1

دل نوشته فوتبالی، صادق باشیم

دوستی از نزدیکان مسئولین فوتبال استان، در تماسی گفت: “به چه دلیل بیشتر نوشته‌هایت در مورد فوتبال است و کمتر به دیگر رشته ها می‌پردازی؟ به‌عنوان یک ورزشی‌نویس باید از حق تمام رشته‌ها دفاع بکنی، پس چرا فقط به فوتبال اهمیت می‌دهی؟ این کار تو سؤال‌برانگیز می‌شود و شک و شبهه برجای می‌گذارد.”

به این رفیق‌ام گفتم: برادر عزیز بعد از نزدیک به پنجاه سال حضور در دنیای رسانه، باید بگویم که درگام اول حقیر یک فوتبال نویس است تا یک ورزشی‌نویس. کار اصلی من پرداختن به فوتبال است. چه کسی می‌تواند ادعا بکند که در مورد همه رشته‌های ورزشی اطلاعات کامل و وافی دارد؟ برادر، من اگر در یک موردی از اطلاعات کافی برخوردار نباشم، ورود نمی‌کنم. درمورد آن دسته از رشته‌های ورزشی که شناخت کافی ندارم، می‌توانم یک خبر بنویسم ولی تحلیل و یادداشت باید در مورد رشته‌ای باشد که از آن شناخت داشته باشم.

به او در ادامه گفتم: شک و تردیدی هم نداشته باش. با هیچ فرد و عزیزی، خدای‌ناکرده خصومت و دشمنی نداشته و شراکتی در مال و منال هم ندارم. خط‌قرمز همه کسانی که صادقانه به فوتبال فکر می‌کنند و به آن عشق می‌ورزند، فوتبال است و بس. هر فرد و هر مجموعه‌ای که به آن خدمت بکند، عزیز است و گرامی و هر احدی که در آن، علی‌رغم داشتن مسئولیت کوتاهی نماید و گنجشک رنگ‌کرده را به نام قناری به جامعه معرفی بکند، مورد سرزنش واقع می‌شود و باید جوابگو باشد.

این روزها عده‌ای بدجوری در تلاش هستند و به هر دری می‌زنند تا بلکه بتوانند به آنچه که می‌خواهند دست پیدا بکنند. یکی می‌خواهد رئیس بشود و دیگری دوست دارد رئیس باقی بماند. یکی دوست دارد مسئولیتی که در مجموعه فوتبال به دست‌آورده به هر قیمت و بهایی از دست ندهد و آن دیگری علاقه‌مند است که در جای او بنشیند و امر و نهی نماید. یکی عشق مطرح شدن و رسیدن به پست‌های حساس دارد و فوتبال را بهترین وسیله و مطمئن‌ترین نردبان تشخیص داده‌است و دیگری فوتبال را کم‌خرج‌ترین و آسان‌ترین راه برای معرفی شدن تلقی می‌کند و برای رسیدن به مسئولیتی در این حوزه برنامه‌ریزی کرده و وارد عرصه کارزار می‌گردد و یکی اجرای عدالت در فوتبال را نادیده می‌گیرد و صحنه آن را در اختیار خودی‌ها قرار می‌دهد و دیگری غصه فوتبال دارد و آرزوی رسیدن آن به اوج را در سر می‌پروراند.

نگارنده این سطور هم در وضعیتی است که جز فوتبال و سربلندی آن به چیز دیگری فکر نمی‌کند. نه هوای رئیس شدن در سر دارد و نه قانون اجازه آن را می‌دهد و نه از توان و قدرت کافی برای انجام‌ وظیفه بهره می‌برد. نه منافعی در فوتبال دارد و نه به‌دنبال مدرسه، آکادمی و تیم‌های یک‌شبه تشکیل‌شده و خرید و فروش امتیاز و یا به طور کلی دلالی در این صحنه است. اگر حرفی زده می‌شود و مطلبی بیان می‌گردد جز دلسوزی برای فوتبال چیز دیگری نیست. ناله آب از ناهمواری زمین است. مردانگی کنید و فوتبال را در مسیر درست و صحیح هدایت نمایید آن گاه خواهید دید که نمی‌توان روز روشن را شب نامید و خدمت را خیانت تلقی کرد.

هیچ‌چیز بی‌انگیزه و علت نیست. کسی ‌که روزهای خوش فوتبال اردبیل را دیده‌است باید هم از مشاهده وضع موجود فریاد بزند و بر سر و سینه بکوبد. بیان واقعیت‌ها را به دشمنی با یک مجموعه تلقی نکنید و به‌جای برطرف کردن مشکلات و صرف انرژی در مسیر اصلاح امور، توان خود را در توهین به دیگران و فرو ریختن دیوار حرمت‌ها به کار نگیرید.

هر کسی که در سطح جامعه، قبول مسئولیت نماید باید دلی به وسعت دریا در مقابل انتقادها و تفسیرها و نظرهای مختلف داشته باشد. در دنیای سیاست و در مسئولیت‌های بزرگ در جامعه جهت مقابله با منتقدین، گروه‌های مختلف ناشناس و آشنا تشکیل نمی‌شود، حرف ها را می‌شنوند و هر جا لازم باشد، پاسخ می‌دهند این سنت پسندیده متأسفانه در فوتبال فراموش‌شده و جای آن را مقابله با هزاران حرف و حدیث گرفته‌است. به جای تهمت زدن و حرف‌های بی‌پایه منتشر کردن، دلایل کافی ارائه کنیم و قضاوت نهایی را به مردم واگذار نماییم.

این امر برای هر دو طرف قضیه صادق است. منتقدین باید دلایل خود را در رد و یا تأیید یک موضوع به‌روشنی بیان کنند و طرف مقابل نیز به بند بند مشکلات بپردازند و از کلی‌گویی پرهیز نمایند.

یکی دو مثال در این رابطه می‌تواند در تشریح این بحث مساعدت بکند. بعد از رونمایی از کتاب :فوتبال اردبیل” و “خاطرات فوتبالی”، کانال تریبون آزاد مدعی شد که 20 میلیون تومان، اداره‌کل ورزش و جوانان به مؤلف کتاب هدیه داده‌است. این مطلب توسط یکی از چهره‌های شناخته‌شده و منتسب به برخی از حضرات به‌طور گسترده منتشر شد. هم اداره‌کل و هم مؤلف کتاب این ادعا را تکذیب کردند ولی تا به  ‌حال آقایان، نه مدرکی دال بر ادعای خود ارائه کرده‌اند و نه برای تکذیب و بیان هدف خود از انتشار آن اقدام نموده‌اند.

دومین مثال: بارها گفته‌شده که در هیئت فوتبال استان برخلاف اساسنامه 28 را با 35 مساوی تلقی می‌کنند. چه زیبا خواهد بود که دلیل این اقدام را بگویند و شفاف‌سازی بکنند.

