1

انتخابات فدراسیون فوتبال و سنگ پا

انتشار اسامی کاندیداهای احتمالی فدراسیون فوتبال بحث سنگ پا را در اذهان زنده می‌کند. چه زود برخی‌ها گذشته خود در فوتبال را فراموش می‌کنند و آمادگی برای مدیریت در فوتبال را اعلام می‌نمایند. ضرب المثل سنگ‌پا در مورد آن‌ها بهترین و پرمعنی‌ترین مصداق می‌تواند باشد
فوتبال و مدیریت آن محلی برای استراحت بازنشسته‌ها و بیماران قلبی و تاجران بازار نیست. عرصه فوتبال دیگر توان و تحمل مدیریت باندی و به‌کارگیری دوستان و حمایت‌های چشم‌بسته از صاحبان رای در مجمع را ندارد. فوتبال کشور برای کسانی که سلطان قراردادهای مربیگری هستند نباید دگر باره اعتماد بکند. فوتبال یک کشور انقلابی و اسلامی برازنده نیست در اختیار عده‌ای معدود که فوتبال را وام‌دار خود می‌دانند، قرار بگیرد.
می‌گویند مهدی تاج برای تصدی ریاست فدراسیون فوتبال ثبت‌نام‌ کرده است. او که در مقطعی از دوران ریاستش، بیماری قلبی را بهانه کرد و با بستری در بیمارستان سوالات متعددی را در بین علاقه‌مندان مطرح نمود آیا سلامتی کامل خود را به دست آورده‌است که می‌خواهد در فدراسیون بار دیگر شانس اش را امتحان نماید و برای هم‌پیمانانش فضای کافی برای حکومت در فوتبال کشور بدهد؟
امضای چه کسی پای قرارداد ویلموتس است؟ قراردادی که هزاران حرف و حدیث در اطرافش مطرح بوده و تاکنون تکلیف نهایی آن نیز مشخص نشده‌است؟
سرمربی تیم ملی برکنار شده و قرار است فرد جدیدی این مسئولیت را به‌عهده بگیرد. تاج می‌آید تا از تمام تجاربش در انعقاد قراردادها استفاده کند و با سرمربی جدید قراردادی بهتر و تعهد آور تر از قرارداد ویلموتس منعقد نماید!
از وقتی اسم مهدی تاج را در بین نامزدهای احتمالی دیده‌ام روی دو موضوع بیشتر تمرکز کرده‌ام. اول باید به تاج دست‌مریزاد گفت، به اعتمادبه‌نفس بالایش درود فرستاد و از این‌که بعداز آن‌همه مسائل ریز و درشت خود را شایسته حضور در راس فدراسیون می‌داند در قبال تواضع، کم‌رویی و خجالتی بودنش تعظیم کرد.
دوم این‌که آیا افرادی چون تاج که در جامعه به‌عنوان یکی از عوامل اصلی قرارداد ویروس معرفی‌شده‌اند صلاحیت حضور در فدراسیون فوتبال را می‌توانند داشته باشند؟
فوتبال ایران به امتحان پس داده‌های همیشه حاضر در صحنه فوتبال نیاز ندارد. فوتبال به مدیریتی پویا و به‌دور از هر گونه باندبازی و رفاقت پرستی نیاز دارد. ساختار فوتبال باید تغییر بکند، از بدنه فدراسیون گرفته تا هیئت‌های استانی. اگر این تغییرات محقق نشود امید به بهبود اوضاع این رشته پرطرفدار بیهوده و بی ثمر خواهد بود.




فضول باشی  و تخلف اساسنامه‌ای

دم دمای افطار زنگ زد، تا گوشی را برداشتم گفت: زیاد اذیت نخواهم کرد، همین الان مصاحبه‌ای دیدم که مرا به فکر واداشت، مسئول حقوقی فدراسیون فوتبال در مورد تخلفات عزیزی خادم و واریزی پول‌های بی‌زبان به حساب شخصی حرف زده و با اشاره به برخی از حقایق در مورد برکناری او وعده ارجاع پرونده به کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی را داده بود.

گفتم: اگر این ادعاهایی که صورت می‌گیرد صحت داشته باشد، امیدواریم که برخورد قاطع انجام گیرد و برای همیشه بساط این قبیل رفتارها از مرکز حکومت فوتبال ما برچیده شود.

گفت: من می‌گویم، آن‌هایی که تا دیروز برای عزیزی خادم سنگ تمام می‌گذاشتند الان چرا قدم پیش نمی‌گذارند و دلایل حمایت خود را از وی بیان نمی‌کنند. کسانی که در آستانه برگزاری مجمع برای برکناری عزیزی خادم در گردهمایی رؤسای هیئت‌های استانی شرکت کردند و در وصف وی قصیده سرائی نمودند الان چرا سکوت اختیار کرده‌اند؟ آن‌هایی که با رو شدن بسیاری از حقایق به‌سرعت برق تغییر موضع دادند و در صف هواداران مجمع قرار گرفتند آیا نباید دلایل این رفتار را بیان کنند.

