1

جلسه تعیین تکلیف حمایت از تیم شهرداری و ر فتار برخی از مدعیان

برای تعیین تکلیف و چگونگی حمایت از تیم فوتبال اردبیل، روز گذشته جلساتی با حضور شهردار، مدیر کل ورزش و جوانان، جمعی از پیشکسوتان و دست اندرکاران سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری در محل سازمان برگزار شد.

برگزاری چنین جلسه ای بعد از آن همه حرف و حدیث آیا نمی تواند جای سؤال داشته باشد؟ تیم در یک وضعیت بحرانی قرار گرفته و رساندن آن به ساحل امن شرایط زیادی را طلب می کند ولی در این نوشته کوتاه قصد آن نداریم که به این موارد بپردازیم. چرا که در شش ماه گذشته مکرر سخن گفته و مطلب نوشته ایم و در پایان فصل و بعد از مشخص شدن آینده تیم باز هم با علاقه مندان سخن خواهیم گفت.

اما در این فرصت کوتاه باید اشاره شود هر چند در مورد تیم و کناره گیری شهرداری از حمایت و سرپرستی آن انتقادهایی را متوجه دکتر لطف الهیان می دانیم و آن را نیز در عمل به اثبات رسانده ایم ولی بر این معتقدیم که وی یکی از موفق ترین و کارآمد ترین مدیرا ن استان در همه امور مربوط به شهرداری به جز ورزش و تیم داری حرفه ای است. مدیران بومی و تونایی چون لطف الهیان ها فارغ از هرگونه نگرش و بینش سیاسی ، برای استان نعمت بزرگی هستند . پس اگر انتقادی صورت می گیرد از سر دلسوزی و عشق به ورزش و تیم فوتبال شهرداری است.

تیم شهرداری ریشه دارترین تیم استان و باشگاه شهرداری نیز تنها باشگاه قابل قبول از نظر اصول و قوانین مربوط به باشگاه داری می باشد و روی این اصل همه دوستداران و علاقه مندان به ورزش و بخصوص فوتبال از شهردار انتظار دارند همچنانچه به دیگر بخش ها اهمیت قائل است ورزش و فوتبال را نیز در اولویت کارهای خود قرار بدهد.

شورای شهر به همراه شهردار و بخشی از عزیزان در آن مجموعه امسال با تیم فوتبال شهرداری به قول معروف خوب تا نکردند و بی توجهی آنها که می تواند علل مختلف داشته باشد ضربه بسیار مهلک و کشنده ای به فوتبال باشگاهی اردبیل وارد کرد. مهم ترین بحثی که در این ارتباط می تواند قابل طرح باشد همانا مشخص شدن دلایل منع شهرداری اردبیل از تیم داری است. انتظار می رود شورای شهر و شهردار بدون رعایت حال این و یا آن و هرگونه ملاحظه کاری بگویند که چرا و به چه دلایلی شهرداری اردبیل از تیم داری در عرصه ورزش حرفه ای منع شده است.

انتقاد از هر مسؤولی در سطح استان باید در چارچوب خاص خود و با حفظ احترام و حرمت انجام پذیرد. عملکرد شورای شهر و شهردار از زمان مطرح شدن واگذاری تیم به بخش خصوصی قابل قبول نبوده و نیست و این نظر و معتقد بودن به بی توجهی مجموعه شهرداری نمی تواند عاملی برای تسویه حساب های شخصی و زیر پا گذاشتن اصول مربوط به انتقاد می باشد.

در جلسه بعدازظهر روز گذشته برخی از آنهایی که خیلی هم مدعی هستند، نشان دادند که در رعایت آداب سخن گفتن و حفظ حرمت همکاران خود بسیار ضعیف و درمانده هستند. در جلسه ای که شهردار اردبیل و مدیر کل ورزش و جوانان حضور دارند، حاضرین در جلسه باید در چارچوب خاص حرکت نمایند و نباید طوری رفتار کرده و به نحوی سخن بگویند تا در پایان تاسف خیلی از حاضرین در جلسه را به دنبال داشته باشد.

این تیم چه در دسته دوم بماند و یا به دسته سوم سقوط بکند تاثیر منفی و ماندگارش به فوتبال در دل تاریخ ضبط و فراموش ناشدنی خواهد بود. در صورت سقوط اگر همتی و قصدی برای احیای دوباره فوتبال باشد با یک برنامه ریزی کوتاه مدت و میان مدت می توان موقعیت از دست رفته را به دست آورد ولی اگر آنهایی که خود را در فوتبال صاحب نظر می دانند و مهر منجی فوتبال را بر سینه خود نصب کرده اند اگر نتوانند در یک جلسه رسمی با حضور بزرگان اجرایی استان آداب سخن گفتن و حرمت جلسه را رعایت بکنند باید به حال و وضع خیلی ها گریه کرد و زاری نمود.

وقتی از یک خبرنگار و نویسنده سؤال شود که انتقاد را معنی کن بدون درنگ خواهد گفت که انتقاد یعنی جدا کردن سره از ناسره و یا جدا کردن بدی ها از خوبی ها. اگر گفته شود که شورا و شهردار نباید کار تیم را به این مرحله می رساندند و باید از همان روزهای اولی که زمزمه واگذاری در شهر پیچید اجازه تحقق آن را نمی دادند، حرف حقی است که منتقدان بر زبان جاری می کنند ولی بیان این مطالب و دیدگاهها و پیشسنهادها و درخواست ها باید با رعایت حرمت ها انجام بگیرد.

