1

فضول باشی ورزش اردبیل و میزبانی مسابقات بین المللی

فضول باشی ورزش اردبیل را در ورزشگاه تختی و در جریان بازی دو تیم بی نام اردبیل و شهرداری بندر عباس دیدم. سرمای هوا امکان حرف زدن، صحبت نمودن و اظهار نظر کردن را از آدمی سلب می نمود. اندک تماشاگر این بازی واقعا کار بزرگی کرده بودند و به معنای واقعی به آنها می توان عاشق فوتبال لقب داد.
هرچند بلاتکلیف بودن نماینده اردبیل در لیگ دسته دوم در همه زمینه های مربوط به فوتبال از جمله حضور تماشاگران در ورزشگاه تاثیر منفی گذاشته است ولی آن اندک تماشاگر حاضر در محل مسابقه برای تشویق تیم اردبیل سنگ تمام گذاشتند ، هر چند که در پایان ناراحت و غمگین ورزشگاه را ترک کردند. تیم اردبیل در دو دقیقه مانده به پایان مسابقه گلی را دریافت کرد که زننده آن ترکمان بود.بازیکنی که در فصل گذشته با پیراهن شهرداری در رقابت های لیگ دسته یک به میدان می رفت.
در آن سرمای سوزناک که تا مغز استخوان آدمی نفوذ می کرد فضول باشی بدون مقدمه گفت: سؤالی در ذهن من ایجاد شده که در چند روز اخیر هر چقدر به دنبال جواب آن می گردم نتوانسته ام موفق باشم. امیدوارم در هوای سرد ورزشگاه تو بتوانی ذهن من را از این سؤال نجات بدهی و خیالم را راحت بکنی.
گفتم جناب فضول باشی ، تو که خودت را عقل کل می دانی و معتقدی جواب همه سؤالات ورزشی استان در خدمت شماست، این چه موضوعی است که این قدر تو را درمانده کرده و مجبورت نموده است که به عجز و ناتوانی خودت اعتراف نمایی.
بلافاصله گفت: از گفته من سوءاستفاده نکن و خوب گوش بده، من بالاخره نفهمیدم که میزبانی استان و اردبیل برای مسابقات بین المللی خوب است یا بد؟میزبانی این گونه رقابت ها می تواند برای ورزش استان موثر باشد و یا آفتی برای آن محسوب می شود؟
برگزاری رقابت های مهم آسیایی و جهانی در شهر ما نقطه مثبتی برای مسؤولین ورزش و هیات های ورزشی است و یا نشان دهنده ضعف و ناکارآمدی آنها به شمار می رود؟ آیا می توان تلاش های انجام یافته توسط هیات های ورزشی و دست اندرکاران ورزش در ارتباط با قبول میزبانی مسابقات بین المللی را ستود و یا باید آنها را نفرین کرد و این کار را به چماقی تبدیل نمود که آنها هر وقت خواستند حرفی از ورزش و خدمات خود بزنند بر سرشان فرود آوریم تا خاموش شوند و اظهار فضل ننمایند.
گفتم فضول باشی عزیز مگه بی کاری و یا سرت درد می کنه اصلا به من و تو چه ربطی داره.ببین اگر این کار را تایید بکنی گروه مخالف بر علیه تو موضع می گیرند و یا اگر مخالفت بکنی موافقان امر بلایی بر سرت می آورند که از زندگی زده می شوی. تازگی ها هم که مد شده است تا یک نفر مخالف با نظر عده ای سخن می گویند فورا در فضای مجازی یک کمپین راه اندازی می کنند. تو هم برای این که دچار این حملات نشوی زبانت را گاز بگیر و به این کارها دخالت نکن.
فضول باشی خنده معنی داری کرد و گفت: تا در ورزش ما منفعت باندی و گروهی و شخصی بر منافع عموم و جامعه ورزش ترجیح داده شود وضع از این بهتر نخواهد شد که بدتر هم می شود. یک عده به دنبال میز و ریاست هستند و جمعی نیز نمی خواهند موقعیت را از دست بدهند .حق با توست اصلا به ما چه مربوط است!!!!!!!!!!!!




