1

توجیه ضعف‌های فوتبال در فضای مجازی

منتقدین فوتبال اردبیل این روزها با بحث تکراری، پیش‌پاافتاده و رنگ رورفته ای به نام “نبود باشگاه مقتدر، توانا و قدرتمند” در اردبیل و منطقه مواجه می‌شوند. در هر مقطعی برای توجیه برخی از کم‌کاری‌ها و کاستی‌ها، موردی مورد توجه قرار گرفته و برای سرپوش گذاشتن بر ضعف‌ها از آن‌ها استفاده می‌شود.

روایت می‌کنند که چند شب پیش در یک برنامه زنده اینستاگرامی، رئیس هیئت فوتبال استان در جواب کسانی که از وضعیت فوتبال اردبیل گله‌مند بودند، آن‌ها را به تشکیل یک باشگاه و اخذ مجوز از اداره‌کل ورزش و جوانان دعوت کرده و برای آن‌ها برنامه پنج‌ساله و تدوین آن را پیشنهاد نموده و وعده اعطای امتیاز آکادمی را نیز بیان کرده‌اند.

فوتبال شهر اردبیل و نزول آن یکی از سؤالات گردانندگان آن بر نامه بود که متأسفانه با کلی‌گویی و در بازی با کلمات، جواب قانع‌کننده‌ای شنیده نشد.

اگر شهر اردبیل مشکل باشگاه دارد آیا در دیگر شهرها که فوتبال و تیم‌های آن فعال بوده و در دور مقدماتی لیگ دسته سوم حضور دارند، باشگاه‌هایی به معنی اخص کلمه فعال هستند؟ این نسخه چرا فقط به اردبیل توصیه می‌شود و دیگر شهرها از آن معاف می‌شوند؟ آیا تیم‌هایی که در لیگ به‌اصطلاح برتر استان فعال هستند و یا در لیگ نیم‌بند دسته یک حضور دارند، مشخصات یک باشگاه را دارا می‌باشند؟ چرا در اردبیل و در شهری که گذشته فوتبال‌اش کارنامه‌ای روشن و واضح دارد، تیمی که بتواند در لیگ دسته سوم دوام بیاورد، وجود ندارد؟

آیا تیم‌هایی که در لیگ به‌اصطلاح برتر استان حضور دارند چه درصدی از ویژگی‌های یک باشگاه استاندارد را دارا می‌باشند؟ مگر لیگ برتر به‌عنوان بالاترین سطح فوتبال و رقابت‌های آن در یک استان نباید دربرگیرنده باشگاه‌های قانونی باشد؟ این‌چه لیگ برتری است که با 9 تیم آغاز و با 7 تیم به پایان می‌رسد؟ چرا شهر اردبیل در حال حاضر فوتبالی در سطح دیگر شهرهای استان ندارد؟ آیا آن هم تقصیر نبود باشگاه است و یا حاصلی از برنامه‌ریزی غلط مسئولان می باشد؟

آیا هیات فوتبال قدرت و اجازه صدور مجوز آکادمی را دارد که در یک برنامه زنده خطاب به یکی از مربیان گفته می‌شود باشگاه ثبت بکنند تا مجوز آکادمی بدهند.

هیأت فوتبال سال‌هاست که برای اجابت دستور فدراسیون، مدام در پی وعده دادن برای آکادمی است. اگر هیأت توان و اجازه صدور مجوز آکادمی را دارد بهتر است اول به وعده‌ای که سال‌ها از آکادمی معمولی، آکادمی غرب کشور و آکادمی بین‌المللی داده عمل بکند و بعد وعده صدور مجوز آن را به دیگران بدهد.

با حرف و تعریف کلمات نسخه شفابخشی برای فوتبال اردبیل پیچیده نمی‌شود، فوتبال را به اهل‌اش و صاحبان‌اش واگذار کنید و در کوتاه‌مدت اثرات آن را مشاهده نمایید.

یادآوری یک خاطره خارج از لطف نیست. در 16 آذرماه 1366، منتخب اردبیل در قائمشهر به دیدار تیم منتخب آن شهر رفت و با تساوی در آن دیدار به مرحله فینال اولین دوره رقابت‌های جام فلق راه پیدا کرد.

در آن دیدار برای اردبیل رحیم زرگین، محمد قلی‌زاده، فیض‌الله نیک‌نژاد، مصطفی اعیادی، حسین عباس‌زاده، مقصود بایرامی، ناصر عروجی، بهنام دولت، عزیز گنج‌گاهی، علی دایی، حسن ابراهیم‌زاده، احمد مهارتی و تورج عزیزی به میدان رفتند.

راستی چه در صدی از این بازیکنان که در قید حیات می‌باشند در اداره فوتبال استان و شهر اردبیل دخیل هستند؟ چند نفر از آن‌ها اگر به هیئت شهر اردبیل مراجعه کنند توسط رییس هیئت و دبیر آن شناخته می‌شوند؟

وعده‌ها، کلمات، باندها و عشق ریاست‌ها قادر به درمان دردی از دردهای فوتبال اردبیل نیستند. تا زمانی‌که خاک خورده‌های صادق، کارنامه‌دار و دارای سابقه و پیشینه روشن و قابل دفاع، اداره‌ی امور آن را در دست نگیرند تا سال1404که نه، بلکه تا سال 2000 هم فوتبال ما گامی به سوی بهبودی بر نخواهد داشت.

 




فضول باشی و قصه پوستین

جریان از چه قرار است که این روزها تو را بیشتر آماج محبت‌ها و عنایت ها قرار می‌دهند و برای رسیدن تو به برخی از میزها و پست‌ها مدام حرف می‌زنند و در فضای مجازی جولان می‌دهند؟ چرا برخی‌ها بی‌محابا یکه‌تازی می‌کنند و می‌خواهند برای رسیدن به هدف همه را قربانی نمایند و خود، سری در میان سرها درآورند.

