1

آقای استاندار، از فدراسیون فوتبال برای استان آبی گرم نمی‌شود!

با هر تغییری در مدیریت استان، اقدامات تکراری دیدار برخی از رؤسای هیئت‌های ورزشی و رؤسای فدراسیون‌ها با استاندار مورد انتظار است. برخی‌ها دوست دارند در راستای مطرح شدن و معرفی کردن خود در آغاز شروع به‌کار مسئولین جدید از فرصت به‌دست‌آمده استفاده ‌کنند و در ملاقات همراه با رؤسای فدراسیون‌ها  از نفوذشان در فدراسیون، مسئولین جدید استان و استاندار را آگاه بکنند و با توسل به شیوه‌های نخ‌نماشده برای خود در استان حاشیه امن ایجاد نمایند. تجربه نشان داده است که ورزش اردبیل از چنین دیدارها و برنامه‌ها نفعی نبرده است.

در خبرها آمده بود که مهدی تاج رئیس فدراسیون در دفتر استانداری در تهران با مسعود امامی استاندار اردبیل ملاقات کرده‌است. این اقدام استاندار اردبیل مبنی‌بر اختصاص وقت برای حضور رئیس فدراسیون در دفتر کار وی در تهران ستودنی و نشانی از توجه او به ورزش و فوتبال می‌باشد ولی باید گفت که معمولاً در سال‌های اخیر این‌گونه ملاقات‌ها در جابه‌جایی مدیران استان برای فوتبالی‌های اردبیل تکراری و بدون کوچک‌ترین رهاورد برای فوتبال منطقه بوده‌است.

کافی است که استاندار اردبیل سابقه ملاقات رؤسای فدراسیون فوتبال در ۱۲ سال اخیر با استانداران اردبیل و حرف‌های ردوبدل شده در این ملاقات‌ها و قول‌ها و وعده‌های داده‌شده از سوی فدراسیون را مرور بکند، مطمئناً برای او روشن خواهد شد که این ملاقات‌ها هرچند که برای فوتبال‌مان نمی‌تواند آب داشته باشد ولی برای برخی‌ها ممکن است نان داشته‌باشد.

تا آن‌جا که حافظه ما یاری می‌کند مهدی تاج در مردادماه سال ۹۵، مردادماه سال ۹۶ و مهر ۹۷ به اردبیل مسافرت کرده‌است. این سفرها برای فوتبال اردبیل جز هدر دادن زمان و تحمیل هزینه عایدی خاصی نداشته است.

حضور دست‌اندرکاران فدراسیون فوتبال در اردبیل و یا ملاقات آن‌ها با مسئولین منطقه همیشه با وعده‌های سر خرمن همراه بوده‌است. مهرماه سال ۹۶ ملاقات تاج با آیت‌الله عاملی را که نمی‌توان فراموش کرد. در آن جلسه تاج وعده حضور یک سرمایه‌گذار در فوتبال استان و خرید امتیاز تیم دسته دومیرا داد. وعده ای که بعد از پروازشان از فرودگاه اردبیل به فراموشی سپرده شد.

سخنان تکراری تاج و همکاران و یارانش در اردبیل و یا در دیدار با مسئولین، تکراری، یکنواخت و کلماتی آشنا می‌باشد. آن‌ها هر وقت در اردبیل حضور یافته‌اند قصیده‌ی بلندبالایی در وصف فوتبال منطقه سروده‌اند، این‌که اردبیل یکی از قطب‌های ورزش فوتبال در پرورش و معرفی بازیکنان است، این‌که اردبیل در فوتبال نقش تأثیرگذاری داشته است، این‌که اردبیل چهره‌هایی چون علی دایی و کریم انصاری فرد را به فوتبال تحویل داده است و این‌که باید فوتبال اردبیل در مسیر توسعه و پیشرفت قرار بگیرد!!

کسی نیست که از این آقایان بپرسد شما به‌عنوان مسئول فوتبال این کشور برای فوتبال استان اردبیل چه اقدام مثبتی انجام داده‌اید؟ آیا به مواردی که از برخی خلف وعده‌ها و بی‌توجهی‌ها به اساسنامه به شما و فدراسیون گزارش شده دستور پیگیری و اقدام صادر کرده‌اید؟ حال چگونه است که در اولین ماه از آغاز فعالیت استاندار اردبیل در تهران به ملاقاتش می‌روید و چون گذشته به تعریف از فوتبال اردبیل لب باز می‌کنید؟

آقای استاندار، چون روز روشن است که از فدراسیون تحت مدیریت تاج و دوستان او در اردبیل برای فوتبال منطقه آبی گرم نخواهد شد. این را تجربه ثابت کرده‌است و بدون شک اگر به شما نیز قول‌هایی داده‌اند با گذشت زمان معلوم خواهد شد که همه‌ی آن‌ها را فقط در راستای پر کردن وقت ملاقات زده‌اند.

آقای استاندار، ای کاش قبل‌از ملاقات، تفاهم‌نامه منعقد شده بین استاندار وقت اردبیل و فدراسیون فوتبال در سال گذشته را مطالعه می‌کردید؛ برگزاری مسابقات فوتسال چهارجانبه بین تیم ملی فوتسال و چهار کشور مطرح در این رشته، ایجاد زمین استاندارد فوتبال ساحلی و ایجاد پایگاه استعدادیابی شمال غرب کشور در اردبیل از موارد توافق این تفاهم‌نامه بوده‌است. می‌توانستید بپرسید که آیا قدمی برای تحقق این تفاهم‌نامه از سوی فدراسیون و هیئت فوتبال اردبیل برداشته شده‌است؟ چرا برخی‌ها فقط علاقه‌مند به تشکیل جلسه، رد و بدل شدن یکسری حرف‌ها و درنهایت معرفی خود به‌عنوان مسئولی دلسوز می‌باشند؟

آقای استاندار، واقعیت‌های ورزش و فوتبال استان را از استخوان خرد کرده‌های ورزش و مو سپیدهای صادق این عرصه بشنوید. آمارسازی و دل بستن به برخی از کلمات و آویزان شدن از طناب بزرگ‌نمایی‌ها برای ورزش آفتی بزرگ و خانمان سوز است، امید می رود که ورزش و فوتبال ما در سال‌های آینده روزهای سرشار از موفقیت، یک‌رنگی و شایسته سالاری را تجربه نماید. ان‌شاءالله.