سالن دوومیدانی اردبیل اندر خم کوچه بی توجهی

اردبیل در گذشته ای نه چندان دور در دوومیدانی کشور از یک جایگاه مطلوبی برخوردار بود. دوندگان، پرندگان و پرتابگران این استان در رقابت های مختلف برای گفتن حرف های زیادی داشتند ولی به دلیل کمبود امکانات ، استعدادهای منطقه به طور کامل شکوفا نشده و خیلی زود قهرمانانش عرصه را ترک می می نمایند.
دوومیدانی اردبیل نیاز به توجه بیشتر دارد. وضعیت خاص آب و هوایی و حاکمیت شرایط نامطلوب جوی در شش ماه از سال، یکی از بزرگ ترین و شاخص ترین مشکلات ورزشکاران دوومیدانی است که امکان تمرین مرتب از آنها را سلب می کند.
احداث سالن سرپوشیده اردبیل که از مصوبات استانی سفر دولت قبل به استان می باشد با هدف از بین بردن این مشکل آغاز شد ولی متاسفانه به دلیل بی توجهی ها و عدم اختصاص اعتبارات مورد نیاز ، تکمیل آن همچنان در پیچ و خم اما ها و اگرها گرفتار آمده و با توجه به سابقه به نظر می رسد دوندگان استان باید کماکان در انتظار تحقق وعده مسؤولان مبنی بر تکمیل و افتتاح این پروژه باشند.
دوندگان اردبیل با آن همه استعداد در شش ماه از سال، فرصت تمرین مناسب را از دست می دهند. از سال 1386 که کلنگ احداث سالن سرپوشیده دوومیدانی اردبیل بر زمین زده شد، همه امیدوار بودند که وعده مسؤولین به موقع محقق شود تا آنها با فراهم شدن امکان تمرین در طول سال بتوانند فصل جدیدی از دوران ورزشی و قهرمانی خود را باز بکنند.
متاسفانه سرنوشت دردآور این پروژه که در محوطه ورزشگاه علی دایی احداث می شود همچنان نامعلوم است و گویا اراده ای برای تکمیل نهایی آن وجود ندارد.
در طول نه سال گذشته مسؤولانی که در ارتباط مستقیم با سرنوشت این پروژه بوده اند وعده های مختلف داده و بهره برداری از آن را مورد تاکید قرار داده اند ولی متاسفانه در مرحله عمل کارها بر اساس قول های داده شده پیش نرفته تا آنجا که بهره برداری نهایی از این پروژه به یک سراب تبدیل شده است.
پروژه دوومیدانی اردبیل از جمله پروژه های طلسم شده این منطقه است . گویا این پروژه بچه ناتنی مجموعه پروژه های در دست اقدام استان است که به بهره برداری رسیدن و تکمیل نهایی آن در دستور کار مسؤولین قرار نمی گیرد.
این سالن در زمینی به مساحت 12 هزار متر مربع و با زیر بنای 9500 متر مربع و با گنجایش 1500 تماشاگر احداث می شود . در زمان کلنگ زنی از سوی مسؤولین مدت زمان دو ساله برای بهره برداری از آن وعده داده شد. در آذرماه سال 1388 مهندس هادیانی در جریان بازدید از اماکن ورزشی در حال ساخت اردبیل از به بهره برداری رسیدن این پروژه در تابستان سال 89 خبر داد.
در آبان ماه سال 89 ترکاشوند مدیر عامل شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی در بازدید از این پروژه گفت که تا شهریور ماه سال 90 سالن سرپوشیده افتتاح و به مرحله بهره برداری می رسد. در جریان این بازدید اعلام شد که پروژه تا آبان ماه سال 89 از پیشرفت فیزیکی 75 درصدی برخوردار بوده است.
مصطفی مدبر در بیستم آذرماه سال 93 در بازدید از این پروژه پیشرفت آن را 77 درصد اعلام کرده و گفت: مقرر شد این سالن را که هم اکنون 77 درصد پیشرفت فیزیکی دارد به صورت فاز به فاز طبقه بندی بکنیم تا عملیات تکمیل آن متناسب با اعتبارات تخصیص داده شده هرچه سریع تر انجام شود و قبل از پایان سال این پروژه تعیین تکلیف گردد.
دکتر گودرزی وزیر ورزش دولت تدبیر و امید نیز در شهریور ماه 94 در سفر به اردبیل و بازدید از این پروژه از کمک وزارتخانه به آن خبر داده بود که این وعده نیز در زمره وعده های سرخرمن قرار گرفت.
و حال در آستانه سال 96 رئیس هیات دوومیدانی استان در مصاحبه با خبرگزاری فارس از وعده رئیس فدراسیون مبنی بر آماده شدن سالن در سال آینده خبر می دهد و پیشرفت آن را 75 درصد اعلام می کند.
این که در این پروژه و احداث آن نقش فدراسیون چیست بر ما پوشیده است. مجری آن، شرکت توسعه و تجهیز بوده و ارتباطی با فدراسیون ندارد و اصولا وعده دادن از قول فردی و یا تشکیلاتی که هچ نقشی در آماده سازی آن ندارد منطقی به نظر نمی رسد.
با توجه به مجموع صحبت هایی که در این ارتباط انجام پذیرفته می توان گفت که در شش سال گذشته با توجه به گفته های خود مسؤولین هیچ کاری در این پروژه انجام نیافته و پیشرفتی حاصل نشده است.
پروژه ای که در شش سال گذشته شاهد عملیات چشمگیری نبوده است آیا می توان باور داشت و قبول کرد که در 12 ماه از 25 در صد پیشرفت برخوردار گردد. با وعده های توخالی مردم را امیدوار کردن کاری عبث و بیهوده است . در ارتباط با آماده سازی این سالن آنقدر حرف شنیده و تاریخ های متعددی را وعده داده اند که از آماده شدن نهایی آن قطع امید شده است.
اگر گفته های ترکاشوند در آبان ماه 89 و ادعای رئیس هیات دوومیدانی استان در دی ماه 95 صحت داشته باشد می توان نتیجه گرفت که در طول دوران دولت تدبیر و امید، فکری برای این پروژه نشده است. به راستی آیا نمی شد که حداقل این پروژه را نیز در ردیف مگاپروژه های مورد ادعای استاندار قرار داد و برای به سامان رساندن آن فکری کرد؟
باید پذیرفت که افتتاح و بهره برداری از این پروژه برای ورزشی ها و دوندگان استان به یک سراب تبدیل شده است و چه بجا خواهد بود که مسؤولین تعطیلی عملیات آن را اعلام نمایند و برای همیشه خیال علاقه مندان به دوومیدانی را راحت کنند.




