1

فضول باشی و حامیان مالی ورزش

تا صحبت از ورزش حرفه‌ای، لزوم حضور تیم‌های ورزشی اردبیل در لیگ‌های مختلف، پرشدن ورزشگاه‌ها و ایجاد انگیزه در نوجوانان و جوانان برای روی آوردن به ورزش به میان می‌آید و از عدم موفقیت در این زمینه سخن گفته می‌شود همه کاسه کوزه‌ها بر سر حامیان مالی می‌شکند.

حامی مالی حلقه مفقوده توسعه ورزش استان محسوب می‌شود. برای استان قهرمان پروری چون اردبیل نقطه ضعف بزرگی است که وقتی ورزشکارانش به مرحله درخشش می‌رسند به استان‌ها و شهرهای دیگر می‌روند و بناچار از شهر و کاشانه خود دور می‌شوند.

مطالبه‌گری علاقه‌مندان به ورزش وقتی اوج می‌گیرد و به طرق مختلف از فعال نبودن رشته‌های مختلف ورزشی در سطوح رقابت‌های کشوری انتقاد می‌شود حامی مالی در تیررس قرار می‌گیرد. آیا به‌راستی در سطح استان فعالان و بنگاه‌های اقتصادی نمی‌توانند برای حمایت از ورزش سرفصلی برای خود تعریف نمایند؟ واحدهایی که از امکانات استان استفاده کرده و به‌خوبی درآمد زایی می‌کنند چرا نمی‌خواهند گوشه‌ای از این درآمدها را صرف ایجاد شور و نشاط در استان بکنند؟ آیا گردش مالی واحدهای بزرگ صنعتی استان در اندازه حمایت از یک تیم ورزشی نمی‌باشد؟ باور کن زجرآور است که در واحدهای صنعتی استان اراده‌ای برای حمایت از ورزش وجود ندارد. فقط تا می‌توانیم دراین‌ارتباط حرف می‌زنیم، شعار می‌دهیم ولی دریغ از یک حرکت مثبت و عملی در سال‌های اخیر.

گفتم: فضول باشی روی سوژه‌ی خوبی دست گذاشته‌ای. تا درخواستی و تقاضایی برای تحت پوشش قرار دادن یک تیم ورزشی مطرح می‌شود صاحبان واحدهای صنعتی از نداری، مشکلات و کمبود نقدینگی و درماندگی صحبت می‌کنند ولی تا مشکلی برای یک واحد پیش می‌آید و به مرحله واگذاری می‌رسد همان درمانده‌ها برای تصاحب آن واحد سرودست می‌شکنند و رایزنی می‌کنند. لوای بی‌توجهی به ورزش فقط در این منطقه برافراشته شده و هر روز به طرق مختلف برای گسترش و همه‌گیر کردن آن هم تلاش می‌کنند.

گفت: سرمایه‌گذاری در ورزش می‌تواند نوید اتفاقات خوب از قبیل کشف استعدادهای نهفته و ایجاد انگیزه در بین ورزشکاران باشد. چرا در دیگر نقاط کشور و حتی در شهرهای کوچک به پشتیبانی از ورزش روی خوش نشان می‌دهند و این اردبیل است که از هیچ شانسی دراین‌ارتباط برخوردار نیست. استان ما در سخنان امیدوارکننده برای جذب حامی مالی در صدر قرار می‌گیرد و این‌چنین است که سال‌ها ورزش ما را با این قبیل وعده‌ها امیدوار کرده‌اند ولی جز بن‌بست مسیر دیگری در پیش پای آن قرار نگرفته است.

گفتم: باید به یک واقعیت نیز اشاره بکنم. فضول باشی عزیز در استان ما هنر استفاده از حامیان برای کمک به ورزش نیز در حد صفر است. تجربه نشان می‌دهد که ما در مقاطعی خواسته و ناخواسته حامیان مالی ورزش را فراری داده‌ایم. نمونه‌های متعددی را می‌توان ذکر کرد و این دردی است که متأسفانه برای درمانش نیز چاره‌ای اساسی اندیشیده نشده است.