فضول‌باشی و مدیران تحمیلی و سفارشی

نمی‌دانم تا چه زمانی مسئولین ما باید اسیر روزمرگی بشوند و زمان را از دست بدهند؟ چرا عادت کرده‌ایم که حرف‌های قشنگ بزنیم و بیشتر دوران مدیریت خود را در حرف زدن و قول دادن سپری بکنیم. هر کسی که به مسئولیتی گمارده می‌شود در روزهای اول با توپ پر و شعارهای آتشین سخن سر می‌دهد و برای ترمیم خرابی‌ها، اصلاح امور، مبارزه با فساد، حمایت از مظلوم، مبارزه با باندها و باجگیران وعده‌های رنگارنگ داده و امیدواری را در سطح جامعه می‌گستراند.

اما با گذشت زمان همه آن حرف‌ها رفته‌رفته فراموش می‌شود و باز کارهای کلیشه‌ای، تکراری و حرف‌های همیشگی موقعیت خود را بازسازی می‌کنند و درنهایت در عمل اتفاق خاصی نمی‌افتد. مسئولین جدید هم به ادامه وضع موجود رضایت می‌دهند و به وسیله‌ای برای هرچه عمیق‌تر شدن زخم‌های ناشی از بی‌توجهی‌ها و روزمرگی‌ها تبدیل می‌شوند.

گفتم: فضول‌باشی، باز ترمز بریده‌ای، اتفاق جدیدی که نیست، جامعه به این قبیل رفتارها عادت کرده‌است. عین این جریان در ورزش کشور هم حاکم شده است. وزیر ورزش در همان اوایل شروع به کار چنان از تحول و تغییر در ساختار صحبت کرد که اهالی ورزش با خشنودی چشم به روزهای آینده دوختند ولی با گذشت زمان گویا برای ادامه‌ی وضع موجود باید رضایت بدهند و خم بر ابرو نیاورند.

فضول‌باشی گفت: آی بارک‌اله، زدی به خال، ما هم دوست داریم که وزیر ورزش ادعاهای خود را درحرف اثبات بکند و زمینه وحشت و نگرانی باندهای منفعت‌طلب، چسبیده های ورزش و غیرورزشی‌های علاقه‌مند به بساط کاسبی را فراهم کرده و جایگاه‌های غصب شده توسط عده‌ای جویای نام و فاقد صلاحیت فنی را از چنگ آنها آزاد نموده و در اختیار اهل‌شان قرار بدهد. وزیر ورزش بارها بر لزوم حاکم کردن اصل شایسته سالاری تأکید کرده‌است ولی آیا اقدامی درجهت عملی کردن این ادعاها مشاهده شده‌است؟ دنیا مالی که در هر مناسبتی از تحول و قرار گرفتن امور بر مدار اصلاح حرف به میان آورده است آیا در عمل نیز چنین کرده‌است؟

گفتم: چنان برخی از ورزشی‌ها به این حرف‌ها عادت کرده‌اند که توجهی به حرف‌های پوپولیستی نمی‌کنند. ای‌کاش این‌بار وزیر ورزش عمل‌گرایی را به حرف زدن و مدعی شدن مقدم می‌داشت یعنی اول عمل می‌کرد و بعد حرف‌اش را میزد. او هرچقدر که از برنامه‌های خود بگوید در مقابل، جریانات مخرب ساکت ننشسته و برای کند کردن حرکت و چوب لای چرخ اقدام وزیر گذاشتن از هیچ کوششی کوتاهی نمی‌کنند.

فضول‌باشی درحالی‌که مشت‌های گره کرده‌اش را به سوی من نشانه گرفته بود گفت: مسئولین ورزش باید توجه به امور اصلی را مورد توجه قرار بدهند و از افتادن در دام باندهای مخرب و سینه چاکان وضع موجود پرهیز نمایند و نسبت‌به پاک‌سازی مدیریت بخش‌های مختلف از مدیران تحمیلی یا سفارشی فاقد صلاحیت و تخصص اقدام قاطع به عمل آورده و جولان جاه‌طلبان ازخدا بی‌خبر در عرصه ورزش ممانعت نمایند




کوچه‌های آشتی کنان یزد در اردبیل

در بافت قدیمی شهر یزد، کوچه‌های تنگ و باریکی هستند که دو نفر به‌سختی می‌توانند از آنها رد شوند. فلسفه ساخت این کوچه‌ها این بوده مردمی که از آن رد می‌شوند به‌هم بخورند تا این برخورد باعث نزدیکی و صمیمیت آنها بشود.
حالا در اردبیل ما ورودی برخی از ساختمان‌های ۵ و ۶ طبقه را چنین تنگ می‌کنند که ساکنین آنها حتماً در رفت‌وآمدها به‌هم بخورند تا که کدورتی در میان آنها برقرار نشود!
حالا این تنگی و فضای بسیار ناچیز ورودی‌ها را هم اگر با احداث تمام عرصه و بدون پارکینگ در پررفت‌وآمدترین نقطه شهر در نظر بگیری باید قدرت بالای تصمیم‌گیرندگان‌اش در مورد انتقال فلسفه یک اثر تاریخی به‌نام کوچه‌ی آشتی کنان و اجرای آن در ساختمان‌های ۶ طبقه ۱۱ واحدی را ستایش بکنی و به طراحان‌اش آفرین بگویی. به‌نظر می‌رسد مبتکران این ورودی‌های آشتی‌کنان باید مورد تقدیر قرار بگیرند و با صدور مجوزهای لازم در اقصی نقاط شهر به گسترش ساختمان‌های بدون پارکینگ ۶ طبقه ۱۱ و یا ۱۲ واحدی با ورودی‌های آشتی‌کنان همت به خرج بدهند و انواع امتیازات و تسهیلات و امکانات برای بانیان‌اش فراهم بکنند.