کسانی که بی‌دلیل و به‌خاطر هواداری از یک فرد و یا یک مجموعه، تهمت می‌زنند و قدرت خود را به نمایش می‌گذارند و دیوارهای اعتماد را یکی پس‌از دیگری خراب می‌کنند از سیلی روزگار بترسند. آن ها در هر موقعیتی که باشند فرقی نخواهد کرد، رئیس باشند و یا مرئوس، منتقد باشند و یا مسئول. رفتار خارج از چارچوب و اصول اخلاقی نشان می‌دهد که هنوز باد به زخم آن‌ها نخورده است. از خداوند بزرگ بترسند و بی‌دلیل و به‌خاطر دنیا و حفظ موقعیت و مقام و یا رسیدن به میز و صندلی قدرت، حق را پایمال نکنند و با آبرو و حیثیت افراد بازی ننمایند.

همه مسئولین و دست‌اندرکاران و علاقه‌مندان به فوتبال باید طوری رفتار نمایند تا از خود نام نیک به یادگار بگذارند. با گذشت بیش‌از چهل سال هنوز هم وقتی اسمی از “حبیب نجفلو” به میان می‌آید به احترام‌اش به پا می‌خیزند و کلاه از سر برمی‌دارند. او را معمار بزرگ فوتبال اردبیل می‌دانند و برایش هورا می‌کشند و چنین است یاد کردن از دیگر خدمت‌گزاران فوتبال چون “مالک بابک”، محمود نوری، مسعود هوشمندی و…. پس برای ریاست و برای دیده شدن ها و برای چند صباحی چهره شدن به آینده جوانان منطقه آسیب نزنیم و منافع جمع را فدای خواسته‌های شخصی و هوای نفسانی نکنیم.

اجرای برنامه‌های پرمحتوا و حرکت رو به جلو فوتبال از اهمیت زیادی دارد. کسانی که با فوتبال زندگی کرده و با موفقیت آن خنده بر لبانشان نقش بسته و با شکست‌هایش گریه کرده‌اند منافع آن را با چیز دیگری معامله نمی‌کنند. ده‌ها عنوان دهان‌پرکن در فوتبال را فدای یک گام به جلو آن می کنند. اگر واقعاً توان و قصد خدمت به آن را نداریم، نه برای به دست آوردن مسئولیت‌اش تلاش بکنیم و نه برای استمرار ریاست‌ا‌ش بکوشیم. فوتبال حق‌الناس است و باید از ضربه زدن به آن واهمه داشته باشیم و از فردای خود بترسیم.

و خدا را شاکر و سپاس‌گزارم که تاآنجاکه در توان داشتم به سهم خود برای فوتبال منطقه ادای وظیفه کرده‌ام. زیر بار منت کسی نرفته و سربلندی و سرافرازی فوتبال را بر هر بحث دیگری وقدم داشته ام.

نه بر شتری سوارم، نه چو خر به زیر بارم

نه خداوند رعیت نه غلام شهریارم

 

 

 




فوتبال و جوی آقا رفیع و آقا شفیع

این روزها فضای مجازی در آستانه برگزاری مجمع انتخاباتی هیئت فوتبال استان به عرصه‌ای برای جوسازی‌ها تبدیل شده‌است.

عده‌ای نان خود را در آشفتگی بازار فوتبال جستجو می‌کنند. برای ‌این که سرپوشی بر همه مسائل مطروحه بکشند چه وسیله‌ای بهتر از سرگرم کردن فوتبالی‌ها و ایجاد شکاف بین آن‌ها.

گویا این سیاست تا حدودی در روزهای اخیر کارساز شده و حضرات به آرزوی خود دست یافته‌اند ولی وظیفه فوتبالی‌ها دراین‌میان بسیار سنگین است.

هدف همه کسانی که دل در گروی ورزش و فوتبال دارند چیزی جز پیشرفت و توسعه آن نیست.تحقق این امر وحدت و یکپارچگی همه اهالی فوتبال اردبیل را طلب می‌کند.

همه فوتبالی‌ها باید مواظب برخی از رفتارهای تفرقه‌آمیز باشند. ایجاد جو کم‌محبتی در بین فوتبالی‌ها، نهایت آرزوی کنگر خورده‌های لنگر انداخته در فوتبال می‌باشد. با هر اقدام و حرکت سؤال‌برانگیز که برهم‌زننده جو وحدت و همراهی باشد، باید برخورد کرد و عاملان آن‌ را در رسیدن به نقشه‌های اتاق فکرشان ناکام گذاشت.

فوتبالی‌های اردبیل سال‌ها در کنار یکدیگر نفس کشیده و توپ زده‌اند و مسلماً از این به بعد نیز دوست دارند با بهبود وضعیت فوتبال، پایشان به ورزشگاه‌ها باز شود و خاطرات خوش روزهای گذشته زنده گردد. می‌گویند همان‌ها که دویدند، همان‌ها که خزیدند، آخر به‌هم رسیدند.

برای به قدرت رسیدن یک نفر و یا پایان دادن به حکومت فرد دیگر، دیوارحرمت‌ها را خراب نکنیم و با هواداری از افرادی که در جامعه ورزش و فوتبال از مقبولیت برخوردار نیستند، خیلی‌ها را از خود نرنجانیم.

بپذیریم که دنیا همیشه به کام یک نفر نمی‌گردد و یا دنیا همیشه به یک پاشنه نمی‌گردد. یک فرد تا ابد نمی‌تواند در یک جایگاه قرار بگیرد و دو دستی میز و صندلی را در آغوش بگیرد. رفاقت‌ها و سلام و علیک هایمان را بی‌جهت و از سر لجبازی پایمال نکنیم و با ترس از دست دادن موقعیت کذائی، چشم بر واقعیت‌ها نبندیم و حقایق موجود را با موضع‌گیری‌های غلط و جانبدارانه لکه‌دار ننماییم.

از قدیم گفته‌اند: همیشه آب نمی‌رود به جوی آقا رفیع، یک روز هم می‌رود به جوی آقا شفیع. خلاصه تغییر مدیریت‌ها را با هدف ایجاد تحرک و پیاده کردن راه ‌و رسم نوین در اداره امور انجام می‌دهند و مسلماً فوتبال جدای از سایر پدیده‌های اجتماعی نیست و به برخی از تغییر و تحولات نباید بیش‌ازحد حساسیت نشان داد.

به‌جز اندک افرادی که در سال‌های اخیر در آزمون وفاداری به فوتبال و احترام گذاشتن به رأی فوتبالی ها از افکار عمومی نمره قبولی نگرفته‌اند، اکثریت می‌خواهند برای پایان دادن به ناله‌های فوتبال، درمان خاصی انجام پذیرد.

