1

دلنوشته

در آستانه سال جدید قرار گرفته‌ایم، باید خدا را شاکر و سپاس‌گزار بود که در سال 1400 تا به این‌جای کار امکان نفس‌کشیدن و ادامه حیات را به ما ارزانی فرموده‌است.

ورزش استان یک‌سال دیگر را پشت سر می‌گذارد. سالی که با موفقیت‌ها و شکست‌ها همراه بوده‌است و اگر خوب بررسی شود به نظر می رسد امکان چربش شکست‌های آن بر موفقیت‌ها بیشتر است.

امیدواریم که به‌هنگام تحویل سال نو، عده‌ای به خود آیند و از راه و روش غلطی که در پیش گرفته و با ظاهرسازی و چرب‌زبانی برای همه نقش بازی می‌کنند را ترک نمایند و صداقت و راستی را برای سال جدید در برنامه‌های عملی‌شان قرار بدهند.

عده‌ای که در زیر اسامی ساختگی و در فضای مجازی با آبروی افراد بازی می‌کنند و احیاناً با ساخت و پاخت و زدوبندهای پشت پرده، قلم اجاره می کنند و برای بستن دهان منتقدان از هر راهی استفاده کرده و خدا را فراموش می‌کنند درنهایت نمی توانند کاری از پیش ببرند.

خوش به حال آن‌هایی که در هر کار و اقدام‌شان، خدا را در نظر می‌گیرند، اگر می‌نویسند، اگر می‌گویند و اگر در فضای مجازی  جولان می‌دهند در فکر آینده خود باشند و با مردم روراست باشند تا بتوانند نامی نیک از خود به یادگار بگذارند.

خوش آن که نام نکوئی به یادگار گذاشت

 که عمر بی‌ثمر نیک عمر بی ثمریست

 کسی که در طلب نام نیک رنج کشید

 اگر چه نام و نشانیش نیست، ناموریست است

در ورزش استان ماظرفیتی به نام انتقادپذیری در حداقل میزان و اندازه است. روزگار بدی شده‌است. هیچ احدی تحمل شنیدن جمله‌ی معروف ب”الای چشم و ابروست” را ندارند. کاش در چنین مواردی با یک تماس و گلایه و ارائه دلیل و مستندات، کارها ختم به خیر می شد ولی هر کسی ککه  به‌عنوان منتقد بشناخته شود باید خودش را برای مقابله با انواع حملات، تهمت‌ها و ناجوانمردی‌ها آماده بکند.

عده‌ای نوچه‌هایی دارند که در فضای مجازی سینه چاکی می‌کنند و هرچه دل تنگشان می‌خواهد، می‌گویند و  منتشر می‌کنند و خلاصه آن ها  اجیر شده‌هایی هستند که شرافت را با چندرغازی معامله کرده و به فردای قیامت و ایستادن در پیشگاه احدیت، فکر نمی‌کنند و به گندم نماهای جو فروش فرصت ابراز وجود می‌دهند.

آن‌هایی که دستی در آتش دارند و در ورزش اردبیل صاحب قدرت و منصب هستند، منتقدان را دوست خود بدانند و از اطرافیان چند چهره و نان به نرخ روز خور دوری نمایند.

از مهر دوستان ریاکار خوش‌تر است

 دشنام دشمنی که چو آیینه راستگوست

پروین نشان دوست، درستی و راستی است

هرگز نیازموده کسی را مدار دوست

یکی از بیماری‌هایی که دامنگیر ورزش ما می‌باشد روی آوردن به حرف زدن و در اولویت قرار گرفتن وعده‌ها و پناه بردن به دامنه اعداد و ارقام است.

در هر فرصتی که به دست آید به این‌مورد اشاره کرده و از همه کسانی که در ورزش صاحب منصب هستند خواسته‌شده که کیفیت را فدای کمیت نکنند و برای پربار نشان‌دادن پرونده عملکردی فقط حرف نزنند و سخن گفتن و فخرفروشی الکی را جایگزین عمل ننمایند.