امیدواری برای تغییر مدیریت‌ها در ورزش استان‌ها

تا زمانی‌که قطار تغییرات در دستگاه‌های اجرایی به ایستگاه پایانی نرسد گمانه‌زنی‌ها، چهره سازی‌ها و شایعات مختلف ادامه‌دار خواهد بود.
عادت و روش بدی که در دنیای سیاست بر جامعه ما حاکم گردیده خیلی وقت‌ها شایسته سالاری را زیر سوال می‌برد. معمولاً با روی کار آمدن دولت جدید دست‌اندرکاران قبلی با یک اتوبوس از مدیریت دستگاه‌های اجرایی خارج و دست‌اندرکاران جدید با اتوبوسی دیگر همراه با ده‌ها و صدها ادعا و وعده و وعید وارد وزارتخانه می‌شوند.
از این رفتن‌ها و آمدن‌ها باید هدف خاصی موردنظر باشد. هدفی که توسعه و کمک به پیشرفت جامعه و خوش کردن حال مردم باید از ویژگی‌های آن باشد. در هر انتصابی اگر مصلحت مجموعه مورد توجه قرار نگیرد و صرفاً قصد از تغییرات، سهم دادن به رفقا و جبران الطاف و محبت‌های گذشته دوستان و هم باندی‌ها و احیاناً شرکای کاری و تجاری بوده باشد دراین‌میان سر مجموعه بی کلاه مانده و تحولی در اداره امور و خوب کردن حال‌وروز مجموعه به وقوع نخواهد پیوست.
مردم انتظار دارند که در تغییر و تحولات دستگاه‌های اجرایی کسانی در مسند کار و امور قرار بگیرند که در صداقت، تخصص و دلسوزی آن‌ها کوچک‌ترین شک‌وتردیدی وجود نداشته باشد. می‌خواهند وقتی در یک مجموعه افرادی مسئولیتی را بر عهده می‌گیرند با تمامی وجود در خدمت جامعه و منافع عمومی باشند و از نگاه‌ها و رفتارهای جانبدارانه دوری نمایند.
ورزش این کشور نیز از موارد مهم و قابل‌توجه جامعه می‌باشد که هرگونه تغییر و جابه‌جایی مدیریت‌ها در آن باید با هدفی چون تحول و بهبود امور صورت بگیرد. مردم و علاقه‌مندان به ورزش دوست دارند در بخش‌های مختلف از فدراسیون‌ها تا ادارات کل استان‌ها و مدیران ستادی مسئولیت به آن‌هایی سپرده شود که ویژگی‌های مهمی چون وجدان اجتماعی، خدا ترسی و علاقه‌مند نبودن به باند و رفتار های باندی و موضع‌گیری‌های جانبدارانه را دارا باشند. مسئولیتی که براساس تقسیم غنایم و ادای دین به رفقا و قوم و خویش‌ها حاصل شود ورزش را به خاک سیاه می‌نشاند و ناگفته پیداست که در این حالت انتظار بهبود و اصلاح امور و پیشرفت ورزش انتظاری بیهوده و بی‌سرانجام خواهد بود.
در استان ما به‌کارگیری افرادی ناآشنا به ورزش هیچ‌وقت با استقبال علاقه‌مندان و فعالان این عرصه روبه‌رو نشده است. بررسی عملکرد هیئت‌هایی که در رأس آن‌ها غیر ورزشی‌ها قرار گرفته باشد نشان‌دهنده صحت این ادعاست. آیا در ورزش ما قحط‌الرجال است که برای اداره امور دست به دامن غیرورزشی‌ها می‌شویم و سرنوشت رشته‌های مختلف را به دست آن‌ها می‌سپاریم؟ مگر در ورزش افراد باتجربه، تحصیل‌کرده، اهل فن و متخصص کم داریم که به سراغ غیرورزشی‌ها می‌رویم؟ اگر در بحث انتخاب و انتصاب، اصل شایسته‌سالاری رعایت بشود و مصلحت و پیشرفت و تحول ورزش موردنظر باشد دوستان و رفقا و هم‌بازی‌های سیاسی فرصت ابراز وجود بخش‌های مختلف را به دست نمی‌آورند.
درحال‌حاضر ورزشی‌ها امیدوارند که اگر قرار بر تغییر در مدیریت ورزش استان‌ها باشد این کار با نیت خیر و با هدف تحول در ورزش صورت بگیرد. مدیریت ورزش در استان‌ها و تغییر در آن‌ها نباید با توجه به برخی موارد حاشیه‌ای چون آسیاب به نوبت باشد. چه اگر هر اقدامی با چنین نیتی صورت پذیرد نمی‌تواند تأثیر مثبت بر وضعیت آینده ورزش استان‌ها داشته باشد.
ورزش در همه استان‌ها و به‌خصوص در استان ما نیاز به حرکتی جدید و برنامه‌ریزی اصولی دارد. اگر هدف فقط تفریح باشد و این‌که مدیر باقی‌مانده از دولت قبل برکنار گردد و بدون توجه به شایسته سالاری و در نظر گرفتن مصلحت و صلاح ورزش فردی از دوستان و رفقا و هم باندی‌ها و ستادی‌ها به روی کار بیاید و زمینه‌های رضایت عده‌ای فراهم گردد تردید نباید داشت که وضع ورزش از آن‌چه که الان است بد و بدتر خواهد شد. اگر به‌درستی به نقشه راه آینده توجه نشود و دست غیر ورزشی‌های فرصت‌طلب و باندهای مزاحم و همیشه مدعی کوتاه نگردد امید به بهبود روند حرکتی ورزش به سوی پیشرفت بیهوده خواهد بود و حال‌وروز آن روزبه‌روز از آنچه که هست کسل کننده‌تر و دل‌آزارتر خواهد شد.
به تجربه ثابت شده‌است که وقتی در ورزش مدیریت به دست اهلش نباشد و فردی مدیر و متخصص و دلسوز اداره‌ی امور آن را بر عهده نگیرد حاصلی جز خراب‌تر شدن اوضاع چیز دیگری نخواهد داشت. اگر تغییر در ورزش به بهبود اوضاع و قرار گرفتن در مسیر تعالی منجر نشود عوض شدن اسم و چهره آدم‌ها و رفتن‌ها و آمدن‌ها جز اتلاف وقت و سرمایه سود دیگری برای ورزش به‌دنبال نخواهد داشت. والسلام.