اگر امروز شهرداری تیم را به شوشتر می فرستد و قول پرداخت بخشی از مطالبات بازیکنان و وعده حمایت تا آخر فصل را می دهد کار زیادی انجام نداده بلکه وظیفه خود در قابل تیمی که در فدراسیون به نامش می باشد عمل کرده است ولی همچنان به این امر معتقدیم که در فصل آینده شهرداری باید تیم خود را چه در دسته دوم و چه در دسته سوم تحت پوشش قرار بدهد  و این بار با نظارت کافی و کامل اجازه هیچ گونه هزینه اضافی و ریخت و پاش را ندهد و به یکی از وظایف مهم و اساسی اش مبنی بر جلب رضایت شهروندان و قشر جوان عمل نماید.

و در نهایت با آنهایی که با آداب سخن گفتن و قوانین و رسوم حاکم بر جلسات در حضور مسؤولین اجرایی شهر و استان آگاه نبوده و یا خود را ملزم به رعایت آنها نمی دانند پیشنهاد می شود که یا در چنین جلساتی حضور پیدا نکنند و یا اگر شرکت کردند سکوت اختیار نمایند و حرفی نزنند.




وحدت وهمدلی نیاز فوتبال اردبیل

فوتبال اردبیل برای موفقیت در عرصه های مختلف نیاز به همدلی و وحدت دارد. همدلی از اجزاء و عناصر یک مجموعه است و یکی از اصول همراهی و تلاش برای کسب موفقیت می باشد. در حاکم شدن وحدت و همدلی باید عمل شود و صرفا به گفته و حرف و سخن گفتن اکتفا نشود. امروز همه کسانی که در به وجود آمدن جو اختلاف و چند دستگی دخیل بوده و سهمی داشته اند وقتی پای سخن گفتن به میان آید کلمات بهتر، زیبا و فریبنده بر زبان جاری کرده و همه را به رعایت یکدلی دعوت می نمایند و کار آنها کاملا با این امر که رطب خورده منع رطب می کند همخوانی داشته و دارد.
امیدواریم با برگزاری مجمع انتخاباتی هیات فوتبال و روی کار آمدن رئیس جدید در آینده، کم تر شاهد مسائل شبهه انگیز و مشکلاتی که از آن بوی «خودخواهی» و «منیت» به مشام برسد، باشیم . اختلافات و مسایل شخصی به فوتبال ما در پنج سال گذشته ضربه وارد کرده و بخش عمده ای از عمر و سرمایه و انرژی را به هدر داده و صرف مسایل حاشیه ای کرده است.
آنها که در سال های اخیر با گرفتار شدن در دام عناد و خودمحوری، فوتبال استان را گرفتار اما و اگر ها کردند و آن را به سوی فنا و نابودی رهنمون نمودند باید در قبال عملکرد خود پاسخگو باشند. کسانی که قرار است مسؤولیتی را در آینده در این رشته ورزشی بپذیرند باید نسبت به ریشه کنی حاشیه های مخرب اقدام نمایند و خود تبدیل به یک دردسر ساز و حاشیه آفرین نشوند و به حواشی و مشکلات قبلی نیفزایند.
روزها و ماه ها و سال ها می گذرند و به قولی چرخ روزگار می چرخد و معطل کسی نمی ماند . در فوتبال ما کار انجام نشده و زمین مانده بسیار است. سزا نیست که بیش از این زمان هدر برود ، سرمایه ها نفله بشود و چرخ های فوتبال از حرکت باز داشته شود و بر سر راه آن با خودخواهی، مسؤولیت گریزی و .. مانع ایجاد شود.
باید بپذیریم که فوتبال ما، علی رغم توانایی های بالقوه در سال های اخیر عملا پیشرفت لازم را نداشته است و این واقعیت تلخ باید مورد قبول قرار بگیرد تا با برگزاری انتخابات و گشوده شدن فصلی نو در تاریخ فوتبال استان اختلافات و منیت هایی که پیش از هر چیز نشانه عقب ماندگی فکری و شخصیتی می باشد کنار گذاشته شده و برای همیشه پرونده آن در فوتبال استان بسته شود.
بعد از به وجود آمدن آرامش در فضای فوتبال و شروع به کار مسؤولین جدیدی که با رای اعتماد مجمع در مصدر کار قرار خواهند گرفت باید همه دست به دست هم دهند و با استفاده صحیح از امکانات ، مدیریت عاقلانه زمان برای جبران عقب ماندگی ها به شکل انقلابی و جهادی تلاش بشود.
در پنج سال گذشته برای حفظ وحدت و همدلی و یک زبانی فقط شعار دادیم . امروز حرفی زدیم و فردا با رد گفته خود، ساز دیگری را کوک کردیم. به جز تعداد معدودی از دوستان و هم ولایتی ها دیگران را ندیدیم و فضا را برای کسانی که می توانستند مثمر ثمر باشند تنگ نمودیم، در مواردی که منافع ما ایجاب می کرد قانون و مقررات را زیر پا گذاشتیم و در جاهایی که به سود ما بود سنگ قانون را به سینه زدیم و در نهایت آنجنان رفتار کردیم که فوتبال اردبیل را به بدترین وضعش حداقل در پنج سال اخیر گرفتارش نمودیم.
انصاف نیست کسانی که تا دیروز و در حادترین شرایط فوتبال دم فرو بسته و حرفی نمی زدند و حتی گاهی وقت ها بر خلاف مسیر آب شنا کرده و بر خواسته اکثریت فوتبالی های اردبیل چشم می بستند و بی اعتنایی می نمودند ، حالا در آستانه انتخابات و برگزاری مجمع طرفدار حل اختلاف شوند و نسبت به مطرح کردن آن در سطح وسیعی اقدام نمایند.اگر به فکر فوتبال بودیم و به سرنوشت علاقه مندان به آن اهمیت قائل بودیم باید خیلی بیشتر از این ها به فکر حل معضلی به نام اختلاف و چند دستگی می افتادیم و با وعده هایی که تحقق آن در حد صفر بود مردم و فوتبالی ها را امیدوار نمی کردیم و با اعلام حمایت از یکی از عاملین اختلاف بر بدبختی های فوتبال نمی افزودیم.
اگر با برگزاری مجمع انتخاباتی و انتخاب افرادی صالح و کارنامه دار بتوان در ایجاد فضای وحدت و همدلی به نقطه ای مثبت و قابل قبول دست پیدا کرد می توان برای سر و سامان دادن به وضعیت فوتبال اردبیل امیدوار بود.
 
