1

به عمل کار برآید

رفع نواقص ورزشگاه علی دایی، بهره برداری نهایی از سال دوومیدانی و بهبود وضعیت راه ارتباطی این ورزشگاه یکی از خواست های به حق و یکی از نیازهای ضروری جامعه ورزش استان بوده و هست.

در سال های اخیر علیرغم درخواست های مکرر و انعکاس نابسامانی های ورزشگاه در رسانه ها، مسئولین برای وقت گذاشتن و اقدام برای حل مشکلات آن چندان روی خوش نشان نداده اند.

نتیجه بی تفاوتی مسئولین حاصلی جز سرشگستگی و شرمندگی برای ورزشی های استان نداشته است. در میزبانی اندک مسابقات کشوری فوتبال وقتی تیم های میهمان از اتوبوس به عنوان رختکن استفاده می کردند ویا زمانی که داوران در رختکن از سرما می لرزیدند و یا وقتی به دست آوردن یک جرعه آب آشامیدنی سالم و بهداشتی به مسئله لاینحلی تبدیل می شد هیچ یک از مسئولین وقت قدم پیش نگذاشته و برای برطرف کردن مشکلات سینه سپر نمی نمودند.

افتتاح فاز اول مجموعه در سال  با حضور معاون اول رئیس جمهور انجام پذیرفت و انتظار می رفت فازهای بعدی آن تا تکمیل شدن نهایی بر اساس یک زمان بندی مشخص انجام پذیرد. متأسفانه در دولت نهم و دهم پروژه در ردیف پروژه های فراموش شده قرار گرفت و در کنار مسئولین، نمایندگان مردم در مجلس نیز برای تأمین بودجه مورد نیاز و در نهایت تعیین تکلیف آن اقدام جدی به عمل نیاوردند.

در ایام تبلیغات انتخابات مجلس یازدهم در دیدارهای متعدد ورزشکاران با علی نیکزاد بحث ورزشگاه علی دایی به عنوان یک مطالبه اصلی مطرح می شد. بر اساس قولی که وی داده بود در دو ماه گذشته برای تحرک بخشیدن به عملیات اجرایی سالن دوومیدانی و رفع نواقص ورزشگاه جلسات متعدد برگزار گردید و در آخرین جلسه که در محل مجلس شورای اسلامی و در اتاق نائب رئیس مجلس و با حضور معاونین وزیر ورزش و جوانان و معاون سیاسی امنتی استاندار اردبیل برگزار شد تصمیمات مناسب برای بهبود بخشیدن به وضعیت آن گرفته شد.

وقتی نماینده مردم سابقه درخشانی در کارهای اجرایی داشته باشد و برای رفع مشکلات از اراده ای قوی برخوردار گردد و موقعیت خاص خود به عنوان نائب رئیس مجلس شورای اسلامی را در جهت برطرف کردن نیازهای منطقه به کار گیرد و زمانی که پیشینه اش جایگاه ویژه ای به او تعریف نماید انتظاری جز عمل به وعده ها و انجام بهینه وظیفه نیست و نیکزاد در سه ماه گذشته نشان داده است به عهدی که با مردم در زمان انتخابات بسته پایبند بوده و تلاش در این راه را فریضه ای واجب تلقی می کند.

موفقیت در عرصه نمایندگی نیاز به عمل و تلاش دارد و مسلما نمایندگان مردم استان در مجلس شورای اسلامی این اصل را مورد توجه قرار می دهند. تجربه نشان داده است که مصاحبه ها و عکس های رنگی و استفاده از هر وسیله برای مطرح شدن نمی تواند دردی از دردهای مردم را درمان نماید.

امیدواریم در پایان دوره یازدهم مجلس کارنامه نمایندگان استان، کارنامه ای سرشار از تحقق وعده ها و اقدامات عملی و تأثیرگذار در منطقه باشد انشااله.

 




برون سپاری در فوتبال، شعار یا واقعیت

در روزهایی که تیم فوتبال شهرداری اردبیل در دریایی از مشکلات دست و پنجه نرم می کرد و در دسته دوم رقابت های لیگ حضور داشت فشار افکارعمومی، شورای شهر را به تشکیل چندین جلسه برای تعیین وضعیت تیم و پیدا کردن راه حل مناسب برای حمایت از آن وادار کرد.

برای اولین بار در صحن شورا و کمیسیون فرهنگی برخی از اعضای شورا بحث برون سپاری اداره تیم را مطرح کردند . آنها در حالی که سرسختانه با تیمداری شهرداری مخالفت می کردند بدون ارائه راه حل مناسب برای عملی کردن پیشنها خود شعار برون سپاری را سر می دادند و به این وسیله می خواستند پوششی بر مخالفت های انجام یافته با تیمداری شهرداری داشته باشند.