گفت:خوب اشاره کردی، باید قدر کسانی را که برای ورزش ریالی هزینه می‌کنند بدانیم و زمینه دلگرمی هرچه بیشتر آن‌ها را فراهم بکنیم. کاری انجام ندهیم که دلسرد‌شان نماییم تا عطای ماندن در ورزش را به لقایش ببخشند و بروند و دیگر به ورزش و ورزشی‌ها روی خوش نشان ندهند.

گفتم: علاوه‌بر بخش خصوصی در نقاط مختلف کشور حمایت شورا و شهرداری نیز ملموس است ولی در استان و به خصوص در شهر اردبیل نیز این امر با اما و اگرها مواجه می‌باشد و خلاصه اردبیل است و هزاران  هزار حاشیه که ورزش دراین‌میان دیوارش بسیار کوتاه‌تر از بخش‌های دیگر می‌باشد.

گفت: من فقط خداخدا می‌کنم که این تعداد اندک و محدودی که الان به طرق مختلف از ورزش و رشته‌های مختلف حمایت می‌کنند دلسرد نشوند، آن‌ها را دلگرم ‌کنیم و تشویق‌شان نماییم تا بتوانند بر دایره حمایت‌هایشان اضافه کنند و دیگران نیز  را برای حضور در صحنه حمایت از ورزش تشویق نمایند. ان‌شاءالله.




انتقال بازار آهن‌فروشان؛ اقدامی ضروری و قابل تحسین

رأی قاطعانه شورای شهر و پیگیری‌ها و اراده شهردار اردبیل، منجر به تحقق یکی از خواسته‌های مردم شد و احداث بازار آهن‌فروشان در محلی جدید و خارج از محدوده به تصویب رسید.

انتقال شغل‌های مزاحم از هسته مرکزی شهر، نیاز ضروری برای کاستن ترافیک و پیشگیری از هرگونه خطرات احتمالی به شمار می‌رود.

بازار آهن‌فروشان به دلیل قرار گرفتن در محلی پرتردد برای مردم و ساکنین منطقه مشکل‌آفرین بوده و عاملی مهم در ترافیک بالای فلکه علی‌آباد و گذرگاه‌های منتهی به این مسیر می‌باشد.

حمل آهن در منطقه مسکونی مجاور بازار، یکی از دغدغه‌های ساکنین و صاحبان این واحدها بوده و اقدام شورای شهر و شهردار در احداث بازار جدید آهن‌فروشان گامی عملی و اصولی در تأمین رفاه و آسایش و خواست جمع کثیری از مردم اردبیل به شمار می‌رود.

محمود صفری شهردار اردبیل می‌گوید: پروژه احداث بازار بزرگ آهن‌فروشان در زمینی به مساحت ۳۸ هکتار در جاده کوراییم و با اعتباری بالغ بر 000 ۱ میلیارد تومان آغاز می‌شود.

وی اقدام برای عملی شدن این پروژه را درپاسخ به مطالبات شهروندان برشمرد و گفت: با انتخاب پیمانکار و آغاز عملیات اجرایی، پیش‌بینی می‌شود در سه سال آینده بازار به‌طور کامل تکمیل و مورد بهره‌برداری قرار بگیرد.

وقتی شورای شهر اردبیل در مردادماه سال ۱۴۰۰ به شهرداری محمود صفری رأی داد جمع اندکی که حضور مردی جهادی و معتقد به خدمت بی‌منت در شهرداری را برخلاف منافع خود می‌دیدند پرچم مخالفت برافراشتند و با آویزان شدن از بهانه‌های من‌درآوردی و بی‌پایه برای کاستن از سرعت اقدامات شهرداری اقدام کردند.

وی در ابتدای حضور در عمارت شهرداری قول‌هایی مبنی‌بر آماده‌سازی سریع پل قدس، تعیین تکلیف باغ شریعت و تسریع در عملیات سامان‌دهی رودخانه بالیخلو را داده بود که با حرکت در مسیر تحقق آن‌ها و خواسته‌های مردم بر انتخاب درست شورا و رفتار جانب‌دارانه برخی از فرصت‌طلبان مهر تأیید زد.

انتقال بازار آهن‌فروشان از محل فعلی در آستانه سالروز ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا(س) بهترین عیدی برای اصناف و ساکنین در مجاورت بازار فعلی بود.