به بهانه روز فوتبال اردبیل

۲۷ آذرماه را می‌توان یکی از مهمترین روزها در تاریخ ورزش و فوتبال اردبیل ذکرکرد. روزی که در آن جوان‌های لایق و سرافراز اردبیل سرود پیروزی سردادند و با قهرمانی در اولین دوره جام فلق توانایی‌های خود را به نمایش گذاشتند.

۲۷ آذر ماه به عنوان روز فوتبال برای اردبیل و جامعه ورزش یادآور روزهای سرشار از غرور و شادی، عشق و همدلی، هم‌زبانی و همراهی و یکدلی بود. روزی که مسئولین شهر و فوتبال، تماشاگران و بازیکنان همه در کنار هم سرود پیروزی سر دادند، سرودی که بیان‌کننده گوشه‌ای از توانایی‌های جوانان و نمونه‌ای از وحدت مردم بود.

جام فلق و قهرمانی در این رقابت‌ها اتفاق ساده‌ای نبود که در سال‌های اخیر عده‌ای هرچند اقلیت ناچیز تلاش کردند از کنار آن عبور کنند و در گفته‌ها و نوشته‌هایشان برای کم‌اهمیت جلوه دادن آن رقابت‌ها تلاش نمایند و به نوعی رابطه جوانان و فوتبالی‌های امروز را با گذشته‌ی این ورزش پرطرفدار قطع نمایند.

این جماعت اقلیت هر وقت تریبونی به دست آوردند سعی کردند چهره جام فلق و فلقی‌های سرافراز را مخدوش نمایند و یا برای مهم جلوه دادن خود، گذشته فوتبال منطقه را تخریب کرده و ناجوانمردانه برای زیر سؤال بردن آن قد علم کنند ولی هرچقدر که بکوشند نمی‌توانند پرده بر روی واقعیت‌ها بکشند و حقایق موجود را طور دیگری وانمود بکنند.

فلق و قهرمانی در آن سند شایستگی فوتبال اردبیل و دلیلی محکم بر جایگاه والای فوتبال دهه ۶۰ در جامعه می‌باشد. فلق برگ زرینی در تاریخ فوتبال اردبیل و نشانه‌ای از قدرت بالا و مثال‌زدنی جوانان منطقه می‌باشد.

فلق نمونه بارز از همدلی و هم‌زبانی جامعه ورزش و فوتبال اردبیل در دهه ۶۰ بود. بلندی همت، علو طبع و عزت‌نفس از شیوه‌های پسندیده ورزشکاران صادق است. صفاتی که در اردوی فوتبال فلقی های اردبیل خیمه می‌زد و دعای هواداران همیشه بدرقه راهشان می شد.

در آن دوران وحدت و هم‌زبانی جامعه فوتبال اجازه نمی‌داد که شیطنت‌های آتش‌بیاران معرکه مثمر ثمر شود تا با حیله و تزویر اساس فوتبال را متزلزل کنند و مانع از به سامان رسیدن امور بشوند.

و چنین است کسانی که سال‌های طلایی فوتبال اردبیل را از نزدیک مشاهده کرده‌اند اجازه کوچکترین بی‌حرمتی به زحمتکشان آن سال‌ها و فلق آفرینان پرافتخار نمی دهند و با وجدانی بیدار از بزرگی و سرافرازی فوتبال دهه ۶۰  اردبیل دفاع می کنند.

و باز باید از دست‌اندرکاران مجمع مطالبه‌گران فوتبال اردبیل به نیکی یاد شود که همتی به خرج دادند و ناروایی‌ها و چشم تنگی‌ها و اظهارهای نسنجیده عده‌ای فرصت‌طلب و تنگ‌نظر را تحمل کردند ولی از فراموش شدن خاطرات روز فوتبال و سرافرازی و سربلندی فوتبال اردبیل ممانعت کردند. امسال سومین مراسم بزرگداشتی است که برگزار می‌کنند و این بار از افتخارآفرینان فوتبال دهه ۸۰ اردبیل تجلیل می‌نمایند.

