1

انتظار جوانان منطقه، تکمیل پروژه ورزشی شهرک ولی عصر(عج)

سفر وزیر ورزش و جوانان و بازدید وی از اماکن و فضاهای ورزشی و تخصیص اعتبار مناسب برای بهسازی آن‌ها بر ضرورت تکمیل پروژه‌های نیمه‌تمام، مهر تأیید زد.‌

تکمیل پروژه‌های ورزشی نیمه‌تمامی که دچار مرور زمان شده‌اند در برخی از مناطق به یک مطالبه اصلی تبدیل شده اند.

احداث یک مجموعه ورزشی به قصد خدمت‌رسانی به ساکنین منطقه انجام می‌ شود ولی زمانی‌که بهره‌برداری از آن براساس برنامه پیش‌بینی‌شده، انجام نمی‌شود مشکلات زیادی را موجب می‌گردد که مهم‌ترین و قابل‌توجه‌ترین آن‌ها، نارضایی اجتماعی ناشی از عدم تعهد به وعده ها می‌باشد.

وقتی پروژه نیمه تمامی به امان خدا رها می‌شود ادامه عملیات احداث آن علاوه‌بر این‌که با افزایش هزینه‌ها و بالا رفتن منابع مالی مورد نیاز مواجه می‌شود، مصالح به‌کاررفته در آن نیز به سمت مستهلک شدن می‌روند و مشکلی دیگر بر مشکلات موجود می‌افزایند.

پروژه‌های نیمه‌تمام و وضعیت آن‌ها در سطح کشور با شروع به کار دولت سیزدهم، مورد توجه قرار گرفت و بحثی به نام نهضت تکمیل پروژه‌های نیمه‌تمام مطرح گردید. ورزش دوستان اردبیلی انتظار دارند که مسئولین مربوطه در کنار توجه به بهسازی اماکن ورزشی، تکمیل پروژه‌های نیمه‌تمام و به سامان رسیدن آن‌ها را یک دغدغه اصلی  بدانند و در جذب اعتبارات مورد نیاز دوندگی بکنند و به منابع مالی کم قانع نشوند.

از این‌که در جریان سفر وزیر، کلنگ‌زنی نمایشی انجام نشد و نیروها بر بهسازی و احیای اماکن ورزشی متمرکز گردید جای خوشحالی است ولی این شادی‌ها و رضایتمندی‌ها موقعی تکمیل می‌شود که پروژه‌های نیمه‌تمام نیز جانی دوباره بگیرند و برای احیای سرمایه‌های بر زمین مانده تصمیم لازم اتخاذ نمایند.

پروژه نیمه تمامی که در جریان سفر وزیر مورد توجه قرار نگرفت مجموعه ورزشی شهرک ولیعصر(عج) اردبیل بود.

عملیات اجرایی این پروژه در سال ۹۲ به قصد احداث پیست اسکی روباز آغاز گردید ولی به دلیل موقعیت خاص از نظر تحت پوشش قرار دادن جمعیت کثیر ساکن در شهرک‌های منطقه و چشم‌انداز زیبای آن به مجموعه ورزشی و گردشگری شورابیل در سال ۹۷ سرپوشیده شدن مجموعه مورد تصویب قرار گرفت.

در مقاطعی این پروژه مورد بازدید مسئولین ورزش از جمله فدراسیون اسکیت قرار گرفت و مقرر گردید که در صورت آماده شدن مجموعه، اردبیل به‌ مرکز این ورزش در شمال غرب کشور تبدیل شود.

برابر پیش‌بینی‌های انجام گرفته قرار است سقف مجموعه به‌صورت سازه فلزی باشد و مجموعه‌ای ۸ هزار مترمربعی در اختیار علاقه‌مندان قرار بگیرد.

مجموعه ورزشی شهرک ولی عصر(عج) می‌تواند ساکنین مناطقی چون شهرک‌های ۵ آذر، کوثر، رضوی، نیروی انتظامی، نادری، محله‌ی شام اسبی و دیگر شهرک‌های هم‌جوار را با جمعیتی بالغ بر ۳۵ هزار نفر تحت پوشش قرار بدهد.

روایت می‌کنند که مجموعه در حال حاضر با ۳۰ درصد پیشرفت فیزیکی مواجه است و تکمیل آن به‌طور تقریبی به ۴۰۰ میلیارد ریال اعتبار نیاز دارد.

نباید اجازه داد مجموعه‌ای که از پیشرفت ۳۰ درصدی برخوردار می‌باشد به مخروبه‌ای تبدیل گردد و به‌جای این‌که محلی برای پرورش استعدادها و افتخارآفرینی‌ها باشد به مکانی برای جولان دادن افراد فاسد تغییر یابد.

پروژه‌های نیمه‌تمام یک مشکل دیگری نیز دارند، وقتی مردم با آن‌ها مواجه می‌شوند، وعده مسئولین و این‌که قرار بوده پروژه‌ها مشکلی را حل بکنند، به یاد می‌آورند و وقتی می‌بینند علاوه‌بر آن‌که مشکلی حل‌نشده بر مشکلاتشان نیز افزوده گردیده با دلسردی منجر به بی‌اعتمادی به وعده مسئولین مواجه روبرو می شوند.

انتظار می‌رود مسئولین استان، نمایندگان مردم و دست‌اندرکاران ورزش، تکمیل مجموعه ورزشی شهرک ولی عصر(عج) را در اولویت برنامه‌های خود قرار بدهند و با تخصیص اعتبار مناسب در کوتاه‌ترین زمان ممکن ضمن پاسخ‌گویی به یکی از خواسته‌های مردم منطقه، عملیات اجرایی آن را آغاز بکنند. ان‌شاءالله.

 




معمای مدیریت ورزش استان

مدیریت ورزش استان و تعیین تکلیف آن بحث روز منطقه است. گمانه‌زنی‌ها و رایزنی‌ها و خلاصه مطرح شدن اسامی مختلف برای قرار گرفتن در رأس ورزش همچنان ادامه‌دار شده است.

ورزش اردبیل در یک‌سال گذشته بالاترین و بیشترین ضرر و خسارت را متحمل شده‌است. تغییر در سطح مدیریت دستگاه‌های اجرایی بعداز روی کار آمدن دولت جدید امری طبیعی و دور از انتظار نیست. در سطح استان اردبیل تغییری که قادر به ایجاد تحول و تحرک در ورزش باشد مورد انتظار بود ولی وقتی تحقق این عمل طولانی شد ورزش اردبیل را دچار سردرگمی کرد و عدم اتخاذ تصمیم مناسب آن را با اما و اگرهای متعدد روبه‌رو نمود

اولویت فدراسیون

سجاد انوشیروانی مدیرکل ورزش و جوانان استان به‌دنبال تغییرات مدیریتی در استان برای ابقای خود تلاش کرد. در این راه دوستان وی نیز یاری‌اش کردند و بالاتر از همه این‌ها، عنوان‌دار بودنش در ورزش کمک کرد تا جابه‌جایی وی در اولویت‌های آخر  قرار بگیرد.