معمولا انگیزه اختلافات و کشمکش‌ها روابط مالی است، روی این اصل گفته‌اند که هیچ بده را با هیچ بستان کاری نیست. خوشبختانه فوتبالی‌های ناب اردبیل نه به‌ دنبال منافع اند و نه به جیب خود فکر می‌کنند بنابراین اختلاف و کشمکش در میان آن‌ها مفهومی نخواهد داشت.

اجازه خودنمایی و برهم زدن جو دوستی و مهربانی در فوتبال را ندهیم و آسیب زنندگان به آن را در هر موقعیتی که باشند از جامعه فوتبال طرد نماییم تا دوباره روزهای آفتابی برای فوتبال ما رقم بخورد.ان شاءاله.(9/10/1400).

آقای انوشیروانی، آقای پیله ور، ما را به بزرگی خودتان ببخشید

فوتبال شهر اردبیل را دریابید. چه کسی باید جوابگوی وضعیت آن و حاکمیت سکوت در این رشته پرطرفدار باشد؟

کسانی که نابودی فوتبال شهر اردبیل را با تمام وجود لمس می‌کنند و در محافل خصوصی به آن اعتراف می‌نمایند، چگونه شب‌ها با آرامش سر به بالین می‌گذارند و در پیشگاه خداوند بزرگ احساس شرمندگی نمی‌نمایند؟

چرا و به چه دلیل از این‌همه مسئول با عناوین دهان‌پرکن کسی پیدا نمی‌شود که بنشیند و تحقیق جزئی بکند و به نتیجه برسد. اگر آن‌هایی که مدعی اند در فوتبال شهر اردبیل سال‌هاست که اقدام مثبتی انجام نپذیرفته، دروغ گفته‌اند محاکمه‌شان بکنند و اگر ادعای آن‌ها ثابت شد، مسببان این فعل را مورد بازخواست قرار بدهند.

به چه دلیل حرف‌های دلسوزانه و ناصحانه کسانی که نگران وضع فوتبال شهر اردبیل هستند از نظر مسئولان باد هوا تشخیص داده می‌شود؟ چرا عزیزانی که می‌دانند و می‌دانند که در فوتبال اردبیل تحرکی وجود ندارد همچنان بر راه غلط خویش و ادامه آن اصرار می‌کنند؟ این رفتارها که دیده می‌شود انسان ناخودآگاه به یاد سخن آن شاعر می‌افتاد که گفت:

به شادکامی دشمن کسی سزاوار نیست

که نشنود سخن دوستان خیراندیش

آقای فرماندار؛ شما خبر دارید که در سال‌های اخیر در شهر اردبیل مسابقه فوتبال باشگاهی برگزار نشده‌است؟ نکند حضرات آمارهای ساختگی ارائه کرده و حتی با تشویق شما نیز مواجه شده‌اند؟ آیا در این مدتی که بر مسند فرمانداری این شهر تکیه زده‌اید یک‌بار از وضعیت و موقعیت فوتبال شهر اردبیل نه در سطح کشور و منطقه بلکه در سطح استان سؤال کرده و جواب گرفته‌اید؟

آقای مدیرکل ورزش و جوانان؛ شما در قبال فوتبال شهر اردبیل چه موضع‌گیری کرده‌ و مجموعه تحت مدیریت خود را با سؤال مواجه نموده‌اید؟ نکند شما هم بنا به مصالحی ورزش و فوتبال شهر اردبیل را به امان خدا سپرده‌اید و معتقدید که دائماً یکسان نباشد حال دوران غم مخور.

آقای رئیس ورزش و جوانان شهرستان شما چطور؟ سکوت در قبال فوتبال شهر و عدم توجه به آن تا به کی باید ادامه پیدا بکند ؟

گویا حساسیت فوتبالی‌های اردبیل به ورزش مورد علاقه‌شان تحریک‌کننده بی‌تفاوتی شما می‌باشد. این روزها گذشت ولی واقعاً اگر معتقد باشیم، آیا به نحوه جوابگویی در قبال این عملکرد خود در پیشگاه خداوند در روز قیامت فکر کرده و اندیشیده‌اید؟ میزها و صندلی‌ها و نشستن در پشت آن‌ها و برخوردار شدن از عناوین مدیریتی، ارزش سکوت در برابر پایمال شدن حق یک عده جوان جویای نام را ندارد.

و اما خواهشا؛ با انتشار این مطلب فضای مجازی را به عرصه‌ای برای حمله به نگارنده آن نکنید. اگر چنین قصدی هم داشته باشید لطف کنید و گوشه‌ای از فعالیت هیأت فوتبال شهر اردبیل را از اول سال 1400 تاکنون بفرمایید و سپس ما را حمال بی‌مزد و بی سواد و دیگران را  مهندس و معمار  و تحصیلکرده بخوانید.

مسئولین اگر نمی‌خواهند به ورزش و فوتبال و جوانان شهر اردبیل فکر بکنند و گوشه‌ای از نیازهای آن‌ها را برآورده نمایند به‌صراحت بگویند تا دم فروبندیم و بی‌خود و بی‌جهت برای خود دشمن نتراشیم و به دوربین بر دوش های تحلیلگر و کارشناس خبره فوتبال فضای ابراز وجود ندهیم .اگر قرار است پرونده فوتبال شهر اردبیل بسته شود و فعالیتی در آن انجام نگیرد از سوی اداره ورزش و جوانان شهرستان اردبیل رسماً اعلام شود تا خیال همه طرفداران و دلسوزان فوتبال شهر اردبیل راحت شود.

قضیه میخ طویله

روزی مردی بر در خانه خود نشسته بود. یکی از روستاییان سوار بر خر از جلوی او گذشت. صاحب‌خانه با روستایی آشنایی دوری داشت ولی نه در حد زیاد. رهگذر سلامی کرد و صاحب‌خانه پاسخی و بفرمایی. روستایی گویی منتظر این کلام شیرین بود، به‌سرعت از الاغ خویش پائین پرید و گفت: آی چشم. رفیق عزیز بفرما میخ طویله خرم را کجا بکوبم؟ صاحب‌خانه که دید یک کلمه تعارف کرده و دو سه روز باید به شکم بکشد، گفت: بیا بکوب سر زبان بنده.  ما هم غلطی کردیم، نوشتیم و یا گفتیم به وضعیت فوتبال شهر اردبیل برسید.

حالا آقای انوشیروانی و آقای پیله‌ور اگر در دایره مدیریت شما برای فوتبال شهر اردبیل جایی نیست از پرداختن به این‌موضوع عذرخواهی می‌کنیم. شما مسئول هستید و ورزشی و آشنا به امور، حتماً صلاح شهر اردبیل نداشتن فوتبال است. پایدار باشید. اشتباه از ما بوده، ما را به بزرگی خودتان ببخشید. یا حق.

 




استعدادهایی که ته می‌کشند؛ مسئول کیست؟!

