1

فضول‌باشی و بوی کباب

پول‌دارها به کباب و بی‌پول‌ها به بوی کباب عادت کرده‌اند. تورم و بالا رفتن قیمت‌ها برای اقشار آسیب‌پذیر به یک عادت تبدیل شده‌است. هم چنان‌که شکست‌های متوالی نمایندگان فوتبال استان در رقابت‌های منطقه‌ای و لیگ سه و دو یک امر طبیعی تلقی می‌شود. اگر روزی روزگاری تیمی بتواند از این استان در یک دوره از مسابقه، مقتدرانه پیش برود و در صدر جدول قرار بگیرد باید معجزه رخ داده باشد.

با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین شدنی نیست، آمار دادن و شرایط را مطلوب و بی‌نقص ترسیم کردن برای ورزش و فوتبال نمی‌تواند چاره ساز شود. اگر به آمار و ارائه اطلاعات و به‌به گفتن‌ها بود الان باید استان ما از خیلی از استان‌های کشور جلو می‌زد. مگر سال‌ها قبل نمی‌گفتند که اردبیل جزو ۱۰ استان برتر فوتبالی کشور است اما واقعیت چیز دیگری بود. آمار و ارقام یک مشت عدد است که برخی‌ها برای راضی نگه‌داشتن دل خود و به نوعی کلاه گذاشتن بر سر افکار عمومی به دامن آن متوسل می‌شوند. با سخن گفتن‌ها، مصاحبه کردن‌ها، قیافه گرفتن‌ها و ادای بزرگان را درآوردن‌ها برای ورزش و فوتبال ما نام و نان نمی‌شود و چه زیبا گفته‌اند که “با دعای گربه‌کوره باران نمی‌آید”.

گفتم: فضول‌باشی وقتی در سطح جامعه صحبت از انتخابات و انتخاب چهاردهمین رئیس‌جمهور مملکت است تو چرا به جاده خاکی می‌زنی و از ورزش و فوتبال سخن می‌گویی؟ ضرب‌المثلی است که می‌گوید “لوله لهنگش آب می‌گیره” یعنی طرف از قدرت و نفوذ برخوردار است اگر مسئولی، رئیسی و یا مدیری بتواند آمار بدهد و از کنار آن به‌راحتی عبور کند و در موردش توضیح بیشتری ندهد یعنی این‌که طرف به قدرت و توان خودش امیدوار است که از بزرگ‌نمایی نمی‌ترسد و تخته گاز در این جاده پیش می‌رود.

گفت: درد بزرگ ما در مدیریت، تکبر برخی از مدیران است که از خودشان خیلی راضی هستند. تا به موقعیتی می‌رسند گذشته خود را فراموش می‌کنند و چنان قیافه‌ی ششدانگ می‌گیرند که نگو و نپرس. این‌ها افرادی هستند که “نی به نوک دماغ‌شان نمی‌رسد” فکر می‌کنند که همیشه چرخ‌های دنیا بر مراد آن‌ها خواهد چرخید و تا دنیا دنیا هست ردای مدیریت بر تن آن‌ها باقی خواهد ماند. انسان به فردایش و به روزی که در جلسه تودیع باید حضور یابد فکر کند و دیوار اعتماد و حرمت را با بولدزرهای قوی خراب نکند.

گفتم: مدیران تازه به دوران رسیده “غوره نشده مویز می‌شوند” یعنی با بی‌تجربگی می‌خواهند خود را بزرگ، کاردان، لایق و مطلع از همه امور عالم معرفی بکنند و حتی گاهی غرور و تکبر و خودخواهی چنان بر وجودشان مستولی می‌شود که برای پلک زدن و لب روی لب گذاشتن و دهان بستن هم افتخار نمی‌دهند.

