1

سنت های پسندیده در عزاداری های مردم اردبیل

دهه اول ماه محرم فرصتی فراهم می آورد تا مردم باصفا، ولایتمدار و خونگرم اردبیل، ارادت و عشق خود به اهل بیت (ع) و سالار و سرور شهیدان را نشان بدهند.

عشقی که مردم اردبیل به حسین(ع) و یاران باوفایش دارند با هیچ معیاری قابل اندازی گیری نیست و برای آن حد واندازه ای نمی توان متصور شد. مردم منطقه در طول تاریخ و در مقاطع مختلف از تاریخ، وفاداری به اهل بیت(ع) را به اثبات رسانده اند.

ریش سفیدان ، بزرگان و کسانی که عمر خود را در راه خدمت به آستان پربرکت حسین(ع) سپری کرده اند همواره سعی می کنند در عزای حسینی شور را با شعور همراه بکنند و به این دلیل ایام عزاداری دهه اول ماه محرم در این شهر از یک سری مقررات و سنت حسنه پیروی می کند .

همه عزاداران و کسانی که عشق حسین (ع) را بر دل دارند خود را برای رعایت آنها ملزم می دانند. احساس مسؤولیت رؤسای محلات و گردانندگان مساجد از این سنت ها موجب می گردد که همه ساله بر عظمت و شکوه عزاداری حسین (ع) افزوده بشود.

مقررات و سنت هایی که در عزاداری دهه اول ماه محرم در اردبیل حاکم است خود می تواند کلاس درسی برای جوانان از بابت پایبندی به نظم، اطاعت از مقررات، احترام به پیشکسوتان و میهمانان ، رعایت جایگاه بزرگان و دهها موارد ریز و درشت باشد.

تقسیم بندی اردبیل به شش محله بزرگ و اختصاص یک روز برای هر محله و شعبات آن در دهه اول محرم برای حضور در بازار و سطح شهر همراه با وضع قوانین و مقررات قابل قبول می تواند نشانی از مدیریت و دور اندیشی آنهایی باشد که سال ها قبل به این کار اقدام کرده اند.

استقبال از دستجات عزاداری محلات ششگانه در زمان رسیدن به محله ای دیگر یکی از زیبایی های عزاداری مردم اردبیل می باشد.اوج این عمل در موقع حضور محله دروازه یا عالی قاپو در محله پیرعبدالملک اتفاق می افتد.

بر اساس تقسیم بندی محلات، این دو محله برادر یکدیگر محسوب می شوند. اهالی محله پیرعبدالملک برای استقبال از دسته عزاداری محله دروازه حساسیت به خرج می دهند. شکوه این استقبال همه ساله در چهارمین روز از ماه محرم جماعت کثیری را برای تماشای آن جلب می کند. طوق هر دو محله نماد آنها به شمار می رود.در استقبال، اهالی پیرعبدالملک علاوه بر پرچم محله ، طوق را نیز حمل می کنند و زمانی که طوق های دو محله به همدیگر می رسند و در کنار یکدیگر قرار می گیرند نوای یاحسین ویاابالفضل(ع)جماعت حاضر فضای معنوی خاصی را ایجاد می کند.

محله دروازه دو طوق و محله پیرعبدالملک یک طوق دارد. روایت می کنند که هر سه طوق مربوط به دوره صفویه است. حرکت آنها در حالی که طوق محله پیرعبدالملک در وسط و دو طوق محله عالی قاپو در کنار آن قرار می گیرند از عظمت، شکوه و زیبایی خاصی برخوردار می شود.

اجرای این مراسم علاوه بر این که نشان دهنده صمیمیت، یک دلی و یک رنگی حاکم در بین عزاداران اردبیل و بخصوص دو محله برادر یعنی دروازه و پیرعبدالملک است بر شکوه و عظمت عزاداری می افزاید و بر لزوم وحدت در بین عاشقان حسین(ع) تاکید می کند.