عزیزانی که حتی تحمل برنامه‌های یک مراسم تجلیل را ندارند و از ظرفیت کافی برای قبول واقعیت‌ها برخوردار نیستند باید بدانند که حرکت در خط تفرقه و کوبیدن بر طبل من آنم که رستم بود پهلوان, هیچ‌وقت نمی‌تواند با موفقیت همراه باشد. بدانند که همدلی را پاس داشتن بهتر از پاشیدن بذر نفاق و چنددستگی است. آگاه باشند که فریب افکار عمومی امکان‌پذیر نیست و مردم به راحتی سره را از ناسره تشخیص می‌دهند و افراد صادق را از فرصت‌طلبان و مذنذب و نان به نرخ روز تشخیص می‌دهند.

فوتبال برای بازگشتن به دوران سرافرازی نیاز به حرکتی همه‌جانبه و اقدامی از سر صدق و صفا دارد. تا زمانی‌که عده‌ای منافع باندی و گروهی و شخصی را بر منافع ورزش ترجیح بدهند سخن گفتن از موفقیت و کارنامه‌ قابل‌قبول امکان‌پذیر نخواهد بود.

یاد و خاطره روزهای خوش و آفتابی فوتبال اردبیل را گرامی می داریم و در مقابل یک‌رنگی، همدلی، عشق و وفاداری دست‌اندرکاران فوتبال دهه ۶۰ سر تعظیم فرود می‌آوریم.




مرحوم مقصود بایرامی؛ ستاره پرفروغ فوتبال اردبیل

فوتبال اردبیل در هر مقطعی از حیات پربرکتش، چهره‌های ماندگار و اثر گذاری را تحویل جامعه ورزش و فوتبال داده است. چهره‌هایی که نام و یادشان در تاریخ این دیار  به یادگار مانده‌است.
بی‌دلیل نیست که جامعه فوتبال اردبیل همچنان به بزرگان این رشته و آن‌هایی که سال‌ها برای اعتلایش کوشیده‌اند افتخار می‌کنند. وقتی گفته می‌شود که پیشکسوتان فوتبال اردبیل گنجینه‌های ارزشمند جامعه هستند دلیل این ادعا گذشته پربار، کارنامه‌ی پرافتخار و تواضع و فروتنی‌شان می‌باشد.
اکثریت وابستگان به خانواده فوتبال اردبیل از مفاخر ورزش محسوب می‌شوند و خیلی از آن‌ها با رفتار و کردارشان مفهوم و معنی پیشکسوت را درعمل معنی کرده و قلب مردم و جامعه ورزش و فوتبال را تسخیر نموده‌اند. مو را در آسیاب هم می‌توان سفید کرد پس هر سفیدمویی را در ورزش نمی‌توان پیشکسوت نامید‌. پیشکسوت واقعی دنیایی از هنر، خلاقیت و معنویت و دریایی از اخلاص، کردار نیک، رفتار پسندیده، مردانگی و جوانمردی است. و چنین است که بزرگانی چون مرحوم بایرامی علی‌رغم گذشت سال‌ها از کوچ ابدی‌اش همچنان برای ورزشی‌ها عزیز، برای فوتبالی‌ها الگو و برای آحاد جامعه فوتبالیستی فراموش‌نشدنی و ماندگار است.
مرحوم مقصود بایرامی در روزگاری که فوتبال اردبیل در سطح کشور آقایی می‌کرد و مجموعه‌ای از بهترین‌ها را در اختیار داشت به‌عنوان فرماندهی مقتدر، کاپیتانی خوش‌اخلاق، بازیکنی با تکنیک و فوتبالیستی متعصب در رهبری آن پیروزمندانه عمل می‌کرد.
ورزشکار در کنار موفقیت‌ها و پیروزی‌ها باید پرچمدار اخلاق و منش والای انسانی باشد. در دهه ۶۰ بیشتر فوتبالی‌های اردبیل از چنین ویژگی‌هایی برخوردار بودند و مرحوم مقصود بایرامی دراین‌ارتباط الگویی برای جوانان به شمار می‌رفت.
نام مقصود گره‌خورده با فوتبال اردبیل است. تلاش‌ها و زحمات وی در راه اعتلای فوتبال بر هیچ‌کس پوشیده نیست. آذر ماه یادآور روزهایی است که با کوچ ابدی این مرد بزرگ، ورزش و فوتبال اردبیل عزادار شد. آن مرحوم برای سربلندی فوتبال اهداف بزرگی در سر می‌پروراند.دوست داشت همه اندوخته‌ها و تجربیاتش را به جوانان منتقل بکند و در این راه گام‌های اولیه را نیز برداشته بود ولی افسوس که اجل مهلتش نداد و بدین ترتیب فوتبال اردبیل یکی از سرمایه‌های خود را از دست داد.
بارها گفته‌شده که آن مرحوم بنیانگذار فوتبال نوین در اردبیل بود‌. همت والای او و نقش تأثیرگذارش در گستردن بذر وحدت و یکدلی در جامعه فوتبال ستودنی بود. او خدمتگزاری صادق و بازیکنی در خدمت جامعه و فوتبال بود و سعی داشت در همه میادین با حداکثر تلاش در خدمت تیم باشد و عاملی برای حرکت رو به جلو آن.
سالروز درگذشت این ورزشکار به یاد ماندنی و اسطوره فوتبال اردبیل را گرامی می‌داریم. امیدواریم جوانان فعال در عرصه فوتبال بتوانند ادامه دهندگان راه پر افتخار بزرگانی چون مرحوم مقصود بایرامی باشند. او ستاره‌ای تابناک در آسمان پر بار فوتبال اردبیل در دهه ۶۰ بود.روحش شاد و یادش گرامی باد.




