1

فضول باشی و ماجرای جام جم و بالهارود

بلبل زبانی های فضول باشی تمامی ندارد. ماندن در خانه او را به آدمی پرحرف و زودرنج تبدیل کرده است.

به بهانه احوال پرسی و این که مطمئن بشوم سالم است و به کرونا مبتلا نشده است به او زنگ زدم، تا سلام کردم گفت: خوب شد که تماس گرفتی، شاید تو یکی به سؤال من جواب بدهی.

در ادامه گفت: خوب گوش کن. رئیس هیئت فوتبال استان اردبیل در مصاحبه ای گفته که در راستای احیای تیم های ریشه دار و قدیمی دو تیم جام جم بیله سوار و ذوب آهن اردبیل به نمایندگی از استان در رقابت های دسته سه شرکت می کنند.

گفتم: خیلی هم عالی، خداوند عمر او و مشاورین اش را زیادتر، کلامشان را نافذتر، موقعیتشان را والاتر، شوکت شان را افزون تر و عشق به فوتبال شان را روز به روز بیشتر و بیشتر بکند. خلاصه حضور دو تیم در پائین ترین سطح لیگ در موقعیت کنونی برای فوتبال نعمت بزرگی است. باید قدرش را بدانیم و بر دستان بانیان و عوامل مؤثر در تحقق آن بوسه زده و در مقابل محبت و تلاش شان سر تعظیم فرود آوریم. حالا سؤال خودت را بپرس.

گفت: مگر قهرمان لیگ به اصطلاح برتر فصل گذشته استان، شهرداری بیله سوار نبود؟ جام جم که چندین سال است وجود خارجی ندارد. چگونه به عنوان سهمیه اصلی معرفی شده است. آیا باشگاه مجوز قانونی دارد؟ آیا دست اندرکاران تیم شهرداری از حق خود گذشته اند؟

از طرف دیگر من نامه ای دیده ام با امضای رئیس هیئت فوتبال بیله سوار که خطاب به استاندار اردبیل نوشته و تیم بالهارود بیله سوار را نماینده استان در لیگ دسته سه معرفی نموده و استاندار را به تشکیل جلسه برای جلوگیری از عدم حضور این تیم در لیگ دسته سه مکلف نموده است. در برنامه مسابقات شش هفته ای فصل گذشته لیگ نیز که توسط هیئت فوتبال اعلام می شد نه اثری از بالهارود است و نه خبری از جام جم. حالا تو اگر می توانی معادله چند مجهولی رابطه بین شهرداری، بالهارود و جام جم را حل کن و خیال ریاضیدانان ناتوان را راحت نما.

گفتم: حالا هیئت فوتبال می خواهد کاری بکند و شما بهانه می گیرید. در برخی موارد قانون و عرف کیلوئی چند؟تصمیمات استانی و اختیارات مدیر را قبول نداری؟ در همان مصاحبه فرموده اند که هیئت با برنامه دقیق و مشاوره با پیشکسوتان در فکر و اندیشه احیای تیم های ریشه دار است. هرچند که برنامه های هیئت جزء اسرار مگوست ولی امیدواریم که به مرور تیم های ریشه دار چون آذرآب بیله سوار، ذرت کاران پارس آباد، پاس اردبیل، ستاره اردبیل، سینای اردبیل، عقاب اردبیل و … را احیا کنند و برای همه آنها مجوز تأسیس باشگاه اخذ و حداقل امکانات را فراهم بکنند. از قدیم گفته اند “کور الهدن نه ایستر، ایکی گوز، بیری ایری بیری دوز.

گفت” زیاد حاشیه می روی، گناه که نکردم پرسیدم تیمی که چندین سال در صحنه فوتبال استان نبوده چگونه می تواند در لیگ دسته سه حضور پیدا بکند؟ یا بالهارود که مالکش به استاندار نامه می نویسد بر اساس کدام معیار خود را نماینده استان معرفی کرده و شهرداری نیز چگونه علیرغم قهرمانی با از دست دادن امتیاز موافقت کرده است؟

گفتم: فضول جان دست بردار، هیئت فوتبال ما قدرقدرت است، هم رئیس و هم مشاورینش جاپای خوبی در فدراسیون دارند. این گونه نغییرات و به هم زدن قاعده در نزد آنها چیز مهمی نیست، مثل یک لیوان آب خوردن است. عوض این که انتقاد بکنی باید به این قدرت، جایگاه، موقعیت و توانایی افتخار بکنی. لااقل یک جو انصاف داشته باشید مسئولینی که بتوانند این گونه  اسامی تیم ها را چون مهره های شطرنج جا به جا بکنند شایسته تکریم هستند. و در ضمن توجه کن که این روزها برای ثبت یک شرکت یا باشگاه مشکل انتخاب نام وجود دارد و ممکن است که نام تیم جام جم بالهارود شهرداری بیله سوار بوده و در مکاتبات و مصاحبه ها از فن خلاصه نویسی و فاکتورگیری استفاده شده است.

گفت: ایرادی ندارد سکوت اختیار می کنیم. از امروز کارم دعا کردن خواهد بود که اولا این دو تیم تا به آخر بتوانند مسابقات را ادامه بدهند و ثانیا نتایج خوبی بگیرند و باخت های خجالت آور نداشته باشند. انشااله.

 




دفاع از فوتبال یا تأمین منافع شخصی

معرفی دو تیم از استان اردبیل به رقابت های لیگ دسته سه، در روز های اخیر به یکی از بحث های اساسی در میان فوتبالی های منطقه تبدیل شده است.

رئیس هیئت فوتبال استان در مصاحبه ای گفته است که انتخاب دو تیم جام جم بیله سوار و ذوب آهن اردبیل در راستای تحقق تفکر احیای تیم های قدیمی و ریشه دار بوده است.

جام جم بیله سوار به عنوان قهرمان لیگِ شش هفته ای به اصطلاح برتر استان در لیگ دسته سه حق طبیعی اش بوده است. ریشه دار و قدیمی بودنش ربطی به معرفی اش ندارد.

سهمیه دومی که به استان تعلق گرفته با نظر هیئت فوتبال استان به ذوب آهن، تیم رده هفتمی لیگِ نیم بند اختصاص داده شده است. این جا به نظر می رسد که بحث احیاء برای سرپوش گذاشتن به همه سؤالات و اعتراضات انجام گرفته باشد.

معترض اصلی به انتخاب ذوب آهن، تیم رده دومی لیگِ نیم بند، ساوالان یوردوم مشگین شهر است. قانون و مقررات خاصی که تدوین و ابلاغ شده باشد برای اظهار نظر در چنین مواقعی وجود ندارد. همین امر موجب تصمیم دلبخواه هیئت می شود و مسلم است هر تصمیمی که با توجه به قانون و مقررات و یا عرف اتخاذ نگردد می تواند حاشیه را به دنبال داشته باشد.

همه کارة تیم ساوالان یوردوم مهدی محمدی است. او هم زمان با اعلام تصمیم هیئت، شدیدا به حافظ نشینان معترض شده و رئیس هیئت را در تیررس انتقادات خود قرار داده است.

انتقاد محمدی از هیئت و یا از یار شفیق و همیشگی اش بسیار تعجب آور است. کسی که همیشه در خدمت هیئت بوده و در انتخاب رئیس هیئت عاملی برای رایزنی و رأی جمع کردن بوده به یکباره موضع را تغییر دادن و از صف دوستان جدا شدن و به جمع منتقدان پیوستن شبهه برانگیز می شود.

در دی ماه 97 مطلبی از مهدی محمدی در فضای مجازی بر علیه نویسنده این سطور منتشر شد.این مطلب درست بعد از انتشار مطلبی که در آن سؤالاتی از هیئت فوتبال استان مطرح شده بود در گروه ها و کانال ها توسط چهره های منتسب به هیئت به طور گسترده توزیع شد و حتی در برخی از موارد عوامل اجرایی هیئت نیز ذوق زده و با غرور هر چه تمام برای سرپوش گذاشتن به سؤالات مطرح شده وارد گود شدند.

در مطلب منتسب به مهدی محمدی سؤالات پیش پا افتاده از جمله کمیته اهلیت و چگونگی انتخاب احد شیخ لاری به سرمربیگری تیم شهرداری بزرگنمایی شده بود. جواب همه آن سؤالات مدت ها قبل از آقایان در کتاب “از صعود تا سقوط” داده شده بود ولی چون دوستان توان پاسخگویی به پرسش های پایگاه خبری ناظر ورزش را نداشتند با این تاکتیک در اندیشه فرار از پاسخگویی بودند.

