1

انتخابات فدراسیون فوتبال و سنگ پا

انتشار اسامی کاندیداهای احتمالی فدراسیون فوتبال بحث سنگ پا را در اذهان زنده می‌کند. چه زود برخی‌ها گذشته خود در فوتبال را فراموش می‌کنند و آمادگی برای مدیریت در فوتبال را اعلام می‌نمایند. ضرب المثل سنگ‌پا در مورد آن‌ها بهترین و پرمعنی‌ترین مصداق می‌تواند باشد
فوتبال و مدیریت آن محلی برای استراحت بازنشسته‌ها و بیماران قلبی و تاجران بازار نیست. عرصه فوتبال دیگر توان و تحمل مدیریت باندی و به‌کارگیری دوستان و حمایت‌های چشم‌بسته از صاحبان رای در مجمع را ندارد. فوتبال کشور برای کسانی که سلطان قراردادهای مربیگری هستند نباید دگر باره اعتماد بکند. فوتبال یک کشور انقلابی و اسلامی برازنده نیست در اختیار عده‌ای معدود که فوتبال را وام‌دار خود می‌دانند، قرار بگیرد.
می‌گویند مهدی تاج برای تصدی ریاست فدراسیون فوتبال ثبت‌نام‌ کرده است. او که در مقطعی از دوران ریاستش، بیماری قلبی را بهانه کرد و با بستری در بیمارستان سوالات متعددی را در بین علاقه‌مندان مطرح نمود آیا سلامتی کامل خود را به دست آورده‌است که می‌خواهد در فدراسیون بار دیگر شانس اش را امتحان نماید و برای هم‌پیمانانش فضای کافی برای حکومت در فوتبال کشور بدهد؟
امضای چه کسی پای قرارداد ویلموتس است؟ قراردادی که هزاران حرف و حدیث در اطرافش مطرح بوده و تاکنون تکلیف نهایی آن نیز مشخص نشده‌است؟
سرمربی تیم ملی برکنار شده و قرار است فرد جدیدی این مسئولیت را به‌عهده بگیرد. تاج می‌آید تا از تمام تجاربش در انعقاد قراردادها استفاده کند و با سرمربی جدید قراردادی بهتر و تعهد آور تر از قرارداد ویلموتس منعقد نماید!
از وقتی اسم مهدی تاج را در بین نامزدهای احتمالی دیده‌ام روی دو موضوع بیشتر تمرکز کرده‌ام. اول باید به تاج دست‌مریزاد گفت، به اعتمادبه‌نفس بالایش درود فرستاد و از این‌که بعداز آن‌همه مسائل ریز و درشت خود را شایسته حضور در راس فدراسیون می‌داند در قبال تواضع، کم‌رویی و خجالتی بودنش تعظیم کرد.
دوم این‌که آیا افرادی چون تاج که در جامعه به‌عنوان یکی از عوامل اصلی قرارداد ویروس معرفی‌شده‌اند صلاحیت حضور در فدراسیون فوتبال را می‌توانند داشته باشند؟
فوتبال ایران به امتحان پس داده‌های همیشه حاضر در صحنه فوتبال نیاز ندارد. فوتبال به مدیریتی پویا و به‌دور از هر گونه باندبازی و رفاقت پرستی نیاز دارد. ساختار فوتبال باید تغییر بکند، از بدنه فدراسیون گرفته تا هیئت‌های استانی. اگر این تغییرات محقق نشود امید به بهبود اوضاع این رشته پرطرفدار بیهوده و بی ثمر خواهد بود.




مهدی تاج و هوای هندوستان

وقتی مهدی تاج برای ریاست فدراسیون فوتبال ثبت‌نام کرد و با افتخار اعلام بازگشت نمود و هدف از این تصمیم را سروسامان دادن به فوتبال برشمرد موجی از اعتراض و تعجب در جامعه فوتبال کشور به راه افتاد.

قرارداد ویلموتس که بنا به گفته کارشناسان امر، یکی از قراردادهای تأسف‌بار تاریخ ورزش کشور می‌باشد توسط چه کسانی به مردم ایران تحمیل‌شده و خسارت قابل‌توجهی به بیت‌المال وارد کرده‌است؟ بازگشت به صحنه کسانی که در پرونده ویلموتس از متهمین درجه یک به شمار می‌روند با کدام متری قابل‌اندازه‌گیری و سزاوار توجیه می‌باشد..

مبارزه با فساد در فوتبال چگونه تفسیر می‌شود؟ مصداق‌های فساد در فوتبال کدام‌ها هستند؟ مگر می‌توان پذیرفت که مدام شعار مبارزه با فساد سر بدهیم و به‌دنبال آن، عوامل دست‌درازی به بیت‌المال را ترفیع دهیم و برای بازگشت پیروزمندانه به عرصه ورزش فرش قرمز پهن نماییم؟

اگر قرار بر این است که سکان هدایت و مدیریت فوتبال کشور به افراد امتحان پس داده با کارنامه مردودی و مصیبت‌بار سپرده شود تخته کردن درب این ورزش بهتر و بهتر از فعالیت آن می‌تواند باشد.

فوتبالی‌های سراسر کشور در قبال تصمیم تاج و یارانش برای حضور چندین‌باره در فوتبال به‌خوبی عکس‌العمل نشان دادند. در روزهای گذشته در نشریات و فضای مجازی این امر کاملاً قابل احساس و لمس بوده ولی متأسفانه تاکنون مسئولین وزارت ورزش و جوانان از هر گونه اظهارنظر خودداری نموده‌اند.

همین سکوت شایعات چندی را به دنبال داشته‌است. برخی‌ها مدعی شده اند که وزارت ورزش و جوانان برای بازگشت تاج چراغ سبز نشان داده‌است. این ادعا را هیچ عقل سلیم و فرد آگاه به جریانات فوتبال نمی‌تواند بپذیرد و ما نیز امیدواریم که چنین نقل‌قول‌ها بی‌پایه و کذب محض ‌باشد.

قرارداد ویلموتس و ضربه‌هایی که به حیثیت فوتبال و ورزش ایران اسلامی وارد کرده‌است برای همگان روشن و آشکار می‌باشد. اطلاع‌رسانی روند این قرارداد در زمان خود، حاشیه‌های زیادی را ایجاد کرد ولی برخورد قاطع با عوامل آن تاکنون صورت نگرفته‌است و تا زمانی‌که یقه کسانی که از طریق فوتبال به بیت‌المال خسارت وارد کرده‌اند، گرفته نشود تاج ها این جرئت را بار دیگر به خود می‌دهند تا در فوتبال آفتابی شوند و مطابق میل خود رفتار نمایند.

