1

وزنه برداری استان در انتظار مدیری شایسته

در آخرین روز از اولین ماه فصل زمستان، مجمع انتخاباتی هیئت وزنه برداری استان اردبیل برگزار خواهد شد.

بعد از کش و قوس فراوان بر اساس شنیده‌ها گویا فدراسیون و اداره کل ورزش و جوانان بر سر اعضای مجمع و تاریخ برگزاری آن به توافق رسیده اند و به مبارکی و میمنت قرار است تکلیف مدیریت وزنه برداری استان در سی‌ام دی ماه مشخص بشود.

برگزاری مجمع انتخاباتی هیئت وزنه برداری استان اردبیل به دلایل مختلف از اهمیت زیادی برخوردار می‌باشد. این مجمع ممکن است حاشیه های زیادی را به دنبال داشته باشد ولی برخورد مناسب و حفظ بی طرفی از سوی برگزارکنندگان آن می تواند از روزها قبل از برگزاری پرونده هر گونه حرف و حدیثی را مختومه نماید.

در اطراف این مجمع صحبت‌های زیادی مطرح می‌شود. از طرفداری برگزار کنندگان آن از برخی از کاندیداها گرفته تا سوء تفاهمات موجود بین مدیر‌کل ورزش و جوانان استان و رئیس فدراسیون و رأی یکی از کاندیداهای هیئت در انتخابات گذشته فدراسیون و عکس العمل در قبال آن حرکت از مواردی هستند که این روزها نقل محافل ورزشی اردبیل می‌باشد.

البته طرح نمودن چنین حرف‌ها و نسبت دادن آنها به این و آن، خود چشم بسته غیب گفتن است. روند امور و رفتارها و اقدامات و رایزنی های انجام یافته به مرور موضع همه عوامل دخیل در امر مجمع را روشن خواهد کرد و نیاز به هیچ‌گونه پیشگویی و احیانا آلوده کردن آب نمی باشد.

شعار ورزشی‌ها و کسانی که استخوان خرد کرده ورزش هستند همواره بر حول محور سپردن امور ورزش به دست اهالی آن بوده است. در رشته‌هایی چون وزنه برداری که استان از پیشینه و سابقه درخشانی برخوردار است حضور چهره‌های نامی و مطرح وزنه‌برداری دنیا برای اردبیل یک نعمت بزرگی است و بنابراین پیشقدم شدن آنها برای خدمت به وزنه برداری اردبیل باید با استقبال همه کسانی که دستی در آتش دارند مواجه شود.

مسلما آنهایی که با زیر و بم وزنه‌برداری آشنا هستند، از سکوهای قهرمانی جهان بالا رفته اند، رکورد جهان را جا به جا نموده اند، پرچم پرافتخار ایران اسلامی را در صحنه های مختلف برافراشته اند، برای اردبیل سرافراز آبروداری کرده‌اند و توان و قدرت خود در دنیای وزنه برداری را نشان داده اند مطمئنا می‌توانند برای وزنه برداری استان منشأ خیر و برکت باشند.

به هر حال وزنه برداری استان در بین رشته های مختلف موقعیت ممتازی دارد، مدیریت آن را هم باید به افراد شناخته شده و مطرح در ورزش بسپارند و امیدواریم که وزنه برداری استان در آزمون پیش‌رو نمره قابل قبولی بگیرد. انشااله

 




اخلاص ورزشی

در هر کار و اقدامی، اخلاص از شروط اصلی برای برخورداری از الطاف الهی است.

پاکی نیت و خالی بودن انگیزه از هر گونه شائبه آلودگی به هوای نفسانی را اخلاص می‌گویند.

اخلاص به عمل جلا و مقبولیت می‌بخشد و تعیین کننده میزان صحت اعمال به حساب می‌آید. اخلاص کار را برای خدا و به خاطر فرمان وی انجام دادن است.

ششمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت امام صادق(ع) به نقل از امیر مؤمنان می‌فرمایند: “تنها با اخلاص، رهایی میسّر می‌گردد”. برای اینکه انسان بتواند از جهنم وابستگی خود را نجات بدهد و خود را از دام نفس و شیطان برهاند باید از اخلاص برخوردار باشد.

حال کسانی که در ورزش مسئولیت دارند و آینده ورزشی نوجوانان و جوانان به اقدامات و تصمیمات آن‌ها گره خورده است باید به هوش باشند که فریب نیرنگ‌های نفس را نخورند و با گستردن بساط خودنمایی و انجام کارها و اقدامات برای جواب دادن به ندای نفس، ناخالص بودن نیّت و انگیزه‌شان را به نمایش نگذارند.

مسئولی که ادعا می‌کند در فضای مقدسی چون ورزش انجام وظیفه می‌کند باید به توجیهات فریبنده نفس توجه نکند و ذهن و نیّت خود را از شائبه‌های هوی و هوس پاک نگه دارد.

کار در ورزش اگر با اخلاص همراه باشد نتیجه مطلوب حاصل می‌شود و اگر ورزش پلی برای رسیدن به اهداف شخصی از جمله پست‌ها و مقام‌ها قرار‌گیرد ناکامی پشت سر هم ردیف می‌شوند و کارنامه‌ای سیاه برای افراد بر جای می‌ماند.

حاکمیت اخلاص و دوری کردن از هوای نفس اجازه نمی‌دهد که فردی برای قرار گرفتن در رأس بخشی از ورزش از ماه‌ها قبل مهره چینی بکند، بر نا حق لباس حق بپوشاند، تهمت زدن به افراد و منتقدین را در دستور کار قرار بدهد، نان به نرخ روزخورها و فرصت طلبان را به دور خود جمع نماید، جنگ زرگری به‌راه اندازد، به تحریک احساسات قومی و قبیله‌ای بپردازد، انسانیت و اخلاق را در زیر پاها له نماید و همه چیز را فدای ماندن در قدرت و ریاست چهارساله نماید.

چگونه می‌توان ادعای مخلص بودن در ورزش کرد ولی منافع آن را در زیر پای رسیدن به منصبی بالاتر از آنچه دارد قربانی نمود؟ باید در جوانمردی و مردانگی آن کسی که هوای نفس و خواست‌های شخصی را بر امور ورزش و حق جوانان و قهرمانان ترجیح می‌دهد، تردید کرد و از اعتماد و سینه زدن در حریم طرفداری و هواداری از آن‌ها اجتناب کرد.

بهره‌برداری شایسته از اعمال و رفتار‌ها نیاز به اخلاص دارد. کسانی که به ظاهر دم از اخلاص و خدمت بی‌منت می‌زنند و در همه حال از هوای نفسانی و وسوسه‌های شیطانی پیروی می‌کنند و دل‌های تیره دارند در کاشتن بذر دوستی و محبت و اخلاص در دل‌ها ناموفق‌اند و هر‌چه پیش بروند بر میزان سیه روزی و موقعیت نامطلوب‌شان در جامعه افزوده می‌شود.

ورزش و کار در آن را باید جدی گرفت و از دستاویز قرار دادنش برای خدمت به باندها و جناح‌ها و گروه‌ها خودداری کرد. ورزش و رشد و توسعه رشته‌های مختلف با آینده جامعه و جوانان آن در ارتباط می‌باشد، خیانت به ورزش در هر موقعیت و در هر جایگاهی گناه بزرگی است که می‌تواند عذابی الیم و دردناک به دنبال داشته باشد.