فضول‌باشی و سخنان وزیر ورزش در باب مدیریت

فضول باشی درحالی‌که سر و روی خود را پوشانده و ماسک بر چهره زده بود آفتابی شد. تا دیدمش گفتم حتماً کار واجبی برایش پیش‌آمده که در یک هوای سرد و با این وضعیت پوشش از خانه بیرون آمده است. او خواست که صحبت را آغاز کند ولی سرفه‌های پیوسته امانش نداد، سرفه‌های او موجبات به راه افتادن آب از کنج و گوشه‌های چشمش را فراهم کرده بود. به او گفتم: مرد مؤمن با این حال بیرون از خانه پا گذاشته‌ای چه‌کار واجبی داری که با حضور در سطح شهر هم خود و هم مخاطبانت را با خطر مواجه می‌کنی. برو استراحت کن و مایعات بخور شاید که حالت خوب گردد و امکان حرف زدن به دست آوری.
گفت: امروز وقتی صحبت‌های وزیر ورزش در جمع معاونین ورزشی ادارات کل را دیدم و شنیدم تاب تحمل از دست دادم و آمدم که به شما خبر بدهم. وزیرگفت: “مخالف آدم‌هایی هستم که ورزشی نیستند و از ورزش می‌خواهند برای رسیدن به شهرت استفاده کنند”. این آقای دنیا مالی حرف‌های قشنگ می‌زند و تا حال حرف زدنش بیشتر از عمل بوده‌است. او به یک مورد به خوبی اشاره کرده ولی گفتن کافی نیست، برادر، دستور عمل به این گفته و عقیده‌ات را صادر کن و زمینه برگشت همه کسانی را که از دیگر دستگاه‌های اجرایی به خدمت در ورزش روی خوش نشان داده‌اند فراهم کن و ورزش را به صاحبان مجموعه از بدنه ورزش و جوانان بسپار. باید بپذیریم که با حلوا گفتن دهان شیرین نخواهد شد. اگر به گفته خود ایمان داری، بسم‌الله، این گوی و این میدان. ورزش در بیشتر مناطق نیاز به پوست‌اندازی دارد. درصورتی‌که تحمیل شدگان به ورزش به جایگاه‌های خود برگردند و بر کارکنان عرصه ورزش بهای لازم داده شود ورزش حتماً با یک حرکت قابل‌قبول مواجه خواهد شد.
گفتم: فضول باشی تو را چه به این کارها. اگر قرار به رفتن باشد خواهند رفت، با گفته‌های تو نه کسی را ابقا می‌کنند و نه حکم پایان مأموریت فردی را صادر می‌نمایند. بنشین و تماشا کن، از این آمدن‌ها و رفتن‌ها زیاد دیده‌ایم ولی امیدوار باشیم که اگر اراده بر تغییر باشد کارها به افراد خبره و دارای کارنامه سپرده شود. ظلم در حق ورزش و ورزش ایران خواهد بود که برای راضی نگاه داشتن جمعی، مدیریت‌های ورزشی را هبه بکنیم و در این راه روابط را بر ضوابط ترجیح بدهیم.
گفت: مگر ما هم غیر از این حرفی زده‌ایم. هر وقت که حرف حق زدیم چه عکس‌العمل‌هایی که ندیدیم. نوچه‌های همیشه مدعی تا می‌توانستند محبت کردند و افاضه فرمودند حالا آنها در قبال سخنان وزیر چه موضعی خواهند گرفت؟ آیا بر می خیزند و با یک حرکت نسنجیده وزیر را نفوذی قلمداد خواهند کرد و یا به بیان واقعیت تن خواهند داد.
گفتم: وزیر ورزش اگر می‌خواهد در استان‌ها، ورزشی‌ها و ورزشکاران آثاری از تغییر ببینند و برخورد با انصاف و عدالت و به‌دور از هرگونه جانبداری‌ها و کج‌اندیشی‌ها را شاهد باشند بهترین کار عمل به وعده‌ها و تحقق وعده‌ها خواهد بود.
گفت: عزیز دل برادر، من می‌روم ولی هر وقت موج تغییرات در مدیریت ورزش استان‌ها به حرکت درآمد حتماً من بیمار را بی‌خبر مگذار شاید که با اقدامات وزیر روزنه‌ای برای برخورداری از حال خوش برای ورزش گشوده شود.




فضول‌باشی و دفع آدمک‌ها

جامعه در دست عاشقان پست و مقام گرفتار شده‌است. خیلی سؤال‌برانگیز است که استاندار در جلسه ستاد‌ی‌های دکتر پزشکیان به گدایان پست و رزومه به دستان سرگردان بین اردبیل و تهران اشاره کرده و می‌گوید: اگر احیاناً فردی به مدیریت مجموعه‌ای بدون هماهنگی با استان حکمی بگیرد چندان کاری در استان از پیش نخواهد برد! شنیدن چنین خبرهایی از زبان بالاترین مقام اجرایی استان این سؤال را در ذهن ایجاد می‌کند که در این پست‌ها چه راز و رمزی است که عده‌ای حاضرند ده‌ها خفت را به جان بخرند ولی عنوان مدیریت به‌دست آورند! باید بر شدت بالای احساس مسئولیت در نزد کسانی که رسیدن به مقامی را مقدم بر هرچیزی می‌دانند آفرین گفت و بزرگواری و بلندی طبع و عشق به خدمت‌شان را ستود!! این‌گونه رفتار کردن سال‌هاست که در جامعه ما به یک امر عادی تبدیل شده و رایزنی، التماس و لشکرکشی برای قرار گرفتن در پشت میز مدیریت ادارات کل را به یک امر عادی تبدیل کرده‌است! حال که استاندار به ترفند برخی‌ها پی برده و بر دور زدن استان توسط سینه‌چاکان مدیریت، آگاهی یافته باید در حذف آنها و کشیدن خط قرمز بر روی نام‌شان کوچکترین تردیدی به خود راه ندهد.