در کنار مطرح شدن برون سپاری برخی دیگر از اعضا که گاه گاهی به عکس های فوتبالی شان می نازند و در حرف خودشان را از مؤثرترین بازیکنان اردبیل در دهه 60 قلمداد کرده و ادعای فوتبالی دارند بحث دیگری به نام راه اندازی شرکت های جنبی و سپردن مسئولیت تیم به آنها را طرح می نمودند. پیشنهادهایی که در حد حرف و در چارچوب آن جلسات باقی ماندند.

مخالفان  تیمداری شهرداری برای تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی تبلیغاتی از قبیل برون سپاری و شرکت های جنبی را پیش می کشیدند و بعد از جلسات سرنوشت آن را به قضا و قدر می سپردند.

برون سپاری تعریف خاص خود را دارد. برون سپاری در واقع سپردن برخی مسئولیت ها به یک شرکت و یا یک شخص ثالث می باشد. برون سپاری به نظر می رسد در تمامی صنایع از فناوری اطلاعات و حسابداری تا بازاریابی و منابع انسانی می تواند اتفاق بیافتد.

فوتبال و بحث باشگاه داری قوانین و مقررات منحصر دارد. تا زمانی که امتیاز تیم به طور رسمی به یک مجموعه و یا شخص واگذار نشود روند تیمداری و رابطه باشگاه با فدراسیون، سازمان لیگ و هیئت فوتال استان و شهرستان نمی تواند یک رابطه منطقی و قانون پسند باشد.

شعارهایی از قبیل برون سپاری و شرکت های جنبی نتوانستند مرهمی بر زخم های فوتبال شهرداری بشوند و در نهایت بر سر تیم بلایی نازل شد که سقوط آزاد در سطح لیگ را رقم زد.

قائم شدن در پشت کلمات و بازی کردن با افکار عمومی قادر به حل مسئله پیش آمده در مورد همخوان نبودن ادعا با عمل نبوده و نخواهد بو.

شورا اعلام کند که در سال 99 آیا از شهردار و سازمان فرهنگی ورزشی برنامه های ورزشی را طلب کرده و تاکنون چگونگی اجرای آن برنامه ها را رصد کرده اند؟ اگر جواب مثبت باشد برای اقناع افکار عمومی برنامه ها و میزان تحقق آن ها را منتشر بکنند.

گفته ایم و باز هم تکرار می کنیم که اگر فوتبالی هستید و طرفدار آن، لطفا برای رفع موانع تیم های پایه همت بکنید. اینجاست که عیار فوتبالی بودن مشخص می شود. این گوی و این میدان، بسم اله




شایعه انصراف نماینده اردبیل از لیگ دسته یک والیبال

یکی از کانال های والیبالی از انصراف احتمالی نماینده اردبیل در لیگ دسته یک والیبال خبر داد.

امیدواریم این خبر صحت نداشته باشد. از یک ماه قبل، وعده حضور یک تیم از اردبیل در لیگ دسته یک والیبال کلید خورد و چندین جلسه تمرین انتخابی نیز در سالن شهید آسمانی و زیر نظر دو مربی غیر بومی برگزار شد.

نماینده هیئت در جلسه قرعه کشی شرکت کرد و حالا در آستانه شروع رقابت ها انتشار چنین شایعه ای می تواند ناراحتی علاقه مندان والیبال را به دنبال داشته باشد.

بر اساس برنامه اعلامی در اولین هفته تیم اردبیل میزبان تیم ایرانشید چالوس است.

در حالی که خبری از تیم اردبیل نیست و سرنوشت آن در هاله ای از ابهام قرار دارد حریف هفته اول اردبیل مشغول برگزاری دیدارهای دوستانه است به طوری که امروز تیم خوش سیما آمل را ۳ بر صفر شکست داده است.

اگر قادر به راه اندازی تیم نبودیم و اگر اسپانسرهای مطمئن در اختیار نداشتیم به چه دلیلی اعلام آمادگی کرده و در جلسه قرعه کشی حضور پیدا کردیم.

متولی این تیم کیست؟چه کسانی قرار است تیم را حمایت بکنند؟در کمتر از ۲۰ روز مانده به آغاز رقابت ها بازیکنان و کادر فنی تکلیف اش چیست؟

این‌گونه اعلام آمادگی برای حضور در یک دوره رقابت نفسگیر کمتر دیده می شود و متاسفانه آن نیز نصیب ورزش اردبیل می شود.

