1

چه خبر از لیگ دسته اول باشگاه های استان

هیأت‌های ورزشی برای این که اقدامات و برنامه‌هایشان قانونی بوده و جای هیچ حرف و حدیثی نداشته باشند، باید در ابتدای هر سال نسبت به تشکیل مجمع عمومی اقدام کرده و بودجه سالانه و برنامه‌های پیشنهادی را به تصویب مجمع برسانند.
متأسفانه در شش سال گذشته هیأت فوتبال استان اردبیل به هر علتی که بوده نسبت به این کار اقدام نکرده است. اگر قانون را قبول داشته باشیم و بپذیریم که همه اقدامات هیأت باید در چارچوب اساسنامه انجام بپذیرد چه توجیه محکمه پسندی نسبت به اقدام غیر قانونی می‌تواند وجود داشته باشند؟
عدم برگزاری مجمع و مصوب نشدن برنامه‌ها و بودجه‌های سالیانه کاملا برخلاف اساسنامه بوده و علی رغم این که رئیس فدراسیون نیز عملی نشدن یکی از ضروریات فعالیت هیات‌های استانی را مورد نکوهش قرار داد ولی متأسفانه ارگان و نهادی برای مقابله با این کار غیر قانونی اقدامی نکرده است.
هیأت فوتبال استان از آغاز فصل جاری برنامه‌ای را ارائه کرده و تاریخ رقابت‌ها را نیز پیش بینی نموده و آن را حتما به فدراسیون نیز اعلام کرده است. یکی از مهم‌ترین وظایف کمیته امور استان‌های فدراسیون نظارت بر چگونگی اجرایی شدن برنامه‌های پیشنهادی است.
متاسفانه در سال‌های گذشته چنین اقدامی را از سوی این کمیته شاهد نبوده‌ ایم. فعالان کمیته امور استان‌های فدراسیون گاهی آنچنان مته به خشخاش می‌گذارند که آدمی از دقت و حساسیت آن‌ها تعجب می‌کند و زمانی چنان چشم بر روی واقعیت‌ها می‌بندند که تناقض در رفتار آنها کاملا مشخص می‌شود.
یکی از موارد پیش بینی شده در برنامه هیأت فوتبال استان برگزاری مسابقات لیگ دسته یک باشگاه‌های استان است.
زمان بندی در نظر گرفته شده برای این رقابت ها به این شرح بود:
۱/۵/۹۶ شروع نقل و انتقالات
۱۵/۵/۹۶ اتمام نقل و انتقالات
۲۰/۵/۹۶ آخرین مهلت تحویل مدارک
۲۴/۶/۹۶ شروع مسابقات
آیا نمی‌توان سؤال کرد با گذشت بیش از سه ماه از موعد مقرر برنامه تکلیف نهایی این رقابت‌ها چگونه است؟ آیا امسال نیز برگزاری این رقابت‌ها فقط در روی کاغذ خلاصه خواهد شد و مسابقاتی تحت عنوان لیگ یک برگزار نخواهد شد؟ آیا شدنی است از استانی که رقابت‌های باشگاهی آن فقط در یک سطح انجام می‌شود انتظار رقابت و مسابقات پرشور را داشت؟ اگر لیگ یکی در کار نباشد به چه دلیلی مسابقاتی تحت عنوان لیگ برتر برگزار می‌شود؟ چرا مسؤولی نیست که بیاید و از دست اندرکاران فوتبال استان علت این امر را جویا بشود و برای نجات فوتبال چاره‌ای بیندیشد؟
آیا نباید برای برنامه پیشنهادی اول فصل اصلاحیه‌ای در نظر بگیرند و تغییرات انجام یافته را به اطلاع عموم برسانند؟ آیا مسؤولان نباید با توجه به امکانات و زیرساخت‌ها وعده بدهند ؟
شما بزرگ ورزش و فوتبال استان باشید و به اساسنامه‌ای که دربست قبولش دارید احترام بگذارید و به اجرای کامل آن کمر همت ببندید. شما مالک ورزش استان باشید و از تن دادن به کارهای غیر قانونی خودداری کنید. شما تاثیر گذارترین فرد در ورزش باشید و در ارتباط با زحمتکشان عرصه فوتبال به عدالت رفتار نمایید. شما محور همه تحولات ورزش  شمال غرب کشور باشید و فوتبال ما را از نابسانی‌های موجود نجات بدهید. شما حرف اول در ورزش  را بزنید و فوتبال منطقه را به جایگاه اصلی خود برگردانید. شما سرنوشت ورزش منطقه را در دستان خود داشته باشید ولی رشد و گسترش فوتبال را در دستور کار خود قرار بدهید. شما حرف اول و آخر را در  ورزش بزنید ولی فکری اساسی برای درمان بیماری‌های مهلک و طاقت فرسای فوتبال بکنید. شما هر طور که دلتان بخواهد حرف بزنید و حکم صادر بکنید ولی طرحی نو برای فوتبال اردبیل دراندازید.
حرف زدن و ادعا کردن خیلی آسان است. مهم عمل کردن به حرف هاست. برنامه نوشتن و یک سری مسابقات را پشت سر هم ردیف کردن و به فدراسیون اعلام نمودن کار سختی طلب نمی‌کند. عیار یک مسؤول در عملی کردن قول ها و وعده ها مشخص می شود.




