1

تیم شهرداری قربانی سیاست های غیر ورزشی

تیم شهرداری از دو سال قبل با حواشی فراوانی دست و پنجه نرم کرده، از بعد نتیجه گیری هم با افت و خیز های فراوانی مواجه شده است. اگر تا سال گذشته در سطح استان سخن از باشگاه داری به میان می آمد اهالی فوتبال به ساختار شهرداری اشاره می کردند. تیم شهرداری کمتر با حاشیه ها مواجه می شد. وقتی تغییر در بدنه باشگاه به دلایلی غیر ورزشی در دستور کار قرار گرفت، به مرور و با گذشت زمان و در کمتر از دو سال همه اندوخته ها به سوی نابودی گرایش پیدا کردند و در نهایت وضعیتی بر این تیم مردمی حاکم شد که امروز دل هر عاشق ورزش و فوتبال را به درد می آورد.

برخی ها فکر می کنند که همه بلایایی که امسال تیم قدرتمند و با ریشه استان با ان مواجه گردیده ناشی از اتفاقات اول سال و ادامه آن تا به حال می باشد، در حالی که این گونه اظهار نظر ناشی از نگرش سطحی به موضوع می باشد. وضعیت امروزتیم فوتبال شهرداری حاصل اقداماتی است که شهردار وقت در بحث تغییر و تحول باشگاه و سازمان فرهنگی ورزشی، بالاجبار به بعضی از خواسته ها تن داد و در نهایت به برکناری کسانی که زمینه موفقیت تیم را فراهم کرده بودند حکم صادر نمود.

وقتی تیم به دسته اول باشگاههای کشور صعود کرد آنهایی که دستی در آتش داشته و گوشه ای از کار را در اختیار گرفته بودند، نخواستند و یا نتوانستند بر اداره امور تیم فضایی تازه ایجاد کرده و تحولی را به وجود آورند. یک باشگاه ورزشی تعریف خاص خودش را دارد. ارکان و ساختار آن مشخص و وظیفه همه دست اندرکاران آن چون روز روشن می باشد. اگر باشگاه شهرداری بعد از صعود تیم فوتبال به لیگ دسته یک بازسازی شده و به آن هویت داده می شد دیگر کسانی که سوژه ای برای حرف زدن پیدا نمی کردند نمی توانستند در مورد تیم و لزوم نابودی و فنای آن سخن بگویند. چقدر گفتیم و گفته شد که آقایان مسؤول برای نهادینه کردن فرهنگ باشگاه داری در اردبیل به ساختار باشگاه توجه کنید و با به کار گیری نیروهای امتحان پس داد ه تیم و مجموعه را مورد حمایت قرار دهید.

متاسفانه در آن مقطع و هر بار در برابر طرح این مسئله آقایان وعده سر خرمن دادند. هیچ نباید شک کرد آقایانی که مانع از شکل گیری باشگاهی واقعی و دارای تشکیلات در دامن سازمان فرهنگی ورزشی شدند با هدفی معین و مشخص به این کار اقدام کردند.

در یکی از جلسات برگزار شده در دفتر شهردار، لطف الهیان گفت که دستور داده است نسبت به برطرف کردن موانع هویت بخشیدن به باشگاه و پیاده کردن تشکیلات مورد نیاز اقدام کنند. پس چرا این دستور و فرمان به موقع اجرا نشد و چه کس و یا چه کسانی این دستور را مسکوت گذاشته و به آسانی از کنار آن عبور کردند؟

شیرازه تیم شهرداری از آن زمانی متزلزل شد که برخی از سیاسیون به طرق مختلف دخالت در امور آن را مورد توجه قرار دادند. و زمانی که حکم به برکناری حجت الاسلام میر عباس زاده از سازمان فرهنگی ورزشی صادر گردید زنگ ها برای تضعیف این مجموعه و باشگاه ورزشی به صدا در آمد.

آیا جابجایی مدیری با کارنامه موفق و جایگاه مطلوب در جامعه نمی تواند دارای ابهام باشد؟ مشخص شدن زوایای این تغییر و تحول به همراه استمرار آن می تواند بیان کننده بسیاری از واقعیت ها باشد. می تواند مشخص نماید که آیا تیم شهرداری قربانی سیاست های غیر ورزشی شده است یا نه؟

همین حرکات و تصمیم های نابجا موجب ایجاد حاشیه های رنگارنگ در تیم شد تا جایی که هر چه زمان گذشت این حاشیه ها مزید بر علت شد تا مشکلات موجود در تیم بیشتر خودنمایی بکند..ادامه همین سیاست های غیر  قابل قبول و در برخی موارد غیر قابل کنترل موجب شد که شهرداری اردبیل با حکم بازرسی از تیم داری در سطح حرفه ای منع گردد. این بحث آیا سؤال های متعددی را در ذهن علاقه مندان به ورزش در استان ایجاد نمی کند که چرا در بین همه شهرها شانس و اقبال ممنوعیت تیم داری نصیب شهر ما اردبیل شده است؟ آیا آقایان مسؤول تا به حال به این سؤال جواب داده اند؟ آیا تکرار ممنوعیت تیم داری برای شهرداری در قبال سؤالات مکرر علاقه مندان از طرف مسؤولین و بخصوص اعضای شورای شهر می تواند افکار عمومی را قانع نماید؟

اگر می بینیم که امروز تیم شهرداری در دریایی از مشکلات غوطه ور است ، اگر تیم شهرداری امروز به یک بچه سر راهی بد منظر و زشت تبدیل شده و همه به نوعی در فکر لگد زدن به آن و راندن آن می باشند ، اگر دیده می شود که حتی بر سر واگذاری آن نیز امروز و فردا می شود و همه را سر می دوانند و به نوعی دست می اندازند، اگر دیده می شود که مسئله یک تیم به یکی از پیچیده ترین ، بغرنج ترین و سؤال بر انگیز ترین مشکل جامعه تبدیل شده است، نتیجه بی تدبیری هایی است که از سه سال قبل در فضای آن حاکم شده و تا به امروز رسیده است.