نگاهی کوتاه به موکب عزاداری تاسوعای حسینی ورزشکاران اردبیل در دهه ۸۰

در دهه  80 در روز تاسوعا موکب عزاداری ورزشکاران اردبیل در سطح شهر به حرکت در می آمد. با حضور ورزشکاران نامی و میهمانان ورزشی از سایر شهرها و بخصوص تهران و مسؤولین استانی، ورزشکاران این فرصت را به دست می آوردند تا در کنار مردم و همگام با آنها در غم و اندوه سالار و سرور شهیدان گریه بکنند و بر سر و سینه بزنند.

در همه سال هایی که این مراسم پسندیده پابرجا بود علی دائی ، حسین رضازاده، استانداران وقت، و به تناوب چهره هایی چون رحیم علی ابادی ، رحیم عظیمی و دیگر ورزشکاران و قهرمانان اردبیلی ساکن در دیگر شهرها در روز تاسوعا خود را به اردبیل می رساندند و در دسته عزاداری ورزشکاران در سطح شهر به عزاداری می پرداختند.

در آن سال ها موکب عزاداری ورزشکاران با استقبال خوب مردم و جوانان اردبیلی مواجه می شد. جوانان با خرسندی و اظهار رضایت از حرکت قابل تقدیر اداره کل در بعد از ظهر تاسوعا خود را به ورزشگاه علی بن ابی طالب (ع) می رساندند تا بتوانند از همان دقایق اولیه مراسم در کنار قهرمانان محبوب به عزاداری بپردازند.

این رسم در زمان مدیریت سید شروین اسبقیان پایه ریزی شد و در مدیریت برادران و کابلی نیز ادامه یافت.متاسفانه چند سالی است که عزاداری ورزشکاران به حضور یک ساعته در مراسمی در سالن شهید آسمانی و یا زورخانه خلاصه شده است. حرکت دسته عزاداری ورزشکاران در بعد از ظهر تاسوعا جای خاصی برای خود باز کرده بود که این روزها تنها خاطره هایی از آن در ذهن و یاد علاقه مندان باقی مانده است.

کسانی که در طی سال ها برقراری این رسم و برای عظمت بخشیدن به آن حضور می یافتند حتما به یاد دارند که در یکی از سال ها بعد از حرکت عزاداران بارش برف سنگین آغاز شد، اما حجم برف و سرمای شدیدی که در کم ترین زمان ممکن حاکم شد کوچک ترین اثر منفی در روند عزاداری ورزشکاران ایجاد نکرد. در آن هوای برفی و سرد مسؤولین استان و ورزش و مهندس علی نیکزاد استاندار وقت نیز تا پایان مراسم در کنار ورزشکاران به عزاداری ادامه دادند.

یکی از نکات بسیار زیبا و به یادماندنی این حرکت حمل پرچم قمر منیر بنی هاشم حضرت ابالفضل العباس (ع)توسط حسین رضازاده بود. رضازاده پرچم آقا را از میدان عالی قاپو تا سقاخانه حمل می کرد و با نوای یا ابالفضل(ع) حال و هوای خاصی به فضای عزاداری مردم و ورزشکاران می بخشید.

در همان سالی که عزاداری ورزشکاران در زیر بارش برف انجام پذیرفت فیلم حمل پرچم توسط رضازاده و عزاداری ورزشکاران در آن شرایط جوی بارها از شبکه های سراسری پخش شد.

همچنین هیات کشتی استان نیز در دوران ریاست حاج احمد حبیبی چند سالی در هیات کشتی، ظهر تاسوعا از عزاداران حسینی با توزیع غذای نذری گرم پذیرایی می کرد. چه صفایی داشت مراسم بی ریای هیات کشتی و چه لذتی داشت صرف غذای نذری در کنار قهرمانان و زحمتکشان ورزش و کشتی.

یاد و خاطره همه کسانی که در رونق بخشیدن به عزای حسینی و جمع کردن همه ورزشکاران در زیر یک پرچم و عزاداری آنها در سطح شهر و در کنار مردم زحمت می کشیدند گرامی باد.  




