1

کمیته فنی یعنی کشک

در جلسه تشکیل یافته در خانه مطبوعات حرف ها و سخنان زیادی مطرح گردیده و سؤإالات چندی مطرح گردیده است. یکی از سؤالات خبرنگاران در مورد کمیته ای به نام کمیته فنی بوده است
قبل از این که به چگونگی تشکیل کمیته فنی و نقش آن در تیم شهرداری از از زمان صعود به لیک یک بپرد ازیم به یکی از فرمایشات رهگشا و نغز امام علی بن ابی طالب(ع) که می فرماید روزگار دو روز است ، روزی با تو و روزی علیه تواشاره  می کنیم. روزی روزگار برتو لبخند می زند و شادی و کامیابی و پیروزی را لمس و احساس می کنی و در آغوش می کشی و روزی نه،  برعکس، شکست و ناکامی با همه تلخی ، کسالت ، ضرر و زیانش به سوی تو روی می آورد و این یعنی زندگی ! زندگی درهمه عرصه ها و جنبه هایش، هم پیروزی دارد و هم شکست. هیچکس ، هیچ تیمی و هیچ قدرت و مجموعه ای ، همیشه پیروز نیست و همواره بازنده هم نیست. قوی ترین تیم های دنیا هم بازنده بودند و بزرگ ترین قهرمانان عالم هم شانه هایشان خاکی شده و مزه خاک را چشیده اند. در این گیرو دار انسان باید خود را نبازد و با چند پیروزی فکر نکند فاتح عالم است و به دام غرور و تفرعن گرفتار شود و با یک شکست فکر کند دنیا به آخرت رسیده وهمه چیز به پایان رسیده و ناامید و مایوس شود. این پیروزی ها ، شکست ها ، بردها و باخت ها امتحان است و به قول شاعر:
مرد باید که درکشاکش دهر     سنگ زیرین آسیاب باشد.
اتفاقا در ادبیات غنی ما برمبنای آن سخن مولا که در آغاز کارآمد، آثار و اشعار فراوانی برخامه ولسان ادیبان بزرگ و متفکران کم نظیر این مرز و بوم جاری و در دفتر تاریخ ثبت شده است از جمله شعر حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی است:
 
چنین است کردار گردون پیر
گهي چون كمان است و گاهي چو تير
چنين است رسم سراي درشت
گهي پشت به زين و گهي زين به،پشت
ودرجای دیگر
چنین است کردار گردنده دهر
گهی نوش بار آورد گاه زهر
و اما توصیه حکیم بزرگ طوس دراین باره :
بد و نیک هر دو زیزدان بود
لب مرد باید که خندان بود
یعنی درهر صورت چه وقت پیروزی و کامیابی و چه هنگام شکست و ناکامی ، مرد باید مرد باشد ، خود را نبازد، نه از سویی به وادی غرور و سقوط در نغلتد و نه از آن سو در گرداب یاس ونومیدی غرق شود ! انسان باید در گیرودار این برد و باخت ها خود را بسازد، اخلاق و منش خود را اصلاح کند وتوشه خود را پرکند.
در هر اتفاقی که پیش آید انسان ضروری است اصول مردی و مردانگی را زیر پا نگذارد و واقعیت ها را وارونه جلوه ندهد و برای تبرئه کردن خود، دیگران را در معرض اتهام قرار ندهد و هر آنچه حق است و حقیقت است بر زبان جاری کند، هرچند که به ضررش تمام شود.
بااین مقدمه نسبتا طولانی بخشی از مطلبی تحت عنوان کمیته فنی یعنی کشک که در شماره23 نشریه جنت سرا و به تاریخ آذر ماه 93 توسط نگارنده این سطور نوشته شده در زیر اشاره می شود تا عزیزان  ضمن آشنایی به چگونگی تشکیل از سرنوشت آن نیز مطلع شوند.
” برای این که بعد از صعود تیم شهرداری به لیگ یک ، آقایانی که در باشگاه و تیم کاره ای بودند به دلیل آنکه بتوانند بدون درگیركردن خود با مسئله، ربیعی را فراری بدهند و فرد دیگری را جایگزین وی كنند بحث تشکیل کمیته فنی را به میان کشاندند و با دعوت از تنی چند از پیشکسوتان خوشنام و با کارنامه فضا را طوری آماده کردند که همه قبول بکنند انتخاب مهدی دینورزاده و به توافق نرسیدن با محمد ربیعی کار ودست پخت کمیته فنی بوده و آقایان در این تصمیم ها هیچگونه دخالتی نداشته اند . چرا که درآن ایام افکار عمومی و نظر بیشتر تماشاگران وعلاقه مندان به ماندن ربیعی مثبت بود و این عزیزان چون نمی خواستند موقعیت خود را به خطر به اندازند همه کاسه کوزه ها را برسر کمیته به اصطلاح فنی شکستند و رفتن ربیعی و آمدن دینورزاده را به رای و نظر کمیته فنی نسبت دادند و این درحالی بود که آقایان در پشت پرده تصمیمات خود را گرفته بودند و اعضای کمیته فنی متاسفانه، ناخواسته در این میان نقش رابط را بازی کردند و خود و آبرو و سابقه خود را صادقانه در طبق اخلاص نهادند و در نهایت همه کارهای مربوط به رفتن ربیعی و آمدن دینورزاده به پای کمیته فنی نوشته شد.
و اما در قضیه برکناري و قطع همکاری کسی سراغ کمیته فنی را نگرفت . آقایان خود نشستند، بریدند و دوختند و به اندازه یک سر سوزن نیز به این عزیزان و پیشکسوتان بزرگوار ارزشی قائل نشدند. راستی چرا در زمان انتخاب همه کارها به پای کمیته فنی نوشته شد و چرا در برکناری نامی از این کمیته به میان نیامد؟ آیا نباید برکناری نیز با رای اعضای کمیته فنی انجام می پذیرفت و چگونگی امر از آنها استعلام می شد؟ نکند این آقایان همچنان به فکر خود و به فکر روزهای آینده هستند ؟ حالا که افکار عمومی با توجه به کسب نتایج تقریبا راضی به رفتن حاج مهدی بودند، آقایان خود قدم پبش گذاشتند تا سکه رفتن حاج مهدی را به نام خود ضرب بکنند و به این ترتیب محبوبیت و مقبولیت خود را در بین تماشاگران بالا ببرند. شاید که فردایی دیگر این کار آنها در صحنه ای دیگر به دادشان بشتابد و نظر تماشاگران را به سوی آنها برگرداند؟
آیا این اصولی است که بعد از پایان مسابقه و در ترک جایگاه مخصوص در مواجهه با یکی از اعضای به اصطلاح کمیته فنی برای خالی نبودن عریضه درارتباط با رفتن حاج مهدی نظر خواسته شود و این درحالی بوده است که آقایان قبلا تصمیم خود را گرفته بودند وهمه چیز را برای خداحافظی دینورزاده از اردبیل فراهم نموده بودند؟
برکناری یک سرمربی مراحلی را طلب می کند تا با رایزنی و اقدام به موقع کمترین لطمه و ضربه را متوجه تیم نماید. در فوتبال تصمیمات احساسی و حرکت نمودن با شعار تماشاگران و سکوها ضرر و زیان جبران ناپذیری می تواند به دنبال داشته باشد. آقایان تصمیم گیر در شهرداری در تصمیم خود نباید عجله می کردند و با بررسی همه جوانب و در فرصت مناسب نسبت به تغییر دادن کادر فنی اقدام می کردند و این کار را با خواست این و آن همراه نمی نمودند.”
به دنبال همین بی توجهی ها و تکروی ها و حرکت بر اساس منافع پیش بینی شده برخی از پیشکسوتانی که در جلسه انتخاب سرمربی دادند از عضویت در کمیته به اصطلاح فنی استعفا دادند که نادر کهنمی ، ودود اسحق زاده و محبوب داوردان از آن جمله بودند.
در آن ایام حرکت بر مبنای خواست تماشاگران و راضی نگاه داشتن آنها و گردن نهادن به فرمایشات برخی ها، در سایه توجه به آینده و بهره برداری از کمک و مساعدت آنها بود. به طور کلی هر جا کار دارای ایراد بود کننده اش کمیته فنی بود و هر وقت که کار خوب و راضی کننده انجام می شد به پای آقایان نوشته شده و برخی ها چون پهلوانان پیروز در مستطیل سبز حاضر شده و با غرور به ابراز احساسات تماشاگران با تکان دادن دست جواب می دادند.
در هر صورت کمیته فنی آن ایام نیز جز کشک چیز دیگری نبود و آنها بیشتر سپر بلا بودند تا کمیته فنی و کلام آخر این که این چه کمیته فنی بود که بعد از انتخاب دینورزاده تا برکناری وی حتی برای یک بار هم تشکیل جلسه نداد و نظری از آنها خواسته نشد. یا حق