هیچ شک و تردیدی نباید کرد که گذشت زمان همه چیز  و همه نامهربانی ها، سوء استفاده ها و رفتارهای غیر منطقی و باند گرایانه در مورد تیم شهرداری را روشن و مشخص کرده و عوامل آن را رسوای خاص و عام خواهد کرد. ممکن است امروز به دلایلی برخی ها با استفاده از نفوذ وقدرت و دست نشاندگانشان بتوانند سرپوش بر روی واقعیت ها و ظلم هایی که در حق فوتبال استان روا شده، بکشند ولی روزی بر مردم روشن می شود که چگونه در برخی موارد اهداف غیر ورزشی ضربات مهلک و کشنده بر تن تنها عشق طرفداران فوتبال اردبیل وارد کردند و آن را به سوی نابودی هدایت نمودند.

بارها گفته ایم اگر ورزشکاران و ورزشدوستان همت کنند و در انتخابات پیش رو، افراد ورزشی و علاقه مند به ورزش را به شورا بفرستند، غمی نیست می توان با کمک و حمایت آنها تیم شهرداری را احیا کرد و با شروعی دوباره از رقابت های استانی زمینه صعود به لیگ های کشوری را فراهم نمود.   




اعلام آمادگی چهار نفر برای ریاست هیات فوتبال استان/فردا پایان مهلت قانونی ثبت نام

ثبت نام کاندیداهای ریاست هیات فوتبال استان در روز های گذشته چندان مورد استقبال قرار نگرفته و در فاصله 24 ساعت مانده به پایان مهلت قانونی، تنها چهار نفر برای تصدی این پست اعلام آمادگی نموده اند.

در روزهای اخیر سؤال فوتبالی مطرح در فضاهای ورزشی استان ، چگونگی تعیین تکلیف هیات فوتبال استان بوده است.

بعد از مسایل متعدد پیش آمده در اداره امور فوتبال استان و برخوردهای نه چندان مطلوب ادره کل ورزش و جوانان و هیات فوتبال استان در پنج سال گذشته و با مشکلات به وجود آمده در فوتبال استان باید خدا را شاکر و سپاسگزار بود که مسؤولین همتی به خرج داده و اراده ای را حاکم کردند تا ناخدای این کشتی شکسته را مشخص کرده و کارها را برای چهار سال آینده به رئیس جدید واگذار نمایند.

فارغ از دعواها، گلایه ها، باند بازی ها، حرمت شکنی ها، نوچه پروری ها، خود محوری ها و بی سلیقگی هایی که این روزها در کل فوتبال ما حاکم است، باید اعتراف کرد که مدیریت و تعیین تکلیف آن به یک کلاف سردرگم تبدیل شده بود . آغاز ثبت نام کاندیداها و توافق برای برگزاری مجمع انتخاباتی اولین و مهم ترین گام برای نجات یافتن فوتبال از این سردرگمی می باشد.

مهم ترین ، بارزترین و اصلی ترین سؤال این است که چه کسی می تواند با قبول مسؤولیت و جلب اعتماد مجمع برای فوتبال مثمر ثمر باشد؟ آیا فوتبال بازی کردن و یا در مقطعی بسیار محدود و انگشت شمار در مسابقات محلی پرچم زدن و یا منتسب بودن به یک  تیم و یک محله و شهر می تواند به عنوان شاخص های مورد نیاز برای سرپرستی و ریاست هیات فوتبال استان تلقی شود؟

آیا فردی با توان و قدرت مدیریتی بالا و صرفا با داشتن سابقه سیاسی می تواند در فوتبال استان به خوبی از عهده وظایف برآید و اصلا آیا جامعه فوتبال می تواند چنین فر دی را پذیرا باشد؟ آیا افرادی که برای فوتبالی های استان چهره هایی ناشناخته هستند، می توانند در کسب آرای مجمع موفق باشند؟ و آیا آنهایی که در سال های گذشته به نوعی در ارتباط با مدیریت فوتبال بوده اند و توانایی و کارآیی آنها با دریافت نمره مردودی مشخص است رواست که بار دیگر پا به صحنه بگذارند و برای ریاست هیات فوتبال خود را کاندیدا نمایند؟

این که چه کسانی تا به امروز ثبت نام کرده اند، به طور رسمی اعلام نشده است . اسامی مختلفی در محافل فوتبالی مطرح است که به دلیل قطعی نشدن حضور افراد در رقابت انتخاباتی از ذکر اسامی خودداری می کنیم.

قبول مسؤولیت در هیات فوتبال استان نیاز به ویژگی های خاصی دارد که در این فرصت به طور خلاصه به برخی از آنها اشاره می شود.

صداقت و امانتداری

ورزش صحنه مردی، یک رنگی و جوانمردی است. اداره تشکیلات فوتبال یک استان نیازمند افرادی صادق، راستگو با پیشینه درخشان و به دور از هر گونه شک و شبهه ای است. اگر کسانی بخواهند فوتبال را وسیله ای برای رسیدن به برخی از اهداف  قرار دهند نمی توانند امانتدار خوبی برای جوانان و آینده سازان فوتبال منطقه باشند.

فوتبال و آدم های بزرگ

اداره امور فوتبال استان با توجه به گستردگی کار و آمار بالای افراد تحت پوشش کمتر از یک اداره کل نبوده و نیست. این کار، آدم های بزرگی را نیاز دارد. افرادی که در جامعه شناخته شده باشند، در کل جامعه و بخصوص در ورزش از جایگاه خوبی بهره ببرند و در میان ورزشکاران و پیشکسوتان صاحب حرمت و منزلت باشند، افرادی که زیر و بم فوتبال را خوب بشناسند و در برقراری ارتباط و تعامل با نهادها، ارگان ها و ادارات کل موفق عمل نمایند، کسانی که از بحث غرور و خود محوری فرسنگ ها فاصله داشته باشند و تعامل صادقانه را در دستور کار خود قرار بدهند و به عبارتی ساده تر فوتبال به آدم های بزرگی نیاز دارد. سپردن امور این رشته ورزشی پرطرفدار به آدم های کوچک و بدون جایگاه قابل قبول در جامعه، نوعی آماده کردن قبر این رشته برای دفن ابدی است.

