1

روز خبرنگار و خبرنگاران ورزشی بی سواد

17 مرداد ماه روز خبرنگار بر تمامی  خبرنگاران سخت کوش و تلاشگر استان و بخصوص خبرنگاران ورزشی بی سواد مبارک باد.

این روزها اصطلاح جدیدی تحت عنوان خبرنگار بی سواد در میان برخی از عزیزانی که به طریقی با ورزش سر و کار دارند ، رایج شده است. به دلیل نامعلوم بودن مرز بی سوادی و باسوادی  مورد نظر حضرات، جدا کردن خبرنگاران بی سواد از باسوادها برای ما کاری بس و دشوار و سخت است. خبرنگار بی سواد نمی تواند مدت زمان زیادی در عرصه خبر و خبر رسانی دوام بیاورد ، همانطوری که یک استاد بی سواد خیلی زود و در کم ترین زمان ممکن مشتش در بین دانشجویانش باز می شود ، خبرنگار بی سواد هم مطمئنا در کم ترین زمان ممکن باید از دنیای خبر و خبر نویسی خداحافظی بکند و جای خودش را به کسانی که توان حضور در این عرصه را دارند، بسپارند.

کسانی که توانسته باشند سال های متوالی قلم به دست گرفته و کم و یا زیاد با کیفیتی مطلوب و یا نه چندان ایده آل در صحنه حضور یابند قابل تقدیر هستند ، هرچند که نوشته هایشان به مذاق برخی ها خوش نیاید و فکر و ایده اش با برخی ها در یک مسیر و یک هدف قرار نگیرد.

17 مرداد ماه روز تقدیر از کسانی است که صادقانه بدون چشمداشت مالی و برای انجام وظیفه در عرصه اطلاع رسانی قلم زده و انواع ناملایمات ، تهمت ها و نارسائی ها را به جان خریده اند. 17 مرداد ماه روز تجلیل از کسانی است که قلم فروشی نکرده و در زیر فشار عاشقان زر و زور به ورزش خیانت نکرده اند . 17 مرداد از آن کسانی است که سال ها برای سرافرازی ورزش استان قلم زده اند و از تهدیدها و حملات ترسی به دل راه نداده و در راه هدف خود کم فروشی نکرده و ذره ای از مواضع به حق عقب نشینی ننموده اند.

ضمن گرامیداشت یاد و خاطره همه شهدای عزیز و گرانقدر انقلاب اسلامی و شهید سرافراز محمود صارمی ، 17 مرداد روز خبرنگار را به همه خبرنگاران و قلم به دستان استان تبریک و تهنیت گفته و از خداوند متعال برای تک تک این عزیزان تندرستی و سلامتی آرزو می نمائیم.

و در پایان امیدواریم با معرفی خبرنگاران ورزشی نویس بی سواد امکان حضور آنها در کلاس اساتید مجرب و جویای نام عرصه ورزش و خبرنویسی فراهم شود تا در سال های آینده به خاطر بی سوادی با ناملایمات متعدد روبرو نشوند.




فوتبال اردبیل و آغاز رقابت های لیگ یک آزادگان

رقابت های لیگ دسته یک باشگاه های کشور امروز با انجام 9 بازی آغاز می شود. این خبر مانند پاشیدن نمک بر روی یک زخم است برای فوتبال دوستان اردبیلی. دردآور و غیر قابل تحمل برای فوتبالی ها و هوادارن فوتبال این منطقه.

با اعلام خبر آغاز رقابت های لیگ یک مطمئنا هواداران صادق فوتبال اردبیل به یاد می آورند روزی را که در فصل 94-93 تیم شهرداری اردبیل برای اولین بار در رقابت های لیگ یک به مربیگری مرد بزرگ و نام آوری چون حاج مهدی دینورزاده در تاریخ 12 مهرماه سال 93 در ساعت 15 و 15 دقیقه در ورزشگاه شهید نصیری یزد در مقابل تیم لوله آن شهر صف آرایی کرد. هواداران اردبیلی برای اطلاع یافتن از نتیجه آن دیدار به منظور محکم برداشته شدن قدم اول لحظه شماری می کردند و اگر حافظه نگارنده یاری نماید با پیروزی دو بر یک شهرداری در اولین هفته نگرانی ها و دلهره ها تبدیل به امیدواری گردید.

پخش گسترده خبر آغاز رقابت های لیگ یک علاقه مندان به فوتبال اردبیل را به روزهایی می برد که بیش از 10 هزار تماشاگر مشتاق و پرشور در ورزشگاه تختی حضور می یافتند و یک دل و یک صدا تیم شهرداری را مورد تشویق قرار می دادند و مسؤولین وقت نیز با هندوانه ای در بغل و لبخندی ملیح بر لب در جایگاه ورزشگاه و حتی در مستطیل سبز حضور پیدا کرده و برای تماشاگران دست بلند نموده و آنها را مجبور به تشویق خود و دوستانشان میکردند.

افسوس که تماشاگران و دوستداران فوتبال را برخی ها و یا جمعی نتوانستند تحمل بکنند و آن شور و نشاط و شادمانی را برای جوانان منطقه زیادی ارزیابی کردند و به یکباره صفحات حمایت و پشتیبانی را ورق زدند و آن را به ناامیدی و یاس و خالی کردن زیر پای تیم تبدیل نمودند.

سرگردانی، سردرگمی و دربدری سزاوار فوتبال اردبیل نمی تواند باشد. بهترین و بالاترین موقعیت ها را از دست دادیم تا امروز کاسه گدایی در دست بگیریم و بر در خانه و محل کار افراد مختلف خیمه بزنیم و التماس بکنیم تا نیم نگاهی به فوتبال اردبیل داشته باشند. کاری کردیم که امروز فوتبال را به صحنه زورآزمایی ها، تهمت زنی ها و فرصت طلبی ها و باند بازی ها تبدیل بکنیم و یاد و اثری از آن روزهای خوش برجای نگذاریم.

