1

زهر هلاهلی بنام فوتبال

اولی: عده‌ای زیبایی‌های ورزش و فوتبال را زهر هلاهل کرده‌اند به کاممان.

دومی: مگر خبری است؟ اصلا فوتبالی وجود دارد که اذیت‌مان بکند؟

اولی: انتخابات هیئت‌های ورزشی به‌جای این‌که دوای دردهایمان باشد، خود به دردی بزرگ تبدیل شده‌اند.

دومی: سنت مذمومی که کاندیداها از ماه‌ها قبل‌از مجمع با قشون‌کشی و متلک اندازی و شعارهای آن‌چنانی به قصد فریب افکار عمومی وارد صحنه می‌شوند، آزاردهنده است.

اولی: کاش کار به این‌جا ختم می‌شد. تازگی‌ها پا را فراتر از آنچه تصور بشود، گذاشته‌اند و مرزهای اخلاق را درنوردیده و به طرفداری از فوتبال، آبروی هر چه فوتباله برده‌اند.

دومی: برخی‌ها آتش‌بیار معرکه‌اند چرا که نان خود را در فوتبال و تنور اختلافات پخت می‌کنند.

اولی: ای‌کاش قال قضیه انتخابات هیئت فوتبال را هرچه زودتر بکنند تا پیش‌از این فضای مجازی شاهد بداخلاقی‌های ناشی از هواداری و یا مخالفت با کاندیداها نباشد.

دومی: چه چیزی موجبات ناراحتی تو را فراهم کرده و به چه دلیلی این‌قدر از کاندیداها و  هواداران‌شان دلگیری؟

اولی: گاهی‌وقت‌ها در قالب صفحات جعلی، حرف‌هایی زده می‌شود که برخورد با عاملین این رفتارها ضروری است.

دومی: شکایت بکنند و پلیس فتا و دادگستری را در جریان بگذارند.

اولی: چند روز پیش در یک پستی دیدم که مخالفان‌شان را به داشتن پدرانی عقیم متهم کرده و چنین دیوارهای شرم و حیا را ویران نموده و بی‌اخلاقی را به حد اعلا رسانده بودند.

دومی: چه زیبا می‌شود که پلیس فتا، عاملان چنین حرکت‌های گستاخانه را دستگیر بکنند و کسانی را که بی‌دلیل سیل اتهامات را به سوی عده‌ای دیگر روانه می‌کنند به دست قانون بسپارند.

اولی: حالا این آقایان با شعار خدمت به فوتبال گام به صحنه گذاشته‌اند. اصرار برای رسیدن به ریاست و یا پافشاری برای از دست ندادن آن، موجب چنین رفتارهای چندش‌آور می‌شود و حالی برای علاقه‌مندان به فوتبال باقی نمی‌گذارد.

دومی: آیا ریاست بر هیئتی که دستش خالی و رویش سیاه است، ارزش پایمال کردن اصول انسانیت، مردانگی و جوانمردی و آلوده کردن فضای ورزش و فوتبال را دارد؟ چرا در فوتبال ما ارزش‌ها رنگ‌باخته و حرکت‌های شرم‌آور و دروغ و دروغ‌گویی از رونق بیشتری برخوردار شده‌است؟

 




فوتبال و جنگ لفظی در فضای مجازی

چند روزی است که فضای مجازی به صحنه‌ای برای خالی کردن عقده‌ها و طرفداری‌های بی‌حساب و کتاب و حملات گسترده و به نوعی آشفتگی با درصد بسیار بالا در مورد انتخابات هیئت فوتبال استان تبدیل‌شده است.

فوتبالیست‌های دهه هفتاد و هشتاد در اینستاگرام کمپینی با عنوان نه به نوتاش راه انداخته‌اند. این افراد که در میان‌شان چهره‌های معروف فوتبالی دیده می‌شوند با تهیه کلیپ‌های 30 ثانیه‌ای با عنوان “نه به نوتاش” مخالفت خود را با عملکرد ده‌ساله صمد نوتاش رئیس هیئت فوتبال استان اعلام کرده و می‌گویند که ادامه مدیریت وی به نفع فوتبال استان نبوده و اگر بار دیگر اعضای مجمع به او رأی دهند تا سال 1404فاتحه فوتبال منطقه خوانده می شود و وضعیت این رشته پرطرف‌دار از این که این روزها به آن دچار است بد و بدتر خواهد شد.

از طرف دیگر طرفداران رئیس هیئت فوتبال نیز بیکار ننشسته‌اند و در مقام مقابله، صفحاتی با عنوان فوتبال نیوز اردبیل و یا ورزش پارس‌آباد راه انداخته و برای حمایت تمام‌قد از صمد نوتاش کمر همت بسته‌اند. به‌نظر می‌رسد این گروه در حمایت خود از رئیس هیئت، افراطی عمل کرده و حتی به او لقب معمار فوتبال اردبیل داده و خدمات وی ر در طول تاریخ فوتبال منطقه استثنایی و بدون رقیب تلقی می‌کنند.

مخالفان نوتاش برای‌اینکه مخالفت خود با ادامه مسئولیت وی را به گوش مسئولین و فوتبالی‌ها برسانند از صفحه‌ای به نام اردبیل توپچیلاری استفاده می‌کنند. مدیر این صفحه یکی از فوتبالیست‌های سال‌های نه‌چندان دور به نام “میثم رشیدی” است. این صفحه تا یک ماه قبل اخبار مربوط به فوتبال منطقه و عکس های قدیمی و خاطره‌انگیز از فوتبالیست‌ها و اماکن ورزشی را منتشر می کرد ولی از روزی‌که صلاحیت مدیریتی کاندیداهای هیئت فوتبال به‌طور رسمی اعلام شد این صفحه به پایگاهی برای مخالفت با برنامه‌های هیئت فوتبال و کاندیداتوری صمد نوتاش تبدیل شد. فعالان در این صفحه کاملاً شناخته شده‌اند و همه پیام‌ها با نام اصلی اعضای صفحه منتشر می‌شود.

مشخص بودن گردانندگان صفحه اردبیل توپچیلاری و انتشار پیام فوتبالیست‌ها با عکس و تصویر واقعی، موجب شده‌است که در این صفحه پیام‌های خارج از چهارچوب اخلاق ورزشی کمتر منتشر بشود. این امرنقطه قوتی برای این صفحه هست.

طرف‌ارانی که برای حمایت از رئیس هیائت فوتبال استان در اینستاگرام فعال هستند معمولاً با عناوین جعلی نسبت به‌راه‌اندازی آن اقدام کرده‌اند. ناشناخته بودن آن‌ها و فرصت حملات تند و در برخی موارد حرمت شکنانه را فراهم می‌کند. در این صفحه گاهی استفاده از برخی کلمات و جملات، صحنه‌های زشت و زننده خلق کرده و موجبات رنجش جمعی از اهالی فوتبال را فراهم می‌کند.

