1

فقر فرهنگی

افرادی که از لحاظ فرهنگی بی‌صلاحیت باشند به فقر فرهنگی مبتلا می‌شوند. فقر فرهنگی ریشه بسیاری از بزهکاری‌ها و ناهنجاری‌ها است. ثروتمند بودن و یا برخورداری از تحصیلات و یا یدک کشیدن عناوین مختلف و یا حتی جلوس بر صندلی‌های مدیریت، برطرف کننده فقر فرهنگی نمی‌تواند باشد.

خروجی فقر فرهنگی به‌عنوان یک نقیصه بزرگ به رفتار و گفتار پوپولیستی و لمپنیسم منتج می‌شود.

بی‌ادب بودن و نداشتن صداقت یکی از ویژگی‌های مبتلایان به فقر فرهنگی است. ممکن است فردی مسئولیت مهمی هم داشته باشد ولی با فقر فرهنگی که مبتلایش است دشنام و فحش دادن را چون نقل‌ونبات در دستور کار خودش قرار بدهد.

ثروت و برخورداری از منابع مالی مختلف نمی‌تواند فقر فرهنگی را پوشش بدهد. آن‌هایی که برای مطرح شدن هر چه بیشتر جنجال می‌آفرینند و هنجارشکنی می‌کنند ازنظر فرهنگی فقیر محسوب می‌شوند هرچند که عنوان‌دار باشند و مدعی رعایت حقوق شهروندی.

فقر در بزرگی و سنجیدگی ریشه در فقر فرهنگی دارد برای فقیر عرصه فرهنگ، توهین به دیگران، به‌کار بردن کلمات رکیک، عدم پایبندی به اصول اخلاقی و بی‌توجهی به استحکام پایه‌های خانواده امری عادی و به نوعی از رفتارهای روزمره محسوب می‌شود.




طبل‌های توخالی در ورزش

پیامبر اکرم(ص) در مسیر عبور خود با گروهی از مردم برخورد کرد، در میان آنان مرد پهلوانی به‌عنوان زور آزمایی، سنگی را بلند می‌کرد که به آن سنگ پهلوانان گفته می‌شد و مردم از قدرتمندی وی دچار شگفتی می‌شدند.
حضرت رسول‌الله(ص) فرمود: این چه صحنه‌ای است؟ عرض کردند مردی سنگی را بلند می‌کند که به سنگ پهلوانان معروف است.
پیامبر فرمود: آیا شما را به نیرومندتر از این پهلوان خبر دهم؟
نیرومندتر از این پهلوان شخصی است که در برابر جسارت و توهین شخص دیگر خویشتن‌داری نموده و بر نفس خود غلبه کرده باشد و با این کار شیطان خود و شیطان رفیق‌اش را مغلوب سازد‌
کسانی که خود را از خانواده ورزش به شمار می‌آورند و به خیال‌شان در این عرصه پرچم مطالبه‌گری را برافراشته‌اند باتوجه به مطلب بالا باید بدانند که به‌ زور ناراستی و رفتارهای غلط از جانب آن‌ها پرچم معنویت در ورزش واژگون می‌شود.
آن‌هایی که بخواهند به‌نام ورزش ضربه بر ارکان و ساختار آن وارد کنند در درازمدت ازسوی جامعه ورزش طردشان حتمی خواهد بود.
کسانی که دست رد جامعه ورزش را در گذشته‌های دور نزدیک بر سینه احساس کرده‌اند برای حضور دوباره نباید خود را به آب و آتش بزنند و در این راه از هر وسیله‌ای استفاده نمایند‌
مجامع هیئت‌های مختلف ورزشی بالاترین مرجع برای تصمیم‌گیری در مدیریت هیئت‌ها می باشد. رأی اعضای مجمع به قطع همکاری با یک مسئول یک دنیا پیام می‌تواند به‌همراه داشته باشد. اصرار بر ماندن و هر روز ساز جدیدی کوک کردن سؤال‌برانگیز می‌شود. مدیریت در یک هیئت برای مسئول آن‌چه آورده‌ای می‌تواند به‌همراه داشته باشد که بعضی‌ها برای ماندن یا به‌دست آوردن‌اش همه اصول اخلاقی را زیر پا می‌گذارند و برای تصاحب‌اش به هر وسیله‌ای متوسل می‌شوند.
امام علی علیه السلام سرسلسله‌ی جوانمردان عالم می‌فرماید: “قیمت آدمی به چیزی است که آن را خوش می‌دارد”.
کسی که برای قرار گرفتن در رأس امور و تکیه کردن به صندلی مدیریت, تهمت می‌زند و ناسزا می‌گوید چقدر ارزش دارد؟ کسی که فضای مجازی را با حمله به دیگران به وسیله‌ای برای مطرح شدن قرار می‌دهد چقدر می‌ارزد؟ فردی که هر روز موضعی تازه می‌گیرد و یک روز بر له و روزی دیگر برعلیه برخی‌ها می‌گوید و می‌نویسد با وجدانش چگونه کنار می‌آید؟
وقتی فردی چیزهای حقیر از جمله فحش و ناسزا و دروغ را خوش می‌دارد و به آن‌ها پناهنده می‌شود و به هر ترفندی برای چنگ انداختن به هدفش اقدام می‌کند معلوم است که چقدر می‌ارزد.
بدانیم که ورزش و محیط آن باید سرشار از عشق و ایمان و صداقت و درستی و اعتقاد و شجاعت معنوی باشد. حضور در ورزش و ادعای جولان دادن در آن، بدون پایبندی به اخلاق ورزشی، پشیزی ارزش نخواهد داشت.




