1

گذشت در مقابل زیاده خواهی

امسال چه بخواهیم و چه نخواهیم ضرباتی از دوست و دشمن بر پیکر فوتبال اردبیل وارد شد و تن این رشته ورزشی زیبا و پرتماشاگر را مجروح و نحیف و نزار کرد.
زیاده خواهی عنصری است که در فوتبال ما بر جای گذشت، جلوس کرده و فی الحال هرچه تیر و ترکش است از همین ناحیه یعنی از ناحیه زیاده خواهی در زمین فوتبال و بر تن و جان ورزشکاران فرود می آید و آنقدر این کار ادامه یافت تا فوتبال ما ونماینده آن را در لیگ دسته دوم به مرز موت رساند.
زیاده خواهی کسانی که در لباس دوستدار این تیم و عاشق آن دست از سر تیم بر نداشتند و نخواستند گذشت بکنند و برای مدت محدودی هم که شده باشد از آن چشم بپوشند و آن مجموعه را به حال خود بگذارند.
باید نشست و به دقت سرنوشت این تیم را از دو سال گذشته مورد بررسی قرار داد و بدون رودربایستی و ترس از حاشیه سازی ها و اتهام زنی ها بخشی از زیاده خواهی ها را به تصویر کشید و لایه های تو بر توی قسمتی از احوال ناخوش فوتبال اردبیل را نشان داد.
زیاده خواهی و خود را در سرنوشت و گذشته و حال آن سهام دار تلقی کردن و به هیچ حرف و تصمیمی گوش نکردن و بر طبل رای و نظر و خواست خود کوبیدن ، آورد آنچه را که نباید بر سر این تیم می آمد.
آنهایی که دم از مردی و مردانگی می زنند و خود را حق و دیگران را باطل می دانند و جز خود کسی را علمی و فنی نمی دانند، در عمل نشان دادند که این ادعا ها همه اش در حد حرف است و آنها توان و عرضه عمل به آنهایی که بر زبان جاری می کنند را ندارند. برای برخی از آن ها عشق به فوتبال اردبیل جز وسیله ای برای ماندن در صحنه و بهره بردن از آن چیز دیگری نبوده و نیست. اگر این حضرات که در حرف زدن و مدعی شدن، مدرک دکتری دارند حداقل به زندگی و خصوصیات پیشگامان جوانمردی و مردانگی در ورزش نظری می افکندند، این قدر بر منافع و آرای خود پافشاری نمی نمودند.
آنها اگر صادق بودند و فردای خود را فدای امروز و چند روزی مسؤول بودن و در صحنه حضور داشتن نمی کردند چه خوب بود، نگاه می کردند به رفتار بزرگانی چون پوریای ولی که خصلت گذشت، او و نامش را بر صدر پهلوانان راستین این مرز و بوم قرار دارد و اگر خوب به مرحوم تختی و سرنوشت او نگریسته شود خواهیم دید که همین خصلت گذشت، نام او را فراتر از همه قهرمان های دوره معاصر ورزش قرار داده است.
امروز همه سعی می کنند که به نحوی در نابود کردن فوتبال برای خود شریک جرمی پیدا بکنند و هیچ کس به نقش این زیاده خواهان که عاملین اصلی در دربدری نماینده فوتبال اردبیل می باشند توجهی نمی کنند. زیاده خواهان در سال های اخیر در قامت دوست و هوادار سینه چاک و قدر قدرتی نامدار به فوتبال و تیم آسیب وارد کرده اند و امیدواریم صاحبان قلم و اندیشه و آنهایی که به خوبی در جریان این تیم هستند به مرور در معرفی آنها اقدام کنند تا دگر باره آنها جرئت تکرار اعمال ننگین و شرم آور خود را نداشته باشند.
 




