1

حاکمیت غیر فوتبالی ها

آب‌ها از آسیاب افتاد، هرچه بود تمام شد، چهار سال دیگر با حکومت غیر فوتبالی‌ها و باندی‌ها برای فوتبال این مملکت نمی‌توان سرنوشت خوبی رقم زد. از ناموران فوتبال باید به خاطر آرائی که در مجمع به صندوق‌ها ریخته شد حلالیت طلبید، کاروان فوتبال همچنان باید لنگ لنگان راه برود و آسمانش ابری و غبارآلود باشد. امتحان داده‌های این عرصه همچنان مورد اقبال صاحبان رnی هستند، تعجبی هم در کار نیست چرا که چه انتظاری از غیر فوتبالی‌ها باید داشت؟ توقع اینکه آنها به یک فوتبالی روی خوش نشان بدهند بی‌جا بوده و مطمئنا شدنی نیست. آیندگان مسلما از اقدام اهالی مجمع، حیران خواهند شد. آیا تعجب آور نیست که جادوگر فوتبالی که پیراهن یکی از معتبرترین و معروفترین باشگاه‌های جهان را به تن کرده است رقابت در فوتبال را به یک غیر‌فوتبالی که تنها ریاست هیئت مدیره یک باشگاه را در کارنامه دارد، ببازد؟ وجدان‌های بیدار چگونه در قبال این رفتارها موضعگیری می‌کنند؟

تخم حکومت و حضور غیرفوتبالی‌ها را چه کسانی در زمین این رشته ورزشی کاشتند؟ چه افرادی زمینه برتری عزیزی‌ها بر کریمی‌ها را در یک آزمون انتخاب مدیر فوتبال فراهم کردند؟ کدام گروه با عشق به حضور در فوتبال با هرگونه تغییر در ساختار آن مبارزه می‌کنند؟ کدام دسته و یا جمعی با برنامه‌ها، اقدامات و نیروهای به کار گرفته، محترمانه صحنه را از فوتبالی‌ها خالی می‌کنند و میدان را برای جولان دادن خود و نوچه‌ها فراهم می‌نمایند.

چرا باید نفس کشیدن در فضای فوتبال ایران برای فوتبالی‌های ششدانگ و شناسنامه دار سخت باشد. به یادآورید لحظه‌ای را که کریمی می‌خواست مجمع را ترک کند، چه کسانی او را تشویق کردند و برایش دست زدند و هورا کشیدند؟ همان‌هایی که به او رأی ندادند، آنهایی که یک چهره ناشناخته در فوتبال را به مرد سال اسیا ترجیح دادند وقتی او خواست جمع آنها را ترک کند برایش ابراز احساسات کردند، شما بگوئید این رفتار آقایان را چگونه می‌تواند تفسیر کرد و با چه تعابیری آن را تعریف نمود.

حال آن کسی که رئیس شده مدعی است که برای خدمت به فوتبال آمده است. باید نشست و منتظر ماند و دید که تا چه حد به این وعده‌اش عمل می‌کند؟ آیا اجازه پرداختن به بحث خدمت را خواهد داشت؟ از اولین اقدامش کاملا مشخص شد که او حفظ بافت فعلی را بیشتر دوست دارد و دلیل این امر ابقای بهاروند به عنوان رئیس سازمان لیگ است.

اگر به این ترتیب پیش برود باید منتظر صدور احکام به برخی از یاران قدیمی و دوستان سال‌های اخیر و به جا مانده از کاروان انتخابات جدید چون عبدالکریم طالقانی و ساکت اصفهانی بود.

اگر چنین گام بردارد امید به بهبودی اوضاع نخواهد بود. او تا چه اندازه به فوتبال مناطق مختلف و استان‌ها آشنایی دارد. اگر فوتبال استان‌ها را در رؤسای هیئت‌هایش خلاصه بکند فاتحه را از هم اینک برای فوتبال باید خواند. اگر بداند و باور کند که که فوتبال استان‌ها نیاز به خانه تکانی دارد، نیاز به افراد صادق و راستگو دارد، بخواهد که فوتبال مناطق مختلف کشور را از وجود لمپن‌ها، نوچه پرورها، دروغگوها و متخصصان وعده و کارشناسان تبلیغات پوچ و بی‌اساس پاکسازی کند می‌توان درصدی به امیدواری‌ها افزود و گرنه انتظار تغییر و تحرک، آب در هاون کوبیدن خواهد بود.

عزیزی باید گول زبان‌های چرب، دروغ‌های شاخدار، آمارهای کذایی و قربان صدقه‌های ریاکاران مزّور را نخورد و با استقلال و حفظ حرمت فوتبالی‌ها برای پاکسازی فضای آن آستین همت بالا بزند. منتظر می‌مانیم تا ببینیم و تعریف بکنیم.

 




موفقیت والیبال ارشق؛ مرغ همسایه غاز است

درود بر غیرت، همت، اراده و توانایی جمعی جوان با کارایی مثال زدنی که فعل خواستن را به خوبی صرف کردند، همه مشکلات را به جان خریدند، با حریفان والیبالی و غیر والیبالی جنگیدند، اجازه نفوذ امواج بی‌توجهی‌‌ها

.در عزم راسخ‌شان را ندادند، با برخورد‌های سرد و غیر منطقی دلسرد نشدند و در نهایت به آنچه که می‌خواستند، رسیدند و با قهرمانی در گروه ب، قدرتمندانه به لیگ دسته یک صعود کردند و کاری کردند کارستان.

بعد از قهرمانی و کسب افتخار، برای‌این تیم مشتری زیادی پیدا می‌شود. خیلی‌‌ها تلاش خواهند کرد که به نحوی از این موفقیت برای خود سهمی در نظر بگیرند و با حرکت‌‌های پوپولیستی، خود را والیبالی و مؤثر قلمداد نمایند. تصاحب حاصل زحمات دیگران رسمی بد و وصله ناجوری برای ورزش و خصلت مردانگی آن به شمار می‌رود. اما بار اصلی این تیم را خود بازیکنان، مربیان و دست اندرکاران آن بر دوش کشیدند، با حداقل‌‌ها ساختند و خود را تافته جدا بافته ندانستند و در نهایت نتیجه همه اقدامات مناسب‌شان را با صعود گرفتند و درس خوبی به شهرت بازان قهار دادند.

