1

درخشش وزنه برداران نوجوان حاصل تلاش مربیان کار بلد

وقتی در رقابت‌های قهرمانی وزنه‌برداری نوجوانان آسیا در ازبکستان، وزنه‌برداران استان خوش درخشیدند اهمیت توجه به رده‌های سنی پایه و سرمایه‌گذاری در این بخش چهره خود را نشان داد.

همه کارشناسان و مربیان کاربلد ورزش، موفقیت در عرصه‌های مختلف جهانی و المپیک ها را وابسته به فعالیت‌های اصولی، علمی و با برنامه در مقاطع پایه می‌دانند.

در استان اردبیل در هر محدوده زمانی که توجه به فعالیت‌های جوانان، نوجوانان و نونهالان در دستور کار قرار گرفته آینده خوبی برای رشته‌های ورزشی ترسیم شده‌است.

بررسی وضعیت رشته‌های مختلف ورزشی در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ در سطح استان روشن می‌کند که چون در آن ایام پوشش هیئت‌های ورزشی و تلاش مربیان در مقاطع پایه کامل بوده آسمان ورزش اردبیل نیز آفتابی شده‌است. کسب نتایج تکرار نشدنی در کشتی فرنگی قهرمانی در فوتبال جام فلق، موفقیت‌های تکواندوکاران و…. دلیلی روشن بر این ادعا می‌باشد.

همچنین توجه به نونهالان و نوجوانان اگر صرفاً با نگاه درآمدزایی انجام پذیرد دستیابی به هدف پرورش استعدادها و شکوفا کردن آن‌ها ممکن نمی‌شود ولی زمانی‌که مربی، عشق به ورزش و تعصب به رشته ورزشی و علاقه‌ به سربلندی و سرافرازی فرزندان منطقه را داشته باشد تسخیر سکوها و افتخارآفرینی ها حتمی و صددرصد می شود.

درخشش طاها نعمتی در میدان آسیایی و کسب ۳ مدال خوش‌رنگ برای ایران اسلامی، یک‌شبه به دست نیامده‌است. این موفقیت حاصل سال‌ها تلاش، برنامه‌ریزی و خدمت بی‌ادعای مربیان وی می‌باشد. و یا یک مدال نقره و دو برنز امیرحسین سپه آجرلو برای دست‌اندرکاران ورزش حامل پیام است که اولا مسئولین قدر مربیان را بدانند و ثانیاً امکانات مورد نیاز برای پیشرفت و حرکتی روبه جلو را تأمین کنند و چنین است عملکرد افتخارآمیز امیرحسین قربانی در وزن ۸۰ کیلو گرم با یک طلا، یک نقره و یک برنز.

یکی از روش‌های ناپسند و دل‌آزار بعد از موفقیت ورزشکاران در عرصه‌های آسیایی و جهانی، تلاش و مانور برخی از دست‌اندرکاران برای مصادره آن‌ها به نفع خود می‌باشد. از مربی تیم ملی تا رئیس فدراسیون و یا نایب‌رئیس، طوری برخورد می کنند که گویا اگر آن‌ها نباشند بالا رفتن از سکو فراهم نمی شود. برای مصاحبه‌ها و گل دادن‌ها و عکس گرفتن‌ها به فکر سبقت از همدیگر می‌افتند و متأسفانه دراین‌میان پرورش‌دهندگان این استعدادها و زحمت‌کشان واقعی عرصه پرورش قهرمانان فراموش می‌شوند و حتی در مصاحبه‌ها افتخار یاد کردن از اسامی آن‌ها را هم نمی‌دهند.

روح “عزیزعمی” وزنه‌برداری استان شاد که شاگرد خلف‌اش طاها نعمتی با ۳ مدال طلا به بار نشستن زحمات آن مرد بزرگ و فرزند با اخلاق و کاربلدش “سعید علی حسینی” را به خوبی نشان داد.

بار اصلی زحمات ورزشکاران در مقاطع سنی پایه بر دوش مربیان زحمت‌کش است. آن‌ها پرورش استعدادها را در اولویت قرار می‌دهند و کلاس‌های آموزشی را به‌عنوان دکان دونبش تلقی نمی‌کنند.

درخشش شاگردان باشگاه‌ وزنه‌برداری زیروه  در لیگ باشگاه‌ها و هم در عرصه آسیایی نشان‌دهنده تلاش صادقانه مرحوم عزیزعمی، سعید علی حسینی و دیگر مربیان این مجموعه است. امیدواریم با استمرار درخشش ورزشکاران این باشگاه، رونق وزنه‌برداری اردبیل و حرکت رو به جلوی آن را شاهد باشیم.




فرقی ندارد…..

دوستی در تماس تلفنی جویای احوال بود و سفارش می کرد که بیشتر از خودم مواظبت نمایم.