گفتم: فضول باشی، غصه ما را و دردهای ما را نخور. عده‌ای جویای نام هستند و برخی‌ها نیز به بیماری دیده شدن مبتلا می‌باشند. برای این‌که بتوانند خود را مطرح کنند، مجبورند که برخی اسامی را نیز در کنار اسم خودشان ذکر بکنند تا علاقه‌مندی و سینه چاکی شان به میز و صندلی مدیریت، زیاد تابلو نشود و کارها و رایزنی‌ها بی‌فایده نگردد.

گفت: برخی مسئولین ما این‌قدر ضعیف و سست اراده هستند که با یک پست در فضای مجازی ازاین‌رو به آن رو بشوند و حکم مدیریت تقسیم بکنند؟ مگر تعیین مسئول برای یک بخش اجرایی، تابع یک سری شرایط نبوده و نیست؟ مگر هر کسی که از راه برسد، حتما باید در جایگاه بالایی قرار بگیرد و عقده‌گشایی آغاز نماید؟ اشتباه می‌کنی، مسئولین ما قدر قدرت‌اند و چون دژی محکم و سرافراز در مقابل زیاده‌خواهان ایستادگی می‌کنند. استغفار کن. برای رسیدن به یک منصب، چیزی جز شایستگی و برخورداری از پارامترهای لازم نمی‌تواند تعیین‌کننده باشد. خیالت تخت تخت، مانورهای فضای مجازی چیزی جز آب در هاون کوبیدن نبوده و نیست. اصلا هر کسی که می‌خواهد پرونده رسیدنش به یک جایگاهی مختومه شود، از ریسمان فضای مجازی برای مطرح شدن هر چه بیشتر آویزان گردد.

گفتم: فضول باشی شنیدی که می‌گویند” آش نخورده و دهان سوخته” و یا این‌که “خبری در خانه پسر به خواستگاری رفته نیست ولی در خانه دختر جشن و پای‌کوبی برپاست”این ها مصداقی از وضعیت ما می باشد. نه خود حال و شرایط نشستن پشت یک میز را داریم و نه کسی جرئت و توان فکر کردن به ما و پیشنهاد مسئولیت را دارند. عده‌ای که خود چشم به برخی از جایگاه‌ها دوخته‌اند هرروز داستانی تازه می‌سرایند و طرحی نو درمی‌اندازند.

فضول باشی آه بلندی کشید و گفت: راست می‌گویی، دیگر از من و تو گذشته‌است. موتوری که به روغن‌سوزی افتاده، توان شرکت در رقابت‌های جاده و پیست را نمی‌تواند داشته باشد. رفتارهای خارج از عرف و اصول اخلاقی کار کسانی است که شب‌ها خواب مسئولیت می‌بینند و دلشان برای گرفتن یک حکم با سرعت بالا به تپش می افتد.

گفتم: فضول باشی دانا و توانا، شرح‌حال من و امثال من در دنیای آشفته‌ای که فضای مجازی در بخش اطلاع‌رسانی حاکم کرده‌، داستان کوتاهی است که برای تو نقل می‌کنم، شنیدن آن خالی از لطف نیست.

معلمی از بی نوایی در فصل زمستان جامه بلند کتانی پوشیده بود. خرسی را سیل از کوهستان به پایین آورده بود و سرش در آب پنهان.

کودکان پشتش را دیدند و گفتند: استاد! اینک پوستینی در جوی افتاده‌ است و ترا سرما اذیت می کند، آن را بگیر.

استاد از شدت نیاز و سرما پرید که پوستین را بگیرد. خرس تیز چنگال وی را گرفت. استاد در آب گرفتار خرس شد. کودکان بانگ زدند که ای استاد، پوستین را بیاور و اگر نمی‌توانی رها کن و خود بیا!

گفت: من پوستین را رها می‌کنم، پوستین مرا رها نمی‌کند!

 




ووشو استان و مقایسه آن با برخی از رشته های ورزش مدعی

در ایامی که خبرهای اندکی از موفقیت‌های ورزشکاران اردبیلی در میادین مختلف به گوش می‌رسد، نایب‌قهرمانی دلاورمردان ووشوی استان در رقابت‌های قهرمانی کشور، بدجوری به دل علاق مندان به ورزش نشست و موجبات خوشحالی آن‌ها را فراهم کرد.

حق طبیعی تیم اردبیل در این رقابت‌ها قهرمانی بود. آن‌هایی که فرصت تماشای مسابقات جوانان استان از طریق فضای مجازی را داشتند حتما این ادعا را می‌پذیرند.

عدم دستیابی سعید سالمی به طلای رقابت‌ها و به گردن آویختن مدال برنز، باورش بسیار سخت است. سعید باید یکی از یاران طلایی تیم می‌شد. البته مدال برنز از توانایی‌های وی چیزی کم نمی‌کند و در یک نگاه اصولی برای همه دوستداران ووشو هم سالمی قهرمان است و هم تیم استان.

نایب‌قهرمانی تیم ووشو برای جامعه ورزش و مسئولان استانی آن، پیام‌های خاصی دارد. تجربه ثابت کرده‌است که هر وقت در ورزش و مدیریت رشته‌های ورزشی، امور به اهلش سپرده شود موفقیت و کسب برتری در عرصه‌های مختلف حتمی و قطعی است. زمانی‌که در مجموعه مدیریتی یک هیئت ورزشی از عوامل اجرایی گرفته تا عوامل فنی، وحدت، صداقت، یک‌رنگی، تفاهم و راست‌گویی حاکم باشد، مسیر بالا رفتن از سکوهای قهرمانی هموار و هموارتر می‌گردد و آن گاه که در یک رشته ورزشی و مدیریت آن، عمل جای حرف، شعار و وعده‌های بی‌اساس را بگیرد، کسب موفقیت، کمترین نتیجه آن می‌شود.