برخورداری از اخلاص ورزشی زمینه پذیرش اعمال و جلب توجه پروردگار و در نهایت خشنودی حضرت حق را می‌تواند به دنبال داشته باشد.

مسئولی که از اولین روز فعالیت در ورزش اقداماتش را بر اساس حفظ و تحکیم موقعیت ریاستش قرار بدهد و در اقداماتش ردپایی از خلوص نیّت دیده نشود، مسئولی که ریا و تظاهر در همه کارهایش موج بزند و مسئولی که منافع خود و دوستانش را منافع جامعه و ورزش ترجیح بدهد بر استقرار و سلطه شیطان بر روح و جانش مهر تأیید می‌زند.

در حدیث قدسی آمده است:

عمل خود را خالص کن که نقّاد و بازرس بسیار آگاه و بیناست.

 




نیکزاد مصمم در عمل به وعده‌ها

رسول خدا(ص) فرموده‌اند: “هر کس به خدا و وروز قیامت ایمان دارد باید به وعده‌های خود وفادار بماند”.

وقتی وعده‌ای داده می‌شود انسان به پای‌بندی و وفای طرف وعده امیدوار می‌شود و ممکن است بر اساس آن وعده‌ها برنامه‌ریزی نماید.

معمولا در ایام انتخابات، کاندیداها برای جذب آرا وعده‌های متعددی می‌دهند. از انتخابات ریاست جمهوری تا مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر و روستا بازار وعده‌ها از رونق خاصی برخوردار می‌شود ولی آیا همه آنهایی که به مقصد می‌رسند وعده‌های خود را مرور کرده و به عملی شدن آن‌ها اقدام می‌کنند؟

مثل همان نامزدی که در انتخابات ریاست جمهور با صدای بلند می‌گفت: “رونق اقتصادی ایجاد می‌کنیم تا جایی که مردم به یارانه نیازی نداشته باشند” آیا جرئت گوش کردن به وعده‌های خود را می‌تواند داشته باشد.

وقتی که عهدها و پیمان‌ها شکسته می‌شوند کمترین اثری از اعتماد عمومی باقی نمی‌ماند و جامعه دچار بلایایی از قبیل بدبینی و بی‌اعتمادی می‌شود.

خداوند بزرگ در سوره اسرا آیه 34 میز فرماید: “به پیمان خود وفا کنید که از پیمان و عهد پرسش خواهد شد”.

هرچقدر که مسئولین برای تحقق وعده‌هایشان تلاش بکنند می‌توانند در افزایش اعتماد و ایجاد جو آرامش و رضایت در جامعه نقش آفرینی بکنند.

معمولا در بین مردم و بخصوص ساکنین روستاها ‌این گفته که کاندیداها فقط در زمان اخذ رأی و تبلیغات در منطقه حضور پیدا می‌کنند از رایج‌ترین سخنان و گلایه هاست و امسال علی نیکزاد با حضور در روستاها و نشستن پای درد دل مردم ضمن عمل به عهد و پیمان در زدودن آثار به جا مانده از سال‌ها قبل مبنی بر پشت کردن به وعده‌ها پیشقدم شده است.

اینکه در سفرهای نیکزاد به روستاها چه درصدی از مشکلات موجود در آن مناطق برطرف می‌شود و تا چه حد آثار این سفرها در بهبود وضعیت روستاها مشاهده خواهد شد جای خود دارد و اهمیت دادن به مردم و فراموش نکردن آنها و ساعتی را در میان‌شان سپری کردن موردی است که می‌تواند قابل پرداختن باشد.

امیدواریم که این حرکت مثبت و قابل قبول علی نیکزاد مورد توجه دیگر مسئولین قرار بگیرد و آنها نیز حرکت‌های این چنینی را در دستور کار خود قرار بدهند.

بارها گفته شده است که حضور علی نیکزاد در مجلس شورای اسلامی برای مردم استان می‌تواند یک نقطه قوت محسوب شود به شرطی که برای بهره بردن از این ظرفیت به خوبی برخورد شود و با قبول واقعیت‌ها از همه امکانات و فرصت‌ها برای پیشرفت استان استفاده گردد.




سلیم رحیمی؛ مهاجمی زهردار، هنرمندی نامدار

چهره های مطرح در فوتبال دهه 50 و 60 اردبیل هر کدام برای خود یلی هستند قابل احترام و تکریم. کارنامه ورزشی آنها به دلیل رفتار مناسب، تربیت صحیح و آموزش اصولی دارای کمترین نقاط ضعف می باشد.

ورزش و فوتبال برای انسان در سطح اجتماع جایگاهی می بخشد که نگه داری و ارتقای آن در اختیار خود ورزشکاران است و اگر می بینیم که فوتبالیست های دهه 50 و 60 محبوبیت خود را در جامعه حفظ کرده و همچنان مورد توجه علاقه مندان می باشند علتی جز رفتار و برخورد مناسب آنها نداشته و ندارد.

سرگذشت همه آنهایی که در سرافرازی فوتبل دو دهه یاد شده اردبیل نقش آفرینی کرده اند برای ماندن در دل تاریخ ورزش این منطقه به طریقی باید جمع آوری و در یک مجموعه ای برای آیندگان به یادگار گذاشته شود.

در میان ورزشکاران و فوتبالیست های دهه 50 و 60 اردبیل بودند قهرمانانی که علاوه بر درخشش و موفقیت در مستطیل سبز در صحنه های هنری از جمله موسیقی و تئاتر نیز سرآمد و افتخارآفرین بوده اند.

می گویند در هر حوزه ای اگر انسان بتواند مهارت کافی داشته باشد به عنوان هنرمند شناخته می شوئد. مهارت داشتن همزمان در ورزش و موسیقی و تئاتر می تواند یک موهبت الهی به شمار آید.

بین ورزش و هنر هماهنگی هایی وجود دارد و رابطه بین این دو تا حدودی با کلمه مهارت پیوند می خورد. هنر از گذشته های دور در تمامی بخش های ورزش نقش بسزایی داشته است و افرادی که بتواند برای فعالیت در هر دو حوزه هنر و ورزش، در وجود خود این هماهنگی ها را تقویت نماید می تواند در هر دو زمینه انسان های موفقی باشند.

در فوتبال اردبیل برای این ادعا می توان مثال های متعددی زد. یکی از بارزترین، شاخص ترین و نامی ترین آنها فوتبالیست دوست داشتنی و هنرمند محبوب و توانا سلیم رحیمی است.

سلیم رحیمی یکی از چهره های مردمی در دنیای فوتبال و تئاتر اردبیل است. نام این مرد دوست داشتنی، هم برای علاقه مندان به فوتبال و هم برای دوستداران هنر تئاتر و موسیقی نامی آشنا و قابل احترام است.

وی در آن ایامی که با پیراهن تیم پاس به میدان رفت و یا در پیشانی تیم منتخب گل های زیبا و حساس به ثمر می رساند در دل تماشاگران و سکونشینان ورزشگاه تختی اردبیل جا داشت و هم زمانی که به عنوان بازیگر و کارگردان در عرصه تئاتر به روی صحنه می رفت برای دوستداران هنر الگویی قابل اعتماد بود.

نوشتن در مورد سلیم رحیمی و پرداختن به توانایی های ورزشی و هنری وی کاری بسیار سخت است. او مجموعه ای از بهترین و بالاترین خصوصیات را در خود جای داده است.

