1

قلم های بیدار

افزایش روز افزون نشریات محلی و تغییر نگرش ها در ارتباط با وظایف فعالین این عرصه چالش های جدیدی را در سطح جامعه ایجاد کرده است.
در عصر ارتباطات و در شرایطی که جامعه ما با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کند انتظار است که مطبوعات برای ایفای نقش مؤثر در توسعه منطقه در خدمت جامعه و مردم و منافع استان باشند.
همه عزیزانی که فعالیت در مطبوعات را در راستای خدمت به جامعه و مردم انتخاب کرده اند باید بدانند قلمی را که در اختیار دارند یک ابزار است و مثل هر ابزار دیگری نه حق است و نه باطل و نه قدسی است و نه تخریبگر.
مهمترین مسئله این است که بپذیریم نحوه استفاده از قلم و استفاده کننده از آن به قلم هویت می دهد. قلمی که در خدمت جامعه باشد و با یک اشاره به جهات مختلف نچرخد، از راه راست منحرف نشود و خودش را نفروشد و جایگاهش را حفظ بکند، قدسی و قابل ستایش است و این همان قلمی خواهد بود که خداوند بزرگ در کتاب مجید به آن قسم می خورد “نون والقلم و ما یسطرون”، سوگند به قلم و آن چیزی که می نویسد.
قلم هایی که منصفانه و با درک مسئولیت و به دور از هرگونه دریدگی و هرهری مسلکی در اندیشه رشد و توسعه جامعه هستند قلم هایی بیدار، آگاهی بخش و مصلح جامعه هستند. قلم هایی که به دور از هرگونه وابستگی ها و جانبداری ها بر مهمترین و اصلی ترین وظیفه یعنی نظارت بر امور و رفتار مسئولین عمل می کنند قلم هایی هستند که حفظ حرمت آنها واجب است.
قلم های صادق، راستگو و منصف هدفی جز خدمت به خلق ندارند. این گونه قلم ها، قلم هایی هستند که صاحبانشان به هنگام نوشتن در نظر می گیرند که:
بشکنی ای قلم ای دست اگر
پیچی از خدمت محرومان سر
اگر چنین جوی در فضای مطبوعات ما حاکم باشد نمی توان در آن از کمیت بالا حرف زد چرا که در این حالت تعداد زیاد مطبوعات هم کم به نظر می رسد ولی اگر مطبوعات ما هدفی دیگر را دنبال بکنند و به رسالت اصلی خود پشت کرده و قصد و نیت دیگری را پیگیری نمایند یکی اش هم زیاد است.
قلمی که منافع جامعه را مورد معامله قرار بدهد، در پشت درهای بسته برای یورش به واقعیت ها و حرمت ها و حقایق تصمیم گیری کند، قلمی که قدار وار به جان غیر همسوها بیفتد و همه چیز را فدای مصلحت ها نماید، قلمی که منافع شخصی را بر منافع جامعه ترجیح بدهد و قلمی که از کاه کوهی بسازد و به راحتی با فکر مخاطب بازی بکند و قلمی که افکار عمومی را به نفع یا علیه هر کس یا هر جریانی که می خواهد سوق و شکل دهد قلمی است که باید از گستردگی فعالیت اش ممانعت شود.
چه کسی مقصر است؟
با نزدیک شدن به انتخابات مجلس شورای اسلامی، هواداری ها و مخالفت ها از برخی چهره ها که احتمال نامزدی آنها وجود دارد صحنه های نه چندان قابل قبولی در عرصه مطبوعات ایجاد می کند.
موضعگیری های جانبدارانه و له و یا علیه یک مسئول مطلب نوشتن و خیلی از مسائل حاشیه ای را در مطالب دخیل دادن و واضح و روشن سنگ یک مدیر را به سینه زدن و حرکت نکردن در مسیر اصلاحی و روند رو به جلو بزرگ ترین نتیجه اش می تواند از بین بردن اعتماد جامعه به نشریات باشد.
درست است که شرایط اقتصادی حاکم ، مدیران نشریات را برای ادامه دادن حیات نشریه به برخی از رفتارها مجبور می کند ولی این مشکل نمی تواند شرایط را به طور کامل به نفع مدیران و اطرافیان آنها ختم بکند.
از بین رفتن اعتماد جامعه به رسانه ها و نشریات محلی بزرگ ترین و بالا ترین آسیب را می تواند به این قشر وارد نماید. اگر مدعی هستیم که رسانه ها باید سازنده افکار عمومی باشند این افکار عمومی باید توسط قلم های درستکار و پاک و افراد سالم و صادق اصلاح شود چرا که به راننده خواب آلود اجازه رانندگی نمی دهند و اگر داده شود شما سوار ماشین او نمی شوید.