از صفائی فراهانی تا طاهری

آخرین سخنان  صفائی فراهانی در روزی که فوتبال ایران را در 15 سال پیش ترک کرد این بود “می روم و فوتبال را به نامادری اش می سپارم “

 این سخنان در حالی به زبان آورد که در طی 4 سال فعالیتش در فدراسیون فوتبال  توانست سازمان بی در و پیکر فدراسیون فوتبال را تبدیل به یکی از مدرن ترین فدراسیون هائی بسازد . بی گمان او بهترین  رئیس فدراسیون پس از انقلاب بود اما روزگار به او وفا نکرد  و پس از یک دوره خوب همراه با محمد دادکان سالها است فدراسیون فوتبال ما همچنان آن گونه می چرخد که سالها چرخ گردون چرخانده است !

صفائی فراهانی جانشین داریوش مصطفوی شد و چهره اخمو او در روزهای اول چندان مورد توجه قرار نگرفت اما به مرور با کاررائی های خودش توانست به یکی از محبوب ترین چهره های فوتبال تبدیل شود. هر چند که اشتباهاتی نیز داشت که شاید در راس آن اخراج ایویچ پیش از جام جهانی 1998 بود .

علی اکبر طاهری مدیر عامل مستعفی پرسپولیس هم کم و بیش با فضائی که محسن صفائی فراهانی داشت مشغول به کار در پرسپولیس شد . او را کسی نمی شناخت و چهره مورد پسند رسانه ها نداشت اما او علی رغم این که اشتباهاتی نیز داشت باید در زمره بهترین مدیران باشگاه پرسپولیس در پس از انقلاب دانست . او ویرانه پرسپولیس را تحویل گرفت . تیمی سراسر از خمودگی و بی انگیزگی و تبدیل به تیمی کرد که یک سال با تفاضل گل نایب قهرمان لیگ و سال بعد قهرمان لیگ و تیم چهارم آسیا و امسال هم اگر بازی عقب افتاده خود را ببرد صدر نشین لیگ خواهد بود . او در طی 29 ماه فعالیتش  شماری از بهترین های ایران را به پرسپولیس آورد به برانکو فضای پشتیبانی داد . اما امروز چون صفائی فراهانی براحتی می رود و هیچکس توضیحی  قانع کننده نمی دهد و به سوالات پاسخ نمی دهد 

1/ اگر طاهری دارای منع قانونی بود چرا در فاصله دو فصل به آن رسیدگی نشد و در میانه فصل  ناگهان  باید برود ؟

2/ اگر طاهری منع قانونی دارد چرا استعفا کرد و وزارت ورزش در بدو امر با این استعفا مخالفت کرد ؟

3/ چرا دلایل استعفا طاهری هیچگاه مشخص نشده است ؟

4/  دامنه اختلافات او با نحوه بلیط فروشی و وصول مطالبات از اسپانسر ها و حق پخش تلویزیونی با ارگان های مرتبط  دلیل این استعفا نبود ؟

 به گذشته بر می گردیم و به جانشینان صفائی فراهانی تا به امروز می نگریم و حال به استعفا طاهری می اندیشیم و  زمزمه می کنیم

گفتا «ز که نالیم؟ که از ماست که بر ماست»




گلریزان جامعه ورزشی اردبیل

مردم اردبیل در طول تاریخ و در حوادث و رخدادهای مختلف، فداکاری، گذشت، ایثار و عشق خود به مردم و وطن اسلامی را به نمایش گذاشته اند. مردم خونگرم، متعهد و عاشق ولایت و خاندان اهل بیت (ع) هر وقت به حضورشان در صحنه نیاز بوده دریغ نکرده اند و برای حمایت از مردم و مسؤولان با جان و دل اعلام آمادگی نموده اند.

جامعه ورزشی استان نبز هم گام و هم دوش با سایر اقشار در جهت تامین آسایش و امنیت جامعه از هیچ کوششی کوتاهی نکرده اند و در مواقع ضروری با عشق به مردم و ائمه اطهار(ع) قدم پیش گذاشته و حضور پررنگ و ارزشمند خود را در همه صحنه ها به نمایش گذاشته اند.

در جریان زمین لرزه غرب کشور مردم اردبیل از جمله استان های پیشرو در کمک رسانی به مردم آسیب دیده منطقه بودند و در این میان جامعه ورزشی و ورزشکاران نیز با احساس مسؤولیت و با درک شرایط بحرانی غرب کشور توان خویش را به کار گرفتند و به یاری مردم پهلوان پرور آن منطقه شتافتند.

و امروز بار دیگر گوشه ای از عشق و محبت ورزشکاران استان به میهن اسلامی و مردم قهرمان آن به نمایش درآمد. مجموعه ورزشی تختی اردبیل و سالن سرپوشیده شهید آسمانی پذیرای جمع باصفای ورزشکارانی بود که با حضور در مراسم گلریزان برای کمک به آسیب دیدگان زمین لرزه غرب کشور گرد هم آمده بودند.

