1

بخت ورزشگاه علی دایی باز می شود

در خبرها آمده است که استاندار اردبیل به همراه معاون وزیر راه و شهرسازی از ورزشگاه علی دایی بازدید کرد و برای پایان دادن به مصایب و گرفتاری های این ورزشگاه به عنوان یکی از سرمایه های ورزش اردبیل قول مساعد داد.

در سال های گذشته و بخصوص در هشت سال اخیر این ورزشگاه به طور کامل مورد بی مهری دولت و مسئولین استان قرار داشت. دلیل این ادعا وضعیت نابسامان و تأسف بار آن است.از شروع به کار دولت تدبیر و امید تا کنون ورزشگاه علی دایی جزء پروژه های نفرین شده در پیشگاه مسئولان قدرقدرت بوده و الان خوشحالیم که وضعیت آن مورد توجه قرار گرفته است. به گواه آرشیو نوشته ها، در چندین نوبت از مسئولین استان و بخصوص استاندارهای وقت برای توجه به ورزشگاه استمداد طلبیده بودیم و شکر خدا که  بهنامجو استاندار اردبیل این بار قدم رنجه فرموده و با حضور در ورزشگاه وضعیت آن و چگونگی از بین رفتن یک سرمایه ملی را از نزدیک دیده است، شاید این بازدید تأثیر مثبت داشته و گرهی از گره های آن را بگشاید.

اگر آدم منصفی باشیم باید بگوییم که اقدام و پیگیری علی نیکزاد نماینده مردم اردبیل، نیر، نمین و سرعین حرکت جدید در ارتباط با ورزشگاه را موجب شده است. این نماینده با یکی دو جلسه که در محل مجلس و با حضور مسئولین وزارتخانه و استانداری و تنظیم صورتجلسه ای مبنی بر مشکلات آن تنظیم دیگر راهی برای ادامه بی توجهی ها باقی نماند.

متآسفانه رویه بسیار ناپسندی این روزها در جامعه و بخصوص در بین مسئولین ما رواج پیدا کرده و آن مصادره کردن حاصل زحمات و تلاش دیگران و الگو برداری از اقدامات آنها می باشد. دامن زدن به این کار بیشتر از سوی اطرافیان مسئولین صورت می پذیرد و این در دراز مدت می تواند موجبات گلایه و دلخوری مسئولین از همدیگر را به دنبال داشته باشد.

 




ماندن در قدرت دغدغه مدیران متزلزل

برخی ها با تفرقه افکنی، چند چهره گی، دروغ گویی و زیر آب زنی برای خود بساطی پهن کرده اند. این قبیل افراد خط بطلانی بر پرونده خویش می کشند و کارنامه ای ذلت بار از خود بر جای می گذارند. حال فرقی نمی کند بهاری باشند یا پائیزی بالاخره رسوای خاص و عام خواهند شد.

وقتی صحبت از تغییر و تحول در سطح ادارات کل، نهادها، سازمان ها و مراکز آموزش عالی و .. می شود برخی ها که بدجوری دل به صندلی های ریاست داده اند افسرده شده و چاره اندیشی می کنند.

آنها چون جرئت و توان دل کندن از جامه رنگین مدیریت را ندارند دست و پای خود را گم می کنند و از هول حلیم تو دیگ می افتند و به وضعیتی از نظر روحی و روانی گرفتار می شوند که تن دادن به هر رفتار و چنگ انداختن به کف روی آب را مباح می دانند.

وقتی مدیری احساس می کند که در زیر مجموعه اش نارضایتی به اوج رسیده و اوضاع به آرامی غیر کنترل می شود و قدرتی برای عادی سازی وضعیت در خود احساس نمی کند بهترین راه درآوردن ردای مدیریت و سپردن آن به افراد واجد شرایط است.

وقتی کسی عرضه مقابله با واقعیت ها را نداشته باشد دست به دامن خیلی ها می شود، آمارسازی می کند، علنا دروغ می گوید، خوب را بد و بد را خوب جلوه می دهد و در نهایت عزت و سربلندی را به خاطر دو روز ماندن بیشتر در ریاست به قربانگاه می برد.

هیچ کس نمی تواند مدیریت را دائم العمر بخواهد. شروع هرکاری با پایانی همراه خواهد بود به جای آن که از دامن نمایندگان آویزان شویم ، به استاندار و اطرافیانش التماس بکنیم، بساط تهمت را پهن نماییم، با کلمات دهان پر کن و آمار غیر واقعی به سرگرم کردن دیگران مشغول شویم راه درست و اصولی را انتخاب بکنیم . بدانیم که شرمندگی در محکمه وجدان طاقت فرساست و تحمل ناپذیر و .. در رستاخیز رسوایی سنگین تر است و جبران ناپذیر.

 




عشق مدیریت

تغییرات سبک مدیریتی در نزد برخی از مدیران تازه به دوران رسیده و علاقه مند به امر ونهی می تواند مراکز دولتی و غیر دولتی و حتی مراکز علمی ما را تا مرز نابودی و زمین خوردن محض رهنمون بکند.