مسئولی که دغدغه‌ای جز خدمت و هدفی به‌جز جلب رضایت پروردگار و خلق خدا نداشته باشد برای پیشرفت و توسعه منطقه تا می‌تواند تلاش می‌کند و از حاشیه سازی‌ها و جوسازی‌های افراد مغرض و منفعت‌طلب هراسی به دل راه نمی‌دهد.

محمود صفری با حمایت‌های منطقی شورا برای تغییر در چهره شهر و رفع نیازهای زیرساختی مصمم می باشد و امید می رود همراه با این تحولات و تکمیل پروژه‌های دردست‌اقدام چون پل نیایش برای تحول‌آفرینی در بخش ورزش سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری نیز اقدام نماید. ان‌شاءالله.




رمز موفقیت؛ برخورد با سوء استفاده‌چی‌های بی‌هنر

احساس مسئولیت و تلاش برای تحقق اهداف، از عوامل موردنیاز برای موفقیت در ورزش به شمار می‌رود قاطعیت، درایت و جدیت در کارها لازمه موفقیت در عرصه ورزش می‌باشد.

همیشه در ورزش ما افرادی هستند که برای دستیابی به اهداف شوم، با انگیزه‌های مختلف در لباس دوست برای ناکامی و به ثمر نرسیدن دوندگی‌ها نقشه می‌کشند تا با محق جلوه دادن خود، بی‌انگیزگی و حس بدبینی و روحیه نومیدی را تقویت بکنند.

با بررسی کوتاه در ارتباط با موفقیت‌های به‌دست‌آمده در ورزش، مشخص می‌شود که در هر مقطعی که مسئولان ورزش، هوشیارانه، غیرتمندانه و حساب‌شده عمل کرده و از افراد کارآمد، کارکشته، توانا و دانا استفاده نموده‌اند حرکت رو به جلو با شتاب مطلوبی انجام پذیرفته است.

مختومه کردن پرونده آویزان های ورزش، کوتاه کردن دست سوءاستفاده‌چی های بی‌هنر، پایان دادن به تفرقه افکنی‌ها و دوبه‌هم‌زنی چهره‌های ظاهرالصلاح، برچیدن بساط تزویر و ریا و چاپلوسی و پاکسازی محیط از نان به نرخ روز خورها عواملی هستند که می‌توانند رشد، توسعه و موفقیت ورزش در همه زمینه‌ها را تضمین نمایند.

ورزش ما از افراد مفسد، جریانات مخرب، فرصت‌طلبان در کمین نشسته، چند چهره‌های مزدور و طبل‌های توخالی ازخودراضی ضربات سنگینی را متحمل شده‌است. ناکامی‌ها و بازگشت به عقب بیشتر نتیجه‌ی فعالیت، میدان‌داری و جولان دارن این قبیل افراد میباشد.

اگر مسئولان ایستادگی کنند و از نفوذ و رخنه چهره‌های امتحان پس داده مردود شده ممانعت نمایند و دربرابر انحرافات و کژی‌ها و سوء استفاده‌ها مقاومت کنند عرصه برای خائنین تنگ شده و میدان عمل برای خدمت‌گزاران صادق و بی منت آماده می‌شود.




اردبیل برفی

تا سه روز پیش می‌گفتیم: “امسال عجب خشکسالی یقه ما را گرفته و ول‌کن نیست، اردبیل و پائیز بدون برف، نمی‌تواند قابل‌قبول باشد، نق می‌زدیم که مگر می‌توان باور داشت که در دهه سوم آذرماه در اردبیل بدون کت رفت‌وآمد کرد، اصلا برف نیاید و زمین سفید فروش نشود اردبیلی‌ها مریض می‌شوند و سال جدید خوب و زیبایی درپیش نخواهد داشت”.

خلاصه همه آرزوی بارش برف را داشتند. چله کوچک از روز گذشته به همه غرغرها و بهانه‌جویی‌ها پاسخ داد و بارش برف این نعمت خدادادی، چهره منطقه را تغییر داد و زمستان‌های سخت و پربرفی سال‌های دور اردبیل را به یاد آورد.

