1

طرفین دعوا به خاطر فوتبال دست از سر فوتبال بردارند

نیمه شبی همسر یک بیمار به پزشک خود زنگ می زند و با حالتی سراسیمه به او می گوید: اقای دکتر، حال همسرم خیلی خرابه، داره از دست می ره، دستم به دامنت ، خودتو برسان! پزشک مربوطه که در خواب ناز بوده، بلافاصله شال و کلاه می کند و بر بالین بیمار حاضر می گردد، اما می بیند او چندان هم بد حال نیست و خطر جانی او را تهدید نمی کند، لذا با دلخوری رو به همسر بیمار می گوید: “ما هم انسانیم، به خواب و استراحت نیاز دازیم! حال شوهر شما که خیلی بد نیست! من بعد کمی بیشتر تحمل نمایید. در چنین حالاتی ، می توانید صبر کنید، خونسرد باشید و صبح زنگ بزنید”! مدتی می گذرد و یک روز صبح اول وقت ، همان خانم با همان پزشک تماس می گیرد و این بار با خونسردی و متانت می گوید: “آقای دکتر، سلام صبحتون به خیر ! آقای دکتر حال شوهرم یه ریزه بده، دیشب به سختی نفس می کشید، الانم فکر کنم یه کم مرده، اگر زحمت نشه لطفا تشریف بیارید، ایشونو ببینید”.
داستان هیات فوتبال استان، اقدام فدراسیون و موضعگیری های اداره کل ورزش و جوانان و وعده هایی که روسای سابق و فعلی فدراسیون در جهت تعیین تکلیف هیات فوتبال استان داده اند شبیه داستانی است که در ابتدای این متن ذکر شد.
تاج و کفاشیان بارها وعده سفر به استان و رسیدگی به اختلافات و داوری کردن در این مورد را به مردم و مسوولین دادده اند ولی تاکنون نسبت به این کار اقدام نکرده اند.آقایانی که مدعی اقدام بر اساس قانون و مقررات و اساسنامه هستند در طول پنج سال گذشته حداقل برای یک بار رنج سفر به استان و تشکیل مجمع هیات را به خود ندادند و کاری کردند تا هیاتی که باید در چارچوب قانون و مقررات و اساسنامه منشاء خدمات و خیر و برکت برای فوتبال استان می شد با عملکرد غیر قانونی ناشی از توجه نکردن به ماده های مختلف اساسنامه در ارتباط با تشکیل مجمع سالیانه، تصویب تراز مالی و بودجه سالانه، انتخاب دبیر و نایب رئیس و هیات رئیسه و … خود به مشکل بزرگ و لاینحلی برای فوتبال اردبیل تبدیل شد.
تاج و کفاشیان بارها وعده دادند و به قول خود عمل نکردند و گویا زمانی اردبیل را برای مسافرت و حضور در سرعین و گشت و گذار انتخاب خواهند کرد که دیگر اثری از فوتبال در اردبیل نباشد. آنها در آن موقع افتخار داده و برای شرکت در تشییع جنازه فوتبال در شهر و استان ما حضور خواهند یافت. این بی توجهی ها و لج بازی ها و امروز و فردا کردن ها به هیچ وجه در شان مدیران در نظام مقدس جمهوری اسلامی نیست. کاری به این نداریم که سهم کدام یک از طرفین در این اختلافات بیشتر است. حرف ما بر سر این است که خودمان را به برگزاری یک لیگ در مقطع بزرگسالان و چندین مسابقه در مقاطع دیگر با هزار اما و اگر دلخوش نکنیم و با ارائه آمارها و ارقام دهان پر کن خود را گول نزنیم . اختلافات ، خودمحوری ها، منیت ها، غرورها، منفعت طلبی ها، باندبازی ها و استفاده از هر روشی برای رسیدن به هدف، فوتبال اردبیل را از پای درآورده است.
آقایان و طرفین دعوا حاضر نیستند به خاطر فوتبال قدمی از مواضع فرصت طلبانه خود عقب بگذارند. دودستی به صندلی چسبیده اند تا نکند روزی کسی به آسانی آنها را از یار و محبوب خود جدا نمایند. متاسفانه در سایه ریاست طلبی برخی ها بازار حرمت شکنی در ورزش و بخصوص فوتبل رواج پیدا کرده است و افراد فرصت طلبی که همیشه در کمین هستند تا به نحوی از آب گل آلود ماهی بگیرند میدان دا ری می کنند و با دستاویز قرار دادن برخی از مسائل به شدت اختلافات و دامن زدن هر چه بیشتر به آن اقدام می کنند.
آقایان اگر در عمل به حرف ها و گفته های خود اعتقاد و ایمان دارید برای چند روزی هم که شده دست از سر فوتبال بردارید، خودتان را کنار بکشید و زمینه را برای برگزاری مجمع انتخاباتی فراهم نمایید. اگر همچنانچه مدعی هستید اعضای مجمع با شما هستند و به شما لبیک گفته اند نباید باکی از انتخاب نشدن داشته باشید. مجموعه اداره کل هم کنار بکشند تا فدراسیون و نمایندگان امور مجامع وزارتخانه راسا اقدام کنند. تا زمانی که دبیر غیر قانونی بخواهد مجمع برگزار نماید کاسه همین و آش همان خواهد بود.
باید بپذیریم که خواسته های نفسانی در کار فوتبال نقش مهمی ایفاء می کند. هر دو طرف دعوا بیایند و برای هر مدتی که فدراسیون و امور مجامع وزارتخانه صلاح بدانند فوتبال را به حال خود رها بکنند و با برگرداندن آرامش و به دور از هر گونه باند بازی و لشگر کشی و حریف طلبی فضا را برای برگزاری مجمع آماده بکنند و آن گاه رای مجمع برای هر کسی که بوده باشد همه ملزم به اطاعت و حمایت از وی خواهند بود.
در این مورد و رعایت بی طرفی و چگونگی انتخاب اعضای مجمع و اعمال نظرهای احتمالی در این رابطه با شما باز هم سخن خواهیم گفت.