قاطع سرپرست هیات قایقرانی استان شد

مرتضی قاطع طی حکمی از سوی رئیس فدراسیون به عنوان سرپرست هیات قایقرانی استان اردبیل منصوب شد.
قایقرانی یکی از رشته هایی بود که تا همین چند سال پیش از موقعیت خاصی در اردبیل بهره می برد و بخصوص قهرمانان رشته کاناپولو حرف های زیادی برای گفتن داشتند.
در رقابت های لیگ برتر باشگاه های کشور نماینده استان همواره جزء سه تیم جدول رده بندی قرار می گرفت و نمایندگان ورزشکاران استان در اردوهای تیم ملی نیز حضور می یافتند، ولی در سال های اخیر به هر علتی که بود قایقرانی اردبیل سیر نزولی داشت تا جایی که از این رشته نامی فقط نام و یادی در ورزش این دیار باقی ماند.
عدم توجه مسؤولان به این رشته و تقویت زیرساخت ها  و حمایت نشدن هیات و کمبود منابع مالی دست به دست هم دادند و قایقرانی را از سرمایه استانی تهی کردند.
هرچند که مسؤولین قبلی هیات از خانواده قایقرانی و  از افتخار آفرینان این رشته بودند ولی نتوانستند در سال های اخیر از ضربه خوردن قایقرانی در استان جلوگیری بکنند.انتصاب مرتضی قاطع که یکی از جوانان  و ورزشکاران این رشته می باشد می تواند در احیای دوباره قایقرانی موثر باشد و مطمئنا قاطع برای رسیدن به هدف، لازم است از نیروهای کاربلد و عاشق استفاده نماید و برای تامین امکانات از همه توان استفاده کند و مسلما در این راه حمایت اداره کل می تواند نقش موثری داشته باشد.




پول بی کمال و نابودی فوتبال اردبیل

پول بی کمال آنچنان بلایی بر سر فوتبال اردبیل و تیم شهرداری آورد، آن سرش ناپیدا. بحث پول و وابسته بودن همه چیز به آن جای همه معادلات را در ورزش گرفته است و به نوعی پول توانسته است در کم ترین زمان ممکن از مطرح شدن در ورزش جای برخی از خصوصیات بزرگ و افتخار کردنی چون معنویات و اخلاق و نزاکت و تعصب را بگیرد.
از اول فصل سرنوشت تیم شهرداری را مرور بکنید. از هفته پنجم زمزمه پول چه بلایی را بر تیم نازل کرد و چه حاشیه ها در آن که ایجاد ننمود. از قدیم گفته اند که سر چشمه را می توان با بیل گرفت اما چنان فضای فوتبال و حاشیه های آن را پول زده کرده اند و چشمه را آنقدر گل آلود و خروشان نموده اند که دیگر حتی پیل هم نمی تواند کاری انجام بدهد.
طوری در فوتبال کشور غلط رفتار کرده اند که در حال حاضر گویا ناف بازیکن را با پول پیوند زده اند. باید قبول بکنیم که حاکمیت مناسبات پولی می تواند احترام و علاقه و عشق را نابود کرده و تنها خود(پول) حرف اول و آخر را بزند.
این که بازیکن تیم شهرداری از هفته پنجم با اعتراض به نرسیدن پول پشت تیم را خالی کرده ، تمرین را تعطیل نموده و در مسابقات نیز شکسته و نیم بند حاضر می شوند آیا در این راه فقط بازیکن و مربی مقصر است؟ نه اشتباه نکنیم بازیکن در این قضیه کم ترین تقصیر را می تواند داشته باشد. گناه اصلی از آن کسانی است که در این مناسبات را پدید آوردند و هر روز بیشتر از روز قبل به آن دامن زدند.
تو چو خود کنی اختر خویش را بد
مدار از فلک چشم نیک اختری را
وقتی خود ما آئین و رسوم مطلوب تیم داری و جذب بازیکن و رقابت سالم با دیگران را دگرگون کرده و طرحی نو در انداخته ایم آیا توقع داریم که بازیکن حریم ها را رعایت نماید و با تمام وجود به حرف ها گوش داده و اطاعت نماید.
باید بدانیم که بازیکن هم می خواهد با دریافت های خود آینده زن و بچه اش و زندگانی اش را تامین نماید، بر منکرش لعنت اما این گونه حاکمیت بخشیدن به پول که بتواند همه خوبی ها و زیبایی های ورزش را خدشه دار بکند سؤال برانگیز می باشد.
ما خود وقتی اقداماتمان در جهت رنگ باختن اصول باشد، بازیکن در شدت بخشیدن به این جریان چه تقصیری می تواند داشته باشد. وقتی ما دروغ بگوییم و وعده سرخرمن به بازیکن بدهیم او نیز از تنها سلاح برنده و کارآمدش که همانا ایجاد اختلال در روند تیم است استفاده می کند و در هر صورت پول بی کمال و اهمیت بیش از حد قایل شدن به آن در فوتبال ، تیم محبوب اردبیلی ها را به روزی انداخت که باید هواداران صادق و عاشقش بنشینند و روزها و هفته ها و ماه ها به حال و روز آن گریه بکنند.




