1

حذف تیم ملی فوتبال جوانان در دور مقدماتی قهرمانی آسیا

تیم ملی فوتبال جوانان با قرار گرفتن در رده دوم گروه خود از صعود به مرحله نهایی مسابقات قهرمانی فوتبال آسیا بازماند.
در آخرین دیدار از گروه E مرحله مقدماتی قهرمانی زیر 19 سال آسیا اردن و سوریه همگروه‌های ایران به مصاف هم رفتند که اردن با شکست دو بر یک حریف صدرنشین شد و به صورت مستقیم راهی مرحله نهایی این مسابقات که سال آینده در اندونزی برگزار می‌شود، شد.
با صدرنشینی اردن با 7 امتیاز تیم ملی ایران با پنج امتیاز در رده دوم قرار گرفت و به دلیل امتیاز کمتر نسبت به سایر تیم‌های دوم این دوره از مسابقات، نتوانست به مرحله نهایی صعود کند تا یک ناکامی دیگر در کارنامه فوتبال ایران ثبت شود.
ایران در این دوره از مسابقات مقابل اردن و سوریه با تساوی متوقف شود تا پیروزی پرگل برابر فلسطین هم چاره‌ساز نشود.
حذف ایران در حالی است که جوانان ایران سال گذشته توانستند با هدایت امیرحسین پیروانی به مرحله نیمه‌نهایی قهرمانی آسیا صعود کنند و مجوز جام‌جهانی را به دست بیاورند اما در این دوره فرهاد پورغلامی نتوانست تیمش را تا مرحله نهایی رقابت‌ها هم برساند.
با حذف تیم ملی امید و تیم ملی جوانان از رقابت‌های قهرمانی آسیا تاکنون دو ناکامی بزرگ برای فوتبال ایران در رده‌های پایه ثبت شده است.
وفدراسیونی ها خودشون را زدند به او راه ! تاج در مرز ایران عراق در حال خوردن چای دیده شده!ساکت که در هرمورد اظهار نظر غیر کارشناسی میکرد هم روزه سکوت گرفته و ناپیداست! کفاشیان خنده رو هم با اکیپ ایرانی عراقی در راهپیمایی دیده شده وبازهم همچنان می خندد!(منبع: ایران اسپورت پرس)




سرمربی صدرنشین لیگ برتر بر علیه بازیکنان خودش!

 

مهدی تارتار مربی موفق پارس جنوبی این روزها باید که روی ابرها هم سیر کند.

چه کسی فکر می کرد تیم گمنام،جوان و تازه به لیگ برتر صعود کرده پارس جم بتواند با ارایه بازیهای خوب،صدرنشین لیگ برتر باشد.

تارتار رابطه نسبتا خوبی هم با کارلوس کی روش دارد؛ او از جمله مربیانی بود که یکی دو سال قبل سر تمرین تیم ملی رفت و از تمرینات کی روش نت برداری کرد، اتفاقا سرمربی تیم ملی هم حسابی او را تحویل گرفت.

اما به نظر می رسد سرمربی پارس جم هنوز کی روش را نمی شناسد و با اخلاقش آشنایی ندارد.

تارتار اگر کی روش را می شناخت این حرف ها را نمی زد:” واقعاً جای بازیکنان با کیفیت تیم ما در لیست تیم ملی خالی است. با تمام احترامی که نسبت به دروازه‌بان‌های تیم ملی قائلم معتقد هستم فروزان یک سر و گردن از بقیه است. تصمیم دارم در یکی دو روز آینده به تمرین تیم ملی بروم و با کی‌روش صحبت کنم. خیلی صمیمی و دوستانه از او خواهش می‌کنم برای افزایش انگیزه بازیکنان ما عملکرد آنها را مدنظر قرار دهد.”

دفاع از عملکرد بازیکنان تیم و حمایت از آنها کار خوبی است که تارتار اجام داده اما در مواجهه با چه کسی؟ کی روش؟!تجربه سالهای حضور کی روش در ایران نشان داده او در مواضعش بسیار سرسخت و لجوج است.

وقتی تارتار می گوید:” فروزان یک سروگردن از دروازه بانهای تیم ملی بالاتر است” یعنی انتخاب های کی روش را زیر سوال برده و احتمالا شانس دعوت دروازه بان تیمش به تیم ملی را کاهش داده است!