سلیم رحیمی از آن جمله فوتبالیست های اردبیلی است که تعصبش به اردبیل و تیم پاس زبانزد می باشد. فوتبال دهه 50 و 60 به سبب افرادی مانند سلیم رحیمی ها چون ستاره ای درخشان در دنیای ورزش اردبیل بوده است. در آن سال ها حضور انسان های عاشق در عرصه فوتبال فضای خاصی را به وجود آورده بود، فضایی که یادآوری اش برای کسانی که در آن روزگار فوتبال منطقه را دیده اند غرورآفرین می باشد.

فوتبال که فقط برد و باخت و ارائه گزارش عملکرد های درست و غلط نیست. فوتبال باید وسیله ای برای تربیت انسان های بزرگ و خدمتگزار باشد. فوتبال باید عاملی برای مسلح شدن به صفات پسندیده و نیکو باشد. فوتبال باید به مجموعه اش درس مردانگی و جوانمردی بدهد و فوتبال باید دانشگاهی برای پرورش و تربیت خدمتگزارانی به معنای واقعی باشد.

فوتبال اگر در مسیر درست و صحیح اش باشد و اداره امور آن به دست اهلش سپرده شود در شادی روان، رشد اخلاق ، جوانمردی، هدایت به سوی خیر و گسترش راستی و درستی در سطح جامعه می تواند نقشی مهم و تأثیرگذار داشته باشد.

به جرئت می توان گفت که فوتبال دهه 50 و60 اردبیل گلچینی از این ویژگی ها را داشته و دلایل موفقیت و ماندگاری یاد و خاطره آن را در دل این عوامل باید جستجو کرد.

به پای صحبت های سلیم رحیمی می نشینیم و با او بخشی از تاریخ فوتبال اردبیل و نقش وی را مورد بررسی قرار می دهیم.

معرفی

در معرفی خودش می گوید: “من سلیم رحیمی کوچک تمام سوخته دلان و سوته دلان دیار سولطان ساوالان اردبیلم. متولد بیستم اردیبیهشت ماه سال 1339 در کوچه قاسمیه”.

سلیم رحیمی در سال 68 ازدواج کرده و ثمره آن فرزند پسری است به نام آرمین که در سال 1369 متولد شده است.

دوره تحصیل

“دوره ابتدایی را در دبستان های دیباج و چهارم آبان و دوره متوسطه را در مدارس دهقان و آریا وابومسلم تحصیل کرده ام”.

دوره نوجوانی

او به موفقیت هایش در دوره نوجوانی و تحصیل در مقاطع ابتدایی و دبیرستان اشاره کرده و می گوید: “دوران نوجوانی و زمان تحصیل در مدرسه آریا بهترین ایام فعالیت در ورزش و هنر بود. بارها در مسابقات هنری در رسته های آواز محلی و تئاتر در سطح استان آذربایجان شرقی به مقام اول رسیدم. با این موفقیت ها در فصل تابستان به اردوی سراسری دانش آموزان در رامسر اعزام می شدم. آن اردوها و مسافرت ها نقش مؤثر و سازنده‌ای در شخصیت اجتماعی ام داشت”.

وی در ادامه می گوید: “علاوه بر هنر در دوومیدانی و رشته پرش طول هم فعالیت کرده و همراه با تیم منتخب اردبیل به مربیگری استان جهان الهیاری در مسابقات قهرمانی کشور شرکت داشتم و بعد برای فعالیت در ورزش رشته فوتبال را انتخاب کردم و در 14 سالگی پیراهن تیم منتخب جوانان اردبیل را بر تن نمودم.

فعالیت باشگاهی

محله قاسمیه یکی از محلات فوتبال خیز اردبیل محسوب می شد. تیم پیکان که سال ها در رقابت های باشگاهی اردبیل فعالیت داشت از جوانان این محل تشکیل شده بود. قاسمیه بزرگان زیادی را به فوتبال اردبیل تحویل داده است که نمونه آن داود حسنی فرد است. سلیم رحیمی در چنین محله ای به دنیا آمد و بدون شک جو فوتبالی منطقه در شکل گیری فوتبال وی بدون تأثیر نمی تواند باشد.

وی می گوید: “اولین تیم من هما بود. بعد به تیم صفوی که توسط محمد مجیدی و شیخ غفور بزرگوار هدایت می شد پیوستم و در ادامه توسط دو چهره تأثیرگذار فوتبال اردبیل یعنی شادروان مجید عقیلی و بزرگمرد فوتبال آذربایجان زنده یاد جعفر صراطی به تیم منتخب اردبیل پیوستم”.

رحیمی در ادامه می گوید: “فوتبال من با پیوستن به تیم پاس که از قدرتمندترین تیم های آذربایجان بود، شکل گرفت. با تلاش تعدای از بزرگان فوتبال از جمله داود حسنی فرد، نادر کهنمی و غفور نژاد ابراهیمی و با پیوستن بازیکنان شاخص اردبیل چه از نظر شخصیت اجتماعی و چه از نظر سطح بازی، تیم پاس احیا شد و بدین ترتیب تیم افسانه ای پاس تشکیل گردید و من نیز در کنار بهترین های فوتبال اردبیل فوتبالم را ادامه دادم و سه سال متوالی به عنوان بهترین گل زن باشگاه های اردبیل دست یافتم”.

رحیمی در سال 1362به همراه مرسل وقری و پرویز حدیثی در ترکیب تیم فوتبال منتخب آذربایجان شرقی قرار گرفته است.

وی در سال 1365 به خاطر فعالیت های هنری عازم تهران می شود و در حالی که سال ها می توانست در فوتبال بدرخشد بالاجبار از ر شته ورزشی خود فاصلهمی گیرد.

مربیان رحیمی

“بهترین مربی من با احترام به همه عزیرانی که در فوتبالم نقش داشتند آقای داوود حسنی فرد می باشد. همیشه مدیون وی و بزرگان پاس اردبیل ازجمله هوشنگ معماری، حسن پاسبان، مهران قاسمی و بخصوص حبیب آقای نجفلو هستم”.

رفقای فابریک

“رفقای فابریک را انتخاب کردن بین بازیکنان پاس واقعا سخت است چرا که پاس علاوه بر اینکه یک تیم بود یک تن بود یا به قولی چندین روح در یک تن بود ولی با تعدای از دوستان گرم تر بودیم و صمیمی تر… از جمله زنده یادان مقصود بایرامی و ناصر عروجی، و یاران بجا مانده مرسل وقری، فیض اله نیک نژاد، انرژی تیم رضا مرادی، بمب خنده ناصر افتابی، کاظم نوراله زاده و …”

خاطره فوتبالی

وی می گوید: “بهترین خاطره من از تورنمنت قائمشهر است.در یکی از سفرهایمان به این شهر با یک دروازه‌بان(بیژن زرگین) رفته بودیم. در دقیقه اول اولین بازی، بازوی زرگین کاملا شکست و تیم بی دروازه بان ماند تا اینکه داوودآقا با یک سوت مرا به طرفش خواند و گفت: برو دروازه، من و تمام بازیکنان مات و مبهوت بودیم که چرا سلیم..؟

من با روحیه بالا درون دروازه ایستادم و در دو بازی که انجام دادیم یک گل خوردم و آن هم از روی نقطه پنالتی. من در آن دو بازی که دروازه بان بودم شاه بازی خوب تیم یک دست پاس را از درون دروازه تماشا کردم و اولین بار بودکه بازی مقصود بایرامی را به طور کامل دیدم. همیشه و همه جا گفته ام مقصود خودش یک تیم بود”.