او حق داشت چرا که وقتی سنی از انسان می گذرد مواظبت و رعایت برخی از موارد ضروری می شود.
او در ادامه صحبت‌های خود گفت که چرا این روزها برای انتشار نشریه الکترونیکی رغبتی نشان نمی دهم و به چه دلیل بعد از عید در مورد نشریه دنیای اردبیل کم کار شده‌ام؟
راست هم می گفت. مدت ها بود که نام نشریه از ذهنم پاک شده بود و برای انتشارش برنامه ای نداشتم. با خود می گفتم مسئولین محترم یک روزی کاسه صبرشان لبریز می شود و به جرم منتشر نشدن لغو امتیاز می کنند و هم خودشان و هم ما را راحت می نمایند.
به دوستم گفتم متاسفانه در شهر ما بین سیاه و سفید فرقی قائل نمی شوند. رسانه‌های مجوز دار حال و روز خوشی ندارند و در این میان نشریات الکترونیکی مظلوم‌ترین و بدبخت‌ترین در بین رسانه‌ها هستند.
به او گفتم به یک مورد اشاره می کنم ولی مطمئنم که باورش برای تو سخت می شود. اصلا خود اداره کل و دست اندرکاران امر مطبوعات آن، نشریات الکترونیکی را قبول ندارند. نمونه‌ای نمی توان پیدا کرد که الکترونیکی‌ها برای یک بار هم که شده باشد مورد عنایت، محبت و لطف آن‌ها قرار گرفته باشند.
یکی از همکاران باسابقه مطبوعاتی در فضای مجازی طی مطلبی یادآوری کرده بود که برخی از فعالان فضای رسانه با دارا بودن چندین مجوز رسانه چاپی و الکترونیکی در سال نزدیک به 600 میلیون تومان یارانه می گیرد. وقتی این مطلب را خواندم گفتم که خوش به حالش، کاش راه و رسم این کار را با برپایی کارگاه‌های آموزشی به دیگران نیز آموزش بدهد.
برای نشریات الکترونیکی یارانه که نمی دهند همکاران ارشاد در استان نیز به خاطر این که از روزمرگی عقب نیفتند در مورد بخشنامه آگهی ها و مجوز اختصاص آگهی دولتی به این نشریات نیز روی خوش نمی دهند. درست است که در بخشنامه رضایت آگهی دهنده مورد تأکید قرار گرفته است ولی چندان هم از روابط حاکم بر امور بی خبر نبوده و ناوارد هم نیستیم اگر بخواهند و بخواهیم خیلی از ناممکن ها می توانند به ممکن ها تبدیل بشوند.
به هر حال به حرف این دوست ارزش قائل شدیم و نسبت به انتشار این شماره اقدام کردیم تا چه پیش آید و کارها بر چه روالی پیش بروند.




فضول باشی و یارانه معیشتی

فضول باشی خیلی خوشحال و سرحال بود. بشکن می زد. از شادی در پوست خود نمی گنجید. کمتر او را در چنین حالتی دیده بودم. با خود گفتم که حتما در زندگی وی اتفاقی بسیارمهم روی داده که وی چنین اظهار شادمانی می کند.
او در حالی که بالا و پایین می پرید گفت: دست‌شان درد نکند، منُت بر سر من نهادند و چراغ زندگی‌ام را روشن نمودند. انرژی مضاعفی به من بخشیدند و از یک واقعیت پرده برداری نمودند و من و اهل خانه را برای آینده امیدوار و امیدوارتر نمودند.
گفتم: چه اتفاقی افتاده که چنین از خود بی خود شده‌ای، عجب سرحالی، باید خداراسپاسگزار باشم که تو را چنین سر حال می بینم. تعریف کن تا ما هم استفاده بکنیم ودر شادی شما شریک بشویم.
گقت: عجب آدم مهمی بوده و خودم خبر نداشته‌ام. من صاحب مال و منال و شوکت بوده‌ام و غافل از این همه دارایی و ثروت. می خواهم رنج سفر را به جان بخرم و بروم و بر دستان مسئولین سازمان هدفمندی یارانه‌ها بوسه بزنم. من در لیست یارانه بگیران قرار نگرفته ام. منی که تا قبل از اعلام نرخ جدید برخی از اقلام، قادر به تهیه آن‌ها نبوده‌ام بی جهت خودم را گول می زدم، حتما دارم و خوب هم دارم و خبر نداشته‌ام، الان در به در به دنبال ثروت خودم می گردم که روزگار خوش بگذرانم و نیازی به یارانه معیشتی و غیر معیشتی نداشته باشم.
گفتم: مظلوم نمایی نکن. حتما اطلاعات اقتصادی و خانوار شما در حدی بوده است که قلم قرمز بر روی نام تو کشیده اند‌. شماها هستید که خون این ملت را می مکید و هیچ وقت سیر نمی شوید. شماها هستید که حق مردم را پایمال می کنید و مدام دوست دارید بر اندوخته‌هایتان بیفزایید، شماها هستید که قیصریه‌ای را به خاطر یک دستمال به آتش می کشید و به محرومان و نیازمندان فکر نمی کنید. حالا که می خواهند یک کار مثبت در راستای بهبود اوضاع اقتصادی مملکت بکنند، تا منافع‌@تان را در خطر می بینید چنین ادا در آورده و سعی می کنید با اجرای نمایشنامه‌های مختلف داشته‌های خود را انکار کرده و جو ایجاد نمایید.
گفت: ول کن بابا، تو هم وقت گیر آوردی، تو چه می گویی، من دارم لذت می برم. در ردیف سرمایه گذاران، ابر بدهکاران بانکی صاحبان ده ها و صدها ملک و املاک قرار گرفته‌ام. این برای من افتخار بزرگی است، کاری به این ندارم که توان خرید یک بطری روغن مایع را ندارم همین که در ردیف پولدارها قرار گرفته و حایز شرایط دریافت وام معیشتی نشده‌ام برای من نعمت بزرگی است. با این که از قدیم گفته اند که با حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود ولی می گویم قطع یارانه، من را در ردیف ثروتمندان قرار داده و این کافی است، شب گرسنه بخوابم مشکلی نیست همین که در رؤیا حساب‌های بانکی‌ام پر، خانه‌های لاکچری‌ام برپا و ویلا های شمال و غرب من دل پسند هستند، بسیار خوشحالم. این عناوین و این سیر در رؤیا، برای من نان سنگک خشخاشی برشته، برنج هاشمی فوق اعلا، گوشت راسته گوسفندی، جوجه کباب زعفرانی، کره حیوانی و …. نخواهدشد ولی لذت عنوان پولداربودن برای من ده‌ها بار بالاتر و بالاتر از سیر کردن شکم می باشد.
گفتم: به همین خیال باش. در هر حال برای درمان اقتصاد بیمار کشور باید از اقدامات دولت حمایت بکنیم، اقداماتی که مورد تأیید اهالی فن می باشد و امیدواریم این جراحی به خوبی انجام بشود و در قطع یارانه‌ها مشکلات خانواده‌ها دقیقا مورد توجه قرار بگیرد