نکته‌ای قابل تأمل در جنگ لفظی ایجاد شده بین دو گروه یادشده و فعالیت توهین‌آمیز صفحات منتسب به هواداران رئیس هیئت استان، بی‌تفاوتی صمد نوتاش به هتک حرمت مخالفان توسط هواداران‌اش می‌باشد. انتظار می‌رود وی از هواداران‌ش بخواهد تا در چارچوب اصول اخلاق ورزشی حرکت بکنند و از بکار بردن الفاظ رکیک و چندش‌آور خودداری نمایند.

رفتارهای هر دو طرف قضیه به ‌جز حاکم کردن فضای بی‌اعتمادی در بین کاربران فضای مجازی نفع دیگری برای آن‌ها نمی‌تواند به دنبال داشته باشد. در شرایطی که فوتبال اردبیل زخم خورده است و حال و روز مناسبی ندارد، اقدام خصومت آمیز کسانی که خود را منتسب به این جمع می دانند، تأسف آور می شود. مدیریت بر فوتبال تا به آن حد با ارزش و قابل توجه نیست که برای رسیدن به آن، انسانیت را لگدمال بکنیم و در جاده بی تقوائی به سرعت حرکت نماییم.

 




دل نوشته فوتبالی، صادق باشیم

دوستی از نزدیکان مسئولین فوتبال استان، در تماسی گفت: “به چه دلیل بیشتر نوشته‌هایت در مورد فوتبال است و کمتر به دیگر رشته ها می‌پردازی؟ به‌عنوان یک ورزشی‌نویس باید از حق تمام رشته‌ها دفاع بکنی، پس چرا فقط به فوتبال اهمیت می‌دهی؟ این کار تو سؤال‌برانگیز می‌شود و شک و شبهه برجای می‌گذارد.”

به این رفیق‌ام گفتم: برادر عزیز بعد از نزدیک به پنجاه سال حضور در دنیای رسانه، باید بگویم که درگام اول حقیر یک فوتبال نویس است تا یک ورزشی‌نویس. کار اصلی من پرداختن به فوتبال است. چه کسی می‌تواند ادعا بکند که در مورد همه رشته‌های ورزشی اطلاعات کامل و وافی دارد؟ برادر، من اگر در یک موردی از اطلاعات کافی برخوردار نباشم، ورود نمی‌کنم. درمورد آن دسته از رشته‌های ورزشی که شناخت کافی ندارم، می‌توانم یک خبر بنویسم ولی تحلیل و یادداشت باید در مورد رشته‌ای باشد که از آن شناخت داشته باشم.

به او در ادامه گفتم: شک و تردیدی هم نداشته باش. با هیچ فرد و عزیزی، خدای‌ناکرده خصومت و دشمنی نداشته و شراکتی در مال و منال هم ندارم. خط‌قرمز همه کسانی که صادقانه به فوتبال فکر می‌کنند و به آن عشق می‌ورزند، فوتبال است و بس. هر فرد و هر مجموعه‌ای که به آن خدمت بکند، عزیز است و گرامی و هر احدی که در آن، علی‌رغم داشتن مسئولیت کوتاهی نماید و گنجشک رنگ‌کرده را به نام قناری به جامعه معرفی بکند، مورد سرزنش واقع می‌شود و باید جوابگو باشد.

این روزها عده‌ای بدجوری در تلاش هستند و به هر دری می‌زنند تا بلکه بتوانند به آنچه که می‌خواهند دست پیدا بکنند. یکی می‌خواهد رئیس بشود و دیگری دوست دارد رئیس باقی بماند. یکی دوست دارد مسئولیتی که در مجموعه فوتبال به دست‌آورده به هر قیمت و بهایی از دست ندهد و آن دیگری علاقه‌مند است که در جای او بنشیند و امر و نهی نماید. یکی عشق مطرح شدن و رسیدن به پست‌های حساس دارد و فوتبال را بهترین وسیله و مطمئن‌ترین نردبان تشخیص داده‌است و دیگری فوتبال را کم‌خرج‌ترین و آسان‌ترین راه برای معرفی شدن تلقی می‌کند و برای رسیدن به مسئولیتی در این حوزه برنامه‌ریزی کرده و وارد عرصه کارزار می‌گردد و یکی اجرای عدالت در فوتبال را نادیده می‌گیرد و صحنه آن را در اختیار خودی‌ها قرار می‌دهد و دیگری غصه فوتبال دارد و آرزوی رسیدن آن به اوج را در سر می‌پروراند.

نگارنده این سطور هم در وضعیتی است که جز فوتبال و سربلندی آن به چیز دیگری فکر نمی‌کند. نه هوای رئیس شدن در سر دارد و نه قانون اجازه آن را می‌دهد و نه از توان و قدرت کافی برای انجام‌ وظیفه بهره می‌برد. نه منافعی در فوتبال دارد و نه به‌دنبال مدرسه، آکادمی و تیم‌های یک‌شبه تشکیل‌شده و خرید و فروش امتیاز و یا به طور کلی دلالی در این صحنه است. اگر حرفی زده می‌شود و مطلبی بیان می‌گردد جز دلسوزی برای فوتبال چیز دیگری نیست. ناله آب از ناهمواری زمین است. مردانگی کنید و فوتبال را در مسیر درست و صحیح هدایت نمایید آن گاه خواهید دید که نمی‌توان روز روشن را شب نامید و خدمت را خیانت تلقی کرد.

هیچ‌چیز بی‌انگیزه و علت نیست. کسی ‌که روزهای خوش فوتبال اردبیل را دیده‌است باید هم از مشاهده وضع موجود فریاد بزند و بر سر و سینه بکوبد. بیان واقعیت‌ها را به دشمنی با یک مجموعه تلقی نکنید و به‌جای برطرف کردن مشکلات و صرف انرژی در مسیر اصلاح امور، توان خود را در توهین به دیگران و فرو ریختن دیوار حرمت‌ها به کار نگیرید.

هر کسی که در سطح جامعه، قبول مسئولیت نماید باید دلی به وسعت دریا در مقابل انتقادها و تفسیرها و نظرهای مختلف داشته باشد. در دنیای سیاست و در مسئولیت‌های بزرگ در جامعه جهت مقابله با منتقدین، گروه‌های مختلف ناشناس و آشنا تشکیل نمی‌شود، حرف ها را می‌شنوند و هر جا لازم باشد، پاسخ می‌دهند این سنت پسندیده متأسفانه در فوتبال فراموش‌شده و جای آن را مقابله با هزاران حرف و حدیث گرفته‌است. به جای تهمت زدن و حرف‌های بی‌پایه منتشر کردن، دلایل کافی ارائه کنیم و قضاوت نهایی را به مردم واگذار نماییم.