محمدی حتی در دومین مطلبی که کوتاه بود مدعی شد که اگر ریگی در کفش نداریم به سؤالات پاسخ بگوییم. این کار انجام شد و اینک بعد از برافراشته شدن پرچم مخالفت با هیئت فوتبال توسط وی از این مربی و فعال در عرصه ورزش می خواهیم اگر ریگی به کفش ندارد به سؤالات زیر پاسخ بگوید.

1_ هواداری از هیئت فوتبال استان در سه سال اخیر و تأیید همه جانبه اقدامات از روی دلسوزی به فوتبال بوده و یا در راستای تأمین منافع شخصی انجام پذیرفته است؟

2-انتقاد این روزها از هیئت فوتبال استان در ارتباط با حفظ منافع فوتبال استان و دفاع از حقوق پایمال شده دیگران بوده و یا از جهت دست نیافتن به منافع شخصی انجام پذیرفته است.

3-آیا انتشار مطالب سفارشی و بازی با آبروی افراد کار قابل قبولی است و یا وی با چنین رفتارهائی مخالف می باشد؟

به هر حال امیدواریم به جای جواب دادن به این سؤالات شاهد انتشار مطلبی بر علیه خودمان توسط یکی دیگر از سینه چاکان ساکن یک شهرستان دیگر نباشیم. امیدواریم اگر ادعای ورزشی بودن و تبعیت از اخلاق ورزشی را داریم حداقل در این ارتباط شفاف باشیم. شفافیت قادر است از بروز فساد ممانعت بکند و برای کسانی که می خواهند کارها در مسیر قانون و مقررات قرار بگیرد کمک حال باشد تا بازیچه دست عده ای مقام پرست نشوند و با ریسمان پوسیده آنها به چاه نیفتند. انشااله.

 

 

 




دلنوشته فوتبالی/ تصویری از فوتبال اردبیل

رقابت های فصل جدید فوتبال ایران با شروع لیگ برتر کلید خورد. قرار بود این رقابت ها در هفته گذشته آغاز شود ولی بالا رفتن آمار مبتلایان به کرونا رقابت ها را تا 16 ابان ماه عقب انداخت.

عدم حضور تماشاگر قابت ها را از شور و حال خاص خودش دور می کند ولی به هر حال برگزاری لیگ تکلیفی است که باید انجام شود.فعلا جای شکرش باقی است که در سطح کلان یعنی در سازمان لیگ تلاش می شود که همه رقابت ها انجام شود و در استان ها نیز بسته به شرایط و توان، دوراندیشی و کارآمدی مسئولان رقابت های استانی تا به انتها و معرفی قهرمان برگزار می گردد و در استان هایی چون اردبیل با شش هفته رقابت پرونده بازی ها بسته می شود و به هر طریق ممکن قهرمان معرفی می گردد تا در امتیاز بندی معمول در ارزیابی هیئت های استانی سبد هیئت از امتیاز این بخش خالی نباشد.

تقریبا همه استان های کشور به نوعی درگیر مسابقات فوتبال در سطوح مختلف هستند. بر  اساس آئین نامه ابلاغی از سوی فدراسیون، قهرمان لیگ های استانی به عنوان نماینده استان در مسابقات لیگ دسته سه حضور می یابند. این امتیازی است که همه استان ها اعم از برخوردار و کم برخوردار از آن بهره مند هستند.

مفهوم این امر آن است که حضور یک تیم از هر استان در لیگ دسته سه معیاری برای ارزیابی توان و کارکرد هیئت ها نیست. اگر استانی در همه رده های لیگ، از برتر تا دسته سه دارای تیم باشد و در برخی از سطوح لیگ هم بیش از یک تیم داشته باشد مسئولین فوتبالش می توانند عملکرد مطلوب را مدعی باشند و گرنه حضور یک تیم در دسته سه نمی تواند دلیلی محکم  وقابل قبول برای تحول در فوتبال یک منطقه محسوب شود.

سهم اردبیل در لیگ فوتبال(بزرگسالان)

اشاره به تعداد تیم های حاضر در لیگ بزرگسالان تا حدودی می تواند بیان کننده سهم استان اردبیل از سفره گسترده فوتبال کشور باشد.

در لیگ برتر16 تیم، لیگ یک 18 تیم، لیگ دو28 تیم و لیگ سه 56 تیم حضور دارند. مجموع تیم های حاضر در این رقابت ها 118 تیم است. سهم استان اردبیل از این تعداد فقط یک تیم است. تیمی که بودنش هیچ منتی ندارد چرا که بر اساس آئین نامه قهرمان هر استان به طور مستقیم به لیگ دسته سه صعود خواهد کرد.

آیا استحقاق و شأن فوتبال اردبیل برخورداری از یک تیم در میان 118 تیم است؟ شاید توقع برخی ها از فوتبال منطقه بیشتر است و یا ممکن است باشند کسانی که این یک سهمیه را نیز برای فوتبال منطقه زیاد بدانند اما هر چه که باشد حق فوتبال اردبیل این نبوده و نخواهد بود.

طرح این موضوع امیدواریم که چون گذشته برای عزیزان دست اندرکار غیر قابل تحمل نباشد و با دستپاچگی به دنبال استخدام میرزابنویس از نقاط مختلف استان و بیان مسائل پیش پا افتاده و ایجاد گرد و خاک برای پوشش دادن واقعیت هایی به نام کم کاری و عدم توانایی بر نیایند.

بهتر است برای کم کردن زحمات و هزینه های جانبی برخی، برای چندمین بار اعلام بکنیم که نگارنده این سطور(نادر پرستار) عضو کمیته اهلیت در بحث واگذاری امتیاز تیم شهرداری بوده و در آخرین جلسه آن در کنار 12 نفر دیگر حضور داشته است.

شهرداری و شورای شهر در آن مقطع با توجه به نامه شماره 97842 مورخه 10/8/93 معاون عمران و توسعه امور شهری و روستایی وزارت کشور مصمم به واگذاری امتیاز تیم بود و کمیته اهلیت از بین سه نفر متقاضی افراد را برای تصمیم گیری با اولویت به شورا معرفی کرده است. همچنین تاکنون پنج جلد کتاب به همت نگارنده این سطور چاپ و منتشر شده و هر ارگان و نهاد و فردی که از ناشر نسبت به خرید این کتاب ها اقدام کند ربطی به نویسنده نخواهد داشت. هرچند که وظیفه همه ارگان ها و بخصوص امور فرهنگی و ورزشی است که از تألیفات و آثار منتشر شده حمایت مادی و معنوی بکند. تألیف کتاب و توزیع و فروش آن هم اگر جرم می باشد و گناه آن نیز متوجه نویسنده کتاب باشد در این ارتباط نیز حاضر به دادن تاوان خواهیم بود.

برخی ها همیشه عادت کرده اند که از خود مواظبت نکنند و متأسفانه بارها از حول حلیم به دیگ افتاده و هیچ گاه از گذشته عبرت نگرفته اند.

حربه جدید نیز در اختیار گذاشتن صورتجلسه کمیته اهلیت است که برخلاف اصول امانتداری و روال اداری مرسوم انجام می پذیرد. به هر حال همه این اقدامات نوعی چنگ انداختن به حباب روی آب است و نتیجه مطلوب و موافق میل نمی تواند بر جای بگذارد.

واقعیت های فوتبال اردبیل

کفگیر فوتبال اردبیل به ته دیگ خورده است. این را نمی توان کتمان کرد. در حاکمیت این شرایط بدون شک عوامل و پارامترهای مختلف دخیل هستند. در باب نابودی فوتبال اردبیل گرفتن یقه یک نفر و یا یک مجموعه دور از انصاف است. هر بخشی در این میان سهمی را به خود اختصاص می دهند. ممکن است مجموعه ای درصد بیشتری سهم داشته باشد. وقتی بخواهیم همه واقعیت ها را کتمان بکنیم و خود را قهرمان بلامنازع و مدیر بدون عیب و نقص معرفی نماییم اینجای کار سؤال برانگیز می شود.

اگر بپذیریم که اوضاع این رشته پرطرفدار باب میل نیست و هر بخش به اندازه خودش در ایجاد آن سهیم بوده تحلیل مسئله و رسیدن به نتیجه ای مطلوب برای غلبه بر مشکلات کاری آسان و قابل قبول خواهد بود.

با کوچکترین انتقاد زره جنگی بر تن کردن و خود را از هر اتهامی تبرئه نمودن و گناه و تقصیر وضعیت فوتبال را به گردن دیگران انداختن کاری پسندیده نیست و در این میان تأسف از آنِ کسانی است که صداقت و مردانگی خود را با دیناری معامله می کنند و حرف های دیروز خود را در مقابل امتیازی بی ارزش چون بخشیده شدن ورودی تیم و یا حکم مسئولیتی در مجموعه پس می گیرند.

