1

نقد و تملق در ورزش

ورزش با توجه به گستردگی و تعدد رشته‌های تحت پوشش با کل جامعه در ارتباط می‌باشد. همه افراد در سنین مختلف، وابستگی‌هایی به ورزش دارند که این امر وظیفه مسئولان و توجه بیشتر به نیازها و خواست‌ها و برخورد مناسب با همه علاقه‌مندان را ضروری می‌کند.

مسئولیت در ورزش، کاری بسیار سنگین و طاقت‌فرساست. با امکاناتی که این روزها در اختیار مسئولین قرار دارد تأمین رضایت و خواست همه اعضای خانواده ورزش در سطح کشور امکان‌پذیر نمی‌باشد. مدیری که کاردان و توانا بوده و به زوایای مختلف ورزش آشنا باشد با حداقل‌ها می‌تواند کارهای بزرگی انجام بدهد.

برای حال‌وروز ورزش، هواداران و به‌طورکلی آن‌هایی که در ارتباط با این پدیده هستند دل‌نگران‌اند. دل‌نگرانی آن‌ها هم بسیار بجا و از سر تعصب و علاقه‌مندی است. همه دوست دارند که ورزش ایران اسلامی در همه عرصه‌ها و در تمامی میادین موفق باشد و سرود پیروزی سر بدهد. همه برای ورزش این مملکت آرزوی سربلندی و موفقیت دارند و اینجاست که مسئولین و دست‌اندرکاران در هر رده و سطحی که بوده باشند باید دلسوزی‌های مشفقانه را ارج بنهند. آن‌ها نباید گفته‌های معقول و خواسته‌های منطقی را با تیغ تهمت کنار بزنند.

اگر علاقه‌مندان به ورزش، به کسوت، ظرفیت، افتخارات و وضعیت آن دلسوزی نکنند چه کسانی باید این کار را انجام بدهند؟ کسانی که به‌درستی و با صداقت برای خدمت به ورزش کمر همت می‌بندند باید از انتقادات، پیشنهادات و دل‌سوزی‌ها استقبال بکنند.

در پیشرفت و توسعه ورزش عوامل مهم  دخیل هستند. یکی از این موارد استقبال مسئولین از نقدهای مشفقانه می باشد. اگر فضا برای منتقدان تنگ شود و به طرق مختلف در برخورد با نظرات مختلف اقدام گردد امکان جولان برای افراد متملق فراهم می‌شود، افرادی که همیشه در کمین اند تا در بزنگاهی، هوش از سر مسئولان بربایند و به خواسته‌های خود برسند.

اگر مسئولین ورزش کشور با تمام وجود بپذیرند که نقد راه را نشان می‌دهد و تملق به ناکجاآباد می‌برد، بسیاری از مشکلات موجود بر سر موضع‌گیری‌ها و اتهام‌زنی‌ها و دشمن‌تراشی‌ها حل و برطرف می‌گردد.




ورزش و همزبانی

در دل دوستداران و هواداران، ورزش جایگاهی بزرگ و منحصربه‌فرد دارد. ورزش با همه‌ی خوبی‌هایش برای علاقه‌مندانش درس مروت و جوانمردی می‌دهد. ورزشکاران بزرگ و بامرام، الگویی برای جوانان و آینده‌سازان این مرزوبوم هستند. جوانان از قهرمانان و پهلوانان راستین، بلندی همت، علو طبع و عزت‌نفس را می‌آموزند.

باید مواظبت کرد در عصری که نیرنگ‌ها و هواهای نفسانی در منحرف کردن افکار نقش دارند در دام آتش‌بیاران معرکه گرفتار نشویم و گول ظاهرشان را نخوریم و در وادی تفرقه، فریب و حیله آن‌ها گرفتار نگردیم.

خیلی‌ها به دنبال تفرقه‌اند چرا که قدرت، حیات و اقتدارشان را در اختلاف‌افکنی جستجو می‌کنند. هر وقت در ورزش تفرقه توان یافته است علتی جز نخوت و تکبر و نکبت بعضی‌ها نداشته است.

آن‌هایی که به ورزش علاقه‌مندند و بزرگی و سربلندی آن را طالبند و بر تأثیر  وحدت و همدلی در موفقیت آن آگاهند باید با وجدان بیدار از گسترش گسست‌های ناشی از نفس جلوگیری بکنند و با اظهار ندامت از شیطنت‌ها دست بکشند و به معنی واقعی حامی ورزش و جوانان باشند.

آن‌هایی که سنگ ورزش را به سینه می‌زنند و فعالیت در این عرصه را برای خود ضروری می‌ دانند باید قاتق نان ورزش باشند و نه…..

ورزشی‌ها و کسانی که صاحب اصلی آن هستند باید حواس خود را جمع بکنند و عرصه همدلی و همراهی را ترک ننمایند و از کسانی که در خفا قصد اجرای پروژه شکست و حرمان ورزش را دارند دوری کنند.