فضول‌باشی کلام از کلام‌اش کنده نمی‌ شد، حرف‌اش را قطع کردم و گفتم: کسانی که برای به دست آوردن یک پست در دوران بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری مصمم شده‌اند با حرف‌های استاندار آرام نخواهند نشست و به هر ترتیبی تلاش خواهند کرد که این فرصت را از دست ندهند!

گفت: استاندار کار سختی دارد. بعد از سخنان وی عده‌ای که تحمل شنیدن این قبیل حرف‌ها و اولتیماتوم‌ها را ندارند ممکن است روی به حاشیه آورند ولی بهترین تصمیم برای استاندار در همان شروع به‌کار و آغاز تغییرات، دفع آدمک‌ها و جذب کاربلد‌هاست.

گفتم: کسانی که عاشق دیده شدن هستند دست به هر کاری می‌زنند و به‌راحتی آب خوردن حقایق را وارونه جلوه می‌دهند و آماده‌اند که آسمان را به زمین بدوزند و سیاه را سفید جلوه دهند و قیصریه‌ای را به آتش بکشند شاید که انگشتان‌شان را به یکی از مدیریت‌ها وصل نمایند.

گفت: اگر فردی لیاقت داشته باشد و در کارنامه‌اش پاک‌دستی و پاک‌چشمی ثبت‌شده باشد نیازی به این در و آن در زدن نخواهند داشت، نیازی به چادر زدن در تهران و رفت‌وآمدهای پیاپی به وزارت‌خانه‌ها و چاپلوسی و خودنمایی نخواهد بود. استاندار به‌درستی در مقابل آنها موضع‌گیری کرده‌است چراکه این حضرات بیشتر به فکر خود و دوستان‌شان بوده و دغدغه خدمت به مردم و جامعه را ندارند.

گفتم: فضول‌باشی آدم دلش می‌گیرد وقت می‌بیند کسانی که در مسئولیت‌های قبلی نمره قبولی نگرفته و کارنامه‌ای سیاه از خود بر جای گذاشته و ده‌ها اما و اگر در موردشان مطرح است باز هم سینه سپر کرده و خود را لایق تصاحب پست‌های حساس می‌دانند.

گفت: به جز حرص خوردن کار دیگری نمی‌توان کرد. ولی این را بار دیگر تکرار بکنم که استاندار و دیگر مسئولین تصمیم‌گیر حتماً بهتر از من می‌دانند کسانی که برای پست و مقام دوندگی می‌کنند از شایستگی لازم برای ارتقاء برخوردار نیستند، اگر شایسته بودند که دنبال مقام نمی‌دویدند بلکه به داشته‌ها و گذشته‌های خود و پرونده خدمت و خدمتگزاری‌شان متکی می‌شدند.




مسئولین یک ظاهر و صدباطن در ورزش

دامن ورزش را با برخی حرکت‌های نسنجیده و رفتارهای ناشی از عقده‌های درونی و قدرت‌طلبی و بلندپروازی‌های بی‌حساب و کتاب آلوده نکنیم. در قامت طرفداری از ورزش و به عشق مدیریت در آن، این عرصه را فضایی برای خودنمایی غیر ورزشی‌های همیشه مدعی و زیر آب‌زن تبدیل نکنیم. رقابت سالم در تمام عرصه‌های آن از میادین تا مجامع انتخاباتی را حاکم نماییم و با رعایت کامل قوانین از آسیب بیشتر به ساختار آن ممانعت کنیم. ورزش باید در راستای تقویت روحیه همکاری و تعامل بین افراد و گروه‌های مختلف نقش‌آفرینی کند، آن را وسیله‌ای برای تفرقه، رنجاندن و گوشه‌نشینی ورزشی‌های اصیل و کارنامه‌دار تبدیل نکنیم.

چند روزی صاحب امر و امضاء بودن در ورزش، ارزش آن را ندارد که این مقوله را از کارکرد اصلی‌اش دور بکنیم و خوبی‌ها و نقاط مثبت آن را با بدی‌ها و نقاط منفی جایگزین نماییم. فرقی نمی‌کند از وزیر ورزش تا یک کارشناس ساده هر فردی که در این وادی تلاش بکند خیانتکاری است که راندن‌اش از محیط ورزش لازم و ضروری خواهد بود.

ورزش به نوبه خود عرصه‌ای است برای ساختن و پرورش انسان‌ها. هدف ورزش چون مدرسه، دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی آدم‌سازی است. وظیفه مهم و قابل‌توجه ورزش، تربیت نوجوانان و تکامل روح و جسم آن‌هاست. ورزش با قرار گرفتن در مسیر درست و اصولی‌اش می‌تواند روحیات ناب انسانی را در جسم و جان ورزشکاران تزریق بکند و آنها را از پلیدی‌ها و زشتی‌ها تا حد امکان دور نماید.