وقتی مرکز پرورش استعدادها و مهد علم آموزی و تولید علم را با تالار میهمانی اشتباه بگیریم و زمانی که تبدیل یک مرکز تحقیقاتی به یک محل تفریحی را در اولویت قرار بدهیم و یا وقتی که برای افزایش کیفیت آموزش و کارهای تحقیقاتی و پژوهشی اهمیت زیادی قائل نباشیم اندکی تفکر لازم است که آینده علم و پژوهش در این سرزمین  را نگران کننده تلقی نماییم.

وقتی حیف و میل اموال عمومی را جامه حق بپوشانیم و تأسیسات بزرگ و منحصر به فردی تحت عنوان خصوصی سازی را به آتش بکشیم و یا وقتی اقدامات اکثریت مدیران بر پایه روابط باندی و جناحی باشد و پست ها و مناصب بر اساس شایستگی ها واگذار نگردد و یا به جای عمل کردن، شعار دادن اقدام غالب دست اندرکاران باشد بازگشت به عقب حتمی خواهد بود.

در هر گوشه ای از این کشور، مردم باید یک دندگی و خودمحوری مدیران را تحمل بکنند. باندی عمل کردن و میدان دادن به چهره های لابی گر و معامله کن آسیب های زیادی به بدنه جامعه و دستگاه های اجرایی وارد کرده است و چنانچه این سیاست ادامه یابد افزایش میزان این آسیب ها در آینده حتمی خواهد بود.

به رغم این که برخی از مدیران و دست اندرکاران امر در انجام وظیفه به نحو مطلوب عمل نکرده و از عوامل ایجاد نارضایتی در بین مردم می باشند ولی حاضر به ترک مسئولیت نیستند و تازه با شروع کار مجلس یازدهم زنبیل به دست در سراغ ستاره ها هستند تا شاید بتوانند برای مدتی نسبت به محکم کردن پیچ های شل شده مدیریت بپردازند

آیا دو روز ماندن بیشتر در مدیریت با ارزش تر از شرمندگی در قبال پروردگار بزرگ و وارد کردن ضربات مهلک به یک مجموعه است؟ انشااله که خداوند رحمان و رحیم ما را به راه راست هدایت فرماید.

 




چند کلمه حرف حساب در باب مدیریت ها

تجربه

هر که ناموخت از گذشت روزگار

هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار

چرا از فراز و نشیب روزگار عبرت نمی گیریم و درس های تازه نمی آموزیم؟ وقتی می بینیم که مسیر انتخابی در مدیریت، در تحصیل، در تجارت و .. اشتباه بوده و ضرر کرده ایم جرئت پذیرش اشتباه را در خود پیدا نمی کنیم و همچنان بر ادامه رویه قبلی اصرار می ورزیم.

دندانی که زیاد درد می کند و مانع از آرامش و خواب و استراحت می شود به حکم عقل باید کشیده شود. زیر مجموعه ای که جز ایجاد نارضایتی و سنگ اندازی در مقابل ارباب رجوع کار دیگری ندارد باید با برخورد جدی روبرو شوند . حفظ حرمت مردم از واجبات و ضروریات است و اگر جز این باشد کار ما اصل لجبازی و رفتارمان رفتاری مبتنی بر خودکامگی خواهد بود.

خودکامگی می تواند نابود کننده و ویرانگر فرد و جامعه باشد و این امر در طول تاریخ به اثبات رسیده است. تمرکز کارهای یک مسئول بر حول جلب رضایت خالق و خشنودی خلق است. انحراف از این مسیر خسارت جبران ناپذیری بر حیثیت، کارنامه و آبروی یک مسئول وارد می کند.

عمل به وظیفه، مسئول را می تواند در مقابل بسیاری از مشکلات بیمه بکند. زد و بندهای پشت پرده و آویزان شدن از ریسمان مقامات بلندپایه برای یک مدیر نهایت ذلت به دنبال خواهد داشت.

دوستداران پیشرفت و توسعه واقعی کشور و منطقه وقتی برنامه های مختلف برای حفظ مدیریت ها و تلاش نوچه ها و دست نشانده های آنها در قبال دیگران را می بینند بالبخندی تلخ این خیمه شب بازی ها را به نظاره می نشینند و با تأسف فراوان شیرین زبانی و ادا و اطوار این عروسک های کوک شده را نگاه می کنند .

تا دیر نشده چشم بر روی واقعیت ها باز بکنیم، خادمین را از خائنین تشخیص بدهیم، در دام باندبازی ها و بده و بستان های سیاسی گرفتار نشویم، میدان را برای لایق ها تنگ نکنیم، در دفع آدمک های بی شخصیت، مذنذب، سودجو و متملق کوشش بکنیم، آدم های کار بلد و با شخصیت را در گوشه ای رها ننماییم، علت ها را نادیده گرفته و به بزرگ نمایی معلول ها نپردازیم، از ادبیات خاله زنکی و مخرب و تحقیر کننده دوری بجوییم و در نهایت از پرونده سازی و اقدام انگل ها علیه لایق ها جلوگیری نماییم.