سرگذشت دردناک تیم فوتبال اردبیل و سؤالات بی جواب

یک هفته به پایان رقابت های لیگ دسته دوم باشگاههای کشور باقی مانده است. جدول رقابت ها نشان می دهد که دیگر نباید به بقای نماینده اردبیل در لیگ امیدوار شد. استانی با پیشینه و سابقه درخشان در فوتبال، به حال و روزی دچار شده است که گریه کردن به حال آن واجب، لازم و ضروری است.
امسال ابر و باد و مه و خورشید و فلک و خلاصه عوامل متعدد دست به دست هم دادند و سرنوشتی بسیار غم انگیز و دردآور برای فوتبال اردبیل رقم زدند. برخی ها هم که همیشه در گوشه ای نشسته و منتظر گل آلود کردن آب هستند، تا ضربه ای به در می خورد وارد گود می شوند و برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده به هر وسیله ای متوسل شده و زمین و زمان را مورد حمله قرار می دهند.
برای بررسی دقیق علل افت فوتبال اردبیل و سقوط نماینده آن به لیگ دسته سوم نیاز به یک کار علمی است. در حال حاضر هر کس به پشتوانه داشته ها و اطلاعاتی که دارد در این رابطه قضاوت کرده و نوک پیکان حمله را متوجه عوامل متعدد می کند.
این که فوتبال اردبیل بدترین روزها و هفته های دوران حیات خود را در این روزها سپری می کند ادعایی درست و اصولی است. ضربه اولیه برای کوک کردن ساز نابودی و فنای تیم شهرداری از کجا بر پیکر این تیم وارد شد؟ چرا شورایی ها علم مخالفت با تیم داری شهرداری را بر افراشتند؟ چرا در مدت کم تر از دو سال سازمان فرهنگی ورزشی تغییرات متعددی را متحمل شد؟ به چه دلیل زمانی که تیم در رقابت های دسته یک، هفته های بسیار حساس در مراحل پایانی لیگ را در پیش رو داشت برخی از شورایی ها مدام و به نوبت بر علیه تیم و سازمان فرهنگی ورزشی سخن گفتند و بحث واگذاری تیم را به دفعات مطرح نمودند؟ چرا در ایامی که تیم نیاز به حمایت و پشتیبانی معنوی داشت، آقایان مسؤول هر روز بحث جدید و فصلی نو در امر واگذاری گشودند و روی آن مانور دادند؟ به چه دلیلی در مورد واگذاری، آقایان در پشت صحنه، خود نشستند و بریدند و دوختند و به یکی از متقاضیان وعده های آنچنانی داده و کار واگذاری را تمام کردند و برای پوشاندن لباس قانونی به آن، کمیته سرکاری تشخیص اهلیت را مطرح کردند؟ اگر نظر کمیته سرکاری، ملاک عمل بود به چه علت آقایان با نادیده گرفتن یکی از مصوبات کمیته سرکاری ، سفته را جایگزین ضمانت نامه بانگی نمودند؟ به چه دلیلی نزدیک به چهار ماه مجید حیدری مدیر عامل آبی پوشان را به مانند توپ فوتبال این طرف و آن طرف شوت کردند و در نهایت آنهایی که او را به فوتبال اردبیل معرفی کرده و با قربان و صدقه به قبول مسؤولیت تیم وادارش کرده بودند ، پیشنهاد استعفا داده و بالاخره از اردبیل فراریش دادند؟ چرا علی رغم اعلام آمادگی هیات فوتبال استان و علی آستانه، باز معضلات انتقال را نتوانستند حل نمایند؟ چرا وقتی آقایان به آن حد برای انتقال امتیاز تیم به بخش خصوصی اصرار داشتند، قبل از اقدام به واگذاری زمینه های لازم برای انتقال را فراهم نکردند و دست به کاری زدند که درست مانند آب در هاون کوبیدن بود؟ چرا بحث تعویض سرمربیان با هر اتفاقی مطرح می شد، و به چه دلیل احد شیخ لاری فرار را بر قرار ترجیح داد و او در قبال چه خواست ها و چه فشارهایی ایستادگی کرد؟ بحث هزینه های تیم داری در دو سال گذشته چرا شفاف سازی نمی شود و هر روز در ارتباط با آن حرف وحدیث تازه ای مطرح می شود؟ جریان چسبیده ها و آویزان ها از تیم چیست و آنها از طرف چه کسانی مورد حمایت و پشتیبانی قرار می گیرند؟ نقش اداره کل ورزش و جوانان و هیات فوتبال استان در سرنوشت تیم چه بوده است؟ و دهها سوال دیگر که اگر به همه آنها جوابی قانع کننده پیدا شود با قرار دادن شان در کنار یکدیگر می توان به علل فاجعه فوتبال اردبیل پی برد.
در مقطعی مجید حیدری متهم ردیف اول ناکامی تیم شهرداری لقب گرفت. او به طرق مختلف مورد حمله قرار داشت . در کنار ضعف ها و اشتباه هایی که داشت عده ای او را سپری برای رسیدن به آنچه که در برنامه هایشان بود، قرار دادند. بزرگ ترین اشتباه حیدری آن بود که در آغاز کار، واقعیت ها را با جامعه فوتبال استان در میان نگذاشت. او باید رک و راست می گفت که با وعده آقایان مبنی بر کمک 600 میلیون تومانی پا در این عرصه گذاشته است. در همان روز اول اعلام می کرد، از نظر مالی فرد توانایی نیست ولی به او گفته اند بیا مسؤولیت تیم را بپذیر، از شما حمایت می شود. عدم شفاف سازی بزرگ ترین خطای وی بود.
اما اگر چه او در اردبیل مظلوم واقع شد و در روزهای آخر نتوانست زیر فشارها دوام بیاورد و جوابگوی هزینه های انجام یافته بشود ، برای آرام کردن وضع، به وعده های بی اساس روی آورد ولی به حق، آنچه در توان داشت تلاش کرد. او علی رغم آن که از نظر مالی در وضعیت مساعدی نبود ولی باید پذیرفت که هزینه هایی برای تیم انجام داده است. هزینه ها برای تیمی که نه به نامش بود و نه سودی از کنار آن برده است.او هم مانده است که جواب طلبکاران را چه بدهد. امیدوار است که مسؤولین و دست اندرکاران هزینه های انجام یافته توسط وی راپرداخت نمایند تا او هم با طلبکاران تسویه نماید.
به هر حال امید می رود آنهایی که بانی و باعث سقوط تیم از لیگ دسته دوم به سوم شدند و زمینه آن را فراهم کردند حداقل به یکی از بندهای قراردادی که هرگز توسط دو طرف واگذار کننده و تحویل گیرنده امضاء نشد، خود اقدام کنند و از حالا به فکر خرید امتیاز یک تیم دسته دومی باشند.
کسانی که در حق فوتبال و فونبالدوستان اردبیلی با تصمیمات خودشان کم لطفی کرده و آن را به عمق دره ای خطرناک پرت نمودند، باید تا فرصت باقی است نسبت به جبران اقدام کنند .
اردبیل در فوتبال، جایگاه و مرتبتش ، دربدری، بی خانمانی و تحقیر شدن نیست. این منطقه و جوانان لایق و صبور آن نشان داده اند که همیشه سرافرازند و برترند . پس این برتری و سرافرازی آنها نباید در سایه افکار عده ای غیر متخصص پرادعا در زیر سایه قرار بگیرد.
خرید امتیاز یک تیم دسته دومی برای فصل آینده کوچک ترین کاری است که آقایان می توانند در حق فوتبال و تماشاگران و جوانان منطقه بکنند.
ممکن است آقایان که ید طولانی در طرح مسایل جزئی برای سرپوش گذاشتن به مسائل کلی را دارند، این بار نیز از همین امروز تلاش خود را آغاز می بکنند و دست به دامن شدن به مسائل فرعی، اصل قضیه و ظلم در حق فوتبال را بخواهند تحت پوشش قرار دهند. برای ناکام گذاشتن حضرات که می توانند با استفاده از عوامل و تریبون های مختلف انجام بگیرد هوشیاری تماشاگران و علاقه مندان برای تن ندادن به فضا سازی آنها و طرح خواسته اصولی مبنی بر تامین خسارت وارده به فوتبال منطقه توسط عاملین و بانیان اصلی مورد نیاز می باشد.
 
 
 