و حالا عده‌ای ورق را برگردانده‌اند: عجب هوای سردی است، رفت‌وآمد مشکل است، در گذرگاه‌ها و خیابان‌های اصلی وسیله نقلیه عمومی را باید با میکروسکوپ به دنبالش گشت، شهرداری چرا با ماشین‌آلات جدید خود به کوچه‌ها سر نمی‌زند، سرما دمار از روزگار درمی‌آورد و خلاصه تا می‌توانیم حرف می‌زنیم”.

انسان چرا این‌قدر فراموشکار است. تا سه روز پیش همه از خشکسالی و قهر آسمان گلایه می‌کردند و اینک که لطف پروردگار شامل حال مردم منطقه شده‌است، از عبور و مرور می‌گویند. خلاصه بشر همیشه به‌دنبال بهانه‌ای می‌گردد تا با دستاویز قرار دادن آن غرغر بکند.

خدا را شکر که با فرا رسیدن زمستان، اردبیل نیز به حال‌وروز زمستان‌های گذشته گرفتار شد. برف ریبایی خاص خودش را دارد و باید به خاطر این نعمت شکرگذار باشیم و در برابر عظمت حق سر تعظیم فرود آوریم.




فضول باشی، محمود صفری و استخدام‌های سفارشی

عجب آدم رک و بی شیله و پیله‌ای است این محمود صفری. شجاعت او در برخورد با واقعیت‌ها ستودنی است. مسئولی که موقعیت خود را با سرپوش گذاشتن بر حقایق پوشش ندهد، قابل احترام است. محمود صفری شهردار اردبیل از آن دسته افرادی است که نمی‌تواند معامله بکند و واقعیت‌ها را در زیر تلی از خاک مدفون نماید.
باور کن وقتی در پای گیرنده تلویزیونی حرف‌هایش را شنیدم به جرئتش درود فرستادم و شهامت او را ستودم.
گفتم: بابا دست مریزاد، نمردیم و دیدیم که تو هم از یک مدیر تعریف بکنی. آفتاب از کدام طرف درآمده است که فضول باشی تبدیل به هوادار شهردار اردبیل شده‌است. امیدوارم که این تعریف و تمجیدها لحظه‌ای نباشد. حالا بگو تا ما هم بفهمیم و ما آگاه باشیم که صفری چه گفته که این‌چنین تو را واله و شیدا نموده‌است.
گفت: مجری برنامه باقر محمدی از شهردار پرسید که چرا بحث اشتغال کارگران فصلی حل نمی‌شود و او با شجاعت تمام گفت: آن‌هایی که برای کارگران فصلی در رسانه‌ها دایه مهربان‌تر از مادر می‌شوند به‌جای آن‌که برای اطرافیان و فامیل از پایتخت مجوز استخدام بگیرند به فکر مجوز فصلی‌ها هم باشند. برای آن‌ها در مقابل دوربین‌ها دلسوزی کردن و خود را حامی نشان‌دادن کافی نیست، اخذ مجوز برای استخدام می‌تواند سندی برای طرف‌داری از آن‌ها باشد.
گفتم: عجب، این کدام مسئول قدر قدرتی است که می‌تواند مجوز استخدام بگیرد. می‌گویند خیلی وقت است که استخدامی خارج از آزمون رسمی انجام نمی‌شود، اگر چنین اتفاقی افتاده باشد شفاف سازی و معرفی آن‌ها می‌تواند چهره خیلی از خادمان و عاشقان خدمت بی‌منت را به مردم و جامعه معرفی نماید. استخدام‌های این‌چنینی واقعاً جای سؤال دارد.
فضول باشی گفت: همین قدر هم که گفتند کار بزرگی انجام دادند. اگر درصد شفافیت را افزایش بدهند توپخانه‌های تهمت و افترا و تهدید آغاز به کار می کنند. ما خود بیش از این جرئت پرداختن به این بحث را نداریم، یعنی حال و حوصله‌ای برای تهمت‌ها و شندیدن فحش‌ها نداریم.