فضول‌باشی و وعده خوبان

بدبخت‌تر و بیچاره‌تر از فوتبال اردبیل در هیچ نقطه‌ای از کشور نمی‌توان پیدا کرد. در مجموعه‌ای که یکدلی حاکم نباشد و فاصله عمیق بین مدیریت و زیرمجموعه وجود داشته باشد چالش‌ها، سو تفاهم‌ها و اختلافات جزئی و کلی همیشه در آن به چشم خواهد خورد. فوتبال ما نیز چنین است. بررسی ساختار مدیریتی آن نشان می‌دهد که عوامل تصمیم گیرنده آن در یک نفر خلاصه شده و عوامل اجرایی‌اش نیز تعداد محدودی را شامل می‌شود. برای‌اینکه کمبودهای این‌چنینی زیاد چهره خود را نشان ندهد هر ازگاهی مسئولان برای سرگرم کردن جامعه فوتبال وعده‌های دهان پرکن می‌دهند، وعده هایی که در دوازده سال اخیر تحقق آن‌ها درصد بسیار ناچیزی را شامل می‌شود، وعده هایی که کاملاً یاد آور آن شعر زیبایی است که می‌گوید: هزار وعده خوبان یکی وفا نکند.

گفتم: فضول باشی خودت را ناراحت نکن. این روزها داروی اعصاب کمیاب شده‌است اگر با پرداختن به این قبیل مسائل، اعصابت به‌هم بریزد درمان‌اش مشکل خواهد شد. به تو چه یکی وعده داده یا نداده، آن‌هایی که در ارتباط مستقیم با وعده‌ ها هستند سکوت اختیار می‌کنند و تو یکی که در این وسط هیچ نفعی نداری مطالبه‌گری می‌کنی تازگی‌ها مگر اتفاقی افتاده که ناراحتت کرده‌است.

گفت: چند ماه پیش دست‌اندرکاران هیئت فوتبال استان در جلسه‌ای با شهردار اردبیل به‌صراحت اعلام کردند که اگر حامی مالی باشد آن‌ها امتیاز لیگ یک و لیگ دو را رایگان به اردبیل می‌آورند. با گذشت زمان معلوم شد که منظورشان از لیگ یک، انتخاب اردبیل به‌عنوان محل رقابت‌های تیم دسته یکی خوشه طلایی ساوه بوده که آن‌هم تا به امروز عملی نشده است. از امتیاز رایگان دسته دوم نیز خبری نشد و مالک آینده‌سازان امتیاز یک تیم از استان فارس را خریداری کرد و درنهایت بعد از رقابت‌های لیگ به‌اصطلاح برتر استان وعده امتیاز مرحله اول لیگ دسته سه برای تیم شهرداری داده شد ولی امروز که قرعه‌کشی رقابت‌ها انجام پذیرفته خبری از حضور شهرداری در رقابت‌ها نیست.

گفتم: بالا بردن سطح توقع دوستداران و علاقه‌مندان یکی از عادات و روش‌های همیشگی دست‌اندرکاران فوتبال استان است. در سال‌های اخیر درصد بسیار ناچیزی از وعده‌های داده‌شده محقق شده‌است. به این عزیزان که برای مصاحبه کردن و قول دادن گویا بسیار لذت‌بخش است ضرب‌المثل “وام چنان کن که توان باز داد” را یادآور شد. وقتی امکان اختصاص سهمیه‌های رایگان در لیگ یک و دو وجود ندارد چه اصراری برای بیان آن‌ها باید داشت.

گفت: من هم اعتقاد دارم که وعده سر خرمن، بی‌اعتمادی در سطح جامعه ایجاد می‌کند. دست‌اندرکاران باشگاه شهرداری مدت‌هاست با تکیه بر وعده رئیس هیئت فوتبال استان برای شرکت در لیگ دسته سه یار جذب کرده، تیم بسته و با کادر فنی و بازی‌نان قرارداد امضا کرده‌اند و حالا وقتی با خلف وعده روبرو می‌شوند بر بی‌نظمی حاکم بر این فوتبال تأسف می‌خورند.

گفتم: گویا برخی‌ها خیلی علاقه‌مندند که خود را قدرقدرت وصاحب نفوذ در فدراسیون فوتبال نشان بدهند ولی متأسفانه در اتفاقاتی که می‌افتد هیچ نشانی از قدرتمندی و نفوذ در ساختار فوتبال توسط مسئولین هیئت مشاهده نمی‌شود.

گفت: تو راست می‌گویی درحالی‌که عامل اصلی چنین فضایی در فوتبال، فوتبالی‌های این استان هستند چرا ما حرص‌وجوش بخوریم، خودشان چنین خواسته و چنین می‌خواهند.