از کسانی که هدفی جز تکه‌تکه کردن فضای محبت، حرمت، همدلی و یک‌رنگی ورزش را ندارند دوری کردن و اطراف‌شان را خالی نمودن ضروری است.

چند روزی با قدرت فرمان راندن نهایت هدف نیست. این دنیا به چه کسی وفا کرده‌است؟ به قول میبدی: روزگاری که آدم را وفا نداشت تو را کی وفا دارد، عمری که بر نوح و ابراهیم و سلیمان به پایان رسید، ترا کی فروگذارد و موکلی که جان مصطفی را تقاضا کرد با تو کی مدارا کند.

مواظب باشیم که قدرت‌طلبی، مقام‌پرستی، خودبزرگ‌بینی، فزون‌خواهی و جاه پرستی، ما را برای ناحق کردن حق و جفا در حق جامعه و مردم وادار نکند و تصمیمات‌مان منجر به جفا در حق دوستان و جمع خانواده ورزش نگردد. ان‌شاءالله.




فضول‌باشی و گنجشک دیروز و امروز

عجب زمانه‌ای شده هرچقدر بیشتر دنده عقب می‌روی بیشتر تحویلت می‌گیرند، پسرفت‌هایت را هم پیشرفت تلقی می‌کنند، درجا بزنی تشویقت می‌کنند، کار بکنی جریمه می شوی، حرف حق بزنی نفوذی‌ات می‌خوانند، برخی‌ها چنان از خود بی‌خود شده‌اند که به مرغ‌شان نمی‌شود کیش گفت. شرایط طوری پیش رفته که رنگ عوض کردن و هر روز ساز جدیدی کوک نمودن به یک بحث طبیعی تبدیل شده‌است.
جمعی که کاری جز نان به نرخ روز خوردن ندارند، به اساتید صحنه تبدیل شده‌اند، با دست پس می‌زنند و با پا پیش می‌کشند.
آن‌هایی که می‌خواهند به هر ترتیبی باشند و از مواهب بودن در صحنه بهره‌مند بشوند و دنیای خود را هر روز رنگین‌تر و مجلل‌تر از روز قبل بکنند از دست زدن به هر اقدامی کوتاهی نمی‌کنند. گاهی وقت‌ها کسانی که خود را مصلح، دانا و آگاه می‌دانند و منافع و موقعیت‌شان را مبنای قضاوت در مورد دیگران قرار می‌دهند حرف‌هایی بار انسان‌های صادق و بی‌ادعا می‌کنند که در توی قوطی هیچ عطاری پیدا نمی شود.
گفتم: فضول باشی، روزهای آخر ماه مبارک رمضان، عنان اختیار از دست داده و زبان به گلایه و کلی‌گویی باز کرده‌ای، فکر می‌کنی چیز تازه‌ای کشف نموده و از ناملایمات و رفتارهای چندگانه گلایه می‌کنی‌ این‌که گنجشک امسال گنجشک پارسالی را قبول نکند به عادی‌ترین مسئله در جامع تبدیل شده‌است. یکی از دردناک‌ترین مسائل روز بحث‌هایی چون بی‌حرمتی به بزرگان و پشت پا زدن به گذشته و نادیده گرفتن روز روشن و یکه تازی براساس میل و خواسته می باشد.
گفت: خوش به حال کسانی که وقتی در مسیر ترقی و پیشرفت قرار می‌گیرند دچار غرور و خودخواهی نشده و گذشته‌ و وضعیت سابق خود را فراموش نکنند. ضرب‌المثل معروفی است که می‌گوید: “گر به دولت برسی مست نگردی مردی”. مردم دوست دارند که با هر پله‌ای که انسان در مسیر ارتقاء پشت‌سر می‌گذارد به همان اندازه بر تواضع و فروتنی و در کنار مردم بودنش اضافه شود. مسئولینی که در دوران مسئولیتشان همراه مردم باشند و خودرا تافته جدا بافته تلقی نکنند و در همه موارد نقش اصلی خود را بازی بکنند و از ریا و تزویر و عناد دوری نمایند برای همیشه در ذهن‌ها می مانند و به نیکی از آن‌ها یاد می‌شود.
گفتم: فضول‌باشی جای شکرش باقی است که در منطقه ما تعداد مدیران مردمی قابل توجه هستند و امید می‌رود در سال جدید همه راه‌ها در جامعه به مقصد دوستی، تعامل، همکاری، یک‌رنگی و صداقت ختم بشود. غرور و خودخواهی مسیر پر پیچ‌وخم و زجر آوری است‌ آرزو بکنیم که همه کارها و اقدامات ختم به خیر بشوند و باید به آن‌هایی که تا به یک موقعیت برسند برای خود داستان‌سرایی می‌کنند این ضرب‌المثل را یادآوری کرد که” به مالت نناز که به یک شب بنده و به حسنت نناز که به یک تب بنده”.




