1

لحظاتی شیرین با حبیب نجفلو معمار فوتبال اردبیل

افرادی که در ورزش اردبیل تأثیرگذار بوده و حاصل زحمات آن ها و تلاش شبانه روزی شان قابل لمس و مشاهده است در بین علاقه مندان و دوستداران واقعی ورزش از یک جایگاه خاص و حرمتی بی نهایت برخوردار هستند.

حساب کسانی که عاشقانه و صادقانه برای خدمت به ورزش کمر همت بسته اند با آن هایی که ورزش را پله ای برای ترقی و وسیله ای برای کامیابی و ابزاری برای دست یافتن به اهداف مالی و موقعیتی قرار داده اند زمین تا آسمان فرق دارد.

عده ای ورزش و نقاط مثبت در آن را فقط در خود خلاصه می کنند . آن ها اگر در صحنه نباشند و گوشه ای از کار در اختیارشان قرار نگیرد و درآمدی و منصب و مقامی را یدک نکشند به مخالفی سرسخت تبدیل می شوند و زمانی که تطمیع می شوند همه چیز به روال عادی بر می گردد و با هر کسی که شده دست بیعت می دهند.

و درمقابل کسانی هم هستند که نامشان با تاریخ ورزش این منطقه عجین شده است. عزیزانی که صادقانه خدمت کرده و در ورزش طرحی نو درانداخته و پایه هایی قوی و مستحکم برای آن منظور کرده اند.

این قبیل افراد که تعدادشان نیز در ورزش ما کم نیست شناسنامه های ورزش محسوب می شوند. حفظ حرمت آن ها و نشستن پای صحبت شان و گوش کردن به نصایح و سفارشان برای نسلی که می خواهند در ورزش اردبیل سهم قابل توجهی داشته باشند ضروری است.

معرفی و بیان گوشه ای از فعالیت ها و عملکرد ها و به تصویر کشیدن بخشی از اثرات مثبت آن ها در روند رو به رشد ورزش ضروری است تا چهره خدمتگزارشان به جوانان و آینده سازان منطقه معرفی گردد و رفتار و کردار و ویژگی هایشان الگویی برای نسل جوان محسوب شود.

حبیب نجفلو یکی از افراد تأثیر گذار در ورزش و فوتبال اردبیل می باشد. فوتبال اردبیل اگر در دهه های 50 و 60 درخششی داشته و نتایج مطلوبی کسب کرده و برای ورزش منطقه آبروداری نموده است حاصل برنامه ریزی، تلاش، تفکر و دوندگی های نجفلو و همکارانش در هیأت فوتبال اردبیل بوده است.

حبیب آقای فوتبال اردبیل محبوب همه کسانی است که فعالیت های وی مبنی بر شکوفا کردن فوتبال و هویت بخشیدن به آن را از نزدیک شاهد بوده اند. در فوتبال فردی را نمی توان پیدا کرد که از نسل فوتبال دهه 50 و 60 باشد و از حبیب آقا به نیکی و احترام یاد نکند.

نشستن در پای حرف این مرد بزرگ و مرور کردن گوشه ای از خاطرات خوش گذشته فوتبال و ورزش اردبیل دنیای دیگری دارد.

روز گذشته فرصتی دست داد و افتخاری نصیب نگارنده این سطور شد تا بعد از مدت ها در محضرش باشم و از دریای ادب, علم و تعصب و احساس پاک و مثال زدنی اش درس بگیرم. این مرد آن قدر دوست داشتنی و خوش حرف و جذاب است که در حضورش گذر زمان اصلا احساس نمی شود.

او خاطرات خوبی را از فضای ورزش و فوتبال اردبیل در دهه های 40 و 50 و 60 گفت. افسوس که جای آن همه مهربانی و خوشی ها و خوبی ها در ورزش ما خالی شده است. چرا به چنین مصیبتی دچار شده ایم؟ با ما چه کرده اند که این روزها در ورزش نمی توان رد پایی از آن همه کارهای مثبت و خوب مشاهده کرد؟ هرچقدر که سطح توقع در ورزش افزایش یافته و به هر اندازه که امکانات زیاد شده است بیشتر از آن اخلاق و محبت و یک رنگی و وحدت را از دست داده ایم.

استاد حبیب نجفلو می گفت: “عجب روزگاری بود همه ورزشکاران عضو یک خانواده محسوب می شدند و در میان آن ها صداقت و یک رنگی حرف اول و آخر را می زد. فرقی نمی کرد که در چه رشته ای فعال هستی ، ورزشکار بودن به مفهوم حمایت از ورزش و تعصب داشتن به همه رشته های ورزشی بود.

