1

کمیته اخلاق و بازنشسته های هیأت رئیسه

به دنبال شاهکار فینال رقابت های حذفی، کمیته اخلاق در یک اقدام ضربتی با صدور اطلاعیه ای سعید فتاحی مسئول کمیته مسابقات لیگ برتر را از فعالیت های فوتبالی منع کرد و دو عضو هیأت رئیسه را نیز برای ادای توضیحات به کمیته فرا خواند.
بهاروند رئیس هیأت فوتبال استان لرستان و رئیس سازمان لیگ و طالقانی رئیس هیأت فوتبال استان خوزستان و رئیس کمیته امور شهرستان های فدراسیون دو مسئولی هستند که از سوی کمیته اخلاق برای ارائه توضیح در ارتباط با حوادث و اتفاقات روی داده فرا خوانده شده اند.
این دو عضو هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال بوده و در سرنوشت هیأت های استانی و مهره چینی برای مجمع فدراسیون نقش اساسی دارند. همچنین آن ها جزء بازنشسته هایی هستند که تاکنون در قبال قانون منع به کارگیری بازنشستگان مقاومت کرده و همچنان سنگر خدمت به فوتبال را حفظ نموده اند.
این که چرا این حضرات علی رغم ادعاهایی که برای پایبندی به قانون دارند حاضر به ترک مسئولیت در فوتبال نیستند موردی است که باید آن ها و بخصوص تاج جوابگو باشند.
کمیته اخلاق که در برخورد با حوادث اهواز به سرعت وارد عمل شده و عکس العمل نشان می دهد چرا در مقابل دهان کجی بازنشسته های هیأت رئیسه به قانون مهر سکوت بر لب زده و اقدامی نکرده اند. مسلما اگر بهاروند و طالقانی به موقع مسئولیت را واگذار می کردند اینک برای احضار آن های به کمیته نیازی نبود.
وقتی قانون مصوب مجلس شورای اسلامی توسط اعضای هیأت رئیسه فدراسیون به مورد اجرا گذاشته نمی شود و کمیته اخلاق در قبال رفتار خودمحورانه وارد عمل نمی شود بروز اتفاقاتی چون اهواز و اصفهان و تهران نمی تواند جای تعجب داشته باشد.
بهاروندها و طالقانی ها امتحان خود را در اداره امور محوله نشان داده اند و نقش آن ها در جابجایی و تثبیت مهره ها در هیأت های استانی روشن است و بدون شک تاج و دوستان اصفهانی وی به آسانی به ترک فدراسیون توسط اردتمندان روی خوش نشان نمی دهند .
در این میان کمیته اخلاق باید برای اجرای قانون و گردن نهادن به آن از موضعی بسیار مقتدرانه عمل کند تا بازنشسته های هیأت رئیسه مجبور باشند در مقابل قانون سرتعظیم فرود آورده و برای ترک مسئولیت تسلیم بشوند. انشااله.




میزبانی والیبال را سیاسی نکنیم

برای میزبانی موفق مسابقات والیبال لیگ ملت ها وحدت و همکاری همه کسانی که می توانند گوشه ای از کار را بر عهده بگیرند لازم و ضروری است.
مردم اردبیل در برابر آزمایش بزرگ دیگری در میزبانی از رقابت های ورزشی قرار دارند. هر حرکت و رفتار و سخنی که خللی در یک دلی اهالی ورزش ایجاد نماید و در روند مطلوب کارها مواتعی ایجاد نماید ظلم بزرگی برای ورزش و تلاشگران این عرصه به حساب می آید.
اعضای ستاد برگزاری و بخصوص داوطلبان مردمی که برای کمک به دست اندرکاران اعلام آمادگی می کنند جز سرافرازی نظام و سربلندی اردبیل در بحث میزبانی به چیز دیگری فکر نمی کنند.
ورزش عرصه ای است که ویژگی های خاص خود را دارد. کسانی برای کمک به مسابقات پیشقدم می شوند که عاشق ورزش باشند. در ورزش نه حلوایی وجود دارد و نه در آن پست و مقامی تقسیم می کنند ، در کمک به میزبانی رقابت ها نه پای پولی در میان است و نه از بهره برداری های جانبی خبری می باشد.
نگاه از پشت عینک سیاست به تلاش های اجرایی در مسابقات مهمی چون لیگ ملت های والیبال دور از انصاف است. در میزبانی رقابت های والیبال آبروی نظام مطرح است ، اینجا نه از گروه و باند خبری است و نه در آن نگاه حزبی و جناحی حاکم است. از هم اینک تا پایان رقابت ها همه در کنار هم هستند تا کارها به خوبی پیش برود ، همه دوندگی خواهند کرد تا ایرادی در مسیر کارها مشاهده نشود، همه در تب و تاب خواهند بود تا میهمانان و عوامل فدراسیون جهانی با رضایت از نحوه میزبانی، اردبیل را ترک بکنند. اینجا نه حرف از اصلاح طلب است و نه سخن از اصولگرا، عاشقان ورزش در کارها و مسئولیت هایی که بر عهده دارند به جز سربلندی ورزش و انجام بهینه امور به چیز دیگری فکر نمی کنند. در ورزش از رفتارهای جناحی و انحصار طلبی های مرسوم در عرصه سیاست خبری نیست.
فعالان عرصه ورزش در مکتب پهلوانی و جوانمردی نفس کشیده و بزرگ شده اند، در آماده کردن اردبیل برای مسابقات از نامردی و از پشت خنجر زدن و حرکت های مزورانه و رفتارهای دوگانه خبری نیست. وقتی آبروی نظام و شهر و منطقه به میان آید مرز بندی های سیاسی رنگ می بازند و همه یک دل و متحد می شوند تا به هدف برسند .
میزبانی اردبیل برای رقابت های والیبال لیگ ملت ها را سیاسی نکنیم و همکاری و اعلام آمادگی ها و تلاش ها را با ترازوی مناسبات سیاسی وزن ننمائیم. ورزش حال و هوای منحصر به فردی دارد . در مسابقاتی چون لیگ ملت ها همه در کنار هم و فقط به میزبانی موفق و انجام بهینه مسئولیت ها فکر خواهند کرد.
ساسیون باید اجازه بدهند تا ورزشی ها در کنار هم برای سربلندی ایران و اردبیل برنامه ریزی نمایند تا در پایان کارنامه موفق دیگری بر افتخارات ورزش استان بیفزایند. انشااله.




