1

مطبوعات گلخانه ای

سیاست فرهنگی پرداخت یارانه، توسعه مطبوعات را در ایران ابتر کرده و منجر به شکل گیری “مطبوعات گلخانه ای” شده است. تاخیر در توقف این رویه دیرپای، حاصلی جز خسران در بر نداشته و باید برای همیشه به موزه سپرده شود.
اختصاص بودجه عمومی برای توسعه مطبوعات در کشور نه تنها به توسعه پویا کمک چندانی نکرده و به بار ننشسته است بلکه اصل رقابت را به محاق برده و نهاد مطبوعات را از نمایندگی افکار عمومی به سخنگویی دولت تقلیل داده است.
جدا از اعمال نفوذی که در توزیع یارانه مطبوعات می شود و البته خارج از موضوع این یادداشت است. پرداخت یارانه به سبک کنونی نه به نفع دولت و نه به نفع نهاد مطبوعات است. دولت با پرداخت یارانه و سرپا نگهداشتن تصنعی مطبوعات، بجای درست کردن ابرو، چشم نهاد روزنامه نگاری را کور و قدرت این نهاد را به شدت تضعیف کرده است.
پرداخت یارانه عواقب نامیمون دیگری نیز دارد و پاره ای از مطبوعات که قدرت رقابت در حوزه عمومی را ندارند با دست کردن در جیب مردم و با بازیگری در میدان قدرت و رانت، برخلاف افکار عمومی و اقبال اجتماعی همچنان میدانداری و عمر خود را طولانی می کنند.
حمایت به شیوه کنونی و پرورش مطبوعات در کارخانه کار فکری دولت، در دراز مدت مغایر منافع ملی نیز بوده و هیچگاه مجالی برای جان گرفتن مطبوعات حرفه ای پرسشگر و مستقل از قدرت را ایجاد نخواهد کرد. تالی فاسد آن به حاشیه راندن نقش اساسی مطبوعات یعنی “پرسشگری و نظارت بر امور جامعه” است.
هر چند حمایت دولتی از صنایع نوپا در برهه خاصی ضروری است اما صنعت مطبوعات در ایران به عصر بلوغ پا گذاشته و از چنین مقطعی عبور کرده و باید ادامه حیات خود را خارج از گلخانه دولت پی گیرد.
پرداخت یارانه مطبوعات به رویه کنونی نه تنها اعتماد به نفس روزنامه نگاران را سلب می کند بلکه دولت با پول پاشی در بازار اطلاع رسانی کشور، به پاره ای اعتماد به نفس کاذب تزریق می کند.
دولت باید با ایجاد بستر رقابت سالم، سطح کنشگری مطبوعاتی را از درون گل خانه به حوزه عمومی هدایت کند. تا رقابت مطبوعاتی به معنا و مفهوم واقعی محقق شود.
مطبوعات نیز نباید اکسیژن حیات خود را از طریق دولت تامین کنند. باید مجالی فراهم شود تا روزنامه نگاران در فضای آزاد تنفس کنند. البته از این هم واهمه نداشته باشند که پاره ای در فضای آزاد دچار تنگی نفس و زودمرگی شوند.
ادامه حیات مطبوعات را باید خوانندگان آنها و آن هم از طریق مکانیزم دکه های مطبوعاتی رقم زنند و آنها باید زوال و بقای مطبوعات را تعیین کنند. حذف یارانه، رقابت مطبوعات برای جذب مخاطب را دو چندان کرده و سطح کیفی آنها را بهبود قابل توجهی خواهد داد.
البته باید اذعان داشت، حمایت نابرابر از مطبوعات تنها به توزیع ناعادلانه یارانه محدود نمی شود و واحدهای دولتی و حاکمیتی از طریق دادن آگهی و دیگر امکانات به پاره ای از مطبوعات، عملا رقابت سالم را بی خاصیت کرده اند.
شرایط کنونی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور از قضا برای حذف رانت یارانه مطبوعات مهیاست. البته دولت باید در تامین نهاده هایی مانند کاغذ مصرفی مطبوعات با مکانیزم توزیع مناسب اقدام کند و بقیه امور را به دست نامرئی بازار بسپارد. (منبع: مطالعات رسانه و ارتباطات).