و درنهایت وقتی عوامل، مهره‌ها و دست‌نشانده های کفاشیان ها تاج ها در فوتبال این مملکت پرسه بزنند و در تصمیم‌گیری‌ها صاحب رأی و نظر باشند باید افرادی چون تاج فیل‌شان هوای هندوستان بکند و برای فوتبال این مملکت نقشه‌ها و برنامه‌های جدیدی طراحی نماید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




عشق فوتبال، مهدی محمدی و حرکت نسنجیده

فوتبال این روزها برای کسانی که در هوای آن تنفس می‌کنند و عنوانی چون بازیکن، کادر فنی، تدارکات و…. را یدک می‌کشند، درآمدزا می باشد.
اینک که فصل نقل‌وانتقالات است فریاد علاقه‌مندان راستین از قراردادهای میلیاردی و غیرمتعارف به آسمان‌ها بلند است. در یک شب و در سایه فعالیت تمام‌عیار واسطه ها و به‌اصطلاح مدیر برنامه‌ها، نرخ بازیکنان تا ۲۰۰ درصد افزایش پیدا می‌کند.
با قراردادهای سوال‌برانگیزی که منعقد می‌شود از حالا می‌توان پیش‌بینی کرد که در دو فصل آینده، کمیته انضباطی فدراسیون بازار پررونقی خواهد داشت.
در اوضاع و احوالی که خیلی‌ها از فوتبال به نان و نوائی رسیده و برای خود امکانات لاکچری دست‌وپا کرده‌اند، هستند عاشقانی که زندگی به پای فوتبال تباه نموده و آبرو گرو گذاشته‌اند. این‌جای کار خیلی زجرآور و دردآور می‌شود، فوتبالی باشی ولی بزرگ‌ترین ضربات را از فوتبال تحمل بکنی، فوتبالی باشی ولی با ضرر و زیان غیرقابل باوری روبه‌رو بشوی، فوتبالی باشی و در دریایی از غم و درد ناشی از فوتبال دست‌وپا بزنی و کسی را یاری گر و پشتیبان نبینی.
در استان‌هایی چون اردبیل که صدای فوتبالش فقط به درد شنیدن از دور می‌خورد از این قبیل عاشقان دربند ناملایمات می‌توان مشاهده کرد. هزینه بکنی و دوندگی نمایی، برای اعتلای فوتبال منطقه بلا بکشی و درنهایت به هر دلیل و علت فوتبالی که بوده باشد بدهی بالا بیاری، سکته نکنی و دنیایت را عوض ننمایی، شاهکار کرده‌ای.
این روزها در فضای مجازی صحبت از شکایت فرد مدعی مدیریت در فوتبال از یک مربی به دلیل برگشت چکی به مبلغ ۵۰ میلیون تومان از بابت خرید امتیاز لیگ دسته سه است.
در این ارتباط حرف‌وحدیث فراوان بوده و هر دو طرف گویا، هیئت فوتبال و رئیس آن را شاهد بر ماجرا می‌گیرند. ما که در مقام قاضی نیستیم تا در مورد حق بودن یکی از دو طرف به قضاوت بنشینیم، این امر بر عهده دستگاه قضاست، دستگاهی که مورد اعتماد مردم بوده و بدون شک بدون توجه به حاشیه‌ها و احیاناً مانور برخی‌ها، حق را به حق دار می‌دهند و در همه موارد از جمله بحث واگذاری امتیاز با قدرت به حمایت تمام‌قد از حق می‌پردازند.
مهدی محمدی مربی مشکین شهری اگر با مشکلی مواجه شده نه از برای مسائل شخصی، مبلمان خانه و ارتقاء سطح زندگی‌اش بوده بلکه خواسته تیمی از مشگین‌شهر در رقابت‌های لیگ دسته سه حضور پیدا بکند و او نیز در صف مدیران لیگی خودی نشان بدهد.
یادآوری روزهایی که مهدی برای حمایت از برخی‌ها به دیگران حمله می‌کرد و نوشته های برخی ها در تخریب منتقدان را با افتخار و سربلندی در کنار عکس تمام قدش منتشر می‌کرد و طلبکارانه سخن می‌گفت، خارج از لطف نمی‌تواند باشد.
او در جریان مشکلی که الان با آن دست به گریبان است باید رفتارهای سال‌های نه‌چندان دور گذشته‌اش را به یاد آورد و اراده بکند و به معرفی کسانی که احیانا او را وادار به انتشار مطالب سفارشی می‌کردند، اقدام نماید.
به‌هرحال مهدی محمدی‌ها از زحمتکشان فوتبال استان هستند. حق آن‌ها نیست که به‌خاطر فوتبال گرفتار شوند و به‌جای فعالیت در مستطیل سبز، راه دادگاه‌ها را در پیش بگیرند. امیدواریم که مسئولین شهرستان مشگین‌شهر و فوتبالی‌های منطقه اگر محمدی را محق بدانند از او حمایت کنند تا بیشتر از این با مشکلی به نام چک خرید امتیاز لیگ دسته سه سرگردان نشود.




قضول باشی و انتخابات هیئت فوتبال استان

بعد از افطار نشسته بودم و برای نوشتن، داشتم سوژه یابی می کردم که صدای ناهنجار تلفن همراه، تمرکزم را به هم زد. فضول باشی بود. این مرد، شب و روز نمی شناسد، تا چیزی به فکرش می رسد هر ساعتی از شبانه روز باشد تماس می گیرد. البته طلب کار بودن یکی از ویژگی آدم های مزاحم است و فضول باشی ما هم از این قاعده مستثنی نیست.

تا صدایم را شنید گفت: عزیزز دل فضول، سر افطار، منزل گفت که دیشب در خواب از فوتبال می گفتم، از رقابت های به اصطلاح لیگ برتر که آغاز نشده تعطیل شده است، از اساسنامه و رعایت دقیق و بند بند آن در استان، از شکوه و عظمت فوتسال جام رمضان و شرایط سهل و آسان آن برای حضور همه تیم ها و به خصوص تیم های یک شبه تشکیل یافته و مهم تر از همه از مجمع انتخابات هیئت استان و کاندیداها و عاشقان و سینه چاکان خدمت به نسل جوان و آینده ساز.

گفتم: مرد مؤمن، این وقت شب زنگ‌زده ای که خواب دیشب را به من تعریف کنی؟ مگر من تعبیر خواب می‌کنم؟ اصلا مسائل مجمع فوتبال و انتخاب رئیس آن به شما چه ربطی دارد؟ به من چه؟ به تو چه؟ به ما چه؟ برو به ده‌ها درد بی‌درمان خودت برس، فوتبال استان صاحب دارد و بهتر از همه بلدند که چه کار بکنند و برای ادامه مالکیت چه طرحی بریزند و چه اقدام ‌نمایند. مگر مدعی‌العموم هستی؟ الحمدلله همه‌چیز بر وفق مراد است و جای هیچ‌گونه نگرانی نیست و بی‌جهت حاشیه ایجاد نکن و فکر ما را مغشوش و ذهنمان را مکدر نفرما، لطفاً.

