1

فوتبال پایه و عوامل مؤثر در لغو مسابقات

طرح مساله بی نظمی در رقابت های فوتبال پایه استان عکس العمل های متفاوتی را در بین دوستداران فوتبال در منطقه به دنبال داشته است. برای آنهایی که تابع نظم هستند و وجود آن را برای موفقیت در هر امری لازم و ضروری می دانند وقوع اتفاقات ناخوشایند به هر دلیل و علت غیر قابل قبول تلقی می شود.
وقتی در یک مجموعه ای کارها بر روی ریل نظم قرار نگیرد این امر بهترین دلیل و مدرک بر بیمار بودن مجموعه و ناکارآمدی عوامل دخیل در آن می تواند باشد.
رقابت های ورزشی به دلیل این که با جوان و نوجوان و دارندگان روحیه لطیف و حساس سر و کار دارند دست اندرکارانش باید بحث نظم را در سر لوحه اقدامات خود قرارداده و تلاش بکنند  با رفتار و حرکات و اعمال خود برای نسل جوان و آینده سازان این کشور و منطقه بد آموزی نداشته باشند.
وقتی گفته می شود که مسابقات فوتبال پایه باید با بسیج همه امکانات به طور ایده آل برگزار گردد مخالفت با یک فرد و یا یک مجموعه کارآمد و ناکارآمد نیست بلکه دفاع از ماهیت آموزشی و تربیتی رقابت های ورزشی می باشدکه متاسفانه در سال های اخیر در استان ما در ورزش و بخصوص در فوتبال این امر کم تر مورد توجه قرار گرفته است. وقتی برای برخی ها در راس ماندن و کارنامه پر کردن هدف باشد مطمئنا برای تاخیر دو ساعته مسابقه نونهالان و یا لغو پی در پی رقابت ها به دنبال مقصر می گردند تا با بی تقصیر نشان دادن خود و دوستانشان زمینه را برای ادامه حکومت و بی نظمی ها فراهم بکنند.
بحث بر سر این نبوده و نیست که مقصر چه کسی است بلکه هدف یادآوری اهمیت مسابقات رده های پایه بوده و هست و در این میان ناگفته پیداست کسانی که در راس یک مجموعه بوده و برنامه ریزی را به عهده داشته باشند در صورت بروز هر اتفاقی مسؤول هستند و باید جوابگو باشند. و چنین است که اگر مسابقاتی برگزار و به پایان خط برسد همه خوبی ها فقط به پای آنهایی که در آن بالا هستند می رسد و هیچوقت نخواهند گفت که آمبولانس و توپ جمع کن آوردن وظیفه چه کسانی بوده و برنامه نوشتن در زمره وظایف چه افرادی بوده است.
گفتن این که اگر آمبولانس و پزشکیار و توپ جمع کن نباشد و مسابقه ای لغو شود مقصر باشگاه می باشد سهل و آسان است ولی نمی گویند که در سایه این بی توجهی و عدم نظارت و اعمال مدیریت در ارتباط با وقتی که از جوانان این منطقه بیهوده تلف شده است چه کسی باید جوابگو باشد و آن چگونه قابل جبران خواهد بود.
در مسابقه ای که به دلیل حاضر نشدن داور و ناظر با دو ساعت تاخیر برگزار می شود آیا باز هم باشگاه ها مقصر هستند؟ چرا راحت از روی این مساله عبور می شود و حداقل به آشفتگی در برنامه ریزی ها اشاره ای نمی شود تا در بین افکار عمومی ، بی اعتمادی به کسانی که نمی توانند کاستی را بپذیرند و با شهامت به به نقاط ضعف خود اشاره کنند، افزیش نیابد.
وقتی آقایان اعتقاد بر این دارند که باشگاه های فوتبال استان از انسجام و تشکیلات اداری لازم برخوردا نیستند پس چرا قبل از آغاز فصل در این مورد چاره ای نکردند؟ وقتی می توانند از تیم ها ورودیه بگیرند آیا بجا نبود که با افزایش مقدار ورودیه، هیات استان با آنهمه کمیته های رنگارنگ مسؤولیت پزشکیار و آمبولانس را نیز بر عهده می گرفت تا اینچنین با بروز مشکلات با اعصاب و روح و روان عده ای جوان و نوجوان بازی نشود؟
باید واقعیت ها را پذیرفت. سزاوار نیست که مسؤول یک مسابقه و یا یک لیگ به دنبال بهانه ای برای مقصر جلوه دادن دیگران و تبرئه خود و دوستان تلاش بکند. هر نقص و ایراد و کمبود و مشکل و یا نقطه قوت در مسابقات فوتبال از آن برگزار کننده آن و هیات فوتبال می باشد وبس. اگر امکانات برای برگزاری مسابقات فوتبال و بخصوص در رده پایه وجود نداشته باشد و یا مسؤولین از توان و قدرت کافی برای هماهنگی و تهیه مقدمات امر بی بهره باشند اصرار برای برگزاری رقابت هایی که می تواند جای صدها سؤال داشته باشد بی معنی خواهد بود.
 




جوابگو چه کسی است؟!!!

بی نظمی و باری به هر جهت بودن در رقابت های به اصطلاح فوتبال قهرمانی پایه استان همچنان ادامه دارد و اصرار برای برگزاری این رقابت ها می تواند جای حرف بسیاری داشته باشد.

پنجشنبه گذشته دیدار دو تیم عقاب سبلان و صبای اردبیل که قرار بود در ورزشگاه علی د ایی  برگزار شود به دلیل نبود آمبولانس تعطیل شد!!!

برگزار کننده یک دوره از رقابت ها اگر توان انجام کار را نداشته باشد چه اصراری باید برای ادامه نیم بند و تاسف برانگیز آن داشته باشد؟ مسؤولیت مستقیم برگزاری رقابت ها بر عهده هیات فوتبال استان است و اگر باشگاهی هم نتواند به تعهدات خود عمل نماید گناه اصلی متوجه متولی امر می شود که نمی تواند هماهنگی های لازم را به عمل آورد.

وقتی نونهالی به قصد حضور در یک مسابقه از منزل خارج می شود و با طی مسیر طولانی خود را به ورزشگاه رسانده و در نهایت با تعطیلی مسابقه مواجه می گردد آیا از نظر روحی و روانی دچار آسیب نمی شود؟ آیا ناتوانی متصدیان امر در برگزاری یک مسابقه نمی تواند برای او جای سؤال بسیاری داشته باشد که چرا باید در ورزش و فوتبال ما چنین اتفاقی روی بدهد؟ آیا با وضعیتی که بر فوتبال کشور حاکم است روی دادن پیاپی چنین اتفاقاتی نمی تواند منحصر بفرد باشد؟

چه اصراری وجود دارد که مسابقاتی با چنین راه و رسمی برگزار شود؟ اگر هدف ارائه آمار و گزارش است می توانیم از حالا بگوییم که مسابقات انجام پذیرفت و ملالی نیست. اجازه ندهیم نونهالان و نوجوانان ما از فوتبال و ورزش دل چرکین بشوند و سرخورده. اگر قرار است این روال همچنان ادامه دار باشد بهتر است بساط این مسابقات برچیده شود و بیش از این موجبات نگرانی و ناراحتی عده ای زحمتکش فراهم نگردد.

متاسفانه کسانی که در نوشته ها و گفته های خود ادعای طرفداری از فوتبال و دلسوزی  و حمایت از برخی ها را در دستور کار قرار داشتند اینک در قبال بی نظمی های حاکم بر مسابقات هیات فوتبال استان روزه سکوت گرفته اند. آنهایی که هر موقع و هر زمانی که می خواستند مهر خیانت بر فوتبال را بر پیشانی منتقدان می چسباندند امروز فقط نظاره گر شده اند و با سکوت خود ظلم بر نونهالان و نوجوانان را مورد تائید قرار می دهند.