تاج و رفقا

فرشاد پیوس پیشکسوت فوتبال ایران در مصاحبه‌ای گفته است که کی‌روش باید پاسخ‌گوی عملکردش باشد.علی‌اصغر مدیر روستا یکی دیگر از ملی‌پوشان اسبق می‌گوید: نتایج تیم ملی فوتبال در قطر گویای همه‌چیز است.

اگر زمین ‌و زمان بگویند که عملکرد کی‌روش در جام جهانی قابل دفاع نیست و باید برای هدایت تیم، فکر دیگری بشود اثری نخواهد داشت. تا زمانی‌که تاج و ساکت و دیگر دوستان و شرکای همراه و حامی کی‌روش هستند هیچ انتقادی درمورد ماندن وی نمی‌تواند مثمرثمر باشد.

این پیشکسوتان و خبرنگاران و کسانی که دوست دارند فوتبال ملی ما افتخارآفرین باشد باید بدانند حرفشان در ساختار فدراسیون فوتبال خریداری نخواهد داشت.

تاج و رفقا، هم فوتبال را خوب می‌فهمند، هم تا دلمان بخواهد زیرک و باهوش هستند، هم با فیفا رابطه صمیمی نزدیک و محبت‌آمیز دارند، هم به‌خوبی می‌توانند مجمع فدراسیون را در ید قدرت خود داشته باشند، هم به‌خوبی می‌توانند نقش بازی نمایند، این‌که چه موقع بیماری قلبی به سراغ‌شان بیاید و چه وقتی استعفا بدهند و چه زمانی ترانه بازگشت سر بدهند و چگونه اعضای مجمع را به هواداران سینه‌چاک تبدیل بکنند و درنهایت چگونه برای فوتبال ما و آینده‌اش نقشه بکشند و برای همراهان یک حامی همیشگی و شش‌دانگ باشند.

تاج اعجوبه‌ای است در مدیریت فوتبال و به جرأت می‌توان گفت که اظهار نظر بزرگانی چون پیوس و مدیر‌روستا در مقابل عظمت و پشت‌گرمی وی چیزی جز آب کوبیدن در هاون نبوده و نخواهد بود