این امر برای هر دو طرف قضیه صادق است. منتقدین باید دلایل خود را در رد و یا تأیید یک موضوع به‌روشنی بیان کنند و طرف مقابل نیز به بند بند مشکلات بپردازند و از کلی‌گویی پرهیز نمایند.

یکی دو مثال در این رابطه می‌تواند در تشریح این بحث مساعدت بکند. بعد از رونمایی از کتاب :فوتبال اردبیل” و “خاطرات فوتبالی”، کانال تریبون آزاد مدعی شد که 20 میلیون تومان، اداره‌کل ورزش و جوانان به مؤلف کتاب هدیه داده‌است. این مطلب توسط یکی از چهره‌های شناخته‌شده و منتسب به برخی از حضرات به‌طور گسترده منتشر شد. هم اداره‌کل و هم مؤلف کتاب این ادعا را تکذیب کردند ولی تا به  ‌حال آقایان، نه مدرکی دال بر ادعای خود ارائه کرده‌اند و نه برای تکذیب و بیان هدف خود از انتشار آن اقدام نموده‌اند.

دومین مثال: بارها گفته‌شده که در هیئت فوتبال استان برخلاف اساسنامه 28 را با 35 مساوی تلقی می‌کنند. چه زیبا خواهد بود که دلیل این اقدام را بگویند و شفاف‌سازی بکنند.

کسانی که بی‌دلیل و به‌خاطر هواداری از یک فرد و یا یک مجموعه، تهمت می‌زنند و قدرت خود را به نمایش می‌گذارند و دیوارهای اعتماد را یکی پس‌از دیگری خراب می‌کنند از سیلی روزگار بترسند. آن ها در هر موقعیتی که باشند فرقی نخواهد کرد، رئیس باشند و یا مرئوس، منتقد باشند و یا مسئول. رفتار خارج از چارچوب و اصول اخلاقی نشان می‌دهد که هنوز باد به زخم آن‌ها نخورده است. از خداوند بزرگ بترسند و بی‌دلیل و به‌خاطر دنیا و حفظ موقعیت و مقام و یا رسیدن به میز و صندلی قدرت، حق را پایمال نکنند و با آبرو و حیثیت افراد بازی ننمایند.

همه مسئولین و دست‌اندرکاران و علاقه‌مندان به فوتبال باید طوری رفتار نمایند تا از خود نام نیک به یادگار بگذارند. با گذشت بیش‌از چهل سال هنوز هم وقتی اسمی از “حبیب نجفلو” به میان می‌آید به احترام‌اش به پا می‌خیزند و کلاه از سر برمی‌دارند. او را معمار بزرگ فوتبال اردبیل می‌دانند و برایش هورا می‌کشند و چنین است یاد کردن از دیگر خدمت‌گزاران فوتبال چون “مالک بابک”، محمود نوری، مسعود هوشمندی و…. پس برای ریاست و برای دیده شدن ها و برای چند صباحی چهره شدن به آینده جوانان منطقه آسیب نزنیم و منافع جمع را فدای خواسته‌های شخصی و هوای نفسانی نکنیم.

اجرای برنامه‌های پرمحتوا و حرکت رو به جلو فوتبال از اهمیت زیادی دارد. کسانی که با فوتبال زندگی کرده و با موفقیت آن خنده بر لبانشان نقش بسته و با شکست‌هایش گریه کرده‌اند منافع آن را با چیز دیگری معامله نمی‌کنند. ده‌ها عنوان دهان‌پرکن در فوتبال را فدای یک گام به جلو آن می کنند. اگر واقعاً توان و قصد خدمت به آن را نداریم، نه برای به دست آوردن مسئولیت‌اش تلاش بکنیم و نه برای استمرار ریاست‌ا‌ش بکوشیم. فوتبال حق‌الناس است و باید از ضربه زدن به آن واهمه داشته باشیم و از فردای خود بترسیم.

و خدا را شاکر و سپاس‌گزارم که تاآنجاکه در توان داشتم به سهم خود برای فوتبال منطقه ادای وظیفه کرده‌ام. زیر بار منت کسی نرفته و سربلندی و سرافرازی فوتبال را بر هر بحث دیگری وقدم داشته ام.

نه بر شتری سوارم، نه چو خر به زیر بارم

نه خداوند رعیت نه غلام شهریارم

 

 

 




فوتبال و جوی آقا رفیع و آقا شفیع

این روزها فضای مجازی در آستانه برگزاری مجمع انتخاباتی هیئت فوتبال استان به عرصه‌ای برای جوسازی‌ها تبدیل شده‌است.

عده‌ای نان خود را در آشفتگی بازار فوتبال جستجو می‌کنند. برای ‌این که سرپوشی بر همه مسائل مطروحه بکشند چه وسیله‌ای بهتر از سرگرم کردن فوتبالی‌ها و ایجاد شکاف بین آن‌ها.

گویا این سیاست تا حدودی در روزهای اخیر کارساز شده و حضرات به آرزوی خود دست یافته‌اند ولی وظیفه فوتبالی‌ها دراین‌میان بسیار سنگین است.

هدف همه کسانی که دل در گروی ورزش و فوتبال دارند چیزی جز پیشرفت و توسعه آن نیست.تحقق این امر وحدت و یکپارچگی همه اهالی فوتبال اردبیل را طلب می‌کند.

همه فوتبالی‌ها باید مواظب برخی از رفتارهای تفرقه‌آمیز باشند. ایجاد جو کم‌محبتی در بین فوتبالی‌ها، نهایت آرزوی کنگر خورده‌های لنگر انداخته در فوتبال می‌باشد. با هر اقدام و حرکت سؤال‌برانگیز که برهم‌زننده جو وحدت و همراهی باشد، باید برخورد کرد و عاملان آن‌ را در رسیدن به نقشه‌های اتاق فکرشان ناکام گذاشت.

فوتبالی‌های اردبیل سال‌ها در کنار یکدیگر نفس کشیده و توپ زده‌اند و مسلماً از این به بعد نیز دوست دارند با بهبود وضعیت فوتبال، پایشان به ورزشگاه‌ها باز شود و خاطرات خوش روزهای گذشته زنده گردد. می‌گویند همان‌ها که دویدند، همان‌ها که خزیدند، آخر به‌هم رسیدند.

برای به قدرت رسیدن یک نفر و یا پایان دادن به حکومت فرد دیگر، دیوارحرمت‌ها را خراب نکنیم و با هواداری از افرادی که در جامعه ورزش و فوتبال از مقبولیت برخوردار نیستند، خیلی‌ها را از خود نرنجانیم.