فارغ از هر حاشیه و تفسیری تیم والیبال شهدای ارشق مظلوم‌ترین تیم حاضر در این رقابت‌‌ها بود. تیمی که به دلیل عدم پرداخت ورودیه، باخت فنی خورد، تیمی که در هر بازی با استرس و ترس از ممانعت از ادامه بازی‌‌ها به میدان آمد و تیمی که وعده‌‌ها شنید و با عدم تحقق آن‌‌ها مواجه شد. کمتر تیمی می‌تواند با مجموعه‌ای از مشکلات کنار بیاید و با موفقیت گام به گام جلو برود. اما تیم ارشق غیر ممکن‌‌ها را به ممکن‌‌ها تبدیل کرد و در تاریخ والیبال اردبیل نامی نیک به یادگار گذاشت.

وقتی این تیم با مشکلات دست و پنجه می‌کرد و ناجوانمردانه به خاطر عدم پرداخت ورودیه با نامهربانی‌‌ها مواجه گردید. کمتر کسی حال سرپرست و دست اندرکاران آن را جویا می‌شد. حتی رسانه‌‌ها که با سکوت خبری بر درد و آلام آن‌‌ها می‌افزود. دلیل بر این ادعا بررسی انعکاس اخبار مربوط به تیم عقاب ملل و تیم ارشق است که می‌تواند پرده از روی بی‌توجهی رسانه‌ای به این تیم بر دارد.

امیدواریم دست اندرکاران و سرپرست تیم فرصت آن را پیدا بکنند تا سرنوشت تیم از آغاز تا پایان رقابت‌‌ها را جهت اطلاع افکار عمومی در اختیار رسانه‌‌ها قرار بدهند. به نوبه خود آماده‌ایم تا آنجا که در توان داریم برای بازتاب نظرات اعضا و دست اندرکاران تیم در خدمت آن‌ها باشیم تا شاید بتوانیم گوشه‌ای از عدم توجه به انتشار به موقع اخبار تیم را جبران نماییم.

به هر حال تیم شهدای ارشق با موفقیت خود نشان دادند که در صورت عشق به کار می‌توان کار‌های زیادی را انجام داد و با تکیه بر نیرو‌های داخلی برای فردای والیبال منطقه آینده‌ای روشن ترسیم کرد، اما چه باید کرد که از قدیم گفته‌اند مرغ همسایه غاز است.

و در نهایت شنیده می‌شود که برای ورودیه این تیم با نامه اداره کل مهلتی قائل شده‌اند و گویا همچنان در مقابل نام قهرمان رقابت‌‌ها کلمه بدهکار نقش بسته است. به راستی که حمایت از این تیم می‌تواند در آینده والیبال استان تأثیر‌گذار باشد.

 




فضول باشی؛ مینی فوتبال و رقابت‌های باشگاهی

فضول باشی این یار شفیق، دوست صدیق و علاقه‌مند به ورزش عهد عتیق گفت: ورزش استان اردبیل عجب داستانی دارد. هر کس برای خودش در حوزه مسئولیتش، دولتی تشکیل داده و اعلام خودمختاری نموده است. خود می‌برند و می‌دوزند، کافی است که در هر مناسبتی در آغوش رئیس قرار بگیرند، احساس آرامش بکنند و مجوز رفتار به هر سبک و طریقی را اخذ نمایند.

نظارت هم که قربانش بروم، گویا در ورزش گم شده بزرگی است. هنوز یادمان نرفته است، مدت‌ها از شفاف‌سازی و به خصوص شفاف‌سازی مالی و معرفی متخلفین احتمالی گفتند و وعده‌ها دادند ولی تا حال گزارشی که نشان از عمل به این وعده هاست، ارائه نشده است، فقط حرف بزنند و لازم شد با اتهام زنی نسبت به ساکت کردن برخی‌ها اقدام کنند.

تا به یکی بگویی بالای چشمت ابروست، بگویند باج خواهی کردند. خودشان شب و روز در حال باج دادن و رتق و فتق امور به دلخواه هستند اما به کسانی که حاضر به قبول اوامرشان نیستند خط و نشان می‌کشند.

گفتم باز چیه که آب چند حوض را با هم قاطی کرده و از هر دری سخن می‌گویی. مقدمه کافی است برو بر سر اصل مطلب و از خودمختاری‌ها و خودمحوری‌ها و تنگ نظری‌ها بگو.

فضول باشی سری تکان داد و گفت: زیاد نمی‌خواهم وقت شما را بگیرم. دو کلمه حرف می‌زنم و خلاص. کمیته مینی فوتبال هیئت ورزش‌های همگانی در راستای وظایف قانونی و تعریف شده‌اش می‌خواهد مسابقات رده‌های مختلف سنی را برگزار بکند، بلافاصله هیئت فوتبال اطلاعیه داده مدارس فوتبال را از شرکت در آن رقابت‌ها منع و مورد تهدید قرار می‌دهد. خوب این حرکت و این موضعگیری چه مفهومی جز دخالت در امور یک فدراسیون و یک هیئت دارد؟ حالا کسی نیست به این حضرات بگوید که دلاور مردان، شما که حال لازم برای برگزاری مسابقات ندارید و سال به پایان رسیده و خبری از رقابت های فوتبال نیست به چه علتی در مقابل آنهایی که می‌خواهند کار بکنند سنگ اندازی می‌کنید؟

در ادامه می‌گوید: حالا اداره کل ورزش و جوانان هم با آن طول و عرض و تشکیلات و جلال و جبروت در این رابطه چه کاری انجام داده و چگونه از حق و حقوق یکی از هیئت‌های پر کار و پر تلاش دفاع کرده و با اقدام به موقع وظایف هر کدام از طرفین درگیر این قضیه را یادآوری و تفهیم کرده است؟

به او گفتم: چه می‌گویی، از هیئت فوتبال حرف می‌زنی که تافته جدا بافته است! اساسنامه و عمل به آن که در خیلی موارد قربانش بروم. خلاصه مستقل‌اند و زیاد پاپیچ شدن می‌تواند حتی تعلیق فوتبال مملکت را به دنبال داشته باشد.