ازگفته ناکرده‌ی بیهوده چه حاصل

 کردار نکو کن که نه سودیست زگفتار

کسی که حرف می‌زند و قول می‌دهد اگر به‌موقع به آن عمل نکند، پیمان‌شکنی کرده‌است. این روزها خلف وعده در ورزش و به‌خصوص در برخی از رشته‌های ورزشی بیشتر دیده می‌شود.

مولا علی(ع) می‌فرماید: ”بر دوستی کسی که به عهد و پیمان خود وفا نکند اعتماد مکن“.

جامعه ورزش از مسئولینی که فقط حرف می‌زنند و گفته‌هایشان را عملی نکرده و به وعده‌ها جامه تحقق نمی‌پوشانند باید دوری نمایند و با تمام قدرت از طرد آن‌ها از جامعه ورزش حمایت کنند.

پیر پیمانه‌کش من که روانش خوش باد

 گفت پرهیز کن از صحبت پیمان‌شکنان

ورزش ما برای رسیدن به موفقیت چاره‌ای جز وحدت و حضور در صحنه همه دل‌سوختگان و علاقه‌مندان ندارد. اگر صاحبان اصلی در صحنه باشند برای چاپلوسان، عوضی آمده ها و فرصت‌طلب‌ها فضا تنگ خواهد شد.

برخی‌ها از شکاف به‌عمل‌آمده از دوری صاحبان اصلی استفاده کرده و در آن رخنه نموده و کار را به‌جایی رسانده‌اند که به ”کور می‌گویند عینعلی و به کچل می‌گویند زلفعلی“. آن‌ها برای این‌که موقعیت خود را از دست ندهند حرف‌های دلسوزانه و ناصحانه بزرگان ورزش استان را به انحراف می‌کشانند و از هر وسیله‌ای برای ماندن در قدرت استفاده می‌کنند.

تا در ورزش ما رشته اصلی در اختیار مردان مرد نباشد امیدواری برای بهبود اوضاع آن سرابی بیش نخواهد بود. جان فدای نفس نادره مردانی باد

که کم‌وبیش نگردند به هر بیش و کمی

متأسفانه در ورزش ما ناف عده ای را با دروغ و خدعه و نیرنگ و تهمت پیوند داده اند. کسانی که به‌ناحق در ورزش به جایگاهی رسیده‌اند همیشه در فکر ایجاد سدی قوی و محکم در مقابل حق‌گویی‌ها هستند.

آنچه در جامعه ورزش مقبول‌تر است، حق‌گویی است و هرچه این حق گویی فارغ از پیرایه باشد، صریح و بی‌واسطه و بی‌غل‌وغش باشد، مورداستفاده قرار می‌گیرد.

ورزشی‌های اصیل و ریشه‌دار هیچ‌وقت با تبعیض کنار نمی‌آیند. تبعیض همان است که از دامن ظلم برمی‌خیزد و ابهام و دروغ و فریب و دغل‌کاری را به استخدام درمی‌آورد.

عده‌ای همیشه در کمین هستند که به نوعی قلم منتقد را بشکنند و دهان آن‌ها را ببندند. آن‌ها برای رسیدن به هدف هر اقدامی را شایسته و روا می‌پندارند و روی این اصل اگر نتوانند به روش‌هایی آن‌ها را تطمیع و وارد حوزه و دایره باند و گروه خود بکنند به هتک حرمت، دروغ‌پراکنیف شایعه‌پردازی و تهمت روی می‌آورند.

هر فردی که در صحنه ورزش فعال است به‌اندازه‌ی توان، قدرت و فهم و درکش می‌تواند مثمرثمر باشد. انتظار این‌که همه در یک سطح باشند و رفتار و کردارشان شبیه هم بوده باشد توقعی غیر منطقی است. بیشتر مسئولین ما در ورزش و هیئت های ورزشی معتقدند که همه باید به مانند آن‌ها فکر کنند و بر خلاف نظر آن‌ها حرفی زدن و سخنی گفتن را گناهی بزرگ می‌دانند ولی باید بپذیرند که همه مجبور نیستند چون آن‌ها بیندیشند و غلام حلقه‌به‌گوش آن‌ها باشند.