وی منیت، غرور و خودپسندی در ورزش را آفت بزرگی می داند. “ورزشکاران همه در کنار هم بودند و نسبت به موفقیت یکدیگر احساس شادی می نمودند . آرزویی جز سربلندی اردبیل در رقابت های مختلف نداشتند . کمتر بین آن ها اختلاف ایجاد می شد و اگر ناراحتی و سوء تفاهمی پیش می آمد در اسرع وقت به رفع آن اقدام می کردند و اجازه نمی دادند فضای زیبا و دوست داشتنی ورزش را آلوده شود.

او خاطره ای از یک دیدار دوستانه فوتبال در آستارا می گوید: “در سال 1339 برای انجام یک دیدار دوستانه فوتبال به شهر آستارا رفتیم. مسابقه در یک زمین شنی برگزار شد. بچه های اردبیل بازی در چنین زمینی را برای اولین بارتجربه می کردند . نیمه اول را خوب بازی کردیم ولی در نیمه دوم کیفیت زمین کار دست بازیکنان اردبیل داد . در آن زمین توان راه ر فتن را از دست داده بودیم و یاران آستارا یکه تازی می کردند. سه گل دریافت کردیم و بازی را واگذار نمودیم. دروازه بان تیم اردبیل در این بازی ورزشکار نمونه منطقه مرحوم منصور مقربیان بود. مرحوم مقربیان چهره شاخص ورزش اردبیل بود. متأسفانه با کوچ زود هنگام آن مرد، ورزش اردبیل یکی از بزرگ ترین سرمایه های خود را از دست داد.

او در ادامه می گوید: “جای تأسف دارد که ویژگی ها و خصوصیات ورزشکارانی چون مرحوم مقربیان به نسل جوان شناسانده نمی شود. در همه سال هایی که با افتخار در کنار آن مرد بزرگ بودم و به تماشای بازی هایش می رفتم برای یک بارهم که شده باشد از او حرکتی ، رفتاری و برخوردی ناشی از عصبانیت و پرخاشگری مشاهده نکردم. دیده نشد که حتی در زمان باخت نیز این ورزشکار بزرگ اخم بکند و رفتاری خارج از چارچوب اخلاق ورزشی از او سر بزند.

آن مرحوم در رشته های والیبال ، بسکتبال و فوتبال سرآمد بود و بالاتر از هرچیزی وی در صحنه اخلاق و جوانمردی یک قهرمان تمام عیار به شمار می آمد.

وقتی فوتبال اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 را با ذکر خاطرات بی شماری مرور می کنیم استقبال تماشاگران و بازی های پرشکوه باشگاهی در زمین خاکی ورزشگاه تختی بخش مهمی از بحث را به خود اختصاص می دهد.

خاطره ای می گوید که نشان دهنده اوج عزت و سربلندی فوتبال اردبیل در آن روزگار است. “همواره در روزهایی که رقابت های باشگاهی برگزار می شد به موقع در ورزشگاه حضور پیدا می کردم . در یکی از ایام به دلیل گرفتاری سر وقت مقرر نتوانستم به ورزشگاه بروم. وقتی با تأخیر به ورزشگاه رسیدم مشاهده کردم که درب های ورودی باز بوده و خبری از بلیط فروشی نیست. تعجب کردم و تا مسئول فروش بلیط را دیدم سؤال کردم که چرا تماشاگران بدون بلیط به ورزشگاه می روند؟ گفت 7000 بلیطی که داده بودید به فروش رفته و چون بلیطی در اختیار نداشتم به صلاحدید اعضای هیأت و رفاه علاقه مندان، ورودی ها را به روی تماشاگران باز کردیم.

اگر اوضاع فوتبال در آن ایام با وضعیت امروزی مقایسه گردد چه حاصلی می تواند داشته باشد؟ فروش 7000 بلیط برای یک دیدار باشگاهی در آن روزرها و ورزشگاه های خالی و سکوهای ماتم گرفته در این روزها . تازه در آن موقع کسی ادعا نمی کرد که فوتبال در جاده پیشرفت است و نمی گفت ”من آنم که رستم بود پهلوان“ ولی امروز با حال و روزی که فوتبال دارد واقعیت ها را نمی توانیم بپذیریم و در عین حال با یک دنیا خیالبافی و آمارسازی خود را منجی ورزش و فوتبال قلمداد کرده و عصر حاضر را بهترین دوران در تاریخ این رشته تبلیغ می کنیم. باید نشست




مبارزه با فساد و اعتماد مردم به قوه قضاییه

اقدامات قوه قضاییه در برخورد با عوامل فساد و بررسی عملکرد مدیران اجرایی با استقبال خوب مردم در سطح کشور مواجه شده است.

مردم امیدوارند که این بار مبارزه با کسانی که به صراحت نسبت به آرمان های انقلاب خیانت کرده و با زراندوزی از راه ناصواب تیشه به ریشه ملت بزرگوار ایران اسلامی زده اند نتیجه ای مثبت به دنبال داشته باشد.