گفتم: فضول باشی، حالت خوب؟ تب که نداری؟ نکند از شدت گرسنگی رشته کلام از دستش در رفته‌است. می‌خواهی به چه چیزی برسی؟

گفت: در میان موارد اتهامی که فغان پور اشاره کرده تخلفات اساسنامه‌ای در ردیف اول قرار دارد. یعنی چون عزیزی خادم در یک‌سال تصدی سرپرستی فدراسیون، اساسنامه را به‌طور کامل مورد توجه قرار نداده در کنار دیگر تخلفات، زمینه برکناری او فراهم شده‌است. حالا این آقای مسئول حقوقی فدراسیون می‌تواند با یک اطلاعیه درخواست انعکاس تخلفات اساسنامه ای هیئت‌های استانی را بکند و در نهایت مورد رسیدگی قرار بدهد. قانون، قانون است و در همه موارد باید جاری شود، اگر تخلف اساسنامه‌ای برای عزیزی خادم جرم است آیا این کار در هیات های استانی صواب است؟

گفتم: تا ریشه باندها و بده‌بستان‌ها و زدوبندهای پشت صحنه در فوتبال جاری است، رفتار سلیقه‌ای در برخورد با اساسنامه اصلا تعجب‌آور نیست.

حرفم را قطع کرده و می‌گوید: روایت می‌کنند که مسئول کمیته امور استان‌های فدراسیون شخصی به نام حیدری است. او اگر دلش بیهحال فوتبال می‌سوزد و دغدغه قانون دارد و می‌خواهد وظیفه مهم نظارتی خود به هیئت‌های استانی را انجام بدهد و صادقانه رفتار نماید، چگونگی پایبندی هیئت‌های استانی به اساسنامه را بررسی بکند. اما می‌دانم که چنین چیزی امکان ندارد.

گفتم؛ فضول باشی عزیز، برو بر سر سفره بنشین و منتظر اذان باش. از این صحبت‌ها چیزی به دست نمی آوری و نتیجه‌ای عایدت نمی‌شود برو و روزی ات را از جای دیگری جستجو کن. یا حق.

 




لیگ به اصطلاح برتر فوتبال و چند نکته

به مبارکی و سلامتی، لیگ به اصطلاح برتر استان آغاز شده است. زمان آغاز رقابت های لیگ برتر در استان از یک تاریخ مشخص پیروی نمی کند. گویا تابع اوضاع سوق‌الجیشی، موقعیت زمانی و مکانی، در عقرب نبودن قمر، انتخابات مختلف و بدی آب و هوا می باشد.

آغاز لیگ برتر در اسفندماه، انشااله که در راستای آماده کردن زمینه مساعد برای انتخابات هیئت فوتبال استان نباشد.

پیشرفت و  توسعه فوتبال در یک منطقه بدون مسابقات منظم، مرتب و قانونمدار امکان پذیر نمی باشد. امیدواریم برگزار کنندگان این لیگ، حداقل تصمیم بگیرند که امسال رقابت ها را بدون حاشیه و در چارچوب مقررات موجود برگزار بکنند.

هرچند که معتقدیم گوشی برای شنیدن برخی از پیشنهادات وجود ندارد اما بر حکم وظیفه، نکاتی را یادآوری می کنیم.

چگونگی حضور تیم ها

*مقررات در گام اول باید در ارتباط با چگونگی حضور تیم ها در لیگ برتر به مورد اجرا گذاشته می شد. تیم هایی که در لیگ برتر هستند حتما باید شرایط خاص و ویژه ای داشته باشند و چقدر زیبا می شود که کمیته برگزار کننده مسابقات، ویژگی ها و برخورداری هر یک از تیم ها از شریط حضور در لیگ برتر را اطلاع رسانی کرده و شفاف سازی نماید.

تجربه نشان داده است صدور مجوز برای تیم های محروم از حداقل امکانات، برای حضور در یک تورنمنت، نتیجه مطلوبی نداشته و بیشتر در میانه راه مسابقات، کناره گیری کرده و بدین ترتیب مسابقات، با حضور این قبیل تیم ها زیر سؤال می رود.

کمیته انضباطی

*در مسابقات فوتبال و فوتسال حضور کمیته انضباطی فعال در صحنه از ضروریات می باشد. هیئت فوتبال استان محبت کند و برگواری نماید و رئیس کمیته انضباطی و اعضای آن را جهت آشنایی تیم ها و رسانه ها به طور رسمی معرفی بکند.

اتفاقات و حوادثی که در هر رقابت روی می دهد تصمیم گیری و برخورد با کمیته انضباطی است و رئیس کمیته باید در قبال تصمیمات اتخاذ شده جوابگو باشد. پس معرفی وی به جامعه ورزش و فوتبال لازم است. آیا در فصل جاری رقابت ها این امر تحقق خواهد یافت؟ شما علاقه‌مندان امیدوار باشید، ما زیاد خوشبین نیستیم.

جدول رده بندی

*سال هاست که جدول رده بندی لیگ به اصطلاح برتر به معمای بزرگ آن تبدیل شده است. معمولا در هفته های اول و دوم به این کار اقدام می شود ولی به مرور، جدول به اسرار مگو تبدیل می شده و دسترسی به آن و اطلاع یافتن از حال و روز تیم ها به یک کار غیر ممکن تبدیل می شود.

اگر قصد و غرضی در کار نیست و اگر رسانه ها و دوستداران فوتبال را غریبه و نامحرم تشخیص ندهند و قرار گرفتن در جریان امور را حق مسلم مردم بدانند نیازی به محرمانه کردن جدول لیگ برتر فوتبال استان نیست.