در فوتبال بازیکن زمانی می‌تواند به آمادگی لازم برسد و توانایی‌های خود را به رخ دیگران کشیده و مراحل پیشرفت را طی نماید که در رقابت‌های متعدد حضور یابد و از هر مسابقه یک تجربه جدید کسب کند.

چرا سال‌هاست فوتبال شهر اردبیل نتوانسته چهره‌ای مطرح در فوتبال را معرفی بکند؟ چرا در رده‌های پایه از این شهر بازیکنی در تیم های ملی‌ پایه وجود ندارد؟ آیا چاه استعدادهای جوانان و نوجوانان منطقه خشک شده‌است و یا عوامل دیگر دست‌به‌دست هم داده‌اند و این چاه را با ریختن بتن و سرپوش فولادی بی‌مصرف کرده‌اند؟

این گفته‌ها را هیچ‌کس به خود نگیرد و بلافاصله بساط اتهام زنی راه نیاندازد و یا مصاحبه‌های رنگی و اویزان شدن از دامن یک عده ارقام راه نیندازد. خیلی ساده بوده و کار سختی نیست.  اگر شهرستان اردبیل ملی‌پوش در رده نوجوانان و جوانان داشته معرفی شود و بازی‌هایی که به میدان رفته اعلام گردد. البته حضور در استعدادیابی‌ها و اردوهایی از این‌دست ملاک ملی‌پوش شدن نیست .مفهوم ملی پوش بودن با معرفی به اردوی استعدادیابی زمین تا آسمان می‌توانند فرق داشته باشند.

طبیعی است در شهری که رقابت‌های قهرمانی در سطوح مختلف نداشته باشد و مسابقات به‌اصطلاح استانی اش در رده‌های پایه با حداقل تیم‌ها و حداقل بازی ها برگزار شود و استانی که لیگ آن برنامه‌ای منظم از شروع، ادامه و پایان پیش روی نداشته باشد آیا انتظار بروز و درخشش چهره‌های مطرح و توانا می‌تواند نتیجه‌بخش باشد؟

یک نوجوان و جوان علاقه‌مند به فوتبال در صورت وجود مسابقات متعدد و حاکمیت روال منطقی بر امور رقابت‌ها و قرار گرفتن در کوران آن می‌تواند برای آینده فوتبال خودش شروعی دل‌پذیر داشته باشد.

در فوتبال ما هر فرد و هر مسئولی که بتواند تحولی در ساختار آن ایجاد بکند و از نیروهای موجود استفاده بهینه کرده و صداقت را جایگزین خودمحوری‌ها قرار بدهد، می‌تواند از خودش نامی نیک در تاریخ فوتبال به یادگار بگذارد.

ورزش و فوتبال ما سال‌ها از سلیقه‌های شخصی و تصمیمات آنی ضربه‌ها خورده‌است. این ضربه‌ها بدون شک در نابودی استعدادها و به هدر رفتن آن‌ها مهم‌ترین نقش را داشته‌اند. به‌راستی در میان مسئولین و دارندگان عناوین پرطمطراق رییس و مدیر چه کسانی در نابودی استعدادها و به هدر رفتن سرمایه‌ها مؤثرند و مقصر؟

آیا این‌که من صاحب عنوان باشم و بر ورزش منطقه حکمرانی بکنم، کافی است؟ یعنی با بودن من و من ها هر سد و مانعی که در مقابل

هیئت‌های ورزشی باشد مشکلی نیست؟ به نظر آن‌ها درد دو ورزش نبودت آن‌ها در راس قدرت است، اگر باشند همه‌چیز بر وفق مراد است و اگر درب هیئتی تخته بشود و حرکتی از آن سر نزند هیچ ایرادی ندارد همین‌که آن‌ها در راس هستند افتخاری است برای ورزش و ورزشی‌های منطقه.

دل همه دوستداران فوتبال شهر از عدم توجه مسئولین و بی‌تفاوتی در قبال سکون و بی‌تحرکی آن خون است. فوتبال شهر اردبیل خلاصه شده‌است در قضاوت برخی داوران در سطوح مختلف لیگ‌های کشوری. هیچ‌کس نمی‌تواند منکر این حرکت مثبت بشود ولی قضاوت داوران در شهرهای دیگر برای فوتبال و آینده نوجوانان این شهر چه تأثیری می تواند داشته باشد؟ آیا داوران اردبیلی در سال‌های اخیر در رقابت‌های فوتبال باشگاهی شهر اردبیل سوت زده اند؟ اگر بهترین داوران فوتبال را داشته باشیم ولی فوتبال شهر از قضاوت آن ها در مسابقات خودش بی بهره باشد آن ها هیچ تاثیری در روند رو به جلو نمی توانند داشته باشند. مطمئن تاریخ در مورد کسانی که به خاطر بودن در مسند قدرت؛ چشم بر روی واقعیت‌های فوتبال شهر اردبیل بستند و دم نزدند، قضاوت خواهد کرد.

 




فوتبال اردبیل و تیغ جراحی

ورزش اردبیل گذشته‌اش سرشار از موفقیت و افتخار است .برخی‌ها بدجوری به بیان و ذکر سرنوشت ورزش در سال‌های نه‌چندان دور حساسیت دارند. تا می‌خواهی بگویی که در مقطعی از تاریخ نصف اوزان تیم‌ملی کشتی فرنگی در اختیار جوانان اردبیل بوده‌است مدعی می‌شوند که آن زمان نسبت به امروز تفاوت‌های اساسی داشته‌است و یا زمانی که با سند و برهان از پویایی فوتبال اردبیل سخن می‌گویی، بلافاصله موضع‌گیری می‌کنند و به مقابله برمی‌خیزند و از دست زدن به اقدامات دور از اخلاق ورزشی نیز کوتاهی نمی‌کنند.

مثلاً شرایط چه فرقی داشته‌است که امروز حتی یک نفر به اردوی آمادگی کشتی دعوت نمی‌شود؟ آن موقع سالتو و بار را طور دیگری می‌زدند و یا کار کردن دست‌ها در سرپا ممنوع بوده‌است و یا به‌جای نشستن در خاک، هوایی می‌شدند؟ و یا اندازه زمین فوتبال در دهه شصت کوچک و شبیه  زمین چمن معروف دروازه خلخال بوده‌است و یا در آن وقت‌ها اندازه دروازه کوچک‌تر و تیم ها از دو دروازه‌بان استفاده می‌کردند و آیا در آن مقطع توپ‌های، بادکنکی بودند و حمل آسانی داشتند؟ چرا نمی‌توانیم واقعیت‌ها را بپذیریم و به چه دلیل شهامت، جسارت و قدرت اعتراض به بعضی از ضعف‌ها و بی‌برنامگی‌ها را نداریم. چرا در دام نفس و مقام‌پرستی گرفتار شده‌ایم و هر روز با پناه بردن به دامن آمارهای ساختگی و آمار و ارقام گول زننده رکورد می‌شکنیم؟

همه گذشته ورزش اردبیل می‌توانند شهادت بدهند که از استعدادها و توانایی‌های جوانان این منطقه چیزی کاسته نشده‌است و باید فرق‌ها و تفاوت‌ها را در سبک مدیریت‌ها و نگاه به ورزش جستجو کرد.