یاد باد آن روزگاران یاد باد/تاوان سنگین استقلال فکری

چند روز پیش عکسی از تیم فوتبال منتخب اردبیل در سال ۱۳۵۲ در یکی از شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشتم. همین عکسی که به همراه این مطلب تقدیم دوستداران نشریه می شود. در این عکس جمعی از بزرگان و نام اوران فوتبال اردبیل قرار دارند.
بدون شک سید مجید عقیلی یکی از بزرگان ورزش و فوتبال منطقه است. او انسان بزرگواری است که حقی بزرگ بر گردن فوتبال دارد. عقیلی که سال ها در کسوت مربی،داور و رئیس هیات به فوتبال اردبیل خدمت کرده است مدتی است که در بستر بیماری است. در ایامی که اختصاص به سالار و سرور شهیدان آقا حسین بن علی (ع)دارد برای این مرد رئوف و پاک طینت آرزوی شفای عاجل می کنیم.
در کنار عقیلی چهره هایی مانند رسول پاک نژاد،عظیم بیگ زاده،مصطفی شهریاری،وافری،نجفلو،حسن پاسبان،نادر کهنمی،داودآقاحسنی فرد،مرحوم علی رضا مهران،شهیدسرافرازحسن رجب زاده و … قرار دارند.
صداقت،یک رنگی و اخلاص در چهره تک تک این عزیزان موج می زند. بازیکنان بزرگی که جز پیروزی و سرافرازی اردبیل به چیز دیگری فکر نمی کردند و برای فوتبال کیسه ای ندوخته و در لباس دوست در فکر ضربه زدن به آن نبودند.
در مورد این عکس در بین همه عزیزانی که اظهار نظر کردند دو جمله از دو بزرگ فوتبال اردبیل بسیار زیبا و آموزنده بود. مرد بزرگ،دوست داشتنی و یار تکنیکی و فراموش نشدنی فوتبال اردبیل ناصر اروجی نوشت:یادش بخیر و بهار فروزانی بازیکن مقتدر پاس اردبیل و یکی از یاران تحصیلکرده ورزش نیز یادداشت نمود:یاد باد آن روزگاران یاد باد.
به راستی که آن سال ها دنیایی از زیبایی ها،خوبی ها و یک رنگی ها،محبت ها،فداکاری ها، پایبندی ها، صمیمیت ها و مهربانی ها بود. ممکن است این نوشته ها و گفته های ما برای نسل امروز پذیرفتنش بسیار سخت و سنگین باشد ولی کسانی که در آن فضا بوده اند و آن جمع سرشار از آموزش خوبی ها را تجربه کرده اند مسلما با مشاهده این قبیل عکس ها آهی از ته دل می کشند و با تمام وجود حسرت آن روزها را می خورند. بخصوص اگر باشند افرادی از آن جمع که در حال حاضر نیز با ورزش و فوتبال سر و کار داشته باشند سایه اندوه و غم بیشتر از دیگران در چهره شان مشخص می شود.
حالا دوره و زمانه عوض شده است. حق نداری مستقل فکر بکنی باید به یک طرف و یک گروه متمایل باشی. اگر به خواسته ها تن ندهی و بخواهی خودت باشی و آلت دستی برای دیگران نه،باید خودت رابرای مقابله با انواع تهمت ها و ناملایمات و تهدید ها آماده بکنی.
متاسفانه عده ای در این اندیشه اند که اگر در دنیای ورزش و کارهای اجرایی آن با گروه و یا فردی و یا باندی دست ندهی و در ردیف هواداران و نوکران آنها قرار نگیری پس بر علیه آنها هستی .تو را دشمن بزرگ خود محسوب می کنندو تیر های آغشته به زهر و شمشیرهای تیز دولبه را به سوی تو نشانه می گیرند تا یا صدایت را خفه کنند و یا تو را مجبور به قرار گرفتند در گروه خود نمایند و در غیر آن باید خودت را برای مقابله با انواع مشکلات آماده بکنی و برای در امان ماندن از حملات کوردلان ، زره بر تن کنی و پولاد مرد بشوی.