بپذیریم که دنیا همیشه به کام یک نفر نمی‌گردد و یا دنیا همیشه به یک پاشنه نمی‌گردد. یک فرد تا ابد نمی‌تواند در یک جایگاه قرار بگیرد و دو دستی میز و صندلی را در آغوش بگیرد. رفاقت‌ها و سلام و علیک هایمان را بی‌جهت و از سر لجبازی پایمال نکنیم و با ترس از دست دادن موقعیت کذائی، چشم بر واقعیت‌ها نبندیم و حقایق موجود را با موضع‌گیری‌های غلط و جانبدارانه لکه‌دار ننماییم.

از قدیم گفته‌اند: همیشه آب نمی‌رود به جوی آقا رفیع، یک روز هم می‌رود به جوی آقا شفیع. خلاصه تغییر مدیریت‌ها را با هدف ایجاد تحرک و پیاده کردن راه ‌و رسم نوین در اداره امور انجام می‌دهند و مسلماً فوتبال جدای از سایر پدیده‌های اجتماعی نیست و به برخی از تغییر و تحولات نباید بیش‌ازحد حساسیت نشان داد.

به‌جز اندک افرادی که در سال‌های اخیر در آزمون وفاداری به فوتبال و احترام گذاشتن به رأی فوتبالی ها از افکار عمومی نمره قبولی نگرفته‌اند، اکثریت می‌خواهند برای پایان دادن به ناله‌های فوتبال، درمان خاصی انجام پذیرد.

معمولا انگیزه اختلافات و کشمکش‌ها روابط مالی است، روی این اصل گفته‌اند که هیچ بده را با هیچ بستان کاری نیست. خوشبختانه فوتبالی‌های ناب اردبیل نه به‌ دنبال منافع اند و نه به جیب خود فکر می‌کنند بنابراین اختلاف و کشمکش در میان آن‌ها مفهومی نخواهد داشت.

اجازه خودنمایی و برهم زدن جو دوستی و مهربانی در فوتبال را ندهیم و آسیب زنندگان به آن را در هر موقعیتی که باشند از جامعه فوتبال طرد نماییم تا دوباره روزهای آفتابی برای فوتبال ما رقم بخورد.ان شاءاله.(9/10/1400).

آقای انوشیروانی، آقای پیله ور، ما را به بزرگی خودتان ببخشید

فوتبال شهر اردبیل را دریابید. چه کسی باید جوابگوی وضعیت آن و حاکمیت سکوت در این رشته پرطرفدار باشد؟

کسانی که نابودی فوتبال شهر اردبیل را با تمام وجود لمس می‌کنند و در محافل خصوصی به آن اعتراف می‌نمایند، چگونه شب‌ها با آرامش سر به بالین می‌گذارند و در پیشگاه خداوند بزرگ احساس شرمندگی نمی‌نمایند؟

چرا و به چه دلیل از این‌همه مسئول با عناوین دهان‌پرکن کسی پیدا نمی‌شود که بنشیند و تحقیق جزئی بکند و به نتیجه برسد. اگر آن‌هایی که مدعی اند در فوتبال شهر اردبیل سال‌هاست که اقدام مثبتی انجام نپذیرفته، دروغ گفته‌اند محاکمه‌شان بکنند و اگر ادعای آن‌ها ثابت شد، مسببان این فعل را مورد بازخواست قرار بدهند.

به چه دلیل حرف‌های دلسوزانه و ناصحانه کسانی که نگران وضع فوتبال شهر اردبیل هستند از نظر مسئولان باد هوا تشخیص داده می‌شود؟ چرا عزیزانی که می‌دانند و می‌دانند که در فوتبال اردبیل تحرکی وجود ندارد همچنان بر راه غلط خویش و ادامه آن اصرار می‌کنند؟ این رفتارها که دیده می‌شود انسان ناخودآگاه به یاد سخن آن شاعر می‌افتاد که گفت:

به شادکامی دشمن کسی سزاوار نیست

که نشنود سخن دوستان خیراندیش

آقای فرماندار؛ شما خبر دارید که در سال‌های اخیر در شهر اردبیل مسابقه فوتبال باشگاهی برگزار نشده‌است؟ نکند حضرات آمارهای ساختگی ارائه کرده و حتی با تشویق شما نیز مواجه شده‌اند؟ آیا در این مدتی که بر مسند فرمانداری این شهر تکیه زده‌اید یک‌بار از وضعیت و موقعیت فوتبال شهر اردبیل نه در سطح کشور و منطقه بلکه در سطح استان سؤال کرده و جواب گرفته‌اید؟

آقای مدیرکل ورزش و جوانان؛ شما در قبال فوتبال شهر اردبیل چه موضع‌گیری کرده‌ و مجموعه تحت مدیریت خود را با سؤال مواجه نموده‌اید؟ نکند شما هم بنا به مصالحی ورزش و فوتبال شهر اردبیل را به امان خدا سپرده‌اید و معتقدید که دائماً یکسان نباشد حال دوران غم مخور.

آقای رئیس ورزش و جوانان شهرستان شما چطور؟ سکوت در قبال فوتبال شهر و عدم توجه به آن تا به کی باید ادامه پیدا بکند ؟

گویا حساسیت فوتبالی‌های اردبیل به ورزش مورد علاقه‌شان تحریک‌کننده بی‌تفاوتی شما می‌باشد. این روزها گذشت ولی واقعاً اگر معتقد باشیم، آیا به نحوه جوابگویی در قبال این عملکرد خود در پیشگاه خداوند در روز قیامت فکر کرده و اندیشیده‌اید؟ میزها و صندلی‌ها و نشستن در پشت آن‌ها و برخوردار شدن از عناوین مدیریتی، ارزش سکوت در برابر پایمال شدن حق یک عده جوان جویای نام را ندارد.

و اما خواهشا؛ با انتشار این مطلب فضای مجازی را به عرصه‌ای برای حمله به نگارنده آن نکنید. اگر چنین قصدی هم داشته باشید لطف کنید و گوشه‌ای از فعالیت هیأت فوتبال شهر اردبیل را از اول سال 1400 تاکنون بفرمایید و سپس ما را حمال بی‌مزد و بی سواد و دیگران را  مهندس و معمار  و تحصیلکرده بخوانید.

مسئولین اگر نمی‌خواهند به ورزش و فوتبال و جوانان شهر اردبیل فکر بکنند و گوشه‌ای از نیازهای آن‌ها را برآورده نمایند به‌صراحت بگویند تا دم فروبندیم و بی‌خود و بی‌جهت برای خود دشمن نتراشیم و به دوربین بر دوش های تحلیلگر و کارشناس خبره فوتبال فضای ابراز وجود ندهیم .اگر قرار است پرونده فوتبال شهر اردبیل بسته شود و فعالیتی در آن انجام نگیرد از سوی اداره ورزش و جوانان شهرستان اردبیل رسماً اعلام شود تا خیال همه طرفداران و دلسوزان فوتبال شهر اردبیل راحت شود.