در دنیای حرفه ای، وقتی تیمی پا در هوا باشد و تکلیفی برای آن مشخص نشود رشد شایعات در اطراف آن به امری طبیعی تبدیل می شود و مسلما تا اعلام رسمی چگونگی وضعیت تیم، شایعات می تواند شدت بیشتری داشته باشد.

امید می رود مدیر کل ورزش و جوانان استان که آغاز کننده بحث حضور نماینده اردبیل در لیگ دسته یک والیبال است این بحث را با موفقیت به پایان برساند و در اولین اقدام ورزشی جدی پس از قبول مسئولیت توان مدیریتی و قدرت نفوذ خود را به نمایش بگذارد.

 




لطف الهیان زیر تیغ تخریب یاران نام آشنا

این روزها حملات به سوی شهردار ردبیل حالت گسترده ای پیدا کرده و کار به آن جا رسیده است که دوستان و همراهان دیروزی به مخالفان و منتقدان سر سخت امروزی تبدیل شده اند.

این که لطف الهیان شهردار موفقی بوده یا نه بحث دیگری است اما چرا کسانی که تا دیروز در صف علاقه مندان و سینه چاکان  وی قرار داشتند امروز با تغییر موضع 36 درجه ای به منتقد تمام عیار تبدیل شده اند؟

به نظر می رسد برخی ها تصمیم گرفته اند که برای تجدید حیات سیاسی خود لطف الهیان را قربانی بکنند. کسانی که به حضور در صحنه های قدرت عادت کرده اند و اراده ای برای ترک آن ندارند حتی برای تخریب فردی که تا دیروز در وصفش شعرها می سرودند و قصیده های بلند بالا می خواندند و او را بهترین شهردار تاریخ اردبیل تلقی می نمودند امروز بر آن شده اند تا تخریب او و در نهایت تحریک شورا برای استیضاح و برکناری اش را در دستور کار قرار بدهند تا شاید بتوانند با کم کردن سایه لطف الهیان از شهرداری و با انتخاب سرپرستی حرف گوش کن در انتخابات شورا کشتی سیاسی درهم شکسته خود و دوستان را به ساحل امنی برسانند و با به دست آوردن موقعیت در شورا و انتخاب شهردار تا حدی زخم های ناشی از شکست های معنی دار و ماندگار را ترمیم نمایند.

متأسفانه در ساختار شورا نیز هم جناحی ها و هم فکرهای پدر خوانده ها در تغییر موضع تردیدی به خود راه نداده و نشان می دهند که ممکن است منافع جناحی را به منافع شهر ترجیح بدهند و یا برای ادای دین به کسانی که در انتخابات گذشته شورا یار و یاورشان بوده اند آستین همت بالا بزنند. آن ها برای خود نیز به دنبال موقعیت هستند و فکر می کنند که اسم ها و عکس ها و باندبازی ها می توانند گره گشا باشند.

در این میان قرعه تخریب به نام لطف الهیان خورده است. چنین می اندیشند که شهرداری به نام لطف الهیان می تواند در بر هم زدن بخشی از برنامه های آن ها در انتخابات نقش تأثیرگذاری داشته باشد. بنابراین باید از همه امکانات برای اجبار لطف الهیان به خداحافظی از شهرداری استفاده کرد و در این میان چه وسیله ای بهتر از دوستان و همراهان در شورا و فضای مجازی.

حمله به عملیات اجرایی پل قدس یکی از ابزار تهاجمی دوستان دیروز و مخالفان امروز لطف الهیان است. آن هایی که در شورا این روزها وضعیت پل قدس و پیشرفت فیزیکی آن را مورد سؤال قرار می دهند چرا و به چه دلیلی در سه سال اخیر فریاد نکشیدند و واقعیت ها را نگفتند؟ چرا حالا به یاد پل قدس افتاده اند؟ وقتی امرز با تلاش نمایندگان مردم اردبیل، نیر، نمین و سرعین در مجلس شورای اسلامی و رایزنی های قابل توجه علی نیکزاد مشکلات اعتباری آن تا حدودی مرتفع شده و کارگاه ها فعال و کارها با سرعت مطلوبی پیش می رود برخی ها مدافع پل قدس شده و می خواهند سرنوشت آن را به ناکارآمدی لطف الهیان گره بزنند و با کمک رسانه های هم سو افکار عمومی را به سمت و سویی که می خواهند هدیت بکنند.