وقتی برخی از این افراد خود دست اندرکار تیم های پایه باشند و این رفتار ها و عملکرد های عهد عتیق را از نزدیک ببینند و چشم ببندند می تواند هزاران تاسف را به دنبال داشته باشد.

مجمع و سؤال بی جواب

اعضای مجمعی که شش سال قبل صورتجلسه انتخابات را امضاء کرده اند آیا وظیفه ای جز رای دادن ندارند؟ آنها در قبال هر حرکت مثبت و منفی  هیات فوتبال مسؤول هستند و چون به وظیفه قانونی خود عمل نکرده اند کارنامه ای منفی از خود در تاریخ فوتبال این منطقه به یادگار گذاشته اند. آیا بر اساس قانون نباید این مجمع سالیانه یک بار تشکیل بشود و رئیس هیات گزازرش کار داده و برنامه های آینده را به تصویب برساند؟ چرا وقتی در برگزاری یک دوره مسابقه مشکلات عمده ای دیده می شود آقایان وارد گود نمی شوند و سؤال نمی کنند؟ آیا منتظرند که پس از شش سال یک بار دیگر مجمع انتخاباتی برگزار شود و آنها فقط برای رای دادن در مجمع حضور پیدا بکنند؟

و افسوس که مسؤولین ما آن قدر در مباحث مختلف خود را درگیر کرده اند که فرصتی برای رسیدگی به امور فوتبال و آینده جوانان فوتبالیست منطقه به دست نمی آورند. بیشتر وقت ما فقط برای حرف زدن ، قول دادن، رزومه درست کردن و از خود گفتن تلف می شود و در این میان آنهایی که صادقانه در میادین فوتبال عرق می ریزند و با سیلی صورت خود را سرخ کرده و به هر بهانه ای عده ای نونهال و نوجوان را در زیر چتر حمایت قرار می دهند، ضرر می کنند و افسوس می خورند که عمر و جوانی را در راهی تلف می کنند که حاصلی جز پشیمانی برای آنها در بر نداشته و نخواهد داشت.  

 




از تعصب های جناحی تا سرنوشت راه آهن اردبیل

راستی چه خوب می شد دوستان و عزیزانی که این روزها سؤال کنندگان از وزیر راه و شهرسازی در جریان سفر به اردبیل را مورد محبت و عنایت قرار داده و اتهامات مختلفی را به آنها روا می دارند و از آلودگی فضا در سیاه نمایی ها و برخوردهای مغرضانه سر می دهند به بررسی این سفر و دستاوردهای آن می پرداختند و می گفتند که آقای وزیر در این سفر چه امتیاز هایی را به این استان داد و چه قول هایی در ارتباط با تحقق وعده های پیشین ارائه نمود؟
جرا باید همه چیز را فدای موضعگیری های سیاسی بکنیم؟ چگونه می توان بی طرفی آنها را پذیرفت؟ چرا وقتی صحبت از سرنوشت پروژه های راه سازی و راه آهن در دولت های نهم و دهم پیش می آید از کاه کوهی می سازند و در اطراف هر بحث کوچک فریاد وامصیبتا سر می دهند ولی وقتی خبرنگار جوانی در کمال جرئت و شهامت از وزیر می پرسد که چرا باید در تخصیص اعتبارات راه آهن بین استان ها تبعیض باشد خبرنگار را تازه کار و عمل وی را گناه نابخشودنی به حساب آورند و حمله اطرافیان وزیر و یکه تازی آنها را نادیده گرفته و از حق خبرنگار دفاع نمی کنند و همه چیز را فدای وابستگی ها و تعلقات جناحی می نمایند؟
درست نیست، انسانی نیست، قانونی نیست، حرفه ای نیست آدم قلمی را که در اختیار دارد به قداره و ساطور تبدیل بکند. برای دمار از روزگار کس یا کسانی درآوردن استفاده نماید. پسندیده نیست دفاع همکاران و حرکت مثبت آنها در راستای طرح نیازهای منطقه و پرداختن به ظلمی که در حق راه آهن منطقه می شود را مورد نکوهش قرار دهیم و جوانان را دلسرد کنیم و آنها را از راهی که در پیش گرفته اند  منصرف نماییم.
آیا نباید قبول کرد از دوازده سال قبل راه آهن اردبیل با انواع ناملایمات و کم محبتی ها و بی تدبیری ها مواجه بوده است؟ آیا نباید گفت که در دولت یازدهم توجه جدی به این پروژه نشد و این در حالی است که مشابه این پروژه در استان های همجوار کبک شان  خروس می خواند و در اردبیل دست و پایش را می شکنند؟
چرا برخی ها همه اقدامات را در جانبداری های کورکورانه و مالامال از تعصب به جناح و باند و دولت خلاصه می کنند؟ دروغ که نیست رئیس جمهور در جریان سفر به استان چه وعده ای در ارتباط با راه آهن داد و آیا با اختصاص اعتبارات فعلی رسیدن به این وعده امکانپذیر می باشد؟
خبرنگاری که در قبال منطقه و استان خودش احساس مسئولیت می کند و از وزیری که به نظر می رسد خود را بالاتر می داند سؤال می کند که ناعدالتی در ارتباط با راه آهن اردبیل چرا باید مورد حمله قرار بگیرد و کارش سیاه نمایی تلقی گردد؟ آیا ناعدالتی بین پروژه های راه آهن در دست اجرا در استان های اردبیل، گیلان . آذربایجان غربی وجود ندارد؟ چرا می خواهیم همه چیز را در زیر پای تعلقات باندی و جناحی قربانی بکنیم؟
نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی هدف از این سفر و نتایج آن و تاثیرات کوتاه مدت و دراز مدت آن را به اطلاع مردم برسانند تا افکار عمومی در جریان نتایج کامل این سفر قرار بگیرند.
صرف سفر به استان چه دردی از دردهای این منطقه در حوزه راه و راهسازی را می تواند برطرف نماید؟ جانبداری های کورکورانه ای که انجام می پذیرد تعصبی بی پایه و بی اساس است . آنهایی که دستی در کارها و امو استان و وابستگی به دولت و جناح و استانداری نشین ها دارند باید بررسی بکنند تا ببینند که حق کجاست، روی حق باید تعصب داشته باشند به قول مولا علی (ع) افراد را با ملاک حق بشناسند نه این که حق را با ملاک افراد. مولوی بزرگ چه زیبا گفته است:
من تیغ از پی حق می زنم
بنده حقم نه مامور تنم
 