هر وقت خبری در ارتباط با دستگیری متهمی در عرصه فساد منتشر می شود موج رضایت را می توان در چهره تک تک مردم دلاور ایران مشاهده کرد.

هر کسی که متهم به فساد اداری و مالی باشد شکی نیست که باید محاکمه شود. وظیفه دستگاه های نظارتی مگر چیزی غیر از شناسایی خائنین و عاملین فساد و تشکیل دادگاه صالحه است؟

مردم در ماه های اخیر به طرق مختلف نشان داده اند که حامی و پشتیبان دستگاه های نظارتی و قوه قضاییه در بررسی بحث مهم و قابل توجهی به نام فساد می باشند. در این میان موضعگیری برخی از دولتمردان و نگرانی آن ها از بابت ورود دستگاه قضا به بررسی عملکرد مدیران اجرایی و اظهار نظر های مختلف می تواند جای تعجب داشته باشد.

وظیفه همه افراد در هر پست و مقام و موقعیتی حمایت از مبارزه با فساد و برخورد قاطع و سخت گیرانه با عوامل ناامنی اقتصادی می باشد. برای مردم فرقی نمی کند که متهم در مورد فساد چه کسی بوده و به چه فردی وابسته باشد. اکثریت مطلق جامعه خواستار اجرای عدالت و جلوگیری از تضییع بیت المال و ممانعت از یکه تازی اندک افراد در فضای ناسالم اقتصادی هستند. آیا عمل کردن به خواسته مردم کار مثبتی است یا نه و برخورد با سوء استفاده کنندگان از موقعیت و اعتماد، کار غیر قانونی و نامناسبی است؟

در ماه های اخیر برخی از دولتمردان در ارتباط با چگونگی مبارزه با فساد سخن گفته اند و دکتر روحانی رئیس جمهور نیز در جشنواره شهید رجایی به مواردی اشاره نموده است.

روحانی در جلسه یاد شده گفت: رانت چگونه ایجاد می شود؟ شما فکر می کنید با دادگاه و دستگاه قضایی فساد از بین می رود؟ هر کسی که این فکر را می کند اشتباه کرده است. دستگاه قضایی آخرین مرحله است. البته اگر کسی تخلف کرده است باید محاکمه شود اما در مرحله آخر. با بگیر و ببند و دادگاه ، فساد برطرف نمی شود.

اگر بازداشت متهمان و برپایی دادگاه در مبارزه با فساد و ریشه کن کردن و یا کاستن از گسترش آن مؤثر نباشد پس چه چیزی می تواند در این ارتباط نقش تعیین کننده داشته باشد؟

دولت و دستگاه های اجرایی برای این که قطار فساد به ایستگاه پایانی نرسد چه اقداماتی انجام داده اند؟ چرا این اقدامات مؤثر واقع نشده اند؟ وقتی هر روز بحث جدیدی در فساد مطرح می شود و زوایای تازه ای از این موضوع خود را نشان می دهد آیا نباید دستگاه های نظارتی و قوه قضائیه وارد عمل شوند و به وظیفه ذاتی و قانونی عمل نمایند؟

 




ملاک تورم جیب مردم است

اثرات افزایش سرسام آور قیمت ها در زندگی عادی مردم کاملا قابل حس می باشد. در حالی که اکثریت مردم در اندیشه چگونگی تأمین مایحتاج عمومی و پاسخگویی به نیاز روزمره خانواده است بیان برخی از اصطلاحات اقتصادی و طرح مسائلی از قبیل تورم نقطه به نقطه برای آن ها غیر قابل فهم بوده و توجیه کننده خوبی برای کاهش تورم نمی تواند باشد.

وقتی اکثریت مردم در برابر موج گرانی توان ایستادگی نداشته و معیشت شان هر روز با سختی های بیشتری مواجه می باشد پذیرش ادعای کاهش تورم برای آن ها تقریبا غیر ممکن می شود.

مردم به آمارهای تخصصی اقتصادی کاری ندارند و برای درک آن ها نیز اطلاعات کافی و وافی ندارند. قیمت گوشت، مسکن، حبوبات، لبنیات، خودرو و … برای آن ها معیار کاهش یا افزایش تورم محسوب می شود. آمارهایی که فهم شان برای مردم عادی نیاز به توضیح بیشتری دارند قادر نخواهند بود توجیه کننده برخی از موارد اقتصادی از جمله کاهش تورم باشد.

گاهی وقت ها از سوی مسئولین اقتصادی بحث هایی در مورد کاهش تورم انجام می شود و به دنبال آن دنیایی از اصطلاحات اقتصادی بر زبان ها جاری می شود ولی تا زمانی که اثرات این کاهش در زندگی عادی مردم لمس نشود اعتماد کردن به آن آمارها امری غیر طبیعی جلوه خواهد کرد.