تاخت‌وتاز های بیهوده

در ماه‌های اخیر عده‌ای با تغییر موضع ۳۶۰ درجه ای، در فضای مجازی بساط تهمت و ناسزا راه انداختند و خیلی ساده و آسان به نوشته‌ها و گفته‌های چهار سال اخیرشان پشت کردند.
فضای مجازی بهترین محل برای اعلام مواضع تاخت‌وتاز جدید بود، تاخت‌وتازی که نشان از عصبانیت شدید داشت، تاخت‌وتازی که چیزی جز خالی کردن عقده ها نبود. این حملات که هر روز با به‌کارگیری کلمات جدید ادامه می‌یافت کم‌کم قصد و هدف آن‌ها را به همگان روشن و آشکار کرد تا جایی که نوشته‌ها و پست‌هایشان به عاملی برای تفریح و خندیدن تبدیل شد.
مردم به برکت خون شهیدان و در سایه انقلاب از آن سطح آگاهی بهره می‌برند که تحت تأثیر حرف‌های ناشی از ناکامی در رسیدن به اهداف شخصی و منصبی قرار نگیرند.
پلشتی و زوار در رفتگی فضای مجازی و بی‌توجهی برخی از مسئولین دست‌اندرکار است که عده‌ای را در بیان هرآنچه می‌خواهند گستاخ تر می‌کند.
اگر کسی بحث خیانت به بیت‌المال توسط افرادی را بدون ارائه‌ی کوچک‌ترین مدرک مطرح می‌کند آیا نباید مورد بازخواست قرار گیرد؟ تعرض به بیت‌المال که کم‌وزیاد ندارد یک خودکار و یا یک شاخه تیرآهن و یا هزاران هزار میلیارد تومان پول. عامل تعرض باید شناسایی، بازداشت و تحت پیگرد قرار گیرد تا درس عبرت برای دیگرانی باشد که به فکر دست‌اندازی به بیت‌المال و حق‌الناس نداشته باشند.
نباید از کنار ادعاهای توخالی با منشاء غرور و خودمحوری بی‌تفاوت عبور کرد. آن‌هایی که در فضای مجازی تاخت‌وتازهای بی‌اثر و خنده‌آور را پشت‌سر می‌گذارند اگر مدرک، دلیل و مستندات همراه با ادعاهایشان نباشد خود را خسته می‌کنند و اندک موقعیت‌شان در جامعه را نیز به خطر می‌اندازند.
از نوشته‌هایی که در آن‌ها رد پای عصبانیت به چشم می‌خورد انتظار بیشتری نیست. برخی‌ها که خود را فعال عرصه هنر، رسانه، فضای مجازی سیاست و… می‌داند زمانی‌که از دستیابی به پیش‌بینی‌ها ناکام شده احساس سرخوردگی می‌کند و کار به‌جایی می‌رسد که این دمل درجایی سر باز می‌کند و برای مقابله هر چه به ذهنش خطور می‌کند استفاده کرده و افراد را مورد حمله قرار می‌دهد تا شاید گوشه‌ای از دردهای ناشی از عقده و غرور و حسادت را بدین وسیله آلام بخشد.
این روزها در فضای مجازی استان به‌دلیل انتشار نظرات شخصی یک یا دو نفر که خود را برترین کارگردان، نویسنده و مدیر ورزشی می‌پندارند کار را به‌جایی رسانده است که گفته‌ها و نوشته‌هایشان به سوژه های روز برای تفریح و خنده تبدیل شده‌است.
به‌نظر می‌رسد برای اثرگذاری بیشتر نظرات، پسندیده خواهد بود که آن‌ها دلایل خود را در کنار اتهامات بیان کنند تا افکار عمومی با قدرت اطلاع‌رسانی و احاطه‌شان به امور استان و حتی به کوچک‌ترین مسایل زندگی خصوصی افراد آگاه شوند و او را در اشغال پست‌ها و جایگاه‌های مختلف همراهی نمایند.




ترین‌ها…..

کارآترین‌

ضرب‌المثلی که می‌گوید: اوغلان اوینده بیر خبر یوخ، قیز اوینده تویدی.  درمورد کاندیداها و صلاحیت آن‌ها اظهار نظر نشده عده‌ای در فضای مجازی آتش بیار معرکه شده‌اند، تعریف می‌کنند، حمله می‌کنند، وعده افشاگری می‌دهند و خلاصه تا آن‌جا که می‌توانند، می‌گویند و می‌نویسند تا شاید فرجی حاصل شود برای عقد قراردادها و افزایش درآمدها.

مردم چرا باید از حالا حرف‌های عده‌ای را که بدون پشتوانه و مدرک سخن می‌گویند، بپذیرند؟ اصلاً به چه دلیل برخی‌ها چنان ذوق‌زده شده‌اند که پنح ماه مانده به ایام قانونی تبلیغات، فضای مجازی را به میدان تبلیغات تبدیل می‌کنند و به قانون و مواد آن بی‌توجهی می‌ نمایند.

خیلی‌ها باید مواظبت بکنند تا از فشار دستپاچگی، کمرشان خم نشود. کارنامه خدمت هر مسئولی روشن و آشکار است. به‌زور فضای مجازی و یا برنامه‌های صوتی و تصویری تحمیلی، پربار کردن کارنامه عملی نمی باشد.

