1

دلنوشته

در آستانه سال جدید قرار گرفته‌ایم، باید خدا را شاکر و سپاس‌گزار بود که در سال 1400 تا به این‌جای کار امکان نفس‌کشیدن و ادامه حیات را به ما ارزانی فرموده‌است.

ورزش استان یک‌سال دیگر را پشت سر می‌گذارد. سالی که با موفقیت‌ها و شکست‌ها همراه بوده‌است و اگر خوب بررسی شود به نظر می رسد امکان چربش شکست‌های آن بر موفقیت‌ها بیشتر است.

امیدواریم که به‌هنگام تحویل سال نو، عده‌ای به خود آیند و از راه و روش غلطی که در پیش گرفته و با ظاهرسازی و چرب‌زبانی برای همه نقش بازی می‌کنند را ترک نمایند و صداقت و راستی را برای سال جدید در برنامه‌های عملی‌شان قرار بدهند.

عده‌ای که در زیر اسامی ساختگی و در فضای مجازی با آبروی افراد بازی می‌کنند و احیاناً با ساخت و پاخت و زدوبندهای پشت پرده، قلم اجاره می کنند و برای بستن دهان منتقدان از هر راهی استفاده کرده و خدا را فراموش می‌کنند درنهایت نمی توانند کاری از پیش ببرند.

خوش به حال آن‌هایی که در هر کار و اقدام‌شان، خدا را در نظر می‌گیرند، اگر می‌نویسند، اگر می‌گویند و اگر در فضای مجازی  جولان می‌دهند در فکر آینده خود باشند و با مردم روراست باشند تا بتوانند نامی نیک از خود به یادگار بگذارند.

خوش آن که نام نکوئی به یادگار گذاشت

 که عمر بی‌ثمر نیک عمر بی ثمریست

 کسی که در طلب نام نیک رنج کشید

 اگر چه نام و نشانیش نیست، ناموریست است

در ورزش استان ماظرفیتی به نام انتقادپذیری در حداقل میزان و اندازه است. روزگار بدی شده‌است. هیچ احدی تحمل شنیدن جمله‌ی معروف ب”الای چشم و ابروست” را ندارند. کاش در چنین مواردی با یک تماس و گلایه و ارائه دلیل و مستندات، کارها ختم به خیر می شد ولی هر کسی ککه  به‌عنوان منتقد بشناخته شود باید خودش را برای مقابله با انواع حملات، تهمت‌ها و ناجوانمردی‌ها آماده بکند.

عده‌ای نوچه‌هایی دارند که در فضای مجازی سینه چاکی می‌کنند و هرچه دل تنگشان می‌خواهد، می‌گویند و  منتشر می‌کنند و خلاصه آن ها  اجیر شده‌هایی هستند که شرافت را با چندرغازی معامله کرده و به فردای قیامت و ایستادن در پیشگاه احدیت، فکر نمی‌کنند و به گندم نماهای جو فروش فرصت ابراز وجود می‌دهند.

آن‌هایی که دستی در آتش دارند و در ورزش اردبیل صاحب قدرت و منصب هستند، منتقدان را دوست خود بدانند و از اطرافیان چند چهره و نان به نرخ روز خور دوری نمایند.

از مهر دوستان ریاکار خوش‌تر است

 دشنام دشمنی که چو آیینه راستگوست

پروین نشان دوست، درستی و راستی است

هرگز نیازموده کسی را مدار دوست

یکی از بیماری‌هایی که دامنگیر ورزش ما می‌باشد روی آوردن به حرف زدن و در اولویت قرار گرفتن وعده‌ها و پناه بردن به دامنه اعداد و ارقام است.

در هر فرصتی که به دست آید به این‌مورد اشاره کرده و از همه کسانی که در ورزش صاحب منصب هستند خواسته‌شده که کیفیت را فدای کمیت نکنند و برای پربار نشان‌دادن پرونده عملکردی فقط حرف نزنند و سخن گفتن و فخرفروشی الکی را جایگزین عمل ننمایند.

ازگفته ناکرده‌ی بیهوده چه حاصل

 کردار نکو کن که نه سودیست زگفتار

کسی که حرف می‌زند و قول می‌دهد اگر به‌موقع به آن عمل نکند، پیمان‌شکنی کرده‌است. این روزها خلف وعده در ورزش و به‌خصوص در برخی از رشته‌های ورزشی بیشتر دیده می‌شود.

مولا علی(ع) می‌فرماید: ”بر دوستی کسی که به عهد و پیمان خود وفا نکند اعتماد مکن“.

جامعه ورزش از مسئولینی که فقط حرف می‌زنند و گفته‌هایشان را عملی نکرده و به وعده‌ها جامه تحقق نمی‌پوشانند باید دوری نمایند و با تمام قدرت از طرد آن‌ها از جامعه ورزش حمایت کنند.

پیر پیمانه‌کش من که روانش خوش باد

 گفت پرهیز کن از صحبت پیمان‌شکنان

ورزش ما برای رسیدن به موفقیت چاره‌ای جز وحدت و حضور در صحنه همه دل‌سوختگان و علاقه‌مندان ندارد. اگر صاحبان اصلی در صحنه باشند برای چاپلوسان، عوضی آمده ها و فرصت‌طلب‌ها فضا تنگ خواهد شد.

برخی‌ها از شکاف به‌عمل‌آمده از دوری صاحبان اصلی استفاده کرده و در آن رخنه نموده و کار را به‌جایی رسانده‌اند که به ”کور می‌گویند عینعلی و به کچل می‌گویند زلفعلی“. آن‌ها برای این‌که موقعیت خود را از دست ندهند حرف‌های دلسوزانه و ناصحانه بزرگان ورزش استان را به انحراف می‌کشانند و از هر وسیله‌ای برای ماندن در قدرت استفاده می‌کنند.

تا در ورزش ما رشته اصلی در اختیار مردان مرد نباشد امیدواری برای بهبود اوضاع آن سرابی بیش نخواهد بود. جان فدای نفس نادره مردانی باد

که کم‌وبیش نگردند به هر بیش و کمی

متأسفانه در ورزش ما ناف عده ای را با دروغ و خدعه و نیرنگ و تهمت پیوند داده اند. کسانی که به‌ناحق در ورزش به جایگاهی رسیده‌اند همیشه در فکر ایجاد سدی قوی و محکم در مقابل حق‌گویی‌ها هستند.

آنچه در جامعه ورزش مقبول‌تر است، حق‌گویی است و هرچه این حق گویی فارغ از پیرایه باشد، صریح و بی‌واسطه و بی‌غل‌وغش باشد، مورداستفاده قرار می‌گیرد.

ورزشی‌های اصیل و ریشه‌دار هیچ‌وقت با تبعیض کنار نمی‌آیند. تبعیض همان است که از دامن ظلم برمی‌خیزد و ابهام و دروغ و فریب و دغل‌کاری را به استخدام درمی‌آورد.