بی نظمی در مسابقات فوتبال پایه استان

بی نظمی در مسابقات پایه فوتبال استان حرف  اول را می زند . هنوز دوهفته ای از این رقابت ها نگذشته که ناله مربیان و دست اندرکاران تیم های حاضر در این به اصطلاح مسابقات بلند شده است.
نظم به معنی ترتیب، آراستگی، سامان و پیوستگی است. برای نظم سه مؤ لفه مهم می توان نام برد: هدف، برنامه ریزی و رهبری و مدیریت.
در هر کاری اگر هدف مشخص نباشد و برای آن برنامه ریزی درست، اصولی و علمی انجام نپذیرد و مدیریت کارآمد و کار بلد و عاشق، ناظر بر آمور نباشد نظم در چنین امری رنگ می بازد و کارها بر طیق مراد پیش نمی رود و در نهایت نارضایتی همه کسانی که به نحوی با آن در ارتباط هستند فراهم می شود.
د ر حال حاضر انجام رقابت هایی تحت عنوان مسابقات فوتبال پایه استان در دستور کار هیات قرار دارد. در گام نخست نگاه کوتاه به تعداد تیم های حاضر در این مسابقات خود گواهی روشن و واضح و آشکار از وضعیت فوتبال در سطح استان می تواند باشد.
در رده جوانان 5 تیم حاضر هستند. از خلخال و مشگین شهر هر کدام یک تیم و سه تیم از اردبیل. در رده نوجوانان تعداد تیم های شرکت کننده 6 تیم است . 2 تیم از پارس آباد و 4 تیم از اردبیل. در مقطع سنی نونهالان 3 تیم حاضر هستند که هر سه از شهرستان اردبیل می باشند و در زیر 15 سال 5 تیم به رقابت خواهند پرداخت که گویا همه تیم ها از اردبیل هستند.
تعداد تیم ها و وابستگی آنها به شهزرستران های مختلف نشان می دهد که کفگیر فوتبال به ته دیگ خورده است.  با وضعیت موجود چگونه می توان پذیرفت که هیات فوتبال استان اردبیل در سطح کشور در جایگاه دوم قرار گرفته است؟ در استانی که در مسابقات به اصطلاح لیگ استانی اش در رده نونهالان فقط سه تیم حاضر می شود و آن هم فقط از یک شهرستان آیا نباید ادعا کرد که فاتحه این رشته در استان از خیلی وقت ها پیش خوانده شده است؟
چه کسانی به فوتبال اردبیل خیانت کرده اند؟ منتقدان بر اساس کدام سند و مدرک مقابل پیشرفت و شرکت تیم ها در مسابقات را گرفته اند که تا می خواهند حرفی بزنند و سخنی بگویند به خیانت متهم می شوند؟آنهایی که کورکورانه و به خاطر منافع شخصی سنگ برخی ها را به سینه می زنند چگونه می توانند به راحتی بخوابند و در مقابل وجدانشان احساس شرمندگی نکنند؟
کمیته امور استان های فدراسیون چگونه می تواند از فوتبال استانی طرفداری بکند که در رده نونهالانش فقط سه تیم در مسابقات شرکت کنند؟
ادعای حاکم نبودن نظم در این رقابت ها به آسانی و با ذکر یک یا دو مورد قابل اثبات است.
در هفته ای که گذشت دو بازی به دلیل نبود آمبولانس و پزشکیار لغو شده است و یک بازی دیگر که طبق برنامه قرار بود در ساعت 14 در ورزشگاه علی دائی برگزار شود به دلیل حاضر نشدن به موقع داوران و ناظر بازی با دو ساعت تاخیر انجام شده است.
بازیکن نوجوانی که حداقل از ساعت 30/13 در ورزشگاه بدون صرف نهار حاضر باشد و تا ساعت 16 بلاتکلیف در زمین گرسنه و تشنه در انتظار تشریف فرمایی داوران و ناظرین به سر ببرد چگونه می تواند در مسابقه شرکت بکند و این رفتار مسؤولین چه سان قابل توجیه می باشد؟ آیا در این کارها می توان آثاری از مولفه های نظم از جمله هدف، برنامه ریزی و مدیریت را مشاهده کرد؟
پیام یکی از حاضرین در ورزشگاه در روزی که به خاطر عدم حضور داوران و ناظرین بازی با دو ساعت تاخیر برگزار شده می تواند خواندنی باشد:
“به استحضار همه دوستان می رسانم بازیهای دیروز رده پایه با 2 ساعت تاخیر و بدون حضور هیچ کدام از مسئولین برگذار کننده انجام گرفت و جای بسی تاسف دارد که هیچ کدام از مسئولین حتی به تلفن خود هم جواب ندادنند”
“تاسف بیشتر از تن دادن بعضی از همکاران به این بی نظمی بود من که نفهمیدم منظورشون از این کا رها چی بود”.
“به نظر شما از لحاظ کارشناسی نشستن بچه های نونهال در اون شرایط جوی به مدت سه ساعت و بعد انجام بازی  می تواند به صلاح باشد.”
آیا باز هم می توانیم ادعا بکنیم که خدمات انجام یافته در شش سال گذشته از زحمات کشیده در 30 سال گذشته برتر است؟
در این ارتباط باز هم سخن خواهیم گفت.
 