بر سر فوتبال اردبیل نباید با سیاسیون معامله کرد. این کار تجربه ای بسیار تلخ و دردناک برای فوتبال ما داشته است. آدم های بزرگ می توانند اعتماد همه را جلب کرده و برای فوتبال و پیشرفت آن در منطقه طرحی نو پیاده نمایند

تجربه مدیریت

بهره بردن از کارنامه مدیر یتی مطلوب و ایده آل یکی از اساسی ترین ویژگی های رئیس هیات فوتبال استان می باشد. آن کسی که می خواهد برای چهار سال آینده فوتبال اردبیل را مدیریت بکند باید برنامه ریز بوده و به بیماری روزمرگی دچار نباشد.

یدک کشیدن عنوان رئیس هیات برای افراد تازه کار، بدون تجربه و نا آشنا به اصول و فنون مدیریت ممکن است که چند روزی دهان شیرین کن باشد ولی با گذشت زمان رئیس را می تواند با مشکلات و چالش های عمده ای مواجه نماید که در نهایت ضرر و زیان و آسیب های آن فقط متوجه فوتبال استان خواهد بود. رئیس هیاتی که نتواند برای مجموعه تحت مدیریتش برنامه چهار ساله منظم ، قابل اجرا و بدور از هر گونه بزرگنمایی تدوین نماید به درد فوتبال نخواهد خورد.

پرانرژی و تلاشگر

فردی که می خواهد برای فوتبال خدمت کرده و نامی نیک در تاریخ ورزش این دیار از خود بر جای بگذارد باید پرتلاش، پرجنب و جوش، خستگی ناپذیر و با انرژی باشد. برای کار کردن باید در این صحنه گام گذاشت. مصلحت فوتبال و جامعه ورزشی را مقدم بر هوای نفس و تعصب های دوستانه و قومی و قبیله ای بداند و شب و روز نشناسد. رئیس هیات فوتبال استان لازم است با واژه خستگی بیگانه باشد و خدمت بی منت را در سر لوحه اقدامات خود قرار بدهد. با یک یا دوساعت در کاخ حافظ پشت میز ریاست نشستن و یا با تلاش برای راضی نگاه داشتن همه، نمی توان دردی از دردهای بی شمار فوتبال اردبیل را درمان کرد.

اگر عمری باقی باشد در این ارتباط باز هم سخن خواهیم گفت.




یک کانال فوتبالی و هیات فوتبال استان

انتقاد از هیات فوتبال استان در نشریه بلافاصله موضعگیری یکی از کانال های فعال در فضای مجازی را همواره به همراه داشته است. در این کار چه سری وجود دارد و چرا باید حضراتی که در آن کانال مسؤول هستند این چنین رفتار نمایند؟ رابطه آنها با دست اندرکاران هیات فوتبال استان چه می باشد؟ آیا این کانال راه اندازی شده است که به هر ترتیب ممکن از بحث زیادی در ارتباط با هیات فوتبال استان ممانعت کند و برای رسیدن به این هدف از هر وسیله ای استفاده نماید؟

یکی از ویژگی های کانل مورد نظر ، ناشناخته بودن گردانندگان آن می باشد. آقایان در پشت نقاب هر چه دلشان می خواهد، می نویسند و هر نسبتی را که اربابانشان سفارش بدهند به این و آن می دهند ولی جرئت این که بیایند و مدیریت کانال را معرقی کرده و پای حرف هایی که می زنند به ایستند و از گفته هایشان دفاع بکنند، را ندارند.

آقایان اگر به گفته های خود در کانال ایمان قلبی دارند و حرف خود را حق می دانند، لزومی ندارد که خود را پنهان نگاه دارند . یک خبر و یک مطلب موقعی می تواند اثر مطلوب بر روی خواننده و شنونده بگذارد که منبع خبر مشخص باشد. این که اسم نویسنده در برخی از مطالب نشریات قید می شود به دلیل جلب اعتماد بیشتر مخاطبین می باشد. وقتی یک خبر و بخصوص مطلب انتقادی از یک منبع نامشخص و به قولی از منبعی استتار شده منعکس شود از همان ابتدا غیر موثق بودن خبر و نقل و قول، برای خواننده و مخاطب مشخص می شود.

اگر اقایانی که در کانال مورد اشاره به امر اطلاع رسانی اقدام می کنند آشنا به بحث علوم ارتباطات و روزنامه نگاری باشند هیچوقت به خود اجازه نمی دهند در خفا و زیر نقاب به انتشار مطالب اقدام کنند.

آنهایی که دیگران را خائن به ورزش و فوتبال می دانند بهتر نیست خودشان را معرفی نمایند تا با خدمات وصف ناشدنی آنها آشنا بشویم و در مقابل کارهای بزرگی که کرده اند سر تعظیم فرود آوریم؟

باور کنید آن روزی که مورد عنایت آقایان قرار گرفتیم در مطلبی پرسیده بودیم که چه کس و یا کسانی نسبت به فسخ قرارداد داور احمدی اقدام کرده اند؟ گفتیم که در ازای فسخ قرارداد و انتقال این بازیکن چه چیزی عاید تیم درهم شکسته اردبیل شده است.؟ گفتیم در حالی که امکان فسخ قرارداد یک طرفه برای بازیکن وجود ندارد پس حتما فردی به این کار اقدام کرده است، مجوز آن شخص از کجا بوده و چگونه به دست آمده است؟آیا مطرح کردن این سؤالات جرم است که آقایان، ما را متهم به خیانت می کنند. آنهایی که با طرح این سؤالات از کوره در می روند بهتر نیست که در همان کانال منتسب به خود بیایند و این بار به دور از هرگونه تهمت و حاشیه به شفاف سازسی در این ارتباط بپردازند؟

اگر شما ها خادم فوتبال هستید و عاشق سرافرازی و سربلندی آن، اگر سرنوشت تیم در حال سقوط اردبیل برای شما اهمیت دارد و اگر به دنبال منافع فوتبال هستید نه منافع مادی و باندی و گروهی به این سؤوال جواب بدهید که رضایت داور احمئدی و دو بازیکن دیگر توسط چه کسانی و تحت چه شرط و شروطی صادر شده است.