مصوبه شورا و تیم شهرداری، سفته به جای تضمین بانگی

یکی از مهم ترین بحث های شرایط واگذاری ارائه ضمانت نامه بانگی به مبلغ 400 میلیون تومان بود که در صورت سقوط برای خرید امتیار یک تیم دسته دومی مورد استفاده قرار می گرفت.
متاسفانه در همان اول کار شورا با جایگزینی سفته به جای ضمانت نامه موافقت کرد.
برخی از مطالب نوشته شده در مورد تیم و عدم تحقق بند های قراردادو این که در مهر ماه قرارداد ملغی و تیم باید تحت پوشش صاحب اصلی قرار می گرفت در گذشته نوشته شده، از این هفته دو باره در سایت قرار می گیرد.
نمی دانم چه سری وجود دارد که همه کارهای مربوط به تیم َگر این کار را انجام نداده و آن کار نشود همه چیز از دست رفتنی می شود، اصرار می کنند تا تصمیمی موافق میل و رغبت برخی از آقایان اتخاذ گردد.
در خبر ها آمده بود که شورای شهر در میان آن همه گرفتاری و هجمه ای که با آن روبرو هست تیم آبی پوشان و وضعیت آن را در اولویت قرار داده و تصمیمی مبنی بر موافقت با اخذ سفته به جای تضمین بانگی به مبلغ چهار میلیارد ریال گرفته اند و بدینوسیله خیال آقایان را از یک تعهد مستحکم و قابل قبول معاف نموده اند .
بهانه برای تصمیم گیری در این رابطه گویا زمان کم مانده به شروع مسابقات اعلام شده و اعضای محترم شورا نیز احساس مسئولیت در قبال فوتبال اردبیل نموده و با درخواست باشگاه و شهرداری موافقت کرده اند.
به نظر می رسد این تصمیم همانند اقدام به واگذاری تصمیمی درست، اصولی و قابل قبول نمی تواند باشد.سپردن تضمین بانگی به مبلغ چهار میلیارد ریال از اصول اولیه و لازم و ضروری واگذاری امتیاز به باشگاه آبی پوشان بوده و شخص مدیر عامل باشگاه در جلسه نهایی واگذاری بر قبول این شرط تاکید کرده و آن را پذیرفته است. اگر وی توانایی دادن تضمین بانگی را نداشته چرا در آن جلسه صراحتا بر قبول این مسئله تاکید کرده و در فرصت مناسب از زمان واگذاری تا کنون نسبت به انجام این تعهد اقدام نکرده است؟
آیا اگر مدیر عامل باشگاه در جلسه واگذاری از قبول این شرط امتناع می کرد آیا باز تیم به وی واگذار می شد و اعضا به تصاحب تیم توسط آبی پوشان پایتخت رضایت می دادند؟چرا اعضای شورای شهر قبل از تصمیم گیری در ارتباط باموافقت با اخذ سفته به جای تضمین بانگی از کسانی که در جلسه واگذاری به تیم داری آبی پوشان رای مثبت داده بودند نظر خواهی نکردند و خود بریدند و دوختند ؟آیا دعوت از برخی ها برای حضور در جلسه واگذاری به قصد سرپوش گذاشتن بر روی برخی از اعمال و حرکات و انداختن توپ به میدان دیگران نبوده است؟تیم شهرداری سرمایه فوتبال اردبیل بود و شورائیان عزیز که مدعی هستند در همه حال به فکر مردم و جوانان هستند چرا چوب حراج به یکی از سرمایه های استان را به این آسانی زدند و آنگاه تبلیغ کردند که تصمیم گیری در واگذاری را به ورزش و جوانان محول کرده بودند؟ اگر چنین بود آیا در بحث تصمیم گیری مبنی بر اخذ سفته به جای تضمین بانگی از اداره کل ورزش و جوانان نظر خواهی شد ؟سپردن تضمین بانگی یکی از مهمترین شروط واگذاری تیم به آبی پوشان بود. چرا شورای شهر در یک جلسه و با عجله هر چه تمامتر نسبت به خلاصی مدیر عامل آبی پوشان و دوستانشان از این امر مهم رای مثبت دادند؟ اگر قرار است که شورا در این موارد خود تصمیم بگیرد پس چرا جمعی از پیشکسوتان و فوتبالی های شهر را به جلسه دعوت کردند و منت بر گردن آنها گذاشتند و در مصاحبه ها و گفتگوهای مختلف مدعی شدند که شورا کلیات امر را تصویب کرده و این بار به راحتی وارد معرکه شدند و شرطی را که آنها مشخص کرده بودند زیر پا گذاشتند؟آیا این کار شورا و آنهایی که این خواب را برای فوتبال اردبیل دیده اند کاری منطقی و قابل قبول با آینده ای روشن برای فوتبال اردبیل می تواند باشد؟
گویا کسانی که برای تصاحب تیم شهرداری مصمم بوده اند گام دوم را نیز با موفقیت برداشتند ولی مطمئنا در ادامه با موانع قابل ذکر مواجه خواهند شد چرا که دیگر نمی توانند خواستار لغو و نادیده گرفتن شروط باقیمانده شوند و در فکر انتقال و یا فروش تیم برآیند.
اگر یکی از شروط در ارتباط با واگذاری محقق نگردد خود به خود بحث واگذاری منتفی است و حالا که حضرات در شورا به فوتبال دلسوزند و مصمم برای ساماندهی آن و در کمترین زمان برای موارد درخواستی جلسه برپا می کنند و تصمیم می گیرند چه بهتر این بار جلسه را برای بازگرداندن موقعیت تیم شهرداری برپا کنند .
با انتشار این نوشته برخی ها راه نیفتند و ما را متهم به تضعیف روحیه تیم در کوران مسابقات نکنند و دوستان و یاران و هم پیمانانشان را برای زهر چشم گرفتن از ما مامور ننمایند.. قصد ما دفاع از حریم تیم و ممانعت از سوء استفاده است. من اگر توان نوشتن نداشته باشم نباید مدعی شوم و اگر قادر به ادای تعهدات نباشم لازم نیست تعهدی برای خود ایجاد کنم که نتوانم از عهده اش برآیم.
نویسنده این سطور از جمله افرادی بوده که در آخرین جلسه واگذاری حضور داشته و به شرط تحقق همه شروط با واگذاری موافق بوده است حال با این وضعیت و مقدمه ای که چیده شده به دلیل عدم تحقق یکی از شروط رای خود را پس می گیرد و امید است آنهایی که در ارتباط با مواردی مهارت،آشنایی و تجربه و آگاهی نداشته باشند اظهار نظر نکنند و کار را به اهلش واگذار بکنند. در این رابطه باز هم حرف هایی برای گفتن خواهیم داشت.
 