رؤسای هیات های ورزشی به همراه رزشکاران و اعضای هیات ها و جمعی از مسؤولین اداره کل و پیشکسوتان ورزش برای اظهار همدردی با آسیب دیدگان کمک های قابل توجهی کرده و نشان دادند همچنان ورزشکاران این منطقه در کنار مردم و مسؤولان برای هر اتفاقی در کشور احساس مسؤولیت می کنند و برای لحظه ای هم از این مردم قهرمان جداشندنی نیستند.

دست و بازوی همه کسانی که امروز آمدند و گوشه ای از وحدت و انسجام جامعه ورزش اردبیل را به نمایش گذاشتند درد نکند. امید است با عنایت و توجه حق فضای حاکم بر ورزشو جامعه ورزشی استان همیشه آفتابی و به دور از هرگونه حاشیه سازی ها و خودمحوری باشد. انشااله




انتقال اجباری و پیامدهای آن

کافی است شما تصور کنید که در نیم فصل لالیگا مثلا قرار باشد ستاره های تیمهای مختلف نظیر مسی، ایسکو، گریزمان و… که سرباز هستند راهی تیمی نظامی مثلا والنسیا شوند. می توانید تصور کنید چه بلایی بر سر این تیمها و سرنوشت کلی لالیگا خواهد آمد. به حتم تیمهایی که باید موتور تیم خود را تقدیم تیم دیگر کنند از این رخداد لطمه های جبران ناپذیری می خورند و از طرف دیگر نباید فراموش کرد که این سیستم نقل و انتقال اجباری و دو ساله از تیم والنسیا تیمی بی هویت خواهد ساخت که همواره باید با ذره بین دنبال بازیکنانی بگردد که باید اجباراً برای حل مشکلشان به این تیم بپیوندند.
در فوتبال ایران عملأ چنين اتفاقى همه تیمها را نگران ساخته است. در حال حاضر علیرضا بیرانوند، مهدی ترابی، احسان پهلوان و… بازیکنان بسیاری که هر یک مهره های تاثیرگذاری برای تیمهای خود هستند و باید برای داشتن تیم ملی قدرتمند در مسکو بر روی بهترین کیفیت آنها حساب کرد باید در نقل و انتقالی اجباری راهی تراکتورسازی شوند و این روند تیمهای آنها و خود آنها را با افت کیفیت حداقل چند هفته ای روبرو خواهد کرد. از طرف دیگر چنین روندی حتی به خود تراکتورسازی هم کمک نمی کند. تیمی که همواره به مامن بازیکنان سرباز بدل می شود که معمولاً نه با تمام وجود که از سر اجبار به این تیم می پیوندند، از تراکتورسازی تیمی می سازد که نمی تواند بر روی بازیکنانش برای مدت زمان طولانی حساب باز کند.
در واقع بایستی گفت با روند سنتی و اشتباه فعلی هم تیمهایی که بازیکنانش سرباز می شوند، متضرر می شوند هم خود تراکتورسازی و تیمهای دیگر نظامی که به خاطر محدودیت ورود و خروج اجباری بازیکنانشان و علاقه میل شخصی بعضی از مهره هایی که در این تیمها بازی می کنند کیفیت واقعی خود را از دست می دهند. این مشکلات در نهایت باعث می شود روند استراتژیک تیمهای باشگاههای ما دچار خدشه شود و نمود آن را به نوعی می توان در ناکامی تیمهای حاضر در لیگ قهرمانان آسیا هم مشاهده کنیم.
ذکر مثال در این مورد بسیار زیاد است و هر فصل وقتی قرار می شود تراکتورسازی که در حال حاضر تنها تیم نظامی لیگ برتر است بهترین های لیگ را جمع کند چالشی بزرگ را برای باشگاههایی که بازیکنانشان به سربازی نزدیک می شوند ایجاد می کند.(منبع: ایران اسپورت پرس)