مطبوعات ما برای اینکه جایگاه خودش را حفظ بکند و از احترام جامعه برخوردار باشد و به عنوان منبع مورد اعتماد مردم قرار بگیرد چاره ای جز در خدمت مردم بودن ندارد.
تا زمانی که نشریات دخل و خرجشان همخوانی نداشته باشد و برای تأمین هزینه رقابتی بس سؤال برانگیز در بین دست اندرکاران آن حاکم باشد و تا زمانی که نظارت دقیق بر عملکردها و صدور مجوز ها صورت نپذیرد و تا وقتی که جویندگان نام و شهرت و نان بر فضای مطبوعات سایه افکنند و تا زمانی که بحث فرهنگی ، آگاهی و مطالبات به حق مردم در اولویت های بعدی مطبوعات باشد انتظار معجزه از آنها نباید داشت.




کشت و صنعت مغان و پفک نمکی!

بحث واگذاری برخی از واحدهای صنعتی استان اردبیل به بخش خصوصی این روزها فضای استان را ملتهب کرده و زوایای جدیدی از آن را مشخص نموده است.
در روزهایی که بحث واگذاری کشت و صنعت مغان در صدر خبرهای استان قرار داشت مصاحبه دادستان عمومی اردبیل مبنی بر تشکیل پرونده برای کشتارگاه صنعتی اردبیل و ورود دستگاه قضایی به مسائل مربوط به این مجموعه دامنه توجه افکار عمومی به این قضایا را گسترده تر کرد.
ناصر عتباتی دادستان اردبیل در 21 آبان ماه سال جاری بدهی های معوقه به سیستم بانگی و عدم پرداخت حق و حقوق دولتی را در حال حاضر مهمترین مشکل کشتارگاه صنعتی اردبیل اعلام کرد.
وی افزود: این کشتارگاه از سال 85 مبلغی در حدود 230 الی 240 میلیار ریال معوقه دارد که باید تعیین تکلیف شود و نسبت به تسویه اقدام بشود.
کشتارگاه صنعتی اردبیل در زمینی به مساحت 50 هکتار احداث شده و ظرفیت آن بیش از چهار هزار رأس دام سبک و سنگین بوده و از مجمتمع های اشتغال زای منطقه محسوب می شود.
این مجتمع در سال 85 به رقمی کمتر از 40 میلیار ریال به شرکتی که علی اشرف عبداله پوری حسینی مدیرعامل آن بوده واگذار شده است.
پوری حسینی که در حال حاضر مسئولیت سازمان خصوصی سازی را بر عهده دارد در سال 83 نیز این مسئولیت را بر عهده داشته و بعد از استعفا نسبت به خرید این مجتمع اقدام کرده است.!!!
هرچند که دادستان اردبیل در مصاحبه های خود نسبت به بدون مشکل بودن مراحل واگذاری تأکید کرده است ولی در سال 85 حسن نوعی اقدم نماینده وقت مردم اردبیل در مجلس شورای اسلامی نسبت به نحوه واگذاری معترض بوده و در مصاحبه ای گفته است: “واگذاری کشتارگاه صنعتی به مدیرعامل سابق سازمان خصوصی سازی بدون در نظر گرفتن الزامات قانونی و انجام کارهای کارشناسی باعث تضییع حقوق مردم استان شده و واگذاری آن با سؤالات همراه است”.
در حال حاضر این سؤال مطرح است که چگونه بعد از واگذاری مجتمع اگر چه بپذیریم قانونی هم بوده است با گذشت سال ها دست اندرکاران آن نسبت به پرداخت بدهی به سیستم بانگی اقدام نکرده و چرا تاکنون مسئولین بانگی در جهت احقاق حق از اهرم های قانونی استفاده ننموده اند؟ آیا حضور یکی از مسئولین دولت تدبیر و امید در مجموعه کشتارگاه در عدم پرداخت بدهی به سیستم بانگی تأثیر گذار بوده است؟
ارزان فروشی کشت وصنعت مغان
در روزهای اخیر با اعلام قطعی واگذاری کشت و صنعت مغان به بخش خصوصی ، روند و سرگذشت واگذاری به موضوع مهم روز استان تبدیل شده است. در حالی که بخش اعظمی از ساکنین استان و دشت مغان از واگذاری این شرکت اظهار نارضایتی کرده اند ولی استانداری و برخی از رسانه ها و هواداران دولت تمام قد از آن دفاع نموده اند.