امیدواریم دست اندرکاران امر و کسانی که در تعیین تکلیف مدیریتی فوتبال اردبیل دخیل هستند برای پایان دادن به وضعیت فعلی و به کار بستن چاره ای کارآمد و کارساز اندیشه بکنند.

اگر تلاش ها بر مالکیت قانون و اجرای آن در عمل و نه در حرف استوار باشد و عقل کل مآبانه با مسائل برخورد نشود و به حرف و سخن صاحب نظران و آرای منتقدان و تذکرات دلسوزانه خیرخواهان توجه گردد ایجاد تحول در وضعیت فعلی نمی تواند دور از دسترس باشد.

اگر صادقانه و بدون تعصب با واقعیات غیر قابل انکار برخورد مناسب شود و هرچه که در سطح جامعه به وضوح و روشنی قابل رویت است مورد قبول قرار گرفته و از کتمان کردن مسائل بدیهی خودداری شود و برای رفع و برطرف کردن مشکلات موجود اقدامات مناسب و مطابق با نیازهای روز انجام بپذیرد فوتبال ما می تواند نفسی تازه کند و در مسیر جدیدی برای پیشروی قرار بگیرد.

پذیرفتن به نتیجه نرسیدن سبک و سیاق اداره امور فوتبال در سال های اخیر و قابل قبول نبودن نظم و ثبات تشکیلاتی و مدیریتی و بی اثر بودن برخی نام ها در مجموعه مدیریتی حاکم و دوری کردن از اقدامات تکراری و روش های نخ نما و کلیشه ای می تواند روحی تازه در کالبد فوتبال منطقه بدمد به شرطی که کار را به دست اهلش بسپارند و از منیت ها، خودمحوری ها و منفعت طلبی ها دوری نمایند.

شرایط سخت حاکم

برای ورزش و بخصوص فوتبال شرایط موجود در بحث بیماری کووید19 مشکلی بزرگ و غیر قابل پیش بینی بوده است. از هر رشته ورزشی توقع و انتظار باید با توجه به واقعیت ها باشد. آماده کردن تیم ها و برپایی تمرینات منظم در تمامی سطوح و نمایندگان فوتبال و فوتسال استان در رقابت های قهرمانی کشور بس طاقت فرساست.

تأمین هزینه ها و امکانات مورد نیاز برای تیم هایی که باید در مسابقات قهرمانی کشور حضور پیدا بکنند در شرایط موجود همتی مضاعف را طلب می کند. بار سنگین همه این کارها بر دوش عوامل و گردانندگان تیم ها است. آن ها با دست های خالی به هر دری می زنند تا شرمنده اعضای تیم و اولیای بازیکنان نباشند و حقیقت امر کار همه آن ها قابل تحسین و لازمه تقدیر می باشد.

در کنار تلاش مسئولین تیم ها چنانچه تشکیلات فوتبالی استان برای حمایت از تیم ها و شناساندن جایگاه آن ها در رقابت های کشوری برای جامعه و مسئولین و دست اندرکاران استان دارای برنامه باشند و برای پیگیری امور مربوط از افراد شناخته شده و دارای پیشینه قابل قبول و معتقد به خدمت بی منت بهره ببرد می توان کارهای زیادی در ارتباط با رفع مشکلات و تأمین نیازها انجام داد. منتظر موفقیت تیم ها بودن و سکه درخشش به نام خود زدن و متهم کردن دیگران در زمان شکست و تبرئه مجموعه فوتبالی در چنین شرایط می تواند ظلم بزرگی در حق دست اندرکاران و فعالین عرصه تیمداری در سطح منطقه باشد.

اعضای مجمع

اعضای مجمع هیئت فوتبال استان بزرگترین و اصلی ترین مقصر در ایجاد شرایط فعلی برای این رشته به شمار می روند. وظیفه مجمع و اعضای آن جمع شدن در زیر یک سقف و رأی انداختن به صندوق و یا دست بلند کردن در ازای پیشنهادهای رئیس هیئت نیست. برای رائی که داده اند در مقابل پروردگار باید پاسخگو باشند. همه نقاط ضعف و مثبت فوتبال به پای آنها نوشته خواهد شد. عواقب همه کارهای خیر و ناصواب برای آنهاست. حضور فعال اعضای مجمع می تواند در رشد هرچه بیشتر مشکلات و ناهنجاری فوتبال بکاهد.

آیا در هشت سال گذشته اعضای مجمع به وظیفه قانونی و ذاتی خود عمل کرده اند؟ آیا حاصلی از اقدامات در رابطه با انتخاب رئیس و دیگر اعضای هیئت را مورد بررسی قرار داده اند؟ آیا شکست های متوالی نمایندگان استان در رقابت های کشوری و لیگ را آسیب شناسی کرده اند؟ آیا برای آنها صرف عضویت در مجمع و جلب نظر مساعد برخی از دوستان و هم ولایتی ها کافی است؟ آیا مایل به برنامه ریزی برای ترسیم آینده ای روشن در فوتبال برای جوانان این منطقه نیستند؟

امیدواریم که اعضای مجمع حداقل برای بررسی عملکرد سه سال اخیر هیئت فوتبال به دور از هرگونه حاشیه  و شعارها اقدام بکند و افکار عمومی را در جریان قرار بدهند.

سیمیه مازاد

اختصاص یک سهمیه علاوه بر سهمیه قانونی استان برای لیگ دسته سه برای فوتبال استان مشکل آفرین شده است.

در هر کاری اگر تکیه به قانون نباشد و سلایق شخصی و گروهی و تصمیمات آنی و گردن نهادن یه سفارش دوستان و مسئولان بر

عرف و قانون پیشی بگیرد، بروز حاشیه و ایجاد تنش حتمی خواهد بود. همان بحثی که این روزها فوتبال ما با آن دست به گریبان می باشد. ساوالان یوردوم مشگین شهر به دلیل قرار گرفتن در رده دوم جدول رقابت های به اصطلاح لیگ برتر استان معرفی به رقابت های لیگ را حق طبیعی خود می داند از طرف دیگر رئیس هیئت فوتبال این سهمیه را برای خود تلقی کرده و آن را به تیم هفتم جدول رده بندی واگذار می کند. همین اقدام کافی است که گلایه ها، تهدیدها، افشاگری ها و برخوردهای لفظی بیشتر نمود داشته باشند و در برخی از موارد نیز به حرمت ها و جایگاه ها آسیب وارد نمایند.

بیان دلایل و علل اقدام رئیس هیئت فوتبال استان می تواند از میزان و شدت حاشیه ها بکاهد. هر اقدامی که از سوی مسئولین انجام بپذیرد باید پرونده ای از دلایل و مستندات در پشت آن باشد.

اگر اعطای امتیاز حضور در لیگ سه به تیم رده هفتمی لیگ استان اقدامی بر اساس روال و مقررات می باشد رئیس هیئت می تواند با به خدمت گرفتن رسانه های دوست و همراه ، افکار عمومی را در جریان بگذارد و با شفاف سازی از گسترش حاشیه ها ممانعت نماید.

اساسنامه؛ آری یا نه

اساسنامه فدراسیون فوتبال به ابزاری برای به کرسی نشاندن اهداف و خواست های مسئولین این رشته تبدیل شده است.

هر جا که منافع ایجاب بکند به مواد مختلف این اساسنامه پناه می برند و هرجا که مواد آن را بر خلاف خواسته های خود تشخیص بدهند به آرامی و بدون سر و صدا از کنار آن عبور می کنند. این کار یعنی پشت پا زدن به صداقت و کاشتن بذر بی اعتمادی در جامعه فوتبال استان.

اصرار بر اجرای مواد مربوط به تأیید پنج سال سابقه مدیریت کاندیداهای ریاست هیئت و سپر کردن آن در مقابل منتقدان و بی اعتنا بودن به شرایط احراز اعضای هیئت رئیسه و نائب رئیس بانوان و دبیرهیئت نمونه های یک بام و دو هوای پایبندی به اساسنامه محسوب می شود.

کلام آخر

شفافیت در هر امری یکی از ضروریات می باشد. اگر شفافیت نباشد همه چیز نامعلوم شده سره از ناسره شناخته نمی شود و فرق دوغ و دوشاب معلوم نخواهد شد.

اگر شفافیت نباشد زمینه تولد فساد فراهم می شود. اگر شفافیت نباشد امکان تشخیص افراد خودخواه از متواضع و سالم از فاسد میسر نمی شود.