بهترین مدافع

از وی می پرسم بهترین مدافعی که در مقابلش بازی کردی چه کسی بود: “با احترام به تک تک مدافعین قدرتمند فوتبال اردبیل، بازی در مقابل مهدی جوهری فوتبالیست با معرفت آستارا و فنونی زاده تیم ملی واقعا اذیت کننده بود.

شماره 14

” من به خاطر اینکه در 14 سالگی به تیم اردبیل دعوت شدم و از طرف دیگر به یوهان کرایف علاقه شدیدی داشتم، پیراهن شماره 14 را به تن می کردم.

هنر و رزش

” هنر و ورزش هر دو از ظرافت خاصی برخوردارند. خوب بازی کردن در فوتبال را هنرمندانه توصیف می کنند. هنر صیقل دهنده روح آدمیست که با ارتقا در هنر به مقام انسانیت می رسد. با تأسف هم فوتبال ما و هم هنر ما از آن مقام مقدس و انسانی کاملا دور شده و هر آن فاصله اش از آن نقطه ایده آل بیشتر می شود”.

از رحیمی می خواهم که نظرش را در مورد کلمات زیر بیان بکند:

*حبیب نجفلو

مدیر و ناجی فوتبال اردبیل در دهه 60

*هوشنگ معماری

بزرگمرد تیم که بودنش برای تک تک ما نعمتی بوده و هست.

*نادر کهنمی

شناسنامه و کارت ملی فوتبال اردبیل

*اژدر عمی

مالک و صاحب اصلی تیم پاس

*عارف بزرگان

از بزرگان عاشق صادق فوتبال اردبیل

*مرسل وقری

همیشه از زاویه پائین وی را نگاه می کنم و او را بزرگ و کاپیتان خود می دانم.

*مرحوم مقصود بایرامی

آبرو و حیثیت فوتبال آذربایجان

و این شعار هواداران در مورد مقصود کاملا عیان و صادق بود:

شیر شیران آمده   مقصود به میدان آمده

 




دیدارهای تدارکاتی، شکست های سنگین و سؤال برانگیز

دوستی از یکی از شهرهای استان در پیامی خبر مربوط به شکست تیم ذوب آهن اردبیل در یک دیدار دوستانه را یادآوری کرده و نوشته بود“مبارک فوتبال اردبیل.

روایت ها برای چگونگی شکست تیمی که قرار است در لیگ دسته سه حضور پیدا بکند متفاوت است. عده ای می گویند 16 بر صفر باخته و بعضی نیز مثل آن دوست به باخت 19 بر صفر معتقد است.

ممکن است بگویند که بازی، بازی تدارکاتی بوده و نتیجه چندان برای کادر فنی اهمیت نداشته است. باختن با چنین نتیجه ای در دل خود می تواند پیام های زیادی داشته باشد. از قدیم گفته اند “سالی که نکوشت از بهارش پیداست”.

بدون شک کسانی که برای حضور در ذوب آهن در لیگ دسته سه پیش قدم شده و مصمم به هزینه کردن در این راه شده اند همه نیت خیر داشته و دارند. همه دست اندرکاران تیم از سرپرست تا مسئول رسانه ای و تک تک بازیکنان برای کمک به فوتبال اردبیل اعلام آمادگی کرده اند اما باید توجه داشت که در چنین مواردی فقط خواستن نمی تواند راه را برای موفقیت هموار نماید.

امروز از اردوی ذوب آهن خبرهای دیگری هم به گوش رسید. برخی از بازیکنان به دلیل عملی نشدن تعهدات اقدام به فسخ قرارداد کرده و یا قصد این کار را دارند و یا تنی چند از بازیکنان که برای عقد قرارداد به اردبیل آمده بودند بعد از سرگردانی چند روزه و تحمل هزینه با دلخوری قصد ترک اردبیل را داشته اند.

وقتی مسابقات شروع نشده چنین مشکلاتی گریبان تیم را بگیرد مسلما در ادامه و در کوران رقابت ها ممکن است با تشدید مسائل، تیم کاملا در مسیر سراشیبی و سقوط قرار بگیرد.

این که ذوب آهن در دیدارهای تدارکاتی با شکست های سنگینی مواجه می شود، این که دست اندرکاران و زحمتکشان تیم علیرغم دوندگی ها و تلاش ها برای سر و سامان دادن به وضعیت آن موفق نمی شوند، این که از بازیکنان اردبیلی داخل استان و تقویت با تعدادی از بازیکن غیر بومی بستن تیمی متوسط امکان پذیر نمی باشد، آیا علتش حامی مالی تیم و یا کادر فنی و سرپرستی تیم می باشد؟ مسلما جواب منفی است.

کسی که در راه فوتبال سرمایه گذاری می کند و می داند که امکان برگشت سرمایه وجود ندارد، کادری که برای بودن در کنار تیم اعلام آمادگی می کند و یا بازیکنی که با هزاران امید و آرزو با کمترین مبلغ ممکن قرارداد منعقد می کند در کسب این نتایج نمی توانند به عنوان متهم اول و دوم به شمار آیند.

دلایل زمین خوردن فوتبال اردبیل را باید در جاهای دیگر به دنبالش گشت. در سال های اخیر برای اردبیل فوتبالی نمانده است که نمایندگانش قادر به درخشش باشند. شهری که فوتبالش را مجبور به خواب عمیقی بکنند و حرکت قابل قبولی در آن رخ نداده باشد آیا انتظار درخشش تیم های وابسته به آن توقع بیجایی نیست؟

عدم مدیریت و برنامه ریزی مناسب یکی از عوامل مهم در هدایت فوتبال اردبیل برای رسیدن به این نقطه است. چاره گذر از تنگناهایی که این روزها در مسیر فوتبال اردبیل قرار دارد با اندکی تفکر و استفاده از نظرات کارشناسان و پیشکسوتان می تواند امکان پذیرشود.

فوتبال اردبیل تا زمانی که در بحث مدیریت و ساختار آن اتفاقی نیفتاده و تا زمانی که رویه ها و رفتارهای کلیشه ای آن دچار تحول نشوند انتظار بهبود وضعیت، بیهوده خواهد بود. احیا کردن فوتبال و باشگاه ها با حرف زدن و مصاحبه ها و با شعار در مقابل دوربین ها امکان پذیر نمی شود.

عزیز شدن یکباره فوتبال اردبیل با تحمل سال ها بی مهری می تواند جای سؤال داشته باشد. فوتبال اردبیل با اقدامات سال های اخیر کاملا دست هایش خالی، پایه هایش لرزان و سرمایه اش نابود شده است. وقت آن رسیده که حداقل بانی و بانیان این امر در هر موقعیت و جایگاه و منصبی که بوده باشند از جامعه فوتبال عذرخواهی بکنند. اگر آن ها بپذیرند که عذرخواهی یک فرهنگ خوب می باشد با افتخار به این کار اقدام می کنند.

 




تملق و چاپلوسی در ورزش

ورزش جز اموری است که تبلیغات بیش از حد و گسترده در آن اگر با واقعیت ها فاصله داشته باشد نمی تواند زیاد تأثیرگذار باشد.