خودشیفته

خودشیفته در اصطلاح به کسی می گویند که خیلی عاشق خودش باشد. خودشیفته ها خود را آدم های خاص می پندارند. در باره خود و توانایی هایشان اغراق و غلو می کنند. این قبیل افراد تحمل انتقاد را ندارند. در مقابل انتقاد خشمگین می شوند و منتقد را به نادانی، حماقت و عدم درک واقعیت متهم می کنند.
نوچه پروری و از همه طلبکار شدن از ویژگی های افراد خود شیفته می باشد. خود شیفته ها حیا را قورت می دهند. تحقیر دیگران برای آنها امری عادی است. اینها از خودشان تصویر ذهنی تحریف شده دارند و همیشه احساس برتری زیبایی و قدرت و موفقیت دارند.
خودشیفته ها همیشه در این فکر و اندیشه هستند که دیگران نسبت به آنها حسودی می کنند. آنها حس همدلی با دیگران را ندارند.
خودشیفته ها احساس بی نظیر بودن می کنند. به راستی که تحمل هیچ کس و چشم دیدن موفقیت ها و توانایی های دیگران را ندارند. چون حیا را قورت می دهند کارها و رفتار هایی از آنها سر می زند که نشانی از سبک سری و بی ظرفیتی شان می باشد.
آدم خود شیفته با دو کلاس درس خواندن خود را مهندس و دکتر قلمداد می کند و برای دیگران نقش راهنما و مدیر بازی می کند. خودشیفته ها آنچنان خود را بزرگ قلمداد می کنند که توان تحمل خوبی ها، زیبایی ها و موفقیت ها و کامیابی های دیگران را ندارند.
در دنیای ورزش و عرصه های مختلف آن نیز خود شیفته ها عالم دیگری دارند. قهرمان جهان هستند و بهترین بر روی زمین. خود شیفتگی نوعی اختلال و بیماری است. امیدواریم ورزش با آن همه ویژگی ها و محسنات بتواند در درمان بیماری خود شیفته ها مؤثر باشد.