حرف رئیس سابق و چند سؤال نشریه

جلسه برگزار شده در خانه مطبوعات با حضور ورزشی نویسان و تنی چند از مسؤولین در ارتباط با بررسی سقوط نماینده فوتبال اردبیل از لیگ دسته دوم به دسته سوم و یا استانی، نکات قابل توجه زیادی داشته است.
توفیق نصیب نگارنده این سطور نبود که در جلسه یاد شده شرکت نماید و از نزدیک با نظرات و دفاعیات برخی ها و تلاش برای حاکمیت شعار “کی بود کی بود من نبودم” شاهد باشم ولی با شنیدن فایل صوتی و مسایل مطرح شده می توان گفت که همچنان ابهامات موجود در ارتباط با سرنوشت تیم در سه سال گذشته به قوت خود باقی است.
می توان به نوبت و تا آنجا که فرصتی به دست می آید در ارتباط با گفته ها و ادعاهای انجام یافته توسط مسؤولین ورزش استان و دست اندرکاران تیم فوتبال و باشگاه شهرداری سخن گفت و مطلب نوشت. شور و نشاط جوانان و دوستداران فوتبال از آنها گرفته شد، در فوتبال حرفه ای اردبیل تخته شد، کاری که نباید می شد، شد، دیگر نیازی به این نیست که آقایان برای فرار از واقعیت ها دیگران را بخواهند کیسه بوکس بکنند ، حقایق را کتمان بکنند و برای موجه جلوه دادن خود با کلمات بازی کنند و حرف های بدون پشتوانه و به دور از حقایق بر زبان جاری بکنند.
آن ایامی که تیم نیازمند طرح این گونه مسایل بود آقایان در افکار دیگری برای تصاحب نمودن تیم بودند ، باور کنید مرور گذشته ها و این که مقصر هیات فوتبال بوده و یا این و یا آن، به تنهایی نمی تواند برای آینده فوتبال ما مؤثر باشد، باید تلاش شود تا مشخص گردد چرا و به چه دلیل مقصرین این پروژه پذیرای این اتهامات هستند و چه عواملی آن ها را مساعدت کرده تا به نابودی فوتبال کمک کنند؟
تا زمانی که در بحث سقوط فوتبال اردبیل به چراها نپردازیم و فقط به مرور اتفاقات رخ داده بدون مشخص کردن دلایل وقوع آنها دلخوش کنیم، همچنان درجا خواهیم زد و گامی به جلو بر نخواهیم داشت.
رئیس سابق هیات فوتبال استان اردبیل در جلسه یاد شده سخنانی گفته است که در ارتباط آنها چند سؤال قابل طرح است. این سؤال ها امیدواریم از طرف وی جواب های قانع کننده ای داشته باشد. هیچ شک و تردیدی وجود ندارد، چنانچه برای سؤالات مطرح شده جواب مناسب به دستمان برسد برای اطلاع افکار عمکومی در اولین فرصت نسبت به انتشار آن اقدام خواهیم کرد.
1- رئیس سابق هیات فوتبال استان مدعی شده که انتقالی در مورد تیم فوتبال شهرداری انجام نپذیرفته چرا که هر انتقالی باید با مجوز کمیسیون ماده 5 و موافقت هیات فوتبال استان صورت بگیرد و روند قانونی خود را طی نماید ، به جز این هیچ اقدامی وجاهت قانونی نخواهد داشت.
حال که وی عدم انتقال تیم را مورد تاکید قرار داده است ، پس چگونه در آغاز فصل قرارداد بازیکنان تیم به نام آبی پوشان در هیات فوتبال به ثبت رسیده است ؟ باشگاه آبی پوشان با استناد به کدامین نظر کمیسیون ماده 5 توسط هیات استان به رسمیت شناخته شده و قرارداد بازیکنان با مهر و امضای مدیر عامل این باشگاه ثبت شده است؟ آیا می توان هم مدعی اشکال در روند انتقال و تحقق نیافتن آن بود و هم به ثبت قرارداد بازیکنان با باشگاهی که سمتی در فوتبال اردبیل نداشته است ، اقدام کرد؟ آیا در این ادعاها و عملکرد ها دوگانگی مشاهده نمی شود؟
2- وقتی رئیس هیات فوتبال استان معتقد است که هر گونه انتقال در تیم های فوتبال باید از یک قوانین و مقررات مشخص و معین پیروی بکند و این امر در مورد تیم شهرداری رخ نداده است آیا نمی توان سؤال کرد که در نیم فصل چه کسی رضایت نامه داور احمدی برای انتقال به تیم دیگری را امضاء کرده است؟ هیات فوتبال استان با استناد به کدام مدرک، رضایت نامه خروج از استان بازیکن یاد شده به همراه سه یار دیگر تیم را صادر نموده است؟ در ازای انتقال های صورت گرفته چه توافقاتی انجام پذیرفته و مبالغی دریافت شده است؟ میزان مبالغ مورد توافق بر چه میزانی بوده و به کدام حساب واریز شده است؟ در حالی که تیم به همه بازیکنان خود با توجه به شرایط جدول و محرومیت باشگاه از ثبت قرارداد های جدید ، نیاز داشت چه کسانی و با چه سیاستی با رفتن این بازیکنان موافقت نمودند؟ و آیا هیات فوتبال استان نمی تواند رضایت نامه صادر شده به نام این بازیکنان را در اختیار افکار عمومی قرار بدهد تا ابهامات از بین بروند؟
3- رئیس سابق هیات فوتبال ، کمیته تشخیص اهلیت را نیز مورد محبت قرار داده و در قبال تصمیمات آن به غلط موضعگیری نموده است. همانطوری که از اسم کمیته مشخص است اعضای آن مسؤولیت واگذاری تیم را نداشته اند تا برخی ها بدون توجه به واقعیت های موجود تعبیرات نه چندان مورد قبول و زیبایی را در مورد آن داشته باشند. اگر اندکی در اسم و عنوان آن کمیته فکر شود ، هیچوقت نمی توان اتهامی چون واگذاری تیم را  به آنها وارد دانست. اعضای کمیته تشخیص اهلیت وظیفه داشتند از بین متقاضیان ، اولویت های خود را به شورای شهر اعلام کنند تا تصمیم نهایی را شورا برای طی کردن مراحل قانونی اتخاذ نماید. این کمیته نیز از بین دو متقاضی ، هر دو را با اولویت اول و دوم به شورا معرفی نمود تا آنها به صلاحدید اقدام کنند. حال آیا رئیس سابق هیات فوتبال استان با وظیفه اصلی این کمیته آشنا بوده است یا نه؟ اگر جواب مثبت باشد پس چرا در سخنان خود طوری وانمود می کند که اعضای کمیته، کار انتقال را انجام داد ه اند؟ همه بخوبی می دانند که این کمیته تشکیل یافته با دوجلسهء برگزار شده هیچگونه قدرت اجرایی نداشته و فقط نظر مشورتی داده است  و بعد ها نیز کاملا مشخص شد که تشکیل آن و اعلام موجودیتش کاملا سرکاری بوده و تصمیمات اصلی در جاهای دیگر گرفته می شد.
4- رئیس سابق هیات فوتبال استان که مدعی است در دو نوبت برای تحت پوشش قرار دادن تیم اقدام نموده و بخصوص در مرحله دوم مذاکرات تا نهایی شدن پیش رفته است به چه دلیلی این امر محقق نشد؟ چه عواملی در عدم تحقق آن دخیل بودند؟ پیشنهاد های هیات فوتبال استان که منجر به عدم موافقت شهرداری شده است، کدام ها بوده اند؟
امیدواریم مطرح کردن این سؤالات، زمینه برای هتک حرمت ، حملات و تهمت زدن برخی از دوستان و آشنایان و عزیزان هیات فوتبال به نگارنده این سطور را فراهم ننماید. چهار سؤال مطرح شده ، سؤالات بخشی از جامعه فوتبال استان است و ربطی به رفاقت و یا عدم وجود روابط بین این و آن ندارد. پذیرش واقعیت ها و گردن نهادن به آن نشان از ظرفیت انتقادپذیری افراد می تواند به شمار آید. جواب حرف های منطقی باید اصولی و بر پایه واقعیات صورت بگیرد نه در پشت نقاب و محرمانه همراه با بی حرمتی و اتهام های بی پایه و سراسر کذب. یاحق