سبقت گرفتن سینه چاکان برگزاری مراسم ۲۴ آذر ماه از یکدیگر

بیست و چهارم آذر ماه سال روز درگذشت یکی از ماندگارترین چهره های ورزش استان، مرحوم مقصود بایرامی است. در ارتباط با ویژگی های منحصر به فرد آن مرحوم که بنیانگذار فوتبال نوین منطقه است در آخرین شماره نشریه به طور کامل سخن گفتیم و چون سال های گذشته یاد و نام این بزرگمرد فوتبال اردبیل را گرامی داشتیم.
جای خوشحالی است که امسال خیلی ها به تکاپو افتاده اند تا برای زنده یاد بایرامی مراسم بزرگداشت برگزار بکنند. از این که بتوانیم بحث قدر شناسی را در جامعه ورزش نهادینه بکنیم و به مناسبت های مختلف از زحمتکشان عرصه فوتبال و ورزش یاد کرده و مراسم بزرگداشتی برای آنها ترتیب بدهیم اقدامی مناسب و در خور تحسین و تقدیر می باشد به شرطی که این کارها و اقدامات در جهت جلب رضای خدا و خلق خدا باشد و در پشت آن اهداف دیگری از سوی برگزارکنندگان و سینه چاکان امروزی برگزاری مراسم بزرگداشت پنهان نشده باشد.
وقتی امروز می بینینم که برخی ها در حال سبقت گرفتن از یکدیگر برای برپایی مراسم بزرگداشت هستند سوال هایی در ذهن ایجاد می شود ، حضراتی که امسال برای این کار همت گماشته اند پس در 20 سال گذشته در کجا بودند و چه می کردند؟ آنهایی که امروز سرود برگزاری همایش سر داده اند حداقل در چهار سال گذشته که در راس امور بودند چرا به فکر مرحوم مقصود بایرامی نبودند؟ چه عاملی باعث شده است که امسال برای برگزاری جلسات ستاد بزرگداشت و حضور در جلسات آن بعضی ها شب و روز نمی شناسند و زمین و زمان را به هم می دوزند تا اسمی و نامی از آنها نیز بر زبان ها جاری شود.
بهترین، بالا ترین، بزرگترین و اساسی ترین گرامی داشت برای مرحوم مقصود بایرامی الگو قرار دادن رفتارها و کردارها و اخلاق حسنه و نیکوی آن مرحوم می باشد. کسانی که عمری در ورزش و فوتبال اردبیل گذرانده اند و به خصوصیات منحصر به فرد وی آشنا بوده اند به خوبی می دانند که اعتلای فوتبال اردبیل و حاکمیت فضای صمیمیت، یک دلی، وحدت و یک رنگی در آن یکی از آرزوها و آمال آن مرجوم در طول دوران زندگی ورزشی اش بود. آنهایی که مرحوم بایرامی را حتی برای یک دقیقه از نزدیک ندیده اند و با اخلاق و خصوصیات وی آشنایی نداشته اند امروز در زیر پرچم حمایت از فوتبال آن مرحوم و برگزاری مراسم بزرگداشت به وی عاملی در تفرقه و چند دستگی فوتبال اردبیل شده اند.
بدانیم و حتم بدانیم که روح گرامی و عزیز مقصود بایرامی از نابسامانی موجود در فوتبال اردبیل و اقدام تفرقه آمیز مدعیان خدمت به ورزش و فوتبال در برپایی مراسم بزرگداشت نمی تواند راضی و خشنود باشد.آنهایی که دوست دارند با استفاده از هر فرصتی عکس خود را در نشریات و فضای مجازی ببینند و با دستاویز قرار دادن هر مسئله ای برای خود کارنامه و رزومه درست نمایند با این اقدامات تفرقه افکنانه و وحدت شکنانه دل دوستداران واقعی فوتبال و مرحوم مقصود بایرامی را به درد می آورند.
آنهایی که امروز از خواب غفلت بیدار شده اند چرا نمی خواهند به یکی از آرزوهای آن مرحوم یعنی حاکمیت وحدت در فوتبال و ورزش عمل نمایند. چگونه است که امسال در آستانه 24 آذر ماه هیات فوتبال استان، هیات فوتبال شهرستان اردبیل، اداره کل ورزش و جوانان و جمعی از پیشکسوتان منفعلانه عمل می کنند . به این هایی که امروز می خواهند با نهادینه کردن نفاق و چند دستگی در ورزش و فوتبال و با استفاده از نام یکی از پرافتخارترین و با معرفت ترین یاران فوتبال اردبیل خودی نشان بدهند باید گوشزد گردد که اجازه بدهید مراسم بزرگداشت آن مرحوم با عظمتی دوچندان و در عین برخورداری از یک سادگی دلنشین همچون سال های گذشته توسط دوستان و یاران وی برگزار شود. نیازی به مانور من آنم که رستم بود پهلوان شما نان به نرخ روز خورها وجود ندارد. در آن سال هایی که باید برای زنده نگهداشتن یاد و نام مرحوم مقصود بایرامی اقدام می کردید در گوشه ای به فکر پیاده کردن نقشه های خود بودید و به یک باره امسال تازه خیلی ها به یادشان آمده است که دیار قهرمانان و سرافرازان در فوتبال سربازی فداکار، لایق، توانا، مدبر و کاردان به نام مقصود بایرامی داشته است.
مرحوم مقصود بایرامی نه تعلق به هیات فوتبال استان و نه تعلق به ادره کل ورزش و جوانان و نه تعلق به آن چند نفری دارد که هر از چند به یاد آن مرحوم می افتند، بلکه مقصود طلای گرانبها و صدف ارزشمند فوتبال استان است که در دل دوستداران فوتبال، جایگاهی ابدی برای خود دست و پا کرده است. مقصود، عشق فوتبالی های دهه 50 و 60 و 70 اردبیل و آذربایجان است و اجازه بدهید فارغ از هرگونه کشمکش قدرت و بازی های سایسی و برنامه ها و اهداف منفعت طلبانه، عاشقان و دوستداران صادق و راستین بایرامی نسبت به بزرگداشت وی اقدام نمایند.
مطمئن بدانیم و بدانید هر کار و افدامی که از آن بوی منیت، منفعت طلبی و شهرت پرستی به مشام برسد نمی تواند آخر و عاقبت خوبی داشته باشد.
مرحوم مقصود بایرامی بزرگمردی فراموش نشدنی در فوتبال و الگویی در رعایت اخلاق ورزشی بود. یاد و نام وی برای همیشه در بین علاقه مندان بی ریا، مخلص، پاک، سالم و بی ادعای فوتبال و ورزش استان زنده و جاوید خواهد بود. روحش شاد و خامواده محترمش و به خصوص مادر عزیز، همسر فداکار و فرزند موفق و تنها یادگارش سالم و تندرست باشند.




وضعیت اسفناک فوتبال اردبیل، مقصر کیست؟!!!