عده‌ای همیشه در کمین هستند که به نوعی قلم منتقد را بشکنند و دهان آن‌ها را ببندند. آن‌ها برای رسیدن به هدف هر اقدامی را شایسته و روا می‌پندارند و روی این اصل اگر نتوانند به روش‌هایی آن‌ها را تطمیع و وارد حوزه و دایره باند و گروه خود بکنند به هتک حرمت، دروغ‌پراکنیف شایعه‌پردازی و تهمت روی می‌آورند.

هر فردی که در صحنه ورزش فعال است به‌اندازه‌ی توان، قدرت و فهم و درکش می‌تواند مثمرثمر باشد. انتظار این‌که همه در یک سطح باشند و رفتار و کردارشان شبیه هم بوده باشد توقعی غیر منطقی است. بیشتر مسئولین ما در ورزش و هیئت های ورزشی معتقدند که همه باید به مانند آن‌ها فکر کنند و بر خلاف نظر آن‌ها حرفی زدن و سخنی گفتن را گناهی بزرگ می‌دانند ولی باید بپذیرند که همه مجبور نیستند چون آن‌ها بیندیشند و غلام حلقه‌به‌گوش آن‌ها باشند.

بلبل به باغ و جغد به ویرانه ساخته

 هرکس به‌قدر همت خود خانه ساخته

حالا وقتی نوشته‌های ما را در مسیرحق می‌بینند و دلایل قانع‌کننده‌ای برای رد کردن آن‌ها ندارند چاره‌ای جز روی‌آوردن به حاشیه و طرح مسائل پیش افتاده برای فریب افکار عمومی نخواهند داشت.

گاهی مارا ”سایه شوم“ ورزش اردبیل تلقی می‌کنند. مگر در عرصه ورزش تصمیم‌گیر هستیم و صاحب قدرت که سایه ما شوم باشد.  اگر مایی که جز یک خودکار وسیله دیگری نداریم برای ورزش ”سایه شوم“ باشیم رسانه‌هایی که با ندانم‌کاری‌ها، باند بازی ها و میدان دادن به چند چهره‌های وحدت شکن به نابودی و فنای برخی از رشته‌ها کمر همت بسته‌اند باید چه نام و عنوانی بنهند؟

مگر ما دفتر و دستک و زمین ورزشی و سالن و امکانات مختلفی در اختیار داریم که با سوءاستفاده از آن‌ها به ”سایه شوم“ ورزش تبدیل بشویم و آیا ما برای دور کردن افراد صالح و کارنامه دارد از ورزش برنامه‌ریزی می‌کنیم که ”سایه شوم“ ورزش باشیم. اگر گفتن واقعیت‌ها و بازکردن مشت دروغ‌گویان و سوءاستفاده کنندگان ناشی از سایه شوم ما باشد ما به این شوم بودن سایه مان افتخار می‌کنیم.

روز دیگر به بهانه‌های نخ‌نماشده سال‌های نه‌چندان دور پناه می‌برند. می‌گویند که در واگذاری تیم دسته‌دومی شهرداری به بخش خصوصی دخیل بوده‌ایم.. مگر رییس شورای شهر بودیم یا شهردار و مدیرکل ورزش و جوانان بودیم که صاحب عنوان بودیم و قرارداد داشتیم و حقوق می‌گرفتیم؟ مگر از مسئولیت‌هایی چون مربی، مدیر فنی و مشاور برخوردار بودیم و از امکانات باشگاه بهره می‌بردیم و از آن‌ها استفاده شخصی می‌کردیم؟ اگر صاحب این قدرقدرت بودیم پس چرا ما خود خبر نداشتیم. دیگران از کنار تیم شهرداری خوردند و نوش جان کردند و قراردادها بستند و پول ها گرفتند و حالا برای خاموش کردن ما به این حیله ها و دروغ پردازی ها روی می‌آورند؟

و یا افاضه می‌فرمایند که احد شیخ لاری را بندهبه تیم شهرداریآوردم. در جلسه‌ای که با شرکت نزدیک به بیست نفر به‌عنوان کمیته مشورتی در حضور شهردار وقت تشکیل‌شده بود من نیز حضور داشتم. پس من به‌جای 20 نفر رای داده‌ام و به قول آقایان، همه عزیزان در آن جلسه دکوری بیش نبوده‌اند؟

من خبرنگار اگراز چنین نفوذی برخوردار بودم پس کسانی که به “کنگر خورده لنگر انداخته” در ورزش معروف هستند باید سال‌ها قبل غزل خداحافظی از صحنه مدیریت را می‌خواندند.

عاملان این بی اخلاقی‌ها چهره‌هایی شناخته‌شده هستند. آن‌هایی هستند که به‌ظاهر ادعای مسلمانی دارند ولی در باطن جز تلاش برای تثبیت خائنین به ورزش کار دیگری نمی‌کنند.

حسن خلقی ز خدا می‌طلبم خوی تو را

 تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود

عده‌ای مدام از دوستی و ارادت و مردانگی دم می‌زنند. مدام خود را دلسوز ورزش نشان داده و برای اداره امور آن خود را شایسته‌تر از دیگران می‌دانند. آن‌ها کاری جز فتنه‌انگیزی و دلسرد کردن خادمین واقعی ورزش ندارند. آن‌ها دشمنانی هستند در لباس دوست که در سال‌های اخیر بیشترین ضربه هارو متوجه ورزش کرده‌اند.

در تاریکی و غبار، سیمای چنین آدم‌هایی نمایان نیست، مردم حرفشان را می‌شنوند اما چهره‌شان معلوم نیست، ماهیت‌شان ناپیداست، وقتی غبارها بنشینند، زیر غبار رفته‌ها دوباره باز و شفاف می‌شوند و آدم‌ها معلوم و چهره‌ها عریان.

امیدواریم که غبارها در سال جدید فرونشینند و چهره دشمنان ورزش، خائنین برخی از رشته‌ها و چند چهره‌های شیطان‌صفت عریان ‌شود و عرق شرم و پشیمانی بر پیشانی آن‌ها جا خوش نماید. ان‌شاءالله.

 

 




لیگ به اصطلاح برتر فوتبال و چند نکته

به مبارکی و سلامتی، لیگ به اصطلاح برتر استان آغاز شده است. زمان آغاز رقابت های لیگ برتر در استان از یک تاریخ مشخص پیروی نمی کند. گویا تابع اوضاع سوق‌الجیشی، موقعیت زمانی و مکانی، در عقرب نبودن قمر، انتخابات مختلف و بدی آب و هوا می باشد.

آغاز لیگ برتر در اسفندماه، انشااله که در راستای آماده کردن زمینه مساعد برای انتخابات هیئت فوتبال استان نباشد.