 
 
 




فضول باشی ورزش، شهردار اردبیل و شور و نشاط اجتماعی

پنجشنبه شب فضول باشی زنگ زد. تا گوشی را برداشتم و صدایم را شنید گفت خوشحالم، خیلی هم خوشحالم، در پوست خود نمی گنجم، در آسمان ها پرواز می کنم، بال درآورده ام ، نمی توانم شادی خود را پنهان بکنم، زنگ زدم تا تو را نیز در شادی خود شریک بکنم.
گفتم: بگو دیگه چه شده، خوشحالی تو حتما دلیل و علت خاصی دارد. فضول باشی ورزش اردبیل و خوشحالی؟ عجب اتفاقی، نکنه معجزه ای رخ داده است؟ تو که در روزهای گذشته حوصله هیچ کاری را نداشتی و به تلفن ها جواب نمی دادی ، حال خودت زنگ می زنی و خبر از شادی و سرور می دهی، بگو تا ما هم بخندیم ، به جان تو دعاگو باشیم و برای لحظاتی هم که شده باشد غم و غصه هایمان را فراموش بکنیم.
گفت: بالاتر از معجزه رخ داده است. باید شور و نشاط داشته باشی. باید حرف مسؤولان را گوش بکنی و از گفتارهای آنها پند بگیری . به تو سفارش می کنم تا دیر نشده کاری بکن و از شهردار اردبیل حلالیت به طلب. اگر حلالت نکرد باید التماس بکنی و دست و پایش را بوسه باران بکنی. در ارتباط با اعضای شورای شهر و رئیس شورا نیز باید چنین بکنی. حواست را جمع کن و زمان را از دست نده ، همین فردا کار را یکسره کن ، برو دریاچه شورابیل ، جمع آنها در آنجا جمع خواهد بود.
گفتم فضول باشی چرا روده درازی می کنی؟ من را چه به شهردار و رئیس شورا؟ آنها قدر قدرتند و صاحب جلال و جبروت. زیارت کردن آنها برای من بی مقدار، مشاهده خورشید در دل شب است. این گونه توفیق ها نصیب ما نمی شود. دسترسی به آنها مال از ما بهتران است حال حرفت را بگو و تمام کن این قضیه را.
گفت مگر نشنیدی آقای شهردار محترم گفته است که شهرداری جشنواره آدم برفی را به دلیل ایجاد شور و نشاط در جامعه برگزار می کند. شما خبرنگاران چقدر آدم های نامردی هستید که مدام می گفتید شورا و شهردار با عدم حمایت از تیم فوتبال، شور و نشاط را از جامعه گرفتند . دیدید شما معنی و مفهوم شور و نشاط را نمی فهمید. شما سطحی نگر هستید. بروید و شور و نشاط و چگونگی ایجاد و راه اندازی آن را از شهردار و شورا یاد بگیرید.فوتبال هم شد عامل شور و نشاط ؟ عجب آدم های مغرض و بی هدفی هستید. شما در شش ماه گذشته همه را سر کار گذاشتید و حرف های بی ربط زدید و چسبیدید به شور و نشاط فوتبالی، قربان شهردار برم که جواب شما را داد و شور و نشاط اجتماعی را با راه اندازی یک روزه جشنواره برای شما تعریف کرد تا حداقل از کرده های خود پشیمان بشوید. شما را چه به شور و نشاط فوتبالی ، خفه خون بگیرید و بعد از این از شور و نشاط حرف نزنید.ماندم به این فضول باشی چه بگویم ، برای لحضاتی سکوت در تلفن بین ما حاکم شد و او در ادامه گفت قربان شهردار و مشاورانش برم که شما را مجبور به سکوت کردند .
 