اگر در فصل جاری و در پایان هر هفته به طور مرتب از طریق منابع اطلاع رسانی هیئت، این کار صورت نگیرد باید به مسائلی که در رابطه با عدم ارائه به موقع جدول رده بندی گفته می شود ایمان آورد و با شک و تردید به همه ادعاها نگاه کرد.

قانون و مقررات

*انتظار می رود که همه مقررات موجود و جاری در رقابت های لیگ فوتبال در سطح کشور در استان اردبیل نیز جاری و ساری گردد. دیگر شاهد نباشیم که تصمیم گیری در اتفاق روی داده در هفته اول به پایان لیگ موکول گردد. مسابقات عقب افتاده به هر دلیل و علتی باید به موقع برگزار گردد. از نظر تعداد بازی های انجام یافته، فاصله عمیق بین تیم ها ایجاد نشود و به طور کلی قانون و عرف موجود در دستور کار قرار گیرد و بدین وسیله به همه اما و اگرها و احیانا حرف و حدیث های در ارتباط با جانبداری از برخی ها پایان داده شود.

امانتداری

*و در نهایت در هر رویدادی اگر قانون و نقررات حرف اول و آخر را بزند، هیچ مشکلی بر سر راه آن نمی تواند قد علم بکند. آن هایی که در برگزاری رقابت ها فوتبال با هر عنوان و منصبی که دخالت داشته باشند امانت دار محسوب می شوند. اگر در حفظ امانت و رفتار بی طرفانه همت نکنند و در قبال هر حرکت غیرقانونی موضع گیری نکرده و از ترس از دست دادن موقعیت سکوت اختیار بکنند، بدانند و بدانیم که در حفظ امانت کوتاهی کرده و باید فردای قیامت در پیشگاه احدیت و دادگاه عدل الهی پاسخگو باشند. در آن دادگاه اساسنامه و آئین نامه و تفسیر به رأی چاره ساز نخواهد بود. از آن لحظه ها بترسیم و در دنیای ورزش و فوتبال حق را به حقدار برسانیم.

بدون شک با گذشت زمان و تا پایان دور رفت می توان قضاوت کرد که آیا درب فوتبال و لیگ به اصطلاح برتر بر پاشنه قبلی می چرخد و یا تحولاتی در جهت بهبود کیفیت و حفظ بی طرفی انجام گرفته است.

 

 




حاکمیت قانون؛ هیئت های استانی در صف انتظار

هیئت‌رئیسه فدراسیون فوتبال با اقدام انقلابی، بر ضرورت حاکمیت قانون در ورزش و به خصوص فوتبال تأکید کرد و با رأی به عزل رئیس فدراسیون، امید به اجرای قانون و خداحافظی با رابطه‌ها و بازی‌های پشت‌پرده را افزایش داد.

این‌که در اردیبهشت‌ماه سال آینده مجمع عمومی چه رأیی در مورد عزیزی خادم صادر می‌کند به جای خود قابل احترام است ولی همین‌که هیئت‌رئیسه تن به لابی‌ها و تلاش‌های خارج از چارچوب مقررات نداد و با رأی انقلابی بر اجرای قانون و ممانعت از هرگونه خودمحوری و باندبازی مهر تأیید زد، خود نقطه عطفی در مدیریت ورزشی و به خصوص فوتبال کشور محسوب می‌شود.

در چند روز اخیر حرکت‌های زیادی برای تأثیرگذاری بر رأی اعضای هیئت‌رئیسه انجام پذیرفت، جلسات مختلف برگزار شد و رایزنی ها و من بمیرم و تو بمیری های چشمگیری در پشت صحنه ردوبدل گردید ولی جایی‌که مجموعه‌ای تصمیم‌گیر، قانون و اجرای کامل آن را در نظر بگیرند، کاری می‌شود کارستان. کاری که رضایت جامعه را به دنبال داشته و می‌تواند لرزه بر اندام کسانی بیاندازد که سال‌ها در امور فوتبال و مدیریت آن بی‌قانونی پیشه کرده و به هیچ اندرز و درخواستی اهمیت نداده‌اند.

رفتار مناسب و تصمیم عقلانی هیئت‌رئیسه فدراسیون فوتبال درس بزرگی است برای کسانی که فوتبال برخی استان‌ها را در ید قدرت و اختیار گرفته و سال‌ها سلیقه‌ای و براساس تشخیص خود اقدام کرده‌اند. عزل عزیزی خادم جرقه‌ای است که می‌تواند آشفتگی حاصل از سال‌ها بی‌توجهی در فوتبال برخی از مناطق کشور را به پایان برساند و برای قانون و اجرای آن در همه زمینه‌های فوتبال تأثیربگذارد.

امروز دو نائب‌رئیس غیرقانونی رئیس فدراسیون اجازه حضور در جلسه هیئت‌رئیسه را پیدا نکردند و مجبور به ترک جلسه شدند. وقتی وسیله اندازه‌گیری و یا معیار تصمیم، قانون باشد جای هیچ‌گونه شک‌وتردید در روند امور باقی نمی‌گذارد و دو نائب‌رئیس فدراسیون براساس بندها و تبصره‌های اساسنامه فدراسیون نمی‌توانستند در مجمع حضور پیدا بکنند و علی‌رغم این‌که به جلسه آمدند، درنهایت به قانون تن دادند و از آن خارج شدند.