فضول باشی و حرمت شکنی

فضول باشی تا از در وارد شد بدون مقدمه گفت: چرا بی‌خیال شدی و راحت نشسته‌ای؟ کاری بکن و عکس‌العملی نشون بده، مگر خبر نداری که در فضای مجازی صفحات جعلی و بی‌هویت راه انداخته‌اند تا فقط تو را بکوبند و تخریب‌ بکنند. یک چیزی بگو و یا چیزی بنویس. چه کسانی پشت این صفحات هستند و اصلاً ریشه دشمنی و مخالفت آن‌ها با شما چیست؟

گفتم: فضول‌باشی از تعصب تو سپاسگزارم ولی بگذار کسانی که می‌خواهند با تخریب و تهدید و پشت نقاب خودی نشان بدهند کارشان را بکنند و لذتش را ببرند. آن‌ها اگر افرادی سالم و شجاع بودند که با نام حقیقی می‌آمدند و مطلب می‌نوشتند. به خدا قرار نیست همه یک‌جور فکر کنند و نظرشان به برخی از پدیده‌ها یکسان باشد. چرا می‌خواهیم درب نقد و تحلیل را تخته بکنیم و با دروغ‌پردازی عرصه را برای منتقدان تنگ نماییم.

گفت: باید از روش کار و نوع پروژه‌ای که حضرات مورداستفاده قرار می‌دهند کسانی را که پشت این تخریب‌ها هستند بشناسی و اگر روزی به نتیجه رسیدی باید نسبت‌به معرفی آن‌ها در سطح جامعه و قوه قضاییه اقدام کنی ولی آیا تاکنون در مورد شناسایی آن‌ها به نتیجه‌ای رسیده‌ای؟

گفتم: فضول‌باشی شواهد زیادی هست که با توجه به آن‌ها ردپاهایی را می‌توان شناسایی کرد. این‌گونه رفتارها معمولاً بعد از انتقادهایی که از برخی از مجموعه‌ها و یا مدیران انجام می‌شود آغاز می‌گردد و این موردی را که تو اشاره کردی درست بعد از انتشار یک استوری آغاز شد و دقیقاً کسانی که پشت این قضیه‌اند مشخص هستند ولی بی‌خیال، من باز در بیان واقعیت‌ها کوتاهی نخواهم کرد و مسلماً آن‌ها نیز از پشت نقاب و در تاریکی مطلق برای شکستن قلم و بریدن زبان در اتاق فکرشان برنامه‌ریزی خواهند کرد.

آن‌ها که سودای مدیریت‌های کلان را در سر می پرورانند به هر کاری دست می‌زنند. کسانی که به خیال خودشان حلقه تشکیل می‌دهند و برای قبضه کردن برخی جایگاه‌های مدیریتی نقشه‌ها می‌کشند برای ساکت کردن کسانی که فکر می‌کنند در رسیدن به هدف سد راهشان بشوند هر اقدامی را مباح می‌دانند، دروغ بگویند، حرمت‌شکنی بکنند، خیال‌باف بشوند، شمشیرها را از رو ببندند و هرروز یک صفحه جعلی راه بیندازند و برخلاف ادعا و ظاهر فریبنده‌شان اقدام بکنند.

فضول باشی گفت: تو عجب دل پری داری، راست می‌گویی وقتی انسان از خودی‌ها بخورد تحملش بسیار سخت و طاقت‌فرسا می‌شود. باید به کسانی دست‌مریزاد گفت که با شجاعت کامل و با هویتی آشکار می‌آیند و حرف دلشان را می‌زنند و باید هزاران و هزاران تأسف خورد به کسانی که خیلی ادعا دارند ولی پهلوان پنبه‌ای بیش نیستند.

گفتم: فضول باشی عزیز، من که خود را به هجمه‌هایی پرحجم آماده کرده‌ام، چراکه به‌نظر می‌رسد در سال ۱۴۰۳ برخی از نوشته‌های ما به مذاق قدرقدرتان ازخودراضی خوش نیاید و موج دیگری از حرمت‌شکنی‌ها و تخریب‌ها آغاز گردد ولی باکی نیست هر کسی که خربزه می‌خورد باید پای لرزش هم بنشیند.




نگاه بالا به پایین مدیران

راز موفقیت یک مدیر در هر مجموعه و دستگاهی باور کردن مردم است. اگر مدیری با تمام وجود اعتقاد داشته باشد که سر مردم نمی‌شود کلاه گذاشت می‌تواند انتظار رسیدن به کلیه اهداف و انجام بهینه وظایف محوله را داشته باشد.

اگر مسئولی در کارهایش همیشه با ناکامی مواجه گردد و توان وفا به عهد و قول‌های داده‌شده را نداشته باشد بدون شک علتش را باید در باور نداشتن فهم و قوه‌ی درک مردم بداند.

مدیری که اعتقاد ششدانگ به مردم نداشته باشد به‌مرور به‌جای پرداختن به رفع مشکلات مردم و حرکت در مسیر خواسته اکثریت جامعه به خود و دوستان و اطرافیانش فکر می‌کند و حوزه مدیریتی‌اش را به دکان دو نبشی برای تأمین خواسته رفقا تبدیل نموده و برای سرگرم کردن مردم دل به چند مصاحبه و ارائه مشتی آمار و ارقام می‌بندد.