اوضاع آشفته پیست دوومیدانی ورزشگاه تختی

وقتی در تابستان سال ۱۴۰۰ زمین فوتبال ورزشگاه تختی اردبیل در اختیار جشنواره زیبایی اسب قرار گرفت در واقع فاتحه پیست تارتان خوانده شد.
هر چقدر که گفتیم و نوشتیم که ای مسئولان و تصمیم‌گیرندگان، ورزشگاه و میدان چمن و پیست آن را در اختیار هیات سوارکاری قرار ندهید گوش شنوایی نبود که حداقل این فریادها را بشنود. در مقابل برخی هم اراده کردند و تا می‌توانستند این کار را به طرق مختلف توجیه نمودند.
همه مطالب آن روزها در آرشیو رسانه‌ها و بالاتر از همه در حافظه تاریخ ورزش اردبیل می‌ماند تا آیندگان در مورد عملکردها قضاوت نمایند.
این روزها وضعیت پیست تارتان اردبیل با توجه به عکس‌های منتشرشده توسط هیئت دوومیدانی استان در فضاهای مجازی، برای همه مشخص‌شده است. چمن مصنوعی ورزشگاه تختی به چه بهایی برای ورزش اردبیل تمام می‌شود و آیا رواست که به‌خاطر چمن مصنوعی فوتبال، پیست تارتان این ورزشگاه نابود شود؟ در ازای چیزی که ورزش اردبیل از دست می‌دهد چه مورد خارق‌العاده و عظیم و بزرگی را به دست می‌آورد؟ آیا در همه ورزشگاه ها که زمین فوتبال زیر کشت چمن و یا عملیات چمن مصنوعی می‌رود پیست تارتان از بین می‌رود؟ آیا در ازای آماده‌سازی زمین فوتبال برای چمن مصنوعی راهی برای حفاظت از پیست تارتان وجود ندارد؟
اگر مهندسان و دست‌اندرکاران ورزش استان از همان روز اول تصمیم‌گیری می‌دانستند که تارتان در قبال چمن مصنوعی ازبین‌رفتنی است، اعتبارات موردنیاز برای نصب تارتان جدید را پیش‌بینی کرده‌اند؟
دو تن از نمایندگان مردم در اواخر سال ۱۴۰۰ از مجموعه ورزشگاه تختی بازدید کردند، در روزهای اخیر فرماندار اردبیل از مجموعه دیدن کرد، آیا در این بازدید صحبتی از سرنوشت نهایی پیست تارتان شد.
وجب به وجب ورزشگاه تختی اردبیل برای ورزشی‌های این منطقه سرشار از خاطرات تلخ و شیرین است، اجازه ندهید با تغییر در بافت آن، خاطره‌ها فراموش شوند و در گورستان بی‌توجهی‌ها و خودمحوری ها دفن گردند.
چمن مصنوعی جایگزین چمن طبیعی می شود، با این تصمیم گویا مسئولین استان به این باور رسیده‌اند که حداقل تا ۱۰ سال آینده، اردبیل در سطوح مختلف از جمله در لیگ یک نمی‌تواند نماینده داشته باشند، باید از این‌همه دوراندیشی قدردانی کرد!!
حداقل هم‌زمان با عملیات چمن مصنوعی سرنوشت پیست تارتان ورزشگاه را معلوم بکنید.
می‌گویند پیست تختی از نوع مرغوب بوده و امکان ترمیم آن به دلایل فنی و زیر ساختی وجود ندارد . اگر این روایت صحت داشته باشد ، پس تکلیف پیست چه خواهد شد؟
باید به درایت مسئولین درود فرستاد. شهری به نام اردبیل به‌عنوان مرکز استان در حال حاضر فاقد پیست تارتان در فضای باز بوده و پیست سالن دوومیدانی هم استفاده‌نشده با انواع دردهای کمرشکن مواجه می‌باشد.
درنهایت امیدواریم کسانی که حداقل در ظاهر هم که شده دغدغه ورزش دارند این بحث را پیگیری بکنند. از آن‌هایی که در زمان برگزاری جشنواره اسب، با افتخار در زمین چمن و پیست با اسب‌ها عکس یادگاری گرفتند و درعین‌حال خود را مطالبه‌گر ورزش قلمداد می‌کنند، انتظاری نیست ولی از افرادی که می‌توانند از حق ورزشکاران این شهر دفاع نمایند، انتظار می‌رود که حداقل خواسته ورزشکاران و اهالی دوومیدانی را به گوش مسئولان برسانند. والسلام.