یکی از کانال های فضای مجازی در چند روز گذشته اقدام به نظر سنجی در ارتباط با اختلاف هیات فوتبال استان و اداره کل ورزش و جوانان مبنی بر معرفی مقصرین و بانیان این اختلاف نموده است.
نظر سنجی رسم و رسومی دارد و به نتایج هر نظر سنجی که سوالات و اقداماتش پایه علمی نداشته باشد نمی توان اعتماد کرد. جامعه آماری هر نظر سنجی و هر تحقیق علمی باید از اصول و مقررات خاص بهره ببرد تا نتایج آن قابل تعمیم به کل جامعه باشد. این که آیا فضای مجازی می تواند در ارتباط با نظر سنجی ها و معتبر بودن نتایج و جامعه آماری آن قابل اعتماد باشد می توان حرف های زیادی گفت.
به هر حال در یکی از کانال های فعال در فضای مجازی، سوال طرح شده برای این نظر سنجی بر این استوار بود که عامل اختلاف هیات و اداره کل، مدیر کل ورزش و جوانان است و یا رئیس سابق هیات فوتبال استان؟
یکی از مهم ترین عواملی که می تواند در میزان اعتماد به این نظر سنجی موثر باشد مدیران و گردانندگان آن کانال می باشند که متاسفانه در زیر لوای اسامی مستعار به امر اطلاع رسانی اقدام می کنند.
در دنیای ارتباطات چنانچه مدیران کانال یاد شده اهل رسانه بوده باشند حتما مطلع و آگاه هستند که مخاطبان یک وسیله ارتباط جمعی معمولا اگر نسبت به هویت منبع پیام شناخت و آگاهی کامل داشته باشند نسبت به خبرهای منتشر شده و بیانیه ها و نظرسنجی ها و اظها ر نظر های انجام یافته توسط آن رسانه اعتماد پیدا می کنند. گردانندگان یک کانال در فضای مجاازی در صورت معرفی شدن و برخورداری آنها از برخی از ویژگی ها از جمله تخصص و اعتماد می توانند به پیام ها و اقدامات خود اعتماد بیشتری ببخشند.
منبع پیام و یا به عبارت دیگر منبعی که خبر و گزارش ها و نظر سنجی ها و اظهار نظر ها از طریق آن در دنیای رسانه منتشر می شود به عنوان یکی از عوامل مهم در تاثیر خبر بر روی مخاطب محسوب می شود و ناگفته پیداست که اگر اقداماتی در راستای اطلاع رسانی در پوشش اسامی مستعار و پوشیده و ومحرمانه و سری انجام بپذیرد همه اقدامات چنین کانال و رسانه ای از همان ابتدای کار خبری و اطلاع رسانی جز بی اعتمادی به آن چیز دیگری را به دنبال نخواهد داشت.
بنابر این عزیزانی که دوست دارند و می خواهند در فضای مجازی به گستردگی تمام فعال باشند و در امر خبر رسانی از ورزش و فوتبال گوی سبقت از دیگر رقبا را بربایند برای اعتماد سازی بیشتر نخستین گام آنها معرفی خود و گردانندگان کانال می باشد. این گفته ما نیست بلکه مورد تاکید علمای علم ارتباطات و رسانه می باشد که این مباحث را تحت عناوین مختلفی از جمله منبع چیست؟ و اعتبار منبع کدام است مورد بررسی و تحلیل قرار داده اند. پس منبعی که شناخته شده نیست و اعتبار آن می تواند زیر سوال باشد نظرسنجی ها و اظهار نظرها ی انجام یافته توسط آنها نیز مطمئنا دارای اشکال ، معایب و مشکلات خواهد بود.
با تمام احترامی که به عزیزان زحمتکش آن کانال دارم باید گفت طرح چنین سوالی برای یک نظر سنجی نشان دهنده نگرش یک سویه به قضیه بوده و پیام خاصی را می تواند داشته باشد. این که در اختلافات موجود بین هیات فوتبال و اداره کل چه کسانی بیشترین سهم را داشته و چه افرادی در این میان آتش بیار معرکه بوده اند بحث دیگری است ولی آیا اختلاف بین این دو ارگان از زمان مدیریت ایوب بهتاج آغاز شده که چنین سوال یک طرفه ای طرح و در معرض نظر سنجی قرار می گیرد؟
اگر اختلافات این دو ارگان جرقه هایش از زمان مدیریت بهتاج آغاز می شد و تا به این مرحله ادامه پیدا می کرد اعتماد به سوال طرح شده تا حدودی منطقی به نظر می رسید. به راستی اگر دوستان می خواهند به این قضیه اختلاف و پایان دادن به آن و برگرداندن آرامش به فضای فوتبال اقدام کرده و موثر باشند چرا به این مسئله فقط از یک زاویه نگاه کرده اند؟ آیا این گونه عمل کردن نشان نمی دهد که برپا کنندگان این نظر سنجی می خواهند پیام مورد نظر خود را که همانا تطهیر هیات فوتبال استان و مقصر جلوه دادن بهتاج است به مخاطبان القاء نمایند؟ این برادران بزرگوار چرا نمی خواهند و نخواسته اند که در نظر سنجی و طرح سوالات خود به گذشته ، پایه و اساس این اختلافات و به وجود آمدن آن اشاره نمایند؟ آیا کسانی که مدعی اطلاع رسانی و فعالیت در عرصه رسانه می باشند در طرح این بحث به یکی از بزرگ ترین وظیفه خود در امر اطلاع رسانی یعنی امانت داری واقف بوده اند؟
رئیس سابق هیات فوتبال استان با حمایت های توفیق کابلی مدیر کل وقت ورزش و جوانان استان و مذاکرات پشت پرده وی با برخی از دست اندرکاران امور استان در آن ایام با رای مجمع انتخاباتی برای مدت چهار سال انتخاب شد. اما متاسفانه اندک زمانی از فعالیت وی در فوتبال اردبیل نگذشته بود که صدای گام های اولیه بروز اختلاف به گوش رسید و مدیر کلی که با استفاده از ترفندهای مختلف در جمع کردن رای به نفع رئیس سابق هیات فوتبال استان اقدام کرده بود با تشکیلات استانی فوتبال اختلاف پیدا کرد.
وقتی توفیق کابلی سکان مدیریت ورزش استان را به یکی از فرزندان قهرمان، افتخارآفرین و نامی ورزش کشور و آسیا یعنی احد پازاج سپرد هم زمان با این تغییر و تحول اختلافات بیشتر و بیشتر چهره خود را نشان داد و تقریبا می توان ادعا کرد که به اوج خود رسید. جریان برگزاری مجمع و نیمه کاره رها شدن آن و ترک مجمع توسط مدیر کال و از رسمیت افتادن مجمع نمونه بارزی از دامنه شدید اختلافات در آن روزها بوده است. زمانی هم که بهتاج یکی دیگر از چهره های ورزشی استان پرچم مدیریت ورزش را از پازاج تحویل گرفت وضعیت به همان شکل باقی ماند و علی رغم برخی اقدامات و پا در میانی مسئولین سیاسی و پیشکسوتان هیچ یک از طرفین حاضر به عقب نشینی از مواضع خود نشدند و در نهایت در حالی که حضرات ادعای خدمت به فوتبال داشته و سنگ آن را به سینه می زنند فوتبال ما را تا ورطه نابودی هدایت کرده و بدترین روزهای حیات و عمر آن را رقم زدند.
با این شرح مختصر آیا می توان به سوال نظر سنجی انجام یافته و نتیجه آن اعتماد کرد؟ آیا در اختلافات موجود در فوتبال اردبیل رئیس سابق هیات فوتبال استان مقصر است یا مدیران کل قبلی و فعلی استان؟ آخر چه سری در این کار نهفته است که رئیس سابق هیات فوتبال استان اردبیل موفق به تعامل با سه مدیر کل ورزش استان نشده است؟ اگر بهتاج در اختلافات موجود موثر بوده است پس نقش کابلی و پازاج در این میان چه بوده است؟ امیدواریم در همه اقدامات ، طرفداری ها و کارهای جانبدارانه خود خدا را ناظر بر اعمال و رفتار و کردار خود ببینیم و بدون شک اگر این عمل را با تمام وجود درک کرده و احساس نماییم از دست زدن به برخی اقدامات نسنجیده خودداری خواهیم کرد.