بهای سنگین دانستن و فهمیدن در ورزش اردبیل

ورزش اردبیل از فضای مناسبی این روزها بهره نمی برد. در این عرصه نباید در زمره دانایان و آگاهان باشی. در این وادی نباید آن توان را داشته باشی که بخواهی حرف حق بزنی و در باند و گروهی قرار نگیری. در ورزش اردبیل نباید ضعف ها را بشناسی و بخواهی برای از بین بردن آنها تلاش کنی و چاره ای بیندیشی، در ورزش اردبیل بله قربان گو شدن و به همه باندها و گروه ها احسن گفتن و آنها را تمجید کردن ، بیمه ات می کند و کسی را با تو کاری نخواهد بود، در ورزش اردبیل این که جرئت پیدا بکنی و بخواهی مستقل باشی و زیر بار حرف زور، اقدام غیر منطقی و توقعی بیجا نروی دمار از روزگارت در می آورند.
در ورزش اردبیل اگر بخواهی از آنهایی که به ظاهر بزرگ شده اند و تاریخ مصرف محدودی دارند انتقاد بکنی و اشتباهاتشان را یادآوری نمایی به طرق مختلف مورد محبت و عنایت قرار می گیری و تو را عامل مهم تشویش اذهان عمومی و وسیله ای برای نشر اکاذیب قلمداد می کنند تا تو را بترسانند و از تو زهر چشم بگیرند تا دیگر جرئت حرف زدن در مورد آنها را نداشته باشی. در ورزش اردبیل برای رسیدن به هدف باید چند چهره باشی و از هر دری سخن بگویی و خوب بتوانی نقش ایفاء نمایی. در ورزش اردبیل اگر بر خلاف فکر و ایده و حرف کسی بگویی به چهره ای کریه، خاین، دورو، مزدور، فرصت طلب، عوضی ، حیوان و غیر ورزشی تبدیل می شوی و در صورت موفقت با رفتار و کردار و گفتار برخی ها ،کارشناسی خبره، آشنا به امور و درد ورزشکاران ، انسانی صادق، شجاع و نترس و در نهایت به معنی کامل، انسان تلقی می شوی. در ورزش اردبیل اگر گوش به زنگ نباشی و بر خلاف نقشه های کسانی که سودای مدیریت ، ریاست، قدرت و بزرگ شدن را دارند اقدام نمایی، پرونده ورزشی ات در روی میز آقایان و حامیانشان قرار می گیرد تا تکلیف تو را روشن نمایند و در این فضا اگر بخواهی از حق پشتیبانی کرده و ناحق ها و مروجان فساد در ورزش را رسوا بکنی، نوچه پرورت می نامند و تو را به آسانی نصف لیوان آب خوردن در معرض انواع تهمت ها، مارک ها، نامردی ها و ناجوانمردی ها قرار می دهند و به طور کلی باید بپذیری در ورزش اردبیل دانستن بهای سنگینی دارد.
اگر می خواهی همیشه بزرگ بمانی و به به و چه چه بشنوی، اگر دوست داری که کسی به تو نگوید که در بالای چشمهایت ابرو وجود دارد و اگر در اندیشه انعام و روزگار را به خوشی سپری کردن باشی در ورزش اردبیل باید نفهمی و به عبارتی ساده تر لازم است نادان باشی.
این فضا و این گونه تفکر از جانب طرفداران ، هواداران و سینه چاکان باید برچیده بشود تا اجازه بدهند با گسترده شدن هوای بهاری و سالم و عاری از هر گونه اخلاق زشت و مذموم دست در دست هم برای سربلندی جامعه ورزش تلاش شود.
اگر بودن در مسؤولیت و یا دست یافتن به پست و مقامی در عرصه ورزش به نیت خدمت باشد دیگر لزومی نخواهد داشت که در همه حال برای گل آلود کردن آب اقدام شود. نیازی برای بازی کردن نقش وجود ندارد. اگر در جامعه ما همه وظیفه خود را انجام بدهند و از دخالت در وظایف دیگران خودداری کنند و حاکمیت حق و عدل را پیگیری نمایند و در فکر به نان و آب رساندن دوستان و اقربا و آشنایان و هواداران به هر قیمتی نباشند، لایق ها و کارآها و خدمتگزاران واقعی بدون توجه به باندها و گروه ها می مانند و انگل ها و فرصت طلبان و نان به نرخ روز خورها عرصه را ترک می نمایند. یاحق.