بدبیاری های فوتبال اردبیل پایانی ندارد

حکایت بدبیاری نماینده فوتبال اردبیل در لیگ دسته دوم باشگلاههای ایران هم دارد دنباله دار می شود. ناکامی پشت ناکامی، هنوز از یک مصیبتی رهایی نیافته بلایی دیگر گریبانش را می گیرد و به سوی سقوط و هلاکت رهنمونش می کند.
از زمان برکناری حجت الاسلام میر عباس زاده از مسؤولیت سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری ، تیم در مجموع روزهای خوبی را تجربه نکرده است. صعود به لیگ دسته یک نیز حاصل زحمات، دور اندیشی، تلاش و موقعیت شناسی آن مرد بزرگوار بود.
این تیم از آن زمان تاکنون اسیر نبود برنامه، روزمرگی و تصمیمات احساسی بوده و نتیجه این حرکات و رفتارها به هلاکت و سرافکندگی فوتبال اردبیل و تیم ریشه داری چون شهرداری منجر شده است.
به راستی که این تیم روزگار بدی را پشت سر می گذارد. اوج بدبختی آن از مرداد ماه امسال آغاز شد. موقعی که شورائیان پاهایشان را در یک کفش کردند و گفتند تیم باید به بخش خصوصی واگذار گردد. امید بود که در این برهه، شهردار اردبیل به دفاع از تیم برخیزد و حداقل نظر دوستانش را در شورا نسبت به حفظ تیم در مجموعه شهرداری جلب نماید، ولی چه باید کرد شهردار نیز با موضعگیری و تصمیماتش و به خصوص بعد از جریانات آبی پوشان نشان داد که در اصل او نیز با تصمیم شورائیان همراهی می کند و از همان وقت بدبختی ها و بدبیاری این تیم شروع شد و تا به امروز که در ورزشگاه علی دائی و در سرمای طاقت فرسای اردبیل بازی را یک بر صفر به حریف تهرانی باخت، ادامه یافت.
راستی دست های پشت پرده ای که همچنان برای این تیم تصمیم می گیرند چه کسانی هستند؟ چرا امکان واگذاری تیم به بخش خصوصی علی رغم تاکید شهردار و شورای شهر به طور کامل و قانونی و رسمی فراهم نشد؟ چرا هر کسی که برای تحویل گرفتن تیم قدم پیش گذاشت بعد از اندک مدتی فرار را بر قرار ترجیح داد؟ الآن تیم در اختیار چه کسی و کدام ارگان و نهاد است و هزینه هایش چگونه و از کدام کانال قانونی تامین می شود؟ کلاف سردرگم در ارتباط با این تیم بیچاره و بدبخت و درمانده کی باز خواهد شد؟ جریان رفت و برگشت ها در تیم چیست و چه کس و یا چه کسانی در این مورد تصمیم گیرنده بوده اند؟ نقش شهرداری و عوامل آن در ادره این بچه سرراهی چه می باشد؟ اگر بگویند که شهرداری بر حکم وظیفه که مجبور است به درمانده ها سرپناه بدهد و جنازه های بی صاحب را تا مرحله دفن سرپرستی نماید، به حمایت از تیم ادامه می دهد پس چرا این کار را از همان اول فصل انجام ندادند و فقط در هفته های اخیر به فکر افتادند؟ آیا در این کار و معرفی برخی ها به عنوان منجی فوتبال اردبیل و قهرمان بی رقیب مدیریت در فوتبال برنامه ریزی شده بود؟ راستی اداره کل ورزش در این میان چه کاره بوده و هست؟ آیا نمی توانست کمکی به خروج از بن بست بکند؟
هنوز امیدها برای ماندن این تیم در دسته دوم از بین نرفته است. کم رنگ شده است ولی کاملا نمی توان قطع امید کرد. می توان کاری کرد به شرط آنکه همه اقدامات با صداقت و به دور از هرگونه انحصار طلبی و خودنمایی باشد.
آنهایی که در مقاطع مختلف در شروع فصل شعار دادند و وعده کردند ، خود بهتر از همه می دانستند که وعده هایشان نمی تواند عملی بشود. چرا که برای تیم کار اصولی انجام نشده بود. چرا که دهها دایه مهربان تر از مادر در کنار خود احساس می کرد . چرا که دست های پشت پرده به کار خود مشغول بودند و مسلما بدون کار و برنامه ریزی اصولی نمی توان موفقیت را شاهد شد.
هر که دانه نفشاند به زمستان در خاک
ناامیدی بود از دخل به تابستانش
نمی دانم شاید روزی فرا برسد که ناگفتنی های این تیم توسط آنهایی که در جریان کامل آن بوده اند به اطلاع افکار عمومی رسانده شود و نقش افراد و دست های پشت پرده با ذکر نام آنها اعلام گردد تا بدینوسیله قدرتمندان توانا، کارآمد و تاثیر گذار فوتبال اردبیل به جامعه شناسانده شوند .
مردم باید بعد از روشن شدن واقعیت ها قدر آن بزرگواران را بدانند و برای سلامتی شان هورا بکشند.
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در آن غش باشد
 