رسانه؛ به مثابه زندان روح

✍سازمان های رسانه ای پیچیدگی ها و فراز و فرودهایی دارند و یکی از راههای ادراک و فهم مسائل آنها کمک گرفتن از استعاره هاست.؟
✍بر اساس نظریه <<مورگان>> نظریه پرداز بریتانیایی به کمک استعاره ها می توان پیچیدگی های سازمان های امروزی را شناسایی و مشکلات آنها را حل کرد. او استعاره های متعددی را برای سازمان مطرح کرده است که از جمله آنها استعاره سازمان همچون زندان روح (psychic prison) است.
✍استعاره؛ توصیفی است که از طریق تشبیه یک پدیده سازمانی یا اجتماعی به پدیده ای دیگر و مقایسه وجوه مشترک آنها، امکان درک ابعاد پنهان سازمان و حل مشکلات آن میسر می شود.
✍با الهام از استعاره <<سازمان همچون زندان روح>> سازمان های رسانه ای به مثابه زندانی هستند که روح دست اندرکاران، مخاطبان و کاربران در آنها به بند کشیده شده و قدرت نگرش فراگیر به واقعیت های خارجی از آنان سلب شده است.
✍ايده زندان روح براي نخستين بار در جمهوري افلاطون و در داستان غارنشينان ظاهر گرديد. ساكنان غار كه به زنجير كشيده شده اند پشت به روزنه غار و رو به ديوار قرار گرفته اند و سايه آدم ها و اشيا بيرون را كه بر ديوار غار مي افتد مي بينند و سايه ها را واقعيت مي پندارند.
✍سقراط مي گويد اگر يكي از غارنشينان امكان مي يافت تا از غار خارج شده و محيط بيرون را تجربه كند آنگاه متوجه مي شد كه آنان تا چه حد در اشتباهند و واقعيت پيچيده تر از آن است كه آنها مي پندارند.
✍استعاره سازمان به مثابه زندان روح حکایت انگاره ها و تصاویری است که رسانه های مدرن و فرامدرن از واقعیات اجتماعی چارچوب بندی کرده و از طریق برجسته سازی بخوراند مخاطبان می دهند.
✍واقعیات محیطی بسیار پیچیده و امکان بازتاب دقیق آنها برای رسانه ها به علت محدودیت ها چندان سهل نیست. علاوه بر این در عصر اطلاعات و ارتباطات، در پشت صحنه رسانه ها صاحبان قدرت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و فرهنگی، کنترل افکار عمومی را در دست دارند و در حصار تنگ تمایلات خود محصور کرده اند. مزید بر اینها رسانه ها برای حفظ مخاطبان و منافع خود با ترویج فرهنگ توده ای، فرهنگ فاخر و والا را به حاشیه می رانند.
✍برداشت رسانه ها از واقعیات بسیار کلی و همسو با تمایلات مالکان و صاحبان و سهامداران آنهاست. درک و تصور واقعیت به گونه ای که در بستر اجتماعی خود تجربه و فهم می شوند در رسانه ها به سهولت امکان پذیر نیست.
✍برای رهایی از زندان روح رسانه ها باید سواد رسانه ای متضمن تفکر انتقادی را توسعه داد و مجاری اطلاعاتی مخاطبان و کاربران را متنوع کرد.
✍ استفاده از رسانه های متنوع و متکثر، ترویج فرهنگ گفتگو، گشت و گذار در جامعه و درک موردی پدیده ها در بستر اجتماعی آنها و مقایسه آنها با بازتاب رسانه ای همان پدیده و توجه به دیدگاههای مخالف درباره پدیده های اجتماعی و مطالعه کتاب می تواند تا حدی افراد را از کانالیزه شدن رسانه ای و گرفتار شدن در چنبره رسانه ها رهایی بخشد.(منبع:مطالعات رسانه و ارتباطات).