ورزش حساب و کتاب اش در ارتباط با عملکردها و موفقیت ها از دیگر مقوله ها جداست. اگر در بوق و کرنا بدمند که مثلا در صنعت و معدن فلان اقدامات انجام پذیرفته و درهای جدیدی برای رسیدن به دروازه های تولید باز شده اگر قبولش نداشته باشند اثبات موارد نیاز به یک سری اطلاعات خواهد داشت که دست یافتن به آنها فقط از عهده متخصصین بر خواهد آمد ولی اگر مدعی باشند که فوتبال فلان منطقه ای جز ده استان برتر کشور است همان که گفته شد در رد ادعا می توان ده ها مورد ذکر کرد. مثلا می توان گفت که استانی می تواند برتر به حساب آید که در لیگ برتر، دسته یک، دو و سه نماینده داشته باشد، تیم های پایه اش در بالاترین سطوح فعال باشند و بازیکن ملی پوش داشته باشد. اینجا دیگر بلندگوهای تبلیغاتی، تبلیغات اغوا گرانه، تبلیغات سوداگرانه و جادویی اصلا نمی تواند چاره ساز باشد.

در چنین مواردی حرف زدن در عرصه ای غیر از حقیقت، آبرویی برای افراد نمی گذارد. اگر به رویش هم نیاورند مسلما دیگر به گفته هایش اعتماد نخواهند کرد.

در دنیای ورزش صداقت، سلامت، عدالت، پاکی و تقوی تعیین کننده عامل رضایت مردم و افزایش اعتماد عمومی است.

متأسفانه در محیطی که باید سلامت نفس و جوانمردی حرف اول و آخر را بزند بر درجه چاپلوسی و تملق افزوده می شود. در موارد این چنینی که برخی ها بیش از حد بر طبل تملق می کوبند کافی است که لحظه ای درنگ کنند و از خود بپرسند که آیا در گفته ها و اظهار نظرها وجدان را در گرفته اند و یا تنها به صله و خلعت فکر می کنند.

تبلیغات بی اساس بی احترامی به شأن و منزلت ورزش است. دروغگویی در ورزش لکه دار کردن نام و یاد کسانی است که عاشقانه برای ورزش عرق ریخته و خدمت کرده اند.

واقعیت ها را نمی توان سال ها در پشت پرده مخفی نگاه داشت. ساختار ورزش با این گونه اقدامات سازش ندارد. ورزش صداقت و راستی می طلبد. نفاق و دورویی در آن ره به جایی نخواهد برد. هرچند که دو روزی شاید اوضاع بر وفق مراد باشد ولی در دراز مدت آبروی دروغگویان صحنه ساز و بلندگویان تملق و چاپلوسی رفتنی است. تلاش کنیم که راه خود را گم نکنیم و اجازه ندهیم کلاه دینمان را باد ببرد. آن ها که دروغ گویی و وارونه جلوه دادن حقایق کار هر روزه شان می باشد از بازندگان اصلی در زندگی خواهند بود.

 




فضول باشی و ضرر و زیان روزمرگی

چرا برخی ها به فرم، اسم و ظاهر امور چسبیده و به آن دل خوش کرده و از محتوی و رسم و باطن غافل شده اند؟ چرا دوست دارند که خیلی از کارها را صوری، ادایی و سطحی انجام داده و به عمق و متن و ریشه نروند؟

همین کارهاست که مسئولین ما را به روزمرگی دچار می کند و آنچنان ضربه ای بر دستگاه های اجرایی و در نهایت بر جامعه وارد می کند که جبران آن ممکن است سال ها وقت و هزینه های گزافی را طلب بکند.

چرا دوست داریم که به بزرگنمایی امور کوچک اقدام کرده و تلاش بکنیم در نزد افکار عمومی خود را کارآ و کار بلد و توانا و دانا نشان بدهیم.

اصلا فرض کنیم در این کار یعنی گول زدن مردم موفق عمل بکنیم و چند صباحی بیشتر بر صندلی مدیریت و ریاست تکیه بزنیم خدا را می خواهیم چه بکنیم؟ اگر او را ناظر بر اعمال خود بدانیم هیچ وقت برای وارونه نشان دادن حقایق اقدام نمی کنیم.

آنها که همه چیز را در این دو روز ریاست و آقایی خلاصه می کنند کافی است فرصت رجوع به خود را به دست آورند و در محکمه وجدان بنشینند و کارها و اقداماتشان را از نظر بگذرانند. حال این یک دادگاه درونی است اگر به نتیجه برسد که چه راه خطایی رفته است از ترس روز قیامت وقرار گرفتن در محضر پروردگار باید بدنش بلرزد و نای بلند شدن از جای خود را نداشته باشد.

کار به این آسانی نیست. برای تک تک اقدامات، زیرآب زنی ها، دروغ گفتن ها و لگد مال کردن حق و پر و بال دادن به ناحق ها باید جواب پس داد. اگر با تمام وجود درک بکنیم که راه پیچیده و سنگلاخ است هیچ وقت با خوش خیالی در راه پایمال کردن آرزوها و خواست های عده ای گام بر نمی داریم.

فضول باشی همچنان می گوید و امان به کسی نمی دهد:”اگر کسی ده ها وعده دروغ در پرونده اجرایی اش باشد و در توجیه کم کاری ها از هر وسیله ای استفاده بکند و درجه چاپلوسی و تملق را به حداکثر برساند و خود را در گروه شعار پیشگان بی عمل جای بدهد و کارنامه پلشتی ها و سیاهه سیاهی را با آمارهای ساختگی و غیر واقعی پوشش بدهد و رهبری جریانات فریبکار را بر عهده بگیرد از همراه شدن و قرار گرفتن در کنارآن باید دوری کرد.

 




ایوب ورقایی، ستاره ای در تیم ستاره

یاد تیم های فعال در رقابت های باشگاهی دهه 50 و 60 اردبیل بخیر. تیم هایی که در کنار فوتبال درس وحدت و یک رنگی می دادند و برای رسیدن به بهترین ها تلاش می کردند. تیم هایی که نمونه بارزی از همبستگی، صمیمیت و ارتباط دوستانه و برادرانه بازیکنان و کادر فنی بودند. تیم هایی که در میان کمبودها و نداری ها به خوبی اداره می شدند و هیچ وقت نبود امکانات را بهانه ای برای پوشش دادن ناکامی ها و احیانا کم کاری ها قرار نمی دادند و در نهایت تیم هایی که در زمین های خاکی، فوتبال را با جان و دل بازی می کردند و برای نمایش قدرت و توان هر آنچه که داشتند در طبق اخلاص می گذاشتند.

یکی از تیم های مطرح و پرستاره اردبیل در دهه 60 تیم ستاره بود. تیمی که در سال 53 به همت جوانان علاقه مند به فوتبال محله تازه شهر تشکیل شد. در اعلام موجودیت تیم ستاره که بعد ها به عنوان حریفی قدر در رقابت های باشگاهی اردبیل مطرح شد “ایوب ورقایی” پیشکسوت خوش نام و دوست داشتنی فوتبال اردبیل نقش محوری داشت.

ستاره از جمله تیم هایی است که نام آن با فوتبال اردبیل گره خورده است. این تیم هرچند که در دوران حیات خودش با فراز و نشیب هایی همراه بود ولی همواره برای فوتبالی ها و دوستداران این رشته ستاره بود و هنوز هم علاقه مندان به آن به یاد ستاره هستند و با خاطرات خوش دوران اوج اش زندگی می کنند.