ضرورت همکاری برای اجرای طرح نذر کتاب در اردبیل

امسال طرح نذر کتاب، پانزدهمین دوره خود را پشت سر گذاشت. این طرح بسیار زیبا و مؤثر برای اولین بار در ماه محرم توسط انتشارات ققنوس به مرحله اجراء درآمد و هر سال باشکوه تر و با مشارکت بیشتر خیرین و دوستداران کتاب اجرا شد.
ترویج فرهنگ کتابخوانی یکی از مهم ترین اهداف این طرح در سطح کشور محسوب می شود. بحث نذر کتاب این روزها برای خود در بین علاقه مندان به کتاب و کسانی که توسعه فرهنگ کتاب را از نیازهای جوامع بشری می دانند جای خاصی باز کرده است.
وقتی در حرف کمک به بالا بردن سرانه مطالعه را همه ادعا  می کنند و تشویق هرچه بیشتر مردم جهت روی آوردن به مطالعه و کتاب خوانی را وظیفه همگانی تلقی می کنند باید در عمل نیز برای تحقق این ادعاها اقدام بکنند و زمینه را برای دسترسی کسانی که از امکانات کافی و لازم بهره مند نیستند فراهم نمایند.
اجرایی شدن طرح نذر کتاب یکی از بهترین و زیبا ترین اقداماتی است که به صورت عملی در راستای توسعه فرهنگ کتاب خوانی انجام پذیرفته است. این طرح به همت همه دوستداران کتاب در سطح کشور به مرور زمینه آزادسازی کتاب ها از زندان قفسه ها را ممکن ساخته و اقدامی در خور توجه و با ارزش را در جامعه پایه گذاری کرده است. نذر کتاب را می توان یک حرکت دسته جمعی در راستای اشاعه فرهنگ کتاب و کتاب خوانی تلقی کرد.
کسانی که در ایام محرم در فضاهایی که برای این کار بزرگ اختصاص یافته حضور پیدا می کنند، تحت شرایط خاص فضای حاکم بر آنها می توانند از بهترین لذت معنوی بهره ببرند. تلاش های صادقانه، دوری از هرگونه منیت ها و خودنمایی ها و خدمت بی منت و بی ریا از مشخصات بارز فضاهای اختصاص داده شده به طرح نذر کتاب محسوب می شود.
در شهر اردبیل نیز در دو دوره ای که این طرح به مورد اجراء گذاشته شد اثرات و پیامدهایش برای مجریان طرح و کسانی که علاقه مند به افزایش سرانه مطالعه منطقه هستند به نظر می رسد که تا حدودی رضایت بخش بود. این که در دومین دوره اجرای طرح در محرم سال گذشته نسبت به سال اول رشد قابل توجهی از استقبال علاقه مندان به این طرح مردمی مشاهده می شد شادی بخش و امیدوار کننده بود.
امسال در ده روز اول ماه محرم ایستگاه نذر کتاب در محل همیشگی خود در فاصله بین چهارراه امام (ره) و میدان شریعتی راه اندازی نشد و در نتیجه اثری از شور وشوق و مراجعه مردم و مسؤولین نیز مشاهده نگردید. علاقه مندان به این طرح می پنداشتند که ممکن است سازمان مردم نهادی که در دو سال گذشته مسؤولیت این کار را بر عهده داشته به دلایلی امسال نتوانسته اند پیشقدم شوند اکثر آنها از عدم اجرای طرح  و توقف یک سنت حسنه و پسندیده اظهار گلایه می کردند.
به تازگی دلایل عدم اجرای طرح نذر کتاب در فضای مجازی توسط یکی از دست اندرکاران اعلام شده است. افسوس و صد افسوس که در نبود فضای تعامل، گذشت و دوراندیشی از اجرای این طرح در اردبیل ممانعت شده است و کار ارزشمندی که کم کم در سطح جامعه نهادینه می شد با مشکل بزرگی به نام عدم موافقت با برپایی ایستگاه جمع آوری کتاب مواجه گردیده است.
این که هر اقدام فرهنگی باید تابع قوانین و مقررات و به صلاح جامعه و با صلاحدید مسؤولان و دست اندرکاران مربوطه باشد هیچ شک و تردیدی وجود ندارد. تمکین به قانون و مقررات وظیفه اصلی کسانی محسوب می شود که دغدغه فرهنگ را داشته و برای رشد و توسعه آن تلاش می کنند ولی این اصل نباید وسیله ای برای پاک کردن صورت مساله مورد استفاده قرار گیرد. اگر محتوی کتاب های نذری و موضوع آنها حائز اهمیت بوده باشد با مشخص کردن موضوعات مختلف و اعلام قبلی آنها به مردم هم این خواست دست اندرکاران تامین می شد و هم از توقف یک سنت جلوگیری می گردید.
امیدواریم که در بحث توقف امسال طرح نذر کتاب در اردبیل بحث دیگری به جز اجرای قانون و مقررات دخیل نبوده باشد.
تا چشم به هم بزنی سالی دیگر می گذرد و محرم سال 97 فرا می رسد و بجا خواهد بود که از هم اینک کسانی که در این کار خیر می توانند تاثیر گذار باشند و تصمیم گیرنده، با مجریان طرح موانع و مشکلات را برطرف کنند تا در سال آینده اجرای باشکوه آن در سطح شهر اردبیل را شاهد باشیم.
 