فداکاری، درس و … تشکر

چقدر در این فوتبال زوار در رفته ما فداکاری رخ می دهد..چقدر در این فوتبال همه فداکارند، چقدر در این فوتبال ما درس نهفته است… چقدر در این فوتبال ما همه درس می دهند و مدرس هستند و چقدر در این فوتبال درس می گیریم و به اندوخته های خود اضافه می کنیم، خوشا به حال ما! وای به حال آنهایی که نه در ورزش و نه در فوتبالشان فداکاری هست و نه این همه درس ریخته فراوان و قابل استفاده.
داستان آخرین فداکاری در فوتبال ما همین رفت و برگشت ها در تیم سر راهی استان در لیگ دسته دوم است. بالاخره نفهمیدیم که این تیم صاحب دارد یا نه! اگر دارد چه کسی است؟ چگونه تیم را تصاحب کردند؟ چه دادند .و چه گرفتند؟ اسم تیم را چه گذاشتند؟ فلسفه این رفت و برگشت ها چیست؟ چه کسی در مورد آنها تصمیم می گیرد؟ مگر تصمیم گیری در مورد تیم به صورت تعاونی است؟ آنها که می برند و می دوزند پشتشان به کجا گرم است که چنین شتابان می روند و هر تصمیمی را به مورد اجراء می گذارند؟
چقدر در این فوتبال همه از هم تشکر می کنند، چقدر در این فوتبال همه قدردان و قدرشناس هستند. چقدر بساط تشکر و چاپلوسی در این روز ها در فضای مجازی رونق دارد. بعضی ها ماموریت دارند که مدام از مهندس فوتبال تشکر کرده و او را مهندس ترین مهندس فوتبال ایران زمین قلمداد بکنند.
راستی چرا دیگر از مجید حیدری کسی تشکر نمی کند؟ آخه تا این اواخر بودند کسانی که از جرئت و شهامت و شجاعت او سخن می گفتند و به نوعی او را ناجی فوتبال می دانستند. حالا کجایند آن حضرات و در کدام سوراخ ها قائم شده اند؟
آری، به راستی چه زیباست! فداکاری، درس و تشکر.
چی، نفهمیدم چه گفتی، بله آقا من اشتباه کردم تو درست می گویی، تا رد پای چند نفر در فوتبال ما نباشد فوتبال نابود می شود، رو به اضمحلال می گذارد، فوتبال محو می شود، فوتبال غرق در منجلاب می شود ، درسته راست می گویی ، دو دستی نه بلکه هزاران دستی باید این آقایان را بچسبیم و به جانشان دعا گو باشیم، آنها ناجی فوتبال اردبیل هستند، نباشند کار ما وفوتبال زاره زاره، سایه شان مستدام باد، آمین یا رب العالمین.
 




نگاهی کوتاه به ادعای کانال فوتبال اردبیل

دوستان ما در کانال فوتبال اردبیل بار دیگر محبت خود را شامل حال ما کرده و ما را به بلندگوی مدیریت ورزش استان متهم کرده اند. دو.ستان عزیز، اگر ما بلند گوی مدیریت ورزش باشیم، حتما شما نیز بلندگوی هیات فوتبال استان هستید.
در همه اظهار نظر ها و گفته های خود باید رعایت عدل و انصاف را داشته باشیم و نخواهیم که برای طرفداری از یک نفر و یا یک مجموعه قضاوت نادرست داشته باشیم.
این اولین بار نیست که دوستان ناشناخته در کانال فوتبال اردبیل، ما را مورد لطف و عنایت خود قرار داده و به نوعی به برخی از کارها متهم می کنند. باکی نیست، بگذارید تا آنجا که در توان داریم واقعیت ها را منعکس کنیم و مسلم است همانطوری که در مطلب “فاصله لیگ فوتبال استان با حداقل استانداردها” گفته ایم این حرف ها به مذاق برخی ها خوش نیامده و با دستپاچگی اقدام به جوابگویی می کنند که این نیز می تواند حاصلی جز شرمندگی برای آن عزیزان چیز دیگری در بر نداشته باشد.
عزیزان در کانال فوتبال اردبیل که گویا تحت نظر هیات فوتبال استان و یا همکاران آن هیات اداره می شود با اشاره به مطلب “فوتبال ما به چه کسانی باخت” ادعا کرده اند که در این مطلب نسبت به تضعیف هیات فوتبال استان اقدام شده است. این مطلب را برای چندمین بار بخوانید، اگر در یک سطر آن نامی از هیات فوتبال برده شده باشد حق با شما خواهد بود. مگر این که خود عزیزان در کانال معتقد باشند که در باخت های نماینده اردبیل در لیگ دسته دوم، هیات فوتبال استان مقصر بوده است. ما چنین نظری نداشته و در هیچ کجای مطلب به آن اشاره ای نشده است. پس فرمایش آقایان با اشاره به این مطلب و ادعای تضعیف هیات فوتبال استان، کذب محض می باشد.
مطلب دیگر مورد اشاره حضرات “فاصله لیگ فوتبال استان با حداقل استانداردها ست”. تضعیف زمانی است که مطلبی خلاف واقع منعکس شود. بجاست که مفسران عزیز در کانال یاد شده مشخص کنند که کجای آن مطلب از حقیقت سخن نگفته است. آیا در سطح استان لیگ یک و دو و سه برگزار می شود؟ آیا مسابقات منظم برگزار شده؟ آیا به اعتراض تیم ها به موقع رسیدگی شده است؟ و چرا های دیگر که اگر لازم باشد به موقع به آنها اشاره خواهد شد.
عزیزان، ما سنگ هیچ کسی را به سینه نمی زنیم و امیدواریم اگر می خواهید از مجموعه ای دفاع کنید، دفاع شما بر اساس واقعیت های موجود باشد. علی رغم همه کم لطفی هایشان به نشریه ما (هرچند که گردانندگان گروه ناشناخته هستند) ولی به نوبه خود موفقیت همه آنها را خواهانیم.