همچنین این حرفش که می گوید:”می روم دوستانه از کی روش می خواهم به بازیکنان تیم من توجه کند” به نوعی “توصیه کردن” را تداعی می کند؛ مساله مهمی که سرمربی تیم ملی کاملا با آن بیگانه است و هیچ گاه توصیه پذیر نشان نداده است.

تارتار با حرفهایش کار فروزان و سایر بازیکنان خوبش را برای دعوت به تیم ملی سخت تر کرد؛شک نکنید.

حذف ناباورانه جوانان ایران در دور مقدماتی قهرمانی فوتبال آسیا




روراستی با مردم

هر فردی در هر مسؤولیتی که بر عهده دارد باید بر این باور که نمی توان سر مردم کلاه گذاشت و آنها را به لطابف الحیل سرگرم کرد ایمان داشته باشد. باید با تمام وجود درک کندکه لازمه موفقیت و ادامه مسؤولیت، روراستی با مردم است. هر مسؤولی که بر این امر معتقد باشد می تواند نسبت به موفقیت خود و مجموعه تحت اوامرش امیدوار باشد و اگر در ادامه راه ببیند که گشایشی در کارش نبوده و به آنچه که باید می رسید دست پیدا نکرده است باید به دنبال علت ها بگردد و در میزان و صحت باور خود به قوه فهم و تشخیص مردم شک بکند.
اگر مدیران در هر عرصه ای که باشند با ناکامی و عدم موفقیت روبرو شوند باور نداشتن فهم و قوه درک مردم از دلایل اصلی این کار می تواند به شمار آید و چنین می شود که برخی از مدیران به جای پرداختن به مسؤولیت اصلی و حل مشکلات موجود بر سر راه خدمت صادقانه به مردم ، به دنبال کار خود می روند و کاری می کنند تا حوزه مسؤولیتی خود را به دکان دو نبشی تبدیل کنند و آنها می اندیشند که با ترتیب دادن چند مصاحبه و ارائه لیستی از خدمات بر روی کاغذ و ردیف نمودن مشتی آمار و ارقام غیر واقعی می توانند هم مسؤولان رده بالای خود را به نوعی گول بزنند و هم در کلاه گذاشتن بر سر مردم حرفه ای عمل نمایند.
ممکن است در مواقعی نادر و در صورتی که مسؤولان رده بالا از جنس خودشان باشند بتوانند در گمراه کردن آنها موفق باشند ولی جای هیچ شک و تردیدی وجود ندارد که کلاه گذاشتن بر سر مردم به آسانی در دسترس قرار نمی گیرد. مردم به خوبی قادر هستند فرق خادم و سیاهکار، خدمتگزار و زبان باز ریاکار و راستگو از دروغگو و … را تشخیص بدهند و قضاوتی را که باید و لازم است انجام بدهند.
هر کس در هر جایگاهی که قرار گرفته و مسؤولیتی بر عهده اش می باشد اگر می خواهدخدمت بکند و فردای قیامت در پیشگاه احدیت احساس شرمندگی نکند و آبروی خود را نزد خلق خداوند حفظ نماید باید به جای طفره رفتن از زیر بار حقیقت و دروغ گفتن و حرف های مفت و بی اساس زدن و … با مردم روراست باشد و هر آنچه واقعیت است با مردم در میان بگذارد و خدمت مخلصانه و بی ریا را در راس فعالیت های خود قرار بدهد.
اگر مسؤول به کاری که انجام می دهد ایمان و اعتقاد قلبی داشته باشد و وجدانش مهر تائید بر عملکردش بزند از قضاوت و تبلیغات منفی احدی با کی به دل راه نمی دهد و علی رغم کارشکنی ها و بی مهری ها با تدبیر و با عشق جلب رضایت مردم و خدا به کارش ادامه می دهد. وقتی انسان در چنین فضایی قرار می گیرد اطمینان پیدا می کند که مردم بهترین قاضی هستند و می توانند مسائل را به خوبی درک و ارزیابی نمایند.
همه مکطالب این نوشتار می تواند در مورد مدیرانی که در عرصه های مختلف انجام وظیفه می کنند صادق باشد و ورزش نیز جدای از آنها نبوده و نیست.
آماری که در رشته های مختلف ورزشی برای جامعه و افکار عمومی ارائه می شود باید بر پایه واقعیت های موجود باشد. اگر گزارشی از عملکرد ها منتشرمی شود نیازی به جو سازی های کاذب و تحت تاثیر قرار دادن افکار نبوده و نیست، بزرگنمایی ها و برتر دانستن خود و مجموعه تحت مدیریت، نقشی در کارآمد نشان دادن و در نهایت تائید مردم نمی تواند داشته باشد.
اگر با مردم روراست باشیم حمایت و رضایت آنها می تواند پشتیبان خوبی برای ادامه مسیر باشد و اگر دربرخورد با آنها به دروغ متوسل شویم و آمارهای کذب و غیر واقعی را برای خود کارنامه به حساب آوریم عواقب بسیار خطرناکی برای یک مسؤول و یا مدیر ورزشی می تواند به دنبال داشته باشد و آن هم از دست دادن اعتماد مردم است.
آن چیزی که امروز در صحنه ورزش مشاهده می شود رسوایی کسانی است که در سایه دروغ و حرف های بی اساس و وعده های بی پایه مدت ها با افکار مردم بازی کرده اند و چون به مرور عدم صداقت آنها در جامعه رونمایی می شود حنایشان رنگ باخته و با پشت کردن مردم به خود مواجه می شوند.
به هر حال طرز تفکر روراستی باید از راس تا قاعده هرم مدیریتی ورزش جاری و ساری شود و زمانی که این فکر در جامعه ورزش حاکم گردد دیگر جایی برای بلندگو ها، خودفروخته ها و نان به نرخ روز خورها نخواهد بود . پرهیز از هرگونه خودنمایی و روراستی با مردم ضامنی برای ادامه خدمات مطلوب و جذب حمایت و پشتیبانی جامعه ورزش و رزشکاران می باشد.