به هر حال ما به محبت، عنایت و بزرگواری دوستانی که آن کانال (که متاسفانه لفظ زیبای فوتبال را نیز با خود یدک می کشد) را مدیریت می کنند آگاهیم و به قصد و هدف آنها نیز آشنایی داریم و اگر چنانچه بخواهند به خود شیرینی ها ادامه دهند و برای دو روز بیشتر ماندن در کاخ های پوشالی، حرمت ها را بشکنند ما نیز حرف های زیادی از خدمتگزاران و خائنین به فوتبال اردبیل برای گفتن خواهیم داشت.




حرف زدن در فوتبال آسان است و…

قبل از هر سخنی
” وقتی باد میکارید بایستی منتظر طوفان باشید“
طوفانی که امروز فوتبال اردبیل را نابود کرده است و هر لحظه بیش از پیش در مرگ کامل فرو میبرد ، حاصل کاشت تخم بادی است که از چند سال پیش به دست آقایون به اصطلاح دلسوز فوتبال اردبیل بوده است . آقایون ( چه مدیر ، چه مربی ، چه …) هر کسی را برای کاری ساخته اند ، ظلمی که در حق فوتبال و عاشقان واقعی فوتبال کردید در تاریخ ماندگار است و به این راحتی ها پاک نخواهد شد . دست بردارید از این منیت ، دست بردارید از این خودخواهی ها . تا کی میخواهید به خاطر منافع شخصی ، از این بچه سر راهی (فوتبال) و عاشقان آن سو استفاده کنید .
به خدا قسم تخصص این کار را ندارید ، برای این کار ساخته نشدید.
بیش از این با آبروی فوتبال بازی نکنید . هر روز بیشتر از دیروز خودتان و فوتبال را در باتلاق فرو می برید.
حرف زدن در فوتبال خیلی راحتتر و حتی آسانتر از آب خوردن است ولی در عمل کردن ، مرد میخواهد ، عاشق میخواهد ، کسی را طلب میکند که زندگی و همه چیزش را برای فوتبال میدهد . آیا شماهایی که ادعا میکنید ، این خصوصیات را دارا هستید؟
چگونه تا دیروز خبری از شماها در فوتبال نبود و در این سه چهار سال ، عاشق فوتبال اردبیل شدید ؟
در پایان صحبتی از یوهان کرایف فقید خدمتتان ارائه میدهم و باز تکرار میکنم در فوتبال ، حرف زدن و ادعا کردن خیلی راحت است.

یادداشتی از قادر دهقان




دایه های مهربان تر از مادر

این روزها خیلی ها برای فوتبال اردبیل دلیه های مهربان تر از مادر شده اند . آنهایی که تا دیروز اردبیلی بودن خود را کتمان می کردند و سال ها افتخار مسافرت به اردبیل و بودن در کنار دوستان و قدیمی ها را نمی دادند ، برخی ها که اگر فرصتی به دست می اوردند از اردبیلی ها و ورزش و فوتبال آن انتقاد می کردند و ساکنین سایر استان ها را خیلی برتر از اردبیلی ها می دانستند به یک باره به طرفدار دوآتشه و تیفوسی فوتبال اردبیل تبدیل شده اند.
باید بپذیریم که فوتبال ما به دایه های مهربان تر از مادر نیاز ندارد. با جار و جنجال و تهمت زدن و به دروغ سینه چاک کردن و سنگ فوتبال را به سینه زدن نمی تواند در ذهن علاقه مندان به ورزش و فوتبال منطقه تاثیر گذار باشد. این روزها فوتبال روی بد خود را به اردبیل نشان می دهد. به هر علت و دلیلی که بوده فوتبال ما به حال و روز فعلی دچار شده و مسلما می توان آن را دوباره سشاخت البته با کمک کسانی که مرد عمل هستند و این را نیز بارها به اثبات رسانده اند. آنهایی که به دروغ هوادار فوتبال اردبیل شده اند و با ضربه ای کوچک به منافع خودی پشت به فوتبال اردبیل می کنند و فرار را بر قرار ترجیح داده و ترجیح خواهند داد در پروژه ساخت دوباره فوتبال اردبیل نمی توانند جایی داشته باشند.
توان و قدرت فوتبال اردبیل آنچنان بالاست که می تواند در کم ترین زمان ممکن روی پاهای خود به ایستد و به جایگاه واقعی اش دست پیدا بکند. این کار مسلما با توان و همت کسانی که بدون چشمداشت و در گمنامی محض در اندیشه پرورش استعدادهای این منطقه هستند امکان پذیر خواهد شد. با کنار گود نشستن و صدور دستور لنگش کن کارها درست شدنی نیست.
در فوتبال اردبیل جایی برای قدرت طلبان، منفعت طلبان، دشمنان دیروزی و دوستان امروزی وجود ندارد. فوتبال اردبیل صاحب دارد و در پرونده زحمتکشان واقعی آن جایی برای دایه های مهربانم تر از مادر وجود ندارد.
باز گشایی پرونده فوتبال اردبیل از زمان صعود تیم شهرداری به دسته یک و جریانات حاکم بر آن تا زمان سقوط و نقش منفعت طلبان و به ظاهر عاشقان فوتبال اردبیل در بدبختی تیم و طراحان واگذاری به بخش خصوصی و جریاناتی که بر روند جلسات کمیته تشخیص اهلیت تاثیر گذتاشت، مشت خیلی ها را باز خواهد کرد. اگر می بینیم که این روز ها برخی ها با های و هوی و تهمت زنی مدافع فوتبال و تیم شده اند مطمئن بدانید که نقش آنها در سقوط تیم بیشتر و بیشتر بوده است.