آسید، نماینده فوتبال استان و سفارش به سکوت

آسید که معرف حضورتان هست، رفیق شفیق من است، عاشق فوتبال و ورزش بوده و تعصب خاصی هم به فوتبال استان دارد. سراسیمه به محل کار من آمد و بدون مقدمه گفت: بس کن دیگه، بی کاری؟ حوصله داری؟ چرا این قدر از تیم فوتبال بدون نام می نویسی و یک مجموعه را با خودت دشمن می کنی؟ در شهری که گوش شنوایی برای شنیدن حرف حق در ارتباط با فوتبال نباشد همان بهتر که تو نیز قلم خود را در این مورد غلاف کنی و دوستانت را به دشمنان خونی تبدیل نکنی. اصلا به تو چه مربوطه که تیم را انتقال دادند یا نه؟ به تو چه ربطی داره متقاضیان تیم از صحنه فرار کردند و یا ماندند؟ اصلا تو چه کاره ای که بگویی مالک تیم چه کسی است و هزینه های تیم از کجا تامین می شود؟ تو را چه کسی وکیل کرده است که از شور و نشاط حرف بزنی، قربان صدقه بازیکنان بروی؟ به تو چه ربطی دارد تیم قهرمان می شود یا به دسته سوم رفتنی می شود؟ خودت را خسته نکن و پایت را از گلیم این تیم بکش بیرون، شورا کمک کرد یا نکرد و گفتند و یا نگفتند به تو فسقلی چه ارتباطی دارد؟ زیاد حرف نزن، شنیده ام می خواهند دمار از روزگار منتقدان درآورند، به زن و بچه هات این آخر عمری رحم کن و برو به زندگی ات برس، به ما هیچ ربطی ندارد، آقایان صاحب اختیارند و بهتر می دانند که چکار بکنند. تو که رفیق آنها نیستی. من اگر مسؤول بودم حتما هوای تو را نگه می داشتم ، خوب معلومه خیلی ها هوای همدیگر را دارند.

تو چرا خودت را خسته می کنی و می خواهی نخود هر آشی بشوی؟ قببل از این که در قبال تو موضعگیری بکنند و تو را به نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی متهم بکنند، ول کن آقا، فوتبال این استان را به چند خبرنگار که نسپرده اند. این همه گفتید چه شد؟ تازه گفته های شما عوض این که موقعیت عده ای را متزلزل بکند به تحکیم موقعیت آنها منجر شده است.

گفتم آسید فدای تو بشم، خوب راهنمایی ام کردی، دست تو را می بوسم، خدا عمرت بدهد، به عزتت بیفزاید، هزار سال عمر بکنی و همیشه جیب پر از پول داشته باشی. مگه من تا حال چیزی در مورد تیم فوتبال بی نام اردبیل گفته ام، اصلا و ابدا، اشتباه به محضرشان رسانده اند. تیم خیلی وقت است به بخش خصوصی واگذار شده است. تیم در کورس رقابت برای قرار گرفتن در صدر جدول رده بندی است. مسؤولین با تمام وجود حامی این تیم هستند، همه نیازهای بازیکنان و دست اندرکاران با محبت و عنایت حضرات برآورده شده است، نیازی نیست ، هوا کاملا آفتابی است. من غلط می کنم حرف دیگری غیر از این بزنم.

حوصله خیلی ها را ندارم، مرا چه به تهدید شدن و اخطاریه دیدن، یه هویی می بینی با اقدامات این حضرات قلب بیمارم از کار ایستاد و خونم افتاد به گردن واگذار کنندگان تیم به بخش خصوصی .

حتما راهنمایی تو را به جان می خرم، اوضاع خیلی مساعد است، مشکلی نیست، تیم حتما در فصل آینده .. اصلا به من چه مربوطه، متولی ورزش و آنهایی که باید حرف بزنند روزه سکوت گرفته اند، ما این وسط چه کاره ایم. راست می گویی راست. ما را چه به کار بزرگ تر ها و قدر قدرتان. یا حق.




فاصله لیگ فوتبال استان با حداقل استانداردها

بارها در ارتباط با برگزاری رقابت های لیگ استانی در نشریه با خوانندگان و علاقه مندان به فوتبال سخن گفته ایم و نقاط ضعف و قوت لیگ فوتبال بزرگسالان را یادآوری کرده و بر استفاده درست از عناوین رایج در فوتبال تاکید کرده ایم.

به خوبی می دانیم که این نوشته ها و سخنان به مذاق برخی از عزیزان خوش نمی آید ولی چاره ای نیست وظیفه حکم می کند که به آنها اشاره بکنیم، حتی اگر مجبور باشیم در قبال بیان واقعیت ها، تاوان سنگینی هم بپردازیم.

با هیچ کس در دنیای ورزش و بخصوص در فوتبال دشمنی نداشته و نداریم. هر حرکت اصولی در این عرصه حتما باید مورد حمایت قرار گیرد و هر اقدامی که بر مبنای اصول و قواعد رایج در فوتبال کشور نباشد، لازم است بیان گردد تا موارد نقص روشن و در برنامه های آینده نسبت به اصلاح و رفع آنها اقدام شود.

این را نیز نیک می دانیم که با شرایط مالی حاکم بر هیات های ورزشی از جمله فوتبال، برگزاری یک دوره رقابت به صورت لیگ و رفت و برگشت انرژی مضاعفی را طلب می کند، اما این دلیلی بر بازی با کلمات، بزرگنمایی عملکردها و وارونه جلوه دادن حقایق و واقعیت ها نمی تواند باشد.

نمی دانم چگونه است که ما ها در اسم گذاری و حرف زدن استاد بوده و امان به دیگران نمی دهیم. سطوح مختلف لیگ در رقابت های ورزشی و در فوتبال تعریف خاص خود را دارد. نمی شود که هر مجموعه ای به دلخواه به مسابقات لیگ، درجه بدهند و به هر ترتیبی که می خواهند نام گذاری نمایند.