آن هایی که تازگی ها در نقش وکیل مدافع پل قدس ظاهر شده اند چرا در سال های 97 و 98 حرفی نزدند و نمایندگان وقت وضعیت آن را پیگیری نکردند؟

لطف الهیان باید اتفاقات و اقدامات خود در سه سال اخیر را در ذهن خود مرور نماید و مراحل چرخش دوستان را از نظر بگذراند و تجربه گرانبهایی به دست آورد تا شتابزده و بدون حساب و کتاب و شناخت کامل، اعتماد نکند و در دوستی با چهره های سیاسی فاقد پشتوانه با احتیاط گام بردارد.

بدون شک در جریانات اخیر از جمله هیاهوی پل قس و پناه آوردن به برخی از مسائل جزئی باید دوستان خود را بشناسد و فرصت طلبان قدرت دوست و پدرخوانده های سیاست و اساتیدِ زد و بندهای پشت پرده و تشنگان مقام را




رنگ باختن اخلاق در فوتبال

پخش کلیپی از بازگشت تیم استقلال به تهران بعد از فینال جام حذفی گوشه ای از چالش ها و مشکلات فرهنگی فوتبال پنج ستاره ما را به تصویر کشید و دل طرفداران واقعی فوتبال را به درد آورد.

آخر این چه فوتبالی است که مشکلات و ناهنجاری های آن تمام شدنی نیست؟

در دخل زمین اعتراض های مکرر و رد و بدل شدن کلمات چندش آور و در خارج زمین هم کتک کاری بازیکنان و هواداران با استفاده از الفاظ رکیک نشان دهنده گوشه ای از واقعیت های فوتبال ما می باشد.

واقعیت هایی که می تواند حاصلی از مدیریت افرادی باشد که در سال های اخیر بر صندلی آن تکیه زدند و به عناوینی چون پنج ستاره دل خوش کرده اند.

وقتی در فوتبال ما همه چیز در خدمت ارائه آمارهای ساختگی قرار می گیرد و زمانی که امکان دست زدن به ترکیب باند حاکم میسر نمی شود، زمانی که اداره فوتبال در برخی از قسمت ها و مناطق به افراد نالایق و ظاهر بین و خود محور سپرده می شود برخوردهایی چون صحنه های فرودگاه مهرآباد دور از انتظار نیست.

اگر روال مدیریت فوتبال  بر اساس سیاست های قبلی استوار باشد، اگر چماقی به نام تعلیق امکان سپردن امور به افراد لایق و کاردان را فراهم نکند و اگر منافع باندی و گروهی بر منافع فوتبال ترجیح داده شود،  اگر اداره امور در انحصار افراد نالایق قرار بگیرد بیش از آن چه در فرودگاه دیده شد از لمپن های بیسواد نمی توان توقعی دیگر  داشت.

فوتبال با این نوع مدیریت و با این حلقه حاکم بر آن تعلیق بشود بهتر است. این چه روشی است که با توسل به این بهانه و با مساعدت دوستان فدراسیون جهانی خود را در عمل مختار بدانند و برای کسی اجازه استفاده از جمله بالای چشم ابروست را ندهند.

تعلیق فوتبال بهتر از عاقبت نافرجام  این رشته ورزشی است. کسی که در یک منطقه، عاملی برای نابودی فوتبال است آن چنان در سایه چماق تعلیق برای ادامه قدرتش امیدوار است که جز خود و فکر و اندیشه دوستان و دیکته کنندگان حرف دیگری را نمی توانند بپذیرند.

باید ریشه آرائی که نتایجش توسعه ناهنجاری و رفتارهای غلط و لمپنیسم است در فوتبال خشکانده شود و پاکسازی کامل در تصمیم سازان در این رشته ورزشی ضروری است.

برای برداشتن هر گامی به سمت پیشرفت و رسیدن به هدف، تحمل تاوان امری طبیعی است. پاکسازی فوتبال از لمپن ها و بیرون راندن نالایق ها، آمارسازان ، دروغگویان و صحنه گردان های دردآور نیازمند مقاومت و پذیرفتن ضرر و زیان و تن ندادن به فشارها و تهدید هاست.

شگرد همیشگی کسانی که حاضر به دل کندن از مدیریت فوتبال و زیبایی های آن نیستند بعد از هر معجزه و شاهکاری برافراشتن پرچم تعلیق است. اگر آقایان به آن چه می گویند اعتقاد قلبی دارند و خود را خدمتگزار واقعی فوتبال ملی می دانند بیایند و صادقانه به بیان حقایق بپردازند و حداقل چگونگی و  چرایی عقد قرارداد با ویموتس و عوامل دخیل در آن را بیان کرده و مردم را محرم تلقی بکنند و از طرف دیگر مردم را در جریان روش مهندسی شدن انتخابات رؤسای استان ها بگذارند و بگویند که با چه ترفندی همیشه در حفظ بافت و ساختار مجامع عمل کرده اند.

