازیکنان به تیم ضربه زدند را جامعه فوتبال بشناسد و به هوش و فراست آنها درود بفرستد؟ آیا خنده دار نیست در حالی که یک تیم از جذب بازیکن جدید محروم باشد دایه های مهربان تر از مادر نسبت به صدور رضایت نامه برای انتقال بازیکنان مؤثر و یار ثابت تیم اقدام کنند؟
این سؤال ما آیا ربطی به دشمنی با هیات فوتبال استان، دبیر هیات فوتبال و یا سنگ اندازی در مسیر خدمت بی منت هیات فوتبال می باشد؟ اگر قرار است بیانیه ای صادر شود بجا خواهد بود که در آن بیانیه نسبت به پاسخ دادن به سؤالات فوق در کنار حتک حرمت ها نیز اقدام گردد.
 




نگاهی کوتاه به فوتبال باشگاهی اردبیل در سال ۶۷

هفته پنجم
در پایان هفته پنجم تیم استقلال با پیروزی پر گل 5 بر صفر در مقابل ژاندارمری(سینا) در صدر جدول رده بندی قرار گرفت.
استقلال در این روز در یک بازی یک طرفه با گل های علی دایی(2گل) و پرقیمت تیم سینا را مغلوب کرد. سینا در این فصل حال و روز چندان مطلوبی ندارد و با سه امتیاز در مکان یازدهد جدول رده بندی قرار گرفته است.
عقاب و آراز در یک دیدار نه چندان دلچسب به طور مساوی امتیاز ها را تقسیم نموده و موفق به گشودن دروازه حریف نشدند.
بانگ استان در رویارویی با راه و ترابری 3 بر 1 به پیروزی رسید. بانگ استان از چهره های خوبی بهره مند است ولیکن مشخص است که این تیم از بی تمرینی و عدم آمادگی رنج می برد.
پاس با سه گل محرم حقگو(2گل) و مقصود بایرامی تیم توانیر را مغلوب کرد. توانیر جز تیم های مطرح اردبیل می باشد که در این فصل آنچنانچه باید و شاید نتوانسته است خودی نشان بدهد. این تیم با سه امتیاز در پایان هفته پنجم در مکان دهم جدول قرار گرفته است. عمده مشکل این تیم ضعف خط حمله و از دست دادن فرصت های گرانبها در جریان مسابقه است.
هلال احمر با تنها گلی که از نقطه پنالتی به ثمر رساند صنعت نفت را مغلوب کرد. حسن هلال احمر در این است که به جوان های خود اطمینان دارد و با این که در این فصل تنی چند از مهره های صاحب نام خود را از دست داده است ولیکن با تکیه بر جوانانش مدعی قهرمانی است.
بنیاد شهید و دارایی به تساوی یک بر یک دست یافتند. بنیاد شهید که در هفته سوم یکی از یاران خود را به دلیل آسیب دیدگی از دست داده بعد از آن نتوانسته است انتظارات هواداران خود را برآورده نماید.
باید گفت که رقابت های فوتبال دسته اول باشگاه های اردبیل در سال 67 به طور فشرده انجام می پذیرد. مشخص است که فشردگی مسابقه ها در کیفیت بازی ها اثرگذار می باشد .
مسؤول هیات فوتبال اردبیل علت فشردگی مسابقه ها را کمی وقت و در پیش بودن مسابقه های فوتبال حذفی شاهد و جام فلق ذکر می نماید. از طرف دیگر زمین خاکی اردبیل وضعیت مطلوبی ندارد و بار دیگر باید این مساله را تکرار کرد که تنها زمین خاکی این شهر که جوابگوی مسابقه های مختلف باشگاهی است چه زمانی زیر کشت چمن خواهد رفت؟ باید هر چه سریع تر موانع موجود در سر راه کاشت زمین فوتبال اردبیل از میان برداشته شود.
هفته هشتم و ادامه صدرنشینی استقلال
استقلال در پایان هفته هشتم نیز صدر نشینی خود را حفظ کرد. استقلال در پایان این روزبا 13 امتیاز به تنهایی به صدر جدول رده بندی تکیه زده و به دنبال آن پاس با 11 امتیاز و یک بازی کم تر در تعقیب صدر نشین می باشد.