او درحالی‌که مسئولیت ورزش استان را برعهده داشت همچنان بحث مدیریت فدراسیون وزنه‌برداری و تکیه زدن بر صندلی آن را پیگیری می‌کرد. به‌جرئت می‌توان گفت که وی جزء مدیرانی است که بالاترین آمار  حضور در تهران را دارد.  درنهایت وی به یکی از آرزوهای دیرینه خود رسید و حکم سرپرستی فدراسیون را به دست آورد.

انوشیروانی خوشحالی خود از دستیابی به مدیریت فدراسیون را با استقرار در تهران و فراموش کردن اردبیل و مدیریت اداره‌ی کل آن نشان داد.

وی در ۱۵ روز گذشته حتی برای یک روز در اردبیل حضور نیافته‌است. چرخ‌های اداره کلی که وظایف مهم و سنگینی در قبال جوانان و جامعه دارد بدون حضور مدیر چگونه باید بچرخد و دراین‌میان اگر محدودیت‌هایی هم توسط مدیر ساکن تهران برای معاونت‌ها ایجاد شود مشکل اداره امور مضاعف می‌گردد.

پولادگر مقصر اصلی

پولادگر معاون وزیر ورزش در حاکمیت وضع فعلی در ورزش اردبیل مقصر اصلی است. او چگونه مدیری است که بدون تعیین تکلیف اداره‌کل ورزش و جوانان استان برای مدیرش حکم جدیدی صادر می‌کند و اجازه حضور در تهران و رسیدگی به امور فدراسیون را می‌دهد؟ با بودن چنین مدیران دوراندیش و کاربلد باید در انتظار روزهای پر تلاطم برای ورزش کشور باشیم. در این ارتباط می‌توان نمونه‌های عینی زیادی ذکر کرد که اوضاع آشفته فوتبال این کشور مشتی است نمونه خروار.

تاوان بیان واقعیت‌ها

در هر بخشی از جامعه، بیان واقعیت‌ها تاوان سنگینی می‌تواند به دنبال داشته باشد. چرا نباید بپذیریم که ورزش اردبیل مورد کم‌لطفی و بی‌توجهی است. این کم‌لطفی از طرف کسانی که مدعی خدمت به آن می‌باشند، آزاردهنده می‌شود. گفتن واقعیت‌های موجود نباید اسباب دلخوری برخی ها را موجب شود. مدیرکل ورزش و جوانان اگر اعتقاد به اجرای عدالت داشت می‌بایست  ۳روز هفته در تهران و بقیه را در اردبیل مستقر می‌شد.

یکی به خواست و آرزوی مدیریتی‌اش می‌رسد، دیگری در اندیشه‌ی رسیدن به قدرت در ورزش اردبیل دوندگی می‌کند، آن یکی روز و شب‌اش را در بیان ویژگی‌های خود و عقد پیمان اخوت با نمایندگان می‌گذراند، این یکی در اندیشه‌ی وصل شدن به افراد دارای شانس بالا در دستیابی به مدیریت ورزش اردبیل است و دیگری می‌خواهد به هر طریق و به هر روشی که بتواند در ورزش حفظ موقعیت بکند ولی آنچه دراین‌میان درمانده می‌شود و هر روز بدتر از روز قبل در سراشیبی سقوط قرار می‌گیرد، ورزش است و لاغیر

به‌جای برنامه‌ریزی جهت بستن دهان منتقدان، واقعیت‌ها را پذیرا باشیم و تلاش خود را در راستای جبران خسارات وارده متمرکز بکنیم.

کار سخت مدیر جدید

کسی که عنوان مدیر ورزش و جوانان استان اردبیل را صاحب می‌شود در اداره امور آن دو راه بیشتر نخواهد داشت. یا باید به وضعیت موجود و ساختار حاکم بر اداره کل تن بدهد و  روزمرگی را در دستور کار خویش قرار داده و همه مدعیان و گروه‌ها و باندهای در ارتباط را راضی نگاه دارد و یا حرکت انقلابی و مدیریت جهادی را سرلوحه اقدامات قرار داده و برای ایجاد تحول تأثیرگذار در روند ورزش و جوانان کمر همت ببندد.

مدیر جدید اگر روش دوم را در پیش گیرد مسلماً منافع خیلی‌ها که آویزان ورزش بوده و تنها با توسل به آن صاحب موقعیت کذائی شده‌اند به خطر می‌افتد. آن‌ها چون راضی به دل کندن از ورزش نیستند ساز جدیدی کوک خواهند کرد و راه‌های مختلفی را برای حفظ و تضمین و تأمین منافع و اهداف شخصی و باندی انتخاب خواهند نمود. آن‌ها با حاشیه‌سازی و شایعه‌پراکنی تلاش می‌کنند تا مدیر جدید را از مسیر خدمت به مردم، جامعه و ورزشی‌های استان منحرف نمایند.

آن‌هایی که ورزش را وسیله‌ای برای دستیابی به اهداف غیرورزشی قرار می‌دهند در نهادینه شدن فضای بدبینی و بی‌اعتمادی نقش‌آفرینی می‌کنند و عامل اصلی در ترویج بی‌احترامی، حرمت‌شکنی و انگ و تهمت زدن می‌شوند.

ورزش و فضای حاکم بر آن فضایی توأم با رفاقت، همدلی، روحیه پهلوانی و جوانمردی است. آویزان‌های ورزش مأموریت دارند که نفرت و کینه و دشمنی را جایگزین این ویژگی‌ها بکنند و مسلماً مدیر جدید باید با تمام توان در مقابل زیاده‌خواهان، خود بدتر‌بین‌ها و طبل‌های توخالی و مدعیان بی‌ثمر ایستادگی نماید.

مدیر آینده ورزش چنانچه در بی‌اثر کردن نقشه‌های جریانات منفعت جو و اباحه گرِ هرهری مسلک، دارای برنامه و هدف نباشد رسیدن ورزش اردبیل به ساحل امن و آرامش امکان‌پذیر نخواهد بود.

مدیر وام‌دار

برخی‌ها که بودن در ورزش را برای خود حیاتی و امری ضروری می‌دانند در مواقع انتخاب مدیر جدید در حمایت از افراد مطرح درمی‌آیند و با اتخاذ تاکتیک‌های مناسب القا می‌کنند که در رسیدن مدیر به صندلی مدیریت تأثیرگذار بوده‌اند. آن ها از روز اول، مدیر جدید را تا خرخره وام‌دار خود کرده و مدیر را به مهره‌ای حرف گوش کن تبدیل می‌کنند.