فرصت دوباره به پرسپولیس برای تسویه بدهی ها

آنچه مشخص شد و البته منابع خبری نیز بدان تاکید داشتند، تعهد باشگاه به فدراسیون و مشخصا کمیته صدور مجوز حرفه‌ای با دادن سفته‌هایی بود که باشگاه را متعهد می‌کرد تا دو هفته با تمام طلبکارانی که بابت طلب شان حکم کمیته انضباطی دارند و پرداخت پول به آنها لازم الاجراست تسویه حساب کنند یا به هر صورتی رضایت آنها را بگیرند. طی این دو هفته مدام از زبان مدیر موقت باشگاه پرسپولیس یا اعضای هیات مدیره باشگاه می‌شنویم که مشکلی در این خصوص وجود ندارد اما آیا این تمام ماجراست و باید به این مصاحبه‌های امیدوار کننده دلخوش باشیم؟
حالا که مدیران باشگاه پرسپولیس بحران مجوز حرفه‌ای را پشت سر گذاشته‌اند به این نکته اشاره دارند که با بخشی از طلبکاران شاکی توافق کرده‌اند و در فرصت باقیمانده نیز با بقیه توافق و تسویه حساب می‌کنند اما فکر می‌کنید از این مهلت چقدر باقی مانده است؟ پرسپولیس بابت تعهداتش به فدراسیون و کمیته صدور مجوز حرفه‌ای سفته داده اما اگر تا سه شنبه یعنی سه روز دیگر با طلبکارانش تسویه حساب نکند و رضایت‌شان را نگیرد این سفته‌ها قابل اجراست. باشگاه پرسپولیس با ارائه همین سفته‌ها موفق شد فعلا داستان مجوز حرفه‌ای را پشت سر بگذارد اما این مساله عین تخلف بوده چرا که برخلاف تاکید کنفدراسیون فوتبال آسیا تسویه حسابی با طلبکاران صورت نگرفته و این اتفاق تنها با ضمانت آن سفته‌ها رخ داده است. در واقع مهدی محمد نبی به‌عنوان مسوول کمیته فوق با اطمینان از اینکه سفته تعهد محکمی از سوی باشگاه پرسپولیس محسوب می‌شود این مجوز را صادر کرد اما اگر پرسپولیس نتواند تا سه‌شنبه با طلبکارانش تسویه حساب کند یا این سفته‌ها باید قابل اجرا شود یا فدراسیون از محل درآمدهایش پول طلبکاران شاکی پرسپولیس را بدهد و بعدا از باشگاه پرسپولیس این پول‌ها را پس بگیرد تا خودش خلافکار تلقی نشود.
در واقع اگر تا سه شنبه اتفاق مثبتی در این حوزه نیفتد هر کدام از بازیکنان و مربیانی که از پرسپولیس طلب دارند می‌توانند فقط با مطلع کردن ‌ای‌اف‌سی از اتفاقات رخ داده باعث محرومیت باشگاه پرسپولیس و فدراسیون فوتبال ایران شوند پس احتمال اینکه پرسپولیس طی سه روز آینده دست بجنباند و رضایت آنها را بگیرد زیاد است. مطمئنا پرسپولیس اگر ذره‌ای راه فرار داشت پول طلبکارانش را پرداخت نمی‌کرد اما حالا چاره‌ای جز جلب رضایت مربیان و بازیکنان شاکی ندارد.
گفته می‌شود غیر از طلب علی دایی ، پرسپولیس به بازیکنان و مربیانی که حکم انضباطی دارند چیزی حدود 6 میلیارد تومان بدهکار است و اگر قرار به تسویه حساب باشد این پول تا سه شنبه باید از جیب باشگاه رفته و به حساب بازیکنان و مربیان شاکی واریز شود. البته بازیکنان می‌توانند با پیچیده‌تر کردن بحث قضایی و شکایت شان، کار را به مراجع قضایی خارج از فوتبال بکشانند اما خیلی از آنها قید گرفتاری‌های این مساله را زده‌اند هرچند بابت تاخیر و تایید حکم انضباطی‌شان هم می‌توانند از باشگاه پرسپولیس رقمی بالغ بر رقم تعیین شده در حکم را بگیرند. پروسه شکایت انضباطی اینگونه است که بازیکنان به ازای میزان طلب شان باید 6 درصد از آن رقم را به حساب فدراسیون واریز کنند اما در صورت گرفتن حکم باید این مبلغ را به علاوه رقم اصلی حکم، به‌عنوان هزینه دادرسی از باشگاه پرسپولیس دریافت کنند.
باشگاه پرسپولیس، سازمان لیگ، کمیته انضباطی و کمیته تعیین وضعیت بازیکنان و مربیان سعی در لاپوشانی فهرست بازیکنان و مربیانی دارند که بابت شکایت‌شان از پرسپولیس حکم انضباطی دارند اما تا حالا چند مورد از این اسامی مشخص شده و هر کدام برای خودشان داستانی دارند.




روزهای پرفشار برای پرسپولیس و برانکو

 
برانکو ایوانکوویچ معتقد است بازی سختی در انتظار تیمش خواهد بود. در فصل اول حضور برانکو در پرسپولیس، پدیده با رضا مهاجری در هر دو بازی پرسپولیس را متوقف کرد اما در فصل گذشته قرمزهای تهران رفت و برگشت پدیده را شکست دادند.
پدیده تا به حال پرسپولیس را شکست نداده و حاصل شش ملاقات قبلی این دو تیم سه برد و سه تساوی برای پرسپولیس است. این تیم اما با شکست دادن استقلال در ورزشگاه آزادی ثابت کرد میهمان خطرناکی است.
بازی‌های پدیده با پرسپولیس در ورزشگاه آزادی در دو فصل اخیر صحنه هایی ماندگار داشته است. در فصل قبل پرسپولیس پس از برد چهار- صفر مقابل پدیده، جام قهرمانی را بالای سر برد. دو فصل قبل هم این بازی با آخرین گل مرحوم هادی نوروزی با پیراهن پرسپولیس در یادها باقی ماند.
دو سرمربی برای بازی فردا( دوشنبه) مشکلاتی هم دارند. برانکو، مدافعش شجاع خلیل زاده را به دلیل محرومیت در اختیار ندارد، فرشاد احمدزاده هم همچنان مصدوم است.
رضا مهاجری به دلیل اخراج در بازی قبل نمی تواند تیمش را از کنار زمین هدایت کند. محمد قاضی بهترین گلزن لیگ هم کمی مشکل دارد و شاید به این بازی مهم نرسید.
دوئل علی علیپور ۶ گله با محمد قاضی ۷ گله هم از جذابیت های این بازی است.
🔸پرسپولیس از این بازی به بعد روزهای پرفشاری دارد و با توجه به انجام بازی عقب افتاده‌اش در لیگ مقابل صنعت نفت آبادان و جام حذفی دربرابر بادران باید در دو، سه ماه آینده هر چهار، پنج روز به میدان برود.
🔸 @iran_sportpress