هر دم از این باغ بری می رسد

فوتبال ما گل بود، با سقوط نماینده اش در لیگ دسته دوم به سبزه نیز آراسته شد.. فوتبال ما با وضعیتی که با آن مواجه است هر روز و هر لحظه آبستن حادثه ای جدید ، نو ، بکر و در نوع خود بی نظیر می باشد.
عیسی شهبازی دروازه بان تیم بی نام و نشان اردبیل، در صفحه اینستاگرام خود، شب گذشته اشاره ای به حوادث پیش آمده در قبل و بعد بازی با جویبار کرده و نوشته است ، بعد از بازی که گویا وی نیز حاضر به حضور در آن نشده است در قائمشهر توسط سرپرست تیم مجبور به پیاده شدن از اتوبوس شده است. وی مدعی شده که پیاده کردن وی در یک شهر غریب و جدا کردنش از تیم به دستور شهردار بوده است. لازم است در این ارتباط به دو مورد اشاره شود:
– عیسی شهبازی بازیکن تیم بوده و اگر مرتکب تخلف شده و خارج از اصول و قوانین رفتار نموده، برخورد با وی می تواند در چارچوب مقررات انجام بگیرد . اگر او حرکت ناشایستی انجام داده و رفتاری به دور از شان یک بازیکن حرفه ای داشته و نسبت به تعهدات خود پایبند نبوده است می توان بر اساس آئین نامه کمیته انضباطی با وی برخورد کرد و تصمیمات مقتضی در ارتباط با رفتار وی اتخاذ نمود. پیاده کردن یک بازیکن در مسیر به هیچ عنوان از نظر اخلاقی و مقررات مربوط به اعزام تیم ها و مدیریت رویدادها و تیم های ورزشی همخوانی ندارد. شهبازی بازیکن تیم و در اختیار باشگاه بوده است، همانطوری که او از اردبیل همراه با تیم به سمت شمال حرکت کرده است، وظیفه دست اندرکاران تیم است که او را در محلی که برای اعزام سوار کرده اند در برگشت در آن محل پیاده نمایند. این که بیایند و او را از پیکر تیم قبل از پایان مدت اردوی مربوط به مسابقه جویبار جدا بکنند، کاری غیر حرفه ای و نشان از عصبانیت و احساسی رفتار کردن برخی از عزیزان می تواند باشد. اگر برای شهبازی در راه بازگشت به اردبیل اتفاقی رخ می داد مسلما مقصر اصلی، عاملین پیاده شدن وی از اتوبوس حامل بازیکنان تلقی شده و باید پاسخگو می شدند.
مدیریت یک باشگاه و کسانی که در کارهای اجرایی یک تیم در جریان یک دوره از رقابت های لیگ مسؤولیت دارند باید نسبت به حقوق ورزشی از حداقل اطلاعات آگاه باشند. هیچ شک و تردیدی وجود ندارد که برخورد با یک بازیکن در صورت تخلف و مقصر بودن، راههای خاص خود را دارد و نباید اشتباهی را با اشتباه دیگر جواب داد.
-بحث دیگر ارتباط دادن برخورد با شهبازی به شهردار اردبیل است. ادعا می شود به دستور شهردار در قایمشهر او را از اتوبوس پیاده کرده اند . در صحت این ادعا با توجه به شناختی که از روحیات و اخلاق حسنه شهردار وجود دارد، تردید است.  بعید به نظر می رسد لطف الهیان در روزی که کارهای متعدد داشته و درگیر امور مربوط به شهرداری، شورا و بودجه 96 بوده است از اردبیل دستور پیاده کردن یک بازیکن فوتبال از اتوبوس را صادر کرده باشد. این را نمی توان باور کرد مگر این که شهردار خود اعلام نماید که چنین حرفی و این چنین دستوری را داده است.
حال اگر چنین باشد و همانطوری که انتظار می رود شهردار در مسئله شهبازی دخالت مستقیم نداشته باشد آنهایی که به نام شهردار به هر کاری که دوست دارند دست زده و از آبرو و حیثیت شهردار اردبیل مایه می گذارند باید جوابگو باشند .
مشکل شهبازی به عنوان یک بازیکن در داخل مجموعه قابل حل بود. مگر تا همین سه هفته قبل برخی از اقایان شعار نمی دادند که تا تعیین تکلیف مالکیت تیم و پرداخت حق و حقوق، بازی نمی کنیم و به میدان نمی رویم ، شهبازی گناه بزرگی که مرتکب نشده به دستورات مسؤولین خودش عمل کرده است. چرا آن طوری که روایت می کنند همه بازیکنان بخشی از طلب خودشان را در روز بازی دریافت کرده اند به جز شهبازی؟
به هر حال اعمال قدرت و زهر چشم گرفتن از بازیکن و آنهایی که از دستورات سرپیچی می کنند راههای مخصوص به خود دارند . برخورد غیر طبیعی و خارج از چارچوب و عرف نمی تواند در امر تربیت بازیکنان و ساختن آنها تاثیر مثبتی داشته باشد.
 




جعفر صراطی هم رفت

خبری که یکیشنبه شب در فضای مجازی منتشر شد قدیمی های فوتبال اردبیل را در غم و اندوه فرو برد. این که جعفر صراطی یکی از یاران نام آشنا و یکی از استثناهای فوتبال منطقه دعوت حق را لبیک گفته و از جهان فانی به سوی دنیای ابدی شتافته است خبری سنگین و غیر قابل تحمل بود.

جوانان امروزی ممکن است در سایه غفلت رسانه ها و به قدرت رسیدن ناآشناها در ورزش و فوتبال ، صراطی ها را نشناسند و حتی با نامش نیز آشنا نباشند، ولی پا به سن گذاشته ها و آنهایی که از دهه 40و 50 فوتبال اردبیل را پیگیری کرده اند جعفر صراطی را می شناسند و نسبت به تاثیر او در فوتبال اردبیل آگاهی دارند.

به جرئت می توان گفت که بعد از جعفر صراطی فوتبال اردبیل بازیکنی ششدانگ و تمام عیار چون او را به خود ندیده است. او نه تنها در فوتبال اردبیل بلکه در فوتبال آذربایجان مهره قابل اعتماد، مقتدر و قابل احترام بود.

چندی پیش با برخی از دوستان صحبت کرده و بهد از عید در فکر ترتیب دادن مراسمی برای تجلیل از آن مرد بزرگ بودیم که متاسفانه با پرواز روح بلندش این توفیق از ما سلب شد. امید آن داریم برای تجلیل از بزرگان فوتبال اردبیل که در قید حیات هستند امروز وفردا نکنیم تا خدای ناکرده با روی دادن اتفاق ناگواری افسوس خورده و احساس پشیمانی ننماییم.

قدر کسانی که برای فوتبال و ورزش اردبیل در عمل و نه در حرف خدمت کرده اند را بدانیم و با تجلیل از زحماتشان نسبت به معرفی هر چه بیشتر آنها به نسل جوان اقدام کنیم.

همه بزرگان فوتبال اردبیل در مورد مرحوم جعفر صراطی حرف های زیادی برای گفتن دارند. ناصر عروجی شخصیتی که نیاز به معرفی ندارد می گوید: جعفر صراطی بزرگمرد فوتبال اردبیل بود و جواد شایگان دروازه بانی که منشا خدمات فراموش نشدنی در فوتبال بوده است می گوید: جعفر صراطی شناسنامه فوتبال اردبیل بود. او سال ها پیراهن تیم های منتخب اردبیل و منتخب آذربایجان شرقی را به تن داشت. آن مرحوم در دهه 50 پرچمدار فوتبال اردبیل و یکی از چهره های پر فروغ فوتبال آذربایجان بود.

یادش را گرامی داشته از خداوند بزرگ علو درجات و شادی روحش را مسئلت می نماییم.




دو دل یک شود بشکند کوه را

سخنی با بازیکنان تیم فوتبال اردبیل

دودل یک شود بشکند کوه را

این فصل را شایسته فوتبال اردبیل و شما بازیکنان خوب و بومی و آینده دار استانمان سپری نمی کنیم. عوامل مختلفی در این کار دخیل بوده و هستند. عده ای که در پشت صحنه ، بازیگردان همه صحنه های تاسف آور و خجالت آور فوتبال ما هستند به ظاهر چهره علاقه مندی به فوتبال را دارند ولی در خلوت گام هایی بر می دارند که جز ضربه وارد کردن به فوتبال و تیم اردبیل نتیجه دیگری نداشته است.

شما جوان هستید و جویای نام، و مطمئنا از وضعیت موجود، فوتبال اردبیل و شما دلاوران آینده دار بیشترین و مهلک ترین ضربات را تحمل کرده اید. افسوس که خائن ها و اختاپوس ها به فوتبال ما و به جوانان ما رحم نکردند و به خاطر اندک نفع و سود و موقعیت خود خسارت جبران ناپذیری به فوتبال ما وارد کردند.

حال در شرایطی قرار دارید که برای فوتبال و شما جوانان در موضع دفاع از آبرو و قدرت فوتبال خودتان قرار دارید. این تیم چه به لیگ سه سقوط بکند و چه در دسته دوم باقی بماند زیاد فرقی به حال فوتبال اردبیل نخواهد کرد. چرا که فوتبال اردبیل را نابود کردند و به مرز سقوط و فنا رهنمونش نمودند. اما برای حیثیت فوتبال اردبیل و آینده خود شما لازم است که در دو دیدار آینده بجنگید و هر آنچه در توان دارید در طبق اخلاص بگذارید و به هیچکس از آن نزدیک ترین افراد تا آن کسانی که از آن دورها بر سرنوشت شما نظارت می کنند، گوش نکنید . به خود و حیثیت فوتبالتان بیندیشید . بدانید که فردا می خواهید در این استان و در این کشور فوتبال بازی بکنید . شهامت، غیرت، تعصب و مقاومت شما در آینده می تواند تضمینی برای فوتبال سال های بعد شما باشد.