 




چند کلمه حرف حساب در باب مدیریت ها

تجربه

هر که ناموخت از گذشت روزگار

هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار

چرا از فراز و نشیب روزگار عبرت نمی گیریم و درس های تازه نمی آموزیم؟ وقتی می بینیم که مسیر انتخابی در مدیریت، در تحصیل، در تجارت و .. اشتباه بوده و ضرر کرده ایم جرئت پذیرش اشتباه را در خود پیدا نمی کنیم و همچنان بر ادامه رویه قبلی اصرار می ورزیم.

دندانی که زیاد درد می کند و مانع از آرامش و خواب و استراحت می شود به حکم عقل باید کشیده شود. زیر مجموعه ای که جز ایجاد نارضایتی و سنگ اندازی در مقابل ارباب رجوع کار دیگری ندارد باید با برخورد جدی روبرو شوند . حفظ حرمت مردم از واجبات و ضروریات است و اگر جز این باشد کار ما اصل لجبازی و رفتارمان رفتاری مبتنی بر خودکامگی خواهد بود.

خودکامگی می تواند نابود کننده و ویرانگر فرد و جامعه باشد و این امر در طول تاریخ به اثبات رسیده است. تمرکز کارهای یک مسئول بر حول جلب رضایت خالق و خشنودی خلق است. انحراف از این مسیر خسارت جبران ناپذیری بر حیثیت، کارنامه و آبروی یک مسئول وارد می کند.

عمل به وظیفه، مسئول را می تواند در مقابل بسیاری از مشکلات بیمه بکند. زد و بندهای پشت پرده و آویزان شدن از ریسمان مقامات بلندپایه برای یک مدیر نهایت ذلت به دنبال خواهد داشت.

دوستداران پیشرفت و توسعه واقعی کشور و منطقه وقتی برنامه های مختلف برای حفظ مدیریت ها و تلاش نوچه ها و دست نشانده های آنها در قبال دیگران را می بینند بالبخندی تلخ این خیمه شب بازی ها را به نظاره می نشینند و با تأسف فراوان شیرین زبانی و ادا و اطوار این عروسک های کوک شده را نگاه می کنند .

تا دیر نشده چشم بر روی واقعیت ها باز بکنیم، خادمین را از خائنین تشخیص بدهیم، در دام باندبازی ها و بده و بستان های سیاسی گرفتار نشویم، میدان را برای لایق ها تنگ نکنیم، در دفع آدمک های بی شخصیت، مذنذب، سودجو و متملق کوشش بکنیم، آدم های کار بلد و با شخصیت را در گوشه ای رها ننماییم، علت ها را نادیده گرفته و به بزرگ نمایی معلول ها نپردازیم، از ادبیات خاله زنکی و مخرب و تحقیر کننده دوری بجوییم و در نهایت از پرونده سازی و اقدام انگل ها علیه لایق ها جلوگیری نماییم.

مرور کارنامه مدیریتی برای هر مقام مسئول ضروری است. این کار برای مدیری که عزمش برای حل مشکلات مردم و جامعه جزم است راهنمایی پرفروغ و تأثیرگذار می تواند باشد.

بودن به هر دلیل

کسانی هستند که می خواهند باشند و دیده شوند، به هر قیمت و بهایی که بوده باشد. برای آنها رسیدن به هدف مهم است. حاضرند هر طور که ایجاب می کند حرف بزنند و شیرین زبانی بکنند، این را بکوبند و آن را مدح کنند و ثنا گویند.

متأسفانه تعداد آنها که در فضای سیاسی و مدیریتی استان ما کم نیستند با استفاده از هر ترفند و شگردی بساط پاچه خواری برای مسئولین مافوق راه می اندازند و از سوی دیگر بساط کوبیدن و زدن و تصفیه حساب با هر کس را که دلشان می خواهد پهن می کنند.

بدبختی آن جا چهره خود را بیشتر نشان می دهد که ادعای روشنفکری می کنند و خود را ”فرزانه“ می پندارند.

برقراری رابطه سالاری به جای شایسته سالاری یکی از اهداف آنهاست. آراستن افراد بی استعداد که فرسنگ ها با معیارهای مورد نیاز برای تصدی یک پست فاصله دارند ار ترفندهای آنها به شمار می رود. استادند در این که طفل گرسنه را شانه بزنند و واقعیت ها را کتمان کنند و باظاهری آراسته همه را گول بزنند.

خلاصه آنهایی که برای به دست آوردن یک موقعیت و یا تثبیت در مقام و مرتبتی که دارند تلاش می کنند و به هر دری می زنند تا راهی برای تقرب پیدا نمایند اگر شایستگی قبول مسئولیت و یا ادامه آن را داشتند به دنبال این و آن راه نمی افتادند تا جایی برسند و یا آن چه را در اختیار دارند از دست ندهند. آنها اگر توانایی و لیاقت مدیریت و ریاست را داشتند بر سابقه خدمت و ارزش های خود متکی می شدند تا شغل منتظر آنها باشد.

تجربه ثابت کرده است که آدمیان سفارشی خدمتگزاران صدیق نمی توانند باشند. آنها خادمان مخدومند، عاشقان مال و جاه و نام، و حکایت آنها مصداق بارز این بیت است:

در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد

طاعت از دوست نیاید گنهی باید کرد.

کبک خروس خون

می گویند نمایندگان از هر فرصتی برای دخالت در انتصاب مدیران دستگاه های اجرایی استفاده می کنند. از خودشان سؤال بکنی همه چیز را انکار می کنند و ساعت ها در مورد وظیفه نمایندگان و بخش حساس آن یعنی نظارت تأکید می نمایند. وقتی پای درد دل مدیران می نشینی از تحت فشار بودن برای ارتقای نیروها و به کارگیری برخی ها در پست های بالاتر گلایه می کنند. در این وسط شنونده ها هستند که مات و مبهوت می مانند و نمی دانند دم خروس را باور کنند یا قسم حضرت عباس را.

درچنین وضعیتی حال و روز مدیرانی که سال ها بر اریکه مدیریت تکیه زده اند دیدنی و شرح وضع آنها شنیدنی است. برای این که احساس خطر نکنند و از تزلزل صندلی ریاست ممانعت و جلوگیری بکنند از بابت ملاقات، تشکیل جلسه، عرض ارادت به نمایندگان و اطرافیان و سینه زدن در زیر علم این و آن هلاک می شوند.

سعی می کنند به هر طریق ممکن لبخند رضایت از عملکردشان را بر روی لبان آنها ببینند. اینها وقتی تا حدودی خیال راحت می شوند کبکشان خروس می خواند، بیشتر قیافه می گیرند، در برابر مخالفان جدی و سینه جلو و سربالا ظاهر می شوند و اظهار ارادت به وابستگان نمایندگان در مجموعه مدیریتی را آغاز می کنند.

مدیریتی که پایه هایش بر ترک خوردن استقلال، باج دادن و التماس کردن و نوچه پروری و خاموش کردن صدای مخالف باشد معلوم است که نمی تواند زیاد دوام بیاورد. اگر همه را به هر ترفند و روشی از ریا و تزویر گرفته تا دروغگویی با خود همراه کنند وعده پروردگار را می خواهند چه بکنند؟ راستی پست و مقام چقدر می ارزد که انسان باید برای آن عزت و سربلندی اش را لگدمال بکند؟

پیچک ها

گل نیلوفر خاصیت پیچیدن دارد. علیرغم همه زیبایی هایی که این گل می تواند به محل رشد و حیات خودش ارزانی بدارد اما توان ایستادن روی پاهای خود را ندارد. اگر تکیه گاهی نداشته باشد وجودش نمی تواند معنی پیدا بکند.

در جامعه ما نیز افرادی هستند که خود به تنهایی هیچ هستند. همیشه به دنبال یک سری آدم ها و یا عوامل می گردند تا زمینه اوج و بالا رفتنشان را سبب بشوند.

آنها که ضعف و تملق و چاپلوسی ، ریا و تظاهر و تزویر و چندرویی در وجودشان لانه کرده است می خواهند خود را بالا بکشند این که به دور چه چیز و چه کسی بپیچند مهم نیست بلکه مهم بالا رفتن و خودی نشان دادن است.

عشق به مقام و نشستن بر روی صندلی مدیریت و امر و نهی کردن چنان چشم هایشان را کور و دل هایشان را سیاه و چرکین می کند که از یاد می برند بزرگترین، بالاترین، مطمئن ترین و پایدارترین تکیه گاه آدم ها، خداوند بزرگ و قادر و توانا را.

وقتی چنین شد بالا رفتن های ظاهری و پیچیدن به دور بوته های هرز و بی ریشه و درخت های پوسیده دوام چندانی نمی توانند داشته باشند. وقتی بر عرش دل انسان، زنجیر عشقِ پروردگاری قادر و مهربان آویخته شد و تکیه گاه و پیچیدن به دور ایمان برای سعادت و سرافرازی باشد غصه ای نخواهد بود.