در ورزش ملاک و معیار موفقیت‌ها کسب نتایج در میادین مختلف است. زمانی‌که دست یک مدیر ورزشی و یا مسئول یک هیئت خالی بوده و کارنامه‌ای برای ارائه نداشته باشد، جهت توجیه کم‌کاری‌ها دست به دامن حاشیه‌ها، آمارسازی‌ها، بزرگنمایی‌های چندش‌آور و حرف‌ها و ادعاهای دهان‌پرکن می‌شود در مقابل مدیری که برای رشته ورزشی تحت پوشش، برنامه داشته باشد و فعالیت را بر محور اهداف تعیین‌شده متمرکز بکند نیازی به صحنه‌آرایی، دروغ‌پردازی و وارونه جلوه دادن حقایق نخواهد بود.

اگر آرشیو نشریات و رسانه‌های استان در یک‌سال گذشته مورد بررسی قرار گیرد ، مسلماً کمترین مصاحبه، گفتگو و وعده دادن‌ها مربوط به هیئت ووشو و افشار رئیس آن خواهد بود. چون او به کار مربیان و ورزشکاران و جوانان فعال در این رشته اعتقاد داشته به اصل موضوع توجه کرده و برای بزرگ‌نمایی در اطراف حاشیه‌ها مانور نداده است.

او هیچ‌وقت آمار داوران فعال را مهم‌ترین عامل فعالیت‌ها تلقی نکرده‌است، عملکرد دوران ریاست بر هیات ووشو را برابر بافعالیت تاریخ ورزش‌های رزمی در استان ادعا ننموده‌است، هرازچندگاهی وعده راه‌اندازی آکادمی ووشوی اردبیل را نداده‌است، امکانات دیگر نهادها و مراکز آموزشی را به نام خود و برای کسب امتیاز به فدراسیون گزارش نکرده‌است، در تعریف و تمجید از خود دست به دامن گردانندگان فضاهای مجازی نشده و به رپورتاژ آگهی‌های پولی برای خودنمایی دل نبسته‌است. افشار به ووشو و موفقیت آن فکر کرده و بودن در عرصه ورزش را پلی برای رسیدن به مناصب اداری قرار نداده‌است.

زحمات تلاشگران صادق عرصه ورزش را ارج نهیم و از کسانی که برای ورزش دلسوزی کرده و خدمت بی‌منت به جوانان منطقه و استان را در دستور کار خود قرار داده‌اند، به‌نیکی یاد کنیم و نقاب از چهره  خائنین ورزش را کنار زده و در مدیریت ورزش، حق را به‌حق دار برسانیم.

برای تک‌تک ووشوکاران عضو تیم اردبیل، کادر فنی کاربلد، لایق و کاردان تیم و همه عوامل و دست‌اندرکاران هیئت، آرزوی سلامتی، سربلندی و سرافرازی می‌کنیم.

 




هیاهو و دیگر هیچ

دربی 97 دو تیم پرطرفدار پایتخت، امروز در ورزشگاه آزادی و بدون حضور تماشاگران برگزار شد و در نهایت با نتیجه تساوی صفر بر صفر به پایان رسید.

یک بازی سرد و بی روح و کسل کننده که صدای همه فوتبال دوستانی را که از طریق جعبه جادویی به تماشای آن نشسته بودند در آورد.

از روزها قبل دست اندرکاران هر دو باشگاه، بازیکنان و کادر فنی تا می توانستند در مورد این بازی حرف زده و وعده هایی داده بودند.

زمانی که سوت پایان بازی توسط مولود بنیادی فر داور ضعیف این دیدار نواخته شد آه از نهاد  همه علاقه مندان در آمد و با بدبینی تمام در اذهان، وعده های داده شده را مرور کردند و به فضای بد حاکم بر فوتبال تأسف خوردند.

فوتبال ایران از نظر تشکیلاتی و باشگاهی و فضای حاکم بر آن، بدترین روزهای خود را می گذراند. از کری خواندن فقط تندی کردن و ناسزا گفتن و دروغ حرف زدنش را یاد گرفته ایم. کری را اصولی و منشأ گرفته از اصول اخلاقی می خوانند تا عاملی برای ایجاد انگیزه در بین بازیکنان جهت ارائه بازی مقتدرانه باشد. کری را می خوانند تا حمایت کامل تماشاگران را جلب نمایند و از آن ها برای افزایش شور و شوق جامعه کمک بگیرند. کری را می خوانند تا توجه خانواده ها و جامعه را به سوی فوتبال جلب کنند و تأثیر گذاری آن در جامعه را به همه نشان بدهند، ولی متأسفانه در این مورد نیز مدیران فوتبالی ما به جاده خاکی می زنند و خود عاملی برای بداخلاقی ها و بدآموزی ها می شوند.

دوستی می گفت: ”از دربی پایتخت بدم می آید. از کسانی که در مورد آن گنده گویی می کنند و بی دلیل به آن حساسیت می بخشند، متنفرم، از مدیران ورزشی که پهلوان پنبه اند و طرحی برای بهبود اوضاع ندارند ، آزرده خاطرم. فوتبال را درمانده کرده و زمین گیر نموده اند و تا زمانی که این قبیل افراد بر فوتبال ما حکومت می کنند، نباید انتظاری برای بهبود اوضاع داشته باشیم“.

این دربی گذشت. مسلما در  دربی های بعدی نیز چیزی تغییر نخو.اهد کرد. چرا که ادامه این وضع، گویا ضامن بقای برخی ها به حساب می آید. آن ها اجازه تغییر در ساختارها را نخواهند داد. آن ها از آشفتگی ها و بی برنامگی ها بیشترین و بالاترین نفع ها را می برند.