فوتبال اردبیل شایسته بهترین ها می باشد. هرچند که در محدوده داخلی آن اختلاف نظرها و سوءتعبیرها را بیشتر و بالاتر از دیگر نقاط کشور شاهد بوده باشیم ولی با بهره بردن از پیشینه پرافتخار ، شایستگی و لیاقت رسیدن به روزهای خوش را دارد و تحقق این عمل، شرط و شروطی را طلب می کند که باید برای رسیدن به آن زمینه فراهم شود و افرادی عاشق، کاربلد و متواضع و کارنامه دار به کار دعوت شوند و مورد حمایت قرار بگیرند.

این که در استانی با استعداد های درخشان، تیم فوتبال آن از دسته یک به دسته سوم سقوطی آزاد و سهمگین داشته باشد آیا قابل بررسی و آسیب شناسی دقیق و علمی نیست؟ این که چگونه در  اولین فصل حضور در لیگ یک با چند شکست مربی بزرگی را که با تبلیغات وسیع به اردبیل آورده بودند به یکباره کنار می گذارند و یا در دومین فصل وقتی تصمیم به برکناری محمد ربیعی گرفته می شود هیچ دلیل و مدرکی را برای ابقای وی نمی پذیرند، آیا کار از یک جا ایراد نداشت؟

در بحث نابودی فوتبال اردبیل هر فرد و ارگان و عنوان داری می تواند با بهره گیری از درصدی معین مقصر قلمداد شود. از زمانی که شهرداری مسافر دسته سوم شناخته شد تا به امروز جمع فوتبالی های اردبیلی برای احقاق حق کار مؤثری انجام ندادند تا جایی که در اثر رفتارهای غیر متعارف باز فرصت ابراز وجود به برخی ها فراهم شده که همچنان در اندیشه آقایی بر فوتبال منطقه را در سر به پرورانند.

فوتبال اردبیل به حال و روزی افتاده است که در فرصت کم باقیمانده برای آغاز رقابت های لیگ دو و سه تکلیف نماینده آن مشخص نیست؟ آیا نمی تواند جای سؤال داشته باشد که شهرداری چون لطف الهیان چرا در جریان حضور تیم در لیگ دسته یک مدام از حمایت حرف می زد و رسیدگی به امور آن و رفع مشکلاتش را واجب و ضروری می شمرد به یکباره پشت تیم را خالی نموده و هوادار پر و پا قرص واگذاری امتیاز تیم می شود؟ آیا نباید مشخص گردد که چرا بعد از استیضاح شهردار و برگشت آن به شهرداری نظرها در مجموعه شهرداری نسبت به تیم 360 درجه چرخش نشان داد و آیا نباید علت رفتارهای دوگانه و چگونگی آن شفاف سازی شود؟

آیا نباید بررسی شود که چرا فرماندار اردبیل که در روزهای خوش فوتبال یکی از هواداران مشتاق بود به ناگاه به تیم پشت کرد و در روزهای ناخوشی یادی از آن نکرد و اظهار نظری ننمود؟ آیا نباید روشن شود که اگر شورای شهری ها تصمیم به واگذاری و دفع بلای تیم از مجموعه شهرداری و شورا گرفته بودند چرا و چگونه دوباره در اطراف تیم آفتابی شدند و اگر این کار امکان پذیر بود چرا از اول فصل در رقابت های لیگ دو این کار را انجام ندادند؟ آیا جای سؤال ندارد که چگونه شورای شهر بدون بررسی جوانب امر بر رای کمیته تشخیص مصلحت قلم قرمز کشید و سفته را جایگزین ضمانت نامه بانگی کرد تا فوتبال اردبیل به وضعیت فعلی مبتلا شود؟ آیا نباید سؤال کرد که چرا آنهایی که تا سهم خود از بلیط فروشی را نگرفتند اجازه ورود رایگان تماشاگران به ورزشگاه را صادر نکردند و بعد از گذشت زمانی دایه مهربان تر از مادر شدند؟

به هر حال این قصه سر دراز دارد ولی آنچه زجرآور و چون سهمی مهلک و کشنده و از پای درآورنده است جای خالی فوتبال اردبیل در لیگ دسته یک و دو می باشد. تا فرصتی باقی است باید آنهایی که در سرنوشت تلخ شهرداری اربیل نقش مهم و اساسی بر عهده داشتند نسبت به جبران اشتباهات خود اقدام نمایند و مسلما نقش برخی از مسؤولین چون استاندار ، فرماندار، مدیرکل ورزش و جوانان ، شهردار و شورای شهر در این ارتباط مهم و کلیدی است و امید می رود این ها فرصت باقیمانده را از دست ندهند و برای فوتبال باشگاهی اردبیل و نماینده ۀآن یعنی تیم شهرداری فکر اساسی در کم ترین زمان ممکن بکنند.

اگر مسؤولین ما بپذیرند و با تمام وجود قبول بکنند که در کنار پروژه ها و فعالیت های عمرانی ، جوانان اردبیلی نیاز به برنامه های شورآفرین دارند به رفع مشکلات فوتبال این شهر نیز باید اهمیتی به مانند پل های روگذر و زیرگذر ، آسفالت معابر و گذرگاهها و در نهایت مگاپروژه های مورد ادعا قائل باشند.

 