پیشرفت و  توسعه فوتبال در یک منطقه بدون مسابقات منظم، مرتب و قانونمدار امکان پذیر نمی باشد. امیدواریم برگزار کنندگان این لیگ، حداقل تصمیم بگیرند که امسال رقابت ها را بدون حاشیه و در چارچوب مقررات موجود برگزار بکنند.

هرچند که معتقدیم گوشی برای شنیدن برخی از پیشنهادات وجود ندارد اما بر حکم وظیفه، نکاتی را یادآوری می کنیم.

چگونگی حضور تیم ها

*مقررات در گام اول باید در ارتباط با چگونگی حضور تیم ها در لیگ برتر به مورد اجرا گذاشته می شد. تیم هایی که در لیگ برتر هستند حتما باید شرایط خاص و ویژه ای داشته باشند و چقدر زیبا می شود که کمیته برگزار کننده مسابقات، ویژگی ها و برخورداری هر یک از تیم ها از شریط حضور در لیگ برتر را اطلاع رسانی کرده و شفاف سازی نماید.

تجربه نشان داده است صدور مجوز برای تیم های محروم از حداقل امکانات، برای حضور در یک تورنمنت، نتیجه مطلوبی نداشته و بیشتر در میانه راه مسابقات، کناره گیری کرده و بدین ترتیب مسابقات، با حضور این قبیل تیم ها زیر سؤال می رود.

کمیته انضباطی

*در مسابقات فوتبال و فوتسال حضور کمیته انضباطی فعال در صحنه از ضروریات می باشد. هیئت فوتبال استان محبت کند و برگواری نماید و رئیس کمیته انضباطی و اعضای آن را جهت آشنایی تیم ها و رسانه ها به طور رسمی معرفی بکند.

اتفاقات و حوادثی که در هر رقابت روی می دهد تصمیم گیری و برخورد با کمیته انضباطی است و رئیس کمیته باید در قبال تصمیمات اتخاذ شده جوابگو باشد. پس معرفی وی به جامعه ورزش و فوتبال لازم است. آیا در فصل جاری رقابت ها این امر تحقق خواهد یافت؟ شما علاقه‌مندان امیدوار باشید، ما زیاد خوشبین نیستیم.

جدول رده بندی

*سال هاست که جدول رده بندی لیگ به اصطلاح برتر به معمای بزرگ آن تبدیل شده است. معمولا در هفته های اول و دوم به این کار اقدام می شود ولی به مرور، جدول به اسرار مگو تبدیل می شده و دسترسی به آن و اطلاع یافتن از حال و روز تیم ها به یک کار غیر ممکن تبدیل می شود.

اگر قصد و غرضی در کار نیست و اگر رسانه ها و دوستداران فوتبال را غریبه و نامحرم تشخیص ندهند و قرار گرفتن در جریان امور را حق مسلم مردم بدانند نیازی به محرمانه کردن جدول لیگ برتر فوتبال استان نیست.

اگر در فصل جاری و در پایان هر هفته به طور مرتب از طریق منابع اطلاع رسانی هیئت، این کار صورت نگیرد باید به مسائلی که در رابطه با عدم ارائه به موقع جدول رده بندی گفته می شود ایمان آورد و با شک و تردید به همه ادعاها نگاه کرد.

قانون و مقررات

*انتظار می رود که همه مقررات موجود و جاری در رقابت های لیگ فوتبال در سطح کشور در استان اردبیل نیز جاری و ساری گردد. دیگر شاهد نباشیم که تصمیم گیری در اتفاق روی داده در هفته اول به پایان لیگ موکول گردد. مسابقات عقب افتاده به هر دلیل و علتی باید به موقع برگزار گردد. از نظر تعداد بازی های انجام یافته، فاصله عمیق بین تیم ها ایجاد نشود و به طور کلی قانون و عرف موجود در دستور کار قرار گیرد و بدین وسیله به همه اما و اگرها و احیانا حرف و حدیث های در ارتباط با جانبداری از برخی ها پایان داده شود.

امانتداری

*و در نهایت در هر رویدادی اگر قانون و نقررات حرف اول و آخر را بزند، هیچ مشکلی بر سر راه آن نمی تواند قد علم بکند. آن هایی که در برگزاری رقابت ها فوتبال با هر عنوان و منصبی که دخالت داشته باشند امانت دار محسوب می شوند. اگر در حفظ امانت و رفتار بی طرفانه همت نکنند و در قبال هر حرکت غیرقانونی موضع گیری نکرده و از ترس از دست دادن موقعیت سکوت اختیار بکنند، بدانند و بدانیم که در حفظ امانت کوتاهی کرده و باید فردای قیامت در پیشگاه احدیت و دادگاه عدل الهی پاسخگو باشند. در آن دادگاه اساسنامه و آئین نامه و تفسیر به رأی چاره ساز نخواهد بود. از آن لحظه ها بترسیم و در دنیای ورزش و فوتبال حق را به حقدار برسانیم.

بدون شک با گذشت زمان و تا پایان دور رفت می توان قضاوت کرد که آیا درب فوتبال و لیگ به اصطلاح برتر بر پاشنه قبلی می چرخد و یا تحولاتی در جهت بهبود کیفیت و حفظ بی طرفی انجام گرفته است.

 

 




کاراته استان اوج می گیرد به شرطی که ….

ایرج عطایی رئیس هیئت کاراته استان اردبیل شد و بعد از مدت ها فضای مجازی و به خصوص اینستا از دست تعدد پست ها در مورد این رویداد، به راحتی نفس کشید.

کاراته استان از جمله رشته های ورزشی پرطرفدار و باسابقه درخشان استان است. در اردبیل، پارس آباد، گرمی و … کاراته با استقبال قابل توجه جوانان و نوجوانان روبروست و همین امر موجب بروز چهره های مطرحی در این رشته بوده است.

بعد از مدت ها بلاتکلیفی با رأی اعضای مجمع، سرنوشت مدیریت آن برای چهار سال آینده مشخص شد. مجمع به وظیفه‌ای که بر عهده داشت عمل کرد و از این به بعد نوبت خانواده کاراته استان است که این کانون را گرم نگه دارند و روزهای خوبی برای آینده آن رقم بزنند.

مربیان بزرگ، اساتید بزرگوار، انسان های وارسته و جوانان خوش نام و با وقار از سرمایه های اصلی کاراته استان محسوب می شوند. این سرمایه ها برای جامعه ورزش و علاقه‌مندان به کاراته قابل احترام هستند و عزیز.  بنابراین از همه آن ها انتظار می رود که از همین امروز برای سربلندی کاراته فکر بکنند و به حرف و حدیث های ایام قبل از برگزاری مجمع انتخاباتی خط قرمز بکشند.

کاراته همواره برای استان مدال آور و افتخار آفرین بوده است. اگر وحدت و همدلی نباشد بازگرداندن کاراته به روزهای اوج گذشته غیر ممکن خواهد بود.