درآمد میلیاردی سامانه هواداری سرخابی‌ها به جیب چه کسی می‌رود؟

سامانه هواداری پیامکی سرخابی چهار ماه است با باشگاه‌ها قطع همکاری کرده است.

یک سوال: پول روزانه کسر شده از هواداران بواسطه این سامانه در این4 ماه به جیب چه کسی مي رود؟

مهرماه سال 94 شرکتی تحت عنوان “نگاه پردازان امین سیما کیش” با عقد قراردادی با باشگاه‌های استقلال و پرسپولیس تعهد داد تا در قبال انجام کارهای تبلیغاتی و همین طور دریافت کمک‌های مالی هواداران از طریق پیامک درصد موثری از درآمد حاصله را به نفع خود و اپراتور همراه اول برداشت کند و مابقی درآمد را به سرخابی‌های پایتخت بدهد اما با گذشت نزدیک به دو سال از این قرارداد، باشگاه پرسپولیس و شرکت مذکور با یکدیگر دچار مشکل شدند تا اینکه در نهایت پرسپولیس حاضر به تمدید و ادامه قرارداد مذکور نشد.

طبق همکاری دو طرف، هواداران باید عددی را به یک سامانه هواداری ارسال می‌کردند تا روزانه حداقل 200 تومان از حساب آن‌ها کسر شده و به حساب این شرکت تبلیغاتی واریز شود. طبق آخرین برآوردها در روزهای اوج همکاری دو طرف سامانه هواداری باشگاه پرسپولیس چیزی حدود 600 هزار عضو داشته است و در باشگاه استقلال هم حدود 500 هزار نفر عضو بوده‌اند.

با یک حساب سرانگشتی می‌توان گفت یک میلیون و 100 هزار نفر حداقل روزی 200 تومان به حساب شرکت نگاه پردازانه امین سیمای کیش واریز می‌کردند. یعنی این شرکت باید چیزی حدود 6 میلیارد و 600 میلیون تومان در ماه پول به حسابش واریز می‌شد تا با کسر درصد حدود 50 درصدی مابقی را به حساب باشگاه‌ها واریز کند.

اگر قرارداد دو ساله این شرکت را هم در نظر بگیریم، 158 میلیارد و 400 میلیون تومان درآمد حاصله بوده که 50 درصد آن به باشگاه‌ها و مابقی در حساب اسپانسر باقی می‌ماند.

جیب هواداران و کام آقایان!