اگر واقعا دلسوز فوتبال هستند بسم اله این گوی و این میدان.

 




ماشین سازی واگذار می شود، سوژه ای مناسب برای مصاحبه ها

مالک باشگاه ماشین سازی تبریز قصد فروش امتیاز تیم لیگ برتری این باشگاه را دارد. خبری که در دو روز گذشته در محافل فوتبالی مطرح بوده و از زوایای مختلف این تصمیم مالک باشگاه مورد بحث قرار گرفته است.

تیمداری در شرایط فعلی و با مشکلات و موانعی که بر سر راه باشگاه ها وجود دارد در ورزش و بخصوص در لیگ برتر فوتبال کاری طاقت فرساست.ثروتمند ترین افراد نیز در مقطعی درمانده می شوند و نسبت به فروش امتیازی که در اختیار دارند اقدام می کنند.

اگر سرمایه گذارانی که چندان دغدغه مالی ندارند به فروش امتیاز تیم لیگ برتری فکر بکنند باید به فوتبال بدون اسپانسر و حامی و برنامه برخی از مناطق  اشک ریخت . معمولا مناطقی که امکانات سخت افزاری دارند و هم علاقه مندانی برای خرید و اداره تیم ها و جایگاهی در فوتبال کشور کمتر از خود می گویند و از برخی عناوین ساختگی و اهدایی فدراسیونی هاآویزان نمی شوند. آنها وقتی را که باید در مصاحبه ها و وعده ها  و اجرای اصل ”تفرقه بینداز و حکومت کن“ باید صرف کنند به برنامه ریزی و آینده نگری و تثبیت موقعیت ها اختصاص می دهند. حرف زدن ها، مانور دادن ها و در رویا سیر کردن ها از آنِ آنهایی است که کارنامه روشنی برای ارئه ندارند. آنها دقیقا مصداق ضرب المثل“آفتابه و لگن هفت دست، شام و نهار“  هستند.

خدا را شکر این بار با انتشار خبر فروش امتیاز تیم ماشین سازی از گفتگوهای تلفنی با مالک تیم، اعلام قرار ماقات حضوری با مالک در تبریز، اعلام علاقه مندی مالک تیم برای واگذاری تیم به اردبیل، به کار افتادن توپخانه خبری دوستان مبنی بر احتمال حضور اردبیل در لیگ برتر فوتبال و ایجاد توقع بی مورد در نزد علاقه مندان و عاشقان فوتبال خبری نیست.

برخی از دوستان چنین فرصت هایی را برای مصاحبه و اثبات شعار “من آنم که رستم بود پهلوان” از دست نمی دادند و با خبرهایی از قبیل اعطای امتیاز تیم دسته دومی توسط فدراسیون فوتبال استان و یا خبر ابقای تیم شهرداری در لیگ دسته یک و یا امکان واگذاری امتیاز گسترش تبریز به اردبیل مدتی علاقه مندان را به آینده خوش بین می کردند ولی این بار سکوت در مقابل خبر فروش امتیاز تیم ماشین سازی دلگرم کننده است.

می گویند مالک باشگاه ماشین سازی با برخی از نمایندگان مردم در مجلس رابطه خوبی دارد می توان از این راه حداقل سوژه ای برای برخی از حرف ها و مصاحبه ها پیدا کرد، مثل سوژه پادگان اردبیل و درخواست واگذری ان برای احداث زمین فوتبال!!!

امیدواریم این وعده ها روزی محقق شوند و اردبیل نیز در لیگ برتر فوتبال و فوتسال صاحب تیم و دارای جایگاه و موقعیت گردد. انشااله.

 




وعده های فراموش شده

در بازدیدها و جلسات و تودیع و معارفه ها دائما قول و وعده می دهند، بساطی دیگر راه می اندازند، حرف های قشنگی بر زبان ها جاری می کنند، این کار را خواهیم کرد، به آن مورد رسیدگی خواهیم نمود ولی وقتی چندی گذشت و آب ها از آسیاب افتاد دیگر نه از وعده ها خبری است و نه از عمل به آن ها، به راحتی همه چیز به فراموشی سپرده می شود .