۵۰ سال با ورزشگاه تختی اردبیل

دوران نوجوانی و جوانی برای ما، رفتن به استادیوم تختی و تماشای مسابقات فوتبال باشگاه‌ها و آموزشگاه‌های اردبیل دل‌نشین‌ترین سرگرمی بود. راه رفتن در محوطه‌ی خاکی ورزشگاه، ساعت‌ها نشستن بر روی آجر پاره‌ها و سنگ پاره‌ها و گم شدن در طوفان گرد و خاک بلند شده از زمین خاکی، شیرینی خاصی داشت.
برای عاشقان فوتبال، اندک سکوی موجود در طرفین دکه چوبی و رنگ‌ و رورفته اژدر عمی، پک زدن‌های مرحوم مشهدی عارف بزرگان به سیگار ویژه، فریادهای مرحوم اژدر عمی مهربان، رفتار سنجیده مرحوم شعبان بوذری، عشق مشهدی اسماعیل به فوتبال و حضور همیشگی مرحوم حاج حسین رجب زاده پدر شهید سرافراز حسن رجب زاده(حسن‌گلر)، تعصب مرحوم بهلول محمدزاده، حضور دائمی مرحوم مناف داور‌دان و علاقه‌مندی مرحوم کریم کنعانی فراموش نشدنی است.
برای ما تماشای بازی بی‌نقص مرحوم جعفر صراطی، آوازه حاج حسن پاسبان، قد و قامت عظیم بیگ زاده، استیل ناب و ضربه‌های سر سحرانگیز سیدعلی سید سیاهی، کلاس و فرارهای جانانه‌ی مرحوم مقصود بایرامی، وقار و قدرت سرزنی نادر کهنمی، ریزه کاری‌های بهنام دولت، دریبل‌های تماشایی عادل مسنن، شلیک‌های مرحوم هوشنگ چمن‌آرا، خونسردی بی‌مثال مرحوم ناصر عروجی و قدرت محمد قلی‌زاده شورها به جانمان می‌ریخت.
روزی با حرکت‌های بدون توپ حیدر وطن‌خواه، شیرجه‌های به‌یادماندنی مجید فرهنگ و ابهت شعبان عیوضی غرق در خوشی می‌شدیم و سر به آسمان می‌ساییدیم و روزی دیگر شور و حال تماشاگران، قدرت مدیریت رؤسای هیئت فوتبال وقت چون مالک بابک، حبیب نجفلو و مرحوم مجید عقیلی و صفا و صمیمیت و یک‌رنگی و صداقت حاکم در فوتبال به وجدمان می‌آورد و سرمست می‌شدیم و لحظاتی دفاع بستن و غرش بدون حرف بیژن زرگین مبهوتمان می‌کرد.
در کنار این‌ها نظم و انضباط حاکم بر تیم‌ها، وجود رفاقت در بین تک‌تک بازیکنان، اجرای به‌موقع برنامه‌ها بدون کوچک‌ترین وقفه و حفظ حرمت بزرگان و پیشکسوتان خیلی دلنشین و دوست‌داشتنی بود.
در ورزشگاه تختی پیست خاکی‌اش دونده‌های بزرگی تربیت می‌کرد و زمین خاکی آن فوتبالیست‌های بزرگی را در آغوش می‌کشید، برای تهیه بلیت رقابت‌های باشگاهی صف‌های طویلی تشکیل می‌شد و از رئیس هیئت گرفته تا یک تماشاگر عادی با طیب خاطر بدون بلیت وارد ورزشگاه نمی‌شد.
در این ورزشگاه، امکانات کم ولی فوتبال جاری و روان بود. فوتبالی که هر بیننده را به وجد می‌آورد و برای جوانانش درود می‌فرستاد. فوتبالی که صداقت حرف اولش را می‌زد و از دروغ و نیرنگ و روباه صفتی در آن خبری نبود.
با سپری شدن سال‌ها کم‌کم بر امکانات افزوده شد، سکوهای ورزشگاه تکمیل گردید، رخت‌کن‌ها و سرویس‌های بهداشتی، آسفالت محوطه و نصب دکل‌های روشنایی انجام شد و مهم‌تر و بالاتر از همه زمین خاکی‌اش زیر کشت چمن رفت.
به موازات افزایش امکانات، فوتبال خودش در سراشیبی قرار گرفت و با روزهای خوش و پرنشاط خداحافظی کرد. به‌جای آن‌که امکانات عاملی برای تحرک باشد به وسیله‌ای برای سکون تبدیل گردید.
و حالا یک ورزشگاه مانده است با دریایی از خاطرات و طنین فریادهایی چون “هاچان قیامت توشر”، یک ورزشگاه مانده است با یادآوری گوش‌نواز تشویق بی‌امان طرف‌داران فوتبال و تیم‌های باشگاهی.
و امیدواریم که نشانه‌های خاطرات قدیمی‌های فوتبال زیر تیغ برخی از تصمیمات در معرض آسیب و تغییر قرار نگیرد. در دنیا رسم بر این است که ورزشگاه‌های قدیمی را با حفظ ساختار اصلی‌اش مرمت و بازسازی می‌کنند ولی در برخی از موارد ماها برعکس عمل می‌کنیم، درست مثل رفتاری که با زمین ورزشگاه تختی شد، چمن طبیعی‌اش را با چمن مصنوعی جایگزین کردند تا جایی که دست‌نشاندگان بی‌مزد و مواجب حرف زدن در مورد آن را هم قدغن نمودند!! علی برکت‌اله.




حذف از مرحله گروهی، سناریو تکراری برای فوتبال ایران

درشبی که همه ایرانی‌ها امید به برپایی جشن صعود داشتند رؤیاها به حقیقت تبدیل نشد و شکست یک بر صفر در مقابل آمریکا، تیم فوتبال ایران را در صعود به مرحله حذفی ناکام گذاشت.

بازی محتاطانه و پرانتقاد تیم ملی زمینه را برای میدان‌داری و یکه‌تازی آمریکا فراهم کرد. وقتی تیمی با اندیشه دفاعی و با هدف کسب یک امتیاز قدم به مستطیل سبز بگذارد خواسته و ناخواسته توپ و میدان را در اختیار حریف می‌گذارد و ناگفته پیداست که در چنین مواقعی یک اشتباه و یک موقعیت حریف را به مقصد می‌رساند.