گفت: آن‌هایی که با یک حکم و دو خط نوشته از خود بی‌خود می‌شوند و با یک شمشیر دو لبه همه چیز را از دم تیغ می‌گذرانند بهتر است بدانند که “هر جا چاه است یوسف در آن نیست” هر وقت انسان به موقعیتی رسید بداند که برایش وفا نخواهد کرد چرا که اگر وفاداری پست‌ها و منصب‌ها به اثبات می‌رسید نوبت مدیریت به آن‌ها نمی‌رسید. این را اگر بدانیم و بفهمیم دیگر نیازی به فخر فروختن، زور می‌گفتن و غرور و خودپسندی نخواهد بود.




فضول‌باشی و ویروس انتخابات

خدا را شکر تنور انتخابات کم‌کم داغ می‌شود. در افزایش دمای این تنور، فضای مجازی نقش مهمی دارد. کانال‌ها، گروه‌ها و صفحات شخصی و خبری در تلاش‌اند که بر شور و شوق انتخاباتی بیفزایند هر چند که در این راه عده‌ای سیاه‌نمایی بکنند و انتخابات را وسیله‌ای برای تطهیر خودشان و یا منبعی برای پر کردن حساب‌هایشان قلمداد نمایند.

این روزها شایعات مختلفی از چگونگی عقد قرارداد با فعالین فضای مجازی توسط نامزدهای احتمالی به گوش می‌رسد. برخی‌ها که بلدند چگونه از فرصت‌های به‌دست‌آمده استفاده بکنند میدان‌داری می‌نمایند و با آینده‌نگری و در نظر گرفتن وضعیت اقتصادی جامعه می‌خواهند از سفره‌ای که توسط نامزدها گشوده شده بهره‌مند گردند و خلاصه بار خود را ببندند تا برای چهار سال آینده دغدغه‌ای نداشته باشند.

گفتم: فضول‌باشی عجب ساز تو این روزها کوک شده‌است. اگر بحث انتخابات درپیش نبود می‌خواستی از چه حرف بزنی و به چه موضوعی بپردازی؟ تو که آدم حسودی نیستی، رابطه نامزدها و فعالین مجازی را ببوس و بگذار کنار، تو به وظیفه‌ات در قبال انتخابات عمل کن، نامزدها می‌خواهند پول پاشی بکنند، دارایی‌شان را به حراج بگذارند و کل فضای مجازی را در تسخیر خود درآورند، به تو چه ارتباطی دارد؟

گفت: صبر کن تا بگویم، اگر کارها اصولی پیش رود مشکلی ندارم ولی وقتی می‌بینم سرعت رنگ عوض کردن‌ها از سرعت نور بیشتر می شود، متأسف می شوم.

گفتم: امان از دست حّب ریاست. وقتی پای رسیدن به قدرت پیش می‌آید، هستند کسانی که اصول را زیر پا می‌گذارند و برایشان هدف وسیله را توجیه می‌کند. فضای حاکم بر انتخابات خود بهترین دلیل بر این ادعا می‌باشد.

گفت: می‌گویند ویروس انتخابات در جان هر کسی وارد شود محال است بیرون برود. این را به‌وضوح می‌توان دید و مخصوصاً در هر چهار سال یک‌بار فعالیت ویروس شدت می‌گیرد و مبتلایان‌اش را روانه عرصه انتخابات می‌کند. هرچند که می‌دانند فرجام مطلوبی در انتظار ندارند اما قادر نیستند دم فرو بندند و اقدامی برای کاندیداتوری به عمل نیاورند.

گفتم: پس دلیل عدم پذیرش نتیجه انتخابات پس‌از پایان آن توسط عده‌ای از نامزدها نیز از برکات لانه کردن این ویروس در جان آن‌هاست.

گفت: این ویروس خیلی نامرد است چراکه نامزدها را به مرتبت “خود مردم بینی” ارتقا می‌دهد و از آن‌جاست که معتقد می‌شوند مردم آن‌ها را قبول دارند و به او رأی داده‌اند اما حقشان توسط ناظران و مجریان نادیده گرفته شده‌است و چنین می‌شود که آن‌ها هیچ‌وقت نمی‌توانند از نامزد شدن دست بکشند و چشم بپوشند.