مرور کارنامه مدیریتی برای هر مقام مسئول ضروری است. این کار برای مدیری که عزمش برای حل مشکلات مردم و جامعه جزم است راهنمایی پرفروغ و تأثیرگذار می تواند باشد.

بودن به هر دلیل

کسانی هستند که می خواهند باشند و دیده شوند، به هر قیمت و بهایی که بوده باشد. برای آنها رسیدن به هدف مهم است. حاضرند هر طور که ایجاب می کند حرف بزنند و شیرین زبانی بکنند، این را بکوبند و آن را مدح کنند و ثنا گویند.

متأسفانه تعداد آنها که در فضای سیاسی و مدیریتی استان ما کم نیستند با استفاده از هر ترفند و شگردی بساط پاچه خواری برای مسئولین مافوق راه می اندازند و از سوی دیگر بساط کوبیدن و زدن و تصفیه حساب با هر کس را که دلشان می خواهد پهن می کنند.

بدبختی آن جا چهره خود را بیشتر نشان می دهد که ادعای روشنفکری می کنند و خود را ”فرزانه“ می پندارند.

برقراری رابطه سالاری به جای شایسته سالاری یکی از اهداف آنهاست. آراستن افراد بی استعداد که فرسنگ ها با معیارهای مورد نیاز برای تصدی یک پست فاصله دارند ار ترفندهای آنها به شمار می رود. استادند در این که طفل گرسنه را شانه بزنند و واقعیت ها را کتمان کنند و باظاهری آراسته همه را گول بزنند.

خلاصه آنهایی که برای به دست آوردن یک موقعیت و یا تثبیت در مقام و مرتبتی که دارند تلاش می کنند و به هر دری می زنند تا راهی برای تقرب پیدا نمایند اگر شایستگی قبول مسئولیت و یا ادامه آن را داشتند به دنبال این و آن راه نمی افتادند تا جایی برسند و یا آن چه را در اختیار دارند از دست ندهند. آنها اگر توانایی و لیاقت مدیریت و ریاست را داشتند بر سابقه خدمت و ارزش های خود متکی می شدند تا شغل منتظر آنها باشد.

تجربه ثابت کرده است که آدمیان سفارشی خدمتگزاران صدیق نمی توانند باشند. آنها خادمان مخدومند، عاشقان مال و جاه و نام، و حکایت آنها مصداق بارز این بیت است:

در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد

طاعت از دوست نیاید گنهی باید کرد.

کبک خروس خون

می گویند نمایندگان از هر فرصتی برای دخالت در انتصاب مدیران دستگاه های اجرایی استفاده می کنند. از خودشان سؤال بکنی همه چیز را انکار می کنند و ساعت ها در مورد وظیفه نمایندگان و بخش حساس آن یعنی نظارت تأکید می نمایند. وقتی پای درد دل مدیران می نشینی از تحت فشار بودن برای ارتقای نیروها و به کارگیری برخی ها در پست های بالاتر گلایه می کنند. در این وسط شنونده ها هستند که مات و مبهوت می مانند و نمی دانند دم خروس را باور کنند یا قسم حضرت عباس را.

درچنین وضعیتی حال و روز مدیرانی که سال ها بر اریکه مدیریت تکیه زده اند دیدنی و شرح وضع آنها شنیدنی است. برای این که احساس خطر نکنند و از تزلزل صندلی ریاست ممانعت و جلوگیری بکنند از بابت ملاقات، تشکیل جلسه، عرض ارادت به نمایندگان و اطرافیان و سینه زدن در زیر علم این و آن هلاک می شوند.

سعی می کنند به هر طریق ممکن لبخند رضایت از عملکردشان را بر روی لبان آنها ببینند. اینها وقتی تا حدودی خیال راحت می شوند کبکشان خروس می خواند، بیشتر قیافه می گیرند، در برابر مخالفان جدی و سینه جلو و سربالا ظاهر می شوند و اظهار ارادت به وابستگان نمایندگان در مجموعه مدیریتی را آغاز می کنند.

مدیریتی که پایه هایش بر ترک خوردن استقلال، باج دادن و التماس کردن و نوچه پروری و خاموش کردن صدای مخالف باشد معلوم است که نمی تواند زیاد دوام بیاورد. اگر همه را به هر ترفند و روشی از ریا و تزویر گرفته تا دروغگویی با خود همراه کنند وعده پروردگار را می خواهند چه بکنند؟ راستی پست و مقام چقدر می ارزد که انسان باید برای آن عزت و سربلندی اش را لگدمال بکند؟

پیچک ها

گل نیلوفر خاصیت پیچیدن دارد. علیرغم همه زیبایی هایی که این گل می تواند به محل رشد و حیات خودش ارزانی بدارد اما توان ایستادن روی پاهای خود را ندارد. اگر تکیه گاهی نداشته باشد وجودش نمی تواند معنی پیدا بکند.

در جامعه ما نیز افرادی هستند که خود به تنهایی هیچ هستند. همیشه به دنبال یک سری آدم ها و یا عوامل می گردند تا زمینه اوج و بالا رفتنشان را سبب بشوند.