هر عنوان و هر جایگاهی تعریف خاص خودش را دارد. به‌عنوان مثال همه مدیران کل و یا وزرا و نمایندگان که  در یک تراز نیستند. مثال ساده‌ای می‌توان زد، مثلاً تیم ملی کشتی با ترکیبی از بهترین‌های این رشته شکل می‌گیرد ولی ازنظر کارایی همه یکسان نیستند، همگی ملی‌پوش هستند ولی همه‌ در کسب مقام و بالا رفتن از سکو موفق نیستند، جملگی ملی‌پوش هستند ولی حسن یزدانی یک چیز دیگریست. این مثال درمورد مدیران و نمایندگان نیز صادق است. مردم به‌دنبال آن مسئول و نماینده‌ای هستند که کاراترین است.

سمی‌ترین….

بارش‌های پاییزی رویش قارچ در طبیعت مناطق مختلف استان را موجب می‌شود. این قارچ‌ها طرف‌داران زیادی دارد. گاهی وقت‌ها افراد پس‌از باران با خانواده به طبیعت می‌روند تا در جمع‌آوری قارچ از دیگر دوستان و آشنایان عقب نمانند.

متأسفانه در روزهای اخیر آمار مسمومیت با قارچ‌های خودرو و کوهی در سطح استان و به‌خصوص در مشگین‌شهر افزایش یافته است.

بر اثر برخی از گزارش‌ها در روزهای اخیر ۱۸ نفر در مشگین شهر به‌علت مصرف قارچ سمی مسموم شده‌اند. آن‌هایی که از توانایی کامل برای شناخت قارچ‌های خودرو و سمی از غیرسمی ندارند نباید گول خوش‌مزه بودن این قارچ‌ها را بخورند.

در سطح استان, قارچ‌های کوهی سمی ترین محصولی است که سلامت هم استانی‌ها را تهدید می‌کند.

ورزشی ترین‌

اول هفته تازه قلم به دست گرفته بودم که دوستی از در وارد شد و با فریادش چهارستون بدنمان را مانند زلزله هفت ریشتری لرزاند‌

گفت: بابا استان عجب مسئولین ورزش دوست دارد، با وجود این‌ها چرا همه ورزشی‌ها از عدم توجه ناله سر می‌دهند و عده‌ای فرصت‌طلب و منفعت جو و مقام پرستان از آن سوءاستفاده می‌کنند. با این مسئولین عاشق، ورزش و جوانان ما نباید نگرانی نچداشته باشند.

او با فریادی که می‌کشید گفت: دیدی بعد از بازگشت صبری از کانژو، آبی‌بیگلو به محلی برای حضور مسئولین و رقابت آن‌ها برای دیدار با وی تبدیل شد یکی نیست از این حضرات بپرسد که بالا غیرتا قبل‌از اعزام از این جوان حالی پرسیدید و به وی خسته نباشید گفتید؟ اگر وی در این رقابت‌ها ناکام می‌شد برای تشکر از زحماتش رنج سفر  به آبی‌بیگلو را تحمل می‌کردید؟

در سال‌های اخیر مرسوم بود که در چنین مواقعی، مسئولین در فرودگاه حاضر می‌شدند و در عکس گرفتن از هم سبقت می‌گرفتند ولی این روزها کلاس همه بالا رفته چرا که به‌جای فرودگاه به منزل قهرمانان می‌روند.

مسئولین استان را به‌ دلیل سفر به آبی‌بیگلو و دیدار با قهرمان ووشوی بازی‌های آسیایی به‌عنوان ورزشی‌ترین مسئولان منطقه انتخاب می‌کنیم و برای جوانان منطقه در رقابت‌های ورزشی برای بالا بردن عیار ورزشی مسئولان‌ موفقیت آرزو می‌نماییم.