مدیری که بدهکار جریانات ناسالم و افراد طماع و مزاحم باشد ورزش را به سوی نابودی و دور شدن از جاده توسعه و غرق کردن در دریای شارلاتینیسم هدایت می‌کند. ورزش اردبیل بارها چوب مدیران وامدار را خورده است و امیدواریم که این‌بار مدیریت جدید امکان ابراز وجود به این قبیل افراد و جریانات که کاملاً شناخته شده‌اند، ندهد.

ضرورت تعیین تکلیف

تعیین تکلیف مدیریت ورزش اردبیل از نان شب هم واجب است. به کسانی که ورزش اردبیل را با صدور یک حکم جدید ترک کردند نباید اجازه دخالت  دوباره بدهند. دو شغله بودن و مدیریت دو بخش را هم‌زمان برعهده داشتن برخلاف قانون می‌باشد. آب از سرچشمه گل‌آلود است. وقتی وزارتخانه خواسته یا ناخواسته در روند امور مجموعه‌ای چون اداره‌ی کل ورزش و جوانان دست‌انداز ایجاد کرده و به مدیرش هم‌زمان مسئولیت مهم دیگری عطا می‌کند نتیجه‌اش همین می‌شود که ورزش استان در دو ماه گذشته با آن مواجه می‌باشد.

 کلام آخر

همه این حرف‌ها نه از سر مخالفت با این و آن و نه از باب حمایت از یک فرد و یک جریان است، نه کسی به ما هیزم تر فروخته و نه با کس دیگری دشمنی داریم، هرچه گفته می‌شود از سر دلسوزی و علاقه به ورزش می‌باشد. بی‌تفاوتی به وضعیت موجود ورزش استان بی‌انصافی است. بازگرداندن آرامش به ورزش و ایجاد انگیزه برای خدمت هرچه بیشتر در مجموعه ورزش و جوانان استان وظیفه بزرگ




درخشش وزنه برداران نوجوان حاصل تلاش مربیان کار بلد

وقتی در رقابت‌های قهرمانی وزنه‌برداری نوجوانان آسیا در ازبکستان، وزنه‌برداران استان خوش درخشیدند اهمیت توجه به رده‌های سنی پایه و سرمایه‌گذاری در این بخش چهره خود را نشان داد.

همه کارشناسان و مربیان کاربلد ورزش، موفقیت در عرصه‌های مختلف جهانی و المپیک ها را وابسته به فعالیت‌های اصولی، علمی و با برنامه در مقاطع پایه می‌دانند.

در استان اردبیل در هر محدوده زمانی که توجه به فعالیت‌های جوانان، نوجوانان و نونهالان در دستور کار قرار گرفته آینده خوبی برای رشته‌های ورزشی ترسیم شده‌است.

بررسی وضعیت رشته‌های مختلف ورزشی در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ در سطح استان روشن می‌کند که چون در آن ایام پوشش هیئت‌های ورزشی و تلاش مربیان در مقاطع پایه کامل بوده آسمان ورزش اردبیل نیز آفتابی شده‌است. کسب نتایج تکرار نشدنی در کشتی فرنگی قهرمانی در فوتبال جام فلق، موفقیت‌های تکواندوکاران و…. دلیلی روشن بر این ادعا می‌باشد.

همچنین توجه به نونهالان و نوجوانان اگر صرفاً با نگاه درآمدزایی انجام پذیرد دستیابی به هدف پرورش استعدادها و شکوفا کردن آن‌ها ممکن نمی‌شود ولی زمانی‌که مربی، عشق به ورزش و تعصب به رشته ورزشی و علاقه‌ به سربلندی و سرافرازی فرزندان منطقه را داشته باشد تسخیر سکوها و افتخارآفرینی ها حتمی و صددرصد می شود.

درخشش طاها نعمتی در میدان آسیایی و کسب ۳ مدال خوش‌رنگ برای ایران اسلامی، یک‌شبه به دست نیامده‌است. این موفقیت حاصل سال‌ها تلاش، برنامه‌ریزی و خدمت بی‌ادعای مربیان وی می‌باشد. و یا یک مدال نقره و دو برنز امیرحسین سپه آجرلو برای دست‌اندرکاران ورزش حامل پیام است که اولا مسئولین قدر مربیان را بدانند و ثانیاً امکانات مورد نیاز برای پیشرفت و حرکتی روبه جلو را تأمین کنند و چنین است عملکرد افتخارآمیز امیرحسین قربانی در وزن ۸۰ کیلو گرم با یک طلا، یک نقره و یک برنز.

یکی از روش‌های ناپسند و دل‌آزار بعد از موفقیت ورزشکاران در عرصه‌های آسیایی و جهانی، تلاش و مانور برخی از دست‌اندرکاران برای مصادره آن‌ها به نفع خود می‌باشد. از مربی تیم ملی تا رئیس فدراسیون و یا نایب‌رئیس، طوری برخورد می کنند که گویا اگر آن‌ها نباشند بالا رفتن از سکو فراهم نمی شود. برای مصاحبه‌ها و گل دادن‌ها و عکس گرفتن‌ها به فکر سبقت از همدیگر می‌افتند و متأسفانه دراین‌میان پرورش‌دهندگان این استعدادها و زحمت‌کشان واقعی عرصه پرورش قهرمانان فراموش می‌شوند و حتی در مصاحبه‌ها افتخار یاد کردن از اسامی آن‌ها را هم نمی‌دهند.

روح “عزیزعمی” وزنه‌برداری استان شاد که شاگرد خلف‌اش طاها نعمتی با ۳ مدال طلا به بار نشستن زحمات آن مرد بزرگ و فرزند با اخلاق و کاربلدش “سعید علی حسینی” را به خوبی نشان داد.

بار اصلی زحمات ورزشکاران در مقاطع سنی پایه بر دوش مربیان زحمت‌کش است. آن‌ها پرورش استعدادها را در اولویت قرار می‌دهند و کلاس‌های آموزشی را به‌عنوان دکان دونبش تلقی نمی‌کنند.

درخشش شاگردان باشگاه‌ وزنه‌برداری زیروه  در لیگ باشگاه‌ها و هم در عرصه آسیایی نشان‌دهنده تلاش صادقانه مرحوم عزیزعمی، سعید علی حسینی و دیگر مربیان این مجموعه است. امیدواریم با استمرار درخشش ورزشکاران این باشگاه، رونق وزنه‌برداری اردبیل و حرکت رو به جلوی آن را شاهد باشیم.