همه مجازند، شهرداری اردبیل استثناء

سوالی که در طول یک سال گذشته در سطح شهر بارها از منابع مختلف مطرح شده و برای آن جواب قانع کننده ای داده نشده است ممنوعیت شهرداری اردبیل در تیم داری حرفه ای است.
برنامه ورزش، تلاش و نشاط شنبه گذشته شبکه سبلان و حرف های صریح و بی پرده نادر فلاحی رییس هیات والیبال استان اردبیل در ارتباط با چگونگی خودداری شهرداری اردبیل از تیم داری در رشته های پرطرفدار از جمله فوتبال و والیبال، زمینه را برای نگاشتن چند باره این سطور فراهم کرد .
آقایان مسئول و بزرگان شورای شهر و شهرداری چرا شهرهای دیگری از فومن و کاشان گرفته تا رشت و تبریز و ارومیه می توانند از نعمت تیم داری شهرداری بهره مند شوند و تا نوبت به اردبیل می رسد صدور بخشنامه از وزارت کشور و یا نامه بازرسی ملاک قرار گرفته و بلافاصله در اقدامی ضربتی، تند ، سریع و شتاب زده همه معادلات را به هم می زنند؟
آیا جای تاسف ندارد در این کشور وقتی می خواهند بودجه راه آهن تقسیم بکنند حرفی از اردبیل بر زبان خا جاری نمی شود و این استان مظلوم در اولویت قرار نمی گیرد و وقتی بحث ممانعت، جلوگیری و ممنوعیت پیش می آید در صف مقدم قرار می گیرد و اولین اقدامات منفی و بازدارنده بر روی آن مورد آزمایش قرار می گیرد.
بیشتر از یک سال است که به طرق مختلف این سوال از آقایان مسئول پرسیده شده که چرا مهر ممنوعیت تیم داری فقط به پیشانی شهرداری اردبیل باید خورده شود. دریغ از یک جواب قانع کننده که بتواند جوابگوی افکار عمومی باشد و دلایل محکم ارائه کند.
می گویند هر کجا که خبر نباشد زمینه برای رشد و توسعه و گسترش شایعه فراهم می شود. اینکه تاکنون جواب قانع کننده ای برای ممنوعیت شهرداری اردبیل ارائه نشده موجب شیوع چه شایعاتی که در سطح شهر نشده است. آیا پسندیده نیست برای جمع کردن خیال همه و مختومه کردن پرونده تیم داری شهرداری برای همیشه یک بار دلایل و علل این کار بیان گردد؟
شهرداری های تعداد چشمگیری از شهرها در لیگ های برتر با هزینه های آنچنانی تیم داری بکنند و کسی نباشد به آنها بگوید بالای چشمتان ابروست ولی تا در اردبیل بخواهیم حرفی بزنیم با دستپاچگی گفته شود که نه نه حرفش را نزنید، برای شورا و شهرداری ممنوع اعلام شده تیم داری، جرم است و باید در صورت تخلف تاوان سنگینی داده شود!!!!!
عزیزان در مملکت اسلامی ما قانون برای کل کشور مورد تصویب قرار گرفته و ابلاغ می شود. در اجرای قانون یک بام و دو هوایی وجود ندارد، مگر اینکه در اردبیل اتفاقاتی رخ داده باشد که عامل ممنوعیت و صدور بخشنامه تلقی گردد. به هر حال اگر برای سوالی که مدت هاست مطرج می شود جواب قانع کننده ای ارائه نشود ورزشی ها و ورزشدوستان از هر فرصتی در ارتباط با تبعیضی که شهرداری اردبیل از بابت تیم داری با آن مواجه است سخن خواهند گفت.




آبی پوشان، حیدری و وعده های نیم فصلی

بازار صدور بیانیه از سوی باشگاه آبی پوشان اردبیل این روزها داغ داغ است و علی رغم مخالفت ها با تیم داری باشگاه آبی پوشان در اردبیل، مدیر عامل آن همچنان در ادامه کار مصصم و چون اول فصل با حرف های زیبا و امیدوار کننده برای نیم فصل دوم برنامه ریزی می کند.
اگر قرار است مجید حیدری به فعالیت خود ادامه بدهد و نماینده اردبیل تحت عنوان آبی پوشان در 9 بازی آخر به میدان برود، امید آن داریم که این بار حرف های وی به موقع عملیاتی شود و حداقل در نیم فصل دوم حاشیه کمتر به سراغ این تیم بیاید.
بحثی را که مورد نظر ما می باشد بحث حاکمیت آرامش بر تیم و حضور مقتدرانه آن در ادامه رقابت هاست. حال این آرامش به توسط هر کس و یا هر گروهی که بخواهد بر تیم و فوتبال حاکم شود مورد تایید و حمایت همه جانبه فوتبال دوستان منطقه خواهد بود.
آرزوی آنهایی که دل در گرو پیشرفت و توسعه فوتبال استان دارند موفقیت نمایندگان آن در رده های مختلف رقابت های باشگاهی در سطح کشور می باشد و ما امید آن را داریم که این بار وعده های مجید حیدری در گرداب اما و اگرها اسیر نشود و از مسیر صحیح و اصولی خود خارج نگردد.
برخی از عزیزان به موضع ما در قبال ناکامی های آبی پوشان و مشکلاتی که این تیم در نیم فصل اول با آن مواجه بوده معترض بودند و ما را به حمایت از سیاست تیم داری ارگان های دولتی و مخالفت با فعالیت های بخش خصوصی متهم می کردند. اما ما بر این اعتقاد داریم که اگر قرار است فوتبال اردبیل و اداره امور تیم های آن به بخش خصوصی واگذار گردد باید آنهایی که توان تامین حداقل نیازها را دارند به صحنه قدم بگذارند تا بتوانند در پبشرفت فوتبال و نه در ضربه زدن و از پای دراوردن آن نقش آفرینی بکنند.
این که باشگاه آبی پوشان و مدیر عامل آن مدعی است که با محمد نوازی به عنوان سرمربی تیم به توافق رسیده است و نوازی با تعیین شرط و شروطی برای رهبری تیم اعلام آمادگی کرده است را به فال نیک می گیریم.
نوازی چهره ای است که همه فوتبال دوستان و علاقه مندان به فوتبال با آن آشنایی داشته و همه ازخصوصیات و ویژگی های وی اطلاع دارند. مسلما او برای موفقیت در تیم، قبول مسئولیت کرده است و امید است به شرط تامین نیازها و همکاری مناسب، بتواند در نیم فصل دوم برای سامان دادن به تیم گام های مثبتی بردارد.
از همه مهم تر، وعده حیدری است که گفته است تا شروع تمرینات که پنجشنبه آینده است بازیکنان قدیمی 25 درصد و بازیکنانی که از نیم فصل پیراهن تیم را بر تن می کنند 10 درصد از کل قرارداد خود را دریافت می کنند. این وعده مهمی است که تحقق آن و عمل به موقع به قول ها می تواند یکی از رموز موفقیت در نیم فصل به شمار آید.
چه بخواهیم و چه دوست نداشته باشیم با توجه به جریانات و اتفاقات روی داده در نیم فصل ، اعتماد هواداران و در کل افکار عمومی نسبت به باشگاه آبی پوشان به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. برای بازگرداندن جو حاکم بر باشگاه و احیای دوباره صمیمیت، لازم است باشگاه نسبت به اعتماد سازی اقدام نماید که عمل به موقع به وعده ها یکی از مهم ترین عوامل در رسیدن به این هدف می تواند مورد توجه قرار بگیرد.
هر گونه اظهار نظر در ارتباط با یک مجموعه ورزشی بر اساس عملکردها ، رفتارها و کردار هاست. اگر باشگاه آبی پوشان بتواند در ادامه راه بر میزان مثبت عملکردها بیفزاید، همراهی هر چه بیشتر مردم و دوستداران فوتبال با آن مجموعه به طور چشمگیری افزایش خواهد یافت و چنانچه چون گذشته در عمل به گفته ها برخورد مناسب و به موقع نداشته باشند فاصله موجود هر چه عمیق تر شده و مسلما حاکمیت چنین وضعی نمی تواند به نفع طرفین باشد. در فضای بی اعتمادی و افزایش آن هم فوتبال اردبیل و هم باشگاه آبی پوشان و گردانندگان آن متحمل ضرر و زیان جبران ناپذیر خواهند شد.