فوتبال نیاز به یک جراحی کامل توسط یک جراح متبحر دارد. در شرایط فعلی امیدی برای بهبودی حال و روز آن وحود ندارد. یاحق

 




دیوار کوتاه شهردار

به‌نظر می‌رسد در روزهای اخیر، شهردار اردبیل بیشتر از هر مسئول و صاحب منصبی مورد توجه، نقد و محبت قرار می‌گیرد.
گستردگی وظایف و حجم بالای کار شهردار و همکاران زحمت‌کش وی، زمینه مساعدی برای توجه همه اقشار به مجموعه شهرداری و اظهارنظر در مورد عملکرد وی را فراهم می‌کند.
بدون شک در شرایط اقتصادی موجود، پیدا کردن مسئولی که عملکردش نقطه منفی و قابل نقد نداشته باشد، کاری بس سخت و تقریباً غیرممکن است. شهردار اردبیل نیز از این قاعده مستثنی نیست. او در مجموعه عملکردها و دوندگی‌ها و تلاش‌های شبانه‌روزی‌اش، ایرادها و نقاط قابل نقد هم خواهد داشت.
متمرکز شدن بر کمبودها و نارسائی‌ها و چشم بستن بر عملکردهای مثبت، اقدامی دور از انصاف بوده و ممکن است نشانه‌ای از تسویه حساب‌ها، عصبانیت‌ها و احیاناً کینه‌توزی‌ها باشد.
وقتی دامنه حملات و انتقادها از شهرداری افزایش پیدا می‌کند و قدم‌های مثبت و تاثیرگذار در اوضاع شهر و شهرداری نادیده گرفته می‌شود بحث “دیواری کوتاه‌تر از دیوار شهردار نمی‌توان پیدا کرد” بیشتر به ذهن‌ها خطور می‌کند.
نقد منصفانه حق طبیعی هر شهروند است اما حتما باید دقت کرد که بحث‌ها منجر به خارج شدن از جاده انصاف نگردد.
امروز در فضای مجازی چند خبر در مورد فعالیت‌های شهرداری به چشم خورد. نوشتند که اولین حواله قیر رایگان مختص شهرداری ها، از زمان روی کار آمدن دولت سیزدهم به اردبیل اختصاص یافت و یا گفتند که چگونگی پرداخت بدهی ۸۰ میلیارد تومانی انباشته‌شده از سال ۱۳۹۴ به بانک شهر و بدهی ۱۱۰ میلیارد تومانی به تامین اجتماعی تعیین تکلیف شد و نحوه پرداخت این بدهی‌ها مشخص گردید.
آیا این اقدامات، کم ارزش‌تر از بحث‌هایی است که امروز به هر وسیله‌ای برای ابراز محبت به مجموعه شهرداری و خود شهردار مورد استفاده قرار می‌گیرند؟
شاید بهتر بود که شهردار، چون مسئولین گذشته به روزمرگی‌ها می‌پرداخت و کارهای عوام‌پسندانه را در دستور کار قرار می‌داد و نسبت به بدهی ها بی تفاوت می شد، تا بدهی‌ها سیر صعودی داشته باشند. این‌هم شاید روشی برای محبوب شدن و محبوب ماندن و لقب معمار شهر گرفتن بوده باشد.
او باید تیم‌های رسانه‌ای تشکیل می‌داد و فضای مجازی را به عرصه‌ای برای خودنمایی‌ها و جلب رضایت‌ها و حاکمیت در اوضاع سیاسی شهر تبدیل می‌کرد و برای خود بروبیایی پیدا می‌نمود و حکومتی راه می‌انداخت.
شاید اگر به خیلی از خواسته‌ها تن می‌داد و راه و رسم معمول در ساختار شهرداری را به هم نمی‌زد او نیز با عنوان دکتر و منجی شهر مورد خطاب قرار می‌گرفت و مشکلات موجود و ضعف عملکردها اصلا به چشم نمی‌آمد، رفتارهای خارج از عرف اش همه آن‌ها را پوشش می‌داد و صفری به قهرمان شهر تبدیل می‌شد. دیوارش به دیوار دژها و قلعه‌ها تبدیل می‌شد و با خیال راحت حکمرانی می‌کرد.
خلاصه این‌هم دوره‌ای از دوران فضای حاکم بر شهر و مسائل اجتماعی شهر است. دوره‌ای که در آن باید با میکروسکوپ به‌دنبال ضعف‌ها و ناکامی‌ها بگردیم و در مقابل، اقدامات مثبت و عملکردهای قابل‌قبول را نبینیم و به آن‌ها پشت نماییم.
امیدواریم شهردار اردبیل با مشکلات دست‌وپنجه نرم بکند، در مسیر عدالت‌گستری و عدالت‌خواهی حرکت نماید، در بدنه مجموعه، حق را به‌حق دار برساند، زیر بار زور و ناحق نرود، با تمام وجود از منافع شهر و شهروندان دفاع بکند، با همه رسانه‌ها تعامل نموده و حمایت از آن‌ها را مورد توجه قرار بدهد، تا به تحقق امری اطمینان حاصل نکند، وعده ندهد، نیروهای حجمی، قراردادی ساعتی ، فصلی و رانندگان استیجاری را به نفع آن ها تعیین تکلیف بکند، زیر بار توقع و انتظارات خارج از عرف و قانون اعضای شورای شهر نرود، به معنی واقعی و نه شعاری، در انجام وظایف در ارتباط با ورزش و تیم فوتبال شهرداری گام‌های اساسی بردارد و در یک کلام، از تهدیدها و فشارها احساس ضعف نکند و در مجموع برای خدمت به مردم منطقه عزم اش را جزم نماید. ان‌شاءالله.