از شهرداری تا آبی پوشان تا …

بازهم فصل جدید مسابقات لیگ های کشور آغاز می شود و استانهای مختلف و نمایندگان آنها در این لیگ ها به انحاء مختلف خود را برای مسابقات آماده می کنند. فوتبال اردبیل که سال گذشته یک سقوط تاریخی از یک تا سه را تجربه کرده بود، امسال هیچ تحرکی برای حضور در لیگ سه ندارد. نه باشگاه شهرداری بعنوان صاحب امتیاز و نه سایر مبادی ذیربط از جمله اداره کل ورزش و جوانان و هیئت فوتبال استان بعنوان متولیان امر هیچ حرکتی برای تعیین وضعیت و تکلیف این تیم از خود نشان نمی دهند.
شهرداری اردبیل که ظاهرا قید تیمداری و فعالیت در این حوزه را کلا زده و هیچ تمایلی برای ادامه کار ندارد. دو فصل لیگ یک چنان این سازمان را نقره داغ کرد که دیگر هیچ انگیزه ای برای حضور ندارد و اتفاقات فصل قبل هم مزید بر علت شد تا این مجموعه حتی از واگذاری تیم هم واهمه داشته و هیچ برنامه و تصمیم خاصی هم برای آن ندارد.
آنچه در لیگ یک بر سر تیم شهرداری به عنوان تنها امید و آرزوی عاشقان واقعی فوتبال اردبیل آمد، مثنوی هفتاد من کاغذ و داستان افسانه گونه ای است و قطعا مرور زمان زوایای تاریک آنرا بخوبی آشکار کرده و می کند و خواهد کرد. اما آنچه فصل قبل در ماجرایی بنام «آبی پوشان» بر سر این امتیاز بلاصاحب آمد خود درس و تجربه ای است که می تواند درصورت توجه، عبرتی دیگر برای فوتبال به گِل نشسته ما باشد.
شهرداری اردبیل و مشخصا سازمان فرهنگی ورزشی آن، که فصل 94 – 95 و بعد از هزینه میلیاردی و تعویض چهار مربی در یک فصل، گیج و منگ سقوط بود و همه به دنبال رفع مسئولیت از سر خود و انداختن توپ در زمین دیگران بودند و بازار «کی بود کی بود من نبودم» بس داغ و شنیدنی… به یکباره با خبری جدید خود را تا حدودی از زیر فشارها رها شده یافت. خبر هم این بود که شخصی با عنوان مدیر باشگاه آبی پوشان پایتخت با دارایی و توان مالی بالا قصد دارد تا امتیاز تیم شهرداری را خریداری کرده و با هزینه کردن در لیگ دو، تیم را به لیگ یک برگرداند.
یاس و نا امیدی حاصل از دو فصل پر فراز و نشیب و یک سقوط بسیار بد و اعلام باشگاه شهرداری مبنی بر عدم تیمداری، نگاه و توجه دوستداران و عاشقان فوتبال را از مسببان و مقصران سقوط جدا کرد و همه با اشتیاق به دنبال این سوژه جدید دویدند. مجید حیدری، نامی بود که حدود یکسال قبل در سطح ورزش و فوتبال استان مطرح شد. چرا و چگونگی این حضور و کسانیکه این شخص را به فوتبال ما معرفی کردند بماند. بحد کافی در این مورد بحث شده و تقریبا همگان می دانند چراها و چرایی ها را…
اما صاحب نظران و کارشناسان امر همگی متفق القول بودند که اگر یک بخش خصوصی قوی و صاحب شناسنامه بتواند این تیم و سهمیه را مدیریت کند می توان به آینده آن امیدوار شد. حیدری چندان شخص شناخته شده ای در سطح فوتبال کشور نبود و قطعا حضور او در فوتبال استان اردبیل هم بیشتر تابع روابط بود تا شرایط. اما بی انصافی است اگر از اصل موضوع غافل شویم و آن این بود که شخصی آمده تا از خود برای فوتبال اردبیل هزینه کند و اگر موفق شد سودی هم ببرد و این یک امر عادی و رایج در اینگونه فعالیت ها بود.
اما بزرگترین اشتباه حیدری این بود که متاسفانه توسط کسانی به این فوتبال معرفی شد که خود باعث و بانی نابودی و سقوط آن بودند. کسانی حیدری را به اردبیل آوردند که در طی فصل قبل، انواع بلاهای مدیریتی و فنی را برای این تیم ایجاد کرده و بانیان سقوط بودند و در حقیقت هدف اصلی ولی پنهانشان، بازسازی آبروی فرو ریخته خود در سطح فوتبال استان با استفاده از توان مالی هرچند اندک حیدری و بازسازی شانسی مجدد برای خود بودند. بنابراین حیدری برای اینان یک فرصت و پله مجدد بود و دقیقا تا زمانی برایشان ارزش داشت که بتواند برایشان این نقش را بازسازی کند.
اما هرچه از فصل گذشت و نیت و هدف این گروه برای جامعه فوتبال اردبیل و خود حیدری آشکارتر شد، تیم وارد حاشیه شد و رفته رفته تنش بین دو طرف بالا گرفت و حاصل این تنش، بلاهایی بود که بر سر تیم آمد و نهایتا راهی دسته سوم شد که ذکرشان تکرار مکررات است و شاید سوهان اعصاب…
حیدری بعد از چند هفته هزینه کرد برای تیم و تحت فشارها و برخی کارشکنی ها، اردبیل را ترک کرد. قراردادی که بین او و شهرداری اردبیل بسته شده بود، از جانب هر دو طرف صورت اجرای نیافت. باشگاه شهرداری که در فدراسیون فوتبال پرونده مالی و انضباطی دارد، تا زمان تسویه بدهی خود به شاکیان، نمی تواند امتیاز تیم را بنام شخص دیگری انتقال دهد و همین امر باعث شد تا بحث ها و حواشی زیادی برای تیم ایجاد شود. حیدری خود در این ماجرا کم بی تقصیر نیست. او می دانست که کسانیکه با هزاران وعده و وعید رنگارنگ، برایش فرش قرمز پهن کردند، همانهایی بودند که باعث و بانی سقوط شهرداری و نابودی میلیاردها تومان بیت المال بودند. او باید خیلی زود متوجه میشد و راه خود را از آنها جدا می کرد ولی بقول خودش نگذاشتند و نتوانست و نهایتا تنها امید هزاران عاشق دلسوخته و هوادار واقعی تیم به این روز افتاد و مستقیم تا لیگ سه پایین آمد.
این روزها شنیده می شود حیدری دوباره برگشته است. می گوید: «هیچ نمی خواهم. اسپانسر دارم و همه هزینه پای خودم. سهمیه لیگ دو می خرم یا با همین سهمیه لیگ سه شروع می کنم و هزینه می کنم و کمکی هم نمی خواهم و …» نفس عمل بازهم قابل احترام است. وقتی هیچ کسی نمی خواهد برای این تیم و فوتبال شهر دل بسوزاند، یکی آمده که می خواهد خرجش کند. اینکه راست می گوید یا نه تشخیص اش به عهده مراجع و مبادی ذیربط است. ولی اینکه به کل دفع اش کنیم و فرصت جبران گذشته را ندهیم شاید بر صراط جوانمردی نباشد.
می گوید: «چون شهرداری نتوانست به تعهدات خود در انتقال تیم عمل کند و همین عامل باعث شده تا اسپانسرهای خوب برای حمایت از تیم را از دست داده و متضرر شود و برای تیمی که متعلق به او نبوده میلیون ها تومان هزینه کرده، شهرداری موظف است خسارات او را پرداخت کرده و فاکتورهای او را تسویه کند تا او سهمیه لیگ دو برای استان خریده و جبران کند.» این خواسته می تواند در قالب کمیته ای کارشناسی و خبره بررسی و اعلام نظر شود و قطعا اگر حرف او حق است، باید حق را به حقدار رساند و اگر نیست، یکبار برای همیشه این بحث را جمع کرد و تمام.
بهرحال، فوتبال بی در و پیکر و به گِل نشسته استان که هر کسی از راه رسیده یا منافع خود را دنبال کرده و یا اگر منافعی کسب نکرد لگدی به آن زده و سنگی نثار شیشه اش کرده، امروز در نقطه ای است که نمی داند کجای فوتبال این مملکت قرار دارد!!؟ از بندبازی هیئت فوتبال استانش که دوم شدن در بین استانهای رده پایین کشور را در بوق و کرنا کرده و مدعی دومی در کشور را کرد و بعد از رسوایی ادعایش، سکوت شرم گرفته تا این وضع آشفته باشگاه شهرداری و سایر تیمهای فعال باشگاهی فوتبال و فوتسالش که واقعا هر منصفی را به تاسف وا میدارد.
امید است با تدبیر بزرگان استان، شاهد روزی باشیم که این مسائل و مصائب تبدیل به خاطره توام با تجربه شود و بدانیم سکان هدایت فوتبال استان و زیر مجموعه های آنرا به کسانی بسپاریم که یا توان و تجربه اش را داشته باشند و یا از پنجره علم مدیریت نگاهی کرده باشند تا فردا اگر خراب هم کردند، جرات آنرا داشته باشند که مسئولیت قبول کرده و توان و جرات عذرخواهی از مردم را داشته باشند و جای خود را با شجاعت به افراد لایق بدهند و اینگونه با چنگ دندان به میزها نچسبیده و برای چند روز مدیریت بیشتر، شرافت انسانی را لگدمال نکنند. ان شاالله




هیات های ورزشی و خوش نشین ها

از آن روزی که روش هدایت هیات های ورزشی از انتصابی به انتخابی تغییر شکل یافت این امیدواری در بین اهالی ورزش استان ها به وجود آمد که شایسته سالاری در راس امور قرار بگیرد.

در سال های اخیر در انتخاب رؤسای هیات های استانی شعارها بیشتر حول دو محور تخصص و قدرت جذب پول بود. آنهایی که دست اندرکاران مجامع انتخاباتی هیات های ورزشی بودند و هستند به نوعی می خواهند چنین وانمود بکنند که رای دادن به افرادی که دارای دو شاخصه فوق هستند می تواند برای ورزش و رشته های مختلف ورزشی تاثیر گذار باشد و آنها را در جهت توسعه و پیشرقت یاری و مساعدت نماید.

هرچند که در شعار و در حرف دو مشخصه یاد شده در بسیاری از موارد ملاک انتخاب و رای اعضای مجمع شمرده می شود ولی در عمل چنین چیزی کمتر دیده شده و به نظر می رسد عواملی بیرون از این دایره امکان تاثیر گذاری بر آرا را داشته باشند.

اگر چنین وضعیتی ادامه داشته باشد و افراد غیر متخصص بدون قدرت پول آوری در راس هیات های ورزشی قرار بگیرند مطمئنا روش انتخابی رؤ سای هیات ها نمی تواند ورزش ما را به سوی شایسته سالاری ببرد و موجب می شود خواسته و یا ناخواسته در این عرصه زد و بند های آنچنانی مشاهده بشود.

اعضای مجمع و کسانی که با رای آنها فردی امکان ریاست بر یک هیات ورزشی را به دست می آورد باید به وظیفه خود و اهمیت رایی که می دهند پی ببرند . رفتار آنها در مجمع باید به نحوی باشد که تن به نمایشی که برای آنها در نظر گرفته می شود، ندهند . آنها باید تلاش خود را بر آن استوار بسازند که با اشراف بر کار و وظیفه خود به سوی مسیری نظر بکنند که صلاح و خیر رشته ورزشی در آن باشد.

در سطح استان هیات هایی که مدت قانونی ریاست آنها به اتمام رسیده و باید در آینده مجمع انتخاباتی آنها برای مشخص کردن رئیس جدید تشکیل بشود می تواند شاهد رایزنی ها و تلاش های مذبوحانه باشد که برخی از علاقه مندان به خوش نشینی به آن تن می دهند. می خواهند رای را از مجمع بگیرند و از فردای صدور حکم فریاد برآورند که امکانات نیست، پول در بساط دیده نمی شود، اداره کل ورزش و جوانان به وظیفه اش عمل نمی کند و در نهایت با این توجیه ها دلیل کافی برای سکون و خواب هیات ها ارائه نمایند.