رفت و برگشت ساوالان یوردوم

روز گذشته در فضای مجازی خبر انصراف صدرنشین تنها لیگ بزرگسالان فوتبال استان اعلام شد. این که ساوالان یوردوم مشگین شهر به چه علتی قصد کناره گیری از لیگ را دارد برای هر کسی که به نوعی از این خبر اطلاع حاصل می کرد سوال بر انگیز بود.
ساوالان یوردوم ها در ابتدای کار علت کناره گیری را سری و محرمانه تلقی کرده و رمز و رموز این کار را علنی نکرده بودند. آنها با رایزنی هایی که گویا با دستان در پشت و از ما بهتران داشته اند تلاش می کردند که به نوعی وضعیت را به حالت عادی برگردانند و ضمن تامین خواسته ، برای ادامه لیگ هم امیدوار بشوند. شنیده ها حاکی از این بود که گویا همه اقدامات آنها به در بسته خورده و در نهایت امروز بارش برف به داد آنها رسیده و بازی بدون هرگونه منت گذاری و موقعیت خواهی و اعمال قدرت و زور انجام نشده است.
پس معلوم می شود که مشگین شهری ها به دلایلی از جمله عروسی یکی از بازیکنان و مراجعت هم زمان دو نفر از بازیکنان از کربلای معلی، کتبا از هیات استان درخواست کرده بودند بازی روز سه شنبه آنها با تاخیر انجام پذیرد ولی حافظ نشینان قدر قدرت با این درخواست مشگین شهری ها موافقت نمی نمودند.. گویا هر چه آنها اصرار کرده اند که بر اساس صورتجلسه تنظیمی باید مسابقات در دو روز آخر هفته برگزار شود حافظ نشینان نیز معتقد بودند چون حریف آنها در روز جمعه دیدار دوستانه دارند !!! جابحایی تاریخ مسابقه امکان پذیر نمی باشد.
ساوالان یوردوم ها معتقد بودند که نگاه تبعیض آمیز هیات فوتبال استان به تیم های حاضر در رقابت های لیگ بزرگسالان اقدامی جز اعلام کناره گیری از لیگ برای آنها باقی نمی گذاشت. بارش برف و لطف حق نشان داد که اگر برای یک صاحب حق همه درهایی که کلید های آنها در دست های انسان ها باشد بسته شوند، دری از جانب خداوند گشوده می شود که نجات صاحب حق و به کرسی نشاندن صدای حق را می تواند به دنبال داشته باشد و چنین شد که با بارش برف و نامساعد شدن هوا، بازی لغو و آرزوی اعمال قدرت در برابر یک خواسته در دل برخی ها ماندنی شد.
عده ای را اعتقاد بر آن می باشد که برخی از تیم های حاظر در لیگ بزرگسالان استان مورد عنایت خاص حافظ نشینان هستند و در مقابل برخی از تیم ها نیز مغضوب درگاه می باشند. حال با این وضعیت پیش آمده من نویسنده این مطلب نمی داند که آیا ساوالان یوردوم ها از مقربان هستند و یا از مغضوبین حافظ نشینان.
به هر حال هرچه بود کارها بر اساس میل و خواسته مشگین شهری ها پیش رفت . این تغییر مکرر برنامه برای برخی از تیم ها امری عادی و پیش پا افتاده است مثلا دیدار نمین و پارس آباد از دور رفت رقابت ها علی رغم اعلام سه یا چهار باره برنامه همچنان برگزار نشده است. اعمال قدرت و پیش رفتن بر اساس برنامه، کاری در خور تحسین و قابل قبول است به شرطی که تا پایان راه هیچ تبعیضی در میان نباشد.




مطبوعات محلی و تیم شهرداری

با پایان یافتن لیگ دسته اول باشگاههای کشور و سقوط تیم شهرداری، مرحله تازه ای از انتقادها، اظهار نظرها، اتهام زدن ها و تفسیر به رای ها آغاز شد. در میان همه هیاهوی ایجاد شده به یک موضوع کمتر و یا در واقع می توان گفت که اصلا پرداخته نشد و آن نقش رسانه ها در حمایت از تیم و سهم آن ها در سقوط و عدم نتیجه گیری فوتبال و تیم شهرداری بود.

برای اینکه یک تیم بتواند در جریان یک فصل رقابت، نتایج مطلوبی به دست آورد عوامل و مولفه های مختلفی می توانند تاثیر گذار باشند که در میان آنها پنج عامل مهم تر از بقیه عوامل است . 1- مدیریت باشگاه 2- کادر فنی اعم از سرمربی، مربیان و دستیاران 3- بازیکنان اعم از بازیکنان اصلی یا نیمکت نشین 4- تماشاگران، هواداران و حامیان 5- رسانه ها اعم از مکتوب، صوتی و یا تصویری.

پس رسانه یکی از پنج رکن حضور قابل قبول یک تیم در جریان یک فصل رقابت ها به حساب می آید. وقتی چنین جایگاه و میزان تاثیر گذاری برای رسانه ها در نظر گرفته می شود مسئولیت و رسالت آنها در عرصه ورزش و بخصوص فوتبال دوچندان می شود.

برای اینکه بتوان در ارتباط با نقش رسانه ها در وضعیت تیم شهرداری و تاثیر آنها بر روند نتیجه گیری تیم اظهار نظر نمود لازم است ابعاد گوناگون کارکرد رسانه ها در مورد تیم فوتبال شهرداری مورد بررسی قرار گیرد.

در ارتباط با چگونگی عملکرد رسانه ها و مطبوعات ورزشی در قبال تیم های حاضر در لیگ چند وظیفه و رسالت مطرح است که از آن جمله می توان به اطلاع رسانی و تبیین و نظارت بر کارکرد تیم اشاره کرد. اگر بخواهیم کارکرد رسانه های استان در جریان رقابت های لیگ یک را مورد ارزیابی و کنکاش قرار بدهیم کارنامه مطبوعات و بخصوص مطبوعات ورزشی در موارد مذکور باید مورد بازبینی و آسیب شناسی قرار گیرد تا تصویری روشن و شفاف ارائه شود.

باید مشخص گردد رسانه های استان در دو بخش اطلاع رسانی و تبیین تا چه حد انجام وظیفه نموده و چگونه تاثیر گذار بوده اند.

به نظر می رسد رسانه های استان در بخش اطلاع رسانی و انعکاس اخبار مربوط به برگزاری رقابت های خانگی و یا خارج از خانه در حد توان به خوبی عمل کرده اند و در این میان خبرگزاری های فعال و صدا وسیما به موقع و در کمترین زمان ممکن نسبت به این کار افدام نموده اند. نشریات محلی که خوشبختانه تعداد آنها هر روز در حال اقفزایش می باشد به جز یکی دو نشریه به طور جدی به انعکاس اخبار تیم نپرداختند و اگر فعالیت های تیم شهرداری در این نشریات نیز انعکاسی داشته است مطلب تازه ای نبوده بلکه عین خبر خبرگزاری ها بوده و بحث تازه ای به مخاطب ارائه نشده است.