در روز هشتم دیدار دو تیم هلال احمر و عقاب به علت عضویت تنی چند از بازیکنان هلال احمر در تیم منتخب آموزشگاه های استان به تعویق افتاد. توانیر و دارایی در یک بازی پرتب و تاب با نتیجه یک بر یک امتیاز ها را به طور مساوی تقسیم نمودند. استقلال تیم ته جدولی آراز را با چهار گل مغلوب نمود. بنیاد شهید با نتیجه 1بر1 در مقابل بانگ استان متوقف شد و پاس 2بر1 صنعت نفت را مغلوب نموده و دیدار دو تیم ژاندارمری و راه و ترابری که جزء تیم های آخر جدول رده بندی هستند 3بر2 به نفع ژاندارمری به پایان رسید و این تیم را پنج امتیازی نمود. این برد هیچگونه در وضعیت ته جدول نداده و ژاندارمری همچنان مکان یازدهم جدول را در اختیار دارد.
هفته دهم
با پایان رقابت های دهمین روز تکلیف قهرمانی این مسابقات به روز آخر کشیده شد. در این هفته استقلال به تنهایی با 17 امتیاز در صدر و به دنبال آن پاس با 15 امتیاز و یک بازی کمتر در جای دوم جدول رده بندی قرار گرفته است.
در روز دهم استقلال در یک بازی حساس با تنها گلی که از نقطه پنالتی به ثمر رسید بر تیم دارایی غلبه یافت. دارایی در این دیدار پا به پای حریف دوید و چهره یک مغلوب را نداشت. هلال احمر در رویارویی با توانیر با نتیجه یک بر یک متوقف شد . توانیر که از تیم های با سابقه اردبیل می باشد در این دیدار بهترین چهره خود را به نمایش گذاشت و در اکثر دقایق حاکم بر توپ و میدان بود و درد کهنه این تیم یعنی ضعف خط حمله آن مانع از نتیجه گیری بیشتر توانیر گردید.
صنعت نفت با دو گل بر سینا غلبه کرد و این تیم را که از دوران خوش گذشته فاصله بسیار دارد در آستانه سقوط به دسته دوم قرار داد.
تیم عقاب در رویارویی با بانگ استان هرچه کشید از دست مربی خود بود. محمد محرمی که مربیگری عقاب را بر عهده دارد و در بانگ استان بازی می کند هر دو گل بانگ را به ثمر رساند تا تیم خود را 2 بر 1 مغلوب سازد.
راه و ترابری 3بر2 بر بنیاد شهید غلبه یافت. بنیاد که تصور نمی کرد بدینسان در کمند راه و ترابری اسیر گردد در مقابل دوندگی یاران تیم مقابل و سنگینی بیش از حد بازیکنان و ضعف خط دفاعی خود دو امتیاز حساس این دیدار را از دست داد.
پاس که در رده دوم جدول قرار دارد با چهار گل بر تیم ته جدولی آراز غلبه یافت. بازیکنان آراز که از هم اینک بلیط دسته دوم را در جیب دارند در مقابل پاس تا دقیقه 70 دروازه خود را بسته نگاه داشتند ولیکن با گلی که عادل پیرفرشی به ثمر رساند پای بازیکنان پاس به گل باز شد و در نهایت با چهار گل به پیروزی رسید.
رقابت های هفته پایانی دسته اول باشگاه های اردبیل در شهریور ماه سال 67 به دلیل آغاز رقابت های دومین دوره جام فلق به تعویق افتاد و قرار بر این شد که رقابت ها بعد از پایان جام فلق ادامه پیدا بکند.در هفته دهم دیداری بسیار حساس بین دو تیم استقلال و دارایی برگزار شد. این دیدار به نوعی دربی محله علی آباد به شمار می رفت. اکثر بازیکنان دو تیم و بخصوص کادر فنی و سرپرستی آنها از ساکنین محله فوتبال خیز علی آباد اردبیل بود و کری جالبی بین اعضای دو تیم و بخصوص کادر سرپرستی و هواداران آنها برقرار بود . در دهه شصت دیدارهای این دو تیم همیشه از حساسیت ، هیجان و حرارت خاصی بهره می برد و خاطرات دیدارهای این دو تیم نمی تواند از یاد و خاطره فوتبالی های دهه 60 فراموش شود.
 




شورای شهر چرا با تیم داری شهرداری مخالفت کرد؟!!