ورزش موقعی می‌تواند برای دستیابی به هدف امیدوار باشد که مسئولین و دست‌اندرکاران‌اش برای سالم‌سازی فضای آن اقدام بکنند. دروغ و دروغ‌گویی از هر شخص و در هر زمینه‌ای ورزش را از اهداف‌اش دور می‌کند، زیرآب‌زنی، پرونده‌سازی و اتهامات ناروا به افراد، قامت کشیده‌ی ورزش را خم و روزگارش را تباه می‌کند، پایمال کردن حق افراد و گروه‌ها و توجه به دوستان و آشنایان و جایگزین کردن رفاقت‌ها و باندبازی‌ها با شایسته سالاری‌ها آتش بر ساختار ورزش می‌افکند، تفسیر قوانین و مقررات و زیر پا گذاشتن اساس‌نامه‌ها و آیین‌نامه‌ها به خاطر دوستان و رفقا، لرزه بر اندام خدمتگزاران می اندازد و وسیله‌ای برای راندن پیشکسوتان و بزرگان ورزش به گوشه رینگ می شود، سرپوش گذاشتن بر ضعف عملکردها و تلاش برای خاموش کردن صدای منتقدان آفتی برای توسعه و رشد ورزش تلقی می‌شود و یکدندگی و اصرار بر اجرای خواسته‌های خود و اهمیت ندادن به پیشنهادها و دل‌سوزی‌ها، وسیله‌ای برای جان گرفتن خودمحوری و غرور و تکبر می شود. در هر کجای ایران بزرگ و سرافراز که دست‌اندرکاران ورزش بر خلاف جریان آب شنا بکنند و خود و دوستان را محور تشخیص بدانند ورزش را در سراشیبی سقوط قرار می‌دهند و نسخه‌ای سراسر درد و غم و شکست و ناکامی برایش می‌پیچند.

مسئول ورزش در هر رده و در هر پستی که بوده باشد باید دغدغه‌ای جز سربلندی ورزش نداشته باشد. زمینه استفاده از همه نیروها را فراهم بکند و فضای آن را کاملاً برای تنفسی پرانرژی مساعد نماید. ورزش موقعی به موفقیت و درخشش یاران و جوانان خود امیدوار می‌شود که مسئولین‌اش یک ظاهر و صد باطن نباشند.




به یاد مرحوم استاد علی تیمورزاده

انسان‌های بزرگ و با وجدان همیشه برای نزدیکان و آشنایان الگویی قابل احترام هستند. یادشان در ذهن‌ها می ماند و درس‌هایی که از مکتب‌شان یاد گرفته‌اند فراموش نشدنی می شوند.

وجدان کاری را نگرشی قاطعانه و همراه با تعهد نسبت به شغل می دانند. در هر شغل و در هر مقام و در هر پستی، صاحبان وجدان کار نمونه بارزی از معرفت، گذشت، تلاش، اخلاص، صبر، استقامت و بزرگواری هستند.

وجدان کاری آمیزه‌ای از مسئولیت پذیری، تعهد، انضباط، هدفمندی و خوش‌اخلاقی است. وجود این ویژگی‌ها در یک فرد نشان از بزرگی و برخورداری از انگیزه لازم برای به انجام رساندن تمام وظایف و القاء احساس مثبت به همکاران در محیط کار و دوستان و آشنایان است و کسانی که از نزدیک با دکتر علی تیمورزاده آشنایی داشتند و یا در دانشگاه همکارش بوده‌اند و یا پای درس او نشسته و از دریای علم و ادب‌اش بهره‌ها برده‌اند بر این نکته که آن مرحوم در همه لحظات زندگی پر بار و تأثیر گذارش با رفتار و عملکرد مناسب و فراموش نشدنی‌اش درس احساس مسئولیت، وفاداری به ارزش‌ها و حفظ حریم و حقوق دیگران را می داد هم عقیده خواهند بود و چه خوشبخت بودند دانشجویانی که افتخار نشستن به پای درس او را به دست می آوردند و چه بهره‌ها بردند آنهایی که به عنوان همکار سال‌ها در مراکز آموزش‌عالی استان در کنارش بودند که تا می توانستند از بوستان ادب، علم، بزرگواری و انسانیت‌اش اندوخته‌ای پر بار و با ارزش را به دست آوردند.

دکتر علی تیمورزاده استاد و معلمی که عمر پر برکت خود را در راه تربیت دانشجویان و آینده سازان ایران اسلامی سپری کرد برخوردار از مجموعه‌ای از ویژگی‌های یک استاد خوب و تأثیر گذار بود. بیان ساده و شیوا، طرح پرسش‌های خلاق و درگیر کردن دانشجویان در مسایل، نظم و دقت در تدریس و حضور در کلاس درس و رابطه خوب و پدرانه با دانشجویان از جمله عواملی بودند که در محبوبیت و علاقه‌مندی دانشجویان به وی نقش‌آفرینی می کردند.

استفاده از زمان در انتقال داشته‌های خود به دانشجویان و تشویق و ترغیب شاگردان برای بهره‌برداری بهینه از زمان برای یادگیری یکی دیگر از ویژگی‌های ممتاز این استاد بود. آن مرحوم اجازه سپری شدن زمان کلاس درس بدون تأثیر مثبت را هرگز نمی داد و به این ترتیب بود که جمله دانشجویان و همکاران‌اش از بودن در کنار وی لذت می بردند و به معنی واقعی از حضور در کلاس درس وی بهره‌ها می گرفتند.

جامعه دانشگاهی و علمی اردبیل استادی بزرگ، معلمی سرافراز و انسانی اخلاق‌مدار را از دست داد. او یکی از چهره‌های تأثیرگذار در راه‌اندازی، استمرار و دوام رشته کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی اردبیل بود. فارغ‌التحصیلان رشته کشاورزی واحد اردبیل نقش مثبت آن مرحوم در تربیت متخصصان و عشق به آینده روشن فرزندان ایران زمین را نمی توانند فراموش بکنند.

و برای نگارنده این سطور افتخار بزرگی بود که سال‌ها در کنار او و در آزمایشگاه‌های کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل درس وجدان‌کاری، احساس مسئولیت، تعهد به کار و تلاش برای تربیت نسلی دانا و توانا را آموختم. بدون شک مجموعه بزرگی چون دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل خدمات بی منت این استاد بزرگ را فراموش نخواهد کرد. روحش شاد و یادش گرامی‌باد.