مشکل بزرگ ورزش؛ کمیت‌گرایی و آمارسازی

لزوم اهمیت دادن به ورزش توسط مسئولین منطقه و استان بارها توسط کارشناسان و رسانه‌های مستقل مورد تاکید قرار گرفته‌است متأسفانه علی‌رغم همه ادعاها و مانورها این مقوله در رفتار و عملکرد بسیاری از دست‌اندرکاران منطقه مشاهده نشده‌است.

بررسی اجمالی سرگذشت ورزش اردبیل در دهه‌های اخیر نشان می‌دهد که در ورزش استان اردبیل همواره حرف‌ها و ادعاها بر عمل برتری داشته و با جدی نگرفتن ورزش و هواداری از روزمرگی‌ها، ترسیم آینده‌ای درخشان برای آن دیده نشده است.
برای ورزش استان و شهرستان اردبیل عوامل مختلف دست‌به‌دست هم داده و عقب‌ماندگی آن را رقم زده‌اند. روابط شخصی، ملاحظات جناحی و باندی ، تعارفات بی‌اساس و رودربایستی‌های بی‌مفهوم را می‌توان در حاکمیت وضعیت موجود ورزش تاثیرگذار دانست.
پرداختن به این مسائل می‌تواند روشن بکند که چرا و چگونه علی‌رغم وجود استعدادهای بکر در منطقه، ورزش نتوانسته‌است به جایگاه رفیعی دست پیدا بکند. در این‌ میان باید از تک چهره‌ها و تک ستاره‌هایی که سال‌ها در میادین مهم ورزشی درخشیده‌اند یاد کرد که حضور درخشان آن‌ها نیز نه در سایه برنامه‌ریزی و اقدام اصولی دست‌اندرکاران امر بلکه بر اساس توانایی‌های قابل‌توجه آن‌ها و فراهم شدن زمینه مناسب در مقطعی از تاریخ حیات ورزش منطقه بوده‌است
پناه بردن به دامن کمیت‌گرایی و چادر زدن در اردوی آمارسازی یکی دیگر از بحث‌های قابل‌ طرح در مورد ورزش و چرایی عقب ماندن از قافله پیشرفت و توسعه می‌باشد.
زمانی‌که دست‌اندرکاران امور اجرایی ورزش برای موجه جلوه دادن خود و ارائه کارنامه‌ای قابل‌قبول از ابزار و وسیله‌ای به نام آمارهای دروغین استفاده می‌کنند ناخودآگاه جریان ورزش از حرکت به سمت اصلاح و کیفی‌سازی غافل می‌شود.
در این ارتباط مثال‌های متعدد و روشنی در ورزش استان اردبیل می‌توان ذکر کرد ولی برای این‌که از مسیر کلی منحرف نشویم از پرداختن به جزئیات خودداری می‌کنیم ولی ناگفته پیداست که در سال‌های اخیر آمارسازی و مانور دادن با اعداد و ارقام غیرواقعی ضربات سهمگین و طاقت‌فرسایی بر پیکر برخی از رشته‌های پرطرف‌دار ورزش در منطقه وارد کرده‌است.
یکی از بزرگ‌ترین مشکلاتی که ورزش ما با آن دست به گریبان می‌باشد کمیت محوری است. وقتی برای ماندن در مسئولیت و ارائه‌ی چهره‌ای موفق از خود، پرداختن به اعداد و ارقام و دوری از کیفی‌گرایی در دستور کار قرار می‌گیرد پیشرفت فنی و سالم‌سازی اخلاقی و فرهنگی عرصه ورزش با موانع متعددی مواجه می‌شود.
وقتی مسئول و دست‌اندرکار یک رشته ورزشی در ارائه گزارش عملکرد به تعداد تیم‌های حاضر در رقابت‌ها اشاره کرده و از کنار سطح مسابقات و نتایج به‌دست‌آمده به‌راحتی عبور می‌کند یعنی جز انحراف افکار عمومی از اصل قضیه به چیز دیگری نمی‌توان اشاره کرد.
ریشه همه ناهنجاری‌ها، بداخلاقی‌ها، تهمت‌ها و حرمت‌شکنی‌ها کمیت محوری و تلاش برای کارآمد نشان‌دادن خود می‌باشد.
تا زمانی‌که در راس امور ورزش و رشته‌های مختلف ورزشی سینه چاکان و قدر قدرتان آمارسازی قرار بگیرند و فرصت‌طلبان دندان تیز کرده امکان ابراز وجود در ورزش را داشته باشند توجه به بحث کیفی گرایی غیرممکن خواهد شد.