علی دایی مردی از تبار نیک اندیشان

دایی چرا محبوب قلوب است؟ دایی چگونه به جایگاهی رسیده است که می تواند اعتماد جامعه را به خود جلب نماید؟
دایی با مرام است و پایبند به اصولی که وی را از صحنه های خطرناک و توطئه هایی دل آزار همیشه نجات داده است.
دایی قلبی به وسعت دریا دارد . اتکایش در همه امور و کارها فقط به خداوند قادر و رحمان است. او در عمر ورزشی، طوفان های سهمگینی را پشت سر گذاشته و از کم محبتی ها و دسیسه ها و نقشه های شوم خودفروخته ها نهراسیده و با الهام از اعتقاداتش مبارزه کرده و همواره در راه درستی که انتخاب کرده پیروز شده است.
حق طلبی دایی ورد زبان همه است. از همان دورانی که در محله خیرآباد پا به توپ شد تاحال که اسطوره فوتبال ایران زمین است لحظه ای در مقابل ناحق سر خم نکرده و در مبارزه برای پیروزی حق شک و تردیدی به دل راه نداده است.
دایی مرد بزرگی است که در آزمون های مختلف سربلند شده است و سرافراز. انسان زمانی دوست داشتنی تر می شود که بتواند در اوج و در ایامی که در آسمان ها سیر می کند بر نفسش غلبه پیدا بکند و از دایره اخلاق و متانت خارج نشود.
دایی در ورزش پیروزی ها و شکست های زیادی را تجربه کرده است ولی نتایج مستطیل سبز اثری در میزان محبوبیت وی در بین مردم نداشته است. او در عنفوان جوانی با رفتار و حرکات حسنه و گفته های فراموش نشدنی دل های با صفای مردم ایران زمین را تسخیر کرده است . محبت مردم قهرمان ایران به فرزند غیور و دلاور سبلان نعمت بزرگی است که خداوند به او ارزانی داشته است.
زلزله کرمانشاه دل همه مردم ایران را به درد آورد.دیدن صحنه هایی که اشک از دیدگان همه جاری می کرد روح وحدت و یک پارچگی ملتی قهرمان و دلاور را به نمایش گذاشت. همه آمدند تا شاید سهمی کوچک و ناچیز در کاستن از آلام و غصه های آسیب دیدگان از این حادثه داشته باشند. حادثه رخ داده گسترده و غافلگیر کننده بود. وقتی بیش از یک هزار روستا هم زمان آسیب ببیند و خانه ها و سرپناه ها با خاک یکسان شود نشان دهنده اوج مصیبتی است که باید مردم ایران و استان کرمانشاه تحمل بکنند.
بگذریم از مشتی سیاست زده ها و غلامان حلقه به گوش سیاسیون که همه چیز را از پشت عینک قدرت و حفظ آن و بدنام کردن رقبا به هر قیمت و بهایی به تماشا نشستند.
آن هایی که در اوج مصیبت مردم، سیاست را پیشه خود ساختند و ذهن مردم را مدت ها در فضای مجازی مشغول کردند گناه بزرگی را مرتکب شدند.
مردان بزرگ در شرایط حساس هوش و ذکاوت و قدرت مدیریت خود را نشان می دهند و چه زیبا دایی احساس تکلیف کرد و قدم پیش گذاشت ،آستین همت بالا زد و مردم را به همراهی و یاری طلبید تا در کنار آسیب دیدگان باشند و دردی از هزاران درد آنها را درمان بکنند.
مردم نشان دادند که علی دایی را دوست دارندو بالاتر از هر چیز سند اعتماد کامل خود به وی را امضا کردند و افتخاری بس بزرگ به افتخارات وی افزودند.
دایی حق دارد که شب ها چشم بر هم نگذارد،شب و روزش را در تلاش و دوندگی بگذراند و همه توان و نیروی خود را در جهت حراست و صیانت از امانت مردم به کار گیرد و همه کمک های انجام یافته را به صاحبانش برساند.
علی دایی را نباید با دیگران مقایسه کرد.او مردی است از تبار نیک اندیشان،فرزند خلفی است از سرزمین عاشقان حسین(ع)،قهرمانی است برخوردار شده از نعمت های سفره شجاعت،همت و غیرت قمر منیر بنی هاسم(ع)و در نهایت او علی دایی است فرزند اردبیل و نوکر و خدمتگزار مردم ایران زمین.
شک و تردیدی نیست که ممکن است افراد ذلیل و بی ظرفیت و نادان و حسودی که تاب تحمل موفقیت های دایی در عرصه های ورزشی و اجتماعی را ندارند شیطنت هایی برای تاثیرگذاری در افکار عمومی انجام بدهند و به خیال خام خود مانعی بر سر راه اقدامات شجاعانه و خیرخواهانه وی ایجاد نمایند.
از ان جایی که نیت دایی خیر است و کارهایش در راستای جلب رضایت خدا و خلق خدا می باشد دست و پا زدن جز بی آبرویی برای آنها و محبوبیت فوق العاده برای دایی حاصل دیگری نخواهد داشت.