آنها که ضعف و تملق و چاپلوسی ، ریا و تظاهر و تزویر و چندرویی در وجودشان لانه کرده است می خواهند خود را بالا بکشند این که به دور چه چیز و چه کسی بپیچند مهم نیست بلکه مهم بالا رفتن و خودی نشان دادن است.

عشق به مقام و نشستن بر روی صندلی مدیریت و امر و نهی کردن چنان چشم هایشان را کور و دل هایشان را سیاه و چرکین می کند که از یاد می برند بزرگترین، بالاترین، مطمئن ترین و پایدارترین تکیه گاه آدم ها، خداوند بزرگ و قادر و توانا را.

وقتی چنین شد بالا رفتن های ظاهری و پیچیدن به دور بوته های هرز و بی ریشه و درخت های پوسیده دوام چندانی نمی توانند داشته باشند. وقتی بر عرش دل انسان، زنجیر عشقِ پروردگاری قادر و مهربان آویخته شد و تکیه گاه و پیچیدن به دور ایمان برای سعادت و سرافرازی باشد غصه ای نخواهد بود.

آنهایی که در راه رسیدن به مدیریت و بعد از استقرار در پشت میز آن، خدا را فراموش کنند و تکیه گاهشان را جز او انتخاب بکنند مدیرانی از درون تهی با ظاهری آراسته و باطنی آلوده هستند که سرنوشتی جز رسوایی و شرمندگی نخواهند داشت.

کلی گویی

یکی از دوستان در تماس تلفنی از نوشته هایم در احوال مدیریت انتقاد کرد و گفت: متأسفانه تازگی ها بیشتر نوشته ها در لفافه است و کمتر به طور مستقیم افراد و یا مجموعه ها مورد خطاب قرار می گیرند. چرا این جوری شده و از افشاگری مستقیم فاصله گرفته می شود.

نوشته های تو هم یک سری مسائل کلی را مطرح می کنند و در آنها از پرداختن به جزئیات و اشاره به افراد و دستگاه ها خودداری می شود.

به این دوست عزیز در جواب گفتم که حق با شماست. انگشت گذاشتن بر مصداق ها می تواند در راضی نگاه داشتن مخاطب مؤثر باشد. وضعیت فعلی حوزه عمل در برخورد با چنین مواردی را محدود می کند.

به دوست شفیق گفتم به هزار و یک دلیل حداقل در مقطع کنونی خواسته تو را نمی توان برآورده کرد چرا که اولا مدیران فعلی زودرنج هستند ، آستانه تحملشان بسیار پائین است. مستقیم مدیران و عملکردشان را زیر ذره بین بردن یعنی اعلام جنگ با قدر قدرتی به نام مدیر یا رئیس. در شرایطی که هشت یک خبرنگار در گرو نه می باشد دیگر حوصله ای برای زور آزمایی و توانی برای جمع کردن حاشیه ها باقی نمی ماند.

طرح بحث کلی و بیان واقعیت ها و حقایق موجود خیلی ها را به تفکر وا می دارد و آن که باید از مطالب بهره ببرد می فهمد و به فکر چاره می افتد.

از قدیم گفته اند: چوب را که برداری گربه دزده پا به فرار خواهد گذاشت. آنها که باید بفهمند می فهمند شاید که تلنگری برای بیداری و هشیاری آنها باشد. مشت آنها باز شدنی است چرا که هیچ کس نمی تواند مدت زیادی ماسکی که بر چهره دارد را به نمایش بگذارد.

ثانیا نوچه ها، دست پرورده ها و غلامان حلقه به گوش که بیگانه با منطق و استدلال هستند شروع به فحاشی، هوچیگری و بافتن اراجیف می کنند . این کار فضای کافی برای عربده کشی ها و داستان سرایی ها فراهم می کند. عقل سلیم حکم می کند با تمام توان از میدان دادن به افراد هتاک و خودفروخته خودداری گردد.

نبود فرهنگ تحمل پذیری بزرگترین ضعف برخی از مدیران محسوب می شود. آرزوی ما کاستن از میزان کم تحملی آنهاست تا بلکه بتوانند با صبر و حوصله گفته های منتقدان را بشنوند و از آنها به نفع مجموعه تحت مدیریت بهره برداری بکنند . انشااله   

 




فضول باشی و فرزانه های دور بشقاب

فضول باشی نگاهی از سر تمسخر به من انداخت و گفت:

من نه آنم که دو صد نکته رنگین گویم

همچو فریاد یکی گویم و شیرین گویم

گفتم: منظور؟

گفت: صبر کن چرا عجله، حوصله داشته باش، گوش کن

هر بد که کنی، تو مپندار کان بدی

ایزد فرو گذارد و دوران رها کند

قرضی است کار بدت نزد روزگار

در هر کدام دور که خواهد ادا کند

گفتم: فضول باشی امروز حس شاعری تو گل کرده و تصمیم داری که حرف هایت را در قالب شعر بیان بکنی. ما سراپا گوشیم، تو را دوست می داریم، به نصایح تو محتاجیم، با ما از هر دری و به هر وسیله ای که سخن بگویی با آغوش باز می پذیریم.