اکنون حدود 4 ماه از زمان پایان قرارداد شرکت تبلیغاتی مذکور و باشگاه‌های استقلال و پرسپولیس می‌گذرد و در این بین کسی دقیقا نمی‌داند که پول کسر شده از حساب هواداران سرخابی عضو این سامانه در این 4 ماه به جیب چه کسی رفته است؟

اگر پس از قطع همکاری سرخابی‌ها با سامانه از این حدود یک میلیون و 100 هزار هوادار 800 هزار عضو با این سامانه قطع ارتباط کرده باشند، اکنون در بدترین پیش‌بینی باید این سامانه حدود 300 هزار نفر عضو هوادار سرخابی داشته باشد. هوادارانی که نادانسته هنوز هم روزانه مبلغ 200 تومان از حساب‌شان برداشت می‌شود و به جیب آقایان می‌رود.

با یک حساب ساده 7 میلیارد و 200 میلیون در طی 4 ماه این 300 هزار نفر پول به این سامانه داده‌اند. پولی که هوادران نادانسته از حساب‌شان هم‌چنان به امید کمک به استقلال و پرسپولیس کم می‌شود.

(منبع: ایران اسپورت پرس).




لیست اولیه وزنه برداران در مسابقات قهرمانی جهان اعلام شد

لیست اولیه وزنه برداران تیم ملی جمهوری اسلامی ایران  برای حضور در مسابقات وزنه برداری  قهرمانی جهان اعلام شد.

جمهوری اسلامی ایران در لیست خود 10 وزنه بردار را معرفی کرده است . نفرات اصلی تیم برای وزنه زدن در رقابت های جهانی بعد از برگزاری کنگره فنی اعلام خواهد شد.

رکورد ورودی وزنه برداران ایران در لیست اولیه به شرح زیر است:

دسته 69 کیلوگرم:

مجید عسگری با رکورد ورودی 310 کیلوگرم

دسته 85 کیلوگرم:

کیانوش رستمی با رکورد ورودی 390 کیلوگرم

علی میری با رکورد ورودی 361 کیلوگرم

دسته 94 کیلوگرم:

سهراب مرادی با رکورد ورودی 413 کیلوگرم

ایوب موسوی با رکورد ورودی 390 کیلوگرم

دسته 105 کیلوگرم:

علی هاشمی با رکورد ورودی 401 کیلوگرم

علیرضا سلیمانی با رکورد ورودی 401 کیلوگرم

دسته 105+ کیلوگرم:

بهداد سلیمی با رکورد ورودی 440 کیلوگرم

سعید علی حسینی با رکورد ورودی 440 کیلوگرم

همایون تیموری با رکورد ورودی 430 کیلوگرم




سلام بر حسین (ع) و اربعینش و سلام بر اربعین و یارانش.

اربعين حسيني فرا مي رسد و شيفتگان و دلدادگانش اوج شور و شعور حسيني را در اين روز به نمايش مي گذارند.

عاشقان حسيني در تدارك سفرند . سفري بزرگ و پر رمز و رازدار. سيل چند ميليوني زايران سيدالشهدا كه پياده و دوان دوان به كربلا مي آيند جلوه اي يگانه در هستي دارد و كيست كه نداند كه اين جلوه به وجود دردانه زهراي مرضيه ، حسين (ع) گره خورده است.

اربعين از رازهاي هستي است و اربعين حسين(ع) روزبسط لطف اوست بر پيروان و دوستدارانش.

در اربعين حسيني كارواني به مقصد مي رسد كه سركردگان آن كاروان بزرگترين و ماندگارترين معلمان تاريخ محسوب مي شوند. كارواني به مقصد مي رسد كه زنان حاضر در آن استادان صبر ،استقامت،شجاعت،عزت و سربلندي هستند.كارواني كه دختران آن به مردان هميشه روزگار ،درس مردانگي و دليري مي دهند و از عجايب اين كاروان همين بس كه تاريخ را مبهوت كرده است.

كاروان به مقصد مي رسد. در اين كاروان جاي خالي يك نفر بيشتر احساس مي شود.جاي رقيه خالي است. او نيست كه با پياده شدن از كاروان در سرتاسر بيابان تفتيده كربلا ،باباي خود را طلب نمايد. او نيست كه خواهان گهواره برادر شش ماهه اش علي اصغر(ع) باشد و او نيست كه روي خاك تشنه بيفتد و به ياد عموي سقا،سينه اش را بخراشد.