قضیه میخ طویله

روزی مردی بر در خانه خود نشسته بود. یکی از روستاییان سوار بر خر از جلوی او گذشت. صاحب‌خانه با روستایی آشنایی دوری داشت ولی نه در حد زیاد. رهگذر سلامی کرد و صاحب‌خانه پاسخی و بفرمایی. روستایی گویی منتظر این کلام شیرین بود، به‌سرعت از الاغ خویش پائین پرید و گفت: آی چشم. رفیق عزیز بفرما میخ طویله خرم را کجا بکوبم؟ صاحب‌خانه که دید یک کلمه تعارف کرده و دو سه روز باید به شکم بکشد، گفت: بیا بکوب سر زبان بنده.  ما هم غلطی کردیم، نوشتیم و یا گفتیم به وضعیت فوتبال شهر اردبیل برسید.

حالا آقای انوشیروانی و آقای پیله‌ور اگر در دایره مدیریت شما برای فوتبال شهر اردبیل جایی نیست از پرداختن به این‌موضوع عذرخواهی می‌کنیم. شما مسئول هستید و ورزشی و آشنا به امور، حتماً صلاح شهر اردبیل نداشتن فوتبال است. پایدار باشید. اشتباه از ما بوده، ما را به بزرگی خودتان ببخشید. یا حق.

 




استعدادهایی که ته می‌کشند؛ مسئول کیست؟!

در فوتبال بازیکن زمانی می‌تواند به آمادگی لازم برسد و توانایی‌های خود را به رخ دیگران کشیده و مراحل پیشرفت را طی نماید که در رقابت‌های متعدد حضور یابد و از هر مسابقه یک تجربه جدید کسب کند.

چرا سال‌هاست فوتبال شهر اردبیل نتوانسته چهره‌ای مطرح در فوتبال را معرفی بکند؟ چرا در رده‌های پایه از این شهر بازیکنی در تیم های ملی‌ پایه وجود ندارد؟ آیا چاه استعدادهای جوانان و نوجوانان منطقه خشک شده‌است و یا عوامل دیگر دست‌به‌دست هم داده‌اند و این چاه را با ریختن بتن و سرپوش فولادی بی‌مصرف کرده‌اند؟

این گفته‌ها را هیچ‌کس به خود نگیرد و بلافاصله بساط اتهام زنی راه نیاندازد و یا مصاحبه‌های رنگی و اویزان شدن از دامن یک عده ارقام راه نیندازد. خیلی ساده بوده و کار سختی نیست.  اگر شهرستان اردبیل ملی‌پوش در رده نوجوانان و جوانان داشته معرفی شود و بازی‌هایی که به میدان رفته اعلام گردد. البته حضور در استعدادیابی‌ها و اردوهایی از این‌دست ملاک ملی‌پوش شدن نیست .مفهوم ملی پوش بودن با معرفی به اردوی استعدادیابی زمین تا آسمان می‌توانند فرق داشته باشند.

طبیعی است در شهری که رقابت‌های قهرمانی در سطوح مختلف نداشته باشد و مسابقات به‌اصطلاح استانی اش در رده‌های پایه با حداقل تیم‌ها و حداقل بازی ها برگزار شود و استانی که لیگ آن برنامه‌ای منظم از شروع، ادامه و پایان پیش روی نداشته باشد آیا انتظار بروز و درخشش چهره‌های مطرح و توانا می‌تواند نتیجه‌بخش باشد؟

یک نوجوان و جوان علاقه‌مند به فوتبال در صورت وجود مسابقات متعدد و حاکمیت روال منطقی بر امور رقابت‌ها و قرار گرفتن در کوران آن می‌تواند برای آینده فوتبال خودش شروعی دل‌پذیر داشته باشد.

در فوتبال ما هر فرد و هر مسئولی که بتواند تحولی در ساختار آن ایجاد بکند و از نیروهای موجود استفاده بهینه کرده و صداقت را جایگزین خودمحوری‌ها قرار بدهد، می‌تواند از خودش نامی نیک در تاریخ فوتبال به یادگار بگذارد.

ورزش و فوتبال ما سال‌ها از سلیقه‌های شخصی و تصمیمات آنی ضربه‌ها خورده‌است. این ضربه‌ها بدون شک در نابودی استعدادها و به هدر رفتن آن‌ها مهم‌ترین نقش را داشته‌اند. به‌راستی در میان مسئولین و دارندگان عناوین پرطمطراق رییس و مدیر چه کسانی در نابودی استعدادها و به هدر رفتن سرمایه‌ها مؤثرند و مقصر؟

آیا این‌که من صاحب عنوان باشم و بر ورزش منطقه حکمرانی بکنم، کافی است؟ یعنی با بودن من و من ها هر سد و مانعی که در مقابل

هیئت‌های ورزشی باشد مشکلی نیست؟ به نظر آن‌ها درد دو ورزش نبودت آن‌ها در راس قدرت است، اگر باشند همه‌چیز بر وفق مراد است و اگر درب هیئتی تخته بشود و حرکتی از آن سر نزند هیچ ایرادی ندارد همین‌که آن‌ها در راس هستند افتخاری است برای ورزش و ورزشی‌های منطقه.

دل همه دوستداران فوتبال شهر از عدم توجه مسئولین و بی‌تفاوتی در قبال سکون و بی‌تحرکی آن خون است. فوتبال شهر اردبیل خلاصه شده‌است در قضاوت برخی داوران در سطوح مختلف لیگ‌های کشوری. هیچ‌کس نمی‌تواند منکر این حرکت مثبت بشود ولی قضاوت داوران در شهرهای دیگر برای فوتبال و آینده نوجوانان این شهر چه تأثیری می تواند داشته باشد؟ آیا داوران اردبیلی در سال‌های اخیر در رقابت‌های فوتبال باشگاهی شهر اردبیل سوت زده اند؟ اگر بهترین داوران فوتبال را داشته باشیم ولی فوتبال شهر از قضاوت آن ها در مسابقات خودش بی بهره باشد آن ها هیچ تاثیری در روند رو به جلو نمی توانند داشته باشند. مطمئن تاریخ در مورد کسانی که به خاطر بودن در مسند قدرت؛ چشم بر روی واقعیت‌های فوتبال شهر اردبیل بستند و دم نزدند، قضاوت خواهد کرد.

 




فوتبال اردبیل و تیغ جراحی

ورزش اردبیل گذشته‌اش سرشار از موفقیت و افتخار است .برخی‌ها بدجوری به بیان و ذکر سرنوشت ورزش در سال‌های نه‌چندان دور حساسیت دارند. تا می‌خواهی بگویی که در مقطعی از تاریخ نصف اوزان تیم‌ملی کشتی فرنگی در اختیار جوانان اردبیل بوده‌است مدعی می‌شوند که آن زمان نسبت به امروز تفاوت‌های اساسی داشته‌است و یا زمانی که با سند و برهان از پویایی فوتبال اردبیل سخن می‌گویی، بلافاصله موضع‌گیری می‌کنند و به مقابله برمی‌خیزند و از دست زدن به اقدامات دور از اخلاق ورزشی نیز کوتاهی نمی‌کنند.