انتظار می رود بزرگان این رشته از ایجاد جو وحدت و صمیمیت در خانواده کاراته حمایت بکنند و خود الگویی برای جوانان در زمینه توجه به احیای دوباره این رشته و افتخارآفرینی‌های آن باشند.

قدم اول در هموار کردن مسیر را باید رئیس هیئت کاراته استان بردارد. ایرج عطایی اگر پرچم یکدلی در عرصه کاراته استان را برافراشته کند و دست همکاری به سوی همه صاحب نظران، بزرگان، اساتید و مربیان نام آشنای این رشته دراز نماید و بهره بردن از تجربیات، مشاورت و راهنمایی های آن‌ها را با جان و دل پذیرا باشد کاراته استان به اوج می رسد و فضای آن را دوستی ها، محبت ها و یک رنگی ها پر می کند.

ناگفته پیداست که اگر دست همکاری عطایی به گرمی فشرده نشود امکان دستیابی به اهدافی که همه حرف‌اش را می زنند ممکن نمی شود. پس در یک اقدام متقابل که منشأ آن همکاری و صمیمیت و نجات کاراته از حال و روز فعلی‌اش باشد می توان سنگ آن را به سینه زد و برایش ایام بسیار مساعد و پرباری آرزو کرد.

امیدواریم همه اساتید و بزرگان کاراته فارغ از موضعگیری های قبل از انتخابات برای کمک به کاراته کمر همت ببندند و در سال جدید برای این رشته برنامه های سازنده ای را تدارک ببینند.

 

 




آمارسازان ماهر

ملا نصرالدین ماهی خرید و به خانه آورد.

به زنش گفت آن را عریان کند. در اثنای پختن ماهی ملا را خواب برد و زن به‌تنهایی ماهی را تماماً بخورد و دستان ملا را با روغن ماهی بیالود.

وقتی ملا از خواب بیدار شد، مطالبه ماهی کرد.

زن گفت: خوردی و فراموش کردی، دستت را بو کن.

ملا دست خود را بویید و گفت: آری دستم به خوردن ماهی گواهی می‌دهد اما شکم‌ام تکذیب می‌کند و فریاد گرسنگی سر می‌دهد‌.

این داستان در شرح حال آن دسته از مدیرانی است که سعی می کنند کارنامه خود را با ارائه یک سری آمار و ارقام پربار نشان بدهند. مدام فریاد بر می آورند که در حوزه مدیریت، تحول آفریده‌اند و نوآوری کرده و طرح نو در انداخته‌اند.

وقتی تریبونی برای صحبت به دست می آورند امکان ندارد فرصت ها را از دست بدهند. مدینه فاضله‌ای را برای مخاطبان ترسیم کرده و خود را قهرمان بلامنازع عرصه مدیریت تلقی می کنند.

شنونده وقتی ادعاها را با واقعیت های موجود مقایسه می کند داستان ملانصرالدین پیش می آید. مسئول مدعی می شود که حوزه مدیریت‌اش را گلستان کرده است و حقیقت موجود می گوید که تا گلستان شدن فاصله ای بس زیاد وجود دارد.

آمارسازان ماهر و قهار که عمر مدیریت خود را وابسته به آن می بینند چگونه در قبال وجدان خود احساس شرمندگی نکرده و همچنان به این کار زشت و چندش آور ادامه می دهند؟ آیا آن ها در اندیشه فردای قیامت نیستند؟ در محضر پروردگار چگونه جوابگوی دروغ ها و اعداد و ارقام ساختگی خواهند شد؟

ادعاهایی که برخی از مدیران در حوزه های مختلف می کنند وقتی موشکافانه مورد بررسی قرار گیرد واقعیت ها بیشتر چهره خود را نشان می دهد. تکیه بر چنین آمارهایی به آن چه که موجود است اثر فزاینده ای نمی تواند داشته باشد.

آمارسازی ها موجب می شود که توجه به هر بخش به میزان قابل توجهی کاهش پیدا بکند و این ظلمی بزرگ در حق مردم می تواند باشد.

بپذیریم که آمارسازی مشکلات را حل نخواهد کرد . برای رسیدن به توسعه در هر بخش،حرکت اصولی بر اساس برنامه و به کارگیری نیروهای متعهد، مدیر و مدبر مورد نیاز است. دروغگویی ها و وارونه جلوه دادن واقعیت ها هیچ دردی از دردها و مشکلی از مشکلات جامعه را نمی توانند حل بکنند. یاحق.

 

 




کینه ورزی

کینه‌ورزی بیماری مهلکی است که مبتلایان را در معرض فنا و نابودی قرار داده و آرامش روح و روان را از بین می‌برد.

آن‌هایی که کینه ورز هستند راه رستگاری را برخود مسدود می‌کنند و مدام در استرس و رنج روحی و ناراحتی درونی به سر برده و از زندگی لذت نمی‌برند.

کسانی که از ظرفیت کافی برای پذیرش حقایق برخوردار نباشند، وقتی به هدف و برنامه‌های پیش‌بینی‌شده خود نرسند، عاملان عدم موفقیت را دشمنان خود قلمداد کرده و همیشه و از هر راه ممکن می‌خواهند به حس انتقام‌جویی پاسخ داده و به هر طریق ممکن دشمنی با برخی‌ها را در دستور کار قرار بدهند.

بسیاری از رفتارهای سوال‌برانگیز، اقدامات تفرقه‌آمیز و زیر پا گذاشتن اصول از عناد و دشمنی سرچشمه می‌گیرد. کینه‌ورز بیماری است که مواظبت از آن‌ ضرورت دارد. کینه‌ورزی منشائی برای یک سری صفات ناپسند و مذموم است صفاتی چون حسد، غیبت، شماتت، قهر کردن و دشنام دادن. ‌ مولای متقیان علی علیه‌السلام می‌فرماید: «ریشه عیب‌ها کینه‌توزی است».

کینه ورز ها همه‌چیز را سیاه می‌بینند و برای تهمت زدن و پایمال کردن حق و به کرسی نشاندن حرف‌های غیرمنطقی از هیچ کوششی کوتاهی نمی‌کنند.

کسانی که مسئولیت از دست داده‌اند و یا به هر ترتیبی در رسیدن به جایگاه اجتماعی برتر ناکام مانده‌اند، کینه را در دلشان جای می‌دهند و برای ضربه زدن به خیلی‌ها، ساعت‌ها نقشه می‌کشند و از آدم‌های ضعیف‌النفس و عقده‌ای در راه رسیدن به هدف، بهره‌برداری و سوءاستفاده می‌کنند.

کینه‌ورزها برای این که در اجرای نقشه‌ها موفق عمل نمایند با ظاهری آراسته در فریب افکار عمومی و موجه جلوه دادن خود نقشه‌ها پیاده کرده و برنامه‌ها اجرا می‌کنند.