و اما در  بحث تبیین و نظارت، رسانه های استان و بخصوص مطبوعات کارنامه ای چندان مطلوب و قابل قبول در مجموع نداشته اند. در این زمینه مطبوعات ورزشی استان می توانستند با توجه به تخصصی بودن نشریات با ارائه طریق و راهکار و با طرح مسائل فنی مورد نیاز و با استفاده از نظر کارشناسان و اهالی فن و بیان به موقع واقعیت ها، کمبودها، کاستی ها، ضعف ها و نقاط قوت و مثبت به عنوان یار دوازدهم تیم عمل کنند .آیا چنین کاری در طول فصل دیده شد؟ ایا مطبوعات محلی و بخصوص نشریات ورزشی توانستند این وظیفه را بخوبی انجام داده و به پایان برسانند؟ آیا توانستند با تحلیل تیم های رقیب و شرایط حاکم بر ورزشگاهها و ویژگی های تماشاگران تیم ها به موقع اطلاعات کافی در اختیار دست اندرکاران تیم و هوادارن و تماشاگران قرار بدهند؟ و ایا در طول فصل صفحات کافی برای انعکاس اخبار و گزارشات مربوط به تیم اختصاص دادند و برای رسیدن به هدف تیم را حمایت و پشتیبانی کردند؟ آیا مطبوعات برای اینکه در ارتباط با ورزش و بخصوص فوتبال  حرفی برای گفتن داشته باشند از افراد خبره و فنی برای تهیه مطالب استفاده کردند و یا برای خالی نبودن عریضه و ای بسا برای پر کردن صفحات از مطالب تهیه شده توسط دیگران استفاده نمودند؟ چند درصد از مطبوعات استان به صورت تخصصی به فوتبال و تیم شهرداری در طول فصل پرداخته و به دقت روند تیم در رقابت ها را پیگیری نمودند؟ آیا مطبوعات محلی به رسالت خود در قبال فوتبال و تیم شهرداری عمل کردند؟

برخی از دوستان و همکاران در مواقعی که تیم نیاز به حمایت داشت حرفی نزدندو اقدامی نکردند و تا تیم سقوط کرد و مسافر دسته دوم شناخته شد همه دایه مهربانتر از مادر شدند و لب به سخن گشودند و مصاحبه ها کردند و مطالب نوشتند و زمین و زمان را مقصر قلمداد کرده و خود را حامی، پشتیبان ، هوادار، مفسر و کارشناس فوتبال جا زدند و گفتند و نوشتند هرآنچه که می خواستند و دوست می داشتند.

آیا جای سوال ندارد که چرا در طول یک فصل رقابت سنگین و نفس گیر و فراز و نشیبی که شهرداری با آن مواجه بود به طور جدی در قضایا وارد نمی شدیم و خیلی بی تفاوت از کنار آن ها عبور می کردیم و حتی در امر اطلاع رسانی به اندازه چاپ یک خبر معمولی نیز رضایت نمی دادیم با سقوط تیم تغییر موضع داده و پرداختن به امور تیم و کوبیدن این و آن را در دستور کار قرار داده و طلبکار تر از صاحبان اصلی فوتبال وارد صحنه بشویم و به مسائل حاشیه ای دامن بزنیم و خود را منجی و نجات دهنده فوتبال قلمداد نمائیم.

رسانه ها و مطبوعات محلی به نظر می رسد در فصل گذشته نمره قبولی در ارتباط با پرداختن به فوتبال و تیم شهرداری دریافت نکرده اند . اگر بعد از سقوط، همه صفحات نشریات محلی و بخصوص نشریات ورزشی به تیم اختصاص داده شود و از زمین وزمان از مدیریت گرفته تا بازیکن ذخیره و امید انتقاد گردد و همه از دم تیغ گذرانده شود، دردی از دردهای تیم دوا نمی شود. اگر به درستی طرفدار فوتبال و تیم شهرداری بودیم باید در موقع نیاز در کنار تیم قرار می گرفتیم و با آگاهی یافتن به تمامی جریانات ، به موقع و به درستی انتقاد کرده و در جای خود نیز تعریف و تمجید می نمودیم . مطمئن باشیم که هیاهوی ایجاد شده بعد از سقوط، به جز دامن زدن به حاشیه ها نمی تواند تاثیری در روند  فوتبال داشته و کمکی برای تیم شهرداری باشد.

 




مشت ها به مرور باز می شوند

وقتی می گفتیم ادعای هیات فوتبال استان مبنی بر احتمال ابقای تیم شهرداری در لیگ دسته یک و رایزنی حضرات برای تحقق آن طبل توخالی است و نباید با مطرح کردن چنین سخنانی موجبات خنده دیگران نسبت به آگاهی و آشنایی ما به قونین و مقررات فوتبال را فراهم کنیم مغرض، کوتاه فکر و مخالف با این و آن قلمداد می شدیم و وقتی فریاد می زدیم که نمایندگان مردم نباید در امری که تحققش امکان ندارد وارد بشوند و در این رابطه اقدامی بکنند به تخریب نمایندگان متهم می شدیم و زمانی که مدعی می شدیم هیات فوتبال در مجموع یار کاملی برای تیم شهرداری نبوده با انواع حملات ناجوانمردانه و منفعت طلبانه مواجه می شدیم ولی با موضعگیری هایی که اخیرا از طرف رئیس سابق هیات فوتبال استان و مدیر عامل سازمان فرهنگی و ورزشی شهرداری صورت گرفت همه گفته های ما به اثبات رسید و در این میان روسیاهی به کسانی ماند که خیلی چیز ها را بر حقایق و واقعیت ها ترجیح دادند و منتقدان صادق این جریان ها را با انتقاد و دشنام و فحش و ناسزا و تهدید مورد حمله قرار دادند و به این ترتیب خواستند با گل آلود کردن آب، ماهی بگیرند اما خدا را شاکر و سپاسگزاریم که قصد و نیت غیر منطقی و غیر اصولی  این قبیل افراد  با دست خودشان برملا شد تا شاید درس عبرتی باشد برای آنهائی که می خواهند با قرار گرفتن تحت پوشش ورزش و فوتبال برای خود و دوستانشان فضای ابراز وجود فراهم کنند و منافع جامعه را نادیده بگیرند.

رئیس سابق هیات فوتبال در نامه ای به اصطلاح سرگشاده برای شهردار به صورت پوشیده اعتراف کرد که تیم در دسته دو ماندنی است و متاسفانه هیچ اشاره ای نیز به چگونگی اقدامات  نکرد و به راحتی یک لیوان آب خوردن از کنار آنهمه وعده دادن ها و ایجاد امیدواری در بین تماشاگران و هواداران و وقت گرفتن از نماینده مردم گذشت. همچنانکه به اسانی مصاحبه انجام می پذیرفت و گفته می شد که امکان ماندن شهرداری در لیگ یک وجود دارد به همان آسانی نیز و با زیرکی خاص حضور حتمی در لیگ دسته دو اعلام می شود. اینگونه مردم و تماشاگران را سر کار گذاشتن جرم نیست و کاری پسندیده به حساب می آید ولی آنهائی که از روز مطرح شدن این ادعا ها می گفتند محال است و با احساسات مردم بازی نشود مقصر و گناهکار تلقی می شوند.