فضول‌باشی و وعده خوبان

بدبخت‌تر و بیچاره‌تر از فوتبال اردبیل در هیچ نقطه‌ای از کشور نمی‌توان پیدا کرد. در مجموعه‌ای که یکدلی حاکم نباشد و فاصله عمیق بین مدیریت و زیرمجموعه وجود داشته باشد چالش‌ها، سو تفاهم‌ها و اختلافات جزئی و کلی همیشه در آن به چشم خواهد خورد. فوتبال ما نیز چنین است. بررسی ساختار مدیریتی آن نشان می‌دهد که عوامل تصمیم گیرنده آن در یک نفر خلاصه شده و عوامل اجرایی‌اش نیز تعداد محدودی را شامل می‌شود. برای‌اینکه کمبودهای این‌چنینی زیاد چهره خود را نشان ندهد هر ازگاهی مسئولان برای سرگرم کردن جامعه فوتبال وعده‌های دهان پرکن می‌دهند، وعده هایی که در دوازده سال اخیر تحقق آن‌ها درصد بسیار ناچیزی را شامل می‌شود، وعده هایی که کاملاً یاد آور آن شعر زیبایی است که می‌گوید: هزار وعده خوبان یکی وفا نکند.

گفتم: فضول باشی خودت را ناراحت نکن. این روزها داروی اعصاب کمیاب شده‌است اگر با پرداختن به این قبیل مسائل، اعصابت به‌هم بریزد درمان‌اش مشکل خواهد شد. به تو چه یکی وعده داده یا نداده، آن‌هایی که در ارتباط مستقیم با وعده‌ ها هستند سکوت اختیار می‌کنند و تو یکی که در این وسط هیچ نفعی نداری مطالبه‌گری می‌کنی تازگی‌ها مگر اتفاقی افتاده که ناراحتت کرده‌است.

گفت: چند ماه پیش دست‌اندرکاران هیئت فوتبال استان در جلسه‌ای با شهردار اردبیل به‌صراحت اعلام کردند که اگر حامی مالی باشد آن‌ها امتیاز لیگ یک و لیگ دو را رایگان به اردبیل می‌آورند. با گذشت زمان معلوم شد که منظورشان از لیگ یک، انتخاب اردبیل به‌عنوان محل رقابت‌های تیم دسته یکی خوشه طلایی ساوه بوده که آن‌هم تا به امروز عملی نشده است. از امتیاز رایگان دسته دوم نیز خبری نشد و مالک آینده‌سازان امتیاز یک تیم از استان فارس را خریداری کرد و درنهایت بعد از رقابت‌های لیگ به‌اصطلاح برتر استان وعده امتیاز مرحله اول لیگ دسته سه برای تیم شهرداری داده شد ولی امروز که قرعه‌کشی رقابت‌ها انجام پذیرفته خبری از حضور شهرداری در رقابت‌ها نیست.

گفتم: بالا بردن سطح توقع دوستداران و علاقه‌مندان یکی از عادات و روش‌های همیشگی دست‌اندرکاران فوتبال استان است. در سال‌های اخیر درصد بسیار ناچیزی از وعده‌های داده‌شده محقق شده‌است. به این عزیزان که برای مصاحبه کردن و قول دادن گویا بسیار لذت‌بخش است ضرب‌المثل “وام چنان کن که توان باز داد” را یادآور شد. وقتی امکان اختصاص سهمیه‌های رایگان در لیگ یک و دو وجود ندارد چه اصراری برای بیان آن‌ها باید داشت.

گفت: من هم اعتقاد دارم که وعده سر خرمن، بی‌اعتمادی در سطح جامعه ایجاد می‌کند. دست‌اندرکاران باشگاه شهرداری مدت‌هاست با تکیه بر وعده رئیس هیئت فوتبال استان برای شرکت در لیگ دسته سه یار جذب کرده، تیم بسته و با کادر فنی و بازی‌نان قرارداد امضا کرده‌اند و حالا وقتی با خلف وعده روبرو می‌شوند بر بی‌نظمی حاکم بر این فوتبال تأسف می‌خورند.