به حرف آنهایی که در لباس دفاع از حق و حقوقتان، عامل تحریک برای پشت کردن شما به تیم هستند، گوش ندهید. آنها افراد خطرناکی هستند که به جز جیب و حساب شخصی شان به فکر فوتبال اردبیل و شما نیستند و نخواهند بود.هر کس بخواهد با حرف و رفتارش اراده شما را برای درخشش در دو بازی پیش رو سست نماید مشتی محکم بر دهانش بکوبید و اجازه حضور در اطراف تیم و خودتان را به آنها ندهید.آّب که از سر بگذرد یک یا دو وجبش تفاوت چندانی نخواهد کرد. امسال شما در تیم به دلیل محبت خیلی ها اذیت شدید و روح و روانتان تحت فشارهای جانبی متزلزل گردید. در این دیدار چه به شما پول بدهند و چه به مانند ماههای گذشته وعده خالی را برای بردن سر سفره تقدیمتان بکنند، توجهی نکنید. جایی که حرف و حیثیت و آبرو در میان باشد پول به مانند چرک کف دست می ماند. متحد باشید و یک دل و تصمیم بگیرید برای همه گفته ها، اظهار نظرها، تهدیدها و تحریک ها توجهی نکنید. برای کسب نتیجه مطلوب و آبرومندانه دست در دست هم بگذارید و بدانید که برای وصول مطالبات و آبرو بردن از آنهایی که با تیم و فوتبال اردبیل و شما بازیکنان دوستی خاله خرسه کردند فرصت بسیار خواهد بود.

و کلام آخر این که اگر یک دل و متحد باشید و اهمیت بار روانی دو دیدار پیش رو را به خوبی درک کنید و برای فرصت طلبان میدان ابراز وجود ندهید، موفقیت برای شما دور از دسترس نخواهد بود.

دو دل یک شود بشکند کوه را

پراکنده گرداند انبوه را




صادقانه آمدند و به یار صادق فوتبال اردبیل ادای احترام کردند

در یک هوای بسیار سرد زمستانی، آرامستان بهشت فاطمه شاهدحضور گرم و صمیمانه جمعی از بزرگان ورزش و فوتبال اردبیل بود. در روزی که سرما تا مغز استخوان آدمی نفوذ می کرد فوتبالی ها که اکثر آنها را فوتبالی های دهه شصت تشکیل می دادند برای ارج نهادن به زحمات یکی از چهره های فراموش نشدنی فوتبال و ورزش اردبیل آمدند و صحنه های زیبایی را خلق کردند. در آن هوای سرد و زیر بارش پراکنده برف چهره های مصمم و دوست داشتنی، فرصتی را برای حاضرین فراهم کرده بود که دیدارها را تجدید کنند و تا شروع مراسم از حال و روزگار یکدیگر آگاه باشند.

بزرگان فوتبال اردبیل،پیشکسوتانی صادق و یک رنگ که زمانی حضورشان در یک تیم نعمت بزرگی محسوب می شد و هر حرکت پا به توبشان ایجاد کننده شور و شوق در تماشاگران و جوانان اردبیل بود با موهایی که رو به سفیدی گذاشته و با چهره هایی که نشان از گذر عمر دارد، آمده بودند تا یکی از زحمتکشان تکرار نشدنی فوتبال اردبیل را یاد بکنند و در سال روز درگذشتش با قرایت فاتحه ای آمرزش وی را از خداوند مسئلت نمایند.

هوشنگ چمن آرا را خدمتگزار تکرار نشدنی فوتبال باید دانست. خدمتی که او در نزدیک به سی سال برای فوتبال منطقه انجام داده است کار هر کسی نبوده و نیست. مگر می توان فوتبالی بود ولی به هوشنگ عشق نورزید؟ مگر می توان از فوتبال اردبیل در دوران اوج و عزتش سخن گفت و در بین حرف ها جایی برای تاثیر مردی به نام هوشنگ چمن آرا در آن باز نکرد؟ مگر می توان از تیم های قدر ومطرح دهه 50 و 60 ذکر خیری کرد و از نقش مردانی چون هوشنگ چمن آرا در آماده شدن آنها حرفی به میان نیاورد؟

جام عقابی که هوشنگ بیش از 20 سال متولی و مسؤول برگزاری آن بود نگینی بر تارک درخشان فوتبال در دهه 50 و 60 بود. جام عقاب شیرین ترین و خاطره انگیز ترین لحظات را برای فوتبالی ها و تماشاگران اردبیلی رقم می زد. هنوز هم بعد از گذشت 40 سال از آغاز جام ، صحنه های آن از مقابل چشمان ما رژه می روند  و بدون شک در میان نیروهای لشگر جام عقاب ، هوشنگ چمن آرا به عنوان فرماندهی مقتدر و توانا دارای جایگاه و موقعیت خاصی است.

هوشنگ چمن آرا عاشق فوتبال بود. عاشقی راستین و مقاوم ، فوتبال را منبعی برای درآمد و پلی برای رسیدن به اهداف مادی و دنیوی تلقی نمی کرد. او فوتبال را برای فوتبال می خواست. زندگی ورزشی افرادی چون مرحوم چمن آرا باید درسی باشد برای کسانی که همه چیز را در رسیدن به قدرت در فوتبال، دست یابی به پول بی کمال، بر تن کردن ردای مربیگری به هر وسیله و بهانه ای و آتش زدن قیصریه ای برای به دست آوردن یک دستمال می دانند. رفتار و اخلاق و سلوک بزرگانی چون چمن آرا باید برای آنهایی که همه چیز را در پول و خودنمایی خلاصه می کنند الگوی مناسبی برای تغییر رفتارشان باشند.

هوشنگ چمن آرا عشق خود به فوتبال را با هیچ چیزی معامله نکرد. او چون شمعی سوخت تا بلکه بتواند به محیط فوتبال اردبیل روشنایی ببخشد. با جرئت می توان گفت که کم ترکسی چون چمن آرا به فوتبال اردبیل خدمت کرده است و بنابر این وظیفه همه آنهایی که فوتبال را دوست دارند و زحمات چمن آرا در فوتبال را از نزدیک دیده اند فراموش نکردن یاد و خاطره وی است.

و روی این اصل بود که روز شنبه 23 بهمن ماه در سال روز درگذشت هوشنگ، بزرگان آمدند که بگویند قدردان زحمات زحمتکشان در فوتبال هستند و گذشت زمان تاثیرمنفی در ارادت و عشق آنها به عاشقان صادق فوتبال نمی تواند بگذارد.