گفت: تو را چه شده؟ خبرهایی شنیده ای که چنین با صدایی رسا وراجی می‌کنی؟ تا دیروز گلویت را پاره می‌کردی که بندهای اساسنامه را در بند کشیده‌اند و حالا ساز را برای مایه ا‌ی دیگر کوک می‌کنی؟ خجالت نمی‌کشی؟ عجب آدم ضعیف‌النفسی هستی. خدا در این ماه عزیز جوابت را بدهد.

گفتم: فضول باشی، من تا گلو پاره می‌کردم یا تویی که آرام و قرار نداشتی. مگر تو نمی‌گفتی که حضور نائب‌رئیس بانوان غیرقانونی بوده، اگر ادعای تو درست است چرا باز برای مجمع معرفی شده‌است؟ باور کن خرده‌شیشه داری، انصاف نیست که این حرف‌ها را بزنی و قیافه حق‌به‌جانب بگیری.

گفتم: تو هم راست می‌گویی. حتماً حکمتی در کار است که در فوتبال ما 28 را با 35 برابر می‌گیرند و یا به شخصی، سابقه مدیریت را چون یک غول می‌سازند و برای دیگری بدون داشتن ده دقیقه سابقه مدیریت نمی‌گویند بالای چشمت ابروست. پس اگر این‌طور که تو می‌گویی کار سلیقه‌ای باشد پس چه نیازی به برخی از مقدمات و تشریفات؟

گفتم: خوب گوش‌کن، حال‌وحوصله زیاد حرف زدن و سر و کله زدن با تو را ندارم. اما شنیده‌ام که این روزها خیلی ها در فدراسیون فوتبال، هوادار فوتبال اردبیل شده و برای تعیین تکلیف آن حساسیت نشان می‌دهند. انشااله که خسته نشوند و با همین سرعتی که دارند پیش بروند و همه تلاش، توانایی، قدرت، رابطه و ضابطه را به کار ببندند تا روز برگزاری مجمع فدراسیون کارها را یکسره بکنند. باید خوشحال باشیم که برخی‌ها بدجوری عاشق و واله فوتبال اردبیل شده‌اند. خودشان هم می‌دانند فوتبالی نیست ولی آن‌ها چون خود از منطقه محروم هستند بدجوری به فکر مناطق محروم و آزاد کردن آن‌ها از دام بدبختی‌ها و نداری ها هستند. حتما این‌ها را معرفی می‌کنیم تا افکار عمومی با چهره دوستداران و خدمت‌گزاران فوتبال اردبیل در مراکز سایر استان‌ها آشنا بشوند.

گفت: تو هم که همه اش شعار می دهی. اگر راست می گویی اسم ببر و آن ها را به مردم معرفی کن.

گفتم: عجله نکن. آسیاب به نوبت. وقت این کار نیز خواهد رسید. اندکی تأمل و تحمل لازم است. یاحق.

 




فدراسیون خوبان عالم و دوستان

اوضاع و احوال فدراسیون خوبان عالم بدجوری آشفته است. هر روز خبرهای جدیدی از بذل و بخشش‌ها و به‌کارگیری نیروها و واریز به حساب شخصی به گوش می‌رسد.

زمانی‌که عزیزی خادم از مجمع رأی اعتماد گرفت، حرف‌های قشنگی می‌زد. در همان روزهای اول مسئولیت وقتی دوستداران فوتبال وعده‌های او را می‌شنیدند آرزو می‌کردند که همه حرف‌های او با عمل همراه بشود. هر چه روز‌ها گذشت عملکرد فدراسیونی‌ها نشان داد که مسئول آن کاملاً با گفته‌ها و وعده‌های خود فاصله گرفته‌است. همه امیدواری‌ها به یأس تبدیل شد. کسانی که صادقانه در رسانه‌ها و بخش‌های مختلف، حمایت از فدراسیون و شخص رئیس را برای عملی کردن وعده‌های ایده‌آل، واجب و ضروری می‌دانستند، کم‌کم مشاهده کرده‌اند که در عمل اتفاقات دیگری بر خلاف وعده‌های اولیه می‌افتد.

عزیزی خادم با شعارهای زیبا و دهان‌پرکن به عرصه رقابت‌ها وارد شد. او که چهره ناشناخته‌ای برای فوتبالی‌های مملکت بود بارها اعلام کرده بود که پس‌از رسیدن به کرسی فدراسیون از تصمیمات فردی خودداری کرده و از افراد موجه و آشنا به امور فوتبال در مجموعه فدراسیون استفاده خواهد کرد ولی وقتی در دهم اسفند ماه سال1399 فاتحانه رییس فدراسیون شد، دست به انتصاباتی زد که خیلی زود فاصله عمل با وعده‌ها در فدراسیون فوتبال چهره خود را نشان داد.

عزیزی خادم به‌جای آنکه از چهره‌های دلسوز، متخصص و دارای کارنامه استفاده نماید دست به دامن رد صلاحیت‌شده ها شد و پست های کلیدی را در اختیار کسانی قرار داد که عملکردشان در دنیای فوتبال همواره با اما و اگرها همراه بوده‌است.

انتصابات در فدراسیون فوتبال نشان داد که عزیزی خادم به‌جای این‌که وعده‌های خود را محقق ساخته و اعتماد هرچه بیشتر فوتبالی‌ها و پیشکسوتان را جلب بکند در اندیشه راضی کردن کسانی است که او را در راه رسیدن به قدرت در فوتبال همراهی کرده‌اند.

در همان مقطع بزرگان فوتبال ایران از انتصاب‌ها انتقاد کردند و آن‌ها را مقدمه‌ای برای ناکامی‌های بعدی تلقی نمودند. انتخاب سرپرست تیم‌ملی فوتبال این قبیل انتقادها را به اوج رساند. خبرگزاری تسنیم در مطلبی با عنوان از مهر علی تا خورشیدی نوشت: “عزیزی خادم که به مدیریت گذشته فدراسیون نقدی جدی داشت و بنا را بر شفاف‌سازی گذاشته بود نه‌تنها حاضر نشد درباره پروسه انتخاب بهاروند صحبت بکند بلکه در ادامه و درحالی‌که در اولین جلسه هیئت‌رئیسه حرفی از انتخاب سرپرست نایب‌رئیسی اول زده نشده و چنین موضوعی به تصویب نرسیده بود حکم این مسئولیت را به نام حمیدرضا مهرعلی رئیس پیشین فدراسیون اتومبیل‌رانی و موتورسواری زد”.

در ادامه آمده است: “مهرعلی در انتخابات فدراسیون فوتبال برای حضور در هیئت‌رئیسه نامزد شده بود اما تنها دو رأی آورد. بسیاری انتخاب او را نوعی دهن‌کجی به مجمع می‌دانند که این مسئله نگاهی دیگر به انتخاب بحث انگیز عزیزی خادم است”.