گفتم: گویا برخی‌ها خیلی علاقه‌مندند که خود را قدرقدرت وصاحب نفوذ در فدراسیون فوتبال نشان بدهند ولی متأسفانه در اتفاقاتی که می‌افتد هیچ نشانی از قدرتمندی و نفوذ در ساختار فوتبال توسط مسئولین هیئت مشاهده نمی‌شود.

گفت: تو راست می‌گویی درحالی‌که عامل اصلی چنین فضایی در فوتبال، فوتبالی‌های این استان هستند چرا ما حرص‌وجوش بخوریم، خودشان چنین خواسته و چنین می‌خواهند.




فضول باشی و ماجرای استعفای انتخاباتی

وقتی از یک مسئول،  تصمیمی منطقی و اصولی مشاهده می‌شود، انسان لذت دنیا را می‌برد. با پایان یافتن مهلت استعفای داوطلبان نمایندگی مجلس شورای اسلامی از مسئولیت‌های اجرایی، تصمیم عاقلانه برخی‌ها که از ماه‌ها قبل نام‌شان در لیست کاندیداهای احتمالی بود، چهره خود را نشان داد.

آن‌هایی که با سبک و سنگین کردن جو و جریان‌های موجود، از استعفا چشم‌پوشی کردند و خدمت در سنگر فعلی را بر وارد شدن در عرصه کارزار انتخابات مجلس ترجیح دادند، عجب کار بزرگی کردند، دست‌شان درد نکند. هم فرصت خدمت موجود را از دست ندادند و هم از تحمل هزینه‌های اضافی و قرار گرفتن در معرض ده‌ها اتهام و ناملایمات، خود را نجات دادند و در نهایت، “آغریمیان باشا ساقیز سالمادیلار”.

باید به کسانی که در زمان هدف‌گذاری برای انتخابات مجلس، واقع‌بینانه رفتار کردند درود فرستاد و احسنت گفت. آن‌هایی که اسیر احساسات می‌شوند و در دام چاپلوسی و تزویر و ریای فرصت‌طلبان گرفتار می‌شوند از درک صحیح توانایی‌ها و محدودیت‌ها و شرایط، باز می‌مانند و سرنوشتی بهتر و قابل اطمینانی را برای خود رقم نمی‌زنند.

انسان همیشه برای پیشرفت و قرار گرفتن در اوج، علاقه‌مند است. به دست آوردن جایگاه اجتماعی مناسب همواره با اشتیاق علاقه‌مندان مواجه می‌باشد. بدون شک آن‌هایی که ماه‌ها در اطراف چگونگی نامزدی مجلس شورای اسلامی ارزیابی‌های مختلف انجام داده و موانع و مشکلات این راه پردردسر را سنجیده‌اند و بهترین تصمیم ممکن را گرفته‌اند در تاریخ سیاسی منطقه، خود را به‌عنوان فردی منطقی و تابع واقعیت‌ها معرفی کردند.

گفتم: فضول باشی عجب کار خوبی کرده‌ای و از ورزش و پرداختن به امور آن کنار کشیده‌ای. این روزها بازار سیاست داغ است و داغ‌تر از آن، فضای مجازی است. از حالا انتخابات را طوری تحت پوشش قرار می‌دهند که انگار هفته‌ی دیگر موعد انتخابات است. خدا را شکر که تو باحاشیه غریبه‌ای و کاری به کار نامزدهای احتمالی نداری و بیشتر به اصل می‌پردازی، به تو سفارش می‌کنم که سنگ عده‌ای را به سینه نزنی و توقع استقبال از حرف حق را هم نداشته باشی، حالا اگر در وصف آن‌هایی که برای استعفا دادن مطرح بودند کلمه‌ای بنویسی فردا می‌گویند “اعلام پاچه‌خواری فضول‌باشی”.