یکشنبه گذشته دکتر روحانی رئیس جمهور در یکی از سخنرانی ها گفت: آمارهای دو ماهه اخیر و نیز روز گذشته مرکز آمار نشان می دهد که هم نرخ تورم ماهانه و هم تورم نقطه به نقطه نسبت به ماه های ابتدایی سال کاهش یافته است.

یک کارمند عادی و یک بازنشسته سر و کاری با تورم نقطه به نقطه ندارند . برای آن ها کاهش تورم به معنی کاهش قیمت گوشت و مرغ است و به عبارتی دیگر وضع معیشتی ملاک اصلی برای تشخیص افزایش و یا کاهش تورم می باشد.

روحانی در تبلیغات انتخاباتی در سال 92 گفته بود که ملاک تورم جیب مردم است. این گفته رئیس جمهور برای اکثریت مردم که آشنایی با آمارهای تخصصی اقتصادی ندارند بسیار قابل درک و قابل قبول است.

جیب مردم نشان دهنده افزایش تورم است هرچند که آمارهای تخصصی خلاف آن را بازگو کنند. مردم دوست دارند در تعیین وضعیت تورم به همان گفته رئیس جمهور در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری پایبند باشند و فارغ از هرگونه اصطلاحات دهان پرکن و سخت فهم، جیب خود را معیاری مهم و قابل اعتماد برای کاهش و یا بالا رفتن تورم قرار بدهند. والسلام

 




واکنش دکتر مومنی به اظهارات نوبخت

واکنش و انتقاد تند دکتر فرشاد مومنی از اظهارات اخیر نوبخت: این آقایی که گفته قیمت‌ها را باد پایین نیاورده، اجازه داد تا در کمتر از سه سال قیمت دلار در بازار سیاه ۴ برابر شود
استاد اقتصاد دانشگاه علامه با انتقاد از اظهارات اخیر رئیس سازمان برنامه و بودجه گفت: اخیرا یکی از مسئولان اقتصادی کشور گفته است قیمت‌ها را در سال ۹۸ باد پایین نیاورده است، آیا این سطح کارشناسی ایشان است؟
اگر عده‌ای را استهزاء می‌کنند شرافت حرفه‌ای ایجاب می‌کند که به ما بگویند که مگر کسی گفته بود آن جهش‌های فاجعه‌ساز و شکننده را باد ایجاد کرده است؟
اگر این اقدامات دولت است پس آن جهش‌ها، اقدامات چه کسی بود؟
اصلا آیا قیمت‌ها در این کشور پایین آمده است؟

آیا تصوری مبنایی برای اداره اقتصاد کشور این است؟
همه اینها تابع این است که در فرآیندهای تصمیم‌گیری ما مسئولین اجازه دارند آنچه در ذهن را دارند به زبان جاری کنند، در حالیکه فکر نمی‌کنند با حیثیت حکومت بازی می‌کند، نهاد علم و اخلاق را به استهزاء می‌گیرند و به پیامدهای آن توجه نمی‌کنند.
این آقایی که می‌گوید قیمت‌ها را باد پایین نیاورده است با همکارانشان در فاصله کمتر از سه سال اجازه دادند قیمت ارز در بازار سیاه ۳ تا ۴ برابر افزایش یابد و حالا نرخ در آن قله افزایش یافته چند درصد هم کاهش داشته که اسم آن را موفقیت و تثبیت می‌گذارند.
اگر این عزیزان نامه دوم اقتصاددانان در سال گذشته را خوانده باشند، حکایت از این دارد که فقر به اندازه‌ای گسترش یافته است که بی‌سابقه‌ترین جهش‌ها در موجودی انبار بنگاه‌های تولیدی صورت گرفته است. یعنی بخش زیادی از جمعیت با قیمت‌های پایه ۳۵۰۰ تومانی نیز قادر به تامین نیازهای اساسی خود نیستند.
البته راه حل آن تخصیص چند بسته مواد غذایی نیست بلکه باید اجازه دهند با اشتغال مولد مسئله خود را حل کنند. طنز تلخ ماجرا این است که ژست بازارگرایانه می‌گیرند اما کارها را پدرسالارانه اداره می‌کنند.