و اينك عاشقان حسين به ياد حسين(ع) روي به كربلا نهاده اند. سرزميني كه عشق را به تمام و كمال به تفسير مي نشيند.از پير و جوان،زن و مرد احرام بسته اند تا در اربعين حسيني در كربلا صحنه هاي زيبايي از عشق و ارادت را به نمايش بگذارند. چرا كه هيچ كجا بمانند زيارت اربعين به انسان هويت شيعه بودن و حسيني بودن دست نمي دهد و بنابر اين همه عاشقان حسين دوست دارند تا در اربعين خود را به كربلا برسانند و با مشاهده صحنه هايي زيبا به شيعه بودن خود افتخار بكنند و چه سرافرازند كساني كه به اين توفيق دست پيدا مي كنند.

كربلا ميعاد هزاران مجنون با ليلايي به خون خفته است و اين مجنون ها با دلي آكنده از عشق حسين و يارانش همه سختي ها را به جان مي خرند و روي به كربلا مي آورند.

صلي اله عليك يا اباعبداله……صلي اله عليك اولادك و علي اصحابك و ……   




عجله کار شیطان است

از رسول خدا(ص) وارد شده است: “العجله من الشیطان”؛”عجله کردن کار شیطان است”.
در ادبیات فارسی هم این نکته آمده است: “عجله کار شیطان است”. مولوی می گوید:
مکر شیطان است تعجیل و شتاب
لطف رحمان است صبر و احتساب
البته منظور از عجله کردن در این روایات و ادبیات قضاوت زود و بدون تامل در موردی اظهار نظر کردن می باشد.
عکس العمل تند و بدون دلیل و مدرک در مورد یک یا چند نوشته عملی قابل قبول نمی تواند باشد. آیا ایرادی دارد که در نوشته های خود از خوانندگان بخواهیم برای نجات فوتبال و سپردن امور آن به دست افراد کار بلد صلوات بفرستند؟ کجای این درخواست می تواند جرم محسوب بشود؟ اگر می نوشتیم  و خواهش می کردیم که کف بزنند و هورا بکشند و پایکوبی نمایند کار مناسب و خوبی انجام داده بودیم؟
چه کسانی از این که فضای وحدت، یک دلی و صمیمیت در فضای ورزش حاکم شود نگرانند و چرا به آن روی خوش نشان نمی دهند؟ این که برای تحقق این آرزو و هدف از مخاطبان خواسته شود صلوانی بفرستند جرمی اتفاق افتاده است؟ اگر خواسته می شد که برای توسعه و گسترش چند دستگی، تزویر ، ریا و تقویت و پشتیبانی نقاب بر چهره ها کف بزنند فردی علاقه مند به ورزش و حامی آن محسوب می شدیم؟ اگر ادعا می کردیم شهردار اردبیل مدیری لایق و مورد اقبال مردم نبوده و نیست کار ما نقص نداشت؟ اگر به دنبال آن بودیم که ته مانده یکی از تیم های مورد علاقه جامعه فوتبال استان نابود شود و نام و یادی از شهرداری باقی نماند کار مناسبی کرده بودیم؟
کینه شتری را یکی از ویژگی های نویسنده این سطور به شمار آورده اند. ما را از هیچ کس و هیچ فردی کینه ای در دل نیست که از نوع شتری اش هم داشته باشیم. کینه شتری از آن کسانی است که می گویند مثلا تا رفتن فلانی و از تخت افتادن آن یکی باید کارها و اقدامات خوب را نیز بد دید . بیان مشکلات برخی از رشته ها از جمله فوتبال چه ربطی به کینه شتری دارد؟ گفته ایم که در فصل گذشته رقابت های لیگ یک باشگاه های استان برگزار نشده است، آیا حرف دروغی زده شده است که متهم به داشتن کینه شتری بشویم؟
ما را با افراد کاری نیست . قضاوت ما بر مبنای عملکردهاست. دو سال قبل در مورد فوتبال نوشتیم که در این رشته قبل از تغییر افراد به تغییر افکار نیاز داریم . حال چرا ما باید به برخورداری از کینه شتری متهم شویم و آنهایی که مدام شعار فلانی باید برود و باید برود سر می دهند ادعای داشتن دلی صاف چون آئینه داشته باشند.
و اما این که نوشته های ما رونوشتی از یادداشت های دیگران است به خود ما مربوط است و به دیگران ارتباطی ندارد. مسلما اگر چنین ادعایی صحت داشته باشد صاحبان اصلی نوشته می توانند رسوایمان بکنند و دزدی ما را عیان سازند. گویا از این که کم و یا زیاد بنویسیم و هر روز هم این کار را انجام بدهیم برخی ها خیلی ناراحت می شوند. برای مقابله با این امر نیز دو راه بیشتر وجود ندارد یا قلم ما را بشکنند و یا هر وقت که دلخور شدند برای تسکین روح و روان یک لیوان آب سرد میل نمایند.
و اما در پایان به این نکته نیز باید اشاره شود که نزدیکان یکی از رؤسای هیات های ورزشی در محقلی با شور و شعف بیان می کرده که چه خوب است رسانه ها را سرگرم دعوا با یکدیگر بکنیم تا فرصتی برای نقد عملکردها نداشته باشند. ما را با هیچ کس دشمنی نیست و هیچ کس را نیز رقیب خود نمی دانیم و به دنبال آگهی و رپرتاژ و …. هم نیستیم و به همه همکاران خود نیز احترام قائلیم و حفظ حرمت نشریات استانی و دست اندرکاران آنها را وظیفه تلقی می کنیم .
برای نا امید کردن این آقایان در رسیدن به خواسته و آرزوهایشان اگر از امروز نشریات و مدیران گروهها و کانال های ورزشی در فضای مجازی ما را مورد محبت و عنایت خود قرار بدهند با جان و دل پذیرایشان بوده و از هر گونه عکس العمل و جواب دادن خودداری خواهیم کرد .
برای ناکام ماندن برخی از دست اندرکاران هیات های ورزشی جهت رسیدن به اهداف تفرقه آمیز “صلوات”.