گفت: من با برداشت‌ها و تحلیل‌های دیگران کاری ندارم. اعتقادات‌ام را با هیچ تمجید و تهدید و فرافکنی‌ها معامله نمی‌کنم. چراغ کسی تا صبح نمی‌سوزد، در هر اقدام و گام برداشته شده باید خدا را در نظر گرفت، باید مواظبت کرد و از بازی با آبروی افراد دوری نمود، از قدیم گفته‌اند:” چیزی که شد پاره وصله بر نمی‌دارد”.

گفتم: فضول باشی از تعارف کم کن و بر مبلغ افزا، به اصل مطلب بپرداز و خلاص. این روزها خیلی از موارد بر سر جای اصلی‌اش قرار ندارند، هر اتفاق کوچک سیاسی، ده‌ها هوادار و صاحب و مالک پیدا می‌کند. مگر ندیدیم که تا اسم فردی برای نامزدی مطرح شد چه برخوردهایی صورت گرفت و چه کم‌لطفی‌هایی درحق برخی از چهره‌ها و خدمت‌گزاران انجام شد. خلاصه انتخابات است و از این قبیل داستان‌ها و قصیده‌ها زیاد.

گفت: الهی که قربان چشم‌های تو یکی، بروم. من فکر می‌کنم آن‌هایی که علی‌رغم انتظار جامعه، حداقل در این دوره از ورود به عرصه انتخابات خودداری کردند کار مناسبی انجام دادند، حالا اگر این گفته‌ی من جرم‌ است مشکلی نیست تاوان‌اش را می‌دهم ولی بالا غیرتا، حیف نیست که میرمحمد سید هاشمی سنگر شورا را رها ‌کند و به‌دنبال نمایندگی باشد؟ تخصص او آیا در شورای شهر اردبیل مورد نیاز جامعه نیست؟ آفرین بر سیدمحمد که اسیر احساسات نشد و به مشورت‌های غلط و جانبدارانه تن نداد.

یا حجت‌الاسلام ستوده با آن شخصیت مثال‌زدنی‌اش، نیامده مورد کم‌لطفی قرار گرفت. حیف نیست که بزرگان جامعه به بهانه حضور در انتخابات، انواع ناملایمات را ببینند و تحمل بکنند؟ امیدواریم که تا اسفندماه و قطعی شدن کاندیداهای نمایندگی مجلس، روزها و هفته‌ها و ماه‌های خوبی در انتظار مردم و جامعه ما باشد. ان‌شاءالله.




فضول باشی و نامزدهای احتمالی مجلس

چهره‌های جدیدی در دنیای سیاست و خدمتگزاری ظهور کرده‌اند و مصمم شده‌اند که در انتخابات مجلس حضور یابند و شانس خود را برای راهیابی به ساختمان بهارستان بیازمایند و ره صدساله را یک‌شبه طی بکنند و صاحب عنوان و جلال و جبروت بشوند.

این فضای مجازی هم که قربان‌اش بروم، آدم‌ها را برای قرار گرفتن در جایگاه نمایندگی مردم وسوسه می‌کند. سنگ مفت، گنجشک مفت، با یک گوشی هوشمند می‌توانند روز و شب تمثال زیبا و گیرای خود را در آن فضا منتشر بکنند و چه حرف‌های زیبا که نزنند. گویی این‌ها تا حال در کره‌ی ماه زندگی می‌کردند و الان که برای انتخابات اجلال نزول فرموده‌اند مشکلات را دیده و برای جامعه و مردم دلسوز شده‌اند.

برخی‌ها نیامده احساس نمایندگی کرده‌اند و شاخ‌وشانه کشیدن را اسلحه اصلی در حمله به رقبا و معرفی خود و جامعه انتخاب نموده‌اند. این‌ها پیشروی در این مسیر را چنان ادامه می‌دهند که از حالا در رؤیا به چینش نفرات می‌پردازند و تا می‌توانند برای جذب افراد، قول‌ها می‌دهند و زیر بار تعهد می‌روند.