همین چند روز پیش بودکه برخی از عزیزان لطف کرده و برای ما نوشتند باید ساکت بشوی و از ورزش کلمه ای بر زبان نیاورده و ننویسی. گفتند که اگر دست از پا دراز تر بکنی زوایای پنهان و آشکار و روشن و تاریک زندگی ام را برملا می کنند و خلاصه آخر عمری برای ما آشی می پزند که باید روز ها و شب ها بنشینیم و گریه بکنیم و دست به دامان از ما بهتران و مردان مرد روزگارمان بشویم.
معمولا پیرمردها نمی توانند دل و جرئت دوران جوانی را داشته باشند و بنابراین از آن روز ترس همه وجودمان را فرا گرفته است. از سایه خودم می ترسم. تا کسی نگاهی به من می اندازد بدنم می لرزد و خودم را برای نوش جان کردن مشت و لگد آماده می کنم. مثل بچه مدرسه ای ها آفتاب که غروب کرد راه منزل را در پیش می گیرم و پنبه ای در گوش هایم قرار می دهم که از هیچ کسی تعریف و تمجیدی از ورزش نشنوم.
گفته اند که سنگ مدیر ورزش استان را نباید به سینه بزنم. اولا چند روزی است که دنبال آن سنگ می گردم تا پیدایش بکنم و دورش اندازم و از شرش خودم را راحت کنم. متاسفانه پیدایش نمی کنم.ثانیا به من نگفته اند که سنگ چه کسانی را باید به سینه بزنم تا آن بزرگواران از من راضی باشند و کاری به کارم نداشته باشند.
آدم ترسویی هستم ،کافی است که در لابلای نصیحت هایشان برای بهتر شدن زندگی و نفس کشیدن سالم اشاره ای نیز بکنند که تکلیف من برای سنگ به سینه زدن چیست. باید زیر پرچم چه کسی سینه بزنم و شروع به تعریف و تمجیدش بکنم.
هر چه گشتیم تا اثری در مطالب و نوشته هدی خود مدرکی مبنی بر هواداری از مدیر فعلی پیدا بکنم موفق نشدیم ولی از ترس و واهمه ای که بر ما مستولی شده است اگر سنگ اربابان آنها برسد مطمئنا به سینه خواهیم زد ،آنهم چه زدنی ،باید صدایش از فرسنگ ها دور به گوش برسد و تا جلوس آنها بر صندلی مدیریت ورزش ادامه پیدا بکند.
به هر حال برای این که خودت باشی گویا در این دور و زمان باید تاوان سنگینی بپردازی . این تاوان اگر مربوط به حوزه کاری باشد قابل تحمل است ولی سرازیر شدن انواع فحش ها و تهمت ها دور از انسانیت است.
خوشبختانه نشریه ما هم که الکترونیکی است. خدا را شکر که نه با آگهی سر و کار داریم و نه به دنبال گزارش عملکرد هستیم. نه از کسی بابت خبر چیزی گرفته ایم و نه کسی را بابت آگهی تهدیدش نموده ایم و نه بعد از چاپ خبر قبضی برای هیات ها ارسال کرده ایم. دو سه سطری در فضای مجازی می نویسیم که اگر اجازه ندهند نوشتن را کنار خواهیم گذاشت تا موجبات شادی و خوشحالی برخی از عزیزان مدعی و به ظاهر دوست و رفیق را فراهم بکنیم.