رفتارهای ناشی از حسادت کینه ورزها در مخدوش کردن چهره‌های محبوب جامعه و خدمت‌گزاران مردم گام بر می دارد ولی خداوند چون در همه حال از بندگان صالح حمایت می‌نماید در کمترین زمان ممکن حیله را به خودشان باز می‌گرداند و بدین‌ترتیب زمینه بی آبرویی شان فراهم می‌شود.

از امام اول شیعیان روایت است که فرمود: ،«کینه‌توزی باعث فتنه هاست». کینه ورزها برای خالی کردن عقده‌ها و ضربه زدن به کارهای نیک و پسندیده هر روشی را آزمایش می‌کنند و هیچ ترس و واهمه‌ای از همراه کردن عده‌ای جویای نام بی‌تجربه ندارند.

دل‌های کینه‌ورزان حرفه‌ای قهار دنیای سیاست، پایگاهی برای تاخت‌وتاز شیطان و بستری برای تیرگی و خسران است. امیدواریم که آن ها زودتر به خود آیند و خشنودی آفریدگار را مدنظر قرار بدهند و جز آنچه او دوست می‌دارد از خود ظاهر نسازند. ان‌شاءالله.

 




بی صاحبی فوتبال شهر اردبیل

به هفته‌های پایانی سال ۱۴۰۰ نزدیک می‌شویم. رسم است که در آستانه پایان سال، ارگان‌ها و نهادهای مختلف به ارائه عملکرد یک‌ساله خود اقدام می‌کنند. با این کار به افکار عمومی احترام گذاشته و آن‌ها را محرم تلقی می‌کنند. از کارهای خوب، زیربنایی و مفید به حال جامعه تعریف و تمجید می‌کنند و از کمبودها، نارسایی‌ها و مشکلات موجود سخن می‌گویند.

انتظار می‌رود که مسئولین ورزش و فوتبال شهرستان اردبیل در آستانه سال نو بیایند و از برنامه‌هایی که در سال ۱۴۰۰ به مورد اجرا گذاشته اند، سخن بگویند و نتایج دوراندیشی ها و تلاش‌های خود را ترسیم نمایند و صادقانه هر آنچه در یک‌سال گذشته بر فوتبال ما گذشته را بیان بکنند.

جو حاکم در جامعه می‌گوید که فوتبال اردبیل در حال حاضر هنرش شکستن دل دوستان و هموار کردن راه پیروزی حریفان است. اگر چنین نیست چرا به دامن کلی سخن گفتن پناه می‌بریم و از بیان جزئیات هراسان می‌شویم.

در این ارتباط به یک مثال ساده بسنده می‌کنیم. در رقابت‌های لیگ به‌اصطلاح برتر فوتبال استان، نمایندگان فوتبال اردبیل در پایین جدول رده‌بندی هفت تیمی قرار گرفتند. این نتیجه حاصل کدام حمایت ها، پشتیبانی‌ها و برنامه‌ریزی‌ها می باشد؟ براساس عرف و مقررات حاکم بر رقابت های لیگ، نمایندگان فوتبال اردبیل در لیگ به‌اصطلاح برتر استان با حضور در کدام رقابت‌های باشگاهی به رتبه‌های برتر دست‌یافته و به‌عنوان نماینده فوتبال اردبیل به هیئت استان معرفی شده‌اند؟ هیئت استان براساس کدام مجوز و معرفی صادرشده از هیئت فوتبال و اداره ورزش شهرستان با حضور این تیم‌ها در لیگ برتر موافقت کرده‌است؟

برخی از عزیزان وقتی قافیه را تنگ می‌بینند سریع مصاحبه می‌کنند و از آمارها بدون اشاره به نتایج سخن می‌گویند و یا فورا به برگزاری جلسه و انتشار خبر آن به‌صورت گسترده توسط نمک پرورده‌ها اقدام می‌کنند و یا برای ارائه رزومه بدون توجه به این‌که آیا حایز شرایط از نظر سنی و یا… برای داوری هستند یا نه، لباس داوری بر تن می کنند و می‌خواهند به‌نحوی بر کم‌کاری‌ها سرپوش بگذارند.

آیا نمی‌توان قهرمانان رده‌های مختلف رقابت‌های باشگاهی اردبیل در فصل جاری را معرفی کرد؟ این‌که چه تیم‌هایی باید از طرف شهر اردبیل در فصل آینده در رقابت‌های استانی حضور پیدا بکنند محرمانه و سری که نمی‌تواند باشد؟

اگر هیئت شهرستان به این کار تن نمی‌دهد و آن را محرمانه تلقی می‌کند اداره ورزش و جوانان شهرستان اردبیل و به‌خصوص رئیس فوتبالی آن بگوید که کارنامه هیئت فوتبال‌اش در مورد برگزاری رقابت‌های باشگاهی در فصل جاری و یا فصل گذشته چگونه بوده‌است؟

مثل معروفی است که می‌گوید: “سنگ مفت گنجشک مفت”. دور از راه‌ و رسم اطلاع‌رسانی است که به‌راحتی تعدادی عدد را پش سر هم‌ردیف کرده و بدون پرداختن به نتایج از تعداد تیم‌های فوتبال شهر اردبیل در رقابت‌های مختلف استانی و کشوری سخن بگوییم.

بدون‌شک عزیزان مسئول بهتر از همه می‌دانند که روسفید شدن آن‌ها در ارائه عملکرد، نه کمیت و به‌عبارتی نه آمار و ارقام کلی بلکه نتایج کسب‌شده و موفقیت‌های به دست‌آمده می‌باشد. رو راست بودن با مردم و جامعه ورزش، عاملی مهم برای بالا بردن میزان اعتماد مردم به تشکیلات ورزشی می‌باشد.

دراین‌میان چه کسانی مقصر هستند؟ مربیان زحمت‌کشی که در طول سال خون‌دل می‌خورند و با حرص‌وجوش روزگار می‌گذرانند یا مقصر کار و بار حاکم بر فوتبال می باشد؟

به‌نظر می‌رسد که مقصر اصلی در این راه بی صاحبی فوتبال است. مقصر آن هایی هستند که با رفتارها و سیاست‌ها، تیشه بر ریشه فوتبال می‌زنند و با سوق دادن آن به سمت سکوت و تعطیل کردن رقابت‌های باشگاهی، روش‌های دیگری را برای جلوگیری از به خطر افتادن موقعیت و ریاست به کار می‌بندند.