این شهر هم چنان قادر است که ده‌ها چون احد پازاج ها، اشکانی ها و صمدی ها و جدی ها و خوشطینت ها و…. تحویل ورزش کشور بدهد و یا صدها مقصود بایرامی ها و ناصر عروجی هاو جعفرظاهری ها و نادر کهنمی ها و داوود آقا جسنی فرد ها و ….به فوتبال اردبیل تقدیم نماید. کار از یک‌جای دیگر لنگ است و این لنگی را باید به دست تیغ جراحان سپرد و جراحی کرد وگرنه در این فوتبال هیچ‌چیزی تغییر نخواهد کرد.

فوتبال برای این‌که در جایگاه اصلی‌اش قرار بگیرد قبل از جابجایی افراد و نشستن حسن به‌جای حسین و تعویض مهره‌ها و جایگزینی‌های بی‌حساب و کتاب ضرورت دارد که افکار حاکم بر آن تغییر کند. تا زمانی که تغییروتحول در فوتبال را به رفتن عمرو جلوس زید تعبیر بکنیم، وضعیت حاکم بر آن هیچ تغییری نخواهد کرد.

اینجاست که بارها گفته‌ایم  فوتبال به‌جای تغییر نفرات و آدم‌ها نیاز به تغییر و ایجاد تحول در افکار حاکم بر آن دارد. تا وقتی‌که منطق در فوتبال حاکم نشود، قوانین و مقررات مو به مو  اجرا نگردد، همه مرتبطین به آن به یک اندازه مورد توجه قرار نگیرند، فرصت‌طلبی و بزرگ‌نمایی جای خود را به صداقت و بیان واقعیت‌ها ندهد، و تا وقتی‌که هیئت فوتبال امید و تکیه‌گاه همه فوتبالی‌ها نباشد، امیدواری برای رسیدن به نقطه اوج و برطرف شدن مشکلات و آغاز حرکتی نو و برنامه‌ریزی در همه ابعاد، امکان‌پذیر نمی‌شود. همه باید برای تغییر افکار حاکم بر فوتبال تلاش بکنند و در این راه گام بردارند.

 




فضول باشی و طرف‌داری از حق

فضول باشی ورزش مثل این‌که کار و زندگی ندارد. مدام در اطراف ورزشگاه تختی و یا اداره‌ی کل ورزش و جوانان پلاس است تا شاید سوژه‌ای پیدا بکند و به یک خبر دست‌اولی دست یابد.

او از وضع موجود ورزش و برخی از رشته‌های ورزشی راضی نیست. اصلا اعتقاد دارد که عامل نابسامانی در رشته‌ها و هیأت‌های ورزشی شهر و استان خود مسئولین ورزش هستند.

معتقد است: وقتی مسئولی برای پر کردن کارنامه و پوشش ضعف ها، دست به دامن کلیات می‌شود و به نوعی در سرپوش گذاشتن به کم‌کاری‌ها اقدام نموده و به جابه‌جایی اعداد و ارقام می‌پردازد آیا باید انتظار حرکت پیشرفت و تعالی از آن را داشت؟

فضول باشی معتقد است: کار را تا بدانجا رسانده‌اند که وقتی یک دلسوز و علاقه مند واقعی می‌خواهد حرف حق بزند و بر واقعیت‌های موجود تکیه نماید، جمعی اندک و شناخته شده شروع به مخدوش کردن و لوث نمودن چهره‌های معترض می‌شوند.

فضول باشی عقیده دارد: آن‌هایی که ورزش منطقه را ارث پدری خود می‌دانند و به‌هیچ‌وجه راضی به دل کردن دل کندن از آن نیستند، وقتی با حرف حق روبه‌رو می‌شوند تاب تحمل از دست می‌دهند و به هذیان گوئی و … روی می‌آورند.

آن‌ها خیلی وقت یکی به نعل و یکی به میخ می‌زنند. تا دیروز فدایی دولت تدبیر و امید و هوادار آن بودند و امروز برای این‌که بمانند و باشند، ارادتمند و سر سپرده دولت فعلی شده‌اند.

او بارها گفته‌است که ریشه ابن‌الوقت ها باید از ورزش منطقه کنده شود. باید کسانی که در مقطعی با سفارش این و آن و یا فشار زید و قدرت عمر به جایگاهی رسیده‌اند، غزل خداحافظی را بخوانند و اجازه بدهند جوان‌های لایق و امیدهای آینده کشور و ورزش منطقه به روی کار بیایند و در همه موارد صداقت و یک‌رنگی و رفتار حساب‌شده را در دستور کار قرار بدهند.

فضول باشی معتقد است که برای گفتن حقایق و پافشاری جهت حاکمیت حق باید تاوان بدهند و در این راه نباید ترسی به دل راه یابد. کسانی که در عرصه رسانه فعال هستند ضروری است که قلم از پی حق بزنند و دستورات هوی و هوس و نفس و تن را اجرا نکنند. اگر واقعیت را ببینند و در بیان آن‌ها کوتاهی کنند، گناهی بزرگ و نابخشودنی مرتکب می‌شوند.

چو می‌بینی که نابینا و چاه است

اگر خاموش بنشینی گناه است

فضول باشی اعتقاد دارد که در همه امور اجرایی شهر و استان باید تحولی بزرگ صورت بگیرد. اگر معتقدیم که تامین خواسته‌های مردم در همه زمینه‌ها ضرورت دارد، لحظه‌ای درنگ و کم‌کاری روا نیست. مردم از دولت مردمی حمایت کرده و می‌کنند و دوست دارند که در کمترین زمان ممکن گام های اساسی برای رفع مشکلات برداشته شود.

فضول باشی همیشه می‌گوید: معیار سنجش کارایی مسئولان در عرصه ورزش، آسان‌ترین راه و روش را به خود اختصاص می‌دهد. ممکن است کسی بگوید ده‌ها باغ و سرا و مغازه و ویلا و کاخ وثروت دارد. ولی وقتی به او بگویند که بفرما در جیب و کیف و حساب بانکی چه داری نقاب از صورت ها کنار زده می شود.