آنهایی که فرصت لازم داشتند آمدند و در آرامستان بهشت فاطمه حضور پیدا کردند. مرور اسامی برخی از این عزیزان می تواند نشانی از محبوبیت و موقعیت هوشنگ در بین فوتبالی ها باشد. نادر کهنمی، ناصر عروجی، عسگر رونقی، رحمان یعقوبی، داور مجنون، ساسان سید دین خواه، مصطفی فیروزی، مسعود هوشمندی، بهنام دولت، جواد شایگان، هادی صباغی، محمد رضا برادران، نادر پیران، بهرام آقاخانی، حجت مجتهدی، عزیز دمیرچی، قادر دهقان، قربان کاجی، افشین حدیدی، عوض نخست، کوروش فتاحی ، اصغر احدی جوان و غلام حسن علی زاده، حیدر زمانی، حمید اسمعیلی، رضا محاسنی، فرهاد حسنی و…….آمدند تا نشان دهند افراد صادق، زحمتکش، بی ادعا و بی ریا در نزد ورزشکاران و ورزشدوستان از جایگاه خاصی بهره می برند.

در آن سرما کسی به فکر مربیگری، پیدا کردن تیم، بهره برداری شخصی، مطرح کردن خود و دنبال دوربین و مصاحبه نبود. بی ریا و بدون توجه به ادعاهای افراد مدعی و طبل های تو خالی آمدند و با نثار یک شاخه گل و قرایت فاتحه در برابر عظمت روح و خدمات فراموش نشدنی هوشنگ چمن آرا سر تعظیم فرود آوردند.

مرحوم هوشنگ چمن آرا گوشه ای از تاریخ پرافتخار فوتبال اردبیل است. تجلیل از آن بزرگواران، تجلیل از خدمتگزاران و زحمتکشان فوتبال به شمار می رود. این سنت حسنه لازم است در جامعه ورزشی و فوتبالی ما از رونق خاصی برخوردار بشود. توسط بزرگان ورزش و با اقدامات این چنینی باید فرهنگ قدرشناسی در فوتبال ما نهادینه بشود.

از خانواده چمن آرا و یادگار هوشنگ فرزند دلبندش سجاد که به گرمی از دوستان و هم بازی های آن مرحوم استقبال کردند و همچنین از سید خلیل حسینی مدیر روابط عمومی اداره کل ورزش و جوانان و وحید حسینی از دست اندرکاران نشریه ورزش اردبیل به خاطر همه زحماتشان در بهتر برگزار شدن مراسم باید قدردانی کرد. باید از زحمات میلاد حاتمی همکار عکاس ما نیز در آن هوای سردبه نیکی یاد شود.




صور اسرافیل فوتبال اردبیل

عادل مسنن یکی از بزرگان دوست داشتنی و افتخار آفرین فوتبال استان است. او از سال 54 درخشش در فوتبال را آغاز کرد . در ایامی که برای شهرستانی ها از سوی مرکز نشینان استانی و کشوری بهای کمتری داده می شد او در سایه برتری، قدرت، توانایی و تکنیکش، خود را به فوتبال آذربایجان تحمیل کرد و سال ها پیراهن تیم منتخب آذربایجان شرقی در سطوح جوانان و بزرگسالان را بر تن نمود.
عادل مسنن بازیکنی متواضع ، پیشکسوتی گرانقدر و یاری فراموش نشدنی برای جامعه ورزش و فوتبال اردبیل می باشد. اگر با او ساعت ها در یک محفلی بنشینی و شناخت قبلی از او نداشته باشی نمی توان از حرف ها و سخنان وی برداشت کرد که او در دهه پنجاه و شصت یکی از ستاره های تابناک فوتبال شمال غرب کشور بوده است. او انسانی محترم است، مثل برخی ها نیست که با یک یا دو روز فوتبال بازی کردن خود را برتر از همه بداند و هیچ کسی را صالح برای اظهار نظر و گفتن در مورد فوتبال نداند.
عادل ها سرمایه بزرگی برای فوتبال و ورزش اردبیل هستند و حرف و سخن آنها در مورد فوتبال اردبیل و خدمتگزاران آن می تواند سندی محکم و قابل دفاع محسوب شود.
عادل مسنن سال ها از نزدیک با مرحوم هوشنگ چمن آرا آشنایی داشته و در تیم عقاب نیز مدت ها با آن مرحوم همبازی بوده است. اظهار نظر وی در مورد هوشنگ می تواند دلیل خوبی برای فهمیدن و درک کردن خدمات آن مرحوم به فوتبال اردبیل باشد.
در شناساندن چهره هایی چون چمن آراها به نسل جوان از سوی مسؤولین و دست اندرکاران امر و رسانه ها کوتاهی های زیادی رخ داده است. جوان های امروزی خیال می کنند که فوتبال در سال های گذشته همین بوده که امروز هست. فوتبالی سرشار ازحاشیه، حاکمیت پول، کم شدن نقش اخلاق و در نهایت ایجاد محیطی غیر قابل اعتماد و بحث بر انگیز. اگر خدمات کسانی چون هوشنگ چمن آرا در معرض دید و مطالعه جوانان قرار بگیرد و آنها با دوران شکوفایی فوتبال و ایثار و گذشت در آن آشنا بشوند دیگر   گول طبل های توخالی، مدعی و حاشیه ساز فوتبال را نخواهند خورد. اگر چنین باشد این آشنایی ها می توانند در رفتار و کردار آنها در دنیای فوتبال نقش موثری داشته باشند.
فوتبال ما از کسانی که برای رسیدن به اهداف شخصی چهره دفاع از فوتبال را به خود می گیرند، بزرگ ترین ضربات را متحمل شده است. آنها وقتی منافع خود را دست یافتنی ببینند، عاشق فوتبال اردبیل می شوند و تا احساس بکنند که خطری اهداف آنها را تهدید می کند به فوتبال اردبیل پشت کرده و فرار را بر قرار ترجیح می دهند.
بگذریم، در تماسی که با عادل مسنن در آستانه سالگرد درگذشت مرحوم چمن آرا گرفته شد ، جمله ای بسیار زیبا و پر معنی در ارتباط با آن مرحوم بیان داشت که ذکر و پرداختن به آن نمی تواند خالی از لطف باشد.
وی گفت: خدا رحمتش بکند. او صور اسرافیل فوتبال اردبیل بود برای بیدار شدن بعد زمستان های سخت و سرد. امید که علاقه مندان به فوتبال فراموش نکنند تماشاگران پرشور و کثیر جام عقاب را.
فوتبال اردبیل در دهه 50 و 60 از رقابت های منظم و مطلوب باشگاهی بهره می برد. علی رغم کمبود امکانات و میادین روباز و سرپوشیده ورزشی در زمستان های سرد و پربرف نیز تمرینات تیم ها در اراضی پیله سحران پشت سر گذاشته می شد و برگزاری جام عقاب همزمان با آغاز سال جدید بهترین و بالاترین میدان برای محک خوردن تیم ها و هماهنگی یاران جدید جذب شده با مجموعه تیم محسوب می شد.
این ویژگی، جام عقاب را به معتبرترین جام اردبیل تبدیل کرده بود. علاقه مندان به فوتبال برای رسیدن ایام برگزاری آن ثانیه شماری می کردند، حضور گسترده مردم و استقبال تیم ها از این جام، منظره خاصی در طول برگزاری به محوطه زمین عقاب و خیابان ها و مسیر های منتهی به آن می بخشید.
علت این که پیشکسوتی چون مسنن، مرحوم چمن آرا را با عنوان صور اسرافیل فوتبال اردبیل مورد خطاب قرار می دهد این است که جام عقاب که زحمات آن در مدت نزدیک به یک ماه برگزاری بر عهده آن مرد بزرگ بود، پیام آور تلاش برای کسب موفقیت و آماده شدن برای رقابت های فصل جدید بود.
مرحوم هوشنگ چمن آرا علاوه بر مدیریت و بنیانگذاری جام فراموش نشدنی عقاب، وظیفه مربیگری و بازیکنی تیم عقاب را نیز بر عهده داشت.
هوشنگ با آن که درآمد محدودی داشت و با عرق جبین برای چرخاندن چرخ زندگی، خود را به آب و آتش می زد ولی تامین هزینه های مربوط به تیم را برای خود به مانند تامین نان و مایحتاج زندگی خانواده واجب و ضروری تلقی می کرد.
عقاب یکی از تیم های مطرح اردبیل بود که در دوران حیات خود بازیکنان بزرگ و نامی چون عادل مسنن، رحمان مختاری، بهنام دولت، حسن علیزاده و … را تحویل فوتبال منطقه داده بود. در رقابت های باشگاهی و به هنگام ورود تیم عقاب به میدان مسابقه حرکت مقتدرانه و با صلابت هوشنگ در پیشانی تیم، ابهت خاصی به تیم عقاب می بخشید.
فوتبال اردبیل نباید چهره های خدمتگزاری چون هوشنگ چمن آرا را فراموش نماید و این در وهله نخست وظیفه کسانی است که سکان هدایت فوتبال استان را بر عهده دارند و در حرف همواره ادعای حفظ حرمت پیشکسوتان را می کنند. آنها اگر بر گفته های خود اعتقاد دارند باید بر وظیفه خطیرشان مبنی بر توجه به پیشکسوتان و معرفی آنها به نسل جوان اقدام نمایند.
یاد و خاطره انسانی بزرگوار، خدمتگزاری لایق، خادم فوتبال و عاشق خدمت بی منت را گرامی می داریم و از درگاه احدیت علو درجات و شادی روح آن مرحوم را مسئلت می نماییم.
 