بازار داغ استعفاهای انتخاباتی

تنور استعفا برای اعلام آمادگی حضور در رقابت های انتخاباتی مجلس شورای اسلامی در روزهای اخیر داغ شده است.
افرادی که خود را در قد و قواره نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی می دانند برای سبقت گرفتن از دیگران جهت گام گذاشتن در راه خدمت بی منت تلاش می کنند.
در لیست های احتمالی که از گروه ها و جناح های مختلف منتشر می شود اسامی مشتری های دائمی این صحنه باز هم به چشم می خورد. کسانی که بارها در معرض رأی مردم قرار گرفته و جوابی مناسب و مطابق میل دریافت نکرده اند گویا دوست دارند که همچنان در این راه استوار باشند و به رسم عادت هم که شده باشد به ترک این صحنه رضایت ندهند.
افرادی که حیات سیاسی خود را در دامن زدن به اختلافات گروه های سیاسی جستجو می کنند و بی هنرانی که هنرِ نداشته را در طرفداری کورکورانه و غیر منطقی از یک جناح و گروه خاص به کار می گیرند ، کسانی که آشنایی کامل با شیرجه زیر آبی دارند و آن هایی که نان و نام را در آشفتگی هرچه بیشتر این عرصه می دانند از هم اینک در تدارک پهن کردن بساطی هستند تا بتوانند هرچه بیشتر رشته الفت و دوستی و رفتار منطقی و انسانی بین هواداران کاندیداهای مختلف را پاره بکنند تا بلکه بتوانند در سایه رذالت و پستی از این میان برای خود سهمی جدا بکنند و همه چیز را فدای منافع شخصی نمایند.
باید به حال کسانی تأسف خورد که ناآگاهانه در دام چنین افراد از خدا بی خبر گرفتار می شوند و مانند یک عروسک کوکی در اختیار آن ها قرار گرفته و مطابق با میل و خواسته شان در مسموم کردن فضا و تهمت زدن به افراد و زیر پا گذاشتن حق و چشم بستن بر روی واقعیت ها میدان داری می کنند.
کسی که می خواهد کاندیدایی را در راه رسیدن به کرسی مجلس همراهی نماید نباید فکر و ذهن را برای به کارگیری روش های مذموم و ناپسند درگیر نماید. حرکت کردن در مسیری که مورد قبول قانون و مقررات و نظام و انقلاب باشد می تواند در معرفی درجه خلوص نیت و وفاداری افراد به شعارها و ادعاها دخیل باشد. مگر می توان پذیرفت که مثلا کاندیدایی از اخلاق مداری، تبعیت از قانون و عشق به مردم و نظام دم بزند و در عین حال گروه ها و افرادی را برای توهین به دیگران و تهمت زدن به رقبای احتمالی به خدمت بگیرد.
انتخابات مجلس شورای اسلامی میدانی بس بزرگ و طاقت فرسا برای سنجش خلوص و صداقت افراد و مدعیان خدمت بی منت به مردم است. همه کسانی که از شورای نگهبان صلاحیت برای حضور در انتخابات را اخذ می کنند به دور از هر گونه وابستگی های سیاسی و قومی قابل احترام می باشند. برنامه ریزی برای مقابله با کسانی که وارد این عرصه شده اند از طرف هر جناح و گروه و حزب و جبهه و … که بوده باشد کاری ناپسند ، زشت و به دور از اخلاق اسلامی می تواند باشد.
سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی
به عمل کار برآید به سخندانی نیست
همه کسانی که تا برگزاری انتخابات می خواهند به نوعی در تشویق و ترغیب مردم برای حضور در پای صندوق های رأی نقش داشته باشند و برای طرفداری از یک کاندیدا مصمم شده اند به کار بستن پند شیخ اجل سعدی شیراز لازم و ضروری است. ادعای اخلاق مداری، حفظ حرمت رقبا و نکوهش کردن تخریب باید در عمل به اثبات برسد.
امید می رود کسانی که با اعلام کاندیداتوری برای انتخابات مجلس فصل جدیدی در حیات سیاسی خود باز می کنند قبل از هر چیز اطرافیان، حامیان و دلبستگانشان را به رعایت دقیق مواردی که از آن ها حرف می زنند و مدعی می شوند دعوت بکنند و در سالم نگاه داشتن فضای رقابت از هیچ کوششی کوتاهی ننمایند .
نوربرت لش لاینتر در کتاب “چهارصد داستان حکیمانه برای خوشبختی” اشاره خوبی دارد به این که هر فردی را با فضایی که ایجاد می کند می توان به طور کامل شناخت.
شاگردی از استادش پرسید: خواهش می کنم به من بگو از کجا باید یک انسان خوب را تشخیص دهم؟
استاد جواب داد : تو نمی توانی از روی سخنان یک فرد تشخیص بدهی که او یک انسان خوب است. حتی از ظاهر او هم نمی توان به این شناخت رسید. اما می توانی از فضایی که از حضور او به وجود می آید ، او را بشناسی، چرا که هیچ کس قادر نیست فضایی ایجاد کند که با روحش سازگاری نداشته باشد.
فردسی بزرگ چه خوب گفته است:
بزرگی سراسر به گفتار نیست
دوصد گفته چون نیم کردار نیست




خارج از محدوده…….