از قائمشهر تا اردبیل ۲۳ ساعت در راه بودیم

انتشار مطلبی تحت عنوان “هر دم از این باغ بری می رسد” در سایت نشریه که در ارتباط با برخورد دست اندرکاران تیم فوتبال اردبیل با عیسی شهبازی دروازه بان اول تیم بود، عکس العمل های متفاوتی را موجب گردید. جمعی از اقدام و حرکات شهبازی حمایت کردند ، عده ای در تماس با دفتر نشریه از رفتار غیر حرفه ای مسؤولان گلایه نمودند و بعضی ها نیز عملکرد شهبازی را قابل قبول ندانسته و آن را توهین به فوتبال شهر تعبیر کردند. برخی ها نیز پا را از گلیم خودشان بیشتر دراز کردند و به نوعی با واسطه بیان داشتند که بر سر این قضیه از طرف نشریه پافشاری زیادی صورت نپذیرد . اگر به سفارش حضرات عمل نشود آنها نیز می توانند  با کمک دوستانشان در برخی از رسانه ها بر علیه ما اقدام بکنند. وقتی این پیام ها دریافت شد ، گفتم نکند ما خبر نداریم از خودمان، در این فوتبال چه کاره ایم و چه کرده ایم که آقایان بگویند و افشا بکنند و در اطرافش مانور بدهند؟ رئیس هیات که نبودیم، مدیر عامل، سرپرست و سرمربی و تدارکات هم که اصلا ، کاری هم در مجموعه فوتبال نداشته ایم، نه سند امضاء کرده ایم و نه بازیکن منتقل نموده و نه با افراد قرارداد امضاء کرده ایم. حال آقایان برای زهر چشم گرفتن از ما به چه چیزی می خواهند اشاره بکنند. قبل از آنها خیلی ها به این کار اقدام کردند، مثلا آنهایی که فکر می کنند در فوتبال خان هستند و کاره ای ، ولی راه به جایی نبردند و چون حق نبودند رسوا شدند.
یک بار هم در جلسه کمیته تشخیص اهلیت شرکت کرده و یک ماه از تاریخ آن نگذشته، آمدیم ، نوشتیم و به اشتباه خود اعتراقف کرده از جامعه ورزشی عذر خواهی کردیم. حالا بگذارید ما حقایق موجود در ورزش را بنویسیم و هر یک از عزیزان که حرف های ما به قبایشان بر بخورد، مختار هستند که هر اقدامی دوست داشته باشند، انجام بدهند. آنها بدانند که یک خودکار و چند صفحه ای کاغذ داریم که جرئت گرفتن آنها را از دستمان ندارند و نخواهند داشت.
برخی ها زمانی برای رام کردن مخالفان به تماشاگران حاضر در ورزشگاه اشاره می کردند و می گفتند: “اینها طرفداران ما هستند ، هر حرکتی که بر خلاف خواست و نظر ما انجام بپذیرد آنها عکس العمل نشان می دهند و طرف را بی آبرو می کنند”، و ممکن است امروز به وسیله ای دیگر متوسل شوند. بدانند که هیچ ایرادی نیست و برای انجام هر کاری برای جواب دادن به نوشته های ما آزاد هستند.
و اما اتفاق روی داده در قائمشهر ابعاد مختلفی دارد که در این فرصت کوتاه ، پرداختن به بخشی از آن نمی تواند خارج از لطف باشد.
این که شهبازی در حساس ترین بازی فصل در ازای پرداخت نشدن بخشی از حقوق و مزایایش حاضر به حضور در مسابقه نمی شود، از این بازیکن بومی جای گلایه دارد. انتظار بود که چنین رفتاری از وی مشاهده نشود. به او گفتم که در جویبار باید به میدان می رفتی و او در جواب ما گفت: تا روز بازی با جویبار همه بازیکنان نزدیک به 33 درصد از قرارداد خود را دریافت کرده بودند، اما عزیزان مسؤول تا آن تاریخ فقط 10 درصد از قرارداد من را پرداخت نموده و به عناوین مختلف و ایرادهای آنچنانی در هر نوبت وعده هایی که هیچکدام محقق نشده است به من داده اند. چرا در روزی که به همه بازیکنان از بابت قرارداد مبلغی واریز می شود فقط شماره کارت من مشکل دار می شود و اگر چنین بوده است چگونه بعد از تماس تلفنی من در روز بازی با جویبار در ساعت 30/10 قبل از ظهر به من اعلام می کنند که مشکل حل شده است و تا دقایق دیگر نسبت به واریز اقدام می شود.
به وی می گویم تنی چند از عزیزانی خارج از مجموعه باشگاه، مدعی اند که با شما تماس گرفته و پرداخت حق و حقوق تو را متقبل شده اند، به حرف آنها چرا اعتناء نکردی؟ می گوید: آنها نیز در یک سال گذشته از این حرف ها و وعده ها که هیچکدام عملی نشده است زیاد داده اند.