اعتماد بخش خصوصی را جلب نکردیم 

هم زمان با روز خبرنگار میزگردی با عنوان آسیب شناسی مطبوعات محلی با حضور چند تن از پیشکسوتان و چهره های شناخته شده مطبوعات در خبرگزاری ایسنا برگزار شد.
در این میز گرد بهروز گنجی خبرنگار روزنامه کیهان در اردبیل در ارتباط با مشکلات موجود بر سر راه نشریات محلی استان سخن گفت.
وی با بیان اینکه دغدغه رسانه‌های محلی و استانی برخلاف رسانه‌های ملی محدود است، اظهار کرد: در قدم اول باید چارت نشریات محلی و فضای یادداشت، گزارش و تولید محتوا در بخش‌های مختلف مشخص شود تا در یک مجموعه فعال به دور از کپی پیست تولید محتوا با هدف اقناع مخاطب انجام شود.
بهروز گنجی ادامه داد: متاسفانه بالا بودن هزینه چاپ، زینک و کاغذ دخل و خرج نشریات محلی هیچ همخوانی با هم ندارد و اکثر نشریات محلی به بولتن خبری روابط عمومی‌ها و ادارات تبدیل شده است.
وی برگزاری دوره‌های آموزشی مدیریت رسانه، مدیریت اقتصاد رسانه، دوره‌های گرافیک برای مدیران نشریات محلی و همچنین تخصصی شدن فعالی خبرنگاران را از ضرورت‌ها دانست و بیان کرد: در کنار پرداخت حق‌التحریر برای نویسندگان در مطبوعات محلی توجه به بیمه و تامین تجهیزات خبرنگاران از جمله دوربین و ضبط صوت ضروری به نظر می‌رسد.
پیشکسوت عرصه رسانه اردبیل به دو آسیب درونی و برونی نشریات استان اشاره و خاطرنشان کرد: ضعف مدیران نشریات محلی کاملا مشهود است به طوری که به دلیل حاضر نشدن خبرنگاران تخصصی تولید محتوا به صورت بی‌کیفیت انجام شده و نشریات ما نتوانسته‌اند نسبت به جلب اعتماد بخش خصوصی و استفاده از این توان کمر همت ببندند.
گنجی با بیان اینکه فضای مجازی رقیب نشریات نیست بلکه نعمتی است که باید رسانه‌های مکتوب از آن استفاده کنند، افزود: ما باید به موضوع چندرسانه‌ای فعالیت‌هایمان توجه کنیم و در کنار چاپ مکتوب اخبار و رویدادها بخشی از فعالیت‌هایمان را از طریق کانال‌ها و شبکه‌های مجازی منتشر کنیم تا از این بستر نوآوری و توان ارتباطات موثر بهره بگیریم




دانشکده خبر اردبیل تعطیل می شود؟!!!

روز خبرنگار را در حالی پشت سر گذاشتیم که در محافل مختلف از ویژگی های خبرنگار گفتند. از نقش این قشر زحمتکش در توسعه کشور سخن به میان آوردند و فعالیت خبرنگار را به عنوان ناظری بر عملکرد مسئولان حیاتی و ضروری اعلام نمودند.
این دیگر به یک سنت تبدیل شده است که در 17 مرداد ، همه ساله مراسمی ترتیب داده شود، مسئولین حضور پیدا بکنند، خبرنگاران با سیر در آسمان ها به پای صحبت های مسئولین و در نهایت تعریف و تمجید آن ها بنشینند.
آفتاب 17 مرداد که غروب کرد همه وعده ها فراموش می شود، به جای لبخندها غم نان و افزایش قیمت ها جایگزین می گردد و روز از نو وروزی از نو.
دنبال آگهی دویدن ها، در اتاق روابط عمومی ها به انتظار نشستن ها، منت خیلی ها را کشیدن و قیافه عبوس و پرتوقع برخی ها را تحمل کردن ها و ده ها و ده ها درد و غمی که از 18 مرداد ماه به مانند سال های گذشته گریبان خبرنگار را می گیر د و تمرکزش را به هم می زند.
سالی یک روز دل خبرنگار به این خوش است که به نام او مراسمی ترتیب می دهند و بزرگان و مسئولین، در آن حضور پیدا می کنند . هندوانه های متعدد و سنگین وزن را زیر بغلش قرار می دهند و با تشویق ها و ترغیب هایی که شاید اعتقادی هم به آن ها ندارند خبرنگار را چنان باد می کنند که فکر می کند دنیا دیگر به مرادش خواهد چرخید.
خبرنگار در روزی که به نامش نامیده اند اگر فرصت سخن گفتن در مراسم بزرگداشت اش را هم به دست آورد هر چه بگوید چه حق و چه ناحق و چه به جا و چه نا به جا ، بیشتر در همان چارچوب می ماند و تا 17 مرداد سال دیگر که حرف ها و خواست ها تکرار می شود و تقریبا حرف های تکراری و کلیشه ای زینتی برای روز خبرنگار به شمار می آید.
و اما می گویند دانشکده خبر اردبیل در استانه تعطیلی قرار گرفته است و ممکن است در آینده ای نزدیک نامش از لیست مراکز آموزشی عالی استان حذف بشود.
مجوز دانشکده خبر اردبیل به آسانی به دست نیامده است که به آسانی تعطیلش بکنند. برای راه اندازی آن دوندگی ها انجام گرفته ، عرق ها ریخته شده، رایزنی ها صورت گرفته و خون دل ها خورده شده است و حالا تصمیم می گیرند که به راحتی و به دلایل مختلف مهر تعطیلی را پیشانی اش بزنند.