موفقیت ابراهیمی در گرو اجرای عدالت و مبارزه با بی‌نظمی

پس‌از مدت‌‌ها انتظار، شهردار حکمی را امضا کرد که براساس آن تکلیف مدیریت سازمان فرهنگی‌ورزشی شهرداری مشخص گردید و اباصلت ابراهیمی به مدیریت این سازمان منصوب شد‌.

ابراهیمی معارفه نشده اظهار نظر‌ها آغاز شده‌است و بدون آنکه دلیل روشنی داشته باشند برخی‌‌ها او را شایسته حضور در این پست نمی‌دانند و طوری بر رزومه و پیشینه و شایستگی‌‌های او متمرکز می‌شوند و صغری و کبری می‌چینند که انگار در هشت سال گذشته، حاکمان این سازمان کارنامه‌ای پربار و دارای مدرک تحصیلی آنچنانی بوده‌اند.

اجازه ندهیم که تعصب‌های جناحی و روابط‌‌های دوستانه، مانعی برای بیان واقعیت‌‌ها باشند. این روز‌ها تا فردی مسئولیتی می‌پذیرد در اولین گام مدرک تحصیلی‌اش زیر ذره‌بین قرار می‌گیرد.

آیا هر مدیر و مسئولی که در سال‌‌های اخیر در این استان در رأس امور قرار گرفته‌اند، مدرک تحصیلی مرتبط داشته‌اند؟ جای دوری نرویم، می‌توان با یک سؤال ساده این بحث را ادامه داد. چند درصد از فعالین عرصه رسانه، مدرک مرتبط با روزنامه‌نگاری و یا علوم ارتباطات دارند؟ و یا چه میزان و تعدادی از رؤسای هیئت‌‌های ورزشی مدرک تحصیلی تربیت‌بدنی دارند؟

ضرب المثل قدیمی است که می‌گوید: “برخی‌‌ها تیر را در داخل چشمان خود نمی‌بینند ولی یک تار مو را در چشم‌‌های دیگران تشخیص می‌دهند”. برخی‌‌ها در مسئولیتی که دارند توجهی به مدرک تحصیلی خود نداشته ولی در مورد دیگران، مو را از ماست بیرون می‌کشند و همیشه چماقی به نام مدرک تحصیلی را در فضای مجازی به حرکت درمی‌آورند.

در قضاوتی عجولانه، مهر غیرورزشی بودن به پیشانی‌وی می‌چسبانند. ملاک و معیار ورزشی بودن چیست؟ آیا آشنائی با زیروبم رشته‌‌های ورزشی، پیگیری رقابت‌‌های ورزشی، عکس با شورت ورزشی داشتن، به‌طور منظم ورزش کردن و آن را در برنامه هفتگی خود قرار دادن از پارامتر‌های مورد نیاز برای ورزشی بودن محسوب می‌شوند؟

بپذیریم که اباصلت ابراهیمی نه با فرهنگ بیگانه است و نه با ورزش. قضاوت بدون شناخت قبلی از یک فرد، کاری درست و خداپسندانه نمی‌تواند باشد. من خبرنگار که از عدم مطابقت مدرک تحصیلی یک مسئول با مسئولیت‌اش انتقاد می‌کنم آیا نباید این‌موضوع را به خود نیز صادق بدانم؟

انتصاب اباصلت ابراهیمی به مدیریت سازمان فرهنگی‌ورزشی شهرداری را به فال نیک می‌گیریم .اگر وی بتواند در حوزه‌‌ها و زیرمجموعه‌‌های خود ازجمله باشگاه ورزشی، نیرو‌های متعهد و متخصص و کارآمد را دعوت به کار کند و کار‌ها را به اهل‌اش واگذار نموده و وظیفه سنگین نظارتی و مدیریت را به معنی خاص خودش عملی بکند، امیدواری برای برخورداری از روز‌های آفتابی در ورزش شهرداری افزایش خواهد یافت.

بدون شک روز‌های سخت و طاقت‌فرسایی در انتظار ابراهیمی می‌باشد. توقع بالای هنرمندان، فعالین عرصه فرهنگ و ورزشی‌‌ها ازیک‌طرف و کمبود منابع مالی و امکانات زیرساختی از طرف دیگر، او را با چالش‌‌های جدی روبرو خواهد کرد. غلبه بر همه مشکلات با رعایت عدالت و بهره‌گیری از گروه مشاوران خداشناس و خداترس و پایان دادن به حکومت کنگر خورده‌‌های لنگر انداخته امکان‌پذیر خواهد شد.

ابراهیمی در مسئولیت‌‌های قبلی‌اش نشان داده فردی پیگیر، پرتلاش و خستگی‌ناپذیر است. جایگاه مردمی‌اش برای او یک امتیاز ویژه محسوب می‌شود، ارتباط مناسب و صمیمی‌اش با جوانان نقطه قوت او به شمار می‌رود، تواضع و زندگی در میان مردم به او یک جایگاه خاص بخشیده است. ابراهیمی باید همه داشته‌‌ها و اندوخته‌‌های خود را در اختیار سازمان قرار بدهد و برای پیشبرد امور از همه ظرفیت‌‌های موجود استفاده بکند.

جامعه ورزش و به‌خصوص فوتبال استان به انتظار می‌نشیند تا او برنامه کاری‌اش در حوزه ورزش و فوتبال را اعلام کند. ورزشی‌‌ها با توجه به عدم رضایتی که در سال‌‌های اخیر از فعالیت‌‌های ورزشی و فوتبالی سازمان داشته‌اند، این‌بار امیدوارند ‌که ابراهیمی با اقدامات مناسب، ذهنیت هواداران فوتبال شهر را به یک مسیر درست و اصولی هدایت نماید.

پرداختن به مسایل فوتبال و توقع فوتبالی‌‌ها از شهردار و رئیس سازمان فرهنگی‌ورزشی شهرداری خود بحث دیگری را می‌طلبد که به‌شرط حیات در فرصت مناسب به آن خواهیم پرداخت.