آن‌ها سعی می‌کنند خود را به‌ظاهر دلسوز و پرتلاش در خدمت جامعه و آشنا به امور نشان بدهند و به‌این‌ترتیب بر سر مردم و مسئولان رده‌بالا هم کلاه بگذارند. کلاه گذاشتن بر سر مردم امکان‌پذیر نمی‌شود چراکه مردم به‌خوبی فرق خادم و خائن، خدمتگزار و زبان‌باز و صادق و ریاکار را تشخیص می‌دهند و در قضاوتشان تحت تأثیر حاشیه سازان، منفعت‌طلبان و دشمنان دوست‌نما قرار نمی‌گیرند.

مسئولی که می‌خواهد مدیریتش در یک مجموعه ادامه‌دار باشد و رفتار و عملکردش مورد توجه و قبول جامعه قرار بگیرد چاره‌ای ندارد جز این‌که با مردم روراست باشد، خدمت صادقانه و بی‌ریا را در رأس امور و فعالیت‌های خود قرار بدهد، کارش را با تدبیر و مطالعه انجام بدهد و به زیرمجموعه‌اش احترام بگذارد و زمینه جلب اعتماد هرچه بیشتر آن‌ها را فراهم کند و اطمینان داشته باشد که مردم بهترین قاضی هستند و مسائل را خوب درک و ارزیابی می‌نمایند.

در یک دولت انقلابی انتظار این است که همه مسئولین در هر رده و در هر سطحی به خدمت صادقانه و روراستی با مردم اهمیت بدهند. از نگاه از بالا دوری کنند و خود را تافته جدابافته قلمداد ننمایند، فرصت ابراز وجود به نیروهای تحت مدیریتش بدهند و از بودن در کنار مردم لذت ببرند و از روبه‌رو شدن با مراجعین و شنیدن حرف و نظرشان ترسی به دل راه ندهند و در یک کلام از خودنمایی و ریا‌ورزی فاصله بگیرند و خود را وقف مردم و جامعه بکنند

 




انسجام و همدلی و تلاش منفعت‌طلبان

برای استان اردبیل ضروری‌ترین بحث در شرایط فعلی، انسجام و همدلی است. عقب ماندن استان از قافله پیشرفت و توسعه موردی است که همیشه مطرح می‌شود و در پیرامون آن نظرات مختلفی ارائه می‌گردد. برای‌اینکه استان در مسیر پیشرفت قرار بگیرد واز  سرعت مطلوب و ایده‌آلی برخوردار گردد و همه موانع بر سر راه آن برداشته شود و حرکت برای رسیدن به نقطه هدف میسر گردد جزء وحدت آن‌هایی که درد و دغدغه‌ای مشترک و سرافرازی استان را دارند چاره دیگری نیست.

تأثیر وحدت، انسجام، همدلی و همراهی در پیشبرد کارها و دستیابی به آرمان‌ها و اهداف پیش‌بینی‌شده غیرقابل‌انکار می‌باشد ولی جای تأسف دارد که علی‌رغم توافق همگان بر سر اهمیت این موضوع، همچنان هستند عده‌ای که به آن عمل نمی‌کنند و ضرر و زیان و خسران زیادی را متوجه استان می‌نمایند.

پرچمداران چنین حرکت‌های مذموم، همان‌هایی هستند که به‌ظاهر خود را دوستدار و فدایی استان قلمداد می‌کنند ولی در باطن بر طبل تفرقه و ایجاد فاصله بین مسئولین و مردم می‌کوبند و برای ایجاد دودستگی و تنش تا می‌توانند برنامه‌ریزی ذکر کرده و اقدام می نمایند.

بررسی عملکرد چنین افرادی که خوشبختانه چهره‌شان به‌مرور برای مردم قابل‌شناسایی می‌شود نشان می‌دهد که اهداف آن‌ها از تن دادن به این حرکات و رفتارهای زشت ناشی از نیاتشان می‌باشد. وقتی‌که منیت، خودخواهی، منفعت‌پرستی، شهرت‌طلبی و خودمحوری در رأس قرار می‌گیرد جامعه دچار تنش می‌شود و موجبات رنجش افراد صادق و علاقه‌مند به منطقه فراهم می‌گردد. متأسفانه در استان ما و بعضاً در مدیریت بخش‌های مختلف می‌توان به تفکراتی برخورد کرد که همه چیز را برای خود و همراهان و هم باندی‌ها می‌خواهند و بیش‌از هر چیز به منافع شخصی فکر می‌کنند.

عده‌ای متأسفانه همه‌چیز را در بهره‌مندی خودشان از منافع و مناصب خلاصه می‌کنند و وقتی در رسیدن به هدف به هر دلیل و علتی ناکام می‌مانند وارد فاز ایجاد فاصله و شکاف بین مسئولین می‌شوند. آن‌ها تا زمانی که منافعشان تأمین نشود به راه خود ادامه می‌دهند و برای فاصله انداختن میان عناصر خدوم و خیرخواهان جامعه اقدام کرده و در این راه از هر ترفند و سم‌پاشی و تفرقه‌افکنی کوتاهی نمی‌کنند.