شهبازی در جواب سؤال ما که باید همکاری می کردی و آن بازی را نیز به میدان می رفتی، گفت: آنهایی که در تیم های ورزشی مسؤولیت دارند و سرو کارشان با نسل جوان می باشد باید در ادبیات گفتاری خود نهایت دقت را به عمل آورند . وقتی در جواب حرف های من که در ارتباط احقاق حق است به تندی به بگویند که بازی نکنی چه می شود؟ برو پولت را بگیر!! مسلم است که در قبال این برخوردها و این گونه رفتارها، جوان نیز احساساتی شده و تصمیماتی می گیرد..
به او می گویم که تو به عنوان بازیکنی که از هفته چهارم معترض بوده ای و مانند برخی ها از اعضای کادر فلنی عناون رفت و برگشت را دریافت کرده ای چه نظری داری، گفت: همه رفتار هایی که در طول فصل از من سرزده است نتیجه رفتارها، وعده ها و عملکرد کسانی است که در مقاطع مختلف مسؤولیت تیم را بر  عهده داشته اند.. ین رفت و برگشت ها فقط مختص من نبوده ، بازیکنان دیگری نیز بودند که یک روز آقایان عذرش را خواستند و عدم نیازش را امضاء نمودند و روز دیگر برای بازگشتش التماس نمودند.
وی در ادامه می گوید: آخرین شاهکار آقایان ، پیاده کردن من از اتوبوس حامل بازیکنان در سرمای زمستان در شهر غریب و به امان خدا رها کردنم بود. آن شب محبت یکی از بازیکنان شامل حال من شد و علی سلیمانی نیز با پیاده شدن از اتوبوس تنهایم نگذاشت ولی خدا می داند که در آن شب سرد چگونه شهر به شهر برای تامین وسیله نقلیه به آب و آتش زدیم و در نهایت بعد از 23 ساعت زجر کشیدن توانستیم خود را به اردبیل برسانیم.
گوشه ای از حرف های عیسی شهبازی را نوشتیم و این حق را نیز به عزیزانی که در حرف های وی  خود را مورد خطاب می دانند، قائل هستیم که اگر بخواهند حرف های آنها را نیز منعکس کنیم.
اما جدای از بحث ها در فوتبال ما کسانی هستند که نامشان به نحوی به این ورزش گره خورده  و سال ها برای سربلندی آن زحمات زیادی را متحمل شده اند. تعارف اسدالهی یکی از این افراد است که خاک فوتبال را خورده و به خاطر آن از نظر شخصی نیز ضرر و زیان قابل توجهی را دیده است. بیان واقعیت ها در برخی از موارد نمی تواند پرده بر روی زحمات، بزرگی ها و تلاش های این عاشق فوتبال بکشد.  تعارف اسدالهی ها زندگی خودشان را وقف فوتبال کرده اند و باید حرمت آنها حفظ شود و در برخی موارد از این بزرگان به عنوان سپر بلا استفاده نشود.




سرگذشت دردناک تیم فوتبال اردبیل و سؤالات بی جواب

ورزش اردبیل؛ سی امین شماره نشریه ورزش اردبیل و همچنین هفتمین نسخه الکترونیکی نشریه با بررسی مسائل مختلف ورزش استان با عناوین “شفاف سازی بهترین هدیه برای افکار عمومی ” ، “ژنرال های فوتبال اردبیل” ، “انتخاب هوشمندانه در انتخابات شورای شهر” ، “سرگذشت دردناک تیم فوتبال اردبیل و سؤالات بی جواب”  “نق زن های از خود راضی“،و… منتشر شد.
دانلود نسخه PDF شماره سی نشریه ورزش اردبیل 
دانلود نسخه RAR کلیه صفحات بصورت عکس شماره سی نشریه ورزش اردبیل 
مشاهده شماره سی نشریه ورزش اردبیل بصورت تصویری
نسخه متنی و لینک مطالب موجود در تمامی صفحات شماره سی نشریه ورزش اردبیل : 
مطالب موجود در صفحه دوم بیست و هفتمین شماره نشریه ورزش اردبیل :

  • شفاف سازی بهترین هدیه برای افکار عمومی
  • ژنرال های فوتبال اردبی

مطالب موجود در صفحه سوم بیست و هفتمین شماره نشریه ورزش اردبیل :

  • سرگذشت دردناک فوتبال اردبیل و سؤالات بی جواب

مطالب موجود در صفحه چهارم بیست و هفتمین شماره نشریه ورزش اردبیل :

مطالب موجود در صفحه پنجم بیست و هفتمین شماره نشریه ورزش اردبیل :

  • انتخاب هوشمندانه در انتخابات شورا

مطالب موجود در صفحه ششم بیست و هفتمین شماره نشریه ورزش اردبیل :

  • اردبیل نائب قهرمان کشتی فرنگی کشور در سال 76

مطالب موجود در صفحه هفتم بیست و هفتمین شماره نشریه ورزش اردبیل :

  • یاران نیار قهرمان مسابقات والیبال جام روستایی شهرستان اردبیل

مطالب موجود در صفحه هشتم بیست و هفتمین شماره نشریه ورزش اردبیل :