آنهایی که در راه رسیدن به مدیریت و بعد از استقرار در پشت میز آن، خدا را فراموش کنند و تکیه گاهشان را جز او انتخاب بکنند مدیرانی از درون تهی با ظاهری آراسته و باطنی آلوده هستند که سرنوشتی جز رسوایی و شرمندگی نخواهند داشت.

کلی گویی

یکی از دوستان در تماس تلفنی از نوشته هایم در احوال مدیریت انتقاد کرد و گفت: متأسفانه تازگی ها بیشتر نوشته ها در لفافه است و کمتر به طور مستقیم افراد و یا مجموعه ها مورد خطاب قرار می گیرند. چرا این جوری شده و از افشاگری مستقیم فاصله گرفته می شود.

نوشته های تو هم یک سری مسائل کلی را مطرح می کنند و در آنها از پرداختن به جزئیات و اشاره به افراد و دستگاه ها خودداری می شود.

به این دوست عزیز در جواب گفتم که حق با شماست. انگشت گذاشتن بر مصداق ها می تواند در راضی نگاه داشتن مخاطب مؤثر باشد. وضعیت فعلی حوزه عمل در برخورد با چنین مواردی را محدود می کند.

به دوست شفیق گفتم به هزار و یک دلیل حداقل در مقطع کنونی خواسته تو را نمی توان برآورده کرد چرا که اولا مدیران فعلی زودرنج هستند ، آستانه تحملشان بسیار پائین است. مستقیم مدیران و عملکردشان را زیر ذره بین بردن یعنی اعلام جنگ با قدر قدرتی به نام مدیر یا رئیس. در شرایطی که هشت یک خبرنگار در گرو نه می باشد دیگر حوصله ای برای زور آزمایی و توانی برای جمع کردن حاشیه ها باقی نمی ماند.

طرح بحث کلی و بیان واقعیت ها و حقایق موجود خیلی ها را به تفکر وا می دارد و آن که باید از مطالب بهره ببرد می فهمد و به فکر چاره می افتد.

از قدیم گفته اند: چوب را که برداری گربه دزده پا به فرار خواهد گذاشت. آنها که باید بفهمند می فهمند شاید که تلنگری برای بیداری و هشیاری آنها باشد. مشت آنها باز شدنی است چرا که هیچ کس نمی تواند مدت زیادی ماسکی که بر چهره دارد را به نمایش بگذارد.

ثانیا نوچه ها، دست پرورده ها و غلامان حلقه به گوش که بیگانه با منطق و استدلال هستند شروع به فحاشی، هوچیگری و بافتن اراجیف می کنند . این کار فضای کافی برای عربده کشی ها و داستان سرایی ها فراهم می کند. عقل سلیم حکم می کند با تمام توان از میدان دادن به افراد هتاک و خودفروخته خودداری گردد.

نبود فرهنگ تحمل پذیری بزرگترین ضعف برخی از مدیران محسوب می شود. آرزوی ما کاستن از میزان کم تحملی آنهاست تا بلکه بتوانند با صبر و حوصله گفته های منتقدان را بشنوند و از آنها به نفع مجموعه تحت مدیریت بهره برداری بکنند . انشااله   

 




فوتبال اردبیل، پرگاری با زاویه ثابت

اگر ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست در دست هم بگذارند قهرمان فوتبال استان یعنی نماینده بیله سوار مغان باید در دور اول رقابت های لیگ دسته سه حضور پیدا بکند.

برگزاری شش هفته از رقابت های لیگ به اصطلاح برتر، محک خوبی برای سنجش میزان قدرت و توانایی یک تیم نمی تواند باشد ولی امیدواریم که بتواند بازی های خوبی به نمایش بگذارد و توان صعود به دور دوم رقابت ها را داشته باشد.

فدراسیون فوتبال همه ساله تعدادی مجوز علاوه بر سهمیه به برخی از استان های محروم می دهد تا تیم دیگری را نیز راهی مسابقات نماید . این کار فقط در لیگ دسته سه امکان پذیر است و در سایر سطوح،  فدراسیون اجازه این کار را ندارد.

روایت می کنند که یکی از آن امتیازهای اعطایی فدراسیون پنج ستاره به استان اردبیل رسیده است و حال بحث بر چگونگی معرفی دومین تیم استان برای لیگ دسته سه است. اصول حکم می کند که تیم دوم جدول رده بندی لیگ شش هفته ای به اصطلاح برتر به این امتیاز دست پیدا بکند. باید منتظر ماند و تصمیم هیئت فوتبال را در آینده شاهد شد.

حکایت چگونگی حضور تیم های استان در لیگ های فوتبال، یک داستان تکراری و ملال انگیز است. افرادی که کمر به تیمداری می بندند علاقه مند و عاشق فوتبال هستند اما امکانات و سیستم حاکم بر تیمداری های استان موجب می شود که همیشه آنها با مشکلات مالی دست و پنجه نرم بکنند.

این امر در سال های اخیر کاملا در فوتبال اردبیل محسوس بوده است. فوتبال باشگاهی استان همانند پرگاری است که زاویه اش ثابت است. بر مدار یکنواختی و می چرخد و بر روی خط های پیشین خط می کشد. این تکرار ملال آور است و مشکلات مالی و سرنوشت نمایندگان استان در لیگ دسته سه چون پرگاری است که دور خودش درجا می زند.

امسال هم نوبت، نوبت نماینده بیله سوار مغان است. نامه ای که مسئول تیم به استاندار نوشته نشانگر نیاز مالی تیم برای شرکت در رقابت هاست. این امر یعنی همین چرخش فوتبال باشگاهی استان به دور خود.

این همه مدعی هستیم و حرف از توسعه فوتبال استان می زنیم ولی چاره ای برای حل مشکل و یا کاستن از میزان آن نکرده ایم. در فوتبالِ ما سخنان مسئولان به یک سو می رود و واقعیت های ملموس و عینی فوتبال به سمت دیگر.

در نامه یاد شده از استاندار خواسته شده که حداقل مبلغ یکصد میلیون تومان برای حضور این تیم در لیگ دسته سه مساعدت نماید و در اسرع وقت جلسه ای هم برگزار کند.

تجربه نشان می دهد که در سیستم مدیریتی استان برای کمک به تیم های فوتبال نباید امیدوار شد.این کار را در لیگ دسته یک و دو انجام نداده اند و در دسته سه نیز دل بستن به وعده ها جز تزریق استرس و نگرانی به بدنه تیم نمی تواند حاصل دیگری داشته باشد.

تیم هایی که دست اندرکاران آن از امکانات مالی کافی برای تأمین هزینه های تیم برخوردارنیستند با چشم دوختن به کمک مسئولین برای حضور در لیگ  با انواع مشکلات و نارسایی ها همراه مواجه می شوند.

امیدواریم نماینده بیله سوار مغان و تیم دیگری که قرار است معرفی شود امسال با وضعیت اقتصادی حاکم بر جامعه بتوانند تا به آخر در مسابقات دوام بیاورند و با موفقیت در گام نخست به دور دوم رقابت ها صعود کرده و دوستداران فوتبال استان را خوشحال بکنند.

 




آمار؛وسیله ای برای دروغ گفتن

آمارسازی و ارائه آمارهای بی اساس به یکی از مشکلات جامعه و به ابزاری برای نمایش و ماندن در پست و مقام تبدیل شده است.

مبنای آمار باید واقعیت های عینی باشد ولی برخی مسئولان به آمار، جامه دیگری می پوشانند و از آن به عنوان وسیله ای برای دروغ گفتن استفاده می کنند و جامعه و اکثریت قاطع مردم را به اشتباه می اندازند.

آنهایی که از آمار برای دروغ گفتن استفاده می کنند دست به کار خطرناکی می زنند چرا که بازی با آمار می تواند زایل کننده اعتماد مردم باشد.

عده ای اعتقاد دارند که آمارها هرگز دروغ نمی گویند، هرچند که می توان در قالب زبان آمار دروغ گفت.

مارک تواین نویسنده آمریکایی می گوید: در دنیا سه نوع دروغ وجود دارد، دروغ معمولی، دروغ کثیف و آمار! منظور او این است که می توان با زبان آمار دروغ هایی بزرگ و بزرگ گفت.

عده ای از مدیران هم یاد گرفته اند که با زبان آمار به آسانی هرچه تمام دروغ بگویند و افکار عمومی را تحت تأثیر قرار بدهند.

از این نوع آمار سازی ها می توان مثال های زیادی زد. آمارسازی هایی که ذهن بسیاری از مقامات مسئول و مردم را به اشتباه می اندازند و در مسیر تصمیم گیری آنها تأثیر می گذارند.