این گزارش که در فروردین ماه 1400 منتشرشده بود به انتخاب سرپرست تیم ملی هم اشاره داشت: سرپرست تیم ملی باید از کاریزمای بالایی برخوردار بوده و از سوی بازیکنان پذیرفته شود و سؤال این است که آیا خورشیدی چنین خصوصیتی دارد؟ او با کدام کارنامه برای چنین مسئولیت بزرگی انتخاب شده‌است؟ رئیس فدراسیون در حکم خورشیدی همانند سایر احکامی که صادر کرده نوشته “نظر به تعهد و تخصص به این مسئولیت انتخاب می‌شوید”.

درحالی‌که همه دلسوزان و صاحب‌نامان عرصه فوتبال اعتقاد داشتند که فوتبال ایران به افراد بزرگ نیاز دارد ولی متأسفانه عزیزی خادم با انتخاب‌های خود نشان داد که در ادامه با مشکلات زیاد مواجه خواهد شد.

در همان مقطع یکی از کارشناسان فوتبال گفت: فارغ از این‌که افرادی که اخیراً منصوب شده‌اند نامشان چیست باید اعلام کنم که من چند نفر از افرادی که به‌تازگی در فدراسیون مشغول به کار شده‌اند را خوب می‌شناسم و می‌دانم که با این افراد و افرادی شبیه آن‌ها نمی‌توان فوتبال را در مسیر موفقیت قرارداد. فدراسیون فوتبال یک خانه‌تکانی درست حسابی می‌خواهد.

رئیس فدراسیون خوبان عالم که می‌خواست برای دوستان و رفقا و جاده‌صاف‌کن های انتخاب‌اش سنگ تمام بگذارد وعده‌های دیگری نیز داده بود. با بررسی مصاحبه‌ها و اظهارات عزیزی خادم در همان روزهای اول می‌توان تعداد دیگری از وعده‌های او را ردیف کرد: “با فساد مبارزه خواهیم کرد”، “فوتبال سال‌هاست از بی‌برنامگی رنج می‌برد، فوتبال متعلق به مردم است”، “با خبرگان مشورت می‌کنیم”، “دروغ نخواهیم گفت”، “توصیه نمی‌پذیریم”، “منافع ملی فوتبال برای ما از همه‌چیز مهم‌تر است”.

شنیدن و خواندن این حرف‌ها امیدواری برای قرار گرفتن فوتبال در مسیر بالندگی و پیشرفت را افزایش داد. آن‌هایی که سال‌ها از وضعیت حاکم بر فوتبال دلخور بودند با این حرف‌ها برای جمع شدن بساط باندهای مخرب و جریان‌های مشکل‌آفرین دلگرم ‌شدند اما ادامه کار و عملکرد عزیزی خادم همه امیدها را به یأس تبدیل کرد و مهر تأییدی بر این‌موضوع که ددرِ فوتبال بر پاشنه قبلی خواهد چرخید، زد.

کشمکش‌ ماه‌های اخیر در هیأت‌رئیسه و در نهایت برکناری عزیزی خادم مسایل تازه‌ و تأسف‌آوری را پیش پای فوتبال ما قرارداد.

آن‌هایی که شعار مبارزه با فساد سر می‌دادند این روزها در قبال اتهامات مختلف مالی و بذل و بخشش‌های سؤال‌برانگیز سکوت کرده‌اند. علی‌رغم انتشار برخی از اسناد در مورد تخلفات مالی، همچنان عزیزی خادم و دوستان و حامیان‌اش امیدوارند که او با رأی مجمع در خردادماه دوباره برگردد تا دکان دونبش آن‌ها مجبور به تعطیلی و سکوت نشود.

کسی که با شعار آرام کردن فضای فوتبال به صحنه آمد خود عاملی در به هم زدن آرامش آن و درگیری بیشترش با مسائل حاشیه‌ای شده‌است.

مردم و علاقه‌مندان فوتبال انتظار دارند که رسیدگی به مسائل مطرح‌شده در دستور کار قرار گیرد و ارگان‌های ذی‌ربط در برخورد با عاملان بی‌نظمی موجود با تمام قوا وارد صحنه بشوند.

برای موفقیت یک مدیر در هر مجموعه‌ای، نظم اساسی‌ترین عامل است. نظم یعنی تن دادن به قانون.  بی‌نظمی مهم‌ترین آفت در اداره امور جامعه و نهادها و دستگاه‌های مختلف است. کسانی که با مغالطه و شعار دروغین و فریبنده، حاکمیت بی‌نظمی را وسیله‌ای برای رسیدن به اهداف غیرقانونی و غیراصولی قرار می‌دهند افراد خطرناکی هستند که باید در قبال اعمال خود پاسخگو بوده و به‌سزای عمل ننگین و تأسف‌بار‌شان برسند.

کسانی که در مجمع انتخابی فدراسیون فوتبال و ماه‌ها قبل‌از آن به نفع عزیزی خادم تلاش کردند، مسافرت‌ها نمودند، از برخی رؤسای هیئت‌های استانی میزبانی کردند، سخنرانی‌ها نمودند و او را منجی فوتبال ومجموعه‌اش را خوبان عالم نامیدند آیا نباید در قبال این‌همه حاشیه پاسخ‌گو باشند؟

آن‌هایی که خود را در مسایل فوتبال صاحب‌نظر و عنصری مؤثر در مجمع می‌دانند آیا از مسائل پیش‌آمده بی‌اطلاع بودند؟  اگر می‌دانستند که در فدراسیون چه می گذرد پس چرا در یکی دو روز مانده به مجمع برای دفاع از عزیزی خادم سینه سپر می‌کردند و می خواستند  برای قانع کردن هیئت‌رئیسه از همه توان خود استفاده بکنند.

این اتفاقات در صد اعتماد جامعه فوتبال و ورزش به فدراسیون را کاهش داده‌است. بی‌اعتمادی یکی از خطرناک‌ترین آفت‌های جامعه است. در آستانه جام‌جهانی برای این‌که مردم با دلگرمی بیشتر به‌عنوان یار دوازدهم با تمام وجود در صحنه باشند چاره‌اش برخورد با تخلفات و عاملین آن می‌باشد.

این در صلاحیت مراجع قضائی و نظارتی است که با توجه به مستندات، متخلف را شناسایی بکنند هر دو طرف قضیه این روزها حرف‌های زیادی می‌زنند و مسلماً قوه قضائیه و دیگر نهادهای نظارتی که مورد اعتماد مردم هستند می‌توانند با رسیدگی به خیلی از حرف‌ها و حدیث‌ها پاسخگو باشند.

به‌هرحال امیدواریم که فوتبال ما از وجود عناصر فرصت‌طلب و نان به نرخ روزخور پاک گردد و امکان فعالیت باندهای مخرب، دلال های منفعت جو فراهم نشود و عوامل بلبشو و ولنگاری ای اجرایی، اداری واخلاقی از فوتبال ما برای همیشه طرد شوند.