فوتبال در قاب تاریخ/اولین دوره مسابقات جام فلق در سال ۶۶ (قسمت شانزدهم)

در شماره 24 نشریه و بعد از این که عوامل مختلف در موفقیت تیم فوتبال اردبیل در اولین دوره جام فلق و مسابقات گرامی داشت دهد فجر در شیراز مورد بررسی قرار گرفت و یاد آوری کردیم برای این که خوانندگان جوان با کار بزرگی که بزرگان فوتبال اردبیل در سال 66 و ودر اولین دوره مسابقات جام فلق انجام دادند آشنا باشند گوشه ای از نوشته های رسانه های آن سال ها را منعکس بکنیم. ناگفته پیداست که این کار می تواند برای کسانی که در ان سال ها فوتبال اردبیل را پیگیری می کردند خاطره انگیز نیز باشد.
در شماره گذشته به یک یادداشت که در روزنامه کیهان چاپ شده بود اشاره گردید و در این شماره مطلبی از مجله کیهان ورزشی که در تاریخ 8/12/68 در صفحه 20 آن مجله و در تحلیل بازی های گرامی داشت دهه فجر و با عنوان جای خالی تیم های ملی در شیراز در ارتباط با تیم اردبیل نوشته شده است اشاره می شود.
آفرین بر ترک های اردبیل
اردبیل در فوتبال دهه فجر عنوانی به دست نیاورد اما با فوتبالی دور از انتظار نشان داد که قهرمانی در جام فلق یک حادثه و یک اتفاق نبوده است.
اردبیل در برابر اصفهان ربازی کرد و با یک گل دیر هنگام مغلوب قهرمان لیگ قدس شد.فارس میزبان را 0-2 مغلوب کرد . با ملوان صاحب نام و اعتبار 1-1 مساوی کرد و در برابر جوانان تهران به تساوی صفر بر  صفر رسید . اردبیل اگر جوانان تهران را شکست می داد راه صعودش هموار بود و چون پیروزی بر فارس میزبان (فاتح اصفهان) را در کارنامه خود داشت تصورش بر این بود که به سادگی به این مهم نایل خواهد آمد. اما این تصور خام بود و اردبیل به آنچه سزاوارش می نمود ، دست نیافت. معهذا از یک شهر محروم که شرایط جوی و آب وهوا زمان فوتبالش را محدود کرده است ، نمایش فوتبالی که دیده شد بسیار تحسین برانگیز بود.
اردبیلی ها که از کم ترین امکانات بی بهره اند و این دردی نه منحصر به اردبیل ، که عارضه ای کشنده برای ورزش اغلب شهرهای ماست . چه بجاست آن چه برای فوتبال ایران برنامه ریزی می شود در جهن درآمد بیشتر برای رسیدن به ورزش و امکانات شهرهای محروم ایران باشد..
در راین راه تشکیل کلاس های مربیگری و داوری در پیشبرد فوتبال آنان تاثیری مثبت خواهد داشت. فوتبال اردبیل در حالی در نزد مدعیان فوتبال ایران درخشید که از داشتن مربی کلاس دیده و زمین چمن بی بهره است.
آن چه ورزشگاه این شهر را با زمین های خاکی متمایز می سازد یک حصار و سکوی اندک تماشاگر است.
در تیم اردبیل مقصود بایرامی، عضئ تیم منتخب آذربایجان شرقی حرف اول را می زند ، در حالی که صاحب یک بازیکن مقتدر دیگر به نام بهنام دولت بود. این تیم هماهنگ و با اعتماد به نفس بازی می کرد . تساوی اردبیل با ملوان در شرایطی بود که تیم پدیده فوتبال دهه فجر با پیروزی و صعود فاصله چندانی نداشت.
فوتبال زیبای اردبیل بر پایه کمبود ها استوار است
در روزنامه کیهان مورخه 66/12/10 و در صفحه شهرستان های آن روزنامه با عنوان فوتبال زیبای اردبیل بر پایه کمبود ها استوار است نوشته شده بود:
مسابقات فوتبال گرامی داشت دهه فجر با قهرمانی تیم اصفهان به پایان رسیده و تیم منتخب اردبیل در عین شایستگی از رسیدن به دور دوم رقابت ها ناکام ماند. تیم ف.تبال اردبیل که قهرمانی جام فلق را از آن خود دارد در هر چهار دیداری که در شیراز برگزار نمود توانست گوشه هایی از یک فوتبال زیبا را به نمایش گذاشته و تحسین همگان را بر انگیزد.ر این تیم از طرف برخی اطز رئوزنامه ها و مجلات به عنوان پدیده جام معرفی شد و اکثریت مربیان و کارشناسانی که در شیراز  حضور داشتند به کارآیی فوتبال ارد بیل اعتراف نمودند.
اردبیلی هایی که امروزه می توانند در مقابل تیم هایی که سلبقه چتدین ساله شرکت در مسابقات و توذنمنت های مختلف را دارند قدعلم نمایند و برتری نشان داده و به عنوان پدیده معرفی شوند از حداقل امکانات برخوردارند. باشگاه هایی که امروزه توانسته اند بازیکنان شلیسته ای را تحویل تیم منتخب دهند با خود یاری بازیکنان اداره می شوند و حتی مجبورند که برای شرکت در مسلبقات باشگاهی جام حذفی حق عضویت و بازی بپردازند. مربیانی که بر روی این بازیکنان خون جگر خورده اند مجبورند حدافل وسیله تمرین یعنی توپ را با قیمت های ۀآنچنانی با اخذ حق عضویت از خود بازیکنان تامین نمایند، پس در این میان وظیفه تریبیت بدنی شهر و استان چیست؟
بعد از قهرمانی تیم اردبیل در مسابقات جام فلق بازیکنان این شهر مورد محبت مسؤولین از جمله امام جمعه،فرماندارو شهردار قرار گرفتند و در عوض اداره کل استان فقط به ارسال تعدادی توپ فوتبال برای هیات فوتبال اکتفا ء نمودند.
هیات فوتبال اردبیل که ازر آغاز رقابت های جام فلق صمیمانه و در حد در اختیار تیم منتخب بود به خاطر کمبود بودجه مجبور شد که تیم اردبیل را با اتوبوس روانه شیراز نماید و بازیکنان این تیم مجبور شدند حدود 30 ساعت تا رسیدن به شیراز را در اتوبوس به سر برند که این خود می تواند عامل مهمی برای خستگی جسمی و روحی بازیکنان اردبیل باشد.
هر چند که اگر محبت شهردار اردبیل نبود و اتوبوس شهرداری در اختیار تیم قرار نمی گرفت اعزام تیم از لحاظ مادی برای هیات فوتبال اردبیل مسئله تای مهم بود . آیا نبایدمسؤولین ورذزش استان نیم نگاهی از مهر ومحبت به وضعیت شهرمایی که برای استان افتخار آفرینند ، داشته باشند. اینک در قبال فوتبال اردبیل، مسؤولان فدراسیون فوتبال و همچنین گردانندگان ورزش استان باید احساس مسؤولیت بیشتری نموده و اقدامی جدی در برطرف نمودن مشکلات هیات فوتبالاردبیل نمایند تا زمینه برای پیشرفت هرچه بیشتر فوتبال این منطقه فراهم گردد
و کلام آخر این که قبل از شروع مسابقات جام فلق از گوشه و کنار شنیده می شد که این مسابقات با نام لیگ دسته سوم قدس انجام خواهد پذیرفت و قهرمان ةآن  بهدسته دوم قدس صعود خواهد کرد ولیکن این میئله بعدها مسکوت ماند. حال اگر آئین نامه مسلبقات سراسری اجازه دهد بهتر است در این مورد نیز اقدام اساسی صورت گیرد و یا حداقل این تصمیم گرفته شود که قهرمان جام فلق در سال آینده بدون انجام مسابقات مقدماتی در مرحله یک هشتم نهایی حضور پیدا بکند.