فضول باشی ورزش و اختلافات فوتبالی استان

فضول باشی در تماس تلفنی گفت: نمی خواستم برای این شماره نشریه با تو سخن بگویم. چرا که زیاد حرف زدن آدمی را سبک می کند. حرف آدم وراج نمی تواند تاثیر گذار باشد. اگر بتوانم خودم را کنترل بکنم تصمیم گرفته ام که در هر ماه دو بار با تو سخن بگویم . هر چه کمتر ، بهتر.
می دانی تو هم آدم جگرداری نیستی. هرآنچه را که می گویم نمی نویسی، آنهایی که کبریت بی خطر ممتاز هستند، سوا می کنی و نقل و قول می نمایی، نترس، می خواهند چه کارت بکنند، پست و مقام و میز و صندلی و منشی و راننده ات را می گیرند؟ یک خودکار و چند ورق کاغذ که این همه ترسیدن ندارد.گفتم: مؤمن خدا ترس، به من یاد داده اند سری که درد نکند دستمال نبندم . تا موردی برایم روشن نشود به آن نمی پردازم. حال تو مختاری که هر طور دلت خواست فکر بکنی و حرف بگویی. من سبک و روش خودم را دارم و آن را با هیچ چیز معامله نمی کنم.فضول باشی سری تکان داد و گفت: فعلا با تو هم می سازیم تا چه پیش آید. راستی وضعیت تعیین تکلیف کاندیداهای هیات فوتبال استان به کجا انجامید؟ چرا این رشته زیبا در استان ما طلسم شده است؟ چرا نباید قضیه را برای همیشه حل بکنند تا اجازه ندهند عده ای بر اساس منافع و تفکر و سلیقه خود رفتار کنند. مسئله خیلی ساده است. کشمکش های موجود در بین پیشکسوتان ، دست اندرکاران، هواداران و علاقه مندان به فوتبال با هیات و اداره کل ورزش و جوانان به کنار، آیا حل کردن مشکل به وجود آمده بین اداره کل و هیات استان آن قدر سخت و پیچیده و لاینحل و طاقت فرساست که علی ر غم گذشت بیش از سه سال نسبت به حل آن موفق نشده اند؟
حرف خود را با حرارت بیشتر و چهره ای برافروخته ادامه می دهد. در استانی که آقایان و حضرات مدعی راه اندازی مگاپروژه ها، رفع مشکل بیکاری، راه اندازی بندر خشک و تر و به سامان رساندن راه آهن و پتروشیمی و دهها و صدها طرح و پروژه هستند، آیا توانایی حل این مشکل را ندارند. در کشور ما که مرسوم است هر جا مشکلی و حادثه ای پیش می آید بلافاصله کمیته علت یاب تشکیل می شود. آیا شدنی نیست که مسؤولین استان احکامی به نام دوستان، اطرافیان و آشنایانشان صادر کرده و آنها را مامور مشخص کردن علت این اختلاف ها نمایند؟ و در نهایت این کمیته رای به مقصر بودن هر کدام از طرفین که داده باشد شبانه او را از کار برکنار بکنند و اگر به این نتیجه رسیدند که هر دو مدیر در وضعیت به وجود آمده به طور مساوی مقصرند در برکناری با قدرت هر دو تردیدی به خود راه ندهند؟فوتبال مسخره شده است . عده ای نمی خواهند کاخ حافظ را از دست بدهند و جمعی نیز دوست ندارند آنها کلید دار حافظ باشند، در این میان گناه و تقصیر فوتبال و جوانان و علاقه مندان چیست؟ آیا حتما فوتبالی ها با سازی که آقایان می نوازند باید رقص بکنند و کسی به داد آنها نرسد و فریادشان را نشنود. مطمئن باشید که تاریخ مقصران این وضع وسردمداران تفرقه و نابودی فوتبال استان را نخواهند بخشید.
 