وقتی نفس های آخر فوتبال شهر اردبیل به گوش می‌رسد، دل آدمی به درد می‌آید. بیان این واقعیت‌ها دشمنی با هیچ فرد و عزیزی نیست. همین امروز اقدام شایسته‌ای برای کاستن از دردها و محنت‌های فوتبال شهر اردبیل بکنید و بدانید که مورد حمایت قرار می‌گیرید و برای ادامه راه از پشتیبانی فوتبالی‌ها برخوردار شوید. مسلم است چنانچه بر ادامه روش فعلی اصرار شود، از انتقادها و بیان دردهای فوتبال نباید کسی دلگیر شده و برای مقابله با منتقدان در اتاق‌های فکر به‌دنبال روش‌های منسوخ و تاریخ گذشته باشند. ان‌شاءالله.

 




فوتبال شهر اردبیل و ناله دلسوزان

با پایان یافتن مهلت قانونی ریاست بر هیئت فوتبال استان و ثبت‌نام نامزدها، حرف و حدیث درباره فوتبال بیشتر شده و علاقه‌مندان به آن، مطالب متعددی را  مطرح می‌کنند. همچنین برگزاری مجمع هر چه عقب می‌افتد با توجه به حال‌وروز فوتبال منطقه، در زوایا و عرصه‌های فعالیت آن حرف‌های تازه‌ای بیان می‌شود. متأسفانه شعار دادن و دست زدن به برخی اقدامات چندش‌آور رواج پیدا می‌کند و بازار بحث و نوشته و حرف داغ می‌شود.

در آشفته‌بازاری که حاکم می‌شود در میان همه حرف‌ها و حدیث‌هایی که هر روز به گوش می‌رسد هم “حرف حساب” یافت می‌شود و هم “حرف ناحساب”. می‌توان دلسوزان را دید که نگران فوتبال هستند و اگر کاری می‌کنند و یا مطلبی می‌نویسند و یا دست به اقدامی می‌زنند از روی اخلاص و صداقت بوده و در کنار آن‌ها عده‌ای هستندکه به‌دنبال منافع خود بوده و فوتبال و پرسه‌زدن در اطراف آن را وسیله‌ای برای رسیدن به اهداف غیر فوتبالی به حساب می‌آورند.

حرف‌هایی که این روزها در مورد فوتبال شهرستان اردبیل به گوش می‌رسد بیشتر در مورد عمده‌ترین وظایف هیئت‌های شهرستانی فوتبال می‌باشد. هر کس و هر فردی که خود را در مورد فوتبال و ورزش، صاحب‌نظر می‌داند به‌اندازه‌ی توان و وسعت بینش خود در این ارتباط، موضوعی مطرح ساخته و گرد و خاکی به راه می‌اندازد.

وضعیت فوتبال شهر اردبیل و چگونگی رفتار دست‌اندرکاران فوتبال شهر و به‌خصوص موضع‌گیری و اقدام مسئولین ورزش همواره مورد سؤال بوده‌است. البته قابل‌قبول است که شهر اردبیل با توجه به وضعیت حال حاضر با فوتبالی پرنقص و اشکال و قابل انتقاد روبرو باشد.

یکی از بزرگ‌ترین مشکلاتی که ورزش و فوتبال شهر ما با آن مواجه است عدم پیگیری مسئولین رده‌بالای منطقه از وضعیت حاکم بر آن می‌باشد. دیده شده‌است که هر کسی با شعار خدمت به فوتبال مسئولیتی را پذیرفته، خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه، ساز خودش را به رسم انجام مسئولیت کوک کرده‌است. نتیجه بی‌توجهی مسئولین به این منجر می‌شود که در سطح شهر بساط مسابقه قهرمانی فوتبال برچیده می‌شود و از این رقابت‌ها فقط اسمی‌بر زبان‌ها و یادی در خاطره‌ها باقی می‌ماند.

امروز ناله دلسوزان و خیرخواهان از این‌که می‌بینند فوتبال شهر اردبیل به‌آسانی مورد کم‌محبتی و بی‌توجهی قرار می‌گیرد بلند است و البته به‌جز وابستگان رأس قدرت ورزش و فوتبال، همه متفق‌القول هستند که این فوتبال همانی نیست که قرار بوده باشد. وقتی می‌گویند روند موجود همانی نیست که فوتبال ما را به سر منزل مقصود برساند و به آن هویت ببخشد، حرف بدی زده نمی شود.

افکار عمومی به چه دلیلی در جریان قرار نمی‌گیرد و دلایل متوقف شدن فعالیت‌های رقابتی در فوتبال شهر اردبیل به اطلاع عموم رسانده نمی‌شود؟ آیا قرار نیست آن‌هایی که در ورزش و فوتبال شهر اردبیل صاحب عنوان و مقام هستند به وظایف خود عمل نمایند؟ در کدام بند و ماده وظایف در نظر گرفته‌شده برای مسئول ورزش و فوتبال شهر آمده‌است که در ارتباط با فوتبال روزمرگی پیشه بکنند و توجیه‌گر وضع موجود بوده و در همه حال به‌دنبال بهانه جور کردن و موجه جلوه دادن وضع موجود باشند.

به‌نظر می‌رسد که در فوتبال ماف حاشیه‌ها بر متن سایه افکنده‌است. احساس می‌شود که در این فوتبال، حرکتی سازنده و با برنامه برای ممانعت از کشیده شدن آن به بیراهه وجود ندارد. ناخالصی و عدم صداقت لازم تک‌روی‌ها، توجیه کردن‌ها، رفیق‌بازی ها و رودربایستی‌ها با مسلط شدن بر کار و بار فوتبال آن را به بیراهه می‌کشد و موقعیتش را هر روز بدتر از دیروز کرده و زمینه بسته شدن پرونده‌اش را فراهم می‌کند.

برخی‌ها حریم مدیریت و ریاست و فرمان‌روایی خود را ورود ممنوع به حساب می‌آورند و با هر انتقادی می‌خواهند از روش تهاجمی و استفاده از تعداد محدودی افراد به‌اصطلاح دوستان وفادار در حمله به منتقدین پیش‌قدم بشوند. پذیرفتن واقعیت‌ها نقطه بسیار مثبت برای یک مدیر ورزشی محسوب می‌شود. در شهر اردبیل در سال‌های اخیر رقابت‌های باشگاهی فوتبال انجام نشده‌است، اگر این ادعا واقعیت دارد پذیرفتن آن بسیار بهتر از آن است که عده‌ای را مأمور تخریب منتقدان بکنند و از این راه برای ادامه قدرت و تکیه ‌بر صندلی مدیریت امیدوار بشوند.