  • مصوبه شورا و تیم شهرداری،سفته به جای تضمین بانگی



ژنرال های فوتبال اردبیل

یکی از دوستان که عمری را درعرصه فوتبال سپری کرده و موهای خود را سفید کرده است به من گفت، شنیدی که برخی ها هوای ژنرال شدن در فوتبال اردبیل را بر سر دارند و می خواهند با یدک کشیدن چنین عنوانی سری در میان سرها در آورند.
گفتم : تو هم بی کاری که هر از چندی برای خودت سوژه ای پیدا می کنی تا برای مدتی سرگرم باشی و بدین ترتیب روزگار پر استرسی را پشت سر بگذاری.
گفت: مگر دروغ می گویم. عده ای برای این که بتوانند جا پایی در بین هواداران و جماعت فوتبال منطقه باز بکنند، دست به دامن القاب و عناوین خود ساخته می شوند. روزگاری دل به ”خان“ شدن می بندند، زمانی عنوان ”بیگ“ را برازنده خود می دانند و این روزها نیز به کلمه ”ژنرال“ علاقه مند شده اند.
گفتم: بابا ول کن .آنها اگر در نهادشان بزرگ شدن و رسیدن به اوج انسانیت جایی داشت نیازی به این عناوین دروغ و خودساخته نداشتند. اصلا آنها چرا خود اقدام می کردند، مردم به سراغ آنها می رفتند و با تمام وجود و عشق آنها را مفتخر به صفاتی نیک می نمودند.
گفت: نمی دانم ظرفیتی که فوتبال ما دارد آیا ”ژنرال“ خطاب کردن آنهایی که حتی توان استوار شدن ندارند چه نفعی برای این قبیل افراد می تواند داشته باشد. غرور، خودپسندی و خود بزرگ بینی چه بلاهایی که نصیب هوادارانشان نمی کنند.
گفتم: مطمئن باش فوتبال اردبیل و طرفدارانش اجازه خودنمایی به این افراد و خودباختگان و جاه زده ها نمی دهند و آنها با دست زدن به هر ترفند و در برخی موارد فحاشی و هتک حرمت عرض خود می برند و زحمت هواداران می دارند. پس خیالت راحت باشد شاید آنها در خواب خود را ”ژنرال“ ببینند و بس.
به یکی گفتند فلانی در شهر غوغا کرده است و می خواهد به همه زور بگوید و خودش را مطرح بکند. نگاهی به راوی این خبر کرد و گفت: می شناسمش مورچه چه هیکلی دارد که کله و پاچه اش چه باشد.
 




شفاف سازی بهترین هدیه برای افکار عمومی

درویشی را حکایت کنند که از روستایی می گذشت و اهل روستا را ماتم زده و گریان دید. علت را پرسید، پاسخ دادند کدخدا در بستر بیماری است و پزشکان از معالجه او قطع امید کرده اند، درویش به دلداری نشست و گفت: علاج کدخدا در کف با کفایت من است که دم مسیحایی دارم و روح گریخته از جسم به کالبد باز می آرم.
خاطر آسوده دارید، اطعمه و اشربه پرقوت فراهم آرید و مرا با بیمار در حجره ای تنها بگذارید. روستائیان به وجد آمده، آنچه درویش فرموده بود فراهم آوردند و او را با کدخدا در حجره ای تنها گذاردند. ساعتی بعد ، درویش »لاحول« گویان از حجره بیرون آمد و روستائیان هلهله کنان و کف و سوت زنان گرد او حلقه زدند، با این گمان که کدخدا شفا یافته و ریاست از سر خواهد گرفت اما، درویش را چهره درهم کشیده یافتند. با نگرانی پرسیدند، کدخدا چه شد؟ آیا عمرش به دنیا بود؟ درویش گفت: پیش از آن که بر بالینش حاضر شوم مرده بود!
پرسیدند، پس اطعمه و اشربه برای چه خواستی؟ »لاحول« چرا گفتی؟ و این چه معالجت بود که کردی؟ درویش گفت: اگر اطعمه و اشربه نخواسته بودم، من نیز مرده بودم و »لاحول« به حکمت خدای سبحان گفتم که کدخدای بی جان را وسیله نجات من نیمه جان کرد.
داستان آن درویش شبیه داستان برخی ها در فوتبال اردبیل هست. آنها یعنی همان بعضی ها در این فکر و اندیشه نیستند که آیا فوتبال ما از بین رفته است یا نه؟ اصلا سقوط کرده و دیگر حال ایستادن در روی پاهایش را دارد یا نه؟ آنها می خواهند از کنار مرگ فوتبال برای خودشان نان و آبی تدارک ببینند و به هدفشان برسند.
راستی چرا کسی در این شهر جرئت ندارد که بیاید و بگوید در سه سال گذشته بر سر فوتبال و نماینده آن در لیگ چه آمده است؟ شفاف سازی بکند که چگونه مسیر سقوط فوتبال هموار شد و چه کسانی در این راه نقش بولدزر و جاده صاف کنی داشتند. اصلا چه افرادی از قبل فوتبال ما به پاداش های میلیونی رسیده اند و آیا شایعاتی که در این مورد دهان به دهان می گردند تا چه اندازه قابل اعتماد هستند.
یک اصل می گوید جایی که واقعیت بیان نشود در آنجا شایعه رواج پیدا می کند. وقتی از دو سال گذشته در مورد هزینه های فوتبال و نماینده آن در لیگ انواع حرف ها و حدیث هاست چرا نمی آیند و برای اولین و آخرین بار نمی خواهند صاف و راست به این شایعه ها بپردازند و برای همیشه بساط آنها را جمع بکنند.
درویش هایی که مزهء بودن در صحنه فوتبال به مذاقشان خوش آمده است، نمی خواهند از آن دست بکشند و حتی برای مدت کوتاهی صحنه را به دیگران واگذار کنند. این قبیل افراد اگر از در بیرونشان بکنی حتما از پنجره می آیند تا دلداگی خود به فوتبال و برکات آن را نشان بدهند؟ هر کاری که بشود و به هر نحوی که مقدمه چینی شود ذره ای از ارادت آنها به فوتبال کاسته نمی شود. اصلا سند فوتبال به نام برخی ها زده شده و به جز آنها و دوستان و عزیزانشان هر کسی که بخواهد در این وادی قدم بگذارد افرادی مغرض ، خائن، بی سواد و فوتبال نفهم قلمداد می شوند.
فوتبال اردبیل و با سابقه ترین تیم آن به سرنوشتی دچار شد که نمونه آن در تاریخ ورزش این دیار دیده نشده است و این ظلم و این ضربه ها از طرف به ظاهر خودی ها و هواداران منافع مادی روا داشته شد و تاریخ آنها را هرگز فراموش نخواهد کرد.
در پایان فصل هر نتیجه ای که برای ماندن و یا سقوط تیم به دست آید باید با استفاده از اطلاعات موجود در معرفی خادمین و خائنین اقدام گردد و برای همیشه پای آنهایی که بودن در فوتبال را به هر بهایی روا و مباح می دانند از این رشته پرطرفدار قطع گردد.
در نهایت دانستن حق مردم است و هواداران فوتبال می خواهند بدانند که چرا از سوی دستگاه های نظارتی، شهرداری و سازمان فرهنگی ورزشی از تیم داری حرفه ای در فوتبال منع شده اند؟ آیا نمی توان این خواسته را برآورد کرد و پرونده شایعات در این مورد را مختومه اعلام نمود.
 