آن‌هایی که مدام با غرض‌ورزی و جیغ بنفش کشیدن می‌خواهند بر روی حرف حق پرده بکشند و خود را در فوتبال این مملکت بالاتر و بالاتر بدانند باید ازرفتارهای زننده دست بکشند و منافع فوتبال این مملکت را بر هر چیز دیگری ترجیح بدهند. انشاء‌الله.




فضول باشی  و کفاشیان همیشه خندان

فضول باشی به مرد خنده‌روی تحمیلی فوتبال علاوقه وافری دارد. همان آقایی که از دوومیدانی در فوتبال این مملکت سبز شد و با بهره گرفتن از هوش سرشارش، سال‌ها بر اریکه قدرت در فوتبال تکیه زد و تا می‌توانست در تقویت باند تحت فرمانش تلاش کرد و زمینه حفظ بافت مجمع و راحتی خیال از بابت آرای بالای مجمع را فراهم نمود.

همان مردی که کفاشیان اش می‌نامند و فوتبال استان اردبیل هیچ‌وقت محبت‌های بی‌پایان و اقدامات سازنده‌اش در ارتباط با ضربه زدن به آن را فراموش نمی‌کند. همان مسئول خدمت‌گذاری که حتی در زمان نایب رئیسی‌اش در فدراسیون، مجمع انتخاباتی استان اردبیل را از دست نمی‌داد و به هر وسیله‌ای ممکن خود را به اردبیل می‌رساند تا به خواسته‌های خود و دوستانش جامه عمل بپوشاند و از به‌هم خوردن ساختار مجمع برای روز مبادا جلوگیری نماید و بر حفظ منافع دوستان و آشنایان و همشهریانش تاکید نماید.

همان مرد همیشه خندان که حال‌وروز فعلی استان  دست‌پخت دوستان گوش به فرمانش بوده‌است.

فضول باشی از طریق تلفن به من گفت: شنیدی که کفاشیان بدجوری دلش به حال فوتبال ایران سوخته و فرموده‌است که برای فوتبال ما خوب نیست که با سرپرستی اداره بشود؟

گفتم: خوب دیگر چه فرمودند؟ آیا نگفتند که وضعیت امروز حاصل مدیریت چندین ساله او و دوستان و یارانش بر فوتبال این مملکت است؟ آیا نفرمودند که دوست دارند بازهم بیایند و منت بر سر فوتبالی‌ها بگذارند و بهره بردن از قدرت تصمیم‌گیری و عنایت به رفقا را نصیب فوتبال مملکت نمایند و با قدرت در اختیار هیات های استانی باشند؟

نگفتند که می‌خواهند در آستانه جام‌جهانی به فوتبال برگردند و همراهان و رفقا را برای تماشای بازی‌ها به ذکر بفرستند و در خدمت صاحبان رأی مجمع باشند؟

گفت: برادر این‌همه هزینه داده‌شده تا اثرات مدیریت کفاشیان ها، تاج‌ها، بهاروند ها و طالقانی‌ها از فوتبال زدوده شود. فوتبالی ها چقدر باید از یک سوراخ گزیده شود؟ آیا برای این فوتبال باز هم باید تاج‌ها و کفاشیان ها بیایند و طالقانی‌ها و بهاروند ها را حاکم بکنند و آن‌ها بر اساس خواسته‌هایشان به استان‌ها عناوین مختلف از جمله قرار گرفتن در میان استان‌های برتر هدیه بدهند؟ بیایند در استان‌ها بگردند و سیاحت بکنند و به ریش هواداران فوتبالی‌ها بخندند؟

نه، دوران آن‌گونه رفتارها به پایان رسیده و پرونده افرادی چون کفاشیان ها و تاج ها در فوتبال مملکت بسته شده‌است و حالا نوبت هواداران دو آتشه و سینه چاکان دل‌سوخته آن‌ها فرا رسیده که در نقاط مختلف کشور کارنامه در زیر بغل، روانه منازلشان بشوند تا برای مدتی فوتبال این مملکت را از همه محبت‌ها، عنایت‌ها، خدمت ها  بزرگی‌شان بی‌نصیب فرمایند.

گفتم: راست گفتی، فوتبال کشور  به یک خانه‌تکانی نیاز دارد. خانخ تکانی که بتواند فوتبال این مملکت را از کنگر خورده های لنگر انداخته نجات بدهد. ان شااله.

 




فضول باشی وسایه شوم

فضول باشی خیلی خوشحال بود. از شادی در پوست نمی گنجید، خنده از روی لب هایش محو نمی شد، همه اش می گفت: جانم و ای جانم، نمردیم و سایه شوم ورزش اردبیل را شناختیم، عامل بدبختی ورزش و برخی از رشته های ورزشی چون فوتبال معرفی شد، چقدر بی تفاوت بودیم و در این سال ها در آستین خود دشمن پرورش می دادیم. باید کسانی را که با ترفند های مخصوص و شگردهای ناب، عملیات محیرالعقول و برنامه ریزی خاص سایه شوم ورزش اردبیل را شناسایی کردند، بوسید و مدال افتخار کاشف سال اردبیل را به آن ها اعطا کرد.

اگر از اطرافیان خجالت نمی کشید بعید نبود که از فرط شادمانی حرکات موزون نیز انجام بدهد، دور خودش می چرخید و مدام می گفت: “سایه شوم ورزش اردبیل اعدام باید گردد”، “سایه شوم فوتبال بیچاره باید گردد”.

گفتم: چه خبر است؟ چرا مثل لاستیک های پنجر دور برداشته ای؟ تو را تاکنون چنین سر حال ندیده بودم، ما را نیز بی نصیب نکن، در این فضای گرانی شب عید، جار و جنجال طرح صیانت و دعوای دسته جمعی در شمال استان باید اتفاق خیلی مهمی افتاده باشد که تو بشکن می زنی و سر از پا نمی شناسی؟

فضول باشی نفسی چاق می کند، دستی به سر و صورتش می کشد و همچون معرکه گیران نگاهی به اطراف می اندازد و می گوید: یعنی تو نمی دانی؟یعنی تو سایه شوم ورزش استان را نمی شناسی؟ یعنی پیام ها به تو نرسیده و تو این قدر بی خبر  از اوضاع و احوالی؟ باورش سخته، خودت را به کوچه علی چپ مزن و بیا بنشین و بگو که علت این نامگذاری و شوم بودن سایه ات در ورزش را بگو. حتما پشت پرده این نامگذاری حکمتی وجود دارد. این ها را بگو و حال امروز ما را کاملِ کامل بکن.

گفتم: افاضه می فرمایید. این طور که می گویید من سایه شوم ورزش اردبیل هستم و خیلی هم عالی. دست کسانی که این اصطلاح را به کار بردند، درد نکند. حداقل تو یکی را که سالی یک بار هم از ته دل نمی خندیدی این طور به وجد آورده اند. ولی اگر حوصله داری برای تو ابعاد مختلف این لقب سال را می توانم به طور خلاصه توضیح بدهم. خوب گوش کن و در وسط حرف هایم با پاهای بدون جوراب وارد نشو.