بلبل به باغ و جغد به ویرانه ساخته

 هرکس به‌قدر همت خود خانه ساخته

حالا وقتی نوشته‌های ما را در مسیرحق می‌بینند و دلایل قانع‌کننده‌ای برای رد کردن آن‌ها ندارند چاره‌ای جز روی‌آوردن به حاشیه و طرح مسائل پیش افتاده برای فریب افکار عمومی نخواهند داشت.

گاهی مارا ”سایه شوم“ ورزش اردبیل تلقی می‌کنند. مگر در عرصه ورزش تصمیم‌گیر هستیم و صاحب قدرت که سایه ما شوم باشد.  اگر مایی که جز یک خودکار وسیله دیگری نداریم برای ورزش ”سایه شوم“ باشیم رسانه‌هایی که با ندانم‌کاری‌ها، باند بازی ها و میدان دادن به چند چهره‌های وحدت شکن به نابودی و فنای برخی از رشته‌ها کمر همت بسته‌اند باید چه نام و عنوانی بنهند؟

مگر ما دفتر و دستک و زمین ورزشی و سالن و امکانات مختلفی در اختیار داریم که با سوءاستفاده از آن‌ها به ”سایه شوم“ ورزش تبدیل بشویم و آیا ما برای دور کردن افراد صالح و کارنامه دارد از ورزش برنامه‌ریزی می‌کنیم که ”سایه شوم“ ورزش باشیم. اگر گفتن واقعیت‌ها و بازکردن مشت دروغ‌گویان و سوءاستفاده کنندگان ناشی از سایه شوم ما باشد ما به این شوم بودن سایه مان افتخار می‌کنیم.

روز دیگر به بهانه‌های نخ‌نماشده سال‌های نه‌چندان دور پناه می‌برند. می‌گویند که در واگذاری تیم دسته‌دومی شهرداری به بخش خصوصی دخیل بوده‌ایم.. مگر رییس شورای شهر بودیم یا شهردار و مدیرکل ورزش و جوانان بودیم که صاحب عنوان بودیم و قرارداد داشتیم و حقوق می‌گرفتیم؟ مگر از مسئولیت‌هایی چون مربی، مدیر فنی و مشاور برخوردار بودیم و از امکانات باشگاه بهره می‌بردیم و از آن‌ها استفاده شخصی می‌کردیم؟ اگر صاحب این قدرقدرت بودیم پس چرا ما خود خبر نداشتیم. دیگران از کنار تیم شهرداری خوردند و نوش جان کردند و قراردادها بستند و پول ها گرفتند و حالا برای خاموش کردن ما به این حیله ها و دروغ پردازی ها روی می‌آورند؟

و یا افاضه می‌فرمایند که احد شیخ لاری را بندهبه تیم شهرداریآوردم. در جلسه‌ای که با شرکت نزدیک به بیست نفر به‌عنوان کمیته مشورتی در حضور شهردار وقت تشکیل‌شده بود من نیز حضور داشتم. پس من به‌جای 20 نفر رای داده‌ام و به قول آقایان، همه عزیزان در آن جلسه دکوری بیش نبوده‌اند؟

من خبرنگار اگراز چنین نفوذی برخوردار بودم پس کسانی که به “کنگر خورده لنگر انداخته” در ورزش معروف هستند باید سال‌ها قبل غزل خداحافظی از صحنه مدیریت را می‌خواندند.

عاملان این بی اخلاقی‌ها چهره‌هایی شناخته‌شده هستند. آن‌هایی هستند که به‌ظاهر ادعای مسلمانی دارند ولی در باطن جز تلاش برای تثبیت خائنین به ورزش کار دیگری نمی‌کنند.

حسن خلقی ز خدا می‌طلبم خوی تو را

 تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود

عده‌ای مدام از دوستی و ارادت و مردانگی دم می‌زنند. مدام خود را دلسوز ورزش نشان داده و برای اداره امور آن خود را شایسته‌تر از دیگران می‌دانند. آن‌ها کاری جز فتنه‌انگیزی و دلسرد کردن خادمین واقعی ورزش ندارند. آن‌ها دشمنانی هستند در لباس دوست که در سال‌های اخیر بیشترین ضربه هارو متوجه ورزش کرده‌اند.