گفت: می خواهند حرفی نزنم، سخنی نگویم و هرآن چه آقایان می گویندتأیید کرده و ثناگویشان باشم. یا باید سکوت بکنم و یا در زیر علم حضرات سینه بزنم.

گفتم: باز چه شده؟ کسی عصبانیت کرده و یا مشکلی پیش آمده؟

گفت: بابا مسئولانی که حق را در نظر نمی گیرند و حق الناس را پایمال می کنند، آگاه باشند که روزی باید حساب پس بدهند. آن جا دیگر نه وزیر و نه استاندار و نه نماینده ای نیست که سینه سپر بکنند و به داد آدم برسند. بدتر از این ها هم، آدم های اطراف مدیران هستند که خود را عالم و دانا و توانا و کاربلد و زرنگ و همه فن حریف و از همه بالاتر فرزانه می دانند و روی هرچه متملق و چاپلوس در تاریخ است سفید می کنند.

گفتم: به تو چه ارتباطی دارد. چرا حساسیت نشان می دهی تا بوده چنین بوده یعنی عده ای همیشه در رکاب بوده اند و مجری اوامر و گوش به زنگ فرمایشات. زیاد به خودت فشار نیار از قدیم گفته اند این نیز بگذرد.

دوران یکه تازی آنها محدود است. حال دوران دائما یکسان نمی باشد. صبر کن اگر کار انسان ها برای خدا و جلب رضایت مردم نباشد دیر یا زود رسوا شدنی هستند.

گفت: تو هم حق داری، از این قبیل آدم ها که کاری جز تعظیم به مدیران و فخر فروشی به زیردستان و نادیده گرفتن حقوق ضعفا ندارند انتظار بیشتری نباید داشت. به این بادمجان دور بشقاب های مدعی فرزانگی باید گفت:

حریص و جهانسوز و سرکش مباش

زخاک آفریدت ز آتش مباش

 




فوتبال اردبیل، پرگاری با زاویه ثابت

اگر ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست در دست هم بگذارند قهرمان فوتبال استان یعنی نماینده بیله سوار مغان باید در دور اول رقابت های لیگ دسته سه حضور پیدا بکند.

برگزاری شش هفته از رقابت های لیگ به اصطلاح برتر، محک خوبی برای سنجش میزان قدرت و توانایی یک تیم نمی تواند باشد ولی امیدواریم که بتواند بازی های خوبی به نمایش بگذارد و توان صعود به دور دوم رقابت ها را داشته باشد.

فدراسیون فوتبال همه ساله تعدادی مجوز علاوه بر سهمیه به برخی از استان های محروم می دهد تا تیم دیگری را نیز راهی مسابقات نماید . این کار فقط در لیگ دسته سه امکان پذیر است و در سایر سطوح،  فدراسیون اجازه این کار را ندارد.

روایت می کنند که یکی از آن امتیازهای اعطایی فدراسیون پنج ستاره به استان اردبیل رسیده است و حال بحث بر چگونگی معرفی دومین تیم استان برای لیگ دسته سه است. اصول حکم می کند که تیم دوم جدول رده بندی لیگ شش هفته ای به اصطلاح برتر به این امتیاز دست پیدا بکند. باید منتظر ماند و تصمیم هیئت فوتبال را در آینده شاهد شد.

حکایت چگونگی حضور تیم های استان در لیگ های فوتبال، یک داستان تکراری و ملال انگیز است. افرادی که کمر به تیمداری می بندند علاقه مند و عاشق فوتبال هستند اما امکانات و سیستم حاکم بر تیمداری های استان موجب می شود که همیشه آنها با مشکلات مالی دست و پنجه نرم بکنند.

این امر در سال های اخیر کاملا در فوتبال اردبیل محسوس بوده است. فوتبال باشگاهی استان همانند پرگاری است که زاویه اش ثابت است. بر مدار یکنواختی و می چرخد و بر روی خط های پیشین خط می کشد. این تکرار ملال آور است و مشکلات مالی و سرنوشت نمایندگان استان در لیگ دسته سه چون پرگاری است که دور خودش درجا می زند.

امسال هم نوبت، نوبت نماینده بیله سوار مغان است. نامه ای که مسئول تیم به استاندار نوشته نشانگر نیاز مالی تیم برای شرکت در رقابت هاست. این امر یعنی همین چرخش فوتبال باشگاهی استان به دور خود.

این همه مدعی هستیم و حرف از توسعه فوتبال استان می زنیم ولی چاره ای برای حل مشکل و یا کاستن از میزان آن نکرده ایم. در فوتبالِ ما سخنان مسئولان به یک سو می رود و واقعیت های ملموس و عینی فوتبال به سمت دیگر.

در نامه یاد شده از استاندار خواسته شده که حداقل مبلغ یکصد میلیون تومان برای حضور این تیم در لیگ دسته سه مساعدت نماید و در اسرع وقت جلسه ای هم برگزار کند.

تجربه نشان می دهد که در سیستم مدیریتی استان برای کمک به تیم های فوتبال نباید امیدوار شد.این کار را در لیگ دسته یک و دو انجام نداده اند و در دسته سه نیز دل بستن به وعده ها جز تزریق استرس و نگرانی به بدنه تیم نمی تواند حاصل دیگری داشته باشد.