خیلی‌ها ممکن است بگویند که از شهر اردبیل فلان تعداد تیم و ورزشکار به مسابقات اعزام‌شده‌اند. باید به آن ها گفت نتایجی  نتایجی که به دست آمده کدام ها هستند، آیا آن‌هایی که اعزام‌شده‌اند، مقامی به دست آورده‌اند و یا در کار تحقیقات گردشگری بوده‌اند؟

خلاصه این فضول باشی ما آدم عجیبی است هیچ‌وقت خسته نمی‌شود و از این‌که مدافع حق باشد و به بیان واقعیت‌ها بپردازد ترس و واهمه‌ای هم از کسی ندارد و این دلیل محبوبیت وی در بین ورزشی‌های صادق است.

 




مجازیون بی ملاحظه

آن هایی که در مقابل حرف حق کم می آورند،جز پناهنده شدن به دامن دروغ و نفاق، چاره دیگری ندارند. آن ها با هر عمل نسنجیده، آبروی خود را می برند و چهره واقعیشان را به نمایش می گذارند.

در هفته ای که گذشت، برخی از مدعیان دنیای رسانه و ورزش، وقتی قادر به دفاع از برخی نوشته ها نشدند به توطئه چینی مشغول شدند و در نهایت دریافت هدیه بیست میلیون تومانی از اداره کل ورزش حاصل اتاق فکر آن ها بود که در فضای مجازی منتشر شد.

گویا عوامل منتشر کننده آن ابتدا مصر بودند بر این که برای ادعایشان سند در اختیار دارند. بعد از گذشت اندک زمانی از تکذیب مؤلف کتاب و اداره کل ورزش و جوانان، آن ها سکوت اختیار کردند و نشان دادند که حاضرند همه را قربانی بکنند تا لطمه ای به موقعیت‌شان در ورزش وارد نشود.

به آسانی با ابروی افراد بازی می کنند و سپس دم فرو می بندند و ممکن است چیزی هم طلبکار باشند. برخی ها برای به دست آوردن کارت هدیه ای، آماده اند که همه خوبی ها و کارهای خیر و نیک را در زیر چکمه های منفعت طلبی پایمال بکنند. آن ها پولی را که از این راه می گیرند، چگونه می توانند هزینه بکنند و به خانه هایشان ببرند؟

دنیای عجیبی است. عده ای برای این که جیب‌شان را پر بکنند و در امور استان خود را تأثیر گذار بنامند، حاضرند که به هر کاری دست بزنند. گویا هیچ کس نباید بدون اجازه و اذن آن ها کاری انجام بدهد. آن ها باید روادید صادر بکنند و قد علم کردن در فضای مجازی خیلی سهل و قابل دسترسی نیست. حالا می خواهیم تعدای از کتاب های چاپ شده را که در وانفسای دنیای چاپ و کاغذ با هزینه شخصی منتشر کرده ایم به فروش برسانیم تا بلکه بدین وسیله گوشه ای از هزینه انجام یافته را جبران بکنیم به شرطی که کانال ها و دوربین دارهای پر هزینه اجازه این کار را بدهند و مجوز لازم را صادر بفرمایند. تا آن عزیزان تازه به دوران رسیده موافقت ننمایند حاشا که فروشی انجام پذیرد و کاری در این ارتباط صورت بگیرد. برخی ها که برای یک خبر چاپ شده در یک نشریه به بهانه تهیه عکس آن هزینه آنچنانی طلب می کنند آیا برای فروش کتاب های ما، حکم بلامانعی صادر می کنند؟

 قدر قدرتند و توانا و میدان دار، باید از افرادی که کارشان پایمال کرده حق و حقیقت است، ترسید. 

 




مدیریت فوتبال شهر اردبیل

گردانندگان کانال تریبون آزاد این‌بار در مطلبی، اشتباه قبلی خود را اصلاح‌کرده و با انتشار رزومه رییس محترم هیأت فوتبال شهرستان اردبیل، نشان داده‌اند که نسبت ‌به گفته‌ها و بخشی از سخنان ما در مراسم رونمایی کتاب‌ها معترض بوده و خواستار توضیح بیشتر شده‌اند.

 توجه دوستان را به یک بیت از سعدی علیه الرحمة جلب می‌کنم:

آن را که بر مراد جهان نیست دسترس

در زادبوم خویش غریب است و ناشناس

عزیزی که با برخورداری از عنوان ریاست هیأت فوتبال شهرستان ارتباطی با اکثریت اعضای فوتبالی جامعه نداشته باشد آیا آدمی غریب و ناشناخته محسوب نمی‌شود؟

ارتباط رییس یک هیأت با برگزاری مسابقات، تشکیل جلسات اتاق‌های فکر، انجام برنامه‌های متفاوت، برقراری تعامل با مربیان باشگاه‌ها و ورزشکاران، بازدید مستمر از وضعیت فوتبال در بخش‌ها و دهستان‌ها، حضور در بخش‌ها و دهستان‌ها و آشنایی با فوتبالیست‌های هر منطقه با تشکیل جلسات مختلف و…. معنی پیدا می کند. وقتی مسابقات متعددی باشد، ورزشکار می‌تواند رئیس هیئت خود را بشناسد و به آن عرض ارادت بکند.

حال بهتر است بگویند که امسال در سطح شهر اردبیل چند مسابقه در مسابقات باشگاهی و در چه رده‌هایی انجام پذیرفته‌است؟ رقابت‌های فوتبال پایه از چه تاریخی در شهر اردبیل آغاز شده و در چه تاریخی به پایان رسیده‌است؟ تیم‌های صعودکننده و سقوط‌کننده در سطوح مختلف رقابت‌های باشگاهی شهر اردبیل کدام‌ها بوده‌اند؟ برای برگزاری مسابقات، کدام زمین‌ها در اختیار هیأت شهرستان می‌باشد؟ آیا صرف برخورداری از یک عنوان می‌تواند دردی از دردهای فوتبال شهر اردبیل را درمان نماید؟

بحث بر سر شخصیت حقیقی و جایگاه رییس هیأت شهرستان نبوده و نیست. قضاوت در مورد شخصیت حقوقی در ورزش با توجه به عملکردها و کارنامه هاست. زمانی‌که در هیأتی چون هیأت فوتبال شهرستان، فعالیتی انجام نپذیرد و فعالان عرصه فوتبال در ارتباط مستقیم با رییس هیأت نباشند یعنی وی غریب است و ناشناخته.

در 9 ماه گذشته رییس هیأت فوتبال شهرستان چند ‌بار در رسانه‌ها نسبت‌به عملکرد هیأت تحت مدیریت خود اطلاع‌رسانی کرده‌است؟

عزیزانی که سابقه داوری و بازی دارند، قابل احترام هستند و حفظ حرمت آن‌ها واجب، ولی هیچ‌کدام از این عناوین برای فوتبال شهر اردبیل پیشرفت و توسعه به‌همراه نخواهد داشت. تا زمانی‌که رییس هیأت، خود را درگیر برنامه‌های مختلف و تحرک‌آفرین نکند برای اکثر فوتبالی‌ها ناشناخته خواهد بود.