سؤال بزرگی که همیشه در قبال اعضای مجامع انتخاباتی مطرح می شود این است که رای دهندگان به انتخاب رئیس هیات چرا در طول چهار سال مهلت قانونی ریاست به یکی از مهم ترین وظایف خود یعنی پیگیری تحقق وعده های داده شده در مجمع نمی پردازند؟ در مجمع و در زمانی که کاندیداها نیاز به رای دارند وعده های شیرینی داده می شود. از لیگ برتر گرفته تا سفرهای برون مرزی در برنامه های نامزدها قرار می گیرد. جوانگرایی، احترام به پیشکسوتان و استخوان خردکرده ها، برنامه دراز مدت، همکاری با همه مراکز و نهادهای دخیل در امر ورزش و تربیت بدنی و … و دهها وعده دیگر که جملگی تقریبا در حد حرف و در آن مجمع به فراموشی سپرده می شوند.

دیده نشده است که اعضای یک مجمع انتخاباتی بعد از گذشت دو سال از عمر ریاست یک هیات در ارتباط با عملکرد و دستاوردهای هیات به بررسی بپردازند و آنگاه با برگزاری مجمع فوق العاده جواب سؤالات خود را از رئیس هیات دریافت بکنند. چنین است که در بیشتر موارد وقتی فردی رای مجمع را در به دست می آورد خیالش برای چهار سال از هر گونه سؤال و تحقیق و بررسی عملکرد راحت می شود و به خوش نشینی ادامه می دهد. در این میان اگر مانند برخی ها در داخل باند حاکم در فدراسیون قرار بگیرد و برای کمیته امور استان های فدراسیون خوش خدمتی بکند حتی می تواند به این خوش نشینی سال های سال ادامه بدهد!!!!!  




شهرداری خانه ای روی آب

در حالی که مدت کوتاهی تا شروع رقابت های مقدماتی لیگ دسته سوم فوتبال کشور زمان باقی است شرایط حاکم بر نماینده فوتبال اردبیل در این رقابت ها نگرانی های فوتبال دوستان را در مورد سرنوشت باسابقه ترین تیم منطقه در فصل پیش رو تشدید می کند.
در سه سال گذشته همه اتفاقات و جریان ها و رفتارها و بدسلیقگی ها و مدیریت ها و دهها و دهها عامل دیگر دست به دست هم دادند و بدترین لحظه ها، روزها و در نهایت سرنوشت را برای فوتبال اردبیل رقم زدند و بدترین روزها و هفته ها را در تاریخ پرافتخارترین تیم منطقه یعنی شهرداری به ثبت رساندند.
حال چه بخواهیم و چه دوست نداشته باشیم تیم شهرداری در فصل جاری باید از مرحله دوم رقابت های لیگ دسته سوم وارد مسابقات بشود و شانس خود را برای صعود به دسته دوم در محک آزمایش قرار بدهد.
در فوتبال برای موفقیت در هر رده و در هر سطحی از مسابقات نیاز به برنامه ریزی و آماده کردن مقدمات و فراهم نمودن امکانات در حد وسع و توان می باشد ولی متاسفانه حرکتی از مسؤولین باشگاه شهرداری مبنی بر آماده کردن تیم و سر و سامان دادن به وضعیت آن به چشم نمی خورد و یا اگر آقایان کارهایی انجام داده  و قدم هایی در این ارتباط برداشته اند متاسفانه اطلاع رسانی انجام نپذیرفته تا افکار عمومی در جریان قرار گرفته و تا حدودی از اضطراب و دلهره علاقه مندان کاهش یابد.
تیم فوتبال شهرداری با آن سابقه و پیشینه در فوتبال منطقه تنها دلخوشی هواداران می باشد. این تیم امانتی است که از طرف جامعه فوتبال در اختیار باشگاه شهرداری قرار گرفته و دست اندرکاران این مجموعه موظف هستند که در نگهداری و حفظ و حراست از این امانت نهایت تلاش خود را بعمل آورند و برای باز گرداندن آن به دوران اوج تلاش بکنند.
هرچند که دست اندرکاران باشگاه برای اظهار نظر در مورد چگونگی برخورد با آینده تیم در وضعیت بلاتکلیفی به سر می برند و درگیری شورا با بحث انتخاب شهردار و مبارزه با حاشیه های این امر آنها را از پرداختن به سایر امور باز می دارد ولی اگر اعضای شورا به درستی توجیه شوند و به اهمیت موضوع آگاه باشند مطمئنا تصمیم گیری در مورد تیم را در اولویت برنامه های خود قرار می دهند.
تحقق این امر یک شرط بزرگ نیز دارد و آن این است؛ آقایانی که از دور قبل در شورای جدید حاضر هستند چون گذشته پرجم مخالفت با تیمداری شهرداری و شورا را بار دگر برافراشته نکنند و سنگ مخالفت با یکی از دلخوشی های جوانان را به سینه نزنند و فوتبال و توجه به آن را بحثی اضافی و خارج از وظیفه شهرداری قلمداد ننمایند.
تیم فوتبال شهرداری به مانند خانه ای روی آب است که نیاز به توجه بیشتر و فوری برای جلوگیری از نابودی آن می باشد.دست اندرکاران باشگاه و مسؤولین سازمان فرهنگی و ورزشی شهرداری باید برنامه های خود را برای توجیه اعضای شورای شهر و جلب رضایت آنها جهت موافقت با تیمداری و حضور مقتدرانه تیم در رقابت های فصل جاری آماده نمایند تا بلافاصله بعد از تعیین تکلیف شهرداری وضعیت ورزش و تیم فوتبال در دستور کار آنها قرار بگیرد.
به هر حال بیشتر اعضای فعلی شورای شهر در زمان انتخابات برای جامعه ورزش قول های زیادی داده اند که رسیدگی به وضعیت تیم فوتبال شهرداری یکی از مهم ترین آنها می باشد. امید است منتخبین مردم در پارلمان محلی به یکی از خواست های اساسی موکلین جوان و ورزشی خود در کم ترین زمان ممکن جواب مثبت بدهند.
 