وارونه جلوه دادن حقایق توسط کانال فوتبال اردبیل

کانال فوتبال اردبیل عادت کرده است که هر از چند گاه، نشریه ورزش اردبیل را مورد لطف و مرحمت خود قرار داده و به نحوی با بهانه قرار دادن یک یا دو نوشته انواع اتهامات را متوجه ما بکند.
همه گفته ها و محبت های آن عزیزان را با دیده منت نگریسته و اتهامات آنها را با خنده ای همیشه تحمل کرده و در مقام جوابگویی بر نیامده ایم. ولی این بار عزیزان در محبت خود خیلی با عجله عمل کرده و اتهاماتی کاملا کذب را متوجه ما کرده اند. متاسفانه با تذکری که بلافاصله با درج مطلبی در سایت انجام پذیرفت حداقل این جرئت را نداشتند که از گفته کذب خود عذرخواهی نمایند. در این ارتباط لازم است نکاتی را یادآوری نماییم.
گردانندگان این کانال و فرمانده آن در سایه به کار خود ادامه می دهند. آنهایی که مدعی پرچم داری انتقاد از ورزش استان می باشند، باید آن قدر شهامت داشته باشند که خود را معرفی کنند تا اگر انتقادی و یا حرف و سخنی در ارتباط با نوشته هایشان باشد بتوان به راحتی سخن گفت و به موارد اشاره کرد. خطاب قرار دادن فرد و یا افرادی که نشناسی، کاری بسیار مشکل است.
عده ای را اعتقاد بر این است که این کانال توسط یکی از مربیان پایه فوتبال راه اندازی شده و با کمک چهار نفر از شاگردانش اداره می شود. چندی پیش، پس از محبت این کانال در تماس با آن مربی عزیز و زحمتکش و گلایه از اتهام های پوچ و بی اساس صراحتا گفت که در کانال فوتبال اردبیل مسؤولیتی ندارد و امروز بعد از انتشار یک مطلب کذب از هر عزیزی که پرسیدیم فرماندهی آن مربی گرامی در کانال را تایید کرد.
تا آنجا که از آن گرامی شناخت دارم نباید اهل دروغ گفتن باشد و مطمئنا وی نقشی در این ارتباط ندارد. مگر این که اشتباهی در شناخت ما باشد و …. فرقی به حال ما نمی کند که او باشد یا نباشد، چرا که هر کس دست اندرکار این کانال باشد موضعگیری اش در قبال نشریه ورزش اردبیل و اتهام زدن به آن جای سؤال دارد و محل گلایه. امیدواریم حداقل اگر دوست دارند همچنان به اظهار لطف و محبت و عنایت و بزرگواری خود نسبت به ما ادامه دهند، مواردی را مورد اشاره قرار بدهند که صحت داشته باشد و دست به دامن حرف های کذب و بی اساس نشوند.
ادعا شده است یکی از نشریات محلی(ورزش اردبیل) در بین اهالی ورزش به بلندگوی اداره ورزش و جوانان معروف شده است. اولا باید عزیزان جواب بدهند که این بلند گویی ما در ارتباط با اداره ورزش و جوانان شهرستان اردبیل می باشد و یا مربوط به اداره کل ورزش و جوانان استان است. حداقل آقایان حوصله به خرج بدهند و منظور خودشان را صریح و آشکار بیان کنند تا جای هیچ شبهه ای باقی نماند.
و اما بلندگوی کسی بودن در فرهنگ دهخدا به معنی زبان او بودن، به جای او سخن گفتن آمده است و در فرهنگ معین نیز به سخنگوی شخص یا مؤسسه ای بودن معنی شده است.
حال ما مانده ایم که این آقا و یا آقایان بر اساس کدام نوشته ها این صفت را به ما ارزانی داشته اند. آرشیو 27 شماره نشریه برای چندمین بار مرور شد ولی آثاری از بلندگوی اداره ورزش و جوانان بودن را ندیدیم. از این آقایان درخواست داریم که حداقل ادعای خود را با ذکر مثال و شماره نشریه بیان کنند تا واقعیت ها و چهره خیرخواهانه برخی ها کاملا برای افکار عمومی مشخص شود.
نکند در پیشگاه آقایان گفتن از اقدامات موثر هیات والیبال، توجه به پایه های هیات کشتی، تلاش های بی وقفه هیات بسکتبال استان، شاهکار هیات شطرنج استان در کم ترین زمان از آغاز فعالیت و برگزاری رقابت های بین المللی دهه فجر و… به مفهوم بلند گو بودن است. اگر منظور شما غیر از این هاست کاملا آماده ایم که شما با دلیل بگویید تا ما به اشتباهات خود اعتراف نماییم.
دو نوشته ما در سایت را ملاک قرار داده و گفته اند: در آستانه مجمع انتخابات هر روز مطلبی در راستای تضعیف هیات فوتبال استان می نگارد.
راستی گردانندگان و فرمانده سایت زحمت مطالعه دو مطلب مورد اشاره را به خود داده اند که بعد از آن نسبت به ایراد این اتهام اقدام نموده اند؟ یکی از این دو مطلب ، بحث “فوتبال اردبیل به چه کسی باخت” می باشد. هر چه در این نوشته به دنبال کلمه ای گشتیم که بر علیه هیات فوتبال استان باشد پیدا نکردیم. اصلا موضوع این نوشته ، نماینده فوتبال استان در لیگ دسته دوم است و دست اندرکاران این تیم مورد خطاب آن بوده است. حال از کدام سطور و کلمات و جملات آن، اساتید محترم و مفسرین کارآ و فوتبال فهم کانال برداشت کرده اند که هدف مطلب تضعیف هیات فوتبال استان بوده بر ما پوشیده است.
نکند آقایان حرف دل خودشان را می خواهند با اتهام زدن به ما بیان کنند. نکند آنها اعتقاد دارند که هیات فوتبال استان عامل شکست های تیم استان در لیگ دسته دوم است. ما چنین حرفی در آن مطلب نزده ایم و آقایان کاملا مطلب کذبی را به نشریه نسبت داده اند.
مطلب دومی که مورد استناد آقایان قرار گرفته نوشته ای با عنوان “فاصله لیگ فوتبال استان با حداقل استانداردها”می باشد. کجای این نوشته بر خلاف واقعیت است؟ آیا لیگ فوتبال بزرگسالان استان از همه استانداردهای مورد نیاز بهره می برد؟ شمایی که همیشه در مقام منتقد از غیر خودی ها ظاهر می شوید و خود را صاحب نظر می دانید آیا روند برگزاری لیگ را تایید می کنید؟ آیا در فصل جاری رقابت های لیگ در سطوح مختلف از جمله برتر، یک، دو، و سه در استان برگزار شده است؟ آیا می توان به رقابت های برگزار شده عنوان رقابت های باشگاهی لیگ برتر داد؟ کجای نوشته ما می تواند دلیلی بر بلندگو بودن ما به حساب آید؟
همیشه بیان واقعیت ها و حقایق امکان دارد به ضرر عده ای ختم بشود. این کار نباید مانعی برای گفتن حقایق باشد. کسانی که بخواهند با وارونه جلوه دادن واقعیت ها و اتهام زدن به برخی ها سرپوشی بر روی آنها بکشند، کاری از پیش نمی توانند ببرند . هر گونه اظهار نظر و حمایت از افراد و مجموعه ها باید بر مبنای عملکردها باشد. به زور نمی توان هیاتی را کارآمد تلقی کرد.
مگر می توان کسی را در این استان پیدا کرد که ادعا بکند تعریف و تمجید از هیات شمشیربازی استان با آن همه افتخار و مقام های کسب شده نشانی از بلندگویی اداره کل ورزش و جوانان دارد. اگر دفاع از موفقیت ها و انعکاس فعالیت های شبانه روزی زحمتکشان ورزش و رشته های مختلف ورزشی در نظر برخی افراد مغرض و مقام پرست به بلند گو بودن تعبیر می شود ما نسبت به این عنوان اقتخار می کنیم. یا حق