آقای شهردار به بازی امروز و فردا پایان دهید

تکلیف تیمی که در آستانه سقوط به لیگ استانی است بعد از گذشت بیش از پنج ماه از مطرح شدن واگذاری به بخش خصوصی تا به امروز مشخص نشده است

آیا سرنوشتی که در این چند ماه اخیر بر تیم شهردار ی حاکم شده است نمی تواند سؤال بر انگیز  باشد؟ امروز با جریاناتی که در تیم چهره خود را نشان داده و امروز و فرداهایی که در ارتباط با واگذاری نهایی توسط شهرداری دیده شده است می توان کاملا به این نتیجه رسید که تصمیم گیرندگان، گویا دوست دارند پرونده این تیم برای همیشه بسته شود و آنها برای مدتی هم که شده باشد از شر بدهی های قطعی شده در کمیته انظباطی خلاصی یابند و در این وانفسای بی پولی و کمبود درآمد ، به قولی پول زبان بسته را به دیگران ندهند.

آیا می توان سؤال کرد که چگونه بعد از شش ماه امکان انتقال امتیاز تیم به بخش خصوصی فراهم نمی شود و امروز و فردا می کنند؟ آقایان عضو شورا که برای انتقال تیم سر از پا نمی شناختند و آن را مصوب کرده اند چرا تا حال یک بار از شهردار علت عدم اجرای مصوبه شورا را نخواسته اند؟ آقایان که برای یک پروژه مانند چمن مصنوعی شورابیل ساعت ها سخن گفتند و برای توقفش دلیل آوردند چرا یک بار دلیل عدم انتقال و امروز و فردا کردن ها و در نهایت نابودی نماینده فوتبال اردبیل را مطرح نکردند؟ آیا ماموریت آنها فقط در دادن رای برای واگذاری بوده است و بس؟

آقای شهردار چگونه در اول کار نمایندگان شما صورتجلسه ای را امضاء کرده اند که تا 15 روز بحث انتقال را به پایان و سرانجام برسانند  و الآن بعد از گذشت شش ماه همچنان در ابتدای خط قرار داریم و گامی به جلو برداشته نشده است؟ و این در حالی است آنهایی که برای تحویل تیم اقدام کرده اند مدعی اند که شهردار دستور سریع انجام امور را می دهد ولی در ادامه خبری از تحقق آن به دست نمی آید. شما به جای ما باشید آیا این گفتارها و رفتارها نمی تواند جای سؤال داشته باشد؟

مجید حیدری، هیات فوتبال استان و در هفته های اخیر علی آستانی پیگیری کردند، دویدند و ساعت ها از وقت خود را در شهرداری سپری کردند ولی به نتیجه ای نرسیدند. راستی آقای شهردار چرا؟

در تماس امروز خبرنگار ما با علی آستانی وی به نکته ای که تایید کننده نظر ما می باشد اشاره کرده و گفته است که گویا آقایان تمایلی به ادامه حیات تیم ندارند و مایل هستند با سقوط تیم به لیگ استانی خیال خود را راحت نمایند.

تیم باید به آبادان مسافرت نماید و برای بقای خود جنگ بکند. حریف با تمام وجود برای مقابله با نماینده اردبیل مسلح شده است و ما می خواهیم اگر بتوانیم و تا ثانیه های آخر موفق بشویم جمعی سرخورده ، بدون سلاح و بدون برخورداری از حداقل امکانات را به جنگ آنها بفرستیم و آنگاه به مانند رشت، استان و فوتبال مان را تحقیر شده ببینیم.

آقای شهردار تیم چه مسافتی را و با کدام وسیله نقلیه به آبادان می رود؟ باور کنید صادقانه گفتن و عمل کردن امتیازهای بیشتری می تواند متوجه گوینده اش بکند. اگر منحل شدن تیم به نفع شهرداری و شورای شهر و جمعی از همکاران شماست لحظه ای درنگ نکنید و بی جهت وقت و اعصاب و حوصله بازیکنان و تماشاگران را اجازه ندهید به بازی بگیرند . کافی است امکان اعزام تیم به آبادان را فراهم نکنید تا خیلی ها به آرزوهایشان برسند. یا حق  

 

 




مقصر درجه اول

در حالی که پنج هفته به پایان رقابت های فوتبال دسته دوم باشگاه های کشور باقی مانده است وضعیت نابسامان نماینده استان ، یکی از موضوعات اصلی بحث محافل و رسانه های ورزشی است.