همه می دانیم که لیگ برتر بالاترین سطح در ر قابت های ورزشی و فوتبال می باشد. برای صعود دو تیم به لیگ برتر، تیم های حائز شرایط ، یک فصل چه تلاش ها که نمی کنند و چه هزینه هایی که انجام نمی دهند. در استان ما رقابت های فوتبال بزرگسالان در چند سطح برگزار می شود که بالاترین آن را به عنوان برتر خطاب می نماییم؟ آیا در استان ما رقابت های لیگ سه، دو و یک برگزار می شود تا لیگ برتر نیز داشته باشیم؟

با نگاهی به روند برگزاری و تصمیمات گرفته شده و به نوعی رفتار بر اساس خواسته ها و عمل کردن بر مبنای رابطه ها و رفاقت ها و عدم پایبندی در برخی موارد به آئین نامه ها و مقررات، لیگ ما را از برخورداری از حداقل استانداردها دور می کند. یعنی باید با قوت قلب و اطمینان خاطر گفت که لیگ بزرگسالان ما استاندارد نبوده و حالا این لیگ با هر عنوان و درجه ای هم که نامیده بشود هنوز تا لیگ شدن راهی بس دراز در پیش دارد.

امید است روزی فرا برسد در استان اردبیل مسابقات فوتبال در سطوح مختلف به معنی و مفهوم واقعی برگزار شود و تحرکی خاص در رقابت های باشگاهی این منطقه مشاهده گردد.این کار به افرادی عاشق، توانمند، اهل فن، زجر کشیده، کارنامه دار و با پیشینه اخلاقی و رفتاری عالی و از همه مهم تر برنامه ریز نیاز دارد. این کار افرادی را می طلبد که مرد عمل باشند و نه حرف. می توان حرف های خوب و سحرانگیز زد ولی اساسی ترین نیاز فوتبال عمل کردن است نه حرف زدن و امید است عمل کردن به وعده ها در فوتبال ما به واقعیت تبدیل شود. انشاءاله.




فوتبال ما به چه کسانی باخت؟

فوتبال استان ما تاکنون در تاریخ خود به وضعیتی چون حال و روز امسال دچار نشده است. پرداختن به سرنوشت آن از اول سال 95 نشان خواهد داد که چگونه در حق فوتبال اردبیل نامهربانی ها و کم لطفی ها صورت گرفته است.

نماینده فوتبال ما در لیگ دسته دوم با باخت های متوالی در آستانه سقوط به دسته سوم قرار گرفته و همچنان وضعیت آن در هاله ای از ابهام قرار گرفته و همانطوری که بارها اشاره کرده ایم با این تیم با ریشه و پرسابقه به نحوی برخی از آقایان رفتار کرده اند که با یک بچه سر راهی رفتار نمی شود.

علی رغم این که تلاش خود را بر این استوار کرده ایم که حداقل علت های حاکمیت وضعیت موجود را شناسایی بکنیم و به دوستداران فوتبال و تیم معرفی کنیم هر چقدر که تلاش می کنی به موانع بیشتری و نقاط سیاه متعددی برخورد می کنی که روشن و مشخص کردن آنها زمان بیشتر و دوندگی زیاد و جمع آوری اطلاعات کافی را می طلبد.

سؤالی که این روزها مطرح است و پیدا کردن جواب آن می تواند پاسخگوی بسیاری از اما ها و اگرها باشد این است که فوتبال به چه کسانی باخت؟ باید بپذیریم که امسال در جریان رقابت های لیگ دسته دوم باشگاه های کشور ، فوتبال ما نباخت، آیا می دانیم و می دانید که این فوتبال به چه کسانی باخت؟ فوتبال ما استحقاق باخت و مبتلا شدن به وضعیت موجود را نداشت. در عادی ترین حالت، فوتبال اردبیل می تواند جایگاه مناسبی را در جدول رده بندی سطوح مختلف رقابت ها به خود اختصاص بدهد.

پس چرا فوتبال ما این چنین در دریای محنت، غم، درماندگی، اندوه و بدبختی دست و پا می زند؟ باید گفت که فوتبال اردبیل و نماینده آن در دسته دوم به قدرت حریفان نباخت بلکه به افکار و سلایق و برنامه ها و سیاست های غلط حاکم بر آن باخت.این فوتبال به افراد بیگانه با روح فوتبال و ورزش باخت. به افرادی که از فوتبال فقط با اسم آن آشنا بوده و برخی از آنها از فوتبال چیزی جز نردبانی برای صعود به مناصب و مقامات بالاتر سیاسی نمی فهمند.

فوتبال ما چرا به این روز افتاد؟ چه کسانی در به وجود آمدن این وضعیت در صف مقدم متهمین قرار می گیرند؟ آنهایی تیشه به ریشه فوتبال ما زدند که با کج اندیشی و بدسلیقگی بر پیکر و ساختار آن ضربه های کشنده وارد کرده اند و متاسفانه هنوز هم که هنوز است دست از سر آن بر نداشته و هر روز با نقشه ای جدید وارد شده و قصدی برای راحت گذاشتن تن رنجور و در حال موت آن نشان نمی دهند.

فوتبال ما به کسانی باخت که در لباس دوست و خدمتگزار و با توسل به هر وسیله ای خواستند همیشه در صحنه باشند. آنها اعتقاد بر آن دارند که دنیا را اگر سیل ببرد هیچ مانع و اشکالی نخواهد داشت به شرط آنکه بر موقعیت آنها آسیبی وارد نشود.

فوتبال ما به آنهایی باخت که با یک برد تیم، قهرمان و منجی فوتبال معرفی می شوند و با یک باخت زمین و زمان و ابر و باد و مه و خورشید را مقصر قلمداد می کنند. فوتبال ما به افراد فرصت طلب، باند باز ، عاشقان پست و مقام و فاقد هر گونه ابتکار و قدرت تصمیم گیری باخت.