لیگ برتر فوتبال استان و مقررات من درآوردی

وقتی می گوییم که از لیگ در استان اسمش را داریم و رسمش را نه، به قبای برخی ها بر می خورد و به جای برخورد منطقی با گفته های ما عصبانی شده ، مسیری نادرست در پیش گرفته و در مقام مقابله با ما به کمک دوستان به توهین و هتک حرمت می پردازند.
این که بخواهیم با راه انداختن کانال های مختلف بی هویت با زیر سؤال بردن دیگران، خود را تطهیر نماییم و فقط اطرافیان نان به نرخ روز و خودمان را خدمتگزار فوتبال قلمداد کرده و دیگران را خائن بنامیم، حاصلی در بر نخواهد داشت. باید اول به فکر اصلاح خود باشیم و کارنامه کاری در ارتباط با فلوتبال مان را بررسی بکنیم و سپس در باره دیگران نظر بدهیم.
لیگی که در مقطع بزرگسالان به نام لیگ برتر در استان برگزار می کنیم از عنوانش گرفته تا برگزاری اش با مشکلات و نارسایی هایی مواجه است که هر هفته به یک مورد از آنها اشاره خواهیم کرد تا بهانه ای به دست غلامان حلقه به گوش برخی ها بدهیم که تا آنجا که می توانند در کانال های خود به اقداماتشان بر علیه ما ادامه بدهند.
در جریان بازی دهیاری بیله سوار و میعاد پارس آباد به دلیل مسائل ایجاد شده در بازی و تهدید داور گویا بر اساس گزارش داوری هیات فوتبال استان یک بازیکن از تیم میعاد پارس آباد را تا اطلاع ثانوی محروم می کند ولی قبل از تشکیل کمیته انضباطی و صدور رای نهایی در بازی با اکباتان بنا به دستور تلفنی رئیس سابق هیات فوتبال اردبیل با اخذ تعهد کتبی به همان بازیکن محروم اجازه بازی داده می شود.
اینگونه برخورد و محبت کردن خارج از چارچوب قانون و مقررات چگونه توجیه می شود. آیا هیات فوتبال استان تشکیلاتی به نام کمیته انضباطی ندارد ؟ معنی و مفهوم محرومیت تا اطلاع ثانوی چیست و چه موقعی این محرومیت لغو می شود؟
مقررات حاکم بر بازی های به اصطلاح لیگ برتر استان می تواند برای کل کشور الگویی مناسب و قابل توجه باشد.
 