جمعی از علاقه مندان به ورزش و فوتبال در تماس با دفتر نشریه ضمن اظهار تاسف از وضع پیش آمده همراه با عصبانیت از ما خواستند که تا مشخص شدن مقصران اصلی این اتفاق پیگیری بشود و رسانه ها نیز به نوبه خود شرایط حاکم بر فوتبال و نماینده استان را نقد کنند و وظیفه خود در این رابطه را انجام بدهند.

راستی مقصر و یا مقصران اصلی در نابود کردن سرمایه ورزش و فوتبال اردبیل چه کسانی هستند و چه هدفی را از این کار دنبال می کرده اند؟ آیا همچنان باید آنهایی که در به وجود آمدن شرایط فعلی مقصرند حتما باید تا به آخر خط بمانند و وظیفه خود مبنی بر مختومه کردن پرونده این تیم را به سرانجام برسانند؟

از اول فصل دلسوختگان فوتبال گفتند و فریاد برآوردند که آقایان اجازه ندهید حیات و زندگی این تیم دستخوش تغییرات اساسی بشود و به عبارتی ساده اجازه واگذاری به بخش خصوصی را ندهید. این حرف ها نه از باب مخالفت با فعالیت بخش خصوصی در فوتبال اردبیل زده می شد و نه از سر بدبینی و غرض ورزی و سیاه بینی و یاس بود بلکه این درخواست ها بر اساس شواهد و قرائن و تجربه منطقه در فعالیت بخش خصوصی در فوتبال بر زبان ها جاری می شد.

 به جا خواهد بود که مقصر درجه اول در وضعیت به وجود آمده بدون رودربایستی معرفی شود. آنهایی که از همان روزهای اول سقوط به دسته دوم بساط مخالفت با تیم پهن کردند و در ادامه  نامه بازرسی را مطرح نمودند و آنهایی که به دنبال افراد رفتند تا زمینه حضور آنها در فوتبال را فراهم کنند و در نهایت بر روی مجید حیدری به توافق رسیدند و او را به فوتبال اردبیل معرفی کردند ، آنهایی که در جلسات خصوصی و بدون اطلاع اعضای کمیته تشخیص اهلیت به حیدری وعده دادند و او را با حرف های خود برای تحویل گرفتن تیم تشویق کردند و بعد از رای گرفتن از کمیته سرکاری ، زمانی که شر تیم را از سر خود کم کردند همه گفته ها را فراموش نمودند و به مرور آن بلایی که می بینیم بر سر این تیم آوردند و آن را زمین گیر نمودند آیا در این کار مقصر نیستند؟

باور کنید که چیزی از بزرگی، کیاست، قدرت، منزلت، عظمت، ابهت و جایگاه کسی نمی کاهد که اگر بیایند و جریان را به طور رک و صریح و آشکار بگویند و کسانی را که در این وضع موثر بوده و نقش داشته اند معرفی کنند و برای بازی های آینده حداقل با صداقت تیم را به حال خود رها نکنند و با وعده های پوچ و نقش بازی کردن، بیش از این هواداران و علاقه مندان را دل آزرده نکنند.

بدانیم و بدانید که تلف کردن سرمایه عمومی تنها در برخی موارد خلاصه نمی شود. تیم شهرداری سرمایه جامعه ورزش اردبیل بود و به نوعی بیت المال به شمار می رود، به نظر شما کسانی که با اصرار و پافشاری به واگذاری رای دادند و حال و روز تیم را به این روز انداختند د ر این قضیه نمی توانند مقصر باشند؟




۱۰ نفر کاندیدای ریاست بر کاخ حافظ

با پایان مهلت ثبت نام کاندیداهای ریاست هیات فوتبال استان اردبیل ، 10 نفر برای نشستن در صندلی کاخ حافظ اعلام آمادگی نمودند.

در میان ثبت نام کنندگان از چهره های فوتبالی تا مدیران با سابقه به چشم می خورد. بر اساس اطلاعات رسیده فرهنگ رحیمی، عوض نخست، هادی صباغی، صابر اسدی، یونس رونقی، صمد نوتاش، ناصر رحیمی، جمال پیله ور، منصور صائب و حسن ایمانژاد نامزدهایی هستند که برای حضور در یک رقابت تنگاتنگ برای جلب نظر مساعد اعضای مجمع تلاش خواهند کرد.