و اما بابک پورپناهی نیز در مصاحبه ای به نوعی نقشه های کشیده شده برای بهره برداری از تیم در قالب حامی و پشتیبان را برآب کرد و با اشاره به واقعیت های اتفاق افتاده در فصل گذشته و چگونگی برخورد هیات فوتبال استان با تیم شهرداری ادعای حمایت هیات فوتبال استان از تیم شهرداری را ادعائی پوچ، غیر واقعی و نوعی دست آویز برای رسیدن به یک سری از مقاصد و اهداف پیش بینی شده تلقی کرد.

چگونه است مجموعه ای که در طول یک فصل ، همکاری صمیمانه با باشگاه نداشته باشند بعد از سقوط، سردمداران سنگ اندازی در مسیر تیم سنگ طرفداری و هواداری از آن به سینه بزنند و برای موفقیت در دسته دو قول همه گونه همکاری بدهند؟ ما که مدعی می شدیم همکاری هیات فوتبال استان با باشگاه شهرداری در فصل گذشته ایده آل نبوده به خیلی چیزها متهم می شدیم و حالا که مسئول سازمان و باشگاه به بیان واقعیت ها می پردازد آنها این بار چه خواهند گفت و برای پاک کردن اثر این بی مهری ها و کم لطفی ها که منجر به سقوط تیم شد چه ترفند جدیدی به کار خواهند بست و برای مسئولین باشگاه چه خوابی خواهند دید؟

دل بستن و امیدوار شدن به پروردگار بزرگ در همه کارها می تواند بهترین و بالاترین نتایج را به همراه داشته باشد. در ازای اتهامات ، تهدیدها و انواع ناملایماتی که در برابر سخنان حق و واقعی ما انجام شد تماشا کردیم و تمام کارها را به حق واگذار نمودیم و در نهایت رسوایی خیلی ها را شاهد شدیم.

نباید ز یزدان کسی ناامید

نباید که خود را به بد بسپری




حرف هایی که رنگ واقعیت به خود نمی گیرند

خبر های جلسه به اصطلاح هم اندیشی فوتبال را مرور می کردم که خبری از خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران نظرم را جلب کرد. به تیتر این خبر توجه کنید:

نماینده مردم اردبیل، نیر، نمین و سرعین در مجلس(صدیف بدری) گفت: در صورتی که یک تیم از دسته اول از حضور در لیگ انصراف دهد شهرداری اردبیل جایگزین آن در فصل آتی خواهد شد.

جماعت فوتبال، ای آنهایی که عمری را در فوتبال سپری کرده اید با خواندن این تیتر چه حالی به شما دست می دهد؟ آیا چنین چیزی در دنیای حرفه ای فوتبال امکان پذیر می باشد؟ آیا می توان تصور کرد که از شانزده تیم حاضر در لیگ یک به این آسانی تیمی انصراف بدهد و آنگاه آقایان، شهرداری را با سلام و صلوات راهی دسته یک کنند.اگر کسان دیگری از جامعه فوتبال کشور این خبر را مطالعه کنند از بی اطلاعی گوینده آن نسبت به فوتبال تعجب نکرده و شاخ در نمی آورند؟ اصلا قبول کردیم که تیمی از حضور در لیگ یک انصراف بدهد با در نظر گرفتن چه فاکتورهایی ، شهرداری زحمت نکشیده و هزینه ای نکرده در لیگ یک صاحب کرسی می شود؟

پاس همدان در این میان چه کاره است؟ دیگر تیم ها آیا بی واسطه و بدون پارتی هستند که بنشینند و نگاه بکنند و دم بر نیاورند؟ آیا به این آسانی و بخاطر گل روی مهندس بدری و رئیس سابق هیات فوتبال استان به شهرداری بفرما می زنند و آن را از یک موهبت بزرگ برخوردار می کنند؟

آقایان باید باور کنید که فوتبال یک صنعت است و قوانین و مقررات خاص به خود را دارد. صرف اینکه من نماینده ام پس می توانم از عهده وظایف مختلف برآیم و در همه ابعاد اظهار نظر بکنم نتیجه اش این می شود که در پاراگراف اول می بینیم.

برای فوتبال اردبیل شایسته نیست که به مردم و هواداران آن وعده سرخرمن داده شود. آیا چنین وعده دادن ها و افراد دارای اطلاعات کم را امیدوار کردن کاری پسندیده و خداپرست می تواند باشد؟

در پاراگرافی دیگر از قول بدری آمده است : سیاست فدراسیون ممنوع بودن خرید و فروش امتیاز بوده و اعتقاد بر این است که باشگاههایی که توان تیم داری و حضور در لیگ های فوتبال را دارند فعالیت کنند.

آیا این حرف نیز نوعی سر هم کردن قضیه نیست؟ اگر خرید و فروش امتیاز ممنوع است پس چگونه تیم بادران امتیاز تیم پارسه را خریداری کرد و دسته اولی شد؟ اگر حرف ممنوع بودن  را تاج و یا کفاشیان به آقایان زده اند مطمئنا چیزی جز جمع کردن قضیه و راضی راهی کردن بدری از فدراسیون نبوده است.

و اما در یک پاراگراف دیگر نیز آمده است: در دیدار اخیر با تاج رئیس فدراسیون فوتبال در زمینه حضور شهرداری در لیگ یک رایزنی شد و امیدواریم این اتفاقات خوب برای فوتبال اردبیل شکل بگیرد.

با حلوا حلوا گفتن دهان هیچوقت شیرین نمی شود و با امیدواری کردن و دل به حرف های تاج بستن امکان لیگ یکی شدن تیم فراهم نمی شود. اینکه گفته ایم نماینده مردم را نباید درگیر کارهای کوچک کرد و آنها را وارد به صحنه ای نمود که امکان تحققش وجود ندارد نتیجه اش حرف هائی است که بدری زده است.

نه تیمی از لیگ یک انصراف می دهد و نه به شهرداری اجازه حضور در لیگ یک داده می شود، پس باید با واقعیت ها کنار آمد و وعده های پوچ و بی اساس و نشدنی به مردم و اهالی فوتبال نداد.

 




آقا سید و جلسه هم اندیشی فوتبال

صبح شنبه دلگیر و افسرده ازبرخی از سیاسیون زدم بیرون تا نفسی چاق کنم و با قدم زدن بخشی از ناراحتی های خود را به دست فراموشی بسپارم.

با خود فکر می کردم چرا برخی از سیاسیون تا به موفقیتی دست پیدا می کنند دلشان می خواهد در اطراف ورزش و فوتبال آفتابی بشوند و به نحوی خود را طرفدار  و دلباخته تمام عیار آن نشان بدهند؟ با خود می گفتم این آقایان سیاسی اگر بتوانند وظایف تعریف شده خود را به نحو احسن انجام بدهند کار بزرگ و شاقی را انجام داده و نیاز به ورود عریان و بدون مقدمه آنها به ورزش و فوتبال و اظهار نظر های آنچنانی نبوده و نیست .