ایوب ورقایی سال ها در فوتبال اردبیل بازی های فوق العاده ای انجام داده و گل های دیدنی به ثمر رسانده است. استارت های انفجاری، سرعت زیاد. قدرت دریبل در حال حرکت و پا به توپ بودن از ویژگی های این مهاجم زهردار بود.

مصاحبه ها فرصتی برای تماس با بزرگانی است که آدمی را ساعت ها به روزگاران گذشته و ایام سرشار از محبت و یک رنگی می برد. ایوب ورقایی بزرگواری است که هم صحبت شدن با او یادآوری گذشته را آسان تر و کامل تر می سازد. گفتگوی مفصل ما را با مهندس ایوب ورقایی بزرگی از بزرگان فوتبال اردبیل را بخوانید و به فوتبال دهه 50 و 60 اردبیل و بازیکنان و دست اندرکاران آن افتخار بکنید.

معرفی

ایوب ورقایی متولد سال 1338 است. در سال 1360 اردواج کرده و دو فرزند دختر دارد. او تحصیلکرده زمین شناسی در دانشگاه تبریز است.

مدارس

دوره ابتدایی را در دبستان دهقان در محله هفتن و دوره دبیرستان را در کسری، مهرگان، پهلوی و پورسینا تحصیل کرده است.

آغاز فوتبال و شکل گیری ستاره

“تحصیل در مدرسه دهقان زمینه آشنایی با فوتبال را فراهم کرد. جادوی توپ پلاستیکی من را به سوی فوتبال جذب کرد و همین کافی بود تا با دوستان و هم محلی ها مدام بساط گل کوچک را پهن بکنیم”.

“در جریان بازی ها بارها توسط دوستان مورد تشویق قرار می گرفتم و این کار، من را برای موفقیت در فوتبال ترغیب می کرد. در ادامه بازی های دسته جمعی به کمک دوستانم در محله تازه شهر از قبیل فرضعلی بابلی، محمد دستاری، خسرو شیرین زاده، هوشنگ بختو، یوسف حداد، رحیم نوروزی و … تیم فوتبالی را تشکیل دادیم و برای اولین بار در سال 1353 به نام ستاره در مسابقات جوانان شهرستان اردبیل شرکت نمودیم”.

ورقایی در رقابت های جوانان خوش درخشید. بازی های خوبی انجام داد تا جایی که بشیر عزیزی مربی تیم منتخب جوانان اردبیل در پایان رقابت ها 11 نفر از بازیکنان تیم ستاره را به تمرینات تیم جوانان دعوت کرد.

ورقایی می گوید: “شرکت در رقابت های جوانان مقدمات تشکیل یک تیم خوب و قدرتمند در فوتبال اردبیل را فراهم کرد. تیم در مسابقات جوانان اردبیل نتایج خوبی گرفت و به مرحله نیمه نهایی رسید. در این مرحله به تیم تاج باخت و در مسابقه رده بندی تیم خوب و قدر رعد را شکست داد و به مقام سوم رسید”.

سابقه بازی

ورقایی به عنوان یکی از بنیانگذاران تیم ستاره تا آخرین دوره بازیگری به پیراهن این تیم وفادار ماند. از آغاز فوتبال باشگاهی یعنی سال 1353 تا 1370 که با بازی های رسمی خداحافظی کرد فقط در تیم ستاره توپ زد.

وی در سال 56 و 57 با تیم منتخب جوانان اردبیل در مسابقات قهرمانی استان آذربایجان شرقی شرکت کرد. در سال 56 در مرند به مقام دوم رسید و در سال 57 که رقابت ها به میزبانی شبستر برگزار شد به مقام قهرمانی دست یافت.

از سال 56 تا 64 بارها پیراهن تیم منتخب اردبیل را به تن کرد و برای فوتبال خوش آن روزهای اردبیل افتخارآفرینی کرد.

ستاره و ورقایی ها

در دهه 60 تیم ستاره را تیم خانواده ورقایی می گفتند. در ارتباط با علت این امر می گوید: “تیم ستاره در سال 1358 با ترکیبی جدید به فعالیت خود ادامه داد. تا جایی که اکثر بازیکنان را افرادی از وابستگان به خانواده ورقایی تشکیل می دادند. 4 برادر و 3 خواهرزاده و دو برادر زاده به عنوان بازیکنو زنده یاد عمویم عظیم ورقایی و برادر بزرگم مرحوم یعقوب ورقایی به عنوان دست اندرکاران تیم در خدمت ستاره بودند و با توجه به آن، تیم را تیم خانواده ورقایی خطاب می کردند”.

بدون کارت زرد

وی می گوید: “در سال 1353 که فعالیت فوتبالی را آغاز کرده و در سال 1370 با دنیای رقابت های قهرمانی خداحافظی کرده و از سال 1356 تا پایان 1364 که یک پای ثابت تیم منتخب اردبیل بودم حتی یک کارت زرد از داوران دریافت نکرده ام”.

همین یک مورد یعنی عدم دریافت کارت زرد در دوران بازیگری برای شناخت چهره ای چون مهندس ایوب ورقایی کافی است.

مربیان ورقایی

“در سطح باشگاهی فرضعلی بابلی، اصغر رونقی و حسین غفاری و در تیم های منتخب زنده یاد جعفر صراط جنتی، مرحوم مجید عقیلی، سید علی سید سیاهی و فرضعلی بابلی مربیان من بودند و ضمنا به مدت دو سال مربیگری تیم ستاره و نیز برای دو سال مربیگری تیم صنعت آب اردبیل را بر عهده داشته ام.

ستاره و صدا وسیما

“هزینه های تیم تا سال 1362 توسط بازیکنان و گردانندگان آن تأمین می شد. بازیکنان ماهانه مبلغی را پرداخت می کردند. در حقیقت بازیکنان علاوه بر اینکه از تیم پولی دریافت نمی کردند بلکه با میل و رغبت در بحث اداره تیم مشارکت می نمودند. از سال 1362 با محبت اسرافیل نجفلو که فردی با شخصیت و فوتبال دوست بود به صدا و سیمای اردبیل وابسته شد و از آن تاریخ هزینه های تیم توسط این مرکز تأمین شد”.

زمین های خاکی

ورقایی در ارتباط با ویژگی های فوتبال دهه 50 و 60 می گوید: “در آن سال ها امکانات برای فوتبال چندان چنگی به دل نمی زد تا جایی که اردبیل از یک زمین چمن نیز بهره مند نبود. مسابقات باشگاهی در زمین خاکی ورزشگاه تختی و یا محوطه دبیرستان صفوی برگزار می شد. با این همه کمبودها بازیکنان از دل و جان در اختیار تیم ها قرار می گرفتند و می جنگیدند و کم فروشی نمی کردند”.

وی در ادامه می گوید. “اکثر تیم های اردبیلی برای تمرین و مسابقه زمین خاکی اختصاصی داشتند. معروف ترین این زمین ها عبارت بودند از: زمین واقع در محوطه دبیرستان صفوی، استادیوم تختی، سه زمین در محوطه مدرسه طالقانی، زمین عقاب، میدان شاهین در محله پیرمادر، زمین خاکی آرش در محدوده صدا و سیما، زمین خاکی تیم آراز در محوطه سیلو، زمین دارایی و استقلال در محدوده علی آباد، زمین خاکی طیاره میدانی و زمین خاکی سهند در محله آقا کاظم”.