فضول باشی و سالن‌های اجاره‌ای

فضول باشی پشت تلفن با تغیر و تحکم گفت: کجایی الآن، رفتی به سالن‌های اجاره‌ای سر بزنی و حسابت را پر بکنی و به ریش من یکی که فکر می‌کنم دوستم هستی و هوایم را داری، بخندی؟ آدم حسابی اگر این امکان در اختیارت است چرا ما را خبر نمی‌کنی تا گوشه‌ای از کار را بگیریم و این‌قدر سرگردان و بی‌هدف، کوچه پس کوچه‌ها را قدم نزنیم؟
حالا فهمیدم که چرا خوشحال و سرحالی! تازه دستگیرم شده‌است که به چه دلیلی این روزها کبک‌ تو خروس می‌خواند. اما این رسمش نیست که درموقع برخورد با مشکلات به سراغ من بیایی و وقتی خوان گسترده‌ای باشد، خبرمان نکنی و به‌تنهایی تا می‌توانی شکم پر بکنی و لذت ببری.
حرفش را قطع کردم و گفتم: باز چه شده و چه مطلبی شنیده‌ای که این‌چنین جوش آورده‌ای؟ سالن اجاره‌ای چه صیغه‌ای است و پر کردن شکم از کجا آب می‌خورد؟ تو چقدر آدم دهن‌بین و ضعیف‌النفس هستی؟ عده‌ای تو را دست می‌اندازند و تو هم که به مانند انبار باروت منتظر یک جرقه‌ای. الهی که سرت به تنت ‌نماند تا هم مسئولین و هم من یکی که دوستی چندین‌ساله با تو دارم نفسی به‌راحتی بکشیم و به آرامش برسیم.
گفت: پیش‌دستی نکن، تحمل شنیدن واقعیت‌ها را داشته باش، با دادوبیداد بساط خودشیرینی و کتمان حقایق و متهم کردن دیگران راه نینداز. معلومه هروقت که بر خلاف منافع شما فرصت‌طلبان حرفی زده شود سعی می‌کنید که تحت هر شرایطی جو را عوض‌ بکنید و فضای بیشتر برای بیان واقعیت‌ها را ندهید.
پریدم وسط حرف‌هایش و با صدای بلند گفتم: داستان‌سرایی موقوف، حرف دلت را بزن. باز به ‌توسط چه کسانی کوک شده‌ای؟ کم‌کم به این نتیجه می‌رسم که تو و برخی از یاران‌ات یک روده راست در شکم ندارید. از قدیم گفته‌اند: نسخه‌ای که روس بپیچد زهر است تا شفا. توئی که مدعی دوستی و رفاقت هستی چرا رک و صریح حرف نمی‌زنی تا پاسخ لازم را دریافت بکنی؟
گفت: با تو نان‌ونمک خورده‌ام، مختاری که هر طور می‌خواهی فکر بکنی ولی بدان که شکستن نمکدان در مرام و مسلک ما راه ندارد. زنگ زدم که بگویم کم‌کم پچ‌پچ‌های در گوشی محفلی در مورد تو به نقل‌های علنی تبدیل شده است. می‌گویند به‌دنبال هدیه بیست‌میلیونی در جریان انتشار کتاب فوتبال اردبیل حالا صحبت از سه سالن اجاره‌ای است که گویا با نازل‌ترین قیمت در اختیار تو قرار گرفته تا حرفی نزنی، چیزی ننویسی و به یک غلام حلقه‌به‌گوش تبدیل بشوی. بدبخت بیچاره مثل کبک سر در برف فرو برده‌ای و خبر نداری که هر روز حرف تازه‌ای به تو می‌بندند و از فرصت‌طلبی‌ها و بهره‌برداری‌های غیرقانونی سخن می‌گویند.
گفتم: به این اظهارنظرها و نقل‌قول‌ها عادت‌کرده ام. هر روز که می‌گذرد سناریوی تازه‌ای برای وادار کردن به سکوت اجرا می‌شود. باکی نیست باید برای هر ادعایی دلیل داشت. آن‌هایی که معتقدند که سالن ورزشی اجاره‌ای در اختیار دارم، همت بکنند و منت بگذارند و سالن‌ها را معرفی نمایند تا همه کسانی که در تحقق کاری غیرقانونی سهیم بوده‌اند به‌سزای اعمالشان برسند و خود هدیه ای قابل توجه دریافت نمایند. هرچه در این وضعیت می‌کشیم از دست کسانی است که کاری جز اتهام‌زنی، دروغ‌بافی و زیاده‌خواهی ندارند. امان از دست کسانی که اقدامات‌شان در خارج از چارچوب قانون و مقررات هست و تبحر کافی در آشفتگی جو برای سرپوش گذاشتن بر کوتاهی‌ها و رفتارهای غیرمنطقی دارند. قربان آن کسی باید رفت که مدرکی در این‌مورد ارائه کند و آدرسی بدهد و از ضایع شدن حقوق بیت‌المال جلوگیری و ممانعت نماید.
گفت: بد کردم که گفتم در پشت سرت چه حرف‌هایی می‌زنند. وقتی این‌چنین با شهامت خواستار اطلاعات کافی در مورد سالن‌های سرپوشیده هستی خود گویای خیلی چیزهاست. حالا نوبت آن‌هاست که بیایند و مدرک ارائه کنند و شکایت به محاکم قضایی ببرند تا مشت خائنین را باز نمایند.
گفتم: نمی‌توان ذات کسانی که خرده‌شیشه دارند را اصلاح نمود. خدایی که در بالای سر ما است بهتر از همه کس بر رفتار و کردار بندگان آگاه می باشد. خائنین به بیت‌المال و حرمت‌شکنان خدانشناس، رسوایی‌شان حتمی است.
بدخواه کسان هیچ به مقصد نرسد
یک بد نکند تا به خودش صد نرسد
من نیک تو خواهم و تو خواهی بد من
تو نیک نبینی و به من بد نرسد