اگر مسابقاتی انجام‌شده به‌صراحت بگویید و اگر نه در کمال صداقت به‌علت این کار بپردازید. هیئت استان و اداره ورزش اردبیل بگویند که چرا و به چه دلیل از کنار این امر بی‌تفاوت عبور کرده و برای دفاع از حق فوتبال شهر اردبیل اقدامی نکرده اند؟ آیا این سؤال و طرح مشکل فوتبال اردبیل خیانت است و تعطیل کردن رقابت‌های باشگاهی و دل بستن به فعالیت عده‌ای علاقمند و عاشق در برخی از تیم‌ها خدمت می‌باشد ؟

تاریخ در مورد آن‌هایی که صاحب کرسی و قدرت بوده‌اند و از آن برای بهبود اوضاع استفاده نکرده و با سکوت در مقابل تخریب‌ها و ناملایمات، رفتارهای ضد فوتبالی را تایید کرده‌اند، قضاوت خواهد کرد. عنوان‌ها، منصب‌ها، شغل‌ها، دوستان و آشنایان فردای قیامت برای ما کاری انجام نخواهند داد. برگشت از راهی که منتهی به سرافکندگی و شرمندگی است می‌تواند تا حدودی بی‌برنامگی‌های گذشته‌ها را جبران نماید.

 




فوتبال کثیف

راز محبوبیت فوتبال در بین رشته‌های ورزشی چیزی جز جذاب بودن آن نیست . یک مسابقه فوتبال، قادر است میلیون‌ها علاقه‌مند را در پای گیرنده‌های تلویزیونی میخ‌کوب کند، لحظه‌های خوبی رقم بزند و اوقات فراغت‌شان را پر نماید.

اگر فوتبال، پاک و به‌دور از زشتی‌ها و پلشتی‌ها باشد، می‌تواند در رسیدن به هدفی که برای آن ترسیم‌شده، موفق‌تر عمل نماید.

فوتبال سالم می‌تواند فضا را حالتی دیگر ببخشد و تنفس در آن را روح بخش تر بکند، فوتبال سالم قادر است برای همه کسانی که در ارتباط با آن هستند، تأثیرات بسیار مثبت و ماندگاری داشته باشد. فوتبال سالم، هر فرد آلوده‌ای را که در ارتباط با آن باشد، پاکش می‌کند و به سوی سعادت و سربلندی رهنمون می‌سازد.

فوتبال اگر کثیف باشد به‌جای تربیت انسان‌ها و اصلاح آن‌ها به غول بی‌شاخ و دمی تبدیل می‌شود که می‌تواند منشأ بدی‌ها و حرکت‌های ناشایست و رفتارهای زننده در جامعه باشد، به ارزش‌ها آسیب برساند و به نابود کردن شرف انسانی همت بگمارد.

فوتبال اگر از مسیر صحیح و اصلی‌اش منحرف گردد، محیط را مسموم می‌کند و کار را تا آن‌جا می‌رساند که دیگر هیچ اقدامی و هیچ مدیر و کاردانی قادر به ترمیم نقاط آسیب‌دیده نشده و وضع آن هر روز بدتر از روز گذشته‌اش می‌شود.

فوتبال آمده بود که دوا باشد نه این‌که خود به قاتلی برای خوبی‌ها و ارزش‌ها تبدیل بشود. چاپلوسی ها، خودمحوری‌ها، تهمت‌ها، نامردی‌ها، حرمت‌شکنی‌ها، بی‌صداقتی ها، نامهربانی‌ها و بدکرداری های دیده‌شده در عرصه فوتبال، نتیجه فوتبال ناپاکی است که با ندانم‌کاری‌های عده‌ای قدرت‌طلب و منفعت‌ پرست به جامعه تحمیل می‌شود.

فوتبالی که پایه‌های آن بر دروغ، ریا، تزویر و آمارسازی استوار باشد آن را به دردی بی‌درمان و لاعلاج تبدیل می کند.

آن‌هایی که برای پاسخ به نفس و  جواب‌گویی به عقده‌های برجای‌مانده از ناکامی‌ها و یا برای ماندن در قدرت و در رأس فوتبال، خوبی‌ها را قربانی می‌کنند و زمینه روی‌گردانی مردم از آن را فراهم می‌نمایند، خائنینی هستند که حق الناس پایمال می‌کنند و به آینده یک شهر و استان و مملکت آسیب می‌رسانند.

افرادی که با عملکردشان هواداران و علاقه‌مندان فوتبال را به ستوه می‌آورند و وابسته‌های آن را به عذابی الیم و دردی جانکاه گرفتار می‌کنند، باید هرچه زودتر به خود آیند و از ادامه‌ی راهی که در پیش گرفته‌اند، منصرف بشوند. فوتبال حق‌الناس است، ضربه به فوتبال یعنی پایمال کردن حق‌الناس. دردآور است که چون کبک سر را در زیر برف پنهان کنیم و به‌خاطر دنیا و چند روز یکه‌تازی در عرصه ورزش، هر رفتار زشت خود را لاپوشانی نماییم و گنجشک را رنگ‌کرده به‌جای قناری بفروشیم.

 

 




حاکمیت قانون؛ هیئت های استانی در صف انتظار

هیئت‌رئیسه فدراسیون فوتبال با اقدام انقلابی، بر ضرورت حاکمیت قانون در ورزش و به خصوص فوتبال تأکید کرد و با رأی به عزل رئیس فدراسیون، امید به اجرای قانون و خداحافظی با رابطه‌ها و بازی‌های پشت‌پرده را افزایش داد.

این‌که در اردیبهشت‌ماه سال آینده مجمع عمومی چه رأیی در مورد عزیزی خادم صادر می‌کند به جای خود قابل احترام است ولی همین‌که هیئت‌رئیسه تن به لابی‌ها و تلاش‌های خارج از چارچوب مقررات نداد و با رأی انقلابی بر اجرای قانون و ممانعت از هرگونه خودمحوری و باندبازی مهر تأیید زد، خود نقطه عطفی در مدیریت ورزشی و به خصوص فوتبال کشور محسوب می‌شود.

در چند روز اخیر حرکت‌های زیادی برای تأثیرگذاری بر رأی اعضای هیئت‌رئیسه انجام پذیرفت، جلسات مختلف برگزار شد و رایزنی ها و من بمیرم و تو بمیری های چشمگیری در پشت صحنه ردوبدل گردید ولی جایی‌که مجموعه‌ای تصمیم‌گیر، قانون و اجرای کامل آن را در نظر بگیرند، کاری می‌شود کارستان. کاری که رضایت جامعه را به دنبال داشته و می‌تواند لرزه بر اندام کسانی بیاندازد که سال‌ها در امور فوتبال و مدیریت آن بی‌قانونی پیشه کرده و به هیچ اندرز و درخواستی اهمیت نداده‌اند.

رفتار مناسب و تصمیم عقلانی هیئت‌رئیسه فدراسیون فوتبال درس بزرگی است برای کسانی که فوتبال برخی استان‌ها را در ید قدرت و اختیار گرفته و سال‌ها سلیقه‌ای و براساس تشخیص خود اقدام کرده‌اند. عزل عزیزی خادم جرقه‌ای است که می‌تواند آشفتگی حاصل از سال‌ها بی‌توجهی در فوتبال برخی از مناطق کشور را به پایان برساند و برای قانون و اجرای آن در همه زمینه‌های فوتبال تأثیربگذارد.