در آستانه آغاز فعالیت مجلس دوازدهم، منتخبان مردم استان باید بدانند که تفرقه‌افکنان صلاح خود را در آن خواهند دید که میان آن‌ها همدلی نباشد، برنامه‌ریزی خواهند کرد که فکر و ذهن آن‌ها را به‌جای همدلی و همراهی برای حل مشکلات منطقه به سمت‌وسوی تفرقه ببرند. نباید به این قبیل افراد که هدفشان سری توی سرها درآوردن است اجازه ابراز وجود بدهند.

امیدواریم در مجلس دوازدهم اصل وحدت و همدلی نه‌فقط در حرف و سخن بلکه در عمل بیش‌از همیشه ازسوی منتخبان مردم استان رعایت شود و بدون شک در این راه مطبوعات و رسانه‌های سالم می‌توانند نقش بسیار مهم و حساسی داشته باشند.




کجا می‌رویم …..

در جریان رقابت‌های لیگ برتر فوتبال و در برخی از رویدادهای کلان ورزشی گاهی وقت‌ها بین بازیکنان و مسئولین تیم‌ها و بخش‌های مختلف، حرف‌هایی ردوبدل می‌شود و رفتار و حرکت‌هایی مشاهده می‌گردد که نگرانی از وضعیت کلی اخلاقی و فرهنگی حاکم بر ورزش را افزایش می‌دهد.

متأسفانه در ورزشی که در آن برد و باخت و به دست آوردن نتیجه مطلوب هدف می شود و چسبیدن به میز ریاست‌ها و مدیریت‌ها به هر بها و امکانی در دستور کار قرار می‌گیرد انتظاری بیش‌از این نمی‌توان داشت.

وقتی در درگیری‌های لفظی و اقدامات آن‌چنانی، پای افراد تأثیرگذار در ورزش و باشگاه‌های بزرگ و نامدار کشور به میان می‌آید ترس از همه‌گیر شدن بی‌حرمتی‌ها و کج‌اندیشی‌ها بیشتر و بیشتر می‌شود.

باید قبول کرد در ورزشی که حتی در سطوح مدیریتی و کلان آن در سطح کشور آدم‌های کوچک رخنه کرده و در گوشه‌ای از کار مسئولیت گرفته‌اند توقع شنیدن حرف‌های بزرگ را نمی‌توان داشت و اینجاست که این سؤال مطرح می‌شود که داریم به کجا می‌رویم…..

در ورزشی که در بخش‌هایی از آن، آدم‌های کم مقدار حکمرانی بکنند انتظار رفتار پهلوانی و بزرگ‌منشانه انتظاری بی‌جا خواهد بود.

و حالا در این ورزش با آن همه گستردگی در سطح کشور و با وجود هواداران و علاقه‌مندان میلیونی و برنامه‌های متعدد اجرا شده اگر انتقاد بکنی و از سر دلسوزی و انجام وظیفه تذکری بدهی همین جماعت تشنه‌ی شهرت و فرصت‌طلب به انواع تهمت‌ها و افتراها و دروغ‌ها محکومت می‌کنند.

این روش برای همه‌ی کسانی که صادقانه برای ورزش دلسوزی می‌کنند آشناست‌ در هر گوشه‌ای از این مملکت، دلسوزان ورزش بارها و بارها با حرکت‌های این‌چنینی مواجه شده‌اند.

این یک اصل مهم است که در ورزش باید کار به دست کاردان سپرده شود. ورزش نمی‌تواند در فضای بداخلاقی‌ها و آلوده به مناسبات ناسالم، فضاهای مملو از کینه، نفرت،حسادت، بدگویی، انتقام، بدخواهی یا نفرت‌پراکنی پیشرفت بکند و در مسیر موفقیت گام بردارد.

و درنهایت می‌توان گفت تا زمانی‌که فرصت جولان دادن به آدم‌های تشنه قدرت و علاقه‌مندان به حاکمیت باند و باندبازی و افراد به‌ظاهر سینه چاک فراهم باشد امید به اصلاح همه‌جانبه ورزش سرابی بیش نخواهد بود.

باید امیدوار باشیم که با همت همه دلسوزان و خادمان راستین، ورزش در کشور با حرکتی شایسته و حساب‌شده از مدیرانش گرفته تا رسانه‌ها و تماشاگران در مسیر صحیح قرار بگیرد تا روزهای خوبی در انتظار ورزش ایران اسلامی بوده باشد. ان‌شاءالله.