اسامی کاندیداهای احتمالی منتشر شده در فضای مجازی نشان می دهد که همه سیزده نفر عضو فعلی شورای اردبیل برای ادامه خدمت بی منت، بی ریا ، مخلصانه و بی ادعا اعلام آمادگی کرده و باحضور در فرمانداری اردبیل ثبت نام نموده اند. جامعه ورزش استان و بخصوص علاقه مندان به فوتبال و تیم شهرداری از همه آنها به جر ناطق درآبادی به خاطر موضعگیری هایشان در قبال تیم دل خوشی نداشته و از آنها آزرده خاطر هستند. فوتبالی ها اعتقاد دارند این عزیزان چنان ضربه سهمگین و کشنده ای بر پیکر فوتبال اردبیل وارد کرده اند که ترمیم نقاط آسیب دیده نیاز به زمان و در اختیار داشتن امکانات قابل توجه است.
برخی از این آقایان در طول یکی دو سال گذشته از عدم حضور در انتخابات شورا دم می زدند و به صراحت می گفتند با وضعیت موجود هرگز برای راهیابی به پارلمان محلی وارد مبارزه نخواهند شد ولی ثبت نام آنها در اذهان کسانی که این قبیل اظهار نظر ها را شنیده بودند سؤالات متعددی را مطرح می کند که جواب یافتن برای آنها می تواند گره های چندی در این ارتباط را بگشاید. رنگ عوض کردن ها هم که دیگر مشکلی ندارد. افرادی که تا دیروز توسط برخی ها فرصت طلب و پشت کننده به آرمان های جناحی متهم می شدند امروز دوباره توسط آنها یک چهره خدوم، بی نظیر، لایق، استثناء، فرهیخته، آشنا به امور ، مهندس ناب، تحصیلکرده ای بی رقیب و گره گشای مشکلات شهری تلقی می شود. عجب دنیایی شده است . از این شاخه به آن شاخه پریدن برای برخی ها از یک لیوان آب خوردن هم آسان تر است.
بگذریم این عزیزان می توانند برای اعتماد سازی در ارتباط با علل مخالفت با تیم داری شهرداری شفاف سازی بکنند و زوایای مختلف قضیه را به اطلاع عموم برسانند و ما آماده ایم که خدمت این آقایان برسیم و نقطه نظرات و علل رای دادن آنها به نابودی تیم شهرداری و عوامل دخیل در آن را منعکس بکنیم. آنها اگر صادق باشند به این پیشنهاد ما حتما جواب مثبت خواهند داد.
 




کلاف سردرگم مدیریت فوتبال استان

در اولین روزهای سال 96 حادثهء پیش آمده برای رئیس سابق هیات فوتبال استان همه را متاثر کرد و اندوهگین. فوت همسر مکرمه و آسیب دیدگی دو فرزند دلبندش به همراه خود موجی از تاسف در جامعه ورزش استان را ایجاد کرد. حوادث این چنینی تاثیر بسیار نامطلوبی در اعصاب و روان و زندگی عادی همه کسانی که آسیب دیدگان را از نزدیک می شناخته اند داشته و به نوعی در روزهایی که عید است و همه باید خوشحال و مسرور باشند، غم و اندوه فضا را پر کرد. اتفاق و حادثه روی داده برای رئیس سابق هیات فوتبال استان بسیار دردناک و تحملش سنگین و طاقت فرساست. ضمن تسلیت به خانواده های داغدیده و طلب آمرزش و غفران الهی برای آن مرحومه، سلامتی و صحت رئیس سابق هیات فوتبال استان و دو فرزند گرامی اش را از درگاه احدیت خواستاریم.
امیدواریم سال 96 سال پایان دادن به بلاتکلیفی و سردرگمی های فوتبال استان باشد. علی رغم وعده های داده شده مبنی بر برگزاری مجمع انتخاباتی فوتبال استان تا پایان سال 95 متاسفانه این وعده عملی نشد و همچنان تعیین تکلیف آن در هاله ای از ابهام قرار گرفت.