گربه و پلنگ
دوستی به من گفت: بابا چقدر به این مدیران ورزشی گیر می دهید؟ شما ها کار و زندگی ندارید؟ اصلا به ما و شما چه ربطی داره که چه کسی را می خواهند در ورزش به کار بگیرند؟ بگذار راحت باشند چرا که برخی ها علاقه مندند در ورزش باشند و عده ای دیگر با پست دادن می خواهند آن ها را نمک گیر بکنند.
یکی از رؤسای هیأت های ورزشی گفته بود: اگه پلنگ هم بگیریم ، باز خواهند گفت گربه است. نه نه مرده راست هم می گوید به من و تو چه ارتباطی دارد شاید آقایون بخواهند پوست گربه را خال خالی بکنند و به جای پلنگ بفروشند.
فشار خون
در روزها و هفته های اخیر به خاطر تیم فوتبال شهرداری خون برخی ها بدجوری بالا رفته است.
وقتی علاقه مندان به تیم بی تفاوتی خیلی ها را می بینند با بالا رفتن فشار، زورشان به میهمانان می رسد و آن ها را از برخی حرف ها و محبت ها و اصطلاحات سیراب می کنند.
آخه کسی نیست به این آقایان بگوید زورتان به خودی ها نمی رسد ، می خواهید کاسه کوزه ها را سر دیگران بشکنید. خیالتان راحت اگر سکته هم بکنید و جنازه تان از ورزشگاه مدرن و فوق آماده اردبیل تشییع شود وضع تیم محبوب شما بهبود یافتنی نبوده و نخواهد بود.
کاشت درخت
در هفته جوان کاشت نهال در محوطه ورزشگاه علی دائی کار خوبی بود. جمعی از مسئولین آمدند و درختی کاشتند و عکسی به یادگار گرفتند و فضای مجازی را با خبر آن به تسخیر درآوردند.
تا این نهال ها به بار بنشینند امیدواریم که مشابه چنین گردهمایی و جشنواره عکس های یادگاری برای خود ورزشگاه و حال و روز آن نیز انجام شود.
قول می دهیم در چنین روزی عکس های مختلف از زوایای گوناگون بگیریم و کل فضای مجازی را چند روزی به تسخیر خبر حضور پربرکت مسئولین در ورزشگاه علی دائی درآوریم. قربان آن گروه از مسئولین باید رفت که عاشق عکس های یادگاری و علاقه مند و هوادار و سینه چاک فضای مجازی و حضور گسترده در آن هستند.
نمرده عزا نگیرید
به دبال استاندار اردبیل که در سال 97 وعده ایجاد 20 هزار شغل را داده بود امسال نیز رئیس سازمان جهاد کشاورزی تحقق 10 هزار شغل در بخش کشاورزی استان را داده است.
کسی نمی گوید شدنی نیست حتما خبرهائی است که چنین ادعائی می شود ولی امیدواریم که این وعده نیز به سرنوشت قول استاندار دچار نشود و حداقل امسال این یکی به طور کامل محقق شود.
آدم بخیل و حسودی که نیستیم و به این هم معتقدیم که نباید نمرده عزا گرفت و پیش از مرگ واویلا کرد ولی از این قبیل وعده مسئولین آنقدر ناامید شده ایم که ناخودآگاه حساسیت نشان می دهیم. مگاپروژه های خدابخش ضریب بی اعتمادی به چنین وعده ها را در ما افزایش داده است. امیدواریم که جهادکشاورزی تا پایان سال به ثمر رسیدن این وعده را شفاف اطلاع رسانی نماید.
رونق تولید
بهنامجو جوان است . دوست دارد که با موفقیت در اردبیل رزومه پرباری برای خودش تدارک ببیند. دوندگی ها، بازدیدها و حرف هائی که می زند اکثرش به دل می نشیند.