انتخابات فدراسیون فوتبال و سنگ پا

انتشار اسامی کاندیداهای احتمالی فدراسیون فوتبال بحث سنگ پا را در اذهان زنده می‌کند. چه زود برخی‌ها گذشته خود در فوتبال را فراموش می‌کنند و آمادگی برای مدیریت در فوتبال را اعلام می‌نمایند. ضرب المثل سنگ‌پا در مورد آن‌ها بهترین و پرمعنی‌ترین مصداق می‌تواند باشد
فوتبال و مدیریت آن محلی برای استراحت بازنشسته‌ها و بیماران قلبی و تاجران بازار نیست. عرصه فوتبال دیگر توان و تحمل مدیریت باندی و به‌کارگیری دوستان و حمایت‌های چشم‌بسته از صاحبان رای در مجمع را ندارد. فوتبال کشور برای کسانی که سلطان قراردادهای مربیگری هستند نباید دگر باره اعتماد بکند. فوتبال یک کشور انقلابی و اسلامی برازنده نیست در اختیار عده‌ای معدود که فوتبال را وام‌دار خود می‌دانند، قرار بگیرد.
می‌گویند مهدی تاج برای تصدی ریاست فدراسیون فوتبال ثبت‌نام‌ کرده است. او که در مقطعی از دوران ریاستش، بیماری قلبی را بهانه کرد و با بستری در بیمارستان سوالات متعددی را در بین علاقه‌مندان مطرح نمود آیا سلامتی کامل خود را به دست آورده‌است که می‌خواهد در فدراسیون بار دیگر شانس اش را امتحان نماید و برای هم‌پیمانانش فضای کافی برای حکومت در فوتبال کشور بدهد؟
امضای چه کسی پای قرارداد ویلموتس است؟ قراردادی که هزاران حرف و حدیث در اطرافش مطرح بوده و تاکنون تکلیف نهایی آن نیز مشخص نشده‌است؟
سرمربی تیم ملی برکنار شده و قرار است فرد جدیدی این مسئولیت را به‌عهده بگیرد. تاج می‌آید تا از تمام تجاربش در انعقاد قراردادها استفاده کند و با سرمربی جدید قراردادی بهتر و تعهد آور تر از قرارداد ویلموتس منعقد نماید!
از وقتی اسم مهدی تاج را در بین نامزدهای احتمالی دیده‌ام روی دو موضوع بیشتر تمرکز کرده‌ام. اول باید به تاج دست‌مریزاد گفت، به اعتمادبه‌نفس بالایش درود فرستاد و از این‌که بعداز آن‌همه مسائل ریز و درشت خود را شایسته حضور در راس فدراسیون می‌داند در قبال تواضع، کم‌رویی و خجالتی بودنش تعظیم کرد.
دوم این‌که آیا افرادی چون تاج که در جامعه به‌عنوان یکی از عوامل اصلی قرارداد ویروس معرفی‌شده‌اند صلاحیت حضور در فدراسیون فوتبال را می‌توانند داشته باشند؟
فوتبال ایران به امتحان پس داده‌های همیشه حاضر در صحنه فوتبال نیاز ندارد. فوتبال به مدیریتی پویا و به‌دور از هر گونه باندبازی و رفاقت پرستی نیاز دارد. ساختار فوتبال باید تغییر بکند، از بدنه فدراسیون گرفته تا هیئت‌های استانی. اگر این تغییرات محقق نشود امید به بهبود اوضاع این رشته پرطرفدار بیهوده و بی ثمر خواهد بود.




مهدی تاج و هوای هندوستان

وقتی مهدی تاج برای ریاست فدراسیون فوتبال ثبت‌نام کرد و با افتخار اعلام بازگشت نمود و هدف از این تصمیم را سروسامان دادن به فوتبال برشمرد موجی از اعتراض و تعجب در جامعه فوتبال کشور به راه افتاد.

قرارداد ویلموتس که بنا به گفته کارشناسان امر، یکی از قراردادهای تأسف‌بار تاریخ ورزش کشور می‌باشد توسط چه کسانی به مردم ایران تحمیل‌شده و خسارت قابل‌توجهی به بیت‌المال وارد کرده‌است؟ بازگشت به صحنه کسانی که در پرونده ویلموتس از متهمین درجه یک به شمار می‌روند با کدام متری قابل‌اندازه‌گیری و سزاوار توجیه می‌باشد..

مبارزه با فساد در فوتبال چگونه تفسیر می‌شود؟ مصداق‌های فساد در فوتبال کدام‌ها هستند؟ مگر می‌توان پذیرفت که مدام شعار مبارزه با فساد سر بدهیم و به‌دنبال آن، عوامل دست‌درازی به بیت‌المال را ترفیع دهیم و برای بازگشت پیروزمندانه به عرصه ورزش فرش قرمز پهن نماییم؟

اگر قرار بر این است که سکان هدایت و مدیریت فوتبال کشور به افراد امتحان پس داده با کارنامه مردودی و مصیبت‌بار سپرده شود تخته کردن درب این ورزش بهتر و بهتر از فعالیت آن می‌تواند باشد.

فوتبالی‌های سراسر کشور در قبال تصمیم تاج و یارانش برای حضور چندین‌باره در فوتبال به‌خوبی عکس‌العمل نشان دادند. در روزهای گذشته در نشریات و فضای مجازی این امر کاملاً قابل احساس و لمس بوده ولی متأسفانه تاکنون مسئولین وزارت ورزش و جوانان از هر گونه اظهارنظر خودداری نموده‌اند.