فضول‌باشی و وزیر ورزش

آقای کیومرث هاشمی را که می‌شناسی، وزیر ورزش و جوانان را عرض می‌کنم، معرف حضورتان که هست. کاری به عملکرد ماه‌های اخیرش ندارم، منتقدان زیادی دارد، البته دنیای ورزش ویژگی‌های خاص خودش را دارد ممکن است انتقادهای زیادی صورت بگیرد چراکه وزارت عریض و طویل ورزش و جوانان تقریباً تنها مجموعه‌ای است که با همه اقشار جامعه سروکار دارد. توقع از این وزارتخانه و مسئولین آن بالاست و بنابراین کوچک‌ترین تعلل، ناکامی و یا رفتار متکبرانه و خودمحورانه می‌تواند موضع‌گیری‌های زیادی به‌دنبال داشته باشد ولی از زمان اخذ رأی اعتماد از مجلس تاکنون دو کار وی خیلی به من چسبیده است. این دو مورد حرف چسب دوقلو و چندقلو نیست، باور کن وقتی کاری از روی صداقت و صدق باشد، کاری که بتواند توجه اهالی ورزش را به خود جلب بکند بر دل‌ها می‌نشیند و بر جان‌ها و قلب‌ها می‌چسبد. هاشمی هم در این چند ماه نشان داده که بلد است چگونه در جاده جلب رضایت جامعه ورزش پیش برود و تا می‌تواند خود را در قلوب هواداران جای نماید.

باید بدانیم و بدانند که ورزش و جامعه آن هیچ وقت با غرور و کبر و خودپسندی نمی‌تواند کنار بیاید. کسی که شعارش “انا رجل” باشد در ورزش کاری از پیش نخواهد برد. فردی که برای خودش در ورزش جایگاه رفیعی قائل شود و نگاهی از بالا بر زیرمجموعه‌اش داشته باشد و دیگران را در شأن نشست‌وبرخاست با خودش نداند برای ورزش و ورزشکاران و وابستگان به آن، منشأ خیر و برکت نخواهد بود.

گفتم: فضول‌باشی باز زبان باز کردی و از هر دری می‌خواهی صحبت بکنی. بابا تو را سنه‌نه، که چه کسی چگونه رفتار می‌کند و در ورزش صاحب چه دفتر و دستک و جایگاه است، کار از این قبیل ادعاها گذشته است. عید است و ماه رمضان، بی‌جهت اعصاب خودت رو داغون نکن. شرایط همین است که می‌بینی باید با آن کنار بیایی و یا دور ورزش را تا اطلاع ثانوی خط قرمز بکشی. حالا بگو کدام رفتاهای وزیر را می پسندی؟ وظیفه یک مؤمن است که در بیان نقاط مثبت و رساندن آن‌ها به گوش مردم تلاش کرده و به‌درستی روایت بکند و از گول زدن افکار عمومی خودداری نماید.

گفت: اولین کار مثبت این حضرت وزیر، انتصاب شروین اسبقیان به‌عنوان معاون ورزشی بود. حداقل ما می‌دانیم که او مدیری پر تلاش و کار بلد است و مطمئن در جایگاه معاونت وزیر نیز می‌تواند اقدامات مؤثری انجام بدهد.اسبقیان پله‌های ترقی را یک‌به‌یک طی کرده و مثل برخی‌ها نیست که “فابدان چیخا” و یک‌شبه مدیر بشود و هیچ‌کس را هم قبول نکند.

گفتم: راست می‌گویی، ورزش اردبیل از اسبقیان خاطره خوبی دارد. حداقل در افزایش سرانه ورزشی و احداث اماکن در مناطق مختلف استان کارهای مناسبی انجام داده است. احداث ۳۷ سالن سرپوشیده طی دو سال خودش یک رکورد در امر توسعه فضاهای ورزشی است. حالا به دومین مورد اشاره کن.

گفت:کاری که واقعاً قابل تقدیر است عیادت وی از پیشکسوتان و دیدار با استخوان خرد کرده‌های ورزش می‌باشد، در بیمارستان‌ها حضور پیدا می‌کند و از بزرگان ورزش دلجویی کرده و درنهایت احترام خودش را در جامعه ورزش و به‌خصوص در نزد پیشکسوتان بالا می‌برد. وزیر با این عمل خود به کلیه‌ی مسئولین این وزارتخانه اعلام می‌کند که باید در ارتقاء فرهنگ تکریم پیشکسوت پیش‌قدم باشند، باید مسئولین ورزش در هر رده و در هر مقامی حق پیشکسوتان را به‌خوبی ادا نمایند.

هاشمی با حضور در منازل پیشکسوتان به کلیه مدیران وزارتخانه می‌خواهد یادآوری نماید که فرهنگ احترام به پیشکسوت در ورزش ما حذف شدنی نیست چرا که حذف آن به‌معنای از دست دادن تاریخ و هویت فرهنگی ما محسوب خواهد شد.

گفتم: بی‌احترامی به پیشکسوت یعنی اعلام زنگ خطر برای ورزش ولی این هم باید یادآوری شود که همکاری پیشکسوتان ورزش نیز خود در جهت ارتقای این جایگاه ضروری است.