منتقدان، ارزان فروشی مجموعه و موافقان زیان ده بودن را دلیلی برای موافقت و موافقت اعلام می کنند . وقتی در مرداد ماه سال جاری خبر واگذاری با عکس العمل مردم و رسانه ها مواجه شد دولتی ها بر طبل لزوم واگذاری کوبیدند و زمانیکه دادستان اردبیل به پرونده ورود پیدا کرد در نهایت بحث واگذاری تعلیق شد و چند صباحی نگذشته دوباره نفر دوم مزایده را به عنوان مالک و خریدار مجموعه معرفی نمودند.
با بالا گرفتن اعتراضات مردمی به پائین بودن قیمت فروخته شده استاندار اردبیل به همراه جمعی از رسانه ها در این را به کمک دولت شتافته اند تنها به بحث اهلیت پرداخته و بیشتر حول محور آن مانور داده اند. برخی از موافقان حتی پا را فراتر از یک حمایت معمولی گذاشته و مدعی شده اند که با توجه به وضعیت نابسامان شرکت، واگذاری مجانی آن به شرط احیای دوباره هیچ مشکلی نمی تواند داشته باشد.
ادعای استاندار
با توجه با بافت منطقه و موقعیت شرکت کشت و صنعت مغان احتمال فروش و یا تغییر کاربری زمین های مجموعه نگرانی های بیشتری را می تواند به دنبال داشته باشد. استاندار اردبیل در این رابطه معتقد است که بر اساس قانون دست کم تا 10 سال اینده مالک حق ایجاد تغییر ، خردسازی و فروش زمین و اموال شرکت کشت و صنعت را ندارد.
اگر چنین باشد نگرانی مردم می تواند به جا باشد چرا که با این گفته استاندار بعد از 10 سال آیا مالک می تواند هر تغییری را که بخواهد در زمین های چون طلای این مجموعه ایجاد نماید؟
لزوم حفظ حقوق عشایر
آیت اله سید حسن عاملی نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه اردبیل با موضعگیری صریح در قبال واگذاری کشت و صنعت مغان در خطبه های نماز جمعه اعلام کرد که مسائل مربوط به واگذاری و بخصوص امور مربوط به حق و حقوق عشایر را طی نامه ای به محضر مقام معظم رهبری ارسال کرده است.
وی افزود: شرعا و قانونا و عرفا امکان واگذاری زمین هایی که اسناد قانونی آنها در اختیار افراد می باشد، وجود ندارد. باید تکلیف این زمین ها در اسرع وقت مشخص گردد و سپس بحث واگذاری و معامله و فروش انجام پذیرد.
صدیف بدری نماینده مردم اردبیل، نیر ، نمین و سرعین در مجلس شورای اسلامی نیز معتقد است که به بهانه خصوصی سازی بیت المال را تاراج می کنند.
به هر حال واگذاری کشت و صنعت مغان به یک کلاف پیچیده ای تبدیل شده است که هر روز موافقان و مخالفان آن باب جدید می گشایند و بحث تازه ای را به میان می کشند ولی آنچه در این میان قطعی بوده و نمی توان ایرادی بر آن وارد کرد ارزان فروشی این مجموعه عظیم اقتصادی است . به قول یکی از فعالان سیاسی هر متر مربع این مجموعه به قیمت یک بسته پفک نمکی به فروش رسیده است!!!!(منبع: روزنامه کیهان مورخه97/10/19).




از سرگردانی اسپانسر تا اعلام آمادگی پارس آباد و مشگین شهر و بلاتکلیفی شهرداری

اوضاع فوتبال استان بدجوری آشفته است. هرگوشه ای از آن را که بنگری با مشکل و مساله ای مواجه می شوی. لیگ به اصطلاح برتر آن که داستان خود را دارد . درگیری ها و حمله به داور گویا به امر مباحی تبدیل شده است. چرا که علی رغم گذشت روزها از بروز چنین حوادثی تا به حال هیات فوتبال استان و کمیته انضباطی آن اعلام موضع نکرده است.
با نزدیک شدن به روزهای آغاز دور دوم رقابت های دسته سوم باشگاه های ایران شایعات مختلفی در سطح استان مطرح است. وجود شایعه در ارتباط با موضوعی در سطح جامعه بیانگر خیلی از چیزهاست. رواج شایعه بیشتر موقعی اوج می گیرد که موضوعی برای مردم اهمیت داشته باشد و اطلاعات دقیق و کافی در اختیار افکار عمومی قرار نگیرد. چنین است چگونگی حضور تیم شهرداری در مرحله دوم رقابت ها که هر روز در جامعه شایعه ای رواج پیدا می کند و از مسئولین شهرداری گرفته تا فوتبال و ورزش استان نیز کسی نیست که مردانه قدم پیش بگذارد و حقایق را بازگو کرده و از گسترش شایعات در جامعه جلوگیری بکند.