حال عزیزانی که بیش‌از هشت سال بر استفاده از دبیر و نایب‌رئیس بانوان به‌طور غیرقانونی اصرار کرده‌اند نباید پاسخ‌گو باشند؟ نباید تاوان کار غیرقانونی و بی‌توجهی به موارد تصریح‌شده در اساسنامه هیئت های استانی را بدهند؟

به‌نظر می‌رسد در فوتبال کشور دیگر دوران باندبازی‌ها و خودمحوری‌ها و تصمیم‌گیری‌های دل‌بخواه و به‌کارگیری دوستان و آشنایان بدون توجه به قانون و مقررات گذشته‌است. کسانی که سال‌ها فوتبال و قوانین آن را در پوششی از خودمحوری‌ها قرار داده‌اند با وضعیت به‌وجودآمده آیا بازهم به رفتارهایشان ادامه خواهند داد؟

گذشت زمان و موضع‌گیری دوستداران و علاقه‌مندان واقعی فوتبال می‌تواند بیشتر چهره قانون‌شکنان را معرفی نماید.

 

 




کلی‌گویی آفتی برای ورزش

مدیرانی که بقای خود را در ارایه آمارهای دهان‌پرکن و بازی با ارقام و اعداد می‌جویند، در مناسبت‌های مختلف یکه‌تازی می‌کنند و در کنار تمثال مبارک‌شان آن‌چنان از فعالیت‌ها سخن می‌گویند که همه آشنایان به مسائل را انگشت‌به‌دهان می‌ کنند.

دوران پرداختن به حاشیه‌ها و فراموش کردن مسائل اصلی و اساسی گذشته‌است. رفتار آن‌هایی که استحکام صندلی مدیریت را همچنان در روش‌های منسوخ‌شده در کنار ارائه آمارهای ساختگی و یا حرف‌های کلی می‌دانند، مشخص‌شده و به قول معروف حنای این قبیل افراد برای علاقه مندان به مسائل مختلف سیاسی‌، اجتماعی و ورزشی دیگر رنگی ندارد.

یکی از کارهایی که این قبیل افراد انجام داده و به‌موقع و سر وقت وارد صحنه می‌شوند، مناسبت‌های مختلف است. مناسبت‌هایی که مردم به آن‌ها دل‌بستگی خاص داشته و  اتفاقات و اقدامات روی‌ داده در بزرگداشت و تکریم آن ها را پیگیری می‌کنند، مناسبت‌هایی که در سطح جامعه از جایگاه خاص و والایی برخوردارند و به‌خاطر همین قداست و مقام والا، فرصت‌طلبان آمارساز مدت‌ها در کمین می‌نشینند تا با فرارسیدن آن‌ها بر اسب مراد سوار شوند و با یکسری برنامه‌های بی‌محتوا و تکراری و فاقد هر گونه خروجی مثبت در فضای رسانه ای مانور بدهند و با کمک دوستان و غلامان حلقه به گوش و یا در سایه تاثیر کارت‌های هدیه، چند روزی قدرت بلامنازع فضای مجازی باشند و به‌ این‌ ترتیب ضعف عملکردها و کارنامه ها را سرپوش بگذارند.

چرا کلی‌گویی را مدیران ضعیف و لنگر انداخته های برخی از ادارات و نهادها دوست دارند و به آن عشق می‌ورزند؟این کار دلایل مختلفی می‌تواند داشته باشد.

کلی‌گویی می‌تواند نوعی فرار محسوب شود. وقتی مسئولی در قبال افکار عمومی به سوالات مطرح‌ شده، موردی برای ارائه نداشته باشد، چاره‌ای جز دست به دامن شدن کلی‌گویی باقی نمی‌ماند. به‌عنوان مثال به‌جای این‌که بگوییم در چه مسابقاتی چه مقام‌هایی به دست آورده و چه جایگاه‌هایی را به تصرف درآورده‌ایم مدعی می‌شویم که در فلان تعداد مسابقه حضور داشته آیم. وقتی در مسابقات، نتایج به‌دست‌آمده جز روسیاهی چیز دیگری نباشد برای پاک کردن صورت مسئله مهم ترین وسیله کلی‌گویی و فرار از صحنه می‌باشد.

طرف‌داران و سینه‌چاکان کلی‌گویی  می‌خواهند با دستاویز قرار دادن یکسری ارقام و آمار، مخاطبین را مجبور به سکوت بکنند و ذهن آن‌ها را درگیر مسائل فرعی نموده و از اصول اساسی و اولیه منحرف شان نمایند.

شخص کلی گو سطح مخاطبین اش را پائین فکرکرده و سعی می‌کند زیرکانه و با استفاده از یکسری ترفندها به توجیه رفتارها و ادعاهای  خود بپردازد غافل از این‌که وقتی به‌مرور، انگیزه او روشن شود پرونده مدیریت و یکه‌تازی اش مسدود می‌شود.

با کلی‌گویی می‌توان عجیب‌ترین، مضحک‌ترین و دور از واقعیت ترین موضوعات را به مخاطبین که ترفند کلی‌گویی را نمی‌فهمند، ارائه کرد.

بیشتر آن‌هایی که کلی‌گویی می‌کنند از آوردن دلیل، عاجز و درمانده هستند. مثلاً می‌گویند: اوج شکوفایی‌ فلان اداره در دوران مدیریت من بوده‌است. اگر به آن ها بگوییم به چه دلیل؟  رنگ  ازرخسارشان می‌پرد و زبان شان بند می‌آید.