در تاریکی و غبار، سیمای چنین آدم‌هایی نمایان نیست، مردم حرفشان را می‌شنوند اما چهره‌شان معلوم نیست، ماهیت‌شان ناپیداست، وقتی غبارها بنشینند، زیر غبار رفته‌ها دوباره باز و شفاف می‌شوند و آدم‌ها معلوم و چهره‌ها عریان.

امیدواریم که غبارها در سال جدید فرونشینند و چهره دشمنان ورزش، خائنین برخی از رشته‌ها و چند چهره‌های شیطان‌صفت عریان ‌شود و عرق شرم و پشیمانی بر پیشانی آن‌ها جا خوش نماید. ان‌شاءالله.

 

 




دلنوشته

آخر سال فرصتی است که حداقل بتوانیم چند سطری برای خود بنویسیم و با خوانندگان و عزیزانی که در طول سال ما را همراهی کرده‌اند، درد دل بکنیم.

در شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه، استمرار حضور در فضای رسانه‌ای و تأمین هزینه‌‌های مربوطه، اراده‌ای قوی می‌خواهد. در این میان وقتی رسانه‌ای کوچک‌ترین درآمدی نداشته باشد و مدیرش بالاجبار برای ادامه حیات از گلوی خانواده‌اش بزند و هزینه‌‌های مورد نیاز را تأمین بکند، مطمئن کار قابل تقدیری انجام می‌دهد.

حساب رسانه‌‌هایی که می‌توانند منابع درآمدی خوبی داشته باشند و در مناسبت‌‌های مختلف با به کارگیری روش‌‌های متفاوت از کنار تبلیغ، کمبود‌ها را جبران نمایند با رسانه‌‌هایی که به دنبال این قبیل مسائل نبوده و صرفا به ادای وظیفه فکر می‌کنند، جداست.

در این میان رسانه‌‌های تخصصی حال و روز بدتری دارند. اگر رسانه‌ای فعالیت‌اش در حوزه ورزش باشد فاتحه‌اش را باید خواند. چرا که به دلیل حاکمیت تفکر رسانه‌ای و انتظار میرزابنویسی، رسانه‌‌های ورزشی مورد حمایت قرار نگرفته و روزگار برای آن‌‌ها به سختی چرخ می‌زند.

بی توجهی به رسانه‌‌های ورزشی تا آنجا پیش می‌رود که به عنوان مثال اگر در طول سال برای مدیریت ورزش استان امکان چاپ چندین آگهی فراهم بشود آن هم نصیب نشریات غیر تخصصی می‌شود و اینجاست که باید نشست و به حال رسانه‌‌های ورزشی گریه کرد.

شاید هم قلم بر تعریف و تمجید چرخاندن و یا انتقاد هدف دار بتواند خواسته برخی رسانه‌‌ها را تأمین بکند ولی هر رسانه‌ای در این وادی نمی‌تواند گام بگذارد و روی این اصل آنهایی که در بیان واقعیت‌‌ها تلاش کرده و قلم را با کارت‌‌های هدیه معامله نمی‌کنند کاری سخت و دشوار در ادامه راه خواهند داشت.

همت اگر سلسله جنبان شود

در ورزش استان ما کار‌های برزمین مانده زیادی وجود دارد. باور کنیم حل این مشکلات به همت مسئولان نیاز دارد. اگر بپذیریم که هر سنگری را می‌توان به توسط همت تسخیر کرد نیازی به توجیح و تفسیر کم کاری‌‌ها نخواهد بود.

همت اگر سلسله جنبان شود

مور تواند که سلیمان شود

عادت بدی دامن جامعه ما را گرفته است. وقتی تغییری در دستگاه‌‌های اداری صورت می‌گیرد، حمله به گذشته‌‌ها و زیر سؤال بردن اقدامات به وظایف روزمره مدیران جدید تبدیل می‌شود. در عرصه ورزش هم برخورد با این مسئله کم کم به یک امر عادی تبدیل می‌شود. کافی است که رئیس هیئتی با رأی مجمع کنار گذاشته شود، تیم جدید طوری برخورد می‌کند که انگار در این حوزه کاری انجام نشده و مسئولین فقط خورده و خوابیده‌اند.