کارنامه روشن علی نیکزاد

نگاهی به کارنامه مسئولین و بررسی صادقانه و بدون تعصب می‌تواند مشخص‌کننده عملکرد و میزان موفقیت آن‌ها باشد. ممکن است آن‌هایی که قادر به برآورده کردن وعده‌ها نشده‌اند حرف‌های زیادی بزنند و به ارائه آمارهای کذایی اقدام نمایند ولی آن‌چه می‌تواند مهر تأیید بر ادعا بزند ارائه دلایل واضح و روشن به هر یک از ادعاها می‌باشد.
اقدامات به بار نشسته هریک از مسئولین چیزی نیست که تلاش عده‌ای برای کتمان آن‌ها را به‌دنبال داشته باشد. در سه سال گذشته علی نیکزاد نماینده مردم اردبیل، نیر، نمین و سرعین با تلاش‌های مستمر، ترتیب دادن جلسات و بازدیدهای مختلف در راستای تحقق نیازها و خواسته‌های منطقه‌ گام برداشته است. این‌که جمعی با رفتارهای غیرمنطقی بخواهند گام‌های مثبت را در نزد افکار عمومی ناچیز و کم‌ارزش جلوه دهند و عامدانه و مغرضانه برای وارونه جلوه دادن واقعیت‌ها و حقایق اقدام کنند آیا جز حسادت و موضع‌گیری‌های سیاسی دلیل دیگری می‌تواند داشته باشد؟
چرا برخی‌ها با چشم بستن بر روی خدمات انجام پذیرفته، مغرضانه موضع‌گیری می‌کنند و می‌خواهند با نادیده گرفتن همه خدمات مردی خدمت‌گزار بر ضعف دیگران و ناکارآمدی آن‌ها سرپوش بگذارند.
آیا دلیل کم محبتی‌ها و غرض‌ورزی‌ها چیزی جز رفتارهای سیاسی، عقده‌های تلنبار شده، منافع شخصی، خط‌مشی فکری و فرهنگی و موضع‌گیری‌های‌اعتقادی چیز دیگری می‌تواند باشد؟
کارهای مؤثر و تلاش‌های شبانه‌روزی نیکزاد و موقعیت وی در سطح ملی به مذاق برخی از گروه‌ها و جریانات سیاسی و مدعیان مطالبه‌گری خوش نمی‌آید و می‌خواهند با ناچیز قلمداد کردن همه اقدامات روشن و آشکارش از زیر سوال رفتن کم‌کاری‌های بعضی‌ها ممانعت کنند .
حسادت عامل دیگری در مخالفت با نیکزاد محسوب می‌شود. حسادت با احساس ضعف، کمبود، آشفتگی و ناتوانی افراد حسود گره خورده است. آن‌هایی که در خود یارای رقابت با وی را نمی‌بینند چاره‌ای جز روی آوردن به تخریب پیدا نمی‌کنند.
به‌نظر می‌رسد در پروژه چشم بستن بر موفقیت‌های نیکزاد مواردی از قبیل باج‌خواهی، طلبکاری ها، توقعات بی‌جا و زیاده خواهانه‌ی برآورده نشده بر عدم رعایت عدالت در توجه به کارنامه علی نیکزاد مؤثر باشد.




فضول‌باشی و قیاس به نفس

نمی‌دانم چرا و چگونه برخی‌ها برای قضاوت درمورد دیگران قیاس به نفس می‌کنند و به خود اجازه می‌دهند که دیگران را چون خط تصور بکنند و هر آن‌چه لایق و سزاوار خودشان هست به آن‌ها نسبت بدهند. افراد ضعیف‌النفس و خود محور مدام نقش خود را در آب می‌بینند و برای کاستن از درد و آلام درون تلاش می‌کنند تا نقش‌شان را به دیگران حواله بدهند و تا می‌توانند بخشی از عقده‌های لانه کرده در درون را تکان بدهند.
وای به حال کسانی که به قصد خودنمایی، برخی‌ها را مورد تخریب قرار می‌دهند و در موردشان اظهارنظرهای عجیب و غیرواقعی می‌کنند. آن‌هایی که ویژگی‌های شخصی خود را به دیگران تعمیم می‌دهند همیشه در عذاب هستند و از آرامش نسبی در زندگی محروم.
گفتم فضول‌باشی عجب سوژه‌هایی پیدا می‌کنی؟ از وقتی‌که اظهارنظر درمورد ورزش را به حداقل رسانده‌ای فرصت کافی برای پرداختن به برخی از مسائل اجتماعی را پیدا کرده‌ای، کار خوبی هم می‌کنی چراکه حداقل در استان ما ورزش و توجه به مسائل و مشکلات آن هیچ حاصلی نمی‌تواند داشته باشد. خلاصه بگو که چرا قیاس به نفس را برای بحث امروزت انتخاب کرده‌ای؟
فضول‌باشی دستی به صورتش می‌کشد و می‌گوید: هستند کسانی که عاشق و دل‌باخته قدرت‌اند. آن‌ها همه تلاش‌شان را برای به دست آوردن موقعیت، خودنمایی، خودستایی و تظاهر به‌کار می‌بندند و دست به کار می‌شوند تا دیگران را نیز چون خود ببینند و برای آن‌ها اتهام بزنند. مثلاً فردی که می‌خواهد صاحب پست و مقامی بشود دوست دارد که بیشتر شنیده شود. عقده‌ای‌ها می‌گویند و می‌نویسند و می‌نشینند تا عکس‌العمل‌ها را ببینند و از عصبانی شدن دیگران لذت ببرند.
گفتم: برادر من، عقده‌ای‌ها افراد خطرناکی هستند. برخی از این قبیل افراد، منفعل، پرخاشگر و آسیب‌زن می‌باشند. برقراری ارتباط با عقده‌ای‌ها فرجام روشنی نخواهد داشت. اگر می‌خواهی اعصابی آرام داشته باشی چاره‌ای جز فاصله گرفتن از آن‌ها و محدود کردن دیدارشان وجود ندارد.
فضول‌باشی حرفم را قطع می‌کند و می‌گوید: حضور عقده‌ای‌ها در فضای مجازی در آلوده شدن آن فضا بسیار مؤثر است. آن‌ها برای این‌که به هدف‌شان برسند با استفاده از فضای مجازی دست به هر کاری می زنند. به‌راحتی درمورد دیگران قضاوت می‌کنند و برای دیده شدن از تخریب و تحقیر افراد نیز بهره می‌برند. عقده‌ای‌ها که قدرت طلبند وقتی از رسیدن به هدف ناامید می‌شوند پرچم توهین و تخریب را برافراشته می‌کنند و برای خالی کردن عقده ‌ها ،وخصوصیات‌شان را به دیگران تعمیم می‌دهند و دیگر افراد را قدرت‌طلب می نامند. عقده‌ای‌ها زمانی‌که برای جبران محدودیت‌های مالی و رفاهی دوران نوجوانی یا جوانی به فکر کسب ثروت می‌افتند و در این راه موفق نمی‌شوند همه را به‌عنوان علاقه‌مندان به کسب ثروت معرفی می‌کنند.
گفتم: فضول باشی باور کن عقده‌ای‌ها با توسل به هر روشی، فقط به‌دنبال جلب توجه هستند. عقده‌ای‌ها با مطرح کردن‌شان می‌خواهند به خواسته‌هایشان برسند. از این‌که این قبیل افراد از نوعی اختلال نمایشی رنج می‌برند نباید شک‌وتردیدی داشت. اگر با چنین افرادی مواجه بشوید باید فاصله خود را با آن‌ها حفظ کنید.
گفت: تو هم بد نمی‌گویی دوری از آن‌ها و بی‌توجهی به گفته‌ها و کردارشان حداقل می‌تواند انسان را از آسیب‌های روحی و روانی مصون بدارد.