حال و هوای این روزهای ورزش

اوضاع ورزش چندان به سامان نیست. هرگوشه ای از آن را که بنگری با مشکلی مواجه خواهی شد. حاکمیت چنین جوی برای کسانی که دل به ورزش می سوزانند و ورزش را برای ورزش می خواهند بسیار آزار دهنده است. آنهایی که عمری را در ورزش گذرانده و مویی سفید کرده اند تحمل چنین جو و فضایی را نمی توانند داشته باشند.

ورزش در گذشته های نه چندان دور حال و هوای خاص خود را داشت. همیشه از آن بوی یک رنگی، وحدت، جوانمردی و مردانگی به مشام می رسید. برای چهره هایی که با قصد آلوده کردن فضا پا به عرصه ورزش می گذاشتند کم تر امکان تاخت و تاز و دستیابی به هدف داده می شد.

حفظ حرمت در آن جایگاه خاص داشت. هرکس به اندازه خود مورد احترام واقع می شد و حرمت شکنان کم تر فرصت رسیدن به نیت پلید را به دست می آوردند.

در ورزش متخلفین به سزای اعمال خود می رسیدند. معامله و ساخت و پاخت های پشت پرده و قربانی کردن مصالح عموم در پای منافع شخصی در آن به ندرت دیده می شد. اگر پیدا می شد فردی که اصول را زیر پا می گذاشت برخورد با وی در کوتاه ترین زمان ممکن صورت می پذیرفت و هیچ وقت اصول به خاطر فروع در زیر پا له نمی شد.

در ورزش صداقت و یک رنگی در صف مقدم قرار داشت. رنگ عوض کردن و هر روز در یک جبهه ای پرچم برافراشتن و مدام سنگ این و آن را به سینه زدن وجود خارجی نداشت.

ورزش برای ورزش مورد توجه قرار می گرفت. ورزش دکان دونبشی نبود که هر کسی از راه برسد کیسه ای برای آن بدوزد و فقط به فکر دوشیدن آن باشد. همچنانچه ورزش مقدس بود همه متعلقات به آن نیز به دیده احترام نگریسته می شد و چشم طمع بر آن ها دوخته نمی شد.

ورزش وسیله ای برای رسیدن به اهداف سیاسی و باندها و جناح های به اصطلاح امروزی تلقی نمی شد. همه در حفظ قداست و حرمت ورزش متفق القول می شدند و عظمت آن را با هیچ چیز دیگری قابل معامله و معاوضه نمی دانستند.

ورزش به همه وابستگانش درس بزرگی و مردانگی می داد و کسانی که در این عرصه فعال می شدند در پیشگاه مردم از یک جایگاه و احترام ویژه ای برخوردار شده و در مواقع ضروری مردم بر روی آنها حساب خاصی باز کرده و انتظار دیگری از آنها داشتند.

در ورزش باند و باند بازی و از قربانی کردن حقیقت در پای مصلحت خبری نبود. این که کسانی پیدا بشوند و برای ماهی گرفتن به آلوده کردن آب اقدام نمایند و این و آن را به جان همدیگر به اندازند و در پشت پرده با هر دو طرف بر سر میز مذاکره بنشینند و برای این که به اهداف برسند ورزش و چهره های صادق آن را بدنام کنند، اثری حتی به اندازه سر یک سوزن قابل رویت نبود.

ورزش ما چرا به این روز افتاده و چرا و چگونه در دریای نامردی ها، بی اخلاقی ها، چند چهره گی ها، منفعت طلبی ها و بی وفایی ها دست و پا می زند؟ چه عواملی در به وجود آمدن جو بی اعتمادی و جایگزین شدن دشمنی ها به جای دوستی ها و مودت ها دخیل بوده اند؟ چرا باید ورزش به عرصه ای برای زورآزمایی ها، قدرت طلبی ها، اندیشه های فاسد و یکه تازی های برخی از چهره های نه چندان مقبول تبدیل بشود.

ورزش و ریاست چند روزه بر آن در تمامی زمینه ها از مدیریت کلانش گرفته تا پائین ترین سطح، ارزش آن را که دامن ورزش را آلوده به خصایص و رفتارهای نکوهیده و مذموم بکنیم، ندارد. وقتی گفته می شود که ورزش مقدس است و عرقی که در آن ریخته می شود قابل احترام می باشد پس باید اطمینان داشت  آنهایی که نقاب بر چهره قصدی جز ضربه زدن به ورزش و ورزشی ها را ندارند دیر یا زود رسوای خاص و عام خواهند شد.