نق زن های از خود راضی

در فرهنگ معین نق زدن به غرغر کردن و بهانه جویی کردن آمده است. متاسفانه در ورزش و بخصوص در فوتبال هستند کسانی که به جز نق زدن و به همه چیز و همه کس ایراد گرفتن و هر امری را برای حمله به دیگران بهانه قرار دادن کار دیگری ندارند. همین هفته گذشته برگزاری مراسمی در سالگرد درگذشت یکی از پیشکسوتان فوتبال را آقایان نتوانستند تحمل کنند و به کمک برخی از دوستان خواستند که به نوعی این حرکت را زیر سؤال ببرند. نکند برخی آقایان چنین می پندارند که مراسم و تجلیل و یاد کردن از کسانی که در فوتبال و ورزش خدمت کرده اند فقط مختص برخی ها می باشد و برای دیگران در این ارتباط حقی قائل نیستند. این قبیل افراد آنقدر بدبین، مغرور و از نظر اخلاقی غیر قابل تحمل هستند که باید بپذیرند مشتشان در پیش ورزشی ها باز شده است و حرکت های ناشی از غرور آنها دیگر خریداری ندارد. حالا هر چقدر که می خواهند فریاد بکشند و از حسد و عصبانیت هر روز بیشتر از روز قبل غم و غصه بخورند.
از طرف دیگر به جای ایراد گرفتن بهتر است آقایان لیستی از اقدامات خیرخواهانه خود در ارتباط با ورزشکاران استان و پیشکسوتان را اعلام بکنند، آدرس موسسه ای که این آقایان شب و روز خود را در کمک به نیازمندان دنیای ورزش می گذرانند، اعلام بکنند. چرا که وقتی کسی حرفی می زند و اتهامی را متوجه دیگران می کند باید قبل از هر کسی خود به گفته هایش عمل نماید.
 




گذشت در مقابل زیاده خواهی

امسال چه بخواهیم و چه نخواهیم ضرباتی از دوست و دشمن بر پیکر فوتبال اردبیل وارد شد و تن این رشته ورزشی زیبا و پرتماشاگر را مجروح و نحیف و نزار کرد.
زیاده خواهی عنصری است که در فوتبال ما بر جای گذشت، جلوس کرده و فی الحال هرچه تیر و ترکش است از همین ناحیه یعنی از ناحیه زیاده خواهی در زمین فوتبال و بر تن و جان ورزشکاران فرود می آید و آنقدر این کار ادامه یافت تا فوتبال ما ونماینده آن را در لیگ دسته دوم به مرز موت رساند.
زیاده خواهی کسانی که در لباس دوستدار این تیم و عاشق آن دست از سر تیم بر نداشتند و نخواستند گذشت بکنند و برای مدت محدودی هم که شده باشد از آن چشم بپوشند و آن مجموعه را به حال خود بگذارند.
باید نشست و به دقت سرنوشت این تیم را از دو سال گذشته مورد بررسی قرار داد و بدون رودربایستی و ترس از حاشیه سازی ها و اتهام زنی ها بخشی از زیاده خواهی ها را به تصویر کشید و لایه های تو بر توی قسمتی از احوال ناخوش فوتبال اردبیل را نشان داد.
زیاده خواهی و خود را در سرنوشت و گذشته و حال آن سهام دار تلقی کردن و به هیچ حرف و تصمیمی گوش نکردن و بر طبل رای و نظر و خواست خود کوبیدن ، آورد آنچه را که نباید بر سر این تیم می آمد.
آنهایی که دم از مردی و مردانگی می زنند و خود را حق و دیگران را باطل می دانند و جز خود کسی را علمی و فنی نمی دانند، در عمل نشان دادند که این ادعا ها همه اش در حد حرف است و آنها توان و عرضه عمل به آنهایی که بر زبان جاری می کنند را ندارند. برای برخی از آن ها عشق به فوتبال اردبیل جز وسیله ای برای ماندن در صحنه و بهره بردن از آن چیز دیگری نبوده و نیست. اگر این حضرات که در حرف زدن و مدعی شدن، مدرک دکتری دارند حداقل به زندگی و خصوصیات پیشگامان جوانمردی و مردانگی در ورزش نظری می افکندند، این قدر بر منافع و آرای خود پافشاری نمی نمودند.
آنها اگر صادق بودند و فردای خود را فدای امروز و چند روزی مسؤول بودن و در صحنه حضور داشتن نمی کردند چه خوب بود، نگاه می کردند به رفتار بزرگانی چون پوریای ولی که خصلت گذشت، او و نامش را بر صدر پهلوانان راستین این مرز و بوم قرار دارد و اگر خوب به مرحوم تختی و سرنوشت او نگریسته شود خواهیم دید که همین خصلت گذشت، نام او را فراتر از همه قهرمان های دوره معاصر ورزش قرار داده است.
امروز همه سعی می کنند که به نحوی در نابود کردن فوتبال برای خود شریک جرمی پیدا بکنند و هیچ کس به نقش این زیاده خواهان که عاملین اصلی در دربدری نماینده فوتبال اردبیل می باشند توجهی نمی کنند. زیاده خواهان در سال های اخیر در قامت دوست و هوادار سینه چاک و قدر قدرتی نامدار به فوتبال و تیم آسیب وارد کرده اند و امیدواریم صاحبان قلم و اندیشه و آنهایی که به خوبی در جریان این تیم هستند به مرور در معرفی آنها اقدام کنند تا دگر باره آنها جرئت تکرار اعمال ننگین و شرم آور خود را نداشته باشند.
 