دانشکده خبر اردبیل در بهمن ماه 1386 به همت مرحوم حاج کریم نیرومند مدیر دفتر خبرگزاری اردبیل و حمایت های علی نیکزاد استاندار وقت در دو رشته خبرنگاری و روابط عمومی آغاز به کار کرد
افزایش سطح مهارت و دانش شاغلین بخش خبر و روابط عمومی ها و… از اهداف مهم ایجاد این مرکز آموزشی در اردبیل بود. دانشکده خبر اردبیل تاکنون بیش از 2600 فارغ التحصیل در 12 رشته تحصیلی تحویل جامعه داده است.
نقش این دانشکده را نمی توان در تربیت نیروهای متخصص مورد نیاز استان در حوزه خبر و خبر رسانی نادیده گرفت.
دانشکده خبر اردبیل نخستین واحد استانی دانشکده خبر بود که بر اساس تفاهم نامه منعقده در تاریخ 6/5/86 بین علی نیکزاد استاندار و سید حجلال فیاضی مدیر عامل خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران آغاز به کار کرد.


علی نیکزاد در مراسم آغاز به کار دانشکده در سالن اجتماعات فرمانداری اردبیل گفت: تأسیس و آغاز فعالیت آموزشی دانشکده خبر در استان موجب ارتقای سطح علمی و تخصصی اصحاب رسانه و مطبوعات این خطه فرهنگی خواهد شد و نقطه عطفی در توسعه آموزش عالی شمال غرب کشور خواهد بود.
حال دانشکده ای با این ویژگی ها و خدمات قابل توجه در تربیت نیروهای متخصص مورد نیاز در آستانه تعطیلی قرار گرفته است.
اگر به اهمیت آموزش و نقش آن در بهبود کیفیت رسانه های استان اعتقاد داریم نباید اجازه داد که مرکز آموزشی معتبری چون دانشکده خبر به نعطیلی کشیده شود.
استاندار، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و به طور کلی کسانی که دغدغه فرهنگ و توسعه مراکز آموزشی عالی را دارند باید از این مرکز با تمام قدرت حمایت کنند و از برچیده شدن بساط اش ممانعت کرده و امید برای فعالیت هرچه بیشتر آن را در دل علاقه مندان زنده نمایند.




حال ناخوش خبرنگاری

اصلن دلش نمی خواست روز خبرنگار را بش تبریک بگن. از روزی که در کسوت خبرنگاری وارد شده بود سهم خودش و خانواده، تسهیم استرس و غم بود.
شب و نصف شب، زنگ تلفن همراهش به صدا در می آمد، یکی می خواستش، بیا آفیش خبری داریم. خلاصه خونه هم اداره شده بود. وقتی بخونه می آمد همسرش به شوخی می گفت به دفترخونه خوش آمدی!.
به همسرش می گفت، مرغ مراسم عروسی و عزا شده ام. در هر دو مناسبت ذبحم می کنن. کارم تعطیل بردار نیست و در هر غم و شادی باید به پوشش خبری بروم.
کمتر روزی بود که آب خوش از گلویش پایین رود. قلمش تکیه گاهی پارادوکس گونه و به مثابه ستونی، هم نیم بند نگه اش داشته بود و هم گاه و بیگاه به دست طوفان حوادث می سپردش!
از وقتی خبرنگار شده بود مرغش تخم نمی گذاشت و گاوش هر روز می زایید. چند پرونده تشویش اذهان، انحراف افکار عمومی، اخلال در نظم، نفوذ و همکاری با بیگانه در محاکم براش باز شده بود. هنوز از جلسه دادگاه یکی خلاص نشده بود، برای جلسه دیگری دعوت می شد. طوری شده بود که از خونه تا دادگاه جلیقه خبرنگاری را می پوشید و سعی صفا و مروه می رفت!.
پرونده های پی در پی و اعتراض های افراد صاحب نفوذ همیشه تعادلش را بهم می زد. کمتر روزی آرامش بخودش می دید. یار همراهش زانوهایش بود که بهنگام غم بغل می کرد.
گاه و بیگاه بعضی افراد بش می گفتند تو دیگه چته، براخودت خبرنگاری! چنان آهی محکم از درون می کشید که صدای ناله اش تا آسمان بالا می رفت.
روزهای تعطیل که مردم با خانواده به تفریح می رفتند او بار و بساطش را جمع می کرد و برای پوشش خبری می رفت. به همسرش می گفت: شغل من درونش خودمو کشته و بیرونش مردم را.
مسیر روزانه خونه تا محل کارش مثل طنابی بر دور گردنش خفه اش می کرد. وقتی سر ماه می رسید و فیش حقوقش را می دید، برق از چشمانش می پرید و انگار پتک محکمی بر سرش کوبیده می شد.
سر ماه قسط های بانکی خونه و اثاثیه رژه می رفتند و یک در میان عقب می افتادند. صدای ماموران بانک ها و صاحبان مغازه ها گاه و بیگاه به مانند پیج های فرودگاه ها به صدا در می آمدند و برای پرداخت اقساط به او تذکر می دادند.
با خودش می گفت این هم شد زندگی، حتی آینده ام را نیز پیش خور کرده و فروخته ام. همه را برق می گیره و منو چراغ نفتی!.
این دغدغه های بی پایان در 17 مرداد هر سال؛ یعنی روز خبرنگار به اوج می رسید. اصلن دلش نمی خواست این روز فرارسد و کسی بهش تبریک بگه. با خودش می گفت:حال داری. با هزار و یک مشکل دست و پنجه نرم می کنم. حالا باید بهم تبریک نیز بگن. قوز بالا قوز اونه که باید برای این حال نزارم اظهار خوشحالی نیز کنم.
روز خبرنگار گرامی باد!(منبع: مطالعات سانه و ارتباطات).