به طور مثال مدیری مدام پرچم درآمدسازی در مجموعه خود را برافراشته می کند و به ارائه آمارهای کلی از میزان درآمد و تأثیر اقدامات در جامعه و جذب مخاطب می پردازد. مدعی می شود که فلان مقدار از این راه به نفع مجموعه کسب کرده است و وقتی ریز درآمد ها بررسی گردد با اسناد مالی چون چک مواجه می شوی که برای انحراف افکار از ارقام نوشته شده روی آن استفاده می کنند و بدون اینکه دیناری از آن مبلغ وصول و به حساب مجموعه واریز شده باشد.

اینجاست که می توان گفت از زبان آمار برای دروغ گفتن و بزرگنمایی استفاده شده است. اینگونه سینه زدن در زیر لوای آمار، دروغ آبرومندانه و دارای ژست است که به وسیله آن افکار عمومی و مسئولان را فریب می دهند تا شاید بتوانند چند صباحی بیشتر خوش رقصی بکنند.

این آمار سازان دربند پست و مقام با استفاده از زبان آمار می خواهند اعلام موفقیت و کارآیی بکنند و شایستگی خود و ناشایستگی دیگران را به رخ بکشند. این قبیل افراد با استفاده از ترفند های آماری حقایق را کتمان می کنند و به انکار اتفاقات رخ داده در مجموعه تحت مدیریت می پردازند. آنها با استفاده از آمار می خواهند دام فریب بگسترانند و تصمیمِ تصمیم گیران را به نفع خود و دار و دسته شان تغییر بدهند.

 




تکلیف بدهی ها را روشن کنید میزبانی جهانی زیر ۱۹ سال پیشکش

محمدرضا داورزنی رئیس فدراسیون والیبال در سفر به اردبیل اعلام کرده است که اردبیل نامزد میزبانی رقابت های جهانی زیر 19 سال است

توانایی های اردبیل از نظر سخت افزاری و میهمان پرستی مردم غیور و همیشه در صحنه آن از نقاط مثبت و چشمگیری است که موجب می شود در چنین مواردی اردبیل مورد توجه مسئولین قرار بگیرد.

اردبیل با بیش از شش هزار تماشاگر خونگرم و اخلاق مدار باید همیشه در رقابت های آسیاییو جهانی والیبال نامزد میزبانی باشد. منطقه ای که در بحث میزبانی آزمون های متعددی را با موفقیت پشت سر گذاشته، لایق بهترین هاست.

تجربه ای که از سه میزبانی در سال های گذشته به دست آمده حکم می کند این بار مسئولین استان و اداره کل ورزش و جوانان با وسواس بیشتری به این مسئله بنگرند. ورزش استان ظرفیت لازم برای تحمل هزینه های مسابقات بین المللی را ندارد.

هنوز بعد از گذشت چندین سال، بدهی مسابقات گذشته تسویه نشده است. بدبینی طلبکاران از مجموعه ورزش استان همچنان پایدار و ادامه دار است، هنوز هم ورزش استان به عنایت مسئولان چشم دوخته است تا همتی بکنند و شَر بدهی های میزبانی را از سر آن کم بکنند.

در روزگاری که اختصاص اعتباری ناچیز برای هیئت های ورزشی فعال با ده ها اما و اگر همراه می شود هزینه کردن از اعتبارات استانی برای میزبانی رقابت های بین المللی ظلمی در حق ورزش منطقه به شمار می رود.

معمولا در طرح چنین میزبانی هایی که می تواند هزینه بالایی تحمیل بکند خیلی ها قول می دهند  و وعده ای مبنی بر تقبل بخشی از هزینه ها را نوید می دهند ولی وقتی آب ها از آسیاب افتاد ومسابقات به اتمام رسید به یکباره همه قول ها فراموش می شوند و آن گاه فصل جدیدی از میزبانی و ترکش ها و حاشیه های آن دامنگیر استان می شود. از قدیم گفته اند که “یتیمه گَل گَل دیین چوخ اولار، چورک ورن آز اولار”.

در سه مسابقه امیدهای آسیا، انتخابی جهانی و لیگ جهانی این موضوع در استان چهره خود را نشان داده است به طوری که حتی مسئولین داخل استان نیز نتوانستند و یا نخواستند بر عهد خود پایدار باشند.

انتظار می رود اگر قرار است میزبانی جهانی زیر19 سال به اردبیل واگذار گردد استان نباید هزینه های آن را بر عهده بگیرد، حتی تقبل بخشی از هزینه ها نیز با توجه به سابقه نمی تواند به نفع استان باشد.

باید مواظبت گردد تا کلاهمان پس معرکه نشود، باید حساسیت به خرج داده شود تا سایر رشته ها و حیات آن ها به زلف رقابت های جهانی والیبال گره زده نشود.

یک فرد و یک مجموعه نباید از یک سوراخ بیش از یک بار گزیده شوند.میزبانی سه مسابقه بین المللی والیبال و هزینه های تحمیلی آن به استان، زخم عمیقی بر پیکر ورزش اردبیل وارد کرده است تا جایی که تلاش های انجام یافته تاکنون منجر به التیام کامل آن نشده است. اگر با قبول یک میزبانی دیگر بخواهیم این زخم عمیق را عمیق تر نمائیم بهتر است ابتدا فاتحه ورزش اردبیل را بخوانیم و بعد از برگزاری مراسم ترحیم آن به سراغ میزبانی و آماده کردن مقدمات آن برویم. احساساتی شدن و ناخواسته در چاله افتادن و زیر بار تعهدی خارج از توان، قدرت و امکانات رفتن عواقب وخیمی برای وزش به دنبال خواهد داشت .

آب دریا را اگر نتوان کشید

پس به قدر تشنگی باید چشید

 

 

 




چند کلمه حرف حساب

افسانه و موزه ای به نام پل قدس

حسین افسانه یکی از اعضای شورای اسلامی شهر با انتقاد از بازدیدهای مکرر مسئولین از پل قدس آن را به بازدید از موزه تشبیه کرده است.

این حسین افسانه هم که یکی از چهره های دوست داشتنی شورا محسوب می شود و افتخار دو دوره حضور در شورا را داشته و در آخرین دوره هم جز راه یافتگان ثانیه آخر به شورا بوده، ای کاش می فرمود عوامل تبدیل پل قدس به موزه چه کسانی هستند و کلا سهم خود این آقا در این کار از صد در صد چه درصدی است؟بهتر است بگوید که ضرر و زیان این بازدیدها برای پروژه چیست؟ بفرماید که بازدیدها تا چه حد در توقف عملیات پل و طولانی شدن آن نقش داشته است؟

این عضو شورا که در جریان تیم شهرداری و حمایت از آن نیز دارای نقش بوده و می گفت که حمایت ها باید با تشکیل شرکت های اقماری انجام پذیرد بهتر است بگوید چرا از بازدید های مسئولین برافروخته شده و آیا وی دوست دارد همچنان فضای سوت و کور در پروژه حاکم باشد؟

آیا بهتر نیست وی که دستی در آتش دارد مقایسه ای از میزان پیشرفت عملیات قدس در چند سال اخیر را ارائه بکند و سال به سال آن را مقایسه نماید . اگر به نتیجه رسید که بازدیدهای ماه های اخیر ضربات مهلکی بر روند آماده سازی آن وارد کرده به عنوان عضو شورا فریاد بزند و در صحن علنی شورا با کمک دوستان و یارانش و با تصویب مصوبه ای بازدید از پل قدس و کارگاه آن را ممنوع و مستوجب عذاب بداند.

به نظر می رسد افسانه برای بازدید از پل قدس حساسیت خاص دارد چرا که در تصویر های موجود از بازدید های مسئولین هر چه به دنبال افسانه گشتیم نتوانستیم او را پیدا بکنیم.

به هر حال خالی از لطف نیست که باز هم تکرار شود اگر فرموده افسانه را با جان و دل پذیرا باشیم و بازدیدهای پل قدس را شبیه و هم ردیف بازدید از موزه بدانیم باید مدال افتخار و تندیس کارآیی در این ارتباط را در گام اول به اعضای شورای شهر  تقدیم بکنند. انشااله که مبارکشان باشد.

کشت و صنعت و شعار»من آنم که رستم بود پهلوان«

وقتی رأی هیئت داوری در مورد کشت و صنعت مغان اعلام شد در فضای مجازی عده ای به تکاپو افتاده ، پیام دادند، مطلب نوشتند و شعار»من آنم که رستم بود پهلوان« سر دادند و در نهایت تصمیم هیئت داوری را نتیجه ای از اقدامات خود تلقی کردند.