پیگیری‌های نیکزاد

پیگیری امور برای مسئولان، وظیفه‌ای است که اگر در انجام آن کوتاهی صورت بگیرد عدم پیشرفت مطلوب برنامه‌ها و اقدامات چهره خود را نشان می‌دهد.

آسیبی که عدم پیگیری در ساختار مدیریتی کشور وارد می‌کند غیرقابل جبران می‌شود. رها کردن کارها به حال خود موجب فراموشی و درنتیجه زمان‌بر شدن تکمیل پروژه‌ها و استفاده بهینه از آن‌ها می‌شود و به بیت‌المال خسارت وارد می‌گردد.

پیگیری صحیح در تمامی امور واجب و ضروری است. یک سازمان و یک فرد موقعی از توانایی‌های خود به‌طرز مطلوب استفاده می‌نماید که بتواند از طریق یک نقشه راه صحیح، وظیفه و خواسته‌های خود را جلو ببرد و پیگیری اصولی را در رأس اقداماتش قرار دهد.

پیگیری مستمر و منظم در یک سازمان، موجب حفظ روحیه کار و تلاش در مجموعه می‌شود. هر وقت مسئولی پیگیر در رأس بخشی از کارها قرار بگیرد تأثیر انتخاب صحیح در حرکت رو به جلو و تأمین رضایت مردم کاملاً قابل‌مشاهده خواهد بود.

پیگیری یکی از ویژگی‌های علی نیکزاد به شمار می‌رود. در هر مسئولیتی که قرار گرفته تلاش شبانه‌روزی و بازدید از پروژه‌ها را مورد توجه قرار داده است.

او به‌خوبی می‌داند که پیگیری از راه دور و دریافت گزارشات و راضی شدن به برخی از آمارها و ارقام در پیشرفت و توسعه نمی‌تواند گره‌گشا باشد، روی این اصل بازدیدهای میدانی متعدد، دیدارهای چهره‌به‌چهره و نشست‌های مختلف با مسئولین، نیکزاد را به‌عنوان مسئولی پیگیر معرفی کرده‌است.

برگزاری بیش‌از ۷۰۰ نشست با مسئولین در ارتباط با رفع مشکلات و موانع پروژه‌ها و طرح‌ها، برگزاری بیش‌از یکصد ملاقات مردمی و دیدار چهره‌به‌چهره با مردم قهرمان حوزه انتخابیه، انجام بیش‌از ۲۸ سفر شهرستانی و بازدید از همه روستاهای منطقه از مهم‌ترین برنامه‌هایی است که در راستای پیگیری امور مربوط به حوزه انتخابیه انجام پذیرفته است.

پیگیری و تلاش برای به سامان رساندن پروژه‌ها و اقدام در ارتباط با کاهش محرومیت و رساندن منطقه به جایگاه اصلی در پرونده عملکرد نیکزاد در سال سه گذشته به نقطه‌ای درخشان تبدیل شده است.

 




فضول‌باشی و پایان تلخ تیم ملی امید

فوتبال مملکت با این حجم از حواشی و بی‌توجهی‌ها و خودمحوری‌ها درست شدنی نیست. فقط بلدیم که به میزهای مدیریتی تکیه بزنیم، سفرهای کوتاه و طولانی خارج از کشور داشته باشیم، از حامیان خود در هیئت‌های استانی چشم‌بسته حمایت بکنیم، منتقدین خود را سزاوار محرومیت و مجازات بدانیم، از اساس‌نامه آویزان بشویم، از جواب‌گویی در قبال افکار عمومی و مسئولین جاخالی کنیم و وقتی پای نتایج به  میدان بیاید و شکست‌های مفتضحانه را تحمل بکنیم قفل سکوت بر لب بزنیم و اگر برخی‌ها بیشتر از اندازه‌شان حرف زدند و سؤال کردند برایشان شاخ‌وشانه بکشیم و “چوبک در میان بشکنیم”.