 




فضول باشی و قصه ثبت‌نام کاندیداهای هیئت فوتبال استان

چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. این ضرب‌المثل کاملاً در وصف داستان ثبت نام کاندیداها برای به دست آوردن صندلی ریاست هیئت فوتبال استان  صادق است.

وقتی همه‌چیز روشن و آشکار است چرا باید وقت تلف شود، هزینه اضافی انجام بگیرد و برای عده‌ای فضای میدان‌داری و یا هواداری و چماق‌داری و زیر آب‌زنی فراهم شود؟ وقتی شرایط حاکم بر روند انتخابات از ماه‌ها قبل بر وفق مراد و خواسته برخی‌ها باشد سینه پاره کردن دیگران چه دلیل و چه علتی دارد؟ وقتی مهره‌ها را شناسایی و بر روی آن‌ها سرمایه‌گذاری شده این ثبت نام‌ها و فرایندهای بعدی آن چه صیغه‌ای می‌باشد؟

آن‌هایی که دوست دارند به کاخ حافظ برسند به نصایح، پیش‌بینی‌ها و گفته‌های کسانی که بدجوری برای پیروزی مطمئن هستند گوش نمی‌کنند و خود را به درد سر می‌اندازند و بی‌خود و بی‌جهت انرژی مصرف می‌کنند.

به‌جرئت می‌گویم که همه این کارها جز اجرای یک سناریوی ازپیش‌تعیین‌شده چیز دیگری نیست. آن‌ها بهتر است بروند و کنار بکشند و بگذارند آن‌ها که برای این کار از ماه‌ها قبل برنامه‌ریزی کرده و مهره‌ها جابجا نموده و با عده‌ای هم‌قسم شده‌اند به‌راحتی و بدون استرس به نتیجه برسند.

گفتم: فضول باشی از راه نرسیده این چه بساطی است که راه انداخته‌ای، برو استغفار بکن. مهندسی کردن مجمع و یا مهره چینی‌ها ساخته  ‌و پرداخته‌ی ذهن معیوب و عقل ناقص تو می‌باشد. من ده‌ها دلیل و مصاحبه و گفتگو می‌توانم برای شما نشان بدهم که همواره گفته‌اند، اساسنامه ملاک و معیار اقدام در هیئت فوتبال استان است. ادعایی به این بزرگی که نمی‌تواند شعار و یا دروغ باشد. برو برادر، برو و مقداری به دنیای بعد از مرگ فکر کن تا این‌همه به پروپای مردم نپیچی و زحمات عده‌ای را در برگزاری یک مجمع بی‌طرفانه و منصفانه زیر سوال نبری.

گفت: به تو چه وعده‌ای داده‌اند که این‌قدر تغییر موضع داده و مرا متهم می‌کنی. من فضول باشی هستم و هیچ‌وقت بدون دلیل حرف نمی‌زنم. تو که این‌قدر دو آتشه طرف‌داری می‌کنی آیا توان پاسخ گفتن به یک سؤال را داری؟

گفتم: جان هر کسی که دوست داری سؤال‌های سخت و محرمانه و طبقه‌بندی مپرس. اگر سؤال‌ات معمولی باشد من در خدمت‌ام. هیچ ایرادی ندارد، یا قدرت پاسخ‌گویی خواهم داشت و یا مثل خیلی‌ها به‌آرامی از کنار سؤال تو گذر خواهم نمود.

گفت: مردومردانه می‌توانی آقای گل مسابقات لیگ به‌اصطلاح برتر استان را معرفی بکن؟

حرف‌اش را قطع کردم و گفتم ول‌کن بابا به من و تو چه مربوطه که چه کسی آقای گل شده است. اصلا در مکتب ما و در حوزه استان اردبیل اتفاقات روی‌داده در لیگ محرمانه ‌است. اطلاع‌رسانی نمی‌کنیم.  بسوز و دق مرگ بشو. اطلاعات لیگ ما مخصوص ازما بهتران است، تو را سنه نه. برو به کار و زندگی‌ات برس و زیاد در حوزه مسئولیت دیگران سرک نکش.

در ادامه گفت: تا افرادی چون تو در این ورزش و فوتبال هستند امیدواری برای بهبود حال‌وروز آن سرابی بیش نیست. تو می‌گویی حرفی نزن، انتقادی مکن و ما را از وضعیتی که داریم قدمی رو به جلو حرکت نده. ده‌ها سال در وضعیت فعلی ماندن و فکر پیشرفت را از ذهن دور کردن، هدف تو می‌باشد.21/8/1400).

فضول باشی نمی خواهد ساکت بشود: تو آزادی و مختار که هر جور می‌خواهی فکر بکنی و قضاوت نمایی ولی من بار دیگر به کاندیداهای ریاست هیئت فوتبال به‌جز آقای خاص نصیحت می‌کنم که بی‌خود و بی‌جهت خود و دیگران و فدراسیون‌نشین‌ها را اذیت نکنند، نتیجه قابل‌پیش‌بینی است، پس  متحمل زحمت نشوید.

فصول باشی با صورتی برافروخته و چشم‌هایی از حدقه درآمده و صدایی لرزان افزود:: آیا این کاندیداها آمده‌اند که به فوتبال خدمت کنند؟ دور از لطف نیست که به این لطیفه کوچک دقت کنند.

عربی، غلام می‌خرید. برده‌فروش گفت: عیب‌‌اش را هم بگویم که در رختخواب بول می‌کند.

عرب گفت: اگر رختخواب یافت، هر کاری که می خواهد، بکند.

 




اصرار برای ماندن

انسان در هر شرایطی، تحت نظر و در معرض امتحان الهی است. در مسئولیت‌ها اگر تبعیض، غرض‌ورزی و هر رفتار نابجایی از ما سر بزند، باید به فکر پاسخ‌گویی در محضر پروردگار باشیم.