گفت: هر عزیزی که در ورزش چه در سطح کلان و یا در زیرمجموعه‌ها، صاحب جایگاه می شود تلاش برای آشنایی با پیشکسوتان و شناخت آن‌ها را باید مورد توجه قرار بدهد. ادعای حفظ حرمت پیشکسوتان باید در عمل مشاهده گردد و به‌راستی که وزیر ورزش و جوانان در چندماهه اخیر نشان داده است که حفظ شأن پیشکسوتان و رسیدگی به برخی از مشکلات و نیازهای آن‌ها را در اولویت قرار داده است.

گفتم: آرزوی همه دوستداران، خدمت صادقانه و بی‌منت مسئولان به جامعه ورزشی است و بدون شک آن‌هایی که مخلصانه و خالصانه در این راه گام برمی‌دارند نامی نیک در تاریخ ورزش برجای می‌گذارند.




دید و بازدیدهای گذشته و حال

باور کنید با گرانی‌هایی که این روزها با آن‌ها دست‌وپنجه نرم می‌کنیم دوران باشکوه دیدوبازدیدها و دورهمی‌ها و بگو بخند‌ها گذشته است. هرچقدر که به کاهش تورم امید می‌بندیم به همان اندازه از تعداد میهمانی‌ها و دورهمی‌ها فاصله می گیریم تا جایی‌که حتی نمی‌توانیم نزدیک‌ترین افراد خانواده خود را به یک میهمانی معمولی با حداقل پذیرایی‌ها دعوت‌ بکنیم.

در روزهای نه چندان دور، بزرگ‌های خانواده حرف اول و آخر را می زدند. در میهمانی‌ها، در گردش‌ها و سیاحت و مسافرت‌ها و خلاصه در هر رویدادی، بزرگ جمع صاحب اختیار و ترسیم‌کننده وظایف همه وابستگان بود. کسی خودسرانه اجازه نداشت اقدامی بکند حتی نشستن در مجلس خود تابع قوانینی بود که هیچکس جرئت تخطی از آن را نداشت. مگر فردی می‌توانست برای خودش حکومتی راه بیندازد و برای تخریب دیگران و برهم زدن جایگاه‌ها، عده‌ای را دور هم جمع نماید و آن‌ها را برای حملات مختلف آماده کند و در مواقع مورد نیاز به عملیات انتحاری وادار نماید.

این روزها دیگر از آن مهمانی‌های باصفا و رعایت اصول و حفظ حرمت‌ها و جایگاه‌ها خبری نیست و مخصوصاً وقتی پای مقام‌ها و میزهای ریاست و مدیریت در میان باشد زبانم لال پرده‌ها دریده می‌شود، اقیانوسی از دروغ‌ها و تهمت‌ها روان می‌شود و عاملانش پایکوبی می‌کنند و از برای برهم زدن معیارها خوشحالی می‌نمایند.

مشکل بزرگی که این روزها جامعه با آن مواجه می‌باشد این است که هر کسی که اندکی ارتقا می یابد و جایگاهی به دست می آورد و عنوانی چون رئیس یا مدیر را یدک می‌کشد فکر می‌کند که هر کاری که دلش بخواهد می‌تواند انجام بدهد. هر فردی که خود را موظف به رعایت قانون می‌داند به‌خوبی آگاه است که هر مسئولی برای اصلاحات و جابه‌جایی‌ها صاحب اختیار می‌باشد اما همه آن‌ها باید در چارچوبی ‌باشد که مورد پذیرش جامعه و افکار عمومی قرار گیرد. این‌که خودم تصمیم می‌گیرم و به کسی ارتباطی ندارد و نخواهد داشت اگر نیت خیر هم باشد نمی‌تواند قابل‌قبول باشد.

هر مسئولی باید به این واقعیت تن بدهد که هر آمدنی و یا رفتنی باید در یک چارچوب اصولی و منطقی باشد و خود را بالاتر و بزرگ‌تر از دیگران نداند و خارج از اصول و منطق رفتارهای سؤال برانگیز نداشته باشد.




داود حسنی‌فرد؛ مردی که شایسته‌ی احترام است

فوتبال اردبیل در طول حیات خود بازیکنان بزرگی را تربیت کرده و به جامعه تحویل داده است. بازیکنانی که در کنار فوتبال و بازی‌های به‌یادماندنی‌شان ازنظر اخلاق و رفتار، شهره خاص‌وعام بوده و پایبندی به اصول جوانمردی، ویژگی خاص آن‌ها بوده‌است.

فوتبالی‌هایی که تا زمان حضور در صحنه، درس تعهد دادند و جوانان را به رعایت و احترام تیم حریف، ارج نهادن به تماشاگران و توجه به تحصیل تشویق نمودند و برای مسلح شدن به صفات نیک و پسندیده‌ای چون شجاعت و گذشت تأکید کردند.

یکی از این مردان نیک فوتبال منطقه، داود حسنی فرد است. او محبوب القلوب فوتبالی‌ها و پیشکسوتان ورزش است، مردی که شایسته‌ی احترام است و خدماتش به فوتبال و ورزش فراموش‌نشدنی است.