در کلی‌گویی تلاش می‌شود که بدترین را بهترین و بهترین را بدترین قلمداد کنند. دراین‌ارتباط نیز می‌توان مثال‌های متعددی زد، ولی برای این‌که ذهن قهرمانان کلی‌گویی را به جاهای دیگر رهنمون نشویم و آن‌ها را به مقام پاسخ‌گویی با آویزان شدن از دامن کلی‌گویی ترغیب و مجبور ننماییم به‌همین مقدار بسنده می‌شود، شاید در فرصتی دیگر و آغاز فعالیت این افراد در مقوله ورزش با توجه به مناسبت های پیش رو با دلیل و مدرک و مستندات بیشتر حرف بزنیم.

 

 

 




دیوار کوتاه شهردار

به‌نظر می‌رسد در روزهای اخیر، شهردار اردبیل بیشتر از هر مسئول و صاحب منصبی  مورد توجه، نقد و محبت قرار می‌گیرد.

گستردگی وظایف و حجم بالای کار شهردار و همکاران زحمت‌کش وی، زمینه مساعدی برای توجه همه اقشار به مجموعه شهرداری و اظهارنظر در مورد عملکرد وی را فراهم می‌کند.

بدون شک در شرایط اقتصادی موجود، پیدا کردن مسئولی که عملکردش نقطه منفی و قابل نقد نداشته باشد، کاری بس سخت و تقریباً غیرممکن است. شهردار اردبیل نیز از این قاعده مستثنی نیست. او در مجموعه عملکردها و دوندگی‌ها و تلاش‌های شبانه‌روزی‌اش، ایرادها و نقاط قابل نقد هم خواهد داشت.

متمرکز شدن بر کمبودها و نارسائی‌ها و چشم بستن بر عملکردهای مثبت، اقدامی دور از انصاف بوده و ممکن است نشانه‌ای از تسویه حساب‌ها، عصبانیت‌ها و احیاناً کینه‌توزی‌ها باشد.

وقتی دامنه حملات و انتقادها از شهرداری افزایش پیدا می‌کند و قدم‌های مثبت و تاثیرگذار در اوضاع شهر و شهرداری نادیده گرفته می‌شود بحث “دیواری کوتاه‌تر از دیوار شهردار نمی‌توان پیدا کرد” بیشتر به ذهن‌ها خطور می‌کند.

نقد منصفانه حق طبیعی هر شهروند است اما حتما باید دقت کرد که بحث‌ها منجر به خارج شدن از جاده انصاف نگردد.

امروز در فضای مجازی چند خبر در مورد فعالیت‌های شهرداری به چشم خورد. نوشتند که اولین حواله قیر رایگان مختص شهرداری ها، از زمان روی کار آمدن دولت سیزدهم به اردبیل اختصاص یافت و یا گفتند که چگونگی پرداخت بدهی ۸۰ میلیارد تومانی انباشته‌شده از سال ۱۳۹۴ به بانک شهر و بدهی ۱۱۰ میلیارد تومانی به تامین اجتماعی تعیین تکلیف شد و نحوه پرداخت این بدهی‌ها مشخص گردید.

آیا این اقدامات، کم ارزش‌تر از بحث‌هایی است که امروز به هر وسیله‌ای برای ابراز محبت به مجموعه شهرداری و خود شهردار مورد استفاده قرار می‌گیرند؟

شاید بهتر بود که شهردار، چون مسئولین گذشته به روزمرگی‌ها می‌پرداخت و کارهای  عوام‌پسندانه را در دستور کار قرار می‌داد و  نسبت به بدهی ها بی تفاوت می شد،

 تا بدهی‌ها سیر صعودی داشته باشند. این‌هم شاید روشی برای محبوب شدن و محبوب ماندن و لقب معمار شهر گرفتن بوده باشد.

او باید تیم‌های رسانه‌ای تشکیل می‌داد و فضای مجازی را به عرصه‌ای برای خودنمایی‌ها و جلب رضایت‌ها و حاکمیت در اوضاع سیاسی شهر تبدیل می‌کرد و برای خود بروبیایی پیدا می‌نمود و حکومتی راه می‌انداخت.

شاید اگر  به خیلی از خواسته‌ها تن می‌داد و راه و رسم معمول در ساختار شهرداری را به هم نمی‌زد او نیز با عنوان دکتر و منجی شهر مورد خطاب قرار می‌گرفت و مشکلات موجود و ضعف عملکردها اصلا به چشم نمی‌آمد، رفتارهای خارج از عرف اش همه آن‌ها را پوشش می‌داد و صفری به قهرمان شهر تبدیل می‌شد. دیوارش به دیوار دژها و قلعه‌ها تبدیل می‌شد و با خیال راحت حکمرانی می‌کرد.

خلاصه این‌هم دوره‌ای از دوران فضای حاکم بر شهر و مسائل اجتماعی شهر است. دوره‌ای که در آن باید با میکروسکوپ به‌دنبال ضعف‌ها و ناکامی‌ها بگردیم و در مقابل، اقدامات مثبت و عملکردهای قابل‌قبول را نبینیم و به آن‌ها پشت نماییم.