افتخاری روشن را از کمیته فنی کنار گذاشت؟

به دلیل ادامه انتقادات و موضع گیری‌های اخیر پیشکسوت استقلال شنیده می‌شود افتخاری تصمیم به کنارگذاشتن او از کمیته فنی این باشگاه گرفته است.

پس از انتخاب اعضای کمیته فنی باشگاه استقلال توسط اعضای هیئت مدیره این باشگاه، حسن روشن که پیش از انتخابش در این کمیته از او به عنوان منتقد اصلی رضا افتخاری، مدیرعامل باشگاه استقلال نامبرده می‌شد، حتی پس از معرفیش به عنوان یکی از اعضای این کمیته هم در مصاحبه‌های خود دست از انتقاد بر نداشت.

به دلیل ادامه انتقادات و موضع گیری‌های روشن حتی پس از انتخابش به عنوان یکی از اعضای کمیته فنی شنیده می‌شود افتخاری تصمیم به کنارگذاشته شدن او از این کمیته گرفت و این تصمیم هم پیش از آینکه رسانه‌ای شود به گوش پیشکوست باشگاه استقلال رسیده و او هم بلافاصله در مصاحبه‌ای اعلام کرده تا زمانی که افتخاری به عنوان مدیرعامل باشگاه استقلال به فعالیت خود ادامه دهد در کمیته فنی این باشگاه حضور پیدا نمی‌کند.




یک عکس و یک دنیا خاطره

این عکس مربوط به رقابت های فوتبال باشگاهی در دهه 60 است. استادیوم تختی اردبیل با زمین خاکی و در کنار جمعی از زحمتکشان فوتبال عظیم نوری، ایرج امین فر و حسین مهرجونژاد.

دهه ای که فوتبال اردبیل در اوج بود. قهرمانی و نایب قهرمانی در فلق، فعالیت بیش از 96 تیم در رقابت های باشگاهی در سطوح مختلف، انجام منظم مسابقات  و برنامه ریزی درست و اصولی و حضور عده ای تماشاگر بی حاشیه ، عاشق و به دور از هر گونه حرف و حدیث از ویژگی های آن روزهای فوتبال اردبیل بود.

پیست دوومیدانی و زمین فوتبال خاکی ورزشگاه تختی دنیایی از صفا و صمیمیت را با خود به همراه داشت. از فضای مجازی خبری نبود تا برخی ها در زیر نقاب، عقده های چند ساله را بگشایند، روباهان و روباه صفتان را فرصت ابراز وجود در فضای سرشار از صداقت نبود، غریبه ها امکان نفوذ به جمع فوتبالی ها و تصمیم گرفتن در ارتباط با آن را نمی توانستند به دست آورند، داستانی به نام حقوق و حق الزحمه در فوتبال برای دست اندرکاران فوتبال مطرح نبود. وقتی حرفی زده می شد همه به پایش می ایستادند و از رنگ عوض کردن های لحظه ای اثری در آن پیدا نمی شد. همه جایگاه خود را می شناختند و با تمام وجود حرمت بزرگان را حفظ می کردند و بالاخره روزگاری بود سرشار از خوبی ها و زیبایی ها برای فوتبال اردبیل. یاد آن ایام بخیر.  




واگذاری امتیاز تیم فوتسال شهید دهقانی نیا به خارج از استان

امتیاز تیم فوتسال دسته دومی شهید دهقانی نیا در مراحل پایانی واگذاری به استان خراسان رضوی است.

شنیدن این خبر ها لرزه بر اندام دوستداران ورزش و فوتسال منطقه می اندازد. باید به درایت و شجاعت و شهامت مسؤولین ورزش و هیات فوتبال استان و اردبیل درود فرستاد که می توانند با شنیدن این خبرها و عملی شدن آنها کنار بیایند و غصه ای از این بابت در دل و جان راه ندهند.

جمعی علاقه مند و عاشق فوتسال در فصل گذشته امتیاز یک تیم دسته دومی را خریدند و برای حفظ آن با چنگ و دندان جنگیدند و تلاش کردند ولی گویا در ارتباط با تامین هزینه های تیم برای فصل جاری با مشکل مواجه شده اند و متاسفانه کسی هم نتوانست و یا نخواست فریاد خیرخواهانه آنها را بشنود و برای رفع مشکل و ممانعت از واگذاری تیم کار مثبتی انجام بدهد.

به راستی وظیفه مسؤولین در قبال چنین ضربه های وارده به فوتسال اردبیل چیست؟ دست اندرکاران فوتبال استان که در حرف زدن می توانند به خوبی از همه سبقت بگیرند و یا مسؤولین ورزش استان که باید از نفوذ و جایگاه خود بهره ببرند باید بنشینند و آب شدن کامل فوتبال و فوتسال منطقه را شاهد باشند؟

اگر در استانی با آن همه ادعا و رجزخوانی ها و منم منم مسؤولین ورزش و فوتبالش توان تامین هزینه ها و جذب حمایت کننده مالی برای یک تیم دسته دومی فوتسال نباشد تخته کردن در فوتبال آن استان و مرخص کردن همه کسانی که از کنار آن برای خود دفتر و دستکی به هم زده و جایگاهی به دست آورده اند از نان شب هم واجب تر و ضروری است.