تیم هایی که دست اندرکاران آن از امکانات مالی کافی برای تأمین هزینه های تیم برخوردارنیستند با چشم دوختن به کمک مسئولین برای حضور در لیگ  با انواع مشکلات و نارسایی ها همراه مواجه می شوند.

امیدواریم نماینده بیله سوار مغان و تیم دیگری که قرار است معرفی شود امسال با وضعیت اقتصادی حاکم بر جامعه بتوانند تا به آخر در مسابقات دوام بیاورند و با موفقیت در گام نخست به دور دوم رقابت ها صعود کرده و دوستداران فوتبال استان را خوشحال بکنند.

 




آمار؛وسیله ای برای دروغ گفتن

آمارسازی و ارائه آمارهای بی اساس به یکی از مشکلات جامعه و به ابزاری برای نمایش و ماندن در پست و مقام تبدیل شده است.

مبنای آمار باید واقعیت های عینی باشد ولی برخی مسئولان به آمار، جامه دیگری می پوشانند و از آن به عنوان وسیله ای برای دروغ گفتن استفاده می کنند و جامعه و اکثریت قاطع مردم را به اشتباه می اندازند.

آنهایی که از آمار برای دروغ گفتن استفاده می کنند دست به کار خطرناکی می زنند چرا که بازی با آمار می تواند زایل کننده اعتماد مردم باشد.

عده ای اعتقاد دارند که آمارها هرگز دروغ نمی گویند، هرچند که می توان در قالب زبان آمار دروغ گفت.

مارک تواین نویسنده آمریکایی می گوید: در دنیا سه نوع دروغ وجود دارد، دروغ معمولی، دروغ کثیف و آمار! منظور او این است که می توان با زبان آمار دروغ هایی بزرگ و بزرگ گفت.

عده ای از مدیران هم یاد گرفته اند که با زبان آمار به آسانی هرچه تمام دروغ بگویند و افکار عمومی را تحت تأثیر قرار بدهند.

از این نوع آمار سازی ها می توان مثال های زیادی زد. آمارسازی هایی که ذهن بسیاری از مقامات مسئول و مردم را به اشتباه می اندازند و در مسیر تصمیم گیری آنها تأثیر می گذارند.

به طور مثال مدیری مدام پرچم درآمدسازی در مجموعه خود را برافراشته می کند و به ارائه آمارهای کلی از میزان درآمد و تأثیر اقدامات در جامعه و جذب مخاطب می پردازد. مدعی می شود که فلان مقدار از این راه به نفع مجموعه کسب کرده است و وقتی ریز درآمد ها بررسی گردد با اسناد مالی چون چک مواجه می شوی که برای انحراف افکار از ارقام نوشته شده روی آن استفاده می کنند و بدون اینکه دیناری از آن مبلغ وصول و به حساب مجموعه واریز شده باشد.

اینجاست که می توان گفت از زبان آمار برای دروغ گفتن و بزرگنمایی استفاده شده است. اینگونه سینه زدن در زیر لوای آمار، دروغ آبرومندانه و دارای ژست است که به وسیله آن افکار عمومی و مسئولان را فریب می دهند تا شاید بتوانند چند صباحی بیشتر خوش رقصی بکنند.

این آمار سازان دربند پست و مقام با استفاده از زبان آمار می خواهند اعلام موفقیت و کارآیی بکنند و شایستگی خود و ناشایستگی دیگران را به رخ بکشند. این قبیل افراد با استفاده از ترفند های آماری حقایق را کتمان می کنند و به انکار اتفاقات رخ داده در مجموعه تحت مدیریت می پردازند. آنها با استفاده از آمار می خواهند دام فریب بگسترانند و تصمیمِ تصمیم گیران را به نفع خود و دار و دسته شان تغییر بدهند.

 




ورزشگاه علی دایی بازسازی می شود

معاون وزیر راه و شهرسازی و مدیرعامل سازمان مجری ساختمان‌ها و تاسیسات عمومی و دولتی گفت: ورزشگاه علی دایی اردبیل با تامین اعتبار لازم بازسازی می‌شود.

محمد جعفر علیزاده در بازدید از  استادیوم علی دایی اردبیل افزود: بررسی کارشناسی و مطالعه جامع این مجموعه حکایت از  نیاز اساسی آن به بازسازی می‌باشد.

وی با بیان اینکه با بررسی‌های کارشناسی و مطالعه زیربنایی این مجموعه بزرگ تامین اعتبار می‌شود، گفت: مشاور متخصص که در طراحی و ساخت ورزشگاه‌های کشور تجربه خوبی دارد برای این امر انتخاب شده تا نواقص موجود در ورزشگاه دایی اردبیل برطرف ‌شود.

معاون وزیر راه و شهرسازی بیان کرد: تلاش می‌شود اعتبار خوبی برای رفع نواقص کل مجموعه تخصیص یابد و علاوه بر آن سالن پیست دو میدانی مجموعه نیز در آینده نزدیک تکمیل و مورد بهره‌برداری قرار گیرد.