اوضاع آشفته پیست دوومیدانی ورزشگاه تختی

وقتی در تابستان سال ۱۴۰۰ زمین فوتبال ورزشگاه تختی اردبیل در اختیار جشنواره زیبایی اسب قرار گرفت در واقع فاتحه پیست تارتان خوانده شد.
هر چقدر که گفتیم و نوشتیم که ای مسئولان و تصمیم‌گیرندگان، ورزشگاه و میدان چمن و پیست آن را در اختیار هیات سوارکاری قرار ندهید گوش شنوایی نبود که حداقل این فریادها را بشنود. در مقابل برخی هم اراده کردند و تا می‌توانستند این کار را به طرق مختلف توجیه نمودند.
همه مطالب آن روزها در آرشیو رسانه‌ها و بالاتر از همه در حافظه تاریخ ورزش اردبیل می‌ماند تا آیندگان در مورد عملکردها قضاوت نمایند.
این روزها وضعیت پیست تارتان اردبیل با توجه به عکس‌های منتشرشده توسط هیئت دوومیدانی استان در فضاهای مجازی، برای همه مشخص‌شده است. چمن مصنوعی ورزشگاه تختی به چه بهایی برای ورزش اردبیل تمام می‌شود و آیا رواست که به‌خاطر چمن مصنوعی فوتبال، پیست تارتان این ورزشگاه نابود شود؟ در ازای چیزی که ورزش اردبیل از دست می‌دهد چه مورد خارق‌العاده و عظیم و بزرگی را به دست می‌آورد؟ آیا در همه ورزشگاه ها که زمین فوتبال زیر کشت چمن و یا عملیات چمن مصنوعی می‌رود پیست تارتان از بین می‌رود؟ آیا در ازای آماده‌سازی زمین فوتبال برای چمن مصنوعی راهی برای حفاظت از پیست تارتان وجود ندارد؟
اگر مهندسان و دست‌اندرکاران ورزش استان از همان روز اول تصمیم‌گیری می‌دانستند که تارتان در قبال چمن مصنوعی ازبین‌رفتنی است، اعتبارات موردنیاز برای نصب تارتان جدید را پیش‌بینی کرده‌اند؟
دو تن از نمایندگان مردم در اواخر سال ۱۴۰۰ از مجموعه ورزشگاه تختی بازدید کردند، در روزهای اخیر فرماندار اردبیل از مجموعه دیدن کرد، آیا در این بازدید صحبتی از سرنوشت نهایی پیست تارتان شد.
وجب به وجب ورزشگاه تختی اردبیل برای ورزشی‌های این منطقه سرشار از خاطرات تلخ و شیرین است، اجازه ندهید با تغییر در بافت آن، خاطره‌ها فراموش شوند و در گورستان بی‌توجهی‌ها و خودمحوری ها دفن گردند.
چمن مصنوعی جایگزین چمن طبیعی می شود، با این تصمیم گویا مسئولین استان به این باور رسیده‌اند که حداقل تا ۱۰ سال آینده، اردبیل در سطوح مختلف از جمله در لیگ یک نمی‌تواند نماینده داشته باشند، باید از این‌همه دوراندیشی قدردانی کرد!!
حداقل هم‌زمان با عملیات چمن مصنوعی سرنوشت پیست تارتان ورزشگاه را معلوم بکنید.
می‌گویند پیست تختی از نوع مرغوب بوده و امکان ترمیم آن به دلایل فنی و زیر ساختی وجود ندارد . اگر این روایت صحت داشته باشد ، پس تکلیف پیست چه خواهد شد؟
باید به درایت مسئولین درود فرستاد. شهری به نام اردبیل به‌عنوان مرکز استان در حال حاضر فاقد پیست تارتان در فضای باز بوده و پیست سالن دوومیدانی هم استفاده‌نشده با انواع دردهای کمرشکن مواجه می‌باشد.
درنهایت امیدواریم کسانی که حداقل در ظاهر هم که شده دغدغه ورزش دارند این بحث را پیگیری بکنند. از آن‌هایی که در زمان برگزاری جشنواره اسب، با افتخار در زمین چمن و پیست با اسب‌ها عکس یادگاری گرفتند و درعین‌حال خود را مطالبه‌گر ورزش قلمداد می‌کنند، انتظاری نیست ولی از افرادی که می‌توانند از حق ورزشکاران این شهر دفاع نمایند، انتظار می‌رود که حداقل خواسته ورزشکاران و اهالی دوومیدانی را به گوش مسئولان برسانند. والسلام.




قصه‌ی علی مرادی؛فدراسیون وزنه‌برداری و ورزش اردبیل

بعد از گذشت روزها و هفته‌ها مسئولین ورزش کشور موفق به حل مسئله‌ای ای    به نام علی مرادی و فدراسیون وزنه‌برداری نشده‌اند. یک روز بازنشسته است و باید برود و روز دیگر برمی‌گردد و دگر روزی می‌گویند تا روشن‌شدن معمای بازنشستگی‌اش باید بماند و در وزنه‌برداری حکومت بکند.

چه اصراری برای ماندن وجود دارد؟ این قبیل آقایان عجب عاشق و شیدای خدمت می‌باشند. چرا نمی‌توانند دل از میز ریاست بکنند و امور را به جوانان بسپارند؟ چه حکمتی درکار است که تا کسی در مسئولیتی قرار می‌گیرد چنان شیفته‌اش می‌شود که دل کندن از آن غیرممکن می‌شود؟ این آقا مرادی ما هم خیلی عشق خدمت به وزنه‌برداری دارد. کاش روزی پشت پرده‌های علاقه‌مندی، ارادت و وابستگی خیلی‌ها به ریاست افشا شود تا میزان خلوص، عیار و وابستگی آن‌ها به مردم و یا میز و صندلی قدرت بر همگان روشن و آشکار گردد.

خلاصه از آن روزی‌که بازنشستگی مرادی بر سر زبان‌ها افتاد گروهی دیگر از خدمت‌گزاران مردم آستین همت بالا زدند و قرار گرفتن در جایگاه مرادی را هدف گرفتند و تا می‌توانستند رایزنی کردند و به این و آن در زدند.

خلاصه از آن روزی‌که بازنشستگی مرادی بر سر زبان‌ها افتاد گروهی دیگر از خدمت‌گزاران مردم آستین همت بالا زدند و قرار گرفتن در جایگاه مرادی را هدف گرفتند و تا می‌توانستند رایزنی کردند و به این و آن در زدند.

وقتی گفتند که علی مرادی باید برود سلسله ارتباطاتی و تلاش باندی و گروهی استارت زده شد. اسم چهار نفر بیشتر از دیگران مطرح گردید سه نفر اردبیلی و یک قائمشهری را داوطلب ریاست فدراسیون معرفی کردند.

اردبیلی‌های این جریان، حسین رضازاده، سجاد انوشیروانی و سعید علی‌حسینی بودند. در بین این نامزدهای احتمالی سجاد انوشیروانی به‌خاطر برخی مسائلاتفاق افتاده در گذشته، گویا بیشتر به این کار تمایل داشته‌است.

بعد از شکست وی در مقابل مرادی در آخرین مجمع انتخاباتی فدراسیون از همین فردایش اسب خود را برای قرار گرفتن در جای او زین کرد و حتی عده‌ای اعتقاد دارند که تمایل‌اش برای مدیریت ورزش و جوانان اردبیل نیز در راستای هموار کردن راه رسیدن به صندلی فدراسیون بوده‌است. البته این‌ها روایت است که صحت آن را باید خود انوشیروانی تأیید کند.

هر روز خبری از انتصاب سرپرست فدراسیون به گوش می‌رسید و روز‌ها بود که ورزش اردبیل تحت تأثیر این امر قرار گرفته بود چراکه اگر انوشیروانی سرپرست فدراسیون می‌شد باید تکلیف ورزش و جوانان اردبیل را روشن می‌کردند.

در هفته‌ای که گذشت شایعه‌ای مبنی‌بر امضای حکم سرپرستی انوشیروانی در شهر پخش شد و به یک باره شوق خدمت خیلی‌ها فوران کرد و فکر رسیدن به مدیریت ورزش استان آرامش آن‌ها را برهم زد.