امتیاز این تیم چه در اردبیل بماند و چه واگذارز گردد باید در مقابل عشق و علاقه گردانندگان تیم که در فصل گذشته با خون دل برای سرپا ایستادن آن تلاش کردند سر تعظیم فرود آورد.




ارزان نفروش

آورده اند که کریم خان زند روزی برای نظارت مسجدی که در حال ساخت بود ، به آن حوالی رفت. چون از بررسی فارغ شد ، قلیانی خواست تا بکشد. قلیانی طلایی به او دادند و مشغول شد.در این حال مردی که نام او کریم بود و مشغول کار بود شروع کرد به راز و نیاز کردن با خدا و زیر لب زمزمه کردن .
کریم خان متوجه شد و از او پرسید : چه زیر لب زمزمه می کردی؟ آن مرد جواب داد: می گفتم خدایا ، تو کریمی و به لطف و کرم خود سلطنت را به کریم خان رساندی و قلیان طلایی نصیب او کردی. من هم بنده ای که کریم نامم است و در حسرت یک قلیان گلی هم می سوزم . کریم خان چون این را شنید ، قلیان طلایی خود را به او بخشید و گفت: این قلیان را ارزان نفروش.
متاسفانه در ورزش ما هستند افرادی که با فراموش کردن هدف و ماهیت ورزش و برای رسیدن به هدف های غیر ورزشی دوستان، آشنایان و پیشکسوتان و خلاصه همه و همه را ارزان می فروشند!!!!!




آیا مربی درجه یک خارجی برای تیم ملی هندبال می آید؟؟

هجدهمین دوره رقابت‌هاى هندبال قهرمانى مردان آسیا به میزبانى کره‌جنوبی برگزار خواهد شد. چندی پیش قرعه‌کشى این دوره از مسابقات برگزار شد و تیم ملى هندبال ایران در مرحله مقدماتی با تیم‌هاى عراق و ژاپن در گروه اول همگروه شد. هجدهمین دوره رقابت هاى هندبال قهرمانى مردان آسیا از 28 دی تا 8 بهمن ماه به میزبانى کره جنوبی برگزار خواهد شد.
تیم ملی در رقابت‌های اخیر با هدایت علیرضا حبیبی کار خود را دنبال کرد، اما مدتی است که مسئولان فدراسیون به دنبال گزینه درجه یک خارجی هستند. با توجه به اینکه تیم ملی در نیمه دوم مهر ماه باید یک مرحله اردوی آماده سازی را برگزار کند مسئولان در تلاش هستند تا زودتر با گزینه مدنظرشان به توافق برسند.
گفته می‌شود نام چند گزینه مطرح و درجه یک هندبال جهان روی میز فدراسیون هندبال است و مسئولان با برخی از گزینه‌ها صحبت‌های اولیه را هم مطرح کرده‌اند. به هر حال به نظر می‌رسد با توجه به شرایط تا آخر مهر ماه سرمربی جدید تیم ملی هندبال ایران معرفی خواهد شد.