قاب خاطره(۳)

علی پروین، مرحوم ناصر حجازی و حسین کازرانی
حمید علیدوستی،عابدی پله و شاهرخ بیانی




صلوات

*برای نجات فوتبال اردبیل و جلوگیری از سیاسی شدن آن و سپردن امورش به دست افراد دلسوز و کاربلد و متعهد صلوات.
*برای اعضای مجمع انتخاباتی فوتبال استان که با نزدیک شدن به ایام برگزاری در تیررس توجه قرار می گیرند “صلوات” اما به شرط آن که حضورشان در مجمع اولا بر اساس قوانین و حقایق موجود باشد و ثانیا رای خود را قبل از حضور در مجمع به کاندیداهای زیادی پیشکش نکنند و ثالثا در مجمع فقط نفع فوتبال را در نظر بگیرند و لاغیر.
*برای رئیس کمیته امور استان های فدراسیون فوتبال به شرطی صلوات که از موضع دفاع کورکورانه و جانبدارانه از برخی از هیات های استان ها عقب نشینی بکند و در نامه های تنظیمی برای نشان دادن موقعیت هیات استان ها در سطح کشور زیرکانه حرکت ننماید و آنچه حقیقت است را رک و راست و بدون وارد کردن کوچک ترین خدشه بیان کند و خود را عقل کل و ماها را احمق و نادان به حساب نیاورد..
*برای اعضای شورای شهر و رئیس پزشک و خدمتگزار آن صلوات به شرطی که فرصتی برای فکر کردن به وعده های دوران انتخابات داشته باشند و برخی از آنها عکسی که در محوطه ورزشگاه حسین رضازاده گرفتند و از حمایت ورزشی های اردبیل برخوردار شدند را فراموش نکنند و حداقل نیم نگاهی نیز به ورزش و جوانان این دیار داشته باشند و در لابلای پرونده های رنگارنگ و قطوری که برای رسیدگی و مصوب کردن در اختیار دارند سهمیه ای نیز برای ورزش در نظر بگیرند.
*برای شهردار اردبیل که جایگاه خوب و افتخار آمیزی در بین مردم دارد به شرطی “صلوات” که سکوت چندین و چند ماهه خود در قبال تیم شهرداری را بشکند و موضع اش را برای ادامه فعالیت تیم وابسته به مجموعه اش در مرحله دوم لیگ دسته سوم اعلام نماید و با کسانی که در آن مجموعه طی سال های اخیر عاملی برای عدم نتیجه گیری تیم بودند برخورد نماید و رودربایستی را کنار بگذارد.
*برای پر بار شدن فضای نقد در ورزش و پاکسازی آن از افراد حاشیه ساز و مبارزه با آنهایی که به نحوی در آلوده کردن این فضا دخالت دارند و برای حاکمیت دوستی، وحدت و مودت در عرصه ورزش “صلوات”.
* و سرانجام برای شادی ارواح طیبه شهدای گرانقدر مدافعین حرم، صلوات، صلوات، صلوات.