در برابر آمریکا، تیم ملی ایران بدون برنامه و شتاب‌زده عمل می‌کرد. وقتی برنامه‌ای برای رسیدن به دروازه حریف نداشته باشی و حفظ دروازه خود را در اولویت قرار بدهی باید تاوان سنگینی چون حذف از جام جهانی و برگشت به خانه داده باشی.

در دیدار با ولز، تیم ایران هدفی جز باز کردن دروازه حریف نداشتلذا با پاسکاری‌های مناسب و خلق موقعیت‌های ایده‌آل به سمت دروازه رقیب یورش می‌برد. حاصل این برنامه‌ریزی و هدف والا را نیز به دست آورد اما در مقابل آمریکا حمله و در تنگنا قرار دادن حریف در اولویت‌های بعدی قرار داشت. اندیشه‌ای که حکم به حذف تیم ملی از دور رقابت‌ها را داد.

همه امیدوار بودند که این‌بار تیم کی‌روش سنت‌شکنی ‌بکند و برای اولین‌بار در تاریخ فوتبال این کشور، ایران در مرحله حذفی جام جهانی حضور پیدا کند اما بار دیگر به اثبات رسید که در فوتبال آنهایی که با برنامه قدم به رقابت بگذارند و احتیاط و ترس را از خود دور نمایند و از شجاعت لازم برای بهره بردن از لحظه‌ها و فرصت‌ها برخوردار باشند  از ششانس بالایی برای پیروزی برخورددار خواهند بود.

اعضای تیم آمریکا وقتی یاران ایران را پراشتباه و در پاس‌کاری‌ها ناموفق دیدند با پاس‌های کوتاه و سرعتی و با گذشت زمان برتری فوتبالی خود را دیکته کردند و در دقیقه 38 به آن‌چه می‌خواستند رسیدند و هوشمندانه تا آخر بازی از اندوخته خود محافظت نمودند.

سومین تجربه حضور در جام جهانی با سرمربی‌گری کارلوس کی‌روش جز حذف از مرحله گروهی حاصل دیگری برای فوتبال‌ما نداشت. آیا باز همچنان بر ادامه همکاری با کی روش اصرار می‌ورزیم و با تصمیم‌گیری‌های احساسی در دنیای محدود فوتبالی خود درجا می‌زنیم؟




تجلیل کیلویی

تکریم و بزرگداشت عزیزانی که در ورزش بدون منت تلاش کرده و با سیلی صورت خود را سرخ می‌کنند، سنت پسندیده و نیکویی است که هیچ‌کس نمی‌تواند منکر آن بشود.

در حضور فرماندار اردبیل جلسه‌ای برای تجلیل از رؤسای هیئت‌های ورزشی شهرستان اردبیل برگزار شد. باید از اهتمام فرماندار اردبیل به‌خاطر برپایی این جلسه قدردانی کرد.

اصولاً باید تجلیل در قبال زحمات، تلاش‌ها و موفقیت‌ها انجام بگیرد. برای تعظیم باید معیارهایی تعریف شود و کسانی که در ارزیابی‌ها حداکثر امتیاز را کسب کنند شایسته تکریم و اجلال گردند.

با بزرگداشت کیلویی از عظمت، اهمیت و بزرگی مراسم ترتیب داده‌شده کاسته می‌شود و ده‌ها سؤال در ارتباط با چرایی مراسم و عدم توجه به شایستگی‌ها بر جای می ماند.

باید از فرماندار اردبیل گلایه کرد که چرا در این مراسم خبرنگاران ورزشی دعوت نشده بودند. با بودن خبرنگاران آمار سازان احتیاط می‌کنند و نمی‌توانند همه‌چیز را گل و بلبل به تصویر بکشند. فیلم مراسم و سخنرانی‌ها را در اختیار ورزشی نویسان قرار بدهید تا در جریان جلسه قرار بگیرند.
برای نوشتن از ورزش حال‌وحوصله‌ای نیست. هرچقدر که از حقایق، بی‌قانونی‌ها، خودمحوری‌ها و تنگ‌نظری‌ها بگویی خود را بیشتر در معرض حملات فرصت‌طلبان قرار می‌دهی. گوش شنوایی هم که برای شنیدن نیست. گویا خیلی‌ها وضع موجود ورزش استان و شهرستان را در اوج می‌دانند و تا می‌توانند آمارسازی می‌کنند. در چنین اوضاع و احوالی سکوت کردن بهترین و ایده‌آل‌ترین کار محسوب می‌شود.