دوندگی ها آغاز شد. تلفن‌های همراه فعال گردید و خلاصه هر کسی که عشق خدمت به دل داشت قد برافراشت و خود را فردی لایق، شایسته و سزاوار برای قرار گرفتن در رأس مدیریت ورزش استان قلمداد کرد.

فکرهای بد نکنید. اثری از علاقه‌مندی به قدرت و حکمرانی در نزد آن‌ها در دلتان نباشد. بدانید که حلالیت گرفتن این روزها خیلی سخت شده‌است. البته طبیعی است آدم دلداده خدمت بی‌منت باشد و برای به دست آوردن آن چندین جفت کفش گران‌قیمت و مرغوب پاره بکند و آن گاه برای وی به چشم یک مقام پرست نگاه بکنند.

مشغول‌الذمه باشید که نامزدهای مدیریت ورزش و جوانان اردبیل را شایسته قرار گرفتن در این پست و به دست آوردن سکان هدایت ورزش ندانید. ای‌کاش قانون اجازه می‌داد و برای اردبیل امکان انتخاب و انتصاب چندین مدیرکل هم‌زمان برای ورزش فراهم می‌شد. دراین‌صورت دیگر کسی از دیگری دلگیر نمی‌شد. مجموعه ای ازمدیرها برای ورزش اردبیل نسخه پیچی می کردند و برای هرچه بیشتر زمین‌گیر کردنش برنامه‌ها در نظر می‌گرفتند.اگر رفتن انوشیروانی به فدراسیون طول بکشد هر روز بر تعداد نامزدهای مدیریت ورزش استان اضافه می‌شود و شاید روزی برسد که کل استان در ردیف دلدادگان مدیریت ورزش قرار بگیرند.

چرا این‌همه علاقه‌مند به مدیریت در ورزش استان؟ آیا خدمت بی منت به ورزش فقط در صورت مدیرکل شدن ممکن هست و غیر از آن شدنی نیست؟ آیا خدمت بی‌منت به ورزش تنها در صورت پوشیدن ردای مدیریت حاصل می‌شود؟ آیا افرادی که می‌گویند “انارجل”، لیاقت و شایستگی به دست آوردن این پست را دارند؟ آیا کار کردن در ستاد یک‌ نفر و وابستگی به یک شخص و برخورداری از حمایت عده ای همیشه طلبکار در ورزش برای تحویل گرفتن کلید اتاق طبقه سوم ساختمان میدان ورزش کافی است؟

مطمئن بعداز پخش خبری مبنی‌بر ماندن علی مرادی و ادامه کارش در فدراسیون، تب و تاب مدیریت جدید ورزش اردبیل تا حدودی فروکش می‌کند ولی این قصه همچنان ادامه خواهد داشت چراکه خیلی‌ها معتقدند انوشیروانی درهرصورت مدیریت‌اش در اردبیل کم‌کم به انتهای خط می‌رسد و ممکن است با تلنگری ناشی از تغییر مدیران دولت تدبیر و امید به لرزه درآید ولی او به‌عنوان یک قهرمان ملی چه در رأس ورزش اردبیل باشد و چه در بخش دیگری مشغول شود برای ورزشی‌ها قابل احترام و افتخار می‌باشد.و درنهایت در چه زمانی خواب مدیریت برخی ها تعبیر می‌شود خدا می‌داند و گذر زمان چگونگی آن را مشخص و روشن خواهد کرد.




اقدام به موقع شورای شهر و شهرداری اردبیل

دنیای اردبیل؛ یکصد بیست و سومین شماره نشریه دنیای اردبیل و با بررسی مسائل مختلف فرهنگی و ورزشی استان با عناوین،زهر هلاهلی به نام فوتبال و  … منتشر شد
دانلود نسخه PDF d یکصد بیست و سوم شماره نشریه دنیای اردبیل
http://donyayeardabil.ir/wp-content/uploads/2021/03/pdfjoiner_18.pdf

مطالب موجود در صفحه دوم  شماره یکصد بیست و سومین شماره نشریه دنیای اردبیل :

*زهر هلاهلی به نام فوتبال
*فوتبال و جنگ لفظی در فضای مجازی

مطالب موجود در صفحه سوم شماره یکصد یکصد بیست و سومین  شماره نشریه دنیای اردبیل

*دلنوشته فوتبالی؛ صادق باشیم

مطالب موجود در صفحه چهارم یکصد بیست و سومین شماره نشریه دنیای اردبیل

*فوتبال و جوی رفیع و آقا شفیع

مطالب موجود در  صفحه پنجم  یکصد بیست وسومین شماره نشریه دنیای اردبیل

*اقدام به موقع شهردار

*استعدادهایی که ته می کشند، مقصر کیست؟!

*63 هزار واحد مسکونی روستایی اردبیل مقاوم سازی شدند

مطالب موجود در صفحه ششم  یکصد بیست و سومین شماره نشریه دنیای اردبیل

*فضول باشی و طرفداری از حق

*فوتبال اردبیل و تیغ جراحی

*مطالب موجود در صفحه هفتم  یکصد بیست و سومین شماره نشریه دنیای اردبیل

*کلی گویی آفتی برای ورزش
*پول کثیف و انتخابات فوتبال

*جشنواره بازی های زمستانی خلخال برگزار شد

*مطالب موجود در صفحه هشتم یکصد بیست سومین شماره نشریه دنیای اردبیل

*ارتقای شاخص های توسعه استان هدف گذاری شده است

*موانع واحدهای تولیدی استان اردبیل به صورت هفتگی بررسی و تعیین تکلیف می شود




از کتاب های فوتبال اردبیل و خاطرات فوتبالی رونمایی شد

آیین رونمایی از کتاب‌های فوتبال اردبیل و خاطرات فوتبالی در سالن بیضای کتابخانه شهید مطهری برگزار شد.
با حضور جمعی از مسئولین استان و شهرستان، پیش‌کسوتان ورزش و فوتبال و فعالین عرصه رسانه از کتاب‌های ورزشی نادر پرستار، پیش‌کسوت عرصه رسانه رونمایی شد.

در این مراسم محمود صفری شهردار اردبیل سابقه و پیشینه فعالیت‌های شهرداری در زمینه فوتبال را مورد تاکید قرار داد و گفت: شورای شهر و شهرداری در اارتباط با احیای تیم فوتبال شهرداری اردبیل مصمم هستند ولی حضور فعالانه در عرصه رقابت‌های باشگاهی و تامین نیازهای تیم به‌تنهایی از عهده شهرداری برنمی‌آید و لازم است دراین‌ مورد، هماهنگی‌های لازم بین ارگان‌های مختلف انجام پذیرد.
وی به درخشش فوتبال منطقه در صحنه رقابت‌های کشوری در دهه ۶۰ و ۷۰ اشاره کرد و افزود : امید است برای احیای دوباره فعالیت‌های تیم فوتبال شهرداری، اقدامی سنجیده همراه با حمایت همه‌جانبه انجام پذیرد و بدین‌وسیله به یکی از خواست‌های فوتبال‌دوستان جواب مثبت داده شود.
سجاد انوشیروانی مدیرکل ورزش و جوانان نیز در سخنان خود اساسنامه هیئت‌های استانی فوتبال را عاملی برای رفتارهای یک‌جانبه در کارهای اجرایی فوتبال ذکر کرد و گفت: برای رفع مشکلاتی که دامن‌گیر فوتبال اردبیل می‌باشد به‌جز وحدت و هماهنگی های لازم چاره‌ای دیگر نبود و نیست.
وی‌گفت پیش‌کسوتان فوتبال سرمایه عظیم انسانی برای این رشته پرطرف‌دار محسوب می‌شود و امید است فضای لازم در فوتبال منطقه برای استفاده بهینه از نظرات و تجربیات آن‌ها فراهم می‌شود.