خبرنگار فالگوش و محرومیت ما از حضور در سالن مسابقات والیبال

یکی از خبرنگاران فعال ورزشی و در عین حال بی سواد اردبیل از پشت در اتاق یکی از مسؤولان ورزش استان عبور می کرده؛ شنیده است که در رقابت های والیبال انتخابی جهان خبرنگار نشریه ورزش اردبیل اجازه ورود به سالن مسابقات را نخواهد داشت. البته به ما ربطی نداشته و نخواهد داشت که این همای سعادت فقط بر سر ما می نشیند و یا عده ای دیگر نیز به این مصیبت جبران ناپذیر و خانمانسوز گرفتار می شوند.
آیا این ادعا می تواند صحت داشته باشد یا نه و اصلا تقصیر و جرم ما چه می تواند باشد تا چنین تاوان سنگینی را باید پرداخت کنیم و از تماشای رقابت ها محروم شویم؟
وقتی کوچک ترین تحقیقی انجام شد مشخص گردید که برخی از مسؤولان ورزش و والیبال استان که خیلی سنگ ورزش و این رشته را به سینه می زنند عامل اصلی محرومیت ما به شمار می روند. به دنبال انتشار مطلبی تحت عنوان “روابط عمومی فدراسیون و خبرنگاران سؤگلی” حضرات در اردبیل به دست و پا افتادند و با گزارش کاملی از نویسنده آن مطلب مراتب را به روابط عمومی فدراسیون منعکس کرده و حتی کار را بدانجا رسانده اند که ما را به اداره کل ورزش و جوانان وصل کرده و به این ترتیب خواسته اند با یک تیر دو هدف را مورد نشانه قرار بدهند. می گویند این آقای روابط عمومی قدر قدرت و با نفوذ فدراسیون تهدید هم کرده است که اگر سایه نویسنده مطلب در ورزشگاه دیده شود آنها بساط خود را جمع کرده و سالن را ترک می نمایند.
نه شما را به خدا چنین کاری نکنید. .خروج یک لحظه ای شما از سالن نابودی والیبال ایران اسلامی را به دنبال خواهد داشت . در نبود شما و همراهانتان تیم ملی و بازیکنان نای نفس کشیدن و قدرت توپ گیری و توان اسپک زدن نخواهند داشت. اگر تماشاگران خونگرم اردبیلی شما را در سالن زیارت نکنند و شاهد هنرمایی شماها نباشند صدایشان می گیرد و حنجره هایشان مسدود می شود و تیم ملی را از تشویق های بی امانشان محروم می کنند . شما مطمئن باشید که ما حتی در سه کیلومتری سالن رضازاده هم آفتابی نخواهیم شد تا والیبال کشور و اردبیل از حضور شما بی بهره نباشند.
چه سری در این کار نهفته است که انسان های قدرتمند و صاحب نفوذ و دارای جلال و جبروت در ورزش توان تحمل یک انتقاد کوچک را ندارند ولی باز این را باید تکرار بکنم که ما و کارکنان نشریه به سالن قدم نمی گذاریم تا اوامرتان به مورد اجرا گذاشته بشود و ملالی از این بابت در قلب نازنین شما رخنه ننماید. اما این بار کوچک ترین بی حرمتی از طرف شما و دوستانتان سبت به خبرنگاران بومی استان قابل تحمل نخواهد بود.
دوستان آقای روابطچی فدراسیون در اردبیل را نیز توصیه می کنیم که در جریان رقابت ها به دنبال ما در سالن نگردند تا گزارش حضور ما را به دوستانشان بدهند و حاشیه بسازند و جایزه بگیرند. ما تصمیم گرفته ایم در پای جعبه جادویی بازی ها را تماشا بکنیم تا شما و عزیزانتان را به دردسر نیاندازیم. یا حق.




مرسل وقری و مدرسی کلاسBآسیا و تبریک مسؤولین فوتبال

مرسل وقری مدرس کلاس B آسیا شد. خبری خوشحال کننده و قابل توجه که در میان  علاقه مندان صادق و دوستداران واقعی فوتبال استان با استقبال مواجه گردید.
مرسل وقری در فوتبال چهره شناخته شده ای است. او از نسل درخشان و فراموش نشدنی فوتبال اردبیل است. رزومه وی در  دوران بازیگری در تیم های مختلف و مربیگری و مدرسی بر همگان روشن و آشکار است
مگر می توان موفقیت به دست آمده توسط وقری در اخذ مدرسی کلاس مربیگری  B   چشم پوشی کرد. او سال ها در فوتبال اردبیل زحمت کشیده و یکی از کسانی است که کمتر افرادی در فوتبال استان می توانند با او قابل مقایسه باشند.
مرسل وقری و خصوصیات منحصر بفرد وی از جمله اخلاق، رعایت احترام پیشکسوتان و علاقه مند بودن به مطالعه، تحقیق و پیشرفت و دوری کردن از حاشیه ها و اهمیت دادن به کاری که بر عهده گرفته است  او را به چهره ای محبوب در بین خانواده فوتبال منطقه تبدیل کرده است.
در این میان باید از کنار کسانی که چشم دیدن موفقیت دیگران را ندارند بی تفاوت گذشت. هستند برخی  که چون نتوانسته اند مانند وقری در فوتبال کشور صاحب جایگاه بشوند، از هر موفقیت وی رنگ از رخسارشان رخت بر می بیندد و به گزافه و هذیان گویی مبتلا می شوند. آنها بیمارانی هستند که بهبود یافتنشان بعید به نظر می رسد.وقتی عقده خود بزرگ بینی در تن و روان افرادی لانه بکند پاکسازی آن همت والایی را طلب می کند که متاسفانه در بین آن دسته از بیماران فوتبالی که می شناسیم این امر شدنی نخواهد بود و آنها تا دم مرگ با این خصلت نکوهیده دست و پنجه نرم خواهند کرد.
از طرف دیگر عکس العمل هیات فوتبال استان نیز در این ارتباط بسی جای تعجب دارد. وقتی یکی از دوستان و همراهان همیشگی آقایان در یک کلاس دست چندم با به کار بردن انواع حیله ها و خدمتگزاری ها شرکت می کنند در تبلیغ و تبریک گفتن و مانور دادن در اطراف آن شب و روز نمی شناسند. از چنین افرادی که ارتقایشان بر اساس رابطه ها بوده نه ضابطه ها بت هایی می تراشند و چنان وانمود می کنند که دیگر مثل آنها را در فوتبال اردبیل مادری نخواهد زایید و در مقابل چهره ای چون مرسل وقری با آن همه پیشینه درخشان موفق به کسب مجوز مدرسی کلاس مربیگریB آسیا می شوند ولی آقایان حتی جرئت تبریک خشک و خالی به وی را به خود نمی دهند.
البته تقصیر بیشتری هم متوجه آنها نیست چرا که گردانندگان تشکیلات را کسانی تشکیل می دهند که تا دیروز با فوتبال منطقه بیگانه بودند و به یکباره با عنایت همشهری ها در فوتبال قدعلم کرده اند . گناهی متوجه آنها نبوده و نیست که چهره هایی چون مرسل وقری را نشناسند بلکه گناه و تقصیر از آن کسانی است که آنها را در فوتبال اردبیل صاحب منصب و مقام نمودند.
ناگفته پیداست که وقری به تبریک کسانی که از خانواده فوتبال اردبیل نبوده و نیستند ، نیازی ندارد. تبریک او کارنامه و موفقیت هایش در فوتبال کشور است ولی آنهایی که حرکت کوچکی از یکی از سرسپردگان را چون کوهی عظیم جلوه می دهند بدانند که این رفتارها و بی توجهی ها به بزرگان فوتبال استان هیچوقت فراموش نخواهد شد و مسلما آنها روزی باید تاوان این گونه رفتارهای نسنجیده خود را بدهند.
موفقیت مرسل وقری موفقیت فوتبال دوستان و اهالی صمیمی آن است. امیدواریم وقری همچنان در جاده ترقی و پیشرفت گام بردارد و بدین ترتیب دوستان را شاد و مسرور و دشمنان فوتبال اردبیل و خودمحورهای از خود راضی را ملول و غمگین گرداند . انشااله