تازگی ها گفته است: صرفه جویی و تلاش برای رونق تولیدات اولویت مسئولان استان است. حرف بدی که نیست ولی آیا همه مدیران چون او فکر کرده و خواهند کرد؟حالا آمدیم و مدیری این دو مقوله یعنی صرفه جویی و تلاش را جدی نگرفت آیا با آن نباید برخورد بشود؟ آیا مدیرانی که از حمایت این شورا و آن مجمع و آن نمی دانم چی چی طلبان برخوردارند حاشیه امنیت خواهند داشت؟ عده ای در پست ها و مقام ها کنگر خورده اند و لنگر انداخته اند رسیدگی به عملکرد آن ها و میزان موفقیت شان در اولویت های استان بیشتر و بیشتر باید حساسیت به خرج داد.
بازار داغ گردشگری
این روزها بحث توسعه استان روی کاکل گردشگری می چرخد. خلاصه هر استانداری که در اردبیل قبول مسئولیت کرده با توجه به سفارش گروه مشاوران و آگاهی های خود، درمان دردهای توسعه و پیشرفت را در یکی دو محور خلاصه کرده اند. گردشگری، صنعت، کشاورزی و … از زمان تشکیل استان مطرح بوده و بهنامجو هم بعد از شروع به کار از این که گردشگری محوریت توسعه استان باشد تلاش کرده است.
امروز اکثر اقدامات را به گردشگری ربط می دهند و مانور زیادی بر روی آن انجام می پذیرد. امیدواریم همه خواب هایی که برای گردشگری استان دیده شده به موقع تعبیر شوند.
در ادامۀ می شود می شود هائی که در حوزه گردشگری گفته می شود تازگی ها مدیر کل میراث به توریسم درمانی و توسعه آن نیز اشاره کرده و گفته است: توریسم درمانی استان، متناسب ظرفیت ها و توانمندی های موجود با هدف جذب گردشگران خارجی توسعه می یابد.
این هم در ردیف وعده ها قرار می گیرد و ما هم از خدامون است که گردشگری به کمک توسعه استان بیاید. اگر نظری غیر از این هم داشته باشیم نباید حرفی بزنیم. چرا که از قدیم گفته اند: تو شهر نِی سوار ها باید سوار نِی شد. وقتی همه شعار گردشگری گردشگری سر می دهند چرا ما چنین نکنیم.
مدیران ریاست طلب
کریمی نماینده مردم اردبیل، نیر ، نمین و سرعین در تازه ترین سخنان به یکی از مهم ترین مسائل جامعه اشاره کرده و گفته است: متأسفانه هنوز برخی مدیران با سند سازی کذایی حاضر به دل کندن از میز ریاست نیستند.
کشف جدیدی که با شنیدن آن همه انگشت تعجب به دهان می مانند و هزاران آفرین و احسن نثارش می کنند و از شهامتی که به خرج داده تقدیر می کنند. اما در میان هلهله ها و تعریف ها و تمجید ها برخی ها هم می پرسند که چرا حالا؟ بعد از گذشت این همه مدت و در ماه های آخر نمایندگی، مدیران سند ساز چهره می شوند و چرا سرپوشیده و سر به مهر و با کنایه.مدیران سند ساز ِ دل نکن از مدیریت که جزء اسرار مگو نیست که نماینده مردم سربسته در مورد آن ها سخن می گوید. نماینده و با احتیاط حرف زدن و پرده بر روی واقعیت ها کشیدن؟ بعیده و نماینده ما نیز مطمئنا باید حرف بزند و عاشقان و سینه چاکان میز ریاست و مدیریت را به جامعه معرفی بکند.می گویند راز چیزی است که بلای آن در محافظت است و هلاک آن در افشا. ولی این ضرب المثل در مورد نمایندگان ما در مجلس صدق نمی کند. می گویند و اقشا می کنند مدیران خوش نشین و آن هایی را که سند ساز هستند.