سرگذشت دردناک تیم فوتبال اردبیل و سؤالات بی جواب

یک هفته به پایان رقابت های لیگ دسته دوم باشگاههای کشور باقی مانده است. جدول رقابت ها نشان می دهد که دیگر نباید به بقای نماینده اردبیل در لیگ امیدوار شد. استانی با پیشینه و سابقه درخشان در فوتبال، به حال و روزی دچار شده است که گریه کردن به حال آن واجب، لازم و ضروری است.
امسال ابر و باد و مه و خورشید و فلک و خلاصه عوامل متعدد دست به دست هم دادند و سرنوشتی بسیار غم انگیز و دردآور برای فوتبال اردبیل رقم زدند. برخی ها هم که همیشه در گوشه ای نشسته و منتظر گل آلود کردن آب هستند، تا ضربه ای به در می خورد وارد گود می شوند و برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده به هر وسیله ای متوسل شده و زمین و زمان را مورد حمله قرار می دهند.
برای بررسی دقیق علل افت فوتبال اردبیل و سقوط نماینده آن به لیگ دسته سوم نیاز به یک کار علمی است. در حال حاضر هر کس به پشتوانه داشته ها و اطلاعاتی که دارد در این رابطه قضاوت کرده و نوک پیکان حمله را متوجه عوامل متعدد می کند.
این که فوتبال اردبیل بدترین روزها و هفته های دوران حیات خود را در این روزها سپری می کند ادعایی درست و اصولی است. ضربه اولیه برای کوک کردن ساز نابودی و فنای تیم شهرداری از کجا بر پیکر این تیم وارد شد؟ چرا شورایی ها علم مخالفت با تیم داری شهرداری را بر افراشتند؟ چرا در مدت کم تر از دو سال سازمان فرهنگی ورزشی تغییرات متعددی را متحمل شد؟ به چه دلیل زمانی که تیم در رقابت های دسته یک، هفته های بسیار حساس در مراحل پایانی لیگ را در پیش رو داشت برخی از شورایی ها مدام و به نوبت بر علیه تیم و سازمان فرهنگی ورزشی سخن گفتند و بحث واگذاری تیم را به دفعات مطرح نمودند؟ چرا در ایامی که تیم نیاز به حمایت و پشتیبانی معنوی داشت، آقایان مسؤول هر روز بحث جدید و فصلی نو در امر واگذاری گشودند و روی آن مانور دادند؟ به چه دلیلی در مورد واگذاری، آقایان در پشت صحنه، خود نشستند و بریدند و دوختند و به یکی از متقاضیان وعده های آنچنانی داده و کار واگذاری را تمام کردند و برای پوشاندن لباس قانونی به آن، کمیته سرکاری تشخیص اهلیت را مطرح کردند؟ اگر نظر کمیته سرکاری، ملاک عمل بود به چه علت آقایان با نادیده گرفتن یکی از مصوبات کمیته سرکاری ، سفته را جایگزین ضمانت نامه بانگی نمودند؟ به چه دلیلی نزدیک به چهار ماه مجید حیدری مدیر عامل آبی پوشان را به مانند توپ فوتبال این طرف و آن طرف شوت کردند و در نهایت آنهایی که او را به فوتبال اردبیل معرفی کرده و با قربان و صدقه به قبول مسؤولیت تیم وادارش کرده بودند ، پیشنهاد استعفا داده و بالاخره از اردبیل فراریش دادند؟ چرا علی رغم اعلام آمادگی هیات فوتبال استان و علی آستانه، باز معضلات انتقال را نتوانستند حل نمایند؟ چرا وقتی آقایان به آن حد برای انتقال امتیاز تیم به بخش خصوصی اصرار داشتند، قبل از اقدام به واگذاری زمینه های لازم برای انتقال را فراهم نکردند و دست به کاری زدند که درست مانند آب در هاون کوبیدن بود؟ چرا بحث تعویض سرمربیان با هر اتفاقی مطرح می شد، و به چه دلیل احد شیخ لاری فرار را بر قرار ترجیح داد و او در قبال چه خواست ها و چه فشارهایی ایستادگی کرد؟ بحث هزینه های تیم داری در دو سال گذشته چرا شفاف سازی نمی شود و هر روز در ارتباط با آن حرف وحدیث تازه ای مطرح می شود؟ جریان چسبیده ها و آویزان ها از تیم چیست و آنها از طرف چه کسانی مورد حمایت و پشتیبانی قرار می گیرند؟ نقش اداره کل ورزش و جوانان و هیات فوتبال استان در سرنوشت تیم چه بوده است؟ و دهها سوال دیگر که اگر به همه آنها جوابی قانع کننده پیدا شود با قرار دادن شان در کنار یکدیگر می توان به علل فاجعه فوتبال اردبیل پی برد.
در مقطعی مجید حیدری متهم ردیف اول ناکامی تیم شهرداری لقب گرفت. او به طرق مختلف مورد حمله قرار داشت . در کنار ضعف ها و اشتباه هایی که داشت عده ای او را سپری برای رسیدن به آنچه که در برنامه هایشان بود، قرار دادند. بزرگ ترین اشتباه حیدری آن بود که در آغاز کار، واقعیت ها را با جامعه فوتبال استان در میان نگذاشت. او باید رک و راست می گفت که با وعده آقایان مبنی بر کمک 600 میلیون تومانی پا در این عرصه گذاشته است. در همان روز اول اعلام می کرد، از نظر مالی فرد توانایی نیست ولی به او گفته اند بیا مسؤولیت تیم را بپذیر، از شما حمایت می شود. عدم شفاف سازی بزرگ ترین خطای وی بود.
اما اگر چه او در اردبیل مظلوم واقع شد و در روزهای آخر نتوانست زیر فشارها دوام بیاورد و جوابگوی هزینه های انجام یافته بشود ، برای آرام کردن وضع، به وعده های بی اساس روی آورد ولی به حق، آنچه در توان داشت تلاش کرد. او علی رغم آن که از نظر مالی در وضعیت مساعدی نبود ولی باید پذیرفت که هزینه هایی برای تیم انجام داده است. هزینه ها برای تیمی که نه به نامش بود و نه سودی از کنار آن برده است.او هم مانده است که جواب طلبکاران را چه بدهد. امیدوار است که مسؤولین و دست اندرکاران هزینه های انجام یافته توسط وی راپرداخت نمایند تا او هم با طلبکاران تسویه نماید.
به هر حال امید می رود آنهایی که بانی و باعث سقوط تیم از لیگ دسته دوم به سوم شدند و زمینه آن را فراهم کردند حداقل به یکی از بندهای قراردادی که هرگز توسط دو طرف واگذار کننده و تحویل گیرنده امضاء نشد، خود اقدام کنند و از حالا به فکر خرید امتیاز یک تیم دسته دومی باشند.
کسانی که در حق فوتبال و فونبالدوستان اردبیلی با تصمیمات خودشان کم لطفی کرده و آن را به عمق دره ای خطرناک پرت نمودند، باید تا فرصت باقی است نسبت به جبران اقدام کنند .
اردبیل در فوتبال، جایگاه و مرتبتش ، دربدری، بی خانمانی و تحقیر شدن نیست. این منطقه و جوانان لایق و صبور آن نشان داده اند که همیشه سرافرازند و برترند . پس این برتری و سرافرازی آنها نباید در سایه افکار عده ای غیر متخصص پرادعا در زیر سایه قرار بگیرد.
خرید امتیاز یک تیم دسته دومی برای فصل آینده کوچک ترین کاری است که آقایان می توانند در حق فوتبال و تماشاگران و جوانان منطقه بکنند.
ممکن است آقایان که ید طولانی در طرح مسایل جزئی برای سرپوش گذاشتن به مسائل کلی را دارند، این بار نیز از همین امروز تلاش خود را آغاز می بکنند و دست به دامن شدن به مسائل فرعی، اصل قضیه و ظلم در حق فوتبال را بخواهند تحت پوشش قرار دهند. برای ناکام گذاشتن حضرات که می توانند با استفاده از عوامل و تریبون های مختلف انجام بگیرد هوشیاری تماشاگران و علاقه مندان برای تن ندادن به فضا سازی آنها و طرح خواسته اصولی مبنی بر تامین خسارت وارده به فوتبال منطقه توسط عاملین و بانیان اصلی مورد نیاز می باشد.
 