قضیه خبرنگار ورزشی

روزنامه نگار و خبرنگار قصه خاص خودش را دارد. این قصه در ورزش تا حدودی پیچیده و هم آسان است. قلم زدن در ورزش می تواند حاشیه های بسیاری را به دنبال داشته باشد. اگر واقعیت ها را بنویسی عده ای به دشمن خونی تو تبدیل می شوند. گویا در این عرصه باید قلم به دست همه اش از واژه های تعریف، تمجبد، احسن، بارک اله، و مشااله استفاده کند. به غیر آن محکوم است و فنا شدنی.
در سال های تخیر مصیبت دیگری هم نسبت به مصائب قبلی افزوده شده و آن رشد هئوادار پروری و بحث لیدرها و حمایت های کورکورانه از برخی هاست.یک مربی شروع به کار نکرده در فکر تقویت نیروهای اطراف خود است. چه کسانی را در دایره فرمانروایی خود قرار بدهد تا فذدا بتواند با کمک آنها از منتقدین حالگیری نماید و به قولی قلم به دستان را بترساند تا دیگر دل و جرئت نقد آنها و عملکردشان را نداشته باشند.
استفاده از صداقت ، احساسات و علاقه مندی عده ای برای برخی ها به یک امر عادی و معمولی تبدیل شده است. لاگر بگویی هر آنچه را که واقعیت است برای تو خط و نشان می کشند و در فضای مجازی که قربونش برم همه را خبرنگار و نویسنده کرده است زبان به فحش و ناسزا باز می کنند.
خبرنگاری که در قبال ورزش منطقه احساس مسؤولیت می کند و می نویسد و به جای این که  نوشته های او برای بهبود بخشیدن به اوضاع استفاده شود دار و دسته ها دور هم جمع می شوند ، نقشه می کشند و بیانیه می دهند تا صدای حق را خفه کنند تا آنها بتوانند در مسیر ناحق خود بزرگی کرده و حکمرانی نمایند.
اگر جرئت داشتی و گفتی که فلان حرکت و بهمان عمل بر خلاف اصول حرفه ای گری است و اگر فریاد زدی که آقایان این راهی که در برخی از رشته ها انتخاب شده است راهی به بی راهه است و اگر نوشتی که آینده نوجوانان و جوانان در گرو داشتن محیطی امن، سالم و عاری از هرگونه ناپاکی است و اگر در مطلبی عنوان کردی که ورزش نیروهای صادق و با غیرت می طلبد و اگر با دلیل و یا مدرک نوشتی که مریبسی باید مودب، سالم و مرد روزهای سخت باشد و الگویی برای شاگرد ، دیری نگذشته تیغ های عریان به سوی تو نشانه می روند و بی ادب های مدعی ادب هر آنچه دلشان خواهد نثارت می کنند و آنگاه فکر می کنند که کار بزرگی هم کرده اند. چرتا که امید به این حرکات بسته اند تا بتوانند صدای مخالفین حرکت های غلط، نادرست و فسادآور را در نطفه خفه کنند.
خبرنگاری که مسؤولیت پذیر است آلت دست عده ای منفعت طلب نمی شود. هر نوشته و تعریف و انتقادی باید با سند باشد و در وقت خودش فضایی از رسانه را تصاحب نماید. برخی ها هم می گویند چون به من نمی پردازی ، مرا منجی ورزش قلمداد نمی کنی، عکس مرا در بهترین محل نشریات چاپ نمی کنی پس محکوم به فنا و مستحق فحش شنیدن و تحمل کردن تهمت ها.
دیروز یکی از بزرگان فوتبال به نویسنده این سطور گفت: چرا دیوار خبرنگاران ورزشی این قدر در استان ما کوتاهخ است؟ چرا تحمل انتقادهای سالم را نداریم؟ چرا همه چیز را برای خود می خواهیم و به دیگران نمی توانیم حقی قاءل بشویم؟ چرا اجازه نمی دهیم که خبرنگاران در فضایی آرام به تحلیل مساءل ورزش بپردازند و اطلاعات لازم را در اختیار افکار عمومی قرار بدهند و چرا در هر لحظه آماده ایم که در مقابل هر حرکت و گفته خبرنگاران گارد گرفته و آنها را زیر رگبار حرف های دل آزار قرار بدهیم و در این میان تو یکی هم که همیشه بز می یاری…؟ گفتم بز بیاری مسئله ای نیست ، مسئله این است که بعضی ها از بز دنبه میخوان….. می فهمی که ….. هان …. فهمیدی، بزغاله های من هیچگاه به چراگاه های کهنه و کلیشه ای نمی روند و هیچوقت قلم من و صفحات نشریه من به ناحق در اختیار افراد قلدر و بد دهن قرار نمی گیرد هر چند که در این راه تاوان سنگینی را نیز بپردازیم. یا حق




یک بر صفر به نفع عیال…

چند شب پیش تا رسیدم خونه ، دیر وقت بود، عیال یه لنگه کفش کوبوند تو سرم که :
– مرد حسابی… خجالت نمی کشی؟
– من..چرا؟ چرا باید خجالت بکشم، چه اتفاقی افتاده است؟ آخه چه چیز شما را تا به این حد عصبانی کرده است؟ گناه من چیه که با این خستگی و تن رنجور باید لنگه کفش بخورم؟
– خجالت بکش، حالا زبان هم درآورده و چه چه می کنه. والا خجالت هم خوب چیزیه.
– اگر نخواهی گفت که چرا باید لنگه کفش را زیارت بکنم از گرسنگی مردم، شام بده بخورم.
– بیا نون خالی بخور… لیاقت امثالی چون تو غیر از نان خالی تناول کردن نمی تواند چیز دیگری باشد.
– چاره ای نیست ، سر درد گرفته ام از بس که حرص و جوش خوردم و حالا هم باید لنگه کفش بخورم و هم گرسنگی بکشم.
– آخه ، تو هم دلت خوشه کار می کنی، صاحب شغل شده ای، نشریه داری،ولی به حال و روزت نگاه نمی کنی، همش در این اندیشه ای که داری به ورزش خدمت می کنی.
– چیه حسودیت شده ، خیلی هم خوبه و بهتره، دارم به مسؤولیت خودم عمل می کنم. اصلا به تو چه ربطی داره ، تو به کار خودت برس و بگذار من هم به دنبال درمان دردهای خودم باشم.
– اگر از همان سال هایی که شروع کردی کار خود را، می رفتی به دنبال شغل های دیگر الآن وضعمان خیلی بهتر و بهتر می شد. اگر در شهرک یک کارخانه ای از بالابر مواظبت می کردی امروز هم شاگرد اول می شدی در کلاس های مختلف و هم برای ترکی حرف زدن زبانت در کام نمی چرخید و هم میتوانستی ادعای بزرگی بکنی. خاک تو اون سرت بکنم که چه کارها که نکردی.
– تو را خدا دست از سرم بردار، هم باید در محیط کار حرف بشنوم و هم در خانه نیز به فیس و افاده تو نظاره کرده و نق زدن هایت را شاهد باشم.
– برو از این به بعد در نشریه ات حرف های الکی و آبدار بزن. تو را چه به حقیقت گفتن. گویا  دنیای ورزش  در استان ما عوض شده است. خبر نداری که شب گذشته در فضای مجازی برخی ازآقایان از خجالت تو در آمده و هر آنچه می خواستند و می توانستند نثارت کرده اند. پیش پای تو بود که مادر مش نقی تلفن کرد و گفت شب گذشته در خانه اقدس خانوم مهمان بودیم و وقتی گروه ها را در فضای مجازی سیر می کردیم به مطالبی خطاب به شوهرت برخورد کردیم. نویسنده آن سطورگویا از وی دل خوشی نداشت چرا که  بلبل زبانی می کرد و ما وقتی نوشته هایش را خواندیم هم من و هم مادر مش نقی به یک نتیجه رسیدیم که اون آقا باید به همراه مشاوران و مشوق هایش به یک روانپزشک مراجعه کند. چرا که یک آدم معمولی و ورزشکار سالم نمی تواند آن حرف ها را بر زبان آورد.
– من هم ترسیدم و گفتم که چه گناهی از من سر زده است که مستحق لنگ کفش باشم. خودتان می گوئید بیمار، پس دیگر من را چرا می زنی، بیمار را به حال خود واگذار می کنند و تنها کاری که می توانیم در حقش بکنیم دعا کردن برای رسیدن به عافیت است. والسلام