بازار داغ نظرسنجی های سرکاری

نزدیک شدن به روزهای آغاز فعالیت رسمی دولت دوازدهم بازار شایعات در ارتباط با مدیران استانی را داغ کرده است.

نظر سنجی های ی که در فضای مجازی انجام می شود بر این مسائل دامن می زند. بعد از هر نظر سنجی تحلیل های مختلف از دیدگاه های متفاوت در معرض دید و مطالعه علاقه مندان قرار می گیرد. دوستی تعریف می کرد برای این که درصد دوستان و هم فکرهای خود در نظرسنجی های فضای مجازی را بالا ببریم همه نزدیکان ، فامیل، اقربا و همسایگان را بسیج می کنیم  به نفع ما رای بدهند تا با نتایج به دست آمده چند صباحی خوشحالی بکنیم و رسیدن به میز و صندلی ریاست و مدیریت را در رویا ها مرور نماییم.

نظر سنجی ها و نفوذ آنها به اردوی استانداری و شخص استاندار نیز قابل توجه و تامل است. بیشتر این نظر سنجی ها در راستای گزینه سازی از یک طرف و جذب مخاطب و معرفی کانال و سایت مربوطه و در نهایت تخریب و زیر سؤال بردن مدیران کنونی انجام می گیرد.

آیا این نظر سنجی ها که بیشتر مخاطبان آنها ساکن در استان می باشند می توانند در تصمیم مرکزنشینان تاثیر گذار باشند؟ نظر سنجی که تعداد محدودی از افراد جامعه در آن شرکت نموده و به عبارتی دیگر جامعه آماری آن قابل اعتماد نیست در عزل و یا انتصاب یک مدیر چه نقشی می تواند داشته باشد؟ آیا اقدام برگزار کنندگان نظرسنجی ها در روند خدمت رسانی مدیرانی که فعلا مسؤولیت دارند تاثیر منفی نمی گذارند و یک نوع دلسردی در آنها ایجاد نمی کنند؟ وقتی در نظر سنجی ها معاونین و نزدیکان یک مدیر به عتنوان نامزدهای مدیریت معرفی می شوند در ارتباط صمیمی بین آنها اثری بر جای نمی گذارند؟

وقتی بالاترین مسؤول اجرایی استان در نظر سنجی در برابر معاونین و برخی دوستان و آشنایان قرار می گیرد در حالی که راه درازی تا شروع فعالیت دولت و آغاز اقدامات لازم برای عزل استاندارها و جایگزینی آنها در پیش است آیا می توان ادعا کرد که اقدام حرفه ای انجام پذیرفته است؟

برای این که عملکرد یک مدیر در بوته نقد و بررسی و تحلیل قرار بگیرد کسانی که در این عرصه وارد شده و پیشقدم می شوند باید از فعالیت های انجام یافته در چهارسال گذشته ، کاستی ها و کمبودها، امکانات و زیرساخت ها ، وعده های داده شده و …..آگاهی کامل داشته و قضاوتی منصفانه داشته باشند.

با بسیج آشنایان برای رای دادن بر ادامه مدیریت و یا برکناری یک مدیر و روزها و هفته ها در ارتباط با آن مانور دادن آیا نوعی کم لطفی و بی انصافی در حق مدیران نمی تواند باشد؟

کجا گفته شده است که مسؤولین کشور با رای و نظر حداکثر هزار نفر در یک استان برای تغییر و تحول در استانداری و ادارات کل اقدام می کنند و بدون توجه به تخصص ، میزان تحصیلات، کارآیی، سابقه مدیریت  و…. در سطح کلان تصمیم گیری می کنند؟ دل خوش کردن به رای آنهایی که با تلفن های مکرر و تمناهای پیوسته در نظر سنجی ها شرکت می کنند کاری بر خلاف عقل و منطق است.

در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برای هر فرد و مسؤول و دست اندرکاری وظایف تعریف شده و مشخص است.دخالت در وظایف دیگران و تلاش برای نظر سازی با اصول مدیریت صحیح نمی تواند سازگاری داشته باشد.

در بین ادارات کل و سازمان ها و نهادهای استان که در فضای مجازی بیشتر مورد توجه بوده و در ارتباط با آن نظر سنجی های مختلف راه اندازی می شود اداره کل ورزش و جوانان استان است. ادارات کلی چون صنایع و معادن، سازمان کشاورزی، ثبت اسناد و ثبت املاک و… اصلا در معرض نظرسنجی ها و رای افراد قرار نمی گیرند ولی اداره کل ورزش و جوانان به دلیل ویژگی های خاص و وظایف گسترده و تحت پوشش قرار دادن اکثریت جامعه همواره در زیر ذره بین بوده و با بالا بودن سطح توقعات و مشکلات قشر جوان و ورزشکار در معرض اتهام قرار می گیرد.