معاون سیاسی و شور و نشاط اجتماعی

معاون سیاسی امنیتی استاندار در جلسه هماهنگی و برنامه ریزی برای برگزاری برنامه شاد و خانوادگی بر برگزاری برنامه ها جهت افزایش شور و نشاط جامعه تأکید کرده است.
باید از جناب معاون پرسیدکه آیا ورزش و مسابقات ورزشی عاملی برای شور و نشاط جوانان و خیل عظیمی از طرفداران فوتبال به حساب می آید یا نه؟ اگر جواب مثبت باشد پس چرا در تحقق این نظر زمانی که معاونت عمرانی استانداری را بر عهده داشت اقدام نکرد؟چقدر به طرق مختلف از وی خواسته شد که با رایزنی های خود برای برطرف کردن موانع تیمداری شهرداری گام بردارد.
باور کنیم که شور و نشاط اجتماعی با یک برنامه یک یا دو ساعته که فقط تعداد محدودی می توانند از نعمات آن برخوردار شوند به دست نمی آید. فوتبال لیگ باشگاه های کشور می تواند در زمانی نزدیک به 9 ماه هزاران هوادار و تماشاگر را به ورزشگاه بکشاند و با پر کردن اوقات فراغت در افزایش شور و نشاط جتماعی نقش بسیار مؤثری بازی نماید.
شاید در نظر معاون سیاسی، امنیتی استاندار شور و نشاط معنی و مفهوم دیگری داشته باشد که ما از آن بی اطلاع هستیم.




سراب بیطرفی رسانه ها

دیرزمانی است که گردانندگان و مخاطبان رسانه ها به این نتیجه رسیده اند که بیطرفی رسانه ها سرابی بیش نیست و موضوعیت چندانی ندارد.
به مصداق ضرب المثل آش نخورده و دهان سوخته، مخاطبان نه تنها بیطرفی رسانه ها را احساس نمی کنند بلکه در مواردی باید از بیطرفی رسانه دفاع کنند.!
رقابت میلی متری رسانه ها برای جذب مخاطب، آنان را به سوی حرفه ای بودن سوق می دهد که تضمینی برای راز بقا و تداوم حیات آنان محسوب می شود.
هر چند حرفه ای بودن مستلزم کاربست معیارهای متعددی است با این حال اصولی همچون دقت، سرعت، صحت و اصل بیطرفی در تولید و انتشار اطلاعات در رسانه ها بیش از سایر معیارها خودنمایی می کند.
بیطرف بودن به معنی تعلیق و خنثی سازی هر گونه موضع گیری اصحاب رسانه در مواجهه با اطلاعات و اخبار جامعه و بویژه مسائل چالش برانگیز بوده و البته عملا ناشدنی است.
کنش گری رسانه ها بیانگر آن است که تعلیق دلبستگی ها و علایق و رعایت بیطرفی ارتباط سازان جمعی بهنگام بازتاب اخبار رویدادها، به سهولت امکان پذیر نیست. بویژه اینکه بیطرفی امری نسبی است و در مقایسه با وضعیتی خاص معنا و مفهوم می یابد.
با رنگ باختن بیطرفی رسانه ها و نسبی بودن استقلال رسانه ها، دیر زمانی است که نظریه پرداران برای رهایی از این تناقض، بر رعایت انصاف در تولید و انتشار اطلاعات تاکید می کنند.
در عصر فناوری اطلاعات، رسانه ها به منزله فضای سیاست و حلقه اتصال شهروندان عمل می کنند. در این چارچوب، طیفی از نقش های متناقض در رسانه ها ظهور و بروز یافته است. از یک سو رسانه ها محلی برای ارایه آموزش شهروندی، تفریحات و سرگرمی و اطلاعات و اخبار و از سوی دیگر به مکانی برای افشاگری و اغواگری سیاسی و دستکاری در افکار عمومی تبدیل شده اند.
وحدت ملی و یکپارچگی جامعه مستلزم رعایت انصاف در رسانه هاست. انصاف یعنی پرهیز از تبعیض و رعایت مساوات در رسانه، انصاف به معنی اقرار و مهر تاییدی بر حقوق شهروندان و ادای آنهاست. این اصل چنین به ذهن متبادر می کند که هر چه را برای خود می خواهیم برای دیگران نیز بخواهیم و برعکس.
در میان معیارهای حرفه ای بودن رسانه ها هیچ کدام همتراز رعایت انصاف در تولید و انتشار اطلاعات و اخبار نیست و مهر تاییدی بر اخلاق رسانه ای و دور کردن جامعه از پرتگاهها و عبور از بزنگاههای چالش برانگیز است.
)منبع:مطالعات رسانه و ارتباطات).