کاوه رضایی در نقش طارمی

 
پرونده شکایت آندرانیک تیموریان و کاوه رضایی از باشگاه استقلال به کنفدراسیون فوتبال آسیا ممکن است کار دست این باشگاه بدهد و تبعات بد و سنگینی به همراه خود داشته باشد. هرچند اخیراً مدیران تیم بحران‌زده استقلال در مصاحبه‌های خود تاکید کرده‌اند مشکل پرونده تیموریان و رضایی را با پرداخت حق‌ و حقوق آنها حل کردند اما منابع موثق خبری اطلاع داده‌اند احتمال اینکه AFC تصمیم بگیرد تحقیقاتی گسترده از اسناد و مدارک و گزارش‌های ارائه شده از سوی این باشگاه انجام بدهد زیاد است.
ماجرا از این قرار است که در جریان شکایت رضایی و تیموریان به نهاد حاکم بر فوتبال آسیا، AFC در مرحله اول نامه‌نگاری خود موضوع شکایت این دو بازیکن و عدم پرداخت حقوق آنها را با استقلال در میان می‌گذارد.
در همان مقطع گویا استقلال در واکنش اولیه هرگونه بدهی به این دو بازیکن را رد می‌کند اما با سخت‌گیری وکلای تیموریان و رضایی، مسوولان AFC جزییات قرارداد دو بازیکن ایرانی را بررسی می‌کنند و سپس از مدیران باشگاه استقلال می‌خواهند اگر مدرکی دال بر تسویه حساب کامل با این دو فوتبالیست مشهور دارند ارائه دهند.
در این میان کنفدراسیون فوتبال آسیا وقتی متوجه می‌شود ادعای دو بازیکن ایرانی کاملا درست بوده عملا با استناد به مفاد قانون، استقلال را مجبور به پرداخت بدهی‌اش به رضایی و تیموریان می‌کند. به همین ترتیب رایزنی‌هایی با وکلای تیموریان و رضایی انجام می‌شود و در نهایت باشگاه استقلال مجبور می‌شود پول آنها را پرداخت کند.
بعد از این کار روابط بین‌الملل استقلال و وکلای حقوقی باشگاه فیش واریزی و اسناد تسویه حساب با شاکیان داخلی خود را در شرایطی به AFC ارسال می‌کنند که در ابتدا هرگونه بدهی به کاوه و آندو را تکذیب کرده بودند! همین رفتار البته باعث شک مسوولان مربوطه کنفدراسیون فوتبال آسیا به پشت پرده فعالیت‌های باشگاه استقلال شده است.
مساله نگران‌کننده اما جایی است که اخیرا در حاشیه اجلاسی که در کوالالامپور توسط AFC برگزار شده، مسوولان این نهاد عملا به تیم مدیریتی ایران نسبت به رفتار مدیران باشگاه انتقادی جدی داشته و با صراحت استقلال را متهم به کتمان حقایق کرده‌اند!