با نتایجی که فوتبال ما در رقابت‌های انتخابی المپیک و بازی‌های آسیایی گرفت نیازی به صغری و کبری چیدن و عرش و فرش را مقصر جلوه دادن و خودی‌ها را تبرئه کردن نیست. در فوتبال ما شتر بر نردبان است. نتایج بازگوکننده همه واقعیت‌ها می‌باشد. مولوی چه زیبا گفته است:

به سر مناره اشتر رود و فغان برآرد

که نهان شد ستم این‌جا مکنیدم آشکارا

گفتم: فضول باشی چرا ناراحتی؟ واقعیت فوتبال ما همین است. طبلی توخالی که آوازش فقط برای شنیدن از دور خوش است. فوتبالی که گویا هزینه کردن و میلیاردی بخشیدن در آن به هدف تبدیل شده است. فوتبالی که عده‌ای با چنگ‌ودندان به حریمش وارد شده و به هر قیمت و بهایی راضی به دل کندن از آن نیستند. فوتبالی که به خائنین‌اش مدال افتخار می‌دهد و به دلسوزان و علاقه‌مندانش حکم خانه‌نشینی و دوری از صحنه صادر می‌کند.

حرفم را قطع کرده و می‌گوید: بابا برای این می‌سوزم که در اندیشه صعود به المپیک و قهرمانی در هانگژو روزها گذراندیم و با وعده ‌و وعید دست‌اندرکاران امر دلخوش شدیم. همچون شتر، خواب پنبه‌دانه را دیدیم و یا مانند افراد برهنه برای رسیدن به کرباس پهنادار امیدوار شدیم ولی نمی‌خواستیم که باور کنیم فوتبال ایران و موفقیت و قهرمانی همچون تیشه و تبر هستند، آن دو فراهم نیامدنی‌اند و تا زمانی‌که در فوتبال ما بساط امتحان پس داده‌های ازخودراضی گسترده است رسیدن به قله‌های خوشبختی غیرممکن می باشد. زمانی‌که کشمکش فدراسیون و کمیته ملی المپیک، ماه‌ها تیم را در برزخ نگاه می‌دارد باید هم به تیم درجه سه آسیا ببازیم و به ریش همه علاقه‌مندان و دوستداران فوتبال بخندیم.

فضول‌باشی چنان جوش آورده که امکان صحبت به ما را نداده و همچنان در ادامه می‌گوید: وقتی در انتخابی المپیک در مقابل افغانستان و هنگ‌کنگ پیروز شدیم باده غرور را سر کشیدیم و خود را حاکم مطلق عرصه فوتبال آسیا قلمداد کردیم و وقتی در هانگژو مفتضحانه باختیم از استادیوم فرار نمودیم و حتی جرأت صحبت کردن با خبرنگاران را پیدا نکردیم. حالا وقتش است که فرماندهان فوتبال بعد از آبروریزی و سرافکندگی در آسیا بیایند و توضیح بدهند که چرا و چگونه هدایت تیم را به دست کسی که سابقه مربیگری در تیم‌های ملی و تجربه لازم در این مورد را نداشته سپرده‌ایم، نقش سرمربی تیم ملی در این انتخاب و معیارهای مورد توجه بیان شود تا همه نقاط مثبت و منفی اقدامات مسئولین فدراسیون، کمیته ملی المپیک و سرمربی تیم ملی فوتبال برای همگان روشن و آشکار گردد.

گفتم: فکر می‌کردند که اگر لیگ برتر را آغاز نشده تعطیل بکنند به فوتبال مملکت کمک کرده‌اند. برنامه‌ریزان متخصص سازمان لیگ و فدراسیون که نتیجه گرا هستند نمی دانستندکه طولانی شدن زمان برگزاری لیگ تا مردادماه سال آینده به تیم‌ها و بازی‌کنان لطمه می‌زند؟ چرا باید کاری را که ممکن است برای فوتبال ما عواقب خوبی نداشته باشد اجرا بکنیم و وقتی نتیجه خوبی به دست نیاوردیم، بنشینیم و حسرت بخوریم. نمی‌دانم گاهی آدم به این باور می‌رسد که در ورزش و فوتبال به وعده ها نباید اعتماد کرد چراکه در عمل ثابت شده‌است از صد چاقوی ساخته‌شده توسط مسئولین فوتبال یکی‌شان را هم دسته‌دار نبوده است.

گفت: درد این فوتبال، علاقه‌مندان را تا مرز سکته هدایت می‌کند. نود دقیقه بازیکنان ما امیدشان را بر روی سانترها متمرکز کرده بودند ولی بازیکنانی که در لیگ داخلی نامشان را تریلی نمی‌کشد نتوانستند از موقعیت‌های به‌دست‌آمده استفاده بکنند و در مقابل، هنگ‌کنگی‌ها با یک حمله نه‌چندان خطرناک به گل رسیدند و پرونده تیمی را که کوچینگ ضعیفی داشت بستند و آن‌ها را راهی تهران کردند. سرمربی تیم برای جبران گل خورده ۴۵ دقیقه فرصت داشت ولی عنایتی و کمک‌هایش نتوانستند راهکاری برای باز کردن و نفوذ به دروازه‌ی هنگ‌کنگ پیدا بکنند.