این روزها حساسیت برای دلسوزی و دفاع از حریم ورزشکاران و ورزش استان آنچنان بالا رفته و تب آن جامعه را فرا گرفته است که بیشتر افرادی که به نوعی با ورزش آشنایی دارند صبح که از خواب بیدار می شوند خود را در قد و قواره مدیر کلی تشخیص داده و برای دست یافتن به میز مدیریت ورزش استان برنامه ریزی را آغاز می کنند و متاسفانه این اقدام را در گام اول با زیر سؤال بردن مدیریت فعلی و حمله به آن آغاز می کنند.

بحث در این نیست که آیا مدیریت فعلی موفق بوده است یا نه؟ و آیا مخالفت برخی ها به وضعیت موجود در راستای دلسوزی برای ورزش است و یا در پشت آن اهدافی چون طرفداری و هواداری از این و یا وابستگی به آن و یا سینه زدن برای مطرح کردن فردی و یا افرادی قرار دارد بلکه قصد  ما از طرح این مساله آن است که بگوییم همه اقدامات ما باید با در نظر گرفتن منافع مردم و جامعه و در جهت جلب رضایت پروردگار باشد.

 چگونه می توان پذیرفت که  اعلام نرخ بلیط ورودی برای والیبال انتخابی جهان بهانه ای برای طرح خداحافظی مدیریت فعلی فعلی ورزش و جوانان استان باشد ؟ اگر تماشای بازی ها رایگان می شد دوستان مدعی، ابقای مدیریت را خواستار می شدند/

صداقت در هر عمل و اقدامی اگر در سرلوحه کار قرار بگیرد می تواند در جامعه و افکار عمومی تاثیر گذار باشد ولی زمانی که در اتاق های فکر، دستیابی به اهداف باندی و گروهی در اولویت قرار گرفته و برای این کار نوع برخوردها را مشخص کرده و نقشه راه ترسیم بکنند پیش می آید هرآنچه در چهار سال گذشته و در طول حیات دولت تدبیر و امید پیش آمده است.

ورزش اردبیل نیاز به مدیرانی دارد که خاک خورده آن باشند. از سوابق ورزشی درخشان و روشنی برخوردار باشند و با ورزش و رشته های مختلف ورزشی بیگانه نباشند و از همه مهم تر چهره ای شناخته شده در ورزش و مورد قبول جامعه باشند.

متاسفانه گاهی وقت ها شنیده می شود برخی افرادی که اسب خود را برای بالا رفتن از پله های ساختمان ورزش زین کرده و سخت از درگاه و آستان یکی از نمایندگان مردم در مجلس آویزان شده است بدون بهره بردن از کوچک ترین جایگاه در ورزش و برخورداری از کارنامه ای قابل دفاع در بخش اجرایی و دارا بودن حداقل پارامتر های مورد نیاز برای تصدی پستی حساس چون مدیریت ورزش استان برای خود و دوستان ونوچه ها دنیای خیالی تشکیل داده اند و هر شب با رویای مدیریت بر ورزش استان به خواب رفته و با آرزوی رسیدن به آن از خواب بیدار شده و هر روز نقشه ای جدید، برنامه ای تازه و اقدامی نو در پیش می گیرند ولی غافل از آن هستند که مدیریت بر ورزش کاری بسیار بزرگ، سخت و طاقت فرساست که هر کسی نمی تواند بار سنگین آن را تحمل بکند. برای برخی ها که از اداره کردن یک بخش کوچک عاجز هستند و درمانده، آرزوی رسیدن به مدیریت در ورزش استان سرابی بیش نمی تواند باشد و بنابر این بهتر است این قبیل افراد گول مشورت های عده ای خودفروخته ، حقه باز و نان به نرخ روز خور را نخورند و به کار خود مشغول باشند و دخالت در امور بزرگان را پیشه خود نسازند. این ها اگر نمی توانند بر قوه مقام پرستی غالب شوند برازنده خواهد بود که همان در مجموعه خود به دنبال پست باشند و در آنجا نقشه های خود را به مورد اجرا بگذارند. واسلام




ضرورت جلوگیری از اعمال نظرها در مجمع انتاخاباتی هیات فوتبال استان

بعد از سفر تاج به استان اردبیل زمزمه هایی مبنی بر برگزاری مجمع انتخاباتی در آینده ای نزدیک به گوش می رسد.

هر چند که این کار بسیار دیر انجام می شود ولی از قدیم گفته اند که جلوی ضرر هر زمان که گرفته شود باز هم منفعت و سود در پی خواهد داشت. اگر همه مسائل مربوط به هیات فوتبال استان و بخصوص در دو سال گذشته کنار هم قرار بگیرند نتیجه ای جز این که این هیات مدت هاست که خارج از ضوابط و مقررات به کار خود ادامه داده است به دست نخواهد آمد.

بارها بحث مشکلات موجود بر سر فوتبال و اقدامات غیر قانونی در آن عرصه مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفته و حتی در جریان سفر تاج برخی از آنها نیز مورد تایید و قبول رئیس فدراسیون قرار گرفت اما در این میان آنچه بیشتر حائز اهمیت است ارج نهادن به قانون و مقررات و پافشاری بر اجرای آن و برخورد قاطع با کسانی است که در فوتبال این استان در شش سال گذشته در مواردی چند قانون را زیر پا گذاشته و در برخی موارد نیز آن را دور زده اند.

کارشناسان اعتقاد دارند که حرکت در مسیر قانون در نهایت به نفع همه می تواند باشد هرچند که در یک مقطع زمانی محدود ، عمل به قانون سلیقه عده ای را تامین نکند ولی در پایان کار کلیه افراد می توانند از اجرای قانون راضی و خشنود باشند پس در بحث فوتبال اردبیل پسندیده خواهد بود که رئیس فدراسیون از همان لحظه های اول کلید خوردن امور مربوط به مجمع انتخاباتی استان خود شخصا نظارت بکند و از اعمال نظر افرادی که در سال های اخیر عامل اصلی به وجود آمدن وضعیت فعلی می باشد جلوگیری نماید.