بحث های انحرافی

باید مراقب بحث های انحرافی بود. خیلی از مشکلات و معضلات جامعه می تواند در لابلای بحث های انحرافی از نظرها دور و پنهان بماند و چاره ای برای رفع و دفعشان اندیشیده نشود. اثرات بحث های انحرافی می تواند جسم و جان جامعه را بطور مرتب در معرض آزار قرار بدهد.
بحث انحرافی یعنی غافل شدن از مسائل اصلی تر و پرداختن به مسائل و موضوعات دست چندم و بی اهمیت.
در حالی که این روزها بحث های مختلفی در ارتباط با رفتن شهردار قبلی،کاندیداهای شهرداری و وظیفه شورا مطرح می باشد به جای پرداختن و طرح مسائل اصلی و دلایل ریشه ای در بروز برخی از اتفاقات ،بحث های انحرافی و دامن زدن به دعواهای زرگری و در بیشتر موارد به کار بردن ادبیاتی سخیف و تاثرآور قد علم می کنند و زمینه را برای سو استفاده برخی ها که منتظر چنین جو و شرایطی هستند فراهم می کنند.
آنهایی که دلسوزند و قلبشان فقط برای سرافرازی جامعه و شهر دارالارشاد می تپد باید با به خرج دادن هوشیاری در دام این جریان ها نیفتد و حرف کسانی که آنها را برای ترغیب و تحریک به دامن زدن به اینگونه بحث ها می کنند،وقعی ننهند و در آرامش و با طمانینه مسائلی را دنبال کنند و تلاش بشود تا به پاسخ و پاسخ هایی برای سوال «چه باید کرد تا شهری بهتر و آباد داشته باشیم »دست پیدا بکنیم.
نباید فراموش بکنیم که برای ساختن شهر، افزایش امکانات و تقویت قوت ها و به کار بستن صحیح و کار ساز تجربه ها لازم است که اولین گام ها را درست برداریم و راه را از بیراهه تشخیص بدهیم. اینک که جامعه و شهر ما در مرحله ای قرار گرفته ایم که باید اعضای پارلمان محلی به یکی از مهم ترین وظایف خود عمل نمایند و برای آینده این شهر پر افتخار ولی مظلوم در طول تاریخ نسخه بپیچند باید در اولین هفته های شروع به کارشان برای رفع مشکلات و موانع گام اول را که همانا انتخاب شهرداری لایق،مدیر ، مدبر و سزاوار است محکم بردارند.
اگر در این راه یعنی در بحث انتخاب شهردار اعضای شورا بتوانند بر حسب وظیفه و سوگندی که خورده اند تصمیم گیری کرده و استقلال خود را حفظ نمایند و به سفارش این مسئول و رایزنی آن باند و نقشه این گروه و تلاش آن حلقه گردن ننهند و گام اول را در تعیین سرنوشت شهر درست بردارند کاری کرده اند کارستان و در غیر آن باید از هم اینک برای چهار سال آینده فاتحه شهر اردبیل خوانده  شود.
در انتخاب شهردار اگر بخواهیم وابستگی های سیاسی را ملاک تصمیم گیری قرار بدهیم و به پارامتر های لازم برای یک شهردار موفق توجه ننمائیم باید مطمئن باشیم که جز خیانت در حق شهر و مردم ولایتمدار آن کار دیگری انجام نداده ایم.
برای تصدی یک پست و یا استخدام در یک سازمان و نهاد یکی از مهم ترین شروط برای داوطلبان داشتن مدرک تحصیلی مرتبط با شغل درخواستی است. چگونه است که قانونگذار برای یک استخدام ساده این شرط را مورد تاکید قرار می دهد اما برای مسئولیت مهمی چون شهرداری این اصل نادیده گرفته شده و اجازه می دهند افرادی که مدرک تحصیلی شأن کوچک ترین ارتباطی با مسائل مربوط به شهرداری ندارد پاپیش بگذارند و آنگاه دوستان، اطرافیان ،خویشان و اقربای سببی و نسبی هم پرچمداری بکنند و با طرح بحث های انحرافی به آلوده کردن جو و خارج کردن نگاه ها و گفته ها از مسیر اصلی در رسیدن به هدف و پوشاندن قبای شهرداری به منتخب خود تلاش نمایند
چرا باید جوی را ایجاد بکنیم که در آن عده ای را شایسته برای تصدی هر پستی بدانیم و چنین وانمود بکنیم که هستند افرادی که  برای قرار گرفتن در راس تمامی پست های مطرح در جامعه از مادر مدیر جامع الشرایط متولد شده اند . اگر چنین است دیگرچه نیازی است که این قبیل افراد خارق العاده و استثنایی به دانشگاه بروند و رشته ای را تحصیل بکنند. و چگونه پذیرفتنی است کسانی که سنگ علم و مراکز علمی و رشته های تخصصی و ضرورت به کارگیری تحصیلکرده های هر رشته در جایگاه خود را به سینه می زنند در مواردی که شاید منافع شخصی بر خیلی چیزها چربش نشان می دهد از این گفته و عقیده عقب نشینی می کنند و حضور فردی با مدرک تحصیلی غیر مرتبط در راس شهرداری را مباح می دانند و بدون ایراد و اشکال.
و اما بحث شهرداری و شورا و کاندیدا ها در روز های اخیر مشکل دیگری را بخصوص در فضای مجازی ایجاد کرده و آن هم استفاده از ادبیاتی سبک و سخیف با به کار بردن الفاظ و کلماتی غیر قابل قبول می باشد. استفاده از عناوین و القابی که می تواند عرق شرم بر پیشانی خوانندگان بنشاند ظلمی است که استفاده کنندگان از این کلمات به ادبیات، به شهرو به فرهنگ منطقه ما می کنند.باید بپذیریم که شهردار شدن دوست، فامیل ، برادر،پدر و یا هم حزب و هم باندی یک فرد ارزش آن را ندارد که برای مدتی فضای جامعه را با استفاده از کلماتی آزاردهنده و خجالت آور آلوده بکنیم و همدیگر را به برخی از اعمال زشت متهم نماییم.
دفاع از حقیقت و مبارزه در سنگر حق،جانبداری از واقعیت، طرفداری از درستی ها و سینه زدن در زیر پرچم لایق ها و سزاوار ها راه و روش خاص خود را دارد. مسلما طرفداری از افراد اگر در مسیری اصولی انجام بپذیرد بیشتر به دل می نشیند و اثرگذار می شود.
با فحش و ناسزا و متهم کردن این و آن بدون دلیل و مدرک و طرفداری کورکورانه و متعصبانه از یک فرد و یا یک جریان مطمئنا اثرات منفی به دنبال خواهد داشت.
وظیفه همه کسانی که در قبال جامعه و مردم قهرمان و ولایتمدار اردبیل احساس وظیفه می کنند این است که با واقعیت های موجود با چشم باز برخورد نمایند و با حفظ استقلال در موضع گیری ها تعصبات فامیلی، قومی، حزبی، باندی و گروهی را مورد توجه قرار ندهند.




فال نیک؛بررسی صلاحیت مدیریتی کاندیداهای هیات فوتبال استان در تهران

رد صلاحیت مدیریتی دو نفر از کانداهای ریاست هیات فوتبال استان توسط کمیته سه نفره؛ تعجب همگان را در سطح استان و جامعه ورزشی به دنبال داشت.

بر اساس اساسنامه فدراسیون فوتبال بعد از اتمام مهلت ثبت نام ، صلاحیت مدیریتی و سابقه پنج سال مدیریت کاندیداها توسط کمیته سه نفره ای متشکل از معاون ورزشی اداره کل ورزش و جوانان استان، دبیر هیات فوتبال و یک حقوقدان به انتخاب هیات فوتبال مورد بررسی قرار می گیرد.

در سومین دور از ثبت نام کاندیداها در سه سال اخیر دو نفر از کاندیداها که از چهره های شناخته شده ورزشی و دارای کارنامه قابل قبول در امر مدیریت ورزشی هستند با دو رای در مقابل یک رای رد صلاحیت شدند. نادر فلاحی و هادی صباغی به رای صادره اعتراض کردند و برای رسیدگی به این امر،پرونده باید به فدراسیون فوتبال ارسال گردد  تا در آنجا مورد بررسی قرار گرفته و رای نهایی صادر شود.

در دومین دور ثبت نام وقتی پرونده هادی صباغی به فدراسیون ارسال شد نامه تایید رای کمیته سه نفره استان در کم ترین زمان ممکن و با امضای دبیر کل وقت به اردبیل فرستاده شد ولی این بار به نظر می رسد که کمیته امور استان های فدراسیون به دلیل گستردگی اعتراضات به عملکرد یک طرفه این کمیته و جانبداری محض از هیات فوتبال استان، دیگر نتواند یک طرفه به قضاوت بنشیند و چشم بسته و بدون بررسی کامل مدارک و تطبیق آن با اساسنامه رای استان را تایید نماید.

سفر تاج به اردبیل یک دستاورد مهم برای فوتبال استان داشت و آن معرفی شدن یکی از عوامل اصلی رکود، دربدری و سرگردانی فوتبال منطقه از نظر مدیریتی در سه سال گذشته بود. موضعگیری های طالقانی نشان داد که کمیته امور استان های فدراسیون برخلاف وظایف تعریف شده اش فقط در اندیشه تثبیت وضعیت فعلی و ادامه دار شدن آن می باشد.