نمرده عزا نگیرید

به دنبال استاندار اردبیل که در سال 97 وعده ایجاد 20 هزار شغل را داده بود امسال نیز رئیس سازمان جهاد کشاورزی تحقق 10 هزار شغل در بخش کشاورزی استان را داده است.
کسی نمی گوید شدنی نیست حتما خبرهائی است که چنین ادعائی می شود ولی امیدواریم که این وعده نیز به سرنوشت قول استاندار دچار نشود و حداقل امسال این یکی به طور کامل محقق شود.
آدم بخیل و حسودی که نیستیم و به این هم معتقدیم که نباید نمرده عزا گرفت و پیش از مرگ واویلا کرد ولی از این قبیل وعده مسئولین آنقدر ناامید شده ایم که ناخودآگاه حساسیت نشان می دهیم. مگاپروژه های خدابخش ضریب بی اعتمادی به چنین وعده ها را در ما افزایش داده است. امیدواریم که جهادکشاورزی تا پایان سال به ثمر رسیدن این وعده را شفاف اطلاع رسانی نماید.




دنیای اردبیل

وقتی اولین نشریه ورزشی استان به نام ورزش اردبیل را منتشر کردیم هدفی جز خدمت به ورزش استان نداشتیم.
تزدیک به 40 سال در کنار ورزش بودن و نوشتن از نقاط ضعف و مثبت آن، دنیایی از خاطرات خوب و بد را برای ما رقم زده است. علی رغم همه ناملایمات و مشکلات دل کندن از ورزشو قلم زدن در آن عرصه برای ما بییار تلخ و غیر قابل تحمل است. هرچند برخی ها تلاش کردند و با جوسازی ها و دروغ پراکنی ها و حرمت شکنی ها خواستند که ما را از هدفی که انتخاب کرده ایم باز دارند نتوانستند موفق بشوند. زیر لوای اسم های ساختگی و جعلی نوشتند و با ادعای تقوی و پرهیزکاری بر طبل نامردی کوبیدند ولی به هدفی که در نظر داشتند نتوانستند دست پیدا کنند.
بعد از راه اندازی پایگاه خبری ناظر ورزش و مشکلاتی که بر سر انتشار نشریه بود با درخواست از وزارت ارشاد ، وضعیت نشریه را از چاپی به الکتورونیکی تغییر دادیم . حفظ استقلال نشریه و گدایی نکردن برای یک آگهی و برپا کردن بساط تهدید و باج گیری از مهم ترین علل تبدیل وضعیت نشریه بود.
در ادامه زمینه انتشار نشریه را از ورزشی به فرهنگی، ورزشی تغییر دادیم و بنابر این با توجه به زمینه لازم بود که اسم نشریه نیز با زمینه انتشار همخوانی داشته باشد که با موفقیت معاونت مطبوعاتی و هیأت نظارت بر مطبوعات نام نشریه الکترونیکی ورزش اردبیل به دنیار اردبیل تغییر پیدا کرد.
نشریات چاپی در شرایط فعلی با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم می کنند که گرانی کاغذ و زینگ از مهمترین آن به شمار می رود. افزایش کمی نشریات و ورود غریبه ها به دنیای مطبوعات فضای آن در سطح استان را تاریک و در بسیاری از موارد غیر قابل تحمل کرده است.
نشریات الکترونیکی مجوز دار و پایگاه های خبری می توانند تاحدودی عوارض ناشی از عدم تحرک نشریات چاپی را برطرف کرده و نیاز خبری و تحلیلی مخاطبان را برآورده نمایند به شرط آن که صداقت ، راستی و درستی را در دستور کار قرار داده و انجام وظیفه را با هیچ چیز دیگر مورد معامله قرار ندهند.
بعد از تغییر نام و زمینه انتشار نشریه، همچنان تلاش ها بر این استوار خواهد بود که در همه نوشته ها و اقداماتن خود، خداوند را ناظر بر اعمال و رفتار خود احساس بکنیم . از بیان واقعیت ها و اصرار بر اجرای قانون و مقررات ترسی از هوچیگیری و کج رفتاری ها نداشته باشیم و در نهایت به عهدی که با خدای خود بسته ایم پایبند بوده و خود را در دام زد و بند ها و کارن هدیه ها و معاولات پشت پرده اسیر ننمائیم و در یک کلام قلم فروشی نکنیم.
بار خدایا
هنگامی که ثروتم دادی ، خوشبختی ام را نگیر
هنگامی که توانایی ام دادی ، عقلم را نگیر
هنگامی که مقامم دادی ، عفوام را نگیر
هنگامی که تندرستی ام دادی ، ایمانم را نگیر
و هنگامی که فراموشت کردم فراموشم مکن