برای دو روز بیشتر ماندن در یک پست و حفظ صندلی مدیریت، زیر پا گذاشتن کرامت انسانی و آویزان شدن از ریسمان دروغ و فتنه، کار مناسبی برای یک فرد در شرایط فعلی جامعه نمی‌باشد.

کم‌کاری و عدم موفقیت در یک مجموعه با وضعیت حاکم در آن قابل احساس است. برخی‌ها می‌خواهند ضعف را با گفتاردرمانی پوشش بدهند و یا در تلاش هستند که قسمتی از جراحت وارده به حوزه مدیریتی را با هوچی‌گری تمام ترمیم کنند اما همه به‌خوبی آگاهند که این قبیل تاکتیک‌ها برای تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی، تاریخ مصرف خود را از دست داده‌اند.

امروز با توجه به گستردگی وسایل ارتباط‌جمعی، شکست و ناکامی را موفقیت تلقی کردن کار بیهوده‌ای است. عقد اخوت با این و آن و یا انتخاب‌های گزینشی و بازی‌ها و بده‌بستان‌های پشت‌پرده در درازمدت تأثیر مطلوبی نمی‌تواند داشته باشد. دنیای ورزش باتوجه به اهمیتی که در سلامتی، شادابی و آینده جوانان دارد، لازم است که بیشتر در تیررس دقت و اقدام قرار بگیرد.

آن دسته از مسئولین هیئت‌های ورزشی که در طول دوران مسئولیت نتوانسته‌اند مثمرثمر باشند و در جمع ورزشی‌ها برای خود جایگاه مناسبی به دست آورند، اصرار برای ماندن و حکومت کردن جز ظلم به ورزشکاران و شخم زدن آن رشته، نمی‌تواند حاصل دیگری داشته باشد.

جوانی که با هزاران امید رو به سوی ورزش می‌گذارد اگر از دست‌اندرکاران امر، بی‌برنامگی، روزمرگی، بی‌اعتنائی، تبعیض، حق‌کشی و بی‌عدالتی را شاهد باشد، آزرده‌خاطر شده و اعتماد خود را از دست خواهد داد. در این حالت است که در یک رشته ورزشی، ریاست برای برخی، وسیله‌ای جهت تفاخر و غرور و مباهات می‌شود و به قول معروف خربزه‌اش را رؤسا می‌خورند و لرزش نصیب ورزشکاران می‌شود.

آن کسی که قادر به دل کندن از موقعیت به دست‌آورده نیست به هر وسیله‌ای متوسل می‌شود. از یک‌سال مانده به برگزاری مجمع انتخاباتی مهره‌چینی می‌کند، خودی را در مسند قرار می‌دهد تا کمک حال‌اش باشد، رؤسای شهرستان‌ها را افرادی حرف‌شنو انتخاب می‌کند و با مهندسی کردن اعضای مجمع برای ماندن و بودن تلاش می‌کند.

بپذیریم که در جامعه ورزش گوش‌ها کر و چشم‌ها کور نیستند. نتایج به دست‌آمده در هر مسابقه و رقابتی رصد می‌شود. مسئولینی که آمارهای موجود نشان‌دهنده ضعف آن‌هاست با آمارهای ساختگی می‌خواهند چهره‌ای تلاش‌گر وتأثیرگذار و مؤثر به نمایش بگذارند، غافل از این‌که همه آگاه هستند و به‌خوبی می‌دانند که این قبیل افراد که بیشتر شبیه به طبل‌های توخالی هستند برای ورزش منطقه زحمت‌اند و نه رحمت.

خلاصه ریاست‌طلبی در ورزش و هیئت‌های ورزشی برای عده‌ای، یک عطش سیری‌ناپذیر است. به هر اندازه‌ای که به پسرفت رشته‌های ورزشی کمک می‌کنند و فاصله از روزهای خوش را عمیق و عمیق‌تر می‌نمایند و تبعیض و رفتارهای جانبدارانه را به رفتار معمولی تبدیل می‌کنند، بیشتر از آن‌ به ماندن در قدرت و ضربه زدن به ورزش و نابود کردن آن اندیشیده و رغبت نشان می‌دهند.

از این قبیل افراد در ورزش استان اردبیل می‌توان نمونه‌های چندی را ذکر کرد. باید ماند و منتظر شد تا در روزهایی که در پیش است نقاب از چهره کسانی که در قالب دوست و هوادار ورزش، برخی از رشته‌های ورزشی را به خاک سیاه نشانده‌اند، کنار زده شود تا برای همیشه فضای ورزش از وجود افراد متعهد، متملق و چاپلوس پاک‌سازی شود. ان‌شاءالله.

 




خبرهای خوب فوتبالی

در آستانه برگزاری مجمع انتخاباتی هیئت فوتبال استان، خبرهای امیدوار کننده‌ای به گوش می رسد.

اجرای قانون و گردن نهادن به اساسنامه و بندهای مختلف آن، بعد از نزدیک به 10 سال، بسیار امیدوار کننده است.

در فضای مجازی هیئت فوتبال استان از انتصاب جدیدی در پست دبیری هیئت فوتبال استان خبر داده است.

آن هایی که با سیاست حاکم بر اداره این هیئت آشنایی دارند نمی توانند بپذیرند که رئیس هیئت به این آسانی و در ست هم زمان با ثبت نام کاندیداها دست به تغییر بزند و صمیمی ترین یار و حامی‌ اش را از کار برکنار نماید.

در این کار حتما حکمتی در میان است و امیدواریم که نقاط گره این تصمیم باز شود و دلیل آن صادقانه با مردم و جامعه فوتبال در میان گذاشته شود.