اگر بگوییم که فلان مسئول گفت و عمل نکرد و آن یکی وعده های رنگی داد و فراموش کرد ممکن است مورد غضب قرار بگیریم ولی حداقل می توان گفت آن هایی که قبلا در این استان مسئولیت داشتند کلاه خود را قاضی کنند و لحظاتی چند به دوران مسئولیت خود برگردند و وعده های عمل نشده را از نظر بگذرانند و آن گاه برای عملکرد خود نمره بدهند.

باور کنید خیلی خوب است که واقع بین تر باشیم و مشکلات و خطاهای خود را ببینیم و اعتراف کرده و برای جبران، کمر همت ببندیم.

مردم از شنیدن حرف ها خسته شده اند. حوصله نشستن پای صحبت مسئولین و گوش کردن به حرف های تکراری آن ها را ندارند.

چقدر بشنویم که بگویند خواهد شد، می شود، انجام می پذیرد و…. و همه چیز را به آینده حواله بدهند. یاد بگیرید تا بگویید “شد”، چرا باید ما با این فعل شد غریبه باشیم و گوش ها برای شنیدنش لحظه شماری بکنند.

تا زمانی که در برخورد با مردم صادق نباشیم و منافع مادی و جناحی را بر منافع جامعه ترجیح بدهیم در بر روی پاشنه قبلی چرخ خواهد خورد. چه زیبا ایامی خواهد بود که ببینیم مسئولان ما حرف کمتر می زنند و عمل بیشتر می کنند. اگر چنین ایامی را شاهد باشیم آن موقع می توان به پیشرفت منطقه امیدوار شد وگر نه این قبیل آرزوها چیزی جز سراب نخواهد بود.

 




فضول باشی، لیگ والیبال  و مدیر کل ورزش و جوانان استان

تا گوشی را برداشتم فضول باشی گفت: ببین داداش، زیاد وقتت را نمی گیرم، خیلی کوتاه راجع به دو موضوع صحبت می کنم و زودتر غزل خداحافظی را می خوانم.

گفت: می گویند مدیر کل ورزش و جوانان همه توان خود را به کار بسته تا بتواند تیمی را روانه لیگ دسته یک والیبال بکند. نفس عمل قابل تقدیر است. همه ورزشکاران و دوستداران ورزش استان علاقه مند به حضور تیم هایی از استان در سطوح مختلف لیگ در رشته های ورزشی هستند و این بار نیز امیدواریم که مدیر کل در این کار خیرش موفق بشود.

اما از قدیم گفته اند: “آتا میمَک بر عایب، آتدان توشمک ایکی عایب

فضول باشی ادامه می دهد: تأمین هزینه های مورد نیاز شرکت در لیگ کار بزرگی است. بابا بی پولی درد عجیبی است. بی پولی در ورزش مشکلات زیادی را ایجاد می کند و گاهی آبروی یک فرد یا یک مسئولی را بر باد می دهد. و اینجاست که مدیر باید حواسش خیلی جمع باشد یعنی تا از حامیان مالی و تأمین کامل هزینه ها مطمئن نباشد آبروی خود را در معرض خطر قرار ندهد. مسلما از اعتبارات هیئت های ورزشی اجازه خرج کردن برای تیم های لیگی وجود ندارد و باید تمامی هزینه های تیمداری در لیگ دسته یک والیبال کشور توسط حامی و بخش خصوصی تأمین شود. حال با توجه به این که تاکنون اسم تیم مشخص نشده و در قرعه کشی با نام نماینده اردبیل در جدول قرار داده شده امیدواریم که اقدامات بر اساسی باشد که بعدها مشکلاتی در روند حضور تیم در مسابقات ایجاد نشود.

فضول باشی چند ثانیه ای نفس تازه می کند و ادامه می دهد: بیماری کووید19 و ویروس کرونا شرایطی فراهم کرده تا بساط رقابت های قهرمانی کشور و مسابقات ریز و درشت جمع شود. ضرری که از این راه به ورزش وارد می شود واقعا غیر قابل جبران است. تعطیلی تمرینات، توقف فعالیت باشگاه های ورزشی، بیکار شدن مربیان مظلوم و بدون حامی ورزش و ده ها مورد دیگر که هر یک از آن ها ضربات کاری بر پیکر ورزش و رزشی ها وارد کرده است ولی در این میان تعطیلی فعالیت های ورزشی مانع از مشخص شدن عیار مدیریتی و توان هماهنگی و قدرت نظارتی مدیر کل ورزش و جوانان شده است.

وی بعد از تعطیلی فعالیت های ورزشی به این سمت منصوب شده است و بنابراین در چند ماه گذشته با مشکلاتی از قبیل اعزام ها و نتایج مواجه نبوده است.