 




مرحوم مقصود بایرامی؛ مجموعه‌ای از خوبی‌ها و زیبایی‌ها

آذر ماه برای فوتبال اردبیل، یادآور یک خاطره تلخ است. در این ماه، ورزش اردبیل یکی از وفادارترین، متعصب‌ترین، باتکنیک ترین و بااخلاق‌ترین یار خود را از دست داد. مقصود بایرامی، مرد مصمم و با اراده ورزش منطقه در برابر مشیت الهی تسلیم شد و چشم از جهان فروبست. مقصود در مقطعی از تاریخ پرافتخار ورزش و فوتبال، محبوب قلوب هواداران بود. در کنار همه ویژگی‌های فنی و تکنیکی‌اش، تواضع، رفتار مناسب و اخلاق منحصربه‌فرد، او را در ردیف بهترین‌های آن دوران قرار داده بود.

بعد از گذشت سال‌ها از کوچ مقصود، هنوز هم یاد و خاطره وی با ورزش و فوتبال منطقه عجین است. آن‌هایی که با او از نزدیک آشنایی داشته و یا در کنارش توپ زده‌اند، نمی‌توانند چشم بر خوبی‌های او ببندند و خاطراتش را فراموش بکنند.

ورزشگاه تختی اردبیل برای عاشقان و دلدادگان فوتبال دهه شصت، همچنان بوی مقصود را می‌دهد. هرچند که وضعیت این ورزشگاه از نظر ظاهری تغییر زیادی کرده و به نوعی آراسته شده‌است ولی فوتبالی‌های دهه شصت وقتی گذرشان به ورزشگاه می‌افتد زمین خاکی با برکت آن در جلوی چشمانشان ظاهر می‌شود و در میان گرد و غبار برخاسته از آن، در میانه میدان مردی مقتدر و پا به توپ را می‌بینند که چون غزال تیزپا به سمت جلو حرکت کرده و لحظه‌های به‌یادماندنی و شورآفرین خلق می‌کند.

با حال و روزی‌که بر فوتبال اردبیل حاکم شده و با کم‌رنگ شدن حضور قدیمی‌های این رشته در صحنه، بیشتر علاقه‌مندان، با یادآوری خاطرات خوش گذشته نفس می‌کشند. چه روزهایی بود، رفاقت، صمیمیت، حرمت، صداقت، راستی، اخلاص و یک‌رنگی حرف اول و آخر رایج در بین فوتبالی‌ها بود. رقابت در داخل مستطیل سبز و رفاقت در بیرون از میدان، در فوتبال اردبیل به‌طور کامل معنی می‌شد. کری‌خوانی های شورآفرین، انتقادهای سازنده، مسابقات منظم و مرتب، اعمال کامل قانون و اطاعت صد درصدی از آن، حفظ حرمت و جایگاه‌ها و در یک کلام، مجموعه‌ای از خوبی‌ها و زیبایی‌ها در آن موج می‌زد.

در آن سال‌ها، غریبه پرستی، نوچه پروری، ادبیات کوچه‌بازاری، تهدید و اتهام‌زنی، زیرآب‌زنی، فرصت‌طلبی و رفتارهای خارج از عرف و معمول، جایی در قاب فوتبال اردبیل نداشت.

بی‌دلیل نبوده و نیست که فوتبال دهه 50 و 60 و 70 اردبیل مجموعه‌ای از رفتارهای مقبول و وجیه بود و مرحوم مقصود بایرامی حاصلی پربار و فراموش‌نشدنی از جو حاکم بر فضای فوتبال آن سال‌ها به شمار می‌رفت.

به‌راستی مرحوم مقصود بایرامی با آن همه تعصبی که به فوتبال اردبیل داشت اگر زنده بود در قبال وضعیت این روزهای آن، چه موضعی می‌گرفت؟ مقصود 90 دقیقه چون شیر در میانه میدان می‌جنگید و از جان مایه می‌گذاشت. او با افراد کم‌کار و دروغ‌گو و آمارساز، اصلا میانه خوبی نداشت. مجموعه‌ای از بهترین خصوصیات است که او را به چهره‌ای ماندگار در ورزش و فوتبال اردبیل و منطقه تبدیل کرده‌است.

یادش را گرامی داشته و به روحش درود و سلام می‌فرستیم. مردان تأثیرگذار چه در قید حیات و چه بعد ازترک این دنیا، همواره یاد و نام و خاطرات‌شان، منشأ خیر و برکت می‌باشد و بدون شک مرحوم مقصود بایرامی نیز از آن دسته مردان بزرگی است که همواره ذکر نام و خوبی‌هایش عاملی برای بیان واقعیت‌های موجود و خاطره بازی با روزهای خوب فوتبال اردبیل می‌باشد.

مقصود، برای همبازی‌ها و تماشاگران دهه 60برای همیشه زنده است. در روزگارانی که برای شهرستانی‌ها در صحنه فوتبال ملی، جایگاهی قائل نبودند، چشم پوشیدن از فوتبال مردی بی‌ادعا امکان‌پذیر نمی‌شد. حضور در تیم منتخب آذربایجان شرقی در لیگ قدس و تیم بنیاد شهید تهران و دعوت به اردوی تیم ملی، دلیلی محکم بر لیاقت‌ها و توانایی‌های آن مرحوم بود.

همیشه در سالگرد رحلت مرحوم مقصود بایرامی بر حکم وظیفه با چند سطری، تلاش کرده‌ایم که او را به نسل جوان بشناسانیم و خوشحال هستیم که امسال برای ما فرصتی فراهم شد تا در چنین روزی رونمایی از کتاب سه جلدی فوتبال اردبیل و کتاب خاطرات فوتبالی را برگزار بکنیم. بخشی عظیمی از کتاب خاطرات فوتبالی، مربوط به یادداشت‌هایی است که در سال‌های گذشته در وصف وی توسط نگارنده این سطور نوشته‌شده است. دست‌اندرکاران ورزش و متولیان امر هرچقدر در ارتباط با زنده نگاه‌داشتن یاد وی تلاش ‌بکنند، نمی‌توانند گوشه‌ای از خدمات مرحوم مقصود بایرامی به ورزش و فوتبال منطقه را جبران نمایند. روحش شاد و یادش گرامی باد.

 




با مردم و در میان مردم

استاندار جوان و باانرژی دولت سیزدهم در سفرهای شهرستانی طرحی نو درانداخته است. فیلم‌های کوتاهی که از این سفرها منتشر می‌شود، نشان‌دهنده حرکت اصولی و برنامه قابل قبول وی مبنی‌بر حضور در میان مردم است. او در ارتباط مستقیمی که با اقشار مختلف مردم برقرار می‌کند، در جریان کامل مشکلات شهرها و مناطق مختلف استان قرار می‌گیرد و برای رفع آن‌ها تصمیمات لازم اتخاذ می‌گردد.