صنعت استان اردبیل رونق می‌گیرد

استاندار اردبیل گفت: فعال شدن واحدهای صنعتی راکد در این استان در دستور کار بوده و تلاش می‌شود امسال صنعت در استان رونق بگیرد.

به گزارش ایرنا، اکبر بهنامجو روز پنجشنبه در مراسم بزرگداشت روز ملی صنعت، معدن و تجارت در اتاق بازرگانی اردبیل افزود: با توجه به رونق و توسعه واحدهای تولیدی و همچنین احیای واحدهای راکد سال ۹۸ را می‌توان به سال رونق صنعت و اقتصاد استان اردبیل نامگذاری کرد.

وی با بیان اینکه اشتغال در حوزه صنعت پایدار و دائمی گفت: در بخش کشاورزی و گردشگری اشتغال فصلی است ولی صنعت در تمام فصول جریان دارد.

او فعال شدن واحدهای تولیدی و صنعتی در استان اردبیل را مورد اشاره قرار داد و افزود: مدیران دستگاه های اجرایی و بانک‌ها در رفع موانع تولیدی و صنعتی و خروج از رکود تلاش بیشتری داشته باشند.

بهنامجو بابیان اینکه فعالیت‌های اقتصادی و صنعتی در استان با یکدلی و یکپارچگی انجام می‌شود، افزود: تحریم‌های ظالمانه دشمن و ایجاد ناامنی اقتصادی در جامعه نمی‌تواند به اراده آهنین صنعتگران و سرمایه‌گذاران در راستای ایجاد اشتغال و رونق تولید تاثیر داشته باشد.

استاندار اردبیل از برگزاری همایش مدیران بانک‌ها در اردبیل خبر داد و افزود: این همایش با محوریت بانک ملی و مشارکت بانک‌های خصوصی که با حضور نماینده سازمان مدیریت برنامه و بودجه کشور برگزار می شود برای استان اردبیل فرصت خوبی را بوجود می آورد.

در این جلسه از تولید کنندگان و صنعتگران نمونه استان اردبیل تجلیل شد.

 




مدیحه سرایی

گفت: دلیل قربان صدقه رفتن برخی ها برای چهره های شناخته شده در جامعه چیست؟

گفتم: معلومه سلام گرگ بی تمنا نیست. عده ای نان خود را در آشفتگی بازارِ ناشی از تملق و چاپلوسی می بینند .

گفت: آخه خیلی ناراحت کننده می شود که انسانی عزت، استقلال و شأن و شوکت خود را به آسانی معامله بکند و آن را به درهمی ناچیز بفروشد و به بلندگوی برخی ها تبدیل بشود.

گفتم: باور کن چهره هایی را سراغ دارم که به خاطر چندرغاز چنان بلندگو به دست مدیحه سرایی می کنند و اندر تعریف و تمجید اربابان سخن سر می دهند که انسان از تعجب خشکش می زند.

گفت: چه میشه کرد این رسم روزگاره که بعضی ها به راحتی در صف چاپلوسان قرار می گیرند و بدبختی آنجا بیشتر چهره خود را نشان می دهد که حضرات به این رفتار هم افتخار می کنند.

معروف است که وقتی معلم لویی چهاردهم برای او شیمی تدریس می کرد گفته است: اکسیژن و هیدروژن کمال افتخار را دارند که در حضور اعلیحضرت با یکدیگر ترکیب شده و تولید آب نمایند.