فساد در ورزش اردبیل؛ آری یا نه

مدتی است فضای مجازی جولانگاه کسانی شده است که مدعی وجود فساد مالی گسترده در ورزش استان می باشند. از حیف و میل بیت المال، بخشش اعتبارات هیات ها به اشخاص، راه اندازی بساط بخور بخور، پراکنده شدن بوی گند ورزش در جامعه و تبدیل جامعه ورزش به منجلاب غیر قابل توصیف سخن ها می گویند و ادعا ها می نمایند. طرح این قبیل مسائل از دو حالت نمی تواند خارج باشد:
1-آنهایی که مدعی وجود فساد در ورزش استان می باشند با استناد به برخی از مدارک و مستندات ادعا می کنند و می توانند با ارائه این مدارک خدمت بزرگ به جامعه ورزش و نظام بکنند. آنها اگر در گفته ها و نوشته های خود صادق هستند و دل به بیت المال می سوزانند و خیانت به ورزش و جوانان این دیار را نمی توانند بپذیرند باید قبل از پهن بساط افشاگری از راه قانونی و عقل و منطق وارد می شدند و همه مدارک را در اختیار ارگان های نظارتی قرار می دادند تا با عمل به وظیفه شرعی و اجتماعی زمینه دستگیری متخلفان و رسیدگی به پرونده ننگین آنها را فراهم می کردند. این که چرا چنین نکرده اند و فقط فضای مجازی را برگزیده اند نمی تواند کاری اصولی باشد.
آنهایی که دست به افشاگری زده و افراد را به نام، متهم می کنند ممکن است از مجموعه ورزش و تشکیلات اداری آن باشند و بنا به ملاحظاتی دست به عصا راه بروند و فضای مجازی را تحت نام های مستعار برای رسیدن به هدف انتخاب نمایند. در این صورت آیا آنهایی که وظیفه دارند با نظارت بر بیت المال جلوی هر گونه حیف و میل را بگیرند و در سویی دیگر از لطمه وارد شدن به حیثیت و آبروی اشخاص ممانعت بکنند آیا نباید پیشقدم شوند و با شناسایی آنهایی که در فضای مجازی برای ورزش استان هر روز بحث جدیدی می گشایند و خود را از هر گونه آلودگی به دور می دانند برای روشن شدن زوایای این ادعاها اقدام بکنند. آنهایی که ورزش استان را منجلاب، بوی آن را مشمئز کننده و مسؤولین آن را خائن به بیت المال و پایمال کننده حق و حقوق هیات ها و تامین کننده نیاز مالی افراد خارج از تشکیلات ورزش می دانند آیا نباید فراخوانده بشوند تا با تسلیم مدارک به مسؤولین، برخورد با متخلفلین و عاملین اصلی بساط بخور بخور را ممکن بکنند؟
2-صورت دوم این قضیه می تواند دروغگویی و بی پایه بودن ادعاها باشد. این که حضرات در فضای مجازی و در زیر عناوین ناشناس ظاهر شوند و برای مدتی هر چه از دل تنگشان برآید بگویند و تخم بی اعتمادی به مسؤولین را در جامعه بکارند، آبروی افراد را دستاویزی برای عقده گشایی ها قرار بدهند، خدمات انجام یافته نظام و دولت را زیر سؤال ببرند و در نهایت راحت دست در جیب در سطح شهر بگردند و به ریش من و امثال من بخندند؟
مگر می توان در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران اجازه داد که افرادی به هر دلیل و علتی که بوده باشد سیل اتهامات را به برخی از افراد و مسؤولین وارد بکنند و آنگاه کسی هم  نگوید که بالای چشمشان ابرویی قرار دارد؟
وقتی در هر رویداد ورزشی حیف و میل بیت المال، هزینه های میلیونی، ریخت و پاش های آنچنانی، بخور بخور و متصاعد شدن بوی گند در فضای جامعه مطرح می شود آیا نباید به این ادعاها با حضور طرفین رسیدگی شود و عوامل نابودی بیت المال و خیانت به آن محاکمه بشوند و یا اگر باشند کسانی که به دروغ این ادعاها را بکنند به سزای اعمالشان برسند؟
امید می رود نهادهای نظارتی و مسؤولینی که در این ارتباط می توانند تاثیر گذار باشند برای برچیده شدن این بساط و رد یا اثبات وجود فساد در ورزش اقدام نمایند و اگر صحت ادعا به اثبات برسد که باید افشاکنندگان مورد تشویق قرار بگیرند و عاملین خیانت به بیت المال محاکمه شده و به مردم معرفی شوند  و چنانچه دروغ گویی مدعیان ثابت گردد آنها نیز باید جزای اعمال غیر انسانی خود را تحمل نمایند.
در پایان به گفتگوی یک دانشمند با یک چوپان اشاره می شود باشد که پنج نکته موجود در آن مورد توجه قرار بگیرد:
دانشمندی به چوپانی رسید و پس از احوال پرسی از او پرسید ، چرا به دنبال طلب علم نرفتی؟
چوپان جواب داد: آنچه خلاصه و عصاره علوم است من آموخته ام.
دانشمند پرسید: مگر خلاصه علم ها چیست؟
چوپان گفت: خلاصه علم ها پنج چیز است:
اول: تا زمانی که راست گفتن تمام نشده است، دروغ نگویم.
دوم: تا زمانی که امکان زندگی حلال است، از راه حرام زندگی نکنم.
سوم: تا زمانی که در خودم عیب وجود دارد، به عیب جویی دیگران نپردازم.
چهارم: تا زمانی که روزی خداوند تمام نشده است، به دنبال مخلوق نروم.
پنجم: تا زمانی که وارد بهشت نشده ام، خود را از حیله شیطان رها شده ندانم.
دانشمند گفت: هر کسی که این پنج خصلت را داشت از کتاب و نوشته ها بی نیاز است.نمآموخته ام.
دانشمند پرسید: مگر خلاصه علم ها چیست؟