ورزش ما نیاز به همت آنهایی دارد که صادق اند و ورزشی، پاک هستند و فرمانبردار خدا، عاشق هستند و دلداده، مرد هستند و با گذشت، قوی هستند و خداشناس، مؤمن هستند و بی ریا، یک چهره هستند و مخالف با فساد در ورزش در همه ابعاد، راستگو هستند و بیزار از دروغ گویان و روباه صفتان و در یک کلمه انسان به معنی واقعی .
ورزش استان می تواند در همه زمینه ها حرف برای گفتن داشته باشد. از بعد قهرمانی و همگانی تا مهم تر از همه بعد اخلاقی و تربیتی قادر به درخشش در تمامی صحنه ها می باشد به شرطی که در آن فرصت برای فرصت طلبان و نان به نرخ روز خورها و کاسب های چند چهره و مدعیان دروغین طرفداری از ورزش داده نشود.

این مطلب خطاب به افراد خاصی نوشته نشده  است. امیدواریم که در بین خوانندگان ، افرادی پیدا نشود که مطلب را منتسب به خود بکنند. این نوشته دردلی است از حال وهوای ورزش این روز های ما که امیدواریم با توجه حق اوضاع آن رو به بهبود گذارد.




دنیا پرستی سرآغاز فتنه ها

دل به دنیا بستن و همه چیز را در امروز خلاصه کردن و فکر فردا و فرداها را نکردن آفتی برای آسایش و زندگی انسان هاست. برخی ها دنیا را هدف قرار داده و فکر فردای قیامت و حساب پس دادن در پیشگاه احدیت را نکرده و تا می توانند نامردی می کنند و به راه های کج متوسل می شوند تا شاید این دو روز را به کام خود ببینند و در رویاها سیر بکنند.
دل به دنیا بستن در احادیث اسلامی بسیار مورد نکوهش قرار گرفته است . مولای متقیان حضرت علی(ع)می فرماید:”دنیاپرستی سرآغاز فتنه ها و ریشه همه محنت ها و رنج هاست”.
وقتی عشق به دنیا در وجود آدمی لانه می کند چشم ها بر روی واقعیت هابسته می شود. چنین کسی حاضر می شود برای آباد کردن دنیایش همه خوبی ها و اصول را زیر پا بگذارد . چنین افرادی چشم دارند ولی گویی نابینا هستند،گوش دارند اما گویی ناشنوا هستند،زبان دارند ولی جز به آنچه به آن دل بسته اند گوش نمی کنند و برای رسیدن به این محبوب یعنی دنیا تن به هر ذلتی می دهند.
سعدی علیه الرحمه در بیت زیر نصیحت بزرگی برای علاقه مندان به دنیا می کند:
بسی تیر و مرداد و اردیبهشت
بیاید که ما خاک باشیم و خشت
حافظ هم می گوید:
بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین
کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس
قصر فردوس به پاداش عمل می بخشند
ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس
دل به دنیا سپردن و همه چیز را برای خود خواستن زندگی را تباه و روزگار انسان را سیاه می کند. ممکن است چند روزی چرخ ایام به کام دنیاپرستان و حسد ورزان بچرخد ولی در نهایت آنها بازنده خواهند بود.
خواجوی کرمانی چه زیبا گفته است:
دل بر این پیرزن عشوه گر دهر مبند
کاین عروسی است که در عقد بسی داماد است
انسانی که دل به دنیا دارد همیشه در طلب رسیدن به آن چیزهایی است که بتواند در سایه آن ها خودی نشان بدهد،احساس غرور بکند و حکم براند و بر اسب مراد سوار بشود.
دل نکندن از دنیا انسان را به هر کار زشت و ناروایی وا می دارد و چنین می شود که برخی ها برای از دست ندادن آثار و بقایای دنیا پرستی شان دست به هر کاری می زنند و ابایی هم از آنچه می کنند ندارند.
عوامل متعددی هستند که می توانند آدمی را به سوی دنیا پرستی سوق بدهند. عوامل اجتماعی و طبیعی در دل بستن انسان ها به دنیا نقش آفرینی می کنند. از عوامل اجتماعی موثر در این امر می توان از چشم هم چشمی و فرار از مذمت و نکوهش ذکر کرد و در کنار آنها نیز از عامل مهمی به نام وسوسه های شیطانی نباید غافل ماند.
وقتی کسی دو دستی بر یک موقعیت می چسبد و همه چیز را به پای حفظ آن می ریزد حتی حاضر می شود که فرزندش را قربانی بکند نمونه های بارزی از دنیاپرستی به شمار می رود.
دل به دنیا بستن شهامت،شجاعت واقعی و عشق به جامعه و مردم را در آدمی از بین می برد و انسان را به عروسکی مطیع و فرمانبردار در دست دنیا تبدیل می کند.
این مطلب را با حدیثی از رسول اکرم(ص)به پایان می بریم که فرمودند:
“اکبر الکبائر حب الدنیا”
“بزرگ ترین گناهان،دنیاپرستی است”