حرفم را قطع کرد و گفت: نظر تو هم درسته، فعلا تا عده‌ای بر سر کار هستند چاره‌ای جز پناه بردن به آغوش دیگران و اصرار بر کارهای غیر قانونی ندارند. ولی برادر، اداره کل باید قدم پیش بگذارد و از حق طبیعی هیئت ورزش‌های همگانی دفاع کرده و کمیته مینی فوتبال آن را که در رأسش یکی از افتخارات فوتبال اردبیل قرار گرفته حمایت کند. ترسم از این است که هم آغوش شدن با رؤسا توسط خیلی‌ها اثرات زیادی به دنبال داشته باشد مثلا برگزاری هرگونه فعالیت فوتبالی 7 نفره و 5 نفره در سطح کشور را ممنوع بکنند. راستی فوتبال ناشنوایان چطور؟ چرا اجازه می‌دهند که فعالیت آن زیر نظر هیئت ناشنوایان انجام بگیرد؟ وقتی مسابقات فوتبال غوغا می‌کند چه نیازی به مینی فوتبال وجود دارد؟ آنها یاغی هستند و بیشتر از کوپن خود در مورد فوتبال صحبت می‌کنند و باید درب کمیته‌اش تخته شود تا جسارتی به ساحت پرکار و پرتلاش هیئت فوتبال نگردد.

 




تیم‌های استانی در رقابت‌های منطقه‌ای و کشوری

رئیس هیئت فوتبال استان گفت: امسال 28 تیم از استان در رقابت‌های فوتبال و فوتسال کشوری حضور دارند.

وی در مصاحبه‌ای گفت: از این تعداد تیم، 18 فوتسالی و 10 تیم فوتبالی در رقابت‌ها حضور دارند.

امیدواریم که همه تیم‌های حاضر در رقابت‌ها بتوانند نتایج مطلوبی کسب کنند. همت دست اندرکاران تیم‌های شرکت کننده در رقابت‌های فوتبالی و فوتسالی را باید ستود چرا که علیرغم مشکلات مالی و عدم حمایت‌ها، اقدام برای حضور در مسابقات و فراهم کردن امکان فعالیت‌های فوتبالی و فوتسالی جوانان استان کاری ارزشمند و قابل تقدیر است.

آرزو می‌کنیم در پایان رقابت‌ها و در بررسی نتایج کلی تیم‌های استان در رقابت‌های منطقه‌ای و کشوری، شاهد موفقیت‌ها و شگفت‌سازی آنها باشیم.

تعدای از تیم‌های یاد شده در رقابت‌های منطقه‌ای حضور دارند. مسابقات منطقه‌ای پائین‌ترین سطح رقابت‌های فوتبال محسوب می‌شود.

مسلما با درخشش و صعود تیم‌ها، فوتبال استان می‌تواند در سال آینده نمایندگان بیشتری در رقابت‌های کشوری داشته باشد.

 




مجمع انتخاباتی فوتبال استان اردبیل؛ مهر ۱۴۰۰

شنیده‌ها حاکی از پایان مهلت چهارساله ریاست بر هیئت فوتبال استان اردبیل در مهر ماه 1400 است.

این روزها در ارتباط با چگونگی عملکرد هیئت فوتبال استان در هشت سال گذشته و درصد تحقق وعده‌های داده شده در فضای مجازی و حقیقی بحث‌های زیادی مطرح می‌شود.

اسامی برخی از پیشکسوتان و چهره‌های نام آشنای فوتبال برای نامزدی در انتخابات هیئت فوتبال مطرح است. تاکنون از حبیب کوهی، منصور صاحب، هادی صباغی، قادر تیموری، ودود اسحق زاده، فرهنگ رحیمی، غفور نژاد ابراهیمی و. . به عنوان کاندیداهای احتمالی هیئت نام برده می‌شود. البته طرح این اسامی تا موعد ثبت نام در حد گمانه زنی است و مسلما لیست نامزدها تا پایان ثبت نام شاهد تغییرات اساسی خواهد بود.

بدون شک رئیس هیئت فعلی فوتبال استان نیز جزء نامزدها خواهد بود تا بتواند برای سومین دوره متوالی بر مسند فوتبال استان تکیه بزند و برنامه‌های ناتمام هشت سال گذشته برای فوتبال استان و به خصوص فوتبال شهرستان اردبیل را به پایان برساند.

عده‌ای معتقدند که وی در تلاش رسیدن به مدیریت یکی از ادارات کل استان است که اگر این امر محقق شود مطمئنا نسبت به دل کندن از ریاست بر فوتبال مجبور خواهد شد.

 




ظرفیت پذیرش شکست

کم کم مجامع انتخاباتی هیئت‌های ورزشی به مشکلی در استان تبدیل می‌شود. نامزد‌های شکست خورده‌ای که نتوانسته‌اند رأی اعتماد اکثریت اعضای مجمع را جلب کنند بلافاصله بعد از مجمع با تهیه نامه‌ای با امضای دوستان و یاران خود به روند برگزاری انتخابات اعتراض می‌کنند.

گویا برخی‌ها فکر می‌کنند که ریاست هیئت ارث پدری آنها بوده و باید مادام العمر فرمان امر و نهی در هیئت‌های مختلف در دست آنها باشد.

پست و مقام‌ها ماندنی نیستند. هرآمدی را حتما رفتنی به دنبال خواهد داشت. عزیزانی که در ورزش و هیئت‌های ورزشی قبول مسئولیت می‌کنند باید در فکر پایان مدت مأموریت باشند و در چهار سال فرصت خدمتگزاری کارها را اصولی پیگیری کنند تا هیچ وقت نیاز به نامه نویسی و اعتراض و عدم پذیرش واقعیت‌های مجمع نداشته باشند.