عده ای هم آمدند و سعی کردند مدال این افتخار را بر سینه خود بزنند. همه ادعاها را رد کردند و به نوعی فقط و فقط نوشتن در فضای مجازی را مهم ترین عامل در برگشت کشت و صنعت مغان تلقی کردند.

آن ها که در ماه های اخیر در مورد این شرکت روزه سکوت گرفته  و علیرغم تندروی های ابتدای واگذاری به یک باره سکوت پیشه کرده بودند با رأی هیئت داوران قد علم کردند و خود را در این عرصه صاحب سهم تلقی کرده ولی هیچ اشاره به چرخش ها و سکوت چند ماهه خود نکردند.

بهتر نیست مختصری هم به بهای سکوت بپردازند و مردم را در جریان بگذارند که چرا در این ارتباط مدت هاست که حرفی نمی زنند، بگویند که نقش جلسه های شبانه در اتخاذ این روش چه بوده است؟ آن ها که ادعا می کنند زبان گویای مردم هستند برای یک بار هم که شده با مردم روراست باشند.

حال اگر ابطال قطعی شود دکان دو نبش برخی ها از رونق می افتد و کاسه لیسی آن ها به آخر خط می رسد. از سنگینی جیب هایشان به حد چشمگیر کاسته می شود و خلاصه غم و اندوهی بس جانکاه بر وجود مبارکشان سایه می اندازد. کسانی که در راستای منافع شخصی، واگذاری را به عرش می بردند و در اطرافش هر روز سخن گفته و جانفشانی می کردند حالا سر در گریبان به برج زهرماری تبدیل شده اند و از حالا برای نعمت های از دست رفته اشک حسرت می ریزند.

به راستی چقدر سخت است که انسان در اظهار نظرهایش شرافت و وجدان را در نظر نگیرد و معیار در این کار را تعداد صله ها و خلعت ها قرار بدهد.

و باز عده ای هم که در سال های اخیر در حاشیه بوده اند با اعلام این خبر دندان تیز کرده اند تا شاید خود را به آن هایی که قرار است بیایند و در رأس امور شرکت قرار بگیرند بچسبانند و به یکه تازی برسند و نانشان را در روغن ببینند.

عجب دنیایی است، چاپلوسی و تملق در بالاترین حدش در جامعه جاری و ساری است. عده ای به جز خود و منافع و حساب بانکی به چیز دیگری فکر نمی کنند. در بین این قبیل افراد صداقت، پاکیزگی قلم و قلم زدن مفهومی ندارد و تا زمانی که چنین است مشاهده حاشیه هایی از نوع آن چه این روزها در فضای مجازی دیده می شود تعجب آور و دور از انتظار نیست.

البته ناگفته پیداست در این میان حساب کسانی که صادقانه و دلسوزانه می گویند و می نویسند از فرصت طلبان کج اندیش جدا می باشد.

بازدید اعضای شورای شهر از تولید سازه های فلزی

در خبر ها آمده بود که شهردار اردبیل به همراه تنی چند از اعضای شورا  برای بازدید و نظارت بر سازه های فلزی تولید شده از واحد مربوطه در تهران بازدید کرده اند.

آخر برادر من کسانی که اطلاعاتی در مورد سازه و فعالیت های عمرانی ندارند چگونه می خواهند بر تولید سازه نظارت بکنند؟ به جز آن هایی که مدرک تحصیلی مرتبط با موضوع دارند حضور بقیه نفرات آیا جز هزینه برای شهرداری می تواند نفع دیگری داشته باشد؟حداقل به جای تحصیکرده های غیر مرتبط با موضوع، جامانده های دارای مدرک عمران را شهردار با خود به تهران می برد.

این هم از بدبختی ماست آن هایی که نماینده مجلس و یا پارلمان محلی می شوند یک شبه در همه امور متخصص می شوند. جل الخالق!!

در کمین بهره برداری

کشت و صنعت مغان روزهای حساسی را در پیش دارد. هدایت اصولی جریانات آن برای رسیدن به ساحل آرامش به صبر، حوصله، خویشتنداری و اعمال قدرت صحیح نیازمند است.به جرئت می توان گفت که بحث خصوصی سازی و واگذاری آن به متقاضیان صالح مورد قبول همه می تواند باشد یعنی با کلیات واگذاری کمتر کسی را می توان سراغ گرفت که مخالفت بکند اما با مفت فروشی، غارت و به نوعی آتش زدن به بیت المال باید مقابله بشود.

مدیریت کشت و صنعت چه در اختیار بخش خصوصی قرار بگیرد و چه دولت اداره امور آن را داشته باشد باید مواظب فرصت طلبان، قلم فروشان، فاسدین و غارت کنندگان بیت المال بود.

روایت می کنند که در دو سال گذشته برخی ها که به آسانی، توانایی رنگ عوض کردن دارند از کنار تملق ها و چاپلوسی ها به نوایی رسیده اند و در صورت تغییر مدیریت همچنان باید مواظبت کرد که گروهی دیگر در قالب دوستداران کشت و صنعت به فکر غارت آن نباشند و در عمل وارد صحنه نشوند.

همچنانچه امروز فاکتورهای میلیونی نشریات و یا فروش محصولات و یا مسافرت های خارج از کشور در زمان مدیریت های قبلی ورد زبان است بدون شک فردا و فرداهای دیگراز متنعمین دو سال اخیر کشت و صنعت مغان هم پرده برداری خواهد شد.

بوشهر آری، اردبیل نه

می گویند وزارت کشور با تیمداری شهرداری بوشهر در لیگ برتر فوتبال موافقت کرده است.

در آستانه آغاز رقابت های لیگ برتر تیم شاهین چون بچه سرراهی چشم امید به هر رهگذری می دوخت تا شاید دستی از محبت بر سر وی بکشند و زمینه ابقاء و ادامه حیاتش را در لیگ برتر فراهم نمایند.

باز هم گلی به جمال نماینده مردم بوشهر در مجلس شورای اسلامی و دست مریزاد به استاندار استان که دست به دست هم دادند و توانستند با کسب رضایت وزارت کشور شور و شعف را به جامعه ورزش و فوتبال آن استان به ارمغان بیاورند.

حال این را مقایسه بکنید با عملکرد مسئولان ما که در سه چهار سال گذشته توان جلب حمایت مسئولین از یک تیم دسته دومی و سومی را نداشتند.

هزینه ای که شهردار بوشهر برای تیمداری در لیگ برتر باید بکند قابل مقایسه با هزینه های یک تیم در لیگ دسته دو و یا سه نیست ولی با این تفاسیر همه در اردبیل پا را در یک کفش کردند و فریاد برآوردند که مصوبه وزارت کشور است و نمی توانند کار دیگری انجام دهند.

حضراتی که با دستاویز قرار دادن نامه وزارت کشور، اردبیل را از داشتن یک تیم در لیگ فوتبال محروم کردند با مشاهده خبر استان بوشهر احساس شرمندگی نمی کنند و بر کم کاری و بی توجهی خود مهر تأیید نمی زنند؟

مسئولان ما بیشترشان قهرمان حرف زدن و مانور کردن در فضای مجازی و بهره برداری از اقدامات دیگران به نام خود هستند.

 




فضول باشی و آکادمی بین المللی فوتبال

فضول باشی را وقتی که دستهاش از عصبانیت می لرزید و حوصله حرف زدن نداشت و زیر لب بد و بیراه می گفت دیدم. با خودش حرف می زد و گاهی با صدای بلند می گفت که به خدا احمق نیستم، می فهمم، اهل مطالعه ام، پیگیر جریان ها و رویدادهای ورزشی هستم، به ورزش شهر و استانم نیز عشق می ورزم، حالا چرا عده ای فکر می کنند که هر چه دلشان خواست می توانند بگویند وکسی هم پیدا نمی شود که چگونگی تحقق گفته ها و وعده ها را پیگیری بکند.

با ترس گفتم: فضول باشی باز قضیه از چه قرار است؟ مثل این که بدجوری ناراحتت کرده اند، مردِ مؤمن، حوصله داشته باش، اگر به خودت رحم نمی کنی به فکر زن و بچه ات باش، این عصبانیت ها و بی حوصلگی ها صنار دهشاهی نمی ارزد. در خیلی از موارد در جامعه ما صحنه ها، صحنه رقابت در میدانِ حرف زدن است و نام و نشانی کمتر از عملکردها دیده می شود. جوش نیار و بدان کسانی که بلدند حرف های گُنده گُنده بزنند و با کلمات بازی بکنند، فعلا کبک شان خروس می خواند و نانشان تو روغن بوده و ایام به کامشان است.