در ادامه این جلسه که با حضور دکتر یاسر عبدالهی معاون اقتصادی استاندار، جواد انصاری رئیس شورای شهر، علیرضا غریبی عضو شورا، شیرزاد مدیرکل تامین اجتماعی، علایی مدیرکل استاندارد و بحرالعلومی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد، نادر پرستار مؤلف کتاب‌های فوتبال اردبیل و خاطرات فوتبالی گفت: فوتبال اردبیل با وجود برخورداری از استعدادای بالقوه، متأسفانه در سال‌های اخیر در مسیر سراشیبی قرار گرفته و هواداران و طرفدارانش را آزرده‌خاطر کرده‌است.

وی به سکون کامل در فوتبال شهر اردبیل اشاره کرد و گفت: برای تعطیلی فوتبال شهر اردبیل هیچ توجیهی قابل‌قبول نیست. مسئولان برای نجات فوتبال اردبیل از بحرانی که دامن آن را گرفته‌است باید چاره‌ای بیندیشند و اقدامی مناسب به عمل آورند.
وی درخشش فوتبالیست‌های اردبیل در میادین مختلف در دهه‌های گذشته را بهترین دلیل برای برخورداری فوتبال از جایگاهی والا در بین جوانان مختلف برشمرد و در ادامه گفت: برای شهری که کارنامه فوتبالی اش پربار و قابل افتخار است نداشتن یک تیم در پایین ترین سطوح لیگ مایه شرمندگی است.

او از مدیرکل ورزش و جوانان و رییس اداره شهرستان درخواست کرد که اجازه تحقیر بیشتر فوتبال شهر اردبیل را ندهند.
لازم به یادآوری است که کتاب های فوتبال اردبیل(سه جلد) و خاطرات فوتبالی ،هفتمین و هشتمین اثر نادر پرستار است که منتشر شده است.
بر فراز فلق، از صعود تا سقوط، بلند قامتان در آغوش سبلان، جستاری بر انتخابات مجلس یازدهم در اردبیل، فضول باشی و انتخاب ۱۴۰۰ از دیگر آثار منتسر شده وی می باشد.




ووشو استان و مقایسه آن با برخی از رشته های ورزش مدعی

در ایامی که خبرهای اندکی از موفقیت‌های ورزشکاران اردبیلی در میادین مختلف به گوش می‌رسد، نایب‌قهرمانی دلاورمردان ووشوی استان در رقابت‌های قهرمانی کشور، بدجوری به دل علاق مندان به ورزش نشست و موجبات خوشحالی آن‌ها را فراهم کرد.

حق طبیعی تیم اردبیل در این رقابت‌ها قهرمانی بود. آن‌هایی که فرصت تماشای مسابقات جوانان استان از طریق فضای مجازی را داشتند حتما این ادعا را می‌پذیرند.

عدم دستیابی سعید سالمی به طلای رقابت‌ها و به گردن آویختن مدال برنز، باورش بسیار سخت است. سعید باید یکی از یاران طلایی تیم می‌شد. البته مدال برنز از توانایی‌های وی چیزی کم نمی‌کند و در یک نگاه اصولی برای همه دوستداران ووشو هم سالمی قهرمان است و هم تیم استان.

نایب‌قهرمانی تیم ووشو برای جامعه ورزش و مسئولان استانی آن، پیام‌های خاصی دارد. تجربه ثابت کرده‌است که هر وقت در ورزش و مدیریت رشته‌های ورزشی، امور به اهلش سپرده شود موفقیت و کسب برتری در عرصه‌های مختلف حتمی و قطعی است. زمانی‌که در مجموعه مدیریتی یک هیئت ورزشی از عوامل اجرایی گرفته تا عوامل فنی، وحدت، صداقت، یک‌رنگی، تفاهم و راست‌گویی حاکم باشد، مسیر بالا رفتن از سکوهای قهرمانی هموار و هموارتر می‌گردد و آن گاه که در یک رشته ورزشی و مدیریت آن، عمل جای حرف، شعار و وعده‌های بی‌اساس را بگیرد، کسب موفقیت، کمترین نتیجه آن می‌شود.

در ورزش ملاک و معیار موفقیت‌ها کسب نتایج در میادین مختلف است. زمانی‌که دست یک مدیر ورزشی و یا مسئول یک هیئت خالی بوده و کارنامه‌ای برای ارائه نداشته باشد، جهت توجیه کم‌کاری‌ها دست به دامن حاشیه‌ها، آمارسازی‌ها، بزرگنمایی‌های چندش‌آور و حرف‌ها و ادعاهای دهان‌پرکن می‌شود در مقابل مدیری که برای رشته ورزشی تحت پوشش، برنامه داشته باشد و فعالیت را بر محور اهداف تعیین‌شده متمرکز بکند نیازی به صحنه‌آرایی، دروغ‌پردازی و وارونه جلوه دادن حقایق نخواهد بود.

اگر آرشیو نشریات و رسانه‌های استان در یک‌سال گذشته مورد بررسی قرار گیرد ، مسلماً کمترین مصاحبه، گفتگو و وعده دادن‌ها مربوط به هیئت ووشو و افشار رئیس آن خواهد بود. چون او به کار مربیان و ورزشکاران و جوانان فعال در این رشته اعتقاد داشته به اصل موضوع توجه کرده و برای بزرگ‌نمایی در اطراف حاشیه‌ها مانور نداده است.

او هیچ‌وقت آمار داوران فعال را مهم‌ترین عامل فعالیت‌ها تلقی نکرده‌است، عملکرد دوران ریاست بر هیات ووشو را برابر بافعالیت تاریخ ورزش‌های رزمی در استان ادعا ننموده‌است، هرازچندگاهی وعده راه‌اندازی آکادمی ووشوی اردبیل را نداده‌است، امکانات دیگر نهادها و مراکز آموزشی را به نام خود و برای کسب امتیاز به فدراسیون گزارش نکرده‌است، در تعریف و تمجید از خود دست به دامن گردانندگان فضاهای مجازی نشده و به رپورتاژ آگهی‌های پولی برای خودنمایی دل نبسته‌است. افشار به ووشو و موفقیت آن فکر کرده و بودن در عرصه ورزش را پلی برای رسیدن به مناصب اداری قرار نداده‌است.