 
 




مصوبه شورا و تیم شهرداری، سفته به جای تضمین بانگی

یکی از مهم ترین بحث های شرایط واگذاری ارائه ضمانت نامه بانگی به مبلغ 400 میلیون تومان بود که در صورت سقوط برای خرید امتیار یک تیم دسته دومی مورد استفاده قرار می گرفت.
متاسفانه در همان اول کار شورا با جایگزینی سفته به جای ضمانت نامه موافقت کرد.
برخی از مطالب نوشته شده در مورد تیم و عدم تحقق بند های قراردادو این که در مهر ماه قرارداد ملغی و تیم باید تحت پوشش صاحب اصلی قرار می گرفت در گذشته نوشته شده، از این هفته دو باره در سایت قرار می گیرد.
نمی دانم چه سری وجود دارد که همه کارهای مربوط به تیم َگر این کار را انجام نداده و آن کار نشود همه چیز از دست رفتنی می شود، اصرار می کنند تا تصمیمی موافق میل و رغبت برخی از آقایان اتخاذ گردد.
در خبر ها آمده بود که شورای شهر در میان آن همه گرفتاری و هجمه ای که با آن روبرو هست تیم آبی پوشان و وضعیت آن را در اولویت قرار داده و تصمیمی مبنی بر موافقت با اخذ سفته به جای تضمین بانگی به مبلغ چهار میلیارد ریال گرفته اند و بدینوسیله خیال آقایان را از یک تعهد مستحکم و قابل قبول معاف نموده اند .
بهانه برای تصمیم گیری در این رابطه گویا زمان کم مانده به شروع مسابقات اعلام شده و اعضای محترم شورا نیز احساس مسئولیت در قبال فوتبال اردبیل نموده و با درخواست باشگاه و شهرداری موافقت کرده اند.
به نظر می رسد این تصمیم همانند اقدام به واگذاری تصمیمی درست، اصولی و قابل قبول نمی تواند باشد.سپردن تضمین بانگی به مبلغ چهار میلیارد ریال از اصول اولیه و لازم و ضروری واگذاری امتیاز به باشگاه آبی پوشان بوده و شخص مدیر عامل باشگاه در جلسه نهایی واگذاری بر قبول این شرط تاکید کرده و آن را پذیرفته است. اگر وی توانایی دادن تضمین بانگی را نداشته چرا در آن جلسه صراحتا بر قبول این مسئله تاکید کرده و در فرصت مناسب از زمان واگذاری تا کنون نسبت به انجام این تعهد اقدام نکرده است؟
آیا اگر مدیر عامل باشگاه در جلسه واگذاری از قبول این شرط امتناع می کرد آیا باز تیم به وی واگذار می شد و اعضا به تصاحب تیم توسط آبی پوشان پایتخت رضایت می دادند؟چرا اعضای شورای شهر قبل از تصمیم گیری در ارتباط باموافقت با اخذ سفته به جای تضمین بانگی از کسانی که در جلسه واگذاری به تیم داری آبی پوشان رای مثبت داده بودند نظر خواهی نکردند و خود بریدند و دوختند ؟آیا دعوت از برخی ها برای حضور در جلسه واگذاری به قصد سرپوش گذاشتن بر روی برخی از اعمال و حرکات و انداختن توپ به میدان دیگران نبوده است؟تیم شهرداری سرمایه فوتبال اردبیل بود و شورائیان عزیز که مدعی هستند در همه حال به فکر مردم و جوانان هستند چرا چوب حراج به یکی از سرمایه های استان را به این آسانی زدند و آنگاه تبلیغ کردند که تصمیم گیری در واگذاری را به ورزش و جوانان محول کرده بودند؟ اگر چنین بود آیا در بحث تصمیم گیری مبنی بر اخذ سفته به جای تضمین بانگی از اداره کل ورزش و جوانان نظر خواهی شد ؟سپردن تضمین بانگی یکی از مهمترین شروط واگذاری تیم به آبی پوشان بود. چرا شورای شهر در یک جلسه و با عجله هر چه تمامتر نسبت به خلاصی مدیر عامل آبی پوشان و دوستانشان از این امر مهم رای مثبت دادند؟ اگر قرار است که شورا در این موارد خود تصمیم بگیرد پس چرا جمعی از پیشکسوتان و فوتبالی های شهر را به جلسه دعوت کردند و منت بر گردن آنها گذاشتند و در مصاحبه ها و گفتگوهای مختلف مدعی شدند که شورا کلیات امر را تصویب کرده و این بار به راحتی وارد معرکه شدند و شرطی را که آنها مشخص کرده بودند زیر پا گذاشتند؟آیا این کار شورا و آنهایی که این خواب را برای فوتبال اردبیل دیده اند کاری منطقی و قابل قبول با آینده ای روشن برای فوتبال اردبیل می تواند باشد؟
گویا کسانی که برای تصاحب تیم شهرداری مصمم بوده اند گام دوم را نیز با موفقیت برداشتند ولی مطمئنا در ادامه با موانع قابل ذکر مواجه خواهند شد چرا که دیگر نمی توانند خواستار لغو و نادیده گرفتن شروط باقیمانده شوند و در فکر انتقال و یا فروش تیم برآیند.
اگر یکی از شروط در ارتباط با واگذاری محقق نگردد خود به خود بحث واگذاری منتفی است و حالا که حضرات در شورا به فوتبال دلسوزند و مصمم برای ساماندهی آن و در کمترین زمان برای موارد درخواستی جلسه برپا می کنند و تصمیم می گیرند چه بهتر این بار جلسه را برای بازگرداندن موقعیت تیم شهرداری برپا کنند .
با انتشار این نوشته برخی ها راه نیفتند و ما را متهم به تضعیف روحیه تیم در کوران مسابقات نکنند و دوستان و یاران و هم پیمانانشان را برای زهر چشم گرفتن از ما مامور ننمایند.. قصد ما دفاع از حریم تیم و ممانعت از سوء استفاده است. من اگر توان نوشتن نداشته باشم نباید مدعی شوم و اگر قادر به ادای تعهدات نباشم لازم نیست تعهدی برای خود ایجاد کنم که نتوانم از عهده اش برآیم.
نویسنده این سطور از جمله افرادی بوده که در آخرین جلسه واگذاری حضور داشته و به شرط تحقق همه شروط با واگذاری موافق بوده است حال با این وضعیت و مقدمه ای که چیده شده به دلیل عدم تحقق یکی از شروط رای خود را پس می گیرد و امید است آنهایی که در ارتباط با مواردی مهارت،آشنایی و تجربه و آگاهی نداشته باشند اظهار نظر نکنند و کار را به اهلش واگذار بکنند. در این رابطه باز هم حرف هایی برای گفتن خواهیم داشت.