موضوع اسپانسر
این روزها در ارتباط با اعلام آمادگی یک حامی مالی برای تحت پوشش قرار دادن یک تیم از استان حرف هایی مطرح است. می گویند به دلایلی خاص برخی ها که دستی در آتش دارند برای رسیدن به هدف مدتی او را سر دوانده اند و سرگردان کرده اند. اگر شایعاتی که مطرح است روزی رنگ واقعیت به خود بگیرد اسباب شرمندگی کسانی را که در لباس دوست به فوتبال اردبیل خیانت می کنند، فراهم خواهد کرد.
می گویند از پارس آباد خبر می رسد که اظهار امیدواری می کنند برای دور دوم رقابت های دسته سوم امتیاز بگیرند و یا بخرند،مشگین شهری ها امیدوارند که در دور دوم فرجی حاصل شود و آنها بتوانند ساوالان یوردوم را در مسابقات ببینند و اردبیلی ها نیز همچنان چشم به راهند که شهرداری به بچه سرراهی فوتبال اردبیل در این هوای سرد و کشنده نگاه مهربانانه به اندازد و چاره ای برای ادامه حیات آن بیندیشد.
راستی چه کسانی در سرگردانی اسپانسر مقصر بوده اند؟پارس آباد و مشگین شهر از چه کانالی برای برخورداری از نعمت سهمیه در دور دوم امیدوار شده اند؟ تصمیم گیری در مورد سرنوشت شهرداری چرا به روزهای پایانی مهلت نقل و انتقال کشیده شده است؟ در این قضایا آیا در پشت پرده دستانی بوده که یکی به میخ و یکی به نعل زده و از موضع دلسوزی برای فوتبال اهداف دیگری را پیگیری نموده اند؟
امید است شایعاتی که در این ارتباط مطرح است واقعیت نداشته باشد.چرا که اگر روزی به طریقی پرده از برخی از اقدامات برداشته شود عاملان حرکت تفرقه آمیز چه حرفی برای گفتن خواهند داست؟
سرنوشت شهرداری
عدم تصمیم گیری به موقع توسط شهردار در مورد تیم فوتبال شهرداری رواج شایعه را قوت بخشیده است. عده ای که در ظاهر سنگ فوتبال را به سینه می زنند گویا در باطن علاقه مندند تا شهرداری از تیم داری انصراف بدهد و آنها فرصت میدان دادن به دوستان و حامیان خود را فراهم بکنند و بدین ترتیب برای روز سرنوشت هواداران مطمئنی را در آستین داشته باشند.
شهردار باید تکلیف خود و مجموعه تحت مدیریت اش را با فوتبال و تیم شهرداری روشن بکند. زمان را از دست ندهد و اعلام تصمیم قطعی را به روزهای آخر موکول ننماید.
شهردار را آدمی دور اندیش ،رئوف،ورزشی و علاقه مند به قشر جوان و آینده ساز می شناسیم. در عجبیم که وی با این همه ویژگی های منحصر به فرد چرا در دو سال گذشته با فوتبال و تیم شهرداری برخورد مناسب نداشته است.
جوانان شهر اردبیل ،لطف الهیان را دوست دارند و اوج محبت و علاقه را در جریان استیضاح و انتخاب دوباره وی نشان داده اند و حالا نوبت وی است که به یکی از درخواست های آنها مبنی بر حمایت از تیم شهرداری جواب مثبت بدهد.
شهردار نباید به فرصت طلبان فرصت بدهد تا بتوانند در لباس دوست جوانان اردبیل را از نعمت داشتن تیم فوتبال در دور دوم رقابت های لیگ دسته سوم محروم بکنند و با نقش بازی کردن ضمن دلسرد کردن شهردار برای حمایت از تیم،زمینه انتقال امتیاز ان از اردبیل را فراهم بکنند.
لطف الهیان و مشاوران ورزشی و دوستان اش باید بدانند که جوانان اردبیل از آنها انتظار محبت و حمایت دارند و چنانچه تصمیمی بر خلاف رای و نظر آنها بگیرند تا ابد کم لطفی و بی توجهی آنها را فراموش نخواهند کرد.