زحمات تلاشگران صادق عرصه ورزش را ارج نهیم و از کسانی که برای ورزش دلسوزی کرده و خدمت بی‌منت به جوانان منطقه و استان را در دستور کار خود قرار داده‌اند، به‌نیکی یاد کنیم و نقاب از چهره  خائنین ورزش را کنار زده و در مدیریت ورزش، حق را به‌حق دار برسانیم.

برای تک‌تک ووشوکاران عضو تیم اردبیل، کادر فنی کاربلد، لایق و کاردان تیم و همه عوامل و دست‌اندرکاران هیئت، آرزوی سلامتی، سربلندی و سرافرازی می‌کنیم.

 




موفقیت ابراهیمی در گرو اجرای عدالت و مبارزه با بی‌نظمی

پس‌از مدت‌‌ها انتظار، شهردار حکمی را امضا کرد که براساس آن تکلیف مدیریت سازمان فرهنگی‌ورزشی شهرداری مشخص گردید و اباصلت ابراهیمی به مدیریت این سازمان منصوب شد‌.

ابراهیمی معارفه نشده اظهار نظر‌ها آغاز شده‌است و بدون آنکه دلیل روشنی داشته باشند برخی‌‌ها او را شایسته حضور در این پست نمی‌دانند و طوری بر رزومه و پیشینه و شایستگی‌‌های او متمرکز می‌شوند و صغری و کبری می‌چینند که انگار در هشت سال گذشته، حاکمان این سازمان کارنامه‌ای پربار و دارای مدرک تحصیلی آنچنانی بوده‌اند.

اجازه ندهیم که تعصب‌های جناحی و روابط‌‌های دوستانه، مانعی برای بیان واقعیت‌‌ها باشند. این روز‌ها تا فردی مسئولیتی می‌پذیرد در اولین گام مدرک تحصیلی‌اش زیر ذره‌بین قرار می‌گیرد.

آیا هر مدیر و مسئولی که در سال‌‌های اخیر در این استان در رأس امور قرار گرفته‌اند، مدرک تحصیلی مرتبط داشته‌اند؟ جای دوری نرویم، می‌توان با یک سؤال ساده این بحث را ادامه داد. چند درصد از فعالین عرصه رسانه، مدرک مرتبط با روزنامه‌نگاری و یا علوم ارتباطات دارند؟ و یا چه میزان و تعدادی از رؤسای هیئت‌‌های ورزشی مدرک تحصیلی تربیت‌بدنی دارند؟

ضرب المثل قدیمی است که می‌گوید: “برخی‌‌ها تیر را در داخل چشمان خود نمی‌بینند ولی یک تار مو را در چشم‌‌های دیگران تشخیص می‌دهند”. برخی‌‌ها در مسئولیتی که دارند توجهی به مدرک تحصیلی خود نداشته ولی در مورد دیگران، مو را از ماست بیرون می‌کشند و همیشه چماقی به نام مدرک تحصیلی را در فضای مجازی به حرکت درمی‌آورند.

در قضاوتی عجولانه، مهر غیرورزشی بودن به پیشانی‌وی می‌چسبانند. ملاک و معیار ورزشی بودن چیست؟ آیا آشنائی با زیروبم رشته‌‌های ورزشی، پیگیری رقابت‌‌های ورزشی، عکس با شورت ورزشی داشتن، به‌طور منظم ورزش کردن و آن را در برنامه هفتگی خود قرار دادن از پارامتر‌های مورد نیاز برای ورزشی بودن محسوب می‌شوند؟

بپذیریم که اباصلت ابراهیمی نه با فرهنگ بیگانه است و نه با ورزش. قضاوت بدون شناخت قبلی از یک فرد، کاری درست و خداپسندانه نمی‌تواند باشد. من خبرنگار که از عدم مطابقت مدرک تحصیلی یک مسئول با مسئولیت‌اش انتقاد می‌کنم آیا نباید این‌موضوع را به خود نیز صادق بدانم؟

انتصاب اباصلت ابراهیمی به مدیریت سازمان فرهنگی‌ورزشی شهرداری را به فال نیک می‌گیریم .اگر وی بتواند در حوزه‌‌ها و زیرمجموعه‌‌های خود ازجمله باشگاه ورزشی، نیرو‌های متعهد و متخصص و کارآمد را دعوت به کار کند و کار‌ها را به اهل‌اش واگذار نموده و وظیفه سنگین نظارتی و مدیریت را به معنی خاص خودش عملی بکند، امیدواری برای برخورداری از روز‌های آفتابی در ورزش شهرداری افزایش خواهد یافت.

بدون شک روز‌های سخت و طاقت‌فرسایی در انتظار ابراهیمی می‌باشد. توقع بالای هنرمندان، فعالین عرصه فرهنگ و ورزشی‌‌ها ازیک‌طرف و کمبود منابع مالی و امکانات زیرساختی از طرف دیگر، او را با چالش‌‌های جدی روبرو خواهد کرد. غلبه بر همه مشکلات با رعایت عدالت و بهره‌گیری از گروه مشاوران خداشناس و خداترس و پایان دادن به حکومت کنگر خورده‌‌های لنگر انداخته امکان‌پذیر خواهد شد.

ابراهیمی در مسئولیت‌‌های قبلی‌اش نشان داده فردی پیگیر، پرتلاش و خستگی‌ناپذیر است. جایگاه مردمی‌اش برای او یک امتیاز ویژه محسوب می‌شود، ارتباط مناسب و صمیمی‌اش با جوانان نقطه قوت او به شمار می‌رود، تواضع و زندگی در میان مردم به او یک جایگاه خاص بخشیده است. ابراهیمی باید همه داشته‌‌ها و اندوخته‌‌های خود را در اختیار سازمان قرار بدهد و برای پیشبرد امور از همه ظرفیت‌‌های موجود استفاده بکند.

جامعه ورزش و به‌خصوص فوتبال استان به انتظار می‌نشیند تا او برنامه کاری‌اش در حوزه ورزش و فوتبال را اعلام کند. ورزشی‌‌ها با توجه به عدم رضایتی که در سال‌‌های اخیر از فعالیت‌‌های ورزشی و فوتبالی سازمان داشته‌اند، این‌بار امیدوارند ‌که ابراهیمی با اقدامات مناسب، ذهنیت هواداران فوتبال شهر را به یک مسیر درست و اصولی هدایت نماید.

پرداختن به مسایل فوتبال و توقع فوتبالی‌‌ها از شهردار و رئیس سازمان فرهنگی‌ورزشی شهرداری خود بحث دیگری را می‌طلبد که به‌شرط حیات در فرصت مناسب به آن خواهیم پرداخت.