هر کس با من نیست، از من نیست

یکی از بزرگ ترین آفات ورزش ما دلبستگی جمعی از مسئولین به بحث هرکس با من نیست، از من نیست می باشد.
جمعی از کسانی که در ورزش و هیأت های ورزشی صاحب قدرت بوده و مسئولیتی را بر عهده گرفته اند معتقدند هر کس با من و باند من همراه است حق است.
این گونه به مسائل اعتقاد داشتن و پافشاری بر چنین افکار پوسیده یکی از اعمال نیک و پسندیده به نام انصاف را در دل انسان از بین می برد.
بزرگان توصیه کرده اند که “سیدالاعمال الانصاف” یعنی آقا و سرور همه اعمال انصاف است. اگر کسی که در نظام اسلامی ما صاحب کوچکترین پست و مقام و جایگاه باشد و نتواند از انصاف دفاع نموده و آن را در موضعگیری ها و اقداماتش مورد نظر قرار بدهد کار پسندیده ای انجام نداده و مطمئنا در دراز مدت با شکست و رسوائی مواجه می شود.
انسان منصف هر چیزی را که به خودش روا می دارد باید حق همسایه اش نیز بداند. منصف را در لغت به معنی دو نیمه کننده آورده اند. هر کسی که در شرایط مساعد و در مقام تصمیم گیری نتواند وظیفه بسیار مهم دونیمه کننده را ادا بکند او را نمی توان داد دهنده نام نهاد و به چنین فردی اعتماد کردن کاری بیهوده و عبث می تواند باشد.
رسول مکرم خدا در روایتی می فرماید: آن چه برای خود نمی پسندی ، برای دیگری هم مپسند و آن چه برای خود دوست داری، برای برادرت نیز دوست بدار، تا در قضاوتت عادل باشی و در عدالتت دادگر و نزد آسمانیان دوست داشتنی و در دل های زمینیان منصف.
آدم منصف هیچگاه در اجرای قانون و گردن نهادن به واقعیت ها از راه راست منحرف نمی شود. فرد منصف همیشه برای رسیدن به اهداف اصل قانونمداری را مورد توجه قرار می دهد.
بسیار بد و زشت می شود که سنگ قانون را تا زمانی که به نفع ما و دوستان و همراهان ما باشد به سینه بزنیم و آن جا که قانون و اجرای آن را بر خلاف منافع خود ببینیم با استفاده از قدرتی که در اختیار داریم طوری عمل کنیم که قانون بی قانون.
مسئولان و دست اندرکاران هر اموری که شعار موفقیت و برنامه ریزی برای رسیدن به اهداف متعالی را سر می دهند و احترام به قانون و اجرای آن را فقط در حرف خلاصه می کنند می توانند بزرگ ترین خیانت ها را در حق جامعه انجام بدهند.
قانون شکنی جزئی و کلی ندارد. مسئولی که نمی تواند عدالت را در حوزه مدیریتی خود ساری و جاری بکند و در عمل بر خلاف ادعایش رفتار نماید مدت زمان زیادی نمی تواند دوام بیاورد چرا که به مرور چهره زشت و بی قانونی اش بر همه برملا می شود و آبرویی برایش باقی نمی ماند.
امیدواریم رعایت انصاف و گردن نهادن به قانون و مقررات و رعایت بی طرفی در اِعمال قانون در سال 98 در بین هیأت های ورزشی استان از یک جایگاه والا برخوردار باشد. انشااله.




حرف مرد یکی است!!!!!

از ملانصرالدین پرسیدند : چند سال داری؟
گفت: 40 سال. گفتند: چطور چنین چیزی ممکن است؟
ده سال قبل هم گفتی 40 سال دارم. ملا گفت: 20 سال دیگر هم بپرسید می گویم 40 سال چون حرف مرد یکی است. ای جانم قربان آن مسئولی که 28 را با 35 برابر می داند و بر عقیده اش پافشاری می کند. ای فدای آن عزیزی بشوم که گاهی در موردی چون سابقه مدیریت مو را از ماست می کشد و گاهی بیکار را مورد تأئید مدیریتی قرار می دهد. از قدیم گفته اند از کرامات شیخ ما این است شیره را خورد و گفت شیرین است. و به راستی که اگر جایزه ای در ارتباط با مردانی که روی حرفشان می مانند و به قانون پشت می کنند در نظر بگیرند باید آن را به برخی از مسئولین ورزش اردبیل اهداء نمایند.