فضول باشی ورزش اردبیل و مجمع انتخاباتی هیات فوتبال استان

دوست صمیمی و یک رنگ و با وفایم فضول باشی ورزش اردبیل را خیلی وقت بود که ندیده بودمش. سرمای هوا و وضعیت نه چندان مساعد بدنی اجازه حضور بیشتر  در اماکن ورزشی را به وی نمی دهد تلفنی خواستم جویای حالش شوم. هر چند حال مساعدی نداشت ولی دقایقی را هم صحبت شدیم.
وی بدون مقدمه باز هم به فوتبال اشاره کرد و گفت: گوش شیطان کر، شنیدم موافقت شده است که مجمع انتخاباتی رئیس هیات فوتبال استان اردبیل برگزار بشود. خدا را باید شکر کرد که بعد از این همه دربدری، حرف و حدیث ها و نقل و قول ها و روایات مختلف، در نهایت حضرات و تصمیم گیرندگان به این نتیجه رسیده اند و صد البته جای شکر و سپاس دارد که حداقل حضرات تهران نشین وقت آن را به دست آوردند که گوشه چشمی هم به مسایل فوتبال استان ما داشته باشند. من اگر دستم به نایب رئیس همیشه خندان و خیلی زرنگ فدراسیون و همشهری عزیزش رئیس فدراسیون می رسید دست و پاهاشون را از بابت این همه لطف و عنایت و بزرگواری و دلسوزی به فوتبال اردبیل غرق بوسه می کردم که هیچ، اصلا خودم را در زیر پایشان قربانی می نمودم.
گفتم باز چی شده به فدراسیونی ها علاقه مند شده ای و هوادار آنها. چه سری در این حرف ها و گفته های فضول باشی ما نهفته است؟
ادامه داد: آخه شما نمی دانید که این نائب رئیس چه خدماتی به ورزش اردبیل و فوتبال و دوومیدانی این منطقه کرده است. نام او باید در اول صفحات تاریخ ورزش اردبیل با طلا نگاشته شود . او با خنده هایش در دوران مسؤولیت در فدراسیون دوومیدانی، معاونت سازمان تربیت بدنی وقت و فدراسیون فوتبال، دلسوزترین و عاشق ترین و خادم ترین فرد برای ورزش و بخصوص فوتبال ما بوده است. اگر بر من نخندیدو مسخره ام نکنید رواست که شورای شهر فوتبال دوست و ورزشی شهر ما در ماه های آخر دوران مسؤولیت، نصب تندیس این آقا در ورودی ورزشگاه تختی و یا در مید ان ورزش را مورد تصویب قرار بدهند و این چهره خدمتگزار ورزش اردبیل را به نسل جوان بدین روش معرفی نمایند.
گفتم حالا بگذریم از این آقای همیشه خندان، فکر می کنی چه کسی سکاندار فوتبال اردبیل در چهار سال آینده خواهد بود و آیا خبر داری که چه کسانی ثبت نام کرده اند؟
اندکی به فکر فرو رفت و بعد ادامه داد: چند روزی از شروع ثبت نام گویا گذشته است ولی نمی دانم که چرا کوره آن داغ نشده است. البته من کمتر فرصت بیرون رفتن از منزل را دارم ولی خبرها می رسد. گویا کاندیداها و کسانی که دلشان برای خدمت به فوتبال اردبیل می طپد می خواهند تا ساعات آخر مهلت ثبت نام منتظر بمانند و اوضاع را بسنجند و آنگاه اقدام کنند ولی من از یک چیزی خیلی تعجب می کنم ،این روزها آنهایی که در کاخ فوتبال اردبیل در حافظ جا خوش کرده اند خیلی معمولی با بحث انتخابات برخورد می کنند. دیگر از آن مصاحبه های آتشین و اعلام آمادگی کردن ها برای برگزاری مجمع و حرص و جوش خوردن ها خبری نیست. نمی دانم چرا؟ ولی هر چه هست گذشت زمان همه چیز را نشان خواهد داد. شاید این همه جدیدترین تاکتیک آقایانی است که دوست ندارند حتی برای لحظه ای هم که شده کاخ حافظ را ترک نمایند و قدرت و فرماندهی برای فوتبال اردبیل را از دست بدهند.
در ادامه گفت : خسته شدم ، برای این شماره ات کافی است. هفته دیگه می توانیم بیشتر در این مورد حرف بزنیم.