فوتبال را باید از خیر سیاهکاران و چرب زبانان، عوضی آمده ها، افکار غلط، سیاست ها و برنامه های فاقد کارآیی، ارزش ها و مناسبات حاکم بر آن نجات داد تا پس از این اگر می بازد به حریفان ببازد نه به کسانی که ذکرشان رفت.




بد بیاری های فوتبال اردبیل پایانی ندارد

حکایت بدبیاری نماینده فوتبال اردبیل در لیگ دسته دوم باشگلاههای ایران هم دارد دنباله دار می شود. ناکامی پشت ناکامی، هنوز از یک مصیبتی رهایی نیافته بلایی دیگر گریبانش را می گیرد و به سوی سقوط و هلاکت رهنمونش می کند.

از زمان برکناری حجت الاسلام میر عباس زاده از مسؤولیت سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری ، تیم در مجموع روزهای خوبی را تجربه نکرده است. صعود به لیگ دسته یک نیز حاصل زحمات، دور اندیشی، تلاش و موقعیت شناسی آن مرد بزرگوار بود.

این تیم از آن زمان تاکنون اسیر نبود برنامه، روزمرگی و تصمیمات احساسی بوده و نتیجه این حرکات و رفتارها به هلاکت و سرافکندگی فوتبال اردبیل و تیم ریشه داری چون شهرداری منجر شده است.

به راستی که این تیم روزگار بدی را پشت سر می گذارد. اوج بدبختی آن از مرداد ماه امسال آغاز شد. موقعی که شورائیان پاهایشان را در یک کفش کردند و گفتند تیم باید به بخش خصوصی واگذار گردد. امید بود که در این برهه، شهردار اردبیل به دفاع از تیم برخیزد و حداقل نظر دوستانش را در شورا نسبت به حفظ تیم در مجموعه شهرداری جلب نماید، ولی چه باید کرد شهردار نیز با موضعگیری و تصمیماتش و به خصوص بعد از جریانات آبی پوشان نشان داد که در اصل او نیز با تصمیم شورائیان همراهی می کند و از همان وقت بدبختی ها و بدبیاری این تیم شروع شد و تا به امروز که در ورزشگاه علی دائی و در سرمای طاقت فرسای اردبیل بازی را یک بر صفر به حریف تهرانی باخت، ادامه یافت.

راستی دست های پشت پرده ای که همچنان برای این تیم تصمیم می گیرند چه کسانی هستند؟ چرا امکان واگذاری تیم به بخش خصوصی علی رغم تاکید شهردار و شورای شهر به طور کامل و قانونی و رسمی فراهم نشد؟ چرا هر کسی که برای تحویل گرفتن تیم قدم پیش گذاشت بعد از اندک مدتی فرار را بر قرار ترجیح داد؟ الآن تیم در اختیار چه کسی و کدام ارگان و نهاد است و هزینه هایش چگونه و از کدام کانال قانونی تامین می شود؟ کلاف سردرگم در ارتباط با این تیم بیچاره و بدبخت و درمانده کی باز خواهد شد؟ جریان رفت و برگشت ها در تیم چیست و چه کس و یا چه کسانی در این مورد تصمیم گیرنده بوده اند؟ نقش شهرداری و عوامل آن در ادره این بچه سرراهی چه می باشد؟ اگر بگویند که شهرداری بر حکم وظیفه که مجبور است به درمانده ها سرپناه بدهد و جنازه های بی صاحب را تا مرحله دفن سرپرستی نماید، به حمایت از تیم ادامه می دهد پس چرا این کار را از همان اول فصل انجام ندادند و فقط در هفته های اخیر به فکر افتادند؟ آیا در این کار و معرفی برخی ها به عنوان منجی فوتبال اردبیل و قهرمان بی رقیب مدیریت در فوتبال برنامه ریزی شده بود؟ راستی اداره کل ورزش در این میان چه کاره بوده و هست؟ آیا نمی توانست کمکی به خروج از بن بست بکند؟

 هنوز امیدها برای ماندن این تیم در دسته دوم از بین نرفته است. کم رنگ شده است ولی کاملا نمی توان قطع امید کرد. می توان کاری کرد به شرط آنکه همه اقدامات با صداقت و به دور از هرگونه انحصار طلبی و خودنمایی باشد.

آنهایی که در مقاطع مختلف در شروع فصل شعار دادند و وعده کردند ، خود بهتر از همه می دانستند که وعده هایشان نمی تواند عملی بشود. چرا که برای تیم کار اصولی انجام نشده بود. چرا که دهها دایه مهربان تر از مادر در کنار خود احساس می کرد . چرا که دست های پشت پرده به کار خود مشغول بودند و مسلما بدون کار و برنامه ریزی اصولی نمی توان موفقیت را شاهد شد.

هر که دانه نفشاند به زمستان در خاک

ناامیدی بود از دخل به تابستانش

نمی دانم شاید روزی فرا برسد که ناگفتنی های این تیم توسط آنهایی که در جریان کامل آن بوده اند به اطلاع افکار عمومی رسانده شود و نقش افراد و دست های پشت پرده با ذکر نام آنها اعلام گردد تا بدینوسیله قدرتمندان توانا، کارآمد و تاثیر گذار فوتبال اردبیل به جامعه شناسانده شوند .

مردم باید بعد از روشن شدن واقعیت ها قدر آن بزرگواران را بدانند و برای سلامتی شان هورا بکشند.

خوش بود گر محک تجربه آید به میان

تا سیه روی شود هر که در آن غش باشد