اعتراض‌های این چنینی زیر سؤال بردن عملکرد رئیس و نائب رئیس مجمع می‌باشد. معترضین به نتایج مجامع انتخاباتی خود می‌خواهند مدیریت مستقیم این مجمع را مسئله دار و جانبدارانه تلقی بکنند که به نظر می‌رسد این گونه رفتار، عملی مقتضی نمی‌تواند باشد.

امیدواریم به همان ترتیبی که در پیروزی‌ها شاد می‌شویم و فخر فروشی می‌کنیم در مواقع شکست نیز ظرفیت پذیرش داشته باشیم و بی‌دلیل و بی‌جهت در هدر دادن وقت و انرژی دست اندرکاران امر تلاش ننمائیم.

 




قادر تیموری؛  بازیکنی مؤثر ومدیر ورزشی موفق

قادر تیموری نامی آشنا و دوست داشتنی برای فوتبالدوستان اردبیلی است. کسی که پله های پیشرفت در فوتبال را یکی پس از دیگری پشت سرگذاشته و به مربیگری تیم ملی ناشنوایان رسیده است.

تعصب تیموری به فوتبال زادگاهش اردبیل در نوع خود بی نظیر است. در مقابل هر حرکتی که به ضرر فوتبال اردبیل باشد، ایستادگی می کند، نظر خودش را به صراحت می گوید و تاکنون برای پشت پا زدن به عقاید و تفکرات خود باکسی معامله نکرده است.

دفاع از حقانیت فوتبال اردبیل و موضعگیری بر اساس واقعیت ها و حق و حقیقت برای یک پیشکسوت فوتبال عملی بسیار ستودنی به شمارمی رود. تیموری روی تعصب به فوتبال منطقه و عشق به توسعه و پیشرفت آن، در هرفرصتی لزوم توجه بیشتر به این رشته را یادآور می شود و دلایل عقب ماندگی و راه های چیره شدن بر آن را بیان می کند.

رک گوئی و صریح الهجه بودن یکی از ویژگی های قادر تیموری است. کسی که به صفت نیکوی رک گویی آراسته باشد کمتر به فکر تخریب دیگران، زیرآب زنی و هرهری مسلکی روی می آورد. افراد رک گو نمی توانند نان به نرخ روز و فرصت طلب باشند و بنابراین رفاقت و دوستی با چنین افراد همیشه با استمرار و دوام همراه می شود.

قادر تیموری از آن دسته فوتبالیست هایی است که با برخورداری از صفات نیکو و تواضع در کنار توانایی های بالای فنی سال ها در میادین مختلف برای ورزش و فوتبال اردبیل آبروداری کرده و سفیر خوبی برای فوتبال و مردم خونگرم و ورزش دوست منطقه بوده است.

تیموری در زمان سکونت درتهران برای فوتبالی های اردبیل پشتوانه ای محکم به شمار می رفت .

قادر تیموری وتیموری ها از سرمایه های فوتبال اردبیل به شمار می روند. بهره بردن از تجربه ها و توانایی ها و داشته های این قبیل افراد می تواند در گشودن گره های موجود فوتبال منطقه مؤثر واقع شود.

افرادی که سابقه بازی درتیم های بزرگ و مربیگری تیم های ملی فوتبال در سطوح مختلف را دارند آیا توانایی کمک به فوتبال اردبیل را نمی توانند داشته باشند? این قبیل افرادِ کارنامه دار وقتی مورد بی توجهی قرار بگیرند دردآورد می شود. اندکی گذشت همراه با صداقت و محبت راستین می تواند همه سرمایه های فوتبال اردبیل را در زیر یک سقف جمع بکند.

این بار فوتبالیست نامی منطقه یعنی قادر تیموری میهمان صفحه مصاحبه باپیشکسوتان پایگاه خبری ناظر ورزش است. او متولد سال 1352 در شهر اردبیل می باشد. از دوران ابتدایی تا پایان مقطع متوسطه درمدارس شهید واحدی، پورسینا و هنرستان 17شهریور تحصیل کرده است. او به خاطر اینکه پسردائی‌اش یکی از فوتبالیست های دوست داشتنی اردبیل بود به فوتبال علاقمندشد. “ایرج صفری مقدم” او را با فوتبال آشنا کرد. قادر از همان دوران نوجوانی مسیر منزل تا ورزشگاه تختی اردبیل را به خوبی می شناخت و محبت این محیط صمیمی را در دل خود جای داه بود.

“ستاره” اولین تیمی بود که به طور رسمی عضویت در آن را پذیرفت و پیراهن آن را برتن کرد. او در سال 84 در 32 سالگی بعداز صعود ذوب آهن اردبیل به لیگ دسته دوم از فوتبال خداحافظی نمود.

اصغر فرخی و بهبود لوله کرانی اولین مربیان مردی بودندکه با گذشت زمان هم در صحنه ورزش و هم در زمینه مدیریت به موفقیت های قابل توجهی دست یافت.

نگاهی کوتاه به سابقه اجرائی و مربیگری قادر تیموری دور از لطف نمی تواند باشد.