حرفم را قطع کرد و گفت: نیازی به وراجی های شما ندارم. من به این “می شودها” که مثل نقل و نبات از زبان بسیاری از مسئولین جاری می شود حساسیت پیدا کرده ام، مثلا مدت ها گفتند مگا پروه ها در استان راه اندازی می شود، بندر خشک افتتاح می شود، محرومیت ها از بین می رود و … دهها مثال دیگر می می توان زد و حالا می گویند آکادمی بین المللی فوتبال در اردبیل راه اندازی می شود. جل الخالق، چه حرف هایی باید بشنویم ، بدان چاره ای جز گریه کردن به حال خود ندارم.

در حالی که با عصبانیت صدایش را بلند می کرد گفت: آقایانی که این حرف ها را می شنوند و احسن احسن می گویند و یا آن رسانه هایی که با آب و تاب در انعکاس شان سر و دست می شکنند چرا نمی گویند عزیزِ من، نوکرتم، بزرگِ من، سرورِ من و مدیرِ من شرایط راه اندازی آکادمی را هم بگو تا با داشته های استان در این ارتباط آشنا بشویم و برای رفع کمبودها همگام با شما از مسئولین استمداد بطلبیم.

در ادامه گفت: کسی پیدا نمی شود که فریاد بزند عزیزِ دلِ همه فوتبالی های استان همان آکادمی که در سال 96 وعده اش را داده اید راه بیندازید ، بین المللی اش پیشکش.

به فضول باشی گفتم بابا آب دهنت خشک شده، اندکی استراحت و نوشیدن جرعه ای آب می تواند انرژی دوباره ای به تو ببخشد. راستی قضیه وعده سال 96 چه صیغه ای است؟

گفت: خوب گوش کن، همان عزیزی که امروز وعده راه اندازی آکادمی بین المللی فوتبال در استان را می دهد در آذر ماه سال 96 به باشگاه خبرنگاران گفت که هرچه زودتر در اردبیل آکادمی فوتبال راه اندازی می شود، در 30 اردبهشت 97 در دیدار با مدیر کل وقت ورزش و جوانان گفت که با حمایت اداره کل ورزش و جوانان و دستگاه های مربوطه آکادمی هیئت فوتبال راه اندازی می شود و در پنجم خرداد ماه 97 در جلسه هم اندیشی با موضوع آکادمی هیئت فوتبال گفت که با آکادمی به سمت استاندارد سازی حرکت می کنیم.

در دوازدهم تیر ماه 97 در مصاحبه با خبرنگاران گفت: با راه اندازی آکادمی فوتبال استان که مجهز به فعالیت های ورزشی ، ارتقای توان روحی و روانی، آمادگی جسمانی و سنجش توانمندی بازیکنان است رصد امور بازیکنان را در اکادمی فوتبال استان انجام می دهیم و در 15 تیر ماه 98 نیز به خبرگزاری موج گفته که راه اندازی آکادمی فوتبال یکی از آرزوهای دیرینه استان های کم برخوردار کشور بوده و اردبیل فاصله چندانی تا تحقق این مهم ندارد و در نهایت در شهریور ماه 99 در مجمع سالیانه هیئت فوتبال از راه اندازی آکادمی بین المللی فوتبال در اردبیل خبر داده است.

گفتم: فضول باشی حالا این آکادمی راه اندازی شده که آقایان به فکر تبدیل آن به بین المللی هستند و یا حضرات می خواهند منطقه ای که شهر است و شهرستان نشده یک ضرب به استان و مرکز استان تبدیلش بکنند؟

گفت: درد ما هم این است در این استان مسئولی از استاندار گرفته تا نماینده مجلس و مدیر کل ورزش و جوانان کسی نیست که بگوید برادر جان، اول وعده سال 96 را عملی کن و بعد  به فکر آکادمی بین المللی باش.

گفتم: ول کن بابا در استان ما خیلی ها قهرمان حرف زدن هستند و مدیریت آن ها وابسته به حرف ها و وعده هایی است که می دهند. شما دعا کن آکادمی در اردبیل راه اندازی بشود. ایرادی ندارد امیدواریم که آکادمی، بین المللی هم بشود و نه تنها کشورهای همجوار بلکه از کشور های اروپایی نیز نفرات را بپذیرد.

و در حالی که بدون خداحافظی من را ترک می کرد گفت: دلت خوشه، حتما آکادمی اردبیل راه اندازی می شود، آن چنانچه مگاپروژه ها افتتاح شدند و آن چنانچه بندر خشک و منطقه آزاد احداث شدند. انشااله.

 




پرسپولیس در اندیشه قهرمانی آسیا

با رد اعتراض النصر عربستان توسط کمیته انضباطی کنفدراسیون فوتبال آسیا، آرامش به فوتبال کشور باز گشت و صعود پرسپولیس به فینال رقابت های لیگ قهرمانان قطعی شد.

بعد از نواخته شدن سوت پایان بازی النصر و پرسپولیس و پیروزی شیرین و دلچسب پرسپولیس، بسته شدن پنجره نقل و انتقالات این تیم توسط فیفا و چگونگی عقد قرارداد بازیکنان جدید به سوژه ای در فضای مجازی تبدیل شد.

حریف شکست خورده عربستانی از فرصت به دست آمده استفاده کرد و با ارائه شکایتی به کنفدراسیون آسیا در اندیشه شکست پرسپولیس در خارج از مستطیل سبز بر آمد.

با طرح این موضوع عوامل تیم النصر و خبرنگاران عربستانی فعال در توئیتر فشارهای روانی سنگینی را بر افکار عمومی وارد کردند و با این ترفند خواستند که اعضای کمیته انضباطی کنفدراسیون را نیز تحت تأثیر قرار بدهند.

از زمان طرح این موضوع نگرانی و اضطراب وصف ناپذیری بر جامعه فوتبال و هواداران تیم پرسپولیس حاکم شده بود. وقتی کمیته انضباطی کنفدراسیون روز جمعه تکلیف پرونده را با رد اعتراض تیم النصر روشن کرد صعود تیم فوتبال پرسپولیس به فینال آسیا را قطعی نمود و به همه نگرانی ها پایان داد.

وقتی شکایت النصر مطرح شد و رسانه های رسمی آن را تحت پوشش قرار دادند، در شبکه های مجازی و رسانه ها اظهار نظر های متفاوتی مطرح گردید . هر چند که برخی از حقوقدانان ورزشی، غیر مستقیم شکایت النصر را به طریقی تأیید می کردند در مقابل فدراسیون فوتبال به عنوان مرجع اصلی و درگیر در ثبت قرارداد بازیکنان جدید پرسپولیس بر عدم تخلف تأکید داشته و بر صحت قانونی بودن روند جذب بازیکنان جدید اصرار می کرد.

شواهد و مستندات، همه از قانونی بودن اقدامات پرسپولیس خبر می داد ولی ترس از زد و بندهای پشت پرده و نفوذ احتمالی سعودی ها در کمیته انضباطی ضریب ترس از صدور رأی غافلگیر کننده در کمیته را افزایش می داد.

رأی کمیته انضباطی و تأئید اقدام باشگاه پرسپولیس در به خدمت گرفتن بازیکنان جدید، این تیم پرافتخار ایرانی را در مسیر تازه ای برای حضور قدرتمندانه در فینال آسیا قرار داد.

در روزهای اخیر روایت های مختلفی از تماس برخی ها با النصر و در اختیار گذاشتن اطلاعات لازم به آن ها به گوش می رسید. خطیر معاون سابق باشگاه استقلال متهم ردیف اول در این میان بود. او در مصاحبه ای که انجام داد هرگونه اتهام در این ارتباط را رد کرد و مدعی شد که هیچ اقدامی بر علیه فوتبال ملی و تیم پرسپولیس نکرده است.

برای موفقیت در فینال آسیا لازم است پرسپولیس به طور کامل از هر جهت مورد حمایت و پشتیبانی قرار بگیرد تا بتواند از عظمت فوتبال ایران اسلامی در آسیا با قدرت تمام دفاع نماید و با قهرمانی در این رقابت ها شادی و شور و شعف را تقدیم ملت ایران نماید.

فعالیت های سؤال برانگیز در فضای مجازی و بر هم زدن جو آرامش تیم می تواند خیانت بزرگی در حق فوتبال ملی به حسب آید. برای دو ماه هم که شده باید در برخورد با پرسپولیس تعصبات رنگی دور انداخته شود و پرسپولیس به عنوان نماینده فوتبال ایران تلقی گردد.

پرسپولیس در سال های اخیر نشان داده است که می تواند در میادین مختلف، موفقیت را در آغوش بگیرد و این بار با کادر فنی صد در صد ایرانی و بدون بهره گرفتن از بازیکنان خارجی در اندیشه آقایی در فوتبال آسیاست که امیدواریم این راه را نیز با موفقیت طی نماید. انشااله.