قلم های بیدار

افزایش روز افزون نشریات محلی و تغییر نگرش ها در ارتباط با وظایف فعالین این عرصه چالش های جدیدی را در سطح جامعه ایجاد کرده است.
در عصر ارتباطات و در شرایطی که جامعه ما با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کند انتظار است که مطبوعات برای ایفای نقش مؤثر در توسعه منطقه در خدمت جامعه و مردم و منافع استان باشند.
همه عزیزانی که فعالیت در مطبوعات را در راستای خدمت به جامعه و مردم انتخاب کرده اند باید بدانند قلمی را که در اختیار دارند یک ابزار است و مثل هر ابزار دیگری نه حق است و نه باطل و نه قدسی است و نه تخریبگر.
مهمترین مسئله این است که بپذیریم نحوه استفاده از قلم و استفاده کننده از آن به قلم هویت می دهد. قلمی که در خدمت جامعه باشد و با یک اشاره به جهات مختلف نچرخد، از راه راست منحرف نشود و خودش را نفروشد و جایگاهش را حفظ بکند، قدسی و قابل ستایش است و این همان قلمی خواهد بود که خداوند بزرگ در کتاب مجید به آن قسم می خورد “نون والقلم و ما یسطرون”، سوگند به قلم و آن چیزی که می نویسد.
قلم هایی که منصفانه و با درک مسئولیت و به دور از هرگونه دریدگی و هرهری مسلکی در اندیشه رشد و توسعه جامعه هستند قلم هایی بیدار، آگاهی بخش و مصلح جامعه هستند. قلم هایی که به دور از هرگونه وابستگی ها و جانبداری ها بر مهمترین و اصلی ترین وظیفه یعنی نظارت بر امور و رفتار مسئولین عمل می کنند قلم هایی هستند که حفظ حرمت آنها واجب است.
قلم های صادق، راستگو و منصف هدفی جز خدمت به خلق ندارند. این گونه قلم ها، قلم هایی هستند که صاحبانشان به هنگام نوشتن در نظر می گیرند که:
بشکنی ای قلم ای دست اگر
پیچی از خدمت محرومان سر
اگر چنین جوی در فضای مطبوعات ما حاکم باشد نمی توان در آن از کمیت بالا حرف زد چرا که در این حالت تعداد زیاد مطبوعات هم کم به نظر می رسد ولی اگر مطبوعات ما هدفی دیگر را دنبال بکنند و به رسالت اصلی خود پشت کرده و قصد و نیت دیگری را پیگیری نمایند یکی اش هم زیاد است.
قلمی که منافع جامعه را مورد معامله قرار بدهد، در پشت درهای بسته برای یورش به واقعیت ها و حرمت ها و حقایق تصمیم گیری کند، قلمی که قدار وار به جان غیر همسوها بیفتد و همه چیز را فدای مصلحت ها نماید، قلمی که منافع شخصی را بر منافع جامعه ترجیح بدهد و قلمی که از کاه کوهی بسازد و به راحتی با فکر مخاطب بازی بکند و قلمی که افکار عمومی را به نفع یا علیه هر کس یا هر جریانی که می خواهد سوق و شکل دهد قلمی است که باید از گستردگی فعالیت اش ممانعت شود.
چه کسی مقصر است؟
با نزدیک شدن به انتخابات مجلس شورای اسلامی، هواداری ها و مخالفت ها از برخی چهره ها که احتمال نامزدی آنها وجود دارد صحنه های نه چندان قابل قبولی در عرصه مطبوعات ایجاد می کند.
موضعگیری های جانبدارانه و له و یا علیه یک مسئول مطلب نوشتن و خیلی از مسائل حاشیه ای را در مطالب دخیل دادن و واضح و روشن سنگ یک مدیر را به سینه زدن و حرکت نکردن در مسیر اصلاحی و روند رو به جلو بزرگ ترین نتیجه اش می تواند از بین بردن اعتماد جامعه به نشریات باشد.
درست است که شرایط اقتصادی حاکم ، مدیران نشریات را برای ادامه دادن حیات نشریه به برخی از رفتارها مجبور می کند ولی این مشکل نمی تواند شرایط را به طور کامل به نفع مدیران و اطرافیان آنها ختم بکند.
از بین رفتن اعتماد جامعه به رسانه ها و نشریات محلی بزرگ ترین و بالا ترین آسیب را می تواند به این قشر وارد نماید. اگر مدعی هستیم که رسانه ها باید سازنده افکار عمومی باشند این افکار عمومی باید توسط قلم های درستکار و پاک و افراد سالم و صادق اصلاح شود چرا که به راننده خواب آلود اجازه رانندگی نمی دهند و اگر داده شود شما سوار ماشین او نمی شوید.
مطبوعات ما برای اینکه جایگاه خودش را حفظ بکند و از احترام جامعه برخوردار باشد و به عنوان منبع مورد اعتماد مردم قرار بگیرد چاره ای جز در خدمت مردم بودن ندارد.
تا زمانی که نشریات دخل و خرجشان همخوانی نداشته باشد و برای تأمین هزینه رقابتی بس سؤال برانگیز در بین دست اندرکاران آن حاکم باشد و تا زمانی که نظارت دقیق بر عملکردها و صدور مجوز ها صورت نپذیرد و تا وقتی که جویندگان نام و شهرت و نان بر فضای مطبوعات سایه افکنند و تا زمانی که بحث فرهنگی ، آگاهی و مطالبات به حق مردم در اولویت های بعدی مطبوعات باشد انتظار معجزه از آنها نباید داشت.