وی نفوذ آب از زیر صندلی‌های تماشاگران به طبقه زیرین را قابل حل و تعمیر دانست و گفت: در فصل زمستان مطالعه اساسی و شناسایی نواقص انجام شده و با انتخاب  پیمانکار بازسازی ورزشگاه را از سال آینده شروع می‌کنیم.

استاندار اردبیل نیز در این بازدید با بیان اینکه حداقل تا یک سال آینده این پروژه رفع نواقص شده و تحویل اداره کل ورزش و جوانان استان می‌شود، افزود: این پروژه به دلیل افتتاح سریع هنوز تحویل اداره کل ورزش و جوانان نشده و بعد از بازسازی و بهسازی در اختیار این دستگاه اجرایی قرار می‌گیرد.

اکبر بهنامجو اظهارداشت: مشکلات زیربنایی از قبیل رختکن‌ها، محوطه و چمن مصنوعی این مجموعه ورزشی و همچنین نفوذ آب از جایگاه تماشاگران به ساختمان اداری و سرویس‌های بهداشتی مورد بررسی قرار گرفته و با تامین اعتبار مناسب این نواقص برطرف می‌شود.

وی با بیان اینکه در سال گذشته توافق لازم برای انتخاب مشاور انجام شده، افزود: با بررسی‌های کارشناسی و مطالعه زیربنایی، این مجموعه بزرگ تامین اعتبار می‌شود تا حداقل تا یک سال آینده رفع نواقص شده و تحویل اداره کل ورزش و جوانان استان شود.

 




مرحوم دکتر لک انسانی وارسته و استادی گرانقدر

پیام یکی از همکاران دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر در فضای مجازی یادآور سالگرد استادی گرانقدر، انسانی تلاشگر، اخلاق مداری بی نظیر و مرد دوست داشتنی به نام مرحوم دکتر لک بود.

دکتر لک به عنوان بنیانگذار دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر یکی از رؤسای تأثیرگذار مجموعه دانشگاه آزاد اسلامی در دهه های اوج و شکوفایی این مرکز علمی بود.

برای کسانی چون نگارنده این سطور که در مأموریت ها و مسابقات ورزشی دانشجویان توفیق رسیدن به خدمت آن مرحوم را پیدا می کردم نامش یادآور انسانیت، خوشرویی، عزت نفس، افتادگی و رفتار نیک آن مرحوم می باشد.

عمر پربرکت او در راه خدمت به علم و جوانان این مرز و بوم اسلامی گذشت. آن مرحوم در تقسیم بندی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی آن زمان یکی از رؤسای طرفدار ورزش دانشجویان بود. مسئولی بود که به ورزش دانشجویان اهمیت می داد و هزینه در این راه را یک نوع سرمایه گذاری مطمئن برای آینده می دانست.

مرحوم دکتر لک ها به ورزش دانشجویی به عنوان سرمایه گذاری می نگریستند ولی امروز برخی ها ورزش دانشگاهی را منبعی برای درآمدزایی می پندارند. ماندگاری نام و یاد دکتر لک ها حاصل رفتار نیکو و توجه خداوند متعال به آنهامی باشد.

نکونام را کس نگیرد اسیر

بترس از خدا و نترس از امیر

اگر بنده کوشش کند بنده وار

عزیزش بدارد خداوندگار

مرحوم دکتر لک در کنار رؤسای واحدهای دانشگاهی منطقه2 مجموعه ای یک دست، علمی، عاشق دانشگاه و معتقد به ارتقای کیفیت آموزش بودند و بدون اینکه در بوق و کرنا بدمند و شهریه دانشجویان را در راه تبلیغ خود و عواملشان هزینه بکنند شب و روز تلاش می نمودندو برای سربلندی جوانان ایران اسلامی کم فروشی نمی کردند.

وقتی در رأس مجموعه ای انسان وارسته ای چون مرحوم لک قرار می گرفت همه همکارانش نیز بزرگوارانی مثال زدنی و خدمتگزارانی فراموش نشدنی بودند.

چه روزهای خوبی در قالب تیم های ورزشی اردبیل در کنار همکاران ورزشی واحد شبستر داشتیم. مسلما یاد و خاطره آن روزها برای همه همکاران منطقه 2 که بازنشسته شده و یا هنوز هم در حال خدمت هستند نمی تواند فراموش بشود.

نام خادمین علم و دانش چون مرحوم دکتر لک همیشه بر تارک مراکز علمی ایران زمین و بخصوص دانشگاه آزاد اسلامی خواهد درخشید.

اخلاص، حسن خلق، صداقت و عشق به پیشرفت و توسعه علمی کشور از عوامل مهم در ماندگار شدن نام بزرگمردانی چون مرحوم لک می باشد.

خوش آن که نام نکوئی به یادگار گذاشت

که عمر بی ثمر نیک عمر بی ثمریست

کسی که در طلب نام نیک رنج کشید

اگر چه نام و نشانیش نیست ناموریست

 




دغدغه مجمع نمایندگان استان؛ رفع بیکاری

علی نیکزاد نایب رئیس مجلس شورای اسلامی و نماینده مردم قهرمان اردبیل، نیر، نمین و سرعین از تلاش نمایندگان برای رفع مشکل 70 هزار جوان بیکار در اردبیل خبر داد.