وی می گوید: زمین چمنی که در آن سال ها در اختیار فوتبال اردبیل بود زمین های چمن طبیعی همتاوار و ثمرین و هیر را می توان نام برد که در آن ها برخی از تیم ها تمرین می کردند.

ورقایی علل موفقیت فوتبال دهه 50 و 60 اردبیل را به شرح زیر بیان می کند:

*رهبری، هدایت و مسئولیت تشکیل تیم های مختلف را افرادی علاقه مند و عاشق بر عهده داشتند.

*بازیکنان با تعصب خاص و با صداقت کامل عضویت تیم ها را می پذیرفتند و با از خودگذشتگی و ایمان به وحدت و یک پارگی در اختیار تیم ها قرار می گرفتند.

*تیم ها در سایه تلاش و برنامه ریزی صحیح و تعصب کامل نسبت به اداره هدفمند تیم اقدام می کردند.

*توجه به رده های پایه از عوامل مهم رونق فوتبال در منطقه بود تا جایی که مسابقات نوجوانان، آموزشگاهی و جوانان با برنامه و منظم برگزار می شد. مسابقات نوجوانان و جوانان در سطح استان باشکوه هرچه تمام انجام می گردید.

*فعالیت تیم منتخب انگیزه بازیکنان برای رسیدن به پیراهن آن را بالا می برد.

*پول و امکانات هنوز به شکل جدی وارد فوتبال نشده بود به طوری که بازیکنان با عشق و علاقه تیم خود را انتخاب می کردند و حتی در تأمین هزینه ها نیز مشارکت نموده و تیم را متعلق به خود می دانستند.

*برنامه ریزی درست مسئولین و احساس وظیفه آنها موجب رونق و شکوفایی فوتبال آن ایام می شد تا جایی که در آن روزگار در اردبیل 12 تیم در دسته یک، 12 تیم در دسته دو و چندین تیم در دسته سه فعال بوده و در کنار آن تیم های دسته یک موظف به تشکیل تیم های جوانان بودند.

*حضور تیم های نامی از تهران و برگزاری دیدارهای دوستانه یکی از عوامل شکوفایی فوتبال در منطقه محسوب می شد. برای اولین بارمرحوم بهلول محمدزاده تیم ملوان بندر انزلی را با بازیکنان معروف اش چون  غفور جهانی، علی نیاکانی و عزیز اسپندار به اردبیل دعوت کرد و یا تیم استقلال تهران به همت حسین غفاری با بازیکنان سرشناس اش میهمان اردبیلی ها شد و یا تیم هایی چون بانک ملی تهران، هما و تیم ملی جوانان با تلاش هیآت فوتبال در اردبیل به میدان رفتند.

چهره های تأثیرگذار

در دهه های 50 و 60 چهره های متعددی در شکوفایی و پیشرفت فوتبال اردبیل نقش آفرینی کردند که می توان از بشیر عزیزی، مرحوم جعفر صراط جنتی، مرحوم مجید عقیلی، مسعود هوشمندی، مرحوم بهلول محمدزاده، حسین غفاری، اسرافیل نجفلو، داود حسنی فرد، فرضعلی بابلی و محمد محرمی را نام برد. در این میان از زنده یاد هوشنگ چمن آرا، اصغر رونقی و حبیب نجفلو باید نام ببرم که بر گردن فوتبال اردبیل حق بزرگی دارند.

حبیب نجفلو

حبیب نجفلو را می توان از بنیانگذاران فوتبال نوین در اردبیل نام برد. او با یک برنامه ریزی فوتبال اردبیل را متحول کرد و مسابقات را از محلاتی به باشگاهی تبدیل نمود. این کار با تحمل زحمات زیاد و طاقت فرسایی ممکن شد و نتیجه آن آغاز فعالیت رقابت های دسته یک و دسته دو در اردبیل بود. او انسان بزرگی است که آرزوی سلامتی و تندرستی و سربلندی برای او دارم.

هوشنگ چمن آرا

زحمتکش فراموش نشدنی فوتبال اردبیل. اقدام آن مرحوم در راه اندازی مسابقات جام عقاب که با آغاز فصل بهار برگزار می شد و نقش اساسی در آمادگی تیم ها برای حضور در رقابت های باشگاهی ایفا می کرد به موقع خود بی نظیر بود. خدایش بیامرزد.

بهلول محمدزاده

عاشق فوتبال اردبیل بود. برای کمک به پیشرفت و توسعه فوتبال در خدمت هیأت قرار می گرفت و در راستای دعوت از تیم های تهرانی تلاش می کرد.

اژدر عمی

ورزشگاه تختی اردبیل با نام اژدر عمی عجین بود. زحمتکش صادق و عاشق راستین فوتبال. او در مسابقات تیم منتخب با هدایت تماشاگران نقش مهمی در کسب پیروزی ها داشت.

مشهدی عارف

در عشق و علاقه وی به فوتبال جای تردیدی وجود ندارد. عاشقانه تیم پاس را دوست می داشت و تماشاگر دائمی رقابت های باشگاهی بود.

رفقای فابریک

با اکثر بازیکنان تیم ها رابطه صمیمی داشتم اما ارتباط دوستی من با زنده یاد مقصود بایرامی، اصغر رونقی، محمد محرمی، رحیم نوروزی، اصغر فرخی و مرحوم بیت اله سیف بابلانی چشمگیر تر بود.

خاطره فوتبالی

*در دهه 60 زمین ورزشگاه تختی زیر کشت چمن رفت و مسابقات باشگاهی در زمین خاکی دبیرستان صفوی برگزار شد. در  رقابت های استانی تیم منتخب اردبیل به مقام قهرمانی رسید و برای یک روز اجازه تمرین در زمین چمن ورزشگاه را صادر کردند. بازیکنان بدون کفش و یا کتانی برای اولین بار روی چمن ورزشگاه تمرین کردند و قرار بر این شد که رقابت های سال بعد باشگاهی در روی زمبن چمن برزگرار شود. وقتی زمستان گذشت و برف ها آب شد در کمال تعجب از چمن در ورزشگاه تختی اثری نمانده بود و سرما کل چمن را از بین برده بود! و این گونه بود که باز حسرت زمین چمن در دل بازیکنان اردبیلی باقی ماند.

*در بازی دوستانه استقلال تهران و ستاره همه باخت سنگین ستاره را پیش بینی می کردند. استقلال با مربیگری مرحوم منصور پورحیدری با یاران ثابت خود از جمله شاهین و شاهرخ بیانی، عبدالعلی چنگیز، رضا حدی، اصغر نعلچگر، اصغر حاجیلو ، هادی نراقی و … به اردبیل آماده بود. با درخشش و از خود گذشتگی بازیکنان ستاره، استقلال با نتیجه 2 بر 1 پیروز شد. این نتیجه در آن زمان نتیجه دور از انتظاری بود.

ورقایی در پایان مصاحبه با ما یک جمله می گوید: “امیدوارم که فوتبال اردبیل دوباره جایگاه واقعی خود را پیدا بکند”.

 




جو سازی و دروغ بافی؛اسلحه ای برای ناکارآمدها

مسئولینی که کارنامه ای روشن و قابل دفاع ندارند برای سرپوش گذاشتن بر ضعف ها و حفظ موقعیت و صندلی مدیریت، چاره ای جز روی آوردن به آشفته نمودن و غبار آلود کردن فضا ندارند.