کشت و صنعت مغان و پفک نمکی!

بحث واگذاری برخی از واحدهای صنعتی استان اردبیل به بخش خصوصی این روزها فضای استان را ملتهب کرده و زوایای جدیدی از آن را مشخص نموده است.
در روزهایی که بحث واگذاری کشت و صنعت مغان در صدر خبرهای استان قرار داشت مصاحبه دادستان عمومی اردبیل مبنی بر تشکیل پرونده برای کشتارگاه صنعتی اردبیل و ورود دستگاه قضایی به مسائل مربوط به این مجموعه دامنه توجه افکار عمومی به این قضایا را گسترده تر کرد.
ناصر عتباتی دادستان اردبیل در 21 آبان ماه سال جاری بدهی های معوقه به سیستم بانگی و عدم پرداخت حق و حقوق دولتی را در حال حاضر مهمترین مشکل کشتارگاه صنعتی اردبیل اعلام کرد.
وی افزود: این کشتارگاه از سال 85 مبلغی در حدود 230 الی 240 میلیار ریال معوقه دارد که باید تعیین تکلیف شود و نسبت به تسویه اقدام بشود.
کشتارگاه صنعتی اردبیل در زمینی به مساحت 50 هکتار احداث شده و ظرفیت آن بیش از چهار هزار رأس دام سبک و سنگین بوده و از مجمتمع های اشتغال زای منطقه محسوب می شود.
این مجتمع در سال 85 به رقمی کمتر از 40 میلیار ریال به شرکتی که علی اشرف عبداله پوری حسینی مدیرعامل آن بوده واگذار شده است.
پوری حسینی که در حال حاضر مسئولیت سازمان خصوصی سازی را بر عهده دارد در سال 83 نیز این مسئولیت را بر عهده داشته و بعد از استعفا نسبت به خرید این مجتمع اقدام کرده است.!!!
هرچند که دادستان اردبیل در مصاحبه های خود نسبت به بدون مشکل بودن مراحل واگذاری تأکید کرده است ولی در سال 85 حسن نوعی اقدم نماینده وقت مردم اردبیل در مجلس شورای اسلامی نسبت به نحوه واگذاری معترض بوده و در مصاحبه ای گفته است: “واگذاری کشتارگاه صنعتی به مدیرعامل سابق سازمان خصوصی سازی بدون در نظر گرفتن الزامات قانونی و انجام کارهای کارشناسی باعث تضییع حقوق مردم استان شده و واگذاری آن با سؤالات همراه است”.
در حال حاضر این سؤال مطرح است که چگونه بعد از واگذاری مجتمع اگر چه بپذیریم قانونی هم بوده است با گذشت سال ها دست اندرکاران آن نسبت به پرداخت بدهی به سیستم بانگی اقدام نکرده و چرا تاکنون مسئولین بانگی در جهت احقاق حق از اهرم های قانونی استفاده ننموده اند؟ آیا حضور یکی از مسئولین دولت تدبیر و امید در مجموعه کشتارگاه در عدم پرداخت بدهی به سیستم بانگی تأثیر گذار بوده است؟
ارزان فروشی کشت وصنعت مغان
در روزهای اخیر با اعلام قطعی واگذاری کشت و صنعت مغان به بخش خصوصی ، روند و سرگذشت واگذاری به موضوع مهم روز استان تبدیل شده است. در حالی که بخش اعظمی از ساکنین استان و دشت مغان از واگذاری این شرکت اظهار نارضایتی کرده اند ولی استانداری و برخی از رسانه ها و هواداران دولت تمام قد از آن دفاع نموده اند.
منتقدان، ارزان فروشی مجموعه و موافقان زیان ده بودن را دلیلی برای موافقت و موافقت اعلام می کنند . وقتی در مرداد ماه سال جاری خبر واگذاری با عکس العمل مردم و رسانه ها مواجه شد دولتی ها بر طبل لزوم واگذاری کوبیدند و زمانیکه دادستان اردبیل به پرونده ورود پیدا کرد در نهایت بحث واگذاری تعلیق شد و چند صباحی نگذشته دوباره نفر دوم مزایده را به عنوان مالک و خریدار مجموعه معرفی نمودند.
با بالا گرفتن اعتراضات مردمی به پائین بودن قیمت فروخته شده استاندار اردبیل به همراه جمعی از رسانه ها در این را به کمک دولت شتافته اند تنها به بحث اهلیت پرداخته و بیشتر حول محور آن مانور داده اند. برخی از موافقان حتی پا را فراتر از یک حمایت معمولی گذاشته و مدعی شده اند که با توجه به وضعیت نابسامان شرکت، واگذاری مجانی آن به شرط احیای دوباره هیچ مشکلی نمی تواند داشته باشد.
ادعای استاندار
با توجه با بافت منطقه و موقعیت شرکت کشت و صنعت مغان احتمال فروش و یا تغییر کاربری زمین های مجموعه نگرانی های بیشتری را می تواند به دنبال داشته باشد. استاندار اردبیل در این رابطه معتقد است که بر اساس قانون دست کم تا 10 سال اینده مالک حق ایجاد تغییر ، خردسازی و فروش زمین و اموال شرکت کشت و صنعت را ندارد.
اگر چنین باشد نگرانی مردم می تواند به جا باشد چرا که با این گفته استاندار بعد از 10 سال آیا مالک می تواند هر تغییری را که بخواهد در زمین های چون طلای این مجموعه ایجاد نماید؟
لزوم حفظ حقوق عشایر
آیت اله سید حسن عاملی نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه اردبیل با موضعگیری صریح در قبال واگذاری کشت و صنعت مغان در خطبه های نماز جمعه اعلام کرد که مسائل مربوط به واگذاری و بخصوص امور مربوط به حق و حقوق عشایر را طی نامه ای به محضر مقام معظم رهبری ارسال کرده است.
وی افزود: شرعا و قانونا و عرفا امکان واگذاری زمین هایی که اسناد قانونی آنها در اختیار افراد می باشد، وجود ندارد. باید تکلیف این زمین ها در اسرع وقت مشخص گردد و سپس بحث واگذاری و معامله و فروش انجام پذیرد.
صدیف بدری نماینده مردم اردبیل، نیر ، نمین و سرعین در مجلس شورای اسلامی نیز معتقد است که به بهانه خصوصی سازی بیت المال را تاراج می کنند.
به هر حال واگذاری کشت و صنعت مغان به یک کلاف پیچیده ای تبدیل شده است که هر روز موافقان و مخالفان آن باب جدید می گشایند و بحث تازه ای را به میان می کشند ولی آنچه در این میان قطعی بوده و نمی توان ایرادی بر آن وارد کرد ارزان فروشی این مجموعه عظیم اقتصادی است . به قول یکی از فعالان سیاسی هر متر مربع این مجموعه به قیمت یک بسته پفک نمکی به فروش رسیده است!!!!(منبع: روزنامه کیهان مورخه97/10/19).