سابقه مدیریت:

*مسئول ورزش باشگاه فرهنگی ورزشی بانک سپه ایران (تهران) بمدت 5 سال

*عضو کمیته ورزشی شبکه بانکی کشور به مدت 5 سال

*مدیر مدارس فوتبال باشگاه بانک سپه تهران

*مدیر فنی مدارس فوتبال باشگاه آراباکس تهران

سابقه مربیگری:

*سرمربی تیم های پایه  باشگاهی در شرق تهران

*مربی بدنساز و مربی و دستیار اول تیم ملی فوتبال ناشنوایان در فواصل زمانی 2014 تا 2020

مقام های مهم کسب شده در مسابقات آسیایی و المپیک:

*قهرمان مسابقات آسیا و اقیانوسیه 2003 (کوالامپور) مالزی- نایب قهرمان بازیهای المپیک ناشنوایان 2005 ملبورن استرالیا (دوران بازی)

*قهرمان بازیهای آسیا و اقیانوسیه 2014 کیش( ایران) مربی بدنساز

*قهرمان بازیهای آسیایی 2015 چین تایپه(تایوان) ، دستیار اول

*مسابقات المپیک ناشنوایان ۲۰۱۵ ترکیه (سامسون)، مربی

مدارک مربیگری:

*مدرک A آسیا از کنفدراسیون فوتبال آسیا (تهران سال 1390 مدرس استاد محصص و آقای عربی)

*مدرک مربیگری عالی بدنسازی از آکادمی ملی المپیک و پاراالمپیک

*مدرس رسمی فدراسیون فوتبال ایران(D آسیا) و مدارس فوتبال (حضور در کلاس های مدرس آلمانی(

کارنامه ای درخشان برای مردی که متواضعانه درخدمت فوتبال کشور و اردبیل قرار گرفته و تا آنجاکه درتوان داشته برای سربلندی آن کوشش کرده است.

تیموری و تیم های فوتبال

او در تیم های منتخب آموزشگاهی، جوانان و امید اردبیل، ستاره، جهاد کشاورزی، شهرداری و ذوب آهن اردبیل ، ماشین سازی تبریز و تیم ملی فوتبال ناشنوایان عضویت داشته است.

فوتبال دهه 50و60

“از فوتبال دهه 50 اردبیل چیزی به خاطرندارم ولی در ارتباط با فوتبال اواخر دهه 60 تا آنجا که به یاد دارم تیم های قدرتمندی همچون پاس، بابک، استقلال و… در اردبیل فعالیت داشتندکه حاصل رقابت پرشور باشگاهی، قهرمانی فوتبال اردبیل در رقابت های جام فلق در سال 66 می باشد.”

“در آن سال ها از خود گذشتگی و ایثار حرف اول را در فوتبال می زد و اعضای یک تیم تا آن جا که می توانستند فوتبال را یاری می کردند ولی امروز یک باشگاه فوتبال از نظر سخت افزاری و نرم افزاری باید مجهز باشد. فوتبال امروز تفاوت زیادی نسبت به گذشته دارد. فوتبال امروز برمبنای علم به روز فوتبال و پشتوانه قوی مالی توأم با مدیران توانمند و قوی را می طلبد”.

زمین خاکی ورزشگاه تختی

“زمین خاکی ورزشگاه تختی میعادگاه فوتبالی های اردبیل بود. آن زمین برای فوتبالیست های اردبیل دریایی از خاطرات خوش و فراموش نشدنی بود”.

“بازی کردن در زمین های خاکی واقعا سخت و طاقت فرسا بود ولی در آن زمین ها فوتبالیست های اردبیل حداقل 8 پاس رد و بدل می کردند. بدون شک اگر تیم های آن ایام و بازیکنان مستعد آن ها از زمین چمن مناسبی بهره می بردند حتما می توانستند بازی های زیباتر و چشمگیرتر به نمایش بگذارند”.

جام فلق

“جام فلق دوران اوج فوتبال اردبیل در دهه 60 بود. باگذشت زمان هنوز هم نتایج درخشان و بازیکنان تکرار نشدنی آن سال ها نقل محافل فوتبالی است. در 14 سالگی قهرمانی فوتبال اردبیل در جام فلق را مشاهده کرده ام. سال های خوبی که تکرار آن برای فوتبال اردبیل بعید به نظر می رسد”.

او برگزاری منظم مسابقات، زمین های متعدد خاکی فوتبال در نقاط مختلف شهر، وجود بازیکنان باتوانایی های بالا و مربیان دلسوز در کنار مدیریت توانمند را از عوامل موفقیت فوتبال دهه 60 می داند.

تیموری بسته شدن پرونده زمین های خاکی را عاملی مهم در افت فاحش فوتبال منطقه می داند و معتقد است زمانی که زمین های خاکی فوتبال به احداث ادارات و دانشگاه ها اختصاص یافت سند عقب ماندگی فوتبال اردبیل امضاء شد. اقدامی که نتایج آن بعداز گذشت یک و دو دهه کاملا تأثیر خود را نشان داده است.

جام عقاب

“جام عقاب جام شگفتی ها بود. مسابقاتی منظم و باکیفیت. روح مؤسس جام، بزرگمرد فوتبال اردبیل مرحوم هوشنگ چمن آرا شاد باشد، یک نفر بود در قالب یک تیم و یک هیأت فوتبال، به جرئت می توان گفت که کیفیت مسابقات جام عقاب بالاتر از مسابقات باشگاهی بود. این جام باتوجه به زمان برگزاری اش برای کسب آمادگی جهت حضور در رقابت های شهرستان بالاترین کمک‌ها را می کرد”.

تماشاگران دهه 50 و 60

“تماشاگران یار دوازدهم فوتبال اردبیل در دهه ۵۰ و ۶۰ بودند وقتی ما بازیکنان، عاشق دیدن بازی مرحوم مقصود بایرامی و مرحوم ناصر عروجی و سایر بازیکنان توانمند اردبیل بودیم مشخص است که تماشاگران هم با شور و شوق در کنار تیم های دوست داشتنی آن زمان بودند. این سرمایه عظیم را به راحتی از دست دادیم که آشتی دادن آنها با فوتبال عملا کاری سخت و غیر ممکن خواهد بود”.

صداقت در فوتبال

“از کلمه صداقت در فوتبال فقط یک واژه مانده و عملا چیزی باقی نمانده… اگر صداقتی هم بوده در قدیم بوده و امروز شاهد انواع عهد شکنی و چاپلوسی ها در این فوتبال نداشته مان هستیم”.

حبیب نجفلو

“از حبیب نجفلو به عنوان معمار فوتبال اردبیل یاد می کنند.مردی که نخستین مسابقات باشگاهی را در اردبیل پایه گذاری کرد. همیشه از او به نیکی یاد می شود”.