فوتبال به لحاظ میزان گسترش و تاثیر گذاری اش در بین جوانان و بخش عظیمی از جامعه از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد و هرگونه رفتار و عمل خارج از چارچوب مقررات و قوانین موجود می تواند اثرات منفی جبران ناپذیری برجای بگذارد. همین که می بینیم در شش سال گذشته در بیشتر موارد که قانون و گردن نهادن به آن در دستور کار قرار نگرفته تاثیرات منفی قابل توجهی بر جای گذاشته است که وجود اختلاف و عدم  تفاهم و تعامل در بین وابستگان به جامعه فوتبال یکی از بارزترین و مهم ترین عوامل این ادعا می تواند محسوب شود.

وقتی فوتبال در بین رشته های ورزشی در سطح استان از جایگاه مطلوبی بهره می برد در چنین عرصه نمی توان و نباید کارها بر اساس اعمال سلیقه شخصی پیش برود. فوتبال که ملک شخصی این و آن نیست که بتوان آن را با میل  افراد و با اراده برخی ها جابجا کرد و قوانین جدیدی وضع کرد و در محدوده استان به اجرایش گذاشت.

یکی از بزرگ ترین مشکلاتی که در فوتبال در ازای عمل نکردن به قانون پیش می آید دامن زدن به حاشیه های موجود و تولید حاشیه های ریز و درشت جدید است.

حاشیه چیزی جز خارج شدن از مسیر اصلی و انحراف از راه و روش صحیح و اصولی نبوده و نیست و با توجه به این امر می توان ادعا کرد که تولید حاشیه و حاکمیت آن در فوتبال می تواند حکم سمی خطرناک و کشنده را داشته باشد و همه در سطح استان شاهد هستند که در سال های اخیر حاشیه ها چه ضربات مهلکی که بر فوتبال ما وارد نکرده و چه سختی ها و مشقت هایی که بر ان تحمیل نکرده است.

باز کردن گره فوتبال اردبیل و در نهایت برگزاری آبرومندانه مجمع انتخاباتی هیات استان فقط و فقط در دستان تاج رئیس فدراسیون فوتبال می باشد. بدون شک وی در جریان سفر کاملا با موضع همکاران خود در فدراسیون و چگونگی رفتار آنها در قبال فوتبال استان و قصد و هدف آنها از طولانی کردن مدت حاکمیت برخی ها آشنا شد و حالا نوبت او است که با نظارت کامل و یادآوری وظایف کمیته ها و جلوگیری از هرگونه اقدامات خودسرانه و تفسیر آئین نامه و مقررات زمینه برگزاری انتخاباتی  رقابتی را فراهم کند و در تاریخ فوتبال این استان نامی نیک از خود به یادگار بگذارد.

در سال 92 دو چهره محبوب و دوست داشتنی فوتبال مرحوم منصور پورحیدری و جلال طالبی در مصاحبه ای گفته بودند: کفاشیان هم نمی داند چه کسانی این فوتبال را اداره می کنند. و به  راستی با ظلمی که بر فوتبال اردبیل در سال های اخیر روا داشتند و با زیر پا گذاشتن مقررات، برخی ها فقط ساز خود را کوک کردند پذیرفتن نظر آن بزرگان برای علاقه مندان به فوتبال در اردبیل سهل و آسان می شود و امیدواریم تاج این بار در قبال فوتبال استان عنان هماهنگی و برگزاری و اجرای برخی از امور را به دست کسانی بدهد که در بی طرفی و صداقت آنها کوچک ترین شکی نداشته باشد. امیدواریم در آینده این گفته معروف بزرگان فوتبال را در مورد تاج صادق ندانسته و در مدیریت وی شک و تردیدی به خود راه ندهیم. انشااله




افتخار آفرینی شمشیر بازان استان

در روزهای اخیر موفقیت های شمشیربازان جوان و نوجوان اردبیلی، شادی جامعه ورزشی استان و دوستداران واقعی ورزش و شمشیربازی را فراهم کرده است.

قهرمانی تیم اپه جوانان استان در آخرین روز رقابت ها در اراک نشان داد که اردبیل همچنان قطب اپه کشور است. این موفقیت بر لیاقت و کارآیی مربیان این رشته و مدیریت دست اندرکاران هیات استان مهر تایید زد.

این موفقیت ها حاصل برنامه ریزی ها،تلاش ها، تمرینات فشرده و طاقت فرسا بوده و نشان از وجود استعدادهای ناب ورزشی در منطقه است

این که همیشه ادعا شده است که اردبیل مهد استعداد ها بوده و در صورت سرمایه گذاری درست و توجه اصولی و آماده کردن زیر ساختارها، جوانان این منطقه می توانند در اکثر رشته ها افتخار افرین باشند ادعایی درست  و قابل اثبات می باشد.

موفقیت های متوالی در رده نوجوانان و جوانان و در رشته های مختلف شمشیربازی در طول کمتر از یک هفته این فرصت را از دست بدخواهان ورزش و دشمنان شمشیر بازی گرفت تا نتوانند ادعا بکنند که این بحث ها همه شانسی و با کمک این و آن انجام شده است. آنها مجبور هستند که حداقل سکوت اختیار بکنند و با مشاهده این موفقیت ها فقط حرص بخورند و نتوانند با اتهام زدن، بخشی از عصبانیت و ناراحتی خود را بروز بدهند.

دست مربیان زحمتکشی که فقط به عشق ورزش و جوانان این منطقه با تحمل انواع نامرادی ها و کمبودها برای آموزش فرزندان این دیار کمر همت بستند درد نکند. اعضای هیات استان که بدون چشمداشت دویدند و تلاش کردند تا کارها بر وفق مراد پیش برود ، خسته نباشند و مدیریت هیات شمشیربازی استان که از کار و زندگی زد تا جوانان این دیار سرافراز باشند همیشه سربلند زندگی کند و همگی سال ها برای ورزش و جوانان این دیار منشا خیر و برکت و افتخار باشند.

نشریه ورزش اردبیل به نوبه خود ضمن تبریک این موفقیت ها به جامعه ورزش استان، موفقیت بیش از بیش جوانان قهرمان و غیور منطقه را آرزو می نماید.