مقام‌معظم رهبری در توصیه به رئیس‌جمهور فرموده‌اند: یک توصیه به رئیس‌جمهور محترم این است که در شعارهای ایشان مسئله مردمی بودن و از مردم شنیدن و در میان مردم بودن تکرار شده، این را از دست ندهند، این چیز بسیار مهمی است. دولت مردمی را که شعار ایشان بوده در واقعیت محقق کنند و به‌معنای واقعی کلمه با مردم، در کنار مردم، در میان مردم باشند.

سید حامد عاملی به‌عنوان نماینده دولت در استان به این توصیه رهبر معظم به‌خوبی عمل کرده و روحیه خدمت‌گزاری به مردم را آشکارا نشان داده‌است. بدون شک پیگیری‌های استاندار و حل مشکلات مردم، تحقق وعده دولت مبنی‌بر بودن در کنار آن‌ها را درعمل تعریف می‌کند و امیدها برای بهبود اوضاع را افزایش می‌دهد.

برای این‌که مردم ثمرات این سفرها را با گذشت زمان درک بکنند، لازم است به‌مرور و با محقق شدن وعده‌ها، مردم به‌طور کامل در جریان قرار بگیرند و بدین‌ترتیب نسبت اعتماد موجود بین مردم و مسئولین استان را افزایش بدهند.

از استانداری جوان و با دانش استان، انتظاری جز این نباید داشت. وقتی مسئولان در منطقه ارتباطی نزدیک و تنگاتنگ با مردم داشته باشند، واقعیت‌ها درمورد شهرها به‌صراحت بیان می‌شود و برای کم کردن از میزان مشکلات به‌موقع چاره‌اندیشی می‌گردد.

عاملی در این مدت محدود نشان داده‌است که برای بودن در خدمت مردم مصمم است. او در راهی که در پیش گرفته مسلماً مورد حمایت حضرت حق قرار خواهند گرفت.

امام رضا علیه‌السلام می‌فرمایند:

هر که به مؤمنی فرج بخشد، روز قیامت گره از دلش بگشاید




فضول باشی و توصیه به سکوت  در قبال برخی از رشته‌های ورزشی

فضول باشی آمد تا بگوید به این دنیا و به زیبایی‌ها و ظاهر آن نباید دل بست. گفت: سرایی که فریب‌کاری و ناهمواری آن قابل رویت است، چرا باید بر آن تکیه زد؟ برای گذران عمر، چه نیازی به خالی کردن زیر پای دیگران، دروغ گفتن، برنامه چیدن و خود را بزرگ و بزرگ جلوه دادن است؟
او افزود: برخی‌ها چنان دل در گرو پست ها و مقام‌ها دارند که به هیچ بهایی حاضر به واگذاری آن نبوده و نیستند. مدام می‌خواهند، باشند و برای این‌که به این مهم برسند، دست به هر کار و به هر اقدامی می‌زنند.

گفتم: فضول باشی باز چه شده‌است که این‌قدر از بی‌ارزشی دنیا حرف می‌زنی؟ چه کسی حالی از تو گرفته‌است که تا این حد بلبل زبان شده‌ای؟ هم می‌دانند که این دنیا وفا ندارد و اعتمادکردن به آن جز پشیمانی حاصل دیگری نخواهد داشت.

گفت: روزی هارون‌الرشید به بهلول گفت: آیا دوست داری خلیفه شوی؟

بهلول گفت: هرگز

هارون الرشید پرسید: چر

بهلول گفت: چون من با وجود این عمر کم، مرگ سه خلیفه را دیده‌ام. اما شما مرگ یک بهلول را ندیده‌اید.

حالا برخی‌ها در دنیای ورزش چنان دلبسته میز مدیریت شده‌اند که علاوه‌بر مهندسی کردن مجمع انتخاباتی و جابه‌جایی مهره‌ها و سر کار آوردن آدم‌های خودی و حرف‌شنو، سفارش می‌کنند که دیگر نامزدها بی‌دلیل اسباب زحمت خود و اطرافیانشان نشوند چرا که تا سال ۱۴۰۴تغییری صورت نمی گیرد:

گفتم: فضول باشی این عزیز حتما پیش‌گویی قوی و صاحب کرامات است. وقتی در یک انتخابی، فوردی چنین قاطعانه و امیدوارانه حرف بزند پس حتما از خیلی چیزها می‌تواند خبر داشته باشد. او حتما به یک نقطه و به یک مرکز ثقلی وابسته‌است که می تواند قاطعانه صلاحیت‌ها ابلاغ نشده، مژده پیروزی سر دهد و ادامه‌دار بودن ریاست را اعلام بکند.

گفت: تو هم عجب آدم ساده اب هستی، قول و قرارها گذاشته شده و همه‌چیز به خیر و خوشی برنامه‌ریزی‌شده است. من اگر جای دیگر کاندیداها بودم از همین امروز غزل خداحافظی از کاندیداتوری می‌خواندم و عطای آن را به لقایس می‌بخشیدم.

گفتم: اتفاقی نیفتاده، تاریخ مجمع انتخاباتی مشخص نشده و از همه مهم‌تر صلاحیت‌ها اعلام نگردیده تو می‌خواهی برای پرچم‌داران تحول در برخی از رشته منطقه جشن پیروزی را برای سومین بار متوالی تکرار بکنی؟

گفت: تو چشم دیدن موفقیت دیگران را نداری. این‌همه تحول و موفقیت در ورزش را نمی‌بینی و درک نمی‌کنی. سه دوره چیه، برخی‌ها سند مالکیت هیئت‌های ورزشی را به نام خود زده و مدیریت در آن را مادام‌العمر کرده اند. مهندسی کردن یک مجمع با نفرات محدود کار سختی که نیست.
گفتم: انسان باید صداقت داشته باشد. باید از ظرفیت کافی برای قبول و تن دادن به واقعیت‌ها برخوردار باشد. تا زمانی‌که انسان منافع خود را در هر مسئولیتی که برعهده دارد محور قرار بدهد و همه‌چیز و همه اقدام را حول حفظ این منافع و موقعیت انجام دهد، برای هیچ تحول و تغییر در ساختار نباید امیدوار شد.مطمئن باشید اوضاع را آن‌قدر رام کرده‌اند که تغییر در جو آسمان آن نشدنی است. به‌نظر می‌رسد در روزهای پیش رو سکوت اختیار کردن و تماشای زرنگی ها، طمع‌ورزی‌ها، سخن‌چینی ها، اتهام‌زنی‌ها، کینه‌توزی‌ها و دم بر نیاوردن ها بهترین کاری است که می‌توان در صحنه‌های مربوط به بعضی از رشته‌های ورزشی انتخاب کرد. خودتان را خسته نکنید، صورت‌جلسه انتخاب برای امضای اعضا آماده‌است و جای هیچ‌گونه نگرانی نیست. یاحق.