همین سکوت شایعات چندی را به دنبال داشته‌است. برخی‌ها مدعی شده اند که وزارت ورزش و جوانان برای بازگشت تاج چراغ سبز نشان داده‌است. این ادعا را هیچ عقل سلیم و فرد آگاه به جریانات فوتبال نمی‌تواند بپذیرد و ما نیز امیدواریم که چنین نقل‌قول‌ها بی‌پایه و کذب محض ‌باشد.

قرارداد ویلموتس و ضربه‌هایی که به حیثیت فوتبال و ورزش ایران اسلامی وارد کرده‌است برای همگان روشن و آشکار می‌باشد. اطلاع‌رسانی روند این قرارداد در زمان خود، حاشیه‌های زیادی را ایجاد کرد ولی برخورد قاطع با عوامل آن تاکنون صورت نگرفته‌است و تا زمانی‌که یقه کسانی که از طریق فوتبال به بیت‌المال خسارت وارد کرده‌اند، گرفته نشود تاج ها این جرئت را بار دیگر به خود می‌دهند تا در فوتبال آفتابی شوند و مطابق میل خود رفتار نمایند.

و درنهایت وقتی عوامل، مهره‌ها و دست‌نشانده های کفاشیان ها تاج ها در فوتبال این مملکت پرسه بزنند و در تصمیم‌گیری‌ها صاحب رأی و نظر باشند باید افرادی چون تاج فیل‌شان هوای هندوستان بکند و برای فوتبال این مملکت نقشه‌ها و برنامه‌های جدیدی طراحی نماید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




دو نکته از نشست مطبوعاتی استاندار

استاندار اردبیل در نشست مطبوعاتی نزدیک به سه ساعت با خبرنگاران و اهالی رسانه استان همراه بود. از اقدامات انجام‌یافته سخن گفت و با حوصله و صبر به انتقادها، تحلیل‌ها و حرف‌های خبرنگاران و فعالان مطبوعات و فضای مجازی گوش داد.

همکاران مطبوعاتی از این‌که استاندار از زمان شروع مسئولیت، برای اولین‌بار در نشست خبری حضور یافته،  سخت گله‌مند بودند. البته در فواصل زمانی مناسب، حضور در جمع اهالی رسانه می‌تواند برای دست‌اندرکاران امر و مسئولان اجرایی استان راه‌گشا باشد ولی آیا در هشت سال دولت تدبیر و امید نشست‌های خبری و مصاحبه‌های مطبوعاتی به‌طور گسترده و مستمر برگزار می‌شد؟ آیا همه رسانه هم به یک اندازه مورد توجه قرار می‌گرفت؟ وضعیت دیوار بین رسانه‌های خودی و غیرخودی در آن دوران چگونه بود؟؟ نشست‌های گزینشی استانداران با تعدادی از افراد خودی از یادها که نرفته‌است؟ رعایت انصاف در برخورد با مسائل و عملکرد مسئولان در هر دوره و دولتی کاری پسندیده و ماندگار می‌باشد.

در آن هشت سال چه کسانی انحصار آگهی‌ها را به طریقی در اختیار داشتند؟ آگهی‌های ثبتی بیشتر به کدام طرف و طیف غش می‌کرد؟ همای عقد قرارداد با برخی از ادارات بر لب بام چه کسانی می‌نشست و برای سال‌های متمادی اتراق می‌نمود؟ امیدواریم در دولت مردمی انحصار رسانه‌ای در سطح منطقه شکسته شود و هر فعال این عرصه با نگاه به بیلان کار و تلاش برای ارتقای سطح فرهنگ منطقه مورد توجه قرار بگیرد و صرفاً نام و نشان‌ها و رایزنی‌ها ملاکی برای همکاری‌ها و برخورداری‌ها از برخی امتیازات قرار نگیرد.

حمایت از جوانان لایق و کارآ  در بخش‌های مختلف اجرایی امری ضروری است. همت برای تحقق آن تضمینی برای آینده کشور در برخورداری از نیروهای علاقه‌مند و توانا و کاربلد می‌باشد. این‌که روابط‌عمومی استانداری به جوانی فعال، متخصص و آشنا به امور رسانه سپرده شده خود گامی در جهت حمایت از جوانان علاقه‌مند به کار در رسانه است که می‌تواند در ایجاد پل ارتباطی قوی بین استانداری و رسانه‌ها نقش‌آفرینی نماید.

امیررضا سعیدی با برقراری ارتباط نزدیک با جامعه رسانه‌ای و استفاده بهینه از امکانات موجود، بازدهی تأثیر رسانه در بهبود امور استان را افزایش خواهد داد.

حمایت از سعیدی، پشتیبانی از نیروهای آینده‌ساز ایران و استان می‌باشد. ایجاد فرصت برای همه جوانان برای سهیم شدن در اداره استان کاری پسندیده‌است که امیدواریم این کار توسط استاندار در سطح استان استمرار داشته باشد.