معمائی به نام تیمداری شهرداری ها

تیم والیبال شهرداری ورامین به عنوان نماینده باشگاه های ایران در رقابت های قهرمانی والیبال باشگاه های آسیا در تایوان یکی پس از دیگری رقبایش را با شکست مواجه می کند و برای پیمودن راه قهرمانی همچنان مورد حمایت شورای شهر و شهردار آن شهر قرار می گیرد.
قبل از اعزام تیم به رقابت های آسیایی، شهردار ورامین در مصاحبه ای اعلام کرده بود که برای تیم والیبال اعتباری معادل یک صد میلیارد ریال در سال 98 منظور شده است.
تیم فوتبال شهرداری تبریز در لیگ دسته یک و در هفته های پایانی رقابت ها ، مسابقات سرنوشت سازی را برگزار می کند. وضعیت این تیم در جدول رده بندی و خطر سقوط به دسته دو ، شهردار و اعضای شورا را برای حمایت همه جانبه از تیم، بسیج کرده است. روزی نیست که مصاحبه های مختلفی در راستای حمایت از تیم شهرداری تبریز از سوی شهردار آن شهر در فضای مجازی و نشریات ورزشی منعکس نشود.
شهرداری آستارا دو هفته مانده به پایان رقابت های لیگ دسته سه ، صعود به دسته دو را جشن می گیرد و با این موفقیت فصل جدیدی در تازیخ فوتبال این دیار باز می کند.
اگر بخواهیم می توانیم نمونه های بسیار زیادی از تیمداری شهرداری های کشور در لیگ های مختلف ذکر بکنیم. در کنار این می توانیم سؤالی مطرح بکنیم مبنی بر این که اولا حضور تیم های مختلف در رقابت های ورزشی بحث محرمانه و سری نیست که مسئولین و دست اندرکاران کشور از آن بی اطلاع باشند . ثانیا اگر قانون و مقرراتی در مورد منع شهرداری ها از فعالیت در عرصه تیمداری حرفه ای موجود است باید در سطح کشور به مورد اجراء گذاشته شود. در هیچ بخشی از نامه ای که توسط وزارت کشور به شهرداری ها نوشته شده تبصره ای برای معافیت برخی از شهرداری ها وجود ندارد. ثالثا چرا مسئولین نظارتی شهرهای یاد شده از قبیل بازرسی برای شورا و شهرداری ها از بابت تیمداری مانع نمی شوند و این افتخار نصیب شهر اردبیل می شود؟
این ها سؤالاتی است که وقتی اسمی از تیم های ورزشی با پیشوند شهرداری در فعالیت های مختلف از طریق رسانه ها اعلام می شود برای دوستداران ورزش اردبیل علامت سؤال بزرگی در ذهنشان باقی می گذارد که چرا شهرهایی مانند ورامین، تبریز ، آستارا و …. می توانند و شهرداری اردبیل با ممانعت مواجه می شود؟
اگر بپذیریم که دانستن حق مردم است آیا نباید چرائی این رفتار دوگانه به اطلاع مردم رسانده شده و برای همیشه پرونده این سؤال بسته شود.
آرزو می کنیم روزی از روزها استاندار، فرماندار، شهردار، شورا و بازرسی و یا هر مسئول دیگری که می تواند به این سؤالات جواب بدهد و هرگونه ابهام در این ارتباط را شفاف سازی بکند .
آیا سؤال کردن در مورد تبعیض در تیمداری شهرداری ها گناه بزرگی است و یا آن قدر محرمانه است که عزیزان می شنوند و نمی توانند جواب بدهند؟
این که تیم شهرداری در حال نابودی است و یا شناسنامه فوتبال اردبیل است بحثی نمی کنیم . چرا که زیاد گفته شده و نتیجه ای به دست نیامده است. اما این بار امیدواریم نمایندگان دولتی که خود را پاسخگو می دانند به این امر جواب بدهند که دلیل محرومیت شهرداری اردبیل از تیمداری حرفه ای چیست؟ چرا امکان این کار برای دیگر شهرهای کشور فراهم است ولی برای اردبیل گناهی بزرگ و اقدامی غیر قانونی و خارج از چارچوب مقررات تلقی می شود؟