فوتبال اردبیل بیمار است

فوتبال رشته پرطرفدار استان محسوب می شود. علاقه مندان دوست دارند که این رشته ورزشی را همیشه در اوج ببینند. آرزو بر جوانان عیب نیست. آنها انتظار دارند مسابقات باشگاهی فوتبال در چارچوب اصولی که در سطح کشور مرسوم است در سطح استان انجام بپذیرد. فوتبال ما از بیشتر جهات بیمار است و به جای آن که مشکلات آن حل بشود روز به روز بر گره های آن افزوده می شود.

تشخیص نابسامانی موجود در آن کار خیلی سختی نیست. بگذریم از آنهایی که بر این باورند که فوتبال استان این روزها در بهترین شرایط ممکن به سر برده و افتخاراتش غیر قابل کتمان است. هیچ وقت نمی توان فراموش کرد که رئیس سابق هیات فوتبال استان در سوم آذر ماه سال 93 در دیدار با معاون سیاسی استاندار اردبیل گفت: استان اردبیل جزء 10 استان فوتبالی کشور محسوب می شود. اگر این حرفی که در سال 93 گفته شده صحت داشته و در یک مراسم رسمی رئیس وقت هیات آن را بیان کرده آیا هیات فوتبال این موقعیت را ارتقاء داده و یا حفظ کرده است ؟ آیا الآن هم فوتبال استان در بین 10 استان فوتبالی کشور قرار دارد؟ اگر چنین نیست پس عوامل این همه افت و پسرفت چه  می باشد و نقش هیات فوتبال استان در وضعیت به وجود آمده و سقوط فوتبال اردبیل چه بوده است؟

اگر در سال 93 بیان این حرف حقیقت نبوده و یک نوع مانور برای بزرگ جلوه دادن عملکردها بوده است آیا نمی توان گفت که چرا از زبان یک مسؤول باید سخنی غیر واقعی جاری شود؟

استانی که در سطح رقابت های پایه کشوری فقط در رده نونهالان و امیدها نماینده داشته باشد و از جوانان و نوجوانان در این رقابت ها از داشتن تیم و نماینده بی بهره باشد چگونه می تواند ادعای پیشرفت و نمونه بودن بکند؟

استانی که رقابت های فوتبالش فقط در یک سطح برگزار شود و بر روی آن عنوان لیگ برتر گذاشته شود چگونه می تواند ادعای پویایی فوتبال منطقه را داشته باشد؟

در سطح بندی مسابقات فوتبال در کشور و استان ها مراتبی تعریف شده است که باید مورد توجه همه دست اندرکاران مربوطه قرار بگیرد . در هر استانی باید مسابقات در سطوح مختلف از جمله دسته سه،دو ، یک و برتر انجام بپذیرد تا در پایان فصل با صعود و سقوط تیم ها از سطوح، وضعیت تیم ها برای رقابت های فصل بعد مشخص گردد. در استان ما تیم هایی که در لیگ به اصطلاح برتر حضور پیدا می کنند چگونه این امتیاز را به دست می آورند و بر اساس چه معیار هایی به این مهم دست پیدا می کنند؟ مسابقات فوتبال در سطوح دیگر چگونه و در چه زمانی برگزار می شود؟ در فصل گذشته چه تیم هایی از لیگ برتر استان به دسته یک سقوط کردند و چه تیم هایی از دسته یک به برتر رسیدند؟

آیا استانی که مسابقات فوتبالش در رده باشگاهی بزرگسالان فقط در یک سطح و آن هم با عنوان به اصطلاح برتر برگزار می شود می تواند ادعای برتری در سطح کشور داشته باشد؟

امکان آن وجود دارد که ما نمی توانیم و بصیرت لازم برای دیدن موفقیت های فوتبال منطقه را نداریم. شاید به قول برخی از دست اندرکاران فوتبال استان آدم مغرضی هستیم و ظرفیت لازم برای تحمل موفقیت های فوتبال را نداریم. آیا بهتر نیست که برای آگاهی عموم، صعود و سقوط کننده های فوتبال برتر و دسته یک باشگاه های استان در سال گذشته را اعلام بکنند و تو دهنی محکمی به ما بزنند؟