شرایط فعلی فرصت کافی برای برنامه ریزی و ترسیم آینده ای روشن برای ورزش و هیئت های ورزشی را می تواند در اختیار مدیر کل قرار بدهد. حال چقدر از این فرصت ها استفاده خواهد شد مسئله ای است که آینده به آن جواب خواهد داد.

 

 




مدیران مدح سوار

برخی ها برای ماندن در قدرت و از دست ندادن پست و مقام به هر کاری دست می زنند. اگر هدف برخورداری از جلال و جبروت مدیریت باشد وقت رنگ باختن فضایل اخلاقی فرا می رسد. گذشته خود را فراموش می کنند و برای حال حاضرشان افتخار کرده و خود را تافته جدا بافته تلقی می کنند.

فرصت طلبان قدرت طلب حاضرند که برخی از تفکرات خود را در زیر پا له کنند تا لطمه ای به موقعیت میز مدیریت وارد نشود. اگر لازم باشد به هر کف روی ابی چنگ می اندازند تا آسیبی هرچند جزئی به مقام ریاست و مدیریت شان وارد نشود. آنها در راه رسیدن به هدف از میدان دادن به افراد دروغگو ، آمارساز و مغرورِ از خدا بی خبر کوتاهی نمی کنند.

برای شناخت روند مدیریتی افراد وقتی که در مسند قدرت جلوس می کنند توجه به ملاقات ها و اشخاص حاضر در اطراف و مورد اعتمادشان می تواند راهگشا باشد.

در جایی خواندم: زندگی واقعی انسان با ملاقات های او آغاز می شود بنابراین برای کسانی که در جستجوی مفهوم واقعی زندگی هستند انتخاب دوستان و معاشران از اهمیت زیادی برخوردار است و می تواند تمام آینده را تحت الشعاع قرار بدهد.

وقتی مدیری، دروغگویان حرفه ای، متملقین قهار، آمارسازان پرادعا و سیاه نمایان شناخته شده را در اطرافش جمع کند معلوم است که با گذشت زمان بر سر مجموعه تحت مدیریتش چه بلایی را نازل می کند.

در چنین شرایطی انگیزه برای خدمت و تلاش بیشتر در بین کارکنان رنگ می بازد و مجموعه با چالش و بحران جدی روبرو می شود.

نقش بازی کردن برای انحراف افکار عمومی چندان نمی تواند دوام داشته باشد چرا که وقتی حرف ها با واقعیت ها همخوانی نداشته باشد رسوایی به بار می آورد.

بی گمان که هر زبان پرده دل است

چون بجنبد پرده، سِر ها واصل است

بی تردید هر زبان به منزله پرده اتاق است، همانطور که وقتی پرده به واسطه وزش باد می جنبد درون اتاق نمایان می گردد، زبان هم وقتی می جنبد و به سخن آغاز می کند، اسرار درون را آشکار می کند.

مدیری که حیات مدیریتش را در ارائه گزارش های نادرست و آمارهای ساختگی بداند و آویزان شدن از دامن مسئولان محلی و منطقه ای را چاره ای برای پوشش ناهمخوانی واقعیت ها و آمارها بداند رسوائی اش در گذر زمان حتمی خواهد بود.

باید به حال آن مدیری گریست که یکی از راه های ماندن در قدرت را با مدح سواری برگزیند. هزینه از هر منبع  و بهانه تای را برای به استخدام درآوردن کسانی که در این راه از تبحر کافی برخوردارند مباح بداند و با این کار مثبت ماندن در فضای تبلیغاتی و مجازی را به خیالش تضمین نماید.

اما باید دانست که نمایندگان افکار عمومی چند نفری نیستند که آنها فکر می کنند. در برخی موارد سکوت بعضی ها در قبال حقیقت، کشنده تر است و باید بدانیم که مدح بیهوده هم ناپسند و پرآسیب است.

می بلرزد عرش از مدح شقی

بد گمان گردد ز مدحش متقی

چه زیباست که افراد بعد از رسیدن به قدرت گذشته خود را فراموش نکنند، واقعیت ها وارونه جلوه ندهند، صداقت و انصاف را در سرلوحه کارها قرار دهند و قدرت در سایه حق را بر قدرت ناشی از دروغ و ریا و تظاهر و باند بازی ترجیح بدهند.