حکایت ناتمام مجمع هیات فوتبال استان

پنلوب همسر اولین و مادر تلماک بود که شوهرش بعد از آن که در محاصره شهر تروا فتوحات زیادی نمایان کرد بیست سال سرگردان بود و در این مدت خواستگاران متعدد به سراغ او آمدند و او را به همسری طلبیدند. وی همه را رد کرد و ایشان جواب داد که هر وقت بافتن پارچه ای که در دست دارم تمام شود یکی از آنها را انتخاب خواهم کرد و این کار هرگز خاتمه نیافت زیرا پنلوب هرچه را که روز می بافت شب همه را پنبه می کرد. داستان اولین و پنلوب از زیباترین قسمت های اساطیر یونانی است و افسانه پارچه پنلوب ضرب المثل شده است.
برگزاری مجمع هیات فوتبال استان اردبیل پارچه پنلوپ نشود. شش سال است که برای این هیات مجمع برگزار نشده است. هرچه منتقدین گفته اند و هر آنچه دست اندرکاران ورزش خواسته اند به توسط فدراسیون نشین ها و امور استان های آن رد شده است. این بار نیز ترس از آن است که بافته های حاصل از سفر رئیس فدراسیون و تلاش های اداره کل همچنان توسط امور استان های فدراسیون پنبه شود.
آنچه که در حال حاضر ضروری به نظر می رسد این است که مسؤولان فدراسیون و بخصوص رئیس آن بعد از گذشت شش سال قاطعانه وارد عمل شوند و با تفهیم و تعریف وظایف هر کسی سلسه مراتب را به همه گوشزد کنند و جلو زورگویی و بی قانونی و سیاهو سالاری را بگیرند  و ثابت کنند دوران ملوک الطوایفی سپری شده است. برخی از آقایان چنین تصور نکنند که در قرون وسطی به سر می بریم و تا زمانی که بخواهند می توانند با حضور در فدراسیون و مسؤولیت داشتن در بخشی از آن همچنان مانع از برگزاری مجمع بشوند و وعده بدهند که اگر خواست آنها تامین نشود و تا ده سال دیگر نیز فوتبال اردبیل را پا در هوا نگاه دارند.
حتما تاج در سفر به اردبیل به گوشه ای از ر فتارهای جانبدارانه همکارانش در فدراسیون نسبت به فوتبال اردبیل پی بردند و فهمیدند که آقایان برای چه منظوری فوتبال اردبیل را سرگردان کرده اند و این بار وظیفه ای بس سنگین بر عهده دارد که با سر و سامان دادن به فوتبال منطقه و برگزاری بی حرف و حدیث مجمع هیات استان اقایان خودمحور و خود بزرگ بین را به وظایفشان آشنا سازد و همکاران خود در فدراسیون را از حمایت های معنی دار و هدف دار از برخی از هیات های استانی برای همیشه منع نماید.
 