به نظر می رسد فوتبال اردبیل ، برگزاری مجمع انتخاباتی و رفع هر گونه ابهام در بحث مدیریتی به یک مگاپروژه تبدیل شده است. همانطوری که استاندار اردبیل از اولین روزهای آغاز فعالیت در استان وعده انجام عملیات پروژه هایی تحت عنوان مگاپروژه را داده است و این اصطلاح کم کم در میان همه اقشار و ادارات و نهادها نیز جا خوش می کند و حتی برخی از شهرداری ها پروژه آسفالت ریزی یک گذرگاه را نیز با عنوان مگاپروژه مورد خطاب قرار می دهند پس، ما نیز به تبعیت از آنها می توانیم بحث فوتبال استان و مدیریت آن را با عنوان مگاپروژه مورد خطاب قرار بدهیم. اگر چنین باشد چون خاصیت مگاپروژه ها در استان ما طولانی شدن زمان عملیات و به بهره برداری رسیدن آنها می باشد به این زودی ها نباید در انتظار به ثمر رسیدن مگاپروژه برگزاری مجمع انتخاباتی هیات فوتبال باشیم.
به نظر می رسد که در نزد فدراسیون فوتبال و اداره کل ورزش و جوانان اراده ای برای پایان دادن به این بحث ها وجود ندارد. گویا نمی خواهند حاشیه ها و حرف ها و حدیث ها و سوء تفاهم و اختلاف نظرهای موجود را به حداقل برسانند. ولی ما همچنان امیدواریم . امیدوار به این که دل آنهایی که تصمیم گیرنده نهایی در این ارتباط هستند به رحم آید و به نوعی در مورد پایان دادن به این داستان فکر کنند.
انسان به امید زنده است . امید و آرزوی علاقه مندان به فوتبال استان نیز این است که فرصتی در سال 96 به دست آید تا آنهایی که با این مقوله سروکار دارند برای سر و سامان دادن به بحث مدیریتی فوتبال استان و برگزاری مجمع انتخاباتی بعد از نزدیک به 17 ماه انتظار و بلاتکلیفی ، چراغ سبزی نشان بدهند و به توافق برسند و فوتبال ما را بیش از این اسیر و دربند افکار خوب و یا بد خود نکنند.
دلیلی وجود ندارد که فوتبال استان همچنان در وضعیت فعلی باقی بماند و به حداقل ها رضایت بدهد و بسیاری از مشکلات ، نارسایی ها و کم محبتی ها را تحمل کند و سرنوشت خود را بیش از آن که با حربه هایی چون تدبیر و فکر و برنامه بسازد آن را به بازی تقدیر و ابر و باد و مه و خورشید و فلک بسپارد.
طولانی شدن پروژه تعیین تکلیف هیات فوتبال استان و عملی نشدن وعده های داده شده در این ارتباط به یک سوژه و بحث روز تبدیل می شود. اگر ملاک فعالیت در فوتبال هر استانی ، اساسنامه هیات های استانی است پس چرا در فوتبال استان به بند بند آن عمل نمی شود و برای پایان دادن به مشکلات از طرف دست اندرکاران مربوطه امروز و فردا می شود
اصلا در این نوشته به این که آیا هیات فوتبال در پنج سال گذشته موفق بوده و یا نه کاری نداشته و نداریم. چرا که تا بخواهیم حرفی بزنیم چشمی هیات فوتبال استان برای نوشتن مطلب،سفارش کرده و به زحمت می افتد و هی می گوید که نگارنده را از دورها می شناسد، مثل این که او فقط قدرت و شامه شناسایی دارد و ما از آن بی بهره ایم و او را از آن گذشته های دور نمی شناسیم. برای ممانعت از هر گونه زحمت دادن به چشمی هیات فوتبال، حرف ما این است که آقایان به خاطر فوتبال و برای آینده آن تکلیف مدیریت را یک سره بکنید و با امروز و فردا کردن ها با افکار عمومی بازی نکنید. مگاپروژه برگزاری مجمع انتخاباتی هیات فوتبال را به ساحل امن برسانید و به تمام حرف و حدیث ها با انتخاب رئیس و مسؤول استان پایان بدهید.
اعضای مجمع با رای خود باید تکلیف مدیریت هیات استان را مشخص نمایند. بحث ما این نیست که چه کسی بیاید و در میان کاندیداها کدامیک اصلح تر از بقیه است. کاندیدایی هم نداریم و زیر پرچم کسی هم سینه نمی زنیم ولی فوتبال ما نیاز به همت کسانی دارد که مسؤولیتی در این عرصه دارند و باید بدانیم که از این به بعد هرگونه اهمال و کم کاری و بی تفاوتی در برگزاری مجمع انتخاباتی می تواند نوعی خیانت و کم لطفی به فوتبال استان تلقی شود.