مگر در ورزش صاحب پست و مقام و میز و صندلی هستم و یا در فدراسیون‌ها به نام ما کرسی وجود دارد که سایه ما شوم باشد و مانع از پیشرفت کارها.

معمولاً سایه شوم مال کسانی است که در ورزش صاحب ‌منصب‌اند و قدر قدرت‌اند و زور دارند. سایه ما هرچقدر هم که بدشگون باشد و نامبارک، چون در امور اجرایی ورزش دخالتی نداشته و بر صندلی مدیریت رشته‌ها تکیه نزده‌ایم، اثرگذار نمی‌تواند باشد. وای از کسانی که در ورزش ما جولان می‌دهند و سایه شوم‌شان سال‌هاست بر آن حاکم بوده و دمار از روزگارش درآورده‌اند. سایه ما هرچقدر هم که شوم باشد، خیال آقایان راحت، در امور اجرایی هیچ‌وقت تأثیرگذار نخواهد بود.

ولی اگر بعد رسانه‌ای را در نظر بگیریم حق با آن ها می باشد. چرا که سایه ما بر سر آن‌هایی که در ورزش اقدامات غیرقانونی و خودمحورانه بکنند، گسترده‌است. کسانی که بیش‌از ده سال در این استان، مدرک تحصیلی کاردانی را به‌جای کارشناسی به کار گرفتند و یا 28 سال سن را به جای 35 سال سن  قرار دادند و یا شرط دارا بودن پنج سال سابقه مدیریت را برای کسانی که حتی یک کلاس درس را اداره نکرده بودند، مباح شمردند و یا استعلام برخی از اعضای هیئت‌رئیسه را بر خلاف قانون در نظر نگرفتند، سایه رسانه ما را شوم که چه عرض کنم حتی بالاتر از آن باید قلمداد نمایند.

آن‌هایی که دوست دارند در ورزش استان خود ببرند و بدوزند وقتی با افشاگری‌ها و بیان واقعیت‌ها از طرف ما روبرو شوند، حق دارند سایه ما را شوم و بدیمن قلمداد بکنند. این گفته‌ها و این پیام‌ها نمی‌توانند در گستردگی این سایه شوم بر سر آن‌هایی که در ورزش قوانین را رعایت نکنند و یا حریم برخی از رشته‌ها را به حیاط‌خلوت تبدیل بکنند تأثیر داشته باشد. به شوم بودن سایه خود در راستای خدمت به ورزش و کنار زدن پرده‌های تزویر و ریا از چهره برخی مدعیان دروغین خدمت‌گزاری به ورزش افتخار می‌کنیم.

فضول باشی حرفم را قطع کرد و گفت: خوب است بدانی به تو منفعت طلب هم گفته اند.

گفتم:. راست می‌گویند، مگر مثل برخی‌ها از ورزش و سفره‌ی گسترده‌ی آن متنعم شده ایم که منفعت‌طلب باشیم؟ با هزینه بیت‌المال در خیابان‌های تایلند قدم زده‌ایم و یا از جیب بیت‌المال برای ما بلیط مسکو تهیه کرده‌اند و یا در اندیشه‌ی عزیمت به قطر می‌باشیم؟ و یا به بهانه جلسات مختلف، دوستان و سینه چاکان را همراه خود کرده و در شهرهایی چون اصفهان و مشهد به گشت و سیاحت پرداخته‌ایم؟ آیا امکانات دولتی در اختیار ماست که منفعت‌طلبی و سوء استفاده بکنیم؟ آیا زمین ورزشی و یا سالن سرپوشیده در اختیار داریم که به نزدیکان خود واگذار نماییم و به هر ترتیبی که می‌خواهیم عمل کنیم؟ از چه راهی باید در ورزش منفعت‌طلبی بکنیم؟ آیا از یک جای ورزش حق الزحمه نظارت، بازرسی و یا مأموریت گرفته‌ایم؟ آیا در فکر به قدرت رسیدن در هیئت های ورزشی و یا ادامه وضع موجود در مدیریت برخی از رشته‌ها هستیم ؟ آیا در فکر و اندیشه مهندسی کردن مجامع و اتهام زدن به این و آن می‌باشیم؟ آخر چگونه می‌توانیم در ورزشی که حتی یک چوب کبریت‌اش در اختیار ما نیست، منفعت‌طلبی بکنیم؟

خلاصه وقتی برخی از عزیزان در مقابل حرف حق کم می‌آورند، چاره‌ای جز پناه بردن به ریسمان پوسیده و دامن کلمات تاریخ گذشته ندارند ولی به قول قدیمی‌ها حرفی نزنیم که ”پیشمیش تویوغوندا گولمغی گلسین“. یاحق.

 

 




لیگ به اصطلاح برتر فوتبال و چند نکته

به مبارکی و سلامتی، لیگ به اصطلاح برتر استان آغاز شده است. زمان آغاز رقابت های لیگ برتر در استان از یک تاریخ مشخص پیروی نمی کند. گویا تابع اوضاع سوق‌الجیشی، موقعیت زمانی و مکانی، در عقرب نبودن قمر، انتخابات مختلف و بدی آب و هوا می باشد.

آغاز لیگ برتر در اسفندماه، انشااله که در راستای آماده کردن زمینه مساعد برای انتخابات هیئت فوتبال استان نباشد.

پیشرفت و  توسعه فوتبال در یک منطقه بدون مسابقات منظم، مرتب و قانونمدار امکان پذیر نمی باشد. امیدواریم برگزار کنندگان این لیگ، حداقل تصمیم بگیرند که امسال رقابت ها را بدون حاشیه و در چارچوب مقررات موجود برگزار بکنند.

هرچند که معتقدیم گوشی برای شنیدن برخی از پیشنهادات وجود ندارد اما بر حکم وظیفه، نکاتی را یادآوری می کنیم.

چگونگی حضور تیم ها

*مقررات در گام اول باید در ارتباط با چگونگی حضور تیم ها در لیگ برتر به مورد اجرا گذاشته می شد. تیم هایی که در لیگ برتر هستند حتما باید شرایط خاص و ویژه ای داشته باشند و چقدر زیبا می شود که کمیته برگزار کننده مسابقات، ویژگی ها و برخورداری هر یک از تیم ها از شریط حضور در لیگ برتر را اطلاع رسانی کرده و شفاف سازی نماید.

تجربه نشان داده است صدور مجوز برای تیم های محروم از حداقل امکانات، برای حضور در یک تورنمنت، نتیجه مطلوبی نداشته و بیشتر در میانه راه مسابقات، کناره گیری کرده و بدین ترتیب مسابقات، با حضور این قبیل تیم ها زیر سؤال می رود.