از سرگردانی اسپانسر تا اعلام آمادگی پارس آباد و مشگین شهر و بلاتکلیفی شهرداری

اوضاع فوتبال استان بدجوری آشفته است. هرگوشه ای از آن را که بنگری با مشکل و مساله ای مواجه می شوی. لیگ به اصطلاح برتر آن که داستان خود را دارد . درگیری ها و حمله به داور گویا به امر مباحی تبدیل شده است. چرا که علی رغم گذشت روزها از بروز چنین حوادثی تا به حال هیات فوتبال استان و کمیته انضباطی آن اعلام موضع نکرده است.
با نزدیک شدن به روزهای آغاز دور دوم رقابت های دسته سوم باشگاه های ایران شایعات مختلفی در سطح استان مطرح است. وجود شایعه در ارتباط با موضوعی در سطح جامعه بیانگر خیلی از چیزهاست. رواج شایعه بیشتر موقعی اوج می گیرد که موضوعی برای مردم اهمیت داشته باشد و اطلاعات دقیق و کافی در اختیار افکار عمومی قرار نگیرد. چنین است چگونگی حضور تیم شهرداری در مرحله دوم رقابت ها که هر روز در جامعه شایعه ای رواج پیدا می کند و از مسئولین شهرداری گرفته تا فوتبال و ورزش استان نیز کسی نیست که مردانه قدم پیش بگذارد و حقایق را بازگو کرده و از گسترش شایعات در جامعه جلوگیری بکند.
موضوع اسپانسر
این روزها در ارتباط با اعلام آمادگی یک حامی مالی برای تحت پوشش قرار دادن یک تیم از استان حرف هایی مطرح است. می گویند به دلایلی خاص برخی ها که دستی در آتش دارند برای رسیدن به هدف مدتی او را سر دوانده اند و سرگردان کرده اند. اگر شایعاتی که مطرح است روزی رنگ واقعیت به خود بگیرد اسباب شرمندگی کسانی را که در لباس دوست به فوتبال اردبیل خیانت می کنند، فراهم خواهد کرد.
می گویند از پارس آباد خبر می رسد که اظهار امیدواری می کنند برای دور دوم رقابت های دسته سوم امتیاز بگیرند و یا بخرند،مشگین شهری ها امیدوارند که در دور دوم فرجی حاصل شود و آنها بتوانند ساوالان یوردوم را در مسابقات ببینند و اردبیلی ها نیز همچنان چشم به راهند که شهرداری به بچه سرراهی فوتبال اردبیل در این هوای سرد و کشنده نگاه مهربانانه به اندازد و چاره ای برای ادامه حیات آن بیندیشد.
راستی چه کسانی در سرگردانی اسپانسر مقصر بوده اند؟پارس آباد و مشگین شهر از چه کانالی برای برخورداری از نعمت سهمیه در دور دوم امیدوار شده اند؟ تصمیم گیری در مورد سرنوشت شهرداری چرا به روزهای پایانی مهلت نقل و انتقال کشیده شده است؟ در این قضایا آیا در پشت پرده دستانی بوده که یکی به میخ و یکی به نعل زده و از موضع دلسوزی برای فوتبال اهداف دیگری را پیگیری نموده اند؟
امید است شایعاتی که در این ارتباط مطرح است واقعیت نداشته باشد.چرا که اگر روزی به طریقی پرده از برخی از اقدامات برداشته شود عاملان حرکت تفرقه آمیز چه حرفی برای گفتن خواهند داست؟
سرنوشت شهرداری
عدم تصمیم گیری به موقع توسط شهردار در مورد تیم فوتبال شهرداری رواج شایعه را قوت بخشیده است. عده ای که در ظاهر سنگ فوتبال را به سینه می زنند گویا در باطن علاقه مندند تا شهرداری از تیم داری انصراف بدهد و آنها فرصت میدان دادن به دوستان و حامیان خود را فراهم بکنند و بدین ترتیب برای روز سرنوشت هواداران مطمئنی را در آستین داشته باشند.
شهردار باید تکلیف خود و مجموعه تحت مدیریت اش را با فوتبال و تیم شهرداری روشن بکند. زمان را از دست ندهد و اعلام تصمیم قطعی را به روزهای آخر موکول ننماید.
شهردار را آدمی دور اندیش ،رئوف،ورزشی و علاقه مند به قشر جوان و آینده ساز می شناسیم. در عجبیم که وی با این همه ویژگی های منحصر به فرد چرا در دو سال گذشته با فوتبال و تیم شهرداری برخورد مناسب نداشته است.
جوانان شهر اردبیل ،لطف الهیان را دوست دارند و اوج محبت و علاقه را در جریان استیضاح و انتخاب دوباره وی نشان داده اند و حالا نوبت وی است که به یکی از درخواست های آنها مبنی بر حمایت از تیم شهرداری جواب مثبت بدهد.
شهردار نباید به فرصت طلبان فرصت بدهد تا بتوانند در لباس دوست جوانان اردبیل را از نعمت داشتن تیم فوتبال در دور دوم رقابت های لیگ دسته سوم محروم بکنند و با نقش بازی کردن ضمن دلسرد کردن شهردار برای حمایت از تیم،زمینه انتقال امتیاز ان از اردبیل را فراهم بکنند.
لطف الهیان و مشاوران ورزشی و دوستان اش باید بدانند که جوانان اردبیل از آنها انتظار محبت و حمایت دارند و چنانچه تصمیمی بر خلاف رای و نظر آنها بگیرند تا ابد کم لطفی و بی توجهی آنها را فراموش نخواهند کرد.