مثلاً شرایط چه فرقی داشته‌است که امروز حتی یک نفر به اردوی آمادگی کشتی دعوت نمی‌شود؟ آن موقع سالتو و بار را طور دیگری می‌زدند و یا کار کردن دست‌ها در سرپا ممنوع بوده‌است و یا به‌جای نشستن در خاک، هوایی می‌شدند؟ و یا اندازه زمین فوتبال در دهه شصت کوچک و شبیه  زمین چمن معروف دروازه خلخال بوده‌است و یا در آن وقت‌ها اندازه دروازه کوچک‌تر و تیم ها از دو دروازه‌بان استفاده می‌کردند و آیا در آن مقطع توپ‌های، بادکنکی بودند و حمل آسانی داشتند؟ چرا نمی‌توانیم واقعیت‌ها را بپذیریم و به چه دلیل شهامت، جسارت و قدرت اعتراض به بعضی از ضعف‌ها و بی‌برنامگی‌ها را نداریم. چرا در دام نفس و مقام‌پرستی گرفتار شده‌ایم و هر روز با پناه بردن به دامن آمارهای ساختگی و آمار و ارقام گول زننده رکورد می‌شکنیم؟

همه گذشته ورزش اردبیل می‌توانند شهادت بدهند که از استعدادها و توانایی‌های جوانان این منطقه چیزی کاسته نشده‌است و باید فرق‌ها و تفاوت‌ها را در سبک مدیریت‌ها و نگاه به ورزش جستجو کرد.

این شهر هم چنان قادر است که ده‌ها چون احد پازاج ها، اشکانی ها و صمدی ها و جدی ها و خوشطینت ها و…. تحویل ورزش کشور بدهد و یا صدها مقصود بایرامی ها و ناصر عروجی هاو جعفرظاهری ها و نادر کهنمی ها و داوود آقا جسنی فرد ها و ….به فوتبال اردبیل تقدیم نماید. کار از یک‌جای دیگر لنگ است و این لنگی را باید به دست تیغ جراحان سپرد و جراحی کرد وگرنه در این فوتبال هیچ‌چیزی تغییر نخواهد کرد.

فوتبال برای این‌که در جایگاه اصلی‌اش قرار بگیرد قبل از جابجایی افراد و نشستن حسن به‌جای حسین و تعویض مهره‌ها و جایگزینی‌های بی‌حساب و کتاب ضرورت دارد که افکار حاکم بر آن تغییر کند. تا زمانی که تغییروتحول در فوتبال را به رفتن عمرو جلوس زید تعبیر بکنیم، وضعیت حاکم بر آن هیچ تغییری نخواهد کرد.

اینجاست که بارها گفته‌ایم  فوتبال به‌جای تغییر نفرات و آدم‌ها نیاز به تغییر و ایجاد تحول در افکار حاکم بر آن دارد. تا وقتی‌که منطق در فوتبال حاکم نشود، قوانین و مقررات مو به مو  اجرا نگردد، همه مرتبطین به آن به یک اندازه مورد توجه قرار نگیرند، فرصت‌طلبی و بزرگ‌نمایی جای خود را به صداقت و بیان واقعیت‌ها ندهد، و تا وقتی‌که هیئت فوتبال امید و تکیه‌گاه همه فوتبالی‌ها نباشد، امیدواری برای رسیدن به نقطه اوج و برطرف شدن مشکلات و آغاز حرکتی نو و برنامه‌ریزی در همه ابعاد، امکان‌پذیر نمی‌شود. همه باید برای تغییر افکار حاکم بر فوتبال تلاش بکنند و در این راه گام بردارند.

 




پول کثیف و انتخابات فوتبال

خداوند قادر و منان روح نویسنده بزرگ ورزشی و یکی از چهره‌های معروف سرانه، مرحوم مهدی اسداللهی را شاد فرماید که عنوان پول کثیف در فوتبال را برای اولین‌بار در مجله وزین کیهان ورزشی مطرح کرد.

آن مرحوم با قلمی شیوا و منحصربه‌فردش، بارها و بارها در مورد ورود پول کثیف به فوتبال و آثار مخرب و نابودکننده آن مطلب نوشته و سخن گفت.

متأسفانه کسانی که در آن مقطع زمانی برای راه‌اندازی فوتبال حرفه‌ای مصمم بوده و نفع خود و هم‌ باندی هایشان را در آن جستجو می‌کردند، فریادهای برآمده از گلوی علاقه‌مندان صادق و مفسرین کار کشته را خیانت دانستند و برای خاموش کردن آن‌ها از هر روشی استفاده نمودند.

هر پولی که بدون زحمت، تلاش و دوندگی به‌دست‌آمده و در فوتبال هزینه شود اصطلاحاً به پول کثیف معروف است.

اگر می‌بینیم که اوضاع آشفته فوتبال، قابل مهار نیست و اگر هر روز شاهد گسترش ناهنجاری‌ها در آن هستیم و اگر باید با چراغ قوه به‌دنبال صداقت در عرصه آن بگردیم و اگر دروغ و نفاق را بر راست‌گویی و یک‌رنگی غالب ببینیم، عمده دلیل اش جز میدان‌داری پول کثیف در آن نبوده و نیست.

ریخت‌وپاش و هزینه‌های آن‌چنانی در برگزاری رقابت‌ها و عقد قراردادها و نحوه تنظیم آن‌ها خود حصلی از حضور پول کثیف در فوتبال زوار در رفته ما محسوب می‌شود.

فوتبال کثیف به آن اندازه پایه‌های سلامت و درستی در فوتبال را لرزان و سست کرده‌است که انسان به همه قراردادها و قول و قرارها به دیده‌ی شک و تردید نگاه می‌کند.

در بیان نقش متفاوت و چندگانه پول کثیف، احتمال تعیین کنندگی آن در مجامع انتخاباتی هیئت‌های استانی غیرقابل‌قبول و زجرآور است. کدام عقل سلیم و وجدان بیدار می‌تواند بپذیرد که دارندگان عنوان حامیان فوتبال، سرنوشت آن را با پول‌های کثیف معامله بکند و به نسل نوجوان و جوان مملکت اسلامی خیانت نماید.

این ها نقل قول‌ها و حرف‌های بی‌پایه‌ای هستند که فقط چیزی جز مخدوش کردن چهره‌ رأی‌دهندگان در مجمع نبوده و نخواهد بود.