امیدواریم شهردار اردبیل با مشکلات دست‌وپنجه نرم بکند، در مسیر عدالت‌گستری و عدالت‌خواهی حرکت نماید، در بدنه مجموعه، حق را به‌حق دار برساند، زیر بار زور و ناحق نرود، با تمام وجود از منافع شهر و شهروندان دفاع بکند، با همه رسانه‌ها تعامل نموده و حمایت از آن‌ها را مورد توجه قرار بدهد، تا به تحقق امری اطمینان حاصل نکند، وعده ندهد، نیروهای حجمی، قراردادی ساعتی ، فصلی و رانندگان استیجاری را به نفع آن ها تعیین تکلیف بکند، زیر بار توقع و انتظارات خارج از عرف و قانون اعضای شورای شهر نرود، به معنی واقعی و نه شعاری، در انجام وظایف در ارتباط با ورزش و تیم فوتبال شهرداری گام‌های اساسی بردارد و در یک کلام، از تهدیدها و فشارها احساس ضعف نکند و در مجموع برای خدمت به مردم منطقه عزم اش را جزم نماید. ان‌شاءالله.

 




خبرهای خوب فوتبالی

در آستانه برگزاری مجمع انتخاباتی هیئت فوتبال استان، خبرهای امیدوار کننده‌ای به گوش می رسد.

اجرای قانون و گردن نهادن به اساسنامه و بندهای مختلف آن، بعد از نزدیک به 10 سال، بسیار امیدوار کننده است.

در فضای مجازی هیئت فوتبال استان از انتصاب جدیدی در پست دبیری هیئت فوتبال استان خبر داده است.

آن هایی که با سیاست حاکم بر اداره این هیئت آشنایی دارند نمی توانند بپذیرند که رئیس هیئت به این آسانی و در ست هم زمان با ثبت نام کاندیداها دست به تغییر بزند و صمیمی ترین یار و حامی‌ اش را از کار برکنار نماید.

در این کار حتما حکمتی در میان است و امیدواریم که نقاط گره این تصمیم باز شود و دلیل آن صادقانه با مردم و جامعه فوتبال در میان گذاشته شود.

تا همین دیروز کسی جرئت این که بگوید در بالای چشمان آقایان ابرو وجود دارد را نداشت. ولی حالا چه اتفاقی افتاد ه است که خود در کانال هیئت از انتصاب سرپرستی دبیر آن خبر می دهند؟

واقعا که اتفاقات روی داده در ده سال گذشته در فوتبال استان اردبیل اتفاقاتی بی نظیر و تکرار نشدنی است.

ایا نمی توان سؤال کرد که وقتی نامه مربوط به ثبت نام کاندیداها و درخواست مدارک با امضای دبیر سابق بوده چرا یک شبه برکناری وی و انتصاب فردی جدید در دستور کار قرار گرفته است؟ این امر یک معادله چند مجهولی است و باید روشن شود که چه معادلاتی حکم به اجرای این کار داده است؟

اگر این کار حضرات در راستای اجرای قانون بوده است باید فریاد خوشحالی سر داد و هورا  کشید چرا که بعد از گذشت 10 سال تازه آقایان تن داده اند که گامی هرچند کوچک در راستای اجرای قانون و مقررات بردارند.

در مجموعه ای که در بخش هایی از آن بی توجهی به قانون باشد، امید به موفقیت و اجرای مقررات در همه سطوح آن بیهوده خواهد بود.  بارها و بارها مصداق آن را در فوتبال فلک زده  اردبیل شاهد بوده ایم. باید گفت که این قصه سر دراز دارد . رونمایی

 




گریه به حال فوتبال شهرستان اردبیل

آیا در بین مسئولین شهر اردبیل کسی پیدا می‌شود که بنشیند و از حال و روز فوتبال آن سؤال بکند؟ چرا باید شهری که در روزگاری نه‌چندان دور، فوتبال‌اش قهرمان شهرستان‌های ایران می‌شد در لیگ به‌اصطلاح برتر استان در رده‌های بالای جدول نماینده نداشته باشد؟ لیگی که آغازش با ۹تیم و پایان‌اش با 7 تیم و حرف ‌وحدیث همراه بوده چرا فوتبال اردبیل در رده اول و دوم و سوم جدول نمی‌تواند جایگاهی برای خود دست‌وپا بکند؟

هیئت فوتبال شهرستان اردبیل در قبال جوانان علاقمند منطقه مسئولیت دارد یا نه؟ در طول فصل گذشته این هیئت چه برنامه‌هایی را اجرا کرده و چه مسابقاتی را در چه سطحی برگزار نموده‌است؟ آیا حضور رییس هیئت فوتبال شهرستان در مراسم مختلف و یا همراه بودن دبیر آن با رییس هیئت استان در سفرهای شهرستانی، برای فوتبال شهر اردبیل افتخار است و جهت نفس کشیدن‌اش کافی‌ است؟

برنامه این هیئت برای به حرکت درآوردن این رشته چیست؟ آیا نباید رئیس هیئت شهرستان پاسخگوی عدم برگزاری مسابقات و نتایج تأسف‌آور اندک نماینده‌اش در لیگ نیم‌بند و به‌اصطلاح برتر استان باشد؟

اگر برای بودن برخی‌ها در صحنه فوتبال استان اصرار است آن‌ها را می‌توان در تشکیلات فوتبالی استان به کار گرفت . اگر انصافی در میان باشد و اگر خدا را شاهد بر اعمال و رفتارمان ببینیم باید برای نجات فوتبال اردبیل از دامی که سال‌ها در آن گرفتار شده‌است، اقدام اساسی انجام پذیرد.