تا همین دیروز کسی جرئت این که بگوید در بالای چشمان آقایان ابرو وجود دارد را نداشت. ولی حالا چه اتفاقی افتاد ه است که خود در کانال هیئت از انتصاب سرپرستی دبیر آن خبر می دهند؟

واقعا که اتفاقات روی داده در ده سال گذشته در فوتبال استان اردبیل اتفاقاتی بی نظیر و تکرار نشدنی است.

ایا نمی توان سؤال کرد که وقتی نامه مربوط به ثبت نام کاندیداها و درخواست مدارک با امضای دبیر سابق بوده چرا یک شبه برکناری وی و انتصاب فردی جدید در دستور کار قرار گرفته است؟ این امر یک معادله چند مجهولی است و باید روشن شود که چه معادلاتی حکم به اجرای این کار داده است؟

اگر این کار حضرات در راستای اجرای قانون بوده است باید فریاد خوشحالی سر داد و هورا  کشید چرا که بعد از گذشت 10 سال تازه آقایان تن داده اند که گامی هرچند کوچک در راستای اجرای قانون و مقررات بردارند.

در مجموعه ای که در بخش هایی از آن بی توجهی به قانون باشد، امید به موفقیت و اجرای مقررات در همه سطوح آن بیهوده خواهد بود.  بارها و بارها مصداق آن را در فوتبال فلک زده  اردبیل شاهد بوده ایم. باید گفت که این قصه سر دراز دارد . رونمایی

 




خود چهره سازان

همه در انتظارند که تغییرات در سطح مدیران و ادارت کل و نهادهای استان انجام بشود. انتخاب همکارانی که بتوانند با سیاست‌های دولت همسو بوده و توان همراهی برنامه‌های پیش‌بینی شده را داشته باشند حق مسلم مدیریت ارشد استان می‌باشد.

نق زدن‌ها و ایراد‌گیری برای چگونگی این امر از ضعف و عدم تحمل برخی‌ها از مشاهده دیگران در رأس قدرت سرچشمه می‌گیرد.

ذهن‌ها این قدر فرسوده و از کار افتاده نیستند که جریانات و انتصاب‌های رخ داده در آغاز فعالیت دولت تدبیر و امید و اصلاحات را فراموش بکنند. گویا برای برخی‌ها آن تغییرات عین صواب و جا‌به‌جایی‌های دولت مردمی مصداقی از بی‌توجهی به نیروهاست.

انتظار می‌رود که استاندار اردبیل جا‌به‌جایی مدیران و آن‌هایی را که باید خبرهای استان را از طریق رسانه‌ها پیگیری بکنند در اسرع وقت انجام بدهد. افرادی که احساس می‌کنند نمی‌توانند در جمع مدیران دولت مردمی جایی داشته باشند، چندان دل به کار نمی‌بندند. این قبیل مدیران هر چه بیشتر در مسند باقی بمانند به همان میزان بر روند اجرایی امور ضربه وارد می‌شود.

عده‌ای هم که رسیدن به مقام و تصاحب میز مدیریتی را نشانه گرفته‌اند، این روزها شب و روز در حال تفکر و رایزنی هستند. می‌خواهند به هر ترتیبی که باشد بر اریکه قدرت تکیه بزنند و در دنیای مدیریت، دلی از عزا در آورند.

آن‌ها در راه رسیدن به این خواسته از هیچ اقدامی کوتاهی نمی‌کنند. عمده کار و تلاش‌شان را در راه خودچهره‌سازی تلف می‌کنند. دست به دامن دوستان رسانه‌ای که مدت‌ها آن‌ها را با اعطای امتیازات نمک گیر کرده‌اند، می‌شوند و در فضای مجازی برای خود پست‌های مختلف تعریف می‌کنند. یک روز در سر هوای فرمانداری دارند و روز دیگر دل‌شان برای صمت می‌تپد و در فرصتی دیگر خواب بودن در کنار استاندار را می‌بینند.

و آن‌هایی هم که یک‌شبه و به لطف دوستان و فامیل و اقربا به جایگاهی رسیده و حاضر به دل کندن از پست خود نیستند، قصه‌ها تعریف می‌کنند و سناریوها می‌نویسند و به هر کس و ناکس، چنگ توسل می‌زنند تا بلکه بتوانند مسئولیت را ادامه‌دار بکنند و در دولت مردمی مدیریت نمایند و رفتارها و کردارها در دولت تدبیر و امید را به فراموشی بسپارند.

با انتشار عکس‌های مختلف در تیپ‌های متفاوت و با عنوان تراشی‌های روزانه و با کنار آمدن با برخی فعالین فضای مجازی نمی‌توان چهره‌سازی کرد و از خود تصویر مدیری لایق، توانا، کارآ و کاردان را در معرض دید قرار داد.

کسانی که تا دیروز بودن در کنار اصلاح‌طلبان را افتخار می‌دانستند، حالا خود را اصولگرای دو آتشه می‌نامند و با حرارت از هر اقدام دولت مردمی دفاع می‌کنند. رنگ عوض کردن و نان را به نرخ روز خوردن برای خیلی‌ها آسان‌تر از سرکشیدن یک لیوان آب سرد می‌باشد.

افرادی که با محبت دولت تدبیر و امید، صاحب‌ منصب شده‌اند اگر افرادی متعصب و نمک‌شناس و قدردان باشند نباید برای ابقای خود به زمین ‌و زمان متوسل شوند و باید عزت‌مندانه رفتن از مدیریت را به ماندن ترجیح بدهند.

خود چهره‌سازی نسخه‌ی مناسب و ایده‌آلی برای تصاحب پست‌های مدیریتی نیست. از ایجاد حاشیه و القای تفکر من ”برترین هستم“ به مسئولین و به‌خصوص مدیریت ارشد استان دوری کنیم و اجازه بدهیم که کارها به کاردان‌ها و اهل‌شان سپرده ‌شود.