هر روز در مناطق مختلف در این ارتباط، شایعات جدیدی به گوش می‌رسد. یکی می‌گوید مهندسی شده و مهره‌ها به‌خوبی در صفحه شطرنج چیده شده‌اند و هیچ جای نگرانی نیست و آن دیگری می‌گوید، برای برنده شدن هرچقدر که لازم باشد هزینه می‌کنم و آن یکی رو دست وی بلند می‌شود و می‌گوید هر چقدر هزینه کنند دو برابرش می‌کنم. باور این حرف‌ها خیلی سخت است و باز تکرار می‌کنم که حتما حرف بیهوده در لباس شایعه است که هر روز به‌نحوی دهان به دهان می‌شود.

آخر مگر این فوتبال و ریاست بر آن در سطح استان‌ها چه منفعتی و چه درآمدی دارد که باید برای رسیدن به آن هزینه‌های آن‌چنانی کرد؟ اصلا مدیری که با حرف‌وحدیث و شایعات این‌چنینی بر سر کار آید تا چه حد می‌تواند برای ورزش و فوتبال استان‌ها منشأ خیر و برکت باشد؟

امیدواریم تغییراتی در اساسنامه هیئت های استانی انجام پذیرد. تغییراتی که اجازه میدان‌داری به یکی از کاندیداها ندهد و دست او را برای انتخاب‌ مهره‌ها و نشاندن آن‌ها در صندلی‌های مجمع باز نگذارد. وقتی تشکیلاتی به نام مجمع انتخاباتی، انتخاب نفرات و اعضای آن دست افراد ذی‌نفع بوده باشد هر چقدر که کارها، اصولی، دقیق و قانونی انجام پذیرد حتما در اطرافش حرف حدیث خواهد بود.شیوع شایعاتی چون ورود پول کثیف بیشتر قوت می‌گیرد.

در نهایت نگارنده این سطور معتقد است که بحث پول کثیف در انتخابات فوتبال استان ما نمی‌تواند جایی داشته باشد و خدای‌ناکرده اگر فردی با این قصد و هدف سعی بر رسیدن یا ماندن در قدرت داشته باشد رسوایی‌اش می‌تواند حتمی و صددرصدی باشد.

 




کلی‌گویی آفتی برای ورزش

مدیرانی که بقای خود را در ارایه آمارهای دهان‌پرکن و بازی با ارقام و اعداد می‌جویند، در مناسبت‌های مختلف یکه‌تازی می‌کنند و در کنار تمثال مبارک‌شان آن‌چنان از فعالیت‌ها سخن می‌گویند که همه آشنایان به مسائل را انگشت‌به‌دهان می‌ کنند.

دوران پرداختن به حاشیه‌ها و فراموش کردن مسائل اصلی و اساسی گذشته‌است. رفتار آن‌هایی که استحکام صندلی مدیریت را همچنان در روش‌های منسوخ‌شده در کنار ارائه آمارهای ساختگی و یا حرف‌های کلی می‌دانند، مشخص‌شده و به قول معروف حنای این قبیل افراد برای علاقه مندان به مسائل مختلف سیاسی‌، اجتماعی و ورزشی دیگر رنگی ندارد.

یکی از کارهایی که این قبیل افراد انجام داده و به‌موقع و سر وقت وارد صحنه می‌شوند، مناسبت‌های مختلف است. مناسبت‌هایی که مردم به آن‌ها دل‌بستگی خاص داشته و  اتفاقات و اقدامات روی‌ داده در بزرگداشت و تکریم آن ها را پیگیری می‌کنند، مناسبت‌هایی که در سطح جامعه از جایگاه خاص و والایی برخوردارند و به‌خاطر همین قداست و مقام والا، فرصت‌طلبان آمارساز مدت‌ها در کمین می‌نشینند تا با فرارسیدن آن‌ها بر اسب مراد سوار شوند و با یکسری برنامه‌های بی‌محتوا و تکراری و فاقد هر گونه خروجی مثبت در فضای رسانه ای مانور بدهند و با کمک دوستان و غلامان حلقه به گوش و یا در سایه تاثیر کارت‌های هدیه، چند روزی قدرت بلامنازع فضای مجازی باشند و به‌ این‌ ترتیب ضعف عملکردها و کارنامه ها را سرپوش بگذارند.

چرا کلی‌گویی را مدیران ضعیف و لنگر انداخته های برخی از ادارات و نهادها دوست دارند و به آن عشق می‌ورزند؟این کار دلایل مختلفی می‌تواند داشته باشد.

کلی‌گویی می‌تواند نوعی فرار محسوب شود. وقتی مسئولی در قبال افکار عمومی به سوالات مطرح‌ شده، موردی برای ارائه نداشته باشد، چاره‌ای جز دست به دامن شدن کلی‌گویی باقی نمی‌ماند. به‌عنوان مثال به‌جای این‌که بگوییم در چه مسابقاتی چه مقام‌هایی به دست آورده و چه جایگاه‌هایی را به تصرف درآورده‌ایم مدعی می‌شویم که در فلان تعداد مسابقه حضور داشته آیم. وقتی در مسابقات، نتایج به‌دست‌آمده جز روسیاهی چیز دیگری نباشد برای پاک کردن صورت مسئله مهم ترین وسیله کلی‌گویی و فرار از صحنه می‌باشد.

طرف‌داران و سینه‌چاکان کلی‌گویی  می‌خواهند با دستاویز قرار دادن یکسری ارقام و آمار، مخاطبین را مجبور به سکوت بکنند و ذهن آن‌ها را درگیر مسائل فرعی نموده و از اصول اساسی و اولیه منحرف شان نمایند.

شخص کلی گو سطح مخاطبین اش را پائین فکرکرده و سعی می‌کند زیرکانه و با استفاده از یکسری ترفندها به توجیه رفتارها و ادعاهای  خود بپردازد غافل از این‌که وقتی به‌مرور، انگیزه او روشن شود پرونده مدیریت و یکه‌تازی اش مسدود می‌شود.

با کلی‌گویی می‌توان عجیب‌ترین، مضحک‌ترین و دور از واقعیت ترین موضوعات را به مخاطبین که ترفند کلی‌گویی را نمی‌فهمند، ارائه کرد.

بیشتر آن‌هایی که کلی‌گویی می‌کنند از آوردن دلیل، عاجز و درمانده هستند. مثلاً می‌گویند: اوج شکوفایی‌ فلان اداره در دوران مدیریت من بوده‌است. اگر به آن ها بگوییم به چه دلیل؟  رنگ  ازرخسارشان می‌پرد و زبان شان بند می‌آید.