 اگر قرار باشد عوامل آشفتگی فوتبال و بلاتکلیف بودن بحث مدیریتی آن در سه سال گذشته معرفی شوند بدون هیچ شک و تردیدی کمیته امور استان های فدراسیون باید جزء اولین ها باشد.  این بار کمیته امور استان های فدراسیون دیگر نمی تواند به سرعت نور جواب نامه ارسالی مبنی بر اعتراض رد صلاحیت شدگان را به امضای دبیر کل رسانده و در اسرع وقت به اردبیل ابلاغ نماید. چرا که بحث برخورد یک جانبه و جانبدارانه آنها بر همگان روشن شده و تاج به عنوان رئیس فدراسیون کاملا در جریان بی مهری ها، کم مجبتی ها و حرکت های هدف دار همکارانش در فدراسیون قرار گرفته است و این بار چاره ای دیگر جز تسلیم در برابر واقعیت ها و رفتار بر اساس حقایق موجود وجود دارد.

وقتی تاج در جریان رد صلاحیت هادی صباغی در دور دوم ثبت نام قرار گرفت و رزومه او را مشاهده کرد از عملکرد کمیته سه نفره هیات استان و کمیته امور استان های فدراسیون تعجب کرد و بر این مساله تاکید نمود که باید در سطح کشور اعضای کمیته های سه نفره در تائید سابقه مدیریتی کاندیداها انعطاف بیشتری نشان بدهند . متاسفانه گویا در اردبیل آب از سر چشمه گل آلود است چرا که وقتی اراده ها بر رد صلاحیت مدیریتی برخی ها استوار باشد حرف دیگران و حتی رئیس فدراسیون نیز خریدار پیدا نمی کند.

بر اساس شنیده ها بر اثر پیگیری های انجام یافته این بار وضع فرق کرده است و قرار است پرونده اعتراض نادر فلاحی و هادی صباغی در تهران و در جلسه ای با حضور رئیس فدراسیون فوتبال، مدیر کل ورزش و جوانان استان و نماینده معاونت ورزشی وزارتخانه مورد بررسی قرار گرفته و حق به حق دار برسد.

کمیته امور استان ها برای دفاع مطلق از رای هیات فوتبال استان دستش کوتاه خواهد بود و ای کاش نظر لطف مسؤولین کمیته امور استان ها در ارتباط با فوتبال استان به تثبیت موقعیت فعلی و دفاع تمام قد از رئیس سابق هیات خلاصه نمی شد.

ای کاش این کمیته به جای وارونه جلوه دادن حقایق و تنظیم نامه مساله دار دوم شدن هیات استان در سطح کشور به بیان کمبود ها و ارائه طریق برای غلبه بر آنها اقدام می کرد.

 ای کاش مسؤول کمیته به جای تهدید فوتبالی های اردبیل مبنی بر ادامه وضعیت فعلی در صورت گردن ننهادن به خواست آنها، دست فوتبالی های اردبیل را برای نجات این ورزش می گرفت و پشتیبان خوبی برای اعتلای فوتبال می شد.

ای کاش با مردم استان روراست حرف می زدند و با ترفندهایی چون معرفی مقام دوم هیات در جهت سرپوش گذاشتن به ضعف دوستانشان اقدام نمی نمودند و ای کاش…..

به هر حال امیدواریم جلسه بررسی اعتراض دو کاندیدای ریاست هیات فوتبال استان هر چه زودتر در تهران تشکیل شود و با تصویب صلاحیت مدیریتی فلاحی و صباغی حق از دست رفته به آنها برگردانده شود و با اعلام تاریخ برگزاری مجمع، رقابتی پرشور برای جلب نظر اعضای مجمع توسط کاندیداها آغاز گردد و در نهایت تکلیف مدیریت فوتبال اردبیل بعد از نزدیک به سه سال دربدری مشخص شود. انشاءاله.