گفتم فضول باشی تو چرا ناراحتی؟ حتماً حضرات در خودشان توانایی‌هایی دیده‌اند که قدم رنجه فرموده و منت بر گردن ملت نهاده و برای خدمتگزاری اعلام آمادگی نموده‌اند. سعی کن در کار بزرگ‌ترها دخالت نکنی و در حیطه عملکرد ازمابهتران وارد نشوی.

گفت: زجر آور است فردی که در طول دوره مسئولیت‌اش هیچ کار مثبتی انجام نداده و یا بودن‌اش بر مشکلات افزوده، حالا می‌خواهد با نماینده شدن‌اش چه گلی بر سر این مردم بزند؟ حساب دو دوتا واضح و روشن است، مثلاً اگر تو نتوانی مشکل نان اردبیل را برطرف بکنی می‌خواهی در نمایندگی چه کار مهم و قابل‌توجهی را به سرانجام برسانی؟

گفتم: این روزها خیلی سیاسی شده‌ای؟ بهتر است که در وسط دعوا نرخ تعیین نکنید، اجازه بدهیم هر کسی هوای بهارستان به سرش زده تلاش بکند ولی باید ایمان داشته باشیم که مردم در بحث مهمی چون انتخابات مجلس به هر از راه رسیده‌ای اعتماد نمی‌کند و رأی نمی‌دهد.

گفت: آفرین، حرف من هم همین است که با یک یا دو روز آفتابی شدن در محافل نمی‌توان بر دل‌ها حکومت کرد. کار به این سادگی‌ها نیست، باید به‌خوبی درک کنند که “شب آبستن است تا چه زاید سحر” این‌که من هر شب خواب مجلس می‌بینم چاره‌ساز نبوده و نخواهد بود.

گفتم: کسانی که ایام انتخابات را بهترین زمان برای رسیدن به اهداف خود می‌دانند در تشویق علاقه‌مندان به مطرح شدن مؤثر هستند. به این قبیل افراد، اطلاعات غلط می‌دهند و با نقش‌های خوبی که بازی می‌کنند انتخاب حتمی را القاء کرده و به زور هم که شده آن‌ها را وارد صحنه انتخابات می‌نمایند.

گفت: بعضی‌ها هر چه به ایام انتخابات نزدیک می‌شود از صبح تا پاسی از شب، کاری جز حضور در ستادهای مختلف ندارند. بیچاره نامزدهایی که به این‌ها اعتماد می‌کنند، اگر آن‌ها بدانند که شپش شبی هفت بالین می‌گردد اصلاً به سراغ چنین افرادی نمی‌روند و با آبروی خود بازی نمی‌کنند.

گفتم: چاره‌ای نیست باید بنشینیم و منتظر روند امور مربوط به انتخابات باشیم. کسانی که می‌خواهند در کوتاه‌ترین زمان به جایگاه‌های بلند برسند باید بدانند که آواز دهل از دور شنیدن خوش است. آن‌هایی که در محل سکونت خود و در بین همسایه‌ها و دوستان از جایگاهی برخوردار نیستند با چه دلگرمی می‌خواهند وارد صحنه بشوند.

گفت: واقع‌بینی می‌تواند انسان را از دست زدن به کارهای بیهوده و بی‌ثمر باز دارد. آن‌هایی که از حداقل فاکتورها برای حضور در انتخابات بی‌بهره هستند دویدن‌هایشان به‌جایی نخواهد رسید. هر گام مثبت و منطقی در هر موقعیت و مکانی برای خدمت به جامعه می‌تواند توشه‌ای برای آخرت باشد.

این جهان مزرعه‌ی آخرت است

هر چه می‌خواهد دلت، ای دوست بکار