به خود می گفتم نمی دانم چرا رسم غلطی بر برخی از امور جاری در کشور ما مرسوم شده است که تا کسی را حکمی و یا موقعیتی به دست می اید یک شبه همه فن حریف می شود و از کوچکترین تا کلان ترین مسئله کارشناس خبره شده و اظهار نظر در هر موردی را حق بلامنازع خود می داند.

فکر می کردم بهتر خواهد بود که سیاسیون تو فوتبال رخنه نکنند و اجازه بدهند خود ورزشی ها و به قول برخی از حضرات ، فوتبالی ها به امور آن برسند و با ورود خود و اظهار نظر های آنچنانی هرج و مرج در فوتبال را به ارمغان نیاورند.

خبرهای جلسه هم اندیشی فوتبال اردبیل را در ذهن مرور می کردم و از خود سوال می نمودم چطور برخی از آقایان مدعی و قاشق هر آش مثلا یکی مثل من را که عمرم را در راه فوتبال و خبرنویسی از آن سپری کرده ام فوتبالی قبول ندارند و یا آن پیشکسوت فوتبال را که 99 درصد جامعه قبولش دارند فردی به روز نمی دانند می آیند با کسانی بر سر میز هم اندیشی می نشینند که نه فوتبال را می شناسند و نه با آن آشنایی دارند و نه می توانند در مورد آن اظهار نظر بکنند. راستی در پشت پرده اینگونه رفتارها چه اهدافی نهفته است؟

غرق در این اندیشه بودم که آقا سید عزیز را دیدم به طرفش رفتم گفتم حرف زدن با او می تواند تا حدودی در تسکین آلام درونی من موثر بیفتد. خود را به وی رساندم و خوش و بشی کردم. متاسفانه او را هم سر حال نیافتم ، گفتم آ سید چی شده ؟ چرا پکری؟

بدون معطلی گفت : ای بر خرمگس معرکه لعنت، تو هم وقت پیدا کردی ، این وقت روز اینجا چه کار می کنی تا من را ببینی و چون گنه به من به چسبی و ولم نکنی. برو بگذار حرف نزنم. می دانی حرف حق خریدار ندارد باید چاپلوس ، خود کامه و استاد ماله کشیدن باشی تا قرب و منزلتی پیدا بکنی و برای گوش کردن حرفات کسی را بیابی . آخر عمری من نمی توانم دستمال یزدی به دست بگیرم و برای رسیدن به هدف به دنبال برخی ها راه بیفتم و میدان داری بکنم.

آ سید که دل پری داشت گفت: با شروع به کار نمایندگان مردم در مجلس بوی کباب به مشام برخی ها خورده است و تلاش بر آن دارند که با به راه انداختن سورچرانی و بساط خود شیرینی همچنان سایه خود  بر ورزش و رشته های مختلف را مستدام نگاه دارند و با پنهان شدن در زیر نام و لوای آنها دفتر و دستکی را تصاحب بکنند.

از همان اول کار عده ای از هواداران و وابستگان به نمایندگان به فکر تعیین مدیر و رئیس افتاده اند و هر کس و هر هواداری بزعم خود برای هر موقعیتی یک مدیر انتخاب کرده و آنچنان با قیافه حق به جانب حرف می زنند که انسان شک می کند ، نکند اینها خودشان به مجلس راه یافته اند؟ در این میان، هواداران حتی به مسئولان هیات ها نیز رحم نمی کنند و هر کس و هر فردی در تدارک به کرسی نشاندن فرد مورد نظر هستند و این یعنی آفتی بزرگ برای ورزش .

در دنیای ورزش هستند افرادی که به هر قیمت و به هر وسیله ای در تب و تابند که خود را حفظ بکنند و تحت هر شرایطی به دیگران اجازه حرف زدن و ابراز وجود ندهند. همین هایی که در همه حال می خواهند خود را بر ورزش و فوتبال تحمیل کنند و دست از آن نکشند و از اینکه تحت حمایت قرار گرفته و تازگی ها حرفشان به ظاهر خریدار پیدا کرده کبکشون خروس می خونه ولی نمی دانند که بزودی چون گذشته مشتشان باز خواهد شد و قصد و هدفشان برملا و هویدا می شود.

گفتم آ سید خیلی عصبانی هستی .مقداری آرام باش ، دلت به حال زن و بچه ات بسوزه ، از صبح تا شب اگر بخواهی به همین نحو ادامه بدهی سکته کردنت حتمیه، صبر پیشه کن و مطمئن باش که روبه صفتان و کارشناس نماهای مغرض و تو خالی رسوای عام و خاص خواهند شد، تو مواظب خودت باش.

حرفم را قطع کرد و در حالی که رنگش عین لبو شده بود گفت: شنیدی که می گویند در جلسه به اصطلاح هم اندیشی فوتبال رئیس سابق هیات فوتبال مدعی شده است که آیناز غیایی بعنوان بهترین مربی پایه کشور انتخاب شده است. راستی کجا این خانم بعنوان مربی برتر پایه در کشور معرفی شده است؟ مگر نه این است که کانون مربیان کشور جمال پیله ور را در بزرگسالان و آقایی را در فوتبال پایه و این خانم را در فوتبال بانوان در سطح استان برتر معرفی کرده است؟ پس چه لزومی دارد فردی حرفی را وارونه جلوه بدهد و استان را کشور و فوتبال بانوان را فوتبال پایه به خورد مردم و نمایندگان مردم و رئیس شورای سلامی شهر بدهد  و آنگاه آن آقایانی که ادعای طرفداری از حق ، بزرگ مردی در فوتبال استان و مدعی هدایت فوتبال و تیم های استان هستند این حرف ها را بشنوند و دم فرو بندند و حرفی نزنند.

آخر این پست و مقام چه ارزشی دارد که ما بخواهیم با وارونه جلوه دادن واقعیت ها برای خود موقعیت ایجاد نمائیم.

کدام سند و مدرکی انتخاب این خانم را به عنوان برترین مربی کشور معرفی کرده است؟آیا اینها و اینگونه ادعاها ناراحت کننده نیست. اگر در آن جلسه تعدای از کارشناسان کار درست و سالم حضور داشته باشند کسی جرئت می کردکه چنین ادعائی بکند؟

او سپس با حرارت بیشتر گفت: آیا این چنین گزارش های نادرست به مسئولین غیر فوتبالی و نا آشنا به فوتبال توهین به شعور مردم نیست؟ اگر این خانم بهترین مربی تیم های پایه کشور است باید که الآن لشگری از بانوان در فوتبال کشور از این استان حضور می داشتند. خنده دار نیست در سطح استانی که حتی قادر به برگزاری لیگ فوتبال و فوتسال بانوان نیست مربیش برترین مربی کشور باشد؟ چه کسانی باید در مقابل این گزارش های دروغ ایستادگی نمایند و اجازه ندهند به شعور مردم توهین بشود؟

همچنان گرم صحبت بودیم که خود را در مقابل مسجد سرچشمه دیدیم .آ سید گفت برویم و در فضای معنوی مجلس گرامیداشت شهدای پانزده خرداد قرار بگیریم و فاتحه ای به ارواح بلند و ملکوتی آنها بخوانیم تا در فرصت بعدی به بحث ادامه بدهیم.