تغییر در مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل

تغییر در مدیران دستگاه ها و سازمان ها مهم ترین و به روزترین بحث در محافل سیاسی است. بعد از استقرار دولت دوازدهم مدیران در تیررس افکار عمومی قرار گرفتند . به هر پستی، افراد مختلف را در اذهان نامزد کردند . در فضای مجازی از ویژگی ها، محسنات و خوبی های نامزدهای احتمالی سخن ها گفتند و وعده ها دادند.
در حالی که تقریبا همه در انتظار آغاز تغییر و تحوال از دستگاه های دولتی بودند به یکباره تغییرات از دانشگاه آزاد اسلامی اردبیل کلید خورد و دکتر علی شامل جای خود را به دکتر اسحق رسولی داد.
دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل به عنوان بزرگ ترین مرکز آموزش عالی منطقه در سال های اخیر نقش بسیار مهم و حیاتی در تربیت نسل جوان داشته و همواره در فعل و انفعالات فرهنگی حضورش قابل درک  بوده است.
این دانشگاه حاصل تلاش ها، خون دل خوردن ها ، زحمت کشیدن ها، دوندگی ها و بی خوابی های عده ای مخلص، عاشق خدمت بی منت و علاقه مند به توسعه و رشد منطقه می باشد.
دانشگاهی که امروز با نام دانشگاه آزاد اسلامی در عرصه آموزش و تربیت نیروی انسانی استان می درخشد و با برخورداری از امکانات متنوع و در بسیاری موارد منحصر به فرد برای اعتلای استان و سرافرازی آن کوشش می کند مجموعه ای است که از صفر شروع کرده است.
دانشگاهی که امروز برای مدیریت در آن عده ای سر و دست می شکنند و برخی تازه از راه رسیده ها سودای فرماندهی بر آن را در سر می پرورانند به سادگی به این مرحله نرسیده است، بلکه افرادی عاشق و علاقه مند به استان و فرهنگ منطقه ماه ها و سال ها خواب را بر خود حرام نموده و جاده ها را طی کرده و با خطر ها دست و پنچه نرم نموده اند تا این مجموعه در وضعیت فعلی فعالیت نماید.
چند سالی است که مدیریت در دانشگاه آزاد اسلامی برای برخی از افراد به یک آرزو تبدیل شده  و به منظور محقق ساختن آن ، دست زدن به هر کار و عملی را مباح تلقی کرده اند. دست به دامن نمایندگان بودن و نوعی مخلص و هوادار دوآتشه آنها معرفی شدن را برای خود افتخاری بس بزرگ تلقی کرده و خواسته اند از این راه شاید رویاهای خود را به واقعیت تبدیل کنند و با تکیه زدن بر صندلی مدیریت این مرکز آموزش عالی عقده های خود را بازگشایی کنند و به آنچه استحقاقش را ندارند دست پیدا نمایند.
تغییری که در راس مدیریت واحد اردبیل روی داد نشان داد که مسؤولین این دانشگاه در تهران و ستاد مرکزی کاملا بر اوضاع تسلط دارند و می دانند که برای چه کسانی در جهت هدایت این مجموعه به سمت جلو حکم صادر نمایند. بدون شک آنهایی که نتوانستند علی رغم ماه ها برنامه ریزی، رایزنی و این ور و آن طرف دویدن نسخه ای برای درمان بیماری خود بپیچنند از این تغییر عصبانی خواهند بود ولی وقتی که قبول مسؤولیت ها صادقانه و در جهت جلب رضای خدا و خلق خدا باشد سنگ این قبیل افراد خودمحور و خودخواه و منفعت طلب به سنگ می خورد و جز شرمساری و نشستن عرق شرم بر پیشانی حاصلی برای آنها نخواهد داشت
دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل بعد از نزدیک به 33 سال حیات پربرکت، بدون برخورداری از کمک های دولتی و حتی مردمی الآن در مرحله ای قرار گرفته است که می تواند با مراکز آموزش عالی دولتی رقابتی تنگاتنگ داشته باشد .
این دانشگاه با همین ویژگی ها و پارامتر های قابل قبول است که توانسته تاکنون افراد متخصص زیادی را تحویل جامعه داده و بدین ترتیب در توسعه استان جایگاه ویژه ای به خود اختصاص بدهد.
وقتی در سال 63 مجوز راه اندازی دانشگاه ازاد اسلامی اردبیل صادر شد کم تر کسی فکر می کرد که طفل تازه متولدی به نام دانشگاه آزاد اردبیل در کم ترین زمان ممکن بتواند از دیگر مراکز آموزش عالی فعال در منطقه سبقت بگیرد و توجه علاقه مندان به ادامه تحصیل را به خود جلب کند. این دانشگاه به دنبال کسب مجوز از سال تحصیلی 65-64 با چهار رشته کشاورزی، معارف اسلامی و فقه، زبان انگلیسی و پزشکی با جذب دانشجو به طور رسمی فعالیت خود را آغاز کرد .
نمی توان زحمات بزرگانی چون مرحوم آیت اله مروج،مرحوم خسروی، مرحوم حاج لطیف نباتی، مرحوم دکتر بایبوردی، مرحوم حسن پور ، مرحوم زین العابدین ذاکر حمیدی ، مرحوم دکتر چوخاچی زاده و دکتر یوسف معماری، دکتر جواد وهابزاده، دکتر عزیز یحیوی ، مهندس یعقوب پریوند و … را در راه اندازی این دانشگاه فراموش کرد. چرا نباید در مجموعه دانشگاه از بنیانگذاران و تلاشگران عرصه راه اندازی آن یاد شود؟ اگر چنین کاری صورت پذیرد حداقل افرادی که نرسیده خود را مالک و صاحب واحد اردبیل می دانند با نام و یاد افرادی که سال ها برای بارور شدن ریشه این واحد تلاش کرده اند آشنا می شوند و به خود اجازه حرکت های خارج از ظرفیت را نمی دهند.
امروز وقتی از دانشگاه ازاد اسلامی واحد اردبیل یاد می شود دانشکده پزشکی با رشته هایی چون پرستاری، مامایی، علوم آزمایشگاهی و پزشکی بر تارک آن می درخشد. جذب دانشجو در رشته پزشکی و تلاش دست اندرکاران دانشکده پزشکی این واحد در سال 64 چهره مراکز درمانی شهر را تغییر داد و همه پزشکان و اساتید را برای همراهی با دانشجویان و تربیت آنها به تحرکی جدی واداشت . با ورود دانشجویان به بخش ها ، بیمارستان های اردبیل فصل جدیدی از فعالیت خود را آغاز کردند و تحول جدیدی را پذیرفتند که در نهایت این اقدام دانشگاه آزاد اسلامی مقدمه ای برای راه اندازی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل شد.
حقی که دانشگاه آزاد اسلامی اردبیل و دانشکده پزشکی آن در توسعه دانشکده های پزشکی و تجهیز بیمارستان ها و مراکز آموزش عالی داشته است قابل کتمان نبوده و بر کسی نمی تواند پوشیده باشد ولی افسوس که در بسیاری از موارد این تلاش مردان صادق و زحمتکش دانشگاه آزاد اسلامی کم تر مورد توجه قرار گرفته و خیلی به آن پرداخته نشده است.
مسلما اگر زمانی تاریخ آموزش پزشکی استان اردبیل بررسی شود آن موقع تاریخ در قبال خط شکنی و زحمات فراموش نشدنی دست اندرکاران دانَشکده پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی اردبیل به خوبی قضاوت می کند.
دانشکده پزشکی این دانشگاه از سال 64 تا کنون فارغ التحصیلان و پزشکان حاذقی را تحویل جامعه داده است. این دانشکده در روزگاری با بهره بردن از حداقل امکانات در آزمون های علوم پایه و پره انترنی رتبه های ممتازی را کسب کرده است اما افسوس امروز حداقل با نصب عکسی از رؤسای قبلی دانشکده به نوعی قدردان زحمات آنها نمی شوند و هر کسی که به پستی در این دانشکده می رسد فکر می کند که از همان آغاز، تشکیلات به همین شکلی بوده که به آنها رسیده است.
کسانی که با سرنوشت دانشکده پزشکی واحد اردبیل آشنایی دارند می دانند که تا مصوب شدن نهایی آن کسانی چون مرحوم دکتر چوخاچی زاده، حاج علی ایور، علی جلال زاده، ناصر رهنماآذر، عظیم اختیاری، بهروز هژبرپور، ذکراله اقبالی، محمد خدادوست، جبرائیل امامی، ابراهیمیان و …. چه عرق ها که نریخته اند و چه زجری که تحمل نکرده اند. پس آنهایی که در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل و دانشکده پزشکی آن قبول مسؤولیت می کنند باید بدانند حاصل خون دل خوردن های عده ای از خدمتگزاران صادق و بی ریای این منطقه به آنها سپرده شده است که باید در حفظ و حراست از آنها تا پای جان بکوشند و احساس خستگی ننمایند.
دکتر علی شامل به عنوان فرزند خلف دانشگاه ازاد اسلامی واحد اردبیل در سال 93 به سرپرستی این مرکز آموزش عالی منصوب شد. او در سال 70 از اولین ورودی های رشته شیمی این واحد بود که تا اخذ مدرک دکتری، تحصیلاتش را در مجموعه دانشگاه ازاد اسلامی ادامه داد . او مراحل مدیریتی در دانشگاه را پله به پله طی کرد و وقتی به سرپرستی دانشگاه منصوب شد چهره ای با تجربه و آشنا به رموز مدیریتی دانشگاه بود. جایگاه او در بین دانشجویان و کارکنان یکی دیگر از ویژگی های دکتر شامل بود که همواره پشتیبان مناسبی برای او در بحث مدیریتی به شمار می رفت. او در کنار خدمتش به عنوان مسؤول دانشگاه منشاء خدمات قابل توجهی بود.
دکتر شامل بعد از مهندس پریوند، دکتر مهرانی و دکتر فرشید سلیمی چهارمین رئیس این واحد محسوب می شد . وی با توجه به این که خود ورزشکار بوده و با ورزش و ویژگی های آن آشنایی دارد نسبت به توسعه ورزش در دانشگاه و فعالیت های قهرمانی و همگانی دانشجویان ، کارکنان و اعضای هیات علمی حساسیت نشان می داد و از هیچ کوششی برای بهتر شدن فعالیت ها کوتاهی نمی کرد. تجهیز اماکن و سالن های ورزشی و نصب کفپوش استاندارد در دو سالن سرپوشیده این واحد از خدمات به یادماندنی دکتر شامل در عرصه ورزش دانشجویی به شمار می رود
.دکتر اسحق رسولی نیز از مجموعه دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل و یکی از چهره های شناخته شده منطقه در فعالیت های اجتماعی است. او در کنار فعالیت های اجتماعی متعددی که داشته است یکی از چهره های ورزشی و قابل احترام و اعتماد منطقه است. بدون شک او با بهره گرفتن از همه امکانانت موجود و بخصوص به کار گرفتن افرادی صادق، راستگو، بی ادعا و عاشق آینده جوانان این مرز و بوم و آشنا به امور آموزشی برای موفقیت در مسؤولیت مهمی که بر عهده گرفته است تلاش خواهد کرد.
ورزش دانشجویی و ورزش دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل در برنامه های وی حتما از یک جایگاه خاص بهره خواهد برد . از آن جایی که ورزش عرصه مردی و مردانگی بوده و فعالان آن باید قبل از هر چیز از صداقت لازم بهره ببرند امید است دکتر رسولی در تحرک بخشیدن به ورزش این واحد به خوبی از تجربیات چندین ساله حضور در ورزش استفاده نماید.
به هر حال برای دکتر شامل که بیش از سه سال برای دانشگاه آزاد اسلامی تلاش کرد و در بسیاری از موارد برخی ناملایمات ، کم لطفی ها و رفتارهای ناشی از خودخواهی بعضی ها را تحمل کرد و خم بر ابرو نیاورد و دانشگاه را در رسیدن به اهداف هدایت کرد آرزوی توفیق و سلامتی می نمائیم و برای دکتر اسحق رسولی در ادامه راه خیرخواهانه بزرگان این واحد و خدمت صادقانه به نسل جوان و آینده منطقه و حرکت در مسیر خداپسندانه و حفظ استقلال عمل آرزوی توفیق می نمائیم.