و اما آقای فرماندار به چه دلیل و علتی از هیئت فوتبال شهرستان اردبیل تجلیل کرده و عملکرد وی و مجموعه‌اش را مورد تکریم قرار دادید. بزرگواری فرمایید و دستور بدهید عملکرد این هیئت در ۲ سال اخیر را منتشر بکنند. مسابقات باشگاهی شهرستان، قهرمان رده‌های مختلف، چگونگی معرفی نمایندگان شهرستان به رقابت‌های لیگ استانی، عملکرد کمیته‌ها و مسئولین آنها و خلاصه خدماتی که این مجموعه را شایسته تجلیل کرده‌است را جهت اطلاع افکار عمومی منتشر نمایند.

این را بدانیم که تجلیل از کسانی که کارنامه عملکردشان در در مجموع صفر است ظلم در حق کسانی است که زحمت این عرصه را کشیده‌اند و موفقیت بدست آورده‌اند.




طلسم سالن دوومیدانی

سالن سرپوشیده دوومیدانی اردبیل برای دومین بار در سال جاری مورد بازدید سجادی وزیر ورزش و جوانان قرار گرفت.
برخی از پروژه‌ها در استان ما بوده و هستند که به دلیل طولانی بودن عملیات اجرایی و اظهار نظرهای متعدد در ارتباط با موعد بهره‌برداری به یک معما و یادگاری از تاریخ این دیار تبدیل شده‌اند. نمونه بارز این پروژه‌ها، سالن سرپوشیده دوومیدانی است.

این سالن یک‌بار افتتاح شده ولی برای یک ساعت مورد استفاده ورزشکاران و دوومیدانی کاران منطقه قرار نگرفته است. اولاً تجهیز این سالن انجام نشده و ثانیاً از نظر ساختمانی با اشکالات متعدد مواجه می‌باشد.
امروز اگر کسی که کوچک‌ترین آشنایی با پیشینه این مجموعه نداشته باشد قدم بر آن بگذارد و بشنود که این سالن با طمطراق و تبلیغ و خودنمایی‌ها در بهمن‌ماه سال ۱۳۹۹ افتتاح شده‌است از تعجب و افسوس سکته نکند سود برده است.

چرا کسی نمی‌پرسد سالنی که آماده نبوده و تجهیزاتش تأمین نشده و از سقف تا کف با مشکلات دست‌وپنجه نرم می‌کرده, افتتاح شده و از فردایش قفلی بر درب اش زده‌اند و غیر قابل استفاده‌ بودنش را اعلام نموده‌اند.
از افتتاح صوری و مانور بی‌پایان در اطراف آن، چه کسانی سود برده اند و چرا باید مسئولین به افتتاح پروژه‌ای که با بهره برداری نهایی فاصله زیادی داشته موافقت نمایند و به چه دلیل وزیر ورزش و جوانان و برخی از نمایندگان استان نیز در مراسم آن شرکت می کنند.
آیا از آن روز افتتاح تاکنون  مسئولان و نمایندگانی که در مراسم بودند و کلمات شیرین بر زبان راندند، برای یک‌بار پیگیری عملی کردند و از حال‌روز سالن سرپوشیده پرسیدند و جویای احوال اش شدند؟

حالا ترس از این است که  بازدیدهای سجادی هم به نتیجه مطلوب ختم نشود. مسئولین باید از کسانی که برای یک افتتاح صوری، تبلیغات کاذب راه انداختنذ و برای ورزشکاران و افکار جامعه مشتی وعده بی‌اساس تحویل دادند  بازخواست بکنند تا آنها دلایل کار خود را بیان نماینذ‌
آیا طلسم این سالن در زمان دولت مردمی و وزارت حمید سجادی شکسته
شود؟