اژدر عمی

“نماد تماشاگران فوتبال اردبیل بود. آن مرحم زحمات زیادی برای فوتبال در نقش یک حامی و رهبر تماشاگران کشیده بود. روحش شاد و یادش گرامی باد”.

عارف بزرگان

“یکی از عاشقان صادق فوتبال بود. او همیشه در کنار تیم ها و در هیأت فوتبال یار و یاور فوتبالیست ها محسوب می شد”.

حرف پایانی

“برای موفقیت در هر چیزی نیاز به برنامه ریزی مدون است و  با انواع برنامه ریزی کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت با کمک صاحب نظران در عرصه ورزش و بخصوص در فوتبال می توانیم گام های بلندی برای شکوفایی و تولد دوباره فوتبال برداریم”.

“باید از وجود پیشکسوتان فوتبال کمک بگیریم. آنها وارثان اصلی فوتبال هستند، وارثانی که سردی و گرمی روزگار را در زمین های فوتبال کشیده اند و الان حلقه گمشده فوتبال محسوب می شوند. اینها بودند که زمانی از جیب خودشان بخاطر عشق شان برای فوتبال هزینه می کردند”.

“فوتبال ارث پدری نیست که امروز بخواهیم یک تنه جلو بریم و پنبه تو گوش خودمان فرو ببریم و انتقاد پذیر نباشیم. مدام  با آمار و ارقام گمراه کننده بگوییم که ما خوب هستیم، ما بهترین هستیم. انواع مصاحبه ها را بکنیم و ادعای زدن آکادمی فوتبال داشته باشیم. این ادعا در حالی انجام می گیرد که در ایران، سپاهان اصفهان و فولاد خوزستان و کیای تهران آکادمی دارند و تبریز با آن عظمت قادر به راه اندازی آن نیست”.

“اگر منتقدان را به چشم دشمن ببینیم به روزی می افتیم که  داشتن یک تیم در لیگ ۳ هم برایمان آرزو می شود که امروزه با این وضع مواجه هستیم”.

“از تمام مربیانم که الفبای فوتبال و اخلاق مداری  را به من یاد دادند تشکر و قدردانی می کنم.امیدوارم فوتبال به دست صاحبان اصلی اش سپرده شود”.




پنج نکته در مورد فوتبال اردبیل

نکته اول

در روز‌هایی که برای کمک به تیم شهرداری جهت حضور در لیگ دسته سه رایزنی‌‌ها صورت می‌گرفت و جریان چگونگی حمایت شورا در کمیسیون فرهنگی آن با دعوت از معاون ورزشی اداره کل ورزش و جوانان و رئیس هیئت فوتبال استان در جریان بود در آن جلسه مسئول فوتبال استان در سخنانی علنا اعلام کرد که فوتبال پایه اردبیل در بسیاری از پارامتر‌ها از فوتبال تبریز و آذربایجان شرقی جلوتر و بالاتر است.

فوتبال ما در هشت سال اخیر با این قبیل ادعا‌ها چندان غریبه نیست. کلی گویی و بازی با کلمات در مقاطعی رایج‌ترین و ابتدایی‌ترین بحث‌‌های فوتبال ما بوده است. ولی تأسف آنجاست که دوستان مدعی در ادامه کلی‌گویی‌‌ها هیچ وقت به جزئیات اشاره نکرده‌اند. نگفته‌اند که تبریز و تبریزی‌‌ها چگونه نمی‌توانند با فوتبال پایه ما برابری بکنند و به سطح مورد ادعای مسئول فوتبال ما برسند.

نکته دوم

هیئت فوتبال تبریز در هفته‌‌های اخیر برنامه رقابت‌‌های فوتبال پایه آن شهر را اعلام کرده است. بر طبق برنامه‌ای که در رسانه‌‌ها منتشر شده از هفته گذشته در رده نونهالان 16 تیم در دو گروه 8 تیمی، در رده نوجوانان زیر 17 سال 13 تیم و نوجوانان زیر 16 سال 9تیم، در رده جوانان 18 تیم در دو گروه 9 تیمی و در رده امید 11تیم رقابت‌‌های خود را آغاز کرده‌اند.

نکته قابل توجه در این امر اعلام برنامه مسابقات تا پایان فصل بوده و همچنین زمین مورد نیاز برای مسابقات در دوره مقدماتی به صورت رایگان در اختیار تیم‌‌ها قرار می‌گیرد.

این مسابقات مربوط به فوتبال شهر تبریز است. آشنایی حداقلی با فضای حاکم بر تیمداری و برگزاری رقابت‌‌ها در فوتبال می‌تواند انسان را وادار به ساعت‌‌ها تفکر بکند تا شاید پارامتر‌هایی را که نشان از برتری فوتبال بدون برنامه و مسابقه اردبیل نسبت به تبریز دارد، پیدا بکند. مسلما نه ساعت‌‌ها بلکه باید روز‌ها و هفته‌‌ها و ماه‌‌ها وقت صرف کند تا شاید گرهی هرچند کوچک از این معما را باز نماید.

نکته سوم

جایگاه هیئت فوتبال شهرستان اردبیل در کجای فوتبال استان است. اصلا فلسفه وجودی این هیئت در سال‌‌های اخیر چه بوده است؟ کارنامه هیئت و عملکرد آن که نباید محرمانه تلقی شود. جماعت فوتبالی شهر اردبیل نامحرم نیستند و حق دارند رئیس هیئت شهر خود را بشناسند، برنامه‌هایش را ملاحظه بکنند و با اهداف بلند مدت و کوتاه مدت وی آشنا بشوند.

در هشت سال اخیر آیا جز برگزاری فوتسال رمضان و یک دوره مسابقه فوتبال به اصطلاح باشگاهی بزرگسالان عملکردی از این هیئت مشاهده شده است؟

بهتر است عزیزان دارای پست و منصب در هیئت فوتبال شهر اردبیل برنامه‌‌های اجرا شده در‌بخش برگزاری مسابقات فوتبال و فوتسال را به اطلاع مردم رسانده و از عملکرد خود دفاع بکنند.