تحرک کاندیداهای احتمالی مجلس

نزدیک شدن به موعد انتخابات مجلس شورای سلامی کاندیداهای احتمالی را به تحرکی خاص وادار کرده است.
حضور در مجالس ترحیم، حرکت دست به سینه، خوشروئی، اظهار ارادت به همه، یارگیری و سر زدن به دوستان و آشنایان دور و نزدیک از جمله رفتارهایی است که عاشقان خدمت به مردم در کسوت نمایندگی مجلس این روزها از خود به نمایش می گذارند.
آن هایی که قصد دارند خود را در معرض قضاوت مردم قرار بدهند و برای جلوس در صندلی مجلس، ماراتن نفس گیری را آغاز بکنند می دانند که کاری بس بزرگ و طاقت فرسا در پیش خواهند داشت.
مثلی قدیمی است که می گوید: هر که خربزه می خورد پای لرزش هم می ایستد. انتخابات مجلس و شرکت در رقابت برای جلب آرای مردم کار کوچکی نیست و آن هایی که دلی به وسعت دریا و توانی بالا و تحملی برای شکست و ناکامی دارند باید در این عرصه وارد بشوند.
برای انجام امور تبلیغی مقرراتی وجود دارد که باید همه داوطلب ها نسبت به رعایت آن پایبند باشند. در این میان نمایندگان فعلی تا حدودی از این بابت در حاشیه امن قرار دارند چرا که تا ایام برگزاری، موقعیت آن ها این امکان را فراهم می سازد که با اظهار نظرهای مختلف، شعارهای امیدوار کننده و ارائه برخی آمار و ارقام با استفاده از تریبون های موجود در بحث تبلیغات زود هنگام از دیگر رقبا پیشی بگیرند.
در ماه های آینده اگر دیده شد نمایندگان به مسائلی ورود پیدا کردند که در سه سال گذشته کمتر به آن ها پرداخته اند نباید تعجب کرد. با نزدیک شدن به ایام انتخابات این گونه معجزه ها و دلسوزی ها را زیاد می توانیم شاهد باشیم.
با گذشت روزها و هفته ها از سال 98 افزایش حرکت های حساب شده ، برخوردهای بودار و تسویه حساب های آنچنانی را  خواهیم دید. لازم است به هر ترتیبی که بوده باشد اسم خود را بر سر زبان ها بیندازیم و از قربانی کردن دیگران در راستای رسیدن به هدف ترسی نداشته و از زیر پا گذاشتن انصاف و مروت نیز کوتاهی نکنیم.
در این میان مسلما دیواری کوتاه تر از مدیران دستگاه های اجرایی وجود نخواهد داشت. چرا که برای توجیه کم کاری ها و مهر تأئید زدن بر شعار ”من آنم که رستم بود پهلوان“ قربانی کردن مدیران زحمتکش و مقصر جلوه دادن آن ها به یک امر عادی تبدیل می گردد.
مدیرانی که در راستای حفظ استقلال کوشیده اند و به برخی از خواست ها تن نداده اند در ماه های پیش رو باید بیشتر در انتظار محبت ها و برخوردهای تند و مصاحبه های نیش دار و ایرادهای بنی اسرائیلی باشند.
موقعی انتقاد ها، بیان ضعف ها، اشاره به کاستی ها و تکیه بر عملکردها بر دل ها می نشیند و اثرات مثبت بر جای می گذارد که همه اقدامات از روی صداقت، دلسوزی و در راستای منافع جامعه و مردم بوده باشد. ریا و تظاهر و تأمین منافع دوستان ، هواداران و همراهان و رسیدن به خواسته ای به هر بها و بهانه ای کاری منطقی ، ایده آل و پسندیده نمی تواند باشد.
امیدواریم همه کسانی که اسب خود را برای شرکت در رقابتی سخت به نام انتخابات مجلس شورای اسلامی زین کرده اند عدل، انصاف، مروت، مردانگی، جوانمردی، صداقت و شجاعت را در دستور کار قرار بدهند و منافع جامعه را فدای منافع شخصی و جناحی نکنند. انشااله.