در کلی‌گویی تلاش می‌شود که بدترین را بهترین و بهترین را بدترین قلمداد کنند. دراین‌ارتباط نیز می‌توان مثال‌های متعددی زد، ولی برای این‌که ذهن قهرمانان کلی‌گویی را به جاهای دیگر رهنمون نشویم و آن‌ها را به مقام پاسخ‌گویی با آویزان شدن از دامن کلی‌گویی ترغیب و مجبور ننماییم به‌همین مقدار بسنده می‌شود، شاید در فرصتی دیگر و آغاز فعالیت این افراد در مقوله ورزش با توجه به مناسبت های پیش رو با دلیل و مدرک و مستندات بیشتر حرف بزنیم.

 

 

 




مجازیون بی ملاحظه

آن هایی که در مقابل حرف حق کم می آورند،جز پناهنده شدن به دامن دروغ و نفاق، چاره دیگری ندارند. آن ها با هر عمل نسنجیده، آبروی خود را می برند و چهره واقعیشان را به نمایش می گذارند.

در هفته ای که گذشت، برخی از مدعیان دنیای رسانه و ورزش، وقتی قادر به دفاع از برخی نوشته ها نشدند به توطئه چینی مشغول شدند و در نهایت دریافت هدیه بیست میلیون تومانی از اداره کل ورزش حاصل اتاق فکر آن ها بود که در فضای مجازی منتشر شد.

گویا عوامل منتشر کننده آن ابتدا مصر بودند بر این که برای ادعایشان سند در اختیار دارند. بعد از گذشت اندک زمانی از تکذیب مؤلف کتاب و اداره کل ورزش و جوانان، آن ها سکوت اختیار کردند و نشان دادند که حاضرند همه را قربانی بکنند تا لطمه ای به موقعیت‌شان در ورزش وارد نشود.

به آسانی با ابروی افراد بازی می کنند و سپس دم فرو می بندند و ممکن است چیزی هم طلبکار باشند. برخی ها برای به دست آوردن کارت هدیه ای، آماده اند که همه خوبی ها و کارهای خیر و نیک را در زیر چکمه های منفعت طلبی پایمال بکنند. آن ها پولی را که از این راه می گیرند، چگونه می توانند هزینه بکنند و به خانه هایشان ببرند؟

دنیای عجیبی است. عده ای برای این که جیب‌شان را پر بکنند و در امور استان خود را تأثیر گذار بنامند، حاضرند که به هر کاری دست بزنند. گویا هیچ کس نباید بدون اجازه و اذن آن ها کاری انجام بدهد. آن ها باید روادید صادر بکنند و قد علم کردن در فضای مجازی خیلی سهل و قابل دسترسی نیست. حالا می خواهیم تعدای از کتاب های چاپ شده را که در وانفسای دنیای چاپ و کاغذ با هزینه شخصی منتشر کرده ایم به فروش برسانیم تا بلکه بدین وسیله گوشه ای از هزینه انجام یافته را جبران بکنیم به شرطی که کانال ها و دوربین دارهای پر هزینه اجازه این کار را بدهند و مجوز لازم را صادر بفرمایند. تا آن عزیزان تازه به دوران رسیده موافقت ننمایند حاشا که فروشی انجام پذیرد و کاری در این ارتباط صورت بگیرد. برخی ها که برای یک خبر چاپ شده در یک نشریه به بهانه تهیه عکس آن هزینه آنچنانی طلب می کنند آیا برای فروش کتاب های ما، حکم بلامانعی صادر می کنند؟

 قدر قدرتند و توانا و میدان دار، باید از افرادی که کارشان پایمال کرده حق و حقیقت است، ترسید. 

 




مدیریت فوتبال شهر اردبیل

گردانندگان کانال تریبون آزاد این‌بار در مطلبی، اشتباه قبلی خود را اصلاح‌کرده و با انتشار رزومه رییس محترم هیأت فوتبال شهرستان اردبیل، نشان داده‌اند که نسبت ‌به گفته‌ها و بخشی از سخنان ما در مراسم رونمایی کتاب‌ها معترض بوده و خواستار توضیح بیشتر شده‌اند.

 توجه دوستان را به یک بیت از سعدی علیه الرحمة جلب می‌کنم:

آن را که بر مراد جهان نیست دسترس

در زادبوم خویش غریب است و ناشناس

عزیزی که با برخورداری از عنوان ریاست هیأت فوتبال شهرستان ارتباطی با اکثریت اعضای فوتبالی جامعه نداشته باشد آیا آدمی غریب و ناشناخته محسوب نمی‌شود؟

ارتباط رییس یک هیأت با برگزاری مسابقات، تشکیل جلسات اتاق‌های فکر، انجام برنامه‌های متفاوت، برقراری تعامل با مربیان باشگاه‌ها و ورزشکاران، بازدید مستمر از وضعیت فوتبال در بخش‌ها و دهستان‌ها، حضور در بخش‌ها و دهستان‌ها و آشنایی با فوتبالیست‌های هر منطقه با تشکیل جلسات مختلف و…. معنی پیدا می کند. وقتی مسابقات متعددی باشد، ورزشکار می‌تواند رئیس هیئت خود را بشناسد و به آن عرض ارادت بکند.

حال بهتر است بگویند که امسال در سطح شهر اردبیل چند مسابقه در مسابقات باشگاهی و در چه رده‌هایی انجام پذیرفته‌است؟ رقابت‌های فوتبال پایه از چه تاریخی در شهر اردبیل آغاز شده و در چه تاریخی به پایان رسیده‌است؟ تیم‌های صعودکننده و سقوط‌کننده در سطوح مختلف رقابت‌های باشگاهی شهر اردبیل کدام‌ها بوده‌اند؟ برای برگزاری مسابقات، کدام زمین‌ها در اختیار هیأت شهرستان می‌باشد؟ آیا صرف برخورداری از یک عنوان می‌تواند دردی از دردهای فوتبال شهر اردبیل را درمان نماید؟

بحث بر سر شخصیت حقیقی و جایگاه رییس هیأت شهرستان نبوده و نیست. قضاوت در مورد شخصیت حقوقی در ورزش با توجه به عملکردها و کارنامه هاست. زمانی‌که در هیأتی چون هیأت فوتبال شهرستان، فعالیتی انجام نپذیرد و فعالان عرصه فوتبال در ارتباط مستقیم با رییس هیأت نباشند یعنی وی غریب است و ناشناخته.

در 9 ماه گذشته رییس هیأت فوتبال شهرستان چند ‌بار در رسانه‌ها نسبت‌به عملکرد هیأت تحت مدیریت خود اطلاع‌رسانی کرده‌است؟

عزیزانی که سابقه داوری و بازی دارند، قابل احترام هستند و حفظ حرمت آن‌ها واجب، ولی هیچ‌کدام از این عناوین برای فوتبال شهر اردبیل پیشرفت و توسعه به‌همراه نخواهد داشت. تا زمانی‌که رییس هیأت، خود را درگیر برنامه‌های مختلف و تحرک‌آفرین نکند برای اکثر فوتبالی‌ها ناشناخته خواهد بود.