 

 

 

 

 

مهدی تاج و هوای هندوستان

وقتی مهدی تاج برای ریاست فدراسیون فوتبال ثبت‌نام کند و با افتخار اعلام بازگشت نمود و هدف از این تصمیم را سروسامان دادن به فوتبال مرحوم موجی از اعتراض و تعجب جامعه در جامعه فوتبال کشور به راه افتاد

قرار ناله می‌نمود که بنام گفته کارشناسان امر یکی از قراردادهای تاسف‌بار تاریخ ورزش کشور می‌باشند توسط چه کسانی به مردم ایران تحمیل‌شده و خسارت قابل‌توجهی به بیت‌المال وارد کرده‌است بازگشت به شأن کسانی که در پرونده ویل موت از متهمین درجه ۱ بشمار می‌روند و هرکدام متری قابل‌اندازه‌گیری و سزاوار توجیهی می‌باشد

مبارزه با فساد در فوتبال چگونه تفسیر می‌شود مصداق‌های فساد در فوتبال کدام‌ها هستند مگر می‌توان پذیرفت که مدام شعار مبارزه با فساد سر بدهیم و به‌دنبال آن عوامل دست‌درازی به بیت‌المال را ترفیع دهیم و برای بازگشت پیروزمندانه به عرصه ورزش فرش قرمز پهن نماییم

اگر قرار بر این است که سکان هدایت و مدیریت فوتبال کشور به افراد امتحان پستان با کارنامه مردودی و مصیبت‌بار سپرده شود تخته کردن درب این ورزش مهتر و بهتر از فعالیت آن می‌تواند باشد

فوتبالی‌های سراسر کشور در قبال تصمیم تاج و یارانش برای حضور چندین‌باره در فوتبال به‌خوبی عکس‌العمل نشان داده‌اند در روزهای گذشته نشریات را در فضای مجازی این امر کاملاً قابل احساس و لمس بوده ولی متأسفانه تاکنون مسئولین اعم از وزارت ورزش و جوانان اثر گونه اظهارنظر خودداری نموده‌اند پاراگراف کلیک همین سکوت شایعات چندی را بدنبال داشته‌است برخی‌ها مدعی بودند که وزارت ورزش و جوانان برای بازگشت تا چراغ سقف نشان داده‌است این ادعا را هیچ عقل سلیم و فرد آگاه به جریانات فوتبال نمی‌تواند بپذیرد و مانع امیدواریم که چنین نقل‌قول‌ها از بی‌پایه و کذب محض می‌باشد

قرارداد ورموت و ضربه‌هایی که به حیثیت فوتبال و ورزش ایران اسلامی وارد کرده‌است برای همگان روشن و آشکار می‌باشد اطلاع‌رسانی روند این قرارداد در زمان خود حاشیه‌های زیادی را ایجاد کرد ولی برخورد قاطع با عوامل آن تاکنون صورت نگرفته‌است و تا زمانی‌که یقه که چنان یکی از طریق فوتبال به بیت‌المال خسارت وارد کرده‌اند گرفته نشود تا چاه این جرات را بار دیگر به خود می‌دهند تا در فوتبال آفتابی شوند و مطابق میل خود رفتار نمایند

و درنهایت وقتی عوامل چهره‌ها و دست‌نشانده های کفاشیان ها و تئاترها در فوتبال این مملکت پرسه بزنند و در تصمیم‌گیری‌ها صاحب رأی و نظر باشند باید افرادی چون تاج فیلشان هوای هندوستان بکند و برای فوتبال این مملکت نقشه‌ها و برنامه‌های جدیدی طراحی نماید و سلاح