سکوت اداره ورزش و جوانان شهرستان

در ذهن همه علاقمندان به فوتبال، سکوت اداره ورزش و جوانان شهرستان علامت سؤال بزرگی بر جای می‌گذارد؟ مگر می‌توان پذیرفت مسئولی که از خانواده فوتبال است و خود را محق و صاحب‌اختیار در این رشته می‌داند در قبال سکون و سکوت و مسیر سرازیری و کله‌پا شدن آن سکوت اختیار بکند و کلمه‌ای سخن نگوید؟

حالا اگر بپرسید در هفته تربیت‌بدنی چه فعالیتی داشته‌اید به آمار کمتر از ۲۰۰ برنامه رضایت نمی‌دهند. آیا می‌توان سؤال کرد که در بین این‌همه برنامه گسترده، تعجب‌آور و قابل‌ستایش، جایگاه فوتبال شهرستان اردبیل چه بوده‌است؟

از چه می‌ترسیم و از چه واهمه داریم که نمی‌خواهیم تکلیف هیئت شهرستان اردبیل را روشن بکنیم و اداره امور آن را به افراد شناسنامه‌دار فوتبال شهر و خاک خورده‌ی آن تحویل دهیم؟

کافی است که رییس اداره شهرستان که فوتبالی بودن از افتخارات اوست، اعلام بکند که رئیس فعلی هیئت فوتبال شهرستان اردبیل با توجه به کدام ویژگی‌ها برای صدور حکم به هیئت استان معرفی‌شده است؟

چرا هیئت فوتبال شهرستان اردبیل نتواند رقابت‌های قهرمانی شهرستان را برگزار نماید؟ چرا باید مهم‌ترین و اصلی‌ترین و بارزترین کار آن، حضور رییس در مجمع انتخاباتی و همکاری دبیر آن برای برگزاری هرچه بهتر آن در راستای خواسته برخی‌ها باشد؟

با این وضعیت باید به حرف برخی‌ها گوش داد که می‌گویند مگر در شهرستان اردبیل فوتبالی وجود دارد که از آن حرف می‌زنید؟ راست هم می‌گویند حرص و جوش خوردن در ارتباط با چیزی که کفگیرش کاملاً به ته‌دیگ خورده عبث و بیهوده است.

هیئت شهرستان مبارک اداره ورزش و جوانان شهرستان و رئیس و دبیر آن باشد ان‌شاء‌اله.

 




اقدام شجاعانه محمود صفری

وقتی بعد از افتتاح آزمایشی عرشه اصلی پل قدس، محمود صفری شهردار اردبیل با حملات گسترده در فضای مجازی مواجه شد، سؤال چرایی این برخوردها و منشأ آن‌ها بیشتر در جامعه مطرح گردید.

برای چند روزی تا می‌توانستند در فضای مجازی میدان‌داری کردند و با نوشته‌ها و گفته‌های خود، خستگی دوندگی‌های شبانه‌روزی صفری و همکاران‌اش را چندین برابر نمودند.

بعد از گذشت چند روز، شهردار اردبیل از روابط مالی بین شهرداری و برخی از فعالان مجازی خبر داد. گمانه‌زنی‌ها آغاز شد و اسامی مختلفی مطرح گردید.

این‌که تا چه اندازه ادعاهای انجام‌یافته صحت دارد، بحث دیگری است ولی به‌نظر می‌رسد کلیات قضیه و برقراری رابطه مالی برای فعالیت‌های رسانه‌ای در فضای مجازی با شهرداری حقیقت داشته باشد.

اعلام این موارد، ریشه حملات به محمود صفری را تا حدودی مشخص کرد. آن‌هایی که با حضور صفری در مجموعه شهرداری، منابع درآمدی‌شان مسدود شده و امکان دریافت مبلغ در قبال انتشار مطالب شهرداری در فضای مجازی را نداشتند، بنای ناسازگاری گذاشتند و محمود صفری را به‌خاطر اتخاذ یک تصمیم در تنگنا قرار دادند.

اقدام شهرداری و جلوگیری از حیف‌ومیل بیت‌المال با استقبال فعالان صادق و واقعی رسانه مواجه گردید. دوستی تعریف می‌کرد که در ده سال اخیر، تبعیض رسانه‌ای در شهرداری اردبیل بیداد کرده‌است.

او می‌گفت: به‌عنوان مثال به یک روزنامه سراسری قدیمی و فعال در استان از طرف شهرداری در ده سال گذشته یک آگهی اختصاص نمی‌یابد و در مقابل برخی از روزنامه‌های سراسری تازه منشر شده‌ای که به ‌درستی در استان توزیع هم نمی‌شوند، ده‌ها و ده‌ها آگهی تعلق می‌گیرد.

این قبیل رفتارهای تبعیض‌آمیز که حتما با هدف و نیّت خاصی صورت می‌گرفت برای صفری و مسئول روابط‌عمومی شهرداری دارای پیام‌های خاصی است که باید مورد توجه قرار بگیرد.

موضع‌گیری صریح و آشکار صفری و اعلام این‌که شهرداری قصد ادامه رویه سابق را ندارد، اقدامی شجاعانه بود. شجاعت و برخورد قاطع با هر گونه تخلف از ویژگی‌های مهم یک مدیر جهادی است. او بدون ترس از حاشیه‌ها و مظلوم‌نمایی‌ها و فشارهای جانبی، کاری را انجام داد که مدت‌ها فعالان اصلی رسانه‌ در انتظار آن بوده‌اند.