فوتبال اردبیل؛نفس های به شماره افتاده

این روزها به هر ورزشکار و ورزشدوستی میرسی اولین سوالی که باید جواب بدهی این است: «از فوتبال چه خبر؟» بعضی ها خودشان جواب را می دانند و بعد از سوال، خودشان جواب هم می دهند. برخی دیگر فنی تر بحث می کنند و به دنبال عوامل و مسائل حول و حوش قضیه می روند و اتفاقا نظرات بسیار خوبی هم دارند. عده کمی هم به دنبال توجیه می گردند و عاقبت نتیجه گیری می کنند که فوتبال اردبیل دیگر مُرده و بهتر است از جنازه اش دست بر دارند…
هرکسی با هر دیدگاهی، در یک مساله نظر مشترک دارند و آن این است: «عده ای نان به نرخ روزخور در فوتبال اردبیل، آنرا تباه کردند و برای منافع شخصی و گروهی، تیشه به ریشه آن زدند…» جالب اینجاست که هیچکس نمی گوید فوتبال ما پیشرفت کرده…! نمی گوید حاصل مدیریت بر آن منجر به پیشرفتش شده! هیچکس نمی گوید وضع فوتبال ما نسبت به 5 یا 8 سال پیش بهتر شده… راستی چرا؟ چگونه است که هیچکس نمی گوید آقایان متولی و مدعی رشد فوتبال اردبیل، با مدیریت خود باعث ارتقای جایگاه آن شده اند؟ چرا کسی مدافع این نیست که وضع فوتبال ما نسبت به چند سال قبل بهتر شده است؟
هر موفقیت و ارتقایی باید نشانه و خروجی داشته باشد و قطعا با «حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود». چگونه است که هیچ صاحب نظر و کارشناسی ادعای رشد فوتبال استان بخصوص در چهار یا پنج سال اخیر را نمی کند؟ شاید اگر در سال 92 و تحت تاثیر شرایط و زمانی و مکانی خاص در باشگاه شهرداری و صعود به دسته اول و تبعات روانی و مالی و هیجانی آن نبود، شاید الان نشانی از همین وانفسای اندک فعلی هم نبود.
فوتبال اردبیل روزهای سختی را می گذراند. مدیریت احساسی و غلط حاکم بر آن که بیشتر از آنکه بفکر فوتبال باشد در به در به دنبال راهی برای اثبات خود و افزایش طول عمر مدیریتی خود است و از هر فرصتی برای یک حرکت لحظه ای و هیجانی سوء استفاده می کند تا شاید بتواند گوشه ای از نگاه صاحب نظران و کارشناسان را به سمت خود بگرداند. غافل از اینکه دیگر نه چیزی از فوتبال باقی مانده تا بتواند به آن بنازد و نه دیگر دلسوزان واقعی فوتبال اعم از پیشکسوتان و صاحب نظران فریب بازیها و نمایش های ساختگی آنها را می خورند.
فوتبال اردبیل از سال 87 یک سیر سقوطی با شیب ملایم را طی می کرد و افرادی که در این سالها وارد آن شدند، سکان هدایت را به سمتی گرفتند که طیف گسترده ای از کارشناسان و نخبگان امر را از دایره تصمیم سازی ها و تصمیم گیری های فوتبالی خارج کردند و تفکراتی را بر آن حاکم کردند که بیشتر از آنکه تابع نظر و تصمیمات جمعی و برنامه های کارشناسی بوده باشد، تابعی از حرکات و تصمیمات سلیقه ای، خلق الساعه و هیجانی بمنظور فریب افکار عمومی بود.
سال 90 هم که سالی فراموش ناشدنی در تاریخ فوتبال اردبیل بود. سالی که در آستانه انتخابات مجلس نهم، سیاسیون و افراد خارج از ورزش و فوتبال برای سکانداری فوتبال استان نسخه پیچیدند و به نیت تاثیرگذاری بر رای جامعه ورزش استان بخصوص فوتبال، از ابزار و فشار خود بهره بردند و سرنوشتی را برای فوتبال استان رقم زدند که امروز هم گلوی آنرا گرفته و به شدت فشار می دهد.
این گروه که عمدتا دور ماندگان و طرد شدگان فوتبال بودند از این فرصت به بهترین نحو بهره بردند و با تسلط بر ارگان متولی فوتبال استان، زمینه اختلاف و قهر و دوری دلسوزان و کاربلدان فوتبال را از آن مهیا کردند تا امروز به نقطه ای برسیم که حتی خوشبینانه ترین افراد هم هیچ دلیلی برای دفاع از وضع فعلی فوتبال استان نداشته باشند.
در کنار آن، مسائل مربوط به باشگاه شهرداری و اتفاقات آن در طی سالهای 92 تا 95 هم مزید بر علت شد و کاملا نشان داد وقتی تعقل و تدبر در امور تبدیل به رفتار و گفتار هیجانی، عامه پسند، دور از منطق و تنها در جهت تاثیرگذاری و گاها فریب افکار عمومی طراحی می شود، عملا اصل قضیه یعنی فوتبال دچار سردرگمی شده و از جاده صحیح و سالم خارج می شود.
بحث امروز فوتبال استان اردبیل، فقط بحث اشخاص نیست. عمدتا بحث تفکراتی است که بر آن حاکم هستند و چنان شیفته خود و راه خود هستند که هیچ نقد و نظری را هم بر نمی تابند و هرگونه نقد و نظر را به شیوه های منسوخ و برچسب زنی های ناجوانمردانه پاسخ می گویند. متاسفانه همین تهاجمات ناجوانمردانه و برخوردها و تهمت ها و توهین ها باعث شده تا بخش زیادی از بزرگان امر و صاحب نظران سکوت را ترجیح داده و خود را در برابر هجمه ها و تهمت ها و توهین های برخی افراد غالبا ناآگاه و بعضا نوچه های جیره بگیر و نان به نرخ روز خور قرار ندهند. در این بین اندک افرادی هم که شجاعت گفتار داشته و نظر خود را ارائه می کنند در سیبل تهاجمات قرار گرفته و آماج توهین ها و تهمت ها قرار می گیرند ولی بازهم می نویسند و می گویند و سکوت نمی کنند…
Sabaghi Hadi:
بهرحال؛ امروز فوتبال اردبیل اسیر تفکراتی است که در فضای بسته و محدود بیشتر از آنکه به فکر فوتبال و آینده آن باشند، به دنبال راهی برای تداوم حضور خود هستند. از هر راهی که باشد و بتوانند این حضور را اثبات نمایند، غفلت نمی کنند. این هیئت دچار سرگردانی است و نه در ساختار و نه در عملکرد هیچ کارنامه برای دفاع ندارد.
امید است هر چه زودتر با تشکیل مجمع انتخاباتی و تعقل و تفکر این مجمع و انتخاب فردی شایسته، اهل فوتبال، کاردان و صاحب فکر و اندیشه که بتواند فاصله ها را کم کرده و با بهره گیری از تفکرات به روز و افراد لایق، دلسوخته، کاربلد، صاحب نظر و سالم، «زمینه تشکیل خرد جمعی برای فوتبال» را کلید زده و تفکراتی را بر آن حاکم کند که به فکر فوتبال و ارتقای جایگاه آن باشند نه …
یاحق




هیات های برتر استانی و معادله چند مجهولی

بحث انتخاب و معرفی هیات های برتر توسط فدراسیون ها کم کم به یک مورد مساله دار و در برخی موارد خنده دار و قابل تامل تبدیل می شود.

چندی پیش هیات برتر فدراسیون والیبال ، هیات تهران معرفی شد و به تازگی نامه ای به امضای دبیر کل فدراسیون والیبال در فضای مجازی پخش شد که طی آن استان مازندران برتر شناخته شده است.
در نامه ای که افشاردوست به هیات والیبال استان مازندران فرستاده است جمله جدیدی مشاهده می شود که در آن آقای دبیر کل تاکید کرده است که این استان بر اساس اولویت های تعیین شده از طرف وزارت محترم ورزش و جوانان ، اول کشور شده است.
باید یک ریاضیدان پیدا بکنیم که بتواند این معادله را برای ما حل بکند. در یک سال دو استان برتر در فدراسیون والیبال با شاخص ها و اولویت های متعدد مربوط به فدراسیون و وزارت ورزش و جوانان .
در این ارتباط ایران اسپورت پرس مطلب کوتاهی به شرح زیر نوشته است:
هيات برتر و انتخابات پيش رو واليبال !!!!
هيات واليبال مازندران نامه اي به فدراسيون مي فرستد ودرخواست ميكند كه فدراسيون ،هيات برتر را اعلام نمايد !!!
محمود افشاردوست دبیر کل فدراسیون هم که اين روزها دنبال يارگيري براي انتخابات پيش رو فدراسيون واليبال است و با چند رئيس هيات هم هماهنگ كرده است ، به ميلاد تقوي رتبه برتر  نامه اي مي دهد ! ولي از همه مهمتر جمله آخر نامه افشاردوست است ! از مساعدت جنابعالي سپاسگزاري مي نماييم ، اين رئيس هيات چه مساعدتي به فدراسيون و افشاردوست كرده ؟ ضمن اينكه هيات تهران هفته پيش هيات برتر شده بود چه …. تو …… شده است !
اگر شما به حل این مساله موفق شدید حتما ما را نیز در جریان بگذارید تا متو.جه این قضایا بشویم و بفهمیم که در نهایت استان برتر والیبالی در سال 95 کدام استان بوده است، تهران و یا مازندران؟!!!!