 




عزیز گنجگاهی تبلور غیرت و ادب

.امروز پیشکسوتان گروه مقصود و یاران محبوب در یک اقدام پسندیده از یکی از یاران فراموش نشدنی فوتبال منطقه عزیز گنجگاهی تجلیل می کنند. پیشکسوتان در منزل عزیز گنچگاهی حضور پیدا می کنند و از سال ها خدمت صادقانه ، عاشقانه و ایثارگرانه وی قدردانی می کنند.
عزیز گنجگاهی بازیکنی بزرگ، انسانی اخلاق مدار، فوتبالیستی تحصیلکرده و ورزشکاری سرشار از همت و اراده ای قوی و پولادین بود.
عزیز گنجگاهی گنجی گرانبها و طلای ناب فوتبال اردبیل بود. تکنیک وی در به حرکت در آوردن توپ و برداشتن موانع از مسیر رو به جلو، پاس های تند و تیز و سانترهای دقیق مدت ها ورد زبان علاقه مندان به فوتبال منطقه بود.
نسلی که عزیز گنجگاهی و دیگر یاران و همسنگرانش به آن تعلق دارند نسل طلایی فوتبال اردبیل محسوب می شوند. فوتبالی های دهه 50 و 60 اردبیل تکرار نشدنی هستند. نام آن ها برای همیشه زینت بخش صفحات تاریخ ورزش و فوتبال شده است و اغراق نیست که گفته شود عزیز گنجگاهی گل سر سبد این نسل بود.
موفقیت هایی که فوتبال اردبیل در سایه تلاش عزیز گنجگاهی و دوستان و یارانش به دست آورده تأکیدی بر این باور است که اراده های استوار همیشه بر” نمی شود” ها غلبه پیدا می کنند، چیزی که عزیز گنجگاهی و یاران باوفایش در فوتبال دهه 60 به وضوح نشان داده اند . یاران فوتبال اردبیل روحی بزرگ داشتند و وقتی روح، بزرگ و متعالی باشد راضی به پستی و آلودگی نمی شود و به این دلیل است که اکثریت قاطع فوتبالی های دهه 50 و 60 اردبیل انسان هایی مثال زدنی و بزرگوار می باشند.
می گویند که ارزش هر کس به فکر، عمل و اخلاق اوست و عزیز گنجگاهی در هر یک از این عوامل می تواند در صف مقدم قرار بگیرد و الگویی برای جوانان باشد. روح آراسته و فکر منسجم در سخن و رفتار و زندگی اثرگذار است و عزیز گنجگاهی با برخورداری از این ویژگی هاست که به یکی از محبوب ترین ورزشکاران و فوتبالیست های اردبیل تبدیل شده است.
نظم یکی دیگر از ویزگی های بارز عزیز گنجگاهی است. هر فردی که بتواند در تنظیم وقت و برنامه ریزی برای استفاده بهینه از فرصت ها و جلوگیری از هدر رفتن اوقات موفق عمل نماید می تواند حاصل مثبت این رفتار را درو نماید و عزیز گنجگاهی نمونه ای قابل احترام در این راستاست. او علاوه بر این که در سطح اول فوتبال کشور بازی می کرد در سایه نظم و برخورداری از یک روح آراسته به بحث درس و آموزش نیز اهمیت می داد و هم زمان با فوتبال در دانشگاه نیز مشغول به تحصیل می شد.
او از جمله بازیکنان اردبیلی است که پیراهن تیم های صاحب نام و برتر کشور را دهه 60 برتن کرده است. بعد از درخشش عزیز در جام فلق و رقابت های گرامیداشت دهه فجر او به عضویت تیم تراکتورسازی درآمد.
عزیز گنجگاهی انسانی متواضع است که هر رفتار و کلامش می تواند به اطرافیان درس ادب و یک رنگی بدهد.
گنجگاهی ها سرمایه های واقعی و ارزشمندی برای فوتبال اردبیل محسوب می شوند. آن ها صاحبان اصلی فوتبال منطقه بوده و حقی بزرگ بر گردن آن دارند. حفظ حرمت تک تک پیشکسوتان و ادای احترام به آن ها وظیفه همه کسانی است که این روزها می خواهند با بهره گرفتن از فوتبال برای خود جایگاهی دست و پا بکنند.
بر مسئولین ورزش و فوتبال است که دست از شعار دادن و ارائه آمارهای آنچنانی بردارند و در معرفی افراد بزرگواری چون عزیز گنجگاهی به نسل جوان و آینده ساز ایران اسلامی اقدام نمایند
عزیز گنجگاهی تبلور غیرت و همت است. یاد وی در کنار دیگر فوتبالیست های شاخص منطقه برای همیشه چون ستاره ای نورانی در تاریخ فوتبال درخشان خواهد بود.
برای عزیز گنجگاهی بزرگوار از خداوند متعال سلامتی ، سعادت، سربلندی و سرافرازی آرزو نموده و برای ترتیب دهندگان برنامه تجلیل نیز خدا قوت می گوییم.