کمیته انضباطی

*در مسابقات فوتبال و فوتسال حضور کمیته انضباطی فعال در صحنه از ضروریات می باشد. هیئت فوتبال استان محبت کند و برگواری نماید و رئیس کمیته انضباطی و اعضای آن را جهت آشنایی تیم ها و رسانه ها به طور رسمی معرفی بکند.

اتفاقات و حوادثی که در هر رقابت روی می دهد تصمیم گیری و برخورد با کمیته انضباطی است و رئیس کمیته باید در قبال تصمیمات اتخاذ شده جوابگو باشد. پس معرفی وی به جامعه ورزش و فوتبال لازم است. آیا در فصل جاری رقابت ها این امر تحقق خواهد یافت؟ شما علاقه‌مندان امیدوار باشید، ما زیاد خوشبین نیستیم.

جدول رده بندی

*سال هاست که جدول رده بندی لیگ به اصطلاح برتر به معمای بزرگ آن تبدیل شده است. معمولا در هفته های اول و دوم به این کار اقدام می شود ولی به مرور، جدول به اسرار مگو تبدیل می شده و دسترسی به آن و اطلاع یافتن از حال و روز تیم ها به یک کار غیر ممکن تبدیل می شود.

اگر قصد و غرضی در کار نیست و اگر رسانه ها و دوستداران فوتبال را غریبه و نامحرم تشخیص ندهند و قرار گرفتن در جریان امور را حق مسلم مردم بدانند نیازی به محرمانه کردن جدول لیگ برتر فوتبال استان نیست.

اگر در فصل جاری و در پایان هر هفته به طور مرتب از طریق منابع اطلاع رسانی هیئت، این کار صورت نگیرد باید به مسائلی که در رابطه با عدم ارائه به موقع جدول رده بندی گفته می شود ایمان آورد و با شک و تردید به همه ادعاها نگاه کرد.

قانون و مقررات

*انتظار می رود که همه مقررات موجود و جاری در رقابت های لیگ فوتبال در سطح کشور در استان اردبیل نیز جاری و ساری گردد. دیگر شاهد نباشیم که تصمیم گیری در اتفاق روی داده در هفته اول به پایان لیگ موکول گردد. مسابقات عقب افتاده به هر دلیل و علتی باید به موقع برگزار گردد. از نظر تعداد بازی های انجام یافته، فاصله عمیق بین تیم ها ایجاد نشود و به طور کلی قانون و عرف موجود در دستور کار قرار گیرد و بدین وسیله به همه اما و اگرها و احیانا حرف و حدیث های در ارتباط با جانبداری از برخی ها پایان داده شود.

امانتداری

*و در نهایت در هر رویدادی اگر قانون و نقررات حرف اول و آخر را بزند، هیچ مشکلی بر سر راه آن نمی تواند قد علم بکند. آن هایی که در برگزاری رقابت ها فوتبال با هر عنوان و منصبی که دخالت داشته باشند امانت دار محسوب می شوند. اگر در حفظ امانت و رفتار بی طرفانه همت نکنند و در قبال هر حرکت غیرقانونی موضع گیری نکرده و از ترس از دست دادن موقعیت سکوت اختیار بکنند، بدانند و بدانیم که در حفظ امانت کوتاهی کرده و باید فردای قیامت در پیشگاه احدیت و دادگاه عدل الهی پاسخگو باشند. در آن دادگاه اساسنامه و آئین نامه و تفسیر به رأی چاره ساز نخواهد بود. از آن لحظه ها بترسیم و در دنیای ورزش و فوتبال حق را به حقدار برسانیم.

بدون شک با گذشت زمان و تا پایان دور رفت می توان قضاوت کرد که آیا درب فوتبال و لیگ به اصطلاح برتر بر پاشنه قبلی می چرخد و یا تحولاتی در جهت بهبود کیفیت و حفظ بی طرفی انجام گرفته است.

 

 




فوتبال اردبیل؛ مدیون هوشنگ چمن‌آرا

فوتبال اردبیل چهره‌های بزرگ و تأثیرگذار داشته‌است. چهره‌هایی که خدماتشان به ورزش و فوتبال، چون روز، روشن و مشخص است. بزرگانی که صادقانه سال ها هرآنچه در توان داشتند، دوندگی کردند و برای موفقیت فوتبال لحظه‌ای درنگ و کوتاهی ننمودند. افرادی که منافع فوتبال و حیثیت و سابقه خود را با یک ساعت تدریس و یا یک حکم و موقعیت کذائی عوض نکردند. آن‌هایی که از کنار فوتبال دیناری متنعم نشدند و از خرجی و هزینه زن و بچه‌ها هم زدند و برای فوتبال مایه گذاشتند. انسان‌های وارسته و عاشقی که خیانت به فوتبال و سوءاستفاده از آن در فکرشان جایی نداشت. مردانی که به همه درس صداقت، راست‌گویی و عشق واقعی به فوتبال می‌دادند. دل بستگانی که با فوتبال و یاد آن نفس می‌کشیدند و آن را پلی برای رسیدن به اهداف دنیوی و مالی قرار نمی دادند. افرادی که ششدانگ در خدمت فوتبال قرار می گرفتند و برای موفقیتش از ته دل و با تمام وجود هورا می‌کشیدند. از این دسته مردان نیک روزگار در فوتبال، مرحوم هوشنگ چمن‌آرا را می توان نام برد.

مردی بزرگ و زحمت‌کشی تمام‌عیار و فوتبالیستی توانا و مدیر فوتبالی کار بلد و خدمتگزاری به معنی واقعی. نام هوشنگ چمن‌آرا چون نگینی بر تارک فوتبال اردبیل می‌درخشد و یاد و نامش تا ابد زینت‌بخش صفحات تاریخ این ورزش پرطرفدار خواهد بود.

هوشنگ و خدمات وی هیچ‌وقت از یاد علاقه‌مندان واقعی فوتبال اردبیل فراموش نخواهد شد. عظمت کار هوشنگ در فوتبال و خدمت بی‌منت وی به ورزش، چیزی نیست که با یک یا چند مطلب مشخص و روشن گردد. باید در سال هایی که هوشنگ برای فوتبال اردبیل عرق می‌ریخت و برنامه‌ریزی می‌کرد از نزدیک مشاهده می‌شد. آن‌هایی که از راه نرسیده صاحب فوتبال اردبیل شده‌اند، چگونه می‌توانند در مورد هوشنگ و خدمات وی اظهارنظر نمایند؟ کسانی که هوشنگ ها را دیده‌اند و صداقت آن‌ها را مشاهده کرده‌اند، این روزها چگونه به خود اجازه می‌دهند که چشم بر روی واقعیت‌ها ببندند و به اندک دینار و ریال و پست و مقام و دوره‌ای، فوتبال اردبیل را در زیر چکمه‌های منفعت‌پرستی پایمال بکنند و آنگاه، کار را به‌جایی برسانند که خود را خادم و دیگران را خائن قلمداد نمایند.