وی به کلنگ زنی شهرک صنعتی شماره 3 در اردبیل نیز اشاره کرد و گفت: احداث این شهرک به معنای  تامین زمین برای راه اندازی واحدهای تولیدی و کاهش بیکاری در استان اردبیل است.

وی به حل مباحث زیرساختی، تامین آب، برق، گاز و سیستم دفع فاضلاب در شهرک جدیدالتاسیس تأکید کرد و گفت: این شهرک در زمان افتتاح  و خدمت دهی به سرمایه گذاران و تولیدکنندگان نباید از لحاظ زیرساختی دارای مشکل باشد.

وی در ادامه به بازدید از واحدهای تولیدی نمونه استان اردبیل اشاره کرد و گفت: تولید 600هزار باطری در کارگاه اشجع باطری که به تنهایی تأمین کننده یک چهارم باطری کل کشور است در کنار کارخانه تولید کننده توپ های ورزشی با تولید سالانه 15 میلیون توپ ورزشی که سند افتخار استان اردبیل در زمینه صادرات به کشورهای پاکستان،عراق و جمهوری آذربایجان است نوید روزهای درخشان در کسب و کار و جهش تولید استان در آینده نزدیک را می دهد.

نماینده مردم اردبیل،نیر و نمین از نبود صنایع تبدیلی در استان اردبیل انتقاد کرد و گفت: با اینکه کارگاه تولید فولاد در اردبیل وجود دارد ولی به دلیل فراهم نبودن زیرساخت های لازم و صنایع دیگر،این محصول بصورت شمش به سایر نقاط کشور صادر می شود و توسط سایر کارخانه ها به محصولاتی همچون میلگرد و تیر آهن تبدیل و دوباره به استان اردبیل صادر می شود که این نقطعه ضعف برای صنعت اردبیل است که باید هرچه زود با کمک صنعتگران استان و سرمایه گذاران مرتفع شود.

وی به کارگاه تولیدی شیرآلات صنعتی در اردبیل نیز اشاره کرد و گفت: تولیدات این کارگاه تخصصی نیز از جمله محصولات خوب استان است که در تأمین نیازهای وزارت نفت و نیرو ایفای نقش می کند.

نیکزاد در بخش دیگیری از سخنان خود به خروجی بازدیدها از صنایع و کارگاه های استان اشاره کرد و گفت: همه این بازدیدها صورتجلسه می شود تا در اولین فرصت نسبت به رفع مشکلات سرمایه گذاران و تولیدکنندگان رسیدگی شود.

وی نقش بانک ها در ارتقای تولید استان اردبیل را مورد تأکید قرار داد و گفت: بانک ها باید با تمام توان به کمک تولید کنندگان استان بشتابند تا رسالت خود را در زمینه کاهش بیکاری در استان انجام دهند.

این نماینده مجلس در ارتباط با رفع مشکلات کارگاه تولید سنگ در اردبیل گفت: این واحد تولیدی نیازمند 5 میلیارد وام جهت تامین ماشین آلات سنگ بری و اره های جدید است تا بتواند ضمن ارتقای تولید و صادرات سنگ به کاهش بیکاری نیز کمک کند.

نیکزاد رسیدگی و تعیین تکلیف واحدهای راکد را از جمله نتایج این بازدیدها عنوان کرد و گفت: در گذشته برخی افراد با هدف کارهای تولیدی اقدام به تملک زمین یا احداث سوله کرده اند که با گذشت سال های طولانی، این اماکن رها شده و فعالیتی در آنها انجام نمی شود.

وی افزود: بهترین راه برای بکارگیری این ظرفیت ها واگذاری و یا فروش  امکانات فوق به تولید کنندگان است تا ضمن کاهش موانع اشتغال در استان، در راه اندازی دیگر واحدهای تولیدی نیز صرفه جویی در وقت و زمان و سرمایه شود.

نماینده مردم اردبیل،نیر و نمین در پایان سخنان خود با بیان اینکه

همه دستگاه های اجرایی باید در تامین زیرساحت های لازم  برای رفع موانع تولید در استان بیشتر تلاش کنند،از سیستم بانکی کشور نیز خواست تا به فریاد تولید کنندگان برسند.

وی به تعدادی از واحدهای تولیدی موفق و نمونه استان در بکارگیری و  مهارت افزایی و رفع مشکلات مالی برخی زندانیان که دارای محکومیت قضایی بدلیل بدهی و دیون بودند اشاره کرد و گفت: این کار حَسَنه و شایسته ای است که صاحبان مشاغل با همکاری دستگاه های ذیربط  همراه با نظارت انجام گرفت تا علاوه بر تامین نیروی کار  کارکاه های تولیدی و مهارت افزایی زندانیان به نوعی فرهنگ سازی نیز شود.

وی در پایان گفت: دولت و بانک در کنار سرمایه گذاران و کارآفرینان می توانند با هم افزایی هم ریشه بیکاری در استان را بخشکانند.