بر اساس ماده 18 اساسنامه هیات های استانی ، کسانی که برای تصدی پست ریاست هیات فوتبال استان نامزد می شوند باید حائز شرایطی باشند که تابعیت ایران و  سکونت در استان ، التزام عملی به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران،نداشتن سابقه کیفری و محرومیت اجتماعی، حداقل سن 35 و حداکثر 70 سال، دارابودن حداقل مدرک لیسانس یا معادل آن و دارا بودن 5 سال سابقه مدیریت از مهم ترین آنها به شمار می رود.

بر این اساس، کمیته ای سه نفره صلاحیت نامزدها را مورد بررسی قرار می دهد و باید حداکثر پس از ده روز نتایج بررسی اعلام شود ودر ماده 16 اساسنامه به صراحت آمده است که حداقل مدت برگزاری انتخابات پس از ثبت نام 45 روز و حداکثر 90 روز می باشد.

بنابر این کمیته سه نفره باید در اسرع وقت در ارتباط با صلاحیت افراد با توجه به شرایط قید شده در اساسنامه اعلام نظر نماید تا با انعکاس اسامی به فدراسیون مقدمات برگزاری مجمع فراهم گردد.

اگر روند برگزاری مجمع بر اساس  اساسنامه پیش برود و در میانه راه برخی از سنگ اندازی ها و مسایل حاشیه ای مانع از انجام وظایف دست اندرکاران نشود، می توان امیدوار بود که تا نوروز سال 96 تکلیف  هیات فوتبال استان اردبیل مشخص بشود.

از بین این 10 نفر چه کسی کلید کاخ حافظ را تحویل خواهد گرفت سوالی است که در حال حاضر  جواب دادن به آن کاری سخت و مشکل است . همه آنهایی که در این لیست قرار دارند چهره هایی شناخته شده هستند . به زور و با تبلیغات مغرضانه نمی توان بر کسی مهر خدمتگزاری زد. کارنامه افراد نشان دهنده قدرت مدیریت و توانایی آنها در اداره امور می باشد و مسلما این بار اعضای مجمع با دیدی وسیع همه اتفاقات حال و گذشته را در نظر خواهند گرفت و به شایسته ترین فرد رای خواهند داد.

تا اعلام قطعی اسامی کاندیداها به انتظار می نشینیم و بعد از قطعی شدن حضور آنها در انتخابات در رابطه با ویژگی هر کدام از آنها ، خدمت ها و خیانت ها، توانایی ها و نقاط ضعف و مثبت آنها سخن خواهیم گفت.

امید آن داریم در پایان مجمع انتخاباتی هیات فوتبال استان، آن کسی که صادق، راستگو، امانتدار، بدون حاشیه، بی توجه به باندها و گروه ها و عاشق به کار گیری نیروهای کارآ فارغ از هر گونه وابستگی قبیله ای و محله ای باشد به عنوان سکاندار هیات فوتبال استان برای چهار سال آینده انتخاب شود.




مبارک باد این شکست و این سقوط

نماینده فوتبال اردبیل در لیگ دسته دوم باشگاه های کشور با قبول شکست خانگی در مقابل تیم شهرداری بندر عباس احتمال سقود به رقابت های دسته سوم را افزایش داد. این تیم هفته آینده باید در بندر عباس در مقابل تیم صنعت نفت نوین آن شهر به میدان برود. با حاشیه هایی که تیم را در بر گرفته است و هر روز اتفاقی تازه در اطراف آن به وقوع می پیوندد ابقای تیم در لیگ دسته دوم بعید و کاملا به دور از عقل و منطق می بیاشد.

این تیم تنها نماینده استان در لیگ دسته دوم ، امروز غزل خداحافظی از لیگ دسته دوم را خواند و همه آرزوهای جوانان علاقه مند به فوتبال را بر باد داد. مسلما آنهایی که برای نابودی این تیم از دو سال قبل نقشه کشیده بودند و برای خودی نشان دادن در مقابل کسانی که توان برابری با آنها در صحنه هایی غیر از ورزش را نداشتند و این تیم را قربانی برخی معادلات کردند، امشب با خیالی راحت و آسوده سر به بالین خواهند گذاشت ولی باید این را بدانند که نفرین دوستداران فوتبال همیشه پشت سر عاملان بدبختی فوتبال خواهد بود.

این سقوط و این ناکامی و این بسته شدن پرونده فوتبال اردبیل در لیگ دسته دوم به شورای شهر و تک تک اعضای آن، شهردار اردبیل مهندس لطف الهیان، اداره کل ورزش و جوانان و هیات فوتبال استان مبارک باد.

این موفقیت در نابود کردن فوتبال اردبیل را برای همه کسانی که در این راه متحمل زحمات شدند و نقشه کشیدند و وقت گذاشتند، تبریک می گوییم. مسلما جامعه فوتبال اردبیل یاد و نام و خاطره و چهره های تک تک آنها را فراموش نخواهد کرد. اعضای شورای شهر و شهردار و همکاران فوتبال بلد، فوتبال دوست، فوتبال شناس، آشنا به رموز مدیریت ورزشی و فوتبالی و صاحبان عکس با شورت ورزشی وی همیشه در ذهن آنها به خاط اقداماتشان در فراهم کردن زمینه سقوط تیم اردبیل باقی خواهد ماند.