عشق فوتبال، مهدی محمدی و حرکت نسنجیده

فوتبال این روزها برای کسانی که در هوای آن تنفس می‌کنند و عنوانی چون بازیکن، کادر فنی، تدارکات و…. را یدک می‌کشند، درآمدزا می باشد.
اینک که فصل نقل‌وانتقالات است فریاد علاقه‌مندان راستین از قراردادهای میلیاردی و غیرمتعارف به آسمان‌ها بلند است. در یک شب و در سایه فعالیت تمام‌عیار واسطه ها و به‌اصطلاح مدیر برنامه‌ها، نرخ بازیکنان تا ۲۰۰ درصد افزایش پیدا می‌کند.
با قراردادهای سوال‌برانگیزی که منعقد می‌شود از حالا می‌توان پیش‌بینی کرد که در دو فصل آینده، کمیته انضباطی فدراسیون بازار پررونقی خواهد داشت.
در اوضاع و احوالی که خیلی‌ها از فوتبال به نان و نوائی رسیده و برای خود امکانات لاکچری دست‌وپا کرده‌اند، هستند عاشقانی که زندگی به پای فوتبال تباه نموده و آبرو گرو گذاشته‌اند. این‌جای کار خیلی زجرآور و دردآور می‌شود، فوتبالی باشی ولی بزرگ‌ترین ضربات را از فوتبال تحمل بکنی، فوتبالی باشی ولی با ضرر و زیان غیرقابل باوری روبه‌رو بشوی، فوتبالی باشی و در دریایی از غم و درد ناشی از فوتبال دست‌وپا بزنی و کسی را یاری گر و پشتیبان نبینی.
در استان‌هایی چون اردبیل که صدای فوتبالش فقط به درد شنیدن از دور می‌خورد از این قبیل عاشقان دربند ناملایمات می‌توان مشاهده کرد. هزینه بکنی و دوندگی نمایی، برای اعتلای فوتبال منطقه بلا بکشی و درنهایت به هر دلیل و علت فوتبالی که بوده باشد بدهی بالا بیاری، سکته نکنی و دنیایت را عوض ننمایی، شاهکار کرده‌ای.
این روزها در فضای مجازی صحبت از شکایت فرد مدعی مدیریت در فوتبال از یک مربی به دلیل برگشت چکی به مبلغ ۵۰ میلیون تومان از بابت خرید امتیاز لیگ دسته سه است.
در این ارتباط حرف‌وحدیث فراوان بوده و هر دو طرف گویا، هیئت فوتبال و رئیس آن را شاهد بر ماجرا می‌گیرند. ما که در مقام قاضی نیستیم تا در مورد حق بودن یکی از دو طرف به قضاوت بنشینیم، این امر بر عهده دستگاه قضاست، دستگاهی که مورد اعتماد مردم بوده و بدون شک بدون توجه به حاشیه‌ها و احیاناً مانور برخی‌ها، حق را به حق دار می‌دهند و در همه موارد از جمله بحث واگذاری امتیاز با قدرت به حمایت تمام‌قد از حق می‌پردازند.
مهدی محمدی مربی مشکین شهری اگر با مشکلی مواجه شده نه از برای مسائل شخصی، مبلمان خانه و ارتقاء سطح زندگی‌اش بوده بلکه خواسته تیمی از مشگین‌شهر در رقابت‌های لیگ دسته سه حضور پیدا بکند و او نیز در صف مدیران لیگی خودی نشان بدهد.
یادآوری روزهایی که مهدی برای حمایت از برخی‌ها به دیگران حمله می‌کرد و نوشته های برخی ها در تخریب منتقدان را با افتخار و سربلندی در کنار عکس تمام قدش منتشر می‌کرد و طلبکارانه سخن می‌گفت، خارج از لطف نمی‌تواند باشد.
او در جریان مشکلی که الان با آن دست به گریبان است باید رفتارهای سال‌های نه‌چندان دور گذشته‌اش را به یاد آورد و اراده بکند و به معرفی کسانی که احیانا او را وادار به انتشار مطالب سفارشی می‌کردند، اقدام نماید.
به‌هرحال مهدی محمدی‌ها از زحمتکشان فوتبال استان هستند. حق آن‌ها نیست که به‌خاطر فوتبال گرفتار شوند و به‌جای فعالیت در مستطیل سبز، راه دادگاه‌ها را در پیش بگیرند. امیدواریم که مسئولین شهرستان مشگین‌شهر و فوتبالی‌های منطقه اگر محمدی را محق بدانند از او حمایت کنند تا بیشتر از این با مشکلی به نام چک خرید امتیاز لیگ دسته سه سرگردان نشود.




آمارسازان ماهر

ملا نصرالدین ماهی خرید و به خانه آورد.

به زنش گفت آن را عریان کند. در اثنای پختن ماهی ملا را خواب برد و زن به‌تنهایی ماهی را تماماً بخورد و دستان ملا را با روغن ماهی بیالود.

وقتی ملا از خواب بیدار شد، مطالبه ماهی کرد.

زن گفت: خوردی و فراموش کردی، دستت را بو کن.

ملا دست خود را بویید و گفت: آری دستم به خوردن ماهی گواهی می‌دهد اما شکم‌ام تکذیب می‌کند و فریاد گرسنگی سر می‌دهد‌.

این داستان در شرح حال آن دسته از مدیرانی است که سعی می کنند کارنامه خود را با ارائه یک سری آمار و ارقام پربار نشان بدهند. مدام فریاد بر می آورند که در حوزه مدیریت، تحول آفریده‌اند و نوآوری کرده و طرح نو در انداخته‌اند.

وقتی تریبونی برای صحبت به دست می آورند امکان ندارد فرصت ها را از دست بدهند. مدینه فاضله‌ای را برای مخاطبان ترسیم کرده و خود را قهرمان بلامنازع عرصه مدیریت تلقی می کنند.

شنونده وقتی ادعاها را با واقعیت های موجود مقایسه می کند داستان ملانصرالدین پیش می آید. مسئول مدعی می شود که حوزه مدیریت‌اش را گلستان کرده است و حقیقت موجود می گوید که تا گلستان شدن فاصله ای بس زیاد وجود دارد.

آمارسازان ماهر و قهار که عمر مدیریت خود را وابسته به آن می بینند چگونه در قبال وجدان خود احساس شرمندگی نکرده و همچنان به این کار زشت و چندش آور ادامه می دهند؟ آیا آن ها در اندیشه فردای قیامت نیستند؟ در محضر پروردگار چگونه جوابگوی دروغ ها و اعداد و ارقام ساختگی خواهند شد؟

ادعاهایی که برخی از مدیران در حوزه های مختلف می کنند وقتی موشکافانه مورد بررسی قرار گیرد واقعیت ها بیشتر چهره خود را نشان می دهد. تکیه بر چنین آمارهایی به آن چه که موجود است اثر فزاینده ای نمی تواند داشته باشد.

آمارسازی ها موجب می شود که توجه به هر بخش به میزان قابل توجهی کاهش پیدا بکند و این ظلمی بزرگ در حق مردم می تواند باشد.

بپذیریم که آمارسازی مشکلات را حل نخواهد کرد . برای رسیدن به توسعه در هر بخش،حرکت اصولی بر اساس برنامه و به کارگیری نیروهای متعهد، مدیر و مدبر مورد نیاز است. دروغگویی ها و وارونه جلوه دادن واقعیت ها هیچ دردی از دردها و مشکلی از مشکلات جامعه را نمی توانند حل بکنند. یاحق.