نقش اداره ورزش و جوانان شهرستان اردبیل در این میان چیست؟ چرا در قبال خاموشی فوتبال شهرستان اردبیل روزه سکوت گرفته‌اند و هیچ اقدامی نکرده و نمی‌کنند؟ بگویند که با توجه به کدام ویژگی‌‌ها رئیس فعلی هیئت فوتبال شهرستان اردبیل را به هیئت استان معرفی کرده و معیار این انتخاب چه بوده است؟ رئیس اداره ورزش و جوانان اردبیل که خوشبختانه فوتبالی است بگوید که تا چه حد از عملکرد هیئت شهرستان راضی است؟ رئیس ورزش و جوانان شهرستان اردبیل تا حال چندین جلسه راهبردی با هیئت فوتبال شهرستان داشته و خروجی آن چه بوده است؟ آیا رئیس جدید، انتخاب اداره ورزش و جوانان شهرستان بوده و یا از سوی هئیت استان تحمیل شده است؟ اگر فعالیتی در هیئت فوتبال شهرستان نیست به چه دلیل امکانات در آختیار آن قرار گرفته است؟

نکته چهارم

در ورزش و فوتبال اردبیل تا انتقادی صورت می‌گیرد و حرف حق بر زبان رانده می‌شود بلافاصله موضعگیری‌‌ها آغاز می‌شود، مطالب سفارشی بر علیه منتقد تهیه و منتشر می‌شود، جّو را آشفته می‌کنند تا از جوابگویی فرار نمایند، سؤال را با سؤال جواب می‌دهند تا حاشیه امنی برای خود ایجاد کنند، انتقاد‌ها را کار یک شبکه تخریب تلقی نموده و همه را ناآگاه و خود را آگاه و دانا به حساب می‌آورند، منتقد را باج خواه و منفعت طلب خطاب می‌کنند و … .

امیدواریم این نکته‌‌ها را دیگر به حساب باج خواهی نگذارند و همت بکنند و بزرگواری به خرج بدهند و دوستان در اداره ورزش و جوانان شهرستان اردبیل علت سکوت و بی‌توجهی در قبال عملکرد هیئت فوتبال شهرستان را اعلام نمایند.

نکته پنجم

اگر برای فوتبال فکر می‌کنیم، اگر می‌خواهیم فوتبال استان نفس بکشد و در راه موفقیت گام بردارد مسائل حاشیه‌ای را کنار بگذاریم و برای تعیین تکلیف اداره امور آن دقت و وسواس خاص به خرج بدهیم. باید تلاش بکنیم که در این ارتباط با سر توی چاه نیفتیم چرا که اگر اشتباه بکنیم و منافع فوتبال اردبیل را در پای منافع شخصی، قومی، باندی و فامیلی قربانی نماییم آیندگان حتما در قبال ما نفرین خواهند کرد.

 

 

 

 




مرحوم جعفر صراط جنتی؛ ستاره تاریخ فوتبال اردبیل

فوتبال اردبیل در گذشته هایی نه چندان دور عظمت و ابهت خاصی داشت. در ایامی که برای شهرستانی ها توجهی نمی شد استعداد جوانان نشکفته پرپر می گردید و ایام ورزشی جوانان لایق در کوتاه زمان به پایان می رسید. اما برخی از فوتبالیست ها که تبلور غیرت، همت و تکنیک بودند خود را به دست اندرکاران وقت فوتبال استان آذربایجان شرقی و کشور تحمیل کرده و آنها جز بها دادن به چهره های مطرح اردبیل راه دیگری در پیش پای خود نمی دیدند.

بررسی تاریخ فوتبال دهه 50 و 60 نشان می دهد که جوانان فوتبالیست اردبیل در قالب تیم های منتخب آذربایجان شرقی همیشه حرف های زیادی برای گفتن داشته اند.

عضویت در تیم های منتخب استان در ایامی که تبعیض وترجیح دادن مرکز نشین ها بر شهرستانی ها رویه ای مرسوم بوده برای جوانان جویای نام اردبیل یک موفقیت محسوب می شد.

فوتبال اردبیل خواسته یا ناخواسته روزهای خوش و نشاط آورش را با سکوت و عقب گرد جایگزین کرده است و در چنین حالاتی که چیزی برای گفتن از فوتبال وجو ندارد تنها دلخوشی هواداران پرداختن به گذشته و ذکر گوشه ای از تاریخ پرافتخار این رشته ورزشی می باشد.

تجلیل از افتخارآفرینان و زحمتکشان راستین فوتبال اردبیل یکی از برنامه هایی است که جای خالی آن سال هاست که احساس می شود. تا بزرگی از فوتبال را از دست می دهیم قلم ها به کار می افتند و صحبت از سجایای اخلاقی و ذکر ویژگی ها در دستور کار قرار می گیرد.

باید قدردانی تا زمانی که در قید حیات هستند صورت بگیرد. به عنوان مثال برگزاری سالانه یک مراسم باشکوه می تواند در معرفی نسل تأثیرگذار فوتبال منطقه نقش بسیار مهم داشته باشد.

یکی از نام آوران فوتبال دهه 50 اردبیل مرحوم جعفر صراط جنتی است. بزرگمردی که در 25 بهمن سال 1395آسمانی شد و دوستان و علاقه مندان خود را در عین ناباوری ترک کرد.

او بازیکنی بزرگ، انسانی متواضع و فوتبالیستی اخلاق مدار بود. به جرئت می توان گفت که فوتبال اردبیل بازیکنی چون او را کمتر به خود دیده است. مرحوم جعفر صراط جنتی به معنی اخص کلمه بازیکنی ششدانگ بود.

فیزیک بدنی مناسب در کنار هوش فوتبالی، قدرت بازی خوانی و توانایی بازی در پست های مختلف از او بازیکنی مؤثر، قدرتمند، بازی ساز و در یک کلمه فوتبالیستس با عیار کامل ساخته بود.

مرحوم صراط جنتی با تأسیس تیم رعد در رقابت های باشگاهی اردبیل در آن سال های خوش فوتبال به همراه تعدادی از جوانان لایق این دیار گوشه هایی از استعدادهای فوتبالی منطقه را به نمایش می گذاشتند.

