1

پول بی کمال و نابودی فوتبال اردبیل

پول بی کمال آنچنان بلایی بر سر فوتبال اردبیل و تیم شهرداری آورد، آن سرش ناپیدا. بحث پول و وابسته بودن همه چیز به آن جای همه معادلات را در ورزش گرفته است و به نوعی پول توانسته است در کم ترین زمان ممکن از مطرح شدن در ورزش جای برخی از خصوصیات بزرگ و افتخار کردنی چون معنویات و اخلاق و نزاکت و تعصب را بگیرد.
از اول فصل سرنوشت تیم شهرداری را مرور بکنید. از هفته پنجم زمزمه پول چه بلایی را بر تیم نازل کرد و چه حاشیه ها در آن که ایجاد ننمود. از قدیم گفته اند که سر چشمه را می توان با بیل گرفت اما چنان فضای فوتبال و حاشیه های آن را پول زده کرده اند و چشمه را آنقدر گل آلود و خروشان نموده اند که دیگر حتی پیل هم نمی تواند کاری انجام بدهد.
طوری در فوتبال کشور غلط رفتار کرده اند که در حال حاضر گویا ناف بازیکن را با پول پیوند زده اند. باید قبول بکنیم که حاکمیت مناسبات پولی می تواند احترام و علاقه و عشق را نابود کرده و تنها خود(پول) حرف اول و آخر را بزند.
این که بازیکن تیم شهرداری از هفته پنجم با اعتراض به نرسیدن پول پشت تیم را خالی کرده ، تمرین را تعطیل نموده و در مسابقات نیز شکسته و نیم بند حاضر می شوند آیا در این راه فقط بازیکن و مربی مقصر است؟ نه اشتباه نکنیم بازیکن در این قضیه کم ترین تقصیر را می تواند داشته باشد. گناه اصلی از آن کسانی است که در این مناسبات را پدید آوردند و هر روز بیشتر از روز قبل به آن دامن زدند.
تو چو خود کنی اختر خویش را بد
مدار از فلک چشم نیک اختری را
وقتی خود ما آئین و رسوم مطلوب تیم داری و جذب بازیکن و رقابت سالم با دیگران را دگرگون کرده و طرحی نو در انداخته ایم آیا توقع داریم که بازیکن حریم ها را رعایت نماید و با تمام وجود به حرف ها گوش داده و اطاعت نماید.
باید بدانیم که بازیکن هم می خواهد با دریافت های خود آینده زن و بچه اش و زندگانی اش را تامین نماید، بر منکرش لعنت اما این گونه حاکمیت بخشیدن به پول که بتواند همه خوبی ها و زیبایی های ورزش را خدشه دار بکند سؤال برانگیز می باشد.
ما خود وقتی اقداماتمان در جهت رنگ باختن اصول باشد، بازیکن در شدت بخشیدن به این جریان چه تقصیری می تواند داشته باشد. وقتی ما دروغ بگوییم و وعده سرخرمن به بازیکن بدهیم او نیز از تنها سلاح برنده و کارآمدش که همانا ایجاد اختلال در روند تیم است استفاده می کند و در هر صورت پول بی کمال و اهمیت بیش از حد قایل شدن به آن در فوتبال ، تیم محبوب اردبیلی ها را به روزی انداخت که باید هواداران صادق و عاشقش بنشینند و روزها و هفته ها و ماه ها به حال و روز آن گریه بکنند.