گفتم: حرص‌وجوش خوردن من و تو و امثال ما برای فوتبال نتیجه‌ای نخواهد داشت. برای عده‌ای که مدیریت بر فوتبال را نهایت آرزوی خود و دوستانشان تلقی می‌کنند این شکست‌ها اهمیتی ندارد. ماندن در قدرت و مواظبت از آرای مجمع و راضی نگه‌داشتن صاحبان رأی مهم است، فوتبال اگر شکست بخورد مشکلی نیست، من و یاران و اقربایم شکست نخوریم.

گفت: باید بروم، کار دارم و زیاد از این نمی‌توانم سر شما را درد آورم ولی مطمئن باشیم که حضرات در قبال این شکست و بی‌آبرویی خود را به کوچه علی چپ خواهند زد و از فردا و پس‌فردا مثل معروف “کور که مرد بادام چشم می‌شود” را برای فوتبال و تیم امید آن تفسیر خواهند کرد.




انتخابات و تاکتیکی به‌نام “دره عمیق”

زمانی‌که رأی جمع کردن هدف اصلی نامزدهای انتخاباتی می‌شود توسل به هر روش به یک امر عادی تبدیل می‌گردد.

آن‌هایی که برای رسیدن به کرسی مجلس نقشه‌ها کشیده و مبالغ هزینه کرده‌اند از این‌که به ‌دور اخلاق انتخاباتی خط قرمز بکشند و برای بدی‌ها سینه چاک بکنند ترسی به دل راه نمی‌دهند.

فراموش کردن پروردگار برای انسان می‌تواند پیامدها و آثار خطرناک به‌دنبال داشته باشد. ترویج بدی، خود فراموشی،‌ فسق و استهزای مؤمنان از مهم‌ترین این آثار می‌باشد.

دل بستن به دنیا و عشق به مطرح شدن و علاقه‌مندی به معروف شدن در فراموش کردن خداوند می‌تواند مؤثر باشد. دنیا با همه جاذبه‌هایش زمینه فراموشی پروردگار را فراهم می‌کند و به‌همین جهت مولای متقیان علی علیه‌السلام فرموده‌اند: “به آن‌چه نزد خداست جز با بریدن از دنیا نمی‌توان رسید”.

برخی‌ها که می‌خواهند ره صدساله را در یکی دو ماه بپیمایند برای انتخابات و افزودن بر سبد رأی از ماه‌ها قبل برنامه‌ریزی می‌کنند و در این‌راستا تاکتیک‌های مختلفی را به‌کار می‌بندند که تاکتیک “دره عمیق” یکی از مهم‌ترین آن‌ها می‌باشد.

کاندیداها و طرفداران آن‌ها در این تاکتیک سعی می‌کنند نتیجه اقدامات دوره قبلی را به دره عمیق و پر از مشکلات تشبیه کنند، دره‌ای که هر چه تلاش گردد پر نمی‌شود.

هدف اصلی آن‌هایی که در به‌کار بردن این تفکیک اصرار می‌کنند تخریب گسترده‌ی کسانی است که در جامعه مسئولیت داشته‌اند.

هرچند که تا زمان تبلیغات قانونی دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی زمان زیادی باقی‌مانده است ولی آن‌هایی که برای اولین‌بار می‌خواهند وارد صحنه انتخابات بشوند خود را بیشتر طرفدار و هوادار این تاکتیک نشان می‌دهند.

می‌توان نمونه‌های زیادی را در فضای مجازی مشاهده کرد. نامزدهایی که برای اولین‌بار می‌خواهند طعم و مزه کاندیداتوری مجلس شورای اسلامی را بچشند کاری جز حمله به نمایندگان دوره‌های قبل و برخی از مسئولین ندارند.

عده‌ای از این قبیل کاندیداها که جایگاهی در بین مردم ندارند و در حالت طبیعی و نرمال رأی آوری خود را محال و غیرممکن می‌بینند برای این که اسم خود را بر سر زبان‌ها بیندازند برعلیه برخی از افراد معروف، کارآمد و دارای سابقه درخشان اجرایی برمی‌خیزند و با تاکتیک “دره عمیق” تمام نیروی خود را در تخریب آن‌ها به‌کار می‌بندند.

زمانی‌که انسان از محبت الهی قطع نظر می‌کند در اصل برای برچیده شدن دست عنایت خدای تعالی از سرش اقدام می‌نماید. خوبی‌های دیگران را  بدی و تلاش شبانه‌روزی برخی را سستی و تنبلی توصیف می کند و در زیر پرچم تاکتیکی به‌نام “دره عمیق” سینه می‌زند تا شاید بتواند با استفاده از این روش، افکار عمومی را قانع کند که مشکلات موجود و گرفتاری در “دره عمیق” حاصل بی‌توجهی‌ها و کم‌کاری‌های مسئولین گذشته است. ناگفته پیداست آن‌هایی که به قصد تخریب به هواداران تاکتیک “دره عمیق” تبدیل می‌شوند همیشه نمی‌توانند در انتظار موفقیت باشند.