حسنی فرد وقتی‌که در مستطیل سبز به‌عنوان هافبکی مقتدر انجام‌وظیفه می‌کرد اخلاقمداری و رعایت اخلاق ورزشی را در دستور کار قرار داشت و وقتی کفش‌ها را آویزان کرد و از دنیای بازیگری خداحافظی نمود تصمیم گرفت که تمام تمرکزش را روی مربیگری بگذارد.

او در دنیای مربیگری برای فوتبال اردبیل منشاء خیر و برکت شد. فعالیت‌های او در یک رابطه مستقیم با رونق هرچه بیشتر فوتبال قرار گرفت و تیمی ساخت که در کمترین زمان ممکن به قطبی بزرگ در فوتبال شمال غرب کشور تبدیل گردید. تیمی که حسنی فرد مربی‌اش بود خوب فوتبال بازی می‌کرد و خوب نتیجه می‌گرفت. او مربیگری تیمی را برعهده داشت که چهره‌های برتر و جوان زیادی را به فوتبال منطقه و ایران معرفی نمود.

اغراق نخواهد بود که بگوییم در فوتبال منطقه چون او را کمتر سراغ داریم. البته مقایسه فوتبال و فعالانش در دو مقطع زمانی مقایسه اصولی و درست نمی‌تواند باشد چراکه در فوتبال امروز نسبت‌به سال‌های فعالیت چهره‌هایی چون حسنی‌فرد آدم‌هایش فرق کرده‌اند و ده‌ها مورد می‌توان در مورد این تفاوت‌ها بر شمرد. مسائلی که در آن دوران ارزش محسوب می‌شد امروز بی‌ارزش شده‌است. همین موارد است که جوانان آن دوران و پابه‌سن‌گذاشته‌های امروز را اذیت می‌کند. برخی از آن‌ها نمی‌توانند بی‌ارزش شدن ارزش‌هایی را که برای آن‌ها جان داده‌اند و عرق ریخته‌اند ببینند، نمی‌توانند بی‌حرمتی‌ها را مشاهده بکنند و رفتار خارج از اصول عده‌ای تازه به دوران رسیده را تحمل کنند و نمی‌توانند برچیده شدن بساط برخی از رفتارها و اصول انسانی در فوتبال را شاهد باشند.

در دورانی که حسنی‌فرد و حسنی‌فردها در صحنه بودند در ورزش و فوتبال اخلاق پررنگ بود و متأسفانه این روزها مسائل مالی پررنگ شده و اخلاق رنگ باخته است. در آن دوران تعصب و وفاداری به پیراهن تیم حرف اول را می‌زد ولی این روزها پول‌های بی‌کمال در کم یا زیاد کردن میزان وفاداری نقش‌آفرینی می‌کنند.

داودآقای فوتبال اردبیل ازنظر فنی و مدیریتی توانمند و بزرگ بود و ازنظر اخلاقی نظیر ندارد. او سلطان عرصه‌ی اخلاق ورزش است و این ویژگی او را در زمره سرآمدان ورزش و فوتبال منطقه قرارداده است

اداره تیمی چون پاس با مجموعه‌ای از بازیکنان بزرگ و تأثیرگذار کار آسانی نبود. حسنی‌فرد با اتکاء به قدرت مدیریتی بالای خود و با مدد گرفتن از مشورت دیگر بزرگان و حتی بازیکنان به‌خوبی انجام‌وظیفه می‌کرد.

صداقت یکی از ویژگی‌های بارز داودآقا می‌باشد. او آدم صادقی بوده و هست. افسوس و صد افسوس که صداقت گم‌شده امروز فوتبال ما به شمار می‌آید. او تا زمانی‌که در فوتبال فعالیت می‌کرد هدفی جز ترویج فرهنگ واقعی ورزش نداشت. او معتقد به حاکمیت نظم و انضباط در تیم بود و قوام و بقا و پویایی مجموعه تحت مدیریتش را انضباط کاری و جمعی می‌دانست.

این‌که چرا فوتبال ما این روزها با بزرگی‌های گذشته‌اش فاصله دارد سؤالی است که اکثراً مطرح می‌شود و در خیلی از موارد به‌آسانی از کنار آن می‌گذرند. شکی نیست که همه ناکامی‌های فوتبال ما ریشه در فرهنگ دارد. فوتبالی که از اخلاق و اصول فاصله بگیرد و این فاصله عمیق‌تر بشود موفقیت از آن دور می‌گردد و اگر احیاناً نتیجه‌ای حاصل شود مقطعی و اتفاقی بوده و استمرار نخواهد داشت.

داود حسنی‌فرد مرد بزرگ ورزش و فوتبال اردبیل، مردی است شایسته‌ی احترام. وجود چنین نعمت‌ها را ارج نهیم و از تجربیاتش در راستای بهبود امور کمک بگیریم.

برای داود آقا، مرد دوست‌داشتنی و بزرگ فوتبال اردبیل در سال ۱۴۰۳ سلامتی، سربلندی، سرافرازی و توفیق هرچه بیشتر آرزو می‌کنیم.