امروز دو نائب‌رئیس غیرقانونی رئیس فدراسیون اجازه حضور در جلسه هیئت‌رئیسه را پیدا نکردند و مجبور به ترک جلسه شدند. وقتی وسیله اندازه‌گیری و یا معیار تصمیم، قانون باشد جای هیچ‌گونه شک‌وتردید در روند امور باقی نمی‌گذارد و دو نائب‌رئیس فدراسیون براساس بندها و تبصره‌های اساسنامه فدراسیون نمی‌توانستند در مجمع حضور پیدا بکنند و علی‌رغم این‌که به جلسه آمدند، درنهایت به قانون تن دادند و از آن خارج شدند.

حال عزیزانی که بیش‌از هشت سال بر استفاده از دبیر و نایب‌رئیس بانوان به‌طور غیرقانونی اصرار کرده‌اند نباید پاسخ‌گو باشند؟ نباید تاوان کار غیرقانونی و بی‌توجهی به موارد تصریح‌شده در اساسنامه هیئت های استانی را بدهند؟

به‌نظر می‌رسد در فوتبال کشور دیگر دوران باندبازی‌ها و خودمحوری‌ها و تصمیم‌گیری‌های دل‌بخواه و به‌کارگیری دوستان و آشنایان بدون توجه به قانون و مقررات گذشته‌است. کسانی که سال‌ها فوتبال و قوانین آن را در پوششی از خودمحوری‌ها قرار داده‌اند با وضعیت به‌وجودآمده آیا بازهم به رفتارهایشان ادامه خواهند داد؟

گذشت زمان و موضع‌گیری دوستداران و علاقه‌مندان واقعی فوتبال می‌تواند بیشتر چهره قانون‌شکنان را معرفی نماید.

 

 




فوتبال و جنگ لفظی در فضای مجازی

چند روزی است که فضای مجازی به صحنه‌ای برای خالی کردن عقده‌ها و طرفداری‌های بی‌حساب و کتاب و حملات گسترده و به نوعی آشفتگی با درصد بسیار بالا در مورد انتخابات هیئت فوتبال استان تبدیل‌شده است.

فوتبالیست‌های دهه هفتاد و هشتاد در اینستاگرام کمپینی با عنوان نه به نوتاش راه انداخته‌اند. این افراد که در میان‌شان چهره‌های معروف فوتبالی دیده می‌شوند با تهیه کلیپ‌های 30 ثانیه‌ای با عنوان “نه به نوتاش” مخالفت خود را با عملکرد ده‌ساله صمد نوتاش رئیس هیئت فوتبال استان اعلام کرده و می‌گویند که ادامه مدیریت وی به نفع فوتبال استان نبوده و اگر بار دیگر اعضای مجمع به او رأی دهند تا سال 1404فاتحه فوتبال منطقه خوانده می شود و وضعیت این رشته پرطرف‌دار از این که این روزها به آن دچار است بد و بدتر خواهد شد.

از طرف دیگر طرفداران رئیس هیئت فوتبال نیز بیکار ننشسته‌اند و در مقام مقابله، صفحاتی با عنوان فوتبال نیوز اردبیل و یا ورزش پارس‌آباد راه انداخته و برای حمایت تمام‌قد از صمد نوتاش کمر همت بسته‌اند. به‌نظر می‌رسد این گروه در حمایت خود از رئیس هیئت، افراطی عمل کرده و حتی به او لقب معمار فوتبال اردبیل داده و خدمات وی ر در طول تاریخ فوتبال منطقه استثنایی و بدون رقیب تلقی می‌کنند.

مخالفان نوتاش برای‌اینکه مخالفت خود با ادامه مسئولیت وی را به گوش مسئولین و فوتبالی‌ها برسانند از صفحه‌ای به نام اردبیل توپچیلاری استفاده می‌کنند. مدیر این صفحه یکی از فوتبالیست‌های سال‌های نه‌چندان دور به نام “میثم رشیدی” است. این صفحه تا یک ماه قبل اخبار مربوط به فوتبال منطقه و عکس های قدیمی و خاطره‌انگیز از فوتبالیست‌ها و اماکن ورزشی را منتشر می کرد ولی از روزی‌که صلاحیت مدیریتی کاندیداهای هیئت فوتبال به‌طور رسمی اعلام شد این صفحه به پایگاهی برای مخالفت با برنامه‌های هیئت فوتبال و کاندیداتوری صمد نوتاش تبدیل شد. فعالان در این صفحه کاملاً شناخته شده‌اند و همه پیام‌ها با نام اصلی اعضای صفحه منتشر می‌شود.

مشخص بودن گردانندگان صفحه اردبیل توپچیلاری و انتشار پیام فوتبالیست‌ها با عکس و تصویر واقعی، موجب شده‌است که در این صفحه پیام‌های خارج از چهارچوب اخلاق ورزشی کمتر منتشر بشود. این امرنقطه قوتی برای این صفحه هست.

طرف‌ارانی که برای حمایت از رئیس هیائت فوتبال استان در اینستاگرام فعال هستند معمولاً با عناوین جعلی نسبت به‌راه‌اندازی آن اقدام کرده‌اند. ناشناخته بودن آن‌ها و فرصت حملات تند و در برخی موارد حرمت شکنانه را فراهم می‌کند. در این صفحه گاهی استفاده از برخی کلمات و جملات، صحنه‌های زشت و زننده خلق کرده و موجبات رنجش جمعی از اهالی فوتبال را فراهم می‌کند.

نکته‌ای قابل تأمل در جنگ لفظی ایجاد شده بین دو گروه یادشده و فعالیت توهین‌آمیز صفحات منتسب به هواداران رئیس هیئت استان، بی‌تفاوتی صمد نوتاش به هتک حرمت مخالفان توسط هواداران‌اش می‌باشد. انتظار می‌رود وی از هواداران‌ش بخواهد تا در چارچوب اصول اخلاق ورزشی حرکت بکنند و از بکار بردن الفاظ رکیک و چندش‌آور خودداری نمایند.

رفتارهای هر دو طرف قضیه به ‌جز حاکم کردن فضای بی‌اعتمادی در بین کاربران فضای مجازی نفع دیگری برای آن‌ها نمی‌تواند به دنبال داشته باشد. در شرایطی که فوتبال اردبیل زخم خورده است و حال و روز مناسبی ندارد، اقدام خصومت آمیز کسانی که خود را منتسب به این جمع می دانند، تأسف آور می شود. مدیریت بر فوتبال تا به آن حد با ارزش و قابل توجه نیست که برای رسیدن به آن، انسانیت را لگدمال بکنیم و در جاده بی تقوائی به سرعت حرکت نماییم.