آنها برای این که از نظرها نیفتند و خود را مدیر و کارآ جلوه دهند و بر آنچه که ندارند و نکرده اند افتخار نمایند در تیرگی غبار ایجاد شده می خواهند گلیم از آب بر کشند و روزهای آینده را نیز در اختیار بگیرند و به مدیریت خانمانسوزِ شان ادامه بدهند.

برخی از این افراد که به طور اتفاقی و با کمک و مساعدت یاران جناحی، دوستان ستادی و همراهان نفوذی به موقعیتی دست یافته اند تا جایگاه و پایگاه خود را متزلزل می بینند عده ای را به استخدام در می آورند تا با جار و جنجال ، رفتارهای دوگانه، اخبار دروغ و ساختگی، افکار عمومی را تحت تأثیر قرار داده و حاشیه امنی برای خود ایجاد نمایند.

از مدیر و نماینده، از کارمند جزء تا کارشناس خبره و از رئیس و تا مرئوس آن کس که پربارتر است و کار بلد، تلاشگر است و صادق و آرام است و منطقی، نیازی به هیاهو و جو سازی و دروغ بافی ندارد و در مقابل آن کس که چیزی برای عرضه ندارد چاره ای جز فکر کردن به هیاهو و دل سپردن به میرزابنویس های قلم فروش و هوچیگر های کارنامه دار ندارند.

آن ها که اهل عملند و برای وعده ای که به مردم داده اند تلاش می کنند، آن ها که دلشان برای جلب رضایت مردم می تپد و آن هایی که از هوچی گری و دروغ و خودنمایی دوری می کنند بدون شک در دل مردم برای خود جا باز می کنند. به زور تبلیغاتِ خشک و بی اساس در رسانه ها و فضای مجازی و راه اندازی کانال های متعدد در پوشش اسامی رنگی نمی توان مردم را گول زد.

توانایی، جایگاه و موقعیت هر مسئولی مشخص و روشن است. دوری از حرکت جانبدارانه و زیر پا گذاشتن حقیقت و تلاش برای پوشاندن جامه کارایی به تن ناکارآمد ها و کوبیدن بر طبل شعار و جنجال، دور شدن از عرصه منطق است.

حرکت هایمان را در هر زمینه بر مبنای منطق و عقل و حقیقت قرار بدهیم. از جار و جنجال و هیاهو فاصله بگیریم و حرمت اشخاص را بدون توجه به وابستگی های سایسی و منافع مادی نگه داریم چرا که فردای قیامت در پیشگاه احدیت باید جوابگوی اعمال خود باشیم.

 

 

 




جامعه رسانه ای و اخلاق حرفه ای

سامان دهی فضای مجازی و کنترل کانال های خبری به یکی از سوژه های اصلی چند روز اخیر در سطح استان اردبیل تبدیل شده است.

مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیر کل امور اجتماعی استانداری بر این امر تأکید کرده و گروه مخالف و موافق به موضعگیری پرداخته اند.

این که آیا از نظر قانون و امکانات و زیر ساخت ها، ارشاد و یا استانداری قادر به این کار هستند و آیا در راستای تحقق حرفی که زده اند می توانند موفق باشند یا نه بحث دیگری است و جو حاکم بر فضای مجازی و چگونگی رفتارها و برخوردهای برخی از گردانندگان و متولیان کانال ها نیز موضوع دیگری هستند که قابل بررسی می باشد.

در کنار برخی از فعالین فضای مجازی که گاهی اصول اولیه حرفه ای را زیر پا می گذارند و به اقداماتی که می توانند جای ده ها سؤال داشته باشند، دست می زنند، هستند مسئولین رسانه های دیگر و بخصوص رسانه های چاپی که آنها نیز مسیر خوبی را انتخاب نمی کنند و به سهم خود موجبات بروز گلایه ها و مشکلات را فراهم می نمایند.

زیر پا گذاشتن اخلاق حرفه ای یکی از معضلاتی است که در سال های اخیر و بخصوص با توسعه فعالیت خبری در فضای مجازی دامن بخش رسانه ای را گرفته و به عنوان آفتی خطرناک در پریشان کردن فکر جامعه و پریشان کردن حال مردم نقش ایفا نموده است.

فعالین عرصه مجازی به مرور که با کار خبری آشنا شدند به فکر پیوند این فضا با رسانه مکتوب افتادند و در حال حاضر اکثر آنها در کنار کانال های خبری مجوز رسانه های چاپی را نیز اخذ کرده و در هر دو بخش صاحب کرسی و اندیشه و فکر شده اند!!

مشکلات ناشی از بهم ریختگی ارتباط فعالین فضای مجازی با مسئولین با عدم رعایت اخلاق حرفه ای پیوندی ناگسستنی دارد.

یک فعال رسانه ای تعریف خاص خودش را دارد و هر فردی که خارج از این چارچوب به نام خبرنگار عمل نماید می تواند ضربات جبران ناپذیری بر شرافت این حرفه وارد نماید.

همکاری که به جای کار حرفه ای و پرتو افشاندن بر حقایق و تلاش و جستجوگری و رعایت اخلاق روزنامه نگاری و اصول حرفه ای به جار و جنجال و هوچی گری پرداخته و شهرت و مکتبی به هم بزند معیارهایش دچار سستی و ریزش می شود.

فعالیت غیر اصولی تعدادی کمتر از انگشتان دست که نباید به حساب کل جامعه خبری(مجازی و مکتوب) گذاشته شود. مبارزه با زیاده خواهی ها می تواند با آسان ترین روش و بدون نیاز به مصاحبه ها انجام بپذیرد.

گناه اصلی در توسعه این روش مذموم بر عهده آن دسته از مدیران دستگاه ها می باشد که به خواست غیر منطقی، غیر قانونی و غیر اصولی برخی ها گردن می نهند. مدیران قوی، دارای کارنامه و کارآمد و توانا را هیچ کس نمی تواند از مطلب نوشتن و منتشر کردن آن بترساند.

در مقابلِ تهدید یک فعال پوشالی رسانه ای باید ایستادگی کرد. افشاگری بهترین وسیله برای پایان دادن به میدان داری عده ای است که می خواهند در قالب فعال رسانه ای به اقدامات غیر اخلاقی و مجرمانه بپردازند.

در مقابل شیرین زبانیِ فعالان رسانه و فضای مجازی تسلیم شدن، جفا در حق کسانی است که صادقانه در فضای رسانه تلاش می کنند و برای انجام وظیفه شب و روز نمی شناسند. سکوت در قبال زیاده خواهی کسانی که از قلم به عنوان قداره استفاده می کنند غرق شدن در دریایی از اشتباهات و ندانم کاری هاست.

نیازی به برنامه ریزی، تشکیل جلسات و صرف ساعت ها وقت نیست.کافی است به همه مدیران و فعالان دستگاه های دولتی و عمومی، افشاگری و ایستادگی در قبال درخواست غیر منطقی اشخاص در پوشش فضای مجازی و رسانه تکلیف گردد.

در صورت عمل به این سفارش خود به خود زمان حذف چهره های غیر رسانه ای و فرصت طلبان نان به نرخ روز خور فرا می رسد و فضایی ایده آل، مطلوب و خدمتگزار بر فضای مجازی و رسانه ای منطقه حاکم می گردد.