تماشاگران اردبیل از فصل آینده باید در حسرت حضور تیم های قدر و صاحب نام در اردبیل بسوزند و بسازند و همه این برکات از محبت های مسؤولین به دست آمده است که باید قدرشان را بدانیم و دعاگوی آنها بشویم.




شکستی تلخ و دردآور در ورزشگاه تختی

در دو دقیقه به پایان دیدار دو تیم نماینده اردبیل و شهرداری بندر عباس ، فریادها در گلوی اندک و انگشت شمار تماشاگران حاضر در ورزشگاه تختی اردبیل خاموش شد و با به ثمر رسیدن گل بندر عباس سکوتی سنگین و معنی دار در فغضای ورزشگاه حاکم گردید.

سه امتیاز این بازی را هم از دست دادیم. در هوای سرد زمستانی اردبیل تیمی از گرم ترین نقطه ایران زمین بر ما پیروز شد تا حداقل تفاوت ها آشکار شود. حریف ما تیمی به نام شهرداری بندر عباس بود . تیم ما اسمی ندارد، یک روز به نام شهرداری ، یک روز به نام آبی پوشان، و امروز باید به چه نامی مورد خطاب قرار بگیرد برما نامعلوم است ، شاید از ما بهتران بهتر و خوب بدانند و ما را نیز ارشاد فرمایند.

راستی چرا بازرسی بندر عباس ، شهرداری آن شهر را از تیم داری منع نکرده است؟ آنها با همه امکانات مسابقات را ادامه می دهند و خبری در تیم آنها از قهر و ناز کردن ها و پشت به تمرینات کردن ها و ر فت و برگشت ها نیست.

تیمی که چارچوب مشخصی نداشته باشد، تیمی که هر روز مالکی برای آن تراشیده شود، تیمی که برای واگذاری اش شهرداری بیشتر حرف بزند تا عمل ، همه چیزش مانند حبابی بر روی آب می شود. بازیکن دلش بخواهد در تمرین حاضر نمی شود، بازیکن اراده نماید تماشاگر را مورد حمله قرار می دهد، سرمربی امروز می رود و فردا باز در روی نیمکت ظاهر می شود، مربی در بازی های خانگی در کنار تیم قرار می گیرد و به بازی های خارج از خانه افتخار نمی دهد. در این قاراشمیش و ابری بودن فضا، انتظار پیروزی ظلم در حق تیم هایی نیست که با برنامه کار کرده و حساب و کتابی بر امور آنها حاکم است؟

در حالی که در گیلان و رشت، تیم فقط یک نفر از کادر فنی اول فصل یعنی رامین مجیدی را در کنار خود داشت به یک باره در اردبیل و در برابر شهرداری بندرعباس چشم ما به حضور چند باره جمال پیله ور و دوباره اکبر خلیلی نسب روشن می شود. حضوری که در طول 90 دقیقه یک گام جلوتر از نیمکت پیش نگذاشتند. اصلا در این بازی کسی از اعضای کادر فنی تا لب خط نیامد و بازیکنان را راهنمایی نکرد. میزبان باشی و این همه بزرگی به خرج بدهی جای تحسین و تشویق و هورا دارد.

جمال پیله ور در اول فصل مربی اول تیم بود. بعد از چند هفته در تمرینات حاضر نشد و دلیل آن اختلاف با آصف نماز اوف اعلام شد. زمانی که نسخه این مربی آذربایجانی پیچیده شد، وی با عنوان سرمربی به نیمکت برگشت. بعد از مدتی حیدری در نیم فصل خبر از قطع همکاری پیله ور داد و در دو بازی هم که هیات فوتبال سکاندار بود او همچنان بیرون از گود بود و امروز به یک باره در روی نیمکت ظاهر شد.

اکبر خلیلی نسب هم در روزهای اخیر گاهی در تمرینات حاضر شده و روزی دیگر غایب شده است . در بازی های خانگی در کنار تیم بوده ولی در خارج از خانه به همراه تیم اعزام نشده است. نمی دانم شاید من نادان و کج فهم و بی سواد نمی دانم، شاید این گونه رفت و برگشت ها در طول یک فصل و این چنین حرکات و رفتارها در تیم ها امری عادی و رایج است و ما خبر نداریم. چرا که آنها می دانند و بهتر از ما هم می دانند.

تیمی که از اصول مشخصی تبعیت نکند و هر روز برایش یک مالک نامگذاری بکنند و نسخه ای جدید برایش بپیچند از این بهتر و بالاتر نمی تواند نتیجه بگیرد.