شجاعت و جسارت صفری در برخورد با حاشیه آفرینان فضای مجازی ستودنی است ولی ادامه آن و جلوگیری از هرگونه تبعیض در برخورد با رسانه‌ها و اجرای عدالت با توجه به ویژگی‌ها و تأثیرگذاری آن‌ها در جامعه، مورد انتظار می‌باشد.

ایستادگی و مقاومت صفری در این راه می‌تواند الگویی برای دیگر مدیران ترسو و میز‌پرست باشد تا بتوانند از دامی که در این راه گرفتار شده‌اند خود را نجات بدهند و از روش اصولی اطلاع رسانه‌ تبعیت کنند.

هر اقدامی که منجر به شفاف سازی باشد مطمئنا با عواقبی همراه می‌شود. موقعیت از دست دادن ممکن است در سبد ظرفیت برخی‌ها جایی نداشته باشد. پس برخوردهای ناشی از کم‌ظرفیتی امری طبیعی است، باید ایستاد و از جمع شدن بساط تخریب ناجوانمردانه در فضای مجازی حمایت کرد.




آفتاب لگن هفت دست اقدام به‌موقع در فوتبال…..

نادیده گرفته شدن برخی از موارد تصریح‌شده در قوانین جاری فوتبال در سطح استان اردبیل یک واقعیت غم‌انگیز است. برای این ادعا می‌توان چندین نمونه و مصداق ذکر کرد.

شاید در هیچ مقطعی از تاریخ فوتبال اردبیل چون سال‌های اخیر بی‌توجهی به برخی از مقررات روشن، آشکار و صریح فوتبال سابقه نداشته‌است. بارها به مواردی در این ارتباط از طرف فوتبالی‌ها و پایگاه خبری، تحلیلی ناظر ورزش اشاره شده‌است ولی گویا کسی برای شنیدن واقعیت‌ها و مساعدت برای برقراری عدالت و رعایت قوانین، روی خوش نشان نمی‌دهد.

حتی کسانی که در سایه این بی‌توجهی‌ها با ضرر و زیان مواجه شده‌اند در جمع‌های دوستانه از حق کشی ها، رفتارهای جانبدارانه، ادعاهای فریبنده حرف می‌زنند و مظلومیت خود را با صدایی بلند اعلام می‌کنند ولی جرئت، شهامت و بیان آن‌ها را به‌طور علنی و از طریق رسانه‌ها پیدا نمی‌کنند.

این قبیل افراد خود بزرگ‌ترین ضربه‌ها را به فوتبال استان زده و می‌زنند و در تاریخ، نام آن‌ها به‌عنوان کسانی که فقط در تاریکی‌ها از حق‌کشی‌ها حرف زده اند به یادگار باقی خواهد ماند.

به‌عنوان مثال چرا مسئولین تیمی که به اعتراض هفته اول آن ها در دور رفت لیگ به‌اصطلاح برتر تاکنون رسیدگی نشده و دیدار برگشت با آن تیم را برگزار کرده و الان هم که لیگ به ایستگاه آخر رسیده، دم فروبسته و برای رفع مشکل از مسئولین مربوطه در استان و فدراسیون استمداد نمی‌ کنند؟ از چه می‌ترسند و از چه واهمه دارند؟ آیا ماندن در رقابت‌هایی که نمونه اقدامات‌اش بلاتکلیف ماندن پرونده‌های انضباطی است برای برخی‌ها خیلی مهم است و اهمیت دارد؟

چه معادله‌ای وجود دارد که آقایان در یک جلسه فوتبالی جلوس می‌کنند و فردی محروم از یک‌سال فعالیت‌های فوتبالی را در جمع خود می‌بینند ولی سکوت اختیار کرده و به گسترش بی‌قانونی کمک و مساعدت می‌کنند و لب به تحسین و تمجید باز می‌نمایند؟

به چه دلیلی بازی که در دور رفت نیمه‌تمام مانده و در دور برگشت دیدار آن دو تیم انجام‌شده تا به امروز که مسابقات در آستانه به پایان رسیدن است نتیجه‌اش اعلام نمی‌شود؟ تیم‌هایی که در لیگ به‌اصطلاح برتر استان حضور دارند آیا به‌نحوی توان اعتراض و یا قدرت بیان واقعیت‌ها را از آن‌ها سلب کرده‌اند؟ آن‌هایی که در مجموعه هیئت فوتبال دارای پست و صاحب منصب هستند و با مشاهده این نابسامانی‌ها لب فرومی‌بندند و از اجرای برنامه‌های ایده‌آل سخن می‌گویند و به‌راحتی یک لیوان آب خوردن واقعیت‌ها را در زیر چکمه های مقام‌پرستی و زراندوزی و دنیاطلبی له می‌کنند فردا در پیشگاه خداوند متعال چه حرفی برای گفتن خواهند داشت؟

به‌نظر می‌رسد با این مسائل و دیگر موارد مطروحه چون برابری ۲۸ با ۳۵ و یا یکسان بودن فوق‌دیپلم با کارشناسی و یا عدم لزوم استعلام از مراجع قانونی و بی‌توجهی و عدم اقدام اداره‌کل ورزش و جوانان و فدراسیون یا باید سکوت کرد و بر بانیان وضع موجود درود فرستاد! و یا دست به دامن مسئولینی خارج از حوزه ورزش و فوتبال شد تا شاید فرجی حاصل گردد.