به جای بد گفتن از گذشته‌‌ها بالا زدن آستین همت و تلاش برای بهبود اوضاع می‌تواند برای رشته‌‌های مختلف ورزشی کارساز و تأثیرگذار باشد. نتیجه همت والا، رسیدن به هدف و دستیابی به بهترین شرایط است

همت بلند دار که مردان روزگار

از همت بلند به جایی رسیده اند

پروردگار بزرگ همیشه حامی و پشتیبان کسانی است که با همت مضاعف در فکر و اندیشه خدمت به مردم و جامعه هستند و سنایی چه زیبا گفته است:

راه جستن ز تو هدایت از او

جهد کردن ز تو عنایت از او

آسیب بی‌برنامگی

موقعیت فعلی ورزش ما حاصل بی‌برنامگی است. اگر دیده می‌شود که رشته‌‌های مختلف ورزشی در استان اردبیل به نتایج مطلوب دست پیدا نکرده و با پشتوانه‌سازی تا حدودی غریبه هستند دلیلی جز گرفتاری در دام روزمرگی نداشته و ندارند. بی‌برنامگی مستمر کمر ورزش را خم و آن را به انواع مصائب و بلایا دچار می‌کند.

علاقه‌مندان به فوتبال اردبیل سال‌‌ها فریاد‌زده و تعیین یک خط‌مش برای آینده این رشته پرطرفدار را خواستار شده‌اند ولی آیا چنین کاری صورت گرفته است؟ اگر امروز فوتبال اردبیل با قبول شکست‌‌های مختلف در دریایی از مشکلات و نتایج خجالت آور دست و پا می‌زند همین عدم توجه به می‌باشد.

البته برنامه محوری در فوتبال یکی از بهترین و مکررترین شعار‌هایی است که در سال‌‌های اخیر شنیده‌ایم ولی دریغ و افسوس از ارائه یک برنامه و تحلیل موفقیت‌‌ها و ناکامی های آن در مقاطع زمانی مشخص و معین.

فوتبال و دیگر رشته‌‌های مختلف ورزشی موقعی می‌توانند در مسیر پیشرفت قرار گیرند که اولا هیئت‌‌ها را از قائم به شخص بودن خلاص بکنند و ثانیا برای تهیه و تنظیم یک روش مناسب برای اجرای برنامه‌‌های منطقی اقدام نمایند.

پز عالی مستدام

یکی از آفت‌‌های ورزش اردبیل اقدامات پوپولیستی برخی از دست اندرکاران آن می‌باشد. متأسفانه وقتی کارنامه‌ای پربار در دست نباشد برای توجیه کم کاری‌‌ها، ضعف‌‌ها، ناتوانی‌‌ها و رفتار‌های غلط و ناشایست چاره‌ای جز حرکت در چارچوب استراتژی تبلیغات و به چشم آمدن نمی‌بینند. هر روز شعار جدیدی طراحی کرده و با وعده‌‌های رنگارنگ و دروغ‌‌های شاخدار و کپی‌برداری ‌های ناشیانه و دردسر ساز پز پوپولیستی می‌گیرند و برای منحرف کردن افکار عمومی اقدام می کنند. برای این قبیل سینه چاکانِ صندلی ریاست باید گفت پز عالی مستدام.

بساط دروغ گویی

در سال 1399 در برخی موارد دروغ گفتن و برطبل خودنمایی و غرور کوبیدن همچنان در عرصه برخی از رشته‌‌های ورزشی رایج بود. امیدواریم در سال جدید خداوند بزرگ منحرفین و مروجین دروغ و دروغگویی در ورزش استان را به راه راست هدایت فرماید. مردم تشنه حقیقت هستند. اگر مسئولی و مدیری صادقانه همه موارد مربوط به حوزه مدیریتی خود را با مردم در میان بگذارد از حمایت آن‌‌ها برخوردار می‌شوند ولی اگر بخواهد با آویزان شدن از ریسمان دروغ، خود را بزرگ و کارآ و مجموعه تحت نظر را نمونه و در سطح کشور دارای موقعیت و جایگاه معرفی کند در دراز مدت نمی‌تواند کاری از پیش ببرد تا جایی که با گذشت زمان با آبروی رفته از دست مواجه می‌شوند.