دانه فلفل سیاه و خال مه رویان سیاه

هر دو جانسوزند اما این کجا و آن کجا

 




فرش قرمز مسابقات استانی برای شهرداری اردبیل

تیم فوتبال شهرداری اردبیل در سه هفته مانده به پایان رقابت های لیگ دسته سه سقوط به رقابت های استانی را حتمی کرد و بدین ترتیب پرونده یکی از ریشه دارترین تیم های فوتبال منطقه بسته شد.

این تیم عشق هواداران فوتبال اردبیل بود. شهرداری یادگاری از دوران خوش فوبال بود. شهرداری یادآور خاطرات تلخ و شیرین فوتبال از دهه 60 تاکنون بود.

شهرداری در حیات خود دوران پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است. توجه به این تیم بعد از بازگشت دوباره به آغوش شهرداری که در سال 89 و به همت اکبر نیکزاد شهردار وقت انجام پذیرفت، بیشتر شد.

عوامل مختلف در سال های اخیر دست به دست هم دادند و برای این تیم مردمی روزهای غم انگیز و تأسف آوری را رقم زدند.

وقتی در فصل 95-94 پس از دو فصل حضور در دسته یک به دسته دو سقو کرد اصرار شهردار برای واگذاری امتیاز و حمایت شورا از شهردار، تیم را وارد بحران تازه ای کرد و از آن تاریخ تیم در سراشیبی سقوط قرار گرفت و روزهای خوبی را در عرصه فوتبال تجربه نکرد.

شهرداری شناسنامه فوتبال اردبیل است. حال که تیم به رقابت های استانی سقوط کرده است تلاش عده ای برای توجیه رفتارها و عملکردها و به نوعی تبرئه کردن ها آغاز می شود.

در شرایط فعلی آن چه برای تماشاگر و دوستدار فوتبال و علاقه مند به تیم شهرداری مهم است از هم پاشیده شدن تیم و بسته شدن پرونده آن می باشد.

عزیزانی که در واگذاری تیم در شورا بدون نظرخواهی، سفته را جایگزین ضمانت نامه بانکی کردند و آن هایی که هر روز حرفی تازه بر زبان راندند و بر سر قول و قرارها و حرف ها ایستادگی نکردند و کسانی که نتوانستند علی رغم ادعاها ازتیم دل بکنند، آنهایی که قراردادهای میلیونی امضاء کردند و بیشتر از استحقاق و حقشان گرفتند و در آخر طلبکار هم شدند، آن هایی که زیر پای مربیان غیر بومی را خالی کردند و راه را برای سکانداری شان هموار نمودند، آن هایی که برای بودن در کنار تیم زمین و زمان را واسطه می کردند و منافع شخصی را به منافع تیم ترجیح می دادند و آن هایی که خود را مالک و صاحب و همه کاره تیم دانسته و به هیچ عنوان برای دل کندن از آن راضی نمی شدند در بحث سقوط و نابودی تیم می توانند سهیم باشند.

شهرداری در سال های اخیر کاملا مورد بی مهری مسئولان قرار گرفت. از شورای شهر گرفته تا فرماندار اردبیل و استاندار استان.

در روزهایی که تیم بیش از 12 هزار تماشاگر را به استادیوم جذب می کرد  فرماندار وقت در جایگاه برای تماشای مسابقات حضور پیدا می کرد ولی وقتی سقوطش حتمی شد رفت و تیم را فراموش کرد و دیگر در ورزشگاه تختی مشاهده نشد و خدابخش استاندار وقت که حسرت به دل ماندیم تا برای یک بار از فوتبال سخن بگوید و به تیم و بازیکنانش روحیه بدهد.

شهرداری با وضعیتی که حاکم است احتمال حضورش در لیگ استانی نیز وجود ندارد. باید دعا کرد که شهرداری ورزش دوست و فوتبال بلد برای شهر انتخاب شود تا شاید گرهی از گره های این تیم را بگشاید.

راستی آن دسته از اعضای شورای شهر که خود را فوتبالی می دانند و از پیشقراولان برافراشتن پرچم مخالفت با تیمداری شهرداری بودند الآن در چه حالی هستند؟ از این که بعد از چهار سال پروژه بر  زمین زدن فوتبال شهرداری به نتیجه رسیده خوشحال هستند؟ آن هایی که از سفره گسترده تیم متنعم شدند و قراردادهای آن چنانی بستند و در تیم حاشیه ایجاد کردند الآن با وجدان راحت سر بر بالین می گذارند؟ و آن هایی که ساز برکناری مربیانی چون دینورزاده و ربیعی را کوک کردند و نامردانه در این راه گام گذاشتند در حال حاضر احساس شرمندگی نمی کنند؟