تعصب مرحوم هوشنگ چمن‌آرا به فوتبال در نوع خود بی‌نظیر بود. در آن سال‌هایی که جام عقاب را برگزار می‌کرد و چه در ایامی که به‌عنوان بازیکن و مربی در خدمت تیم عقاب بود و چه در آن روزگارانی که مسئولیت حفظ و نگهداری از تنها زمین چمن اردبیل را برعهده داشت، لحظه‌ای کم‌فروش ننمود و به منافع فوتبال پشت نکرد.

روحش شاد و یادش گرامی باد. وظیفه همه پیشکسوتان و علاقه‌مندان به فوتبال است که به هر وسیله ممکن در زنده نگاه‌داشتن یاد و خاطره بزرگانی چون هوشنگ چمن‌آرا تلاش بکنند و در منزوی کردن آن‌هایی که بر خلاف منافع فوتبال اردبیل گام برمی‌دارند از هیچ کوششی دریغ ننمایند.

 




بی صاحبی فوتبال شهر اردبیل

به هفته‌های پایانی سال ۱۴۰۰ نزدیک می‌شویم. رسم است که در آستانه پایان سال، ارگان‌ها و نهادهای مختلف به ارائه عملکرد یک‌ساله خود اقدام می‌کنند. با این کار به افکار عمومی احترام گذاشته و آن‌ها را محرم تلقی می‌کنند. از کارهای خوب، زیربنایی و مفید به حال جامعه تعریف و تمجید می‌کنند و از کمبودها، نارسایی‌ها و مشکلات موجود سخن می‌گویند.

انتظار می‌رود که مسئولین ورزش و فوتبال شهرستان اردبیل در آستانه سال نو بیایند و از برنامه‌هایی که در سال ۱۴۰۰ به مورد اجرا گذاشته اند، سخن بگویند و نتایج دوراندیشی ها و تلاش‌های خود را ترسیم نمایند و صادقانه هر آنچه در یک‌سال گذشته بر فوتبال ما گذشته را بیان بکنند.

جو حاکم در جامعه می‌گوید که فوتبال اردبیل در حال حاضر هنرش شکستن دل دوستان و هموار کردن راه پیروزی حریفان است. اگر چنین نیست چرا به دامن کلی سخن گفتن پناه می‌بریم و از بیان جزئیات هراسان می‌شویم.

در این ارتباط به یک مثال ساده بسنده می‌کنیم. در رقابت‌های لیگ به‌اصطلاح برتر فوتبال استان، نمایندگان فوتبال اردبیل در پایین جدول رده‌بندی هفت تیمی قرار گرفتند. این نتیجه حاصل کدام حمایت ها، پشتیبانی‌ها و برنامه‌ریزی‌ها می باشد؟ براساس عرف و مقررات حاکم بر رقابت های لیگ، نمایندگان فوتبال اردبیل در لیگ به‌اصطلاح برتر استان با حضور در کدام رقابت‌های باشگاهی به رتبه‌های برتر دست‌یافته و به‌عنوان نماینده فوتبال اردبیل به هیئت استان معرفی شده‌اند؟ هیئت استان براساس کدام مجوز و معرفی صادرشده از هیئت فوتبال و اداره ورزش شهرستان با حضور این تیم‌ها در لیگ برتر موافقت کرده‌است؟

برخی از عزیزان وقتی قافیه را تنگ می‌بینند سریع مصاحبه می‌کنند و از آمارها بدون اشاره به نتایج سخن می‌گویند و یا فورا به برگزاری جلسه و انتشار خبر آن به‌صورت گسترده توسط نمک پرورده‌ها اقدام می‌کنند و یا برای ارائه رزومه بدون توجه به این‌که آیا حایز شرایط از نظر سنی و یا… برای داوری هستند یا نه، لباس داوری بر تن می کنند و می‌خواهند به‌نحوی بر کم‌کاری‌ها سرپوش بگذارند.

آیا نمی‌توان قهرمانان رده‌های مختلف رقابت‌های باشگاهی اردبیل در فصل جاری را معرفی کرد؟ این‌که چه تیم‌هایی باید از طرف شهر اردبیل در فصل آینده در رقابت‌های استانی حضور پیدا بکنند محرمانه و سری که نمی‌تواند باشد؟

اگر هیئت شهرستان به این کار تن نمی‌دهد و آن را محرمانه تلقی می‌کند اداره ورزش و جوانان شهرستان اردبیل و به‌خصوص رئیس فوتبالی آن بگوید که کارنامه هیئت فوتبال‌اش در مورد برگزاری رقابت‌های باشگاهی در فصل جاری و یا فصل گذشته چگونه بوده‌است؟

مثل معروفی است که می‌گوید: “سنگ مفت گنجشک مفت”. دور از راه‌ و رسم اطلاع‌رسانی است که به‌راحتی تعدادی عدد را پش سر هم‌ردیف کرده و بدون پرداختن به نتایج از تعداد تیم‌های فوتبال شهر اردبیل در رقابت‌های مختلف استانی و کشوری سخن بگوییم.

بدون‌شک عزیزان مسئول بهتر از همه می‌دانند که روسفید شدن آن‌ها در ارائه عملکرد، نه کمیت و به‌عبارتی نه آمار و ارقام کلی بلکه نتایج کسب‌شده و موفقیت‌های به دست‌آمده می‌باشد. رو راست بودن با مردم و جامعه ورزش، عاملی مهم برای بالا بردن میزان اعتماد مردم به تشکیلات ورزشی می‌باشد.

دراین‌میان چه کسانی مقصر هستند؟ مربیان زحمت‌کشی که در طول سال خون‌دل می‌خورند و با حرص‌وجوش روزگار می‌گذرانند یا مقصر کار و بار حاکم بر فوتبال می باشد؟

به‌نظر می‌رسد که مقصر اصلی در این راه بی صاحبی فوتبال است. مقصر آن هایی هستند که با رفتارها و سیاست‌ها، تیشه بر ریشه فوتبال می‌زنند و با سوق دادن آن به سمت سکوت و تعطیل کردن رقابت‌های باشگاهی، روش‌های دیگری را برای جلوگیری از به خطر افتادن موقعیت و ریاست به کار می‌بندند.

وقتی نفس های آخر فوتبال شهر اردبیل به گوش می‌رسد، دل آدمی به درد می‌آید. بیان این واقعیت‌ها دشمنی با هیچ فرد و عزیزی نیست. همین امروز اقدام شایسته‌ای برای کاستن از دردها و محنت‌های فوتبال شهر اردبیل بکنید و بدانید که مورد حمایت قرار می‌گیرید و برای ادامه راه از پشتیبانی فوتبالی‌ها برخوردار شوید. مسلم است چنانچه بر ادامه روش فعلی اصرار شود، از انتقادها و بیان دردهای فوتبال نباید کسی دلگیر شده و برای مقابله با منتقدان در اتاق‌های فکر به‌دنبال روش‌های منسوخ و تاریخ گذشته باشند. ان‌شاءالله.