او سفیری لایق، توانا و قابل اعتماد برای فوتبال اردبیل بود. بازی های بدون نقص او در تیم های منتخب آذربایجان شرقی و اردبیل در یاد و خاطره فوتبال دوستان منطقه به یادگار مانده است.

یاد و خاطره این فوتبالیست توانا و ستاره تاریخ فوتبال اردبیل را گرامی داشته از درگاه احدیت شادی روح آن مرحوم را مسئلت می نمائیم.

 

 

 




ورزش و منفعت طلبان

ورزش از عوامل مختلف آسیب‌های جدی دیده است. صحنه ورزش که روزگاری برای خودش بروبیایی داشت و عمل به اصول، رعایت اخلاق و پایبندی به قول و قرار در آن حرف اول را می‌زد به چنان حدی از آشفتگی رسیده است که حتی تجسم آن در سال‌‌های نه چندان دور امکان پذیر نبود.

ورزشکاران و پهلوانان در گذشته مورد اعتماد کامل جامعه بوده‌اند. جایگاه ورزشکار در جامعه و بین آحاد مختلف، ویژه و ممتاز بود. امروزه رفتار‌های سبک، اقدامات سؤال برانگیزو کار‌های چندش آور بر موقعیت ورزش در جامعه ضربه می‌زند.

نتیجه آشفتگی‌‌های فضای ورزش بی‌اعتمادی و یأس می‌باشد. این هر دو زهری است در کام مردمی که می‌خواهند همچنان ویژگی‌‌های جوانمردی، خصلت‌‌های پهلوانی و رفتار‌های متواضعانه در ورزش حاکمیت داشته باشد.

افرادی که پایه‌‌های اعتماد جامعه برای ورزش و ورزشکار را لرزان و سست می‌کنند باید بدانند که از این کار بزرگترین و بالاترین ضربات و خسارت در دراز مدت متوجه خود آن‌‌ها می‌شود. ابر بی‌اعتمادی اگر باریدن بگیرد بر سر همگان به یکسان خواهد بارید و در آن موقع هیچ فرصت طلبِ بی‌خبر از خدا، موقعیت طلبِ خود محور و دروغگوی ظاهر ساز از سر پناهی بهره‌مند نخواهد شد.

هر وقت امور ورزش به افرادی ناکارآمد و فاقد صلاحیت‌‌های لازم سپرده شده میدان دادن به افراد چاپلوس، هوچیگر و در یک کلام حرمت شکن از رونق بیشتری برخوردار شده است.

شایستگی و توانایی در یک مدیر به عنوان یک سپر قوی و مقاوم در حفظ موقعیت و جایگاه وی عمل می‌کند و زمانی که به دست آوردن میز مدیریت در سایه رابطه ممکن شود چاره‌ای جز جذب هوچیگر‌ها، بی‌حیا‌ها و قلدرمآب‌ها نخواهد بود.

مدیری که کمتر به قوانین تعظیم می کند، مدیری که به دلیل ضعف‌‌های زیاد دائما مورد انتقاد قرار می‌گیرد، مسئولی که چون طبل توخالی باشد، رئیسی که غاصب پست و مقام گردد، دست به دامن چماق به دست‌‌ها شدن را واجب‌تر از نان شب تلقی می‌کند.

مدیران ورزشی نالایق و نوچه‌‌ها و نوکران حلقه به گوششان همدیگر را یاری می‌دهند و ریزه خوار سفره همدیگرند. به همین دلیل است که این قبیل مدیران مدام برای سپردن پست‌‌های کلیدی به آن‌‌ها تلاش می‌کنند. ابائی از اینکه چندین پست و موقعیت را به نوچه‌‌های خود بدهند، ندارند. چرا که می‌خواهند به هر قیمتی که شده موقعیت خود را حفظ بکنند و از قرار گرفتن افراد غیر خودی در مسئولیت‌‌ها ممانعت نمایند.

هوچیگر‌هایی که برای جامعه ورزش ناشناخته باشند سعی می‌کنند به کمک مسئولین ضعیف‌النفسِ منفعت طلب با تهدید و ارعاب، داد و فریاد، شعار دادن و رجز خواندن به معرفی خود بپردازند و با این اقدامات زهر چشم بگیرند تا راحت‌تر و آسوده‌تر برای ارباب خوش خدمتی بکنند.

در ورزش ما از این قبیل نوچه‌‌ها نمونه‌‌های متعددی می‌توان ذکر کرد. با کوچکترین توجه به چگونگی مدیریت مجموعه‌‌های ورزشی به راحتی می‌توان رؤسای نوچه پرور را از مدیران لایق و کارآمد تشخیص داد.

وقتی دلسوزان و استخوان خردکرده‌‌های ورزش فریاد می‌زنند که در انتخاب مسئولین ورزش و به خصوص هیئت‌‌های ورزشی باید دقت کرد علتی جز خشکاندن ریشه نوچه پروری و برچیدن بساط هوچیگری و تهدید و ارعاب نبوده و نیست.

زمانی که جایگاه اهالی ورزش توسط غیر خودی‌‌ها و آویزان‌‌های ورزش مورد حمله قرار می‌گیرد و مسئولینی به ظاهر دلسوز ورزش از آن‌‌ها حمایت می‌کنند انتظاری جز نابودی و فنای ورزش وجود نخواهد داشت.

رسانه‌‌های مستقل و متعهد، عرق ریخته‌‌های متعصب ورزش، ورزشکاران صادق و متین، مدیران باشگاه‌‌های مردمی و در نهایت آنهایی که می‌توانند در انتخاب مسئولین هیئت‌‌های ورزشی تأثیرگذار باشند باید آستین همت بالا بزنند و ورزش ما را از وجود رؤسا و مسئولین هیئت‌‌های نوچه پرور، دروغگو، چرب زبان، منفعت طلبِ مقام پرست و خودمحور و متکبر پاکسازی کنند. انشااله.