تو چنانکه مینمایی هستی؟
در بغداد روزی مستی افتاده بود و طاقت رفتن نبودش از مستی، شیخ جنید برگذشت، چشم مست بر شیخ افتاد و شیخ را نیز نظری بر وی افتاد.
مست شرم داشت، گفت یا شیخ چنین که هستم مینمایم،. تو چنانکه مینمایی هستی؟ گریه بر شیخ افتاد، بهسبب این صدق، حقتعالی آن مرد را توبه داد.
کسانی که در خفا آن کار دیگر میکنند و در جمع خود را منجی، مصلح، تأثیرگذار در جامعه و صاحبنظر در همه امور به نمایش میگذارند با نهیبهای وجدان چگونه کنار میآیند و ملامتهای آن را تحمل میکنند؟
چند چهرگی و هر روز و هر ساعت به رنگی درآمدن و بهآسانی تغییر موضع دادن و ساعتی دوست و همراه و ساعتی دیگر دشمن و بدخواه شدن کار هر کسی نمیتواند باشد. کسانی که چنین خصوصیاتی دارند اگر به خود آیند و علل این رفتارها را جستجو بکنند، بازگشت و اظهار ندامت از کردهها امکانپذیر میشود.
چند چهرگی و افتادن در دامن نفاق یک بیماری قطعی و جلوهای از رفتار دوگانه انسانی است. منفعتطلبی یکی از عللی است که انسان را به دروغ و ریاورزی سوق میدهد. زمانیکه انسان قدرت مقابله با صداقت و راستی را نداشته باشد به نفاق روی میآورد.
تفرقه افکنی یکی از اهداف شایعهپردازان و دروغگویان است که پرسه زدن در فضای مجازی در قالب کانال و صفحات جعلی را انتخاب میکنند. آنها با به راه انداختن جنگ روانی، فروپاشی اتحاد واتهدام وحدت جامعه را پیگیری میکنند.
نقد و بیان واقعیتها در جهت بهبود امور، یکی از ضروریات جامعه است. کسانی که در قبال مردم احساس مسئولیت میکنند از بیان کمبودها و نقصانها و ارائه طریق برای بهبود امور کوتاهی نمیکنند اما آنهایی که از ریسمان کانالهای جعلی برای هتک حرمت و رواج دروغ و شکست وحدت و اتحاد آویزان میشوند منافقانی هستند که دیر یا زود چهرهی زشتشان بر همگان معرفی خواهد شد.